به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

جواد پورروستایی

  • مسلم لاله زاری، جواد پور روستایی*، محمدرضا شایق

    تفسیر درست آیات قرآن به ویژه آیات دارای معانی متشابه، متوقف بر به کارگیری فنون و دانش های گوناگونی است که در این میان توجه به بلاغت همواره مدنظر مفسران است. حال سوال اساسی آن است که تفاوت دو رویکرد تاویلی و ظاهرگرایی در نقش دهی به دانش بلاغت و فنون آن در فهم مراد خداوند به ویژه در آیات موهم جسمانیت چیست و تحلیل آن کدام است؟ رهیافت این پژوهش که بر پایه مطالعات کتابخانه ای، به توصیف و تحلیل رویکرد مفسران در آیات موهم تجسیم و حرکت پرداخته، این است که در تبیین این دسته از آیات، مفسران تاویلی و ظاهرگرا به دو گونه عمل نموده و هریک در جهت تبیین و توجیه دیدگاه خود در تفسیر آیات، به ویژه آیات موهم جسمانیت، به بلاغت و به ویژه مجاز نقش سپاری کرده اند و در ادامه، توجه یا بی توجهی به فن مجاز به عنوان رکنی از اصول و قواعد بلاغی، منتهی به دو رویکرد تاویلی و ظاهرگرایی در تفسیر آیات شده است. دیگر آن که تعدد نظریات ادبی مفسران موافق تاویل، ناشی از برداشت متفاوت تفسیری آنان از این آیات نیست؛ بلکه تنوع اصول و قواعد بلاغی حاصل از آراء ادبی مفسران، یکی از مباحثی است که برای دوری از جسمانیت خداوند به آن استدلال شده است.

    کلید واژگان: بلاغت, مجاز, آیات موهم جسمانیت خدا, مفسران ظاهرگرا, مفسران تاویل گرا
    Muslim Lālehzārī, Javad Pourroustaee *, MohammadReza Shayegh

    The correct interpretation of Quranic verses, especially those with ambiguous meanings depends on the utilization of various sciences and fields among which the exegetes have always paid attention to rhetoric. Now, the main question is what is the difference between the two approaches of interpretation and formalism in assigning a role to the science of rhetoric and its techniques in understanding God’s intent, especially in verses regarding imagined corporeality and its analysis? The approach of this study, which is based on library studies and describes and analyzes the approach of the exegetes in verses regarding imagined corporeality and motion, is that in explaining this group of verses the interpretative and formalist exegetes have acted in two ways and each of them has assigned a role to rhetoric and especially to allegory in explaining and justifying their own views in the interpretation of verses especially verses of imagined corporeality and, in continuation, attention or indifference to the science of allegory as a pillar of rhetoric principles and laws has lead to the two approaches of interpretation and formalism in the exegesis of verses. Moreover, the number of literary views of the exegetes who agree with the interpretation does not arise from their different exegetic understanding of these verses; rather, the variety of rhetorical principles and laws produced from the literary views of exegetes is one of the discussions that has been argued to avoid the corporeality of God.

    Keywords: rhetoric, allegory, verses regarding the imagined corporeality of God, formalist exegetes, interpretative exegetes
  • جواد پورروستایی، علی یوسفی هنومرور*

    شیخیه باقریه منسوب به میرزامحمدباقر همدانی جندقی هم‌اکنون در برخی از مناطق مرکزی ایران پیروانی دارد. با این وجود از عقاید و دیدگاه‌ها و آثار این گروه، منابع مکتوب زیادی در دسترس نیست. ازجمله یافته‌های پژوهش آن است که میرزامحمدباقر همدانی، در روش پیرو مشرب اخباری‌گری با تفاسیر خاص شیح احمد احسایی و سیدکاظم رشتی است، و اندیشه‌های حاج محمد کریم‌خان کرمانی را پذیرفته است؛ اما در مسیله ناطق واحد شیعی، به‌شدت مخالف شیخیه کرمان است و حتی آنها را در این باب تکفیر می‌کند. این مکتب، در مسیله معاد قایل است به اینکه در روز قیامت بدن اصلی محشور می‌شود و بدن عارضی از بین می‌رود؛ و همچنین معراج پیامبر اسلام(ص) را به‌صورت روحانی پذیرفته است. مکتب شیخیه باقریه آل محمد(ص) را واسطه فیض خدا در آفرینش جهان می‌داند و معتقدند که ایمه اطهار(ع) نه آنکه محل مشیت خدا باشند؛ بلکه عین مشیت و اراده او هستند و دلیل این امر را معصوم بودن اهل‌بیت(ع) می‌دانند. این دیدگاه یکی از عوامل غلوآمیز دانستن شیخیه و تکفیر آنها دانسته شده است. ادعای شیخیه در باب رکن رابع و ناطق واحد یکی از زمینه‌های مهم زایش بابیت و بهاییت از درون اندیشه شیخیه است. شیخیه باقریه با رد نظریه ناطق واحد شیخیه کرمان و برایت از بابیت و بهاییت، راه خود را تا حدودی از سایر شیخیه جدا کرده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و اسنادی به‌ نقد و بررسی آرای کلامی مکتب شیخیه باقریه می‌پردازد.

    کلید واژگان: شیخیه, شیخیه باقریه, میرزامحمدباقر همدانی, رکن رابع, ناطق واحد, هورقلیا
  • جواد پورروستایی*
    تعبیر نوساخته «توحید عملی» برخی را بر آن داشته است که تقسیم توحید به نظری و عملی را یکی از تقسیماتی بدانند که جایش در مباحث علم کلام خالی است و باید در کلام، جانمایی شود. مقاله حاضر با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی بر اساس منابع کتابخانه ای در صدد نقد ادعای پیش گفته است و با نقد شواهد و مستندات این ایده نتیجه گرفته است که توحید عملی در هیچ یک از سه معنای «رفتار موحدانه»، «معرفت منتهی به رفتار موحدانه» و «گزاره های انشایی برگرفته از توحید نظری» نمی تواند موضوعی از مسایل علم کلام باشد. نویسنده مقاله حاضر تقریری از معنای دوم توحید عملی ارایه داده است که می تواند در علم کلام گنجانده شود؛ اما این تقریر مراد ایده پرداز نبوده است. کلامی دانستن این تعبیر با استناد به کاربرد معاصران، مردود دانسته شده و قیاس دوگانه توحید نظری عملی به دوگانه های مشابه در حکمت، اخلاق، عرفان و دوگانه عقل نظری عملی، قیاس مع الفارق شمرده شده است. در نهایت، با اشاره به موضوع و رسالت علم کلام و ملاک تمایز علوم، ثابت شده است که توحید عملی با تعریف پیشنهادی «هرگونه گرایش، خلق و رفتار به مقتضای توحید نظری یا کشش، منش و کنش موحدانه مطابق با بینش توحیدی»، نمی تواند در علم «کلام» جانمایی شود؛ همچنان که توحید به معنای «اعتقاد به یکتایی خداوند، در همه مراتب و عمل به مقتضای این اعتقاد» موضوع علم کلام نیست.
    کلید واژگان: تقسیمات توحید, توحید نظری, توحید عملی, موضوع علم کلام, اهداف علم کلام
    Javad Pourroustaee *
    The new construction, ‘practical monotheism,’ has led some to think that the division of monotheism into theoretical and practical should be incorporated into kalām (Islamic theology). In this paper, I draw on a descriptive, analytic, and critical method based on library sources to criticize this claim, and through a critique of the evidence of this idea, I have concluded that monotheism of acts cannot be a subject-matter of kalām in any of its three senses: “monotheistic behavior,” “knowledge culminating in monotheistic behavior,” and “imperative statements derived from theoretical monotheism.” I provide a formulation of the second sense which might be incorporated into kalām, but it is not what is meant by the theorist. Given the contemporary use of the term, it is implausible to treat the idea as theological, and the analogy of the bifurcation of theoretical/practical monotheism to similar bifurcations in philosophy, ethics, mysticism, and that of theoretical/practical reason is arguably a false analogy. Finally, I point to the subject-matter and purpose of kalām as well as the criterion of distinction of sciences to argue that practical monotheism—in the sense of ‘any tendency, temperament, and conduct in accordance with theoretical monotheism or monotheistic disposition, character, and act in accordance with the monotheistic outlook’—cannot be incorporated into kalām, just as monotheism in the sense of belief in God’s oneness at all stages and act in terms of the belief cannot be a subject-matter of kalām
    Keywords: Divisions of monotheism, Theoretical monotheism, practical monothe-ism, subject-matter of kalām, purposes of kalām
  • جواد پورروستایی*

    برخی معتقدند اجل انسان، از پیش برایش مقدر شده و گریزی از آن نیست؛ انسان به هر نوع مرگی از دنیا برود، همان مرگ برایش مقدر بوده است. اما بر اساس ظاهر برخی آیات قرآن و روایات، خداوند برای هر انسانی دو اجل معلق و مسمی مقدر کرده است. تفسیر دو اجل به اجل انسان در دنیا و برزخ یا قیامت، و نیز تفسیر دو اجل به اجل رفتگان و اجل باقی ماندگان، با ظاهر آیات و روایات سازگار نیست. تفسیر دو اجل در چهارچوب قانون علیت و به عنوان اجل مشروط (با فرض نقص در علت تامه) و اجل مطلق (فرض حصول علت تامه)، در واقع انکار وجود دو اجل برای انسان است. تفسیر دو اجل به اجل طبیعی و اخترامی، نزدیک ترین تصویر به آجالی است که در قرآن و روایات ترسیم شده است؛ اما نمی توان اجل مسمی را به اجل طبیعی تفسیر و معنا کرد. اجل مسمی، مهلت اولیه ای است که خداوند در آغاز خلقت انسان برایش مقدر کرده است و علم آن را به هیچ کسی حتی انبیاء و اولیاء نداده است؛ حکمت الهی این مهلت را تعیین کرده و ضرورتا به معنی مهلت رسیدن به سن پیری و کهولت بدن نیست. در اجل مسمی تثبیت یا تجدید نظر شامل تقدیم و تاخیر راه دارد که بر اساس حکمت الهی و وابسته به افعال انسان خواهد بود. اگر اجل معلق، حتمی و مقضی شود، فرد به اجل مسمای خود نرسیده است. در برخی انسان ها، اجل مسمی، قطعی و حتمی (=مقضی) می شود.

    کلید واژگان: اجل مقضی, اجل مسمی, اجل معلق, اجل حتمی, مرگ طبیعی, مرگ اخترامی
  • جواد پورروستایی*

    این مقاله بر آن است تا با بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی عصر میرصالح اردکانی، - از علمای قرن یازدهم - در ابعاد محلی (اردکان و یزد)، ملی (ایران عصر صفوی) و منطقه ای (هند، ازبک ها، عثمانی) به تحلیل سفرهای اصلی در طول زندگی وی بپردازد. آنچه بیش از همه در این مقاله محل توجه است، عبارت است از: 1. مهاجرت پدر و احتمالا اجداد میرصالح به اردکان، 2. تحصیل در اردکان و یزد، 3. سفر برای تکمیل تحصیلات به حوزه علمیه اصفهان، 4. سفر به هند، 5. بازگشت به ایران و استقرار در یزد. از آنجا که اطلاع دقیقی از تاریخ ولادت و وفات میرصالح در دسترس نیست و تنها چند عدد مربوط به سال حوادث خاص در حیات ایشان موجود است، این تحلیل و نتایج احتمالی از پشتوانه قطع منطقی برخوردار نیست، اما شواهدی که ارائه شده می تواند تا حدودی زوایای زندگی ایشان را روشن تر کند

    کلید واژگان: یزد, میرصالح, علمای یزد قرن 11, صفویه
    Javad Pour Roostai*

    The present paper is an attempt to study the travels made by late Mirsaleh Ardakani with regard to the social and political situations of that time from a local (Arakan and Yazd), national (Iran at Safavid dynasty) and regional (India, Uzbeks and Othman). What is to be noted more  include; a) his father and ancestors’ immigration to Ardakan, b) his schooling in Ardakan, c) his travel to religenous school in Isfahan, d) his travel to India, e) his return to Iran and stay in Yazd. Although there is not accurate information about his birth date and death date, and there are only a few dates about certain events in his life, the results of the preset research may not seem well supported, however, there are documents that can give a much clearer picture of his life.

    Keywords: Yazd, Mirsaleh, Yazdian scholars, Safavids
  • جواد پورروستایی*، صفورا مظاهری
    تفویض تشریع به معصومین^ در بسیاری از روایات، از مباحثی است که رد و پذیرش آن در علوم اسلامی، نزاع های زیادی را به همراه دارد. هر کدام از عالمان شیعه با توجه به یکی از ابعاد موضوع، سعی در ارائه مفهوم و دلیلی جهت رد یا پذیرش آن نموده اند و دو گروه مخالف و موافق را تشکیل می دهند که گاهی منجر به ارائه مفاهیم متعدد از این واژه و نیز مخالفت و موافقت با تفویض تشریع در آرای یک اندیشمند می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، با فرض پذیرش تفویض تشریع از دیدگاه آیت الله جوادی آملی، تبیین های مختلف ایشان از مفهوم تفویض تشریع و ادله آن را ارائه و به این نتیجه می رسد که علی رغم اینکه ایشان از مخالفان تفویض تشریع به نظر می رسد، ولی مفاهیم و ادله ای از تفویض، با محوریت انسان کامل در نظام تشریع و نیز رابطه بین نظام تشریع و تکوین ارائه و تفویض تشریع را در محدوده «ولایت در تشریع» و «ولایت بر تشریع» می پذیرد.
    کلید واژگان: تفویض تشریع, ولایت در تشریع, ولایت بر تشریع, انسان کامل, جوادی آملی
    Javad Pourroustaee*, Safoura Mazaheri
  • جواد پورروستایی
    برای اثبات «نظام احسن»، به عنوان یکی از پاسخ های فلسفه اسلامی به مسئله شرور، براهین لمی متعددی در فلسفه اسلامی و غرب مطرح شده است؛ اما ابتکار برهان إنی نظام احسن از ملاصدراست. در مقاله حاضر پس از شرح برهان إنی ملاصدرا، نقدهایی مطرح شده است که در صورت وارد بودن آنها، برهان یاد شده توان اثبات نظام احسن را نخواهد داشت. مهم ترین نقد شکلی به تقریر ملاصدرا، عدم رعایت ارکان برهان إنی است. در نقد محتوایی نیز به عدم توان تجربه و احساس بشر برای اثبات احسن بودن تدابیر عالم ماده اشاره شده است؛ افزون بر اینکه ادعای نظام احسن، فراتر از عالم ماده است. روش محقق لاهیجی، با دقتی که در انتخاب تعابیر داشته، تایید شده است. تقریر علامه طباطبایی ظاهرا نقدی ندارد؛ اما تقریری که برخی شاگردان وی ارائه کرده اند، نقد شده است.
    کلید واژگان: شر, نظام احسن, حکمت, ملاصدرا, محقق لاهیجی, علامه طباطبایی, نظام آفرینش
    Javad Poorroostayi
    Reasoning the best created system as an answer to the problem of evils, numerous the why proofs have been offered in Islamic and western philosophy. The existential proof for the best created system, however, is Sadra`s innovation. In the paper, Sadra`s proofhas been explained and argued against by some objections in such a manner that not replying them, his proof woul fail. The strongest objection in the formal aspect of the proof has been known as lacking the bases of an existential proof. And when regarding the content also we find the defect of lacking the necessary ability in human being to prove the system`s quality of being best in total regulation over it. The objection would become far strongest with regard to the whole creational universe. Finally, Lahiji andTabatabaei`s views have been critically examined.
  • جواد پور روستایی
    طرح برهان نظم در کلام اسلامی به عنوان یکی از راه های اثبات وجود خدا سابقه دیرینه ای دارد. به رغم این سابقه، پرسش ها و ابهام های فراوانی پیرامون صغری، کبری و تقریرات برهان نظم وجود دارد. آنچه بیش از همه بر ابهام می افزاید، تعریف «نظم» و تعیین قسم خاصی از نظم در تقریرات برهان نظم است. انحصار نظم در این برهان به نظم غایی، دلیل روشنی ندارد؛ با استفاده از نظم فاعلی نیز می توان برهان را تقریر کرد. نیازمندی به هدف، رکن تقریر استدلال با استفاده از نظم غایی است، در حالی که تعیین هدف از راه تجربه سخت یا غیر ممکن است و استفاده از استدلال های فلسفی برای تعیین هدف، برهان نظم را از سادگی و همه فهم بودن می اندازد؛ هرچند بسیاری از اشکالات را حل می کند. مقاله حاضر به تبیین تقریرهای برهان نظم از دیدگاه مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی و جعفر سبحانی پرداخته و برخی از ابهام ها و اشکال ها را مطرح می کند.
    کلید واژگان: اثبات خدا, برهان نظم, نظم فاعلی, نظم غایی, مطهری, جوادی آملی, سبحانی
    Javad Purrusta
    The argument from design, as one of the ways of proving God’s existence, has a long history in Islamic theology (Elm’olkalam). However, there are so many problems with it.The main concern and the main concern concentrate in the definition of design. In other hand there is not a definite lesson to limit the design to the order of ultimate cause. And this is possible to construct the proof independence on the design to the efficient order. Need to a goal is central point in the proof by order to ultimate cause, and determination to that goal by experience in a difficult action. Philosophical reasoning to determinate the goal will conclude in its explicit although that proof can resolve many problems.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال