به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

روح الله بهادری جهرمی

  • حامد شریفی نسب*، روح الله بهادری جهرمی
    گزینش قرائت قاریان هفت گانه توسط ابن مجاهد (324ق) و سپس گزینش قاریان ده گانه و چهارده گانه توسط عالمان دوره های بعد، این قرائت ها را بر دیگر قرائات برتری داد، به حدی که برخی از اهل تسنن قرائت های هفت گانه و برخی دیگر، قرائت های ده گانه را متواتر پنداشتند. از آنجا که این دسته بندی ها برای قرائت ها و قاریان پس از ابن مجاهد رواج یافت، توجه به آثار مکتوب پیش از ابن مجاهد در اعتبارسنجی قرائت قاریان اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا از دسته بندی های ابن مجاهد و دیگران متاثر نیست. یکی از آثار غنی که تحت تاثیر دسته بندی های قرائی قرار نگرفته، تفسیر جامع البیان از محمد بن جریر طبری (310ق) است. پژوهش حاضر با هدف کشف جایگاه قرائت ها نزد طبری و با روش مطالعه کتابخانه ای به بررسی عملکرد طبری در مواجهه با قرائت های مختلف قاریان در تفسیر جامع البیان می پردازد و در این راستا به رویکرد وی نسبت به روایت حفص از قرائت عاصم توجه ویژه می کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که طبری به تواتر قرائت های ده گانه باور نداشته است، بلکه در بسیاری از آیات، قرائت برخی از قاریان ده گانه را جایز ندانسته است. همچنین ملاحظه رویکرد طبری به روایت حفص نشان می دهد که وی نه تنها روایت حفص را روایتی متواتر یا روایتی صحیح نمی دانست، که حتی آن را در حد قرائت ها و نقل های شاذ و غیرمشهور نیز نپذیرفته بود و از توجه و نقل آن به کلی امتناع می ورزید.
    کلید واژگان: طبری, جامع البیان, قرائات, حفص, عاصم
    Hamed Sharifinasab *, Ruhollah Bahadori
    The selection of the seven canonical recitations by Ibn Mujahid (d. 324 AH), followed by the subsequent selections of ten and fourteen recitations by later scholars, significantly distinguished these recitations from others. This distinction led some Sunni scholars to regard the seven, and others the ten recitations, as mutawatir (massively transmitted). As these classifications gained prominence after Ibn Mujahid, it becomes essential to analyze the earlier written works to evaluate the legitimacy of these recitations, as they remain unaffected by the categorizations introduced by Ibn Mujahid and his successors. A notable example of such an early work is the extensive commentary Jami’ al-Bayan by Mohammad bin Jarir al-Tabari (d. 310 AH), which is free from the biases of later classifications. This research aims to elucidate Tabari’s perspective on various recitations by employing a library-based methodology to explore how he addressed the different recitations of the Quran in his Jami’ al-Bayan, particularly focusing on his treatment of the narration of Hafs from Asim. The results suggest that Tabari did not endorse the tawatur (massively transmission) of the ten canonical recitations. In fact, he often deemed the recitations of certain ten reciters as impermissible in various verses. Additionally, an analysis of Tabari’s stance on the Hafs narration indicates that he did not recognize it as mutawatir or as a reliable narration; he did not even equate it with lesser-known or anomalous recitations and intentionally avoided acknowledging or transmitting it.
    Keywords: Tabari, Jami’ Al-Bayan, Quranic Recitations (Qira’At), Hafs, Asim
  • روح الله بهادری جهرمی*، فاطمه غنوی، مسعود جان بزرگی

    اضطراب ‎مرگ نقش مهمی در زندگی و سلامت روانی افراد دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه چندمتغیری میان دینداری، کشمکش‎های مذهبی−معنوی و اضطراب ‎مرگ است. 209 شرکت کننده از راه نمونه ‎گیری در دسترس به پرسشنامه‎ های این پژوهش به صورت آنلاین و حضوری پاسخ دادند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس اضطراب ‎مرگ (تمپلر، 1970)، دینداری (گلاک و استارک، 1965)، کشمکش ‎های مذهبی−معنوی (اکسلاین و همکاران، 2014) و سازمان ‎شخصیت (کرنبرگ، 2002) استفاده شد. یافته‎ های پژوهش با بهره گیری از تحلیل رگرسیون چندمتغیری و مدل معادله ساختاری تحلیل شد. نتایج تحلیل معادله ساختاری بین متغیرها نشان دهنده توان میانجی‎گری سازمان شخصیت در تبیین رابطه میان دینداری و کشمکش‎ های مذهبی−معنوی و شاخص اضطراب‎ مرگ بود. با توجه به یافته‎ های این پژوهش پیشنهاد می‎شود در پژوهش‎های آینده، ابعاد این رابطه با دقت و گستردگی بیشتر و ابزارهای متنوع و متفاوتی بررسی شود؛ همچنین طراحی مقیاس ‎های متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی و مداخلاتی همسو با آموزه ‎های دینی و فرهنگی درمورد ابعاد این رابطه پیشنهاد می‎شود.

    کلید واژگان: اضطراب‎ مرگ, سازمان ‎شخصیت, دینداری, کشمکش‎های مذهبی−معنوی, تحلیل معادله ساختاری
    Rohollah Bahadori Jahromi *, Fatemeh Ghanavi, Masoud Janbozorgi

    Death anxiety plays an important role in people's life and mental health. The purpose of this study is to investigate the multivariable relationship between religiosity, religious-spiritual struggles and death anxiety. 209 participants answered the questionnaires of this research online and in person through available sampling. To measure the research variables, death anxiety scale (Templer, 1970), religiosity (Glock and Stark, 1965), religious-spiritual struggle (Exline et al., 2014) and personality organization (Kernberg, 2002) were used. The research findings were analyzed using multivariate regression analysis and structural equation model. The results of structural equation analysis between the variables showed the mediating power of personality organization in explaining the relationship between religiosity and religious-spiritual struggles and death anxiety index. Considering the findings of this research, it is suggested that in future researches, the dimensions of this relationship should be investigated with more accuracy and breadth and different and diverse tools than what was used in this research. It is also suggested to design scales that are appropriate to Iranian Islamic culture and to design interventions in line with religious and cultural teachings about the dimensions of this relationship.

    Keywords: Death Anxiety, Personality Organization, Religiosity, Religious-Spiritual Conflicts, Structural Equation Analysis
  • روح الله بهادری جهرمی

    قاعده لطف در علم کلام برای اثبات ضرورت امامت مورد استفاده قرار می گیرد که بر اساس آن، نصب امام از سوی خداوند برای هدایت بشریت مصداق لطف خواهد بود و از آنجا که لطف بر خداوند ضروری و واجب است، نصب و تعیین امام بر خداوند واجب خواهد بود. صحت استدلال به این قاعده مشروط به آن است که نصب و تعیین امام از سوی خداوند، لطفی جایگزین ناپذیر و انحصاری باشد تا ضرورت آن بر خداوند متعال اثبات شود؛ اما تقریرهای موجود در کتاب های رایج کلام، توان لازم را برای اثبات این مطلب به عنوان صغرای قاعده لطف ندارند. در این پژوهش، دو تقریر جدید از قاعده لطف ارایه می شود تا اشکال مطرح در صغرای این قاعده بر طرف شود. در تقریر اول روایات متواتر معصومین مبنی بر منحصربه فرد و جایگزین ناپذیر بودن مقام امام معصوم به این قاعده ضمیمه می شود که البته در این صورت، قاعده لطف اگرچه از اشکال دور مصون می ماند اما قاعده ای درون مذهبی به شمار خواهد آمد که در رتبه بعد از اثبات امامت معصومین قرار می گیرد، نه در عرض ادله اثبات امامت. تقریر دوم، علم حضوری انسان به استعدادهای عظیم خود و ضرورت وجود امامی الهی را برای تعلیم روش زیستن در زندگی نامتناهی، دلیلی بر جایگزین ناپذیر بودن مقام امامت و ضرورت این لطف مطرح می کند. تقریر دوم افزون بر این که در کنار ادله اثبات امامت قرار می گیرد، بعد عقلی بودن این استدلال و عدم انضمام دلیل نقلی را حفظ می کند.

    کلید واژگان: قاعده لطف, حجت خدا, امام, استعداد انسان
    Ruhollah Bahadori Jahromi

    The rule of grace is used in the science of theology to prove the necessity of Imamate, based on which, the appointment of an imam by God to guide humanity will be an example of grace And since God's favor is necessary and obligatory, installing and appointing an imam will be obligatory on God. The correctness of the argument based on this rule is conditional on the fact that the installation and appointment of the Imam by God is an irreplaceable and exclusive favor, so that its necessity is proven to God Almighty. But the interpretations available in the popular books of Theology do not have the necessary power to prove this matter as the minimum of the rule of grace. In this article, two new interpretations of Lotf rule are presented in order to eliminate the problems raised in the minor aspects of this rule. In the first interpretation, the frequent traditions of the infallibles regarding the uniqueness and irreplaceability of the position of the infallible imam are added to this rule. which is placed after the proof of the Imamate of the innocents, not among the proofs of proving the Imamate The second interpretation presents the human knowledge of his great talents and the necessity of the existence of a divine imam to teach how to live in an infinite life, a proof of the irreplaceability of the position of imam and the necessity of this grace. The second interpretation, in addition to being placed next to the proofs of the Imamate, preserves the rationality of this argument and the non-integration of the narrative proof.

    Keywords: Rule of Grace, God's authority, Imam, human talent
  • یعقوب توکلی، روح الله بهادری جهرمی، حمید هوشنگی
    یکی از عوامل موثر بر کنش سیاسی اصلاح گران مذهبی، خاستگاه آنان است. بررسی ها نشان می دهد خاستگاه رهبران اصلاح گر شیعه و اهل تسنن، کاملا متفاوت با یکدیگر است. به طوری که اصلاح گران شیعه دارای خاستگاه حوزوی بوده و به عنوان مرجع تقلید و زعیم شیعیان شناخته می شوند. نمونه بارز آنان میرزای شیرازی در جریان تحریم تنباکو و حضرت امام خمینی& در دوران معاصر است. در حالی که رهبران اصلاح گر اهل تسنن عموما مطالعات حوزوی را در قالب سیستم دانشگاهی فراگرفته یا دارای خاستگاه دانشگاهی محض بوده اند. به طور نمونه می توان به حسن البنا موسس اخوان المسلمین و در دوران معاصر به محمد مرسی اشاره نمود. این تفاوت خاستگاه، سبب تفاوت هایی در تحولات فکری و عملکرد این رهبران شده است. ازجمله این تفاوت ها می توان به جایگاه اصول اسلامی در تنظیم تمام برنامه های اصلاحی، افراطی گری یا عدم آن و میزان تاثیرپذیری از تفکرات غیر اسلامی اشاره نمود. در این نوشتار تلاش شده است ضمن نشان دادن تفاوت در خاستگاه ها، به تفاوت در عملکردها و تحولات فکری رهبران شیعه و سنی پرداخته شود.
    کلید واژگان: اصلاح گر, رهبران شیعه, رهبران اهل تسنن, اندیشه اسلامی
    Ya’qub Tavakkoli Dr, Rohollah Bahadori Jahromi Mr, Hamid Hushangi Dr
    One of the influential factors on political actions of religious reformists is their origin. Researches indicate that the origin of Shiite and Sunni reformist leaders are completely different. Shiite reformists have originated from Hawza and have been known as religious authorities of the Shiite Muslims. Their obvious example is Mirza Shirazi in Tobacco Boycott and Imam Khomeini in the contemporary age. This is while Sunni reformist leaders have either received their religious studies in universities or have received only academic education. Hasan al-Banna, the founder of Ikhwan al-Muslimin and Mohammad Morsi in contemporary times are two examples of these leaders. The difference in origin have led to differences in the intellectual development and performance of these leaders. Among these differences we can refer to the position of Islamic principles in the arrangement of all reform plans, radicalism or moderation and the extent of influences from non-Islamic thoughts. Along with showing the difference in the origin, this article tries to study the differences in performance and intellectual development of Shiite and Sunni leaders.
    Keywords: reformist, Shiite leaders, Sunni leaders, Islamic thought
  • روح الله بهادری جهرمی، مهدی علیزاده
    در این تحقیق چالش های اخلاقی در رشته مهندسی استخراج معدن جمع آوری و در سه بخش طراحی، اجرا و نظارت دسته بندی شده اند. با توجه به نبود هرگونه تحقیق قبلی، از مطالعات و تجربیات مولف و مهندسان معدن با سابقه در این زمینه استفاده شد. در قسمت طراحی، چالش عدالت میان نسلی مهم ترین چالش ها هستند. برخی چالش های بخش طراحی مثل «بهره برداری از کانسارهای اقتصادی» بسیار اساسی است و برای جواب به آن نیاز به مطالعه و تحقیق همه جانبه است و حتی شاید مبانی فقهی در مالکیت معادن هم در راه حل آن تاثیرگذار باشد. دیگر چالش این بخش، «رهاکردن قسمتی از ماده معدنی برای سود بیشتر» و «اثرات زیست محیطی استخراج» هستند. چالش های بخش اجرا، بیشترین و مورد نیازترین چالش ها برای پیدا کردن راه حل هستند. در این بخش، «اجرایی نبودن تعهدات» در سایر رشته های مهندسی نیز پرکاربرد است. «عوارض ناشی از آتشباری»، «کنترل کم کاری کارگران» و «منافع متضاد کوتاه مدت و بلندمدت نیروی کار» دیگر چالش های بخش اجرا هستند. «تفاوت بین تعهدات و واقعیات» و «جبران هزینه های محاسبه نشده» برخی از چالش های بخش نظارت هستند.
    کلید واژگان: چالش اخلاقی, اخلاق مهندسی معدن, مهندسی استخراج معدن, اخلاق مهندسی, اخلاق کاربردی
    Roohollah Bahadori Jahromi, Mahdi Alizadeh
    In this study, ethical challenges in mining engineering have been grouped in three sections: designing, implementation and monitoring. Due to the lack of any previous research, findings of the author and experienced mine engineers were used. In the design field, the challenge of intergenerational justice is the most important challenge.
    Some challenges in the design stage, such as exploitation of economic mines are crucial, and a comprehensive research and study, therefore, is needed, and even it may be useful to consider feqhi principles pertaining to mine ownership for the solution. Another challenge in this stage lies in leaving a part of the mineral for greater profit and ecosystemic effects of extraction. The challenges of the implementation stage lie in those mostly needed ones to be solved. In this section, non applicability of obligations in all engeneering fields is also broadly-used. The consequences of the explosion, workers'
    control and short-term and long-term conflicts of interest are other challenges. Inharmony between obligations and realities, and compensation of unmeasured carges may be counted as some challenges of the stage.
    Keywords: Ethical Challenges, Mining Engineering Ethics, Mining Engineering, Engineering Ethics, Applied Ethics
  • روح الله بهادری جهرمی، محمدعلی مجد فقیهی
    به دلالت آیه 82 سوره نمل، یکی از وقایعی که در آخرالزمان روی خواهد داد، اخراج «دابه» از زمین خواهد بود. بنای قرآن در بیان خصوصیات دابه، اجمال بوده است، لذا با استفاده از آیات قرآن نمی توان مصداق دابه را تشخیص داد. به همین دلیل، تنها منبعی که می تواند مصداق دابه را روشن کند، روایات حضرات معصومینk است. روایات شیعه و اهل سنت در این زمینه تفاوت زیادی دارند. عموم روایات شیعه، امیرالمومنینR را مصداق دابه معرفی کرده اند و عموم مفسران شیعه نیز با قبول این روایات، تطبیق دابه بر حضرت ایشان را قبول کرده اند، درحالی که در اکثر روایات اهل سنت، دابه یک موجود عجیب و غریب و خارق العاده و با خصوصیات غیرقابل باور معرفی شده است.
    باتوجه به تواتر معنوی روایات شیعه و قراین دال بر صحت این روایات، تردیدی در تطبیق دابه بر امیرالمومنینR وجود ندارد و برخلاف تصور معدودی از معاصران در اهانت بودن چنین تطبیقی، این آیه در صدد بیان یکی از فضایل امیرالمومنینR است.
    کلید واژگان: امیرالمومنین حضرت علی, تفسیر تطبیقی, آخرالزمان, رجعت
  • روح الله بهادری جهرمی*
    آیات شهاب سنگ قرآن از آیات چالش برانگیز در زمینه قرآن و اخترشناسی است. مفسران در این باره نظرات گوناگونی ارائه داده اند. بیشتر مفسران قدیمی تر معنای ظاهری این آیات را که دربرگیرنده شنود شیاطین و دور کردن آنها به وسیله شهاب سنگ است، مدلول این آیات می دانند، در حالی که مفسران معاصر که با شبهات و سوالات جدیدتری در این زمینه روبه رو بوده اند، بیشتر راه تاویل را برگزیده، برخی نیز در معنای آن توقف کرده اند. با این حال به نظر می رسد تاویل های ذکر شده گواهی قوی نداشته، درخور استناد نیست. از دیگر سو با ژرف نگری در این آیات، در کنار بهره بردن از بخش دیگری از قرآن و روایات، می توان به نکته های جدیدتری در بازخوانی معنایی آن دست یافت، به گونه ای که برای آسمان و اجرام آن نقشی کارآمد در پراکندن شیطان ها قائل شد. بدین ترتیب در کنار پایبندی به معنای ظاهر قرآن و بی نیازی از تاویل های غیر قابل قبول، همه شبهات مرتبط با این معنا نیز پاسخ می گیرند.
    کلید واژگان: جن, شیطان, استراق سمع, شهاب سنگ
    Rooholah Bahadoori*
    The Qur’ān’s verses of meteors are among the challenging verses concerning the Qur’ān and astronomy. The interpreters have provided various views in this respect. Most of the earlier interpreters regard the apparent meanings of these verses that include the evils’ eavesdropping and driving them away with meteors as a referent to these verses; whereas, the contemporary interpreters who have encountered newer misconceptions and questions in this respect, have more chosen the way of ta’wīl (allegorical interpretation) and some have also failed to comment. Nevertheless, it seems that the above-mentioned ta’wīls do not have strong evidences and are not worth referring to. On the other hand, by delving into these verses and through employing another part of the Qur’ān and traditions, newer points can be found concerning its semantic reappraisal, so as to maintain a more efficient role for heaven and its masses in dispersing the evils. Thus, along abiding by the apparent meaning of the Qur’ān and needlessness of unacceptable ta’wīls, all the misconceptions related to this notion would also be answered.
  • محمدعلی رضایی اصفهانی، روح الله بهادری جهرمی
    وجود خرافات ضد علم در قرآن ، در واقع، زیر مجموعه بحث کلان تری با عنوان «قرآن و فرهنگ زمانه» است که از ناحیه مستشرقان وارد فضای قرآنی شده است و بعد از آن از سوی برخی اندیشمندان مسلمان نیز پیگیری شده است. مسئله این است که آیا قرآن از فرهنگ زمانه تاثیر پذیرفته است یا نه؟ در این نوشتار دیدگاه دکتر جعفر نکونام درباره وجود خرافات ضد علم در قرآن مورد بحث و نقد قرار گرفته است. قبول وجود خرافات حتی از باب جدل و تمثیل مستلزم سیالیت دلالت متن، فرو کاستن بخشی از متون وحیانی به شواهد تاریخی، غیر قابل بهره برداری ، بی اعتبار شدن قرآن، سرایت اشکال به تمام دین و... است. وجود جن خرافه ای است که به نظر ایشان از باب جدل و تمثیل در قرآن بیان شده و در این نوشتار بدان پرداخته است. وجود جن با توجه به آیات زیادی که در قرآن درباره آن وجود دارد و نیز روایات بسیار زیاد قابل انکار نیست و تنها دلیل بر نفی وجود آن، صرفا استبعاد و اثبات نشدن آن از سوی علوم تجربی امروزی است.
    کلید واژگان: قرآن, علوم تجربی, خرافات, فرهنگ زمانه, جن, جعفر نکونام
    Muhammad Ali Rezaei Isfahani, Rohullah Bahaduri Jahrumi
    The existence of anti-scientific superstitions in the Quran, is indeed a sub-branch of a broader topic ‘the Quran and the dominant culture of the era of revelation’ which is primarily imported in the Quranic atmosphere by Orientalists but later on the Muslim intellectuals have followed the suit as well. The question at hand is whether or not the Quran is under the influence of dominant culture? [in other words, has the Holy Quran been passive or active towards the dominant cultural values of its time?] The current paper deals with Dr. Jaafar Nikonam’s views about the existence of anti-scientific superstitions in the Quran. According to him the existence of Jinn is a superstition that is dealt with in the Quran metaphorically and due to its polemic significance. But to the critics, Jaafar Nikonam’s theory seems inaccurate for its poor reasons and the wrong implications it entails. So, to accept the anti-scientific superstitions in the Quran, even in a polemic way, implies the fluidity of text connotation, reduction of part of revelational texts to unusable pieces of historical evidence, invalidation of the Quran, generalization of the very problem to the whole religion and etc. To the author, considering a great number of verses and the traditions related to Jinn, one can hardly deny the existence of Jinn. The only reason that has been put forth by the proponent is a mere assumption of improbability and that today’s empirical science could not prove such existents.
    Keywords: the Quran, Empirical Science, Superstitions, the Dominant Culture, Jinn, Jaafar Nikonam
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال