به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب بهزاد قلیزاده

  • حسین قمری کیوی*، فاطمه جمشیددوست میانرودی، بهزاد قلیزاده
    هدف

    همه گیری بیماری کووید-19 تغییرات اساسی را در دنیای انسانی در سطوح روابط، مشاغل، آموزش و مباحث بهداشتی ایجاد کرد. این پژوهش کیفی باهدف شناسایی مولفه های مقابله ای روان شناختی اساسی در افراد مبتلابه بیماری کووید-19 انجام شد.

    روش

    مشارکت کنندگان این مطالعه از میان فهرست اسامی شبکه بهداشت اردبیل به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب شدند. زمان تصویب پژوهش سال 1399 و تاریخ اتمام آن سال 1400 بود. روش تحقیق از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری بود. لذا برای 20 نفر از بیمارانی که در منزل بستری بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و فرایند مصاحبه و تحلیل داده ها تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافت. در این مطالعه با استفاده از روش کدگذاری باز 123 کد مرتبط با اهداف پژوهش شناسایی شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل سه موضوع اصلی و سیزده طبقه اولیه را نشان داد. موضوع اصلی علایم شامل طبقه اولیه بدنی، روان شناختی و طبقه اولیه اجتماعی است. موضوع اصلی مهارت های مقابله ای شامل طبقه های اولیه سرگرمی، تغذیه، معنوی، روانی، پزشکی، منابع اجتماعی و طبقه اولیه استیصال است و موضوع اصلی پیامدها نیز شامل طبقه های اولیه زندگی، طبقه اولیه دغدغه ها و طبقه اولیه روابط است.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که مردم در برخورد با بیماری کووید 19 از همه انواع روش های مقابله ای مسئله محور تا هیجان محور و سرمایه های خود برای زنده ماندن بهره می گیرند و تن و روان همسو باهم به گونه منسجم، بقاء شخص را تضمین می کنند.

    کلید واژگان: بیماری کووید 19, بستری در منزل, پدیدارشناسی, مولفه های مقابله ای روان شناختی}
    Hossein Ghamari Kivi *, Fatemeh Jamshiddoust Miyanroudi, Behzad Gholizade
    Aim

    The Covid-19 pandemic has made fundamental changes in the human world at the levels of relationships, jobs, education, and health issues. This qualitative study was conducted to identify the components of basic psychological coping in people with Covid-19 disease.

    Method

    The participants of this study were selected from the list of names of Ardabil Health Network in a purposeful manner. The time of approval of the research was 1399 and the date of its completion was 1400. The research method was qualitative interpretive phenomenology. Therefore, 20 patients who were hospitalized at home were asked through semi-structured interviews and data analysis process continued until reaching the theoretical saturation point. In this study, 123 codes related to research objectives were identified using open coding method.

    Results

    The results of the analysis showed three main issues and thirteen primary classes. The main subject of symptoms includes physical, psychological and social classes. The main subject of coping skills includes the first classes of entertainment, nutrition, spiritual, psychological, medical, social resources and despair. The main subject of consequences includes the first classes of life, the first class of concerns and the first class of relationships.

    Conclusion

    Thus, people with Covid-19 disease, use all kinds of problem-focused to emotion-focused coping strategies and all of their resources even negative coping ways to cope and to survive. Therefore, body and mind coherently tries to ensure the survival of the person.

    Keywords: Covid-19 Disease, Home Hospitalization, phenomenology, Psychological Coping Components}
  • بهزاد قلی زاده*، حسین قمری گیوی، اسماعیل صدری دمیرچی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد دارای سوءمصرف مواد بود که در سال 1398 به مرکز ترک اعتیاد آزادی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از میان آن   ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش یکی از مولفه های انعطاف پذیری شناختی (شامل مولفه ادراک گزینه های مختلف) گروه آزمایش شد، ولی تاثیر معناداری بر دیگر مولفه های انعطاف پذیری شناختی شامل ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار نداشت. همچنین، این مداخله موجب کاهش ولع مصرف در گروه آزمایش شد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به افزایش انعطاف پذیری شاختی و همچنین کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان شود. همچنین، می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان های دارویی و غیر دارویی استفاده نمود.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, انعطاف پذیری شناختی, ولع مصرف, وابستگی به مواد}
    Behzad Gholizadeh*, Hossein Ghamari Givi, Esmail Sadri Damirchi
    Objective

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on cognitive flexibility and craving in substance-dependent individuals.

    Method

    The present study was quasi-experimental with pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study included all individuals with substance abuse who referred to Azadi addiction treatment center in Ardabil in 2019. Among them, 30 individuals were selected by convenience sampling and randomly assigned into two experimental (n=15) and control (n=15) groups. In the pretest and posttest stages, both groups answered the cognitive flexibility questionnaire and the post-detoxification craving scale. The experimental group received eight sessions of acceptance and commitment therapy and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed based on multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that acceptance and commitment therapy significantly increased one of the components of cognitive flexibility (including the perception of different options component) in the experimental group, but it had no significant effect on other components of cognitive flexibility including controllability perception and behavior justification perception. Also, this intervention reduced craving in the experimental group.

    Conclusion

    The results showed that acceptance and commitment therapy can increase cognitive flexibility and also decrease craving in substance-dependent individuals under treatment. Also, this treatment can be used along with other pharmacological and non-pharmacological treatments.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, Cognitive flexibility, Craving, Substance dependency}
  • اسماعیل صدری دمیرچی*، پژمان هنرمند قوجه بگلو، سید محمد بصیر امیر، بهزاد قلی زاده
    اهداف

     شیوع رفتارهای پرخطر در جوامع یکی از موارد جدی تهدید کننده سلامت است و در سال های اخیر با توجه به تغییرات سریع اجتماعی، از سوی سازمان های بهداشتی، مجریان قانون و سیاست گذاران اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس نقش مولفه های حمایت اجتماعی ادراک شده، ابرازگری هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری در معتادان انجام شد. 

    مواد و روش ها

     پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معتادان در حال ترک مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در سال 1397 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس، 113 نفر از معتادان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه رفتارهای پرخطر رجایی و شفیعی، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چند بعدی زیمت و همکاران، پرسش نامه ابرازگری هیجانی کینگ و امونز و پرسش نامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت بودند. داده ها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان و با استفاده از نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده، دوستان و دیگران با رفتارهای پرخطر معتادان همبستگی منفی معناداری وجود دارد (0/01>P). بین مولفه های ابرازگری هیجانی، ابراز هیجانی منفی با رفتارهای پرخطر معتادان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (0/01>P) و از بین مولفه های سیستم های مغزی رفتاری، بین سیستم فعال سازی رفتاری با رفتارهای پرخطر معتادان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد تقریبا 49 درصد از کل واریانس رفتارهای پرخطر معتادان بر اساس مولفه های حمایت اجتماعی ادراک شده، ابرازگری هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری قابل پیش بینی است (0/001>P).

    نتیجه گیری

     درمجموع حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده و دوستان، ابرازگری هیجانی منفی و سیستم فعال سازی رفتاری توانایی پیش بینی رفتارهای پرخطر معتادان را دارد.

    کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, مولفه های حمایت اجتماعی ادراک شده, ابرازگری هیجانی, سیستم های مغزی - رفتاری, اعتیاد}
    Esmaeil Sadri Damirchi*, Pezhman Honarmand Ghojebegloo, Seyed Mohammad Basir Amir, Behzad Gholizade
    Aims

     The prevalence of risk-taking behaviors is a severe health threat. According to rapid social changes, it has recently been considered by health organizations, law enforcement, and social policymakers. The present study aimed to predict risk-taking behaviors based on the role of perceived social support components, emotional expression, and brain-behavioral systems in substance-dependent patients.

    Methods & Materials

    This was a descriptive correlational study. The statistical population of the study included all substance-dependent patients referring to substance dependence treatment centers in Ardabil City, Iran, in 2018. In total, 113 substance-dependent patients were selected by convenience sampling method. The study instruments included Rajaee and shafiee's Risk-Taking Behaviors Questionnaire, Zimet's Multiple Scale of Perceived Social Support (MSPSS), King, and Emmons's Emotional Expressiveness Questionnaire (EEQ), and Carver and White's Brain-Behavioral Systems Questionnaire (BIS/BAS). The obtained data were analyzed using Pearson correlation coefficient and simultaneous-entry multiple regression analysis in SPSS.

    Findings

     The achieved results suggested a significant negative correlation between perceived social support from family, friends, and others, with the risk-taking behaviors of substance-dependent patients (P<0.01). There was a significant positive correlation between negative emotional expression and the risk-taking behaviors of substance-dependent patients among emotional expressiveness components (P<0.01). Moreover, among the components of brain-behavioral systems, there was a significant positive correlation between behavioral activation system and risk-taking behaviors (P<0.01). Additionally, the regression analysis results revealed that approximately 49% of the total variance of risk-taking behaviors of patients with substance dependence was predicted based on perceived social support components, emotional expression, and brain-behavioral systems (P<0.001).

    Conclusion

     In general, perceived social support from family and friends, negative emotional expression, and behavioral activation system can predict risk-taking behaviors in substance-dependent patients.

    Keywords: Risk-taking behaviors, Social support, Expressed emotion, Addiction}
  • بهزاد قلیزاده، احمد علیجانپور *، سجاد قنبری
    سماق (Rhus coriaria L.) از گونه های شاخص چند منظوره در منطقة ارسباران و به ویژه در شهرستان هوراند است که سالانه مقادیر زیادی میوه از پایه های آن به روش های سنتی استحصال می شود. این پژوهش با هدف تعیین مقدار کمی تولید میوة سماق و بررسی اهمیت آن در اقتصاد خانوارهای روستای آقبراز شهرستان هوراند در استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. جمع آوری داده در دو بخش شامل آماربرداری کمی از میوه با روش خط نمونه به طور منظم تصادفی و بخش اقتصادی با استفاده از پرسشنامۀ نیمه باز در مورد متغیرهای مقدار برداشت، فروش و فراوری انجام گرفت. براساس نتایج این بررسی، میانگین تعداد در هکتار پایه های سماق 3928 اصله و مقدار میوة سماق تولیدشده 428/16 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. همچنین مقدار کل برداشت این میوه توسط خانوارها در مجموع 8455 کیلوگرم و میانگین برداشت سماق 422/75 کیلوگرم به ازای هر خانوار محاسبه شد. میانگین ارزش برداشت میوة خام سماق 4650 هزار تومان در سال برای هر خانوار برآورد شد. میانگین درآمد سالانة هر خانوار از محل فروش سماق خام و فراوری شده به ترتیب 774 و 4648 هزار تومان بود. میانگین ارزش افزودۀ ایجادشده در اثر فراوری 33250 تومان در هر کیلوگرم تعیین شد. این بررسی نشان داد که برداشت میوة سماق در منطقة هوراند در بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان مؤثر است.
    کلید واژگان: ارزش اقتصادی, ارسباران, سماق, فراوری, محصول غیرچوبی جنگل}
    B. Gholizadeh, A. Alijanpour*, S. Ghanbari
    Sumac (Rhus coriaria L.) is a multi-purpose indicator species in Arasbaran region, especially in Horand County and a remarkable amount of its fruits is traditionally exploited every year. This research was focused on the quantitative evaluation of production and the economic importance of sumac in the household's economy of Aghboraz Village of Horand County. The data were collected in two parts, including the quantitative evaluation of fruit production via random-systematic sampling strategy and socio-economic analysis about harvesting, selling and processing of sumac via semi-open questionnaire. Based on the results, the average number of sumac stem per hectares was 3928 and its average yield was estimated 428.16 kg per ha. Sum and average of harvested sumac by rural household was 8455 kg and 422.75 kg, respectively. The average annual harvest value of households was 46500 thousand Rials. The average annual household income from raw and processed sumac was estimated 7740 and 46480 thousand Rials, respectively. The average share of household income from the sumac harvesting was 44% of total household income varied from 0.9% to 100% among different households. The average added value created by processing was 332500 Rials. According to the results, it can be concluded that sumac species can be effective in improving the economic situation of the villagers.
    Keywords: Economic value, Arasbaran, Sumac, Processing, Non-wood forest products}
  • بهزاد قلی زاده، سجاد ابراهیمی، معصومه ذاکری مقدم *، هومن شهسواری، عباس نبوره
    هدف
    بیماری ایسکمیک قلبی مهم ترین عامل مرگ و میر در اغلب جوامع به شمار می آید، این بیماری درمان قطعی نداشته و نیاز به مدیریت بیماری در سراسر زندگی بیمار محسوس است. تبعیت از رژیم دارویی جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری و بروز حملات مجدد حائز اهمیت بسیار می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر برنامه خودتدبیری و پیگیری تلفنی بر تبعیت از رژیم دارویی بیماران مبتلا به بیماری ایسکمیک قلب بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده بود که در آن 60 نفر از بیماران مبتلا به بیماری ایسکمیک قلبی واجد شرایط ورود به مطالعه به صورت تصادفی در یکی از دو گروه کنترل یا مداخله قرار گرفتند. در ابتدا پرسش نامه های دموگرافیک و تبعیت از رژیم دارویی توسط همه نمونه ها تکمیل شد. گروه مداخله در هفته اول بعد از ترخیص در کارگاه برنامه خودتدبیری شرکت کردند. پس از آن پیگیری تلفنی به مدت 8 هفته انجام گردید. 3 و 6 ماه پس از انجام آخرین پیگیری تلفنی پرسش نامه تبعیت از رژیم دارویی مجددا توسط همه نمونه ها تکمیل و نتایج به دست آمده در این دو بازه زمانی با یک دیگر مقایسه شد.
    یافته ها
    قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیگ و تبعیت از رژیم دارویی اختلاف آماری معناداری وجود نداشت اما پس از اجرای آموزش برنامه خودتدبیری و پیگیری تلفنی پس از ترخیص، تبعیت از رژیم دارویی بیماران گروه مداخله در دو بازه زمانی 3 و 6 ماهه نسبت به قبل از مداخله به صورت معناداری افزایش پیدا کرده بود (001/0p<) در حالی که تغییرات تبعیت از رژیم دارویی در گروه کنترل از نظر آماری معنادار نبود (05/0p>).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج و بهبود تبعیت از رژیم دارویی در بیماران گروه مداخله، اجرای برنامه خودتدبیری و پیگیری تلفنی پس از ترخیص در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمیک قلب پیشنهاد می شود
    کلید واژگان: مراقبت از خود, تبعیت از رژیم دارویی, کم خونی عضله قلب}
    Behzad Gholizadeh, Sajjad Ebrahimi, Asoumeh Zakerimoghadam *, Hooman Shahsavari, Abbas Naboureh
    Introduction
    Ischemic heart disease is the main cause of death in most societies. The disease has no cure and diseases management is necessary throughout the life of the patient. Medical adherence for preventing further progression of the disease and stroke is very important. The purpose of this study is to review the effect of self-management program and telephone follow up on medical adherence in patients with ischemic heart disease.
    Materials And Methods
    The study is a randomized controlled trial (RCT) which contains 60 patients with ischemic heart disease who are eligible for inclusion criteria. They divided randomaly into two equal control and experimental groups. All samples were examined with demographic and medical adherence questionnaire at first. The intervention group participated in the workshop of self management program during the first week after discharging. Then, it was followed up by phone for 8 weeks. Finally 3 and 6 months weeks after the last call, the questionnaire of medical adherence were fulfilled again by all samples and the results of the two different periods were compared.
    Results
    The results showed that there is no meaningful statistical difference due to demographic characteristic and medical adherence between two groups of examination before interference. But medical adherence of the intervention group after instruction of self management program and telephone follow up increased in a meaningful way compared to pre-intervention on 3 and 6 month periods (p
    Conclusion
    Due to improvement of the medical adherence in the intervention group, instruction of self management programs and telephone follow up is recommend in patients with ischemic heart disease
    Keywords: Self Care, Medication Adherence, Myocardial Ischemia}
  • جمیله کیانی*، فرهاد عباسی، علی پاکیزه، بهزاد قلی زاده، شهرزاد درویشی
    مقدمه
    استرس یک تجربه هیجانی منفی و ارزیابی غیرمنطقی از حوادث است که منجر به اختلال در سازگاری با محیط می گردد. پرستاری ازجمله مشاغل سخت و پراسترس است. تضاد بین تلاش برای ارائه خدمات و مراقبت انسانی از بیماران در شرایط خاص و سیاست گذاری نامناسب مدیران درزمینهٔ بازدهی و رضایت شغلی، می تواند منجر به بروز خستگی هیجانی، کاهش انگیزه و علاقه به محیط کاری، بی تفاوتی و نهایتا سندرم فرسودگی روانی گردد.
    روش کار
    این مطالعه شبه تجربی، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت استرس و تنظیم هیجانی بر رضایت شغلی پرستاران است. بدین منظور 90 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمون در مدت سه هفته آموزش مهارت های مدیریت استرس و تنظیم هیجانی ارائه شد.
    نتایج
    حاصل بیانگر اثربخشی مداخله بر ارتقاء رضایت شغلی به صورت کلی و همچنین در خرده مقیاس های نوع کار، سرپرستی، فرصت ارتقاء و روابط با همکاران (p<0.001) بود. ولی در خرده مقیاس پرداخت حقوق و مزایا بی تاثیر بوده است .
    بحث: اجرای این گونه مداخلات، علاوه برافزایش بهره وری در سازگاری پرستاران با چالش های شغلی خود موثر بوده و می تواند منجر به کاهش آسیب روانی ایشان گردد. همچنین لزوم بازنگری در نظام پرداخت حقوق و مزایا و شرایط مناسب کاری و قابلیت دسترسی به فرصت های مناسب پیشرفت شغلی را یادآور سازد.
    کلید واژگان: مدیریت استرس, تنظیم هیجانی, پرستار, رضایت شغلی}
    Kenai J. *, Abbasi F., Pakizeh A., Gholizadeh B., Darvishi Sh
    Background
    Stress is a negative emotional experience and assessment of unreasonable events that will lead to environmental disturbance. Nursing is a difficult and stressful job. The contradiction between trying to provide care for patients and poor management policy on productivity and job satisfaction can lead to emotional exhaustion, decreased motivation and interest in the work environment, apathy, and emotional burnout syndrome.
    Aims: The aim of this experimental study was to determine the effectiveness of stress management training and emotional regulation on job satisfaction of nurses. For this purpose 90 nurses working in Bushehr Shohadaye Khalij-e Fars hospital, randomly selected and divided into two case and control groups. The case group was trained for stress management and emotional regulation for three weeks.
    Results
    The results indicate the effectiveness of the intervention on overall job satisfaction (t=4.75, p
    Conclusion
    Implementation of these interventions, in addition to increasing the productivity of nurses, copes with the challenges of their jobs and could decrease the psychological problems.
    Keywords: Stress management, emotional regulation, nurses, job satisfaction}
  • جمیله کیانی *، فائزه جهان پور، فرهاد عباسی، شهرزاد درویشی، بهزاد قلی زاده
    مقدمه
    سرطان در عملکرد طبیعی زندگی مبتلایان اختلال ایجاد نموده و بر سلامت روان بیماران تاثیر منفی دارد. باورهای معنوی در داشتن یک زندگی هدفمند و بهبود بیماری و هم چنین افزایش طول عمر بیماران موثر می باشد.
    هدف
    هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی معنویت درمانی بر سلامت روان بیماران سرطانی بود.
    روش
    در این مطالعه ی نیمه تجربی با روش پس آزمون، از کل بیماران مرکز سرطان بوشهر 70 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا پرسشنامه های دموگرافیک و سلامت روان توسط همه ی نمونه ها تکمیل گردید. گروه آزمون در هشت جلسه ی معنویت درمانی شرکت نمودند. آزمودنی ها پس از یک ماه، پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 را تکمیل نمودند. یافته های حاصل با آزمون های آماری کای دو، آزمون دقیق فیشر و تی در نرم افزار آماری SPSSv.20 مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که مداخله ی فوق بر افزایش سلامت روان کلی موثر بوده است97/4 (t= 001/0 p<). میانگین نمره ی سلامت روان در گروه کنترل 96/34 با انحراف استاندارد 64/13 و گروه آزمون 31/22 با انحراف استاندارد 29/10 است؛ که اختلاف حاصل بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بوده است. هم چنین این مداخله در خرده مقیاس های سلامت روان شامل سطوح جسمانی سازی، اضطراب و بد خوابی، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی بیماران موثر بوده است. (001/(p<
    نتیجه گیری
    معنویت درمانی و توجه به معنویت در زندگی می تواند به عنوان تکیه گاه روانی به ارتقاء سلامت روان بیماران سرطانی در شرایط سخت بیماری ها کمک کند و در پذیرش بیماری توسط بیمار و بهبود اختلالات روان شناختی موثر باشد. لذا پیشنهاد می گردد در برنامه های درمانی بیماران سرطانی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: معنویت درمانی, سلامت روان, سرطان}
    J. Kiani*, F. Jahanpour, F. Abbasi, Sh. Darvishi, B. Gholizadeh
    Introduction
    Normal functioning of life disrupts in cancer patients and this disruption has a negative impact on mental health.
    Objective
    Having a purpose in life, spiritual beliefs, tolerance and spiritual approach to health can help these patients to improve the quality of life.
    Method
    This study was design to determine the effectiveness of spiritual therapy in mental health of cancer patients. Seventy patients was randomly selected in Bushehr Cancer Center and categorized to case and control groups. Patients of case group have participated in eight sessions of spiritual approach class. The control group did not participate in any educational sessions. After one month, mental health questionnaires (GHQ-28) were completed by both case and control groups.Spss20 and t-test were used for data analysis.
    Results
    The results showed that mean score of mental health experimental group (t=4.97, p
    Conclusion
    Spiritual therapy can modify patient's attitudes toward the disease and suggested to use in cancer patients by health giver.
    Keywords: spiritual therapy, mental health, cancer}
  • حبیب الله اسماعیلی، مریم سالاری، بهزاد قلی زاده، مصطفی بسکابادی، حسین لشگردوست، آزاده ساکی
    یکی از متداول ترین مطالعات در حیطه علوم پزشکی جهت یافتن ریسک فاکتورها و عوامل مرتبط با بیماری ها مطالعات موردی – شاهدی هستند که شاخص مهم قابل محاسبه درآن OR یا خطرنسبی است. اما در این بین بعضی عوامل مخدوش گرکه بر پاسخ موثرند اعتبارOR به دست آمده را زیر سوال می برند و OR را کمتر یا بیشتر نشان می دهد یکی از روش های حذف اثر مخدوش گر، طراحی مطالعات matching است. رگرسیون لجستیک یکی از روش های متداول مدل سازی برای این نوع مطالعات است که در مطالعه حاضر سه روش رگرسیون لجستیک در حالت استقلال ،حاشیه ای و شرطی با هم مقایسه می شوند.
    این مطالعه بر روی داده های شبیه سازی شده وابسته به هم انجام پذیرفته است. بدین ترتیب که داده ها از توزیع نرمال دو متغیره با ضریب همبستگی های (0،0. 2،0. 4،0. 6،0. 8) تولید می شوند. سپس با انتخاب نقاط برش (0. 25،0. 25) ، (0. 25،0. 15) ، (0. 25،0. 1) ، (0. 25، 0. 05) برای تابع احتمال تجمعی آنها این داده ها که از توزیع پیوسته هستند به توزیع گسسته صفر و یک که به هم وابسته هستند تبدیل می شوند. سپس سه مدل رگرسیون لجستیک در حالت استقلال ، حاشیه ای و شرطی به داده ها برازش داده می شود و OR محاسبه می شود. با10000بار تکرار مقدار صدک 2. 5 و 97. 5 و همچنین میانه OR سه مدل در نقاط برش ذکرشده با هم مقایسه می شوند.
    در همبستگی صفر هر سه مدلOR مشابه دارند و تغییر درنقاط باز هم ضرایب مشابه دارد. اما با افزایش میزان همبستگی بین مشاهداتOR بین مدل حاشیه ای و استقلال متفاوت نیست ولی مقدار آن با مدل شرطی متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در نقطه برش (0. 25،0. 1) و ضریب همبستگی 0. 6 میانه OR به دست آمده در مدل استقلال و حاشیه ای 2. 8 است ولی در مدل شرطی این مقدار 5 یعنی دوبرابر مقدار برازش شده است.
    استفاده ازمدل های شرطی زمانی که همبستگی بین مشاهدات زیاد است قطعا روش صحیح تری است و هرچه میزان این همبستگی بالا برود میزان خطای ما در استفاده از مدل استقلال یا حاشیه ای بالا می رود. اما زمانی که همبستگی بین مشاهدات ناچیز است استفاده از سه مدل برآوردهای یکسانی می دهد.
    کلید واژگان: مطالعات موردی شاهدی, مدل لجستیک حاشیه ای, مدل لجستیک شرطی, شبیه سازی, مخدوش گر}
    Background and Objectives
    One of the popular studies in medical sciences for finding risk factors and the reason of the disease, are case-control studies that the important index we can calculate is odds ratio. but some confounders which effect on response variable challenge the OR’s validity and present OR more or less than the real value. One way of omitting the effect of confounder is designing matched studies. Logistic regression is one of the general method for modeling this studies. This article compares 3 logistic regression model: independence, marginal and conditional.
    Materials and Methods
    This study has been conducted on correlated simulated data. Thus the data is simulated from bivariate normal distribution with the correlation coefficients (0,0.2,0.4,0.6,0.8). Then with changing cut-off points at(0.05,0.25), (0.25,0.1), (0.25,0.15), (0.25,0.25) for their c.d.f ,we convert continues distribution to categorical binary distribution which data are related together. Then 3 logistic regression model in independence, marginal and conditional version fit to data and calculate OR. With 10000 times iteration, we compare 2.5 and 97.5 percentiles values and the median OR percentile value at the above cut-off points for all there models.
    Results
    When the correlation is zero, all three models have the same quantity for OR and also changing in point have the same coefficient. But with the increasing correlation between the observations, OR between marginal model and independence model is not different. But its value will vary with the conditional model. For example, the cut-off point (0.25,0.1) and when the correlation is 0.6, median of OR that obtained in marginal model and independence model is 2.8, but in conditional model this quantity is 5 and it is twice of fitted value.
    Conclusion
    When the correlation between observation is high, using of conditional model is more correctly method and with increasing this correlation , our error rate by using independence or marginal model rises. But when correlation between observations is negligible, using of the three models give similar estimates.
    Keywords: case, control studies, marginal logistic model, conditional logistic model, simulation, confounder}
  • حبیب الله اسماعیلی، مریم سالاری، آزاده ساکی*، بهزاد قلی زاده، مصطفی بسکابادی، حسین لشکردوست
    زمینه و هدف

    یکی از متداول ترین مطالعات در حیطه علوم پزشکی جهت یافتن ریسک فاکتورها و عوامل مرتبط با بیماری ها مطالعات موردی – شاهدی هستند که شاخص مهم قابل محاسبه درآن OR یا خطرنسبی است. اما در این بین بعضی عوامل مخدوش گرکه بر پاسخ موثرند اعتبارOR به دست آمده را زیر سوال می برند و OR را کمتر یا بیشتر نشان می دهد یکی از روش های حذف اثر مخدوش گر، طراحی مطالعات matching است. رگرسیون لجستیک یکی از روش های متداول مدل سازی برای این نوع مطالعات است که در مطالعه حاضر سه روش رگرسیون لجستیک در حالت استقلال، حاشیه ای و شرطی با هم مقایسه می شوند.

    مواد و روش کار

    این مطالعه بر روی داده های شبیه سازی شده وابسته به هم انجام پذیرفته است. بدین ترتیب که داده ها از توزیع نرمال دو متغیره با ضریب همبستگی های (0،0.2،0.4،0.6،0.8) تولید می شوند. سپس با انتخاب نقاط برش (0.25،0.25)، (0.25،0.15)، (0.25،0.1)، (0.25، 0.05) برای تابع احتمال تجمعی آنها این داده ها که از توزیع پیوسته هستند به توزیع گسسته صفر و یک که به هم وابسته هستند تبدیل می شوند. سپس سه مدل رگرسیون لجستیک در حالت استقلال، حاشیه ای و شرطی به داده ها برازش داده می شود و OR محاسبه می شود. با10000بار تکرار مقدار صدک 2.5 و 97.5 و همچنین میانه OR سه مدل در نقاط برش ذکرشده با هم مقایسه می شوند.

    یافته ها

    در همبستگی صفر هر سه مدلOR مشابه دارند و تغییر درنقاط باز هم ضرایب مشابه دارد. اما با افزایش میزان همبستگی بین مشاهداتOR بین مدل حاشیه ای و استقلال متفاوت نیست ولی مقدار آن با مدل شرطی متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در نقطه برش (0.25،0.1) و ضریب همبستگی 0.6 میانه OR به دست آمده در مدل استقلال و حاشیه ای 2.8 است ولی در مدل شرطی این مقدار 5 یعنی دوبرابر مقدار برازش شده است.

    نتیجه گیری

    استفاده ازمدل های شرطی زمانی که همبستگی بین مشاهدات زیاد است قطعا روش صحیح تری است و هرچه میزان این همبستگی بالا برود میزان خطای ما در استفاده از مدل استقلال یا حاشیه ای بالا می رود. اما زمانی که همبستگی بین مشاهدات ناچیز است استفاده از سه مدل برآوردهای یکسانی می دهد.

    کلید واژگان: مطالعات موردی شاهدی, مدل لجستیک حاشیه ای, مدل لجستیک شرطی, شبیه سازی, مخدوش گر}
    Esmaeili H., Salari M., Saki A., Gholizadeh B., Boskabadi M., Lashkardost
    Background and Objectives

    One of the popular studies in medical sciences for finding risk factors and the reason of the disease, are case-control studies that the important index we can calculate is odds ratio. but some confounders which effect on response variable challenge the OR’s validity and present OR more or less than the real value. One way of omitting the effect of confounder is designing matched studies. Logistic regression is one of the general method for modeling this studies. This article compares 3 logistic regression model: independence, marginal and conditional.

    Materials and Methods

    This study has been conducted on correlated simulated data. Thus the data is simulated from bivariate normal distribution with the correlation coefficients (0,0.2,0.4,0.6,0.8). Then with changing cut-off points at(0.05,0.25), (0.25,0.1), (0.25,0.15), (0.25,0.25) for their c.d.f, we convert continues distribution to categorical binary distribution which data are related together. Then 3 logistic regression model in independence, marginal and conditional version fit to data and calculate OR. With 10000 times iteration, we compare 2.5 and 97.5 percentiles values and the median OR percentile value at the above cut-off points for all there models.

    Results

    When the correlation is zero, all three models have the same quantity for OR and also changing in point have the same coefficient. But with the increasing correlation between the observations, OR between marginal model and independence model is not different. But its value will vary with the conditional model. For example, the cut-off point (0.25,0.1) and when the correlation is 0.6, median of OR that obtained in marginal model and independence model is 2.8, but in conditional model this quantity is 5 and it is twice of fitted value.

    Conclusion

    When the correlation between observation is high, using of conditional model is more correctly method and with increasing this correlation, our error rate by using independence or marginal model rises. But when correlation between observations is negligible, using of the three models give similar estimates.

    Keywords: case, control studies, marginal logistic model, conditional logistic model, simulation, confounder}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال