به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

روح الله باقرزاده

  • امیر ارسلان روزبه *، روح الله باقرزاده، مسعود لطیفی

    با توجه به گسترش روز افزون فناوری و نیاز جامعه به انرژی های تجدیدپذیر، امروزه منبع های متنوع تری از انرژی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس تولید و بهبود خاصیت پیزوالکتریک به عنوان یکی از روش های تبدیل انرژی های محیطی به انرژی الکتریکی و استفاده از آن در زندگی روزمره می تواند مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش به بررسی خاصیت پیزوالکتریک با استفاده از ولتاژ تولیدی در لایه ی تهیه شده از نانوالیاف PVDFحاوی نانوذرات ZnO در اثر وزش باد پرداخته شده است. نمونه های تهیه شده مورد ارزیابی های مختلفی از جمله SEM، XRD، FTIR و آزمایش پرچم قرار گرفتند. تحلیل نتایج ساختاری لایه های تولیدشده نشان می دهد که لایه با میانگین قطر الیاف بیش تر دارای درصد بلورینگی کم تری نسبت به سایر نمونه ها می باشد. از سوی دیگر بر اساس نتایج آزمایش پرچم مشخص شد که میزان ولتاژ تولیدی در نمونه با قطر الیاف بالاتر در مقایسه با سایر نمونه ها کم تر است. همچنین استفاده از نانوذرات ZnO در الیاف، سبب بهبود در شکل گیری ساختار بلوری شده است که در نتیجه میزان ولتاژ خروجی بالاتری نیز حاصل می گردد. نتایج آزمایش پرچم نشان داد که نمونه ها در حالت نصب این لایه ها بر روی پرچم، توانایی تولید میزان ولتاژ خروجی حداقل به میزان 736 میلی ولت را دارا می باشند. در ادامه نیز نشان داده شد که نمونه ها با ضخامت بالاتر قابلیت تولید میزان ولتاژ الکتریکی بیش تری را در شرایط یکسان دارا می باشند. با استفاده از نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان به قابلیت استفاده از این ساختارها در موردهای کاربردی مانند تامین کننده انرژی الکتریکی خودشارژشونده در اثر وزش باد اشاره نمود.

    کلید واژگان: لایه ی نانوالیافی پیزوالکتریک, نانو مولد انرژی الکتریکی, پلیمر PVDF, آزمایش پرچم
  • الهه شهراد، رضا افهمی*، روح الله باقرزاده

    رنگ زبانی خاموش، اما قدرتمند است. با توجه به اهمیت نقش رنگ در برقراری ارتباط و جلب توجه افراد، شناسایی ترجیح رنگی زنان و عوامل موثر بر آن می تواند ابزاری کارآمد در بسیاری از حوزه های جهان مدرن مانند ارتباطات، تجارت و تولید کالا و محتوا ایجاد نماید. این مقاله با هدف شناسایی تاثیر عامل گشودگی به تجربه (به عنوان یکی از ابعاد شخصیت) بر تغییرات ترجیح رنگی زنان انجام یافته است. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه جمعیت شناختی، ترجیح رنگی و آزمون ده گویه ای شخصیت (TIPI) استفاده شده است. نمونه آماری شامل 213 نفر از زنان ساکن تهران است که به صورت تصادفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش واریانس یک طرفه در ارتباط با میزان ترجیح رنگی نشان می دهد که زنان با سطوح مختلف گشودگی به تجربه در ارتباط با میزان ترجیح رنگ های بنفش، قرمز و نارنجی دارای ترجیحات متفاوتی هستند به این صورت که با بالا رفتن سطح گشودگی به تجربه امتیاز به رنگ های قرمز و نارنجی افزایش و به رنگ بنفش کاهش می یابد. همچنین، تحلیل داده ها در بخش ترجیح رنگ منتخب بیانگر آن است که زنان با سطوح گشودگی به تجربه بالا رنگ قرمز را به عنوان رنگ ترجیحی خود انتخاب می نمایند. تفسیر نتایج در ارتباط با رنگ تنفری حاکی از آن است که زنانی که از رنگ آبی و سفید متنفر هستند، دارای سطح گشودگی به تجربه پایین تری می باشند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره در ارتباط با ترجیح رنگ های گرم، سرد و خنثی نشان می دهد زنان با سطوح گشودگی به تجربه مختلف در ارتباط با رنگ های گرم و خنثی دارای ترجیحات متفاوتی هستند.براساس نمودار با بالارفتن سطح گشودگی به تجربه میانگین امتیاز به رنگ های گرم افزایش و به رنگ های خنثی کاهش می یابد. در نهایت نتایج لزوم توجه به عاملیت گشودگی به تجربه در پیش بینی ترجیحات رنگی را مورد تایید قرار می دهد .. یافته های پژوهش حاضر می تواند در بسیاری از حوزه های کاربردی مانند روانشناسی، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات و طراحی مد مورداستفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: شخصیت, گشودگی به تجربه, ترجیح رنگی, تحلیل واریانس
    Elahe Shahrad, REZA AFHAMI *, Rohallah Bagherzade

    Color is a silent but a powerful language. According to the high expressive quality of color in communicating and attracting people's attention, identifying the color preference of women and the factors affecting it can create an efficient tool in many areas of the modern world such as communication, trade and goods and content production. This article aims to identify the effects of the factor of openness to experience (as one of the dimensions of personality) on women's color preference changes. In order to collect research data, demographic questionnaire, color preference and five-factor personality test were used. The statistical sample includes 213 women living in Tehran who were randomly selected. Data analysis using the one-way variance method in relation to the level of color preference shows that women with different levels of openness to experience have different preferences in relation to the level of preference for purple, red and orange in such a way that as the level of openness to experience increases, preference score of red and orange increase and purple decrease. in this regard, data analysis in the selected color preference section shows that women with high levels of openness to experience choose red as their preferred color. The results of multivariate variance analysis in relation to the preference of warm, cool and neutral colors show that women with different levels of openness to experience have different preferences in relation to the preference of warm and neutral colors. The interpretation of the results in relation to hated color indicates that women who hate blue and white have a lower level of openness to experience. According to the graph, as the level of openness to experience increases, the average score for warm colors increases and for neutral colors decrease. The results of the present study confirmed the need to pay attention to the agency of openness to experience in predicting color preferences. The findings of the current research can be used in many practical fields such as psychology, marketing, communication, advertising and fashion design.

    Keywords: Personality, openness to experience, color preference, Analysis of Variance
  • الهه شهراد، رضا افهمی، کریستین مور، روح الله باقرزاده

    با توجه به اهمیت نقش رنگ در ارتباطات، تولید و تجارت جهان معاصر، شناسایی ترجیحات رنگی افراد و عوامل موثر بر آن با هدف افزایش توانایی برنامه ریزان این حوزه اهمیت بسیاری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه هیجان خواهی و ترجیح رنگی افراد با نقش تعدیل گر جنسیت است. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن (1994) و ترجیح رنگی استفاده شده است. نمونه آماری شامل 402 نفر است که به صورت تصادفی و دردسترس انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش واریانس دوطرفه در ارتباط با هریک از رنگ ها به صورت مجزا، نشانگر ترجیح متفاوت رنگ های آبی و صورتی توسط زنان و مردان دارای سطوح مختلف هیجان خواهی است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره پیرامون ترجیح سه مجموعه رنگ سرد، گرم و خنثی، نشانگر ترجیحات متفاوت رنگ های گرم و سرد توسط زنان و مردان دارای سطوح مختلف هیجان خواهی است. نتایج، لزوم توجه به متغیر جنسیت و میزان هیجان خواهی در پیش بینی ترجیح رنگی افراد را مورد تایید قرار داد.

    کلید واژگان: ترجیح رنگی, هیجان خواهی, جنسیت, رنگ گرم, رنگ سرد, رنگ خنثی
    Elahe Shahrad, Reza Afhami, Christine Mohr, Roohollah Bagherzadeh

    Due to the importance of the color role in communication, production, and trade in the contemporary world, identifying individuals' color preferences and the affective factors are very important to increase the ability of forecasters and planners in this field. This study aims to investigate the relationship between sensation seeking and color preference by the role of gender as moderating variable. Zuckerman sensation seeking (1994) and color preference questionnaire was used to collect research data. The statistical sample includes 402 who were randomly and accessibly selected. The two-way analysis of variance in each color showed that women and men with different levels of sensation seeking concerning blue and pink have different color preferences. Also, the results of multivariate analysis of variance concerning the preference of cool, warm, and neutral colors showed that women and men with different levels of sensation seeking with warm and cool colors have different color preferences. The results of the present study confirmed the need to pay attention to the gender variable and the level of sensation seeking in predicting the color preference pattern of individuals.

    Keywords: Color preference, Sensation seeking, Gender, Cool color, Warm color, Neutral color
  • میلاد درخشان جزری، مسعود حقانی، محمدرضا منظم، روح الله باقرزاده، زهرا زمانیان*، مرتضی پژوه نیا

    زمینه و هدف:

     لباس کار یکی از مهمترین لوازم حفاظت فردی کارگران و نظامیان می باشد و انتخاب مناسب آن برای مناطق گرم وخشک نقش مهمی در تبادل و تعادل حرارتی میان بدن انسان و محیط دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف ارزیابی انتقال حرارت و راحتی پارچه ها و انتخاب بهینه پارچه برای لباس کار پرسنل نظامی و کارگران مناطق گرم و خشک انجام گرفت.

    روش ها

    این مطالعه تجربی روی 16 نوع از پارچه های رایج لباس در مناطق گرم و خشک انجام گرفت. این پارچه ها دارای ترکیب 4 نوع بافت و 4 نوع درصد ترکیبی از کتان و پلی استر می باشد. پارچه ها از نظر میزان نفوذپذیری هوا و بخارات آب، جذب آب، شعاع معادل منافذ، هدایت حرارتی، مقاومت پارگی و خمشی براساس استاندارد ارزیابی شدند. نهایتا، پارچه بهینه با ترکیب روش تصمیم گیری چند متغیره و تحلیل سلسله مراتبی (AHP-TOPSIS) انتخاب گردید و با سایر پارچه ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 مورد مقایسه قرار گرفت. 

    یافته ها

    نتایج AHP-TOPSIS نشان داد پارچه با سهم ترکیبی 65% کتان و 35% پلی استر با نوع بافت 2/1 رفتار بهینه ای در میزان ویژگی های راحتی و انتقال حرارتی پارچه نشان می دهد. در نوع بافت 1/2 میانگین مقدار جذب آب، مقاومت خمشی و هدایت حرارتی در پارچه %35 پلی استر و 65% کتان با پارچه های 100% کتان اختلاف معناداری ندارد .

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که بهینه ترین پارچه برای لباس کار پرسنل نظامی و کارگران مناطق گرم و خشک دارای ترکیب 65% کتان و 35% پلی استر و همچنین دارای نوع بافت 1/2 می باشد.

    کلید واژگان: انتخاب پارچه, لباس کار, پرسنل نظامی, کارگران, مناطق گرم و خشک
    Milad Derakhshanjazari, Masoud Haghani, MohammadReza Monazzam, Ruhollah Bagherzadeh, Zahra Zamanian*, Morteza Pazhohnia
    Background and Aim

    Working cloth is one of the most important personal protective equipment for workers and the military, and its proper selection for hot and dry areas plays an important role in heat exchange and balance between the human body and the environment. Therefore, this study was conducted to evaluate the heat transfer and comfort of fabrics and the optimal selection of fabrics for military personnel and workers in hot and dry areas.

    Methods

    This experimental study was carried out on 16 types of common fabrics of military personnel and workers in hot and dry areas. This fabric has a combination of 4 texture patterns and 4 types of percentage of a combination of cotton and polyester. The fabrics were evaluated in terms of air permeability and water vapor permeability, water absorption, equivalent pore radius, thermal conductivity, tear resistance, and bending stiffness of the machine. Finally, the optimal fabric was selected by combining multivariate decision-making and hierarchical analysis (AHP-TOPSIS) and compared with other fabrics using SPSS 16 software.

    Results

    The results of AHP-TOPSIS showed that the fabric with a combined share of 65% cotton and 35% polyester with a texture of 1/2 shows the optimal behavior in terms of comfort characteristics and heat transfer of the fabric. In a texture of 1/2, the average amount of water absorption, bending stiffness and thermal conductivity in 35% polyester and 65% cotton fabrics are not significantly different from 100% cotton fabrics (P>0.05). Also, the average amount of air and water vapor permeability and tear resistance in 35% polyester and 65% cotton fabrics are not significantly different from 65% polyester and 35% cotton fabrics (P>0.05).  

    Conclusion

    The results of this study showed that the most optimal fabric for military personnel and workers in hot and dry areas has a composition of 65% cotton and 35% polyester and also has a texture of 1/2.

    Keywords: Fabric selection, Working cloth, Military personnel, Workers, Hot, dry areas
  • حدیثه کمالی دهقان، حنانه کبیر، شهره مشایخان*، روح الله باقرزاده، محمدسجاد سرایانی بافقی

    دستگاه های پزشکی از جمله ضربان سازها که در بدن قرار داده می شوند، می توانند برای درمان، تشخیص و جلوگیری از بسیاری از بیماری ها استفاده شوند. باتری های لیتیمی به طور گسترده برای تامین انرژی این دستگاه ها استفاده می شوند، اما به دلیل ظرفیت و عمر محدود آن ها، بیماران ناچار از انجام فرایند دردناک و پرریسک  نانومولد جراحی برای جایگزینی این باتری ها هستند. اخیرا به عنوان مبدل انرژی نوظهور که می تواند انرژی های بسیار کوچک زیست مکانیکی مانند ضربان قلب را به انرژی الکتریکی تبدیل کند، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام این پروژه، ساخت زیست حسگر پیزوالکتریک با قابلیت ذخیره ولتاژ الکتریکی و عملکرد و زیست سازگاری مناسب برای قرارگیری به عنوان باتری ضربان سازهاست. در پژوهش های پیشین از ،)PA 11(11)-پلی آمید PVDF پلیمر پلی وینیلیدن فلویورید ( با ضریب پیزوالکتریک زیاد بدین منظور استفاده شده است. در کار حاضر، برای افزایش خواص پیزوالکتریک این حسگر، از  و تولید ساختار هیبریدی PA 11 با PVDF الکتروریسی هم زمان برای دست یابی به شکل شناسی و خواص کششی مناسب هم زمان با بهبود خواص پیزوالکتریک استفاده شده است. نتایج آزمون پیزوالکتریک افزایش قابل قبول میزان حساسیت نانوالیاف از  PA 11 حجمی 25% را در اثر افزودن 75 mW/N تا 62 mW/N  و PVDF نشان داد که نمایانگر وجود خاصیت هم افزایی   PVDF/PA 11 در ترکیب ساختار تهیه شده است. نمونه 11 پلی آمید  ) بیشترین خواص کششی را دارا بود و بنابراین می تواند 75%:25%(به عنوان نمونه بهینه پیشنهاد شود.

    کلید واژگان: حسگر پیزوالکتریک, الیاف الکتروریسی شده, پلی وینیلیدن فلوئورید, پلی آمید11
    Hadiseh Kamali Dehghan, Hannaneh Kabir, Shohreh Mashayekhan*, Roohollah Bagherzadeh, Mohammad Sajad Sorayani Bafghi*

    Implantable medical devices such as pacemakers are designed to treat, diagnose, and prevent different diseases. Lithium batteries are commonly applied to power these devices, but because of their limited capacity and lifetime, patients have to suffer a painful and risky surgical procedure to replace them. Recently, nanogenerators have been emerged and are widely noticed as they can convert very small biomechanical energies such as heartbeats into electrical energy. The purpose of this project is to manufacture a piezoelectric sensor as an energy harvester with proper performance and biocompatibility with improved electrical output. In this research, a hybrid structure of PVDF coupling with polyamide 11 (PA11) was fabricated using conjugate electrospinning to enhance the piezoelectric properties of the intended piezoelectric sensor. The piezoelectric test results showed an acceptable increase of the piezoelectric coefficient of nanofibers from 62.87 mV/N to 75.75 mV/N by adding 25% volumetric PA 11, indicating the synergistic properties of these two compounds. The specimen (75% PVDF/25% PA 11) also has the highest mechanical properties and can therefore be suggested as an optimum sample.

    Keywords: piezoelectric sensor, energy harvesting, electrospun fiber, poly(vinylidene fluoride), polyamide 11
  • محمد گهری*، حسن معصومی، روح الله باقرزاده

    همواره انرژی یکی از نیازهای بشر بوده است ودر حال حاضر انرژی الکتریکی جزیی از ملزمات زندگی روزانه بشر شده است. یکی از راه های تامین انرژی، تبدیل انرژی مکانیکی به الکتریسیته با استفاده از ژنراتورهای تریبوالکتریک می باشد. در این مقاله سعی شده اصول کاری این ژنراتورها بحث و راه حلی برای بهبود عملکرد آن و همچنین ارایه ساختار جدید برای استفاده از آن مطرح گردد. مهمترین تحقیقات در زمینه عملکرد، شامل بهبود مواد، بهبود هندسه سطح، بهبود ساختار و... می گردد. در این تحقیق تاثیر دو پارامتر بر تولید الکتریسیته بررسی شدکه شامل میزان زبری سطح مختلف و زاویه قرارگیری دو صفحه غیرهمجنس بود. خروجی شامل ولتاژ برای زوایای مختلف قرار گیری دو سطح اصلاح شده نسبت به هم شامل یک سطح PVC و سطح دیگر آلومینیم مورد بررسی قرار گرفت. مشخص گردید ولتاژ تولیدی برای نسبت قرارگیری دو صفحه با زاویه پولیش غیر صفردرجه در شماره های مختلف کاغذ سنباده نسبت به حالت قرارگیری صفر درجه در تحقیقات پیشین، بهبود قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت با افزایش زبری دو سطح و افزایش زبری می توان الکتریسیته بیشتری تولید کرد.

    کلید واژگان: برداشت انرژی, تریبو الکتریک, ریزساختار
    Mohammad Gohari *, Hassan Masoomi, Rooholah Bagherzadeh

    One of the ways to convert mechanical energy into electricity is the use of triboelectric generators. In this paper, we have tried to discuss the principles of these generators and improve their performance, as well as present new structures for their use. The most important research on improving performance, including improving materials, improving surface geometry, improving structures, and more. A solution is proposed to improve the surface geometry, which involves changing the angle of the double-corrected surface by sandpaper with different grit sizes. The output voltage was investigated for different angles of adjustment of the two modified tribo surface relative to each other, including a PVC surface and another surface of aluminum. It was found that the produced voltage for the two-page placement ratio with non-zero polishing angle in different grit sizes of sandpaper was significantly improved in comparison with zero-degree mentioning in previous studies. Next studies will follow applications of this technology.

    Keywords: Energy Harvesting, triboelectric, Microstructure
  • مسعود لطیفی، روح الله باقرزاده*

    برداشت انرژی های هدر رفتنی با کمک مبدل های انرژی مکانیکی به الکتریکی با توجه به معضل جهانی انرژی، از جمله رویکردهای نوین در توسعه محصولات میکروالکترونیک مبتنی بر سازوکار پیزوالکتریک و تریبوالکتریک میباشد. در این مقاله ترکیب های مختلفی از مبدل های الیافی شامل نانوالیاف PVDF و نانوالیاف کامپوزیتی PVDF/BaTiO3 با لایه های پشمی با سه نوع بافت حلقوی پودی و الیاف پشم شانه شده، باتوجه به جایگاه مناسب ماده پشم و PVDF در گروه مواد تریبوالکتریک، در نظر گرفته شد. میزان ولتاژ الکتریکی خروجی حاصل از تماس- جدایش تریبوالکتریک بر واحد سطح مبدل جهت ارزیابی خواص نمونه های تولید شده و مقایسه آنها با مبدل های تک لایه اندازه گیری شد. همچنین نحوه ی چیدمان بهینه لایه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که بهترین چیدمان لایه ای تریبوالکتریک در یک نیروی مشخص با ساختار کمان شکل حاصل شده و مقدار بالاترین خروجی (V/cm2)35/4 قابل دسترس میباشد. در حالی که خروجی لایه ی پیزوالکتریکPVDF به تنهایی در بهترین لایه ی ترکیبی آزمایش شده در نمونه های تریبوالکتریک به مقدار(mV/cm2) 475/0 میباشد. بر اساس نتایج بدست آمده، ساخت مبدل ها به صورت هیبریدی با ساختار معرفی شده در این پژوهش می تواند در ازای اعمال نیروی یکسان، خروجی مبدل تریبوالکتریک را نسبت به لایه ی مبدل پیزوالکتریک PVDF/BaTiO3، بیش از 9000 برابر افزایش دهد. ساختار معرفی شده می تواند به عنوان گامی موثر در راستای توسعه مواد پیشرفته برای توسعه محصولات میکروالکترونیک خودشارژشونده و قابل پوشیده شدن مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مبدل های انرژی, پیزوالکتریک, تریبوالکتریک, نانوالیاف کامپوزیتی, نانوالیاف PVDF, BaTiO3
    Masoud Latifi, Roohollah Bagherzadeh *

    Harvesting of wasted energies using mechanical to electrical energy nanogenerators has become a major branch of energy research area due to the global energy concerns. Piezoelectric and triboelectric mechanisms are between the two most widely used methods in this field. In this study, different combinations of fibrous nanogenerators including PVDF nanofibers and PVDF / BaTiO3 composite nanofibers with wool fabrics consist of three types of weft knitted fabric and combed wool fibers were prepared, due to their promising position in the triboelectric series. Different configuration of layers were also set to optimize the layer composition for the best electrical output. The electrical output voltage per unit area of different samples were measured after the contact - separation mode of electrification for each sample. Results showed that the arc-shape layer deposition has the best triboelectric layer arrangement to achieve the optimized electrical output at a specified force with the highest output value of 4.35(V/cm2), where the output of PVDF piezoelectric layer was only 0.475(mV/cm2). For a given force, the output of the triboelectric nanogenerator was more than 9000 times higher than that of the pure PVDF/BaTiO3 piezoelectric nanogenerator. These results teach us a first step towards the fabrication of self-chargeable wearable microelectronic devices.

    Keywords: Energy harvesting, Piezoelectric, Triboelectric, Composite nanofibers, PVDF, BaTiO3 nanofibers
  • محمد سجاد سرایانی بافقی، علی غیبی، روح الله باقرزاده، مسعود لطیفی
    منابع انرژی مکانیکی کوچک متنوعی در محیط اطراف ما وجود دارد که به سادگی نادیده گرفته میشود، هرچند مقدار آنها جزئی است. اما، در مجموع مقدار این انرژی ها قابل توجه است. برداشت انرژی الکتریکی از منابع محیطی پیرامون ما و استفاده از آن برای تامین انرژی الکتریکی این ابزارهای قابل حمل بسیار مورد توجه است. از طرفی پیزوالکتریکها، موادی هستندکه قابلیت تبدیل انرژی مکانیکی والکتریکی به یکدیگر را دارند و به عنوان یکی از گزینه های مناسب برای استفاده در ابزارهای خود شارژ شونده مطرح هستند. در پژوهش حاضر، روشی برای تولید نانومولدهای الیافی انعطاف پذیر با تکیه بر خواص پیزوالکتریکی مواد و استفاده از پیزوپلیمرها و تلفیق آن با نانوفناوری ارائه شده است. انعطافپذیری زیاد نانومولد انعطاف پذیر، امکان استفاده ازآن در منسوجات، به ویژه البسه را برای تامین انرژی الکتریکی مورد نیاز وسایل میکروالکترونیک همراه فراهم میسازد. بدین منظور، از فرایند الکتروریسی برای تولید الیافی با ابعاد نانو و میکرو از محلول پلی وینیلیدن فلوئورید استفاده شد. لایه الیاف تولیدی به روش های مختلف نظیر پراش پرتو X (XRD) برای بررسی ساختاربلوری،میکروسکوپی الکترونی پویشی(SEM) به منظور بررسی ساختار ظاهری و یکنواختی نانو الیاف وآزمون اندازه گیری ولتاژ خروجی ارزیابی شد. نتایج حاصل حاکی از امکان استفاده از این محصول به عنوان نانومولداست. مقایسه توان خروجی نانومولدتولیدشده و لایه های پلی وینیلیدن فلوئورید نشان داد، ولتاژ و جریان قابل برداشت بهبود چشمگیری دارد و این مقدار از 0.5V و 0.6 pA مرتبط با یک فیلم پلی وینیلیدن فلوئورید به 3.4 V و 3mA بهبود یافته است.
    کلید واژگان: الکتروریسی, نانوالیاف, نانومولد, پیزوالکتریک
    M. Sajad S. Bafqi, Ali Gheibi, R. Bagherzadeh, Masoud Latifi
    We are surrounded by various small mechanical energy sources which are normally ignored. Although their individual level of energy is quite low، the total amount of energy produced should be considered significance. Utilization of these energies that have so far been neglected can be very useful، especially for charging portable and wireless electronic devices that they should be charged frequently. Supplying electrical energy needed for the microelectronic devices can also be of the great importance from the environment point of view. Piezoelectric materials are able to convert mechanical to electrical energy (and vice versa) and can be considered as the best choice for harvesting energy devices. However، they are thick and rigid and have a low efficiency in the form of polymeric films. In this paper، an attempt is made to fabricate a flexible nano-generator using piezoelectric properties of polyvinylidene fluoride (PVDF) for harvesting electrical energy. The flexibility of polymer can be useful for fabrication of self-chargeable microelectronics and suitable for using in the wearable textile. Electrospining was used for fabrication of PVDF nanofibers. XRD، SEM and V-Out results showed that the flexible nano-generator based on PVDF nano-fibers could be fabricated and utilized in the smart clothing sectors for supplying the electrical power. The results of output voltage and current of both PVDF thin fim (0. 5 V، 0. 6 pA) and nano-fiber mat (3. 4 V، 3 mA) show a considerable improvement of V-out for the nano-fiber mat vs. film which is promising for energy harvesting piezoelectric material.
    Keywords: Electrospinning, Nanofiber, Nanogenerator, Piezoelectric
  • افزایش خواص مکانیکی و دوام بتن با استفاده از الیاف پلی پروپیلن
    مهندس روح الله باقرزاده
  • شبکه های عصبی مصنوعی و پیشگویی خواص نخ در فرایند ریسندگی
    روح الله باقرزاده، مسعود لطیفی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال