به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

جهانشیر شاکرمی

  • فرشاد حقیقیان، شهریار جعفری*، محمدابراهیم فرآشیانی، مریم نگهبان، جهانشیر شاکرمی
    سابقه و هدف

    شپشه قرمز آردTribolium castaneum (Herbst) (Tenebrionidae)  یکی از آفات مهم محصولات انباری مختلف، به ویژه غلات در سراسر جهان می باشد. در سال های اخیر برای کاهش استفاده از آفت کش های شیمیایی، اسانس های گیاهی مورد توجه قرار گرفته اند. اما اسانس ها با وجود ظرفیت مناسب، دوام کمی دارند و سمیت آنها در زمان کوتاهی پس از کاربرد کاهش می یابد. تهیه فرمولاسیون های نانوکپسول اسانس های گیاهی می توانند کارایی آنها را در کنترل آفات انباری با افزایش سمیت و دوام آنها افزایش دهند. این پژوهش با هدف تهیه فرمولاسیون نانوکپسول اسانس دو گونه اکالیپتوس Eucalyptus camaldulensis Dehnh. و Eucalyptus globulus Labill. و مقایسه میزان کشندگی تنفسی این فرمولاسیون و اسانس معمولی آنها روی افراد بالغ T. castaneum انجام شد.

    مواد و روش ها

    برگ های هر دو گونه اکالیپتوس از ایستگاه تحقیقات زاغمرز در جنوب شهرستان بهشهر استان مازندران در مردادماه 1397 جمع آوری شدند. اسانس گیری برگ های خشک به روش تقطیر با آب و شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس با استفاده از دستگاه GC-MS انجام شد. نانوکپسول از نوع آلژینات سدیم با استفاده از سورفکتانت های پایه آب دوست تهیه شد. بررسی سطح و شکل شناسی دیواره نانوکپسول ها با استفاده از میکروسکوپ الکترونی عبوری انجام شد. همچنین، توزیع اندازه ذرات نانوکپسول نیز تعیین گردید. آزمایش های سمیت تنفسی به صورت جداگانه برای اسانس و نانوکپسول اسانس هر دو گونه اکالیپتوس در چهار غلظت و در زمان های 24، 48 و 72 ساعت پس از اعمال تیمارها همراه با شاهد در دمای 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 65 درصد در تاریکی انجام شد. برای محاسبه LC10 ، 25 LC، LC50 و 95 LC از نرم افزار Poloplus استفاده شد.

    نتایج و یافته ها

    نتایج نشان داد، تعداد ترکیبات موجود در اسانس های گونه E. globulus بیشتر بود. مهمترین ترکیبات اسانس دو گونه اکالیپتوس متعلق به ترپن ها بود و به ترتیب 1,8-cineole، Limonene وpinene -α مهمترین ترپن های موجود در اسانس E. globulus وE. camadulensis  بودند. نتایج به دست آمده در تصویر میکروسکوپ الکترونی عبوری نشان داد، نانوکپسول های حاوی اسانس اکالیپتوس دارای ابعادی در مقیاس نانو هستند. میانگین توزیع اندازه ذرات برای نانوکپسول اسانسE. globulus  و  E. camadulensis به ترتیب حدود 150 و 100 نانومتر تعیین شد. اسانس گونه E. globulus دارای سمیت بیشتری نسبت به اسانس گونه E.camadulensis بود. میزان  LC50 در زمان های 24، 48 و 72 ساعت پس از تیمار برای نانوکپسول اسانس E. globulus، نانوکپسول اسانس E. camaldulensis، اسانس E. globulus و اسانس  E. camaldulensisبه ترتیب 9/5، 60/4، 8/3 میکرولیتر بر لیتر، 5/9، 67/8، 7/6 میکرولیتر بر لیتر، 93/10، 63/9، 7/5 میکرولیتر بر لیتر و 09/15، 86/12، 2/8 میکرولیتر بر لیتر بود. براساس نتایج در فرمولاسیون نانوکپسول اسانس هر دو گونه در مقایسه با اسانس خام، میزان LC50 کاهش یافت و دوام اسانس کپسوله شده نیز افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج، نانوکپسول کردن اسانس هر دو گونه اکالیپتوس، سمیت تنفسی اسانس را از طریق افزایش سمیت و رهایش کنترل شده ترکیبات موثره اسانس در کنترل این آفت افزایش داد، بنابراین این فرمولاسیون نانوکپسول برای آزمایش های سمیت بیشتر و در نهایت استفاده از آن در انبار پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: آفات انباری, فرمولاسیون نانوکپسول, اکالیپتوس, سمیت حاد, اسانس
    Farshad Haghighian, Shahriar Jafari *, Mohamadebrahim Farashiani, Maryam Negahban, Jahanshir Shakarami
    Background and objectives

    The red flour beetle (Tribolium castaneum (Herbst)) (Tenebrionidae) is one of the main pests of stored products, especially cereal crops, all over the world. In recent years, to reduce the use of chemical pesticides, plant essential oils have gained attention. But despite their good potential, essential oils are unstable, and their toxicity decreases in a short time after use. Nanocapsule formulations can improve the efficiency of plant essential oils on stored product pests by increasing their toxicity and durability. This study was carried out with the aim of preparing nanocapsule formulations of essential oils of Eucalyptus camaldulensis Dehnh. and Eucalyptus globulus Labill. and comparing their fumigant toxicity effects and non-formulated essential oils on T. castaneum adults.

    Methodology

     Eucalyptus leaves were collected from the Zaghmarz Eucalyptus research station in the south of Behshahr city, Mazandran Province, in July 2018. The collected dried leaves of Eucalyptus were hydrodistilled using a Clevenger-type apparatus. Identification of the constituents of essential oils was performed using GC-MS. Sodium alginate nanocapsules were prepared using basic hydrophilic surfactants. The survey of the surface and wall morphology of nanocapsules was conducted using a transmission electron microscope. The particle size distribution of nanocapsules was also determined. Fumigant toxicity testing was performed separately for each essential oil and nano-capsulated essential oil in four concentrations and at 24, 48, and 72 hours after applying the treatments, along with the control at 25°C and a relative humidity of 65% in darkness. PoloPlus software was used to estimate the LC10, LC25, LC50, and LC95.

    Results

     According to the results, the number of compounds in the essential oils of E. globulus was higher. The most important compounds of the essential oils of the two Eucalyptus species were terpenes, and 1,8-cineole, limonene, and pinene-α were the most important terpenes in the essential oils of E. globulus and E. camaldulensis, respectively. The results obtained from the transmission electron microscope images showed that nanocapsules containing Eucalyptus essential oil have nanoscale dimensions. The average particle size distribution for E. globulus and E. camaldulensis essential oil nanocapsules was determined to be about 150 and 100 nm, respectively. The essential oil of E. globulus was more toxic than the essential oil of E. camaldulensis. The values of LC50 at 24, 48, and 72 hours after treatment for essential oil nanocapsules of E. globulus and E. camaldulensis were 5.9, 4.63, 3.8, and 9.5, 8.67, 6.7, respectively, and LC50 for raw essential oils of E. globulus and E. camaldulensis were 10.93, 9.63, 5.7, and 15.09, 12.86, 8.2 ml per liter of air, respectively. Based on the results, the nanocapsule formulation of the essential oils of both species, compared to the raw essential oil, showed a decrease in LC50, and the durability of the encapsulated essential oil also increased.

    Conclusion

     Based on our results, nanoencapsulation of Eucalyptus essential oil increased the fumigant toxicity of the essential oils by enhancing toxicity and the controlled release of effective compounds in controlling this pest. Therefore, this nanocapsule formulation is recommended for further toxicity tests and eventually its use in storage.

    Keywords: Stored Pests, Nanocapsul, Eucalyptus, Acute Toxicity, Essential Oil
  • مهدی ساکی*، جهانشیر شاکرمی، امیر محسنی امین، محسن لک، مرجان ساکی

    این مطالعه به منظور بررسی اثر کاربرد کودهای شیمیایی بر میزان آلودگی کلزا به شته مومی و خصوصیات زراعی کلزا در سال زراعی 1400-1401 در شهرستان دورود اجرا گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل سه عامله بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل های آزمایش شامل کاربرد کود نیتروژن در سه سطح (175، 250 و 325 کیلوگرم در هکتار) از منبع کود اوره، کود فسفر در سه سطح (70، 100 و 130 کیلوگرم در هکتار) از منبع کود سوپرفسفات تریپل و کود گوگرد در دو سطح (25 و 50 کیلوگرم در هکتار) بود. براساس نتایج تجزیه واریانس داده ها مشخص شد که اثر تیمار کود نیتروژن بر صفات شاخص آلودگی، درصد بوته آلوده، طول ساقه آلوده، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. اثر متقابل کود نیتروژن×کود گوگرد بر عملکرد بوته معنی دار گردید. اثر متقابل فسفر×گوگرد نیز بر صفات تعداد دانه در غلاف و وزن هزار دانه معنی دار شد. نتایج حاصل نشان داد افزایش میزان کاربرد کود نیتروژن منجر به کاهش شاخص آلودگی، درصد بوته آلوده و طول ساقه آلوده که در نتیجه آن عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک افزایش یافت. نتایج نشان داد کاربرد مقادیر بالاتر کودهای شیمیایی منجر به افزایش اجزای عملکرد دانه کلزا شد به طوری که بالاترین تعداد دانه در غلاف در تیمار کاربرد 100 کیلوگرم فسفر به همراه 25 کیلوگرم در هکتار گوگرد (16/24 دانه در غلاف) و بالاترین میزان وزن هزار دانه در تیمار کاربرد 130 کیلوگرم در هکتار فسفر به همراه 50 کیلوگرم در هکتار گوگرد (33/4 گرم) به دست آمد

    کلید واژگان: شاخص آلودگی, شته, کلزا, کود شیمیایی
    Mehdi Saki *, Jahanshir Shakrami, Amir Mohseni Amin, Mohsen Lek, Marjan Saki

    This study was carried out in order to investigate the effect of chemical fertilizers application on the amount of rapeseed infestation by wax aphid and the agricultural characteristics of rapeseed. Experiment was conducted as a three-factor factorial based on a randomized complete block design in three replications. The experimental factors include the application of nitrogen fertilizer at three levels (175, 250 and 325 kg.ha-1) from the source of urea fertilizer, phosphorus fertilizer at three levels (70, 100 and 130 kg.ha-1) from the source of triple superphosphate fertilizer and sulfur fertilizer in There were two levels (25 and 50 kg.ha-1). The results showed that increasing the application rate of nitrogen fertilizer led to a decrease in the pollution index, the percentage of infected plants and the length of the infected stem, as a result of which the grain yield and biological performance increased. The results showed that the use of higher amounts of chemical fertilizers led to an increase in the components of rape seed yield, so that the highest number of seeds per pod in the treatment of application of 100 kg.ha-1 phosphorus along with 25 kg.ha-1 sulfur and the highest 1000 seed weight was obtained in the application treatment of 130 kg.ha-1 of phosphorus along with 50 kg.ha-1 of sulfur. The increase in the amount of grain yield components led to an increase in grain yield and biological yield, so that the highest amount of grain yield and biological yield was 3804 and 12836 kg.ha-1, respectively, in the treatment of application of 325 kg.ha-1 of nitrogen fertilizer. Based on the results of this study, it was found that the application of 325 kg.ha-1 nitrogen fertilizer reduced the rate of contamination of canola with wax aphid and increased the grain yield, which can be recommended for the farmers of the region in the cultivation of canola

    Keywords: Aphid, Chemical Fertilizer, Infection Index, Rapeseed
  • فاطمه جعفریان*، جهانشیر شاکرمی، یعقوب فتحی پور
    کنه گیاه خوار Cenopalpus irani Dosse (Acari: Tenuipalpidae) یکی از آفات مهم درختان سیب و برخی درختان میوه در ایران است. پارامترهای جدول زندگی C. irani بر روی چهار رقم سیب (گلاب کهنز، گالا امپریال، قرمز لبنان و گرانی اسمیت) در شرایط آزمایشگاهی در دمای 1±25 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی تعیین شد. طولانی ترین و کوتاه ترین زمان رشد مراحل نابالغ به ترتیب در گلاب کهنز (02/46 روز) و گرانی اسمیت (60/22 روز) مشاهده شد. کم ترین و بیش ترین میزان بقا برای تمام مراحل نابالغ به ترتیب 85/82 درصد و 00/90 درصد در گلاب کهنز و گرانی اسمیت بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) از 041/0 ماده به ازای یک ماده در گلاب کهنز تا 089/0 ماده به ازای یک ماده در گرانی اسمیت متغیر بود. میانگین مدت زمان یک نسل (T) در ارقام فوق به ترتیب 04/66، 28/55، 10/48 و 99/34 روز بود. باروری نیز تحت تاثیر ارقام مختلف قرار گرفت. پایین ترین میزان باروری در گلاب کهنر (55/29 تخم/ماده) و بالاترین میزان در گرانی اسمیت (93/37 تخم/ماده) بود. نتایج حاصل از تجزیه ی داده های ارقام مختلف سیب بر پایه ی برخی پارامترهای دموگرافی کنه C. irani نشان داد که ارقام گرانی اسمیت و گلاب کهنز به ترتیب به عنوان حساس ترین و مقاوم ترین میزبان نسبت به این آفت می باشند. یافته های پژوهش حاضر اطلاعات جدیدی را برای طراحی برنامه جامع تر IPM برای این آفت در باغ های سیب فراهم می کند.
    کلید واژگان: مدیریت آفات, باروری, پارامترهای جدول زندگی, ارقام سیب, مقاومت آنتی بیوزی
    Fatemeh Jafarian *, Jahanshir Shakarami, Yaghoub Fathipour
    Iranian false spider mite, Cenopalpus irani is one of main pests on apple trees and some fruit trees in Iran. The life table parameters of C. irani were determined on four apple cultivars (Kohanz Golab, Imperial Gala, Lebanon Red, and Granny Smith) under laboratory conditions at 25±1ºC, 60±5% RH, and a photoperiod of 16: 8 h (L: D). The longest and shortest developmental time of immature stages was observed in Kohanz Golab (46.02 days), and Granny Smith (22.60 days), respectively. The lowest and highest survival rate for whole immature stages was 82.85% and 90.00% on Kohanz Golab, and Granny Smith, respectively. The intrinsic rate of increase (r) ranged from 0.041 day-1 on Kohanz Golab to 0.089 day-1 on Granny Smith. The mean generation time (T) on the above-mentioned cultivars was 66.04, 55.28, 48.10, and 34.99 days, respectively. The fecundity was also affected by the cultivars; it was the lowest on Kohanz Golab (29.55 eggs/female) and highest on Granny Smith (37.93 eggs/female). The results of the data analysis of different apple cultivars based on some demographic parameters of C. irani mite showed that Granny Smith and Kohenz Gulab cultivars are the most sensitive and resistant hosts to this pest, respectively. The findings of the present study provide new information to design a more comprehensive IPM program for this pest in apple orchards.
    Keywords: pest management, fecundity, life table parameters, Apple cultivars, antibiosis resistance
  • طیبه علی زمانی*، جهانشیر شاکرمی، مژگان مردانی طلایی، آرش زیبایی

    یکی از آفات مهم فلفل دلمه ای، شته سبز هلو، Myzus persicae (Sulzer)، است. یکی از شکارگرهای مهم شته سبز هلو در مراحل لاروی و حشره کامل، کفشدوزک Hippodamia variegata (Goeze) است. در مطالعه حاضر، تاثیر محلول پاشی ریز مغذی های آلفا آهن، بیومین های روی، مس و منگنز بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان، میزان اجسام ذخیره ای (پروتیین، گلیکوژن و تری گلیسرید) و عوامل غیرآنزیمی آنتی اکسیدان لاروهای سن سوم و چهارم H. variegata تغذیه شده با M. persicae روی فلفل دلمه بررسی شد. نتایج نشان داد بیشترین میزان پروتیین، گلیکوژن و تری گلیسرید به ترتیب در لاروهای سن سوم و چهارم شکارگر روی تیمارهای ریزمغذی نسبت به شاهد به دست آمد. همچنین فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان (کاتالاز، سوپر اکسید دیسموتاز، پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز و گلوگز- 6 فسفات دهیدروژناز) و مقادیر ترکیبات غیر آنزیمی (مالون دی‏آلدهید و تیول) لاروهای سنین سوم و چهارم شکارگر به طور معنی داری در تغذیه از شته های پرورش یافته روی تیمارهای ریز مغذی در مقایسه با شاهد کاهش یافت. افزایش فعالیت سوپر اکسید دیسموتاز در تیمار شاهد می تواند نشان-دهنده بروز استرس اکسیداتیو در بدن شکارگر به دلیل تجمع پراکسید هیدروژن در بدن شته تحت تاثیر متابولیت های ثانویه باشد که منجر به افزایش فعالیت کاتالاز و پراکسیداز شده است. بنابراین، استفاده از عوامل کنترل بیولوژیک همراه با کود های ریز مغذی مختلف سبب افزایش میزان اجسام ذخیره ای و کاهش شرایط اکسیداتیو شد که می تواند بر فرآیندهای حیاتی شکارگر در قالب برنامه های مدیریت تلفیقی M. persicae موثر باشد.

    کلید واژگان: فلفل دلمه, شته سبز هلو, Hippodamia variegata, سامانه آنتی‏ اکسیدان, اجسام ذخیره ای
    Tayebeh Alizamani *, Jahanshir Shakarami, Mozhgan Mardani-Talaee, Arash Zibaee

     Myzus persicae (Sulzer) is one of the severe pests of Capsicum annuum L.Hippodamia variegata (Goeze), is an important predator in both the larval and adult stages. In this study, effect of foliar application of micronutrient fertilizers included iron, zinc, copper and manganese were investigated on the activity of antioxidant enzymes, amount of antioxidant non-enzymatic compounds and storage-macromolecules (protein, glycogen and triglyceride) of the third and fourth instar larvae of H. variegata fed on M. persicae. Results showed that the higher amount of protein, glycogen and triglyceride of the third and the fourth instar larvae of H. variegata were obtained on micronutrient fertilizers. The activity of antioxidant enzymes (catalase, superoxide dismutase, peroxidase, ascorbate-peroxidase and glucose-6-phosphate dehydrogenase) and the amount of non-enzymatic compounds (malondialdehyde and thiol) significantly decerased in the third and the fourth instar larvae of H. variegata on the micronutrient treatments compared to control. The increase of superoxide dismutase activity can indicate the occurrence of oxidative stress in the body of the third and the fourth instar larvae of predator H. variegata could be assigned to the accumulation of H2O2 in the body of M. persicae under the influence of the defensive secondary metabolites, which led to increase the activity of catalase and peroxidase. Thus, use of biological control agents along to use of micronutrients fertilizers in the integrated management programs of M. persicae could be effective by increasing of the amount of storage macromolecules and decreasing oxidative conditions, which can affect the vital processes of the predator.

    Keywords: Bell pepper, Green peach aphid, Hippodamia variegata, antioxidant defense, Storage macromolecules
  • طیبه علی زمانی*، جهانشیر شاکرمی، مژگان مردانی طلایی، آرش زیبایی

    شته سبز هلو، Myzus persicae (Sulzer) یکی از آفات مهم فلفل دلمه Capsicum annuum L. می باشد. کفشدوزک Hippodamia variegata (Goeze) شکارگر عمومی مهم گونه های مختلف شته، از جمله M. persicae در مراحل لاروی و حشره کامل می باشد. در مطالعه حاضر، تاثیر بر هم کنش غذایی بین گیاه- گیاه خوار- دشمن طبیعی تحت تاثیر محلول پاشی ریز مغذی آهن، روی، مس و منگنز در فلفل دلمه بر فعالیت آنزیم های گوارشی لاروهای بالغ سن سوم و چهارم H. variegata  تغذیه شده از M. persicae مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در هر تیمار انجام شد. فعالیت آنزیم های گوارشی از جمله پروتیاز کل، آلفا آمیلاز و پروتیاز های اختصاصی بر اساس پروتکل های استاندارد اندازه گیری شد. فعالیت پروتیاز کل و تریپسین لاروهای سن سوم H. variegata پرورش یافته در تیمارهای منگنز (583/0 و 296/19 واحد بر میلی گرم پروتیین) و آهن (574/0 و 426/18 واحد بر میلی گرم پروتیین) نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود. براساس نتایج، بیشترین و کمترین میزان فعالیت آنزیم های کیمو تریپسین، آمینو پپتیداز و کربوکسی پپتیداز لاروهای سن سوم H. variegata به ترتیب در تیمارهای منگنز (518/15، 950/8 و 536/7 واحد بر میلی گرم پروتیین) و شاهد (353/7، 139/2 و 665/2 واحد بر میلی گرم پروتیین) مشاهده شد. بیشترین (952/18) و کمترین (139/9 واحد بر میلی گرم پروتیین) فعالیت الاستاز لاروهای سن سوم شکارگر به ترتیب در تیمارهای آهن و شاهد ثبت شد. فعالیت بالاتر آلفا آمیلاز لاروهای سن سوم H. variegata در تیمار آهن (20/25 واحد برمیلی گرم بر پروتیین) ثبت شد. فعالیت پروتیاز کل و کیمو تریپسین لاروهای سن چهارم H. variegata در تیمار آهن (183/0 و 396/10 واحد بر میلی گرم پروتیین) در مقایسه با شاهد (036/0 و 763/6 واحد بر میلی گرم پروتیین) و ریز مغذی مس (059/0 و 655/6 واحد بر میلی گرم پروتیین) به طور معنی داری افزایش یافت. بیشترین فعالیت تریپسین، الاستاز و آمینو پپتیداز لاروهای سن چهارم شکارگر در تیمارهای آهن (893/6، 486/2، 317/2)، روی (543/6، 251/2، 827/1) و منگنز (631/5، 957/1، 055/2 واحد بر میلی گرم پروتیین) در مقایسه با شاهد ثبت شد. فعالیت کربوکسی پپتیداز لاروهای سن چهارم H. variegata در تمامی تیمارهای ریزمغذی نسبت به شاهد بیشتر بود. همچنین بیشترین و کمترین فعالیت آلفا آمیلاز لاروهای سن چهارم H. variegata به ترتیب در تغذیه از ریز مغذی های مس (64/17)، آهن (04/15 واحد بر میلی گرم پروتیین) و شاهد (160/9 واحد بر میلی گرم پروتیین) مشاهده شد. بنابراین استفاده از کودهای ریزمغذی با بهبود کیفیت گیاهان میزبان همراه با بکارگیری عوامل کنترل بیولوژیک مثل کفشدوزک H. variegata می تواند در برنامه های مدیریت آفات مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: آنزیم های گوارشی, کودهای ریزمغذی, Hippodamia variegata
    T. Alizamani *, J. Shakarami, M. Mardani Talaee, A. Zibaee
    Introduction 

    The green peach aphid Myzus persicae (Sulzer) (Hemiptera: Aphididae) is one of the severe pests of bell pepper Capsicum annuum L. in the greenhouse. Ladybird, Hippodamia variegata (Goeze), is an important general predator in both larval and adult stages to various aphid species, including, M. persicae. In this study, the effect of nutritional interaction among plant-herbivore-natural enemy under the influence of foliar application of iron, zinc, copper and manganese in bell pepper on the activity of digestive enzymes of the third and fourth instar larvae of H. variegata fed on M. persicae was examined.

    Materials and Methods

     The experiments were performed as a completely randomized design with four replicates per treatment during 2020-2021 in the greenhouse and laboratory of the Department of Plant Protection, College of Agriculture, Lorestan University. The foliar application of micronutrient carried out at four-to six-leaf stage with a certain amount of each micronutrient fertilizer. Then, sufficient number of the third and fourth instar larvae of H. variegata were randomly collected from each treatment and replication. The samples transferred to 1 mL of distilled water, and homogenized with a hand pestle. Then, the samples centrifuged at 13000 g for 15 min at 4°C. The supernatants as the enzyme source were collected and reserved at −20°C for starting biochemical assays. The activity of digestive enzymes was measured according to the standard protocols.

    Results 

    The results showed that the amount of digestive enzymes activity of the third and the fourth instar larvae of H. variegata fed on M. persicae reared on the different micronutrient treatments were higher than the control treatment. The total protease and the trypsin activity were higher in the third instar larvae H. variegata reared on manganese (0.583 and 19.296 U/mg protein) and iron (0.574 and 18.426 U/mg protein), respectively. The highest and lowest activity of chymotrypsin, aminopeptidase and carboxypeptidase were found in the third instar larvae in manganese (15.518, 8.95 and 7.536 U/mg protein) and control (7.353, 2.139 and 2.665 U/ mg protein) treatments, respectively. The highest (18.952) and lowest (9.139 U/ mg protein) elastase activity were found in the third instar larvae on iron and control, respectively. The higher activity of α-amylase (25.20 U/mg protein) was observed in the third instar larvae of H. variegata in iron treatments then the other treatments. The total protease (0.183 U/ mg protein) and the chymotrypsin (10.396 U/ mg protein) of the fourth instar larvae predatory had higher activities with iron treatment and these enzymes had lower activities on control (0.036 and 6.763 U/ mg protein) and copper (0.059 and 6.655 U/ mg protein) treatments. The highest activity of trypsin and aminopeptidase were observed in the fourth instar larvae of H. variegata fed on M. persicae reared on iron (6.893 and 2.317 U/ mg protein) and the highest activity of elastase was found on iron (2.486) and zinc (2.251 U/ mg protein, respectively). Also, the lowest activity of trypsin, aminopeptidase and elastase were found on control. The carboxypeptidase activity was higher in the fourth instar larvae H. variegata fed on the all micronutrients than the control. Also, the highest and lowest activity of α-amylase were observed in the fourth instar larvae H. variegata fed on micronutrients of copper and iron (17.64 and 15.04 U/ mg protein) and control (9.160 U/mg protein), respectively.Discussion The results showed that the amount of digestive enzymes activity of the third and the fourth instar larvae of H. variegata fed on M. persicae reared on different micronutrient treatments were higher than the control treatment. Based on the results, the foliar application of plants with micronutrient fertilizers has a positive effect on the performance of predator of H. variegata through nutritional interaction and improving of the growth quality. Thus, the quality of host plants, as the first level of nutrition, has an important effect on the physiological characteristics of the predator on the third level of nutrition and show the positive effect of prey nutrients on the physiological performance of H. variegata that can be used in M. persicae management programs.

    Conclusion 

    Using different micronutrient fertilizers along with biological control agents such as ladybird H. variegata could be effective in integrated management programs of M. persicae through the growth quality improvement of the host plants.

    Keywords: Digestive enzymes, Hippodamia variegata, Micronutrient fertilizers
  • سمانه محمودوند، جهانشیر شاکرمی*، مسعود علیرضایی، شهریار جعفری، مژگان مردانی طلایی

    بید غلات،(Oliver)  Sitotroga cerealella، یکی از مهم ترین آفات با دامنه میزبانی وسیع در ایران و جهان می باشد. در این مطالعه تاثیر اسانس های گیاهی پونه، Mentha longifolia L.، آویشن دنایی، Thymus daenensis Celak و درمنه کوهی، Artemisia aucheri Boiss، از تیره های مختلف در مقایسه با حشره کش ارگانو فسفره دی کلرووس (DDVP®) به عنوان شاهد مثبت پس از 24 ساعت، روی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپر اکسید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT) و میزان پراکسیداسیون لیپید لاروهای سن چهارم شب پره بید غلات بررسی گردید. آزمایش ها در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی در شرایط آزمایشگاهی و در قالب طرح کاملا تصادفی و سه تکرار انجام شد. میزان LC50 برای اسانس پونه، آویشن دنایی و درمنه کوهی به ترتیب 04/0، 68/0 و47/6 میکرو لیتر بر لیتر هوا ثبت شد، همچنین بالاترین درصد مرگ و میر با افزایش غلظت اسانس پونه، آویشن دنایی و درمنه کوهی (09/0، 3 و 9 میکرو لیتر بر لیتر هوا) به ترتیب 84، 67/80 و 33/77 درصد تعیین شد. با افزایش غلظت اسانس فعالیت آنزیمی افزایش یافت. به طوری که افزایش فعالیت معنی دار CAT، SOD و میزان مالون دی آلدهید (MDA) به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپید در لاروهای تیمار شده با اسانس های پونه، آویشن‏ دنایی و درمنه کوهی مشاهده شد. به نظر می رسد اسانس های مختلف پونه، آویشن دنایی و درمنه کوهی با اثر بر فعالیت های آنزیمی آنتی اکسیدان لارو سن چهارم بید غلات از طریق اختلال در فرآیند های فیزیولوژیکی و زنده مانی بتواند در کنترل این آفت در برنامه های مدیریت تلفیقی آفت موثر واقع شوند.

    کلید واژگان: سوپر اکسیددیسموتاز, کاتالاز, پراکسیداسیون لیپید, MDA
    S. Mahmoudvand, J. Shakarami *, M. Alirezaei, Sh. Jafari, M. Mardani- Talaee
    Background and Objectives

    Angoumois grain moth, Sitotroga cerealella, is one of the most critical storage pests with a wide range from the hosts in Iran and worldwide. Excessive consumption of chemical insecticides leads to developing the resistance to chemical insecticides, environmental pollution, and the emergence of new pests. Therefore, we have decided to reduce the risk of the environment in pest’s control via plant essential oils.

    Material and Methods

    In the current study, to examine the environment- friendly pesticides, effects of three plant essential oils from the families Mentha longifolia L., Thymus daenensis Celak (Lamiaceae), and Artemisia aucheri Boiss (Asteraceae) compared to dichlorvos (DDVP®,as a positive control) an organophosphate insecticide were studied. Antioxidant enzymes, including: superoxide dismutase (SOD), catalase (CAT), and lipid peroxidation marker on the fourth instar larvae of S. cerealella after 24 hours were examined. The essential oils were prepared using the water distillation method. Essential oils were used in five concentrations and three replications. The concentration was selected based on the primary experiment for each essential oil. Insects were exposed to fumigant toxicity of the essential oils and insecticide in laboratory conditions (25±1 °C, 70±5% in 12 hr light/12 hr dark).

    Results

    The results showed that LC50 for the essential oils of M. longifolia, T. daenensis, and A. aucheri were recorded 0.04, 0.68 and 6.47 μL/Lair, respectively. The highest mortality rate increased with high concentrations (0.09, 3 and 9 μL/Lair) of M. longifolia, T. daenensis and A. aucheri essential oil were 84, 80.67, and 77.33 %, respectively after 24h. Enzymatic activity increased with essential oil high concentrations. Data indicated a significant increase in the activity of catalase, superoxide dismutase enzymes and the concentration of malondialdehyde as peroxidation lipid indicator in treated larvae with essential oils of M. longifolia, T. daenensis and A. aucheri compared with the untreated (negative control), and DDVP® (positive control) on treated 4th instar larvae of S. cerealella after 24h. 

     Conclusion

    It seems that different essential oils of M. longifolia, T. daenensis and A. aucheri with the effect on the enzymatic activities of antioxidants, including catalase, superoxide dismutase enzymes and malondialdehyde as lipid peroxidation indicator of the fourth instar larvae of S. cerealella via the disruption of physiological processes and survival. Regarding the existence of different aromatic plants in Iran, we can use the species with higher toxicity that would be more economical to produce the botanical insecticides and use in the integrated pest management programs for this pest control.

    Keywords: Superoxide dismutase (SOD), Catalase (CAT), Lipid peroxidation, MDA
  • طیبه علی زمانی، جهانشیر شاکرمی*، مژگان مردانی طلایی، آرش زیبایی

    کیفیت گیاهان میزبان به عنوان سطح اول تغذیه و یک عامل کلیدی موثر، توانایی زیستی آفات گیاهخوار را تحت تاثیر قرار می ‎دهد. شته سبز هلو، Myzus persicae (Sulzer)، یکی از آفات مهم محصولات کشاورزی با دامنه میزبانی وسیع و توانایی بالا در انتقال بیمارگر های مهم ویروسی است. این پژوهش به منظور بررسی اثر محلول پاشی کودهای ریزمغذی آلفا آهن، سولفات روی، سولفات مس و سولفات منگنز بر چند ویژگی فیزیولوژیک و فیتوشیمیایی Capsicum annuum L.، و نیز تاثیر آن بر چند پارامتر زیستی شته سبز هلو در شرایط گلخانه انجام شد. ثبت طول مراحل مختلف نشو و نمایی شته به صورت روزانه و برآورد پارامترهای زیستی آن با استفاده از روش جدول زندگی دوجنسی انجام شد. نتایج نشان داد که میزان کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنویید در گیاهان تیمار شده با کودهای ریزمغذی افزایش یافت. همچنین، محلول پاشی کودهای ریزمغذی میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان گیاه را طی برهمکنش تغذیه ای بین گیاهان تیمار شده و شته در مقایسه با شاهد و گیاهان تیمار شده قبل از آلودگی به شته به طور معنی داری افزایش داد. از سوی دیگر، گیاهان تیمار شده با ریزمغذی های مختلف، پارامترهای زیستی شته را تحت تاثیر قرار دادند و کمترین طول دوره های زیستی و پوره- زایی، زادآوری و طول عمر حشرات کامل در گیاهان تیمار شده با ریزمغذی منگنز مشاهده شد. طبق نتایج این بررسی، محلول پاشی فلفل دلمه ای با ریزمغذی ها می تواند سبب القای مقاومت آنتی بیوز در آن و احتمالا سایر گیاهان میزبان شته سبز هلو شود و در قالب برنامه های مدیریت تلفیقی این آفت مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: شته سبز هلو, القای مقاومت, جدول زندگی, کود ریزمغذی
    Tayebeh Alizamani, Jahanshir Shakarami *, Mozhgan Mardani Talaee, Arash Zibaee

    The quality of host plants as the first level of nutrition and a key effective factor affect the biological ability of herbivorous pests. Green peach aphid, Myzus persicae (Sulzer), is an important pest of agricultural crops with the wide host range and the high ability to transmit important viral pathogens. This study was conducted to investigate the effect of foliar application of micronutrient fertilizers of Alpha Fe, Zinc sulfate, Copper sulfate and Manganese sulfate on some physiological and phytochemical characteristics of Capsicum annuum L., as well as some biological parameters of M. persicae under greenhouse conditions. Duration of different developmental stages of the aphid and estimation of biological parameters were recorded using the two-sex life table procedure. The results showed that the amount of chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll and carotenoids in plants treated with micronutrient fertilizers was increased. Also, the foliar application of micronutrient significantly was increased the activity of plant antioxidant enzymes during the nutritional interaction between the treated plants and the aphid compared to the control and the treated plants before aphid infestation. On the other hand, the plants treated with different micronutrients effected the biological parameters of aphid and the lowest life span and reproductive period, fecundity and longevity of adults were observed in plants treated with manganese micronutrient. According to the results, the foliar spraying of bell pepper with micronutrients can induce antibiotic resistance in it and possibly other plants hosting of M. persicae and be used in integrated management programs of this pest.

    Keywords: Green peach aphid, induce resistance, life table, micronutrient fertilizer
  • بنفشه ارهفت، زریر سعیدی*، جهانشیر شاکرمی
    Banafsheh Erhaft, Zarir Saeidi*, Jahanshir Shakarami

    Peach twig borer (PTB), Anarsia lineatella Zeller, is the most critical pest of peach and other stone fruits in different parts of the world. The objectives of this study were to determine adults’ seasonal activity and damage caused by PTB on different peach cultivars (Zafarani, Kardi, Elberta, Red top, and GF677) under natural conditions. The seasonal flight of the adults using pheromone traps indicated that PTB completed three generations per year in peach orchards, Saman, Chaharmahal va Bakhtiari, Iran. The accumulated degree-days throughout the pest activity from April to October were 1916 and 1803 DD in 2014 and 2015, respectively. The ratio of twig and fruit infestation and the number of larval galleries/fruit were studied among the cultivars using a completely randomized block design in four replicates. According to the results, the highest ratio of twig infestation was observed on GF677 followed by Zafarani, whereas the lowest on Elberta followed by Kardi cultivar. The longest larval galleries (68.44 ± 1.28 and 56.80 ± 1.24 mm) was observed on GF677, whereas the shortest on Elberta cultivar (39.20 ± 1.64 and 32.40 ± 1.36 mm in 2014 and 2015, respectively). The highest ratio of fruit damage and larval galleries/fruit were observed on Kardi, whereas the lowest was on Red top cultivar. According to the results, the cultivars with hard tissues of twigs and early maturing fruits significantly reduced PTB damage and are recommended for pest management in the infested regions.

    Keywords: Peach twig borer, fruit infestation, twig infestation, seasonal flight
  • ایوب عزیزی*، جهانشیر شاکرمی، فهیمه دهقانی خواه، افروز شریفی

    هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی ارزش تغذیه‌ای کاه گندم و سرشاخه نیشکر عمل‌آوری شده توسط باکتری‌های تجزیه کننده لیگنین و لیگنوسلولز جدا شده از دستگاه گوارش لارو کرم خراط (Zeuzera pyrina L.) بود. بدین منظور، ابتدا بر اساس آنالیز توالی 16S rDNA، سه ایزوله باکتریایی با قابلیت تجزیه‌کنندگی لیگنین و لیگنوسلولز شامل انتروباکتر کلواسه (Enterobacter cloacae)، استافیلوکوکوس اسکویری (Staphylococcus sciuri) و گونه بروی‌باکتریوم (Brevibacterium sp.) از دستگاه گوارش این کرم جداسازی شد. سپس هر کدام از دو سوبسترای کاه گندم و سرشاخه نیشکر به‌طور مجزا توسط هر کدام از ایزوله‌های مذکور یا مخلوط هر سه آن‌ها (4 تیمار آزمایشی برای هر سوبسترا) فرآوری شدند. در هر دو سوبسترا، بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک، پروتئین خام، گوارش‌پذیری ماده خشک و انرژی قابل متابولیسم در تیمار حاوی مخلوط باکتریایی روده‌ی کرم خراط و کمترین در تیمار شاهد به دست آمد. بیشترین حجم و پتانسیل تولید گاز (b) پس از عمل‎‌آوری سوبستراها توسط مخلوط باکتریایی روده‌ی کرم خراط در مقایسه با تیمار شاهد به دست آمد. در هر دو سوبسترا، بیشترین غلظت کل اسیدهای چرب فرار شکمبه، استات، نسبت استات به پروپیونات و غلظت آمونیاک توسط انکوباسیون تیمار تلقیح شده با مخلوط باکتریایی در مقایسه با تیمار شاهد به دست آمد. در کل، نتایج این پژوهش نشان داد که عمل‌آوری کاه گندم و سرشاخه نیشکر توسط باکتری‌های مجزای روده‌ی کرم خراط، به خصوص مخلوط آنها سبب بهبود ارزش غذایی پسماندهای مذکور از طریق افزایش قابلیت هضم ماده خشک و غلظت اسیدهای چرب فرار شکمبه جهت استفاده به‌عنوان خوراک دام شد.

    کلید واژگان: ارزش تغذیه ای, تولید گاز, کرم خراط, لیگنوسلولز, نشخوارکنندگان
    Ayoub Azizi *, Jahanshir Shakarami, Fahimeh Dehghanikhah, Afrooz Sharifi
    Introduction

     There is a shortage of animal feed and water resources in many countries around the world. Numerous agricultural by-products are produced annually in all countries, thus their proper use is often a useful means of overcoming this problem. Large proportions of these materials are important feeds for ruminant animals and can be used as a potentially significant source of energy. However, the use of these materials as ruminant feed is limited because of their complex structure, low protein and high lignin content. Different physical and chemical methods have been used to increase the nutritive value of such by-products. Although these methods have advantages, they are costly, relatively ineffective and environmentally unfriendly and require the application of technology. Recently, biological processing of lignocellulosic biomass has been considered as an alternative approach. Three groups of organisms are able to biodegrade lignin namely, white rot fungi, some soil microbes and termites. In recent years, increased attention has been given to the role of bacteria in lignin degradation in agricultural by-products. Insects that utilize wood as a food source are beetles, cockroaches and termites. Termites are especially well known for their ability to break down the lignin barrier and digest carbohydrate polymers. Researcher has isolated 3 bacterial species from the Anacanthotermes vagans termite gut, including Bacillus sp., Enterobacter sp., and Ochrobacterium sp. These bacteria could grow on different media containing lignin and lignocellulosic materials prepared from water extracted wheat straw and sawdust as a sole source of carbon and energy. In another study three bacteria include Bacillus licheniformis, Ochrobactrum intermedium and Microbacterium paludicola were isolated by culturing the gut contents of the termite Microcerotermes diversus on different media containing lignin and lignocellulose as a sole source of carbon and energy. Isolates could partially change the chemical composition of the wheat straw and date leaves, while nutrient digestibility increased. However, Zeuzera pyrina L. is also another insect which degrade lignocellulose. Larval tunnels in the wood and girdling burrows under the bark are visible at the ends of broken stems. Numerous partly broken branches with dead brown foliage hanging in tree crowns are characteristic of heavy infestations. In our knowledge, little work has been done on the isolation of lignin and lignocellulose-degrading bacteria from gut of Zeuzera pyrina. Therefore, the aim of the present study was to isolate and identify symbiotic lignocellulosic degrading bacteria from the Zeuzera pyrina L. gut, and to investigate their effects on the nutritive value of wheat straw and sugarcane tops as ruminant feed.

    Material and Methods

     This experiment was conducted in animal house and laboratories of Lorestan University. Two Lori cows (about five years old) with permanent rumen fistula were used as rumen liquor donor in present study. A two-week diet adaptation period was followed by collection of the rumen contents from each cow before the morning feeding. The aim of the present study was investigate nutritive value of wheat straw (WS) and sugarcane tops (ST) treated with bacteria isolated from gut of Zeuzera pyrina. For this purpose, first, based on 16S rDNA sequence analysis, 3 bacteria including Enterobacter cloacae, Staphylococcus sciuri and Brevibacterium sp., with lignin and lignocellulose-degrading potential were isolated from gut of this insect. Thereafter, each of WS or ST were processed with these isolated individually or with mix of them (totally 4 treatment group for each substrate) in liquid medium. Chemical composition, in vitro gas production (IVGP) and fermentation parameters of these two processed by-product were determined compared to control treatment.

    Results and Discussion

     Results showed that highest amount of dry matter (DM) loss, crude protein, in vitro DM digestibility and metabolizable energy was observed in both substrates (i.e., WS and ST) treated with bacterial mixture of Zeuzera pyrina compared to control. Highest volume of IVGP and potential of GP (b) were observed after processing by bacterial mixture of Zeuzera pyrina compared to control treatment (P>0.05). Highest volatile fatty acid (VFA) concentration, acetate, acetate to propionate ratio and ammonia-N concentration were observed in substrates inoculated with bacterial mixture in comparison with control treatment (P<0.05).

    Conclusion

     In this experiment, we isolated three bacteria including Enterobacter cloacae, Staphylococcus sciuri and Brevibacterium sp., with lignin and lignocellulose-degrading potential from the gut of Zeuzera pyrina. Processing WS and ST with these individual bacteria, especially media containing their mixture improved their nutritive value as ruminant feed via increasing DM digestibility and VFA production.

    Keywords: Gas production, Lignocellulose, Nutritive value, Ruminants, Zeuzera pyrina
  • سپیده حجاریان، رضا وفایی شوشتری*، جهانشیر شاکرمی

    کرم غوزه پنبه و کرم پیله خوار نخود از مهم ترین آفات در خاورمیانه است. زنبورHabrobracon  hebetor  از جمله پارازیتویید های مهم که در بسیاری از نقاط کشور برای کنترل آفات تکثیر و رها سازی می شود. در این پژوهش تاثیر ذخیره سازی در سرما روی پارامترهای های زیستی این زنبور از جمله درصد پارازیتیسم، تولید مثل، درصد نرزایی و طول عمر در دمای 5 درجه سلسیوس در ذخیره سازی به مدت های 5 ، 10 ، 15 ،20 ،25 روز، روی زنبورها در شرایط آزمایشگاهی بر لاروهای 30 روزه پروانه بیدآردAnagasta Kuehnilla (Zeller)  در شرایط دمایی 26 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی  5± 60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج  بیشترین  میزان درصد پارازیتیسم (67 / 98 درصد)، تولیدمثل (20 / 28 عدد زنبور نر و ماده کامل)، طول عمر بالغین (60/7 روز) در ذخیره سازی به مدت 5 روز مشاهده شد که با سایر زمان های ذخیره سازی اختلاف معنی داری نشان داد. همچنین داده ها نشان داد مدت زمان ذخیره سازی روی درصد نرزایی داده ها بی تاثیر و اختلاف معنی داری مشاهده نشد. این نتایج حاکی از آن است ذخیره سازی در مدت زمان 5 روز شرایط مطلوب تری برای پرورش و تولید انبوه زنبورH. hebetor   فراهم می کند و در افزایش عملکرد این عامل کنترل بیولوژیک در کنترل آفات اهمیت زیادی دارد.

    کلید واژگان: Habrobracon hebetor, پارامترهای زیستی, ذخیره سازی در سرما
    S. Hajarian, Reza Vafaei Shoshtari *, J. Shakarami

    Cotton bollworm and corn stem borers are the most significant pests in the Middle East countries. Habrobracon hebetor is one of the most important parasitoid of some agricultural pests. In this study, we investigate the effect of cold storage on the biological parameters of Habrobrac wasp including percentage parasitism, reproduction, male generation in temperature 5 storage on the within 5, 10, 15, 20, 25 days in laboratory condition on the flour moth 30 days Anagasta kuehnilla (Zeller) that the experiments were conducted at 26ºc, 60 ± 5 % humidity  and 16:8 lightdark ratio. Based on these results, the most percentage parasitism (97.67%), reproduction (28.20 wasps) and adults longevity (7.60 days) were obtained in storage on the within 5 days that show significant difference in comparison with other storages. Also the obtained results show that time saving does not effect on the breeding but mass production of H. hebetor is improved and greatly enhances the performance of this biological agent in pest control.

    Keywords: Habrobracon hebetor, Biological parameters, Cold storag
  • فهیمه دهقانی خواه، جهانشیر شاکرمی*، احمد آسوده

    باکتریهای هم زیست با حشرات چوب خوار نقش مهمی در تغذیه و تناسب میزبانشان دارند . این باکتری ها بسیاری از آنزیم های مهم با کاربرد صنعتی از قبیل سلولاز و لاکاز را تولید می کنند . در این مطالعه باکتری های تولیدکننده آنزیم لاکاز از لوله گوارش کرم خراط جداسازی و شناسایی ش دند. با استفاده از محیط کشت حاوی گوآیاکول چهار استرین جدید باکتریایی با فعالیت لاکازی جداسا زی شدند. در بین چهار استرین dc4f ،le2f ،lc2 و lb8 ،استرین le2f با فعالیت لاکازی در حدود ml/059U/0 بر روی سوبسترای سیرینگالدازین بیش ترین فعالیت را از خود نشان داد . ایزوله ها با استفاده از تستهای بیوشیمیایی و نیز توالی یابی ژن rRNA 16S شناسایی شدند . نتایج حاصل از بلاست نوکلویوتیدی ژن rRNA 16S نشان داد که استرین های dc4f ،lb8 ،lc2 و le2f به ترتیب دارای بیشترین شباهت (بیش از 98 % شباهت) با گونه های :ACCN (16S 6-W strain. sp Enterobacter Brevibacterium sp. ،Serratia liquefaciens strain N112 (ACCN: MK629784) ،MK505390) Staphylococcus sciuri strain KSI 708 (ACCN: KC113150) و strain 773 (ACCN: MH777897) بودند. به طور کلی در این مطالعه برای اولین بار باکتری های قلیا دوست با فعالیت لاکازی موجود در لوله گوارش کرم خراط مورد مطالعه قرار گرفته است.

    کلید واژگان: تجزیه زیستی, لیگنوسلولز, همزیستهای حشرات, دلیگنیفیکاسیون
    Fahimeh Dehghanikhah, Jahanshir Shakarami*, Ahmad Asoodeh

    Gut bacterial symbionts have an essential role in the nutrition and fitness of xylophagous insects. These bacteria produce several enzymes like cellulase and laccase which are important in industrial applications. In this study, laccase-producing bacteria were isolated and identified from the gut of the wood borer leopard moth. Four novel laccase positive strains were isolated using guaiacol-containing agar plates. Among the strains of dc4f, le2f, lc2, and lb8, the strain le2f displayed high laccase activity of 0.059 U ml-1 toward syringaldazine as a typical laccase substrate. The isolates were identified based on biochemical tests and 16S rRNA gene sequencing analyses. Nucleotide BLAST analyses of 16S rRNA gene sequence exhibited that the strains of dc4f, lb8, lc2, and le2f, had the most similarity (with more than 98% identity) with Enterobacter sp. strain W-6 16S (ACCN: MK505390), Serratia liquefaciens strain N112 (ACCN: MK629784), Brevibacterium sp. strain 773 (ACCN: MH777897) and Staphylococcus sciuri strain KSI 708 (ACCN: KC113150), respectively. Overall, the current study is the first research on alkaliphilic bacterial strains from the gut of leopard moth with laccase activity.

    Keywords: Biological degradation, Lignocellulose, Insect symbionts, Delignification
  • مسعود حیدری، شهریار جعفری*، جواد کریم زاده اصفهانی، مریم نگهبان، جهانشیر شاکرمی
    اسانس های گیاهی متابولیت های ثانویه هستند که از گیاهان در برابر طیف وسیعی از بندپایان و عوامل بیماری زای گیاهی محافظت می کنند. کپسوله کردن اسانس های گیاهی می تواند باعث افزایش پایداری و اثربخشی این ترکیبات برای مقابله با آفات شود. در مطالعه حاضر، اسانس آویشن دنایی، Thymus daenensis Celak. (Lamiales: Lamiaceae)، از طریق روش تقطیر با آب جداسازی شده و سپس، نانوکپسول اوره-فرمالدیید اسانس آن با استفاده از روش پلیمریزاسیون درجا تهیه شد. به علاوه، تاثیر غلظت زیرکشنده 25 درصد (LC25) فرمولاسیون های خالص و نانوکپسول اسانس آویشن دنایی به روش غوطه ور کردن برگ روی فراسنجه های جدول زندگی شته مومی کلم، Brevicoryne brassicae L. (Hem.: Aphididae)، در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) در تیمارهای فرمولاسیون نانوکپسول، فرمولاسیون خالص، شاهد 1 (آب مقطر به همراه Tween 80 (5/0 درصد)) و شاهد 2 (آب مقطر) به ترتیب برابر با 16/0، 21/0، 29/0 و 29/0 بر روز بود. مقدار نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) نیز در شته های تیمار شده با فرمولاسیون نانوکپسول (17/1 بر روز) به طور معنی داری کمتر از شته های تیمار شده با فرمولاسیون خالص (24/1) و گروه های شاهد 1 (34/1) و شاهد 2 (33/1) بود. هم چنین، نرخ خالص تولید مثل(R0) به ترتیب در شته های تیمار شده با فرمولاسیون های نانوکپسول و خالص برابر 24/5 و 84/9 پوره به ازای هر ماده بود که به طور معنی داری کمتر از تیمارهای شاهد بود. بیشترین و کمترین مقدار زمان یک نسل (T) به ترتیب در تیمارهای شاهد 2 (25/11 روز) و فرمولاسیون نانوکپسول (32/10 روز) مشاهده شد. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، فرمولاسیون نانوکپسول اسانس آویشن دنایی برای استفاده در مدیریت تلفیقی شته مومی کلم پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: نانوذرات, پلیمریزاسیون, اثرات زیرکشندگی, حشره کش گیاهی, نرخ ذاتی افزایش جمعیت
    M. Heidary, Sh. Jafari *, J. Karimzadeh, M. Negahban, J. Shakarami
    Plant essential oils are secoundary metabolites that protect the plants against wide range of arthropods and plant pathogens. Encapsulation of essential oils can improve their stability and efficacy for pest control. In this study, the essential oil of Thymus daenensis Celak. (Lamiales: Lamiaceae) was extracted using hydro-distillation, and urea-formaldehyde nanocapsule of the essential oil was then prepared using in situ polymerization technique. In addition, the effects of sublethal concentrations (LC25) of pure and nanocapsulated formulations of T. daenensis essential oil on the life-table parameters of Brevicoryne brassicae L. (Hem.: Aphididae) were examined using leaf-dipping method under laboratory conditions. According to the obtained results, the intrinsic rate of increase (r) was 0.16, 0.21, 0.29 and 0.29 day-1 for nanocapsulated formulation, pure formulation, 1st control (distilled water + Tween 80 (0.5%)) and 2nd control (distilled water), respectively. The finite rate of increase (λ) was also significantly lower for aphids treated by nanocapsulated formulation (1.17 day-1) than aphids in pure formulation treatment (1.24 day-1), and 1st (1.34 day-1) and 2nd (1.33 day-1) control groups. Furthermore, the net reproductive rate (R0) was 5.24 and 9.84 nymphs for nanocapsulated and pure formulations, respectively, which were significantly lower than that for controls. The greatest and lowest mean generation time (T) were observed for the 2nd control (11.25 days) and nanocapsulated formulation (10.32 days), respectively. According to findings of this study, the nanocapsulated formulation of T. daenensis essential oil is recommended for use in the integrated pest management of B. brassicae.
    Keywords: Nanoparticle, polymerization, Sublethal effects, Botanical insecticide, Intrinsic rate of increase
  • مسعود لطیفیان*، بهار راد، جهانشیر شاکرمی، اسماعیل راه خدایی

    در صورت سازگار بودن عصاره های گیاهی با قارچ Beauveria bassiana، و وجود اثرات تشدیدکنندگی بین این دو، امکان افزایش کارآیی در کنترل میکروبی آفت انباری خرما وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرات کشندگی و سینرژیستی عصاره های گیاهی در تلفیق با B. bassiana به منظور امکان سنجی کنترل جمعیت شپشه دندانه دار Oryzaephilus surinaemensis در شرایط انبارداری خرما بود. قسمت های رویشی و زایشی هوایی گیاهان مورد، درمنه کوهی، پونه ، بومادارن و چریش آزمایش شدند. اثر عصاره های گیاهان بر رشد میسلیومی و درصد جوانه زنی B. bassiana به روش اختلاط عصاره مایع الکلی با محیط کشت بررسی شد. قدرت کشندگی عصاره های گیاهی سازگار به صورت منفرد و در تلفیق با B. bassiana روی حشره کامل و لارو شپشه دندانه دار ارزیابی شد. نتایج نشان داد B. bassiana در محیط های عصاره درمنه و چریش توانایی رشد میسلیومی و جوانه زنی اسپور دارد. درصد جوانه زنی اسپور در تمام غلظت ها در چریش بالاتر از درمنه بود. برای کاهش 50 درصد قدرت جوانه زنی قارچ توسط چریش غلظتی معادل 4/1949 میکرولیتر/لیتر نیاز بود. کمترین درصد کاهش رشد میسیلیومی در غلظت 250 میکرولیتر/لیتر چریش و معادل 1/3 درصد و بیشترین آن در 1000 میکرولیتر/لیتر درمنه و معادل 1/20 درصد بود. برای کاهش 50 درصدی رشد میسیلیومی قارچ توسط چریش به غلظتی معادل 4/36679 میکرولیتر/لیتر نیاز بود. بالاترین شاخص سازگاری در غلظت 500 میکرولیتر/لیتر چریش و معادل 89/76 درصد و کم ترین در 1000 میکرولیتر/لیتر درمنه بود. هر دو عصاره دارای اثرات سینرژیستی در بیمارگری B. bassiana روی حشره کامل و لارو بودند. اما عصاره چریش اثرات سینرژیستی بالاتری نشان داد.

    کلید واژگان: Beauveria bassiana, عصاره گیاهی, سازگاری, سینرژیستی
    Masoud Latifian *, Bahar Rad, Jahanshir Shakarami, Esmaeil Rahkhodaei

    Given the compatibility of Beauveria bassiana and plant extracts, it is feasible to increase efficacy of the fungus in microbial control of date storage pests. The aim of this study was to evaluate the interaction of plant extracts and B. bassiana on sawtoothed beetle populations. The vegetative and reproductive parts of myrtle, mugwort, mentha, yarrow, and neem plants were evaluated. The fungal mycelium growth and spore germination were evaluated to checking the consistency of extracted from plants by extract medium mixing method. Then, the compounds toxicity were evaluated individually and conjunction with B. bassiana by bioassay on the adult and larvae of sawtoothed beetle. Studies have shown that mycelial growth and spore germination of B. bassiana occur only in artemisia and neem. The spore germination rate of B. bassiana in neem was higher than artemisia in all concentrations. A concentration equivalent to 1949.4 microliters/liter of neem was required to reduce 50% of the germination of the fungus. The lowest and highest mycelial growth reduction (3.1% and 20.1%) were observed in 250 microliters/liter of neem and 1000 microliters/liter of artemisia, respectively. So, the concentration of neem equivalent of 36679.4 microliters/liter was required for 50% reduction of mycelial growth. The highest compatibility index (T) was 76.89 for 500 microliters/liter in combination with neem and the lowest level consistent with artemisia in 1000 microliters/liter. Both plant extracts had synergistic effect on the pathogenicity of B. bassiana on adult and larva of sawtoothed beetle. However, synergistic effect of neem extract was higher.

    Keywords: Beauveria bassiana, Plant extracts, consistency, synergistic
  • مصطفی حسنوند، جهانشیر شاکرمی*، مژگان مردانی طلایی

    شته سبز هلو،Myzus persicae (Sulzer) ، حشره ای چندخوار می باشد که در شرایط گلخانه و مزرعه به تعداد زیادی از گیاهان خسارت می زند. در این تحقیق، تاثیر پنج تیمار قارچ- ریشهآرباسکولار (AMF)شامل Glomus caledonium، etanicatumG.، G. geosporum، G. intradicese و G. mosseae به همراه شاهد بر میزان فنل کل گیاه فلفل دلمه ای و همچنین تاثیر آن ها بر پارامترهای زیستی شته M. persicaeبررسی شد. بر اساس نتایج، بیشترین میزان فنل کل در گیاه آلوده به شته در تیمارهای G. mosseae و G. intradicese (به ترتیب 1/686 و 3/664 میلی گرم بر میلی لیتر) و کم ترین میزان آن در تیمار شاهد (8/410 میلی گرم بر میلی لیتر) مشاهده شد. کوتاه ترین و طولانی ترین طول عمر شته سبز هلو به ترتیب در تیمار G. mosseae (00/16 روز) و شاهد (35/22 روز) مشاهده شد. مقدار نرخ خالص تولید مثل (R0)از 54/37 تا 34/53 ماده به ازای هر فرد متغیر بود که کم ترین و بیشترین مقدار آن به ترتیب در تیمارهای G. mosseaeو شاهد به دست آمد. همچنین، کم ترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) و نرخ متناهی افزایش جمعیت(λ)شته سبز هلو در تیمار G. mosseae(به ترتیب 2867/0 و 3320/1 بر روز) ثبت شد. نتایج این بررسی نشان داد که تیمار G. mosseae رشد جمعیت شته M. persicaeرا به طور معنی داری کاهش داد. بنابراین، این تیمار می تواند در گیاه فلفل دلمه ای مقاومت القایی را نسبت به این شته ایجاد کند که می تواند در برنامه IPM این آفت مفید واقع شود.

    کلید واژگان: برهم کنش گیاه, شته جدول زندگی قارچ, ریشه آرباسکولار (AMF), مقاومت القایی
    Mostafa Hassanvand, Jahanshir Shakarami*, Mozhgan Mardani Talaee

    The green peach aphid, Myzus persicae (Sulzer), is a polyphagous insect that can cause damage on a lot of crops in the field and greenhouse conditions. In this research, the effect of five treatments of Arbuscular Mycorrhizal Fungi (AMF) including Glomus caledonium, G. etanicatum, G. geosporum, G. intradicese and G. mosseae together with control treatmenton total amount of phenol content in bell pepper and also their impact on biological parameters of M. persicae were investigated. Based on the results, the highest amount of the total phenolic compound in the plant infested with aphid was observed on G. mosseaeandG. intradicese (686.1 and 664.3 mg/mL, respectively) and the lowest amount was on control (410.8 mg/mL).The shortest and longestadult longevity of the green peach aphid were observed on G. mosseae(16.00 days)and control (22.35 days), respectively. The net reproductive rate (R0) varied from 37.54 to 53.34 offspring/individual, with the lowest and highest values obtained on G. mosseae and control, respectively.Also, the lowest intrinsic rate of increase (r) and finite rate of increase (λ) of the aphid were recorded on G. mosseae treatment (0.2867 and 1.3320 day-1, resp.) compared to other treatments. The results of this study showed that G. mosseae treatment significantly reduced the population growth of M. persicae. Therefore, G. mosseae can be used to produce induced resistance in bell pepper to this aphid, which can be useful in the IPM program of this pest.

    Keywords: Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF), Induced resistance, life table, plant-aphid interactions
  • مژده لونی، جهانشیر شاکرمی*، مریم نگهبان
    امروزه نانو امولسیون ها به دلیل خواص فیزیکی و شیمیایی منحصر به فردی مانند سایز کوچک ذرات، ثبات فیزیکی طولانی مدت و شفافیت مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته اند. در این تحقیق سمیت تنفسی اسانس پونه Mentha longifolia و نانوامولسیون آن علیه سوسک چهارنقطه ای حبوبات Callosobruchus maculatus مطالعه شد. آزمایش ها در شرایط آزمایشگاهی، دمای 2±27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 و در تاریکی انجام شد. اسانس پونه در ساعات اولیه پس از انجام آزمایش سمیت تنفسی بالاتری نسبت به نانوامولسیون داشت. در مرحله حشره کامل مقدار LC50 اسانس و نانوامولسیون به ترتیب برابر با 1/10 و 1/16 میکرولیتر بر لیتر هوا برآورد شد. مقدارLC50  در مرحله جنینی برای اسانس برابر با 9/4 میکرولیتر بر لیتر هوا و برای نانو امولسیون 4/9 میکرولیتر بر لیتر هوا تعیین شد. در غلظت 25 میکرولیتر بر لیتر هوا، میزان LT50 اسانس و نانوامولسیون به ترتیب برابر با 2/2 و 1/11 روز بود. در غلظت 1/10 میکرولیتر بر لیتر هوا اسانس معمولی دوامی نداشت، ولی نانوامولسیون دوام خوبی (روز 04/9 =LT50) داشت. در غلظت 9 میکرولیتر بر لیتر هوا مدت زمانی که طول کشید 50 درصد تخم ها در اثر اسانس معمولی دچار مرگ و میر شوند، 7/3 روز برآورد شد. میزان LT50 نانوامولسیون در این غلظت 09/17 روز بود. در غلظت 9/4 میکرولیتر بر لیتر هوا میزان LT50 نانوامولسیون 8/12 روز بود، در حالیکه اسانس معمولی فاقد دوام بود. میانگین قطر ذرات نانوامولسیون با استفاده از میکروسکوپ الکترونی (TEM) حدود 36-10 نانومتر تعیین شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بکارگیری فرم نانوامولسیون اسانس گیاه پونه می تواند باعث افزایش سمیت تنفسی و دوام آن شود.
    کلید واژگان: سوسک چهارنقطه ای حبوبات, اسانس, حشره کشی, پونه, نانوامولسیون
    Mojdeh Louni, Jahanshir Shakarami *, Maryam Negahban
    Nowadays, nanoemulsions are considered by many researchers because of their unique physiochemical properties such as small particle size, long-term physical stability and transparency. In this research, fumigant toxicity of Mentha longifolia L. essential oil and its nanoemulsion against Callosobruchus maculatus (Fabricius) has been studied. The experiments were conducted at laboratory conditions at 27±2°C temperature, 65±5% relative humidity and darkness. Essential oil of M. longifolia had higher fumigant toxicity than nanoemulsion, during early hours after treatment. The LC50 values of oil and nanoemulsion for the adults of the pest were 10.1 and 16.1 µl/l, respectively. The values of LC50 were 4.9 and 9.4 µl/l for oil and nanoemulsion during incubation period, respectively. In concentration of 25 µl/l, LT50 of M. longifolia essential oil and nanoemulsion were 2.2 and 11.1 days, respectively. In concentration of 10.1 µl/l, essential oil did not have durability, but this parameter of nanoemulsion is good (LT50= 9.04 days). At 9 µl/l of essential oil, the average time for the mortality of 50% eggs was 4.7 days. The LT50 of nanoemulsion at this concentration was 17.09 days. At 4.9 µl/l of nanoemulsion, the LT50 was 12.8 days, while essential oil did not have durability. The average diameter of nanoemulsion particles has been estimated about 10-36 nm by using transmission electron microscope (TEM). By using laser light scattering (SEMATech), this value was 234 nm. Considering obtained results, using nanoemulsion form of M. longifolia essential oil increase its fumigant toxicity and durability.
    Keywords: Callosobruchus maculatus, essential oil, Insecticidal, Mentha longifolia, Nanoemulsion
  • فرشته بحیرایی، شهریار جعفری *، پریسا لطف الهی، جهانشیر شاکرمی
    Fereshteh Bahirae, Shahriar Jafari *, Parisa Lotfollahi, Jahanshir Shakarami
    One new species of eriophyoid mite, Notallus phlomicosae Lotfollahi & Bahirai sp. nov., associated with Phlomis fruticosa L. (Lamiaceae) is described and illustrated from Lorestan province of Iran. It is the first record of a Notallus species on plants of Lamiaceae. In addition, a key to the known Notallus mite species worldwide, table of morphological comparison among them and figures of their prodorsal shield patterns are provided.
    Keywords: Anthocoptini, Lorestan, Phlomis fruticosa, Phyllocoptinae, Trombidiformes
  • فراوانی حشرات در سیستم کشت خالص و مخلوط سویا و ذرت
    وهاب رحیمی، جهانشیر شاکرمی، بهاره شاه نظری
  • وهاب رحیمی *، جهانشیر شاکرمی، بهاره شاه نظری
    افزایش تولید محصولات با تنوع زراعی بیش تر از طریق کشت مخلوط می تواند در بهبود کارکردها و خدمات اکوسیستمی موثر باشد. یکی از مهم ترین کارکردهای نظام های کشت مخلوط کاهش در جمعیت آفات و در نتیجه افزایش عملکرد گیاهان زراعی می باشد. این بررسی با هدف تاثیرسیستم کشت مخلوط سویا و ذرت بر فراوانی حشرات گیاه خوار، گرده افشان و دشمنان طبیعی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار (100:0 کشت خالص ذرت، 0:100 کشت خالص سویا و ترکیب های 50:50، 25:75، 75:25 سویا: ذرت) و 4 تکرار انجام شد. به منظور جمع آوری حشرات از روش های مختلف نمونه برداری از جمله تله گودالی، الک، کارت های زرد و آبی رنگ چسبدار، ضربه زدن، تورحشره گیری و شمارش در محل استفاده شد. نمونه برداری در 5 دوره و در فواصل 14 روز انجام گرفت. در مجموع تعداد 7395 حشره جمع آوری شد که به 10 راسته و 39 خانواده تعلق داشتند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که جمعیت هر سه گروه از حشرات جمع آوری شده (حشرات گیاه خوار، گرده افشان ها و دشمنان طبیعی) به طور معنی داری تحت تاثیر سیستم کشت مخلوط قرار گرفت، به طوری که بیش ترین تعداد دشمنان طبیعی و کم ترین تعداد حشرات گیاه خوار در تیمار 50:50 سویا: ذرت مشاهده شد. همچنین بیش ترین تعداد حشرات گرده افشان مربوط به تیمار 25:75 سویا: ذرت بود، در حالی که بالاترین تعداد حشرات گیاه خوار، و در پی آن کم ترین تعداد حشرات گرده افشان و دشمن طبیعی در تیمار کشت خالص ذرت مشاهده شد. نتایج نشان داد بین حشرات دشمن طبیعی و گیاه خوار و همچنین بین عملکرد سویا و جمعیت حشرات گیاه خوار یک رابطه منفی (معکوس) وجود دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، برخی از تیمار های مخلوط سویا و ذرت، دارای مهار زیستی موثرتری بوده و افزایش عملکرد بیش تری نسبت به کشت خالص هر دو گیاه نشان دادند.
    کلید واژگان: کشت مخلوط, حشرات گیاه خوار, گرده افشان, دشمن طبیعی, سویا, ذرت
    V. Rahimi *, J. Shakarami, B. Shahnazari
    Increasing the production of products with greater diversity through mixed cultivation can be effective in improving ecosystem services and functions. One of the most important functions of the mixed crop system is the reduction in the population of pests and, consequently, the increase of crop yields. This research is aimed at effects of the intercropping system of soybean and corn on abundance of insect pests, pollinators and natural enemies, an experiment was conducted at the Agricultural Research field of Lorestan University, Iran. The experiment was carried out in the randomized complete block design on five treatments with four replications. The experimental treatments were sole soybean 100:0, sole corn 0:100 and 50:50, 75:25 and 25:75 soybean: corn combinations, respectively. Different sampling methods such as pit fall trap, sieve, yellow and blue sticky cards, striking, sweep netting and local counting were applied to collect insects. Sampling was taken five times at interval of 14 days. Total of 7,395 insects were collected during the sampling period belonging to 10 orders and 39 families. Results showed that the population of the collected insect including pests, pollinators and natural enemies were significantly influenced by the intercropping system. The maximum number of natural enemies and the minimum number of pests were also observed in the 50:50 soybean: corn treatment. The maximum number of pollinating insects was found in 75:25 soybean: corn treatment. However, the highest rate of pests and subsequently the lowest pollinating and natural enemy insects were found in the sole corn treatment. On the other hand, a negative relationship between natural enemies and pests as well as soybean yield and pest insects was obtained. The population of some pest families influenced by the system showed an increase in abundance of insects in intercropping system compared to that of the control treatment (i.e., sole cropping). Results showed that, some mixed treatments of soybean: corn proved to have more efficient biological control and more yielding than their sole cultures.
    Keywords: Intercropping, Pests, Pollinators, Natural enemies, Soybean, Corn
  • مژده لونی، مریم نگهبان *، جهانشیر شاکرمی
    در این مطالعه نانوامولسیون حاوی اسانس پونه Mentha longifolia به روش هموژنایزر با فشار بالا تولید و سمیت تنفسی آن در مقایسه با اسانس معمولی پونه روی مراحل مختلف شب پره آرد Ephestia kuehniella بررسی شد. شرایط آزمایشگاهی شامل دمای 1±27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و تاریکی بود. غلظت های 111/1-1111/1 و 62/9-92/6 میکرولیتر بر لیتر هوا از اسانس به ترتیب برای کنترل مرحله لاروی و تخم به کار رفت. در مورد نانوامولسیون غلظت های 122/2-1111/1 میکرولیتر بر لیتر هوا در آزمایش لاروکشی و غلظت های 81/4-114/8 میکرولیتر بر لیتر هوا در تخم کشی بررسی شد. مقدار PT50 در غلظت 1111/1 میکرولیتر بر لیتر هوا برای نانوامولسیون و اسانس در آزمایش لاروکشی به ترتیب برابر 15/18 و 3/69 روز تعیین شد. این مقادیر در غلظت 92/6 میکرولیتر بر لیتر هوا روی تخم آفت به ترتیب برابر 14/44 و 2/58 روز بود. میزان سمیت نسبی (RMP) نشان دهنده اختلاف معنی دار میان مقادیر PT50 اسانس پونه و نانوامولسیون آن روی هر دو مرحله آفت بود. مطابق یافته های حاضر نانوامولسیون حاوی اسانس پونه با خاصیت رهایش تدریجی باعث حفظ سمیت تنفسی اسانس و افزایش دوام آن در طولانی مدت شده و می تواند به عنوان یک گروه جدید از آفتکش های دوست دار محیط زیست در برنامه های کنترل آفات در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: اسانس, پونه, دوام, شب پره آرد, نانوامولسیون
    M. Louni, M. Negahban *, J. Shakarami
    In this study, the nanoemulsion containing Mentha longifolia essential oil was produced by using high-pressure homogenization method and its fumigant toxicity was compared with ordinary M. longifolia essential oil on different stages of Ephestia kuehniella. Experimental conditions were as follows; 27±1 °C, 70± 5% relative humidity in total darkness. Concentrations of 111.1-1111.1 and 62.9-92.6 µl/l air of oil have been used to control larva and eggs, respectively. Nanoemulsion concentrations were studied at 122.2-1111.1 µl/l air for larvicide experiment and 81.4-114.8 µl/l air for ovicidal stage. PT50 value at 1111.1 µl/l air as a larvicide for nanoemulsion and oil was estimated about 15.18 and 3.69 days, respectively. This value, at 92.6 µl/l air on egg was 14.44 and 2.58 days, respectively. The relative median potency parameter (RMP) showed that there was significant difference between PT50 values of essential oil and its nanoemulsion on both of the two stages of pest. Results showed that nanoemulsion containing M. longifolia oil can release slow properties lead to durability of fumigant toxicity of oil in the long term. Therefore, this new formulation could be considered as a new and ecofriendly biopesticide in pest control.
    Keywords: Ephestia kuehniella, Essential oil, Durability, Mentha longifolia, Nanoemulsion
  • Mojdeh Louni, Jahanshir Shakarami *, Maryam Negahban
    In recent years, different formulations such as nanoemulsions have been widely used for the target delivery, and enhanced biological functions of pesticides combinations. In this study, contact toxicity of Mentha longifolia L. essential oil compared with its nanoemulsion on Ephestia kuehniella Zeller has been investigated. The experiments were conducted and executed at 27 ± 1 °C, and 75 ± 5% relative humidity under dark conditions. Chemical composition of this plant extract was also studied. The main constituents were pulegone (28.84%), 1,8-cineol (19.6%), p-menthan-3-one-cis (8.2%), β-pinene (6.46%) and p-menthan-3-one-trans (5.86%). Results indicated that the mortality rate of 5th instar larva of E. kuehniella increased with rising concentrations (10000-40000ppm) for oil and (8000-20000 ppm) for nanoemulsion, respectively. The essential oil LC50 was 21352ppm, while this value for nanoemulsion was 14068ppm. According to the results, nanoemulsion was more effective than essential oil. M. longifolia oil had lower durability and the 50% persistent time (PT50) was 2.39 day compared to the nanoemulsion (PT50 = 17.13 day) in the highest concentration of essential oil. The nanoparticle size was 14-36 nanometers (nm) when the transmission electron microscope (TEM) was applied. The surface morphology of nanoemulsion was also studied by TEM. The average size of the particles was estimated 234nm by using laser light scattering apparatus. The overall results of this study show that by using nanoemulsion formulation, the effect of essential oil contact toxicity and its durability increases. Hence, the nanoemulsion slow-release formulation may represent a new category of biopesticides and this should be considered in the integrated pest management program.
    Keywords: Contact toxicity, Ephestia kuehniella, Essential oil, Mentha longifolia, Nanoemulsion
  • رضوان قنبری*، جهانشیر شاکرمی، فاطمه سپهوند، زینب اسد پوریان
    تعداد زیادی از کشاورزان در زمان طولانی در معرض آفت کش ها قرار دارند و بالتبع، مشکلات بهداشتی حاد و مزمن برای آن ها ایجاد شود. بنابراین، برای جلوگیری از بروز این آثار منفی در سلامت کشاورزان نیاز است که به اقدامات حفاظتی در میان کشاورزان توجه جدی شود. از آنجا که مدل اعتقاد بهداشتی یکی از کاربردی ترین مدل های مطالعه رفتار در جهت پیشگیری و کنترل بیماری ها است؛ این مطالعه با هدف سنجش سازه های مدل اعتقاد بهداشتی در اتخاذ رفتارهای حفاظتی کشاورزان در استفاده از آفت کش ها انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کشاورزان شهرستان خرم آباد بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 375 نفر تعیین شد و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با به کارگیری نرم افزار AMOS24 استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای آگاهی، حساسیت درک شده، موانع درک شده و خودکارآمدی بر اتخاذ رفتارهای حفاظتی کشاورزان در استفاده از آفت کش ها تاثیر دارند. موانع درک شده و آگاهی بیشترین اثر مستقیم را بر اتخاذ رفتارهای حفاظتی کشاورزان داشته است. لذا، برنامه ریزی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی با تاکید بر کاهش موانع و افزایش آگاهی به منظور بهبود رفتارحفاظتی کشاورزان توصیه می شود.
    کلید واژگان: رفتار حفاظتی, مصرف آفت کش, مدل اعتقاد بهداشتی, آگاهی
    Rezvan Ghanbari *, Jahanshir Shakarami, Fatemeh Sepahvand, Zienab Asadpouriuan
    A large number of farmers exposed to pesticides in a long time and consequently, acute and chronic health problems created for them. Therefore, to avoid the negative effects on farmer's health, serious attention must be paid to the adoption of protective measures by farmers. The Health Belief Model is one of the most functional model of behavior for the prevention and control of diseases. Therefore, this study carried out to assess constructs of the health belief model in adopting protective behaviors of farmers in use of pesticides. The population of the study consisted of farmers in Khoram Abad Township. According to Krejcie & Morgan table, the sample size was determined 375 farmers. A questionnaire used to collect data. To analyze the data structural equation modeling used, applying AMOS24. The results showed that knowledge, perceived susceptibility, perceived barriers and self-efficacy effected protective behaviors of farmers in the use of pesticides. Perceived barriers and awareness had the most direct effect on adopt protective behaviors of farmers. So, it is recommended to plann based on the health belief model with emphasis on reducing barriers and increasing knowledge, to improve protective behaviors of farmers.
    Keywords: protective behavior, use of pesticides, health belief model, Knowledge
  • حدیث محمدی نوری، جهانشیر شاکرمی، شهریار جعفری، نرگس عینی
    مشکلات سموم تدخینی متداول شامل نگرانی های زیست محیطی، سمیت برای انسان، اثر روی موجودات غیر هدف، گسترش مقاومت آفات و هزینه بالا موجب تلاش برای دستیابی به روش های کم خطر و ارزان برای کنترل آفات انباری شده است .در این تحقیق سمیت تنفسی و بازدارندگی تخم ریزی پودر گیاهان بابونه، بومادران، آویشن، پونه، چویل، شبت، دارچین، ریحان و زنجبیل روی سوسک چهار نقطه ای حبوبات در شرایط دمایی 2±30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و تاریکی انجام شد. هر ترکیب در پنج غلظت و پنج تکرار به همراه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. غلظت ها با توجه به آزمایشات اولیه انجام شدند و برای ترکیبات مختلف متفاوت بودند. بر اساس نتایج، همه پودرهای گیاهی بطور معنی داری روی این آفت سمیت تنفسی و بازدارندگی تخم ریزی داشتند. پودر گیاه پونه بیش ترین تاثیر حشره کشی را روی این آفت داشت و در غلظت یک گرم بر لیتر موجب مرگ و میر 96 درصدی این آفت شد. بر اساس نتایج غلظت کشنده 50 درصد (LC50) پودر پونه، دارچین، زنجبیل و ریحان از نظر سمیت تنفسی به ترتیب 31/0، 47/2، 01/4 و 81/4 گرم بر لیتر هوا برآورد شد. پودر پونه، دارچین و زنجبیل در غلظت یک گرم بر لیتر به ترتیب 74/91، 25/90 و 08/90 درصد بازدارندگی تخمریزی داشت. به نظر می رسد پودر این گیاهان بخصوص پونه می تواند به عنوان آفت کش کم خطر و ارزان در مناطق روستایی توصیه شود.
    کلید واژگان: آفت انباری, آفت کش گیاهی, بازدارندگی تخمریزی, سمیت تنفسی
    Hadis Mohamadi Nori, Jahanshir Shakarami, Shahriar Jafari, Narges Eini
    Introduction
    Insect pests of stored products are responsible for considerable economic losses to stored grains. In many storage systems, fumigants are the most economical and convenient tool for managing stored-grain pests not only for their ability to kill a broad spectrum of pests but also for their easy penetration into the commodity while leaving minimal residues. There are major setback to use the synthetic insecticides including the risk to the consumer, high cost of procurement, effects on non-targeted, as well as development of pest resistant strains and toxic residue in crops. Thus, there is an urgent need to develop economic, safe and environmental friendly fumigant alternatives. Recent studies has been indicated that plant secondary metabolites that may significantly affect plant resistance to parasites. Many researchers have studied insecticidal and oviposition deterrent effects of plant materials and have reported some compounds as appropriate agents in controlling pest infestation in stored products. In comparison with chemical pesticides, plant materials are less harmful not only to the environment but, in most cases, to humans and at times, may be used in treating human diseases as well. The present study was performed to evaluate the fumigant toxicity of dried leaf powders from nine medicinal plants against cowpea weevil, Callosobruchus maculatus (F.) (Coleoptera: Bruchidae).
    Materials And Methods
    The individuals of C. maculatus was obtained from laboratory stock cultures maintained in the Department of Plant Protection, Faculty of Agriculture, Lorestan University, Khorramabad, Iran. The beetles were reared on cowpea seeds and one to three- day- old male and female adults were used for bioassay tests.
    Plant materials: The fresh leaves of Chamaemelum nobilis L., Thymus serpyllum L. and Ferulago angulate (Schlecht) Boiss. were collected from Sephid Kouh in west Khorramabad. The aerial parts of Achillea millefolium L., and Mentha pulegium L. were collected from 30km north of Khoramabad and Anethum graveolens L. and Ocimum basilicum L. were collected from Serab-Changai farms, Khoramabad. Collected leaves were shadow dried under good ventilation and milled into fine powder using electric blender. Powders of two common spices, Cinnamomum zeylanicum Blume and Zingiber officinale Rosc were purchased from local market in Khorramabad.
    Inhalation toxicity- Tests: Fumigant toxicity of the botanical powders was tested against 1-3 days old adults of C. maculatus. 10 adults of C. maculatus was placed inside glass vials (volume: 100 ml) without considering the sex ratio. Since, according to the trial experiment, fumigant toxicity of the studied botanical powders significantly differed, therefore, different concentrations were prepared. This experiment was carried out in completely randomized design with five replicates incubated in the dark at 30±2°C and 65±5% RH. After 48 h of exposure period, the number of dead and live insects in each bottle was counted. Insects were considered whether they were dead if they could not move their appendages. Insect mortality percentage was calculated using the Abbott correction formula for natural mortality in untreated controls. Data were transformed to reduce variance heterogeneity. Data were analyzed using one-way analysis of variance followed by Duncan test to estimate statistical differences between means. Based on the mortality data obtained from different concentrations, LC50 values were determined using POLO-PC program.
    Oviposition deterrence was studied with two pairs of new adults beetles treated with different concentrations of botanical powders. After five days, number of eggs was recorded in treatments and control and oviposition deterrence was calculated as follows:Oviposition deterrence = (1–NEt / NEc)100
    Where: Nt = Number of eggs in treatment
    Nc = Number of eggs in control
    Results And Discussion
    Results showed that all the tested plant powders showed insecticidal and oviposition deterrent activity against C. maculatus. M. pulegium powder showed the strongest insecticidal activity against cowpea weeviland at the concentration of 1 g/lair caused 96% mortality of this pest. The LC50 values estimated for the plants, M. pulegium, C. zeylanicum, Z. officinal and O. basilicum were 0.31, 2.47, 4.01 and 4.81 g/lair, respectively. Powders of M. pulegium, Z. officinale and C. zeylanicum at concentration of 1 g/lair caused 91.74, 90.08 and 90.25% oviposition deterrent of C. maculatus, respectively. Overall, the powder of these plants, especially M. pulegium, could be recommended as low-risk and inexpensive pesticides in rural areas.
    Conclusion
    The results demonstrated that all the botanical powders exhibited insecticidal activity and oviposition deterrent against the C. maculatus. The results indicated that the powder of M. pulegium (LC50 = 0.34 μL/Lair) is the most toxic plant powder against C. maculatus.
    Keywords: Botanical pesticide, Oviposition detrerrency, Storage pest
  • حدیث محمدی نوری، جهانشیر شاکرمی*، شهریار جعفری
    در جستجوی ترکیبات آفت کش تجدید شونده و سازگار با محیط زیست، اثر تخم کشی و لاروکشی پودرگیاهان بابونه (Chamaemelum nobilis L.)، بومادران(Achillea millefolium L.)، آویشن وحشی (Thymus serpyllum L.)، پونه(Mentha pulegium L.)، چویل(Ferulago angulate W.)،شوید (Anethum graveolens L.)، دارچین(Cinnamomum zeylanicum L.)، ریحان(Ocimum basilicum L.)و زنجبیل (Zingiber officinale R.) روی سوسک چهارنقطه ای حبوبات(Callosobruchus maculatus F.)مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی در شرایط دمایی 2±30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و شرایط تاریکی انجام شد. بر اساس نتایج، پودرهای گیاهی مورد مطالعه به طور معنی داری روی سوسک چهارنقطه ای حبوبات اثر تخم کشی و لاروکشی داشتند. بر اساس داده ها در غلظت یک گرم بر 100 گرم بذر، پودر گیاهان زنجبیل، ریحان، آویشن وحشی، دارچین، پونه و بومادران به ترتیب باعث 88، 55/87، 86، 84، 82 و 80 درصد تلفات تخم سوسک چهارنقطه ای حبوبات شدند. نتایج نشان داد که در غلظت یک گرم بر100 گرم بذر، به ترتیب بیشترین اثر لاروکشی مربوط به پودر پونه (77/95 درصد) و بعد از آن ریحان (90درصد)، دارچین (90درصد)، آویشن (86درصد) و بومادران (84درصد) بود. مقادیر LC50 محاسبه شده نشان داد که پودر گیاهان زنجبیل باLC50 برابر با 36/0 گرم بر 100 گرم بذر و پونه با LC50 برابر با 30/0 گرم بر 100 گرم بذر به ترتیب برای کشندگی تخم و لارو سوسک چهارنقطه ای حبوبات موثرتر از دیگر پودرهای گیاهی بوده است. این تحقیق نشان می دهد پودر این گیاهان می تواند به عنوان آفت کش کم خطر و ارزان در مناطق روستایی توصیه شوند.
    کلید واژگان: آفت کش گیاهی, سوسک چهار نقطه ای حبوبات, حبوبات, سمیت تنفسی
    H. Mohammadi Nori, J. Shakarami *, S. Jafari
    To search for re-cycleable and environment-friendly pesticides the ovicidal and larvicidal effects of nine botanical powders includingChamomile(Chamaemelum nobilis L.),Yarrow(Achillea millefolium L.),Breckland wild thyme(Thymus serpyllum L.), Squaw mint (Mentha pulegium L.), Ferulago angulata (schlechat.) Boiss,Dill(Anethum graveolens L.),True cinnamon(Cinnamomum zeylanicum L.),Sweet basil (Ocimum basilicum L.)andginger(Zingiber officinal R.)were tested againstCallosobruchus maculates (Fabricius). The experiments were conducted in a completely randomized design at 30±2 °C and 60±5% relative humidity(RH) under dark conditions. Results showed that all tested plant powders had ovicidal and larvicidal effect on C.maculatus. Based on the results in the concentration of 1 g/100g, plant powders of Z. officinal, O. basilicum, T. serpyllum, C. zeylanicum,M. pulegium and A. millefolium caused 88, 87.55, 86, 84, 82 and 80% egg mortalities, respectively. The results showed that in the concentration of 1 g/100g M. pulegium powder represented the most potent efficient larvicidal agent (95.77%) followed by O. basilicum (90%), C. zeylanicum (90%), T. serpyllum (86%) and A. millefolium (84%). Also results indicated thatpowders of Z. officinal (LC50 = 0.36 g/100g) and M. pulegium (LC50 = 0.30 g/100g) had the highest larvicidal and ovicidal activity against C. maculatus, respectively. It was found that these botanical powders can be used as a cheap and safe pesticide to control storage pests in rural areas.
    Keywords: Botanical pesticide, Callosobruchus maculatus, Legumes, fumigant toxicity
  • نرگس عینی، شهریار جعفری، امیر محسنی امین، جهانشیر شاکرمی
    شته جالیز یکی از آفات مهم خیار در ایران می باشد. اثرات کاربرد هم زمان غلظت های مختلف کودهای نیتروژن (در 5 سطح N1 = 0، N2 = 30، N3 = 60، N4 = 90 و N5 = 120 کیلوگرم در هکتار)، فسفر (در سه سطح P1 = 0، P2 = 15 و P3 = 22.5 کیلوگرم در هکتار) و سیلیکون (در سه سطح Si1 = 0، Si2 = 100 و Si3 = 200 کیلوگرم در هکتار) بر پارامترهای جدول زندگی شکل بی بال شته جالیز Aphis gossypii Glover مطالعه شد. این مطالعه به صورت طرح فاکتوریل با نه تکرار در اتاقک پرورش در دمای 3 ± 25درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 60 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. آزمایش ها با استفاده از قفس هایی که بر روی برگ های خیار (Clip cage) در گلدان قرار می گرفت انجام شدند. براساس نتایج مشخص شد زادآوری شته ها تحت تاثیر تیمارها قرار گرفت و دارای بیش ترین مقدار در تیمار N3P2Si2 و کم ترین میزان در تیمار N3P2Si1 بود. بیش ترین و کم ترین میزان نرخ خالص تولیدمثل (R0) به ترتیب در تیمارهای N4P2Si2 و N3P2Si1 مشاهده شدند. کوتاه ترین و طولانی ترین میزان متوسط یک نسل(T) به ترتیب در تیمارهای N4P1Si3 و N5P3Si1 یافت شد. هم چنین کم ترین و بیش ترین مقادیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) در تیمارهای N5P3Si2 (27/0 بر روز) و N5P1Si1 (41/0 بر روز) مشاهده شد. نتایج نشان داد که در کاربرد هم زمان این سه عنصر فسفر بیش ترین تاثیر را بر فاکتورهای زیستی شته جالیز دارد.
    کلید واژگان: خیار, شته جالیز, کود, پارامترهای جدول زندگی و مدیریت تلفیقی آفات
    Narges Eini, Shahriar Jafari *, Amir Mohseni Amin, Jahanshir Shakarami
    Aphis gossypii Glover is one of the major pests of cucumber in Iran. The effects of different concentrations of nitrogen (N1 = 0, N2 = 30, N3 = 60, N4 = 90 and N5 = 120 kg/ha), phosphorus (P1 = 0, P2 = 15 and P3 = 22.5 kg/ha) and silicon (Si1 = 0, Si2 = 100 and Si3 = 200 kg/ha) on life table parameters of apterous morph of A. gossypii were studied. This study was conducted as factorial experiment based on RCD with nine replications in a growth chamber at temperature of 25 ± 3 °C, 60 ± 5% relative humidity (RH) and a photoperiod of 16: 8 h (light: dark). The experiments were carried out using clip-cages that were fixed on leaves of cucumber growing in pots. According to the results, total fecundity of A. gossypii significantly was different among treatments and it was the highest on N1P2Si2 (64.33 offspring) and the lowest on N3P2Si1 (22.67 offspring). The lowest and the highest values of R0 were observed on N3P2Si1and N4P2Si2, respectively. The shortest mean generation time (T) was found on N4P1Si3 and the longest was on N5P3Si1. Furthermore, the lowest and the highest values of r were obtained on N5P3Si2 (0.27 day-1) and N5P1Si1 (0.41 day-1). Our results showed that in simultaneous application, the phosphorus had a more impact on life history and performance of cotton aphid.
    Keywords: Cucumber, Aphis gossypii, Fertilizer, Life table parameters, Integrated pest management
  • عادل ربیعی، جهانشیر شاکرمی*، جواد کریم زاده اصفهانی، شهریار جعفری
    شب پره ی پشت الماسی، Plutella xylostellaآفت مخرب گیاهان تیره ی چلیپائیان در بسیاری از نقاط جهان می باشد. زنبور پارازیتویید (Hym.: Braconidae) Cotesia vestalis یکی از مناسب‏ترین عوامل در برنامه های کنترل بیولوژیک این آفت می‏باشد. به منظور بررسی درصد پارازیتیسم، درصد بقاء، نسبت جنسی نتاج، طول عمر و زادآوری نتاج زنبور C. vestalisدر شیوه های متفاوت پرورش انبوه، آزمایشی در شرایط 2±26 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±75 درصد و دوره ی نوری 8:16 (روشنایی: تاریکی) با سه تیمار انجام شد. تیمار اول (SLD) قفس بزرگ (55×70×100 سانتی متر)، 12 بوته ی کلم ،240 لارو آفت و 30 زنبور ماده ، تیمار دوم (BMD) قفس کوچک (50×55×70 سانتی متر)، 6 بوته ی کلم، 120 لارو آفت، 15 زنبور ماده ، تیمار سوم (BMU) قفس بزرگ، 12 بوته ی کلم و حاوی لاروهای سن سوم براساس تخم ریزی طبیعی آفت بود. براساس نتایج در تیمارهای BMD وSLD درصد بقاء زنبورهای بالغ 2/4±8/62 و 2/3±8/69، طول عمر بالغین 04/0±05/13 و 03/0±13روز، زادآوری نتاج 2/6±4/200 و 7/5±9/195 و درصد تولید شفیره به ترتیب 02/0±2/57 و 02/0±56 درصد بود که در مقایسه با تیمار BMU برای پرورش انبوه این دشمن طبیعی مناسب تر می‏باشند.
    کلید واژگان: شب پره ی پشت الماسی, Cotesia vestalis, کنترل کیفیت, پرورش انبوه
    Adel Rabiei, Jahanshir Shakarami *, Javad Karimzadeh Isfahani, Shahriar Jafari
    The diamondback moth, Plutella xylostella, is a destructive pest of crucifers in different parts of the word. Cotesia vestalis(Hym.: Braconidae) is one of the best agents for application in biological control programs of this pest. In order to examine the quality control of C. vestalis including: parasitism rate, survival rate, offspring sex ratio, adult longevity and progeny fecundity in different mass-rearing conditions, an experiment was conducted with three different treatments. Allexperiments were conductedin the laboratory at 26±2°C, 75±5%RHand 16L:8D hphotoperiod. The treatments including (1) (SLD) a big cage (55×70×100 cm), 12 cabbage plants, 240 pest larvae and 30 female parasitoid (2) (BMD) a smaller cage (50×55×70 cm), 6 cabbage plants, 120 pest larvae and 15 female parasitoid (3) (BMU) a big cage, 12 cabbage plants and a natural population of pest larvae. Results showed that in treatments of BMD and SLD, adult's survival rate of C. vestalis were 62.8±4.2 and 69.8±3.2, adult's longevity were 13.5±0.04 and 13±0.03, progeny fecundity were 200.4±6.2 and 195.9±5.7 and production of pupae were 57.2±0.02 and 56±0.02, respectively. Results show that there was a significant difference between BMD and SLD compared to BMU for mass production of C. vestalis.
    Keywords: Plutella xylostella, Cotesia vestalis, Quality control, mass rearing
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • جهانشیر شاکرمی
    شاکرمی، جهانشیر
    استاد گیاهپزشکی گروه گیاهپزشکی دانشگاه لرستان، دانشگاه لرستان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال