به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعید حمیدی زاده

  • لیلی ربیعی، مریم عمیدی مظاهری، سعید حمیدی زاده، محمدرضا رشیدی نوش آبادی، رضا مسعودی
    مقدمه
    افسردگی یکی از بیماری های شایع و از مشکلات خاص دوران بارداری و پس از آن می باشد. افسردگی پس از زایمان سلامت مادر را به خطر انداخته و بر ارتباطات اجتماعی وی و تکامل نوزاد اثرات منفی دارد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع افسردگی پس از زایمان و ارتباط آن با عوامل مرتبط مادران در شهر اصفهان انجام گردید.
    روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه، 133 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اصفهان بودند که 8-4 هفته از زایمانشان گذشته بود. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مامایی و تست استاندارد بک برای سنجش میزان افسردگی به کار گرفته شد. میزان افسردگی افراد بر اساس نمره به سه دسته افسردگی خفیف، افسردگی متوسط و افسردگی شدید تقسیم شد. جهت تجزیه و تحلیل یافته از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحت نرم افزار SPSS نسخه 18 استفاده گردید.
    یافته ها
    73 نفر از مادران دارای افسردگی خفیف(10-19) و 56 نفر افسردگی متوسط (20-29) داشتند. در بین عوامل مرتبط، افسردگی پس از زایمان با تحصیلات مادر، وضعیت مالی، ناخواسته بودن بارداری، وجود سابقه سندرم پیش از قاعدگی و شغل مادر رابطه معنی داری وجود داشت (05/0 >P) ولی بین سایر عوامل نظیر سن مادر، جنسیت نوزاد و سابقه سقط رابطه معنی داری مشاهده نشد. در آنالیز رگرسیون بین متغیرهای دموگرافیک و مامایی مشخص شد که نه متغیر در مجموع 7/27٪ واریانس افسردگی پس از زایمان را توضیح می دهد. در بین این عوامل، پیش گویی کنندگی متغیرهای تحصیلات مادر، نوع زایمان، وضعیت مالی، ناخواسته بودن بارداری، وجود سابقه سندرم پیش از قاعدگی و شغل مادر معنی دار بود که در این میان، میزان پیش گویی ناخواسته بودن بارداری (24/0ß=) بیش از سایر متغیرها بود.
    نتیجه گیری
    توجه به عوامل مرتبط با افسردگی پس از زایمان، تیم سلامت را در برنامه ریزی بهتر برای مدیریت این مشکل یاری می دهد. نتایج به دست آمده مطالعه حاضر، با بررسی مولفه های مرتبط با افسردگی پس از زایمان به شناخت برخی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی بعد از زایمان کمک می کند تا مادران در فرایند زایمان، کمترین دغدغه روحی ور وانی را متحمل گردند.
    کلید واژگان: افسردگی, زایمان, مادران
    Leili Rabiei, Maryam Amidi Mazaheri, Saeid Hamidizade, Mohammad Reza Rashidi Noshabadi, Reza Masoudi
    Background
    Depression is one of the most common and specific problems during pregnancy and after it. Maternal postpartum depression compromises mothers’ health and affected social relationship and has negative effect on infant development. The aimed of this study was to investigate the prevalence of postpartum depression and its related factors in Isfahanian mothers.
    Methods
    This is a cross - sectional study. The study populations were 133 women who at the last 4-8 weeks after of labor those referred to Isfahan health centers. Demographic information and obstetric and Beck Depression Inventory were applied. Three categories emerged according to the degree of depression scale: mild, moderate and severe depression. Statistical analysis was used with the Pearson correlation and linear regression in SPSS version 18.
    Findings
    73 mothers had mild depression (10-19) and 56 moderate depressions (20-29), respectively. Among the factors of related with depression, maternal education, financial status, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome and maternal occupational history, there was a significant correlation with postpartum depression (P>0.05). But the other factors such as age, sex, birth, and abortion was no significant relationship. Variables in the regression analysis, having a satisfaction with baby sex with postpartum depression were which; nine variables in total 27.7 percentage variance explain the postpartum depression. Among these factors, the predictive variables of maternal education, type of delivery, financial condition, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome and maternal occupational history was significant in the meantime, the prediction of unplanned pregnancy more than other variables(ß =0.24).
    Conclusions
    With attention to the factors associated with postpartum depression, the health care planner will help to better manage this problem. The results of this study will help to better understand the factors influencing of mothers in the labor process as the mothers in the labor process concerns the least mental tolerant.
    Keywords: Postpartum depression, Childbirth, Mothers
  • مهدی کریمیار جهرمی، حجت الله یوسفی مقصود بیگی*، افضل شمسی، سعید حمیدی زاده، شبنم زر افشار، میترا صادقی، مریم چرخ انداز
    مقدمه
    پرفشاری خون یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده بیماری های قلبی عروقی است، لذا بهبود شیوه زندگی مبتلایان به فشارخون بالا، نیاز به آموزش موثر دارد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش سبک زندگی بر آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 40 نفر از بیماران مبتلا به فشارخون اولیه که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند در سال90-91 در بیمارستان پیمانیه جهرم اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و چک لیست محقق ساخته بود که قبل از مداخله و 1 ماه بعد قبل و یک ماه بعد از مداخله توسط نمونه های مورد پژوهش تکمیل گردید. مداخله به صورت آموزش مدون کتبی و شفاهی انجام شد. یافته ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 17و آزمون آماری تی مزدوج تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نمونه ها شامل 24 نفر زن(60%) و 16 نفر مرد(40%) با میانگین سنی70/11± 50/64 بودند. میانگین آگاهی و عملکرد نمونه ها قبل از آموزش به ترتیب 91/± 59/5 و 65/2±89/11 و همچنین بعد از آموزش نیز به ترتیب 15/1±58/6 و 87/1±28/13 بود که تفاوت معنی داری را نشان می دهد(05/0p<). همچنین بین میانگین فشارخون افراد قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معنی داری وجود داشت(05/0p<).
    نتیجه گیری
    آموزش سبک زندگی توسط پرستاران باعث ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به پر فشاری خون می شود. لذا استفاده از برنامه های آموزشی تغذیه، ورزش، استرس، دخانیات، بیماری و مصرف منظم دارو برای بهبود آگاهی و اصلاح رفتارهای این بیماران پیشنهاد می-گردد.
    کلید واژگان: فشارخون, سبک زندگی, آموزش
    Mehdi Karimiyar Jahromy, Hojatolah Yousefi Maghsoudbeiki *, Afzal Shamsi, Saeid Hamedizadeh, Shabnam Zarafshar, Mitra Sadeghi, Maryam Charkhandaz
    Introduction
    Hypertension is a major risk factor for cardiovascular diseases; thus, effective education is required in order to enhance hypertensive patients’ lifestyles. This study aimed to evaluate the effectiveness of lifestyle education on hypertensive patients’ knowledge and performance.
    Materials And Methods
    This quasi-experimental study was performed on 40 patients with essential hypertension who were selected by convenient sampling in Peymanieh Hospital in Jahrom City during 2011-2012. The data collection tool consisted of a researcher-made questionnaire and cheek list which were completed by the patients one month before and after the intervention. Intervention was conducted by written and oral educational programs. Findings were analyzed by SPSS 17.0 and paired T-test.
    Results
    Participants consisted of 24 women (60%) and 16 men (40%) with the mean age of 64.50±11.70. The means of patients’ knowledge and performance were respectively 5.59±0.91 and 11.89±2.65 before educational intervention. The same means changed to 6.58±1.15 and 13.28±1.78 after the educational intervention which revealed a significant relationship (P>0.05). The difference between the means of blood pressure before and after the intervention were statistically significant (P>0.05).
    Conclusion
    Lifestyle education enhances hypertensive patients’ knowledge and Performance. Hence, it is suggested to employ educational programs targeting nutrition, exercise, stress, smoking, disease and the regular use of medicines among these patients in order to improve their knowledge and behavior.
    Keywords: Hypertension, Lifestyle, Education
  • غلامرضا شریفی راد، لیلا ربیعی، سعید حمیدی زاده، نسیم بهرامی، محمدرضا رشیدی نوش آبادی، رضا مسعودی*
    مقدمه
    سندرم پیش از قاعدگی یک اختلال روانی – عصبی – غددی است که سبب اختلال در ارتباطات، مختل شدن فعالیت های طبیعی، کم تحرکی، بی انگیزگی و کاهش دقت در انجام کارهای فرد می شود و در صورتی که شدت علایم و نشانه های آن زیاد باشد شیوه زندگی، آسایش و سلامت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. این سندرم به عنوان یک بیماری با ایجاد تغییراتی در مشخصات فردی و رفتاری دانشجویان دختر، تاثیر مهمی بر عملکرد تحصیلی آنان دارد. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی بر پارامترهای افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان دختر با سندرم پیش از قاعدگی ساکن خوابگاه در دانشگاه اصفهان انجام پذیرفت.
    روش ها
    مطالعه حاضر مداخله ای نیمه تجربی است، که درسال تحصیلی1390-1391 در خوابگاه های دانشگاه اصفهان انجام گرفت.آزمودنی های پژوهش 64 دانشجوی ساکن خوابگاه بودند که در 2 گروه آزمون (32 نفر) و شاهد (32 نفر) به صورت تصادفی تخصیص یافتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، غربالگری سندرم پیش از قاعدگی (PSST) و DASS21 بود. برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی طی 6 جلسه در گروه آزمون اجرا شد و پس از 6 هفته در دو گروه پس آزمون به عمل آمد. اطلاعات حاصله با استفاده ازآزمون های آماری تی مستقل، آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات،کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    آزمون آماری کای اسکوئر و من ویتنی اختلاف معنی داری را از نظر متغیرهای دموگرافیکی بین دو گروه آزمون و شاهد نشان نداد. آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات نشان داد که بین میانگین نمره سندرم پیش از قاعدگی قبل، بلافاصله و 2 ماه پس از مداخله در گروه شاهد اختلاف معنی داری وجود ندارد (P>0.05)، اما میانگین نمره سندرم پیش از قاعدگی در گروه آزمون را در زمان های مختلف دارای اختلاف معنی دار نشان داد (P<0.05). آزمون T مستقل نشان داد میانگین نمره اضطراب و استرس در زمینه سندرم پیش از قاعدگی دانشجویان در دو گروه، قبل از مداخله اختلاف معنی داری ندارند، اما بلافاصله و 2 ماه بعد از آموزش میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05). در مورد نمره افسردگی در زمینه سندرم پیش از قاعدگی در دانشجویان، آزمون T مستقل قبل از آموزش در دو گروه اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین 2 ماه بعد از آموزش علی رغم کاهش نمره افسردگی در گروه مورد این اختلاف معنی دار نبود (P=0.09).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصله از پژوهش حاضر نشان داد اجرای برنامه های آرام سازی پیش رونده عضلانی در دانشجویان دختر دارای علایم سندرم قاعدگی، منجر به کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی آنان شده است. با توجه به اینکه این دوره یکی از حساس ترین دوره های زندگی هر جنس مونث است و فرد توام با ناتوانی در انجام عملکرد اجتماعی و تحصیلی مواجه استواز سویی دیگر با توجه به ماهیت اینگونه برنامه ها که در عین ارزان و ایمن بودن، کارا و اثربخش نیز می باشند، اجرای آن را در جهت کنترل افسردگی، اضطراب و استرس دختران دانشجو توصیه می نماییم.
    کلید واژگان: برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی, سندرم پیش از قاعدگی, افسردگی, استرس, اضطراب, دانشجویان
    Gholamreza Sharifirad, Leili Rabiei, Saeid Hamidizadeh, Nasim Bahrami, Mohammad Reza Rashidi Nooshabadi, Reza Masoudi*
    Background
    Background
    Premenstrual syndrome is mental - neural - endocrinal disorders that lead toimpaired communication, natural activity, physical inactivity, and reduce motivation, careful activity daily living. If the sever it of the symptoms of PMS is excessive, could be affected a person’s life style, health and welfare. This syndrome as a disease can be caused by changes in the demographic and behavior of female students and has a significant impact on academic performance. The aim of this study was evaluate the effect of progressive muscle relaxation on the parameters of depression, anxiety, and stress related to premenstrual syndrome in female students in university dormitories.
    Methods
    This interventional quesi-exprimental study was done in 2011-2012 educational year in female student of Isfahan university dormitories’. Participants of study were 64 female students with premenstrual syndrome were randomly selected and divided in two groups’ trial (32) and control (32). After used 6 sessions progressive muscle relaxation program in trial group and fallow up it for 2 month, demographic, PSST and DASS21 questionnaire completed with trial group. After 6 sessions questionnaires completed by trial and control groups, data analyzed with statistical tests such as independent T test, repeated measurement, chi-square and Mann -Whitney U with spss18.
    Findings
    Chi-square and Mann -Whitney U showed no significant differences in demographic variables in two groups (P>0.05). Repeated measurement test showed no significant differences in mean score of Premenstrual syndrome before, after and 2 months after in control group, where as this test showed significant differences in trial group (P<0.05). Independent sample T test showed no significant differences in mean score of stress and anxiety before intervention in two groups, but after and 2 months after intervention, significant differences in mean score of stress and anxiety were existe (P<0.05). Independent sample T test showed no significant differences in mean score of depression before intervention in two groups, but 2 months after intervention, despite mean score of depression decrees, this differences was not significant in trial group(P=0.09).
    Conclusion
    Application of progressive muscle relaxation program for premenstrual syndrome and female students leads to decrease student’s depression, anxiety and stress. With attention to the grade of this students, that is one of the most critical periods of the life cycle of each them and PMS syndrome in this section lead to disabilities in social and academic functioning faces, and according to safety, inexpensive, effectiveness and efficiency of this program, application of this program is suggested for controlling depression, anxiety and stress of female students’.
    Keywords: progressive muscle relaxation, Premenstrual syndrome, depression, anxiety, stress, students
  • S. Hamidizadeh, E. Mohammadi, M. Fereydonimoghadam
    Background And Aim
    Absenteeism cause many problems for managers and other personnel especially nursing staff and leads to decreased quality and quantity of nursing care and, ultimately, health level of society. This descriptive study was conducted to determine the related factors of absenteeism in nursing staff at hospitals affiliated with Tehran Medical University.
    Materials And Methods
    105 registered nurses with at least 1 event of absenteeism at different healthcare centers of Imam Khomeini Hospital were randomly selected. A questionnaire in 3 parts including items for demographics, related factors of absenteeism and an open question asking about the ways to reduce it was used for data collection.Content and test-retest methods were used for validity and reliability of the tool respectively (r=0/87). Such statistical tests as Chi-square and t-student were used for data analysis.
    Findings
    Most subjects (9.82%) was between 26-39 (mean age=4.30±1.18); 6.78%, women; 6.88%, baccalaureate; 3.74%, married; 1.57% with rental residence and 4.71% with shift rotation. 5.65% considered therapeutic problems as the most effective factor in absenteeism, of which 9.83% named tiredness from work as a reason for them. A significant correlation was found between absenteeism and age as well as sex
  • سعید حمیدی زاده، کمال صالحی، کمال بوستانی
    در بعضی از بیماران مبتلا به آسم، آسپرین و داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی(NSAID) که سیکلواکسیژناز 2، 1 (cox1،2) را مهار می کنند باعث تشدید حملات آسم و بروز یک سری عکس العمل های مختلف در بینی، چشم و راه های هوایی می شوند، که به نام سندرم آسم ناشی از آسپرین (Aspirin Induced Asthma - AIA) معروف است. این سندرم بالینی از موارد بسیار نادر و کمیاب می باشد. در گزارش حاضر به وضعیت خانمی 40 ساله مبتلاء به آسم که به دنبال مراجعه به پزشک و تجویز ناپروکسن و مصرف یک عدد از آن دچار تنگی نفس شده بود پرداخته شده است. بیمار مذکور در اورژانس بیمارستان فاطمه الزهرا شهرستان میاندواب دچار ایست قلبی _ ریوی می شود که بلافاصله بیمار اینتوبه شده و پس از احیای قلبی و ریوی موفقیت آمیز برای او و برگشت بیمار، جهت ادامه درمان با 3 GCS= به بخش مراقبت های ویژه منتقل می شود. بیمار یادشده بعد از پنج روز با هوشیاری کامل ترخیص می شود. بروز این سندرم با ارائه آموزش های لازم به راحتی قابل پیشگیری می باشد، در حالی که در بعضی شرایط می تواند به شدت تهدیدی برای زندگی باشد. به ویژه در شرایطی که شخص از مراکز درمانی دور باشد بایستی بیمار شناسایی شده و در مورد نحوه مصرف داروها و آشنایی با علایم بروز سندرم و راه های پیشگیری آموزش های لازم به بیمار و خانواده اش داده شود.
    کلید واژگان: گزارش موردی, آسم ناشی از آسپرین, ناپروکسن
    S. Hamidizadeh, K. Salehi, K. Bostani
    In some patients with asthma aspirin (ASA) and all non-steroidal anti-inflammatory drugs that inhibit cyclooxygenase enzymes (cyclooxygenase-1 and -2) precipitate asthmatic attacks and naso-ocular reactions. This distinct clinical syndrome is called aspirin-induced asthma (AIA). In this paper a 40 year old woman suffering from asthma was afflicted with dyspnea after visiting a doctor and administration of naproxen.. She was transferred to the emergency department of Miandoab al-zahra hospital and there she was afflicted with pulmonary–heart arrest. Immediately the patient was entubated and CPR began which was successful. She was transferred to ICU with Gcs=3 to continue her treatment. After 5 days the patient was discharged with complete consciousness.This syndrom is preventable but in some situations it can be severely life-threatening especially when the case is living in an area far from health centers.In this case the patients and their families should attend educational programs on the disease specificities drug administration manifestations of the disease and preventional methods.
  • محمد هاشم عبدی، صدیقه نجفی پور، سعید حمیدی زاده، فرزاد جمالی، ندا پورنوروز
    زمینه و هدف
    آسیب های تصادفی ناشی از فرو رفتن اجسام نوک تیز و برنده از مهم ترین خطرات تهدید کننده کارکنان درمانی به شمار می رودکه می تواند باعث انتقال پاتوژن های عفونی از جمله ویروس هپاتیت BC و ایدزشود. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی آسیبهای ناشی از وسایل نوک تیز در کارکنان درمانی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی جهرم انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی- مقطعی برروی 298 نفر از کارکنان درمانی شاغل در بیمارستان های پیمانیه و مطهری جهرم انجام شد. اطلاعات ازطریق پرسشنامه جمع آوری شد و با کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 3/47 درصد از کارکنان، دچار آسیب شغلی ناشی از اجسام نوک تیز شده بودند که کارکنان پرستاری با 3/ 50 درصد بیشترین سابقه آسیب را داشتند. 4/44 درصداز موارد آسیب با سر سوزن بوده است و بیش ترین موارد بروز آسیب در بخش اتاق عمل (7/27 درصد)بود. بیش ترین میزان آسیب (56 درصد) مربوط به شیفت صبح بوده همچنین 3/92 درصد از کارکنان علیه هپاتیت B واکسینه شده بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به میزان بالای آسیب ناشی از فرورفتن اجسام نوک تیز، برنامه ریزی در راستای اقدامات پیشگیرانه و برگزاری دوره های آموزشی مناسب جهت کاهش میزان آسیب شغلی در کارکنان درمانی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: آسیب, وسایل نوک تیز, کارکنان درمانی
    Mh Abdi, S. Najafipour Ot, S. Hamidizadeh, F. Jamali, N. Pournoroz
    Introduction
    One of the most important threats to health care staff is accidental sharp instruments injuries that may transmit blood born pathogen such as hepatitis BC and HIV virus to health care staff. The main objective of this study was to determine injuries caused by sharp instruments among Jahrom university of medical sciences hospitals health care worker
    Material and Methods
    In this deh1ive study the total number of 298 health care staff working in Peymanieh and Motahari hospitals in Jahrom were included. A questionnaire was designed to collect data and then the data was analyzed using SPSS software.
    Results
    The data indicated that 47.3 % of the staff had a positive history of sharp instruments injuries and the most common in juries were among the nurses (50.3%). The most causes of damage was Needle Stick injuries (44.4%) that occurred in operating room ward (27.7 %). 56% of damages happened in the morning. Among staff 92.3% received hepatitis B vaccine.
    Conclusion
    based on the findings providing preventing measures and continuous training course and educational conferences to decrease such injuries in health care staff is necessary. Article Authors:
  • سعید حمیدی زاده، رضا مسعودی، فضل الله احمدی، عیسی محمدی
    مقدمه
    بیماری مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن، پیشرونده سلولهای عصبی مرکزی است. غالبا در افراد جوان که در مرحله فعال زندگی خود قرار دارند و درباره نقش و مسئولیتهای خانوادگی خود نگران هستند بروز کرده و کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از شاخص های موفقیت مداخلات درمانی و مراقبتی در بیماری های مزمن بهبود کیفیت زندگی است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمراقبتی مبتنی بر الگوی اورم بر ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه با طراحی کارآزمایی بالینی((Clinical Trial و با حضور 70 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. 6 جلسه برنامه آموزشی بر اساس نیازهای آموزشی بیماران و مبتنی بر الگوی اورم در طول چهار ماه توسط بیماران به کار گرفته شد و با استفاده از چک لیستهای خودگزارش دهی میزان به کارگیری برنامه ها پیگیری و اندازه گیری گردید. ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران گروه آزمون و شاهد قبل و چهار ماه بعد از اجرای برنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آماری استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    آزمون آماری تی مستقل اختلاف معناداری در ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله نشان نداد(33/0(P=. در حالی که همین آزمون اختلاف معناداری در دو گروه بعد از اجرای مداخله نشان داد(001/0(P=. آزمون آماری تی زوجی نیز تفاوت معناداری در جهت افزایش در ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران گروه آزمون چهار ماه بعد از مداخله نشان داد(001/0(P=، در حالیکه همین آزمون تفاوت معناداری در ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران گروه شاهد بعد از چهار ماه نشان نداد(95/0(P=.
    نتیجه گیری
    طراحی و به کارگیری برنامه خودمراقبتی مبتنی بر الگوی اورم بر ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس می تواند موثر باشد. لذا اگربرنامه ای بر اساس نیازهای آموزشی و با توجه به اصول آموزش به بیمار و با رویکرد مدل علمی خودمراقبتی اورم طراحی گردد، می تواند به عنوان یک مداخله پرستاری در ارتقای ابعاد جسمی کیفیت زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس موثر باشد.
    کلید واژگان: الگوی خود مراقبتی اورم, ابعاد جسمی کیفیت زندگی, مولتیپل اسکلروزیس
    S. Hamidizadeh*, R. Masoodi, Fa Ahmadi, E. Mohammadi
    Introduction
    Multiple sclerosis is a chronic, progressive and degenerative myelin sheath disease of the central nervous system. It frequently occurs in young people in the productive stage of life who are solicitous about their role and family responsibilities. One of the treatment and vigilance intervention index in improvement of chronic illness is quality of life. The objective of the implementation of this study was to assess the effect of Orem self- care program on physical quality of life in multiple sclerosis patients.
    Methods
    This study was a quasi-experimental research on 70 multiple sclerosis patients’ who were randomly allocated to experimental or control group (35 patients in each group). The experimental group was treated with self-care program based on Orem self-care frame work and compared with the control group. Data was analyzed using presumption statistics.
    Results
    T test showed that there was no significant difference in the physical quality of life score before intervention in the two groups (P=0.33, T=-0.69), while after intervention, the same test indicated a significant difference between the two groups (P=0.001, T=14.42). Pair t test showed significant difference in experimental group before and after self care program (P=0.001, T=-14.20), whereas the same test showed no significant difference in the control group (P= 0.95, T= -0.06).
    Conclusion
    According to the study result, self care program based on the Orem frame work can have an effect on the physical quality of life in multiple sclerosis patients. Therefore, if a program is designed on the basis of educational needs and the “Orem self- care model” approach, it can be effective for enhancing the multiple sclerosis patients physical quality of life, and it can be recommended as a nursing interventional program. This intervention is safe, inexpensive and complementary that can be used to support multiple sclerosis patients in treatment centers.
    Keywords: Orem Self Care Program, Physical Quality of Life, Multiple Sclerosis Patients
  • سعید حمیدی زاده، فضل الله احمدی، یوسف اصلانی، شهرام اعتمادی فر، کمال صالحی، رحمت الله کردیزدی
    مقدمه

    سرعت رشد جمعیت سالمندان در کشورهای در حال توسعه بسیار زیاد است، به علاوه سطح کیفیت زندگی در سنین سالمندی به دلایل متعدد از جمله کمبود تحرک فیزیکی و فعالیت ورزشی کاهش می یابد. این مطالعه با هدف افزایش سطح کیفیت زندگی با استفاده از برنامه ورزشی مدون وگروهی و با کمک افزایش قدرت عضلانی و کارآیی فیزیکی در سالمندان انجام گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه نیمه تجربی که در مرکزسالمندان شهرستان بروجن در سال 86-1385 انجام گرفت،50 نفر سالمند زن و مرد، دارای توانایی انجام فعالیت ورزشی و انجام کارهای معمول و روزانه بدون وابستگی به دیگران و فاقد بیماری های سیستمیک و محدود کننده، به روش در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند، درگروه آزمون، برنامه ورزشی به مدت8 هفته و هفته ای 3 بار اجرا گردید. سطح کیفیت زندگی هر دو گروه، قبل از مداخله و در پایان مداخله به وسیله پرسشنامه SF-36 ارزیابی گردید. از آزمونهای من-ویتنی، کای دو و آزمون های آماری غیر پارامتریک جهت تجزیه وتحلیل آماری استفاده شد.

    نتایج

    با به کارگیری برنامه ورزشی گروهی سطح کیفیت زندگی افراد در ابعاد مختلف مانند، عملکرد فیزیکی، ایفای نقش، کاهش درد، سلامت عمومی، سرزندگی و شادابی، عملکرد اجتماعی، عملکرد عاطفی و سلامت روانی به طور معنی داری نسبت به قبل از اجرای برنامه افزاش یافت (01/0(P< و این درحالی است که در مدت زمان مشابه، درگروهی که برنامه ورزشی را تمرین نمی کردند، تغییر معنی داری در ابعاد کیفیت زندگی آنان ایجاد نشده است(01/0(p>.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های حاصل از پژوهش، می توان نتیجه گیری نمود که با به کارگیری یک برنامه ورزشی منظم، مداوم و دارای پذیرش خوب از سوی گروه سنی سالمندان، می توان سطح کیفیت زندگی را در ابعاد مختلف در این افراد افزایش داد و راه را برای سالم پیر شدن و برخوردار بودن از سلامتی در این دوره از زندگی هموار نمود.

    S. Hamidizadeh, F. Ahmadi, Y .Aslani, Sh. Etemadifar, K. Salehi, R. Kordeyazdi
    Introduction

    The proportion of older adults in the population continues to grow in the developing countries. In addition, persons at or over the age of 60 years have decreased quality of life in geriartrics because of several factors, such as low physical activity and impairment in mobility. This study was performed to assess the effect of group-based exercise program on physical functional independency in order to finally increase the quality of life in older adults.

    Methods

    This quasi-experimental study was conducted in old women and men in 2005-2007. In this study, 50 elderly men and women were randomly divided into two groups experimental (25) and control (25).Group-based exercise program was administrated to the individuals of experimental group for 8 weeks (3 time a week) and subsequently using SF-36 questionnaire, the level of quality of life was measured in the two groups at the beginning and the end of the study. The data was analyzed using manvitni , chi-square and nonparametric tests.

    Results

    Using group-based exercise program, increase in mean level of quality of life in different dimensions physical functional, role functional, pain, general health, emotional well-being, social functional , emotional functional and mental health was statistically significant(p<0.01),whereas in the control group ,these parameters, were unchanged(p>0.01).

    Conclusion

    Our study results showed that use of a regular and prolonged exercise program can increase the level of quality of life in older adults in different dimensions.

    Keywords: Older adult, Exercise, Quality of life
  • سعید حمیدی زاده، مزدک خلیلی، محمد رحیمی، حسینعلی مهرعلیان، جعفر مقدسی
    مقدمه
    استرس ذهنی که به عنوان یک عامل ایجاد کننده ی بیماری های عروق کرونر در نظر گرفته می شود، بهبودی این بیماران را به تاخیر انداخته، باعث تشدید بیماری و ایجاد عوارض ناشی از آن می شود؛ ولی از آن جایی که هنوز این ارتباط به اثبات نرسیده است، ما بر آن شدیم تا در این مطالعه به بررسی همزمانی استرس و بروز حمله حاد انفارکتوس میوکارد بپردازیم.
    روش ها
    این مطالعه ی مورد- شاهدی در سال های 86 -1385 در مراکز درمانی شهر بروجن انجام شد. 50 نفر با سابقه ی مثبت بیماری عروق کرونر که به تازگی به انفارکتوس حاد میوکارد مبتلا شده بودند و در الکتروکاردیگرافی آنها بالا رفتن قطعه ی ST مشاهده می شد، به عنوان افراد گروه آزمون در مطالعه قرار گرفتند و با50 نفر گروه شاهد مقایسه شدند؛ افراد گروه شاهد با وجود سابقه ی مثبت بیماری عروق کرونر، به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد مبتلا نشده، جهت پی گیری درمان بیماری خود به کلینیک و یا مطب مراجعه می نمودند. این دو گروه، از نظر مواجهه با استرس ذهنی، در طی یک ماه گذشته، مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسش نامه ی اطلاعات دموگرافیک و بیماری و پرسش نامه ی سنجش استرس ذهنی-عملکردیSubjective Stress Functional Classification (SS_FC) بود.
    یافته ها
    در مجموع، 9/78 درصد از گروه آزمون، استرس ذهنی بالایی (درجه 3 و 4) را تجربه کرده بودند و این در حالی بود که فقط 3/29 درصد از افراد گروه شاهد دارای استرس ذهنی بالایی بودند (05/0.(p <
    نتیجه گیری
    با توجه به این که در طی مدت یک ماه قبل از بروز حمله حاد انفارکتوس میوکارد، بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر در گروه آزمون، دارای استرس ذهنی بیشتری نسبت به گروه شاهد بودند این امر می تواند نشان دهنده ی ارتباط استرس و ابتلای به انفارکتوس قلبی باشد.
    کلید واژگان: استرس, سکته ی قلبی حاد, بیماری عروق کرونر
    Saeid Hamidizadeh, Mazdak Khalili, Mohammad Rahimi, Hossein Ali Mehralyan, Jafar Moghaddsi
    Background
    Mental stress is considered to be a precipitating factor for acute coronary events. Mental stress delays rehabilitation in patients and may increase the complications of coronary events. We aimed to assess the association of subjective or perceived mental stress with the occurrence of acute coronary events.
    Methods
    This prospective case-control study was carried out in Borojen health centers in 2006-2007. Fifty hospitalized patients with acute myocardial infarction and ST elevation on electrocardiogram were enrolled as cases; unmatched controls were enrolled from amongst patients with coronary artery disease without recent acute coronary events. Equipments for data collection were client’s demographic questionnaire and subjective stress functional classification (SS_FC) questionnaire.
    Findings
    Overall, 78.9% of cases with acute myocardial infarction had high-levels of stress (class III and IV), whereas 29.3% of controls reported high stress levels during the same period (p
  • سعید حمیدی زاده، جعفر مقدسی، حسینعلی مهرعلیان*، اعظم علوی
    زمینه و هدف
    خانم های باردار و شیرده از جمله گروه های در معرض خطر کم خونی فقر آهن می باشند. با وجود برنامه مدون در ارتباط با مصرف قرص آهن توسط مادران، آمار به دست آمده نشان میدهد حدود 67 درصد زنان باردار و شیرده قرص آهن را صحیح و منظم مصرف نمی کنند. لذا این مطالعه با هدف بررسی علل مصرف نامنظم قرص آهن در خانم های باردار و شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجن انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی – تحلیلی که در مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجن در سال 85-1384 انجام گرفت، 270 نفر خانم که در دوره 16 هفتگی حاملگی الی 2 ماهگی پس از زایمان قرار داشتند به روش دردسترس انتخاب و طی مصاحبه حضوری به سؤالات پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، چگونگی مصرف قرص آهن، نگرش و عملکرد مادران در این خصوص پاسخ دادند. از آزمونهای کای دو، من ویتنی و ویلکاکسون و کروسکال والیس جهت تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 1/33% مادران قرص آهن را مرتب و منظم مصرف می کردند، 8/56% نامنظم و 2/10% اصلا مصرف نمی کردند. بین مصرف نامنظم قرص آهن و سطح اقتصادی - اجتماعی خانواده و تعداد زایمان ارتباط معنی داری وجود نداشت. از علل مصرف نامنظم قرص آهن 4/48% مادران فراموش کردن وعده های مصرف دارو، 4/12% تهوع و استفراغ حاملگی و 4/16% عدم آگاهی نسبت به لزوم مصرف آهن را ذکر کردند. بین تعداد زایمان و یا حاملگی، سن فرد و شاغل بودن با آگاهی، نگرش و عملکرد آنان ارتباط معنی دار وجود نداشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده انجام اقداماتی جهت رفع فراموشی مصرف قرص مانند استفاده از علائم هشدار دهنده، استفاده از اشکال غیر محرک گوارشی آهن و افزایش آگاهی مادران دراین زمینه ضروری به نظر می رسد.
    Saeid Hamidizadeh, Jafar Moghadasi, Hosinali Mehralyan, Azame Alavi
    Background And Aim
    Both the pregnant and breast feeding women are of the groups who are predisposed to iron deficiency anemia (IDA). Although there is a regular program about consumption of ferrous sulfate tablet by these women, about 67 percent of them do not use their tablet regularly. Therefore, this study was aimed to investigate the reasons for irregular use of ferrous sulfate tablet in women referred to health centers in bourojen city.
    Methods
    In this descriptive and analytical study which conducted in health centers of boroujen in 1384-85, 270 pregnant women with 16th week of pregnancy to two mounts after delivery were selected and interviewed. A questionnaire, including their demographic information, tablet consumption, attitude and behavior was filled in. Data were analyzed using Chai-square, Mann Whitney, Wilkakson, and Cruscal-Valis.
    Results
    The results showed that %33.1 of the women used their tablet regularly, %56.8 of them consumed it irregularly and %10.2 did not take it at al. There was no relationship between regular consumption of the tablet and familial level of socio-economical statues. Some of the reasons for irregular consumption of this tablets were forgetting of time interval of consumption (48.4%), nausea and vomiting during pregnancy (%12.4), and lack of knowledge and attitude toward necessity of consumption (%16.4). There were no significant relationship between number of delivery or pregnancy and age, employment, knowledge and attitude of the women (P<0.05).
    Conclusion
    Our results showed that in mothers increasing knowledge and information by educational methods such as class and booklet, intermittent consumption of tablet can decrease forgotten dose of tablet and improve level of information.
  • سیدمحسن حسینی بروجنی، زیبا فراهانی، حسین شیری، ژیلا عابد سعیدی، حمید علوی مجد، سعید حمیدی زاده
    زمینه و هدف
    کاهش فعالیتهای جسمی (کم تحرکی) و پرفشاری خون هر دو از عوامل خطر در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی و سکته های مغزی می باشند. کنترل فشارخون در محدوده طبیعی می تواند از ایجاد این عوارض پیشگیری کند یا آنها را به تعویق اندازد. استفاده از روش های غیر دارویی یکی از اقدامات مهم در کنترل فشارخون می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ورزش پیاده روی با شدت پایین بر فشارخون کارمندان مبتلا به پرفشاری خون اولیه، انجام شد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 36 کارمند مبتلا به پرفشاری خون اولیه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجن در یک برنامه ورزشی پیاده روی با شدت پایین به مدت 4 هفته، هر هفته 3 بار و هر بار به مدت 30-20 دقیقه شرکت کردند. سرعت پیاده روی در حدی تعیین شد که ضربان قلب در محدوده 60-50 درصد حداکثر ضربان قلب باشد. قبل از ورود به برنامه ورزشی، بلافاصله بعد از آن و یک هفته بعد متغیرهای پژوهش (فشارخون، نبض، وزن و شاخص توده بدنی) مورد اندازه گیری قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری t زوجی و آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش 46.13±5 سال بود. قبل و پس از مداخله به ترتیب میانگین فشارخون سیستولیک 150.04±12 و (P>0.05) 149.5±11، فشارخون دیاستولیک 88.6±6 و 84.6±5 (P<0.001) و فشارخون متوسط شریانی 109.4±6 و (P<0.01) 106.3±6 میلی متر جیوه به دست آمد. همچنین قبل و پس از مداخله در تعداد ضربان قلب، وزن و شاخص توده بدنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه پیاده روی با شدت پایین می تواند اقدام موثری در کنترل بیماری فشارخون باشد.
    کلید واژگان: فشارخون, پیاده روی, کارمند, ورزش هوازی
    Mohsen Hosseiny, Ziba Farahani, Hosin Shiri, Zhila Abedsaeidi, Hamid Alavimajd, Saied Hamidizadeh
    Background And Aim
    Immobility and hypertension (HTN) are known risk factors for coronary heart disease (CHD) and crebrovascular accident (CVA). Blood pressure control (in normal range) would prevent or postpone CHD and CVA. Non-pharmacological method is one of the most important measures in control of high blood pressure. Therefore, the aim of this work was to investigate the effect of low intensity aerobic exercise on blood pressure of employees with essential hypertension.
    Methods
    This is a quasi-experimental study in which, 36 male employees suffering from hypertension who referred to the health facility centers of Boroujen, participated in a low intensive exercise program for four weeks, three times (each one, 20-30 min.) a week with intensity of about 50%-60% maximum heart rate (MHR). Before beginning of the exercise, immediately after that, and one week later, the parameters blood pressure, heartbeat, and body mass index and weight were measured. Using statistical methods (t test and analysis variance) the data were analyzed.
    Results
    The mean age of the subjects studied was 46.13±5 years. Before and after the intervention (exercise), the mean of systolic blood pressure (SBP), mean arterial pressure (MAP) and diastolic blood pressure (DBP), were 150.04±12 mmHg and 149.5±11 mmHg (p>0.05), 109.4±6 mmHg and 106.3±6 mmHg (p<0.01), and 109.4±6 mmHg and 106.3±6 mmHg (p<0.001), respectively. In the cases of heart rate, weight, and body mass index, no significant reduction was observed.
    Conclusion
    Based on these results, the low intensity aerobic exercise is an effective method for the control of blood pressure.
    Keywords: Aerobic exercise, Employee, HTN, Walking
  • کمال صالحی، سعید حمیدی زاده، عیسی محمدی، گیتی ترکمان، سیدمحسن حسینی
    زمینه و هدف
    استئوآرتریت شایع ترین بیماری مفصلی است و شایع ترین مفصلی که در این بیماران درگیر می شود مفصل زانو است. شایع ترین علایم این بیماری کاهش دامنه حرکتی و خشکی صبحگاهی مفصل زانو است. هدف ما از این مطالعه تعیین تاثیر تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست (TENS)، به عنوان یک روش غیر دارویی، بر دامنه حرکتی و خشکی صبحگاهی مفصل زانو در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو می باشد.
    روش بررسی
    بررسی حاضر یک مطالعه نیمه تجربی از نوع یک سوکور می باشد که تعداد 57 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو (29 نفر گروه آزمون و 28 نفرگروه شاهد) به روش تخصیص تصادفی در سال 1384 در درمانگاه روماتولوژی بیمارستان امام خمینی تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. طی چهار هفته، هر هفته سه جلسه، به گروه آزمون جریان الکتریکی 100 هرتز، به مدت 20 دقیقه با استفاده از دستگاه TENS داده شد، شدت جریان با توجه به آستانه حسی خود بیماران تنظیم می شد. گروه شاهد هم دارای همین شرایط بود ولی از دستگاه خاموش به عنوان پلاسبو برای آنها استفاده می شد. میزان خشکی صبحگاهی و دامنه حرکتی مفصل زانو در جلسه اول، ششم و دوازدهم در هر دو گروه اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر، کروسکال والیس و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین دامنه حرکتی مفصل زانو در گروه آزمون از 82.2±2.26 قبل از مداخله، به 89.1±3.07 پس از شش جلسه مداخله، تغییر نموده و پس از اتمام مداخله این میزان به 117±4.52 افزایش یافت (P<0.001). در حالی که این میزان در گروه شاهد قبل از مداخله، جلسه ششم مداخله و در پایان مداخله تفاوت معنی داری از نظر آماری نداشت، همچنین تفاوت معنی داری از نظر آماری بین دو گروه از نظر خشکی صبحگاهی مفاصل در مراحل مختلف اندازه گیری وجود نداشته است که نشان می دهد این روش تاثیری بر خشکی صبحگاهی مفاصل در گروهی که تحت تاثیر این مداخله بوده اند ندارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست بر دامنه حرکتی مفصل زانو اثر چشمگیری دارد و می توان با بکارگیری این روش به افزایش دامنه حرکتی مفاصل در بیماران مبتلا به استئوآرتریت کمک کرد.
    کلید واژگان: استئوآرتریت, تحریک الکتریکی پوست, خشکی صبحگاهی, دامنه حرکتی, مفصل زانو
    Kamal Salehi, Said Hamidizadeh, Eisa Mohammadi, Giti Torkaman, Smohsen Hosaini
    Background And Aim
    Osteoarthritis is the most prevalent human joint disease and knee joint is the most common joint, which is affected in the disease. The most common signs of this disease are reducing of motion range and morning stiffness of knee joint. Therefore, this study was conducted to assess the effect of TENS technique, as a non-pharmacological therapy, on range of motion and morning stiffness of knee joint on patients with knee osteoarthritis.
    Methods
    In this quasi-experimental and single blind study, a total of 57 patients with knee osteoarthritis who referred to Imam Khomeini hospital in Tehran in 2005 were randomly divided into two groups of case (29) and control (28). TENS technique (110 Htz) was administered to the case group for 4 weeks (3 times a week for 20 minutes). Then, range of motion and morning stiffness of knee joint measured in different times during the intervention in this group. The same situation was used for the control but with turn-off system (Placebo). Range of motion and morning stiffness of knee joint was measured in the two groups in the first season (beginning), sixth session and at the end of study. Data were analyzed using analysis of variance, KV, and t tests.
    Results
    The mean of motion range in the case group was 82.2±2.26 before intervention, and increased to 89.7±3.07 and 117±4.5 at the sixth session and at the end of intervention, respectively (p<0.001). In the control group, the mean of this parameter in different times of intervention was not significant. Moreover, in the two groups, there was not significant difference in joint morning stiffness in different times of intervention.
    Conclusion
    Based on the results, TENS technique affects remarkably on range of motion with no effect on morning stiffness of knee joint in patients with osteoarthritis. Thus, this method would increase range of knee motion in patients with osteoarthritis.
    Keywords: (TENS) Knee joint, Morning stiffness, Osteoarthritis, Range of motion, Trance cutaneous electrical nerve stimulation
  • اعظم علوی، ندا پروین، سلیمان خیری، سعید حمیدی زاده، سیمین طهماسبی
    زمینه و هدف
    آنچه که در درمان یک بیماری مزمن چون تالاسمی دارای اهمیت است علاوه بر کنترل علایم بیماری، بهبود کیفیت زندگی بیمار است. با توجه به اینکه تاثیر تالاسمی و عوارض ناشی از آن بر روی کیفیت زندگی از دیدگاه کودکان بیمار و افراد درگیر با آن هنوز ناشناخته باقی مانده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی کودکان و نوجوانان مبتلا به تالاسمی از دو دیدگاه خود و والدینشان انجام شد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه توصیفی – تحلیلی کیفیت زندگی 39 کودک و نوجوان مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به بخش تالاسمی مر کز آموزشی، درمانی هاجر شهرکرد مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های کیفیت زندگی (PedSQL) در دو دیدگاه کودکان و والدین در چهار بعد جسمی (8 سوال)، عاطفی (5 سوال)، اجتماعی (5 سوال) و عملکرد مدرسه (5 سوال) بود. اطلاعات با استفاده از روش های آمار استنباطی (آزمون t زوج، من ویتنی و هبستگی اسپیرمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره کمی و کیفیت زندگی این کودکان از دیدگاه خودشان 0.6±1.06 و از دیدگاه والدینشان 0.88±1.43 بود (p<0.001). بین میانگین نمره کیفیت زندگی در دو بعد اجتماعی و مدرسه در دو دیدگاه کودکان و والدینشان تفاوت معنی داری وجود نداشت. اما در ابعاد جسمی (p<0.05) و عاطفی (p<0.001) این تفاوت معنی دار بود. کیفیت زندگی دختران در بعد جسمی بدتر از پسران (p<0.05) و در مجموع کیفیت زندگی کودکان روستایی پایین تر از شهری بود (p<0.01).
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش نشان داد که دیدگاه کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور و والدینشان نسبت به کیفیت زندگی به خصوص در دو بعد عاطفی و جسمی متفاوت می باشد. با توجه به نقش والدین در آموزش کودکان توصیه می شود برنامه هایی به منظور ارتقا سطح بهداشت روان این بیماران همراه با خانواده آنها در کنار مراقبت های درمانی ارایه گردد.
    کلید واژگان: تالاسمی, کیفیت زندگی, کودکان, نوجوانان, والدین
    Azam Alavi, Neda Parvin, Soleiman Kheiri, Saeed Hamidi Zade, Simin Tahmasebi
    Background And Aim
    In addition to control of the disease, improvement of quality of life is important for treatment of the patients suffering from bleeding disorders such as thalassemia. The impact of thalassemia and its complications on the quality of life of these patients and parents perspective has been little studied. Therefore, the aim of this study was to compare the perspective of children with thalassemia and their parents about the quality of life of these children.
    Methods
    In this descriptive–analytical study, the quality of life of 39 children with thalassemia referred to Hajar hospital of Shahrekord was studied using a quality of life questionnaire (pedSQL). Opinions of the children and their parents about physical, social, emotional and school functions of the children were collected. The data was analyzed using t-test, Manvitni and Hebsti Spirman tests.
    Results
    Perspective of the children and their parents about the mean of quality and quantity of life in the children was 1.06 and 1.43, respectively (p<0.001). With respect to school and social life, there was no significant difference between the quality of life of the parents and the children. However, in physical (p<0.05) and emotional (p<0.001) aspects, there were significant differences between the two points of view. With respect to physical situation, quality of life of the girls was worse than that of the boys (p<0.05). Overall, quality of life of rural children was lower than that of the urban ones (p<0.001).
    Conclusion
    Perspective of children with major thalassemia and parents abort quality of life especial abort emotional and physical is different. With respect to the role of parents in education of children, administration of programs to improve psychological health in children along with their the patients is recommended.
    Keywords: Adolescents, Children, Parents, Quality of life, Thalassemia
  • سعید حمیدی زاده، فضل الله احمدی، محمد اصغری
    زمینه و هدف
    استرس و اضطراب در زندگی پیچیده امروزی، به خصوص در سالمندان که قدرت تطابق و سازگاری آنان کاهش می یابد می تواند باعث عوارض وخیم و جبران ناپذیری در ابعاد سلامت آنان شود. این مطالعه با هدف کاهش میزان اضطراب و استرس افراد به منظور کاهش و یا جلوگیری از عوارض و اثرات منفی ناشی از این عوامل با بکارگیری تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی در سالمندان مبتلا به هیپرتانسیون انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی که در مرکز سالمندان کهریزک تهران در سال 1383 انجام گرفت 55 نفر سالمند مبتلا به فشارخون بالا به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی به مدت 6 هفته و هفته ای سه بار به مدت 20 دقیقه اجرا گردید. میزان اضطراب و استرس هر دو گروه قبل از مداخله، هفته سوم و در پایان مداخله با استفاده از پرسشنامه DAS (Depression Anexiety Stress) ارزیابی گردید. از آزمون های من ویتنی، ویلکاکسون و آنالیز واریانس تکرار شونده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
    یافته ها
    با بکارگیری آرامسازی پیشرونده عضلانی، میانگین نمره اضطراب و استرس در گروه آزمون از 4.02 38.8± قبل از مداخله به 3.7 34.3±، در هفته سوم به 5.17 33±در پایان مداخله رسید (p<0.01). در حالی که این میزان در گروه شاهد قبل از مداخله 4.14 38.6±، در هفته سوم 6.07 37.5± و در پایان مداخله 4.16 39.5± بود که این افزایش از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05). همچنین در گروه آزمون فشارخون دیاستولیک، فشارخون سیستولیک، تعداد ضربان نبض، تعداد تنفس کاهش معنی داری داشته اند (p<0.01). در حالی که در گروه شاهد این مقادیر به جز تعداد تنفس افزایش یافته اند (p<0.01).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که با بکارگیری روش های غیر دارویی، مانند تکنیک های آرامسازی، امکان دست یابی به کنترل استرس و اضطراب و جلوگیری از عوارضی همانند فشارخون بالا و ایجاد یک عمر طولانی همراه با سلامتی در سالمندان نیز مانند سایر گروه های سنی وجود دارد.
    کلید واژگان: آرامسازی, استرس, اضطراب, سالمند, فشارخون بالا
    Hamidizade, Fazlollah Ahmadi, Mohamma Asghari
    Background And Aim
    Anxiety and stress are among the most important problems of modern life. These problems, particularly in elders who their adaptation to the problems is low, result in serious complications in health. This study was performed to assess the effects of progressive muscle relaxation (PMR) technique on anexiety and stress in the hepertensive elders.
    Methods
    This quasi-experimental study was coducted in Kahrizak charity foundation in Tehran, in 2005. In this study, 55 elderly men and women who resided in the centre and suffered from hypertension, were randomelly divided into two groups; experimental (27) and control (28). PMR technique was administrated to the individualls of experimental group for 6 weeks (3 times a week, for 20 minutes). Subsequently, using depression anxiety stress (DAS) questionair, the level of anxiety and stress was measured in the two groups at the beginning, in the third week and at the end of the study. The data was analyzed, using Manvitni, Wilkakson and ANOVA tests.
    Results
    Using PMR, mean of anxiety and stress in the individuals of experimental group was 38.8±4.02, before intervention and decreased to 3434.3±3.7, at the third min. and to 33±5.17, at the end of intervention (p<0.01). In the control group, the means were 38.6±4.14, before intervention, 37.5±6.07 at the third week and 39.5±4.16 at the end of intervention. These differences were statistically sinificant (p<0.05). Also, in the individuals of experimental group, there was a significant decrease in SBP, DBP, HR, RR (p<0.01), wherease in the control group, these parameters, except RR were increased (p<0.01).
    Conclusion
    Our results showed that using non theraputic tecniques such as PMR may control both stress and anxiety and thier compications such as hypertension in elders. This would result in healthy and prolonged life in this age group like others.
    Keywords: Anexiety, Elder, Hypertension, Relaxation, Stress
  • سعید حمیدی زاده، فضل الله احمدی، مسعود فلاحی
    هدف
    هیپرتانسیون یکی از بیماری های مزمن می باشد که از نظر هزینه درمانی و مراقبتی رقم بالایی را به خود اختصاص می دهد. با توجه به مزایای روش های غیر دارویی موثر بر فشارخون پژوهشگر انجام تحقیق حاضر را ضروری دانسته تا تاثیر برنامه آرامسازی پیشرونده عضلانی را روی فشارخون سالمندان مبتلا به هیپرتانسیون اولیه مورد بررسی قرار دهد.
    روش بررسی
    این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی بوده که در دو گروه آزمون و شاهد به منظور بررسی تاثیر تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی بر فشار خون سالمندان مبتلا به هیپرتانسیون اولیه ساکن در مرکز سالمندان کهریزک در سال 1383 صورت گرفته است. تعداد 55 نفر سالمند هیپرتانسیونی (27 نفر گروه آزمون و 28 نفر گروه شاهد) به روش نمونه گیری تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، چک لیست ثبت فشارخون و تعداد ضربان نبض و دستگاه فشارسنج و گوشی پزشکی بوده است. برای گروه آزمون تکنیک آرامسازی به مدت شش هفته، هفته ای سه روز، در طی جلسات 20 دقیقه ای اجرا شده و میزان فشارخون افراد در هر بار پس از اجرای مداخله مورد بررسی قرار می گرفت و در پایان با گروه شاهد مقایسه گردیدند. تجزیه و تحلیل آماری از طریق نرم افزار آماری SPSS صورت پذیرفت.
    یافته ها
    آزمون آماری من – ویتنی نشان داد فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله اختلاف معنی داری با هم نداشته اند (P<0.05). همین آزمون بین میانگین های فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در دو گروه پس از مداخله اختلاف معنی داری را نشان می دهد (P<0.05) و آزمون آماری ویلکاکسون اختلاف معنی داری بین قبل از مداخله و بعد از مداخله از نظر کاهش فشارخون و تاثیر برنامه مداخله در گروه آزمون نشان می دهد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج نهایی پژوهش نشان می دهند که فشارخون سیستول و دیاستول در گروه آزمون کاهش یافته است. با توجه به این نتایج می توان گفت که فرضیه پژوهش تحت عنوان «تکنیک آرام سازی باعث کاهش فشارخون در افرادی می شود که این تکنیک را تمرین می کنند» مورد تایید قرار می گیرد.
    کلید واژگان: پرفشاری خون, آرامسازی, سالمند, کهریزک
    Saeed Hamidi, Zadeh, Fazlollah Ahmadi, Masoud Fallahi
    Objective
    Hypertension is a chronic problem and most common cardiovascular disease. Whenever in this study carried out no drugs therapy and effect of progressive relaxation therapy on elderly hypertensive cliens.
    Materials and Methods
    This study was a quasi experimental research that was conducted in two groups of control and experiment in order to evaluating efficacy and feasibility of progressive muscle relaxation on blood pressure of elderly subject with mild and moderate hypertension, residing at kahrizak charity foundation for elderly, in the year of 2005. fifty five elderly men and woman hypertensive (27 experiment and 28 control) were randomly studied Equipments for data collection were, client demographic questionnaire, check list of BP and recorder, sphygmomanometer, stethoscope. For then experimental group progressive musele relaxation was performed in 20 minutes sessions, three weekly for 6 weeks were calculated and compared with control group. Statically analysis was done help of SPSS.
    Results
    Mann- Whitney test showed that systolic blood pressure and diaatolic blood pressure in the both groups before the intervention was similar (p<0.05). Same test indicated that both stages of means, was significant differnce of systolic and diastolic blood pressure between both groups(p<0.05), and Wilcox on test also, showed a significant difference in decline of blood pressure after the intervention(p<0.05) in the experimental groups and reversely the same test showed a significant difference berween, before and after intervention in control group(p<0.05).
    Conclusion
    Consequently the hypothesis of this study progressive musele relaxation (PMR) declines the blood pressure in subjects practieing this program. Comparing to the control group, such hyporthesis was confirmed.
    Keywords: Hypertension, Relaxation, Elderly, Kahrizak
سامانه نویسندگان
  • سعید حمیدی زاده
    سعید حمیدی زاده
    استادیار پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال