به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

راهله سیاه کمری

  • پریسا حیدری شرف، رقیه نصرتی، اسرا الروماحی، راهله سیاه کمری، منظر عباسی، فاطمه رضایی*
    هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی با دل زدگی زناشویی در معلمان زن شهر کرمانشاه بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه شامل 269 نفر از جامعه مذکور بود که با استفاده از جدول مورگان و به روش خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی، تاب آوری کانر ودیویدسون و بخشندگی (FS) و مقیاس دل زدگی زناشویی پاینز و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی با دل زدگی زناشویی رابطه منفی وجود دارد و کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی توانستند دل زدگی زناشویی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی، تاب آوری و بخشندگی پیش بینی کننده های معناداری برای دل زدگی زناشویی هستند می توان با ایجاد چنین ظرفیت هایی دل زدگی زناشویی را کاهش داد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, تاب آوری, بخشندگی, دل زدگی زناشویی, معلمان
    The purpose of this study was to determine the relationship between quality of life, resiliency and forgiveness with marital distress in female teachers in Kermanshah. This is a descriptive-correlational study and the sample consisted of 269 people who were selected using a Morgan table and multi-stage cluster sampling. Data were collected by questionnaires on quality of life, resiliency of Canner and Davidson and Forgiveness (FS), and Paints marital rate. The Pearson correlation coefficient and multiple regression were used to analyze the data. The results of the analysis showed that there is a negative relationship between quality of life, resiliency and forgiveness with marital bellowing, and quality of life, resilience and forgiveness can predict marital distress. Considering that quality of life, resiliency and forgiveness are significant predictors of marital maladjustment, it can be reduced by creating such capacity for marital distress.
    Keywords: quality of life, resilience, forgiveness, marital distress, teachers
  • جهانگیر کرمی، پریسا حیدری شرف، فاطمه رضایی، رقیه نصرتی، منظر عباسی، راهله سیاه کمری*
    مقدمه
    نارساخوانی به ناتوانی های کودکان در خواندن اطلاق می شود. غالب روان شناسان بدون اینکه بخواهند علت خاصی را برای نارساخوانی تعیین نمایند،  نارساخوانی را صرفا نشانه ای از وجود یک اختلال ویژه در فرآیند آموزش خواندن می دانند، که عامل مهمی در پایین آمدن اعتماد به نفس این کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان عزت نفس کوکان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1397-1396 انجام شد.
    روش
    در پژوهش حاضر از طرح توصیفی-تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان نارساخوان که در سال تحصیلی 1397-1396 در مراکز اختلالات یادگیری شهر پرونده داشتند تشکیل می دادند. حجم نمونه از طریق فرمول Cramer و میزان خطای 5 درصد و با اطمینان 95 درصد 140 نفر به دست آمد که با توجه به در نظر گرفتن ریزش، تعداد 116 نفر مد نظر قرار داده شد که به صورت تصادفی خوشه ایاز میان کودکان نارساخوان در مرکز اختلالات یادگیری شماره 2 شهر کرمانشاه که جمعا 300 نفر بودند انتخاب گردید. جهت بررسی میزان عزت نفس این کودکان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین مقیاس عزت نفس کلی 10/40و انحراف استاندارد آن 1/47، مقیاس عزت نفس اجتماعی دارای میانگین 1/34 و انحراف استاندارد 0/74 و مقیاس عزت نفس خانوادگی دارای میانگین 2/24 و انحراف استاندارد 0/53 و مقیاس عزت نفس تحصیلی دارای میانگین 2/88 و  انحراف استاندارد  آن 0/48 می باشد. با توجه به تحلیل آماری مشخص گردید که بین عزت نفس کلی، عزت نفس اجتماعی، عزت نفس خانوادگی و عزت نفس تحصیلی این کودکان تفاوت معناداری وجود داشت و تمامی مقیاس ها در سطح 0/001≥P معنادار هستند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه عزت نفس این کودکان در حد پایین تر از نرمال بود، بنابراین با آموزش عزت نفس به این کودکان می توان این ظرفیت را در آنان ارتقا بخشید.
    کلید واژگان: عزت نفس, نارساخوانی, کودکان
    Jehangir Karami, Parisa Heidarisharaf, Fatemeh Rezaee, Roghayeh Nosrati, Manzar Abasi, Raheleh Siahkamari*
    Introduction
    Dyslexia refers to the disability of children in reading. Most psychologists consider dyslexia merely as a sign of a special disorder in the teaching of reading, without which they want to determine a specific cause for dyslexia, which is an important factor in lowering the confidence of these children. The purpose of this study was to evaluate the self-esteem of Kukan Dorsa in the primary school of Kermanshah in the academic year 2016-2017.
    Method
    In this study, descriptive-analytic design was used. The statistical population consisted of all dyslexic students who filed in the school disturbance centers during the school year 2016-2017. Sample size was calculated by Cramer formula and error rate of 5% and with confidence of 95% of 140 people. According to considering loss, 116 patients were randomly selected from among dyslexic children in the center Learning outcomes No. 2 in Kermanshah city, which consisted of 300 people, were selected. To assess the self-esteem of these children, Cooper Smith's self-esteem test was used.
    Results
    The results showed that the mean total self-esteem scale was 10.40 and its standard deviation was 1.47, the social self-esteem scale had a mean of 1.34 and standard deviation of 0.44 and family self-esteem scale with a mean of 2.24 and standard deviation 0.53 and the academic self-esteem scale has a mean of 2.88 and standard deviation of 0.48. Regarding the statistical analysis, there was a significant difference between total self-esteem, social self-esteem, family self-esteem and educational self-esteem in these children. All of the scales were significant at P≤0.001.
    Conclusion
    Considering that the children's self-esteem was lower than normal, so, by educating the self-esteem, these can be promoted to these children.
    Keywords: Self Concept, Dyslexia, Child
  • جهانگیر کرمی، زهرا موسوی، فاطمه طریقتی مرام، راهله سیاه کمری، معصومه یاوری، پریسا حیدری شرف*
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر تاب آوری در کاهش احساس غربت دانشجویان جدیدالورود خوابگاهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دختران جدیدالورود خوابگاهی رشته های مختلف تحصیلی دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 96- 95 بود . برای انجام این پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس وسپس جهت جایگزینی آزمودنی ها دردوگروه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. دراین پژوهش ازپرسشنامه تاب آوری کانرودیویدسون واحساس غربت فن فلیت استفاده شد. که ازاین میان 30 نفر از دانشجویان که نمره بالاتر از میانگین در آزمون احساس غربت کسب کرده بودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی دردوگروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش 12 جلسه گروهی آموزش مهارت های تاب آوری اجرا و بعد از مداخله برای هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. طرح پژوهش آزمایشی و برای تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تاب آوری به طورمعناداری ودرسطح 001/0 P<موجب کاهش احساس غربت دانشجویان درگروه آزمایش شده است درحالی که چنین تغییری در آزمودنی های گروه کنترل مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت آموزش تاب آوری در کاهش احساس غربت دانشجویان موثر است.
    کلید واژگان: تاب آوری, احساس غربت, دانشجویان
    Parisa Heidari Sharaf *, Dr Jahangir Karami, Zahra Mousvi, Fatemeh Tarighati Maram, Masoumeh Yavari
    The present study investigated the efficacy of resiliency training based on the reduction of homesickness in residential new entrant's students. The population studied were included all new entrants dormitory girls inter disciplinary undergraduate in Razi university of Kermanshah in 2017-2018 educational years. To perform this study, available sampling was used, and then to replace the two control and experimental groups of subjects were used of simple randomly sampling. In this study used of Conner & Davidson resiliency and Fan filth homesickness questionnaires. 30 students that earn scores more than average were select and replaces randomly in tow control and experimental groups. 12group sessions Resiliency skills training were conducted for experimental group and after the intervention, both groups were tested. The research was experimental design and statistical methods for data analysis of covariance were used. Findings showed that resiliency training significantly p<0/001 reduces homesickness in experimental group, While such as changes not observed in the control group's conclusion we can say that resiliency trainings effective in reducing student's homesickness.
    Keywords: resiliency, homesickness, students
  • بیتا شلانی، راهله سیاه کمری*
    زمینه و هدف
    زندگی جنسی سالم و رضایت بخش، از عناصر مهم بهزیستی در زنان و کیفیت زندگی آنان است. در این مطالعه همبستگی دانش و نگرش جنسی با عملکرد جنسی در پرستاران زن بررسی گردید.
    روش بررسی
    این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی بر روی پرستاران زن متاهل بیمارستان های شهر کرمانشاه انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس از سه بیمارستان در حجم 109 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از ابزارهای شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) ، مقیاس دانش و نگرش جنسی استفاده شد. داده ها به کمک روش آماری ضریب همبستگی و رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این پژوهش بین دانش جنسی و میل، تحریک، رطوبت، ارگاسم و عملکرد جنسی کل (001/0) ، همچنین بین نگرش جنسی با میل و عملکرد جنسی کل (05/0) ، بین نگرش جنسی، تحریک و ارگاسم (001/0) ، همبستگی معنی داری وجود داشت. متغیرهای پیش بین با هم، 32/0 عملکرد جنسی را تبیین کردند (6/25=F، 32/0=R2 و 57/0=R). همچنین دانش جنسی به تنهایی توان پیش بینی عملکرد جنسی را در پرستاران داشت (001/0=p، 5/0=ß) و با توجه به همبستگی نگرش جنسی و عملکرد جنسی، این متغیر نتوانست به تنهایی عملکرد جنسی را پیش بینی کند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد دانش و نگرش جنسی از مقوله های مهم و تاثیرگذار در عملکرد جنسی افراد است؛ بنابراین در مراکز آموزشی و بهداشتی توجه به این مسئله در ارائه خدمات آموزش و سلامت در رابطه با روابط جنسی حایز اهمیت بوده و با استفاده از آموزش های جنسی مناسب و علمی می توان عملکرد جنسی را در افراد ارتقا بخشید.
    کلید واژگان: رفتار جنسی, عملکرد جنسی, دانش, نگرش, پرستاران
    Bita Shalani, Rahele Siyahkamari*
    Background and Objectives
    Healthy and satisfying sexual life is one of the important elements of welfare in women and their quality of life. In this study, the correlation of sexual knowledge and attitude with sexual function in female nurses, was investigated.
    Methods
    This research was performed as a descriptive correlational study on female nurses in hospitals of Kermanshah city. A total of 109 subjects were selected from three hospitals using available sampling. Data collection was carried out using Female Sexual Function Index (FSFI) and Sexual Knowledge and Attitude Scale. Data were analyzed using correlation coefficient and regression statistical tests.
    Results
    In this research, there was significant correlation between sexual knowledge and sexual desire, arousal, humidity, orgasm, and total sexual function (0.001); also, there was significant correlation between sexual attitude and sexual desire and total sexual performance (0.05), and between sexual attitude and arousal and orgasm (0.001). The predictive variables together explained 0.32 of the sexual function (F=25.6, R2=0.32, R=0.57). Sexual knowledge alone can predict sexual function in nurses (p=0.001, ß=0.5). Considering the correlation between sexual attitude and sexual function, this variable alone could not predict sexual function.
    Conclusion
    The results of this study showed that sexual knowledge and attitude are important and effective categories in sexual function of individuals. Therefore, paying attention to this issue in educational and health centers is important in providing education and health services in relation to sexual relationships, and sexual function can be promoted through appropriate and scientific sexual trainings.
    Keywords: Sexual Behavior, Sexual function, knowledge, attitude, Nurses
  • راهله سیاه کمری، خدامراد مومنی*، جهانگیر کرمی
    زمینه
    تحقیقات نشان داده است که بین سبک دلبستگی و رضایت جنسی رابطه وجود دارد اما در این ارتباط خودکارآمدی جنسی مردان معتاد می تواند نقش میانجی گر داشته باشد؟
    هدف
    بنابراین هدف پژوهش بررسی نقش خودکارآمدی جنسی در ارتباط با سبک های دلبستگی و رضایت جنسی مردان معتاد شهر کرمانشاه بود.
    روش
    پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری افراد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بود. که با روش نمونه گیری در دسترس از 5 مرکز 250 فرد انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های: مقیاس های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1987)، رضایت جنسی لارسون(1995) و خودکارآمدی جنسی وزیری و لطفی کاشانی (1993) استفاده شد.
    یافته ها
    برای تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی، تحلیل رگرسیون همزمان و تحلیل مسیر استفاده و نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی و رضایت جنسی مردان رابطه وجود دارد، به این معنی که سبک دلبستگی ایمن پیش بینی کننده مثبت   (0/05>R)  و سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی پیش بینی کننده منفی است   (0/05>R) هم چنین خودکارآمدی جنسی می تواند نقش میانجی بین سبک های دلبستگی و رضایت جنسی داشته باشد  (0/05>-R) .  
    نتیجه گیری
    بدین معنی که افراد با خودکارآمدی جنسی بالا و بک دلبستگی ایمن، رضایت جنسی بهتری را تجربه کنند.
    کلید واژگان: سبک دلبستگی, رضایت جنسی, خودکارآمدی جنسی, معتادان
    Raheleh Siyakamri, Khodamorad Momeni*, Jahangir Karami
    Background
    Research has shown that there is a relationship between attachment styles and sexual satisfaction, but does sexual self-efficacy of addicted men can have to mediate this regard?
    Aims
    Therefore, the purpose of this study was to investigate the role of sexual self-efficacy in the relationship between attachment styles and sexual satisfaction of addicted men in Kermanshah.
    Method
    The present research was a descriptive correlational study. The statistical population of this study included people were referred to addiction treatment centers in Kermanshah. The research sample consisted of 250 of the five addiction treatment centers who were selected by non-probability sampling method. Adult Attachment scale(Hazan & Shaver, 1987),  Larson's Sexual Satisfaction scale (Larson,1995), and Sexual Self-efficacy scale(Vaziri et al.,1993) were used for data collection.
    Results
    The data were analyzed using statistical methods, including the Pearson correlation coefficient, multivariate regression analysis, and path analysis. Conlusions: The results showed that there is a relationship between attachment styles and  Men's sexual satisfaction, this means that secure attachment style is a positive predictor (R<0.05) and Insecure-avoidant attachment style is a negative predictor (R<0.05). Sexual self-efficacy can also act as a mediator between attachment styles and sexual satisfaction (-R<0.05). Therefore people that have high's sexual self-efficacy and secure's attachment style experience better sexual satisfaction.
    Keywords: Attachment Styles, Sexual Satisfaction, Sexual Self-efficacy, Addicts
  • شهین علیجانی، پریسا حیدری شرف، منظر عباسی، زهرا موسوی، راهله سیاه کمری، فرشته محمدی
    پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر استفاده آسیب زا از تلفن همراه بر بهزیستی روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور کرمانشاه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان تعداد 269 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و سپس به پرسشنامه های استفاده آسیب زا از تلفن همراه جنارو (COS) و بهزیستی روانی ریف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شدند. میزان همبستگی استفاده آسیب زا از تلفن همراه با بهزیستی روانی 0/26 محاسبه شد که در سطح 0/005< p دارای همبستگی مثبت و معناداری است. همچنین برای پیش بینی بهزیستی روانی از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد و نتایج نشان داد که نمره کل بهزیستی روانی با 1/37= β و 5/68-=t توان پیش بینی بهزیستی روانی رادارند و متغیرهای پیش بین باهم 0/29 واریانس بهزیستی روانی را تبیین می کنند. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت نقش استفاده از تلفن همراه در بهزیستی روانی دانشجویان با به کارگیری روش های مختلف تجربی مبنای مناسبی برای تدوین برنامه های آموزشی و افزایش بهزیستی روانی، استفاده به عمل آورند.
    کلید واژگان: استفاده آسیب زا از تلفن همراه, بهزیستی روانی, دانشجویان
    Fereshteh Mohammadi
    The purpose of this study was to determine the effect of mobile phone harm on the psychological wellbeing of students of Payame Noor University in Kermanshah. The statistical population of this study included all female students of Payame- Noor Kermanshah University in the academic year of 2017-2018. Using a simple random sampling method, 269 subjects were selected as sample, according to Morgan's table. Then, the injury questionnaire they came from the mobile phone operator (COS) and psychiatric wellbeing Riff. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and simultaneous regression. The correlation between harmful use of mobile phone and psychological well-being was 0.26, which has a positive and significant correlation in the level of 005/0 <p. Also, for prediction of psychological wellbeing, simultaneous regression analysis was used and the results showed that the total psychological wellbeing score with β = 1.37 and t -6.66 have predictive power of psychological well-being and predictive variables are 0.29 the variance of psychological well-being is explained. Therefore, according to the results of this research and the importance of using mobile phones in student psychological well-being, using a variety of empirical methods, a suitable basis for developing educational programs and improving psychological well-being is used
    Keywords: mobile phone harmful use, psychological well-being, students
  • محمد مهراد صدر، یوسف اعظمی *، عبدالله معتمدی، راهله سیاه کمری، پیمان مام شریفی
    مقدمه
    در دوره بازنشستگی افراد به دلیل پشت سر گزاردن یکی از گذاره های زندگی و صرف زمان بیشتر در خانه و مواجه با منابع استرس جدید، دچار تعارضات و مشکلات زناشویی می شوند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای مقابله ای، هدفمندی در زندگی و کیفیت زندگی در پیش بینی میزان تعارض زناشویی در بازنشستگان انجام شد.
    روش کار
    روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بازنشستگان شهرستان نهاوند در سال 1395 بود که تعداد 200 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس راهبردهای مقابله با استرس، پرسشنامه معنا در زندگی (MLQ)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی فرم 26 سوالی (WHOQOL-26) و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (گریمس) بود. داده های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین راهبرد مسئله مدار با تعارضات زناشویی همبستگی منفی وجود دارد (52/0-)، بین راهبرد هیجان مدار با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معناداری مشاهده شد (20/0) و همچنین راهبرد اجتنابی رابطه منفی معناداری با تعارضات زناشویی نشان داد (19/0-). معنای زندگی نیز با تعارضات زناشویی رابطه منفی متوسط معناداری دارد (37/0-). کیفیت زندگی نیز با تعارضات زناشویی رابطه منفی معناداری دارد (46/0-). همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان نشان داد که راهبردهای مقابله ای، معنای زندگی و کیفیت زندگی با ضریب همبستگی چندگانه 56/0 توانستند به طور معنادار 31 درصد از واریانس تعارضات زناشویی را پیش بینی نمایند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج پژوهش می توان گفت راهبردهای مقابله ای موثر، معناداری در زندگی و کیفیت زندگی خوب پیش بینی کننده های سازگاری زناشویی در بازنشستگان محسوب می شوند و توجه به این مسائل جهت کنار آمدن با مشکلات زناشویی برای کارکنان سازمان های دولتی و غیردولتی که در آستانه بازنشستگی هستند، ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: راهبردهای مقابله ای, هدف مندی در زندگی, کیفیت زندگی, سازگاری زناشویی, بازنشستگی
    Mohammad Mehrad Sader, Yousef Azami *, Abdollah Moatamedy, Raheleh Siah Kamari, Payman Mam Sharifi
    Introduction
    In the retirement age, people experience conflicts and marital problems as they go through one of the transitional stages of life and spend more time at home and face new sources of stress. Therefore, the present study was conducted to investigate the role of coping strategies, purposefulness in life, and quality of life in the level of marital adjustment in retirees.
    Methods
    The present study was a correlational survey. The population consisted of 200 retirees of Nahavand during year 2016, selected by simple random sampling method, as the study sample. The research tools were Coping Inventory for Stressful Situations (CISS), Meaning of Life Questionnaire (MLQ), Marital Status Inventory and WHO Quality of Life (WHOQOL-26), and Golombok-Rust marital status inventory. The data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis.
    Results
    The results showed that there was a negative correlation between task-oriented strategy and marital adjustment (-0.22), a significant positive correlation between emotion-oriented strategy and marital adjustment (0.20), and a significant negative correlation between the avoidance strategy and marital adjustment (-0.19). Meaning of life was also negatively correlated with marital adjustment (-0.37). Quality of life had a moderate negative correlation with marital adjustment (-0.46). The results of multiple regression analysis showed that coping strategies, meaning of life, and quality of life with multiple correlation coefficient of 0.56 could significantly predict 31% of marital adjustment variance.
    Conclusions
    According to the results of the current study, effective coping strategies, meaningful life, and good quality of life are predictors of marital adjustment in retirees. Consideration of these issues is necessary for employees of government and nongovernmental organizations, who are on the brink of retirement, in order to cope with marital problems during the retirement period.
    Keywords: Purposefulness in Life, Coping Strategies, Quality of Life, Marital Satisfaction, Retirement
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال