به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

داریوش مهرشاهی

  • داریوش مهرشاهی*
    در تاریخ فرهنگی بسیاری از جوامع و تمدن های گذشته، کاروانسراها نقش تعیین کننده ای را در حیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دفاعی- امنیتی عهده دار بوده اند. به طوری که، کاروانسراها، نه تنها به عنوان استراحتگاه و مامنی برای مسافران، بازرگانان و کاروان ها بودند، بلکه نقش مهمی در اقتصاد و تجارت و توزیع تولیدات و درآمدها در مناطق گوناگون داشتند. همچنین، به عنوان اقامتگاه ها و همچنین   محلی برای تعاملات فرهنگی و تبادل اندیشه ها و آداب و رسوم بین  مردم بودند. به علاوه، مکان هایی  برای انتشار و تبادل اخبار سیاسی و اقتصادی بین مناطق مختلف یک کشوربه شمار می رفتند. نوشتار حاضر، به بررسی سوابق موجود پیرامون یک میراث فرهنگی به جا مانده از عهد صفویه، یعنی کاروانسرای قلعه خرگوشی ندوشن پرداخته است. برای این منظور، با مطالعه اسنادی، و با بکارگیری رویکرد توصیفی- تحلیلی، پرسش های پژوهشی در سه محور بررسی گردید: تاریخچه و اسناد تاریخی کاروانسرا، بررسی چگونگی و دلایل تخریب بنای قلعه، انتساب مکانی بنای قلعه. پیام اصلی این نوشتار، بر لزوم توجه به مرمت و احیای این اثر از طریق دادن کاربری نو به آن تاکید دارد تا بتواند میراث گرانبهایی را از تاریخ گذشته ما، بهتر و موثرتر به نسل کنونی و آینده بازشناساند.
    کلید واژگان: کاروانسرا, قلعه خرگوشی, تاریخچه معماری, اسناد تاریخی, ندوشن
    Daryoush Mehrshahi *
    In the cultural history of several past civilizations, caravanserais have played a decisive role in economic, social, cultural, political and defense-security history. Thus, caravanserais not only served as a resting place and refuge for travelers, merchants and caravans, but also played an important role in the economy and trade and the distribution of products and incomes in various regions. They also served as temporary residences for people from different lands and ethnicities, and thus a place for cultural interactions and the exchange of ideas and customs between them. In addition, they were places for disseminating and exchanging political and economic news between different regions of a country.The present article examines the existing records of a cultural heritage left over from the Safavid era, namely the Caravanserai of Nodoshan Rabbit Castle. For this purpose, by studying documents, and using a descriptive-analytical approach, research questions are examined in three areas: history and historical documents of the caravanserai, how and why the castle building was destroyed, and the spatial assignment of the castle building. The main message of this article emphasizes the need to pay attention to the restoration and revival of this work by giving it a new use so that it can better and more effectively recognize the precious heritage of our past history to the present and future generation.
    Keywords: Karvansarai, Castle, Khargooshi, Nodoushan, Historical Records
  • دغ ارنان / بلندترین چاله بسته ایران مرکزی در استان یزد
    داریوش مهرشاهی
  • مرتضی فتاحی، داریوش مهرشاهی
    کوهریگ، پدیده ای ناشی از تراکم ماسه بادی و مواد آواری در دامنه کوه است که به دلیل عملکرد متقابل و چندگانه بادهای شدید، وجود مانع و فرآیندهای دامنه ای پدید می آید. متاسفانه این پدیده در جغرافیایی طبیعی ایران به خوبی مورد شناسایی و بررسی قرار نگرفته، مطالعه آن می تواند به شناخت بهتر روند تغییرات محیطی کمک کرده و در برنامه ریزی های محلی یاری رساند. کوهریگ مورد بررسی در این تحقیق، به دلیل دست خوردگی کمتر، در حدود چهار کیلومتری باختر تفت انتخاب شده است. نمونه های ماسه بادی از عمق 0. 4 و 4. 2 متری از سطح تپه انتخاب گردید. نمونه ها پس از شستشو و انجام مراحل تمیز کردن کانی کوارتز، به روش پرتو افشانی رخشان نوری سن یابی شدند. سن های به دست آمده نشان می دهند که شکل گیری حداقل نیمه بالایی این کوهریگ بین عمق های گفته شده، حد فاصل بازه زمانی معادل یا نزدیک به آخرین حداکثر یخچالی وورم (بین 18 تا 24 هزار سال پیش) روی داده است. میزان رسوب گذاری میانگین سالانه ماسه بادی از یک میلیمتر تا بیش از 1. 33 میلیمتر در سال به دست آمد که در صورتی که این نرخ به واقعیت نزدیک باشد، این کوهریگ در یک بازه زمانی حدود پنج تا حداکثر هشت هزار سال در اواخر پلیئستوسن نهشته شده است. این تعیین سن نشان می دهد که برخلاف نظر رایج در مورد تسلط شرایط مرطوب و پرباران تر کواترنر ایران همزمان با دوره های سرد یخچالی، حداقل در بخشی از این دوره و در مرکز ایران، اقلیم سرد و خشک با عملکرد فرآیندهای بادی برتری داشته است.
    کلید واژگان: کوهریگ, ژئومورفولوژی و تعیین سن, رسوبات کواترنر, فراشاه
    Morteza Fattahi, Dariush Mehrshahi
    The sand ramp (or Kouh Rig as in Farsi) is a phenomenon formed by accumulation of sand and other materials in the upwind side or leeside of a mountain slope. This formation is due to the multiple interactions of extreme wind actions, feeding and displacement of sand, physical obstacles, and slope-induced processes. Unfortunately, the phenomenon is not well-known in the physical geography studies of Iran. The sand ramp, about five km west of Taft city, was selected to be investigated due to its relative intactness. Some sand samples were extracted from the depth of 0.4m and 4.2m on the top of the sand ramp. The samples were cleaned several times to provide pure quartz particles that were then analysed using the Optically Stimulated Luminescence (OSL) dating method. The results of dating indicated that the top half section of Farashâh sand ramp was probably accumulated during or near the last glacial maximum phase (something between 18000 to 24000 years ago). The results also emphasize that, in contrast to the theory of cold and wet conditions, with more rain during the glacial phases of Quaternary on the Iranian plateau, at least for parts of the glacial (cold) phases, colder and drier environments with very active winds were dominant on the central Iran.
    Keywords: Sand ramp, Geomorphology, dating, Quaternary, Farashâh
  • مرتضی فتاحی*، داریوش مهرشاهی
    نهشته های لسی تاریخچه آب و هوایی و وضعیت جریان گردوغبار جوی دوران گذشته را در خود ضبط کرده اند و وجود آنها در یک منطقه، مراحل مختلفی از تغییر اقلیم در دوره زمین شناسی «کواترنر» را نشان می دهد؛ اما جهت استفاده مناسب از این منبع اطلاعات، نیاز به تعیین سن این نهشته ها و میان لایه های کهن خاک بین آنها داریم. جهت سن یابی رسوبات لس توسط لومینسانس برانگیخته نوری (OSL) به دو پارامتر دز معادل دز طبیعی محیط و دز سالانه نیاز است. به منظور اندازه گیری دز معادل معمولا از روش SAR استفاده می شود. اما در این مطالعه به دلیل خالص نبودن کوارتز پس از دو مرحله شستشو با اسید فلوریدریک به دلیل تولید سیگنال مادون قرمز، از روش نور آبی پس از مادون قرمز ([Post IR] OSL) استفاده شد. در این بررسی دز معادل دز طبیعی نمونه های برداشت شده با تحلیل داده ها در برنامه آنالیست به روش هیستوگرام محاسبه شد. دز سالانه محیط توسط روش ICP و سن نمونه یا آخرین زمان رسوبگذاری آن 3900 ± 34600 سال پیش به دست آمد. با توجه به این سن، زمان رسوب گذاری ذرات سیلت معادل اواسط دوره وورم بوده است که به آخرین عصر یخچالی مربوط می شود. به این دلیل رسوب گذاری این لس ها در ایران مرکزی در شرایط سرد و خشک بوده و با وزش بادهای شدیدی که منجر به ایجاد کوهریگ هایی نیز در مناطق اطراف دشت یزد شده بودند مطابقت دارد.
    کلید واژگان: سن یابی, لومینسانس برانگیخته نوری, لس, دیرینه اقلیم کواترنر, میبد
    Morteza Fattai *, Dariush Mehrshahi
    Loess deposits mainly of silt particles with different mineralogical sources have covered about 10 percent of the Earth land area. World-wide studies on loess deposits show that most of the loess deposits accumulated during the Glacial ages while during the inter-glacial phases their accumulation has stopped or dramatically lessened. Loess deposits have recorded the past climatological history within their grains which can be used to distinguish possible climate changes during the Quaternary period. Dating of paleo-proxy records such as loess sediments also have the potential for understanding the chronology of paleo environmental events including tectonic activities. Loess deposits around the world were among the first sediments to be used for luminescence dating particularly within the arid and semi-arid areas.
    The development of luminescence dating techniques and our understanding of loess palaeosol sequences have progressed over the past 35 years with both fields of study supporting the development and understanding of the other. Luminescence dating dosimeters are grains of feldspar and quartz, which are both typically abundant in loess, and, because loess is a fine-grained aeolian deposit and its nature implies medium-to-long transport distances, any previous luminescence signal should be reset (or ‘removed’) prior to deposition. Luminescence dating is also an important tool for developing numerical chronologies for loess deposits, providing comparison of different records and the study of correlations between records. Furthermore, the event being dated is the last exposure of the sediments to daylight, which directly relates the luminescence age to the time of deposition of the sediment.
    Study and dating of loess deposits from different parts of Iran can help to test this hypothesis. Several investigations on loess deposits from North and North-eastern Iran (including North of Alborz Mountains, Gorgan and Gonbad Kavous) led to limited chronological results. On the other hand, although loess sediments have been distinguished in different parts of central Iran (i.e. Kerman and Yazd provinces) there was not a single study of loess deposits in this area so far. As a result, we decided to attempt a research on loess deposits of central Iran. One of important areas of loess remains in central Iran is Maibod area located in central part of Yazd Province. Maibod is located in the main high-way towards the Persian Gulf region. Loess deposits formed as local ridges accumulated on an extended fault-erosional terrace in southern side of Maibod. Since study and dating of such deposits can clarify parts of tectonic history of Maibod area the outcome from such research is correct can be crucial. Furthermore, investigation on loess deposits of such dating-free location can significantly add to its Quaternary Paleoenvironmental/Paleoclimatological knowledge.
    Consequently, we extracted a sample from parts of loess deposits over the Maibod terrace. The extraction point is located on the western side of Maibod City where the loess sediments becoming very hard and they formed wide varieties of yardang to interfluve ridges with a few meters height. Contaminated Quartz grains of 90–180 μm and the post IR single-aliquot regenerative-dose protocol were employed for De determination. Experiments were carried out in Oxford University using a Riso TA-15a automated TL/OSL system (Botter-Jensen, 1997) incorporating an IR laser diode (400mW, 830±5 nm), and a Strontium-90 beta source.
    After laboratory works and dating of the sample (at 30000 to 39000 years ago) the accumulation period has been distinguished at around the middle of the last glacial age (Wurm). Considering the major water erosion over both top loess (late Quaternary) and its green marl basement (Neogene) and due to the distinct slope escarpment (terrace-like feature) we can conclude that the accumulation phase was after the last fault activity. In other words, most active seismic event has happened earlier than loess deposition before 3000 to 39000 years ago. Due to the relatively intact feature of nearby ancient Narin castle (3000 years old) we can conclude that the most sever tectonic activities in the area occurred between 3000 to 40000 years ago approximately. Such single conclusion needs to be evaluated with more studies and many OSL dating on loess deposits of central Iran
    Keywords: dating, OSL, loess, quaternary paleoclimate, meibod
  • دمای میانگین دوره سرد اواخر پلیستوسن / در محدوده یزد بر مبنای شواهد یخچالی دره خضرآباد
    داریوش مهرشاهی
  • داریوش مهرشاهی *، نعیمه سادات محصل همدانی
    در سال های اخیر وقوع زلزله های مرگبار در مناطق فعال لرزه ای باعث گردیده تا پدیده روانگرایی مورد توجه محققین قرار گیرد. در مناطقی که آب زیرزمینی نزدیک به سطح زمین می باشد، ارتعاشات ناشی از زمین لرزه می تواند چسبندگی و انسجام میان ذرات تشکیل دهنده خاک را از بین ببرد، و خاک حالت مایع و روان به خود بگیرد در این حالت روان گرایی اتفاق می افتد. روانگرایی اغلب باعث خسارت های وسیعی بر تاسیسات شهری و روستایی، سازه های ساحلی، منابع آبی و خطوط انتقال آب، گاز می شود. در این پژوهش سعی شده تا با مطالعه عوامل اصلی ایجاد روانگرایی، با استفاده از مدل فازی به پهنه بندی نواحی مستعد وقوع این پدیده پرداخته شود. شهرستان ابرکوه به دلیل شرایط مورفوتکتونیکی و وجود گسل های فعال به ویژه گسل اصلی دهشیر- بافت و شاخه های فرعی آن، ویژگی های زمین شناسی و وجود رسوبات جوان کواترنر و وجود منابع آب های زیرزمینی در معرض خطر روانگرایی می باشد. جهت مدل سازی، شش معیار به عنوان عوامل اصلی و تاثیرگذار در ایجاد روانگرایی در نظر گرفته شد که با استفاده از توابع عضویت فازی درسیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS10)، فازی شده اند. پس از فازی سازی لایه ها، عملگر گامای فازی اجرا گردید. جهت افزایش دقت در به دست آوردن نقشه ی حساسیت نواحی مسنعد وقوع روانگرایی در منطقه، از سه گامای 7/0، 8/0 و 9/0 استفاده شد. پس از مقایسه لایه های حاصل از سه گامای مورد نظر این نتیجه حاصل که نقشه به دست آمده از مقدار گامای 9/0 دارای قدرت هم پوشانی بهتر و نیز دقت بالاتر در پهنه بندی نواحی از نظر حساسیت به وقوع روانگرایی می باشد. درنتیجه این مدل سازی مشخص شد حدود 100 کیلومتر مربع از وسعت شهرستان، در معرض خطر بالای وقوع روان گرایی است که عمدتا نواحی شمال شرق، شرق و جنوب شرق شهرستان را در بر می گیرد. نواحی با احتمال خطر وقوع متوسط، 65 کیلومتر مربع برآورد شده است که جنوب شرق و تا حدی مرکز شهرستان را در بر دارد.
    کلید واژگان: روانگرایی, سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS), مدل فازی, شهرستان ابرکوه
    Daryoushm Mehrahahi *, Naimatosadat Mohasselhamedani
    Catastrophic earthquakes and their consequences have led to specific attention to liquefaction effects during recent years. Within areas with a higher groundwater level, seismic vibration occurring due to an earthquake can decrease the cohesiveness and strength of water-richsand soils and turn them suddenly into liquid materials. Such a process of changing solid materials to liquid ones under seismic effects is called “liquefaction”. Liquefied saturated soils may deform with little shear resistance.This can cause extensive damages to urbanand rural buildings and other structures such as coastal foundations, sea rigs, water resources, wateror gas pipelines, and power pylons. Some parts of Abarkuh county is under liquefaction risk due to morphotectonic conditions and active fault systems, such as the main Dehshir-Baft fault and its accessory branches, young Quaternary deposits with especial geological conditions and existence of extensive undergroundwater. Due to the lack of studies on the liquefaction risk and the significance of preventingany consequent life losses or financial damages in AbarkuhCounty, we try to study the major factors of triggering liquefaction, investigating the areas with higher risk factors.We also make some suggestionsas to reduce probable losses. To evaluate the major factors that affect liquefaction, G.I.S software, and, to determine the high risk areas, a fuzzy logic model are used. After making fuzzy layers to increase the sensitivity of liquefaction zonation mapping, threeGama phases of 0.7, 0.8, and 0.9are used. By comparing different Gama effects, we have decided to execute Gama 0.9 level due to its higher resolution and better coverage on liquefaction zonation. The result of this modeling indicates the location of a 100 km2 area within a high risk factormainly in NE, E and SE parts of the county. The area of moderate risk with about 65 km2 is located in SE and near the central of the county.
    Keywords: Liquefaction, geographic information system (GIS), Fuzzy model, Abarkuhcounty
  • داریوش مهرشاهی، علیرضا بقایی نیا
    مطالعاتی هر چند محدود بر روی پدیده های یخچالی ایران مرکزی توسط محققین خارجی و ایرانی انجام شده است که همه آن ها به تغییرات آب و هوایی در کواترنر دلالت دارند. با این وجود در مورد شدت این تغییرات و شرایط دما و بارش در ایران مرکزی در طول دوره های سرد کواترنر مطالب متفاوتی اظهار شده است. اگرچه همه این مطالعات به شرایط سردتری در این دوره ها اشاره کرده اند ولی میزان شدت سرما مورد اختلاف بوده است. برخی از این پژوهشگران در مورد نواحی مختلف ایران، به تغییرات دمایی منفی 3 تا 6 درجه اشاره داشته اند و برخی حتی افت دمایی را تا بیش از 12 درجه دانسته اند. از سوی دیگر برخی از این پژوهشگران شرایط اقلیمی را در طول دوره های سرد خشک تر از امروز تا بدون تغییر، اگر چه با موازنه مثبت؛ و برخی دیگر، به ویژه پژوهشگران ایرانی، مرطوب تر از میانگین امروزی دانسته اند. در این تحقیق تلاش شده با تشخیص شواهد یخچالی گذشته از قبیل سیرک ها و دره های یخچالی، مورن ها و موقعیت ارتفاعی آن ها و برآوردهای آماری تا تغییرات دمایی و بارشی همزمان با پیشروی یخچال ها مورد بررسی قرار گیرد. برای یافتن تغییرات بارش و دمای گذشته، با استفاده از آمار امروزی خطوط همدما و همبارش و با توجه به خطوط میزان افت یا افزایش بارش و دما و با به دست آوردن خط برفمرز (صفردرجه) وورم، اقدام به تعیین معادله همبستگی خطی با روش کمترین مربعات گردید. با این روش تغییر میزان بارش و دمای آخرین دوره سرد کواترنر (وورم) برای حوضه مورد نظر به صورت خطوط میزان منحنی مربوطه به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دمای میانگین در دوره سرد تا بیش از ده درجه کمتر از میانگین امروز و بارش متوسط در مقاطع ارتفاعی متفاوت بین 8.1 تا 3 برابر افزون تر از میانگین امروزی در منطقه مورد مطالعه بوده است.
    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, شرایط کواترنر, شواهد یخچالی, شیرکوه, یزد
    Daryoush Mehrshahi, A. Baghaeenia
    Studies have been done; although not frequently, on glacial features of central Iran by foreigners and Iranian researchers which all refer to climate changes during Quaternary period. However, there are controversial opinions about the extents of the changes and temperature and precipitation conditions over central Iran during cold phases (equal to glacial phases) of Quaternary. Although all studies agree with colder conditions during the Late Quaternary, they have differences over the extremity of the weather conditions. Some of the researchers indicate temperatures as low as minus -36° C during colder phases, although some others believe in temperature as low as less than minus 12° C. Some studies signify a drier than today or with no precipitation difference, though with some positive moisture balance and some others believe on a moisture conditions than today. In this research we have investigated the glacial evidence such as: valleys and cirques, moraines and their altitudinal locations, along with statistical analyses to distinguish any probable temperature and precipitation changes during the cold phase in Shir Kuh northern slopes. Using Write method to establish the Wurm firn line we reconstructed the thermal counter intervals within the watershed. Regression correlations used to reconstruct changes on temperature and precipitation compared with contemporary meteorological data.
    Keywords: Climate Changes, Quaternary Environments, Glacial Evidence, Fakhrâbad, Shirkuh, Yazd
  • داریوش مهرشاهی
    کوهریگ ها رسوباتی هستند که در دامنه ی برخی تپه ها و رشته کوه های نواحی بیابانی و نیمه بیابانی تشکیل می شوند. پیش از این، کوهریگ ها را محصول فرآیندهای بادی می-دانستند. مطالعات جدید، نشان می دهند که اگرچه در پیدایش آن نقش باد در درجه ی اول اهمیت قرار دارد ولی سایر فرآیندها، از قبیل فرآیندهای دامنه ای و آبی، نیز در تکامل آن دخالت دارند. چگونگی تشکیل و تجمع مواد بادی و سپس، دخالت سایر عوامل و فرآیندهای ژئومورفولوژیک، با تراکم لایه های مشخصی از مواد دامنه ای و جریانی (آبرفتی) هر کدام نشانه هایی از شرایط اقلیمی یا محیطی گذشته به شمار می روند. از آنجاکه اهمیت این پدیده در مطالعات ژئومورفولوژی یا جغرافیای طبیعی ایران مورد توجه قرار نگرفته است، هدف این مقاله بررسی ویژگی های قابل توجه این پدیده و معرفی آن به جامعه ی جغرافیای طبیعی ایران است. مطالعه ی شرایط فیزیکی، شکل استقرار و ساختار رسوبی چنین پدیده ای در موقعیت های جغرافیایی مختلف، به ما امکان دسترسی به اطلاعات مفیدی از قبیل جهت و شدت وزش باد، روند تغییر اقلیم، شرایط فرسایش در منطقه و حتی تاثیر برخی از رویدادهای تکتونیکی و حرکات دامنه ای را می دهد. برای تشریح بیشتر این پدیده، ضمن ارایه ی جمع بندی مطالعات کتابخانه ای، مثال هایی از مطالعات میدانی در استان یزد مطرح شده است.
    کلید واژگان: کوهریگ, فرآیندهای بادی, فرآیندهای دامنه ای, استان یزد, ژئومورفولوژی ایران
    Dr. D. Mehrshahi
    Sand hills are deposits which are formed at hillsides of some hills and mountains of the desert and semi desert areas. Previously, Sand hills were known as the product of wind processes. New studies show that although the role of wind has the first importance degree in emergence of such phenomenon but other processes including hill side and water processes are involved in its development. How the formation and accumulation of wind material and then the involvement of other geomorphologic factors and processes, with a certain layers compaction of hill side and flowing material (alluvial), each one are considered as the indicators of the past climatic or environmental conditions. Since the importance of this phenomenon has not been considered in geomorphologic studies of natural geography of Iran, therefore the purpose of this paper is to study and review the significant features of this phenomenon and introducing it to natural geography society of Iran. The study of physical conditions, settlement shape and sediment structure of such phenomenon in different geographical situations enable us to access useful information such as direction and intensity of wind blowing, trend of climatic change, erosion condition in the area and even the impact of some tectonic events and hill side movements.For more description of this phenomenon, while summing up the library studies, some examples of field studies in Yazd province have been indicated.
  • داریوش مهرشاهی، یونس خسروی
    یکی از مهم ترین متغیرهای ورودی برای محاسبه های بیلان آب و تهیه مدل های هیدرولوژیکی، توزیع مکانی بارش می باشد؛ بنابراین، خطای ناشی از آن، اثرهای مستقیمی در برنامه ریزی منابع آب خواهد داشت. از طرفی دیگر، به دلیل عدم پوشش کامل ایستگاه های اندازه گیری باران، برآورد بارش منطقه ای و یا تخمین بارش در منطقه های میان ایستگاه ها ضروری است. در این مطالعه، دو روش کریجینگ (ساده و معمولی) و رگرسیون خطی برپایه مدل ارتفاعی رقومی زمین را برای برآورد بارش سالانه، با استفاده از آمار بیست ساله (1986-2005) داده های بارش در23 ایستگاه باران سنجی در استان اصفهان، ارزیابی کرده ایم. بدین منظور، نخست به ازای هر مدل در روش کریجینگ، نیم پراش نگار آن را محاسبه کردیم؛ و با استفاده از تکنیک ارزیابی متقابل، خطای نقشه ها را برآورد کردیم و از میان چهارده نقشه، یک نقشه را به عنوان نقشه بهینه برگزیدیم؛ سپس داده های بارش و ارتفاع ایستگاه های مورد نظر را با استفاده از مدل رگرسیون خطی در محیط نرم افزار Curve Expert فراخوانی کردیم و با شانزده مدل برازش دادیم تا مدل بهینه مشخص شود؛ در نهایت، به منظور تعیین توزیع مکانی بارش و انجام میان یابی، مدلهای برتر هر دو روش را با یکدیگر مقایسه کردیم. بررسی های صورت گرفته نشان می دهند که تابع رگرسیونی کسینوسی برای میان یابی بارش در استان اصفهان، مناسب است.
    کلید واژگان: کریجینگ, رگرسیون خطی, مدل ارتفاعی رقومی (DEM), سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS), اصفهان
  • داریوش مهرشاهی، زری نکونام
    شهرستان سبزوار از مکان های مساعد برای رخداد مکرر پدیده گرد و غبار در شمال شرق کشور محسوب می شود. در این تحقیق تحلیل زمانی و فضایی پدیده گرد و غبار با استفاده از داده های ساعتی سمت و سرعت باد و وضعیت هوای حاضر و گذشته، طی دوره آماری بیست ساله 1367- 1387 انجام گرفت. با استفاده از نرم افزار View WRplot گلباد سالانه ایستگاه سینوپتیک سبزوار ترسیم شد. از آنجا که گلباد، وضعیت باد را به صورت کلی مشخص می کند و به طور خاص در مورد بادهای گرد و غبارزا اطلاعاتی به ما نمی دهد، در این مقاله دیاگرام جدیدی معرفی می شود که آن را گل غبار نامیدیم. گل غبار طبقه بندی و توزیع سمت و سرعت بادهای گرد و غبارزا (بادغبارها) را در یک دوره معین نشان می دهد. دیاگرام گل غبار به صورت سالانه و ماهانه برای ایستگاه سینوپتیک سبزوار ترسیم و سپس نتایج آن با دیاگرام های گلباد شهرستان مقایسه شد. به علاوه به این دیاگرام ها کمیت جدیدی به نام شعاع برایند اضافه گردید. این شعاع مقایسه گلباد و گل غبار را سریعتر و راحت تر می نماید. نتایج آماری این تحقیق نشان می دهد که طی دوره آماری مورد مطالعه، وقوع روزهای همراه با گرد و غبار در شهرستان سبزوار روندی افزایشی داشته و بیشترین احتمال وقوع آن در ماه های اردیبهشت و خرداد است و در بیش از 71 درصد مواقع در ساعات بعد از ظهر روی می دهد. باد غالب در دیاگرام های گلباد و گل غبار سالانه شرقی است. همچنین بادها در 4/85 درصد و بادغبارها در 36/81 درصد در طی سال در مسیر شرقی- غربی می وزند و کانال بادی را در این مسیر در منطقه ایجاد نموده اند، این نتیجه کاملا با وضعیت توپوگرافی شهرستان مطابقت دارد. سرعت متوسط بادغبارها 75/8 متر بر ثانیه برآورد شد که 50 درصد آن ها سرعتی بیش از 9 متر بر ثانیه دارند. مطالعه دقیق گل غبارهای ماهانه تاثیر سیستم های جوی متفاوتی را در شکل گیری این پدیده در منطقه اثبات می نماید. با افزایش تابش خورشید از اردیبهشت تا شهریورماه و به دلیل وجود دشت ها و کویرهای گسترده در اطراف سبزوار سیستم های حرارتی بر منطقه حاکم شده و جهت بادغبار غالب شرقی است اما از ماه مهر تا اردیبهشت، هم زمان با ورود سیستم های غربی به منطقه و وزش بادهای قوی در سطح زمین، از فراوانی بادغبارهای شرقی کاسته شده و به بادغبارهای غربی و جنوب غربی افزوده می شود، به طوری که جهت باد غالب در گلباد بهمن ماه شرقی بوده اما جهت بادغبار غالب در گل غبار این ماه کاملا غربی است. مقایسه شعاع برایند در ماه های مختلف سال این روند را به خوبی تایید می نماید. از این مطالعات در جهت کنترل منشاء تغذیه گرد و غبار و نیز برنامه ریزی های طبیعی منطقه می توان استفاده نمود.
    کلید واژگان: گرد و غبار, گلباد, گل غبار, بادغبار, شعاع برایند, شهرستان سبزوار
  • داریوش مهرشاهی، حمید مهرنهاد
    دشت یزد- اردکان که جزیی از ناحیه ایران مرکزی به شمار می رود از دیدگاه تکتونیک منطقه ای نسبتا آرام قلمداد شده است. هدف از این مقاله، بررسی ساختارهای مورفوتکتونیکی در این دشت است که نشاندهنده فعالیت های زمین ساختی جدید (کواترنر) در این حوضه به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، ضمن مطالعه نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و ژئومغناطیس به همراه بررسی عکس های هوایی منطقه و لوگ حفاری چاه ها، به مطالعات و اندازه گیری های زمینی اقدام گردید. مطالعات زمینی و اندازه گیری شیب، جهت و امتداد گسل ها و یا اشکال شبه گسل نشاندهنده تغییراتی در وضعیت رسوبات و سازندهای دوران سوم در محور دشت یزد- اردکان هستند. بررسی لوگ حفاری چاه ها نشان می دهد که گسل هایی فعالیت داشته اند که توسط رسوبات دوره کواترنر پوشیده و مدفون شده اند. در بخش هایی که گسل ها، موجب جابجایی جدیدتر عمودی یا مایل لایه های کواترنر شده اند تاثیر آن ها در سطح دشت نیز قابل مشاهده است که در نقشه های زمین شناسی ارائه شده است. از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با وجود آرامش تکتونیکی دشت یزد- اردکان مطالعه هرچه دقیق تر این ناحیه جهت ارزیابی دقیق تر شدت و زمان رویدادهای تکتونیکی جوان (سن گذاری حرکات) بسیار ضروری به نظر می رسد.
  • حمید مهرنهاد، داریوش مهرشاهی
    گسل دهشیر در دامنه جنوبی رشته شیرکوه قرار دارد و روند آن تقریبا مشابه با روند گسل اصلی زاگرس می باشد. این گسل منطقه مهمی از نظر سنگ های آمیزه رنگین به شمار می رود. به سمت غرب و جنوب غربی این گسل، چاله های گاوخونی، ابرکوه و سیرجان به وجود آمده اند (نبوی، 1355). گسل دهشیر به طول حدود 350 کیلومتر با جهت شمال غربی– جنوب شرقی از نایین آغاز شده و تا حوالی سیرجان ادامه می یابد (بربریان، 1367). یکی از مهمترین ویژگی های این گسل به فعالیت نئوتکتونیک آن مربوط می شود. در اطراف گسل اصلی و حتی در طول گسل های فرعی وابسته به آن، جا به جایی آبراهه های خشک در رابطه با حرکت عمدتا راست لغز گسل ها اتفاق افتاده است. این پدیده از طریق مطالعه عکس های هوایی و اطلاعات ماهواره ای و نقشه های مغناطیسی هوایی منطقه کاملا مشخص می شود. از سوی دیگر، رسوبات مزوزوییک و سنگ های آذرین نفوذی سنوزوییک در طول این گسل، مراحل دگرسانی هیدروترمال را که نشانه فعالیت تکتونیکی است نشان می دهند. فعالیت های هیدروترمال احتمالا در اوایل کواترنر به خاطر دوباره فعال شدن عمل گسل تحت اثر حرکات کوهزایی بعد از پاسادنین روی داده اند. در طول منطقه گسلی، مخروط های آبرفتی جوان، در بالای مخروط های قدیمی تر شکل گرفته اند که این امر نشانه ای از بالا آمدگی منطقه آبگیر در منطقه گسلی دهشیر به شمار می روند. چشمه های تراورتن زا و گنبدهای مربوطه در طول گسل به چشم می خورند که اکثرا در طول درزهای تکتونیکی وابسته به آن پدید آمده اند.
    این درزها به موازات گسل اصلی کشیده شده اند. شاهد دیگر از حرکات تکنونیکی در این زون، با جبهه تند و مشخص کوه ها و تپه های مشرف بر گسل مشخص می شود. چنین پدیده ای را می توان در مناطقی از قبیل مزرعه عبدالله و غرب اکبرآباد مشاهده کرد که در این نقاط تراورتن های مسطح بریده شده و ایجاد پرتگاه کرده اند اما در مناطق مشرف بر چاله های کویری عملکرد گسل موجب ایجاد اختلاف ارتفاع شده است. در برخی نقاط خط گسل لایه های تراورتن را قطع کرده که نشان دهنده حرکت راستگرد با مولفه قائم است. گسل دهشیر، از دیدگاه لرزه شناسی، دارای ویژگی لرزه ای ساکن است که نشانه ای از زمین لرزه بزرگ مقیاس در محدوده آن مشاهده نمی شود (بربریان، 1967). با این وجود، برای داشتن یک دیدگاه محکم در مورد احتمال فعالیت آینده آن نیاز به مطالعه دقیق تر وجود دارد. هدف از این مقاله تجزیه و تحلیل نحوه عملکرد این گسل و اثرات ژئومورفولوژیک آن در منطقه است.
    کلید واژگان: گسل, تکتونیک, ژئومورفولوژی, دهشیر, زاگرس, ایران
سامانه نویسندگان
  • داریوش مهرشاهی
    داریوش مهرشاهی
    (1378) دکتری جغرافیای طبیعی (گرایش ژئومورفولوژی مناطق خشک)، University of Sheffield, England
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال