حمیده حسین زاده
-
در مطالعه ی حاضر، دلالت های معنایی پوشش دختران پس از مصرف رسانه ای بر اساس تبیینی داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفته است. با عنایت به اینکه میدان مطالعه، زنان جوان شهر تهران هستند، نمونه های مورد مطالعه به تعداد 21 نفر به شیوه هدفمند از میان زنان جوان با حداکثر گوناگونی و میانگین سنی 19 تا 33 ساله انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از رویه داده بنیاد و مراحل کدگذاری آن صورت پذیرفت. یافته های اکتشافی نشان داد که عوامل گوناگونی در شکل گیری مقوله مرکزی یعنی«بدن به مثابه سرمایه نمادین» اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون «زیبایی گرایی و کمال طلبی، بدن و پوشاک به مثابه ابژه زیبایی شناختی، جلوه گری خود ایده آل» نیز از جمله عوامل موثر بر انتخاب سبک پوشش زنان می باشد؛ از سویی دیگر عوامل علی و مداخله ای همچون «برجستگی مد در هویت بخشی، مردم پسند کردن مد، تولید نوگرایی و زایش مدام فرهنگی، الگو و فرهنگ مصرف رسانه ای» بر این فرآیند تاثیرگذار است. یافته های تحلیلی نیز حاکی از آن بود که استراتژی و راهبردهای زنان در این زمینه در دو مقوله «بدفرمانی و نافرمانی مدنی باگزینش الگوهای ناهنجار پوششی و تطابق گرایی اعتقادی با گزینش الگوهای فرهنگی و عقیدتی» قرار می گیرد. در نهایت مجموع این راهبردها نتایجی از جمله «تقلیل معنای حجاب، افزایش چالش های اجتماعی و کمرنگ شدن الزامات اجتماعی پوشش» را به همراه دارد.
کلید واژگان: پوشش, مصرف رسانه ای, مدگرایی, مصرف گرایی, داده بنیادIn the present study, an attempt has been made to investigate and study the semantic implications of girls' clothing after media consumption based on the explanatory data base. The purpose of this research is to explain the semantic model of clothing for girls in Tehran. The findings of this qualitative study were collected through in-depth and semi-structured interviews with 21 young girls in Tehran because this young part of the society plays an important role in giving meaning to the models of clothing in the society. The average age of these girls was 19 to 33 years old, and the findings were analyzed using the database procedure and related coding procedures. Exploratory findings showed that various factors are effective in the formation of the central category i.e., "body as symbolic capital" and background factors such as "aestheticism and perfectionism, body and clothes as aesthetic objects, ideal self-expression" are also among the factors influencing the choice of style. It is women's clothing; On the other hand, causal and interventional factors such as "fashion prominence in identity giving, popularization of fashion, production of modernity and continuous birth of culture, model and consumer culture" influence this process. Analytical findings also indicated that women's strategy and strategies in this field are placed in two categories: "disobedience and civil disobedience by choosing abnormal clothing patterns and religious conformity by choosing cultural and ideological patterns". Finally, the sum of these strategies brings results such as "reducing the meaning of hijab, increasing social challenges and weakening the social requirements of covering".
Keywords: Coverage, Media Consumption, Fashion, Consumerism, Database -
هدف این پژوهش «مطالعه فهم ادراک شده ی دختران متوسطه اول و دوم از مسائل دانش آموزان نوجوان» در زمینه های هویت، بلوغ، فضای مجازی و خانواده و ساختار جامعه است. این مطالعه در چارچوب روش کیفی و داده ها از طریق مصاحبه با 12 دانش آموز دختر از مناطق مختلف ایران صورت پذیرفته است و در نهایت با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن بود که نوجوانان در این دوره به دنبال کشف هویت خود هستند. هر چه فرد پاسخ مشخصی برای سوالات خود نداشته باشد، تعارض هویتی و نهایتا بحران هویت رخ می دهد. اهمیت بحث بلوغ از جهت ارتباط آن با نقش هایی است که نوجوانان در آینده خواهند پذیرفت؛ همچنین مسائل و مشکلات فراوانی در ارتباط با فضای مجازی از منظر دانش آموزان وجود دارد و گویای آن است که نحوه صحیح حضور در فضای مجازی جهت کاهش آسیب های ناشی از حضور در این فضا آموزش داده نشده است. در خصوص ساختار خانواده آنچه در دید مشارکت کنندگان مهم می نمود، شکاف و فاصله نسلی است که زمینه ساز فاصله عمیق بین نوجوانان و خانواده گردیده، و می بایست برطرف شود. در نهایت مسائل و مشکلات دختران به منزله بخش مهمی از اجتماع، لزوم برنامه ریزی صحیح و کاربردی را یادآوری می کند فلذا فراهم نمودن شرایط مناسب جهت سیاست گذاری موثر برای حل مسائل دختران بسیار حائز اهمیت است.
کلید واژگان: هویت, بلوغ, فضای مجازی, خانواده و جامعه, سیاست گذاریThe purpose of this research is to "study the perceived understanding of first and second high school girls about the issues of teenage students" in the fields of identity, maturity, virtual space and family and society structure. This study was conducted in the framework of qualitative method and data through interviews with 12 female students from different regions of Iran and finally it was coded and analyzed with thematic analysis method.The findings indicated that teenagers in this period seek to discover their identity. Whenever a person does not have a clear answer to his questions, an identity conflict and ultimately an identity crisis occur. The importance of the discussion of maturity is related to the roles that teenagers will accept in the future; Also, there are many issues and problems related to the virtual space from the students' point of view, and it shows that the correct way of being in the virtual space in order to reduce the harm caused by being in this space has not been taught. Regarding the family structure, what was important in the eyes of the participants is the gap and the generational gap that has become the basis for a deep gap between teenagers and the family, and it should be resolved.Finally, to proper social development and planning; Therefore, it is very important to provide suitable conditions for effective policy making to solve the problems of girls.
Keywords: Identity, Maturity, Cyberspace, Family, Society, Policy -
هدف
امروزه بحث افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی مورد توجه سیاست گذاران و صاحب نظران اجتماعی قرارگرفته است، در این بین تجرد کارکنان و شاغلین، به عنوان قشری که ممکن است به لحاظ موقعیت اجتماعی - اقتصادی در شرایط بهتری برای ازدواج باشند، بیش از سایر اقشار حائز بررسی است.
روشدر این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و مطالعه پدیدارشناسانه توصیفی و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 26 نفر از کارکنان سازمان تامین اجتماعی و همچنین بهره مندی از روش تحلیل داده های کولایزی، زمینه ها و بسترهای تجرد مورد مطالعه قرارگرفته و شناسایی شود.
یافته هایافته های تحقیق نشان می دهد، درمجموع دو مقوله اصلی «زمینه ها و بسترهای متاثر از سازمان» و «زمینه ها و بسترهای فردی و اجتماعی» که خود شامل هفت مقوله فرعی «نظام ساختاری و سازمانی»، «عدم متناسب سازی شرایط شغلی با زندگی خانوادگی»، «ضعف قوانین حمایتی سازمان»، «تجرد گزینی به مثابه سبک زندگی»، «درهم تنیدگی عقاید سنتی و رویه های مدرن»، «چالش ها و مسائل اقتصادی- اجتماعی» و «ترسناک انگاری ازدواج» است.
نتیجه گیریدرمجموع یافته های تحقیق نشان می دهد، تجرد کارکنان مسئله ای اجتماعی است که علاوه بر زمینه ها و بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تحت تاثیر زمینه ها و بسترهای سازمانی بوده و کاهش آن نیازمند حمایت های سازمانی است.
کلید واژگان: تجرد, کارکنان, زنان و مردان, سازمان تامین اجتماعیObjectiveNowadays, the issue of increasing age of marriage and absolute celibacy has attracted the attention of policymakers and social commentators. In this regard, the celibacy of employees and workers, as a group that may be in better social and economic conditions for marriage, is more subject to investigation than other groups.
MethodIn this study, qualitative research method was used by conducting semi-structured interviews with 26 employees of the Social Security Organization, and using the data analysis method of Colaizzi to identify the backgrounds and platforms of celibacy.
FindingsThe research findings show that in general, two main issues, "backgrounds and platforms affected by the organization" and "individual and social backgrounds and platforms," which themselves include seven sub-issues, including "structural and organizational barriers," "incompatibility of job conditions with family life," "weakness of organizational protective laws," "celibacy as a lifestyle choice," "conflict between traditional beliefs and modern practices," "economic-social challenges and issues," and "fear of marriage," are the main factors contributing to celibacy among employees.
ConclusionIn general, the research findings indicate that the celibacy of employees is a social issue that is influenced not only by social, economic, and cultural backgrounds and platforms but also by organizational backgrounds and platforms. Reducing celibacy requires organizational support.
Keywords: Celibacy, Employees, Social Security Organization -
این پژوهش به منظور بررسی فمینیسم سایبر در ایران و باهدف شناسایی مطالبات بازنمایی شده در شبکه های اجتماعی فمینیستی صورت گرفته است؛ این پژوهش بر اساس نوع هدف، کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی است. در این مطالعه به منظور شناسایی مطالبات بازنمایی شده، محتوای شبکه های اجتماعی فمینیستی موردبررسی قرار گرفته است، ازاین رو از مجموع 44 پیج شناسایی شده با دارا بودن شاخصه های مرتبط زیر: «1_اشاره های نشانه شناسی از رویکردهای فمینیستی در تنظیم متن و محتوای بکار رفته، 2_ وجود کلید واژه های فمینیستی و اندیشه های مرتبط در متن و محتوای بکار رفته، 3_ صفحات فعال فمینیستی بیان کننده ی مطالبات. 4_مرتبط بودن پست ها با مطالبات حوزه زنان. 5_ تمرکز در خصوص زن ایرانی، 6_ معرفی خود به عنوان فمینیست در قسمت مشخصات (بیو) این شبکه ها»، 16 پیج پرمخاطب با تعداد فالوور بیش از K50 مورد انتخاب و تحت تجزیه وتحلیل داده ای قرار گرفتند. تحلیل یافته های فاز کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت که درنهایت یک هسته ی اصلی تحت عنوان «رفع محدودیت های اعمال شده علیه زنان» و پنج مضمون اصلی شامل: «1. رفع بی عدالتی و نابرابری جنسیتی، 2. رفع محرومیت نسبی از مناسبات و تجربه زیسته، 3. رفع بحران عاملیت زنانه، 4. رفع کلیشه های برساخت حول گفتمان تبعیض، 5. رفع سرکوب و خفقان نظام مند» شناسایی شد. با توجه به این داده ها می توان نتیجه گرفت: فمینیست های سایبر با در نظر گرفتن پیش فرض «اعمال محدودیت های اعمال شده علیه زنان» دست به کنش هایی در میدان فضای سایبر می زنند که نتیجه ی آن بازنمایی مطالباتی در فضای مجازی به عنوان مطالبات زنان در میدان واقعیت می باشد.
کلید واژگان: بازنمایی, تحلیل مضمون, شبکه های اجتماعی, سایبرفمینیسم, مطالبات زنانThis research was conducted in order to investigate cyber feminism in Iran and with the objectives of identifying the demands represented in feminist social networks. In the qualitative phase of this study, library sources were used to identify the demands represented, as well as to check the content of feminist social networks, therefore, a total of 44 pages were identified with the following related indicators: "1- Semiotic signs of feminist approaches in text editing and the content used, 2_ the presence of feminist keywords and related ideas in the text and content used, 3_ active feminist pages expressing demands. 4- The posts are related to the demands of women. 5- Focusing on Iranian women, 6- Introducing yourself as a feminist in the profile (bio) section of these networks", 16 popular pages with more than K50 followers were selected and subjected to data analysis. The findings of the qualitative phase were conducted using thematic analysis method, It is worth mentioning that in the current research, the classification has been done up to the level of main themes, And finally, the main themes have been obtained from the classification of minor themes, And we have reached 5 main themes. Classification at all levels has been done by manual coding, which finally resulted in a main core under the title of "removing restrictions imposed against women" and five main themes including: "1. Resolving gender injustice and inequality, 2. Resolving relative deprivation from relationships and lived experience, 3. Resolving the crisis of female agency, 4. Resolving stereotypes built around the discourse of discrimination, 5. According to these data, we can conclude: Cyber feminists take actions in the field of cyberspace, taking into account the premise of "applying restrictions against women", which results in the representation of demands in cyberspace.
Keywords: Cyber Feminism, Claims Represented, Social Networks, Women -
مقاله حاضر مبتنی بر پژوهشی کیفی است که در آن تلاش شده تا فهم ادراک شده ی دختران مجرد شهر یاسوج از زمینه ها و بسترهای اجتماعی_اقتصادی تاخیر در سن ازدواج مورد واکاوی قرار گیرد. بدین منظور با 20 دختر مجرد در شهر یاسوج که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته صورت پذیرفته است. در مرحله تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کلایزی استفاده شد، مقوله های اصلی استخراج شده در مصاحبه با مشارکت کنندگان شامل: «عدم مطلوبیت اقتصادی ازدواج»، «انتظارات اجتماعی_اقتصادی تعمیم یافته» و « تغییر و تحولات ارزش ها و هنجارهای خانواده » بوده و شامل 11 مقوله فرعی «پیچیدگی شرایط اقتصادی و ترس از آینده تشکیل خانواده»، «ناکارآمدی طرح های حمایتی»، «سیطره ملاک های اقتصادی بر امر ازدواج»، «چالش های شغلی و ترس از ازدواج»، «تجملات فزاینده و دشواری تهیه جهیزیه»، «هم کفوی اقتصادی و انتظارات اجتماعی-اقتصادی از پسران»، «مطالبه توازن تحصیلی و مالی در دختران و جاماندگی پسران»، «ترس از خیانت همسر و بی اعتمادی فزاینده »، «مهریه به مثابه تضمینی برای ازدواج»، «تغییر نگرش های نسلی و کم رنگ شدن نقش خانواده» و «سایه ذائقه سازی رسانه بر امر ازدواج» می باشد. در مجموع یافته های پژوهش حاکی از آن بود که زمینه های اقتصادی_اجتماعی تا حد زیادی سیستم محاسبه ی سود و زیان در امر ازدواج را مختل نموده است.
کلید واژگان: تجردگزینی, عوامل اجتماعی, موانع اقتصادی, تاخیر در ازدواج, خانوادهThis paper is based on a qualitative study in which an attempt is made to analyze the perceived understanding of single girls in Yasuj of socio-economic contexts and contexts that are effective in raising the age of marriage. For this purpose, in-depth semi-structured interviews were conducted with 20 single girls in Yasuj who were selected by purposive sampling method. The Colaizzi content analysis method was used, In the data analysis stage. The main categories extracted in the interview with the interviewees were: "economic disadvantage of marriage", "generalized socio-economic expectations" and "changes in the family system and family values" and include 11 Sub-categories: 'Complexity of economic conditions", 'Inefficiency of support plans', "Dominance of economic criteria over Marriage", 'Job challenges and fear of marriage", "Increasing luxuries and difficulty in providing dowry", "Economic Equilibrium and Socio-Economic expectations of boys", "Demanding educational and financial balance in girls and boys remnants", "Highlighting family injuries" and … .In general, the findings of this study indicated that socio-economic contexts greatly disrupt the system of calculating profit and loss in marriage, and therefore in the current situation of marriage is not economically viable and thus, the girls’ marriage style compared to previous decades of the traditional form and Its family-orienteers has been removed and, by adopting more modern methods, it has undergone changes and transformations, such as marriage age rising.
Keywords: Celibacy, Social Factors, Economic Barriers, Marriage Delay, Family -
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری نقش سواد رسانه بر ارزش های فردی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی صورت پذیرفت و به لحاظ هدف کاربردی - توسعه ای و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش زنان شهر تهران است که در این تحقیق برای انتخاب حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده با توجه به جامعه آماری مورد نظر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسش نامه الگوی (تامن، 1995)، ارزش های فردی شوارتز، انعطاف پذیری شناختی دنیس استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزارهای SPSS و SmartPLS3 به کار برده شده اند. نتایج پژوهش نشان داد سواد رسانه بر ارزش های فردی زنان شهر تهران با شدت اثرگذاری برابر با 0.228 و انعطاف پذیری شناختی بر ارزش های فردی زنان شهر تهران با شدت اثرگذاری برابر با 0.505 تاثیرگذار بوده است، اما نقش سواد رسانه بر میزان انعطاف پذیری شناختی زنان شهر تهران و سواد رسانه بر ارزش های فردی با نقش میانجی گری انعطاف پذیری شناختی زنان شهر تهران با توجه به سطح معناداری که بالاتر از 0.05 است، مورد تایید قرار نگرفت. یافته های پزوهش حاضر می تواند از طریق ارتقا ارزش های فردی و مولفه های آن موجبات افزایش انعطاف پذیری شناختی را فراهم نموده و کاهش اثرات منفی رسانه را به وجود آورد.کلید واژگان: رسانه, سواد رسانه, ارزش های فردی, انعطاف پذیری شناختیThis research was carried out with the aim of developing a structural model of the role of media literacy on personal values with the mediation of cognitive flexibility, and in terms of its practical-developmental purpose, and in terms of data collection, it is descriptive-survey. The statistical population of the research is the women of Tehran, and in this research, Morgan's table was used to select the sample size, and 107 people were selected by simple random method according to the desired statistical population. In this research, the tools of data collection are Tamman's pattern questionnaire (1995), Schwartz's personal values, Dennis's cognitive flexibility, and SPSS and SmartPLS 3 software were used for data analysis. The results of the research showed that media literacy had an effect on the personal values of women in Tehran with an intensity of 0.228 and cognitive flexibility on the individual values of women in Tehran with an intensity of 0.505, but the role of media literacy on the level of cognitive flexibility of women in Tehran and literacy The media on personal values with the mediating role of cognitive flexibility of Tehran women was not confirmed according to the significance level which is higher than 0.05. The findings of the present study can increase cognitive flexibility and reduce the negative effects of the media through the promotion of individual values and its componentsKeywords: media, Media literacy, Personal Values, cognitive flexibility
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.