زهرا راهنورد
-
مقدمهاستئوپروز شایع ترین بیماری متابولیک استخوان است که با کاهش تودهی استخوانی و تغییر ساختمان میکروسکوپیک نسج استخوان تظاهر می کند و به دنبال خود افزایش شکنندگی و حساسیت استخوان را در بر دارد. تغذیهی صحیح و اصلاح عادات غذایی نادرست نقش بسیار مهمی را در کاهش ابتلا به این بیماری ایفا می کند که این امر جز با آموزش صحیح و هدفمد امکان پذیر نیست. نظر به اهمیت جایگاه آموزش های پیشگیرانه در سنین نوجوانی، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر خودکارآمدی تغذیه ای در پیشگیری از پوکی استخوان در دختران نوجوان صورت گرفت.روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی که در سال 92 انجام شد تعداد 106 نفر از دختران مراجعه کننده به فرهنگسرای بهاران و سلمان فارسی به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمون (53) و کنترل (53) تقسیم شدند. داده ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون توسط پرسش نامه ای پژوهشگر ساخته که روایی و پایایی آن مورد سنجش قرار گرفته است جمع آوری شد. پرسش نامه در سه بخش، بخش اول اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم مدل اعتقاد بهداشتی و بخش سوم خودکارآمدی تغذیه ای طراحی شد. پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، مداخله ی آموزشی در طی 4 جلسه آموزشی 1 ساعته برای گروه آزمون انجام گرفت، داده ها با نرم افزار SPSS v.16 و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاقبل از مداخله میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب 45/9 ± 58/97 و 53/10 ± 96 بود و اختلاف معناداری بین نمره ی خودکارآمدی تغذیه ای در قبل از مداخله وجود نداشت. پس از انجام مداخله ی آموزشی میانگین نمره ی خودکارآمدی تغذیه ای در گروه آزمون به 105٫28 افزایش یافت. مقایسه میانگین خودکارآمدی تغذیه ای قبل و بعد از آموزش، نشان دهنده ی اختلاف معنادار در هر دو گروه (05/0 > P) و تاثیر گذار بودن آموزش در ارتقاء خودکارآمدی تغذیه ای در گروه مداخله است. نتایج در قسمت اجزای مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده) نیز بعد از آموزش در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد (001/0 > P).نتیجه گیریمطالعه ی حاضر نشان داد یک مدل رفتاری مانند الگوی اعتقاد بهداشتی، می تواند چارچوبی مناسب برای پیش برد اهداف آموزشی در زمینه ی خودکارآمدی تغذیه ای در پیشگیری از پوکی استخوان باشد و بر احتمال رسیدن به اهداف آموزشی، بیافزاید.کلید واژگان: آموزش, مدل اعتقاد بهداشتی, خودکارآمدی, پوکی استخوان دختران نوجوانIntroductionOsteoporosis is the most common metabolic bone disorder that is characterized by decreased bone mass and changed microscopic architecture of bone tissue. Ultimately, these processes increase fragility of bone and induce pathologic fracture. Healthy nutrition and change of incorrect habits of nutrition play a significant role in reducing incidence and prevalence of osteoporosis. These goals will be impossible except with proper education. Considering the importance of preventive education in adolescence, this study was performed to determine the effect of health education, based on health belief model, on self-efficacy in prevention of osteoporosis in female adolescents.MethodsIn this quasi-experimental study, 106 adolescent females were randomly allocated to two experimental (53) and control (53) groups. They were evaluated in two phase (pre-intervention and immediately after the intervention). The data were collected using a new questionnaire, the validity and reliability of which was investigated (P = 0.81). The questionnaire included three parts: demographic information, health belief model and nutritional self-efficacy. After the pre-test, the intervention was performed for the case group during four sessions that lasted one hour. Information was analyzed by statistic methods (Covariance analysis) (SPSS v.16).ResultsThere was a significant difference in the mean self-efficacy score before and after the intervention in the case group (PConclusionsResults of this study showed that behavioral models, such as the health belief model, could provide a framework for improvement of education in the field of nutritional efficacy for the prevention of osteoporosis.Keywords: Education, Health Belief Model, Self-Efficacy, Osteoporosis
-
مقدمهشیوع رفتارهای ناسالم کنترل وزن در نوجوانان دختر رو به افزایش است و انجام این رفتارهای ناسالم در دراز مدت می تواند عواقب جدی جسمی و روانی در نوجوانان ایجاد کند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر پیشگیری از رفتارهای ناسالم کنترل وزن در نوجوانان دختر13-15 سال انجام شده است.روش کاراین مطالعه مداخله ای و از نوع نیمه تجربی بر روی 160 نفر از نوجوانان دختر مدارس دوره اول دبیرستان شهر کرج انجام شد. نمونه گیری در دو مرحله صورت گرفت که در مرحله اول به صورت تصادفی مدارس انتخاب شدند و به دو گروه مداخله و کنترل اختصاص یافتند. در مرحله دوم نمونه ها بر اساس معیار ورود و به روش در دسترس انتخاب شدند. داده ها به صورت پیش آزمون، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در هر دو گروه جمع آوری شد. سپس مداخله آموزشی برای گروه مداخله در چهار جلسه آموزشی در قالب سخنرانی، همراه با پرسش و پاسخ اجرا گردید. هشت هفته بعد از اجرای مداخله آموزشی، پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد و داده های قبل و بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS version 21 و آزمون های دقیق فیشر، کای اسکوئر و ضریب همبستگی t مستقل و وابسته تحلیل شد.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که بعد از اجرای برنامه آموزشی، میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع، موانع درک شده، راهنمای عمل و خودکار آمدی) گروه مداخله افزایش قابل توجهی داشته است و نتیجه آزمون t مستقل، جهت مقایسه دو گروه مداخله و کنترل، قبل و بعد از اجرای برنامه آموزشی نشان داد که، بین میانگین نمره سازه های مدل اعتقاد بهداشتی گروه آزمون و کنترل، اختلاف معناداری وجود داشت (001/0 > P).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که مداخله آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی می تواند در پیشگیری از رفتارهای ناسالم کنترل وزن نوجوانان دختر موثر باشد. بر این اساس پیشنهاد می شود که آموزش در زمینه پیشگیری از رفتارهای ناسالم کنترل وزن بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی برای نوجوانان در مدارس اجرا شود.کلید واژگان: آموزش, مدل اعتقاد بهداشتی, رفتارهای ناسالم کنترل وزن, نوجوانانIntroductionthe prevalence of unhealthy weight control behaviors in adolescents is increasing and unhealthy weight control behaviors can have serious physical and mental consequences in adolescents. The aim of this study was to determine the effect of education based on Health Belief Model on the prevention of unhealthy weight control behaviors in female adolescents aged 13-15 year.MethodsThis was a quasi-experimental study conducted on 160 girls in high schools of Karaj city. Sampling was performed in two stages: in the first stage, schools were randomly selected and assigned to two groups. In the second phase, samples, based on the entry criteria, were selected by convenience sampling. Data for pre-test were collected using a questionnaire in both groups. The experimental group received the educational intervention in the form of presentations in four sessions, conducted along with questions and answers. Eight weeks after the educational intervention, post-test was given to both groups and data were analyzed before and after the training using SPSS software and Fisher's exact test, chi-squared and independent and dependent t-tests.ResultsIn comparison of the mean score of Health Belief Model parts (perceived susceptibility, perceived severity, perceived benefits, perceived barriers, guide to action, and preventive behaviors) between the intervention and control groups, there was a significant difference between before and after the intervention (PConclusionsThe results of this study showed that educational interventions based on Health Belief Model can be effective in preventing unhealthy weight control in adolescents. On this basis, it is suggested to run trainings in order for the prevention of unhealthy weight control behaviors based on Health Belief Model for young people and in schools.Keywords: Education, Health Belief Model, Unhealthy Weight Control Behaviors, Adolescents
-
زمینه و هدفتولد نوزاد آسیب پذیر و بستری شدن نوزاد در بخش مراقبت ویژه می تواند موجب افزایش استرس و اضطراب مادر شود. این مطالعه با هدف تعیین شدت اضطراب موقعیتی در مادران سزارین شده دارای نوزاد آسیب پذیر انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه مقطعی، 99 نفر از مادران دارای نوزاد آسیب پذیر بستری در واحد مراقبت ویژه نوزادان، در بیمارستان های ولیعصر و جامع زنان، با روش نمونه گیری در دسترس مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت بررسی شدت اضطراب مادران، از آزمون اشپیلبرگر استفاده گردید. در نهایت، یافته ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های کای دو، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده در نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هابطور کلی درصد قابل توجهی از مادران مورد مطالعه در نخستین روز پس از سزارین، دارای میزان اضطراب موقعیتی شدید بودند (7/ 69%) و میانگین شدت اضطراب در مادران سزارین شده 7 ± 8/ 57 بود. آزمون ضریب همبستگی پیرسون یک رابطه خطی معکوس و در حد اندک بین شدت اضطراب و سن را نشان داد (r= - 0.246)، (P=0.014). لیکن بین شدت اضطراب موقعیتی و دیگر متغیر های زمینه ای ارتباط معناداری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری کلی: با توجه به یافته ها بکارگیری استراتژی های کاهش اضطراب از سوی پرستاران و ماماهای شاغل در بخش زنان و زایمان، در این گروه از مادران ضروری بنظر می آید.
کلید واژگان: اضطراب موقعیتی, مادران سزارین شده, نوزادان زودرس, واحد مراقبت های ویژه نوزادانBackground and AimGiving birth to a vulnerable neonate and admission of a newborn to Neonatal Intensive Care Unit (NICU) could provoke huge stress and anxiety in mother. The aim of this study was to assess state a nxiety in mothers with vulnerable neonates who give birth by cesarean section.Material and MethodsIn this cross-sectional study, 99 mothers with high risk neonate after their cesarean section and hospitalized in Jamee Women Hospital and Vali Asr Hospital in Tehran city were recruited by convenience sampling. Data was collected by Spielberger State Anxiety Inventoryv (STAI) and analyzed by descriptive statistics and Chi-square test, Pearson correlation coefficient and simple linear regression analysis using SPSS-PC (V.16).ResultsA considerable percentage of the mothers had severe state anxiety (69.7%), and the mean score of their anxiety was 57.8 ± 7. Pearson correlation coefficient showed a negative indirect linear correlation between anxiety and age (r= - 0.246), (P=0.014). However, t here was no significant relationship between state anxiety and other background variables.ConclusionAccording to the findings it seems necessary for nurses and midwives in maternity wards to apply strategies by to reduce state anxiety in this group of mothers.Keywords: State Anxiety, Cesarean Mothers, Preterm Infants, Neonatal Intensive Care Units -
مطالعات نشان می دهند بین رفتار های تغذیه ای و خطر ابتلا به انواع سرطان ها ارتباط مستقیم وجود دارد. از سوی دیگر اتخاذ رفتارهای تغذیه ای مناسب در زندگی می تواند نقش مهمی در پیشگیری از سرطان ها ایفا نماید. این مطالعه با هدف بهبود رفتار های تغذیه ای جهت پیشگیری از سرطان در مادران دانش آموزان انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای تصادفی شده است. نمونه های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان در دبیرستان های دولتی منطقه 17 شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (هر کدام 40 نفر) تقسیم شدند. سپس محتوای آموزشی در مورد رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از سرطان با روش های سخنرانی و پرسش و پاسخ در سه جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت، ارایه کتابچه آموزشی و پیگیری تلفنی در گروه مداخله اجرا گردید. سپس رفتار های تغذیه ای پیشگیری کننده از سرطان در مادران، با کمک پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا، قبل و 3 ماه بعد از مطالعه در هر دو گروه بررسی گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. طبق نتایج پیش آزمون میانگین رفتارهای تغذیه ای جهت پیشگیری از سرطان در گروه مداخله و کنترل پایین بود. 3 ماه بعد از مداخله آموزشی میانگین این رفتارها در گروه مداخله نسبت به قبل از آن و همچنین نسبت به گروه کنترل افزایش معنا داری را نشان داد (P<0/001). نتایج گویای آن بود که آموزش رفتارهای تغذیه ای جهت پیشگیری از سرطان منجر به بهبود رفتار های تغذیه ای مادران گردیده است.
کلید واژگان: سرطان, رفتار های تغذیه ای, آموزش, پیشگیریNumerous studies show that dietary behavior and the risk of various cancers (30 to 40%) are directly related, so changing dietary behavior could play an important role in preventing different cancers. The aim of this study was to determine the effect of the education of cancer preventing nutrition to the mothers of the students. In this quasi- experimental study, samples were 80 mothers of the students from two high schools of Tehran. They were divided into two groups with 40 persons in each group. They were selected by a multistage cluster sampling method. The data were collected in the control and intervention group by a self-administered questionnaire containing demographic and dietary behaviors parts (food frequency, purchasing, preparing and cooking, eating habits, health, and keeping behaviors) at base line (pre-test) and 3 months later. Educational content about dietary behaviors in order to prevent cancer has been presented by three sessions of lecture and question and answers in the intervention group, followed by the distribution of educational booklets and telephone follow up. The data were analyzed using SPSS-11.5. Based on the pretest results, the mean score of cancer preventing dietary behavior was low in both groups. Three months after educational intervention, the mean score of cancer preventing dietary behavior showed a statistically significant increase in the intervention group compared with the control group (P<0.001). The results showed that education of cancer preventing behavior could be effective in improving mother's dietary behavior.
Keywords: Behavior, Cancer, Diet, Education, Prevention -
زمینه و هدف
استعمال سیگار یک مشکل خطرساز و شایع در میان نوجوانان است. با توجه به این که حدود یک سوم از جمعیت کشور را جوانان و نوجوانان 29-15 ساله تشکیل می دهند، تلاش جهت حفظ سلامت آنان، به ویژه دختران نوجوان به جهت نقش تربیتی سازنده ای که دارند، به منزله حفظ هر چه بیشتر سلامت جامعه می باشد. در آموزش بهداشت استفاده از مدل ها به منظور کمک عملی به طراحی برنامه های تاثیرگذار آموزشی صورت می گیرد. هدف این مطالعه تعیین میزان تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری از مصرف سیگار در نوجوانان دختر بوده است.
روش بررسیاین مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی است که در کانون های فرهنگی تربیتی منطقه 17 شهرداری تهران در مورد 176 نفر از نوجوانان دختر (88 نفر در هر یک از دو گروه آزمون و شاهد) در سال 1388 انجام یافته است. مداخله این پژوهش، آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی به روش سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ، طی سه جلسه آموزشی (هر جلسه 45 دقیقه) و ارایه محتوای آموزش به صورت کتابچه صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 8 هفته تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS v.16 استفاده شد (05/0a<).
یافته هاقبل از آموزش دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی و همچنین از نظر متغیرهای مربوط به اجزای مدل همگن بودند. مقایسه دو گروه نشان داد که میانگین اجزای مدل اعتقاد بهداشتی مشتمل بر حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده، راهنمای عمل و رفتارهای پیشگیری بعد از آموزش در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری داشته است (001/0>p).
نتیجه گیریآموزش بهداشت مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در انجام رفتارهای پیشگیری از مصرف سیگار در نوجوانان موثر بوده است.
کلید واژگان: آموزش, مدل اعتقاد بهداشتی, مصرف سیگار, نوجوانان دخترBackground and AimCigarette smoking is a common risky behavior among teenagers. Theories and models of health education aim to design effective educational programs. This study has been conducted to assess the effect of a health education program designed based on the health belief model on preventive smoking behaviors among female teenagers.Methods & Materials: In this quasi-experimental study, 176 female teenagers from the Educational Cultural Centers of 17 zones of Tehran Municipality were randomly allocated to two equal experiment and control groups (88 girls in each group). The designed educational program was presented to the experiment group through three lecture and question/answer 45 minute sessions. Data were collected using a questionnaire before and eight weeks after the intervention. Data were analyzed using the SPSS-16.
ResultsThere was no significant difference between the two groups in the characteristics of the participants before the intervention. Comparison of the two experiment and control groups after education showed that the mean score of all studied constructs of the health belief model (i.e., susceptibility, severity, benefits and barriers, cues to action), as well as the preventive behaviors were increased significantly.
ConclusionThe results of this study showed that the program seems to be helpful in promoting the smoking preventive behavior among teenagers.
-
سابقه و هدفارتباط یکی از جنبه های مهم مراقبت پرستاری محسوب شده و بسیاری از وظایف پرستاران نظیر مراقبت های جسمانی از بیماران، حمایت روحی و تبادل اطلاعات با بیماران بدون ارتباط امکان پذیر نیست. کیفیت مراقبت به واسطه ارتباط پرستار و بیمار ارتقاء می یابد. ارتباط پرستار و بیمار در محیط های مراقبتی تحت تاثیر شرایط زمینه ای مختلفی است که با شناسایی آن ها می توان به ارتقای این وظیفه مهم پرستاری کمک نمود. لذا هدف این مطالعه تبیین عوامل زمینه ای موثر بر ارتباط پرستار – بیمار بود.مواد و روش هامطالعه با رویکرد تحقیق کیفی انجام گردید. مشارکت کنندگان مشتمل بر 17 نفر (هشت پرستار و نه بیمار) مقیم در بخش های داخلی و جراحی بیمارستان امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که به صورت نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها شامل مصاحبه ها (بدون ساختار و نیمه ساختارمند) و مشاهده بود. داده های حاصل از مطالعه توسط روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هافرایند تجزیه و تحلیل داده ها در نهایت به پیدایش سه درون مایه انتزاعی منتهی شد که بر روی ارتباط پرستار– بیمار اثر گذار بودند. این سه درون مایه تحت عناوین عوامل آغازگر، تداوم بخش و بازدارنده ارتباط پرستار و بیمار معرفی شدند. هر کدام از این درون مایه ها خود از طبقات و کدهای اولیه مستخرج گردیده که در متن مقاله به تفصیل شرح داده شده اند.نتیجه گیرییافته ها نشان داد که در عرصه تحت مطالعه علی رغم اهمیت قایل شدن پرستاران به نقش ارتباطی خود با بیمار و اهمیت توجه کردن به نیازهای بیمار، در مسیر برقراری ارتباط پرستار و بیمار مشکلات و موانعی وجود دارد که نمی گذارد یک ارتباط صرفا بیمار محور بین پرستار و بیمار ایجاد شود.
کلید واژگان: مراقبت از بیمار, پرستاری, بیماران, پرستار, ارتباط, پژوهش کیفیKoomesh, Volume:13 Issue: 1, 2011, PP 23 -34Communication is an important aspect of nursing care and much of nurses’ duties such as providing physical care, emotional support, and exchanging of information with patients can not be performed without communication. The quality of care is improved through nurse-patient relationship. Nurse and patient relationship in clinical settings is influenced by multiple contextual factors which recognize them can improve the important role of nursing. This study aimed to explore the contextual factors influencing nurse and patient relationship.Materials And MethodsThe study was performed by qualitative research approach. Participants were 17(8 nurses and 9 patients) in medical and surgical wards of Imam Khomeini hospital of Tehran university of medical sciences that selected by purposive sampling method. Data were gathered by interview (unstructured and semi-structured) and observation. Data analyzed by content analysis approach.ResultsThree theme emerged form data analysis which influenced the nurse-patient relationship. Those were formative factors, continuative factors and deterrent factors. These themes were explained in detail in the main text of article.ConclusionFindings showed that in spite of nurses’ positive attitude to communicate with patients and caring their needs, there were problems in nurse-patient communication that prevent from a patient-centered communication between nurses and patients -
زمینه و هدف
کمبود ویتامین ها یکی از معضلات بهداشتی در نوجوانان ایرانی است. یکی از روش های کنترل این معضل، آموزش بهداشت مبتنی بر الگو و روش های مناسب و نیازهای آموزشی فراگیران می باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان تاثیر بسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری، بر دریافت ویتامین ها در دختران نوجوان می باشد.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای تصادفی شده است. نمونه های پژوهش شامل 80 دانش آموز دختر مدارس راهنمایی منطقه 17 شهرداری تهران و مادران آن ها بودند که در سال 1388 به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد (هر کدام 40 نفر) تقسیم شدند. مداخله این پژوهش شامل ارایه بسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری بود. جهت ارزیابی دریافت ویتامین ها از پرسشنامه استاندارد بسامد مصرف و یادآمد غذای 24 ساعته و جهت ارزیابی مراحل تغییر رفتار از پرسشنامه ساخته محقق، قبل و 3 ماه بعد از آموزش استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار SPSS v.16 استفاده شد (05/0=α).
یافته هاطبق نتایج پیش آزمون، دختران نوجوان در هر دو گروه در دریافت ویتامین های گروه BوC دچار کمبود بودند. 3 ماه بعد از مداخله آموزشی، میانگین دریافت این ویتامین ها در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله و همچنین نسبت به گروه شاهد، افزایش معناداری را نشان داد (05/0p<).
نتیجه گیریبسته آموزشی مبتنی بر الگوی فرانظری می تواند منجر به بهبود دریافت ویتامین ها در دختران نوجوان شهری گردد. لذا با استفاده از بسته آموزشی یاد شده و یا بسته های مشابه برای آموزش نوجوانان، می توان از بروز موارد کمبود دریافت ویتامین ها و پیامدهای ناگوار آن پیشگیری نمود.
کلید واژگان: ویتامین ها, بسته آموزشی, الگوی فرانظری, نوجوانBackground and AimMicronutrients deficiency is one of the most common health problems among adolescents. Theory based educational interventions which address learner's preferences are among the solutions for the matter in hand. The aim of this study was to determine the effectiveness of the Transtheoretical model (TTM) based educational package on vitamin intake in female adolescents in Tehran.Methods & Materials: A randomized community trial was applied. Study samples were consisted of 80 female students from two middle schools of Tehran, district 17th. They were selected using a cluster-random sampling method and were randomly assigned to the intervention (n=40) and control groups (n=40). The intervention group received a TTM-based educational package. Changes in vitamin intake were assessed using standard food frequency & 24-recall questionnaires.
ResultsBased on pre-test results, intake of vitamin B2, B6, B9, B12, and C were lower than Dietary Reference Intake (DRI) in both groups. Based on the post-test data, a significant increase occurred in the mean score of vitamin intake in the intervention group comparing with the control group; and also with the intervention group at pretest (P<0.05).
ConclusionTTM-based educational package could be effective in improving vitamin intake in urban female adolescents.
-
زمینه و هدف
مدل همکار آموزشی بالینی به معنی مشارکت و همکاری بین مراقبان سلامت و مربیان دانشکده است و واقع بینی را برای محیط های کاری به ارمغان می آورد. در حرفه پرستاری سازگاری بین بخش آموزش و عرصه بالین، آرمانی دیرینه بوده که مستلزم همکاری مربیان دانشکده های پرستاری و پرستاران حرفه ای می باشد. تحقق این هماهنگی در نهایت تضمین کننده پیشرفت حرفه پرستاری خواهد بود. لذا اتخاذ رویکردی موثر و قابل اجرا جهت ادغام مباحث نظری و تجربیات بالینی در رشته پرستاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر مدل همکار آموزشی بالینی بر پیامد آموزش بالینی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفته است.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. نمونه های این پژوهش شامل سه نفر از مربیان دانشکده، 7 نفر از پرستاران شاغل در 3 بخش کودکان و 52 نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در ترم پنجم بودند که دارای معیارهای ورود به مطالعه بوده و به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربه (28 نفر) و شاهد (24 نفر) تقسیم شدند. دانشجویان در گروه تجربه و شاهد، واحد کارآموزی کودکان را در 3 بخش منتخب و به طور غیر هم زمان سپری نمودند با این تفاوت که دانشجویان در گروه تجربه بر اساس مدل همکار آموزشی بالینی تحت نظر پرستاران منتخب بالینی آموزش می دیدند و مربیان دانشکده بر فرایند آموزش نظارت داشته و در این مورد با پرستاران مربی همکاری می نمودند. در پایان دوره کارآموزی از مهارت های بالینی دانشجویان و میزان رضایتمندی دانشجویان و مربیان پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون مجذور کای، تست دقیق فیشر، من ویتنی یو و آزمون t استفاده شد.
یافته هانمونه ها در گروه تجربه و شاهد، از نظر مشخصاتی نظیر سن، جنس، معدل ترم گذشته، میزان علاقه و انگیزه نسبت به حرفه پرستاری با یکدیگر همگن بودند. یافته های این پژوهش اختلاف معناداری را در دو گروه تجربه و شاهد از نظر مهارت های بالینی اندازه گیری TPR، اندازه گیری فشارخون، اکسیژن درمانی، دارو درمانی، تغذیه کودک، ارتباط با کودک و خانواده نشان داد (001/0p<). به علاوه اختلاف معناداری بین متغیر رضایتمندی پرستاران منتخب بالینی از نحوه کارآموزی دانشجویان پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد مشاهده شد (004/0=p). اما به لحاظ رضایتمندی دانشجویان و مربیان پرستاری از دستیابی به اهداف آموزش بالینی در گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری مشاهده نشد (به ترتیب 058/0=p و 109/0=p).
نتیجه گیریمدل همکار آموزشی بالینی روشی مناسب در فرایند آموزش مهارت های بالینی به دانشجویان پرستاری است و بر این اساس بهره گیری از تجربیات و دانش عملی پرستاران بالینی در هر بخش برای ارایه آموزش مهارت ها به دانشجویان پرستاری توصیه می شود.
کلید واژگان: مدل همکار آموزشی بالینی, پیامد آموزش بالینی, آموزش پرستاری, دانشجویان پرستاریBackground and AimThe Clinical Teaching Partner model (CTP) integrates theoretical knowledge with professional skills and brings the reality to workplaces. Closing educational and practical aspects in nursing discipline has been a challenging goal for nursing which requires cooperation between faculty instructors with nurse practitioners; such collaboration will led to development and promotion of nursing discipline. Therefore selecting an effective and efficient approach in order to integrate theoretical knowledge with practical experiences would be crucial for nursing profession. This study was conducted in order to investigate the effect of CTP on nursing student's clinical skills outcome.Methods & Materials: A quasi experimental, only post test design was applied. Study sample consisted of 1) three faculty instructors, 2) seven registered nurse practitioners who were staff nurses in three pediatric wards and voluntarily participated in the study and 3) fifty two nursing students which were in the 5th semester of nursing BSc. program and had eligible criteria to enter the study. Students were allocated randomly to the intervention (n=28) and control (n=24) groups. Participants in the control group, initially started their internship period in 3 pediatric wards and were evaluated by faculty instructors regarding their clinical skills at the end; students in the intervention group, then started their clinical training course in the same ward as control group, but their clinical education was conducted by the nurse practitioners who voluntarily participated in the study and trained initially in the nursing facultie's skill lab. Student's clinical skills were evaluated by nursing mentors via some instruments at the end of the educational period; in addition, clinical education outcomes and nursing student's satisfaction of achievement to apprenticeship goals were assessed at the end of the training period. Data were analyzed using the statistical tests including Chi square, Fisher exact test, Mann-Whiney U, and t-test in SPSS.
ResultsConsidering students demographic characteristics, both groups were homogenous. There was a significant difference in the student's clinical skills between two groups (P<0.001). A significant difference was shown in the nursing mentors and faculty instructor's satisfaction of application of cooperative education method between both groups (P=0.004). No significant differences were found between student's satisfaction of reaching to educational outcomes between both groups (P=0.058). There were also no statistical differences between nursing mentors and faculty instructor's satisfaction of achieving to clinical education outcomes (P=0.109).
ConclusionAccording to this study, CTP is an effective approach in clinical education and development of clinical skills for nursing students; therefore,application of this method is recommended in clinical nursing education.
-
زمینه و هدفسبک زندگی در سنین نوجوانی نقش اصلی در پیشگیری از پوکی استخوان در سنین سالمندی را دارد. این مطالعه سبک زندگی نوجوانان دختر را در ارتباط با پیشگیری از پوکی استخوان مورد بررسی قرار داده است.روش بررسیدر مطالعه حاضر توصیفی – تحلیلی، تعداد 760 نفر از دختران نوجوان دبیرستانی و پیش دانشگاهی دولتی منطقه 17 شهرداری تهران به روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ایتصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم مربوط به ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پیشگیری از پوکی استخوان شامل تغذیه، فعالیت بدنی و ورزش، عادات (استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری) بود. با استفاده از روش های آماری توصیفی (جداول فراونی مطلق و نسبی) و استنباطی (آزمون مجذور کای) و نرم افزار SPSS اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سبک زندگی در سه سطح نامطلوب، نسبتا مطلوب و مطلوب طبقه بندی گردید.یافته هادر زمینه تغذیه و در زمینه فعالیت بدنی و ورزش، اکثریت واحدهای مورد بررسی (به ترتیب 8/51% و 7/57%) سبک زندگی نامطلوب داشتند. بر اساس یافته ها سبک زندگی نیمی از واحدهای مورد بررسی (50%)، نامطلوب بود. در زمینه عادات (عدم استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری)، اکثریت واحدهای مورد مطالعه (9/74%)، سبک زندگی مطلوب داشتند. همچنین بین متغیرهای پایه تحصیلی (004/0p=)، وضعیت اقتصادی خانواده (043/0p=)، رتبه تولد در خانواده (001/0p=)، میزان تحصیلات مادر (005/0p=) و سبک زندگی ارتباط معناداری وجود داشت.نتیجه گیریبا توجه به این که سبک زندگی نیمی از نوجوانان دختر در ارتباط با پیشگیری از پوکی استخوان مناسب نبود، این مساله قابل توجه و تامل است و نیازمند انجام بررسی های بیشتر و برنامه ریزی مسؤولان امر در سطح کلان جهت برطرف شدن مشکلات ذکر شده در سبک زندگی در جامعه می باشد.
کلید واژگان: سبک زندگی, نوجوان دختر, پیشگیری, پوکی استخوان -
زمینه و هدفبررسی کیفیت زندگی به عنوان یکی از اهداف عمده درمان در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی این گروه از بیماران انجام شده است.روش بررسیمطالعه حاضر پیمایشی است که در آن 184 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب مراجعه کننده به درمانگاه های دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه SF36 جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مجذور کای و اسپیرمن) و توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.یافته هابیشترین درصد واحدهای مورد مطالعه در ابعاد جسمی (6/44%)، روانی (3/47%)، اقتصادی- اجتماعی (5/49%) کیفیت زندگی نامطلوب داشته و 4/42% بیماران در بعد سلامت عمومی (رضایت بیمار از وضعیت جسمی ، وضعیت روانی و زندگی خود) از کیفیت زندگی نسبتا مطلوب برخوردار بودند. کیفیت کلی زندگی (میانگین ابعاد فوق) نیز در 7/46% بیماران نامطلوب بوده است. بین نوع شغل، میزان تحصیلات، مراقبت در منزل، شدت بیماری، طول مدت ابتلا به بیماری، دفعات مراجعه به پزشک و بستری شدن، مدت زمان ابتلا به فشارخون، وجود ادم، چربی خون، علایم و عوارض بیماری، شدت خستگی در حال حاضر و در یک ماه اخیر ارتباط معنادار آماری 000/0=p نشان داد و داروهای مصرفی متنوع و زیاد با کیفیت زندگی ارتباط آماری معنا داری (039/0=p) نشان داده شد.نتیجه گیریدر این بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب پایین بود.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, کیفیت زندگی, نارسایی احتقانی قلب -
میزان باروری کل عبارتست از متوسط تعداد فرزندانی که یک زن در طول دوره باروری خود به دنیا می آورد و نشان دهنده عملکرد باروری زنان می باشد که از مهمترین شاخص های جمعیتی و بهداشتی است. این شاخص از عوامل اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و فرهنگی متاثر می شود.
این مطالعه مشاهده ای، و از نوع مطالعات اکولوژیکی یا همبستگی است. در این بررسی عوامل مؤثر بر میزان باروری کل سال 1379 ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. این عوامل عبارت اند از درصد پوشش زنان با تحصیلات دانشگاهی، میزان مرگ و میر اطفال زیر یک سال، میزان اشتغال زنان، نسبت شهرنشینی، میانگین سن در اولین ازدواج، نسبت زنان 49-15 ساله همسردار که بر اساس اطلاعات آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران، برای سال 1379 به تفکیک 26استان کشور برآورد شده اند و با استفاده از روش رگرسیونی و تحلیل مسیری، اثرات مستقیم و غیر مستقیم آنها بر میزان باروری کل تعیین شد.
نتایج حاصل از تحلیل اطلاعات نشان داد که میزان اشتغال زنان، بیشترین تاثیر مستقیم را بر کاهش میزان باروری کل دارد. همچنین درصد پوشش تحصیل دانشگاهی زنان بیشترین اثر را بر کاهش میزان باروری، دارا می باشد. بنابراین با افزایش تعداد زنان با تحصیلات دانشگاهی میزان باروری کل کاهش می یابد. علاوه بر این، با افزایش تعداد زنان تحصیل کرده، میزان اشتغال نیز افزایش یافته است.
کلید واژگان: تحلیل مسیری, باروری کل, عوامل مؤثر بر باروری
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.