به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب زهرا عباسی رنجبر

  • زهرا عباسی رنجبر، ارسلان سالاری، طلوع حسندخت*، ابوذر فخر موسوی، سوفیا جعفرپور
    اهداف

    شیوع بالای موارد تشخیص داده نشده و در خطر بالای دیابت در جمعیت عمومی هشداردهنده است. همچنین فراوانی درگیری عروق کرونر در این گروه نسبت به افراد غیردیابتی بیشتر است. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی افراد با خطر بالای دیابت در بیماران غیردیابتی تحت آنژیوگرافی عروق کرونر در بیمارستان دانشگاهی مرجع در استان گیلان می باشد.

    مواد و روش ها 

    در یک مطالعه مقطعی،  اطلاعات 300 بیمار غیردیابتی کاندید آنژیوگرافی با نمونه گیری دردسترس جمع آوری شد. خطر ابتلا به دیابت با استفاده از ابزار خطرسنجی دیابت انجمن دیابت آمریکا محاسبه شد. امتیاز مساوی و بالای 5 (خطر بالا)، امتیاز 4 و زیر 4 به ترتیب خطر متوسط و کم خطر درنظر گرفته شد. 

    یافته ها

    میانگین سنی افراد موردمطالعه 15/7±59/44 سال بود. بیشتر افراد (59/3 درصد) مرد بودند. تنها 24/3 درصد از افراد موردمطالعه در گروه کم خطر بودند و بقیه در خطر متوسط (32 درصد) و بالای دیابت (43/7 درصد) قرار داشتند. فراوانی افراد با درگیری حداقل 2 رگ عروق کرونر در گروه با خطر بالای دیابت (43/1 درصد) بیشتر از دو گروه خطر متوسط(34/4 درصد) و خطر کم (22/5 درصد) بود.

    نتیجه گیری 

    سهم بالایی از افراد تحت آنژیوگرافی در خطر بالای دیابت بودند (>5). بنابراین، مدیریت ریسک فاکتورهای کاردیومتابولیک در بیماران قلبی بعد از ترخیص از بیمارستان با اهمیت است.

    کلید واژگان: دیابت شیرین, آنژیوگرافی کرونر, ریسک فاکتور, کاردیومتابولیک}
    Zahra Abbasi Ranjbar, Arsalan Salari, Tolou Hasandokht*, Abuzar Fakhr Mousavi, Sofia Jaefarpour
    Aims 

    The high prevalence of undiagnosed diabetes and the high risk for diabetes in the general population is alarming. In addition, the frequency of coronary artery diseases (CAD) in patients with undiagnosed diabetes is higher than in non-diabetic patients. This study aimed to investigate the frequency of people at risk of diabetes in patients undergoing coronary artery angiography (CAG) in a university referral hospital in Guilan Province, Iran.

    Methods & Materials

    In this cross-sectional study, data from 300 non-diabetic patients who were candidates for CAG were collected using a simple sampling method. The risk of developing diabetes was calculated according to American Diabetes Association (ADA) risk score. ADA scores higher than five were considered high risk, and ADA scores equal to 4 and lower than 4 were as moderate and low risk, respectively.

    Findings 

    The mean age of the study population was 59.44±15.7 years. Most subjects were male (59.3%). Only 24.3% of patients were in the low-risk group while 32% were in moderate risk and 43.7% were in the high-risk group. The frequency of patients with at least two coronary artery involvement was significantly higher in the high-risk group (43.1%) than in the moderate group (34.4%), and the low-risk (22.5%) group.

    Conclusion 

    A high proportion of the patients undergoing CAG were at high risk of developing diabetes. Hence, it seems essential to address cardiometabolic risk factors in coronary artery diseases (CAD) after discharge from the hospital.

    Keywords: Diabetes mellitus, Coronary angiography, Risk factors, Cardiometabolic}
  • فاطمه نجاتی فر، سیروس غریب، علی منفرد، ایراندخت شناور، سید علی علوی، امینه حجتی، زهرا عباسی رنجبر، مریم یاسری، فاطمه مهدی، الهام رمضانزاده، آزیتا تنگستانی نژاد، ماندانا جوانک*
    مقدمه

    ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی در دانشگاه ها برای حرکت در مسیر تعالی یک ضرورت محسوب می شود. ارزیابی درونی به عنوان اولین مرحله از فرایند اعتباربخشی منجر به تشخیص جنبه های قوت و ضعف و اصلاح فرایندها می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی درونی دوره آموزش دستیاری رشته داخلی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، تعیین نقاط ضعف و قوت این گروه و ارایه نتایج آن به مسیولین مربوطه جهت رفع کاستی ها انجام شد.

    روش ها

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی بوده و در گروه آموزشی داخلی مرکز آموزشی درمانی رازی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه اعضاء هییت علمی و دستیاران گروه داخلی  به تعداد 76 نفر بودند. در این پژوهش از الگوی اعتبار بخشی مبتنی بر استانداردهای فدراسیون جهانی آموزش پزشکی (WFME) برای ارزیابی درونی استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها برای هر استاندارد شامل پرسشنامه، مشاهده و بررسی مستندات موجود بود. پرسشنامه های طراحی شده پس از تایید روایی و پایایی از طریق بستر ای پل اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی از طریق نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آموزش دوره دستیاری گروه آموزشی داخلی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، در حیطه رسالت و اهداف 67 درصد در وضعیت انطباق عمده و 33 درصد در وضعیت انطباق کامل قرار داشت. در حیطه ساختار مدیریتی 100 درصد انطباق کامل، در حیطه فرایند آموزشی 55 درصد انطباق کامل، 45 درصد انطباق عمده، در حیطه قوانین و مقررات دستیاران 69 درصد انطباق کامل و 31 درصد انطباق عمده، در حیطه ارزشیابی 89 درصد انطباق کامل و11 درصد انطباق عمده، در حیطه شرایط و منابع آموزشی 62 درصد انطباق کامل و 38 درصد انطباق عمده وجود داشت. به طور کلی از 52 استاندارد بررسی شده در فرایند ارزیابی درونی گروه داخلی 67 درصد در وضعیت انطباق کامل و 33 درصد در وضعیت انطباق عمده بودند.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های حاصله می توان نتیجه گرفت گروه داخلی با توجه به رسالت و اهداف اگرچه با همه توان در تربیت دستیار داخلی موفقیت نسبی داشته ولیکن کاستی های نیز دارد که توصیه می شود با برنامه ریزی و رفع نواقص مشخص شده، جهشی کیفی در آموزش دستیاران داخلی ایجاد شود.

    کلید واژگان: ارزیابی درونی, دوره دستیاری, رشته تخصصی داخلی, آموزش}
    F .Nejatifar, C. Gharib, A. Monfared, I. Shenavar, S. A .Alavi, A. Hojati, Z. Abbasi Ranjbar, M .Yaeri, F. Mahdi, E .Ramzanzadeh, A. Tangestaninejad, M .Javanak*
    Introduction

    Evaluating the quality of educational services in universities is a necessity to move towards excellence. Internal evaluation as the first step of the accreditation process leads to the identification of strengths and weaknesses and correction of processes. The aim of this study was to evaluate the internal residency training course of Guilan University of Medical Sciences, determine the strengths and weaknesses of this department and present the results to the relevant authorities to eliminate the shortcomings.

    Method

    This descriptive cross-sectional study was performed in the internal department of Guilan University of Medical Sciences in 2022. The statistical population included all faculty members and residents of the internal department of Razi Educational and Medical Center of Guilan University of Medical Sciences (N=76). In this study, the accreditation model based on the standards of the World Federation of Medical Education (WFME) has been used for internal evaluation. Data collection tools were identified for each standard including questionnaire, observation and review of available documents. The designed questionnaires were administered through EPOLL platform after confirming the validity and reliability. Necessary information was also collected from observational data. Data were analyzed using descriptive statistics using SPSS.

    Findings

    The findings of the present study showed that in the domain of mission and goals, residency training program of the internal department of Guilan University of Medical Sciences, was at 67% of the major compliance and 33% of full compliance. In the domain of managerial structure 100% full compliance, in the domain of educational process 55% of full compliance, and 45% of major compliance, in the domain of rules and regulations of the residency course 69% of full compliance and 31% of major compliance, in the domain of evaluation 89% full compliance and 11% of major compliance and in the domain of educational conditions and resources, 62% of full compliance and 38% of major compliance were observed. Overall, out of 52 standards reviewed in the process of internal evaluation of the internal medicine department, 67% were at full compliance and 33% were at major compliance.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, it can be concluded that according to the mission and goals of the internal department, although with all its might has been relatively successful in training internal residents, but also has some shortcomings that by planning and eliminating of the identified deficiencies in this research we can make a qualitative leap in the training of internal residents.

    Keywords: Internal Evaluation, Residency Course, Internal Specialization, Education}
  • فاطمه سقطی جلالی، زهرا عباسی رنجبر، لیدا محفوظی
    مقدمه
    پای دیابتی یکی از مهم ترین عوارض دیابت شیرین و همراه با موربیدیته و هزینه فراوان برای بیمار و جامعه است. شناخت ویژگی های جمعیت شناختی، بالینی و درمانی در جوامع گوناگون در درمان موثرتر و برنامه ریزی بهتر برای پیشگیری از عوارض و ناتوانی ناشی از این عفونت شایع کمک کننده است.
    هدف
    بررسی ویژگی های جمعیت شناختی، بالینی و درمانی بیماران با عفونت پای دیابتی
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش مقطعی با استفاده از داده های پرونده ی تمام بیمارانی که به علت عفونت زخم پای دیابتی در بیمارستان رازی رشت در سال 1390 بستری شده بودند انجام شد. متغیرهای اصلی مطالعه شامل سن، جنس، نوع دیابت، مدت بیماری دیابت، قند خون ناشتا و قند خون هنگام بستری، سابقه ی آمپوتاسیون، سابقه ی مصرف سیگار، شدت عفونت، نوع درمان، نوع جراحی و دستاورد بیماری بود. داده ها با نرم افزار SPSS Ver 16 آنالیز گردید.
    نتایج
    از 204 بیمار مورد بررسی میانگین سنی افراد 63/11 ± 69/60 ساله و 8/57% مرد و2/92% دچار دیابت نوع دو بودند. 9/77٪ بیماران بستری، درمان دارویی آنتی بیوتیکی همراه با درمان جراحی دریافت کرده بودند.101 بیمار (5/49٪) تحت درمان قطع عضو قرار گرفتند. ارتباط آماری معنی دار بین غلظت قند خون) 0001/0(p= و اولین قند خون ناشتا)03/0(p= با شدت عفونت پای دیابتی در بیماران ما بدست آمد. حدود 3/1 بیماران سابقه قطع عضو در بستری های پیشین داشتند.
    نتیجه گیری
    میزان قطع عضو در اثر عفونت پای دیابتی در بیماران ما نسبت به مطالعات مشابه بسیار بیشتر (حدود نیمی از موارد در برابر 14-24%) بود. نیاز به بررسی بیشتری برای شناسایی علل و راهکارهایی برای کاستن این معضل وجود دارد.
    کلید واژگان: پای دیابتی, دیابت شیرین, عفونت, همه گیری شناسی}
    Dr F. Saghati Jalali, Dr Z. Abbasi Ranjbar, Dr L. Mahfoozi
    Abstract
    Introduction
    Diabetic foot infection is a major complication of diabetes mellitus and is associated with a high morbidity and cost rate for the patients and community.This study was conducted to investigate demographic, clinical and treatment outcome characteristics of these patients.
    Materials And Methods
    This study is a descriptive/ analytical cross-sectional research conducted on data from medical records of 204 diabetic foot infection patients admitted to Razi Hospital,Rasht,1390.The main variables of the study were: age, gender, type and duration of diabetes, duration of diabetic foot infection, FBS and BS, history of amputation, smoking, severity of infection, type of treatment (antibiotic therapy /surgery), type of surgery (debridment/amputation) and treatment outcome. The data were analyzed using spss16 software. The association of variables were analyzed using chi-square test.
    Results
    The mean age of the patients was 60.69±11.63 years. 57.8 % of the patients were male. 92.2% of them had type 2 diabetes. The mean duration of diabetes was 14.94±10.4 years.77.9% of the patients underwent medical and surgical treatment for diabetic foot infection. 101 cases (49.5%) had limb amputation. 5 patients (2.5%) died. There was a significant association between BS and FBS on admission and severity of diabetic foot infection(p=0.0001 & 0.03 respectively).
    Conclusion
    High rate of amputations in our study in comparison to other similar studies (about half of our cases versus 14-24% in other studies) shows that further research on the causes and alternative treatment and preventive methods for this problem are required.
    Keywords: Diabetes Mellitus, Diabetic foot, Epidemiology, infection}
  • زهرا عباسی رنجبر، امیر بهرامی، مسلم شاکری، اکبر علی عسگرزاده، مجید مبصری، فرزاد نجفی پور، علیرضا علاء، منوچهر نورآذریان *، سیما سیاح ملی، رسول استخری، سحر پرخیده
    مقدمه

    ازآنجا که اختلال عملکرد نورواندوکرین به دنبال ضایعات ضربه ای مغز، علایم بالینی چندانی ایجاد نمی کند، به طور کلی تشخیص داده نشده و به سایر مشکلات جسمی و روحی به دنبال ضربه ی مغزی نسبت داده می شود. بر این اساس، بیشتر بیماران مورد درمان قرار نمی گیرند. این مورد ممکن است بر روند بهبودی آن ها تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی وضعیت ترشحی هورمون های هیپوفیز قدامی در بیماران دچار ضایعات ضربه ای مغز صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    تمام بیماران دچار ضربه ی مغزی که در بخش تروما بستری شدند و GCS آن ها کمتر یا مساوی 12 بود، وارد پژوهش شدند. 154 بیمار انتخاب شدند، ولی در نهایت 70 نفر از آن ها تا پایان پژوهش در طرح مشارکت نمودند. 6 ماه بعد از ضربه به مغز، بررسی تمام آزمودنی های عملکرد هیپوفیز قدامی با اندازه گیری غلظت پرولاکتین، تستسترون،FSH، LH Cortisol، FT4، TSH،و IGF-1 در سرم انجام، و در صورت نیاز آزمون تحریکی کوزینتروپین و گلوکاگون به ترتیب برای اثبات کمبود کورتیزول و هورمون رشد صورت گرفت.

    یافته ها

    در بررسی حاضر، 41 بیمار (6/58%) دچار اختلال ترشحی در کمینه یک هورمون هیپوفیز قدامی بودند. در 4 بیمار (7/5%) درگیری در 2 رده ی هورمونی وجود داشت. اشکال کمبودهای هورمونی، به صورت کمبود گنادوتروپین ها و کورتیکوتروپین هر یک در 9 بیمار (9/12%) و سوماتوتروپین در 3 بیمار (3/4%) مشاهده گردید. هیپر پرولاکتینمی در 23 مورد (5/31%) دیده شد. در این پژوهش هیچ موردی از کمبود تیروتروپین مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    پژوهش حاضر نشان داد که اختلالات هورمونی پس از ضایعات ضربه ای مغز شایع می باشد و بایستی مورد توجه کافی از طرف پزشکان قرار گیرد. کمبود بعضی از این هورمون ها مانند کورتیکوتروپین می تواند تهدید کننده ی سلامت بیمار باشد.

    کلید واژگان: ضایعات ضربه ای مغزی, هورمون های هیپوفیز قدامی, کمبود کورتیکوتروپین, کمبود گنادوتروپین, هیپرپرولاکتینمی}
    Zahra Abasirangbar, Amir Bahrami, Moslem Shakeri, Akbar Aliasgharzadeh, Majid Mobasseri, Farzad Najafipour, Alireza Ala, Manoochehr Nourazarian, Sima Saiahmelli, Rasool Estakhri, Sahar Parkhideh
    Introduction

    Neuroendocrine dysfunction following traumatic brain injury (TBI) is frequently missed due to the absence of major symptoms and very often, no appropriate management is prescribed, thus delaying the patient recovery. This study is aimed to determine the frequency and pattern of anterior pituitary dysfunction following TBI.

    Materials And Methods

    From June to December 2009, overaperiod of seven months, a total of 156 cases were admitted to a trauma center following TBI. Of the seventy patients, (61 males and 9 females mean age 30 years) included in the study, 39 patients had moderate (GCS; 9 – 12) and 31 cases had severe (GCS < 8) TBI. Patients were tested 6 months after injury for possible secretory abnormalities of anterior pituitary hormones. Anterior pituitary secretary function was assessed by measurement of serum levels of FT4, TSH, basal GH, IGF-1, 8 am Cortisol, FSH, LH, total testosterone and prolactin. Dynamic tests of ACTH and glucagon stimulation were used to evaluate the pituitary-adrenal axis and GH secretory status.

    Results

    Forty-one patients (58.6%) were found to be suffereding from at least one hormonal secretory abnormality, with patterns and frequencies of: Gonadotropins (LH, FSH), 12.9%, corticotropin (ACTH), 12.9%, somatotropin (GH), 4.3%, and prolactin (PRL), 1.4%. There was no case with thyrotropin deficiency. Hyperprolactinemia was found to be present in 23 cases (31.5%).

    Conclusion

    The results of this study showed that anterior pituitary hormone deficiencies occur frequently, 6 months following traumatic brain injury. The two most commonly involved axes were the pituitary-gonadal and the pituitary-adrenal. Hypocortisolism may be particularly harmful for the patient's health.

  • زهرا عباسی رنجبر
    مقدمه
    شواهد فراوانی دال بر افزایش آسم وآلرژی در جهان وجود دارد، اما به دلیل متدولوژی غیر یکسان، این مطالعات قابل مقایسه نیستند.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین شیوع و شدت بیماری های آلرژیک در کودکان شهر رشت با متدولوژی پیشنهادی Isaac در سال تحصیلی 8180 اجرا شد.
    مواد و روش ها
    روش مطالعه توصیفی و جمعیت مورد مطالعه شامل دانش آموزان کلاس اول ابتدایی از 63 مدرسه و دانش آموزان دوم و سوم راهنمایی از 22 مدرسه می باشند که به طور تصادفی وخوشه ای از بین مدارس شهر رشت انتخاب شدند. این دانش آموزان به پرسشنامه هایی مطابق با استاندارد بین المللیISAAC(International Study of Asthma and Allergic Disease)، پاسخ دادند. نتایج بدست آمده Double entry شده با نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل و با فاصله اطمینان 95% گزارش شد.
    نتایج
    از مجموع 6145 دانش آموز، 6060 پرسشنامه بازگردانده شد. شیوع سابقه خس خس سینه در طول عمر در دانش آموزان کلاس سوم راهنمایی 25 درصد بود و در پسرها شایع تر از دخترها بود 26.7% در مقابل 22.5 %، (P<0.05). شیوع به ترتیب %7.1 در گروه ابتدایی و 4.1 % در گروه راهنمایی و در پسرها بیش از دخترها (P<0.05) و در کودکان دوره ابتدایی بیش از راهنمایی بوده است (P<0.05) که نسبت به آمار سال 74 اختلاف معنی دار نشان داد. 5.96% در سال 81 در برابر 3.4 % در سال 74 (P<0.05). 114 نفر (3.68%) سابقه اختلال خواب به مدت بیش از یک شب در هفته و 143 نفر (17%) سابقه اختلال در تکلم به علت شدت خس خس سینه داشتند که کمتر از موارد مشابه در مطالعه سال 74 بود. 19% اختلال خواب و 23.7% اختلال تکلم در سال 74، (P<0.05).
    نتیجه گیری
    از مقایسه آمارهای بدست آمده در این مطالعه با نتایج سال 74 معلوم شد که شیوع علایم آسم درکودکان شهر رشت افزایش یافته است که می تواند ناشی از افزایش تشخیص و آتوپی توسط پزشکان، افزایش شیوع واقعی بیماری آتوپیک و آلرژیک، افزایش تماس با آلرژن های خانگی یا آلاینده های محیطی یا استفاده مناسب از روش های تشخیصی باشد. ولی به رغم افزایش علایم آسم یا بیماری آسم، از شدت بیماری کاسته شده است.
    کلید واژگان: آسم, اپیدمیولوژی, کودکان}
  • زهرا عباسی رنجبر
    مقدمه
    شیوع بیماری های آلرژیک در دهه های گذشته در سر تا سر دنیا رو به افزایش بوده است.
    هدف
    این مطالعه برای بررسی شیوع و شدت علایم رینیت آلرژیک در کودکان شهر رشت و مقایسه آن با مطالعه مشابه سال 75-74، در سال تحصیلی 8180 اجرا گردید.
    روش تحقیق: 6145 دانش آموز ابتدایی و راهنمایی از 85 مدرسه بطور تصادفی انتخاب شدند. روش مطالعه توصیفی بود.
    دانش آموزان به پرسشنامه هایی که مطابق با استاندارد بین المللیInternational study of asthma and allergy in childhood(ISAAC) تهیه شده بود، پاسخ دادند. نتایج بدست آمده Double entryشده و با استفاده از نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل گردید گردید.
    نتایج
    6060 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پاسخ مثبت به سوال سابقه رینیت 429 (%3/14) در گروه 7-6ساله و (%2/28) 822 در گروه 12-13 ساله بود که اختلاف دو گروه سنی معنی دار بود. هم چنین در جنس مذکر به صورت معنی دار بالاتر از جنس مونث بود. شیوع علایم رینیت اخیر و علایم رینو کنژکتیویت در گروه راهنمایی بالاتر از گروه ابتدایی بود (در همه موارد.(P<0.05 191 دانش آموز ابتدایی (63% از مبتلایان به رینیت) و 316 دانش آموز راهنمایی (62% از مبتلایان به رینیت) سابقه محدودیت فعالیت از نظر رینیت را ذکر کرده بودند که از نظر آماری اختلاف، معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    در مقایسه آمار به دست امده در این مطالعه با آمار مشابه سال 74 شیوع علایم رینیت الرژیک در کل دانش آموزان سال 81 بالاتر بود ولی بر شدت آن افزوده نشده است. پیشنهاد می شود در آینده مطالعاتی جهت بررسی فاکتورهای خطر ساز این بیماری در این منطقه به عمل آید.
    کلید واژگان: التهاب مخاط بینی, حساسیت و ایمنی شناسی, کودکان, همه گیر شناسی}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال