به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

رامین نبی زاده نودهی

  • متین محمدی کوچصفهانی*، محمود علی محمدی، غلامرضا جاهد خانیکی، رامین نبی زاده نودهی، زینب آقامحسنی، مریم موذنی، ساسان رضایی

    فساد قارچی مواد غذایی سالانه موجب زیان های اقتصادی فراوان می شود. گندم ازمهمترین غلات مورداستفاده در ایران و حساس به آلودگی با قارچ ها می باشد. از جمله این قارچ ها آسپرژیلوس پارازیتیکوس است که باعث کاهش کیفیت مواد غذایی شده و با تولیدآفلاتوکسین صدماتی را به سلامت فرد وارد می کند. ازن ضدعفونی کننده ای قوی بوده و به سرعت به اکسیژن مولکولی تبدیل شده و باقیمانده ای برجای نمی گذارد. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از آب ازنه به عنوان یک ضدعفونی کننده ایمن در کاهش آلودگی گندم با قارچ آسپرژیلوس پارازیتیکوس می باشد. جهت بررسی تاثیر آب ازنه بر رشد آسپرژیلوس پارازیتیکوس، سوسپانسیون قارچ با غلظت های 10، 102، 104 اسپور به ازای هرگرم گندم به نمونه ها تلقیح گردید و به مدت 10 روز در دمای c◦30-25 گرمخانه گذاری شدند. پس از نم زنی نمونه های آلوده با آب ازنه با غلظت های 0 ، 1، 2 و 5/2 میلی گرم در لیتر مجددا به مدت 24 ساعت در 3 دمای 20> ، 25 و 40 درجه سانتی گراد گرمخانه گذاری شدند. سپس از روش توزین میسیلیوم های قارچی پس از خشک کردن آن ها استفاده شد. نتایج با نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آب ازنه می تواند رشد آسپرژیلوس پارازیتیکوس را به روش وابسته به غلظت، به طور معنی داری ((p < 0.001 کاهش دهد. استفاده ازآب ازنه در مرحله نم زنی گندم به طور موثری می تواند باعث کاهش رشد قارچی شود.

    کلید واژگان: گندم, آب ازنه, مشروط کردن, آسپرژیلوس پارازیتیکوس
    Matin Mohamadi Kochesfehani *, Mahmoud Ali Mohamadi, Gholamreza Jahed Khaniki, Ramin Nabizadeh Noudehi, Zeynab Aghamohseni, Maryam Moazeni, Sasan Rezaie

    Food and feed spoilage moulds cause great economic losses worldwide. Wheat is important cereal in Iran and very sensitive to mould contamination aflatoxigenic moulds. Ozone recognized as a strong disinfection substance since before 1997. It decomposes rapidly to molecular oxygen without leaving a residue. In order to study the effect of ozonated water on growth of Aspergillus parasiticus, wheat samples inoculated with spore suspension (10, 102,104spore/gr wheat) of Aspergillus parasiticus and incubated at 25-30◦Cfor 10 days. Contaminated samples incubated at <20, 25, 40◦C for 24h, after tempering with ozonated water to concentrations of 0, 1, 2, 2.5 mg ozone/l. For evaluate of ozone effectiveness on reduction of Aspergillus parasiticus, weighing of mould mycelium method was used after drying.Then fungal mycelia were weighted to evaluate the effect of ozone on Aspergillus parasiticus growth. Results indicated that ozonated water can reduce Aspergillus parasiticus growth and this the reduction can be increased due to increasing of ozone concentration. Tempering with ozonated water had significant effect on A. parasiticus growth (p < 0.001). Therefore, the ozonated water usage in wheat tempering can be caused reduction of Aspergillus parasiticus growth.

    Keywords: Wheat, ozonation, Tempering, Aspergillus parasiticus
  • طیبه منصوری، محمود علی محمدی، رامین نبی زاده نودهی، کامیار یغماییان، علی آذری
    سابقه و هدف
    شناسایی ریسک و احتمالا وقوع آن در مدیریت پسماندهای بیمارستانی به منظور مرتفع سازی هزینه های مازاد و جلوگیری از شیوع بیماری ها دارای اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر انالیز کمی و تعیین اجزای پسماندهای بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا ساری، بررسی وضعیت مدیریت پسماند و اولویت بندی ریسکهای موجود می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر توصیفی – مقطعی بوده و در سال 95 در بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا انجام شد. روش چوپانگولوس به منظور انالیز کمی- فیزیکی پسماند استفاده گردید. چک لیست ارزیابی سریع منحصر به فرد به منظور تعیین وضعیت مدیریت پسماند و مدل های آنالیز مقدماتی خطر و حالت شکست – آنالیز اثرات برای تعیین و اولیت بندی ریسک های بکاررفت.
    یافته ها
    مجموع پسماندهای تولیدی، عادی، عفونی و نوک تیز و برنده به ترتیب برابر 54/1011، 45/600 ، 94/384 ، 15/26 کیلوگرم در روز حاصل شد. پلاستیک، مواد آلی و منسوجات بیشترین درصد پسماند را تشکیل داده اند. در ابزار ارزیابی سریع منحصر بفرد نمره به دست آمده توسط بیمارستان 15/82 درصد بود که وضعیت مدیریت پسماند را عالی نشان می دهد. در مدل آنالیز مقدماتی خطر و حالت شکست – آنالیز اثرات 23 حالت خطا مشاهده شد که در این بین 9 خطا دارای عدد اولویت ریسک بالای 100 بود.
    استنتاج: مدل های مورد بررسی نشان دادند که مخلوط کردن پسماند های تیز وبرنده با سایر زباله ها، ریختن پسماندهای غیر عفونی و شبه خانگی در سطل های عفونی وبلعکس، از ریسک بالایی برخوادار بوده و نیاز به اقدامات اصلاحی دارند.
    کلید واژگان: مدیریت پسماندهای بیمارستانی, آنالیز کمی, ارزیابی ریسک, آنالیز مقدماتی خطر, حالت شکست - آنالیز اثرات
    Tayebeh Mansouri, Mahmoud Alimohammadi, Ramin Nabizadeh Nodehi, Kamyar Yaghmaeian, Ali Azari
    Background and
    Purpose
    Identification of risk in hospital waste management have a major role in reducing the cost of surplus and preventing the spread of diseases. In this quantitative analysis, we aimed at determining waste components, evaluating hospital waste management, and prioritizing the risks in Sari Fatemeh Zahra Hospital.
    Materials And Methods
    We performed a descriptive-cross-sectional study in 2015. Tchobanoglous method was used for quantitative-physical analysis of the waste. The individualized rapid assessment tool was applied to evaluate waste management. Preliminary Hazard Analysis and failure mode and effect analysis models were used to identify and prioritize the risks.
    Results
    Total waste production, general waste, infectious wastes, and sharp objects were 1011.54, 600.45, 384.94, and 26.15 kg/day, respectively. Plastics, organic materials, and textiles constituted the highest amount of waste products. According to the individualized rapid assessment tool, the score obtained by the hospital was 82.15% indicating an excellent waste management. In preliminary hazard analysis, failure mode, and effect analysis models, 23 errors were observed, of which 9 had a priority number greater than 100.
    Conclusion
    The models studied showed that mixing the sharp waste material with other garbage, disposal of non-infectious and semi-household waste in infectious bins and vice versa are of high risk and need corrective measures.
    Keywords: hospital waste management, quantitative analysis, risk assessment, preliminary hazard analysis, Hazard Analysis, Failure mode
  • نجمه گلچین پور، نوشین راستکاری، رامین نبی زاده نودهی، مهرنوش ابطحی، علی آذری، الناز ایروانی، کامیار یغماییان *
    زمینه و هدف
    تری کلوسان از جمله موادی است که به عنوان ضد میکروب در بسیاری از مواد دارویی و محصولات مراقبت شخصی به کار می رود. اثرات سوئی مانند کاهش میزان هورمون تیروئید، مقاومت به آنتی بیوتیک ها و افزایش خطر سرطان پوست برخی از مشکلات حضور این آلاینده در محیط است. مطالعه حاضر به بررسی کارایی فرایند نانوفتوکاتالیستیXe/ TiO2@GO در حذف تری کلوسان از محیط های آبی پرداخته است.
    روش بررسی
    در مطالعه حاضر کاتالیزور TiO2@GO سنتز و مشخصات ساختاری آن با تکنیک های SEM، EDX و FTIR تعیین گردید. تاثیر پارامترهای غلظت آلاینده، دوز کاتالیست و زمان تماس بر فرایند تخریب تری کلوسان طی فرایند نانوفتوکاتالیستی در حضور نور مرئی به کمک تکنیک آماری (Design of Experiments) DOE براساس روش سطح - پاسخ مطالعه شد. آزمون آنالیز واریانس برای بررسی تاثیرگذاری پارامترها در نظر گرفته شد. شرایط بهینه فرایند نیز با دیدگاه فاکتور مطلوبیت تعیین شد.
    یافته ها
    غلظت آلاینده، زمان تماس و دوز کاتالیست به ترتیب برابر با mg/L 0/487، min 14/898 و g/L 0/205 به عنوان شرایط بهینه تعیین شد. حداکثر راندمان تخریب در شرایط بهینه 97/542 درصد حاصل شد. دوز کاتالیست نیز تاثیرگذارترین پارامتر در فرایند تخریب تری کلوسان بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از کاتالیزور TiO2@GO در حضور نور لامپ زنون راندمان قابل قبولی در حذف تری کلوسان از خود نشان می دهد. استفاده از لامپ زنون به تنهایی بسیار از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است.
    کلید واژگان: نانوفتوکاتالیست, تری کلوسان, گرافن اکساید, دی اکساید تیتانیوم, لامپ زنون
    N. Golchinpour, N. Rastkari, R. Nabizadeh Nodehi, M. Abtahi, A. Azari, E. Iravani, K. Yaghmaeian *
    Background And Objective
    Triclosan is one of the substances as anti-microbial that is used in many of these pharmaceutical products. This compound can affect human such as reduction of thyroid hormone levels, antibiotic resistant, and increasing skin cancer. This study evaluated the performance nanophotocatalysis process UV/Xe/TiO2-GO on triclosan removal from aqueous solutions.
    Materials And Methods
    Synthesis of TiO2@GO and its structure was analyzed by SEM, EDX and FTIR. The effects of pollutant concentration, catalyst dosage, and contact time on the removal of Triclosan were studied by DOE software according to response surface methodology. Analysis of variance test was considered for the influence of parameters. Optimum process condition was determined by desirability factor.
    Results
    Optimum conditions regarding concentration of pollutant, contact time, and catalyst dosage were determined as 0.205 g/L, 14.898 min, and 0.487 mg/L, respectively. Maximum removal efficiency in optimum condition was 97.542 percent. The catalyst dosage was the most effective parameter in removal of Triclosan.
    Conclusion
    Using of TiO2@GO and xenon lamp had acceptable efficiency for the removal of Triclosan. The use of Xenon lamps alone was economically affordable.
    Keywords: Nanophotocatalysis, Triclosan, Graphene oxide, Titanium dioxide, Xenon lamp
  • کاظم ندافی، علی اکبر صالحی، محمدرضا کاردان، نسرین فتح آبادی، مسعود یونسیان، رامین نبیزاده نودهی، محمدرضا دیوبند، مولود گونی بند شوشتری
    برخی نواحی شهر رامسر در شمال ایران واقع در استان مازندران به عنوان منطقه با تابش طبیعی بالا در دنیا شناخته شده است. این پرتوزایی عمدتا به دلیل وجود ایزوتوپ های پرتوزای عنصر رادیم - 226 و محصولات واپاشی آن ها می باشد که توسط چشمه های آب گرم به سطح زمین آورده می شوند. در این مطالعه، آهنگ دز گامای محیطی در داخل ساختمان های مسکونی در شهر رامسر به روش مستقیم اندازه گیری و دز موثر مردم ناشی از پرتوهای گامای محیطی در فضای بسته محاسبه شده است. برای اندازه گیری آهنگ دز گامای محیطی از دستگاه اسپکترومتر قابل حمل گاما با آشکارساز سوسوزن یدور سدیم فعال شده با تالیم (Na I(Tl)) استفاده شده است. 100 باب ساختمان مسکونی به طور اتفاقی انتخاب شد و اندازه گیری آهنگ دز گاما در مکان هایی که ساکنین بیش ترین حضور را دارند و در ارتفاع یک متری از سطح زمین انجام شد. بیش ترین، کم ترین و میانگین آهنگ دز در داخل ساختمان ها به ترتیب nSv.h-1 222، nSv.h-1 44 و nSv.h-1 94 به دست آمد. همچنین دز موثر سالیانه ساکنین رامسر در مواجهه با پرتوهای گامای محیطی در داخل منازل محاسبه شد که بیش ترین، کمترین و میانگین دز سالانه مردم رامسر ناشی از پرتوهای گاما به ترتیب mSv 55/1، mSv 31/0 وmSv 66/0 به دست آمد. نتایج این بررسی نشان می دهد دز موثر سالیانه مردم در مواجهه با پرتوهای گامای محیطی در داخل منازل در رامسر (معادلmSv 66/0) تقریبا 6/1 برابر میانگین جهانی گزارش شده توسط کمیته علمی اثرات پرتوهای اتمی سازمان ملل متحد (mSv 41/0 ) می باشد. نتیجه این پژوهش با نتایج گزارش شده قبلی برای منازل موجود در مناطق با تابش طبیعی معمولی در رامسر (با میانگین mSv 7/0) اختلاف چندانی ندارد.
    کلید واژگان: دز موثر سالیانه, پرتوگیری خارجی, مناطق با تابش طبیعی بالا, رامسر
    Kazem Naddafi, Ali Akbar Salehi, Mohammad Reza Kardan, Nasrin Fathabadi, Masud Yunesian, Ramin Nabizadeh-Nodehi, Mohammad Reza Deevband, Molood Gooniband Shooshtari
    The coastal area of ​​Ramsar in northern of Iran located in the province of Mazandaran has been known as the highest levels of natural radiation background in the world. The background radiation is mainly due to the presence of radioactive isotopes of the radium element and its decay products, which is brought to the surface by hot springs. In this study, the indoor gamma dose rate in Ramsar was directly measured and the public annual effective dose due to indoor gamma radiation was calculated. To measure the gamma dose rate, a portable gamma spectrometer with sodium iodide detector (Na I) was used. 100 houses are randomly selected and the measurements were carried out at one meter height above the ground surface in each place, which was mostly occupied by people in each house. The public annual effective dose due to indoor gamma exposure was calculated. The maximum, minimum, and average dose rates were 222 nSv h-1, 44 nSv h-1 and 94 nSv h-1, respectively. The highest, lowest, and average public annual effective dose of Ramsar residents due to indoor gamma exposure were 1.55, 0.31 and 0.66 mSv, respectively. The results of this study indicate that average of the public annual effective dose of Ramsar people due to indoor gamma exposure is equal to 0.66 mSv and it is approximately 1.6 times greater than the worldwide average exposure to indoor gamma radiation reported by the United Nations Scientific Committee on the Effects of Atomic Radiation (0.41 mSv). In addition, it is not significantly different from the other reported results (average of 0.7 mSv) for the homes in normal radiation background areas in Ramsar.
    Keywords: Annual Effective Dose, External Exposure, High Natural Radiation Background, Ramsar
  • ویدا پاست، کامیار یغماییان *، رامین نبی زاده نودهی، محمدهادی دهقانی، منصور مومنی، مازیار نادری
    زمینه و هدف
    آلودگی های زیست محیطی ناشی از تخلیه و تلنبارکردن پسماندهای ساخت و تخریب اثرات نامطلوبی را بر روی بهداشت جامعه گذاشته است. این پژوهش با هدف انتخاب بهترین روش مدیریتی جهت دفع پسماندهای ساختمان سازی و تخریب شهر تهران در سال 1395 با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفت.
    روش بررسی
    این تحقیق از نوع توصیفی- کاربردی است. جامعه پژوهش شامل صاحب نظران و متخصصان بهداشت محیط در زمینه مدیریت پسماندهای ساختمانی بود. در این مطالعه ابتدا معیارها و همچنین گزینه های مختلف دفن بهداشتی‏ ، بازیافت و استفاده مجدد در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، معیارهای مختلف امتیازدهی شد و به وسیله نرم افزار Expert Choice 11 مقایسه و آنالیز گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در 6 سال گذشته درصد تخلیه در مراکز دفن ثابت 68 درصد، در گودهای مجاز 9 درصد و در مراکز استحصال 23 درصد بود. اولویت نهایی معیارها با توجه به معیار اقتصادی به ترتیب شامل استفاده مجدد (0/492)، بازیافت (0/274) و دفن بهداشتی (0/235) بود. همچنین با توجه به معیار زیست محیطی به ترتیب استفاده مجدد (0/492)، بازیافت (0/373) و دفن بهداشتی (0/198) گزارش شد و با توجه به معیار اجتماعی به ترتیب دفن بهداشتی (0/5)، بازیافت (0/279) و استفاده مجدد (0/222) بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه گزینه استفاده مجدد با وزن 0/439 بهترین گزینه دفع و گزینه بازیافت با وزن 0/312 دومین ارجحیت و همچنین گزینه دفن در زمین با وزن 0/250 به عنوان گزینه نهایی انتخاب شد.
    کلید واژگان: نخاله های ساختمانی, توسعه پایدار, تحلیل سلسله مراتبی
    V. Past, K. Yaghmaeian *, R. Nabizadeh Nodehi, Mh Dehghani, M. Momeni, M. Naderi
    Background And Objective
    Environmental pollution due to dumping construction and demolition wastes has adverse effects on public health. This study aimed to select the best method for managing construction and demolition wastes disposal in Tehran by AHP.
    Materials And Methods
    This research was a descriptive study. The study population consisted of environmental health experts in the field of construction waste management. Initially, criteria and alternatives for construction waste management, recycling and reuse and landfilling were identified and classified. Using Analytical Hierarchy Process (AHP), different outcomes were compared based on scoring by Expert Choice 11 software.
    Results
    The results of this study showed that the discharge percentage in the permanent landfills was 68%, in temporary pits was 9% and in recovery centers was 23% in the last 6 years. The final priority of criteria with respect to the economical criterion was reuse (0.492), recycling (0.274) and landfilling (0.235), respectively. Also, according to the environmental criterion, the scores for reuse, recycling and landfilling were 0.492, 0.373 and 0.198 respectively. Based on social criterion the calculated scores were 0.5, 0.279 and 0.222 for landfilling, recycling and reuse, respectively.
    Conclusion
    In this study, the reuse option with the weight of 0.439 was the best disposal option; and the recycling option with the weight of 0.312 was the second priority. Landfilling showed the lowest score with the weight of 0.250.
    Keywords: Construction, demolition waste, Sustainable development, Analytical Hierarchy Process (AHP)
  • کاظم ندافی، مسعود یونسیان، ساسان فریدی، عطا رفیعی، سعید پرمی، غلامحسین صفری، رامین نبی زاده نودهی، کامیار یغماییان، نوشین راستکاری، رضا احمدخانی ها، صادق نیازی، محمد حسینی*
    زمینه و هدف
    هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای گروهی از آلاینده های آلی هستند که عمدتا در طی احتراق ناقص تولید می شوند. هدف اصلی این مطالعه شناسایی منابع اصلی انتشار PAHs در هوای شهر تهران و تعیین سهم این منابع در میزان انتشار این ترکیبات در هوای شهر تهران است.
    روش بررسی
    فیلترهای حاوی ذرات از 10 ایستگاه سنجش آلودگی هوای متعلق به شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران جمع آوری شد و برای آنالیز به آزمایشگاه منتقل شد. به منظور اعتبارسنجی داده های بدست آمده با روش استخراج فیلترهای شرکت کنترل کیفیت هوا، نمونه برداری همزمان با استفاده از یک پمپ نمونه بردار SKC مجهز به هد نمونه برداری با ورودی انتخابی PM10 صورت پذیرفت. جهت شناسایی منابع انتشار و تعیین سهم آنها، نسبت های تشخیصی و آنالیز مولفه های اصلی (PCA) مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نسبت های فنانترن به مجموع فنانترن بعلاوه آنتراسن، بنزو[a] آنتراسن به مجموع بنزو [a] آنتراسن بعلاوه کرایسن، فلورآنتن به مجموع فلورآنتن بعلاوه پایرن و نسبت های IcP/(IcP+BghiP) در نمونه ها به ترتیب 0/79، 0/52، 0/43 و 0/38 بوده است. این نسبت ها نشان می دهند که احتراق، خصوصا سوخت های فسیلی و وسایل نقلیه موتوری، منبع اصلی انتشار PAHs در تهران بوده است. همچنین نتایج آنالیز PCA نشان داد که 49، 29 و 22 درصد از انتشار PAHs در هوای شهر تهران به ترتیب منتسب به خودروهای بنزینی، خودروهای گازوئیلی و سایر منابع بودند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه، احتراق خصوصا سوخت های فسیلی و وسایل نقلیه موتوری منبع اصلی انتشار PAHs در تهران بوده است.
    کلید واژگان: ذرات, PAHs, منابع انتشار, ایستگاه های سنجش, تهران
    K. Naddafi, M. Yunesian, S. Faridi, A. Rafiee, S. Parmy, Ghh Safari, R. Nabizadeh Nodehi, K. Yaghmaeian, N. Rastkari, R. Ahmadkhaniha, S. Niazi, M. Hoseini*
    Background And Objective
    Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) are a group of organic pollutants that are mostly generated during the incomplete combustion. The main objective of this study was to characterize potential sources of PAHs in Tehran.
    Materials And Methods
    Samples of PM10 were collected at 10 monitoring stations belonging to Tehran Air Quality Control Company (AQCC) and transferred to laboratory for analysis. Besides, a SKC Flite 2 Air Sampling Pump (SKC, USA) equipped with a sampling head and PM10 size-selective inlet was used at four stations to compare the results obtained by collecting AQCC monitors (AQCCMs) tapes with the standard sampling procedures for assessing the interchangeability of two field sampling methods. The principal component analysis (PCA) and diagnostic ratios were applied to identify emission sources and source contribution.
    Results
    The average diagnostic ratios of phenanthrene (Phe)/ (Phe橻憭ꜞ (Ant)), benzo(a)anthracene (BaA)/ (BaA爚 (Chry)), fluorantene(Flu)/ (FluꜪ� (Py)), and indeno(1,2,3cd) pyrene (IcP)/(IcP淩(ghi)perylene (BghiP)) in samples were 0.79, 0.52, 0.43 and 0.38, respectively. These ratios showed that the combustion, especially fossil fuels and motor vehicles, was the main sources of PAHs emission in Tehran. The results of PCA analysis also indicated that 49, 29 and 22% of PAHs sources in Tehran atmosphere were attributed to gasoline-driven vehicles, diesel vehicles and other sources, respectively.
    Conclusion
    According to the results, the combustion, especially fossil fuel and motor vehicle, was the main sources of PAHs emission in Tehran.
    Keywords: Particulate matter, Polycyclicaromatichydrocarbons, Emission sources, Diagnostic stations, Tehran
  • بررسی خصوصیات ژئوشیمیایی آب های بطری شده در ایران با استفاده از مختصات یابی و نسبت های یونی
    مریم حیدری، رامین نبی زاده نودهی*، محمود علی محمدی، کامیار یغماییا
    زمینه و هدف
    مصرف آب بطری شده در سال های اخیر به دلایل متعدد ، به سرعت در حال افزایش است. هدف اصلی این پژوهش بررسی منشاء زمین شناسی آب های بطری شده ایران و تعیین تطابق یا عدم تطابق آنها با داده های آزمایشگاهی حاصل نمونه برداری از 71 برند آب آشامیدنی بطری شده و معدنی است.
    روش بررسی
    در این پژوهش با استفاده از مختصات یابی نقاط برداشت آب ها اقدام به ژئورف نمودن نقاط بر روی نقشه های «زمین شناسی ایران» و «آب های گرم و معدنی ایران» و بررسی تطابق داده های آزمایشگاهی و تیپ آب ها با داده های زمین شناسی نموده و با نسبت های یونی مهم آب استخراج شده از نرم افزار awh، مقایسه نمودیم.
    یافته ها
    در بررسی این 71 برند آب بطری شده 28 درصد (20 برند) عدم تطابق وجود داشت که در 40 درصد موارد میزان بی کربنات آزمایشگاهی بیش از مقدار زمین شناسی بود. همچنین 70 درصد تیپ آب ها از نوع بی کربناته کلسیک بودند. در برندهای محدوده البرز شمالی با زمان نهشته های ساحلی اطراف دریای خزر، منشاء شورابه/آب دریا وجود داشته که این میزان حدودا 55 درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    عبور آب از سازندهای مختلف زمین شناسی و وقوع پدیده انحلال می تواند بعنوان عامل مهمی در عدم تطابق مطرح باشد. این موضوع با توجه به غیرمجاز بودن تصفیه شیمیایی خاص بر روی آب های معدنی و عدم اجازه افزودنی ها نیاز به مطالعات بیشتری دارد تا دلیل و منشاء آن از کارخانه و با نمونه برداری از منبع مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: خصوصیات ژئوشیمیایی, آب بطری شده, نسبت های یونی
    Survey of Geochemical Characteristics of Bottled Waters in Iran Using Coordinates and Ionic Ratios
    M. Heydari, R. Nabizadeh Nodehi*, M. Ali Mohammadi, K. Yaghmaeian
    Background And Objective
    Bottled water consumption is rapidly increasing in recent years for various reasons.The main aim of this study was to survey the geological origin of Iranian bottled water and determine compliance or lack of compliance with the experimental data obtained through sampling 71 brands of drinking bottled water and mineral water.
    Materials And Methods
    In this study the coordinates of access points as a georef of the chosen points were launched on the "Iran geological map" and "Iran mineral and warm water map." The compliance of laboratory data and water types with the geological data were evaluated and compared with the important ionic ratios of the extracted water through using awh software.
    Results
    In examining 71 brands of the bottled water, 28% of the brands did not agree with the laboratory results, reflected by observing higher levels of bicarbonate in 50% of the bottled waters than those of the geological data.. Additionally, 70% of water types were calcic bicarbonate. In the bottled waters from North Alborz range with coastal Time deposits around the Caspian Sea, there was a source of brine or sea water that was about 55% of this amount.
    Conclusion
    Water pass through different geological structures and the dissolution phenomenon might be an important factor for the observed disagreement. Because chemical treatment and use of additives on mineral waters are not allowed it prompts further studies to determine the cause and origin of this issue through sampling from the factory and water source.
    Keywords: Geochemical characteristics, Bottled water, Ionic ratios
  • الهام باصری، محمود علی محمدی، رامین نبی زاده نودهی، شاهرخ نظم آرا، غلامرضا جاهد خانیکی، بابک محمودی
    زمینه و هدف
    این مطالعه با توجه به افزایش نگرانی در مورد مصرف مواد غذایی آلوده به فلزات سنگین انجام گرفت. عوارض سلامتی ناشی از جذب رژیمی فلزات سنگین نیز بخوبی شناخته شده است. فلزات، یکی از عواملی هستند که در مراحل مختلف تولید پنیر میتوانند وارد این ماده غذایی شوند. هدف از پژوهش حاضر برآورد میزان ورود هفتگی فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم، مس، آهن، قلع، روی و نیکل) از طریق مصرف پنیر در ایران به منظور برآورد سهم این ماده غذایی در میزان دریافتی فلزات از طریق رژیم غذایی ایرانیان میباشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی بر روی 54 نمونه پنیر پر مصرف که کارخانه های تولیدکننده آنها در سراسر کشور پراکنده بود، انجام گرفت. پس از آماده سازی، میزان فلزات سنگین سرب، کادمیوم، کروم، مس، آهن، قلع، روی و نیکل نمونه های پنیر، توسط دستگاه ICP-OES اندازه گیری شد و میزان دریافت هفتگی این فلزات از طریق مصرف پنیر برآورد گردید. سپس نسبت آن با میزان دریافت قابل تحمل هفتگی موقتی بصورت درصد بیان گردید.
    یافته ها
    بالاترین غلظت فلز (میکروگرم بر گرم وزن تر) مربوط به روی (10/5) و کمترین آن مربوط به کادمیوم (005/0) میباشد. بالاترین میزان ورود هفتگی برای فلز روی (1/464 میکروگرم) و کمترین میزان ورود هفتگی (45/0 میکروگرم) برای فلز کادمیوم محاسبه گردید. تمام برآوردهای میزان دریافت فلزات (از طریق مصرف پنیر) برای تمامی فلزات مورد مطالعه به جز نیکل (19/1%) کمتر از یک درصد حداکثر میزان قابل تحمل هفتگی موقتی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد ماده غذایی پنیر در ایران سهم چشمگیری در میزان حداکثر قابل تحمل هفتگی فلزات ندارد. اما بایستی در نظر داشت که پنیر، تنها منبع ورود فلزات سنگین به بدن انسان نمیباشد. با این حال میزان سرب نمونه های پنیر از حد مجاز توصیه شده کدکس برای فلز سرب در فرآورده های لبنی (mg/kg02/0) بالاتر بود. برای فهم بهتر و مدیریت بهینه و جلوگیری ازآلودگی بیشتر، مطالعه منشاء فلز سرب در پنیرهای تولیدی کشور توصیه می گردد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, میزان دریافت هفتگی, بدن انسان, پنیر, ایران
    E. Baseri, M. Alimohammadi, R. Nabizadeh Nodehi, Sh Nazmara, Gh Jahed Khaniki, B. Mahmoodi
    Background and Objectives
    This study was performed due to increasing concern about intake of heavy metals by contaminated foods. Health effects due to dietary intake of heavy metals is well known. Metals can be entered into cheese at various stages of production. The aim of this study was to estimate weekly intake of heavy metals (i.e. lead, cadmium, chromium, copper, iron, tin, zinc and nickel) through consumption of cheese in Iran to estimate proportion of metal intake through dietary pathway.
    Methods
    This descriptive study was performed on 54 cheese samples with high consumption which their producers were distributed across the country. Lead, cadmium, chromium, copper, iron, tin, zinc and nickel in cheese samples were measured by ICP-OES and weekly intake of metals through consumption of cheese was estimated. Then the proportion was expressed as a percentage of provisional tolerable weekly intakes (PTWI).
    Results
    The highest metal concentration (µg/g wet weight) was determined for Zinc (5.10) and the lowest for cadmium (0.005). The highest Estimated Weekly Intake (EWI) was determined for Zn (464.1µg) and the lowest (0.45 µg) for cadmium. All estimates of the metals intake (through consumption of cheese), excluding nickel (1.19 %) was less than 1% of the maximum tolerable weekly intake.
    Conclusion
    The results show that cheese has no significant contribution to intake of the investigated heavy metals in Iran. It should be considered that cheese is not the only source for metal intakes and maximum residue level (MRL) for Pb in present study is greater than Codex limit of 0.02 mg/kg. Studing sources for lead contaminant in cheese is recommended to better understand, manage and prevent from further pollution.
    Keywords: Heavy Metal, Estimated Weekly Intake, Humans Body, Cheese, Iran
  • رامین نبی زاده نودهی، علیرضا مصداقی نیا، سیمین ناصری، مهدی هادی*، حامد سلیمانی، پگاه بهمنی
    زمینه و هدف
    رسوبگذاری و خورندگی عوامل مخرب کیفیت آب آشامیدنی و تجهیزات لوله کشی محسوب می شوند. در این مطالعه تمایل به خورندگی یا رسوبگذاری آب زیر زمینی، آب مخازن ذخیره و شبکه های توزیع مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از شاخص های کیفی و شاخص کمی پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم و تحلیل آماری شاخص ها به منظور بررسی وضعیت آب، انجام شد.
    روش بررسی
    نتایج آنالیز آب های زیر زمینی، آب مخازن ذخیره و شبکه توزیع آب روستایی شهرستان های استان کردستان مورد تحلیل قرار گرفت. مقدار شاخص های خورندگی لانژلیر (LI)، رایزنار (RI)، پوکوریوس (PSI) و لارسون- اسکولد (LS) و پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم (CCPP) تعیین گردید. آستانه خورندگی یا رسوبگذاری بر مبنای شاخص CCPP تعیین و مقایسه میانگین شاخص ها با مقادیر آستانه با استفاده از independent t-test انجام شد. آنالیز واریانس یکطرفه به منظور بررسی اختلاف بین مقدار شاخص ها در منابع استفاده شد.
    یافته ها
    محدوده تعادل آب بر مبنای لانژلیر، رایزنار و پوکوریوس به ترتیب 0/05-0/1-، 9-7 و 8/5-7/1 تعیین شد. مقدار CCPP در آب های زیر زمینی، مخازن و شبکه به ترتیب برابر با 1/29±9/27، 1/25±9/13، 1/23±11/25 تعیین گردید و مقادیر شاخص های لانژلیر، رایزنار و پوکوریوس در هر سه منبع، نزدیک به وضعیت رسوبگذار بود. با این حال به لحاظ آماری وضعیت تعادل معنی دار شد. براساس مقادیر شاخص لارسون-اسکولد در مورد منابع آب مورد مطالعه، آنیون های سولفات و کلرور نقشی در رسوبگذاری ندارند.
    نتیجه گیری
    بررسی همزمان شاخص های کیفی در کنار شاخص CCPP اطلاعات دقیق تری از وضعیت خورندگی و رسوبگذاری آب فراهم می نماید. توصیه می شود مقدار شاخص های کیفی همواره در کنار شاخص CCPP بررسی شوند.
    کلید واژگان: پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم, سیستم تامین آب شرب, شاخص های خورندگی
    R. Nabizadeh Nodehi, Ar Mesdaghinia, S. Nasseri, M. Hadi *, H. Soleimani, P. Bahmani
    Background And Objective
    Water corrosion and scaling are known as destructive phenomenon of drinking water quality and water facilities. In this study, the groundwater tendency to corrosion or scaling in source water, water storage reservoirs and distribution system were studied. Simultaneous use of some qualitative and a quantitative index along with statistical analyses to assess the water scaling or corrosion tendency were investigated.
    Materials And Methods
    The data analysis of groundwater, water storage reservoirs and water distribution system in rural area of Kurdistan province were analyzed and the amount of Langelier (LI), Ryznar (RY), Pockorius (PSI) and Larson–Skold (LS) and CCPP indices were determined. Corrosion and scaling threshold for qualitative indices were determined based on CCPP index. The mean of indices was compared with the thresholds using independent t-test. ANOVA was used to assess the difference between the indices in different sources of water.
    Results
    The balance range for LI, RY and PSI found to be -0.1-0.05, 7-9 and 7.1-8.5. The mean CCPP for groundwater, reservoirs and networks were 9.27 ± 1.29, 9.13 ± 1.25, 11.25 ± 1.23, respectively. All three sources of water have some tendencies toward scaling; however, a significant balance status was confirmed statistically. According to Larson–Skold index, sulfate and chloride anions did not play a role in scaling process.
    Conclusion
    The use of qualitative indices with CCPP index can provide more accurate estimation of water tendency toward scaling or corrosion. The assessment of qualitative indices along with CCPP is recommended in drinking water corrosion monitoring studies.
    Keywords: Calcium carbonate precipitation potential, Drinking water system, Water corrosion indices
  • اعظم کرامتی، رامین نبی زاده نودهی، روشنک رضایی کلانتری، شاهرخ نظم آرا، امیر زاهدی، علی آذری، حسین بهرامی فر، امیرحسین محوی
    سابقه و هدف
    صنایع پتروشیمی و پالایشگاه های گازی به عنوان یکی از منابع مهم انتشار آلاینده های غیر آلی و آلی به محیط زیست شناخته شده اند. هدف از این مطالعه بررسی غلظت کل ترکیبات آلی فرار (TVOCs) و آلاینده های بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و گزیلن (BTEX) در هوای منطقه ویژه پارس جنوبی در سال 1393 بوده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد. جهت نمونه برداری و آنالیز از روش 1501 مرکز تحقیقات ملی بهداشت و ایمنی شغلی ایالات متحده آمریکا استفاده شد. این مطالعه در طول یکسال (سال 1393) و با استفاده از 336 لوله کربن فعال و پمپ نمونه برداری فردی در 6 ایستگاه انجام گرفت. استخراج آلاینده ها از جاذب با استفاده از حلال دی سولفیدکربن و تجزیه آن ها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی با دتکتور یونیزاسیون شعله (GC-FID) انجام شد. تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از نسخه 18 نرم افزار SPSS و آزمون های آماری فلیگنر-کیلن، کروسکال- والیس و آنالیز واریانس انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مجموع غلظت ترکیبات آلی فرار (TVOCs) و میانگین غلظت کل BTEX در منطقه مورد مطالعه 34/229 و 23/31 میلی گرم بر متر مکعب در فصل سرد و 19/212 و 89/29 میلی گرم بر متر مکعب در فصل گرم بود. میانگین غلظت بنزن در تمامی ایستگاه ها 72/11 میلی گرم بر متر مکعب اندازه گیری شد که نسبت به استاندارد هوای پاک ایران و سازمان حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا (USEPA) بالاتر بود. نتایج آزمون های آماری و آنالیز واریانس داده ها نشان داد که بین غلظت آلاینده ها و ساعات، ماه ها و ایستگاه های نمونه برداری رابطه معنی داری وجود دارد (05/0< p)، اما بین غلظت آلاینده ها و فصل سال رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0> p).
    استنتاج: ارزیابی این ترکیبات نشان دهنده بالاتر بودن غلظت آن ها در فصل سرد نسبت به فصل گرم می باشد. از غلظت های بالای بنزن اندازه گیری شده در فصل سرد و گرم جهت شناسایی مناطق با ریسک بالای مواجهه استفاده شد.
    کلید واژگان: ترکیبات آلی فرار, BTEX, جاذب کربن فعال, کروماتوگرافی گازی
    Azam Keramati, Ramin Nabizadeh Nodehi, Roshanak Rezaei Kalantary, Shahrokh Nazmara, Amir Zahed, Ali Azari, Hossein Bahramifar, Amir Hossein Mahvi
    Background and
    Purpose
    Petrochemical industries and refineries are regarded as important emission sources of inorganic and organic pollutants. The aim of this study was to survey TVOCs and BTEX in the air of South Pars Special Economic Energy Zone in 2014.
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study sampling and analysis was done by NIOSH 1501 method. The study was carried out in 336 activated carbon tubes and personal sampling pump in 6 sampling stations during one year. The compounds were extracted by solvent carbon disulfide and analyzed using Gas Chromatography- Flame Ionization Detector (GC-FID). Data analysis was performed in SPSS Ver.18 applying Kruskal-Wallis, Fligner test and ANOVA.
    Results
    The mean concentrations of TVOCs and TBTEX were 229.34 and 31.23 µg/m3 in cold season and 212.19 and 29.89 µg/m3 in warm season, respectively. The mean concentrations of Benzene in all stations were 11.72 µg/m3 which were higher than the threshold levels recommended by Iranian Clean Air Act and US Environmental Protection Agency (USEPA). The ANOVA results showed a significant difference between the concentration of pollutants and hour, month and sampling stations (P0.05).
    Conclusion
    The concentrations of measured pollutants in cold season were higher than those in warm season. High concentrations of Benzene in cold and warm seasons were used to identify areas of high exposure risk.
    Keywords: TVOCs, BTEX, volatile organic compounds, activated carbon tubes, gas chromatography
  • نجمه بیات، محمود علی محمدی*، رامین نبی زاده نودهی، محمدهادی دهقانی، کامیار یغماییان، مسعود بینش برهمند، محمود شمس
    زمینه و هدف
    رشد جمعیت و افزایش نیاز بشر به بهداشت و درمان، سبب گسترش امکانات گوناگون و به دنبال آن، افزایش تولید پسماندهای پزشکی شده است. بنابراین، این مطالعه با به کارگیری ابزارIRAT در سال1393 به عنوان بخشی از استراتژیWHO، به بررسی وضعیت مدیریت پسماند بیمارستان شریعتی تهران به دلیل مدیریت ضعیف پسماند پزشکی پرداخته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی با تکمیل70 پرسش از مسئولان بهداشت محیط و پسماند انجام شد و پس از بازرسی محلی از روش اجرای قوانین مدیریت پسماند، در ابزارIRAT ثبت گردید. همچنین، انواع پسماند تولیدی بخش ها به مدت یک ماه توزین و شد
    یافته ها
    در مدت یک ماه توزین به طور میانگین، 68/1911 کیلوگرم پسماند تولید شد که از این مقدار، سرانه پسماند عفونی314/0±91/1، شبه خانگی254/0±11/2، شیمیایی/دارویی027/0±1/0 و نوک تیز و برنده 032/0±08/0 کیلوگرم/تخت/روز است. طبق نتایج، در حدود 18درصد کیسه ها و سفتی باکس بخش ها با بیش از ظرفیت 3⁄4 جمع آوری و تنها تعداد 34 بخش (72درصد)، برچسب زنی منظم کیسه های پسماند را انجام می دادند؛ همچنین، مدیر بیمارستان بودجه ای جداگانه یا برنامه ریزی ای برای پوشش هزینه ها در مدیریت پسماند پیش بینی نکرده بود.
    نتیجه گیری
    طبق آنالیزIRAT، نمره نهایی کسب شده بیمارستان در شرایط ضعیف بوده (71/50درصد) که شامل 9/75 درصد تفکیک، 9/78 درصد جمع آوری، 8/77 درصد انتقال و ذخیره سازی و 7/81 درصد تصفیه و دفع است. میزان پسماند عفونی تولیدی نیز (27/47درصد) بیش از مقدار توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی است. بنابراین، آموزش های بیشتر و مداوم در زمینه جداسازی و کاهش پسماند در مبدا تولید، جلوگیری از عفونی و مخاطره آمیز شدن همه زائدات به منظور کاهش تولید پسماندهای خطرناک و اقدامات قانونی برای الزام مسئولان مراکز بهداشتی- درمانی در اجرای قوانین مدیریت پسماند ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: بیمارستان, مدیریت پسماند, IRAT
    Najmeh Bayat, Mahmood Alimohammadi*, Ramin Nabizadeh Nodehi, Mohammad Hadi Dehghani, Kamyar Yaghmaeian, Masoud Binesh Berahmand, Mahmood Shams
    Background and Objective
    Parallel to the growth of Population and increasing healthcare needs, the production of medical wastes is constantly increasing. Owing to the poor healthcare waste management, this study surveys the state of waste management in Shariati Hospital of Tehran using IRAT in 2015 as part of WHO's strategy. Matrial&
    Methods
    This descriptive study recorded 70 questions asked from environmental health and waste authorities after inspection the implementation waste management law using the IRAT tool. The waste products for sectors were weighed for one month.
    Results
    The average weighing was 1911.68 kg waste production, which included 1.910.314 of infectious waste rate, 2.110.254 of domestic, 0.10.027 of Chemical/Pharmaceutical and 0.080.032 kg/b/d of sharp particles. According to the results, 18% of the bags and safety boxes with the capacity of more than 3/4 were collected with only 34 parts (72%) regular label waste bags. In addition, the hospital manager did not anticipate a specific budget to cover the costs of waste management.
    Conclusion
    According to the IRAT analysis, the final score for the hospital was poor i.e. 50.71% which included 75.9% for separation, 78.9% for collection, 77.8% for transmission and storage and 81.7% for the treatment and disposal. The infectious waste rate, that is 47.27%, seems more than that recommended by WHO. So it is necessary to have more educational programs in the field of waste separation for reducing the source of infections and hazardous wastes. Legal measures should be done to make the authorities of health centers implement the waste management rules.
    Keywords: Hospital, Individualized Rapid Assessment Tool, Wastet management
  • حمید زارعی، امیرحسین محوی*، سیمین ناصری، رامین نبی زاده نودهی، فرزانه شمیرانی
    زمینه و هدف
    فلوئور عنصری است که به طور گسترده در پوسته کره زمین یافت می شود. فواید و مضرات فلوراید در بدن انسان، به غلظت آن بستگی دارد. مصرف آب آلوده به آرسنیک در درازمدت باعث بروز انواع اثرات نامطلوب بهداشتی از جمله ضایعات پوستی و سرطان در مصرف کنندگان می شود. هدف از این مقاله کارائی نانوالومینا بر روی نانوتیوب کربن در حذف فلوراید و آرسنیک (V) از محلول های آبی است.
    روش بررسی
    در این مطالعه، آلومینای کریستال در مقیاس نانو بر روی نانوتیوب کربنی چند جداره بوسیله روش سل – ژل به عنوان یک جاذب در استخراج فاز جامد برای حذف فلوراید و آرسنیک (V) مورد استفاده قرار گرفت. از روش سطح پاسخ بر مبنای طراحی Box-Behnkenجهت ارزیابی اثر متغیرهای مستقل بر عملکرد پاسخ (راندمان حذف آرسنیک (V)) و همچنین پیشگوئی بهترین مقدار پاسخ استفاده شد. در این مطالعه تاثیر پارامترهای مختلف از جمله: زمان تماس min 120-10، دوز جاذب (g/L1/5-0/25) و pH = 3-9غلظت اولیه فلوراید mg/L 8-2 بر کارایی فرایند بررسی شد. ساختار نانو با تکنیک های پراکنش پرتو ایکس XRD، SEM و TEM مشخص گردید. در این پژوهش از دو مدل ایزوترم فروندلیچ و لانگمویر جهت محاسبه ثابت تعادل استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که با افزایش زمان تماس و دوز جاذب میزان حذف فلوراید افزایش می یابد. اما با افزایش pH و غلظت اولیه فلوراید راندمان حذف آن کاهش می یابد مقدار بالای (0/94) 2 R نشان می دهد که حذف آرسنیک (V) می تواند بوسیله این مدل تعریف شود. ایزوترم فروندلیچ با R2 بیش از 0/997 بهترین نمودار برای داده های آزمایش است و از این مدل تبعیت بیشتری دارند.
    نتیجه گیری
    استفاده از نانوآلومینای پوشش داده شده بر روی نانوتیوب کربنی چند جداره (MWCNTs) می تواند راندمان حذف آرسنیک (V) و فلوراید را بشدت افزایش دهد.
    کلید واژگان: آرسنیک (V), نانوآلومینا بر روی نانوتیوب کربنی چند جداره, فلوراید, ایزوترم جذب, باکس بنکن
    H. Zarei, A.H. Mahvi *, S. Nasseri, R. Nabizadeh Noudehi, F. Shemirani
    Objective and
    Background
    Fluoride is an element widely found in the earth crust. Advantages and disadvantages of fluoride in the human body are depended on its concentration. Long-term consumption of drinking water contaminated with arsenic can cause adverse health effects such as skin lesions and cancer in humans. The aim of this study was to study efficiency of nano alumina on multi walled carbon nano tube for removal As(V) and fluoride from aqueous solution.
    Materials And Method
    In this study, nano-scale crystalline alumina was synthesized on single walled carbon nanotube by sol-gel method for using as a sorbent for solid phase extraction of Fluorine ion and arsenic(V). Response surface methodology based on Box-Behnken was used to assess the effect of independent variables on the response function and prediction of the best response value. In this study, effect of different parameters, such as contact time (10 to 120 min), pH (3-9), adsorbent dosage (0.25-1.5 g/L) and initial concentration of fluoride (2-8 mg/L) on efficiency of process was investigated. The structure of nano-scale alumina on multi walled carbon nano tube was determined by XRD and SEM techniques. Moreover, Freundlich and Langmuir isotherm models were used to calculate equilibrium constant.
    Results
    It was found that by increasing contact time and adsorbent dosage the rate of fluoride removal increased. However, by increasing pH and initial concentration the efficiency of fluoride removal decreased. High value for R2 (0.94) shows that removal of arsenic(V) can be described by this model. The Freundlich isotherm was the best fitted graph for experimental data with R2 more than 0.997.
    Conclusion
    In this study, it was observed that efficiency of arsenic(V) and fluoride removal was greatly increased by using nano-scale alumina on multi walled carbon nanotubes (MWCNTs).
    Keywords: Arsenic(V), Nano, Scale Alumina on Multi Walled Carbon Nano tube, Fluoride, adsorption isotherm, Box, Behnken
  • زینب رستمی فصیح، علیرضا مصداقی نیا *، کاظم ندافی، رامین نبی زاده نودهی، امیرحسین محوی، مهدی هادی
    زمینه و هدف
    شاخص کیفیت هوا (Air Quality Index-AQI) ارتباط کیفیت هوا را با سطوح سلامتی به صورت کمی بیان می کند. با استفاده از مدل شبکه عصبی مقدار AQI برای یک روز بعد بر مبنای متغیرهای هواشناسی و خودهمبستگی شاخص، برای شهر کرمانشاه پیش بینی شد.
    روش کار
    بعد از آماده سازی داده های آلاینده های معیار و متغیرهای هواشناسی سال های 91-1389، تاخیرهای زمانی یک روز قبل و بعد متغیرها ایجاد شد. مقدار شاخص یک روز بعد به عنوان متغیر وابسته و سایر متغیرها به عنوان ورودی مدل استفاده گردید. عملکرد مدل با استفاده از ضریب همبستگی (r)، ضریب تبیین (R2) و ریشه میانگین مربع خطا ارزیابی شد. تحلیل حساسیت مدل بررسی و مهمترین متغیرهای موثر برای پیش بینی AQI شناسایی گردید.
    یافته ها
    مقدار r مراحل آموزش، اعتبارسنجی و آزمون مدل بالاتر از 75/0 تعیین و R2 مرحله آزمون برابر 6/0 تعیین شد. در بین متغیرهای هواشناسی، میزان دید افقی و میزان بارندگی تاثیر بیشتری بر مقدار شاخص داشتند به نحوی که بارندگی در یک روز قبل به طور معناداری باعث کاهش مقدار AQI روز بعد خواهد شد. همچنین بین میزان دید افقی و AQI ارتباط معکوس مشخص گردید.
    نتیجه گیری
    مدل پیشنهادی می تواند برای پیش بینی مقدار شاخص AQI شهر کرمانشاه مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به مسئله آلودگی هوا و خصوصا مشکل ریزگردها، چنانچه چنین مدلی به صورت دینامیک استفاده شود نقش آن در اعلان وضعیت هوا ملموس تر خواهد شد. پیشنهاد می گردد پیش بینی شاخص AQI در قالب یک مدل با قابلیت به روز شدن برای این استان در مطالعات بعد انجام گردد.
    کلید واژگان: پیشبینی, شبکه عصبی مصنوعی, متغیرهای هواشناسی, شاخص کیفیت هوا
    Background
    Air Quality Index (AQI) quantifies the relationship between air quality and the level of health. The value of AQI may be predicted using neural network model for a day in advance, based on the meteorological variables and autocorrelation behavior of the index in Kermanshah, a city in western Iran.
    Methods
    Data for air pollution and meteorological variables, collected during three years, were lagged for two proceeding days. The AQI for a next day was considered as dependent variable and other were used as predictors. The performance of model was assessed with correlation coefficient (r). The most important variables to predict the AQI were identified using sensitivity analysis.
    Results
    The r coefficient for the training, validation and testing the model was 0.75. Among the meteorological variables, the horizontal view and precipitation had a greater impact on the AQI. One day proceeding precipitation can significantly reduce the amount of AQI for the next day. An inverse relationship was found between AQI and horizontal view.
    Conclusion
    The proposed model can be used to predict the Kermanshah’s AQI index. Regarding to the issue of air pollution in this city, especially fine particulate pollutions if such a model is used dynamically to predict the AQI, it can be useful tools for the declaration of an air pollution alert. The preparation of an online model-based system for the prediction of AQI index for Kermanshah city is suggested to be conducted in future studies.
    Keywords: Forecasting, Artificial neural networks, Meteorological variables, Air quality index
  • داریوش زینال زاده، روشنک رضایی کلانتری*، رامین نبی زاده نودهی، علی اسرافیلی، محمود علی محمدی، عادل مکمل
    زمینه و هدف
    نانو ذرات نقره به دلیل قدرت میکروب کشی بالا یک گزینه موثر برای گندزدایی می باشند. پیش تر جداسازی نانوذرات نقره از محیط های مایع کاربری این ترکیبات را محدود می ساخت. لذا در این پژوهش، نانو ذرات نقره بر روی نانوذرات اکسید آهن پوشش داده شدند تا با استفاده از نیروی مغناطیسی قابلیت جداسازی آن ها پس از گندزدایی از محلول فراهم شود.
    روش کار
    در این مطالعه بنیادی- کاربردی نانوکامپوزیت های نقره مغناطیسی و شکل اصلاح شده آن با لایه کربنی سنتز شد و قدرت گندزدایی آن ها بر روی باکتری های کلی فرم گرماپای به روش تخمیر لوله ای مستقیم سنجش شد. کارایی دو گندزدای سنتز شده با استفاده از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون مورد مقایسه قرار گرفت. تاثیرغلظت های مختلف گندزدا (mg/L 60-0)، جمعیت اولیه باکتری (MPN/100mL 105-101)، زمان تماس (60-0 دقیقه) و همچنین امکان استفاده مجدد از گندزدا (7-1 مرتبه) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    کارایی نانوذرات Fe3O4@C@Ag با بکارگیری آزمون آماری ویلکاکسون دارای اختلاف معنی داری (p<0.05) از ترکیب Fe3O4@Ag بود. با استفاده از غلظت بهینه mg/L40 از Fe3O4@C@Ag پس از 30 دقیقه زمان تماس، استاندارد تخلیه پساب حاصل شد. همچنین استفاده مجدد از Fe3O4@C@Ag نشان داد که می توان تا 7 مرتبه بدون کاهش قابل ملاحظه ای در راندمان، از این گندزدا استفاده نمود. آنالیز پساب خروجی نشان داد که در pHهای مختلف حتی پس از 24 ساعت، یون نقره کمتر از حد استاندارد است.
    نتیجه گیری
    باتوجه به راندمان بالای گندزدایی Fe3O4@C@Ag، امکان استفاده مجدد و عدم تولید آلاینده ثانویه، این گندزدا توانایی بالایی برای کابرد در تصفیه فاضلاب های شهری دارد.
    کلید واژگان: گندزدایی, نانوکامپوزیت, نقره, کلی فرم مدفوعی, فاضلاب
    D. Zeynalzadeh, R. Rezaei Kalantary *, R. Nabizadeh Nodehi, A. Esrafili, M. Alimohamadi, A. Mokammel
    Background and Objectives
    Ag nanoparticles is an effective option for water and wastewater disinfection due to their high antimicrobial properties. Application of AgNPs was limited because of difficulties associated with their separation from aqueous environments. In this study، AgNPs were coated on Fe3O4 nano particles to achieve magnetic separation of AgNPs from solution after disinfection process.
    Methods
    In this study composites of magnetic silver nanocomposites and the one modified with carbon layer have been synthesized and their disinfection potentials on FC were tested through direct fermentation tube method. Efficiencies of two disinfectants were compared using nonparametric Wilcoxon test. Effects of disinfectants concentrations (0-60 mg/L)، initial MPN of bacteria (101-105 MPN/100mL)، and contact times (0-60 min)، as well as the reusability of disinfectant (1-7 rounds) were studied.
    Results
    Efficiency of Fe3O4@C@Ag nanoparticles significantly differed from Fe3O4@Ag (p<0. 05) based on Wilcoxon test result. The standard discharge conditions were achieved at 40 mg/L of Fe3O4@C@Ag after 30 minutes contact time. Reuse of Fe3O4@C@Ag showed that this disinfectant can be reused 7 rounds without significant decrease in their efficiency. The effluent analysis revealed that at different pH levels silver ion concentrations in effluent were lower than the standard level; even after 24 hours.
    Conclusion
    Nanocomposite of Fe3O4@C@Ag has greate potential to be used in urban wastewater treatment due to high disinfection efficiency، reusability، production of no hazardious byproduct.
    Keywords: Disinfection, Nanocomposite, Silver, Fecal Coliform, Wastewater
  • غلامرضا جاهدخانیکی، رامین نبی زاده نودهی، علیرضا شیخ زاده، مجید عرب عامری، مهدی میرزایی، ملیحه فلاح، طیبه جواهری
    مقدمه
    هدف از مطالعه، مقایسه اثر بخار آب و نانوسیل بر حذف بار میکروبی تجهیزات کارگاه های سنتی تولید بستنی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق ابتدا بار میکروبی دستگاه های تولید بستنی سنتی اندازه گیری شد، سپس هر یک از این دو گندزدا با سطوح داخلی دستگاه تولید بستنی در زمان های 5، 15 و 30 دقیقه تماس داده شد. پس از هر بار گندزدایی، در شرایط کنترل شده از سطوح مذکور نمونه برداری انجام و به روش استاندارد کشت داده شد. بر روی داده های حاصل، آزمون های آماری Two-Way Annova و Tukey در محیط SPSS انجام شد و در نهایت اثربخشی این دو روش بر بار میکروبی کل، کلیفرم و اشریشیاکلی مقایسه گردید.
    نتایج
    در این مطالعه، بخار آب در کمترین زمان مواجهه (5 دقیقه) توانست تعداد کل باکتری ها، کل کلیفرم و اشریشیاکلی را به صفر برساند. همچنین با افزایش زمان مواجهه با نانوسیل 2 و 6 درصد، کارایی حذف کل باکتری ها، کل کلیفرم و اشریشیاکلی افزایش یافت. نتایج آنالیزهای آماری نیز نشان داد میزان حذف کل باکتری ها بین زمان های 5 و 15 دقیقه و همچنین بین زمان های 5 و 30 دقیقه با نانوسیل 2 و 6 درصد، معنادار بود (P به ترتیب 01/0 و 006/0) و بین زمان های 15 و 30 دقیقه معنادار نبود (21/0P=).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که هر دو گندزدا توانایی دستیابی به استانداردهای کیفیت میکروبی دستگاه های تولید بستنی سنتی را دارند اما بخار آب در مدت زمان کمتری از نانوسیل توانست کل باکتری ها، کلیفرم و اشریشیاکلی را به حد استاندارد برساند.
    کلید واژگان: بخار آب, نانوسیل, بستنی سنتی, دستگاه, گندزدایی, بار میکروبی
    Gholamreza Jahed Khaniki, Ramin Nabizadeh Nodehi, Alireza Sheikhzadeh, Majid Arabameri, Mehdi Mirzaei, Maliheh Fallah, Tayyebeh Javaheri
    Introduction
    The aim of the study was to compare the effect of vapor and nanosil on microbial contamination of traditional ice cream equipments.
    Methods
    In this study, microbial load of equipments has been measured at first. Then, vapor and nanosil has been contacted with internal surfaces of the equipments for 5, 15 and 30 minutes. After each disinfection action, samples has been taken and cultured in controlled condition. The results have been entered into SPSS software and using two-way annova and Tukey statistical analysis. Finally, the effects of two disinfectants on microbial contamination removal have been compared.
    Results
    In this study, vapor resulted in the highest removal rate of total microbial load including: Coliforms and E.coli at lowest contact time (5 minutes). Also, the results showed that the removal rate of microbial load increase with the increase of contact time with nanosil (2 and 6%). Statistical analysis showed that there are significant differences between removal rate at 5 and 15 minutes (P≤0.01) and at 5 and 30 minutes (P≤0.006). There are no significant difference between 15 and 30 minutes (P≤0.21) with nanosil 2 and 6%.
    Conclusion
    Both disinfectants have have excellent ability to remove total microbial load microbial load, moreover vapor needs lesser time for removal than nanosil (2 and 6%).
    Keywords: Vapor, Nanosil, Traditional ice cream, Equipments, Disinfection, Microbial contamination
  • نوشین لطیفی، محمود علی محمدی، رامین نبی زاده نودهی، امیرحسین محوی، کامیار یغماییان
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر مصرف آب های بطری شده در بسیاری از کشورها از جمله ایران افزایش یافته است. آب های بطری شده گاهی ممکن است آلوده به عوامل شیمیایی نظیر نیترات باشند که باعث ایجاد عوارض بهداشتی در مصرف کنندگان می گردد. بنابراین پایش کیفیت این آب ها اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه، بررسی مقدار نیترات موجود در آب های بطری شده ایران بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی، برای تعیین میزان نیترات موجود در آب های بطری شده ایران در سال 1393 انجام شد. 71 برند مختلف نمونه آب، از مناطق مختلف جغرافیایی جمع آوری و با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی یونی آزمایش گردید.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان داد که غلظت نیترات در همه نمونه ها در دامنه 1/50- 15/0 میلی گرم در لیتر و میانگین نیترات 9/9±55/10 میلی گرم در لیتر بود. همچنین در بیشتر برندها، نتایج آزمایشات بیشتر از غلظت نیترات بر روی برچسب بطری بود.
    نتیجه گیری
    نتایج غلظت نیترات در همه نمونه های مورد مطالعه، مطابق با استاندارد ملی ایران و سازمان بهداشت جهانی قرار دارد. در 70 برند، مقدار نیترات کمتر از استانداردهای آژانس حفاظت محیط زیست امریکا، سازمان غذا و داروی آمریکا و انجمن بین المللی آب های بطری شده بوده است.
    کلید واژگان: آب بطری شده, کیفیت شیمیایی, غلظت نیترات
    Noushin Latifi, Mahmood Alimohammadi, Ramin Nabizadeh Nodehi, Amirhosein Mahvi, Kamyar Yaghmaeian
    Background
    In recent years, consumption of bottled water has increased in many countries, including Iran. Bottled waters sometimes can be contaminated by chemical agents such as nitrate which cause healthy effects on consumers. So, quality monitoring of such waters has great importance. The aim of this study was evaluation of nitrate concentration in existing bottled waters in Iran.
    Methods
    This descriptive cross- sectional study was performed to determine nitrate in Iranian bottled water in 2014. 71 water sample brands were collected from different geographical regions and were examined by Ion chromatography (IC).
    Results
    Obtained results showed that nitrate concentration in all examined water samples ranged from 0.15 to 50.1 mg/L and average of nitrate concentration was 10.55±9.9 mg/L. Also, in most brands, results of examination concentration were higher than concentration of nitrate on labels.
    Conclusion
    In all exanimated brands, nitrate concentrations were incompliance with WHOand Iranian standards. 70 brands were lower than USEPA, FDA, and IBWA standards.
    Keywords: Bottled Water, Chemical Quality, Nitrate Concentration
  • امین کیانی، محمود علی محمدی، ساسان رضایی، رامین نبی زاده نودهی، سیمین ناصری، عماد دهقانی فرد، مجتبی موذن
    زمینه و هدف
    استفاده از آب های معدنی در جهان افزایش یافته و همچنین آلودگی این آب ها باعث نگرانی مصرف کنندگان شده است. بکارگیری یک سیستم پیشگیرانه مانندHACCP می تواند مانع از آلودگی این آب ها توسط عوامل مختلف شود. هدف این تحقیق، تدوین یک HACCP-Plan استاندارد در کارخانجات آب معدنی ایران می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، خطوط تولید آب معدنی و ظروف پلی اتیلن تری فتالات (PET)، انبارها و آزمایشگاه های کارخانجات از جنبه های تولید و کنترل کیفیت بررسی شدند. اصول هفت گانه سیستم HACCP در جهت پایش، کنترل و محدود سازی این مخاطرات بررسی شد. در ادامه، راهکارهای عملی بصورت فراگیر و قابل پیاده سازی برای همه کارخانجات ارائه شدند. اطلاعات لازم با مطالعه استانداردهای ملی و بین المللی صحه گذاری و ارائه گردیدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که خطرات ناشی از عدم بهسازی منابع آب معدنی و محیط کارخانه، فرآیند ناقص تصفیه، تولید بطری های PET بصورت غیر استاندارد، ذخیره سازی نادرست مواد اولیه و محصول نهایی و عدم بازرسی تجهیزات کارخانجات باعث افزایش مخاطرات در محصول و به خطر انداختن سلامت مصرف کننده می گردد.
    نتیجه گیری
    جهت تولید آب معدنی سالم، باید منابع تامین آب معدنی و محیط کارخانجات بهسازی شوند. همچنین می بایست که فرآیند تصفیه آب و تولید بطری های PET، طبق استانداردهای ملی و بین المللی انجام گیرد. از آنجایی که نحوه اجرای سیستم HACCP در کارخانجات آب معدنی متفاوت است، بکارگیری سیستم تدوین شده در این مطالعه، جهت استاندارد سازی اجرای این سیستم در کارخانجات موثر می باشد.
    کلید واژگان: آب معدنی, برنامه HACCP, کنترل مخاطرات, ظروف پلی اتیلن تری فتالات
    Amin Kiyani, Mahmood Alimohamadi, Sasan Rezaee, Ramin Nabizadeh Nodehi, Simin Naseri, Emad Dehghani Fard, Mojtaba Moazzen
    Background
    consumption of mineral waters in the world has increased in recent years, and also concerns of consumers about its contamination are growing. Thereby, implementation of such a protective system as HACCP can prevent contamination of waters by different agents. This research aimed to develop an HACCP-Plan standard for mineral waters manufacturing factories in Iran.
    Methods
    In current study, like production lines, polyethylene terephthalate (PET) containers packaging, warehouses and laboratories sections of factories were observed from view of production and quality control. To monitor, control and restrict the hazards, seven principles of HACCP were considered. In continue applicable solutions were presented inclusive and practically for all factories. Required information were verified and presented through investigation of national and international standards.
    Results
    The results shown that lack of sanitizing mineral water supplies and factories environment, incomplete water treatment, non-standard production of PET bottles, improper storage of raw materials and final product, and lack of inspection of equipment led to the increasing health hazards of the product and endanger the consumers health.
    Conclusion
    In order to produce safe mineral water, it is necessary to sanitize the water supplies and factory environment. In addition, the process of water treatment and the production of PET bottles must be according to national and international standards. As the implementation of the HACCP system in various mineral water producing factories is not same, application of developed system in this research will be effective to standardize the implementation of this system in plants.
    Keywords: Mineral water, HACCP, plan, Hazards Control, Polyethylene terephthalate
  • سجاد مظلومی، رامین نبی زاده نودهی، محمد نوری سپهر
    زمینه و هدف
    به دلیل رشد جمعیت و افزایش نیاز به منابع آبی و همچنین توسعه صنعت این منابع تحت تاثیر آلودگی های متفاوتی قرار گرفته اند. یک دسته از این آلاینده ها ترکیبات نفتی می باشد که می تواند حاوی ترکیبات خطرناکی مانند BTEX باشد. این ترکیبات می تواند اثرات بهداشتی نامطلوب بسیاری داشته باشد.
    روش کار
    در این مطالعه از کربن فعال به همراه فرآیند ازن زنی جهت حذف ترکیبات نفتی از نمونه های آب استفاده شد. نمونه برداری از منابع آب زیرزمینی نزدیک پالایشگاه نفت تهران انجام گرفت. دوزاژ کربن فعال برابر با 5/0، 3 و 5/5 گرم بر لیتر و مقدار جریان گاز ازن تزریقی برابر با L/min5/2 بود. از روش سطح پاسخ بر مبنای طراحی Box-Behnken جهت ارزیابی اثر متغیرهای مستقل بر عملکرد پاسخ (راندمان حذف ترکیبات نفتی) و همچنین پیشگویی بهترین مقدار پاسخ استفاده شد. از آنالیز واریانس (ANOVA) به عنوان روش آماری آنالیز پاسخ ها استفاده شد.
    یافته ها
    مقدار بالای 2R (98/0) نشان می دهد که حذف COD می تواند بوسیله این مدل تعریف شود. اگر چه مقدار adjusted2R (96/0) کمتر از مقدار 2R می باشد، اما می توان استنتاج کرد که مدل، داده های آزمایشات را به صورت رضایت بخش متناسب کرده است.
    نتیجه گیری
    استفاده از یک اکسیدان به همراه کربن فعال می تواند راندمان حذف ترکیبات آلی را افزایش دهد. در این مطالعه مشاهده شد که با افزودن کربن فعال به عنوان یک کاتالیست به همراه فرآیند ازن زنی، راندمان حذف ترکیبات نفتی به شدت افزایش می یابد.
    کلید واژگان: آب زیرزمینی, ترکیبات نفتی, ازن, روش سطح پاسخ
    Background and Objective
    Water resources are affected by different pollutants because of population growth، increasing water demand، and development of industries. A group of these pollutants are petroleum compounds which contain hazardous compounds such as BTEX. These compounds may cause undesirable health effects.
    Methods
    In this study، activated carbon along with ozonation process was used for petroleum hydrocarbon removal from water samples. Samples were taken from groundwater resources located around Tehran Petroleum Refinery Plant. Activated carbon dosages were equal to 0. 5، 3، and 5. 5 g/l، and ozone flow was 2. 5 l/min. Response surface methodology based on Box-Behnken was used to assess the effect of independent variables on the response function and prediction of the best response value. Analysis of variance (ANOVA) was applied for statistical analysis of the responses.
    Results
    High value for R2 (0. 98) shows that removal of COD can be described by this model. Although the value of R2 adjusted (0. 96) was less than R2، however، it can be concluded that the model has fit the experimental data favorably.
    Conclusion
    Use of an oxidant together with activated carbon can increases removal efficiency for organic compounds. In this study it was observed that efficiency of petroleum compounds'' removal was greatly increased by addition of activated carbon as a catalyst with ozonation process.
    Keywords: Groundwater, Petroleum Compounds, Ozone, Response Surface Methodology
  • امیرحسین محوی، رامین نبی زاده نودهی، علی اکبر رودباری، سیمین ناصری، محمدهادی دهقانی، محمدعلیمحمدی
  • رامین نبی زاده نودهی، حسن اصلانی*، محمود محمود علی محمدی، رضا نعمتی، کاظم ندافی، مریم غنی
    زمینه و هدف

    استفاده از فاضلاب برای آبیاری محصولات کشاورزی باعث افزایش 40 الی 60 درصدی تولید برخی محصولات کشاورزی می شود. با این حال، این کار به به دلیل حضور بیش از حد عوامل بیماری زا، خطرات زیادی را برای سلامت انسان دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی امکان پذیری کاربرد واکنش گر فنتون و فنتون تغییر یافته با مس برای گندزدایی فاضلاب خام است.

    روش بررسی

    پس از انجام آزمایشات فیزیکوشیمیایی و بیولوژیکی اولیه در آزمایشگاه، عمل گندزدایی در هر فرایند در سه فاز متفاوت انجام پذیرفت. ابتدا هریک از مواد جداگانه و در دوزهای تعیین شده به فاضلاب افزوده شدند و سپس برای تعیین اثر سینرژیستی، هر یک از کاتالیست های آهن و مس با پراکسیدهیدروژن ترکیب شده و عمل گندزدایی انجام گردید. از روش آزمون مستقیم کلی فرم مدفوعی(استاندارد متد چاپ 2005) برای کشت میکروبی استفاده شد.

    یافته ها

    حداکثر تاثیر پراکسیدهیدروژن در از بین بردن باکتری های کلی فرم مدفوعی فاضلاب برابر 66/0 لگاریتم کاهش است. واکنش گر فنتون و واکنش گر فنتون تغییر یافته با مس افزایش قابل توجهی در کاهش تعداد باکتری ها نشان دادند. به طوری که فنتون و فنتون تغییر یافته با مس 1 و 2 میلی گرم در لیتر به ترتیب سبب 73/4، 28/3 و 88/4 لگاریتم کاهش گردیدند.

    نتیجه گیری

    استفاده از پراکسیدهیدروژن به عنوان عامل گندزدا کارایی چندانی در از بین بردن باکتری های کلی فرم مدفوعی نشان نداد. اما ترکیب آن با یون هایی مثل آهن و مس، کارایی آن در گندزدایی را بسیار افزایش داده و اثر سینرژیستی قابل توجهی در قدرت گندزدایی پراکسیدهیدروژن نشان داد. تا جایی که در حضور هر کدام از این کاتالیست ها، پراکسیدهیدروژن قادر است کلی فرم های مدفوعی فاضلاب را به حد استاندارد تعریف شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست برساند.

    کلید واژگان: فاضلاب خام, گندزدایی, فنتون, پراکسیدهیدروژن, آهن, فنتون تغییر یافته با مس
    Hassan Aslani
    Background And Objectives

    Irrigation of agricultural crops using wastewater will increase، in some cases، their growth by 40 to 60 percent. However، this has a high risks for human health because of the presence of higher number of pathogenic organisms. The main purpose of this study was to investigate the feasibility use of Fenton and modified Fenton with copper for the disinfection of raw wastewater.

    Materials And Methods

    After primarily laboratory physicochemical and biological analysis، the disinfection process was performed in three different phases in each process. First، the disinfectants were injected separately، then we performed disinfection using Fe++ and cu++ ions combined with hydrogen peroxide in order to determine synergistic effect of each catalyst. Direct method was used for fecal coliforms counting.

    Results

    Hydrogen peroxide maximum efficiency for inactivation of fecal coliforms was only 0. 66log inactivation. Fenton and modified Fenton with copper ions showed a remarkable effect on the bacterial inactivation so that Fenton and modified Fenton with 1 and 2 mg/l of Cu++ inactivated coliforms by 4. 73، 3. 28، and 4. 88 log respectively.

    Conclusion

    Application of HP alone for the disinfection of raw wastewater is not practicable due to low observed efficiency. However، its combination with ions such as Fe++ and Cu++ increases HP performance in disinfection and has a notable synergistic effect on HP disinfection power، where، in the presence of each catalyst، hydrogen peroxide can reduce the fecal coliforms of raw wastewater to meet the Iranian Environmental Protection Agency Standards.

    Keywords: Raw wastewater, Disinfection, Fenton, Hydrogen peroxide, Iron, Modified Fenton with copper
  • Fahim Amini, Masoud Yunesian, Mohammad Hadi Dehghani, Nima Hosseni Jazani, Ramin Nabizadeh Nodehi, Maasoumeh Moghaddam Arjomandi, Maasoumeh Moghaddam Arjomandi
    Background And Objectives
    Nosocomial infection is the cause of deaths، morbidity، higher costs and increased length of stay in hospitals. Correct and appropriate use of antiseptic and disinfectants play an important role in reducing infections. In this study the efficacy of antiseptics on bacteria causing hospital infections has been studied.
    Materials And Methods
    This study was conducted in the laboratory of Imam Khomeini Hospital of Uremia. In this study the Antimicrobial activity of Descocid، Korsolex basic، Mikrobac forte and persidin 1% was studied against bacteria causing hospital infections such as Enterobacter aeruginosa 1221 (NCTC 10006)، Staphylococcus epidermidis (PTCC: 1435 (Cip81. 55) and Pseudomonas aeruginosa Strain PAO1. Sensitivities of bacteria were determined by Minimum inhibitory Concentration (MIC) and Minimum bactericidal Concentration (MBC) antiseptics. In the second stage، the concentration of antiseptics was prepared according to the manufacturer''s suggested protocol and the effect of antimicrobial agents were studied at the certain concentration and contact time.
    Result
    All disinfectants (Descocid، Korsolex basic، Mikrobac forte) concentration and contact time، Accordance with the manufacturer''s brochure، had inhibitory effect on all bacteria. That this is consistent with the manufacturer''s brochure. Persidin one percent in concentration of from 2 and 4 V/V % and exposure time 5 minutes could not inhibit the growth of bacterial. But at concentrations of 10 and 20% respectively 15 and 30 minutes exposure time، all three types of bacteria can be inhibited، which is consistent with the manufacturer''s claims.
    Conclusion
    In this study، the efficacy of antiseptics was determined with the Micro-dilution method recommended by the NCCLS. Korsolex basic، weakest antiseptics (the highest MIC) for the inhibition of three bacteria was determined. But Between all four antiseptics (according to manufacturer concentration)، Only one percent Percidine 2 and 4 V/V % in consumer dilution and 5 minutes exposure time failed to inhibit the growth of Pseudomonas aeruginosa، Staphylococcus epidermidis and Enterobacter aeruginosa.
    Keywords: Antiseptics, Hospital, Staphylococcus epidermidis, Enterobacter aeruginosa, Pseudomonas aeruginosa
  • محمدهادی دهقانی، سیمین ناصری، منصور قادرپوری، امیرحسین محوی، رامین نبی زاده نودهی
    زمینه و هدف
    سورفکتانت ها یکی از بزرگ ترین زنوبیوتیک های موجود در فاضلاب های شهری و صنعتی هستند. طی یک دهه گذشته مقادیر زیادی از سورفکتانت ها به علت افزایش استفاده از دترجنت های مصنوعی در مصارف صنعتی و خانگی وارد محیط زیست شده است. در این تحقیق پتانسیل حذف آلکیل بنزن سولفونات خطی از محلول سنتتیک با فرایند اکسیداسیون پیشرفته UV/H2O2 مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه برای تعیین مقدار دترجنت های آنیونی از روش متیلن بلو و برای اندازه گیری میزان جذب از دستگاه فتومتر در طول موج 652 نانومتر استفاده گردید. برای بررسی کارایی فرایند از متغیرهای غلظت پراکسید هیدروژن، غلظت اولیه دترجنت، pH و مدت زمان تابش استفاده گردید و پتانسیل استفاده از فرایند برای تجزیه آلکیل بنزن سولفونات خطی با آزمون رگرسیون خطی چندگانه آنالیز گردید.
    یافته ها
    راندمان تابش فرابنفش به تنهایی در حذف دترجنت در مدت زمان 20 دقیقه و در8=pH برای غلظت های دترجنت 50 میلی گرم در لیتر برابر 88/38 درصد می باشد. نتایج این آزمایش ها نشان داد که پراکسید هیدروژن در مدت زمان های 10، 20 و 30 دقیقه هیچ تاثیری بر روی محلول دترجنت تهیه شده نداشته است. کارایی فرایند ترکیبی در مدت زمان های 10، 20 و 30 دقیقه به ترتیب برابر 2/86، 90 و 5/96 درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که کارایی تابش فرابنفش و پراکسید هیدروژن به تنهایی روش موثری برای حذف دترجنت آنیونی نیست ولی فرایند ترکیبی UV/H2O2 روش مناسبی در حذف دترجنت هاست.
    کلید واژگان: اکسیداسیون پیشرفته, دترجنت های آنیونی, فرایند UV, H O, فاضلاب صنعتی
    M.H. Dehghani, S. Nasseri, M. Ghaderpoori, A.H. Mahvi, R. Nabizadeh Nodehi
    Backgrounds and
    Objective
    Surfactants are one of the largest pollutants which exist in urban and industrial wastewaters. Large quantities of surfactants have entered to the environment since last decade due to increased use of synthetic detergent in industrial and home consumptions.In this study, the efficiency of UV/H2O2 process in removal of linear alkylbenzane sulfonate (LAS) from aqueous solutions was investigated.
    Materials And Methods
    In this study methylene blue active substane(MBAS)method and spectrometery were used to determine anion and residual surfactant respectively. In this study important variables were H2O2 concentration, initial concentration of surfactant, pH and duration of UV radiation. The effect of UV/H2O2 process on the degradation of LAS was analyzed statistically by using Multiple Linear Regression test.
    Results
    The resulted showed that after 20 minute, ultraviolet radiation solely removed 38.44 percent of Anionic detergent, Hydrogen peroxide showed no significant removal of detergent solution in the time course study. The efficiency of UV/H2O2 process in 10, 20 and 30 minute were to 86.2, 90 and 96.5 %, respectively.
    Conclusion
    The results showed that the efficiency of ultraviolet radiation and hydrogen peroxide process in anionic detergent was not significant thoogh it was considerable in combination process (UV/H2O2)
  • عباس علیزاده شوشتری، محمد مهدی امین، رامین نبی زاده نودهی، نعمت الله جعفرزاده، محمد قاسمیان
    هدف از این مطالعه، تعیین کارایی فرایند بستر لجن بی هوازی با جریان رو به بالا در تصفیه شیرابه زباله شهری اهواز، تحت شرایط گرمسیری بود. به این منظور، راکتور UASB در مقیاس پایلوت به حجم 30 لیتر، با استفاده از لجن بی هوازی صنایع نیشکر بذردهی شده و توسط شیرابه رقیق شده زباله شهری تغذیه گردید. طی مدت 230 روز، میزان بارگذاری آلی راکتور ازg COD/L.d 58/0 به g COD/L.d 15 رسانده شد. بالاترین میزان حذف COD در بارگذاری آلی COD/L.d g12 و به میزان 87 درصد به دست آمد. دمای راکتور در مدت زمان تحقیق بین 34 تا 39 درجه سلسیوس نگهداری شد. بالاترین دمای راکتور 39 درجه سلسیوس بود که تحت تاثیر دمای هوای محیط اطراف در راکتور ایجاد شد. همچنین بالاترین میزان حذف COD در بالاترین دمای راکتور یعنی 37 تا 39 درجه سلسیوس حاصل گردید. میانگین دمای شهر اهواز در 7 تا 8 ماه از سال 40 درجه سلسیوس است. با توجه به این شرایط آب و هوایی، برای تصفیه شیرابه زباله شهری اهواز، استفاده از راکتور UASB به دلیل توانایی در دریافت و تصفیه بارهای آلی زیاد و دستیابی به راندمان بالای حذف COD (87 درصد) مناسب و مؤثر است. لازم به ذکر است که در این روش برای رساندن میزان COD پساب خروجی به حد استانداردهای تعیین شده، لازم است از یک فرایند هوازی پس از راکتور UASB استفاده شود.
    کلید واژگان: شیرابه زباله شهری, راکتور UASB, تصفیه بی هوازی, شرایط گرمسیری, اهواز
    Abbas Alizadeh Shooshtari, Mohammad Mehdi Amin, Ramin Nabizadeh Nodehi, Nematollah Jafarzadeh, Mohammad Ghasemian
    This study was conducted to determine the efficiency of the up-flow anaerobic sludge blanket (UASB) process in treating the leachate from the municipal solid waste (MSW) in the city of Ahvaz, Iran, under tropical conditions. A pilot scale UASB reactor with a total volume of 30 L was seeded with anaerobic sludge from the sugarcane plant to which diluted municipal leachate was introduced as influent feed. The organic loading rate (OLR) of the reactor was increased from 0.58 to 15 g COD/L.d over a period of 230 days. A maximum COD removal efficiency of 87% was obtained for an organic loading rate of 12 g COD/L.d. The temperature of the reactor was maintained in the range 34-39 ºC during the study period. The maximum reactor temperature (39 ºC) highest reactor temperature (37-39 ºC). The results reveal that the UASB reactor is a feasible one for treating reached was due to the effect of ambient temperature. The highest COD removal efficiency was obtained at the MSW leachates as witnessed by its successful operation in the hot climate of Ahvaz (with an average temperature of 40 ºC over about 7-8 months of the year) and by its potential for receiving and treating high organic loading rates with a high COD removal efficiency (87%). However, an aerobic system must be used after the UASB reactor for the effluent to meet the standards defined for the proposed disposal method.
  • نعمت الله جعفرزاده حقیقی فرد، محمد مهدی مهربانی اردکانی، رامین نبی زاده نودهی، احمدرضا یزدان بخش
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر کاربرد سیستم های راکتورهای زیستی با بستر متحرک در تصفیه زیستی فاضلاب های شهری و صنعتی توسعه یافته است. آزمایش طراحی شده آزمونی است که در آن تغییرات هدف داری در متغیر های ورودی فرآیند اعمال می گردد و معمولا برای شناسایی عوامل مهم و موثر بر روی یک فرآیند و بهینه سازی مدل تجربی فرآیند استفاده می شود. روش تاگوچی از سال 1980 به عنوان یک روش کنترل کیفیت به منظور بهینه سازی فرآیند آزمایش های مهندسی، به کار گرفته شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی و تعیین شرایط بهینه جهت افزایش کارایی یک راکتور بیوفیلمی با بستر متحرک (MBBR) با کمک روش تاگوچی است.
    مواد و روش ها
    در ابتدا راه اندازی راکتور با کمک لجن فعال برگشتی تصفیه خانه فاضلاب چنبیه اهواز انجام گردید. پس از راه اندازی و سازگارسازی، با ثابت بودن زمان ماند 9ساعت بارگذاری آلی در سه میزان COD برابر با 1000، 2000 و 3000 (mg/L) انجام شد. در این مطالعه برای تعیین شرایط بهینه رشد میکروارگانیسم های سازگار شده، در 9 مرحله تغییرات پارامترهای pH، نوع منبع نیتروژن، میزان اکسیژن خواهی شیمیایی (COD) و نهایتا میزان شوری در سه سطح مختلف اندازه گیری شد و نتایج توسط نرم افزار Qualitek-4 (w32b)تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه، مقدار حذفCOD محلول در زمان راه اندازی 97 درصد و بهترین شرایط بهینه رشد راکتور MBBR به ترتیب در میزان COD ورودی برابر 1000 میلی گرم در لیتر، pH برابر 8، منبع نیتروژن NH4Cl و شوری 5٪ به دست آمد.
    نتیجه گیری
    بر اساس تحلیل نتایج می توان با استفاده از روش تاگوچی شرایط بهینه و مناسب را برای افزایش کارایی یک راکتور MBBR به دست آورد.
    کلید واژگان: تصفیه بیولوژیکی فاضلاب, طراحی آزمایش ها, تاگوچی, راکتور زیستی با بستر متحرک, نرم افزار, Qualitek, 4 (w32b)
    Backgrounds and
    Objectives
    in recent years, mobile bed biological reactors have been used progressively for municipal and industrial wastewaters treatment. Dissented experiment is a trial that significant changes will accrue for influent variables in the process, and generally used for identification of the effective factors and optimization of the process. The scope of this study was determination of the optimized conditions for the MBBR process by using of Taguchi method.
    Materials And Methods
    Reactor start up was done by using of the recycled activated sludge from Ahwaz wastewater treatment plant. After that and passing the acclimation period, with hydraulic residence time equal to 9 hours matched for 1000, 2000 and 3000 mg/l based on COD respectively, for optimization determination of the acclimated microbial growth, the variables change (pH, nitrogen source, chemical oxygen demand and salinity) were determined in 9 steps, and all of the results were analyzed by Qualitek -4 (w32b).
    Results
    In this study, organic load removal based on COD was 97% and best optimized condition for MBBR were (inf. COD=1000 mg/l, pH= 8, salinity = 5% and the Nitrogen source= NH4CL)
    Conclusion
    Based on our finding, we may conclude that Taguchi method is on of the appropriate procedure in determination the optimized condition for increasing removal efficiency of MBBR.
  • رامین نبی زاده نودهی، فرزانه فاخری رئوف، نعمت الله جعفرزاده حقیقی، مسعود منوری
    زمینه و هدف
    مجتمع پتروشیمی رازی یکی از عظیم ترین کارخانه های تولید کودهای ازته، فسفاته و مواد شیمیایی می باشد که در زمینی به مساحت 100 هکتار، در منطقه بندر امام خمینی واقع شده است و دارای 17 واحد تولیدی می باشد. واحد آمونیاک (1) یکی از واحدهای این مجتمع بوده و دارای ظرفیت تولید سالانه 1000 تن آمونیاک در سال می باشد، که در این تحقیق به عنوان یک واحد نمونه، جهت بررسی امکان سنجی کمینه سازی مواد زاید مورد مطالعه قرار گرفته است.
    روش کار
    این تحقیق از مهر ماه 1382 آغاز و در اردیبهشت 1384 خاتمه یافت و طی 20 ماه مطالعه، بیش از 20 بار به محل واحد مورد مطالعه مراجعه و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. به منظور تامین اهداف تحقیق مذکور، اقدام به تعیین کمیت و کیفیت مواد زاید مایع صنعتی، علل، دوره تولید و نحوه مدیریت فعلی آنها در واحد مورد مطالعه گردید. سپس این مواد براساس روش پیشنهادی برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) طبقه بندی و در نهایت راهکارهایی جهت کمینه سازی این زایدات ارایه گردید.
    نتایج
    نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در این واحد، سالانه 305509.38 مترمکعب، مایع زاید صنعتی تولید می شود که 62.35%، آنرا آب های خنک کننده تشکیل می دهد. مهمترین علت تولید زایدات مایع در این واحد، مسایل فرایندی بوده است و 95.35% از این زایدات بطور دا یمی تولید می گردد. طبقه بندی این زایدات براساس روش UNEP نشان داد که، 18.2% این مواد خطرناک و 81.98% آنها غیر خطرناک بوده اند. در حال حاضر 85.65% از زایدات مایع این واحد، تخلیه به محیط و 14.35% از آن بازیافت می شود. راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرایند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد.
    نتیجه گیری
    راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرآیند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد. با اعمال روش های کمینه سازی می توان، از تخلیه مقادیر قابل توجهی مواد زاید از این صنعت به محیط زیست و هدر رفتن مواد خام، جلوگیری نمود و کارایی برنامه کمینه سازی مواد زاید را اثبات کرد.
    کلید واژگان: کمینه سازی, مواد زاید خطرناک, پتروشیمی, مواد زاید صنعتی
    Nabizadeh R., Fakheri Raouf F., Jaafarzadeh N., Monavari M
    Background And Aim
    The Razi Petrochemical Complex is one of the greatest factories producing nitrogen and phosphate fertilizers and various other chemicals. The site, comprising 17 production units with a total surface area of around 100 hectares, is located on the outskirts of Imam Khomeini port. The ammonia (1) section of the plant, with its production capacity of 1000 tons/year, was selected as the setting for this research on the feasibility of waste minimization programs.
    Material And Methods
    This study was conducted form October 2003 to May 2005, and it involved more than 20 visits to the site to gather data. We covered areas such as quality and quantity of liquid waste, reasons for waste generation and the production period. We also studied the current system of waste management. The materials were subsequently classified according to method proposed by the United Nations. Finally, strategies were proposed to minimize waste production.
    Results
    Results showed that the unit produced 305509.38 cubic meters of liquid waste annually, and water used for cooling accounted for 62.35% of the total volume. The main reasons for the production of liquid waste were problems with the production. Over 95% of the waste was produced on a permanent basis. After classification, it emerged that 18.02% of the material was dangerous. Currently, 85.65% of the liquid waste in this factory is disposed of in the surrounding environment, and 14.35% is recycled.
    Conclusion
    The proposed strategies for minimizing the liquid waste production materials in the factory are: recycling and re-use (95%), production process modifications (4.79%), and volume reduction (0.01%). With the use of waste minimization methods, we can avoid the dumping of huge amounts of waste into the environment, reduce the loss of raw material, and make out a strong case for the efficiency of waste minimization efforts.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال