بهروز داوری
-
مقدمه
آلودگی به شپش سر (Pediculus capitis) یک مسئله مهم بهداشتی کشورهای در حال توسعه محسوب می گردد. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر شامپو پرمترین 1% و لوسیون دایمتیکون 4% در درمان دانش آموزان آلوده به شپش سر مدارس دخترانه ابتدایی شهرستان گتوند استان خوزستان انجام شد.
روش کارجمعیت مورد مطالعه دانش آموزان مدارس مقطع ابتدایی پایه اول تا ششم بودند. موارد مثبت مبتلا به شپش سر پس از شناسایی (304 نفر) بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شده و در قالب دو گروه درمانی وارد این مطالعه شدند. برای گروه اول شامپو پرمترین و برای گروه دوم لوسیون دایمتیکون اختصاص داده شد. اثرات درمانی داروها بعد از روزهای 7، 14 و 21 درمان مطالعه و با آزمون Chi-square نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی:
این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی همدان با کد IR.UMSHA.REC.1399.778 به تصویب رسیده است.
یافته ها:
در مجموع 304 دانش آموز در مطالعه شرکت کردند. محدوده سنی دانش آموزان بین 12-7 سال بود که 7/47% آن ها در محدوده سنی 7 تا 8 سال قرار داشتند. همچنین 9/60% در مدارس شهری و 1/39% در مدارس روستایی مشغول به تحصیل بودند. میزان اثربخشی در مرحله اول، دوم و سوم برای شامپو پرمترین 1/46، 5/69 و 100 درصد و برای لوسیون دایمتیکون 6/77، 3/85 و 100 درصد بود. اختلاف معنی داری بین اثر درمانی داروها در مرحله اول درمان مشاهده شد (001/0 P =) اما در مرحله دوم (084/0 P =) و سوم (43/0 P =) اختلاف معنی داری بین اثر درمانی داروها مشاهده نشد.
نتیجه گیری:
لوسیون دایمتیکون به عنوان گزینه نخست و شامپو پرمترین به عنوان دومین گزینه رفع آلودگی به شپش سر در مدارس ابتدایی شهرستان گتوند توصیه می گردد.
کلید واژگان: آلودگی به شپش, شپش سر, دایمتیکون, پرمترینIntroductionHead lice (Pediculus capitis) infestation is considered an important hygienic problem in developing countries. The aim of study was to compare 1% permethrin shampoo and 4% dimethicone lotion effects for treatment of infected head lice students in primary girl schools in Gotvand County, Khuzestan province.
MethodsThe studied population was first- to sixth-grade students in elementary schools. Positive cases with head lice after identification (304 persons) were randomly divided into two treatment groups. Permethrin shampoo and dimethicone lotion were allocated for the first and the second groups, respectively. The drug therapeutic effects were studied after 7, 14 and 21 days after treatment. Data were analyzed by Chi-square test using SPSS software.
Ethical Considerations:
This study was approved by the Ethics Committee of Hamadan University of Medical Sciences (Code: IR.UMSHA.REC.1399.778).
ResultsIn total, 304 students participated in the study. The age of students ranged between 7 and 12 years which 47.7% of them were between 7 and 8 years. Also 60.9 and 39.1% of them were in urban and rural schools, respectively. The drug effectiveness were 46.1, 69.5 and 100, and 77.6, 85.3 and 100% for permethrin and dimethicone in the first, second and third intervals after treatment, respectively. There was a significant difference between the effect of drugs in the first interval (P = 0.00) after treatment but there was not a significant difference between the second (P = 0.084) and the third (P = 0.43) intervals after treatment.
ConclusionsIt is recommended the use of dimethicone lotion and permethrin shampoo as the first and second option, respectively in eliminating the head lice infestation in primary girl schools.
Keywords: Head Lice, Dimethicone, Pediculus Capitis, Pediculosis, Permethrin -
سابقه و هدف
امروزه عقرب گزیدگی از مهم ترین مسایل بهداشتی و پزشکی کشور ایران محسوب می شود. شهرستان شوش به لحاظ داشتن شرایط آب و هوایی مساعد، امکان زیست مناسبی را برای عقرب ها به وجود آورده است. با توجه به اهمیت این موضوع، این مطالعه در خصوص ترکیب گونه ای، توزیع زمانی و میزان وابستگی گونه های عقرب به محیط زیست از لحاظ نوع بافت و میزان رطوبت خاک در شهرستان شوش در سال 1398 انجام شد.
مواد و روش هاجمع آوری نمونه های عقرب در این پژوهش بنیادی-کاربردی از مناطق تعیین شده به روش جستجوی فعال در روز و شب انجام شد. نمونه ها با استفاده از کلیدهای معتبر در زیر استریومیکروسکوپ شناسایی گردیدند.
یافته هاگونه های مزوبوتوس اپیوس (61/6درصد)، آندرکتونوس کراسیکودا (5/3 درصد)، هوتنتوتا سولسه ای (1/2 درصد)، کمبسوبوتوس ماتهیزنی (11/1 درصد)، رازیانوس زارودنی (0/62 درصد)، همی سکورپیوس لپتوروس 18/3 درصد) و اسکورپیون ماوروس تونسندی (1/9 درصد) از خانواده های بوتیده، اسکورپیونیده و همی اسکورپییده شناسایی شدند. گونه های مزوبوتوس اپیوس و همی اسکورپیوس لپتوروس، کمپسوبوتوس ماتهیزنی بافت خاک لومی، سیلتی لومی و شنی لومی و گونه ی آندروکتونوس کراسیکودا بافت خاک سیلتی لومی، لومی و شنی لومی را ترجیح می دهند. توزیع زمانی عقرب ها در فروردین (8/4 درصد) و در شهریور (32/5 درصد) به ترتیب کم ترین و بیش ترین میزان فراوانی را داشته است.
استنتاجبا توجه به توزیع زمانی فراوانی عقرب ها که به تدریج از فروردین به شهریور به حداکثر خود می رسد، بایستی اقدامات مبارزه با عقرب و پیشگیری از عقرب گزیدگی متناسب با میزان فراوانی آن ها با توجه به خصوصیات زیستگاه های آن ها صورت گیرد.
کلید واژگان: بافت خاک, ترکیب گونه ای, توزیع زمانی, گونه های عقرب, عقرب گزیدگیBackground and purposeToday, scorpion stings are one of Iran's most significant health and medical problems. Regarding the favorable weather conditions, Shush created a suitable environment for scorpions. Given the importance of this question, a study was conducted on the species composition, temporal distribution, and degree of dependence of scorpion species on the environment regarding soil texture and moisture level in Shush in 2019.
Materials and methodsIn this fundamentally applied research, scorpion samples were collected in designated areas using an active search method during the day and night. The samples were identified under a stereomicroscope using valid keys.
ResultsThe species Mesobuthus eupeus (61/6%), Androctonus crassicauda (5.3%), Hottentotta saulcyi (1.2%), Compsobuthus matthiesseni (11.1%), Razianus zarudny (0.62%), Hemiscorpius leptorus (18.3%), and Scorpio maurus (1.9%) belonging to the families Buthidae, Scorpionidae, and Hemiscorpiidae have been identified. Mesobuthus eupeus, Hemiscorpius leptorus, and Compsobuthus Matthiessen prefer loamy, silty, sandy loam soils. Androctonus crassicauda species prefer the silty loamy, loam, and sandy loam soils.
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that due to the temporal distribution of scorpion abundance, which gradually peaks from April to September, actions to control the scorpions and prevent their stings should be carried out as a function of their mass over the months, along with the characteristics of their habitats.
Keywords: Shush, scorpion species, scorpion sting, soil texture, species composition, time distribution -
مقدمه
شپش سر، یک آلودگی انگلی در سراسر جهان بوده که سلامت جامعه را تهدید میکند. دانشآموزان مقطع ابتدایی، بیشتر از سایر گروههای اجتماعی در معرض این آلودگی هستند. به دلیل بیتوجهی دانشآموزان به رعایت بهداشت فردی و حضور در مکانهای پرجمعیت مانند مدارس، بیشتر در معرض ابتلا به شپش سر هستند. بنابراین بررسی این آلودگی انگلی در بین دانشآموزان یک اولویت بهداشتی محسوب میشود. این مطالعه با هدف تعیین شیوع و عوامل موثر بر آلودگی به شپش سر و تعیین اثر شامپوی پرمترین 1 درصد و لوسیون دایمکیتون 4 درصد در درمان دانشآموزان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان دورود انجام شد.
شیوهی مطالعهپژوهش حاضر در دو فاز مشاهدهای (مقطعی) و مداخلهای (کارآزمایی بالینی) انجام شد. پنج مدرسه از پنج منطقهی جغرافیایی برای نمونهگیری انتخاب شد و سایر اطلاعات بر اساس پروندهی دانشآموزان و یا پرسش از آنان گردآوری شد. 80 دانشآموز مبتلا به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و یکی از دو داروی مورد نظر را دریافت کردند. نتیجهی اثر مداخله در روزهای 7 و 14 بررسی شد.
یافتههاشیوع آلودگی به شپش سر 10/5 درصد بود. از میان عوامل اپیدمیولوژیک، تحصیلات پدر و تعداد دفعات استحمام در هفته، تاثیر معناداری بر ابتلا آلودگی به شپش سر نشان دادند (0/05 > p value). نتیجهی درمان در روز هفتم میان دو گروه یکسان بود. تیمار با لوسیون دایمتیکون در هفتهی دوم (0/025 = p value) و در مجموع دو هفته (0/006 = p value) در حذف شپش سر موثرتر از شامپوی پرمترین واقع شد.
نتیجهگیریشیوع شپش سر در میان دانشآموزان دختری که پدرانشان از تحصیلات کمتر برخوردار هستند و تعداد دفعات کمتری از حمام استفاده میکنند، بیشتر است. بنابراین لازم است با آموزش همگانی بهداشت در میان خانوادهها با این آلودگی مقابله کرد. به علاوه لوسیون دایمتیکون داروی موثرتری نسبت به شامپوی پرمترین در حذف این انگل خارجی محسوب گردید.
کلید واژگان: آلودگی به شپش سر, شپش سر, دانش آموز, پرمترین, دایمتیکون, دورودBackgroundHead lice is a worldwide parasitic disease that can be considered a threat to public health. The majority of its prevalence is among children aged from 6 to 11 years. Due to students’ low attention to personal hygiene tips, and presence in populated places such as schools, they are more prone to head lice infestation; thus, studying this disease among students is a hygienic priority. The current study was undertaken among primary girl students in Doroud County with the aim to determine the prevalence of head lice infestation and its relations with epidemiologic factors and to evaluate the treatment efficay of permethrin shampoo 1% and dimethicone.
MethodsThe present study was performed in two phases: observational (cross-sectional) and interventional (clinical trial). Five schools were selected from five geographical areas for sampling. Other information was collected from student records or by direct inquiry. Eighty girls infested were randomly allocated in two groups and received either one of the mentioned treatments. The results of the interventions were evaluated on days 7 and 14.
ResultsThe prevalence of head lice infestation was10.3%. The most involved group (40 %) were students of third grade. The father’s education and shower times per week showed significant effects among epidemiologic factors (p value = 0.05). The outcome of treatment in the first week did not show a significant difference between the groups. Treatment with dimethicone lotion in the second week (p value = 0.025) and in general during two weeks (p value = 0.006) was more effective in removing the head lice than permethrin shampoo.
ConclusionHead pediculosis is more prevalent among girl students whose fathers are less educated and take less showers in a week. Thus it is crucial to deal with head lice by social health education among families. In addition, dimethicone lotion is more effective than permethrin shampoo in eradicating this external parasite.
Keywords: Dimethicone, Doroud, Head lice, Permethrin, Pediculosis, Students -
زمینه و هدف
با وجود پیشرفت بهداشتی جوامع، آلودگی به شپش سر همچنان یک معضل مهم بهداشتی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع آلودگی به شپش سر و عوامل همراه آن بین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهرستان قهاوند انجام و با مطالعات پیشین مقایسه شد.
روش بررسیدانش آموزان مدارس دخترانه مقطع ابتدایی به صورت مقطعی (توصیفی تحلیلی) بررسی شده و افراد آلوده به شپش شناسایی شدند. اطلاعات جمعیت شناختی دانش آموزان گردآوری و ثبت شد. نتایج با آزمون کای دو یا خی دو نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و سطح معنا داری 05/0<p در نظر گرفته شد.
یافته هااز میان 499 شرکت کننده در مطالعه، 89 دانش آموز (8/17 درصد) مبتلا به شپش بودند. تفاوت معنا داری بین میزان شیوع آلودگی به شپش سر از نظر سطح تحصیلات پدر و مادر، سابقه ابتلای قبلی، کمک والدین در انجام امور بهداشتی، تعداد افراد خانوار و حالت، نوع و طول موی سر مشاهده شد (05/0<p)، اما از نظر پایه تحصیلی، اشتغال پدر، دفعات هفتگی استحمام و استفاده از شانه شخصی تفاوت معنا دار مشاهده نشد (05/0>p) که با مطالعات پیشین مقایسه شدند.
نتیجه گیریآلودگی به شپش سر در دانش آموزان دختر به طور نسبی بالا است که به عواملی مانند سطح تحصیلات پدر و مادر، سابقه ابتلای قبلی، کمک والدین در انجام امور بهداشتی، تعداد افراد خانوار و حالت، نوع و طول موی سر دانش آموزان بستگی دارد و درمان آلودگی با رعایت دستورالعمل ها و آموزش والدین و مسیولین بهداشتی مدارس توصیه می شود.
کلید واژگان: شپش, شیوع, آلودگی های انگلی, شپش سرBackground and ObjectivesDespite the progress of communities’ health, head lice (Pediculus capitis) infestation remains a major health problem. The aim of the study was to investigate the prevalence of head lice infestation and its associated factors among female primary school students in Ghahavand County and compare with the previous studies.
MethodsThe students were cross-sectionally examined and pediculosis infected students were identified. The student demographic information was collected and recorded. The results were analyzed by Chi-square test of SPSS software. Significance level was considered P<0.05.
ResultsAmong 499 students participating in the study, 89 students (17.8%) had pediculosis. There was a significant difference between student pediculosis prevalence in terms of parents’ educational level, previous infestation history, parental assistance in health affairs, number of household members, and condition, type and length of students’ hair (P<0.05) But there was not a significant difference between student pediculosis prevalence in terms of student educational level, father’s employment, weekly bathing, and the use of personal brush (P>0.05). The results compared with the previous studies.
ConclusionHead lice infestation is relatively high in students that depends on factors such as parent educational levels, previous infestation history, parental assistance in health care, number of household members, and the condition, type and length of the students’ hair. It is recommended to treat the pediculosis infected students along with attention to the instructions and training of parents and school health instructors.
Keywords: Pediculus, Prevalence, Lice Infestations, Pediculus capitis -
سابقه و هدف
اهمیت بهداشتی سوسری آلمانی در اماکن شهری در حال افزایش است. امروزه محققان به دنبال حشره کش های سازگار با محیط زیست هستند. میزان سمیت اسانس گیاهان رزماری (Rosmarinus officinalis L.) و اسطوخودوس (Lavandula angustifolia Mill.) بر روی سوسری آلمانی در شرایط آزمایشگاهی ارزیابی شد.
مواد و روش هااسانس گیاهان با دستگاه کلونجر به روش تقطیر استخراج گردید. سپس میزان سمیت آن ها با آغشته کردن کاغذ های صافی با غلظت های 5/62، 50، 5/37، 25، 5/12، 25/6، 8/1 و 75 µg/m2 و قراردادن آن ها در محیط سوسری های بالغ نر، مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایجنتایج آنالیز رگرسیون پروبیت بر روی میزان مرگ ومیر سوسری ها بعد از 24 ساعت نشان داد که با افزایش غلظت اسانس ها، میزان مرگ ومیر سوسری ها نیز افزایش یافت. اثر حشره کشی اسانس اسطوخودوس (LD50: 32.54 µg/m2) بیشتر از رزماری (LD50: 35.97 µg/m2) بود و اسانس اسطوخودوس با دوز کمتری اثر حشره کشی خود را نسبت به رزماری اعمال کرد.
نتیجه گیریبا توجه به این که LD50 اسانس اسطوخودوس و اسانس رزماری پایین تر از دوزهای مصرفی حشره کش های شیمیایی می باشند و با عنایت به بروز پدیده مقاومت، به نظر می رسد اسانس گیاهانی مانند اسطوخودوس و رزماری بتوانند در آینده جایگزین مناسبی برای حشره کش های شیمیایی که در برنامه کنترل آفات قرار دارند، باشند.
کلید واژگان: سوسری آلمانی, اسانس گیاهی, سمیت, اسطوخودوس, رزماریFeyz, Volume:25 Issue: 3, 2021, PP 994 -1002BackgroundThe medical importance of the German cockroach in urban areas is increasing. Today, researchers are working to find environmentally friendly insecticides. In this study, laboratory toxicity of rosemary (Rosmarinus officinalis L.) and lavender (Lavandula angustifolia) essential oils was evaluated against German cockroaches.
Materials and MethodsThe plant essential oils were obtained through hydro-distillation using a clevenger type apparatus. Then, filter papers were dipped in prepared 1.8, 6.25, 12.5, 25, 37.5, 50, 62.5 and 75 µg/m2 concentrations of mentioned essential oils and placed in the environment of male cockroaches to determine and compare their toxicity.
ResultsThe results of regression probit analysis on cockroach mortality data after 24 hours showed that in both lavender and rosemary essential oils, the mortality rates of cockroaches increased with increasing essential oil concentrations. The insecticidal effect of lavender essential oil (LD50: 32.54 µg/m2) higher than rosemary essential oil (LD50: 35.97 µg/m2) that lavender essential oil exerted its insecticidal effect in a lower dose than rosemary essential oil.
ConclusionConsidering that the LDs50 of lavender and rosemary essential oils are much lower than current doses of chemical insecticides and due to the fact that the emergence of the phenomenon of resistance, It seems that the essential oils of plants such as lavender and rosemary can be good alternatives to chemical insecticides in the pest control program in the future.
Keywords: German cockroach, Plant essential oil, Contact toxicity, Lavender, Rosemary -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و دوم شماره 3 (پیاپی 89، امرداد و شهریور 1396)، صص 31 -39زمینه و هدفمواجهه انسان با فلزات سنگین می تواند خطرات بهداشتی برای مصرف کنندگان به دنبال داشته باشد، و یکی از راه های ورود فلزات سنگین به بدن استفاده از لوازم آرایشی به خصوص رژلب و رنگ مو آلوده به فلزات سنگین می باشد. هدف از این تحقیق بررسی ارزیابی ریسک فلزات سنگین در مواد آرایشی رژلب و رنگ مو توزیع شده در شهر سنندج بود.روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی بوده و در زمستان 1394 انجام شد. در این مطالعه از 4 برند رژلب و رنگ مو در سطح شهر سنندج، 50 نمونه تهیه گردید. پس از آماده سازی نمونه ها با روش هضم اسیدی، میزان فلزات سنگین با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازه گیری و نتایج برحسب میکروگرم بر گرم گزارش شده است.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که میانگین کادمیوم، آهن و روی در رنگ مو بیشتر از رژلب بوده است، درحالیکه میانگین کروم، مس، نیکل و سرب در رژلب بیشتر بوده است. همچنین آهن، بیشترین میزان غلظت کل از فلزات را در هر دو محصول را داشته است و نقره و کادمیوم کمترین میزان غلظت کل از فلزات را داشتند. نتایج آماری نشان داد غلظت فلزات (به استشناء مس و نیکل) در دو گونه محصول آرایشی تفاوت معنی داری نداشته است (05/0 < p). میزان شاخص HQ نیز در این مطالعه کمتر از 1 بدست آمد.نتیجه گیریغلظت فلزات سنگین در مواد آرایشی رژلب و رنگ مو عرضه شده در شهر سنندج کمتر از رهنمودهای پیشنهادی سازمان غذا و داروی آمریکا و بهداشت کانادا می باشد. باتوجه به اثرات بالقوه فلزات سنگین بر سلامتی، نیازمند اقدامات لازم در مورد تدوین استاندارد ملی و کنترل ورود این نوع از مواد آرایشی به داخل کشور می باشد.کلید واژگان: رژلب, کادمیوم, سرب, ارزیابی ریسکBackground And AimHuman exposure to heavy metals causes health problems and use of cosmetic products; especially lipstick and hair dye contaminated by metals is considered a way of exposure to these agents. The aim of this study was to determine concentrations of heavy metals in lipstick and hair dye cosmetics products in Sanandaj.
Material andMethodsThis study was a cross - sectional study and performed from Jan to Feb, 2015. In this study we collected 50 samples from four brands of lipstick and hair dye in Sanandaj. After preparation of the samples by acid digestion, the concentrations of heavy metals were measured by using ICP-OES and the results were reported in microgram per gram.ResultsThe results showed that the mean concentrations of cadmium, iron and zinc in the hair dyes were higher than those in the lipsticks; while the mean concentrations of, copper, nickel and lead in the lipsticks were higher than those in the hair dyes. Moreover, among the metals iron had the highest and silver and cadmium had the lowest concentrations in both of the cosmetic products. HQ index in this study was less than 1.ConclusionThe metal concentrations in the lipstick and hair dye cosmetics products in Sanandaj were generally lower than the maximum acceptable concentration in the US and Canada. Considering the potential effects of metals on health, it is essential to control import of these products into the country and establish national standards for cosmetics.Keywords: Lipstick, Cd, Pb, Risk assessment -
سابقه و هدفهرچند که ماهی به وسیله انسان به عنوان منبع پروتئینی مورد استفاده قرار می گیرد، اما تجمع زیستی فلزات سنگین در ماهی می تواند خطرات جدی برای سلامت به همراه داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی فلزات سنگین در بافت های ماهیچه و کبد ماهی کپور معمولی در تالاب زریوار استان کردستان می باشد.مواد و روش هادراین مطالعه توصیفی- مقطعی ماهیان کپور در سال 1394 از تالاب زریوار صید شدند و غلظت فلزات سنگین در بافت های کبد و ماهیچه با استفاده از دستگاه ICP قرائت گردید.یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد که فلزات آهن و سرب در بافت کبد بالاترین غلظت و فلزات روی و کادمیوم در بافت ماهیچه پایین ترین غلظت فلزات را داشته اند. سطوح فلزات سنگین در اندام کبد بالاتر از بافت ماهیچه ماهی کپور بود. علاوه بر این، شاخص ریسک بهداشتی برای یک فرد بزرگسال با میانگین وزن بدن 5/71 کیلوگرم براساس غلظت فلزات (به استثناء کروم) کم تر از یک به دست آمد.
استنتاج: نتایج این پژوهش نشان داد که سطح فلزات سنگین در بافت خوراکی ماهی کپور نسبت به استانداردهای بین المللی پایین بود، اما با توجه به خاصیت تجمع زیستی و سمیت فلزات سنگین، پایش دوره ایی فلزات سنگین نیاز می باشد.کلید واژگان: مصرف انسانی, ارزیابی ریسک, کپور, ماهیچه, کادمیومBackground andPurposeFish is consumed by humans for its nutritional properties, but accumulation of heavy metals in fish can pose serious health hazards. The aim of this research was to investigate the concentration of heavy metals in the muscle and liver of common carp in Zarivar wetland, Iran.Materials And MethodsA cross-sectional study was conducted in which carps were caught from Zarivar Wetland in 2015. The levels of heavy metals in liver and muscle were measured using ICP.ResultsThe findings indicated that Fe and Pb in liver, and Zn and Cd in muscle had the highest and lowest concentrations, respectively. The levels of heavy metals in liver were higher than those in the muscles of carp. Moreover, the Target Hazard Quotients for an adult person with mean weight of 71.5 kg was lower than 1 for the levels of heavy metals studied (expect for Cr).ConclusionThis research showed that the levels of heavy metals in edible muscle of carp was lower than international standards, but according to the bioaccumulation and toxicity of these metals in humans periodic monitoring is required.Keywords: human consumption, health risk, carp, muscle, cadmium -
سابقه و هدفبا افزایش جمعیت در سالیان اخیر، تقاضا برای مصرف محصولات گوشتی از جمله مرغ روند افزایشی داشته است. یکی از این محصولات، فراورده های گوشت مرغ است که در مرحله فرایند و تولید، می توانند به فلزات آلوده شوند، هدف این مطالعه پایش فلزات کادمیوم، سرب و روی در بافت های جگر و عضلات ران و سینه مرغ های مصرفی در سطح شهر سنندج در سال 1395 بوده است.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع مقطعی (توصیفی-تحلیلی) بوده است، به طوری که 20 نمونه از هر یک از بافت های جگر، ران و سینه مرغ های سطح شهر سنندج جمع آوری شد. نمونه های جمع آوری شده با روش هضم اسیدی آماده و توسط دستگاه جذب اتمی قرائت گردید. برای یافتن اختلاف معنی داری بین فلزات در بافت های مختلف از آزمون واریانس یک طرفه استفاده گردید.یافته هانتایج نشان داد که به ترتیب بافت های جگر و سینه مرغ های مصرفی بالاترین و کم ترین میزان تجمع فلزات روی، سرب و کادمیوم را داشته اند. در بین فلزات مورد مطالعه، فلز روی و سرب به ترتیب بیش ترین و کم ترین میزان تجمع را داشته اند. میزان جذب روزانه و هفتگی از فلزات سنگین در بافت های خوراکی نشان داد که میزان تخمین زده شده جذب فلزات پایین تر از حداکثر میزان قابل قبول ارائه شده توسط کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و فائو می باشد.
استنتاج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میانگین غلظت فلزات روی، سرب و کادمیوم در بافت های مرغ های مصرفی در سطح شهر سنندج پایین تر از میزانی می باشد که در بلند مدت خطرات بهداشتی را متوجه مصرف کنندگان آن کند.کلید واژگان: سرب, کادمیوم, ارزیابی ریسک, مرغBackground andPurposeWith increase in human population the demand for meat products has raised. One of such products is poultry meat which could be contaminated by heavy metals in production process. The purpose of this study was to estimate the concentration levels of cadmium, lead, and zinc in chicken tissues consumed in Sanandaj, Iran, 2016.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, twenty samples of liver, thigh and pectoral muscle were collected from chickens. The samples were digested by acid method and concentrations of Cd, Pb and Zn were measured using atomic absorption spectrophotometer.ResultsThe liver and pectoral muscle of chickens had the highest and lowest concentrations of Cd, Pb and Zn, respectively. Zn and Pb were found to have the most and least concentrations, respectively. Daily and weekly intake of heavy metals in edible tissues showed that the estimated amount of metals intake is lower than the maximum acceptable level permitted by the joint FAO/WHO expert committee.ConclusionThe present study showed that chicken meat in Sanandaj is safe to consume and does not threaten the health of consumers.Keywords: cadmium, lead, risk assessment, chicken -
سابقه و هدفمواجهه همزمان نانوذرات می تواند آسیب های جدی به موجودات آبزی از جمله ماهی به دنبال داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر نانوذرات دی اکسید تیتانیوم بر سمیت نانوذرات اکسید مس بر آسیب شناسی بافت آبشش و کلیه ماهی مدل در شرایط آزمایشگاهی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، از یک غلظت غیرکشنده نانوذرات دی اکسید تیتانیوم، دو غلظت غیرکشنده نانوذرات اکسید مس، دو غلظت ترکیب نانوذرات دی اکسید تیتانیوم و نانوذرات اکسید مس به همراه گروه شاهد استفاده گردید. پس از 10 روز مواجهه با این مواد، از بافت آبشش و کلیه نمونه برداری شد. به منظور انجام مطالعه بافت شناسی کلاسیک، نمونه ها پس از آماده سازی به روش هماتوکسیلین– ائوزین رنگ آمیزی شد.یافته هامهم ترین آسیب های ایجاد شده در بافت آبشش شامل خمیدگی تیغه های ثانویه، افزایش ترشح موکوس، افزایش به هم چسبیدگی لاملاهای ثانویه، تلانژکتازی مویرگی و هایپرپلاژی بوده است. هم چنین آسیب های متسع شدن رگ های خونی، واکوئولاسیون، نکروز کانونی، دژنره شدن توبول ها، و افزایش ملانوماکروفاژها در بافت کلیه ماهی کپور مشاهده شد.
استنتاج: میزان شدت آسیب بافتی در حالت مواجهه همزمان نانوذرات دی اکسید تیتانیوم با نانوذرات اکسید مس شدیدتر از حالت مواجهه مجزای نانوذرات بوده است.کلید واژگان: کپور, نانوذره, سم شناسی محیطی, آبشش, آسیب شناسی بافتBackground andPurposeSimultaneous exposure of nanoparticles can cause serious damage to aquatic organisms including fish. The aim of this study was to investigate the toxicity effect of subchronic exposure of copper oxide nanoparticles (CuO NPs) in presence of titanium dioxide nanoparticles (TiO2 NPs) on the histopathology of gill and kidney tissues of fish model in vivo exposure.Materials And MethodsIn this study, one non-lethal concentration of TiO2 NPs, two non-lethal concentrations of CuO NPs, two concentrations of TiO2 NPs and CuO NPs mixture, and a control group (no chemicals) were used. After 10 days of exposure to these materials, samples of gill and kidney tissues were collected. In order to study classical histology the samples were prepared by hematoxylin-eosin staining and the slides were photographed by optical microscopy.ResultsThe damages caused in gill were as following: secondary curved blades, increased mucus secretion, increase in the agglomeration of secondary lamellae, and aneurism and hyperplasia. Also, blood vessels dilation, vacuoles, necrosis, focal tubule degeneration, and increase in melano-macrophage were observed in kidney tissue of common carp.ConclusionThe study suggested that toxic effects of CuO NPs on tissues of common carp in the joint presence of TiO2 NPs were synergistic.Keywords: carp, nanoparticle, ecotoxicology, gill, histopathology -
سابقه و هدفبه موازات افزایش مصرف منابع خوراکی آبزی، اهمیت بهداشتی و سلامت ماهیان نیز بیش تر شده است که در این میان فلزات سنگین به علت تجمع زیستی، سمیت و ماندگاری بالا در آبزیان، اهمیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین، این تحقیق به منظور بررسی غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، سرب، کروم، مس و روی) در بافت های آبشش، کبد و ماهیچه ماهیان کپور معمولی، شیرماهی و آمور در رودخانه قره سو در استان کرمانشاه انجام شد.مواد و روش هانمونه برداری از ماهیان رودخانه قره سو در سال 1393 صورت گرفت و بافت های آبشش، کبد و ماهیچه ماهیان جهت بررسی جداسازی شد. اندازه گیری غلظت فلزات با کمک دستگاه ICP انجام گردید.یافته هامیانگین غلظت فلزات کادمیوم، سرب، کروم، مس و روی در بافت ماهیچه ماهی کپور معمولی و شیرماهی به ترتیب 001/0 و 001/0، 016/0 و 008/0، 14/0 و 14/0، 53/0 و 33/0، 51/0 و 51/0 میکروگرم بر گرم وزن تر به دست آمد. فلزات روی و کادمیوم به ترتیب بیش ترین و کم ترین غلظت را در بافت های مختلف سه گونه ماهیان داشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که میزان تجمع فلزات سنگین در بافت های آبشش و کبد بالاتر از بافت ماهیچه بوده است. هم چنین شاخص HQ به دست آمده در این مطالعه برای تمامی فلزات سنگین کم تر از 1 بوده است.
استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد که توزیع فلزات سنگین در بافت ماهیچه ماهیان از نظر آماری اختلاف معنی داری ندارد و هم چنین در مقایسه با استاندارد سازمان جهانی بهداشت، از حد مجاز کم تر بوده است و نشان دهنده سالم بودن مصرف این ماهیان می باشد.کلید واژگان: تجمع زیستی, فلزات سنگین, ماهیBackground andPurposeThere is an increasing interest towards consumption of aquatic products, therefore, the health of aqua ecosystems is highly important. Heavy metal pollution in fish is a global concern due to its bioaccumulation potential, toxicity and persistence in food chain. This study investigated the concentration of heavy metals (cadmium, lead, chromium, copper, and zinc) in the gill, liver, and muscle tissue of Cyprinus carpio, Capoeta trutta, and Ctenopharyngodon idella in Gharasou River, Kermanshah province, Iran.Materials And MethodsSampling was done in Gharasou River and the gill, liver, and muscle tissues were prepared. The concentrations of heavy metals were measured using an ICP.ResultsThe average concentrations of Cd, Pb, Cr, Cu, and Zn in the muscle tissue of Cyprinus carpio and Capoeta trutta were 0.001 and 0.001, 0.016 and 0.008, 0.14 and 0.14, 0.53 and 0.33, and 0.51 and 0.51 µg/g wet weight, respectively. The metals with highest and lowest concentrations were zinc and cadmium that were found in different tissues of the fishes, respectively. The accumulation of metals in the tissues of liver and gills was found to be higher than that in the muscles. Moreover, the Hazard Quotients (HQ) index of all heavy metals was than 1.ConclusionThe concentrations of heavy metals were lower than the levels permitted by World Health Organization, hence, the fish species studied are considered healthy to use.Keywords: Bioaccumulation, heavy metals, fish -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و یکم شماره 2 (پیاپی 82، خرداد و تیر 1395)، صص 112 -121زمینه و هدفماهی یکی از مهمترین موجودات آبزی در زنجیره غذایی انسان می باشد که قابلیت تجمع فلزات سنگین در بافت های مختلف خود را دارد. در این راستا، هدف این مطالعه بررسی غلظت پنج فلز سنگین (کادمیوم، سرب، کروم، مس و روی) در بافت های آبشش، کبد و ماهیچه ماهیان کپور معمولی، شیرماهی و آمور در رودخانه گاماسیاب در سال 1393 به همراه تجمع زیستی و برآورد میزان پتانسیل خطر مصرف این آبزیان می باشد.روش بررسیاین مطالعه مقطعی بوده و سه گونه ماهی در رودخانه گاماسیاب در فصول پاییز و زمستان 1393 صید شدند. روش آماده سازی بافت ها بصورت هضم تر بوده و قرائت فلزات توسط دستگاه ICP انجام شده است. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد آنالیز قرار گرفتند.یافته هاحد مجاز مصرف روزانه ماهی برای فلزات کادمیوم، سرب، کروم، مس و روی در سه ماهی مورد مطالعه در این تحقیق به ترتیب 021/0، 18/0، 5/3، 3/13 و 4/20 میکروگرم در روز برای یک فرد بالغ با وزن 70 کیلوگرم بدست آمد. شاخص HQ بود در این مطالعه برای تمامی فلزات سنگین کمتر از 1 بود.نتیجه گیریشاخص های ریسک مصرف ماهیان (HQ) ماهیان این مطالعه کمتر از 1 بدست آمد و نشان دهنده سالم بودن مصرف این ماهیان می باشد. اما از آنجاییکه فلزات سنگین خاصیت تجمع زیستی دارند پایش فصلی این منطقه از نظر فلزات سنگین امری مهم به نظر می رسد.کلید واژگان: ماهی, سمیت, فلز سنگین, رودخانه گاماسیابScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:21 Issue: 2, 2016, PP 112 -121Background And AimFish are considered as one of the main aquatic organisms in the food chain. They have the potential to accumulate large amounts of heavy metals in their tissues. The purpose of this study was to measure the levels of five heavy metals (Cd, Pb, Cu, Cr, and Zn) in the gill, liver, and muscle tissues of common carp, Capoeta trutta, and Grass carp in the Gamasyab River in 2015 as well as bioaccumulation study and hazard quotient determination (HQ).
Material andMethodsThis was a cross-sectional study in which three species of fish in the Gamasyab River were caught in autumn and winter. The tissue preparation method was chemical digestion. Concentrations of heavy metals were measured using an ICP apparatus. Data were analyzed using SPSS version 16.ResultsPermissible limits of ingestion of heavy metals per day through consumption of the three aforementioned fish for an adult person with mean body weight of 70 kg were 0.021, 0.18, 3.5, 13.3, and 20.4 micrograms for cadmium, lead, chromium, copper and zinc, respectively, in this study. The Hazard Quotients (HQ) index was below 1 for all heavy metals.ConclusionThe Hazard Quotients (HQ) index of fish consumption in this study was less than 1 and indicated that consumption of these fish was harmless. But since heavy metals have the property of bioaccumulation, seasonal monitoring of heavy metals in this region is essential.Keywords: Fish, Toxicity, Heavy metal, Gamasyab River -
مقدمهبا وجود پیشرفت سطح بهداشت هنوز شپش های انسانی به عنوان یک چالش بهداشتی مطرح هستند. شپش می تواند بیماری های مختلفی نظیر تب راجعه اپیدمیک، تیفوس اپیدمیک و تب سنگر را به انسان منتقل نماید. مطالعه حاضر به منظور تعیین عوامل موثر بر شپش سر در دانش آموزان شهرستان پاکدشت تهران در پاییز سال 92 انجام شد.روش کاراین مطالعه یک بررسی توصیفی_تحلیلی از نوع مقطعی می باشد. از میان تمامی دانش آموزان پس از بررسی از نظر آلودگی به پدیکولوزیس تعداد 678 دانش آموز مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات استخراج شده با استفاده از آزمون کای دو و نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هااز مجموع 53732 دانش آموز در مقاطع مختلف 556 نفر (82 درصد) از دانش آموزان آلوده دختر و 122 نفر (18 درصد) از دانش آموزان پسر بودند. بین میزان آلودگی و جنسیت دانش آموزان اختلاف معناداری وجود داشت (0/001>P). همچنین نتایج نشان داد که میزان آلودگی به طور معناداری در دانش آموزان مقطع ابتدایی (73/1 درصد) نسبت به سایر مقاطع بیشتر بود (0/03=P). از طرفی بین تحصیلات مادر دانش آموزان و میزان آلودگی اختلاف معناداری وجود داشت (0/04=P).نتیجه گیرینتایج نشان میدهد آلودگی به شپش سر هنوز به عنوان یک مشکل اساسی به عواملی از جمله وضعیت اقتصادی، آموزش کم و... بستگی دارد و حل این معضل که در ارتباط با مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بوده نیازمند مشارکت ارگان مختلف: آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، دانش آموزان و خانواده آنان خواهد بود.کلید واژگان: پدیکولوزیس, دانش آموزان, پاکدشتIntroductionDespite progress in health, human lice are still considered as a health problem. Lice could transmit different diseases to human such as epidemic relapsing fever, epidemic typhus and trench fever. The aim of this study was to determine the major factors on pediculosis capitis in students of Pakdasht county in autumn of 2013.MethodsThis was a cross-sectional descriptive and analytic study. Among all students, after investigating in terms of pediculosis, 678 infested individuals were selected. The extracted data were analyzed by using SPSS version 20 software and Chi-square test.ResultsFrom total number of 53732 students in different school grades, 556 females (82%) and 122 males (18%) were found to be infested by head lice. A significant relationship was recognized between the rate of infestation and students gender (PConclusionThe results illustrate that head lice infestation, as a major problem, is related to some factors including economic conditions and poor education. To find strategies for this issue, regarding its cultural, economical and social aspects, cooperation of different organs like ministries of education and health and also students and their parents is clearly required.Keywords: Pediculus capitis, Students, Pakdasht
-
مقدمه و هدفایران در بین سایر کشورها دارای تنوع گونه ای بسیار غنی عقرب، بخصوص از نوع خطرناک آن می باشد. موارد مرگ ناشی از گزش در تمام مناطق کشور رخ می دهد. تلفات ناشی از عقرب گزیدگی به عوامل متعددی از قبیل گونه عقرب، سن فرد گزیده شده، محل گزش در بدن و منطقه جغرافیایی مرتبط است. نظر به اینکه تا کنون هیچ گونه تحقیقی در زمینه شناسایی فون عقربهای شهرستان همدان و موارد عقرب گزیدگی آنها صورت نگرفته است این مطالعه انجام گردید.روش کارمطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی است. جهت تعیین فون عقرب های منطقه بصورت نمونه گیری خوشه ایتصادفی از مکانهای مشخص شده و در طول ماه های اردیبهشت لغایت شهریور سال 1392 اقدام به صید عقرب گردید. سپس آنها را در ظروف حاوی الکل 70% قرار داده و بر اساس کلید تشخیص عقرب های ایران اقدام به شناسایی گردید. به منظور بررسی موارد عقرب گزیدگی با مراجعه به مرکز بهداشت استان همدان و بررسی پرونده های موجود طی سال های 1389 لغایت 1392 اقدام به جمع آوری اطلاعات طبق پرسشنامه ها گردید. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجاز مجموع 98 عقرب جمع آوری شده چهار گونه بنام های Mesobuthus eupeus، Androctonus crassicauda، Odontobuthus doriae و Razianus zarudnyi که همگی متعلق به خانواده بوتیده هستند، شناسایی شدند. گونه مزوبتوس اپئوس با 7/89% از کل نمونه های جمع آوری شده بیشترین وفور را داشت. از مجموع 797 مورد عقرب گزیدگی تعداد 5/62% مرد و 5/37% زن بودند. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین موارد ابتلاء در گروه سنی 25 تا 34 سال، در سال 1390، در مرداد ماه و در مناطق روستایی بترتیب 6/29، 1/33، 9/28 و 4/64 درصد بودند. بیشتر افراد (2/48%) از ناحیه دست گزیده شده بودند. کلیه بیماران عقرب گزیده در طول مطالعه نیز بهبود (100%) یافته بودند.
نتیجه نهایی: با توجه به گونه های موجود کم خطر عقرب در این منطقه و عدم گزارش مرگ و میر در چند سال گذشته پیشنهاد می شود تجویز سرم ضد عقرب توسط مراکز بهداشتی و درمانی مورد بازنگری قرار گیرد. همچنین آموزش و دادن آگاهی های کافی در رابطه با عقرب ها و راه های پیشگیری اولین گام در کاهش موارد عقرب گزیدگی است.
کلید واژگان: عقرب گزیدگی, همه گیری شناسی, عقرب ها, فونIntroduction &ObjectiveIran is among the countries with a variety of scorpion species، particu-larly dangerous ones. Death due to scorpion sting occurs in all parts of the country. Mortality from scorpion sting depends on various factors such as scorpion species، age of the stung per-son، stung body site and geographical area. Considering the fact that so far no research on the fauna and epidemiological aspect of scorpion stings has been done in Hamadan city، we con-ducted this research.Materials and MethodsThis is a cross sectional- descriptive study. To determine the scorpion fauna of the region using a random cluster sampling in specified locations from May to Sep-tember in 2013 and was attempting we caught scorpions and put them in containers of alcohol (70%) and identified them based on Iran scorpions´ key. In order to investigate cases of scor-pion stings، we referred to the health center of Hamadan province and using questionnaires، we collected data related to the patients during 2010-2013. The data were analyzed by SPSS software.ResultsA total of 98 collected scorpion species named Mesobuthus eupeus، Androctonus crassicauda، Odontobuthus doriae and Razianus zarudnyi (Family: Buthidae)، were identified. Mesobuthus eupeus species with 89. 7% of the samples collected had the highest frequency. Totally، 797 cases of scorpion sting were documented in the Health Center of Hamadan Prov-ince، including 498 (62. 5%) male and 299 (37. 5%) females. The results of this study showed that most cases of scorpion stings in the age group of 25 to 34 years، in 2011 in July and in the rural areas were 29. 6%، 33. 1%، 28. 9%، 64. 4%، respectively. The most stung organs were hands، with 48. 2%. All patients (100%) during the study were treated.ConclusionDue to the low-risk species of scorpions in the region and lack of mortality reports in the past few years، it is recommended to revise administering anti-scorpion serum in the health centers. Adequate training and awareness related to scorpions and prevention is the first step in reducing scorpion sting.Keywords: Fauna, Scorpion Stings, epidemiology, Scorpions -
مطالعه حاضر با هدف بررسی آسیب شناسی بافت آبشش ماهی گورخری (Danio rerio) متعاقب رویارویی با نانوذرات دی اکسید تیتانیوم ترکیب شده با فلز نیکل انجام شده است. بدین منظور از 200 قطعه ماهی با متوسط وزن 5/1 گرم و طول 2 سانتی متر استفاده شد. ماهیان به مدت 96 ساعت در معرض چهار غلظت غیرکشنده نانوذرات دی اکسید تیتانیوم ترکیب شده با نیکل (شامل 1، 10، 32 و 100 میلی گرم در لیتر) به همراه گروه شاهد (فاقد هرگونه ماده شیمیایی) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از مواجهه با نانوذرات دی اکسید تیتانیوم ترکیب شده با نیکل عوارضی همچون خمیدگی تیغه های ثانویه، هیپرتروفی تیغه های ثانویه، افزایش ترشح موکوس، افزایش به هم چسبیدگی لاملاهای ثانویه، هیپرپلاژی و در نهایت افزایش نکروز رخ داد. اگرچه تغییرات آسیب شناسی بافتی مشاهده شده در تمامی گروه ها وجود داشت، اما شدت این تغییرات با افزایش غلظت نانوذرات دی اکسید تیتانیوم ترکیب شده با نیکل افزایش یافت. همچنین نتایج آنالیز آماری نیز نشان داد که میزان تغییرات در قطر لاملای اولیه، طول لاملای ثانویه و قطر لاملای ثانویه در مقایسه با گروه شاهد، اختلاف معنی دار داشت (05/0>P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که این نانوماده می تواند اثرات قابل توجهی بر بافت آبشش ماهی داشته باشد.کلید واژگان: نانوذرات, تیتانیوم, نیکل, آبشش, ماهی گورخریThe purpose of this study was to determine the effect of nickel (Ni) doped TiO2 NPs on gill histopathology of zebrafish (Danio rerio). In this study, a total number of 200 zebrafish (Danio rerio) with average weight of 3g and length body of 4cm were used. In this study, four non-lethal concentrations of Ni doped TiO2 NPs were used that included 1, 10, 30, 100 mg/L; also control group was considered. The results showed that the Ni doped TiO2 NPs on gill tissue cause some impacts such as secondary bending blades, blades secondary hypertrophy, increased mucus secretion, fusion in the secondary lamellae, hyperplasia and eventually necrosis increases. Although histological changes in gill tissue were observed in all groups, but the severity of these changes increased with increasing concentration of Ni doped TiO2 NPs. Moreover, changes were significant between exposure group and control group in parameters of diameter of gill filaments, diameter of secondary lamellae, and length of secondary lamellae (PKeywords: Nanoparticles, Titanium, Nickel, Gill, Danio
-
با توجه به اهمیت آفات بهداشتی و لزوم کنترل آن با استفاده از روش های بیولوژیکی برای حفظ محیط زیست و اکولوژی حشرات سودمند، هدف از این مطالعه، معرفی و مروری بر دشمنان طبیعی آفات و همچنین معرفی سه گونه شکارچی جدید در ایران، استان اصفهان می باشد.
تحقیق به روش مروری (review) با کاربرد واژه های کلیدی مانند: کنترل بیولوژیکی و شکارچی های بندپایان از میان 170 عنوان ، 54 مقاله موجود در پایگاه های اطلاعاتی مانند SID ، Ovid Medline، Web of Science، Pub Med داخل و خارج کشور در طی سال های 1361 تا 1391 ((1981 to2012، به زبان های انگلیسی و فارسی انجام شد و منابع واجد شرایط انتخاب و به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد.
جهت کاهش مشکلات ناشی از آفات بهداشتی و چگونگی کنترل آن در جوامع انسانی، روش های بیولوژیکی می توانند به دلیل استفاده ساده و داشتن اثرات ماندگار و خاصیت انتخابی موثر بر میزبان هدف، بعنوان جایگزین مناسبی برای برنامه های کنترل شیمیایی، قرار بگیرند. در این بین، سه گونه شکارچی آفات بهداشتی، مارمولک گکوی پلنگی، خارپشت ایرانی و سوسک اسکاریتس سبترانین در استان اصفهان را می توان از موثرترین گزینه های کنترل بیولوژیک معرفی کرد.کلید واژگان: روش های بیولوژیکی, دشمنان طبیعی, شکارچی هاIntroductionDue to importance of health pests and necessity of their control using of biological methods to protect the environment and ecology of beneficial insects, the purpose of this study was to present an overview of the natural enemies of pests and predators, as well as introduced three new predator's species in Iran.MethodsThis study reviewed (review) using the key words such as: Predator, Nautral enemies , Biological control , in Databases of Ovid, Pub Med, Web of Science, Systematic Review and SID in site and out of the country during the years 1361 to 1391 (1981 to2012), in English and Persian language. In this study out of about 170 articles, 54 papers were selected the qualified sources and investigated.ResultsTo reduce health problems from pests and how to control it in human populations, biological methods can be used to simplify and have a lasting effects and the selected property as a suitable alternative to chemical control program. In the meantime, three health pest predators species, including; Eublepharis macularius, Hemiechinus hypomelas and, Scarites sp can be introduced as the most effective biological control in Isfahan province.ConclusionUsing of predators and recognition of new predator's species as biological methods instead of harmful chemical methods can have a healthy environment away from the dangers of application of chemical pesticides with the aim of providing a healthy society.Keywords: Biological control, Nautral enemies, Predator -
زمینه و هدفکنه ها از انگل های خارجی مهم در دامها بوده که می توانند ناقل عوامل ویروسی، ریکتزیایی و باکتریایی باشند. این مطالعه با هدف تعیین میزان آلودگی دامهای شهرستان آمل به کنه های سخت و آلودگی کنه ها به باکتری های خانواده انتروباکتریاسه انجام گرفت.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی، کنه های دامها (گاو،گاومیش،گوسفند و بز) از دامداری های شهرستان آمل جمع آوری و پس از تعیین گونه، کشت آزمایشگاهی از آنها انجام گرفت.یافته هادر این پژوهش تعداد 650 کنه جمع آوری گردید که متعلق به 8 گونه بودند. بیشترین وفور مربوط به گونه Hialoma asiaticum asiaticum و کمترین وفور مربوط به Rhipicephalus bursa بوده است. بالاترین میزان آلودگی کنه ای در دامها مربوط به گاو و گاومیش(5/38%) بود. نتایج بررسی باکتری شناسی بر روی همولنف کنه های بدست آمده بیانگر آلوده بودن آنها به 13 نوع باکتری از جمله کلبسیلا، اشریشیاکلی، سالمونلا، پروتئوس، سراشیا، شیگلا، استافیلوکوک ارئوس و استافیلوکوک اپیدرمیدیس بود. بیشترین میزان آلودگی مربوط به اشریشیاکلی (5/38%) و کمترین میزان مربوط به سراشیا (2%) بوده است.نتیجه گیریبا توجه به وفور بالا در کنه های ایکسودیده (Ixodidae) در منطقه مورد مطالعه و وجود آلودگی باکتریایی در آنها توصیه می گردد تا جهت حفظ سلامت دامها و دامداران آموزش های لازم جهت ارتقاء سطح آگاهی آنها نسبت به مسائل بهداشتی، نگهداری دام و روش های پیشگیری متداول (سمپاشی جایگاه نگهداری دام، حمام ضد کنه ای و...) صورت گیرد.کلید واژگان: کنه سخت, انتروباکتریاسه, دام, آملBackground And AimTicks are one of the important external parasites in livestock that can transmit viral، ricketsia and bacterial agents. The aim of this study was to determine the rate of contamination of the livestock by ixodid ticks and harboring of enterobacteriaceae by the ticks in Amol City.Materials And MethodIn this descriptive study، we collected the livestock''s ticks (cattle، buffalo، sheep، and goats) and after fauna identification، they were sent for culture.ResultsIn this study، 650 ticks were collected which belonged to 8 species. Hyalomma asiaticum asiaticum was the most and Rhipicephalus bursa was the least prevalent species. Cattles and buffaloes had the highest tick infestation (38. 5%). The bacteriological results showed that the ticks were infected by 13 bacterial species such as Ecoli، Klebsiella، Salmonella، Proteus، Serratia، Shigella، Staphylococcus aureus and Staphylococcus epidermis. The most and the least prevalent species were Ecoli and Serratia respectively.ConclusionConsidering the high prevalence of ixodid ticks in our study and presence of bacterial infection in hard ticks، appropriate training for stock breeders for improvement of their knowledge of the health problems، stock breeding and common methods of zoonotic disease prevention such as spraying and anti-tick bath، is recommended.Keywords: Ixodid ticks, Enterobacteriaceae, livestock, Amol City
-
Background And Aimcholera is an intestinal acute infection caused by Vibriocholera O1 -and had different epidemics in Iran. Since Qom is a religious and touristiccity. and thousands of tourists and travelers visit this city from all around the worldand Iran. It is an endemic place for cholera، the investigation of knowledge level andpeoples› attitude type about this disease and knowing about ways of transferring thisdisease among people especially among the young can help prevent the spread of thisdisease. Therefore، this study tries to determine the degree of high school students›knowledge as one of the active social groups about cholera in Qom، 2010.Material And Methodsin a cross sectional descriptive study، 388 student wererandomly selected among the student population of different high schools in Qomand they were asked to fill a questionnaire composed of 20 items. The rate (degree) of their knowledge was measured based on the number of the correct answers and itwas ranked using a scale having four ranks as follows: 0-6 inadequate information،6. 5- 12. 5 low knowledge، 13-19 average knowledge، >19 high knowledge. The datawere analyzed through SPSS software and chi square and ANOVA tests.Results47% of the students were in the first، 31. 4% in second، and 21. 6% in the thirdgrade of high school، among these، 1. 3% had inadequate knowledge about cholera،27% low knowledge، 65. 5% average knowledge and 6. 2% had high knowledge aboutthe disease. There was significant relationship
-
آسپرژیلوزیس تهاجمی بیماری شدید و کشنده قارچی در بیماران با ضعف در سیستم ایمنی می باشد. تشخیص قطعی این بیماری، علیرغم پیشرفت های حاصل شده در روش های تشخیصی بسیار دشوار می باشد. در حال حاضر در کشور ما تشخیص بیماری در اغلب موارد بر اساس یافته های بالینی و رادیولوگرافی و روش های قارچ شناسی مشاهده مستقیم و کشت نمونه صورت می پذیرد. از طرفی هم با توجه به تهاجمی بودن و پیشرفت سریع بیماری در صورت عدم استفاده از روش های تشخیصی مناسب، کنترل بیماری با مشکل مواجه می باشند. بنابراین تشخیص در مراحل اولیه بیماری به وسیله روش های غیر تهاجمی سریع و اختصاصی جهت شروع هرچه سریعتر و پیگیری درمان های موثر بسیار ضروری می باشد. به همین منظور امروزه از تست های سرولوژی سریع مثل تعیین آنتی ژن گالاکتومانان در نمونه های مختلف بالینی مثل سرم، مایع برونکوآلوئولار، ادرار، مایع مغزی نخاعی و بافت استفاده می شود. مطالعات نشان داده که تست آنتی ژن گالاکتومانان نسبت به روش های دیگر مثل کشت و رادیولوژی از حساسیت و اختصاصیت بالایی برخوردار می باشد. درکل این روش تشخیصی غیر تهاجمی، سریع و اختصاصی بوده و شروع هرچه سریعتر درمان های موثر را مجاز می کند و پزشکان را در مورد نوع درمان و یا پیگیری آن و سایر اقدامات کلینیکی توانمند می سازد. یقینا مطالعات آینده نگر با طراحی مناسب، نمونه برداری سیستماتیک و استفاده از تعریف های توافق شده مورد نیاز می باشد تا عملکرد این تست تشخیصی در نمونه ها و جمعیت های مختلف بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: آسپرژیلوزیس تهاجمی, آنتی ژن گالاکتومانان, تشخیصInvasive aspergillosis (IA) is a major cause of morbidity and mortality in severely immuno-compromised patients. Despite the advances made in diagnostic methods, accurate diagnosis of IA is not easy. At the present time, in Iran, the diagnosis is most often made based on a combination of clinical and abnormal radiologic findings, which are nonspecific, and the treatment is often given without establishing the diagnosis. Considering the invasive and progressive nature of the disease, if proper diagnostic methods are not used, control of the disease will be difficult. Therefore establishing the diagnosis of IA at an early stage by non-invasive and specific methods is necessary for early successful treatment. The detection of circulating galactomannan (GM) antigen in serum, bronchoalveolar lavage fluid, urine, and cerebrospinal fluid and tissue has become an important method for the early diagnosis of IA. Recent data have indicated that this test has a high specify and sensitivity and is more valuable than other methods such as culture and CT scan. In general this method is non-invasive, time-saving and specific which permits early treatment of the disease and helps physicians to select the proper treatment and other clinical measures. Certainly, well designed prospective studies with systematic sampling and use of accepted definitions are required to compare the efficiency of antigen detection in different samples and population. -
سابقه و هدف ژن هایی که درکنترل خودبازسازی سلول های بنیادی نقش دارند به عنوان دسته جدیدی از مارکرهای مولکولی سرطان معرفی شده اند. در این تحقیق، بیان ژن های Oct4، Sox2، Nanog، Nucleostemin، Zfx و Bmi-1 در رده های سلولی سرطان کولون، پروستات، کبد و مثانه هم چنین در نمونه های انسانی این سرطان ها مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها در یک مطالعه تجربی، بیان ژن های خودبازسازی Oct4، Nanog، Sox2، Nucleostemin، Bmi، Zfx با استفاده از روش RT-PCR در نمونه های تومور انسانی شامل 10 نمونه تومور مثانه، 5 نمونه تومور پروستات، 5 نمونه تومور کولون و 5 نمونه نرمال کولون و در رده های سلولی سرطانی ارزیابی شد. هم چنین بیان ژن های Oct4 و Nucleostemin در سطح پروتئین با استفاده از روش ایمونوسیتوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که در نمونه های مورد مطالعه، ژن های خود بازسازی Oct4، Nanog، Sox2، Nucleostemin، Bmi و Zfx بیان می شوند و اندازه باندهای مربوط به ژن های مورد مطالعه مطابق با الگوی آغازگر طراحی شده بود. هم چنین بیان سیتوپلاسمی و هسته ای Oct4 و بیان هستکی و سیتوپلاسمی Nucleostemin با ارزیابی ایمونوسیتوشیمی تایید شد.
نتیجه گیری در جمعیت سلول های سرطانی مورد مطالعه مذکور، تعدادی از سلول ها ویژگی سلول های بنیادی سرطانی را دارند و به احتمال زیاد در تکثیر سلول های سرطانی نقش اصلی را بر عهده دارند که به تایید نظریه cancer stem cell کمک می کند و پیشنهاد می کند که این ژن ها به صورت بالقوه می توانند به عنوان مارکر توموری جهت تشخیص و یا پیش آگهی سرطان استفاده شوند.
کلید واژگان: پروتئین انسانی Sox2, پروتئین انسانی Nanog, پروتئین انسانی Zfx, سرطان کولون, سرطان پروستات, سرطان مثانهBackground and ObjectivesUncontrolled self renewal plays a direct function in different types of carcinoma progression. Here we examined the expression of self renewal regulatory factors such as Oct4، Nanog، Sox2، Nucleostemin، Zfx، Bmi-1 in colon، prostate، bladder and liver cancers in human samples and cancer cell lines. Materials and MethodsWe used RT-PCR to examine the expression of these genes in 10 tumors of bladder، 5 tumors of prostate، 5 tumors of colon، 5 normal tissues of colon، and cancer cell lines. The expression of Oct-4 and Nucleostemin at protein level was further determined by immunocytochemical (ICC) analysis in cancer cell lines. ResultsWe designed specific primers to amplify a segment of Oct4، Nanog، Sox2، Nucleostemin، Bmi and Zfx. As expected DNA fragment of these genes based on designated primer was amplified in the PCR reaction. We detected the expression of these genes in almost all of the examined tumor samples and cancer cell lines that we used. Oct4 and Nucleostemin proteins were expressed in both nuclear and cytoplasmic in cancer cell lines. No immunoreactivity was observed in negative controls، which were incubated in the absence of primary antibody. ConclusionsCollectively، our results indicated that in a tumor population a rare subpopulation of cells within the tumor cell mass has the potential of self renewal، and suggested that their expression can be used as potential tumor markers in diagnosis and/or prognosis of tumors. These results confirm the potential value of the cancer stem-cell theory in cancer therapy. -
مقدمه و هدف
هدف از مطالعه حاضر شناسایی لانه های لاروی کولیسیده ها و نیز گونه های جدید برای تعیین پراکندگی کولیسیده ها در سطح استان همدان بود.
روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی در 6 منطقه از استان همدان در طی سال1389 انجام گرفت. روش نمونه گیری به روش ملاقه زنی و با ملاقه ای استانداردبود. نمونه های صید شده با محلول لاکتو فنل کنسرو شده و همراه مشخصات و کدهای مربوطه به محل آزمایشگاه حشره شناسی پزشکی دانشگاه تهران منتقل شد. همچنین تشخیص دقیق Culex pipiens از طریق بررسی ژنیتالیای نر این گونه امکان پذیر گردید.آنالیز داده ها با نرم افزار آماری SPSS ویرایش 5/11 انجام گرفت.
نتایجدر مجموع 4751 عدد لارو پشه در سه جنس Anopheles، Culex و Culistaدر 9 گونه شامل، An. superpictus، An.maculipennis sl وAn.Claviger، Cx.pipiens، Cx.theileri، Cx.hortensis وCx.prexiguus Cu.longiareolata، Cu.subochrea در 36 زیستگاه لاروی جمع آوری و تشخیص داده شد. در میان لارو پشه های صید شده، pipiens. Culex با 58 درصد و Culista. subochrea با4/0 درصد بیشترین و کمترین گونه های صید شده را تشکیل می دادند.
نتیجه نهایی: در این مطالعه گونه Culex pipiens غالب منطقه گزارش شد. بر اساس شکل ژنیتالیای نر در این مطالعه از میان گونه های کمپلکس Culex pipiens تنها گونه Cx. pipiens تشخیص داده شد. وجود گونه های Anopheles claviger و Culex prexiguus برای اولین بار در این منطقه گزارش گردید. لزوم انجام مطالعات انحصاری، جهت تشخیص گونه های کمپلکس آنوفل ماکولی پنیس با استفاده از روش های تجزیه وتحلیل مولکولی و مورفولوژی تخم در آینده، تاکید میگردد.کلید واژگان: بوم شناسی, پشه ها, لارو, گونه هاIntroduction &
ObjectiveThe aim of the study was to identify larval habitats and new species and determine the exact distribution of Culicidae in Hamadan Province.
Materials and MethodsThis descriptive,cross -sectional study was conducted in six regions of Hamadan Province during 2010. Sampling method was carried out by standard Dipping method. Specimens were mounted by lactophenol solution and were sent to Medical Entomology Laboratory, Tehran University of Medical Sciences with related codes. The accurate diagnosis of Culex pipiens was made with male genitalia morphology. The data were analyzed using standard statistical software (SPSS version 11.5).
ResultsIn total, 4751 larvae of the three genera including Anopheles, Culex, Culiseta, and nine species including An.superpictus, An.maculipennis sl and An.claviger, Cx.pipiens,Cx.theileri, Cx.hortensis and Cx.prexiguuus, Cu.longiareolata, and Cu.subochrea in 36 larval habitat sites in the province were collected and identified. Among Culicidae larvae collected, Culex. Pipiens and Culiseta.subochrea with 58%, and 0.4% of samples were the most and the least species collected.
ConclusionCulex pipiens was reported as the dominant species. Based on morphology of male genitalia, only Culex pipiens was identified among the complex species. The species of Anopheles claviger and Culex prexiguus were found for the first time in this area. The molecular analysis and the egg ridge counts of anopheles maculipennis sl must be extensively studied in the future.
-
زمینه و هدفجوندگان دم جارویی (Rodentia: Muridae: Gerbillinae) مهمترین میزبانان مخزن انگل عامل بیماری لیشمانیوز جلدی مرطوب (Zoonotic Cutaneous Leishmaniasis=ZCL) یعنی Leishmania major می باشند. در مناطق مختلف کشور گونه های متفاوتی از این جوندگان در نگهداری انگل نقش دارند. از آنجا که شهرستان جاسک در حال حاضر مهمترین کانون اندمیک این بیماری در استان هرمزگان و جنوب شرقی کشور محسوب می گردد، مطالعه حاضر به منظور آگاهی از گونه های جوندگان این شهرستان و تعیین گونه های مخزن انگل طراحی و اجرا گردید.روش بررسیدر مطالعه ای توصیفی در سال 1387، جوندگان از مناطق مختلف شهرستان با استفاده از تله های زنده گیر صید گردیدند. این جوندگان در فیلد با استفاده از کلروفرم بیهوش و از لاله گوش هر حیوان چهار عدد لام بروش سمباده زنی تهیه و سپس مشخصات مرفومتریک آنها بطور کامل اندازه گیری و ثبت گردید. شکم هر جونده با تیغ جراحی باز و کبد و طحال هر نمونه در تیوبهای شماره گذاری شده حاوی اتانول 70 درصد نگهداری و بقیه بدن نیز پس از پاکسازی در بطری های حاوی فرمالین ده درصد جهت تاکسیدرمی و تعیین هویت به آزمایشگاه جانورشناسی ارسال گردید. لامهای تهیه شده هم به روش میکروسکپیک (رنگ آمیزی با گیمسا) و هم مولکولی مورد بررسی قرار گرفتند. کبد و طحال هر نمونه مورد استخراج DNA و تکثیر آن قرار گرفتند. استخراج DNA بروش Proteinase K و فنل/کلروفرم/آیزوآمیل الکل انجام و تکثیر آنهم به روش Nested-PCR و با استفاده از پرایمرهای LIN R4-Lin17-LIN19 که بطور اختصاصی بخش متغیر (Variable) مینی سیرکلهای کینتوپلاست گونه های مختلف انگلهای لیشمانیا را تکثیر می نمایند، انجام پذیرفت. این پرایمرها قادر به تشخیص و تمایز میان گونه های لیشمانیای موجود در کشور بودند.یافته هادر مجموع 106 سر جونده صید گردید که از پنج گونه از سه جنس مختلف بودند. گونه Meriones persicus با 35/27 درصد صید گونه غالب بود. آلودگی لیشمانیایی بطریقه میکروسکپی در یک نمونه ماده گونه Tatera indica (7/3%)، یک نمونه ماده گونه Meriones hurrianae (85/3%) و یک نمونه نر گونه Gerbillus nanus (88/5%) مشاهده گردید. در روش مولکولی نیز یک مورد آلودگی در گونه T. indica، دو مورد آلودگی در دو نمونه ماده M. hurrianae (69/7%) و دو مورد آلودگی در نمونه های نر وماده ای از G. nanus (76/11%) مشاهده و گونه انگل L. major شناسایی گردید.نتیجه گیریجوندگان دم جارویی به وفور و با تنوع نسبتا زیاد در شهرستان جاسک و درمجاورت اماکن انسانی فعالیت می نمایند. گونه های T. indica، M. hurrianae و G. nanus بعنوان میزبانان مخزن بیماری در این کانون معرفی می شوند. این مطالعه اولین مطالعه مولکولی مخازن بیماری لیشمانیوز در جنوب شرقی کشور می باشد. آلودگی گونه ژربیلوس نانوس به لیشمانیا ماژور برای اولین بار در دنیا گزارش می گردد.
کلید واژگان: لیشمانیوز پوستی, جوندگان دم جارویی, Nested, PCR, لیشمانیا ماژور, تاترا ایندیکا, ژربیلوس نانوس, مریونس هوریانه, جاسک, ایرانBackground And AimGerbillid rodents (Rodentia: Muridae: Gerbillinae) are the most important reservoir hosts of Leishmania major which is the causative agent of zoonotic cutaneous leishmaniasis (ZCL). Different gerbil species are reservoirs of ZCL in different parts of Iran. Since Jask City is the most important endemic area in Hormozgan Province and eastern part of Iran, the present study was designed to identify the gerbil's fauna in this city and detect the reservoir hosts of ZCL in Jask City.Materials And MethodsThis was a descriptive study and the rodents were caught in rectangular wire-mesh traps from different areas of the city. The trapped animals were euthanized under chloroform anesthesia. Duplicate impression smears were prepared from the external ears and their morph metric characteristics were measured and recorded. After dissection of the abdomen of the animals by a scalpel liver and spleen of each animal were removed and preserved in a tube containing 70% ethanol and the whole body was incubated in another tube containing 10% formalin and sent to zoology lab for taxidermy and identification of different species. Impression smears were examined for leishman body by means of a light microscope after Giemsa staining. Small parts of spleen and liver of the animals were homogenized and used for DNA extraction. Whole DNA extracted usnig Proteinase K and Phenol/Chloroform/Isoamyl alcohol methods. The variable segment of minicircles of kinetoplast DNA was proliferated by means of nested-PCR technique using species-specific primers (LIN R4-LIN 17 –Lin 19).ResultsAll the 106 rodents in this study belonged to five species. Meriones persicus was the dominant species (27.35%). Microscopic examination detected the leptomonads in a female specimen of Tatera indica (3.7%), a female specimen of Meriones hurricane (3.85%) and a male specimen of Gerbillus nanus species (5.88%), while leishmania kinetoplast DNA was detected in one femalespecimen of T.indica, 2 female specimens (7/69%) of M.hurrianae, and one female and one male specimen (11/76%) of G.nanus species. The parasites were identified as L. major.ConclusionDifferent species of gerbil rodents are active and abundant in the vicinity of human residential areas in Jask City. T. indica, M. hurricane and G. nanus species are reservoir hosts of ZCL in this endemic area. In this study we used molecular assay for detection of ZCL reservoir hosts for the first time in south east part of the country. Infection of G. nanus by L. major was detected for the first time in the world. -
زمینه و هدف
درماتیت ناشی از حشره پدروس به صورت یک مشکل بهداشتی در بسیاری از مناطق شمالی ایران و برخی از مناطق جنوبی مطرح است. هدف از انجام مطالعه بررسی اثر تریامسینولون بر درمان درماتیت خطی ناشی از پدروس روی مدل حیوانی بوده است.
روش بررسی20 راس خوکچه هندی جنس نر با نام علمی Cavia Porcellus جهت مدل آزمایشگاهی به 2 گروه تیمار (10N=) و شاهد (10N=) تقسیم شدند. حیوانات دسترسی آزاد به آب و غذا داشتند و در دمای 25 درجه و رطوبت 50 درصد نگهداری می شدند. سوسکهای پدروس از شهرستان نکا صید شده و سپس به دانشکده بهداشت منتقل شدند. درماتیت خطی، با تماس سوسکهای پدروس و قراردادن آنها بر روی پوست خوکچه هندی و تحریک آنها ایجاد شد. دوره درمانی پماد تریامسینولون 1/0 درصد به مدت 14 روز به صورت موضعی و بعد از تراشیدن موی خوکچه تجویز شد. سپس در روزهای اول، سوم، پنجم، هفتم، نهم، یازدهم و چهاردهم بعد از تجویز دارو، مراحل بهبودی در 2 گروه شاهد و تیمار بررسی گردید. در گروه شاهد از پلاسبو فاقد الکل استفاده شد.
یافته هامیانگین وزنی خوکچه های هندی 10±700 گرم بود. در پایان روز نهم تمامی گروه تیمار درمان شدند، در حالی که در گروه شاهد فقط 10 درصد بهبودی حاصل شد (05/0P<). در طول دوره درمان و یک ماه بعد از آن نیز هیچ عارضه دارویی جدی و قابل توجهی در بین خوکچه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که تریامسینولون در درمان درماتیت خطی ناشی از پدروس در مدل حیوانی اثرات قابل توجهی دارد و از آن می توان به عنوان یک داروی موثر جهت ارزشیابی روی مدل انسانی در مطالعات آینده استفاده نمود.
کلید واژگان: درماتیت خطی, پدروس, تریامسینولون, خوکچه هندیBackground And AimDermatitis caused by paederous insect is considered a public health problem in many parts of the northern, and some of the southern areas of Iran. The aim of this study was to evaluate the effect of topical triamcinolone on the treatment of linear dermatitis in animal model.
Materials And Methods20 male guinea pigs (Cavia porcellus) were divided into treatment and control groups (N=10). Animals had free access to food and water and were kept at 25ºC and 50% humidity. Paederus beetles caught from the city of Neka, transferred to the School of Public Health in Tehran. Guinea pigs developed linear dermatitis on contact with peaderus beetles. Triamcinolone ointment (0.1%) was applied on the skin of the pigs for 14 days after shaving their hair. The recovery rate was assessed on the first, third, fifth, seventh, ninth, eleventh and fourteenth days after drug administration in the treatment and control groups. The control group used placebo without alcohol base.
ResultsThe mean weight of the guinea pigs was 700±10 gr. At the end of the ninth day all the guinea pigs in the treatment group improved while 10% of the guinea pigs in the control group showed improvement (P>0.05). There were no serious medical complications during and one month after the treatment course.
ConclusionThis study showed that triamcinolone had significant beneficial effects on the treatment of linear paederus dermatitis in animal models and it can be considered as an effective drug for the treatment of this dermatitis in human models in the future studies.
-
زمینه و هدف
پشه های Culex pipiens از نظر خونخواری در محیط های شهری بسیار فعال هستند. نقش آنها در آزار و اذیت انسان ها، در کنار انتقال فیلرها و ویروس ها اهمیت این گونه را زیاد کرده است. ساخت شهرک ها بدون رعایت اصول صحیح بهداشتی و بهسازی سیستم فاضلاب می تواند به عنوان عامل اساسی در ایجاد زیستگاه های لاروی مطرح شود. مطالعه حاضر با توجه به مشکلات ناشی از مزاحمت پشه ها در شهرستان یزد با هدف شناخت اکولوژیک Culex pipiens بعنوان گونه غالب پشه ها و روش های کنترل آن انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی دو شهر زارچ و شاهدیه که بیشترین مشکل ناشی از مزاحمت پشه ها را داشتند انتخاب و با مطالعه زیستگاه های لاروی و اماکن استراحت پشه های بالغ، مکان های مناسب جهت نمونه گیری تعیین شد. نمونه گیری از اردیبهشت ماه لغایت آذرماه 1388 در یازده نوبت انجام شد. نمونه گیری لارو به روش ملاقه زنی و بالغ به روش های صید کلی، صید دستی، صید با تله نورانی و صید از پناهگاه گودالی انجام شد.
یافته هادر این مطالعه نمونه های صید شده از نظر تنوع در سه جنس Anopheles،Culex و Culiseta و 5 گونه گزارش شد. تعداد لاروهای صید شده از زیستگاه های لاروی منطقه 19054 عدد بود که از این تعداد Cx. pipiensبا 2/82% بیشترین وفور را به خود اختصاص داد. تعداد بالغ های صید شده 523 عدد بود که 118 عدد آن به روش صید کلی صید شدند. از این تعداد، Cx. pipiens با 90% بیشترین وفور را شامل شد. همچنین گونه Cx. sinaiticus برای اولین بار از استان گزارش شد.
نتیجه گیریبا توجه به وفورگیری فصلی، پیک فعالیت Cx. pipiensاز اواخر خرداد تا اوایل تیرماه تعیین و این گونه به عنوان گونه غالب مشخص شد. بررسی حالات فیزیولوژیک شکمی بالغ های صید شده در روش پناهگاه گودالی و مقایسه آن با صید کلی، تمایل بیشتر این گونه برای استراحت در اماکن خارجی را نشان می دهد.
کلید واژگان: اکولوژی, Culex pipiens, کولیسیده, کنترل, یزدBackground And AimCulex pipiens is extremely active in blood feeding in the urban areas. The role of this species in causing annoyance to the people, in addition to transmission of fillers, and viruses has increased their importance. Building of towns without proper principles of health and improvement of sewage systems is considered as the essential factor for producing larval habitat. The present study was carried out for ecological identification of Culex pipiens as the most prevalent mosquito and planning control programs.
Materials And MethodsIn this experimental study were selected two cities that had the highest problem of mosquitoes. Suitable shelters were selected for sampling after survey on resting sites and larval breeding places of mosquitoes. Sampling carried out eleven times from May to December in 2009. Different sampling methods carried out such as larval collection, pyrethrum space spray collection, hand collection, light trap, and collection of mosquitoes from pit shelters.
ResultsIn this study, the samples were of three genera Anopheles, Culex and Culiseta and five species of mosquitoes. Totally, 19054 mosquito larvae were caught from different breeding places. Cx. pipiens was predominant and consisted of 82.2% of the larvae. From 523 adult mosquitoes, 118 were collected by pyrethrum space spray collection. Cx. Pipiens with a 90% frequency was the most abundant mosquito, and Cx. sinaiticus was reported for the first time from Yazd Province.
ConclusionCulex pipiens was the predominant species and its seasonal peak activity was from late June to early July. Comparison of abdominal physiological states of the species caught by pyrethrum space spray collection with pit shelter collection showed the exophilic behavior of this species.
-
چکیده
زمینه و هدفدرماتیت عارضه تاولی التیام یابنده پوست است، که توسط حشره کوچکی به نام پدروس از سوسک های ولگرد و از راسته سخت بال پوشان ایجاد می شود. در حالی که در خصوص درمان کلاسیک بیماری مطالعات محدودی صورت گرفته است. هدف این مطالعه شناخت اثر درمانی داروی آتورواستاین روی درماتیت در مقایسه با دارونما بوده است.
روش بررسیاین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی 2 سویه کور بوده و به مدت 6 ماه در بیمارستان ها و کلینیک ها و مراکز درمانی شهرستانهای ساری و نکا به اجرا در آمد. طی این مطالعه آثار درمانی قرص آتورواستاتین خوراکی در 15 نفر از بیماران مبتلا به درماتیت پوستی و 15 نفر گروه شاهد با دارو نما مورد بررسی قرار گرفت. تمام بیماران در آغاز و پایان دوره درمان (روز اول، هفتم و چهاردهم) تحت بررسی مشاهده بالینی قرار گرفتند. نتایج در پرسشنامه ثبت و در دو گروه، بهبودی کامل و شکست درمان مقایسه شد. نتایج با آزمون آماری X2 و نرم افزار 5/11SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااز مجموع 15 نفر بیمار، 10 نفر در شهرستان ساری و 5 نفر در شهرستان نکا تحت درمان قرار گرفتند. بیشتر بیماران در گروه سنی 45-26 سال قرار داشتند. اکثر بیماران متاهل، همگی آنها با سواد و عمدتا در مشاغل دولتی یا خصوصی اشتغال داشتند. میزان بهبودی کامل بیماران در ویزیت دوم (روز هفتم) 3/93 درصد و در ویزیت سوم (روز چهاردهم) بقیه بیماران بهبود یافتند. در بیماران مراجعه کننده 85/42 درصد زخم های با اندازه 10-6 سانتی متر مربع داشتند و43/30 درصد از بیماران دارای ضایعه در ناحیه گردن بودند. اختلاف معنی داری بین بهبودی گروه تیمار با دارو نما در نوبت های درمان دیده شد (05/0>P).
نتیجه گیریدر این بررسی تمامی بیماران تا روزچهاردهم بعد از درمان بهبودی کامل یافتند در حالیکه در گروه شاهد فقط 33/13 درصد بهبود یافتند.
کلید واژگان: درماتیت, پدروس, درمان, آتورواستاتینBackground And AimPaederus dermatitis is a blistering disorder of skin caused by a small insect called paederus transmitted by displaced beetles of order Coleoptera. There are limited studies on classical treatment of this disease. The aim of this study was to compare therapeutic effects of atorvastatin with placebo in the treatment of paederus dermatitis.
Materials And MethodsThis was a randomized double-blind clinical trial and was carried out in the hospital and clinics of Sari and Neka cities for 6 months. Experimental group (15 patients) received atorvasatin and control group (15 patients) received placebo. All the patients were examined at the first, seventh and fourteenth days after treatment. Data were recorded in a questionnaire for every patient. Complete recovery and failure of treatment were compared in both groups. Data were introduced into SPSS software and analyzed by means of X2 test.
ResultsA total of 15 patients were treated, 10 patients from Sari and 5 from Neka cities. Most of the patients were between 26-45 years of age. Most of patients were married; all of them educated, and were civil servants or had private jobs. Full recovery rate of the patients was 93.33% in the second visit (seventh day). The rest of the patients recovered in the third visit (fourteenth day). 30.43 % of the patients had lesions on the neck, and size of the lesions was between 6-10 cm2 in 42.85% of cases. There was a significant difference in recovery rate between experimental and placebo groups (P<0.05).
ConclusionIn this study, all patients were recovered completely within 14 days, whereas only 13.3 percent were recovered in control group.
-
زمینه و هدفاستراتژی های مدیریت مقاومت به حشره کش ها معمولا بعد از رشد و توسعه مقاومت طراحی می شود، اما در صورتی که بتوان بروز مقاومت را قبل از بکارگیری حشره کش های جدید پیش بینی کرد امکان برنامه ریزی مدیریت موثر مقاومت خواهد بود. هدف از این مطالعه تعیین اثر سمیت فیپرونیل بر روی سوش حساس و سوش های مقاوم به پرمترین سوسری آلمانی بوده است.روش بررسیبه منظور انجام این مطالعه 11 سوش وحشی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه های علوم پزشکی تهران، تربیت مدرس، صنعتی شریف، تهران، بیمارستان های امام خمینی و فیاض بخش و مجتمع های مسکونی سامان از سطح شهر تهران جمع آوری شد. در این تحقیق، سوسری های نر تازه بالغ شده (حداکثر تا 3 هفته) برای انجام آزمون ها به روش کاربرد موضعی برگزیده شدند.یافته هاسوش حساس میزان μg 0.43 و ng 0.96 در سطح LD50 نسبت به حشره کش پرمترین و فیپرونیل به ترتیب نشان داد. تمامی سوشهای وحشی نسبت به حشره کش پرمترین در مقایسه با سوش حساس انسکتاریم با نسبت مقاومت بین 8.6 تا 17.8 برابر، مقاوم بودند در حالیکه سوش های بوستان 10، خوابگاه زنجان، مجتمع مسکونی سامان و فاطمیه با نسبت مقاومت بین 2.6-2 برابر متحمل و بقیه سوش ها نسبت به حشره کش فیپرونیل کاملا حساس بودند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج مشاهده شده در این تحقیق و طبیعی بودن سطح حساسیت بالاتر سوش های وحشی در مقایسه با سوش حساس نسبت به حشره کش فیپرونیل، آلودگی روزافزون اماکن انسانی به سوسری آلمانی و مشاهده مقاومت سوسری آلمانی به سمومی که در حال حاضر برای مبارزه با این آفت بهداشتی مورد استفاده قرار می گیرد (بویژه پایروتروییدها) و بطور روزافزون بر شدت آن افزوده می شود، حشره کش فیپرونیل و بویژه فرمولاسیون طعمه آن، می تواند جایگزین مناسبی به منظور مبارزه با این آفت بهداشتی در ایران باشد.
کلید واژگان: سوسری آلمانی, سطح حساسیت, فیپرونیل, پرمترینBackground And AimStrategies to manage resistance to insecticides have usually been designed when resistance has already been developed. However, if the likelihood of resistance development to novel insecticides can be predicted before their use, it should be possible to establish an effective resistance management program. The current study was designed to investigate the effect of fipronil against permethrin sensitive and permethrin resistant strains of Blattella germanica (L.) for effective control of this pest in Iran in the future.Materials and MethodsIn order to conduct this study eleven feral German cockroach strains were collected from infested student dormitories of Tehran University of Medical Sciences, Sanatee Sharif, Tarbiat Modares and Tehran Universities and also residential Saman Apartments, and two infested hospitals in Tehran. Their sensitivity to permethrin and fipronil were compared with that of a standard susceptible strain. Tests were conducted on newly emerged adult males (ultimately 21 years old) by topical application.ResultsLD50`s of permethrin and fipronil for the susceptible strain were 0.43µg and 0.96 ng respectively. The resistance of feral strains to permethrin was 8.6 to 17.7 times as much as that of the susceptible strain. According to this investigation all strains are resistant to permethrin, whereas resistance rates of the strains from Bustan-10, Zanjan Fatemiyeh dormitories and residential Saman Apartments were 2 to 2.6 times more than that of the susceptible strain. Other strains were completely susceptible to fipronil.ConclusionAccording to the results of this study and considering ever-increasing infestation of human habitations by German cockroach and the resistance to insecticides; fipronil especially its toxic bait formulations can be regarded as the appropriate candidate to control this pest in Iran.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.