به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حسن کیوان

  • حسن کیوان، داوود کیانی*، کیهان برزگر
    زمینه و هدف

    استرداد مجرمان به عنوان جزئی از عدالت کیفری در نظام های حقوقی مورد توجه قرار می گیرد و هدف از آن اجرای عدالت در مورد مجرمانی است که از محل وقوع ارتکاب بزه فرار کرده اند. اهمیت این امر در آن است که با کاربرد این شیوه از دیپلماسی در روابط بین الملل، فرصت آن به وجود می آید تا حکومت ها، نهادها، و افرادی که حقوق آنان تضییع شده است به صورت عادلانه ای به حقوق خود دست یابند و همزمان کسانی که مرتکب جرم شده اند به شیوه مناسبی در مقابل اعمال خود پاسخگو شوند. بر این اساس، در این مقاله قصد داریم تا با بررسی دیپلماسی پلیسی در روند استرداد مجرمان در روابط بین الملل پرداخته و ضمن ارزیابی نقش دیپلماسی پلیسی در استرداد مجرمان، به ارزیابی عوامل تاثیرگذار در این فرآیند و شناسایی چالش-های موجود بپردازیم.

    روش

    با توجه به ماهیت و موضوع پژوهش برای تدوین این اثر از روش مطالعات تحلیلی توصیفی یاری گرفته شده است و تلاش شده است که در چارچوب روش شناسی کیفی به تحلیل موضوع پرداخته شود.

    یافته ها و نتایج

    استرداد مجرمان به عنوان روشی برای ایجاد نظم حقوقی در روابط بین الملل و جلوگیری از آشوب ناشی از جرم و فرار مجرمان مورد توجه است. همین مسئله باعث شده است که در روابط بین الملل ساز و کارهای حقوقی برای اجرای عدالت در مورد مجرمان و بازگرداندن نظم به جوامع مختلف پیش بینی شود که در کانون آن نهاد پلیس قرار دارد. با وجود پذیرش ضرورت استرداد مجرمان برای پاسخگویی به جرایم خویش، شاهد وجود اختلافات و تفسیرهای مختلف در مورد موضوع و کارکرد مسئله استرداد مجرمان هستیم که باعث شده است دیپلماسی پلیسی در این زمینه از کارایی مورد نظر برخوردار نباشد.

    کلید واژگان: دیپلماسی پلیسی, استرداد مجرمان, پلیس, اینترپل
    Hassan Keyvan, Davood Kiany *, Keyhan Barzegar
    Background and purpose

    The extradition of criminals is considered as a part of criminal justice in legal systems, and its purpose is to execute justice for criminals who have escaped from the crime scene. The importance of this is that by using this method of diplomacy in international relations, the opportunity arises for governments, institutions, and people whose rights have been violated to get their rights in a fair way. At the same time, those who have committed crimes should be held accountable for their actions. Based on this, in this article, we intend to investigate police diplomacy in the process of extradition of criminals in international relations, and while evaluating the role of police diplomacy in the extradition of criminals, we will evaluate the influencing factors in this process and identify the existing challenges.

    Method

    According to the nature and topic of the research, the analytical-descriptive study method has been used to compile this work, and an attempt has been made to analyze the topic in the framework of qualitative methodology.

    Findings and results

    The extradition of criminals is considered as a method to establish legal order in international relations and prevent chaos caused by crime and the escape of criminals. This issue has caused legal mechanisms to be foreseen in international relations to execute justice on criminals and restore order to different societies, in which the police institution is at the center. Despite accepting the need to extradite criminals to answer for their crimes, we witness the existence of differences and different interpretations regarding the issue and function of the issue of extraditing criminals, which has made police diplomacy ineffective in this field.

    Keywords: Police Diplomacy, Extradition Of Criminals, Police, Interpol
  • حسن کیوان*، قاسم رنجبر، حسین سوری
    اهداف

    یکی از حوزه های اصلی رقابت، ژیوپلیتیک انرژی است که نقش مهم و تعیین کننده ای در سیاست خارجی چین دارد. در میان مناطق جغرافیایی مختلف جهان، منطقه ژیوپلیتیک خلیج فارس به علت برخورداری از منابع غنی نفت و گاز باعث ایجاد علایق ژیوپلیتیک در میان بازیگران مختلف شده است. در چنین شرایطی، چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی منافع قابل توجهی در این منطقه برای خود تعریف نموده است که لازم می داند همه آنها را افزایش دهد و مورد حفاظت قرار دهد. با توجه به اهمیت این موضوع در این تحقیق توصیفی-تحلیلی تلاش شد که با استفاده از رویکردهای حاکم بر دانش جغرافیای سیاسی، منافع حوزه ژیوپلیتیک انرژی کشور چین و اهداف این کشور برای حفاظت از این منافع بررسی شود و نیز تاثیرات رویکردهای ژیوپلیتیک انرژی در منطقه خلیج فارس بر بازیگران مختلف تحلیل شد.

    نتیجه گیری

    توسعه همکاری میان کشورهای حوزه خلیج فارس و چین، زمینه ساز توسعه نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در منطقه شده است و شرایطی را فراهم کرده است که منافع ملی آمریکا در خطر قرار گیرد. نفوذ اقتصادی چین، می تواند در نهایت در شطرنج رقابت های ژیوپلیتیک دو کشور باعث پیچیده ترشدن رقابت شود. در این فرآیند، هر کشوری که بتواند با استفاده از دیپلماسی چندجانبه از شرایط حاکم بر رقابت چین و آمریکا بهره برداری نماید، به نظر می تواند منافع حداکثری را برای خود فراهم نماید.

    کلید واژگان: ژئوپلیتیک انرژی, ژئوپلیتیک دسترسی, خلیج فارس, چین
    H. Keyvan*, Q. Ranjbar, H. Souri
    Aims

    Energy geopolitics is a prominent sphere of competition that exerts a crucial and decisive influence on China's foreign policy. Within the diverse geographical regions of the world, the geopolitical domain encompassing the Persian Gulf has engendered substantial geopolitical pursuits among various actors due to its abundant reservoirs of oil and gas. In light of this circumstance, China, as a global hegemon, has delineated significant interests in this region for itself, deeming it necessary to augment and safeguard them all. In the context of this descriptive-analytical inquiry, the endeavor was made to scrutinize China's energy geopolitical interests and the objectives of this nation in protecting these interests, alongside the ramifications of geopolitical energy strategies in the Persian Gulf region on different actors, employing the approaches that govern the knowledge of political geography.

    Conclusion

    The establishment of collaboration among the nations situated in the Persian Gulf and China has emerged as the fundamental basis for the augmentation of China's economic and political sway in the region, thereby posing a threat to the national interests of the United States. The economic influence of China possesses the potential to render the competition between the two nations more intricate in the geopolitical dynamics. Consequently, within this process, any nation that can skillfully exploit the prevailing circumstances governing the rivalry between China and the United States through the utilization of multilateral diplomacy appears to be capable of reaping the utmost advantages for itself.

    Keywords: Geopolitics of Energy, Geopolitics of Access, Persian Gulf, China
  • قاسم رنجبر، حسین سوری*، حسن کیوان
    مقدمه

    ژیوپلیتیک انرژی مفهومی است که با استفاده از آن می توان نقش انرژی را در پویایی های ژیوپلیتیک و رقابت های قدرت مورد بررسی قرار داد. اهمیت و جایگاه انرژی در اقتصاد و امنیت جهانی به قدری گسترده است که از آن به عنوان شاخصی برای میزان امنیت استفاده می شود. همین اهمیت برای هر دو گروه کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده نفت وجود دارد و آنها را بر آن داشته است که با توجه به تحولاتی که در عرصه رقابت های جهانی در حال وقوع است شرایط را به گونه ای مدیریت نمایند که از در خطر قرار گرفتن امنیت و منافع ملی آنان جلوگیری شود. در این تحقیق به بررسی تحولات ژیوپلیتیک انرژی و تاثیر آن بر گرایش عربستان سعودی به متنوع سازی منابع اقتصادی پرداخته شد.

    نتیجه گیری

    در فرآیند ژیوپلیتیک انرژی، در حالی که کشورهای مصرف کننده سوخت های فسیلی به سمت جایگزین سازی آن با منابع تجدیدپذیر حرکت کرده اند تا از میزان خطرات وابستگی به سوخت های سنتی بکاهند، کشورهای تولیدکننده سوخت های فسیلی به سبب تغییر در روند جهانی مصرف انرژی و معرفی انرژی های تجدیدپذیر خود را در معرض خطرات جدیدی در حوزه ژیوپلیتیک انرژی مشاهده می کنند که می تواند منافع ملی آنها را در معرض خطر قرار دهد. همین امر باعث شده است که برخی از کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت خام نظیر عربستان سعودی با تحلیل شرایط و پیش بینی آینده تلاش های خود را برای همگام سازی اقتصاد خود با این تحولات آغاز نمایند تا در بلند مدت مانع از در خطر قرار گرفتن منافع و امنیت ملی خود شوند.

    کلید واژگان: ژئوپلیتیک, ژئوپلیتیک انرژی, انرژی تجدیدپذیر, عربستان سعودی
    Gh. Ranjbar, H. Souri*, Hasan Keyvan
    Aims

    The study of energy geopolitics entails examining the role that energy plays in geopolitical dynamics and power competitions. The global economy and security place considerable importance and emphasis on energy, to the extent that it serves as an indicator of security levels. This significance applies to both oil-producing and oil-consuming countries, prompting them to carefully manage their situations to ensure they are not endangered by developments in global competition. The objective of this research is to investigate the geopolitical developments surrounding energy and their influence on Saudi Arabia's inclination to diversify its economic resources.

    Conclusion

    In the realm of energy geopolitics, nations reliant on fossil fuel consumption have shifted their focus towards substituting it with renewable sources as a means of mitigating the vulnerabilities stemming from their dependence on conventional fuels. However, the altered global energy consumption pattern and the emergence of renewable energy have introduced novel risks for fossil fuel producing countries within the domain of energy geopolitics, thereby jeopardizing their national interests. Consequently, countries with substantial crude oil production, such as Saudi Arabia, have initiated endeavors to align their economic strategies with these transformations through comprehensive analysis of prevailing circumstances and anticipation of future developments, ultimately safeguarding themselves against long-term perils.

    Keywords: Geopolitics, Geopolitics of Energy, Renewable Energy, Saudi Arabia
  • حسین سوری، قاسم رنجبر، حسن کیوان، علیرضا شکربیگی
    زمینه و هدف

    دیوان بین المللی دادگستری بخشی از سیستم سازمان ملل است و باید به عنوان یک بازیگر بین المللی به تحولات روی داده در ساختار سیاسی اجتماعی جامعه بین المللی و برتری یافتن برخی از ارزشها بر اراده دولتها توجه داشته باشد. خود این سازمان در واقع، یک سیستم است که برای تضمین امنیت و رسیدن به صلح دایمی ایجاد شد. قاعده بین المللی مانند قانون داخلی از پیش نظم و نسق نیافته است؛ دیوان هم نمی تواند قانگذار باشد، ولی دیوان در تصدیق قوانین نقش اساسی دارد. از این رو، دیوان در عین اینکه قانون نمی سازد، قاعده را استخراج می کند. آنچه در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفت، ساختارشکنی صورت گرفته توسط دیوان «در قضیه اقدامات نظامی و شبه نظامی ایالات متحده علیه نیکاراگویه» می باشد.

    روش

    روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.

    یافته ها و نتایج

    در قضیه نیکاراگوا، دیوان در اثبات نظر خود مبنی بر عرفی بودن اصل منع توسل به زور و اصل عدم مداخله به کنوانسیونهای چندی استناد جسته و ابراز می دارد. کنوانسیون 1944 شیکاگو بر حاکمیت انحصاری و کامل یک کشور بر فراز قلمرو هوایی اش تاکید نهاده است و کنوانسیون های 1958 ژنو در مورد حقوق دریاها کنوانسیون 1982 مونته گوبی نیز در همین راستا گام برداشته اند. دیوان با استناد به کنوانسیون های فوق به این نتیجه می رسد که «مقررات کنوانسیونهای مذکور صرفا پاسخی مثبت به اصول استقراریافته و قبلی حقوق بین الملل عرفی می باشند.

    کلید واژگان: دیوان بین المللی دادگستری, ایالات متحده, نیکاراگوا, سازمان ملل
    housein souri, GHASEM RANJBAR, Hassan Keyvan, alireza shekarbeigi
    Background and Aims

    The International Court of Justice is a part of the United Nations system, and as an international actor, it should pay attention to the developments in the political and social structure of the international community and the supremacy of some values ​​over the will of governments. This organization itself is actually a system that was created to ensure security and achieve permanent peace. International law, like domestic law, is not pre-arranged, the court cannot be binding, but the court has an essential role in ratifying laws, Therefore, the court derives the rule while not making a law. What was studied in this article is the breaking structure made by the court "in the case of military and paramilitary actions of the United States of America against Nicaragua".

    Methodology

    The research method of this research is descriptive-analytical and library and internet sources were used to collect information.

    Findings and results

    In the case of Nicaragua, the court, in proving its opinion that the principle of prohibition of use of force and the principle of non-intervention are customary, cites and expresses several conventions. The 1944 Chicago Convention has emphasized the exclusive and complete sovereignty of a country over its airspace, and the 1958 Geneva Conventions on the Law of the Seas and the 1982 Monte Gobi Convention have also taken steps in this direction. Citing the above conventions, the court comes to the conclusion that "the provisions of the aforementioned conventions are merely a positive response to the established and previous principles of customary international law."

    Keywords: International Court of Justice, United States, Nicaragua, United Nations
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال