به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بیتا شهباززادگان

  • امیراحمد عرب زاده، قدرت اخوان اکبری*، ایرج فیضی، افشان شرقی، محبوبه تقی پورموذن، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف

    استفاده از داروهایی که بتواند در عین حال درد بعد از عمل جراحی را به خوبی کاهش دهد، نیاز به مصرف اپیویید‏ها را نیز کاهش دهد، راهبردی است که به طور گسترده توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی ایبوپروفن وریدی در مدیریت درد پس از اعمال جراحی شکمی بود.

    روش کار

    مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده و دوسوکور و از نوع  مداخله‏ای بود. 60 بیمار 20 تا 60 ساله کاندید عمل جراحی شکم (فتق اینگویینال و آپاندیس) جهت جراحی در دو گروه 30 نفره به صورت تصادفی با روش بلوک‏های تصادفی تقسیم شدند. برای گروه اول ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت تا 24 ساعت با پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و در گروه دوم پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و به شیوه PCA و روش بولوس داده شد.

    یافته‏ ها

    شاخص های دموگرافیگ در دو گروه و مدت زمان جراحی، جنسیت، کلاس ASA، نوع بیهوشی و نوع جراحی مشابه بود. شدت درد در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کمتر بود. تکرار حالت تهوع و استفراغ در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‫داری کمتر بود. بیماران گروه ایبوپروفن از روش ضد درد خود رضایت بیشتری داشتند.

    نتیجه ‏گیری

    ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت در بیماران تحت عمل جراحی شکمی، درد بعد از عمل و مصرف فنتانیل را کاهش می‏دهد و نیز به خوبی توسط بیماران تحمل می‏شود.

    کلید واژگان: ایبوپروفن وریدی, درد بعد از عمل, جراحی شکم, پمپ درد
    Amirahmad Arabzadeh, Ghodrat Akhavan Akbari*, Iraj Feizi, Afshan Sharghi, Mahboubeh Taghipour Moazen, Bita Shahbazzadegan
    Background & objectives

    Using medications that decrease postoperative pain and opioid consumption is a widely recommended approach. The aim of this study was to evaluate the efficacy of intravenous Ibuprofen and its complication in controlling pain after abdominal surgery.

    Methods

    This study was a randomized, double-blind, interventional clinical trial. Sixty patients aged 20 to 60 years were candidates for abdominal surgery (inguinal hernioplasty and appendectomy). Patients were divided into two equal size groups (n=30) using a random block design method. The First group received (400 mg IV) ibuprofen every 6 hours for 24 hours as well as (15 microgram/ml bolus) fentanyl pump with PCA. Second group only received (15 microgram/ml blous) fentanyl pump with PCA. 

    Results

    Demographic characteristics and duration of surgery, ASA class, type of anesthesia and type of surgery were similar in the two groups. Pain severity in 24 postoperative hours was significantly lower in the ibuprofen group compared with the control group. Nausea and vomiting frequency in 24 postoperative hours was significantly lower in the ibuprofen group compared with the control group. Patients belonging to ibuprofen group were significantly more satisfied with their analgesic method.

    Conclusion

    Results showed that using 400 mg intravenous ibuprofen every 6 hours mitigates postoperative pain, reduces fentanyl consumption and is highly tolerated by patients.

    Keywords: Intravenous Ibuprofen, Postoperative Pain, Abdominal Surgery, Pain Pump
  • یوسف شفایی، مجید حیدری، بیتا شهباززادگان *
    مقدمه و هدف
    عفونت زخم معمولا در روزهای پنجم تا هشتم پس از عمل جراحی مشهود می گردد و از علائم کلینیکی آن می توان قرمزی، تورم، گرما و درد محل زخم جراحی را نام برد. از عوامل موثر در کاهش عفونت زخم جراحی، از ماسک جراحی نام برده شده است که برای کاهش انتشار قطره های میکروبی از دهان و بینی اشخاص پوشیده می شود. مطالعه حاضر باهدف مقایسه اثر ماسک و شیلد در شیوع عفونت زخم های جراحی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه که به عنوان یک مطالعه مشاهده ای بر روی 807 نفر از بیماران که در دو گروه ماسک (404 نفر) و بدون ماسک یا شیلد (403 نفر) تحت عمل جراحی قرار گرفتند صورت گرفته است. گروه مورد که افراد موردمطالعه در گروه بدون ماسک یا شیلد بودند به صورت افراد در دسترس و غیر احتمالی و گروه شاهد که افراد مورد مطالعه در گروه ماسک بودند با گروه اول انتخاب شدند و اطلاعات مورد نیاز هم از طریق مشاهده و مصاحبه جمع آوری گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد در بیمارانی که با شیلد تحت جراحی قرار گرفتند، 26 نفر (5/6 درصد) دچار عفونت زخم جراحی شدند و در بیمارانی که با ماسک تحت عمل جراحی قرارگرفته بودند 34 نفر (4/8 درصد) دچار عفونت زخم جراحی شدند. میزان عفونت زخم در بیماران گروه شیلد کمتر از میزان آن در بیماران گروه ماسک هست. اگرچه مابین دو گروه ازنظر بروز عفونت زخم جراحی اختلاف معنی دار آماری به دست نیامد (p=0. 34).
    نتیجه گیری
    مطابق یافته های این مطالعه اگرچه استفاده از شیلد صورتی سبب کاهش دودرصدی عفونت زخم جراحی نسبت به استفاده از ماسک می شود، اما این مقدار از نظر آماری معنی دار نیست بدین ترتیب استفاده از شیلد مزیتی نسبت به ماسک ازنظر آماری در جلوگیری از بروز عفونت محل زخم جراحی ندارد.
    کلید واژگان: ماسک, شیلد, شیوع, عفونت, زخم, جراحی
    Yousef Shafaee, Majid Heydari, Bita Shahbazzadegan *
    Background And Objective
    Wound infection usually appears on days fifth to eighth after a surgery. The most important clinical signs are: redness, increased pain, and swelling or warmth around infected area. An effective way to reduce an infection is use of surgical mask for reduction of bacterial drips splashing from one's mouth or nose. This study was done to compare the effect of masks and shield in incidence of wound surgical infection
    Materials And Methods
    This study, which is considered as an observetional study, was done to compare the role of surgical mask and face shields in a wound infection. A number of 807 individuals participated in this study. A group of 404 patients was under surgery with use of mask and 403 patients had no use of mask (shield group). In shield or no mask group, individuals under study were in access and in group of mask, individuals under study were selected the same as first group. The required information were also gathered from abservation and interview.
    Results
    In patients who have been under surgery with face shield, infection was observed in 26 individuals (6.5%) and in patients under surgery with mask, 34 individuals had wound infections (8.4%). However, there was no significant difference between the two groups (p=0.34).
    Conclution: According to this study, there was a 2% reduction of infection for the face shield comparing with use of mask but, this amount is negligible statistically. Therefore there is no privilege of using face shield to mask to prevent a surgical wound infection.
    Keywords: Mask, Shield, Prevalence, Infection, Wound, Surgery
  • جعفر محمدشاهی، شهرام حبیب زاده، محمدحسین زاده، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) انتشار جهانی دارد و بطور عمده از راه تماس جنسی، از مادر به فرزند و اعتیاد تزریقی انتقال پیدا میکند. بیماری از یک وضعیت بدون علامت تا نقص ایمنی پیشرفته با عوارض عفونتهای فرصتطلبانه متغیر میباشد. بیماران ممکن است در مراحل مختلف بیماری تشخیص داده شوند. در این مطالعه ویژگی های بالینی و اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به HIV و پیامدهای آن در طی 10 سال (93-1383) در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر توصیفی و به صورت مجموعه موردی بود. بیماران تشخیص داده شده HIV که در مرکز مشاوره بیماری های رفتاری اردبیل (شامل بیماران زنده و فوت شده) در طی سال های 93-1383 پرونده داشتند، وارد مطالعه گردیدند. چک لیست تهیه شده برای هر بیمار شامل اطلاعات دموگرافیک، راه های ابتلا به بیماری، زمان تشخیص، مشکلات بالینی و درمانی در طی این مدت و... بود. در بیماران فوت شده، علت مرگ و همچنین فاصله زمانی تشخیص تا مرگ مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه 60 بیمار مبتلا به HIV مورد بررسی قرار گرفت، 76/7 درصد بیماران مرد و میانگین سنی آنها 42/96 سال بود. 48/2 درصد بیماران اعتیاد تزریقی داشتند. در 39/7 درصد موارد بیماران از راه تزریق وریدی و در 33/3 درصد از راه تماس جنسی ابتلا یافته بودند. میانگین شمارش سلولهای لنفوسیتهای T CD4+ در بیماران 252 سلول در میلیلیتر بود. شایع ترین علایم اولیه در بیماران بترتیب تب (63/33%)، آفت دهانی (35%) و اسهال (28/33 %) بودند. سل با 7 مورد (50 %) شایعترین عفونت فرصت طلب بود. در 6 بیمار (10%) بیماری همزمان هپاتیت B و یا C وجود داشت. 28 بیمار (46/6%) در زمان مطالعه فوت کرده بودند. فاصله زمانی متوسط تشخیص بیماری تا فوت 39/65±44/84 ماه مشخص گردید و نارسایی قلبی- تنفسی شایعترین علت قابل تشخیص مرگ در میان بیماران بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد بیشتر بیماران میانسال بوده و اعتیاد تزریقی به عنوان شایعترین عامل خطر ابتلا به ویروس HIV است. تزریقات داخل وریدی شایع ترین راه انتقال آن میباشد. هپاتیت C و سل بترتیب مهمترین بیماری های همراه بودند. افزایش سطح آگاهی جامعه در مورد بیماری، تشخیص زودهنگام و مراقبت مناسب در طول بیماری، اقدامات اساسی برای مقابله با این مشکل جهانی است.
    کلید واژگان: اچ آی وی, ویژگی های بالینی, عفونت های فرصت طلب, اعتیاد تزریقی, هپاتیت
    Jafar Mohammadshahi, Shahram Habibzadeh, Mohammad Hosseinzadeh, Bita Shahbazzadeghan
    Background and Objectives
    Human immunodeficiency virus (HIV) is a globally widespread infection that spreads mainly through sexual contact, mother to child and intravenous drug use. The disease can vary from an asymptomatic state to advanced immune deficiency and AIDS-related opportunistic infections and complications. Patients may be diagnosed at different stages of the disease. In this study, we aimed to analyze the clinical and epidemiological characteristics of patients with HIV and its consequences during the past 10 years (2005-2014) in Ardabil city.
    Methods
    In this descriptive and case series study, patients with HIV (including live and dead patients) referring to the Ardabil behavioral counseling center were included during 2005-2014 years. The checklist containing demographic data, modes of transmission, time of diagnosis, clinical and therapeutic problems during this period, etc. was prepared for each patient. In dead patients, the causes of death as well as the interval between diagnosis and death were investigated.
    Results
    In this study, 60 patients with HIV were evaluated, the mean age was 42.96 years, 76.7% of patients were male and 48.2% were intravenous drug users. In 39.7% of cases, patients have probably been infected through intravenous injection and 33.3% by sexual contact. The mean CD4 lymphocyte cell count of patients was 252 cells per ml. The most common early symptoms of the disease were fever (63.33%), aphthous stomatitis (35%) and diarrhea (28.33%). In 7 cases (50%), tuberculosis was the most common opportunistic infection. 6 patients (10%) had coinfection with hepatitis B or C. 28 patients (46.6%) died within the time of study. The median time from diagnosis to death was 44.84±39.65 months and cardiorespiratory failure was the most common cause of death among patients.
    Conclusion
    This study showed that most patients were middle-aged and intravenous drug use was the most common risk factors for HIV. The most common way of transmission was intravenous injection and hepatitis C and tuberculosis were the most important comorbidities, respectively. Raising community awareness about the disease, early diagnosis and appropriate care during illness are basic measures to deal with this global problem.
    Keywords: HIV, Clinical Caractristics, Opportunistic Infections, Injecting Drug Users, Hepatitis
  • مهدی صمدزاده، احمد نیک نژاد، هادی ابی اوغلی، بیتا شهباززادگان
  • شهرام حبیب زاده، بیتا شهباززادگان*، جعفر محمدشاهی، محرم آقا بالایی، احد اعظمی، بهمن بشردوست، بابک طالقانی
    Shahram Habibzadeh, Bita Shahbazzadegan *, Jafar Mohammad Shahi, Maharam Aghabalaii, Ahad Azami, Bahman Bashardoust, Babak Taleghni
    Background And Objective
    The Erythrocyte Sedimentation Rate (ESR) is indirect measures that can be used to assess a patient’s gerenal level of inflammation. An extremely elevated ESR (>100 mm/h) has a 90% predictive value for a serious diseases. This study has been done for preparing more information about the reasons of ESR (>100 mm/h) in adults who had been referred to ImamKhomeini hospital.
    Materials And Methods
    This is a descriptive study and whole hospitalized patients in this hospital with the ESR levels more than 100 included in this study from September 2014 to September 2015.
    Results
    127 patients have been encountered in this study and 59.08% of them were female and 40.92% were male. The average age of the participants were 55.54 and the average ESR level were 112.6 with the highest affluence of 34% for infection and 13% for other diseases. The most important illnesses in this study were osteomyelitis (14%), CKD (14%) RA (10%). The levels of Hb and Cr have been evaluated that are 9.27 for Hb and 2.1 for Cr.
    Conclusion
    In comparison to different studies, the most important reasons for the rise of ESR level are infection diseases and secondary reasons malignancies and autoimmune diseases and kidney defects are the reasons for the rise of ESR level.
    Keywords: Etiology, Erythrocyte Sedimentation Rate, Patients
  • یوسف شفایی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان*
    زمینه و هدف
    قطع کامل دست از سطح کف دست در اثر کار با اشیاء برقی تیز و برنده زندگی روزمره افراد را مختل می نماید. پیوند عضو آسیب دیده موجب بهبود کیفیت زندگی فرد و شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می شود.
    معرفی بیمار: بیمار مرد جوانی که در حین کار کردن با دستگاه علف بر برقی دچار قطع کامل دست راست از ناحیه وسط کف دست شده بود به طوری که همزمان دچار تخریب و له شدگی شدید بند دیستال انگشت اول دست راست نیز شده بود. بیمار پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، (سال 1392 بهمن ماه) تحت عمل جراحی پیوند کف دست قطع شده قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    قطع کامل دست و پیوند موفقیت آمیز آن جزو موارد کمیاب و قابل گزارش می باشد. پیوند دست از ناحیه قطع شده کامل کف دست و پیگیری های بیمار در طی 10 ماه حاکی از موفقیت آمیز بودن عمل داشت. خون رسانی دست بیمار و حرکات انگشت و پیشرفت عصبی از نظر حسی در طی این مدت در حد قابل قبول بود.
    کلید واژگان: پیوند, قطع عضو, آناستوموز جراحی
    Yousef Shafaee, Vahid Sadeghifard, Bita Shahbazzadegan*
    Background
    Even though replantation surgery has now become a routine procedure, it remains delicate and demanding surgery, requiring adequate training and expertise in microsurgical techniques. Functional outcomes following replantation vary with the level of injury. Replants of the fingers distal to the flexor superficial are insertion, the hand at the wrist, and the upper extremity at the distal forearm can achieve good function. With the advent of refined microscopes, sutures, and needles, along with specialized surgical training, replantation has become a routine part of hand-surgery practice in centers all over the world. Clearly, survival does not equate with function. Amputations constitute multisystem injury, with disruption of skeletal support (bone), motor function (muscle), sensibility (nerve), circulation (blood vessel), and soft-tissue coverage (skin). A lot of News work-related accidents published daily. Complete amputation of the palm with sharp objects electric disrupts quality of life and irreversible effects on their life. Replantation or repair the damaged organ can improve their quality of life, functional body.
    Case Presentation
    The case is a man with complete amputation of the palm while working with an electrical machine, at the same time as damage and severe crush was also the distal phalanx of the first finger of the right hand. Patient was admitted to the emergency unit at Fatemi Hospital of Ardabil city in January 2014, Iran, and underwent to surgery for replantation.
    Conclusion
    Complete amputation of palm and its successful replantation are among rarely occurred and reportable cases. Complete amputation of palm and successful replantation and the 10-month follow-up indicated that the patient had a successful operation. No abnormalities were found in the blood circulation, and finger grasping was acceptable. Nerve development was acceptable.
    Keywords: amputation, replantation, surgical anastomosis
  • مرجان انتظامی، بهاره ملک افضلی، رقیه جبرئیلی، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    ویتیلیگو یک اختلال تولید رنگدانه است که در آن ملانوسیت ها در پوست تخریب می شوند. درمان ویتیلیگو به وسعت بیماری و الگوی توزیع آن بستگی دارد. هدف از این مطالعه مقایسه ی اثربخشی پرتوفرابنفش B با دامنه ی باریک(narrow band ultraviolet B [NBUVB]) با پسورالن همراه با پرتو فرابنفش A (psoralen-ultraviolet A [PUVA]) در درمان مبتلایان به ویتیلیگو بود.
    روش اجرا: این کارآزمایی بالینی روی 60 بیمار مبتلا به ویتیلیگو که طی سال 1392 به بیمارستان بوعلی و مرکز لیزر مهرگان شهر تهران مراجعه کرده و تحت درمان با NBUVB و یا PUVA قرار گرفتند، انجام شد. تعداد بیماران در هر گروه 30 نفر بود. گروهی که تحت درمان با PUVA بودند 3 ساعت قبل از فوتوتراپی، قرص های حاوی 8 متوکسی پسورالن مصرف کرده و دو بار در هفته تحت فوتوتراپی قرار گرفتند. گروه دوم دوبار در هفته تحت تابش اشعه ی NBUVB قرار گرفتند.
    یافته ها
    در بیماران تحت درمان با PUVA، 40% و در گروه بیماران تحت درمان با NBUVB 3/43% بیماران مرد بودند. در بیماران تحت درمان با PUVA، نوع ویتیلیگو در 7/56% موارد ژنرالیزه، در 30% موارد سگمنتال و در 3/13% فوکال بود. در بیماران تحت درمان با NBUVB در 7/56% موارد بیماری ژنرالیزه، در 3/33% سگمنتال و در 10% فوکال بود. سه ماه و 6 ماه پس از آغاز درمان، به طور معنی داری، بازگشت مجدد رنگ پوست (رپیگمانتاسیون) در بیماران تحت درمان با NBUVB بیش از گروه تحت درمان با PUVA بود (05/0>P).
    نتیجه گیری
    استفاده از روش درمانی NBUVB در ویتیلیگو با توجه به عوارض کمتر برای بیمار و میزان بهبودی قابل قبول نسبت به PUVA ارجح است.
    کلید واژگان: ویتیلیگو, درمان, پرتو فرابنفش B با دامنه باریک, پسورالن همراه با پرتو فرابنفش A
    Marjan Entezami, Bahareh Malek Afzali, Roghayeh Jebreili, Bita Shahbazzadegan
    Background And Aim
    Vitiligo is a common pigmentary disorder that melanocytes are destroyed. Treatment of vitiligo depends on the extent of the disease and its distribution pattern. The aim of this study was to compare the efficacy of PUVA and NBUVB in patients with vitiligo.
    Methods
    A clinical trial has been performed on 60 patients with vitiligo referred to Bouali hospital and Mehrgan laser center in 1392 and treated with UVB and PUVA therapy methods. In first group treated with PUVA, oral tablets containing 8-methoxypsoralen were taken 3 hours before phototherapy twice a week. The second group was treated with NBUVB twice a week.
    Results
    In patients treated with PUVA, 40% and in patients treated with NBUVB, 43.3% were male. Seventeen (56.7%) of patients treated with PUVA had generalized vitiligo, 30% of them had segmental Vitiligo and 13.3% had focal Vitiligo. Seventeen (56.7%) patients that were treated with NBUVB generalized vitiligo, 30% had segmental and 10% had focal vitiligo. Repigmentation was significantly higher in patients treated with NBUVB than PUVA 3 and 6 months after initiation of treatment (P
    Conclusion
    NBUVB is superior to PUVA in treatment complications and its recovery rate was acceptable.
    Keywords: Vitiligo, treatment, ultra violet B, psoralen, ultraviolet A
  • اکبر پیرزاده، شبنم آهنگرداودی، بیتا شهباززادگان، فیروز امانی، کاظم آخربین
    مقدمه و هدف
    یکی از خصوصیات مهم هر آزمونی، سنجش این نکته است که یک آزمون تا چه اندازه نمرات آزمون دیگری را که آزمون ملاک نام دارد، پیش بینی می کند. این نوع سنجش را می توان از طریق تعیین میزان همبستگی نمره یک آزمون با نمره آزمون دیگر اندازه گیری کرد. این مطالعه به منظور تعیین میزان همبستگی نمرات دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است.

    روش ها
    در این پژوهش، 55 دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، ورودی 82 و 83 که تمام مراحل آموزشی خود را به پایان رسانیده بودند، به صورت سرشماری در سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات شامل معدل دوره های علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی، کارورزی و نمرات امتحانات جامع علوم پایه و پیش کارورزی بود. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری توصیفی (تعداد و درصد) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل گردیدند.

    یافته ها
    همبستگی بین معدل هر دوره با دوره بعدی به تدریج از علوم پایه به علوم بالینی کاهش یافته بود. بیشترین همبستگی بین معدل علوم پایه و فیزیوپاتولوژی با 814/0=r و کمترین همبستگی بین معدل دوره فیزیوپاتولوژی و کارورزی با 334/0=r بود. امتحان جامع علوم پایه بیشترین میزان همبستگی را با معدل علوم پایه داشت (746/0=r) و به تدریج این همبستگی در دوره های بعدی کم شده بود. بین امتحان جامع پیش کارورزی با معدل دوره کارورزی کمترین میزان همبستگی (463/0=r) دیده شد.

    نتیجه گیری
    کاهش همبستگی بین معدل دوره ها از علوم پایه به علوم بالینی می تواند ناشی از متفاوت بودن نوع آموزش در این دوره ها و عدم ارزیابی دقیق عملکرد دانشجو در دوره های بالینی باشد. همچنین همبستگی کمتر نمرات امتحانات جامع با معدل دوره های بعد از خود می تواند به دلیل استفاده از فقط یک روش ارزشیابی (چهارگزینه ای) و عدم به کارگیری روش های مختلف و نوین ارزشیابی باشد.
    کلید واژگان: روایی, روایی ملاکی, روایی پیش بینی کننده, ارزشیابی
    A. Pirzadeh, Sh Ahangar Davoodi, B. Shahbazzadegan, F. Amani, K. Akharbin
    Introduction
    Predictive validity is one of important characteristics of a test; it means that what extent a test predicts scores of criterion test. This type of validity can be obtained through determining correlation between scores of two tests. This study was performed to determine correlation between the scores obtained by medical students in various educational courses ,Basic Sciences and Pre-internship Comprehensive Exams.
    Methods
    In this study, 55 students of Ardabil University of Medical Sciences, accepted within 2004-5 and completed all stages of their training were studied. Information included scores averages in basic sciences, physiopathology, externship, and internship courses and scourges of Basic Sciences and Pre-internship Comprehensive Exams. Data were analyzed with SPSS software using descriptive statistics (number and percentage) and inferential statistics (Pearson correlation coefficient).
    Results
    The correlations between the averages of each semester from basic science to clinical sciences gradually declined. The highest correlation was between the average of Basic Sciences and Physiopathology courses (r=0.814) and the lowest correlation was between the average of physiopathology and internship courses (r=0.334). On the other hand Comprehensive Test of Basic Sciences had the highest correlation with the average of basic sciences course (r=0.746) and gradually, this correlation declined in the next periods. Pre-internship Comprehensive Exams had the lowest correlation with the average of Pre-internship courses (r=0.463).
    Conclusion
    The low correlations between averages ofeach semester from basic science to clinical sciences may cause by different types of training in this courses and the lack of accurate assessment of student performance in the clinical course. The low correlations between scores of Comprehensive Exams and averages of next courses may cause by using one method of evaluation (multiple choice questions) in these tests and not using new and different methods of evaluations.
    Keywords: Validity, Criterion Validity, Predictive Validity, Evaluation
  • هاله اسماعیلی، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، سحر باقری
    زمینه و هدف
    یکی از زمینه های کنش بینابینی جسم و روان، کمردرد است. درمان کمردرد مزمن با توانبخشی فعال شامل آموزش مهارت های اجتماعی - روانی همراه با تجربیات درمانی بوده که به طور فزاینده ای در طول سالهای اخیر حمایت شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر توانبخشی فعال بر توانایی کارکردی و کیفیت زندگی بیماران دارای کمردرد مزمن انجام شد.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری را تمامی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های فیزیوتراپی شهرستان اردبیل در سال 1391 تشکیل می داد. 30 نفر از افراد مبتلا به کمردرد مزمن به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقابله با درد، شاخص فعالیت فیزیکی، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و شاخص شکایات عضلانی - اسکلتی استفاده شد. روش مداخله در این تحقیق، درمان توانبخشی فعال بود که در 30-10 جلسه 30 دقیقه ای اجرا شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) بر روی تفاضل نمرات متغیر های پیش آزمون و پس آزمون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه توانبخشی فعال بر بهبود فعالیت جسمانی، کیفیت زندگی و افزایش راهبردهای شناختی، رفتاری و کاهش نشانه های درد تاثیر داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش حاکی از این است که توانبخشی فعال بر توانایی کارکردی و کیفیت زندگی بیماران دارای کمردرد مزمن تاثیر دارد.
    کلید واژگان: توانبخشی, کیفیت زندگی, کمردرد
    Haleh Esmaili, Mahdi Mehdi Samadzadeh, Bita Shahbazzadegan, Sahar Bagheri
    Background And Objectives
    Low back pain is one of the areas of body and mind interaction. Treatment of chronic low back pain by active rehabilitation included training of social-psychological skills along with therapeutic experiences, which has been increasingly supported in recent years. The aim of the present research was to determine the effect of active rehabilitation on the functional ability and quality of life in patient with chronic low back pain.
    Methods
    This study is experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population was all patients with chronic low back pain who were referred to physiotherapy clinics of Ardabil city in 2012. Thirteen subjects with chronic low back pain were selected conveniently and assigned randomly to two groups of experimental and control (each n=15). Data collection was performed using pain coping inventory, physical activity indicator, Quality of Life questionnaire of the World Health Organization, and musculoskeletal complaints indicator. The intervention method in this research was active rehabilitation treatment, which was implemented in 10-30 sessions of 30 minutes each. The research data were analyzed using multivariable analysis of variance (MANOVA) on the differences between the scores of pretest and posttest variables.
    Results
    In this study, active rehabilitation was effective in the improvement of physical activity, quality of life, increase in cognitive-behavior strategies, and decrease in pain symptoms.
    Conclusion
    The findings of this research indicate that active rehabilitation is effective in functional ability and quality of life of patients with chronic low back pain.
    Keywords: Rehabilitation, Quality of life, Low back Pain
  • محمدرحیم وکیلی، بیتا شهباززادگان
    مقدمه
    پارگی مری از دیدگاه مرگ و میر، یکی از کشنده ترین آسیب های دستگاه گوارش است. علل پارگی مری، اقدامات تشخیصی، تروما و سندرم Boerhaave می باشد. با وجود ندرت بروز پارگی مری بعد از استفراغ، خطر مرگ و میر بالایی دارد. بنا بر این، تشخیص به موقع و درمان جراحی ضروری می باشد.
    گزارش مورد: بیمار آقای 44 ساله ای بود که به علت درد شدید قفسه ی سینه به اورژانس داخلی مراجعه کرده و حدود 4 ساعت قبل از مراجعه به دنبال خوردن تخم مرغ دچار استفراغ شده بود. شدت استفراغ زیاد نبود و بیشتر در سمت راست قفسه ی سینه درد داشت. بعد از تشخیص پارگی مری، بیمار توراکوتومی شد.
    نتیجه گیری
    پارگی مری یک اورژانس واقعی است و تشخیص سریع و به موقع آن، نقش به سزایی در نتیجه ی درمان و کاهش عوارض و مرگ و میر دارد.
    کلید واژگان: پارگی مری, درد سینه, سندرم
    Mohammad Rahim Vakili, Bita Shahbazzadegan
    Background
    One of the most lethal damages of the gastrointestinal tract is esophageal perforation. The prevalent causes of esophageal perforation are diagnosis interventions, trauma, and Boerhaave’s syndrome. Although esophageal perforation after vomiting is rare, but has a high mortality risk; therefore, early diagnosis and treatment is essential.Case Report: The patient was a 44-year-old man admitted to the emergency room due to severe chest pain with a history of vomiting after eating egg, 4 hours ago. Vomiting was not too severe and the pain was in the right chest. After the diagnosis of esophageal rupture, the patient underwent thoracotomy.
    Conclusion
    As esophageal perforation is a real emergency, on-time diagnosis and treatment is vital.
    Keywords: Esophageal rupture, Chest Pain, Boerhaave's syndrome
  • یوسف شفایی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان*
    مقدمه
    قطع کامل مچ دست یک ترومای فیزیکی و روانی است که می تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در سالهای اخیر اعضای مختلف قطع شده از بدن اشخاص مصدوم مجددا به بدن خودشان پیوند زده می شود و موجب بهبود کیفیت زندگی، شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می گردد.
    گزارش مورد: بیمار مردی 34 ساله که در اثر کار با اره برقی دچار قطع کامل دست چپ از ناحیه مچ دست شده بود پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، تحت عمل جراحی ترمیم مچ دست قطع شده قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    قطع کامل مچ دست و پیوند موفقیت آمیز آن جزء موارد کمیاب و قابل گزارش می باشد. پیگیری های بیمار در طی 5 ماه حاکی از موفقیت آمیز بودن عمل داشت. خونرسانی دست در طی این مدت هیچگونه اختلالی پیدا نکرد، حرکات انگشت در حد قابل قبول بوده و پیشرفت عصبی از نظر حسی قابل قبول بود و علائمی به نفع عفونت مشاهده نگردید.
    کلید واژگان: قطع عضو, مچ دست, پیوند, آناستوموز جراحی
    Yousef Shafaiee, Vahid Sadeghifard, Bita Shahbazzadegan *
    Introduction
    Complete Amputation of wrist is physical and psychological trauma that can affect person's life. During recent years, various amputated organs were replanted back into their own body leading to improvement in quality of life, function and body image. Case Report: The case was a34 years old man with complete amputation at left hand at wrist level, while working with chainsaw. Patient was admitted to the emergency unit at Fatemi hospital of Ardabil city, and underwent tosurgery for replantation.
    Conclusion
    Complete amputation of wrist and its successful replantation are among rarely occured and reportable cases. The5 -month follow-up indicated a successful operation. During this period, no abnormalities were found in the blood circulation. The finger grasping and nerve development were acceptable and no symptom of infection was observed
    Keywords: Amputation, Wrist, Replantation, Surgical Anastomosis
  • بیتا شهباززادگان، ایرج فیضی، مهدی صمدزاده، یوسف شفایی
    مقدمه
    کیست های ساده ی پانکراس از انواع کمپلکس کوچک ترند و بیشتر در نواحی دیستال پانکراس قرار دارند. تومور پاپیلری جامد و کیستیک پانکراس یک نئوپلاسم نادر است که در کودکان و افراد مسن نادرتر است و اغلب در دختران و زنان جوان دیده می شود.
    گزارش مورد: بیمار خانمی 40 ساله با سابقه ی 5 ساله ی درد سر دل بود که طی این مدت بارها به پزشک مراجعه کرده بود. بیمار پس از معاینه ی بالینی جهت پانکراتیت سیستکتومی کاندیدای جراحی شد و با بیهوشی عمومی تحت عمل جراحی پانکراتکتومی قرار گرفت. پیگیری بیمار بعد از عمل نیز ادامه داشت.
    نتیجه گیری
    تومور پاپیلری جامد و سیستیک پانکراس یک نئوپلاسم نادر و اغلب خوش خیم با منشا ناشناخته است. تظاهر آن با درد مبهم شکم می باشد. سونوگرافی، MRI (Magnetic resonance imaging) و CTscan (Computerized tomography) به تشخیص قبل از جراحی کمک می کنند. جراحی درمان انتخابی است و تشخیص قطعی با هیستولوژی و ایمونوهیستوشیمی می باشد.
    کلید واژگان: کیست پانکراس, پاپیلری, موسینوس
    Bita Shahbazzadegan, Iraj Feizi, Mehdi Samadzadeh, Yousef Shafaiee
    Background
    Pancreatic simple cysts are smaller than the complex cysts and are located in distal areas of pancreas. Papillary solid and cystic tumor is a rare neoplasm in children and elderly, and often occurs in young women and girls.Case Report: A forty-year-old woman with a history of epigastria pain for five years had referred several times to medical centers was conducted to be candidate to pancreatic systectomy with general anesthesia. She underwent distal pancreatectomy. Patient postoperative follow-up was continued.
    Conclusion
    Papillary solid and cystic tumor of the pancreas is a rare neoplasm with unknown origin and often benign. It presents with vague abdominal pain. Ultrasound, magnetic resonance imaging (MRI) and CT-scan would help to make diagnosis before the surgery. Surgery is the choice treatment and the diagnosis would be proved with histology and immunohistochemistry.
    Keywords: Pancreatic cyst, Papillary, Mucinous
  • فریبا صادقی موحد، پرویز مولوی، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان*، کامل یوسفی
    زمینه
    موفقیت تحصیلی دانشجویان از جمله اهداف اساسی برنامه های آموزشی است. دانشجویان به واسطه موفقیت در تحصیل به موقعیتی دست می یابند که از حداکثر نیروی درونی (فردی) و بیرونی (محیطی) خود برای دستیابی به اهداف آموزش عالی استفاده نموده و شرایط لازم برای زندگی اجتماعی موفق را کسب می نمایند. این پژوهش با هدف تعیین عوامل فردی و محیطی موثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه از نوع مورد شاهد می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مشتمل بر 200 نفر بودند. از طریق مطالعه پرونده های آموزشی دانشجویان، نمرات دو ترم سال تحصیلی 89-88 بدست آمد و برحسب معدل کلاسی، دانشجویان موفق (با معدل بالای 16) و ناموفق (با معدل کمتر از 14) مشخص و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 32 نفر برای هر گروه انتخاب شدند. پرسشنامه مشخصات فردی، آزمون هوش ریون بزرگسالان، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و تست افسردگی بک در اختیار نمونه ها قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات وارد نرم افزار آماری SPSS v.19 شده و با روش های آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که از 64 فرد مورد پژوهش، 34 نفر پسر بودند که از این تعداد 16 نفر (1/47%) در گروه موفق و 18 نفر (52.9%) در گروه ناموفق قرار داشتند و از بین 30 دختر مورد مطالعه 16 نفر (3/53%) در گروه موفق و 14 نفر (7/46%) در گروه ناموفق بودند. نتایج نشان داد ارتباط معنی داری بین جنس و تاهل با پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی وجود ندارد، ولی بین متغیرهای محل سکونت، معدل دیپلم، اشتغال، بومی بودن، سطح اقتصادی- اجتماعی، عزت نفس، افسردگی و بهره ی هوشی با پیشرفت تحصیلی ارتباط معنی داری وجود داشت. به طوری که اکثر دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی بالاتر، ساکن غیرخوابگاه، غیرشاغل و بومی بوده و از معدل دیپلم، سطح اقتصادی اجتماعی، عزت نفس و بهره هوشی بالاتر و از افسردگی کمتری برخوردار بودند (05/0p<).
    نتیجه گیری
    محل سکونت، معدل دیپلم، اشتغال، بومی بودن، سطح اقتصادی- اجتماعی، عزت نفس، افسردگی و بهره ی هوشی از جمله عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی می باشند. باید شرایطی در دانشگاه ایجاد کرد تا دانشجویان را از نظر شرایط فردی و محیطی موثر بر پیشرفت تحصیلی شناسایی نموده و اقدامات لازم را برای پیشرفت تحصیلی آنها به عمل آورد.
    کلید واژگان: عوامل فردی, عوامل محیطی, پیشرفت تحصیلی, دانشجویان پزشکی
    Fariba Sadeghimovahed, Parviz Molavi, Mehdi Samadzadeh, Bita Shahbazzadegan *, Kamel Yousefi
    Background
    Students’ academic achievement and its related factors is one of research priorities in the educational programs. Due to success in the studying, students achieve a position that can use the maximum Internal (individual) and external (environmental) power to attain their higher educational goals and gain needed conditions for successful social life. Accordingly, the goal of this study was to investigate individual and environmental factors affecting educational achievement of Ardabil medical students.
    Methods
    This study was a case-control research. Statistical sample were consisted of all 200 medical students of Ardabil University of Medical Sciences. Through checking educational dossiers of students, the scores of two semester in academic year of 2009-2010 obtained, and accordingly, statistical samples of successful students (score >16) and unsuccessful (score>16) were identified and 32 persons were selected for each group by simple random sampling. For data collection, demographic questionnaire, Raven Intelligence Test for Adults, Cooper smith Self Esteem Inventory and Beck Depression Inventory were used. Data analyzed using descriptive-analytical tests in Spss v.19 software.
    Results
    Results showed that, among 64 students, 34 people were males, of which 16 (47.1%) were in successful and 18 (52.9%) in unsuccessful groups and among 30 girls participated in the study, 16 persons (53.3%) were in successful and 14 (46.7%) were in unsuccessful groups. Results showed that there werent a significant relationship between gender and marital status with academic achievement, but there were statistically significant relationship between residence variables, averaging diploma, employment, being native, socio-economic status, self-esteem, depression and IQ with the progress or lack of academic achievement. So, most of students with higher academic achievement were non-residential, unemployed, native and graduated with high diploma score, higher socioeconomic level, higher IQ and self-esteem and lesser depression level)p<0.05 (.
    Conclusion
    Residential place, diploma score, being native, socioeconomic status, self-esteem, depression and IQ level are some of factors affecting academic achievement. Conditions should be created to identify the student personal and environmental conditions that affect academic achievement to take the necessary steps to improve their academic
    Keywords: Individual Factors, Environmental Factors, Achievement, Medical Students
  • فرزاد احمد آبادی، مهرداد میرزا رحیمی، مهدی صمدزاده، اشکان نیک آئین، بیتا شهباز زادگان، مهشید حاجی علی
    مقدمه
    تشنج از جمله اختلالات نورولوژیک پیچیده ای است که با اختلال عملکرد نورون های سیستم عصبی و جریان های الکتریکی غیر طبیعی همراه است. هر چند تشنج ناشی از تب، اغلب خوش خیم است و سبب مشکلات نورولوژیک چندانی برای بیماران نمی شود؛ اما در کل کودکانی که دچار تشنج های عود کننده می شوند، به طور معمول در معرض خطر ابتلا به اختلالات رفتاری نیز می باشند. در درمان این بیماران، اغلب از پروفیلاکسی های درمانی و داروهای ضد تشنج نیز استفاده می شود. مطالعه ی حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی سولفات روی در پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب انجام گرفت.
    روش ها
    مطالعه ی حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود. در این مطالعه، کودکان پس از بررسی و وجود معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. سپس با استفاده از بلوک های تصادفی به دو گروه دارو و دارونما (Placebo) تقسیم شدند و از نظر سنی و جنسی همسان شدند. در ادامه از افراد هر دو گروه، نمونه ی خونی تهیه و جهت اندازه گیری میزان روی خون، به آزمایشگاه فرستاده شد. پس از ترخیص بیماران برای گروه مورد شربت زینک سولفات و برای گروه شاهد دارونما تجویز گردید. در پایان یک سال بررسی بیماران، سطح روی در آن ها اندازه گیری گردید. در انتها اطلاعات حاصل از بیماران وارد برنامه ی آنالیز آماری گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه 80 کودک (40 کودک گروه مورد و 40 کودک گروه شاهد) شرکت کردند. در گروه مورد، 27 نفر (5/67 درصد) و در گروه شاهد 24 نفر (60 درصد) پسر بودند. میانگین سنی در گروه مورد 19/16 ± 90/28 ماه و در گروه شاهد 47/13 ± 65/27 ماه بود (709/0 = P). میانگین روی در افراد گروه مورد 12/8 ± 36/75 و در گروه شاهد 32/7 ± 21/73 میکروگرم بر دسی لیتر بود. در گروه مورد، 7 بیمار و در گروه شاهد، 10 بیمار دچار عود مجدد تشنج طی یک سال بررسی شدند (412/0 = P). همچنین مشاهده شد که هیچ ارتباط معنی داری میان سن و جنسیت با عود تنشج وجود ندارد؛ اما مشاهده گردید که سطح اولیه و انتهایی روی و همچنین افزایش سطح سرمی روی در کودکان با عود تشنج به صورت معنی داری کمتر از کودکان بدون عود تشنج بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر نشان داد که شربت روی نتوانست از میزان عود تشنج ها بکاهد. این امر به دلیل سطح ناکافی سرمی روی و به احتمال زیاد ناشی از عدم مصرف مناسب دارو و یا کاهش ثانویه ی سطح سرمی این میکروالمان در کودکان مبتلا به عود تشنج می باشد.
    کلید واژگان: سولفات روی, پیشگیری, تشنج, تب
    Farzad Ahmadabadi, Mehrdad Mirzarahimi, Mehdi Samadzadeh, Ashkan Nikaeen, Bita Shahbazzadegan, Mahshid Hajiali
    Background
    Seizure is accompany with neurons function disorder and abnormal electrical action. However, febrile convulsion seizure is usually benign and causes no important problem for patients; but all children with febrile convulsion are usually faced with behavior disorders. In these patients, prophylaxis and anti-convulsion drugs are used. This study aimed to survey the efficacy of zinc sulfate in prevention of febrile convulsion recurrences.
    Methods
    In this clinical trial study, 80 children the same in age and gender, after passing inclusion and exclusion criteria were divided in two equal groups: drugs and placebo. We got blood samples of both groups and checked serum zinc level after release, prescribed zinc syrup for case and placebo for control group. After a year, we measured serum zinc level in patients and finally we analyzed the data.
    Findings
    In case group, 27 (67.5%) and in control 24 (60%) children were boys. The mean age was 28.90 ± 16.19 and 27.65 ± 13.47 months in case and control groups, respectively (P = 0.709). The mean zinc level was 75.36 ± 8.12 and 73.21 ± 7.32 µg/dl in case and control groups, respectively. In case group, 7 patients and in control group, 10 had seizure recurrences in a year (P = 0.412). There was no relationship between recurrences and age or gender; but the first and the last measured level of zinc and the amount of increase of zinc level in children with recurrence were significantly less than the children without it.
    Conclusion
    In current study, we observed that zinc sulfate syrup could not decrease the seizure recurrences related to insufficient serum zinc level, probably because of incorrect drug using or secondary decrease of serum zinc level in these children.
    Keywords: Zinc sulfate, Prevention, Febrile convulsion, Recurrences
  • بهزاد باباپور، فرهاد پورفرضی، مهدی صمدزاده، علیرضا محمدزاده، الهام عتیقی، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    پرفشاری خون یکی از مهمترین و شایع ترین مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع می باشد که اغلب بدون علامت بوده و به آسانی قابل ردیابی و کنترل است. درمان های دارویی متنوعی برای پرفشاری خون وجود دارند. دیورتیک ها، مهار کننده های گیرنده های بتا، مهارکننده های کانال های کلسیم، مهار کننده های آنزیم مبدل آنژیوتانسین، آنتاگونیست های گیرنده آنژیوتانسین، مهارکننده های گیرنده آلفا و گشادکننده های شریانی از آن جمله اند. این مطالعه جهت بررسی مقایسه ای تعدادی از این داروها جهت کمک به انتخاب بهترین استراتژی جهت درمان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی به روش دو سوکور بود. 150 بیمار مبتلا به پرفشاری خون که تحت درمان دارویی نبوده، کنتراندیکاسیون برای مصرف هیدروکلروتیازید، انالاپریل و آتنولول نداشتند، به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفته و تحت درمان با سه داروی فوق قرار گرفتند. گروه اول آتنولول 50 میلی گرم روزانه یک عدد، گروه دوم هیدروکلروتیازید 50 میلی گرم روزانه یک عدد و گروه سوم انالاپریل 5 میلی گرم هر 12 ساعت یک عدد دریافت کردند. پس از 3 هفته فشار خون آنها مجددا اندازه گیری شد و نتایج مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    آتنولول 7/6±7/26 میلی متر جیوه(%1/16) فشارخون سیستولیک و 2/1±3/10 میلی متر جیوه (%4/10) فشارخون دیاستولیک و 4/6±1/16 میلی متر جیوه(%1/13) میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد. انالاپریل باعث 8/8±6/30 میلی متر جیوه(%4/17) کاهش در فشارخون سیستولیک، 4/4±5/11 میلی متر جیوه(4/11%) کاهش در فشار خون دیاستولیک و 0/7±9/17 میلی متر جیوه (%2/14) کاهش در میانگین فشارخون شریانی شد. هیدروکلروتیازید نیز 8/5±1/25 میلی متر جیوه(%6/14) فشارخون سیستولیک، 3/2±2/9 میلی متر جیوه(%3/9) فشارخون دیاستولیک و 4/6±5/14 میلی متر جیوه (%8/11)میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد.
    نتیجه گیری
    با وجود توصیه روزافزون بر استفاده از هیدروکلروتیازید در درمان فشار خون به نظر می رسد استفاده تنها از این گروه دارویی تاثیر کمتری در مقایسه با گروه های دیگر دارد و شاید اضافه کردن این رده دارویی به داروهای دیگر و درمان ترکیبی مناسب تر از درمان تک دارویی با این گروه باشد.
    Background and Objectives
    Hypertension is one of the most important and common health problems in societies. Hypertension is often asymptomatic and can be simply treated. Many of drugs are available for treatment of hypertension including diuretics، beta blockers، blockers of calcium channel، angiotensin-converting enzyme inhibitors، angiotensin receptor antagonists، alpha blockers and arterial dilators. This research was performed to evaluate the efficacy of some of these drugs on the hypertension. This may help to choose an appropriate medication for the treatment of stage 2 hypertension.
    Methods
    A total of 150 patients with hypertension who were not under antihypertensive treatment and didn’t have contraindications for using hydrochlorothiazide، enalapril and atenolol were randomly allocated into three groups. These groups received atenolol 50 mg daily، hydrochlorothiazide 50 mg daily and enalapril 5 mg twice daily، respectively. After three weeks blood pressure of patients was measured and results were analyzed using SPSS.
    Results
    Atenolol reduced systolic blood pressure (26. 7±6. 7 mm Hg 16. 1%)، diastolic blood pressure (10. 3±1. 2 mm Hg 10. 4%) and mean arterial blood pressure (16. 1±6. 4 mm Hg 13. 1%). Enalapril reduced systolic blood pressure (30. 6±8. 8 mm Hg 17. 4%)، diastolic blood pressure (11. 5±4. 4 mm Hg 11. 4%) and mean arterial blood pressure (17. 9±7. 0 mm Hg 14. 2%). Hydrochlorothiazide reduced systolic blood pressure (25. 1±5. 8 mm Hg 14. 6%)، diastolic blood pressure (9. 2±2. 3 mm Hg 9. 3%) and mean arterial blood pressure (14. 5±6. 4 mm Hg 11. 8%).
    Conclusion
    Despite recommendations the use of hydrochlorothiazidein the treatment of hypertension، seems lower effect only use of this drug groups in comparison with other groups، and maybe add this category to other drugs and combined treatment is better than monotherapy with these groups.
  • فریبا صادقی موحد، توکل موسی زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، محمد صالحی هره دشت، سید امین موسوی
    زمینه
    اختلال خواب یکی از مشکلات عمده سلامتی است، زیرا باعث نقص در کارکرد روزانه و افت عملکرد ذهنی و جسمی فرد می گردد. دوران دانشجویی با عوامل متعدد مختل کننده خواب نظیر ساعات طولانی درس و مطالعه، خوابگاهی بودن و... همراه است که کارآیی و آموزش دانشجو را تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف تعیین اختلالات پاراسومنیا و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که روی 210 نفر از دانشجویان پزشکی اردبیل که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند در سال 1391 انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته ای بود که در دو بخش تنظیم شده بود، بخش اول شامل اطلاعات فردی - اجتماعی (سن، جنس، وضعیت تاهل، وضعیت سکونت، مقطع تحصیلی) و بخش دوم با 35 سوال که 7 سوال مربوط به پاراسومنیا و 28 سوال دیگر مربوط به عوامل مرتبط با آن بود که پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات وارد نرم افزار آماری SPSS v19 شده و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از کل210 دانشجوی پزشکی شرکت کننده در این تحقیق 103 نفر (49%) پسر و 107 نفر (51%) دختر،191 نفر (91%) مجرد و 76 نفر (36.2%) بومی بودند. شیوع کلی پاراسومنیا 5/9 درصد بود و از بین انواع پاراسومنیا، کابوس شبانه با 5/48 درصد (102نفر) بیشترین شیوع و بی اختیاری ادراری با 4/1 درصد (3نفر) کمترین شیوع را داشتند. در بین دوره های پزشکی، پاراسومنیا در دوره فیزیوپاتولوژی با 6/22 درصد (12نفر) بیشترین شیوع را دارا بود. همچنین از لحاظ اختلالات پاراسومنیا بین دختران و پسران و سطوح مختلف دوره های تحصیلی اختلاف معنی داری دیده شد (05/0>p)، ولی بین دانشجویان بومی و غیربومی تفاوتی وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    پژوهش ما نشان داد که اختلالات خواب در میان دانشجویان پزشکی مشکل نسبتا شایعی است که می تواند تحت تاثیر عواملی مثل استرس، مشکلات عاطفی و خانوادگی قرار گیرد بنابراین استفاده از راهکارهای تعدیل عوامل محیطی می تواند کیفیت خواب را در بین دانشجویان بهبود دهد.
    کلید واژگان: خواب, اختلالات پاراسومنیا, دانشجویان پزشکی
    Background
    Sleep disorder is one of the major problems of health، because it causes impairments in daily function and decreases mind and body functions. The Student’s academic life is accompanied with numerous sleep disturbing factors، e. g. studying for long times، living in dormitory and so on، which influences their function and instruction. The main goal of this study was investigating the parasomnia disorders and its effective factors in medical students.
    Methods
    This cross-sectional study was done on 210 people of medical students of Ardabil in 2012. Data collection was adjusted in a two-part questionnaire that was made by researcher. The first section included demographic information (Age، sex، marital status، residence، education). The second part consisted of 35 questions، which 7 questions were related to Parasomnia and 28 questions were related to factors affecting Parasomnia. The data were analyzed by SPSS v. 19 and descriptive and analytical statistics.
    Results
    210 medical students participated in this study; of which 103 people (49%) were males and 107 (51%) females، 191 (91%) were single and 76 (36. 2%) native. Prevalence of parasomnia was 9. 5% (20 people)، and among different types of parasomnias، night mare with 48. 5 % (102 people) was the most common and enuresis with 1. 4 % (3 people) was the least. Between different courses of medicine، parasomnia was the most common in physiopathology with 22. 6 % (12 people). Parasomnia was more common in girls than boys (p<0. 05). The differences between various levels of medical courses was significant (p<0. 05)، too but there were no differences between native and nonnative students.
    Conclusion
    This research showed that، sleep disorders are common problems among students، which can be affected by factors like stress and emotional and familial problems Thus، using environmental factors modification strategies can improve sleep quality in university students.
    Keywords: Sleep, Parasomnia Disorders, Medical Students
  • شهرام حبیب زاده، احمد قاسمی، محرم آقابالایی، جعفر محمد شاهی، بیتا شهباززادگان، ناصر محمودی، جعفر حسینی، یونس ششگلانی، ناهید پورمحمدجان
    زمینه و هدف
    با بروز ویروس آنفلوانزای H1N1 نوپدید و به دلیل کثرت مراجعین به درمانگاه ونیز افزایش قابل ملاحظه موارد بستری در زمان پاندمی، مطالعه حاضر با هدف بررسی بیمارانی که با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 در بیمارستان امام خمینی اردبیل بستری شده بودند انجام گردید. بیماران از نظر علائم بالینی، آزمایشگاهی و پیامد بستری (شامل مرگ و میر و تشخیص قطعی) مطالعه شدند. میزان اشغال تخت در بخش ها و آی سی یو و میانگین روزهای بستری محاسبه گردید.
    روش کار
    مقاله حاضر محصول یک مطالعه مقطعی است. کلیه 118 بیمار مبتلا به علائم تنفسی حاد که از اول آبان تا آخر دی ماه سال 1388، با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 نوپدید حداقل یک روزدر بیمارستان بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بدون دخالت تیم درمان در روند آن جمع آوری شد. پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی، یافته های آزمایشگاهی و تظاهرات رادیوگرافیک وپیامد بیماری بود. نتایج بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تعداد 118 بیمار مطالعه شدند. 71 بیمار (2/60%) زن و 47 بیمار (8/39%) مرد بودند. میانگین سنی افراد بستری شده 64/15± 81/33 سال وبیشترین نسبت مبتلایان بستری شده در محدوده سنی 15 تا 30 سال بود. شایعترین یافته در گرافی سینه انفیلتراسیون ریوی دو طرفه و شایعترین شکایت تب، ضعف و بیحالی بود. 7/12 درصد از بیماران اسهال داشتند. لکوپنی (WBC<4000) و لکوسیتوز (WBC> 10000) به ترتیب (58/4) درصد و (02/33) درصد از موارد وجود داشت. 9 نفر(7%) به دلیل نیاز به مراقبت های ویژه به آی سی یو منتقل شدند. در 21 مورد (18%) نتیجه تست واکنش زنجیره ای پلی مراز مثبت شد که شامل 3 نفر از 9 بیمار بستری در ICU هم می شد. مورتالیته بیماران بستری شده در آی سی یو که تشخیص آنها قطعی شد 33% بود. 3/48 درصد از بیماران بستری حداقل یک بیماری مستعد کننده زمینه ای داشتند. تعداد کل روزهای بستری، 577 روز بود که شامل 519 روز بستری در بخش و 58 روز بستری درICU بود. میانگین روزهای بستری برای هر نفر بیمار 88/4 روز بود.
    نتیجه گیری
    نشانه یا علامت پاتوگونومیک بالینی برای افتراق عفونت H1N1 از سایر عفونت های دستگاه تنفسی وجود نداشت. انفیلتراسیونهای دوطرفه ریوی در گرافی سینه، وجود قابل ملاحظه اسهال و لکوپنی به عنوان تظاهرات غیر معمول و نسبت بالای خانم های حامله در بین افراد بستری شده از مهمترین یافته ها بودند.
    Background and Objectives
    Considering new pandemic attack with new emerging (H1N1) influenza virus، the study was designed for evaluating clinical and epidemiologic characteristics of patients in Imam Khomeini hospital، admitted with presumptive diagnosis of H1N1 influenza. In all of the patients clinical and paraclinical findings and outcome (including mortality rate and definitive diagnosis) were evaluated. Bed occupancy rate in infectious disease ward and ICU and also mean days of admission were calculated.
    Methods
    This is a cross sectional study. All 118 patients with acute respiratory symptoms and possible diagnosis of emerging H1N1 influenza that had been admitted at least 24 hours in hospital from 20 October to 1 February 2009 were enrolled in the study. Data collection was done based on questionnaires، with a team other than researchers. The questionnaire included demographic data، clinical symptoms، laboratory findings، radiographic manifestations and outcome of patients. Data analysis was performed with SPSS software version16.
    Results
    A total of 118 patients were studied: 71 patients (60. 2%) were female and 47 patients (39. 8%) were male. Mean (±SD) age of admitted patients was 33. 81±15. 64 years old. The most of admitted patients were in age range of 15 to 30 years old. The most common findings in CXR were bilateral respiratory consolidations and the most common symptoms were fever، weakness and fatigue. About 12. 7% of patients had diarrhea. Leukopenia (WBC < 4000) and leukocytosis (WBC > 10000) occurred respectively in 4. 58% and 33. 2% of cases. Nine patients (7%) were admitted in ICU. In 21 patients (18%) RT-PCR test results were positive and three of these patients had been admitted in ICU. In patients admitted in ICU while their diagnosis was confirmed، mortality was 33%. 48. 3% of patients had at least one predisposing medical condition. Total admission days were 577 days، consisting 519 days in infectious disease ward and 58 days in ICU. Average of hospitalization days per a patient was 4. 88 days.
    Conclusion
    Except epidemiologic clues، there was no pathognomonic sign or symptom to differentiate influenza H1N1 from other respiratory tract infections. High proportions of pregnant women، bilateral respiratory consolidations، and presence of diarrhea and leukopenia in considerable number of patients were the most important findings of the study.
  • Yazdanbod A., Shahbazzadegan B., Dindar Oskoui A., Pourmohammadjan N., Habibzadeh Sh
    Background And Objectives

    One strategy in management of patient with dyspepsia in absence of malignant or ulcer signs is H.pylori infection role testing, and treatment of all positive cases. Because of high prevalence of pylori infection in Ardebil, and its probable role in chronic gastritis and dyspepsia as well as recently, FDA approved H.pylori stool antigen test for screening of suspicious patients, this study was design to evaluate the frequency of pylori infection in dyspepsia.

    Materials And Methods

    In this study, 100 dyspeptic patients of gastroenterology clinics of Ardebil city that had not responded to current therapies such as h2 blockers were entered study with excluding patients who taking antibiotics, proton pump inhibitors or Non Steroidal Anti inflammatory Drugs (NSAIDs) in last two weeks, and alarming danger signs such as weight loss, bleeding and melena. Stool antigen detection test for H.pylori were done for them.

    Results

    100 patients enrolled in the study. The study group consists of 60 men and 40 women. The average age was 35 years (14-57 years).The prevalence of H. pylori was 72% among dyspeptic patient. Statistically significant differences were not seen between H.pylori infection and the sex, smoking, marriage and infection. There were no differences in clinical symptoms of dyspepsia among patients with and without H.pylori.

    Conclusion

    Among patients bothersome postprandial fullness was the most common symptom. Clinical signs were not useful in differentiate H.pylori infection persistence in dyspeptic patients. It seems that in hyper endemic areas for H.pylori such as Ardabil H.pylori has high association with dyspepsia, but for further explanation about its role in symptom creation, further population based studies With an emphasis on cost analysis and treatment outcome are needed.

    Keywords: Dyspepsia, H.pylori infection, stool antigen test, Ardabil
  • بهزاد باباپور*، شهرام حبیب زاده، علیرضا محمدزاده، نفیسه مافی، الهام عتیقی، عدالت حسینیان، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    بیمارستان از محیط های با خطر بالا در رابطه با ایجاد عفونت است. بالا بودن خطر عفونتهای بیمارستانی صرف نظر از مشکلات هزینه، مهمترین دلایل واهمه بیماران در مراجعه به مراکز درمانی است. عفونت بیمارستانی بعد از پذیرش بیماران در بیمارستان رخ می دهد. این عفونت معمولا با مرگ و میر و ناخوشی قابل توجه همراه است. بنابراین، این مطالعه جهت تعیین شیوع عفونت های بیمارستانی و علل احتمالی مرتبط با آن در بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1389 انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با جمع آوری اطلاعات از طریق معاینات بالینی، تستهای آزمایشگاهی و پر کردن فرمهای بیماران با عفونت بیمارستانی در بیمارستان بوعلی اردبیل از سال 1389 تا 1390 انجام شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به صورت فراوانی و درصد بیان شده است.
    یافته ها
    از کل 3254 بیمار، 42 مورد (3/1%) با عفونت بیمارستانی شناسایی شد. 6/47% مذکر و 4/52% مونث بودند. این عفونت در بیماران با سنین بین 1 ماه تا 1 سال با 8/23% شایعتر بود. سپسیس (3/33%)، پنومونی و عفونت خون (8/23%) و عفونت دستگاه ادراری (19%) به ترتیب شایعترین عفونتها بودند. میانگین طول مدت بستری در بیمارستان 86/26 روز بود. کلبسیلا شایعترین پاتوژن (8/23%) گزارش شده بود. فراوانی عفونت در NICU (1/38%) بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه فراوانی عفونت بیمارستانی کمتر از سایر مطالعات بود. توزیع عفونت با سن، بخش و طول مدت بستری در بیمارستان رابطه داشت.
    کلید واژگان: اتیولوژی, عفونت بیمارستانی, بیمارستان بوعلی اردبیل
    Babapour B.*, Habibzadeh Sh, Mohammadzadeh A., Mafi N., Atighi E., Hoseinian E., Shahbazzadegan B
    Background and Objectives
    Low dose aspirin has been widely used in the prevention and treatment of cardiovascular disease. The bimodel action of aspirin on serum uric acid showed that aspirin at a high dosage promoted uricusuria; while intermediate doses were (1-2gr/day) caused uric acid retention. The main goal of this study was to survey the effect of low dose aspirin on serum level of uric acid in patients with ischemic heart disease.
    Methods
    The study design was cross-sectional and analytical type. In this study we selected 60 patients who used low dose aspirin among the patients of Imam Khomeini hospital's heart clinic (2008-9) and their information was registered in special questionnaires including serum level of uric acid and creatinine before and after prescription of aspirin. Data was then statistically analyzed using Paired t test and Willcoxon.
    Results
    Of 60 patients 11 (18.3%) were under 50 years and 49 (81.7%) were above 50 years. The male to female ratio was 1.72 (38: 63.3% versus 22: 36.7%). 53.3% of patients showed an increase in serum uric acid, but 46.7% did not. No significant differences in uric acid levels was found in patients under 50 years before and after administration of aspirin. Serum uric acid levels were increased after administration of 0.1unit of aspirin.
    Conclusion
    Low-dose aspirin (80 mg/ day) caused a slight but significant increase in serum uric acid and creatinine levels in patients over 50 years of age.
    Keywords: Aspirin, Uric Acid, Ischemic Heart Disease
  • بهزاد باباپور*، شهرام حبیب زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، طاهره محمدی، الهام عتیقی
    زمینه و هدف
    دیابت نوع 2 ه مانند فشارخون، هایپرلیپیدمی وسیگارکشیدن، یک فاکتور خطر اصلی برای بیماری های قلبی و عروقی می باشد. کاردیومیوپاتی دیابتی اولیه یک فاکتور مهم برای نارسایی قلبی درغیاب بیماری های ایسکمیک، دریچه ای و ناشی از فشارخون در بیماران دیابتی است. بیماری عروق کرونر در بیماران دیابتی شایع بوده و اغلب بدون علامت است. بدون شک تشخیص زود هنگام اختلال عملکرد بطن چپ و بیماری عروق کرونر یک هدف اصلی برای پیشگیری از پیامدهای بیماری های قلبی و عروقی دربیماران دیابتی است. لذا هدف این مطالعه بررسی عملکرد سیستولی و دیاستولی و میزان مثبت شدن تست ورزش در بیماران دیابتی بدون علامت و بدون فشار خون بود.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 40 بیمار دیابتی با دیابت تیپ 2 و بدون علامت قلبی و بدون فشارخون بالا با میانگین سن 47 سال بود که طی سال 1388 به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. عملکرد بطن چپ با اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید و تست ورزش با پروتکل Bruce انجام شد. اطلاعات بیماران جمع آوری شده و در فرم های مخصوص درج شدند و سپس توسط نرم افزار آماری spss 17 مورد بررسی قرار گرفت. از تست آماری کای اسکوئر و فیشر برای تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد.
    یافته ها
    نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر بود. تمامی آنها عملکرد سیستولی نرمال داشتند. 22 نفر (55%) اختلال عملکرد دیاستولی داشتند و هشت نفر (20%) تست ورزش مثبت داشتند که همه هشت نفر دچار اختلال عملکرد دیاستولی نیز بودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که اختلال عملکرد دیاستولی بطن چپ دربیماران دیابتی بدون علامت رخ می دهد و بیماری عروق کرونر نیز در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال عملکرد دیاستولی، شایع تر است.
    کلید واژگان: اختلال عملکرد دیاستولی قلب, بیماری عروق کرونر, تست ورزش مثبت, دیابت
    Babapour B. *, Habibzadeh Sh, Samadzadeh M., Shahbazzadegan B.*, Mohammadi T., Atighi E
    Background and Objectives
    Type 2 diabetes is a major cardiovascular risk factor such as HTN, HLP and smoking. A primary diabetic cardiomyopathy represents a high risk factor for heart failure in the absence of ischemic, valvular and hypertensive heart disease in the diabetic population. CAD is more common in diabetic patients and it is almost asymptomatic.Unquestionably, an early detection of LV damage and CAD is a major goal for the prevention of cardiac disease in the diabetic population.
    Methods
    This study was done as Cross-Sectional method. The study sample consisted of 40 patients with type 2 diabetes mellitus without hypertension and cardiac symptoms (mean age 47 years) who recourse to diabetes clinic of Ardabil Imam Khomeini Hospital during 2009-2010. Left ventricular (LV) function was studied by echocardiography and exercise test using Bruce protocol. Data from the patients were collected and analyzed using SPSS 17 software.
    Results
    All studied cases had a normal systolic function. 22 cases (55%) had diastolic dysfunction and 8 people (20%) had a positive stress test, which all had diastolic dysfunction too.
    Conclusion
    This study showed that an impairment of left ventricular diastolic function occurs early in the natural history of diabetes mellitus and CAD is more common in diabetic patients with diastolic dysfunction.
    Keywords: Diastolic Dysfunction, CAD, Exercise Test, Diabetes
  • فریبا صادقی موحد، پرویز مولوی*، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، راحله عسگری مقدم
    زمینه و هدف
    اختلال بیش فعالی-کم توجهی یک اختلال عصبی و ارثی است که در بزرگسالان عمدتا از بین نمی رود، این اختلال برای دانشجویان مبتلا مشکلات بسیاری در زمینه های عاطفی، اجتماعی، تحصیلی و شغلی ایجاد می کند. هدف این مطالعه تعیین میزان شیوع اختلال بیش فعالی-کم توجهی در دانشجویان ساکن خوابگاه های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل می باشد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی می باشد. تمامی دانشجویان ساکن خوابگاه های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال تحصیلی 87-88 انتخاب شدند. در این مطالعه از دو پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه اول مربوط به مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه دوم شامل پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی- کم توجهی بزرگسالان کانرز بود. برای تکمیل پرسشنامه ها از روش سرشماری و خود گزارشگری استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و کای دو و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد که از کل جمعیت نمونه تحقیق 3/65 درصد زن و 7/34 درصد مرد هستند. از این تعداد 8/93 درصد مجرد و 2/6 درصد متاهل بودند. نتایج همچنین نشان داد که شیوع اختلال بیش فعالی-کم توجهی در جمعیت مورد مطالعه 6/8% است. بررسی ها، شیوع بیشتر بیماری را در افراد مذکر نشان داد. همچنین در گروه بیش فعالی-کم توجهی میزان بالاتری از سابقه اختلال روانپزشکی، مصرف داروهای روانپزشکی و مصرف سیگار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه و شیوع بالای این اختلال نیاز به توجه بیشتر به دانشجویان در این زمینه در جهت شناسایی و معرفی به موقع افراد مبتلا به روانپزشک به منظور درمان و پیشگیری از عوارض این اختلال در آینده ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: دانشجو, شیوع, اختلال بیش فعالی-کم توجهی
    Sadeghi Movahed F., Molavi P.*, Samadzadeh M., Shahbazzadegan B., Askari Moghadam R
    Background and Objective
    Attention Deficit-Hyperactivity Disorder (ADHD) is a heredity and psychological disorder that often continues to adulthood and causes great number of emotional, social, educational and occupational problem for college students. The aim of this study is to determine the prevalence of ADHD among students residing in the dormitory of Ardabil University of Medical Sciences.
    Methods
    In this cross sectional study, all students in the dormitory of Ardabil University of Medical Sciences were included. They filled the Self reporting Conner’s ADHD questionnaires. Data were extracted and analyzed with SPSS.
    Results
    During this study, the prevalence of ADHD was 8.6 percent. The males show more involvement rate than females. The students with ADHD showed more incidences of smoking and psychotropic drug consumption.
    Conclusion
    Due to the high prevalence of ADHD among the college students, early diagnosis and treatment of ADHD seems to be necessary.
    Keywords: Student, Prevalence, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder
  • قدرت اخوان اکبری، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، بهروز شکوهی، فیروز امانی، امین علاف اصغری
    زمینه و هدف
    تماس طولانی مدت با گازهای استنشاقی بیهوشی به ویژه هالوتان به عنوان یک خطر جدی برای سلامتی کادر اتاق عمل محسوب می گردد. این مطالعه با هدف مقایسه سطح آنزیم های کبدی پرسنل اتاق عمل با کادر درمانی خارج از اتاق عمل انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع مقطعی-تحلیلی می باشد،180 نفر از پرسنل بیمارستان های آموزشی اردبیل وارد طرح شدند و اطلاعات دموگرافیک و سوابق کاری در پرسشنامه جمع آوری شد. سپس تست های کبدی و بیلی روبین این افراد مورد سنجش قرار گرفت و در موارد با مقادیر آنزیمی بالاتر از حد نرمال، به منظور رد هپاتیت B و C تست هایHCV-Ab، HBS-Ag، HBS-Ab و برای رد کبد چرب سونوگرافی کبدی انجام گرفت. بر اساس معیارهای ورود و خروج، اطلاعات مربوط به تست های کبدی 100 نفر (53 نفر پرسنل اتاق عمل و 47 نفر پرسنل خارج از اتاق عمل) با آزمون آماری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مشخصات دموگرافیک و مدت اشتغال در دو گروه همسان بود. میانگین آنزیم های AST،ALT در کادر اتاق عمل به طور معنی داری بالاتر از کادر خارج اتاق عمل بود(05/0>P) و میانگین آنزیمهای ALP،GGT و بیلی روبین در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت(05/0
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد پرسنل اتاق های عمل مراکز آموزشی درمانی احتمالا در معرض عوامل هپاتوتوکسیک (هالوتان و N2O) قرار دارند، که منجر به افزایش معنی دار آنزیم های کبدی در آنها گردیده است
  • اسماعیل فرزانه، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، ایرج صیادرضایی، بابک مصطفی زاده، اعظم سربندی فراهانی، شهرام حبیب زاده
    مقدمه
    از آن جایی که ترامادول یک مخدر صناعی می باشد، جهت درمان علایم ناشی از مسمومیت با ترامادول مانند سایر اپیوییدها، نالوکسان در مراکز درمانی استفاده می شود. با توجه به این که تشنج از عوارض خطرناک و جدی ترامادول می باشد، این مطالعه، با هدف مقایسه ی فراوانی شیوع تشنج در افرادی که به علت مسمومیت با ترامادول، نالوکسان دریافت کرده اند با افرادی که نالوکسان دریافت نکرده اند انجام گرفت.
    روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی-توصیفی بود. اطلاعات مربوط به بیماران مراجعه کننده به دلیل مسمومیت با ترامادول وارد پرسشنامه ای که از قبل تعیین شده بود گردید سپس داده ها جمع آوری و تحت آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    از اول سال 1386 تا پایان سال 1389، 122بیمار دچار مسمومیت با ترامادول که به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. 109 نفر (3/89 درصد) از افراد مورد مطالعه مرد بودند و میانگین سن آن ها 2/7 ± 27 سال بود. 21 نفر (2/17 درصد) از بیماران تشنج داشتند. اختلاف معنی داری بین جنس و سن و سابقه ی اعتیاد به ترامادول یا مواد مخدر غیر از ترامادول با تشنج یافت نشد. 60 نفر از کل افراد نالوکسان دریافت کرده بودند که میزان شیوع تشنج در آن ها (3/28 درصد) بود. میزان شیوع تشنج در گروهی که نالوکسان دریافت نکرده بودند،2/11 درصد بود. بیشترین میزان شیوع تشنج ناشی از نالوکسان در 5/1 ساعت اول بعد از تزریق و کمترین دوز مرتبط با تشنج نیز 1000 میلی گرم بود.
    نتیجه گیری
    تشنج ناشی از ترامادول با سن، جنس، دوز دارو و سابقه ی اعتیاد به ترامادول و مواد مخدر دیگر ارتباطی ندارد. نالوکسان در درمان مسمومیت با ترامادول می تواند منجر به افزایش ریسک تشنج شود اگر چه در دوزهای درمانی این امر ناشایع است.
    کلید واژگان: ترامادول, نالوکسان, تشنج, مسمومیت
    Esmail Farzaneh, Mehdi Samadzadeh, Bita Shahbazzadegan, Iraj Sayadrezai, Babak Mostafazadeh, Azam Sarbandi Farahani, Shahram Habibzadeh
    Background
    The most common drug poisoning in Iran، especially in Tehran، is poisoning with tramadol which is a synthetic analgesic. Like poisoning with other opioids، poisoning with tramadol is commonly treated using naloxone. As documented in poisoning references، seizure is a serious and dangerous side effect of this poisoning. The aim of this study was to compare the prevalence of seizure between patients with tramadol overdose who received or did not receive naloxone in Imam Khomeini Hospital، Ardabil، Iran.
    Methods
    In this cross-sectional، descriptive study during 2007-10 data about 122 patients with tramadol overdose in Imam Khomeini Hospital was collected using a questionnaire. The collected data was analyzed in SPSS.
    Findings
    Males constituted 89. 3% of the participants (n = 109). The mean age of subjects was27. 0 ± 7. 2 years. Seizure was observed in 21 persons (17. 2%). No significant relationship existed between seizure and sex، age، and history of addiction to tramadol and other opioids (P > 0. 05). Among the 60 subjects who received naloxone، 28. 3% had seizure. The prevalence of seizure in persons who did not receive naloxone was 11. 2%. The highest prevalence of seizure caused by naloxone was seen during the first 1. 5 hours after injection. The lowest dose of naloxone that caused seizure was 1000 mg.
    Conclusion
    Seizure caused by tramadol had no relationship with sex، age، and history of addiction to tramadol or other opioids. Moreover، seizure occurrence is rare in therapeutic dosage. Using naloxone in treatment of tramadol overdose increases the risk of seizure.
    Keywords: Tramadol, Naloxone, Seizure, Intoxicated
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال