رامین طیاری نژاد
-
اعجاز قرآن از کهن ترین و پربسامدترین مسئله ها در مطالعات قرآنی و کلامی است. در این میان، وجه شناسی اعجاز بیش از سایر ابعاد مورد توجه قرار داشته و درک آن علی الاغلب به مخاطب خاص نخبگانی محدود شده است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل محتوای کیفی مجموعه ای از آیات حاوی دیالوگ میان دو دیدگاه مخالف و موافق درباره آیت مندی قرآن، با رویکردی نو به واکاوی کیفیت درک اعجاز قرآن ناظر به مخاطب عام بپردازد. یافته های تحقیق حاکی از تکیه ویژه قرآن بر اسلوب دیالوگ در بیان مسئله آیت مندی قرآن و دلالت های ویژه ای در این زمینه است. «هدایت» کانونی ترین مشخصه این اعجاز است. هدایت خاص قرآن دانایی صرف نیست که از ایمان و عقیده منفک باشد، بلکه نوعی برانگیختگی درونی است که فرد را به حقیقتی باورمند و مشتاق می کند؛ ماهیت این هدایت به گونه ای است که تحقق آن، مستلزم و توام با درک آیت مندی قرآن نیز می باشد. آیت مندی (اعجاز) قرآن کریم را می توان با «اعجاز دفعی» و «اعجاز تدریجی» صورت بندی کرد. نمود اعجاز دفعی قرآن در «لینت قلب» است و این پدیده در «ساحت فردی» رخ می دهد و نمود اعجاز تدریجی در «الفت قلوب» است و این پدیده طی فرایندی معین در «ساحت اجتماعی» رخ می دهد که می توان از آن به جلوه اجتماعی اعجاز قرآن تعبیر نمود. عامل اصلی در این رخداد، تاکید بر «هویت زبانی» قرآن از طریق «تلاوت و استماع» است. «دیالوگ با قرآن» مهارتی است که به کارگیری آن در موقعیت مناسب، می تواند اسلوب موثری در ظهور اعجاز دفعی قرآن نزد مخاطب عام و زمینه ساز اعجاز تدریجی آن باشد.کلید واژگان: قرآن کریم, اعجاز قرآن, زبان قرآن, دیالوگ, هدایت, تحلیل محتواThe miracle of the Quran is one of the oldest and most frequent issues in Quranic and theological studies. In the meantime, the morphology of Ejaz has received more attention than other dimensions and its understanding is mostly limited to a specific elite audience. This research aims to analyze the qualitative content of a collection of verses containing a dialogue between two opposing and agreeing points of view about the verses of the Qur'an, with a new approach to analyze the quality of the understanding of the miracles of the Qur'an for the general audience. The findings of the research show that the Qur'an relies on the dialogue style in expressing the issue of the verses of the Qur'an and special implications in this context. "Guidance" is the most central feature of this miracle. The specific guidance of the Qur'an is not mere knowledge that is separated from faith and belief, but it is a kind of inner arousal that makes a person believe and yearn for a truth; The nature of this guidance is such that its realization requires and is accompanied by the understanding of the verses of the Qur'an. The verses (miracles) of the Holy Qur'an can be formulated as "repulsive miracles" and "gradual miracles". The manifestation of the repulsive miracle of the Qur'an is in the "lint of the heart" and this phenomenon occurs in the "individual field" and the manifestation of the gradual miracle is in the "distraction of hearts" and this phenomenon occurs during a certain process in the "social field" which can be transformed into a social manifestation. He explained the miracles of the Qur'an. The main factor in this event is emphasizing the "linguistic identity" of the Qur'an through "recitation and listening". "Dialogue with the Qur'an" is a skill that, using it in the right situation, can be an effective method in the appearance of the repulsive miracle of the Qur'an to the general audience and the foundation of its gradual miracle.Keywords: Holy Qur'an, miracles of the Qur'an, language of the Qur'an, Dialogue, content analysis
-
در مراتب جرح و تعدیل روات، شدیدترین برخوردها از سوی رجالیان متقدم با غالیان صورت گرفته و در مواجهه با این دیدگاه، دو اقدام صورت پذیرفته است: در عصر حاضر عده ای از رجال شناسان تلاش کرده اند با رفع اتهام غلو از برخی راویان، راهی برای پذیرش روایات آن ها بیابند و از دیرباز عده انگشت شماری حتی با فرض احراز غلو، آن را مانعه الجمع با وثاقت راوی ندانسته اند. آیت الله خامنه ای ازجمله قائلان به امکان جمع میان وثاقت و غلو است و با ادله قابل ملاحظه ای، راهی برای اعتماد به برخی متهمان به غلو گشوده اند. چیستی منطق این دیدگاه، پرسشی است که پاسخ به آن، نقش بسیار موثری در بازسازی و جریان شناسی غالیان خواهد داشت. بر این اساس پژوهش حاضر درصدد است با شیوه اسنادی در گردآوری داده ها و روش تحلیلی - توصیفی به مثابه ابزار ارزیابی داده ها، به نقد این دیدگاه بپردازد. بخشی از یافته های تحقیق این چنین قابل گزارش می باشد: طرد کلی روایات هریک از جریان های مورد تردید از سوی تمام رجالیان متقدم، ملازم با عدم وثاقت آن ها است و چون طرد کلی روایات غلات از سوی تمام رجالیان متقدم ثابت نشده است، اثبات عدم وثاقت غلات با استفاده از رویکرد رجالیان متقدم، ممکن نیست. به دیگر سخن، ازآنجاکه دلیل دیگری جز رویکرد رجالیان متقدم برای عدم توثیق غلات وجود ندارد، نمی توان حکم کلی به عدم وثاقت غالیان داد. از سوی دیگر منطقا غلو مادام که در سطح یک نگرش اعتقادی مطرح باشد، زیانی به وثاقت راوی وارد نمی سازد و از این حیث تفاوتی با دیگر نگرش های اعتقادی مانند واقفیه، فطحیه و... نمی کند. با این وجود نمی توان از شناخت ماهیت غلو به مثابه معیار مهمی در تحلیل نوع مواجهه با غالیان چشم پوشید.
کلید واژگان: رجال, آیت الله خامنه ای, وثاقت, غالیان, غلوIn the levels of jarh (criticizing) and ta’deel (praising) narrators, the most severe confrontations by early rijali scholars were with the ghalis (exaggerators). In response to this viewpoint, two approaches have been taken: In the present era, some rijali scholars have tried to remove the accusation of exaggeration from some narrators to find a way to accept their narrations. From ancient times, a few have even assumed, even if exaggeration is proven, that it does not prevent a narrator from being reliable. Ayatollah Khamenei is one of those who believe in the possibility of bringing reliability and exaggeration together, and with considerable evidence, he has opened a way to trust some of those accused of exaggeration. The nature of this viewpoint is a question whose answer will play a very important role in reconstructing and understanding the ghali. Therefore, this research aims to evaluate this viewpoint using a documentary method for collecting data and an analytical-descriptive method as a tool for evaluating data. Part of the research findings can be reported as follows: The complete rejection of the narrations of each of the questionable groups by all early rijali scholars is accompanied by their unreliability, and since the complete rejection of the narrations of the ghali by all early rijali scholars has not been proven, proving the unreliability of the ghali using the approach of early rijali scholars is not possible. In other words, since there is no reason other than the approach of early rijali scholars for not considering the ghali reliable, a general judgment cannot be made about the unreliability of the ghali. On the other hand, logically, as long as exaggeration is at the level of a belief, it does not harm the reliability of the narrator and, in this regard, is no different from other beliefs such as Waqifiyya, Fathites, and so on. However, one cannot ignore the understanding of the nature of exaggeration as an important criterion in analyzing how to deal with the ghali.
Keywords: Rijal, Ayatollah Khamenei, Reliability, Ghali, Exaggeration, Jarh, Ta’Deel -
قرآن کریم به معرفی «آیات» و مصادیق و کارکردهای آن پرداخته است. «الفت قلوب» نشانه ای از این دست آیات است که کثیری از اندیشمندان ناظر به وضعیت تاریخی زمانه نزول، از آن به اعجاز اجتماعی یاد کرده اند. کشف الگوی مفهومی برای تحلیل پدیده الفت قلوب، مسیله مهمی است که تاکنون مغفول مانده است. این تحقیق درصدد است با بررسی آیات مشتمل بر الفت قلوب و بهره گیری از روش اکتشافی تحلیل محتوای مضمونی در واکاوی زنجیره آیات همسو و نیز با رویکردی پدیدارشناختی به شیوه تاثیرگذاری قرآن در مخاطب عصر نزول، الگوی مفهومی الفت قلوب و نسبت آن با آیت مندی قرآن را تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد قرآن در بیش از 300 آیه به ترسیم «نظامی از آیات» با مصادیق و کارکردهای گوناگون پرداخته است؛ بسیاری از آیات با کارکردهای «تعقلی»، «تفقهی»، «تذکری»، «تفکری»، «تعلمی» و... معرفی شده اند، ولی کارکرد «هدایتی» تنها برای دو آیه یعنی «قرآن» و «الفت قلوب» به کار رفته است. ظهور هدایت خاص قرآنی که از طریق استماع تلاوت به قلب منتقل و در آنجا محقق می شود، با «لینت قلب» در ساحت فردی و «الفت قلوب» در ساحت اجتماعی همراه است. الفت قلوب امری خارق عادت، غیروابسته به شیون مادی و متفاوت با اتحادهای مرسوم اجتماعی است. این پدیده به عنوان بروز اجتماعی اعجاز قرآن، از الگوی معینی تبعیت می کند که در این پژوهش مورد تبیین قرار گرفته است.
کلید واژگان: قرآن کریم, اعجاز قرآن, الفت قلوب, هدایت, تحلیل محتواThe Holy Quran has introduced "verses" and their examples, types and functions in several verses. "Ulfat Qulub" is one of these verses. This has led many thinkers of the historical situation of the time of revelation to refer to it as a social miracle. Discovering a conceptual model for analyzing the phenomenon of heart failure is an important issue that has been neglected so far.This study intends to study the verses containing the heart and use the heuristic method of thematic content analysis in the emergence and analysis of the chain of verses and also with a phenomenological approach to the effect of the Qur'an on the audience of the time of revelation, the conceptual model of heart and its relationship with Qur'anic items. To explain.The findings of the research show: 1) The word "verse" and its derivatives in more than 300 verses have been referred to different examples and "reason", "thanksgiving", "remembrance", "thinking", "contemplation", "learning", "Piety", "faith" and "guidance" are among the functions of the verses. 2) None of the divine verses and miracles are characterized by "guidance" and "guidance" is only a specific function of the two verses, namely "the Qur'an" and "the hearts". 3) The three themes of "listening", "recitation" and "heart" form the conceptual network of the method of guiding the Qur'an. Accordingly, the specific guidance of the Qur'an is transmitted to the heart through listening to the recitation and is realized there. 4) The attachment of hearts is an extraordinary thing,.....
Keywords: Holy Quran, Quran Miracle, Heartfelt, guidance, content analysis -
مجله کتاب قیم، پیاپی 28 (بهار و تابستان 1402)، صص 177 -199مرجعیت قرآن کریم از تعابیر نوظهور حوزه مطالعات تفسیری به شمار می آید که ضمن وفاق اکثری بر اصل آن، رویکردهای متفاوتی درباره آن وجود دارد.این پژوهش درصدد است با روش تحلیل محتوای کیفی در استخراج مضامین و مقوله ها از بیانات آیت الله خامنه ای، گرانیگاه فکری ایشان در زمینه مرجعیت قرآن را کشف و ارایه نماید.یافته های تحقیق کاشف از عقیده آیت الله خامنه ای به «مرجعیت / امامت قرآن کریم» در فرایندهای حکمرانی، بنیان های دانشی و سبک زندگی است. این نظریه که بر مجموعه ای از مبانی «قرآن شناسی» (بر پایه پدیدارشناختی قرآن)، «انسان شناسی» و «دین شناسی» استوار است، در سه مقوله کلان و سیزده مولفه خرد سامان یافته است؛ «تدبر» دال مرکزی مقوله «الزامات مرجعیت قرآن» است که به موجب آن نظریه مرجعیت متکی به یک هویت واحد و جمعی شکل گرفته از آگاهی های انسجام یافته ای است که محصول مجموع نگری به قرآن است. تحلیل های کمی حاکی از این است که مایز اصلی نظریه آیت الله خامنه ای با دیگر نظریات مشابه در مقوله «چرایی مرجعیت قرآن»، یک «مایز روشی» است. «ظهور عمل دینی» در قواره اجتماع (کارایی / امتداد اجتماعی معرفت)، دال مرکزی این مقوله است که دیگر دال های شناور، حول آن مفصل بندی شده اند. این دال مرکزی، ره آورد «دانایی توام با عاطفه» (توامانی عقل و دل) است و قرآن کریم تنها منبع معرفتی است که در روش تعلیمی خود، دانایی را توام با جهات عاطفی انسان به قصد تحقق کارایی می آمیزد. نقش راهبردی سه گانه «تلاوت، استماع، تدبر» در ساختار معرفت قرآنی و تعلیمات دینی، از این رهگذر بازیابی می شود.کلید واژگان: مرجعیت قرآن, آیت الله خامنه ای, تدبر, تلاوت, عمل دینی, عقل, عاطفهThe authority of the Holy Quran is one of the emerging interpretations in the field of interpretive studies, which, while most agree on its principle, there are different approaches to it.This research seeks to discover and present the intellectual base of Ayatollah Khamenei in the field of Quranic authority by using the method of qualitative content analysis in extracting themes and categories.Kashif's research findings are based on Ayatollah Khamenei's belief in the "authority / Imamate of the Holy Quran" in governance processes, the foundations of knowledge and lifestyle. This theory, which is based on a set of principles of "Quranology" (based on the phenomenology of the Quran), "anthropology" and "theology", is organized into three major categories and thirteen micro components; "Meditation" is the central signifier of the category of "requirements for the authority of the Qur'an", according to which the theory of authority relies on a single and collective identity formed from the cohesive consciousness that is the product of a collection of the Qur'an. Quantitative analysis indicates that the main difference between Ayatollah Khamenei's theory and other similar theories in the category of "why the Qur'an is referenced" is a "methodological difference". The "emergence of religious practice" in the context of society (efficiency / social extension of knowledge) is the central signifier around which other floating signs are articulated.Keywords: Quranic authority, Ayatollah Khamenei, Contemplation, recitation, religious practice, Intellect, Emotion
-
دانش ترجمه عهده دار انتقال معارف از زبان مبدا به زبان مقصد است. این جریان انتقال با توجه به پیچیدگی های خاص ساختار و اسلوب زبان مبدا، گاهی مشکل است. این امر درباره قرآن که از سویی فرهنگ زبانی مستقلی دارد و از سویی متنی مقدس (غیربشری) است، اهمیت مضاعف می یابد. یکی از موارد مشکل که در اغلب ترجمه های فارسی رخ نموده است، معادل یابی هایی است که از عبارت ﴿عن ید و هم صاغرون﴾ در آیه 29 سوره توبه صورت پذیرفته و منشا صدور احکام فقهی نیز شده است. این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی، سعی دارد ضمن ارزیابی آراء مفسران، فقیهان و مترجمان در دلالت یابی و ترجمه آیه، معادل دقیق فارسی آن را ارایه نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد بسیاری از مفسران و فقیهان و قریب به اتفاق مترجمان، بر اثبات تذلیل و تحقیر اهل کتاب در حال پرداخت جزیه تاکید کرده اند. این در حالی است که تذلیل جزیه دهندگان با معنای لغوی صاغر و حوزه معنایی آن در قرآن و با روایات و سنت اسلامی در تعارض است. در نهایت پس از بررسی ها این نتیجه حاصل شد که معنای هماهنگ با لغت و آیات و روایات، عبارت «تا در حد توان در حالی که منزلت پایینی را پذیرفته اند، جزیه بپردازند»، خواهد بود که در غالب ترجمه های مورد بررسی در این پژوهش ، رعایت نشده است.
کلید واژگان: قرآن کریم, ترجمه قرآن, ﴿عن ید و هم صاغرون﴾, جزیه, اهل کتابTranslation is responsible for transferring knowledge from the source-language text to the target-language text. This process of transfer is sometimes difficult due to the specific complexities of the structure and style of the source language. It becomes more important when the Qur’an, which has an independent linguistic culture on the one hand and is a sacred (non-human) text on the other, be the case. A problem occurring in most of the Persian translations is how to find a true equivalent for the Qur’anic phrase “’an yadin wa hum sāghirūn” (Tawbah (9): 29), resulting to issue special jurisprudential rulings. Applying the analytical-descriptive method, this paper tries to evaluate the opinions of commentators, jurists and translators for finding the meaning and translation of the verse, and then present its exact Persian equivalent. Findings show that based on this verse, many commentators and jurists as well as most of the translators emphasize the humiliation of the People of the Book in paying jizya (tribute), while it contradicts the literal meaning of sāghir and its semantic range in the Qur’an, Islamic hadith and Sunnah. In conclusion, it is proved that the meaning of the phrase, in harmony with the words, verses and traditions, will be “to pay jizya as much as possible while accepting a low status”, which is not observed in most of the translations examined here.
Keywords: Holy Qur’an, Translation of the Qur’an, ’An Yadin Wa Hum Sāghirūn, Jizyah (Tribute), People of the Book -
در روایت دعوت اقوام توسط انبیاء، مدح قوم یونس در نسبت با نکوهش سایر اقوام، یک وجه تمایز اساسی محسوب می شود. در این پژوهه به روش تحلیل محتوای مضمونی و استفاده از رابطه همنشینی مضامین در روش تحلیل گفتمان، با دسته بندی موضوعی آیات سوره یونس و توسعه شبکه مضمونی مرتبط در سایر آیات، چرایی ایمان آوری قوم یونس (ع) مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که اقوام تمامی انبیاء به جز حضرت یونس (ع)، تکذیب کننده آیات الهی بودند. مبتنی بر تحلیل های کمی، رویکرد غالب در سوره یونس، اتمام حجت با اقوام تکذیب کننده به دو طریق «انذار» و «استدلال ورزی» است. تحلیل های کیفی نشان می دهد که اقوام به تدریج طی یک رابطه طولی تدلی از اعلی به ادنی، به موضع «تکذیب گری» روی آورده اند و آنچه آن ها را ایمان ناپذیر کرده، اتخاذ چنین موضعی در برابر دین بوده است. عامل سوق دهنده اقوام به تکذیب گری، محیط اجتماعی ناسالمی بوده که متاثر از دو عامل «الگوی رفتاری» در درجه اول و «تغییر ذهنیت ها» در مرتبه بعد، توسط کنشگرانی با مرجعیت فکری و سیاسی تحت عنوان «ملا» شکل گرفته است. قوم یونس تنها قومی است که سخن از وجود چنین طبقه ای در آن یافت نشده و به جای آن در روایت های مربوط به این قوم، از حضور یک «عالم ناصح» نام برده شده است.
کلید واژگان: قرآن, سوره یونس(ع), ایمان, تکذیب, ملا, تحلیل محتوا, تحلیل گفتمانمجله آموزه های قرآنی, Volume:19 Issue: 35, 2022, PP 243 -265In the narration of the invitation of folks (people) by the prophets, the praise of the people of Yunus ʿalayhi as-salām (Arabic: یونس, Yūnus; Arabic synonym of Jonas or Jonah) is a fundamental difference and distinction in relation to the blame of other folks. The reason for the belief (faith) of the folk of Yunus in this study has been analyzed by the method of thematic content analysis and the use of the relation of themes in the method of discourse analysis with the thematic classification of the verses of Surah (chapter) Yunus and the expansion of the related thematic reticulated form in other verses. The findings indicate that the folks and people of all prophets, except Prophet Yunus peace be upon him, denied (were deniers, rejecters, repudiators of) the verses of God. The final notice (ultimatum) to the rejecting folks in two ways of warning and reasoning based on quantitative analysis is the dominant approach in Surah Yunus. The qualitative analyzes show that folks and people gradually turned to the position of refutation (denial) during a longitudinal (vertical, linear) correlation (relationship) of descending (Arabic: تدلی, Romanized: tadallī) [descending from the top to the bottom, coming and going down] from a higher (superior) position to a lower position and what made them unbelievable was the acceptance (the adoption) of such a position against religion. The motivating factor of folks to refutation (denial) is an unhealthy social environment that has been influenced by two factors, in the first place of the behavioral pattern and in the next place, the change of mindsets has been formed by activists with intellectual and political authority under the title of Mala’a (Arabic: ملا, Exalted chiefs, the Highest Chiefs, the Chiefs on high). The people of Yunus are the only people in whom there is no mention of the existence of such a class, and instead the presence of an advisor scholar is mentioned in the narrations related to this people.
Keywords: Quran, Surah Yunus (AS), Faith Refutation (denial), Mala’a (Arabic: ملا, exalted chiefs, the highest chiefs), Content Analysis, Discourse analysis -
قرآن کریم در حوزه های موضوعی گوناگون، مفاهیم نظری معینی با هدف سامان دهی نظام رفتاری ارایه می کند. گاهی ایجاد و توسعه ی این مفاهیم نظری، از طریق اصطلاحات خاص قرآنی پدید می آید. هنر تحقیقات قرآنی کشف این مفاهیم و جانمایی اصطلاحات قرآنی در آن ها است. در این صورت، مفاهیم از صرف مفهوم بودن خارج و کارکرد آن ها در نظام رفتاری روشن می شود. این پژوهش با روش اکتشافی تحلیل محتوا به واکاوی کارکرد و کاربست اصطلاح قرآنی «اولوا بقیه» با هدف کشف و امتداد کاربست های قرآنی مرتبط با آن می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد «اولوا بقیه» در الگوی «ایمان پذیری اقوام» ذیل حوزه ی موضوعی «دعوت به توحید» با کاربست «بسترسازی ایجاد و دوام حاکمیت دین» ایفای نقش می کند. بازآفرینی نقش این اصطلاح با تحلیل معکوس الگوی تقابلی «ایمان ناپذیری اقوام» امکان پذیر است. در ایمان ناپذیری اقوام، فساد نظام فکری و عقیدتی از طریق فساد نظام رفتاری و به دست گروه مرجع «ملا» رخ می دهد. کاربست «اولوا بقیه» در الگوی ایمان پذیری، کاربست معکوس ملا در الگوی ایمان ناپذیری است و «سلامت نظام رفتاری» جامعه به کنش گری آن ها وابسته است. چنین به نظر می رسد که آیه ی اصلی حاوی «اولوا بقیه» (هود: 116)، متناظر و پاسخ سوال آیه «فلولا کانت قریه ءامنت فنفعها إیمانها إلا قوم یونس»(یونس: 98) می باشد.کلید واژگان: قرآن کریم, ایمان, اولوا بقیه, ملا, روش تحلیل محتوا.The Qur'an offers certain theoretical models in various subject areas with the aim of organizing the behavioral system. The art of Qur'anic research is the discovery of these patterns and the placement of Qur'anic concepts in a specific pattern of each concept. In this case, the concepts become clear beyond mere conceptualization and their function in the behavioral system. This research uses the exploratory method of content analysis to analyze the function of "Ulwa Baqiyya" with the aim of discovering the Qur'anic pattern related to it. The research findings show that "Oluwa Baqiyya" plays a role in the Qur'anic model of "the orthodoxy of the tribes" under the thematic domain of "invitation to monotheism" to "lay the groundwork for the establishment and perpetuation of the rule of religion." Recreating the role of this concept is possible by inverting the counter-pattern of the "unbelievability of the tribes". In the unbelief of the tribes, the corruption of the intellectual and ideological system occurs through the corruption of the behavioral system and by the reference group of the "public". The function of the "first of all" in the pattern of unbelief is the inverse function of the public in the pattern of unbelief, and the "health of the behavioral system" of society depends on their activism. It seems that the verse related to this phrase corresponds to the question posed in verse 98 of Surah Yunus and its answer.Keywords: Holy Quran, faith, Oulouw Baqiyyah, Maalae, Content Analysis Method
-
دعا در مکتب اهل بیت(ع) ضمن داشتن کارکردهای معنوی در خودسازی های فردی، بستر مناسبی برای پرورش نیروهای باب اهداف اجتماعی ایمه (ع) بوده است. الگوهای نظری موثر در نظام رفتاری، از متون ادعیه قابل استخراج است. از این میان، عبارات «اسرح إلیک فی میادین السابقین» و «اقربهم منزله منک» در دعای کمیل به مقامی برتر از تقرب یعنی «سبقت در قرب» دلالت می دهد. بر این اساس دعای کمیل، بستر متنی مناسبی برای کشف الگوی مرتبط با تسابق در تقرب است. تبیین و ترسیم الگوی مفهومی فوق، مسئله اصلی تحقیق حاضر است که تلاش دارد با روش اکتشافی تحلیل محتوای مضمونی به آن پاسخ دهد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دعای کمیل متنی یکپارچه و دارای انسجام محتوایی است. این دعا ضمن رفع یک نقصان و مانع جدی در وادی تقرب إلی الله، مسیر سریع تری را برای سیر انسان در قرب الهی پیشنهاد می کند. «مغفرت»، «عزت»، «خدمت»، «سبقت» و «قربت»، پنج مضمون محوری دعای کمیل هستند. این مضامین، نظام مفهومی کاملا معناداری را شکل می دهند. «خدمت» به عنوان مفهوم کانونی دعا، یک مقام ارضی و جوارحی است. در این مقام خادم درصدد یاری رسانی به تحقق کاری است که مخدوم اراده انجام آن را در زمین دارد. محرومیت مومن از مقام خدمت، معلول «نقصان روحی ناشی از گناه» است و دستیابی به آن وابسته به «مغفرت دایم» می باشد. ورود مومن به وادی خدمت، به منزله ورود به عرصه «سبقت در تقرب» است.کلید واژگان: امام علی(ع), تقرب, خدمت, دعای کمیل, روش تحلیل محتواSupplication (du'ā) in the school of Ahl al-Bayt (AS), in addition to spiritual functions in individual self-making, has been a suitable platform for cultivating the forces for the social goals of the Imams (AS). Effective theoretical models in the behavioral system can be extracted from supplication texts. The phrases “asraha 'ilayka fī mayādīn al-sābiqīn-a”[1] and “’aqrabihim manzelat-an mink-a”[2] in the Kumayl Supplication indicate to a higher position than the closeness to God (taqarrub), i.e. “precedence in the closeness to God.” Accordingly, Kumayl Supplication is a suitable textual context for discovering the pattern related to the precedence in the closeness to God. Explaining and drawing the above conceptual model is the main question of this study. It tries to answer the question through the exploratory method of the thematic content analysis. Findings prove that Kumayl Supplication is a unified text and has a coherent content. Eliminating a serious defect and obstacle in the space of the closeness to God, it suggests a faster path for man’s journey to Him. “Forgiveness”, “honor”, “service”, “precedence” and “closeness” are the five central themes of Kumayl Supplication. These themes form a very meaningful conceptual system. “Service” as the central concept of the supplication is a physical state. In this position, the servant seeks to accomplish what God (the Commander) is willing to do on Earth. The believer’s deprivation of the service state is the result of “the spiritual deficiency caused by sin” and its attainment depends on “permanent forgiveness”. If the believer enters the level of service, he/she enters the realm of “precedence in the closeness to God.”Keywords: Imam Ali (AS), Closeness to God, Service, Kumayl Supplication, Content Analysis Method
-
قرآن ضمن اینکه هدف از ارسال رسل را إنذار عمومی مردم و دعوت به دین ذکر می کند، به طور واقع بینانه ای از امکانات، روش ها و چالش های مسیر دعوت نیز سخن گفته است. یکی از مهمترین این چالش ها، ایمان ناپذیری است. قرآن از انسان هایی سخن گفته که طی فرایندی، برای همیشه فاقد قابلیت ایمان آوری شده اند. فهم روشمند این فرایند و کشف عوامل آن، ما را با سطح تازه ای از دعوت به دین که بر مرحله پیشادعوت تکیه دارد، رهنمون می سازد.واکاوی آیات مربوط به ایمان ناپذیری در تحقیق حاضر، با روش تحلیل محتوای مضمونی و استفاده از رابطه هم نشینی در روش تحلیل گفتمان انجام شده است. عبارات «لا یومنون» و «ما کانوا لیومنوا»، محور آیات ایمان ناپذیری هستند. یافته های تحقیق نشان می دهد دستیابی به شبکه ای از مضامین حول یک مفهوم مرکزی، مستلزم به کارگیری یک روش متن محور با نگاه مجموعه ای به قرآن است. ایمان ناپذیری عده ای از انسان ها، ارتباط معناداری با شبکه مفهومی «تکذیب»، «طبع قلب»، «خسران»، «ملا»، «فسق» و «ظلم» دارد. انسان خاسر، انسانی است که ایمان ناپذیر شده است. خسر در آیات متعددی از قرآن، معلول عواملی شمرده شده که از آن میان، عامل «تکذیب» نقش کلیدی دارد. تکذیب مرحله جدی تری از تقابل با دین است که از سطوح بالای جامعه به طور مشخص «طبقه ملا» آغاز و طی اقدامات چندگانه ای از سوی این طبقه با هدف تقابل با دعوت انبیاء، به تدریج به سطوح میانی و پایینی جامعه تسری می یابد.
کلید واژگان: قرآن, ایمان, تکذیب, طبع قلب, تحلیل محتوای مضمونیWhile mentioning the purpose of sending the messengers to aware the general public and inviting them to the religion, the Qurʼan has also spoken realistically about the possibilities, methods, and challenges of the invitation path. One of the most important challenges is the unfaithfulness. The Qurʼan speaks of people who have lacked the capability of faithfulness in a process. A systematic understanding of this process and discovering its factors will guide us to a new level of invitation to religion that relies on the pre-invitation stage. The present study is conducted with thematic content analysis method and syntagmatic relations between words in a discourse analysis. Two words "لا یومنون" and "ما کانوا لیومنوا" are the pivot of the unfaithful verses. The findings of the study show that achieving a network of themes around a central concept requires a text-based approach with a holistic view to the Qur'an. The unfaithfulness in some humans has a significant relationship with the conceptual net of "denial", "seal of the heart," “loss,” “mala’,” “debauchery,” and “oppression”. The loser is a man who has become unfaithful. Loss has been cited in numerous verses of the Qur'an as an effect of some factors, among which the factor of "denial" plays a key role. Denial is a more serious stage of confrontation with religion that begins from the upper levels of society, specifically the "mala’ class", and gradually in a multi-step process reaches the middle and lower levels of society in order to oppose to the Prophets’ call.
Keywords: the Qur’an, faith, Denial, Seal of the Heart, Thematic Content Analysis -
انسان موجودی مستعد و نیازمند تادیب و تربیت مستمر است و حیات دینی بستری است تا رشد و تربیت شایسته انسان را به او بدهد. یکی از برجسته ترین وجوه زندگی دینی، عمل مبتنی بر اعتماد به وعده های الهی است. تحلیل کارکرد تربیتی عمل معتمدانه به وعده های الهی، مسئله ای است که پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی تلاش دارد آن را در قلمرو زندگی دینی و در ارتباط با فرایندی تربیتی با استفاده از متن قرآن و تفاسیر گوناگون بررسی نماید.یافته های این پژوهش عبارت اند از: 1) در صورت تداوم حرکت انسان در وادی حیات دینی، دستیابی او به سطوح عالی تربیت و معرفت های یقینی عمیق تر میسر خواهد شد.2) مشاهده تحقق وعده های الهی، هم به مثابه بینه برای ورود به وادی زندگی دینی است و هم به عنوان فرایندی تربیتی در زندگی دینی برای حصول معرفت های عمیق دینی مطرح است. 3) تفقه در منطق قرآن، متوجه ادراکات قلبی است و اصطلاحا بر معرفت های عمیق حاصل شده ای که در قلمرو باور قرار دارند، تمرکز دارد. 4) عمل مبتنی بر اعتماد به وعده های الهی، در حصول تفقه دینی، طریقیت منحصربه فردی دارد تا جایی که سبب می شود آدمی به مقام «انذار» که صبغه رسالتی دارد، بار یابد. انسان موجودی مستعد و نیازمند تادیب و تربیت مستمر است و حیات دینی بستری است تا رشد و تربیت شایسته انسان را به او بدهد. یکی از برجسته ترین وجوه زندگی دینی، عمل مبتنی بر اعتماد به وعده های الهی است. تحلیل کارکرد تربیتی عمل معتمدانه به وعده های الهی، مسئله ای است که پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی تلاش دارد آن را در قلمرو زندگی دینی و در ارتباط با فرایندی تربیتی با استفاده از متن قرآن و تفاسیر گوناگون بررسی نماید. یافته های این پژوهش عبارت اند از: 1) در صورت تداوم حرکت انسان در وادی حیات دینی، دستیابی او به سطوح عالی تربیت و معرفت های یقینی عمیق تر میسر خواهد شد. 2) مشاهده تحقق وعده های الهی، هم به مثابه بینه برای ورود به وادی زندگی دینی است و هم به عنوان فرایندی تربیتی در زندگی دینی برای حصول معرفت های عمیق دینی مطرح است. 3) تفقه در منطق قرآن، متوجه ادراکات قلبی است و اصطلاحا بر معرفت های عمیق حاصل شده ای که در قلمرو باور قرار دارند، تمرکز دارد. 4) عمل مبتنی بر اعتماد به وعده های الهی، در حصول تفقه دینی، طریقیت منحصربه فردی دارد تا جایی که سبب می شود آدمی به مقام «انذار» که صبغه رسالتی دارد، بار یابد.کلید واژگان: عمل به وعده های الهی, آیه نفر, زندگی دینی, باور قلبی, تفقه دینیMishkat, Volume:39 Issue: 147, 2020, PP 4 -23Human beings need constant discipline and training. Religious life is a ground to give the proper mental development and instruction to a man. One of the most prominent aspects of religious life is the practice based on trust in divine promises. Analysis of the educational function of action based on trust in divine promises is an issue that the present study tries to study in a descriptive-analytical method in the religious life and educational process using the Qur'an text and various interpretations. The findings of this study are: 1) If man continues to walk in the path of religious life, he will be able to achieve higher levels of education and deeper certain knowledge. 2) Observing the fulfillment of divine promises is both as evidence for entering the religious life and as an educational process in religious life to obtain deep religious knowledge. 3) The deep understanding of religion in the logic of the Qur'an focuses on the perceptions and on the profound knowledge gained in the realm of belief.4) Practice based on trust in divine promises has a unique way of gaining a deep understanding of religion; To the extent that the man promotes as a "warner" like prophets.Keywords: Acting on Divine Promises, Nafr Verse, Religious Life, Deep Belief, Deep Understanding of Religion
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.