به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زینب کاوه فیروز

  • زینب کاوه فیروز، محمدرضا جوادی یگانه، محمد آقاسی*

    یکی از مشکلات جوامع امروزین پیچیدگی روزافزون و به تبع آن خودبسندگی و استقلال نهادها برابر عاملین اجتماعی است. در فرایند مدرنیزاسیون، نهادها، عینیتی مستقل از کنشگران پیدا می کنند. این پیچیدگی فرایند مدیریت جامعه را دچار مسایلی می کند که توجه به آینده و پیش بینی روندها و فرایندها را می طلبد. پیش بینی، یکی از خواص فراموش شده علم در جامعه شناسی ایرانی است. به گونه ای که تقریبا جامعه شناسی در ایران طی چهاردهه گذشته کوششی برای اعلان آینده پیرامون نهادی خاص و با تغییراتی در یک حوزه نداشته است. با این وجود به صورت ناخودآگاه، جامعه شناسان پیش بینی هایی داشته اند که محقق شده است. برخلاف جریان غالب جامعه شناسی در جهان که آینده نهادهای اجتماعی از جمله خانواده بیشتر مورد توجه بوده است، جامعه شناسان در کشور ما، بیشتر پدیده هایی که نماد تغییرپذیری جامعه هستند، همچون انقلاب ها و جنبش های اجتماعی را به عنوان انواع مختلفی تغییرات اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند. این مقاله بر آن است با بررسی نگاه جامعه شناسان ایرانی پیرامون تغییرات خانواده ایرانی که در مقالات آنان منعکس شده است، آن چه در لابلای متون به عنوان نگاه به آینده خانواده ایرانی بوده است را دسته بندی و احصا نماید.برای پاسخ به این سوال که «جامعه شناسان ایرانی چه پیش بینی هایی درباره خانواده ایرانی در ابعاد ازدواج، بعد خانواده و طلاق داشته اند» بهترین روش استفاده از تحلیل شکاف است که ابتدا در فضای مهندسی و به مرور زمان در مطالعات بازار استفاده شد.در ایران با دو نوع نگاه به آینده روبه رو هستیم. اولین مدل کار محققان آینده در دهه اخیر است که در پنج سال پیش قدرتمندتر شده است. جامعه شناسان نگاه دیگری به آینده دارند. آن ها تقریبا هرگز ادعای پیش بینی نکرده اند، اما درباره رویدادهای آینده به ویژه درخصوص خانواده ابراز نگرانی کرده اند. در میان تمام نظریه های جامعه شناسان دو مورد را می توان به وضوح بیان کرد؛ اول اینکه هیچ یک از آن ها ادعا نکرده اند آینده خانواده را پیش بینی می کنند، حتی اگر در عمل چنین کرده باشند. نکته بعدی این است که هیچ کدام از آن ها از روش های متعارف آینده نگر در دنیای امروز استفاده نکرده اند. البته بخش قابل توجهی از روش تحقیق آینده پژوهان نیز برگرفته از جامعه شناسی است. جامعه شناسی سنتی غنی در مطالعات آینده جهان معاصر است. با وجود این، در حوزه روش کسانی که از آینده خانواده صحبت کردند، به صراحت از روش آینده نگر سخنی نگفتند.جامعه ایران را برخلاف آنچه شناخته شده است، می توان با مطالعه ای پیمایشی پیش بینی کرد. این موضوع در حوزه خانواده نیز کاملا مشهود است.

    کلید واژگان: آینده, پیش بینی, تغییرات اجتماعی, جامعه شناسان ایرانی, خانواده
    Zeynab Kavehfirouz, MohammadReza Javadi Yeganeh, Mohammad Aghasi *

    The increasing complexity and, as a consequence, the self-sufficiency and independence of institutions relative to social agents is one of the problems of contemporary societies. In the course of modernization, institutions attain an objectivity that is independent of their actors. This complexity of the community management process creates issues that necessitate a focus on the future and an ability to anticipate trends and processes. Prediction is one of the neglected scientific properties in Iranian sociology. In such a way that sociology in Iran has not made an endeavor in the past fourteen decades to predict the future of a particular institution or field change. Nevertheless, sociologists have made accurate predictions unconsciously. In contrast to the prevailing trend of sociology in the rest of the world, where the future of social institutions, including the family, has received more attention, sociologists in our country have studied a variety of social changes, including revolutions and social movements. This article seeks to analyze the Iranian sociologists' perspectives on the changes in the Iranian family as reflected in their writings, in order to classify and quantify their views on the future of the Iranian family.To answer the question posed above, “what predictions have Iranian sociologists made regarding the Iranian family in terms of marriage, family size, and divorce?” The most effective method is gap analysis, which was initially utilized in engineering and has since been adapted for use in market research.In Iran, there are two distinct perspectives on the future. The first model is the result of a decade’s worth of work by futurists, which has grown increasingly potent over the past five years. Sociologists have a unique perspective on the future. They have rarely claimed the ability to predict the future, but they have expressed concern about family-related future events. Among all sociological theories, two instances can be stated with clarity. First, none of them have claimed to be able to predict the family’s future, even if they have done so in the past. Next, none of them employed conventional futuristic methods in today’s world. Yet, a substantial portion of future researchers’ research methods are derived from sociology as well. Sociology is a diverse tradition in contemporary world studies of the future. In the sphere of method, however, those who discussed the future of the family did not explicitly mention the futuristic method.Contrary to popular belief, Iranian society can be foretold through survey research. This is also evident in the realm of the family.

    Keywords: Iranian Sociologists, Prediction, family, Social changes, future
  • زینب کاوه فیروز*، نگار رمضی، نورالدین فراش خیالو
    در طی چند دهه گذشته، کاهش باروری در ایران، پدیده ای فراگیر بوده و تهران در سال 1399 دارای سطح باروری بسیار پایین بوده است. درک شکاف بین تعداد واقعی و تعداد ایده آل فرزندان، موضوع مهمی است که نشانگر عدم تحقق یا ناتوانی زنان برای رسیدن به باروری دلخواه شان می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شکاف بین باروری واقعی و ایده آل زنان دارای همسر 49-15 ساله در شهر تهران و عوامل مرتبط با آن است. بر این اساس تعداد 398 نفر از زنان دارای همسر ساکن شهر تهران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد میزان باروری کل برای زنان نمونه این تحقیق 58/1 فرزند هست که بیانگر سطح پایین تر از حد جانشینی است و میزان باروری ایده آل برای زنان موردبررسی 95/1 فرزند می باشد. با توجه به طبقه بندی شکاف باروری، 6/38 درصد زنان باروری کم برآورد، 8/37 درصد باروری برآورده و 3/23 درصد باروری بیش برآورد دارند، نتایج آزمون های دومتغیره نشان داد که متغیرهای سن، سن در اولین ازدواج، وضع فعالیت، تحصیلات و نوع شغل زنان موردبررسی با شکاف باروری واقعی و ایده آل آنان رابطه معنا دار دارند. رابطه معناداری بین دینداری کل و دو بعد اعتقادی و تجربی دینداری با شکاف باروری وجود دارد. همچنین با افزایش شاخص ارزش های خانوادگی کل و ارزش های مدرن، شکاف باروری واقعی زنان نسبت به باروری ایده آل تغییر می کند. بر اساس نتایج رگرسیون لجستیک چندوجهی، متغیر وضع فعالیت، تحصیلات و ارزش های مدرن به طور معنی داری احتمال قرار گرفتن پاسخگو در گروه کم برآورد شده را پیش بینی می کنند (تعداد فرزندان دلخواه و تعداد فرزندان واقعی کمتر برآورد شده) و با افزایش ارزش های سنتی و دینداری تجربی احتمال تعلق فرد به گروه بیش برآورد شده افزایش می یابد. ضریب تعیین مدل حاکی از آن است که مدل رگرسیونی 47 درصد از تغییرات متغیر شکاف باروری را تبیین کرده است.
    کلید واژگان: دینداری, ارزش های خانوادگی, سن, باروری واقعی, باروری ایده آل, زنان
    Zeinab Kavehfirouz *, Negar Ramazi, Noureddin Farash
    During the past few decades, the decline of fertility in Iran has been a widespread phenomenon, and Tehran had the lowest low fertility in 2019. Understanding the gap between women's actual and ideal fertility is important because it focuses on the reasons why women are unable to achieve their desired number of children. In addition, it has implications for policy and program interventions related to family planning. This article examines the gap between actual and ideal fertility among married women of 15-49 years old in Tehran and the factors that affect it. the sample consists of 398 married women aged 15-49.  The results showed that the average total fertility for women in this study was 1.58 children, which indicates a lower than the replacement fertility rate. The average ideal fertility for the studied women is 1.95 children. According to the fertility gap classification, 38.6% of women have underachieved fertility, 37.8% have achieved fertility and 23.3% have overachieved fertility. The results of bivariate tests showed that the variables of age, age at first marriage, activity status, education and type of occupation of women were significantly related to their actual and ideal fertility gap. There is a significant relationship between total religiosity and the two Belief and experimental dimensions of religiosity with the fertility gap. With the rise of total family values and modern values shifts the gap between women's actual fertility and their ideal fertility. The results of Multiple logistic regression showed that the age variable and modern values significantly predict the probability of individuals being in the underachieved group. With the increase of age decreases the probability of belonging to the overachieved group, and with the increase of traditional values and empirical empirical religiosity increases the possibility of belonging to the overachieved group. The coefficient of determination of the model indicates that the regression model explains 33% of the changes in the fertility gap variable.
    Keywords: Religiosity, Family Values, age, actual, ideal fertility, Women
  • زینب کاوه فیروز*، محمدجلال عباسی شوازی، سید حسین سراج زاده، نگار رمضی

    هدف پژوهش حاضر،بررسی رابطه دینداری و ارزش های خانوادگی با تمایلات و قصد باروری در میان زنان متاهل شهر تهران است. این مطالعه به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت و در آن، 398 نفر از زنان متاهل شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای بررسی شدند. مطابق نتایج، میانگین باروری برای زنان نمونه 58/1 فرزند و میانگین باروری ایده آل 95/1 فرزند به دست آمد. حدود 74 درصد زنان تمایلی به داشتن فرزند بیشتر ندارند و حدود 40 درصد، تک فرزندی را به عنوان ایده آل فرزندآوری درنظر دارند. نتایج آزمون های دومتغیره نشان می دهد دینداری و ابعاد آن با تمایلات باروری رابطه معناداری ندارد، اما دینداری درمجموع می تواند بر قصد باروری زنان تاثیرگذار باشد. مطابق نتایج تحلیل مسیر، متغیر ارزش های خانواده با ضریب بتای 243/0 تنها متغیر بلافصل اثرگذار بر تمایلات باروری زنان مورد بررسی است. متغیر سن و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، ضمن تاثیر مستقیم بر تمایلات باروری، به کمک متغیر دینداری و ارزش های خانواده بر تمایلات باروری زنان مورد مطالعه تاثیرگذار بوده است. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد متغیرهای مستقل دینداری و ارزش های خانوادگی تاثیر معناداری بر احتمال قصد باروری زنان دارد و میان متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی و احتمال قصد باروری زنان رابطه معناداری وجود ندارد. درمجموع، رفتارهای باروری زنان از زمینه های اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی جامعه تاثیر می پذیرد. در این میان، دینداری و ارزش های خانوادگی به عنوان سازه ای اجتماعی و فرهنگی، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتارهای باروری دارند.

    کلید واژگان: ارزش های خانوادگی, تمایلات باروری, دینداری, زنان, شهر تهران, قصد فرزندآوری
    Zeinab Kaveh Firouz *, MohammadJalal Abbasi Shavazi, Seyed Hossein Serajzadeh, Negar Ramazi
    Introduction

    In addition to physiological factors, the determinants of fertility levels in different societies include various economic, social, political, environmental and cultural factors. The impact of these factors on fertility varies across different populations and subgroups. Thus, fertility and attitudes toward childbearing, are not only shaped by the economic factors and costs of parturition, but are also significantly affected by the cultural and societal factors.The purpose of the present study is to investigate the relationship between religiosity and family values, ​​with childbearing desires and intentions among married women in Tehran.

    Method

    The research is based on a survey conducted among a sample of 398 married women using multi-stage stratified sampling method in Tehran. In this study, religiosity and its dimensions (belief, ritual, experiential, consequential) have been analyzed according to the Glock and Stark measure and family values using Inglehart's theory in two aspects of traditional (material) and modern (metamaterial) values.

    Finding

    The results showed that mean number of children ever born for women in this study is 1.58 children and the ideal average fertility is 1.95 children. Around 74 percent of women in the study did not intend to give birth to another child, while nearly 40 percent of women considered only one child as ideal. The results of bivariate analysis showed no significant relationship between religiosity and its dimensions with fertility desires, but religiosity can affect women’s fertility intentions. Also, family values ​​are significantly associated with fertility tendencies and intentions. The results of path analysis showed that family value variables (beta coefficient of 0.243) was the sole significant proximate determinant of fertility desires. Age and socio-economic status while directly affecting desires to have children, influenced fertility ideals through religiosity and family values indirectly. Logistic Regression analysis revealed that religiosity and family values had significant impact on intentions in having children but there was no relationship with The results of logistic regression showed variables of religiosity and family values has a significant relationship with fertility intention but the relationship between the socioeconomic status and fertility intention was not significant.  Finally, it can be said women's fertility behaviors are influenced by the socio-economic, cultural and demographic context of society.

    Conclusion

    Religiosity and family values as a social and cultural structure play a decisive role in the formation of reproductive behaviors. Fertility behavior as the most important variable of population dynamics is a multifaceted issue and a wide variety of economic, social, and cultural factors influence fertility through complex mechanisms. Therefore, it is vital to identify determinants of fertility behavior in order to design appropriate policies in the country. Government policies must also be in line with the desires and interests of women and families.

    Keywords: Religiosity, family values, fertility desires, childbearing intention, Women, Tehran city
  • زینب کاوه فیروز*، فاطمه جواهری، محمدرضا نبی زاده

    پژوهش حاضر با هدف  مطالعه رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در بین سالمندان ساکن منازل و آسایشگاه های شهر تهران انجام گرفته است. برای  این هدف، از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده  و تعداد 384 نفر از سالمندان ساکن منازل و آسایشگاه های شهر تهران به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و مورد  مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش گویای آن است که کیفیت زندگی سالمندان مورد بررسی ساکن منازل در سطحی بالاتر از کیفیت زندگی سالمندان ساکن آسایشگاه می باشد. همچنین بین نوع سکونت سالمندان و سرمایه اجتماعی نیز رابطه معنی داری مشاهده شد و سالمندان ساکن منازل در مقابل سالمندان ساکن آسایشگاه ها از سرمایه اجتماعی بالاتر و کیفیت زندگی بهتری برخوردارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد بین سرمایه اجتماعی و ابعاد تشکیل دهنده آن (اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی) با کیفیت زندگی سالمندان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل  چند متغیره نشان داد، با کنترل تمام متغیرها، نوع سکونت همچنان تاثیر قوی و معناداری بر کیفیت زندگی هر دو گروه سالمندان دارد. هر چند شدت این اثرگذاری برای سالمندان ساکن منزل بیشتر از سالمندان ساکن آسایشگاه ها است. متغیرهای مشارکت اجتماعی، نوع سکونت، اعتماد اجتماعی و حمایت اجتماعی به ترتیب بیشترین تاثیر را در کیفیت زندگی سالمندان  دارند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, سرمایه اجتماعی, سالمندان منازل, سالمندان آسایشگاه, شهر تهران
    Zeinab Kavehfirouz *, Fateme Javaheri, Mohammad Reza Nabizadeh

    This study aims to investigate the relationship between the social capital and the quality of life among the elderly living at homes and those living at sanatoriums in Tehran. To achieve this aim, the survey method and the questionnaire tool were used to select and study 384 elderly people in Tehran. The findings show that the quality of life of the elderly living at homes is better than those staying in nursing institutions. There is also a significant association between the type of housing of the elderly and their social capital; those living at homes have higher social capital and a better quality of life than those living at sanatoriums. The results also show that there are significant associations between social capital and its constituent dimensions and the quality of life of the elderly. The results of multivariate analysis showed that after controlling for all  the variables, the type of housing still has a strong and significant impact on the quality of life of both elderly groups. However, this effect is stronger for the elderly living at homes than those staying in nursing homes. The variables of social participation, type of housing, social trust and social support have the greatest impact on the quality of life of the elderly, respectively

    Keywords: Quality of Life, Social Capital, Elderly, Sanatorium, Tehran
  • زینب کاوه فیروز، اعظم صارم*
    مصرف فرهنگی یکی از شیوه های رایج برای هویت یابی به ویژه در دوران معاصر است که می تواند بر انتخاب هایی که با هویت افراد در ارتباط است از جمله ازدواج تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش دختران مجرد به ازدواج و ارتباط آن با میزان مصرف محصولات فرهنگی آنها در بین شاغلین دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است. با استفاده از چارچوب نظری تحقیق، محصولات فرهنگی با پنج مولفه 1-فعالیت های فرهنگی، 2-مطالعه کتاب، روزنامه و مجلات، 3-استفاده از برنامه های ماهواره، 4-استفاده از اینترنت و 5-استفاده از برنامه های رسانه های داخلی (تلویزیون، رادیو و سینما) که به نظر می رسید بر متغیر وابسته تحقیق (نگرش به ازدواج) اثرگذار باشند، از طریق پرسشنامه ای با 14 گویه و با استفاده از طیف لیکرت سنجیده شده است. برای عملیاتی کردن آن از پاسخگویان خواسته شده میزان مصرف فرهنگی خود را بر طبق شش گزینه، از طیف (اصلا تا بسیار زیاد) مشخص نمایند. نمرات پاسخگویان در هر مورد جمع زده شده و به عنوان میزان مصرف فرهنگی لحاظ گردیده است. جامعه آماری تحقیق، دختران مجرد شاغل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستند، حجم نمونه 345 نفر و داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان داد که درصد قابل توجهی از افراد نمونه تحقیق (1/39 درصد) به ازدواج نگرش منفی دارند و همه مولفه های مصرف فرهنگی بر نگرش به ازدواج اثرگذار بوده اند. میزان استفاده از اینترنت و عضویت در شبکه های مجازی نظیر تلگرام با ضریب بتای 618/0- مهمترین متغیر مصرف فرهنگی اثرگذار بر نگرش دختران به ازدواج بوده است.
    کلید واژگان: مصرف فرهنگی, دختران مجرد, نگرش, ازدواج, مدرنیزاسیون
    Zeinab Kavehfirouz, Aazam Sarem *
    Currently, cultural consumption is one of the most common ways of forming and constructing identity, affecting the choices like attitudes towards marriage. The purpose of this study was to investigate the attitude of single female employees of Shiraz University of Medical Sciences towards marriage and its link with the amount of cultural products consumption among this population. Using the theoretical framework of the research, cultural products considered in this study had five components: 1- cultural activities, 2-study books, newspapers and magazines, 3 - using satellite programs, 4 - using the Internet, and 5 - using internal media programs (TV, radio, and cinema). These components were measured using a 14-item questionnaire based on a six-point Likert scale. To gather the data, respondents were asked to specify their cultural consumption, according to six points, from ‘not at all’ to ‘very high’. The responses of the respondents were gathered in each case and were considered as a cultural consumption. The statistical population of the study was single female employees working in Shiraz University of Medical Sciences. The sample size was 345, and the data were collected by a survey method, using a questionnaire. The findings of this research showed that a considerable number, 39.1%, had a negative attitude towards marriage which is indicative of changing attitude towards marriage. Furthermore, all of the components of cultural consumption affected attitude towards marriage. In addition, findings showed that use of Internet and subscription to social networks like telegram (BETA=-0.618) had the most significant effect on the single female employees’ attitudes towards marriage.
    Keywords: Cultural Consumption, Single female employees, Attitude, Marriage, Modernization
  • زینب کاوه فیروز *، اعظم صارم
    پژوهش حاضر، با هدف بررسی نگرش دختران مجرد به ازدواج، با تاکید بر سبک زندگی آنها، در بین شاغلان دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شده است. ابتدا، به بررسی نظریه های موجود در حوزه سبک زندگی و ازدواج و سپس، به تدوین چارچوب نظری با تلفیق نظریه های مناسب و منطبق با هدف تحقیق پرداخته شده است. در حوزه سبک زندگی، از نظریات وبر، بوردیو، گیدنز و در حوزه ازدواج از نظریه مدرنیزاسیون بهره جسته شده است. سپس، با استفاده از تکنیک های آماری و چارچوب نظری تحقیق، تاثیرپذیری نگرش نمونه به ازدواج، با چهار مولفه ارتباطات اجتماعی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، مدیریت بدن و مصرف فرهنگی، که به نظر می رسید بر متغیر وابسته تحقیق اثرگذار باشند، سنجیده شده است. جامعه آماری تحقیق، دختران مجرد شاغل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هستند، حجم نمونه 345 نفر است و داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است.
    یافته های پژوهش نشان داد که درصد درخور توجهی از افراد نمونه تحقیق (1/39 درصد) به ازدواج نگرش منفی داشته اند. همه مولفه های سبک زندگی بر نگرش به ازدواج اثرگذار بوده اند. مصرف فرهنگی با ضریب بتای 610/0 مهم ترین متغیر اثرگذار بر نگرش دختران به ازدواج بوده و از بین مولفه های اثرگذار بر نگرش به ازدواج، ارتباطات اجتماعی یگانه مولفه ای است که از سه مولفه دیگر سبک زندگی (پایگاه اقتصادی اجتماعی، مصرف فرهنگی و مدیریت بدن) اثر می پذیرد و به صورت بلافصل با ضریب بتای 553/0 بر نگرش به ازدواج اثرگذار است.
    کلید واژگان: ارتباطات اجتماعی, پایگاه اقتصادی, اجتماعی, مدیریت بدن, مصرف فرهنگی
    Zeynab Kavehfirouz *, Aazam Sarem
    This study was designed to investigate single girls’ attitude toward marriage with an emphasis on their lifestyle. First, theories of lifestyle and marriage were studied and then a theoretical framework was developed by combining appropriate and consistent theories. The concept of lifestyle has benefited from views of Weber, Bourdieu and Giddens, and marriage from modernization theory. Secondly using statistical techniques and framework of the study, it’s been sought to measure the impactability of people's attitudes toward marriage with four components of cultural consumption, social communication, body management and socioeconomic status as elements of lifestyle that can influence dependent variable of the study. The population of this research was unmarried female employees of Shiraz Medical School, the sample was 345 and data were collected through a survey using questionnaire.
    The findings showed that a significant percentage of the sample (1/39 percent) have a negative attitude toward marriage which indicates a change in attitudes about marriage.
    All factors of lifestyle have impact on attitude toward marriage, and among four of them “social communication” is the only component that is impacted by the other three (socioeconomic status, cultural consumption and body management), and this variable with beta coefficient of 553/0 have directly and immediately impact on attitudes toward marriage. Also cultural consumption with beta coefficient of 610/0 is the most important determinant variable of attitudes toward marriage.
    Keywords: Social communication, Socioeconomic status, Body management, Cultural consumption
  • زینب کاوه فیروز، اعظم صارم، نورالدین فراش
    مطالعه حاضر با هدف مقایسه سبک زندگی سلامت محور زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز و شناسایی تاثیر متغیرهای جمعیتی بر آن انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه زنان 15 سال به بالای ساکن شهر شیراز تشکیل داده اند. با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه تعداد 274 نفر از زنان شاغل و غیرشاغل شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها بیانگر میزان سبک زندگی سلامت محور بالاتر زنان شاغل در مقایسه با زنان غیرشاغل است. نتایج نشان داد بین سبک زندگی سلامت محور زنان براساس تحصیلات و سن تفاوت معنی داری وجود دارد. هرچه سطح تحصیلات بالاتر باشد گرایش به سبک زندگی سلامت محور زنان افزایش می بابد. زنان گروه های سنی پایین تر از سبک زندگی سلامت محور بهتری برخوردار بوده و به سلامت خود اهمیت بیشتری می دهند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیر تحصیلات با ضریب بتای 252/0 دارای بیش ترین تاثیر کل بر سبک زندگی سلامت محور زنان می باشد.
    کلید واژگان: زنان, سبک زندگی سلامت محور, وضع فعالیت, سطح تحصیلات, سن
    zeinab kavefirouz, azam sarem, norodin farash
    The aim of this study was to compare the health-centered lifestyles of employed and non-employed women in the city of Shiraz and identify the impact of demographic variables on it. The statistical population of this study was comprised of all women older than 15 years residing in Shiraz. Using a survey method and a questionnaire, 274 employed and non-employed women in Shiraz were studied.
    Findings show a higher level of healthy lifestyle in employed women compared to non-employed ones. The results showed that there is a significant difference between women's health and lifestyle based on education and age. The higher the level of education, the higher the tendency to a healthy lifestyle. Also the women of the lower age group had healthier lifestyle and cared more about their health. Finally, the results of Path Analysis showed that with a beta coefficient of 0.252 education variable had the most total impact on women's health-centered lifestyle.
    Keywords: Women, Healthy lifestyle, Occupation, Level of education, Age
  • زینب کاوه فیروز، بیژن زارع، صادق جهانبخش گنجه
    در پژوهش حاضر تاثیر مولفه های سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر نگرش زوجین در آستانه ازدواج شهر تهران درمورد فرزندآوری بررسی می شود. در این پژوهش که به روش پیمایش انجام گرفته است، 400 زوج در آستانه ازدواج مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای انتخاب و با کمک ابزار پرسشنامه بررسی شدند. متغیرهای مستقل استفاده شده برای تبیین نگرش زوجین در آستانه ازدواج درمورد فرزندآوری عبارت اند از: اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، شبکه های اجتماعی مجازی، مصرف محصولات فرهنگی، سرمایه فرهنگی نهادی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته. تحلیل مدل رگرسیونی نشان داد متغیرهای بررسی شده حدود 16 درصد از تغییرات نگرش درمورد فرزندآوری را تبیین می کنند. همچنین براساس تحلیل مسیر، در بین متغیرهای مورد بررسی مهم ترین متغیر اثرگذار بر نگرش درمورد فرزندآوری، متغیر مشارکت اجتماعی با ضریب بتای 329/0 بوده است و بعد از این متغیر، متغیرهای شبکه های اجتماعی مجازی، سرمایه فرهنگی نهادی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته به ترتیب بیشترین سهم را در نگرش زوجین شهر تهران درمورد فرزندآوری دارند. همچنین، متغیر مصرف محصولات فرهنگی به عنوان یک متغیر میانی اثرگذار بر متغیر وابسته، بیشترین تاثیرپذیری را از سایر متغیرها داشته است.
    کلید واژگان: زوجین در آستانه ازدواج, سرمایه اجتماعی و فرهنگی, شهر تهران, فرزندآوری, نگرش
    Zeinab Kave Firouz, Bijan Zare, Sadegh Jahanbakhsh Ganje
    The attitude of Tehran’s couples related to childbearing with emphasis determinant of socio-cultural capitals. Considering the significant role of social and cultural capital components,the present research was designed by the aim to investigate the attitudes of couples in marriage to childbearing pay in Tehran.for the purpose of research, survey and questionnaires were used. according to the multi-stage stratified sampling ,400 couples who referred to health centers in Tehran were selected as sample. Theoretical framework based on Bourdio and Patnam. the variables used to explain attitudes toward childbearing are:social trust, social support, social participation, network of social relations, social networks, consumption of cultural products, institutional cultural capital and embodied cultural capital. regression analysis showed that studied variables explain about 15 percent of the changes in attitudes toward childbearing. path analysis also showed that the most important determinant of attitudes toward childbearing is social participation variable with beta coefficient 0/329, and after this variable, the variables of social networks, institutional cultural capital and embodied cultural capital have the highest share in the attitudes of couples toward childbearing in Tehran.
    Key words: attitude, fertility, social trust, social support, social participation, network of social relations, social networks, consumption of cultural products, institutional cultural capital and embodied cultural capital, couples in marriage, Tehran.
    Keywords: attitude, childbearing, socio-cultural capital, couples in marriage, Tehran city
  • زینب کاوه فیروز، نورالدین فراش
    استان آذربایجان غربی در چند دهه گذشته به دلیل تغییر در شرایط اقتصادی، اجتماعی، ویژگی های جغرافیایی و رشد طبیعی جمعیت همواره با تغییر و تحولات جمعیتی همراه بوده است. با توجه به اهمیت و شناخت ویژگی های مهاجرت در استان های کشور، هدف از این تحقیق بررسی روند جریان های مهاجرتی استان آذربایجان غربی و شناخت عوامل موثر بر روند مهاجرت های این استان از سال های 1355 تا1390 است. در این مطالعه، روش تحلیل ثانویه و استفاده از داده های سرشماری های 1355 تا 1390 است. جامعه آماری شامل کسانی هستند که در فاصله زمانی سال های 1355 تا 1390 به استان آذربایجان غربی وارد و یا از آن خارج شدند. استان آذربایجان غربی در سرشماری 1355 مهاجرفرست، در سرشماری سال 1365 و 1375 مهاجرپذیر، براساس سرشماری های 1385 و 1390این استان از فاز مهاجرپذیری خارج و وارد فاز مهاجرفرستی شده است. تهران، آذربایجان شرقی و کردستان نقش مهمی در روند مهاجرتی این استان ایفا می کنند. آذربایجان غربی کمترین پیوند جمعیت را با استان های جنوب، جنوب شرق و شرق کشور و استان های توسعه نیافته مثل کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، ایلام و لرستان دارد.
    کلید واژگان: آذربایجان غربی, تبادل جمعیت, مهاجرفرستی و مهاجرپذیری
    Zeynab Kavehfirouz, Nooredin Farash
    The issue of migration and its sequences have been debated as one of the important social and demographical issues. Due to rapid economic and social changes in recent decade, natural geographical and demographical characteristics of the West Azarbayjan province, have been in constant change. Regard to importance of understanding migration characteristics in different provinces, we aim to analyze the trend of migration currents in West Azarbayjan province from 1355 to 1390.
    Methodology of this research is Secondary analysis and we used the 1355 to 1390 census data. The statistical group consists of those entered or exited the West Azerbaijan province in 1355 to 1390. In 1355 census, the West Azerbaijan province was an out- immigrant and net- immigration of -3936, and in 1365 and 1375 census was an immigration and net-immigration rate is � and 힏 respectively. Based on 1385 and 1389 census, the net immigration was -26509 and -13881, so the province once again became a out -immigrants. Tehran, East Azerbaijan and Kurdistan had an important effect on the immigration currents of this province whereas together they absorbed more than 50% of these immigrants.
    Keywords: West Azerbaijan, exchange of population, out migrates, immigration
  • زینب کاوه فیروز، بیژن زارع، حسین شمس الدینی
    ایران طی دهه های اخیر با مسئله ای جمعیتی به نام کاهش شدید باروری مواجه شده است. با توجه به حرکت جامعه ایران به سمت مدرنیته و در نتیجه تغییر سبک زندگی افراد، سوال اساسی این تحقیق آن است که تغییر در سبک زندگی چه اندازه می تواند نگرش کنش گران در معرض باروری را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر مولفه های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری بین زنان در آستانه ازدواج مراجعه کننده به شبکه های بهداشت درمانی شهر تهران انجام گرفته است. با استفاده از تکنیک پرسش نامه، 384 نفر از زنان شهر تهران بررسی شدند. طبق نتایج تحقیق، 3/83درصد زنان بررسی شده نگرش متوسط و ضعیفی به فرزندآوری و کارکردهای آن دارند. همچنین، بین مولفه های سبک زندگی (مدیریت بدن، اوقات فراغت، مصرف فرهنگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی) با نگرش به فرزندآوری رابطه معناداری وجود دارد و 32 درصد از تغییرات نگرش به فرزندآوری با متغیرهای مستقل تبیین می شود. بین مولفه های سبک زندگی، متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی قوی ترین متغیر پیش بین متغیر وابسته است. به عبارتی، متغیر مذکور علاوه بر اثر مستقیم بر نگرش زنان شهر تهران به فرزندآوری، بر همه ابعاد سبک زندگی اثرگذار است و متغیر مصرف فرهنگی نیز علاوه بر تاثیر بلافصل بر نگرش زنان، تحت تاثیر سایر ابعاد و مولفه های سبک زندگی است. همچنین، مولفه مدیریت بدن بعد از پایگاه اقتصادی اجتماعی، بر نگرش زنان به فرزندآوری اثرگذار بوده است.
    کلید واژگان: اوقات فراغت, پایگاه اقتصادی اجتماعی, سبک زندگی, فرزندآوری, مدیریت بدن, مصرف فرهنگی, نگرش, زنان
    Zeinab Kavefirooz, Bijan Zare, Hosein Shamseddini
    This study was designed by the goal of investigating the attitudes toward childbearing, with an emphasis on lifestyle factors among pre- marriage women referring to health care networks have been conducted in Tehran. For the purpose of research, survey and questionnaires were used. According to the statistical society ,384 women were selected as sample in Tehran. The theoretical framework of this research is edited by emphasis on the ideas of Bourdieu and Giddens.Results showed that the lifestyle and its constituent components (body management, free time, cultural consumption and socioeconomic status) have a significant relationship with attitudes toward childbearing, and 32 percent of the change in attitudes toward childbearing is explained by the independent variables(body management, free time, cultural consumption and socioeconomic status). Also, among the aspects of lifestyle, socio-economic status with beta coefficient 554/0 have the most impact on the dependent variable. In other words, mentioned variable ,In addition to the direct effect on women's attitudes toward childbearing in Tehran, also influence on all aspects of lifestyles, and cultural consumption variable ,in addition to the immediate effect on women's attitudes, is influenced by the other dimensions of lifestyle . after socioeconomic status, body management component with beta coefficient 336/0 is affected on women's attitudes toward childbearing.According to the results we can say that 83.3 percent of pre- marriage women, have compilation and modern attitude toward childbearing and its functions.the results of this review show popularity of two children pattern among pre- marriage women, which can be extracted two children pattern as the ruling ideal and lifestyle of the discursive space in Tehran.
    Keywords: attitude, women, childbearing, lifestyle, body management
  • زینب کاوه فیروز، فریبا کرمی *

    ایران، در چند دهه اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان می دهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیم گیری در امور خانواده از عوامل موثر بر رفتار باروری زنان است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطه برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران می پردازد. داده ها از طریق پرسش نامه از 400 زن همسردار دارای حداقل یک فرزند در شهر تهران جمع آوری شده است. نتایج تحلیل دو متغیره نشان می دهد که رابطه بین متغیرهای دسترسی به منابع ارزشمند (تحصیلات، اشتغال، سرمایه اقتصادی)، استقلال فکری زنان، تقسیم کار خانگی، نگرش به نابرابری های جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده با میزان فرزندآوری معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر دسترسی زنان به منابع ارزشمند و تقسیم کار خانگی نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونه ای که با افزایش دسترسی زنان به منابع ارزشمند و کاهش مشارکت آنان در تقسیم کار خانگی فرزندآوری کاهش می یابد. علاوه بر این، متغیر استقلال زنان نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم در رابطه با متغیر فرزندآوری قدرت تبیین بالایی دارد؛ به گونه ای که وقتی استقلال زنان افزایش می یابد، فرزندآور شان کاهش پیدا می کند.

    کلید واژگان: استقلال زنان, باروری, تقسیم کار خانگی, تهران, ساختار قدرت در خانواده, مشارکت اجتماعی, منابع ارزشمند, نابرابری های جنسیتی
    Zeynab Kaveh Firouz, Fariba Karami

    In the last few decades,Iran has experienced sharp fertility decline.Studies indicate that women have a major role in childbearing.This paper examines the relationship between family power structure and fertility behavior in the Tehran city. The data is collected information from around 400 women who are married and have at list a child in the Tehran city. The results of the bivariate analysis showed that the relationship between accessing to valuable resources(education, employment, economic capital),women's mental autonomy, division of household labor, attitudes to gender inequality and family power structure with fertility is insignificant. The results of the logistic regression analysis indicated that among all different variables, accessing to valuable resources and division of household labor are the strong determinants of dependent variable; as fertility rate reduces with the rise in accessing to valuable resources and decline in partnership in division of household labor. Women’s autonomy is the other important variable affecting fertility rate; as fertility rate reduces with the rise in Women’s autonomy. Given the results of this study, population policies in Iran in order to facilitate childbearing for couples should provide opportunities in which women could be able to continue their economic activity, have their social participation, maintain and strengthen their power in family as well as promoting childbearing.

    Keywords: FAMILY POWER STRUCTURE, FERTILITY, TEHRAN, SOCIAL PARTICIPATION, WOMEN'S AUTONOMY, VALUABLE RESOURCES, DIVISION OF HOUSEHOLD LABOR, GENDER INEQUALITY
  • بیژن زارع، زینب کاوه فیروز، محمدرسول سلطانی
    در دهه های اخیر، مفهوم سبک زندگی به معنای عام و سبک زندگی سلامت محور در معنای خاص، نظر بسیاری از جامعه شناسان و محققان حیطه سلامت را به خود جلب کرده است. مطالعه سبک زندگی سلامت محور به بررسی الگوهای جمعی رفتارهایی می پردازد که سلامت افراد را در معرض خطر قرار می دهند. این پژوهش ها، در پی یافتن علل تضمین کننده سلامت اند. پژوهش ها در این زمینه یا به صورت توصیف این الگوهای رفتاری سلامت بوده اند یا در پی تبیین این الگوها برآمده اند. تبیین های انجام شده عمدتا تعیین کننده هایی همچون انتخاب های فردی و عوامل اجتماعی را مد نظر قرار داده اند. با اتخاذ رویکردی مشابه، پژوهش پیمایشی حاضر برای کشف عوامل جمعیتی و اجتماعی موثر بر انتخاب های فردی- که بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی تاثیر می گذارد- بر آمده است. یافته ها نشان می دهد که بیش از دو سوم سالمندان نمونه آماری پژوهش، سبک زندگی متوسط و تنها 8/11 درصد، سبک زندگی سالم دارند. سبک زندگی سلامت محور سالمندان برحسب سن، تحصیلات و رضایت از زندگی متفاوت است و با سبک زندگی سلامت محور ارتباطی معنادار دارد. 16 درصد تغییرهای سبک زندگی سالمندان مورد بررسی، از طریق متغیرهای جمعیتی- اجتماعی تبیین شده اند. در میان متغیرهای مورد بررسی، رضایت از زندگی، مهم ترین متغیر بلافصل اثرگذار بر سبک زندگی سالمندان با ضریب بتای 206/0 است که خود از متغیرهای پایگاه اقتصادی، اجتماعی، دینداری، سن و جنس تاثیر می پذیرد.
    کلید واژگان: بیماری, رضایت از زندگی, سبک زندگی سلامت محور, عوامل اجتماعی
    B. Zare, Zeinab Kavefirouz, Mohammad Rasol Soltani
    Health lifestyle is known pattern of Collective behaviors that engage in risky health problems and their causes and reasons of health to ensure. Accomplished Explanations mainly have considered on Determinatives such as structural and social factors individual choices. This survey, as a similar approach, focused on discovers the capital causes that influencing on individual choices, which affect on health lifestyle of the Tehrian elderly. Research findings show that almost two-thirds of elderly had a Top of Form
    moderate health lifestyle. Considering the types of capital, 56/6 Percentage of research subjects had average economic capital and 62/2 percent had average social capital. More importantly,74/4 percent of elderly had low cultural capital. Assumptions examination results showed that social and economic capital are significantly associated with healthy lifestyle of elderly, while cultural capital is ineffective. Results of regression analysis showed that 16 percent of elderly health lifestyle is affecting by social and economic capital changes, and between the types of capital, social capital and economic capital with 0/186 and 0/136 beta coefficient, had greatest impact on the health lifestyle of the elderly.
    Keywords: Aging, Healthy lifestyle, Chronic Diseases, Social Capital, Economic capital, cultural capital
  • زینب کاوه فیروز، شهلا کاظمی پور، مرتضی رنجبر
    هدف کلی این تحقیق، شناخت متغیرهای اجتماعی جمعیتی موثر بر افزایش سن ازدواج دختران دانشگاه های تهران و مورد مطالعه، زنان دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه های تهران بوده است. با استفاده از روش پیمایشی و با تکنیک پرسشنامه، 387 زن ازدواج کرده شاغل به تحصیل در دانشگاه های تهران با روش نمونه گیری خوشه ایمورد سوال قرار گرفتند. متغیرهای استفاده شده برای تبیین افزایش سن ازدواج دختران دانشگاه های تهران عبارت اند از: مقطع تحصیلی، محل سکونت، درجه توسعه یافتگی زادگاه جغرافیایی، اختلاف نگرش با والدین در امر ازدواج، توقعات اجتماعی، توقعات اقتصادی، میزان دسترسی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی، موافقت با تسهیل روابط دختر و پسر، شیوه های انتخاب همسر و پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین. تحلیل مدل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای جمعیتی اجتماعی بررسی شده در حدود 33 درصد از تغییرات افزایش سن ازدواج دختران دانشگاه های تهران را تبیین می کند. نتایج تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر نشان داد در بین متغیرهای مورد بررسی، مهم ترین متغیر اثرگذار بر سن ازدواج دختران، متغیر دسترسی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی با ضریب بتای 435/0 بوده است و بعد از این متغیر، متغیرهای اختلاف نگرش دختران با والدین و نیز توقعات اجتماعی بیشترین سهم را در افزایش سن ازدواج دختران دارند. این در حالی است که متغیرهای توقعات اقتصادی و پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین نقش بسیار ناچیزی در افزایش سن ازدواج دختران دارد.
    کلید واژگان: دانشگاه های تهران, سن ازدواج, عوامل اجتماعی, جمعیتی, زنان
    Zeinab Kavefirooz, Shahla Kazemipoor, Morteza Ranjbar
    The main goal of this study is the effectiveness evaluation of socio-demographic variables on increasing marriage age of working female students of Tehran University. Using statistical method and questionnaire technique، 387 married female students have been participated in this study by cluster-sampling method. The explanatory variables of female students increase marriage age are: educational level، their place of origin، degree of development in their province of origin، differences in attitude on marriage between them and their parents، their socio-economic expectations، the availability of media and social tools in their place of origin، the easiness of relationship between males and females in their place of origin، partner selection methods on their place of origin and the socio-economic status of parents. Regression model analyze indicated that evaluated social populated factors explain about 33pesent of punctuation of marriage age. Using regression analysis and path analyses shows the overall variable effects (direct and indirect) of availability of media and social tools by 0. 435 Beta is greater than other variables. After this variable، the attitude differences of students and their parents and social expectations had important effect on age of marriage. But economical expectations and the socio-economic status of parents has a little role in marriage age.
    Keywords: increase of marriage age, social populated factors, Tehran universities
  • بیژن زارع*، زینب کاوه فیروز، محمد رسول سلطانی
    مطالعه سبک زندگی سلامت محور به بررسی الگوی های جمعی رفتارهایی اطلاق می شوند که با پرداختن به مسائل مخاطره آمیز سلامت افراد و یافتن علل و دلایل آن تضمین کننده سلامت ایشان باشند. تبیین های موجود، عمدتا تعیین کننده هایی همچون انتخاب های فردی و عوامل ساختاری و اجتماعی را مدنظر قرار داده اند. با اتخاذ رویکردی مشابه، تحقیق حاضر درصدد کشف علل سرمایه ای موثر بر انتخاب های فردی است که بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی تاثیر می گذارند.
    یافته های تحقیق نشان داد تقریبا دو سوم سالمندان مورد بررسی، از سبک زندگی متوسطی برخوردارند. با در نظر گرفتن انواع سرمایه، 6/56 درصد نمونه تحقیق از سرمایه اقتصادی متوسط و 2/62 درصد آنها از سرمایه اجتماعی متوسطی برخوردارند. مهمتر آنکه 7/74 درصد سالمندان مورد بررسی از سرمایه فرهنگی پایینی برخوردارند. نتایج آزمون فرضیات نشان داد که سرمایه اجتماعی و اقتصادی با سبک زندگی مبتنی بر سلامت سالمندان رابطه معنی داری دارند در حالیکه سرمایه فرهنگی بر سبک زندگی بی تاثیر است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 16 درصد تغییرات سبک زندگی سالمندان تابع سرمایه اجتماعی و اقتصادی است و در بین انواع سرمایه، سرمایه اجتماعی و سپس سرمایه اقتصادی با ضرایب بتای 186/0 و 136/0 بیشترین اثر را بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان دارد.
    کلید واژگان: سالمندی, سبک زندگی سلامت محور, امراض مزمن, سرمایه اجتماعی, سرمایه اقتصادی, سرمایه فرهنگی
    Bizhan Zare*, Zeinab Kavefirouz, Mohammad Rasol Soltani
    Healthy lifestyle is known as pattern of collective behaviors that engage in risky health problems and their causes and reasons of health to ensure. Accomplished Explanations mainly have considered the determinants such as structural and social factors and individual choices. This survey, as a similar approach, focused on the capital related causes that influence individual choices, and affect the healthy lifestyle of the elderly in Tehran. Research findings show that almost two-thirds of elderly had a moderate healthy lifestyle. Considering the types of capital, 56/6 Percentage of research subjects had average economic capital and 62/2 percent had average social capital. More importantly, 74/4 percent of elderly had low cultural capital. Test of the assumptions showed that social and economic capital are significantly associated with healthy lifestyle of elderly, while cultural capital is not significant. Results of regression analysis showed that 16 percent of elderly healthy lifestyle is affected by social and economic capital changes, and among the types of capital, social capital and economic capital with 0/186 and 0/136 beta coefficient, had greatest impact on the healthy lifestyle of the elderly. Keywords: Aging, Healthy lifestyle, Chronic Diseases, Social Capital, Economic Capital, Cultural Capital.
    Keywords: Aging, Healthy lifestyle, Chronic Diseases, Social Capital, Economic Capital, Cultural Capital
  • سید صمد آقامیری، حامد فرساد، نادر اویسی، زینب کاوه فیروز، زهراآبجام، اشرف سادات موسوی، لیلا ذکریایی، زهرا زارع طوسی، نصیبه نورالهی
    مقدمه
    با توجه به آسیب پذیری کشور نسبت به حوادث، لزوم برنامه ریزی و انجام اقداماتی در راستای کاهش اثرات و پیامدهای آن ضروری به نظر می رسد. یکی از این اقدامات، انجام فعالیت های مطالعاتی در این زمینه بوده و در این بین استفاده از نظرات و تجربیات امدادگران، آسیب دیدگان و افراد درگیر با حادثه بسیار موثر می باشد. لذا در این پ‍‍‍‍‍‍‍ژوهش در نظر است تا با نظرسنجی از آسیب دیدگان، به نقاط ضعف و قوت عملیات امدادی جمعیت هلال احمر در منطقه زلزله زده استان آذربایجان شرقی دست یافت.
    روش ها
    بررسی حاضر به روش پیمایشی به انجام رسیده و یک بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مردم آسیب دیده شهرستان های اهر، هریس و ورزقان بوده است. روش نمونه گیری مطبق بوده است. بر اساس فرمول کوکران، نمونه تحقیق شامل 491 نفر از مردم آسیب دیده ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستان های اهر، هریس و ورزقان بوده است. کل جمعیت شهرستان های مذکور براساس سرشماری سال 1385، برابر با 263639 نفر است. این نمونه با درجه اطمینان 95 درصد و میزان اشتباه مجاز (دقت احتمالی مطلوب) 05/0 محاسبه شده است.
    یافته ها
    براساس یافته های تحقیق می توان استنباط کرد که عملکرد امدادگران در حوزه های توزیع اقلام مورد نیاز و نیز خدمات درمانی و کمک های اولیه در سطح خوبی ارزیابی شده است. تعداد قابل توجهی از آسیب دیدگان از عملکرد امدادگران رضایت داشته اند. تقریبا نیمی از مردم در مورد تامین مایحتاج اولیه راضی بوده اند. اکثر آسیب دیدگان از نحوه توزیع آب آشامیدنی و دسترسی به آن راضی بودند. تقریبا نیمی از افراد، نحوه توزیع چادر های امدادی و نحوه اسکان اضطراری را در سطح خوبی ارزیابی کردند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد در مجموع عملکرد جمعیت هلال احمر با توجه به حجم و گستره وسیع حادثه، به خصوص در مورد توزیع اقلام مورد نیاز مردم و خدمات بهداشتی و درمانی بسیار خوب بوده است. با توجه به نتایج تحقیق که رضایت مردم در محور وضعیت بهداشتی تقریبا متوسط بوده است، پیشنهاد می شود برنامه ریزی جامع تری در حوزه خدمات بهداشتی از سوی جمعیت هلال احمر صورت گیرد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه تقریبا یک سوم شهروندان ایرانی در مناطق روستایی ساکن هستند، باید برای این تعداد قابل توجه به منظور کاهش آسیب پذیری و افزایش خدمات، برنامه ریزی صورت گرفته و در صورت وقوع حادثه تصمیم های لازم اتخاذ شود.
    کلید واژگان: نظرسنجی, آسیب دیدگان, عملیات امدادی
    Seyed Samad Aghamiri, Hamed Farsad, Nader Oveisi, Zeinab Kaveh Firouz, Zahra Abjam, Ashraf Sadat Mousavi, Leila Zakariaee, Zahra Toosi Zare, Nasibeh Nourollahi
    Background
    According to the vulnerability of the country towards natural disasters, it is essential to plan and take actions in order to minimize their effects and consequences. However, the research activities in this field and also the use of ideas and experiences of relief workers, affected people and also people involved in disasters are extremely effective.
    Methods
    In this analytic - descriptive survey, all affected people were studied in the townships of Ahar, Harris and Varzeqan (in East Azerbaijan province). By using stratified and randomly sampling, about 491 people in urban and rural areas of these affected areas were selected and studied based on Cochran formula. According to the census in 2006, the total population was 263,639. (df=95%), (r=0/05)
    Findings
    According to the findings, the performance of relief workers was assessed well in distribution of relief items, medical services and first aid. Also, about half of the people were satisfied with the provision of basic supplies and most people were satisfied with the distribution and access of drinking water. Almost half of the people were satisfied with distribution of relief camps and assessed well the emergency accommodation.
    Conclusion
    The results showed that the performance of Red Crescent society has been very well with regard to the extent of the disasters especially in distribution of the required items and health services. Also, comprehensive plan should be done by Red Crescent society in the field of health services because the satisfaction of the health is about average. Necessary planning and prediction should be done in case of disasters because almost one third of citizens are living in rural areas.
    Keywords: view assessment, affected people, relief operations
  • مجتبی موسوی، زینب کاوه فیروز
    مقدمه
    با توجه به آسی بپذیری کشور ایران در هنگام وقوع حوادث، لزوم برنام هریزی و انجام مطالعاتی در جهت کاهش اثرات و پیامدهای گوناگون ناشی از حادثه ضروری به نظر می رسد. در این بین، استفاده از تجربیات افراد امدادگر و آسی بدیده در حوادث نیز بسیار موثر می باشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی دیدگاه های افراد حادثه دیده و امدادگر بعد از وقوع زلزله در دو روستای چنگوره و آبدره از روستاهای اطراف قزوین می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه کیفی دیدگاه های 12 نفر از حادثه دیدگان و 15 امدادگر بوم ی و غیربومی، پیرامون ابعاد زلزله سال 1381 در دو روستای چنگوره و آبدره در اطراف شهرستان آوج در استان قزوین بررسی شد. به منظورثبت دیدگاه افراد حادث هدیده و امدادگران از چک لیست استفاده شد.
    یافته ها
    این مطالعه نشان می دهد که بیشتر حادثه دیدگان از نحوه عملکرد امدادگران راضی بودند، اما از کمبود امکانات و در مضیقه بودن و مشکلات بهداشتی گله داشتند؛ در حالی که بیشتر امدادگران از عواملی چون دوری راه و صعب العبور بودن آن، مشکلات حمل و نقل، نبود مدیریت منسجم، خستگی، نبود ارتباطات مناسب و کمبود امکانات امدادرسانی شکایت داشتند. عملکرد نیروهای امدادی از دید حادثه دیدگان مطلوب بود، اما وجود نقیصه هایی در این عملکرد همچون نبود یک ستاد هماهنگ کننده و مشکلات بهداشتی موجبات حادثه دیدگان را فراهم آورده بود.
    نتیجه گیری
    مشکلات بهداشتی، کمبود امکانات پس از حادثه از عوامل مهم در ایجاد نارضایتی حادثه دیدگان و نبود امکانات منسجم و ارتباطات مناسب از عوامل مهم ایجاد نارضایتی امدادگران بود.
    کلید واژگان: دیدگاه های حادثه دیدگان, دیدگاه های امدادگران, زلزله روستاهای اطراف قزوین
    Mousavi M., Kaveh Firouz Z
    BackgroundIt is necessary to plan and study various results of disaster mitigation regarding to Iran vulnerability and also to use of the experiences of affected people and first responders in disasters. This research aims to study first responders and affected people's viewpoints after earthquake of Qazvin two villages (Abdareh & Changureh).MethodsIn this qualitative research, 12 affected ones and 15 first responders (native & nonnative) viewpoints of earthquake were surveyed in 2002 by using of a checklist. FindingsAccording to this study, the affected ones satisfied with first responder's performance but complained about health problems and equipments shortage. Some issue dissatisfied the first responders such as tiredness, road arduousness and distance, lack of suitable transportation, relief facilities, and an integrated management. Despite some deficiency such as lack of a coordinated center and health problems the first responders did their best.ConclusionBoth affected people and first responders had some problems as health problems, equipment shortage and also lack of an integrated equipment and communication after disaster.
  • زینب کاوه فیروز، حمید محلاتی، نصیبه نوراللهی
    مقدمه
    یکی از راه های کاهش آسیب ها و خطرهای ناشی از زلزله، ایجاد آمادگی در مردم است. برنامه ریزی در این امر مستلزم بررسی میزان آگاهی، عملکرد و آمادگی مردم تهران در زمینه زلزله م یباشد. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی نگرش مردم شهر تهران نسبت به زلزله می باشد.
    روش ها
    روش مطالعه در این پژوهش تحقیق میدانی است و جامعه آماری در این بررسی، کلیه سرپرستان خانوار 15 سال به بالای ساکن شهر تهران هستند. تعداد 1600 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. آمارهای مورد و پیرسون م یباشد. t استفاده میانگین ها، درصدها، و آزمون های معنی داری کای اسکوئر، آزمون
    یافته ها
    بیش از 90 درصد پاسخ گویان اظهار داشته اند که احتمال وقوع زلزله را شنیدهاند، ولی فقط 45 درصد این احتمال را در حد زیاد و 9 درصد) میزان اطلاعات خود را در مورد راه های پیشگیری و بکار بستن نکات ایمنی / خیلی زیاد دانسته اند. درصد بسیار کمی از پاسخگویان(2 3 درصد درباره نحوه پیشگیری و مقابله با زلزله اطلاعات خود را در حد زیاد دانستهاند. / در حد زیاد دانسته و فقط 5
    نتیجه گیری
    علی رغم اینکه مردم شهر تهران وقوع زلزله را تا حدی جدی تلقی کردهاند، اما میزان آگاهی آنان در زمینه راه های مقابله و پیشگیری بسیار اندک میباشد.
    کلید واژگان: نگرش سنجی, زلزله, مردم شهر تهران
    Kaveh Firouz Z., Mahallati H., Noorolahi N
    BackgroundIncreasing public preparedness is one of the important ways of earthquake risk and damage's reduction. So, for planning this, it needs to study people's awareness, performance and preparedness to earthquake in Tehran. This paper aims to assess Tehran citizen's attitude about earthquake.MethodsIn this observational field research, we selected 1600 family supporters above 15 years old in Tehran. The needed information is gathered and assessed by using survey questionnaires. The used statistics were means; percentages; meaningful tests of Chi-Square; T-test and Pearson.FindingsMore than 90 percent of responders have heard about earthquake possibility in Tehran. Only 45 percent believed its possibility very much; few responders (9.2%) knew about prevention and safety ways and 3.5% ones had enough information about it.ConclusionAlthough citizens of Tehran believe in the earthquake occurrence partly, they had inadequate awareness about the way of prevention and response.
  • محمد جلال عباسی شوازی، زینب کاوه فیروز

    تحقیقات جمعیت شناسی در ایران رسما از دهه 40 آغاز شد و از دهه 1350 تا بحال این رشته در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تدریس گردید. برای اولین بار در ایران، در سال 1381 دوره دکتری جمعیت شناسی نیز در دانشگاه تهران تاسیس شد. بدون شک برنامه ریزی و جهت گیری های آینده رشته جمعیت شناسی در کشور مستلزم بررسی امعان نظر دقیق در مورد تحقیقات و آموزش گذشته جمعیت شناسی در کشور می باشد. ارزیابی آموزش و تحقیقات گذشته برای تعیین استراتژی های لازم برای توسعه جمعیت شناسی متناسب با نیازهای جامعه مفید خواهد بود...

    کلید واژگان: تحقیقات جمعیت شناسی, پایان نامه های جمعیتی, مسائل جمعیتی گذشته, نیازهای تحقیقات جمعیتی, جمعیت شناسی به عنوان موضوعی بین رشته ای
  • بررسی دیدگاه زنان در مورد رفتارهای باروری در استان یزد با استفاده از روش های کیفی
    محمد جلال عباسی شوازی، پیتر مکدونالد، میمنت حسینی چاوشی، زینب کاوه فیروز
    در سالهای اخیر سطح باروری در جمهوری اسلامی ایران کاهش زیادی داشته و استان یزد نیز همانند سایر استتهای کشور شاهد کاهش مداوم باروری در دهه اخیر بوده است بر این اساس ابتدا با استفاده از داده های بررسی ویژگی های جمعیتی بهداشتی ایران IDHS تحولات باروری در استان یزد در سالهای اخیر ارائه می شود سپس ضمن مرور مطالعات انجام شده در ایران زمینه های نظری کاربرد روش های کیفی درمطالعات جمعیت شناسی را تشریح نموده ونهایتا نتایج مطالعه کیفی فرهنگ باروری در استان یزد را با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق ارائه می نمائیم بطور خلاصه نتایج این تحقیق نشان دادکه در حال حاضر نگرش و رتفار باروری در همه گروه های سنی به هم نزدیک شده است و تفاوت قابل توجهی بین گروهای مختلف اجتماعی از جمله زنان روستایی و شهری و با سواد وجود ندارد به عبارتی تحقیق حاضر همگرایی رتفارهای باروری در جامعه مورد را تایید می کند
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال