سعیده عرفانیان
-
درمان نقایص استخوانی به دلیل ترکیب، ساختار و عملکردهای پیچیده استخوان، بسیار چالش برانگیز است. مهندسی بافت رویکرد جدیدی برای درمان آسیب های استخوانی می باشد که در آن از مواد زیستی مناسب در محل آسیب استفاده می شود. در این مطالعه، سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان (Bone marrow Mesenchymal Stem Cells; BMSCs) از استخوان ساق و ران رت، استخراج و در محیط αMEM کشت شدند. سپس مورفولوژی، مارکرهای سطحی و تمایز به استخوان و چربی مورد ارزیابی قرار گرفت. بافت قلب گوسفند، قطعه قطعه و با SDS 1% سلول زدایی شد و سپس بوسیله رنگ آمیزی های اختصاصی بافتی (هماتوکسیلین ائوزین، ماسون تری کروم، DAPI و آلسین بلو) بررسی شد. از بافت عضله قلبی سلول زدایی شده، کاردیوژل تهیه و سپس بستر پوششی دو بعدی مشتق از کاردیوژل ایجاد شد. به منظور بررسی زیستایی، تکثیر و تمایز به استخوان، BMSCs بر روی غلظت های مختلف (05/0، 1/0، 2/0، 4/0 و 8/0) این بستر پوششی، کشت شدند (از بستر پوششی کاردیوژلی به عنوان گروه آزمایش، بستر پوششی ژلاتینی به عنوان گروه کنترل مثبت و بستر فاقد هرگونه پوشش به عنوان گروه کنترل منفی استفاده شد). افزایش زیستایی، تکثیر و تمایز BMSCs در ظروف کشت حاوی کاردیوژل مشاهده شد. طبق نتایج حاصل از بررسی زیستایی سلول ها، با افزایش غلظت کاردیوژل، رشد و عملکرد سلول ها افزایش یافت؛ هرچند از نظر آماری معنادار نبود. نتایج این مطالعه نشان داد که کاردیوژل می تواند به عنوان یک بستر پوششی دو بعدی در کشت سلول استفاده شود و ریزمحیطی شبیه به درون بدن را فراهم کند.کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, زیستایی, تکثیر, تمایز استخوانی, کاردیوژلTreatment of bone defects is very challenging due to the complex composition, structure, and functions of bone. Tissue engineering is a new approach to the treatment of bone injuries. In this study, bone marrow mesenchymal stem cells (BMSCs) were extracted from rat tibia and femur and cultured in αMEM medium. Then, morphology, surface markers, and differentiation into bone and fat cells were evaluated. The sheep heart tissue was cut into pieces and decellularized with 1% SDS and then examined by tissue-specific staining (hematoxylin-eosin, Masson's trichrome, DAPI, and Alcian blue). Cardiogel was prepared from the decellularized cardiac muscle tissue and then a two-dimensional coating derived from cardiogel was created. To investigate the viability, proliferation, and differentiation, BMSCs were cultured on different concentrations (0.05, 0.1, 0.2, 0.4, and 0.8) of cardiogel coating which was used as the test group. The gelatin coating was used as a positive control group and the substrate without any coatings was used as a negative control group. Increased viability, proliferation, and differentiation of BMSCs were observed in culture vessels containing cardiogel. According to the results of the cell viability examination, with the increase in the concentration of cardiogel, the growth and the function of the cells increased; However, it was not statistically significant. The results of this study showed that cardiogel can be used as a two-dimensional coating in cell culture and provide a microenvironment similar to the inside of the body.Keywords: Mesenchymal Stem Cells, Viability, Proliferation, Bone Differentiation, Cardiogel
-
استخوان سخت ترین و یکی از مهم ترین بافت های بدن است. در صورت وقوع آسیب های استخوانی، درمان های فعلی باعث ترمیم و بازسازی کامل استخوان نمی شوند. به همین دلیل استراتژی های مهندسی بافت مبتنی بر سلول و به ویژه (Mesenchymal Stem Cells: MSCs) موردتوجه قرار گرفته است. یکی از این بسترها، هیدروژل های مشتق شده از بافت سلول زدایی شده هستند. در این پروژه، از هیدروژل مشتق شده از ماهیچه اسکلتی به نام میوژل (Myogel) استفاده شد. در این مطالعه تاثیر میوژل بر زنده مانی (روش MTT)، تکثیر (ترسیم منحنی رشد و محاسبه زمان دو برابرشدن جمعیت سلولی)، پروفایل چرخه سلولی (روش فلوسایتومتری) و مهاجرت سلول ها (روش ایجاد خراش) موردبررسی قرار گرفت. نتایج MTT نشان داد، زنده مانی MSCs در بستر میوژل با غلظت 2/0 میلی گرم بر میلی لیتر از زنده مانی MSCs در بستر ژلاتین با غلظت 1/0 میلی گرم بر میلی لیتر بیش تر و زنده مانی MSCs بستر ژلاتین از زنده مانی MSCs مربوط به کنترل بیش تر بود. بستر میوژل، تکثیر و مهاجرت سلول ها را افزایش و زمان دو برابرشدن جمعیت MSCs را کاهش داد. بررسی پروفایل چرخه سلولی نشان داد، درصد بالایی از سلول های کشت شده بر روی میوژل در مرحله G1 و S چرخه ی سلولی بودند که نشان دهنده افزایش سرعت تقسیم سلول ها توسط ژلاتین و در درجه بعد میوژل می باشد. بنابراین میوژل می تواند به عنوان بستری مناسب در مهندسی بافت مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: میوژل, سلول بنیادی مزانشیمی, زنده مانی, چرخه سلولیBone is the hardest and one of the most important tissues in the body. In case of bone damage, the current treatments do not completely repair and regenerate the bone. For this reason, cell-based tissue engineering strategies, especially Mesenchymal Stem Cells (MSCs), have received attention. MSCs have the ability to self-renew and differentiate into different cell types, including bone cells, cartilage cells, and fat cells, among others. They are found in various tissues throughout the body, including bone marrow, adipose tissue, and umbilical cord tissue. Today, MSCs are a valuable resource for regenerative medicine and tissue engineering applications. In addition to the cells, scaffolds are another essential element of tissue engineering. One of these scaffolds is decellularized tissue-derived hydrogels, which are three-dimensional network of hydrophilic polymer chains that can absorb and retain a significant amount of water. In tissue engineering, they mimic the natural extracellular matrix of tissues, providing a suitable environment for cells to attach, proliferate, and differentiate. In the current study, we aimed to investigate the effects of decellularized skeletal muscle-derived hydrogel, known as Myogel, on bone marrow-derived MSCs biological behaviors, including proliferation, viability and migration. In this study, MSCs were isolated from tibia and femur of adult Wistar rats. MSCs were cultured in a complete medium (a-MEM containing 15% fetal bovine serum (FBS) and 1% penicillin/streptomycin (Pen/Strep)). The identity of cells was determined by morphology (using inverted microscope) and expression of specific CD markers (using Flowcytometry). Skeletal muscle was decellularized and accuracy of decellularization was evaluated using special staining. Then Myogel was prepared from digested decellularized skeletal muscle. Here, Myogel substrate was used as the control group, gelatin substrate as the positive control, and un-coated plates as the negative control. The effect of Myogel on survival (MTT method), proliferation (drawing the growth curve and calculating the doubling time of the cell population), cell cycle profile (flow cytometry method), and cell migration (scratch method) were investigated. The MTT test showed that the survival of MSCs in Myogel substrate with a concentration of 0.2 mg/ml was higher than the survival of MSCs in gelatin substrate with a concentration of 0.1 mg/ml and the survival of MSCs in gelatin was higher than the survival of control MSCs. Myogel substrate increased the proliferation and migration of cells and decreased the doubling time of MSCs population. Examining the cell cycle profile showed that a high percentage of cells cultured on Myogel were in the G1 and S phase of the cell cycle, indicating an increase in cell division speed by gelatin and, in the next degree, by Myogel. Therefore, Myogel can be used as a suitable substrate to increase the proliferative and migratory potential of MSCs, which are an important factor in tissue engineering.Keywords: Myogel, Mesenchymal Stem Cell, Viability, Cell Cycle, Migration
-
هدف
سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCs) جمعیت سلولی هستند که دارای توانایی تکثیر و تمایز بالقوه ای بوده، اما چالش هایی در مورد شرایط کشت آن ها وجود دارد. سرم جنین گاوی (FBS)، با وجود ترکیبات نامشخص، ایمنی زایی بالقوه و انتقال احتمالی پریون/زیونوز، متداول ترین افزودنی محیط کشت برای کشت های آزمایشگاهی است. به این دلیل، تلاش های قابل توجهی برای یافتن یک جایگزین مناسب برای FBS، مانند محیط فاقد سرم یا لیزات پلاکتی انسانی (HPL) و پلاسمای تازه منجمد (FFP) صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات استفاده هم زمان از FFP، HPL و FBS بر تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از خون بند ناف و بافت چربی بود.
مواد و روش هادر مطالعه ی حاضر 5 کیسه کنسانتره پلاکتی از سازمان انتقال خون ایران، پایگاه جهرم تهیه گردید. لیزات پلاکتی توسط عمل انجماد و ذوب کنسانتره پلاکتی تهیه و سلول های مرده از لیزات پلاکتی به وسیله ی سانترفیوژ جدا شدند. MSCs از بافت چربی شکم زیر ناف، 5 بیمار تحت عمل هرنیا یا سزارین، و از خون بند ناف 10 نوزاد تازه متولد شده تهیه گردید. سلول های گروه کنترل همراه با FBS، و سلول های گروه آزمایش در یکی از گروه های FBS، FBS+FFP، FFP+HPL و FBS+FFP+HPL کشت داده شدند. فنوتیپ سلول های بنیادی مزانشیمی توسط آنالیز فلوسایتومتری مورد تایید قرار گرفت و زنده ماندن با استفاده از روش MTT بررسی گردید.
یافته هانتایج نشان دادند که، استفاده از FBS+FFP،FBS+HPL ، FFP+HPL و FBS+FFP+HPL منجر به افزایش معنی داری در تکثیر MSCs نسبت به گروه حاوی FBS تنها می شود و هم چنین میزان Viability سلول ها نیز افزایش معناداری نسبت به گروه FBS پیدا می کند.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که FBS+FFP،FBS+HPL ، FFP+HPL و FBS+FFP+HPL اثر مساعدی بر میزان رشد و تکثیر MSCs داشته و به وضوح، این اثرات بیولوژیکی به علت وجود فاکتورهای رشد و سایتوکاین های تولیدی توسط سلول های خونی می باشد. این مطالعه تایید می کند که FFP+HPL که به عنوان مکمل در برخی محیط های کشت استفاده می شود، ممکن است جایگزین خوبی به جای FBS در محیط کشت MSCs در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از خون بند ناف, سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی, لیزات پلاکت انسانی, پلاسمای منجمد شده تازهKoomesh, Volume:25 Issue: 3, 2023, PP 385 -393IntroductionMesenchymal stem cells (MSCs) are cells that can replicate and differentiate into cells of multiple organs. However, there are challenges regarding their cultivation conditions. Fetal bovine serum (FBS) is the most commonly used culture medium additive for in vitro cultures, despite its undefined composition, potential immunogenicity, and possible prion/zoonotic transmission. For these reasons, significant efforts have been targeted at finding substitutes, such as serum-free media or human platelet lysates (HPL) and fresh frozen plasma (FFP). This study aimed to investigate the effects of the simultaneous use of FFP, HPL, and FBS on the proliferation of MSCs derived from umbilical cord blood and adipose tissues.
Materials and MethodsIn this study, five platelet concentrate bags were obtained from the Iranian Blood Transfusion Organization, the branch of Jahrom. Relatively, the Platelet lysate was prepared by repeated freezing/thawing method, and dead cells were separated from platelet lysate by centrifugation. MSCs were isolated from the adipose tissue of five patients undergoing hernia surgery or cesarean, and from the umbilical cord of 10 newborns. The cells were cultured in control (FBS) and experimental (FBS+FFP, FFP+HPL and FBS+FFP+HPL) groups. Cells of MSC phenotype were confirmed by flow cytometric analysis and viability was examined using the MTT assay.
ResultsThe results showed that the proliferation and viability of mesenchymal stem cells were increased significantly in the FBS+FFP, FBS+HPL, FFP+HPL, and FBS+FFP+HPL groups compared to the FBS group.
ConclusionIn this study, it was shown that FBS+FFP, FBS+HPL, FFP+HPL, and FBS+FFP+HPL had a beneficial effect on the growth and proliferation of MSCs. It seems these biological effects are due to the presence of growth factors and cytokines produced by blood cells. This study confirms that FFP+HPL as a supplement in some culture media may be considered a suitable alternative instead of FBS for the MSC culture media.
Keywords: Umbilical cord blood-mesenchymal stem cells, Adipose-mesenchymal stem cells, Human platelet lysate, Fresh frozen plasma -
مقدمه
رژیم غذایی سالم، نقش مهمی در پیشگیری از دیابت بارداری (GDM) داشته و از سویی دیگر، زمینه ژنتیکی نیز در پاتوژنز GDM موثر است. آدیپونکتین هورمونی است که تاثیرات گسترده ای بر متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروتیین دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برهم کنش الگوهای غذایی غالب و پلی مورفیسم ژن آدیپونکتین بر فاکتورهای بیوشیمیایی، در بین زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و سالم انجام شد.
روش کاراین مطالعه مورد شاهدی در سال 98-1397 بر روی زنان باردار مراجعه کننده به بخش زنان بیمارستان ها/ کلینیک های شهر جهرم، استان فارس انجام شد. 387 زن باردار سالم و 306 زن باردار مبتلا به GDM پرسشنامه بسامد خوراک را تکمیل نمودند. برای استخراج الگوهای غالب رژیم غذایی، از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. همچنین آنالیز فاکتورهای بیوشیمیایی خون و استخراج DNA ژنومی انجام شد. برای شناسایی پلی مورفیسم rs266729 ژن آدیپونکتین از تکنیک PCR-RFLP استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 22) انجام شد. برای بررسی برهم کنش بین الگوهای غذایی غالب و پلی مورفیسم ژن آدیپونکتین با فاکتورهای مختلف بیوشیمیایی از آزمون آنالیز واریانس مولتی فاکتوریال استفاده گردید. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هابین فراوانی پلی مورفیسم rs266729 و GDM ارتباط معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). در زنان مبتلا به GDM، سطح لیپوپروتیین کلسترول با چگالی زیاد (HDL-C) در چارک های الگوی غذایی «میوه ها و فرآورده های لبنی» تفاوت معنی داری را نشان داد (048/0=p). سطح قندخون ناشتا و تری گلیسیرید در چارک های الگوی غذایی «میوه ها و فرآورده های لبنی»، برای ژنوتیپ های مختلف پلی مورفیسم rs266729 در زنان مبتلا به دیابت بارداری، اختلاف معنی داری را نشان دادند (p-interaction به ترتیب 033/0 و 002/0).
نتیجه گیریدر زنان باردار متناسب با ژنوتیپ آدیپونکتین، مصرف متعادل میوه و لبنیات در پیشگیری از دیابت بارداری نقش دارد.
کلید واژگان: آدیپونکتین, الگوی غذایی, پلی مورفیسم, دیابت بارداری, ژنIntroductionA healthy diet plays an important role in the prevention of gestational diabetes (GDM); the genetic background is also effective in the pathogenesis of GDM. Adiponectin is a hormone that has a wide range of effects on carbohydrate, fat and protein metabolism. This study was performed aimed to investigate the interaction effect of major dietary patterns and adiponectin gene polymorphism on biochemical factors in healthy pregnant women and those with gestational diabetes.
MethodsThis case-control study was performed in 2018-2019 on pregnant women referring to the gynecological ward of hospitals/clinics in Jahrom city, Fars province. 387 healthy pregnant women and 306 pregnant women with GDM completed the food frequency questionnaire. The principal component analysis method was used to extract the major dietary patterns. In addition, blood biochemical factors were measured and genomic DNA was extracted. PCR-RFLP technique was used to identify rs266729 polymorphism of adiponectin gene. Data were analyzed using SPSS (version 22.0). Multifactorial analysis of variance was use to study the interaction of major dietary patterns and adiponectin gene polymorphisms with different biochemical factors. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsNo significant relationship was observed between the frequency of rs266729 polymorphism and GDM (p> 0.05). The level of high density lipoprotein-cholesterol (HDL-C) in the quartiles of the "Fruits and Dairy Products" dietary pattern showed a significant difference in GDM women (p = 0.048). Fasting blood sugar and triglyceride levels in the quartiles of the "Fruits and Dairy Products" dietary pattern showed significant differences for different rs266729 polymorphism genotypes in the gestational diabetes group (p-interaction: 0.033 and 0.002, respectively).
Conclusionin accordance with the adiponectin genotype in pregnant women, consumption of balanced amounts of fruits and dairy products has an effective role in preventing GDM.
Keywords: Adiponectin, Dietary pattern, Gene, Gestational diabetes, Polymorphisms -
مقدمه
اخیرا یک کروناویروس جدید به نام SARS-CoV-2 در ووهان چین در دسامبر 2019 کشف گردید. در حال حاضر روش های مولکولی حساسی برای تشخیص این ویروس وجود دارد. هدف از مطالعه کنونی تشخیص مبتلایان به این ویروس و همچنین بررسی چالش هایی بود که بطور عملی در تشخیص این ویروس با تکنیک Real-time RT-PCR(rRT-PCR) با آن مواجه می گردیم.
روش کار271 نفر شامل 105 زن و 166 مرد به روش سرشماری از 15 فروردین ماه تا تیرماه 99 در این مطالعه نام نویسی شدند. نمونه های سوآب نازوفارینژیال و اوروفارینژیال از افراد مشکوک جمع آوری و استخراج RNA برای تشخیص ویروس با روش rRT-PCR انجام گرفت.
یافته ها52 نفر از زنان و 82 نفر از مردان از لحاظ کووید 19 مثبت بودند. به هر حال از لحاظ تکنیکی ، نتایج نشان داد که در بازه زمانی 15 فروردین تا 15 اردیبهشت ماه سال 1399 در کیت های دریافتی ، محتوای کیت های rRT-PCR با کنترل مثبت آلودگی داشتند. در 8 % موارد نمونه های قطعی کنترل منفی پس از مرحله استخراج و در فرایند rRT-PCR با مستر میکس واکنش و پیک هایی در دستگاه نشان می دهند. از سویی نتایج نشان داد که در برخی از کیت ها، محتوای مستر میکس بدون اضافه نمودن نمونه به آن خودبخود در 7 % موارد در دستگاه پیک هایی شبیه کنترل مثبت ایجاد می نمایند.
نتیجه گیریکنترل منفی های متعددی برای تشخیص ویروس کووید 19 در مرحله استخراج و روش rRT-PCR لازم است تا از بروز پاسخ مثبت کاذب جلوگیری نماییم.
کلید واژگان: کرونا ویروس, واکنش زنجیره ای پلیمراز, مطالعه مولکولی, کنترل کیفیIntroductionA novel coronavirus has recently been discovered in Wuhan, China in December 2019 named SARS-COV-2. Sensitive molecular assays are now available for detection of SARS-COV-2. The aims of this study were to detect positive subjects of SARS-COV-2 and to survey some challenges that are encountered practically in detection of the virus by Real-time RT-PCR (rRT-PCR) technique.
Materials and methods271 subjects including 105 women and 166 men were registered by census method from 15 April to 15 Jun of 2020. Nasopharyngeal and oropharyngeal swab samples of suspicious cases were collected for RNA extraction to identify SARS-COV-2 by rRT-PCR amplification.
Results69% of the positive SARS-COV-2 patients over the age 50 were men. However, technically the results showed that in the time period of 15 April to 15 May of 2020 the contents of received rRT - PCR kits were infected with positive control. 8 % of certain negative control samples showed a signal resembling to that of the positive samples in the rRT - PCR process. In addition, the results showed that in some of the rRT - PCR kits the master mix would produce signals like positive control without adding the sample to it automatically in 7 % of the tests.
ConclusionHaving different types of negative control for diagnosis of SARS-COV-2 is necessary to reduce the chance of having false positive results.
Keywords: Coronavirus, Polymerase Chain Reaction, Molecular Study, Quality Control -
پیش زمینه و هدفهدف از این مطالعه تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر طول تلومر و عوامل تلومری در لکوسیت های زنان جوان غیرفعال بود.مواد و روش کاربدین منظور 21 نفر دانشجو به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (11n=، سن:01/2± 25/23 سال، قد:44/5±32/163 سانتی متر، وزن: 56/7 ±2/62 کیلوگرم) وگروه کنترل (10n= ، سن:32/1± 42/24 سال، قد:88/4±00/165 سانتی متر، وزن: 80/6 ±6/66 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته پروتکل تمرینی HIIT را اجرا کردند. هر جلسه شامل 3 تا 6 تکرار دویدن با حداکثر سرعت در یک ناحیه 20 متری با 30 ثانیه بازیافت بود. نمونه های خونی یک روز قبل و بعد اجرای پروتکل تمرینی به صورت ناشتا جمع آوری شد.تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری T مستقل و همبسته انجام شد.یافته هانتایج نشان داد، طول تلومر (نسبت T/S) ( 04/0 p=) و فعالیت آنزیم تلومراز ( 045/0 p=) در گروه تجربی افزایش معناداری داشت. همچنین، درصد چربی بدن ، میزان BMI و وزن نیز در این گروه در حد معناداری کاهش یافت.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد به نطر می رسد HIIT - به عنوان یک شیوه تمرینی مناسب و کارآمد- از نظر زمانی برای افزایش فعالیت آنزیم تلومراز و در نتیجه بهتر شدن فرسایش طول تلومر در زنان جوان غیر فعال سود مند است.کلید واژگان: تلومر, تلومراز, عوامل مرتبط با تلومر, تمرین تناوبی با شدت بالاBackground & AimsThe purpose of this study was to examine the effect of eight-week high-intensity interval training (HIIT) on telomere length and telomere factors of leukocytes in sedentary young women.Materials & MethodsA total of 21 students voluntarily participated in this study. The participants were randomly divided into two groups: the experimental group (n=11, age=23.25±2.01 years, height=163.32±5.44 cm, and weight=62.2±7.56 kg) and the control group (n=10, age=24.42±1.32 years, height=165.00±4.88 cm, and weight=66.6±6.30 kg). The experimental group performed three sessions of HIIT a week for eight weeks. Every session included three-six runs with maximum speed in a 20-metre area with 30 seconds of rest between each run. The fasting blood samples were collected immediately before and after the exercise protocol. The telomere length was measured using Real Time PCR method. The data were analysed using independent and paired t-tests.ResultsThe results showed that leukocyte telomere length (T/S ratio) (p=.04) and telomerase activity (p=.04) in the experimental group increased significantly. Moreover, the body fat percentage, BMI, and weight of the experimental group decreased significantly.ConclusionThe results of this study showed that HIIT increases the leukocyte telomere length in sedentary young women, making it an efficient and appropriate method of exercise.Keywords: Telomere, Telomerase, Telomere related factors, High intensity interval training
-
زمینه و هدفبرای درمان عفونت های استافیلوکوکوس های مقاوم به متی سیلین (MRSA) از ونکومایسین استفاده می شود و از این رو مقاومت نسبت به این آنتی بیوتیک در حال افزایش است. این مطالعه با هدف تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و فراوانی سویه های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به ونکومایسین جدا شده از بیماران انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- مقطعی، 100 جدایه استافیلوکوکوس اورئوس طی مدت 6 ماه در سال 1391 از بیمارستان های شیراز جمع آوری و با استفاده از روش های بیوشیمیایی و ملکولی تعیین هویت شد. پس از تعیین الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی به روش انتشار دیسک و انجام آزمون غربالگری آگار ونکومایسین، حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد (MIC)، نسبت به آنتی بیوتیک های ونکومایسین، تیکوپلانین، لینزولید و کوینوپریستین-دالفوپریستین با روش E-test تعیین شد.یافته هابیشترین مقاومت دارویی نسبت به آنتی بیوتیک آمپی سیلین (95%) و بیشترین حساسیت دارویی نسبت به آنتی بیوتیک کوینوپریستین-دالفوپریستین (99%) مشاهده شد و 44 درصد از جدایه ها به متی سیلین مقاوم (MRSA) بودند. در آزمون غربالگری پلیت آگار 48 درصد از سویه ها دارای حساسیت کاهش یافته و در روش انتشار دیسک 3 درصد مقاوم به ونکومایسین تشخیص داده شدند و با روش E-test فقط یک سویه مقاومت کامل به ونکومایسین را نشان داد.نتیجه گیریبا توجه به وجود سویه های مقاوم به ونکومایسین (VRSA) در این مطالعه و همچنین پیدایش سویه مقاوم به آنتی بیوتیک های جدید، پیشنهاد می شود اقدامات لازم جهت جلوگیری از انتشار این سویه ها در محیط بیمارستان ها انجام گیرد.
کلید واژگان: نمونه های بالینی, استافیلوکوکوس اورئوس, ونکومایسین, مقاومت داروییBackground And ObjectiveVancomycin is used for treatment of methicillin-resistant S. Aureus (MRSA) infections; therefore، resistance to this antibiotic is increasing. We aimed to determine the antibiotic resistance pattern and frequency of vancomycin resistant S. Areas (VRSA) strains isolated from clinical samples.Material And MethodsIn this cross-sectional study، 100 S. Aureus isolates collected from hospitals in Shiraz during six months، 2012، were identified by biochemical، microbiological and molecular methods. After determination of antibiotic susceptibility pattern by disc diffusion method and vancomycin agar screening test، Minimum Inhibitory Concentration (MIC) was determined by E-test for vancomycin، thicoplanin، linezolid and quinupristin-dalfopristin.ResultsThe most resistant and the most sensitive antibiotic were ampicillin (%95) and quinupristin-dalfopristin (99%)، respectively، and 44% of isolates were resistant to methicillin. In agar screening test، 48% of strains had reduced sensitivity and in disc diffusion 3% strains were resistant to vancomycin. In E-test method، only one isolate was resistant to vancomycin.Conclusiongiven the presence of VRSA and new antibiotic resistant strains، we recommend doing some intervention to prevent from spreading these strains in hospitals..Keywords: Clinical Specimens, Staphylococcus Aureus, Vancomycin, Antibiotic Resistance -
مقدمه
پرتودرمانی یکی از مراحل درمانی سرطان است که سبب آسیب سلول های سالم بدن نیز می گردد. بدین منظور ترکیباتی با نام داروهای محافظ پرتوی، قبل از تابش اشعه تجویز شده تا آسیب و مرگ ناشی از پرتوهای یونیزان را کاهش دهند. کورکومین به عنوان یک ترکیب آنتی اکسیدانی شناخته شده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر محافظتی کورکومین بر اختلالات اسپرماتوژنز ناشی از پرتودهی گاما با کمک ارزیابی های بافت شناسی بر بافت بیضه می باشد.
روش کارتعداد 70 راس موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار با سن تقریبی 14-12 هفته و وزن تقریبی200-170گرم به 10 گروه شامل: کنترل (بدون هرگونه عملیات)، شاهد (دریافت روغن زیتون با حجم ml/kg1)، تجربی 1 (دریافت حداکثر کورکومین با دوز mg/kg100 در ml 1 روغن زیتون)، تجربی 2 (دریافت متوسط کورکومین با دوز mg/kg50 در ml 1 روغن زیتون)، تجربی 3 (دریافت حداقل کورکومین با دوز mg/kg 25 در ml 1 روغن زیتون)، تجربی 4 (دریافت حداکثر کورکومین (mg/kg100) + اشعه با شدت 2 گری)، تجربی 5 (دریافت متوسط کورکومین (mg/kg50) + اشعه با شدت 2 گری)، تجربی 6 (دریافت حداقل کورکومین (mg/kg25) + اشعه با شدت 2 گری)، تجربی 7 (دریافت حلال (با حجم ml 1 + اشعه با شدت2 گری)، تجربی 8 (دریافت اشعه با شدت 2 گری) تقسیم شدند. همه حیوانات داروها را به مدت 15 روز و به روش درون صفاقی دریافت کردند. پس از نمونه گیری، ثابت سازی و آماده سازی، از نمونه های بیضه مقاطع عرضی 5 میکرونی تهیه گردید. سپس مقاطع با روش E&H رنگ آمیزی شده و با استفاده از میکروسکوپ نوری مدل Nikon مجهز به نرم افزار Dinocapture (کامپیوتری آنالیز تصاویر)، هیستومورفومتری شدند. آنالیز آماری بر اساس نرم افزار SPSS 15 تجزیه و تحلیل و داده ها توسط آنالیز واریانس دو طرفه صورت گرفته است.
نتایجنتایج نشان دادند که پرتودهی گاما با دوز 2 Gy باعث تغییرات تخریبی شدید بافت بیضه شامل کاهش ضخامت اپی تلیوم زایا و افزایش معنی دار (05/0≥P) قطر مجرای لومن نسبت به قطر لوله منی ساز و آسیب سلولی در روند اسپرماتوژنز از جمله: سبب افزایش معنی دار (05/0≥P) در تعداد سلولهای اسپرماتوسیت اولیه، کاهش معنی دار در تعداد سلولهای اسپرماتوگونی، اسپرماتید، اسپرماتوزوئید در مقایسه با گروه کنترل گردید. از طرفی تیمار با کورکومین باعث کاهش و تعدیل این تغییرات شده و ساختار بیضه و روند اسپرماتوژنز وضعیتی نزدیک به حالت طبیعی را نشان دادند.
نتیجه گیریبه نظر می رسد کورکومین می تواند به عنوان محافظ پرتوی موثر بر بافت بیضه محسوب گردد
کلید واژگان: کورکومین, پرتو گاما - بیضه - موش های صحراییIntroductionRadiation therapy is a stage of therapeutic in the management of tumors that causes normal cells damage. So, Radioprotective drugs injected before radiotherapy to reduce cell damages and death against ionizing radiation. Curcumin is an antioxidant compound. The aim of this study is to investigate the possible protective effect of curcumin against Gamma-Radiation in male rats.
Methods70 adult male wistar rats randomly divided into 10 groups including: control, sham, Experimental 1 (treatment with maximum of curcumin in amount of 100 mg/ml), Experimental 2 (treatment with medium of curcumin in amount of 50 mg/ml), Experimental 3 (treatment with minimum of curcumin in amount of 25 mg/ml), Experimental 4 (treatment with curcumin in amount of maximum+radiation), Experimental 5 (treatment with curcumin in amount of medium+radiation), Experimental 6 (treatment with curcumin in amount of minimum+radiation), Experimental 7 (solvent+radiation), Experimental 8 (exposure to irradiation). All animals recived Intraperitoneal injection.following, the testis were fixed and section stained with Haematoxyline & Eosin for 15 days Then with using a microscope equipped with a scaled ocular micrometer and image analysis software were histomorphometry.
ResultsThis study showed that Gamma-radiation with dose of 2 Gy caused severe degeneration changes in testicular tissue include significantl decrease of epithelium thickness and the number of spermtogonia, spermatid and spermatozoaand significantly increased the proportion of lumen diameter to seminiferous tubule diameter (P<0.05) and primary spermatocyte compare with control group. So treatment with curcumin balances adverse effects of Gamma-radiation on testis structure and spermatogenesis and leads toaward normal position.
-
مقدمه و هدفبا توجه به به هزینه های زیاد آماده سازی و نگهداری و نداشتن الگوی مناسب ذخیره و مصرف خون در بیمارستانهای کشور، مطالعه حاضر با هدف بررسی درخواست و میزان مصرف خون در بخش های مختلف بیمارستانهای شهرستان جهرم و مقایسه آن با شاخص های استاندارد انتقال خون انجام شد.روش کاردر این مطالعه مقطعی– توصیفی در مدت 3 ماه تعداد 1066 بیمار که برای آنها در بخش های مختلف دو بیمارستان جهرم درخواست ذخیره خون شده بود، مورد مطالعه قرار گرفتند. مشخصات بیماران، بخش بستری، گروه خونی، هموگلوبین و هماتوکریت، تعداد واحد خون درخواستی و تجانس شده و تعداد واحدهای تزریق شده قبل و بعد از عمل جمع آوری شد. شاخص های مرکزی توسط نرم افزار SPSS تعیین و شاخص های انتقال خونC/T ratio، TI و TP محاسبه گردید.یافته هادر مطالعه حاضر از 1414 واحد خون درخواست شده، 18/10% از آنها به بیماران تزریق شده است و فقط 38/19% از واحدهای کراس مچ شده مورد استفاده قرار گرفته اند. شاخص های انتقال خونC/T، TP و TI بترتیب 15/5، 52/14 و 26/0 بود و بالاترین و پایین ترین میزان C/Tبترتیب مربوط به بخشهای ارولوژی (18/18) و مراقبت ویژه نوزادان (0/1) بود.نتیجه گیریبا توجه به شاخص های انتقال خون حاصل شده، تعداد قابل توجهی از خونهای تجانس شده در بیمارستانهای شهرستان جهرم مورد استفاده قرار نمی گیرند و برای آن دسته از اعمال جراحی که ذخیره خون به صورت تجانس شده ضروری است بایستی براساس معیار الگوی حداکثر درخواست خون برای جراحی اقدام شود.
کلید واژگان: انتقال خون, شاخص های انتقال خون, کراس مچIntroduction andObjectiveWith regarding to excessive cost for blood preparation and preservation and lack of appropriate reservation and utilization pattern for blood in hospitals in the country, the present study was carried out for investigation of blood requisition and utilization rate in different wards of hospitals in Jahrom and comparison of them with standard transfusion indices.Material And MethodsIn this descriptive-cross sectional study, 1066 patients were studied; that blood was reserved for them in different wards of two hospitals in Jahrom, during three months. Characterizations of patients, hospitalization ward, blood group, hemoglobin, hematocrit, number of requisition, cross-matched and transfused blood units were collected before and after of surgery. Data were analyzed by SPSS software and standard transfusion indices C/T, TI and TP were calculated.ResultsIn the present study, out of 1414 of requisition blood units, 10.18% of them were transfused to patients and only 19.38% of cross-matched blood units were used. Blood transfusion indices C/T, TP and TI were 5.15, 14.52% and 0.26, respectively. The highest and lowest rates of C/T were belonging to urology (18.18) and Neonatal Intensive Care Unit (1.0) wards, respectively.ConclusionAccording to obtained blood transfusion indices, considerable of cross-matched blood units do not use in Jahrom hospitals and it must be done according to Maximum Surgical Blood Ordering Schedule for surgical operations those blood reservation is necessary as cross-matched blood.Keywords: blood transfusion, blood transfusion indices, cross, match -
مقدمهسلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از سینوویوم می توانند در محیط کشت تک لایه با روند پیری کند و نگهداری قابلیت های تمایزیشان به چندین رده به شکل وسیعی گسترش یابند. با تشخیص توانایی های بالای سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از سینوویوم، تمایز نورونی این سلول ها مورد بررسی قرارگرفته است.روش کارسلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت سینوویوم از مفصل زانوی بیماران با مشکل پارگی رباط صلیبی قدامی و بیماری کیست پشت زانویی جداسازی شدند. این سلول ها با غلظت های مختلف سرم گاوی و محیط کشت ((Dubleco''s Modified Eagles Media DMEM تکثیر یافتند. رنگ آمیزی آلیزارین رد و اویل رد برای بررسی بنیادی بودن سلول ها انجام شد. سپس در محیط آزمایشگاه سلول ها با بتا مرکاپتو اتانول و رتینوئیک اسید القا شدند. آزمایش واکنش زنجیره ای پلی مراز نسخه برداری معکوس (RT-PCR) برای بررسی بیان ژن های اختصاصی سلول های استئوسیتی و آدیپوسیتی و اثبات حضور ژن های نورونی انجام شد.
یافته هاتحلیل ژنی حاکی از بیان شدن ژن های اختصاصی رده های آدیپوسیتی و استئوسیتی بود. همچنین با القای نورونی، سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از سینوویوم به انواع مختلفی از سلول های نورونی متمایز شدند. آزمایش RT-PCR، توصیف کننده سطوح mRNA کد شده برای نوروفیلامنت حد واسط و انولاز خاص نورونی در سلول های القا شده بود.نتیجه گیریدر مجموع به نظر می رسد بافت سینوویوم که در بیش تر عمل های جراحی زانو قسمتی از آن کنده و دور ریخته می شود، می تواند به عنوان منبعی غنی از سلول های بنیادی مزانشیمی در پروتکل های سلول درمانی و نیز مهندسی بافت مورد استفاده قرار گیرد. القای سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از سینوویوم با مواد القایی از قبیل بتا مرکاپتو اتانول و رتینوئیک اسید می تواند سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت سینوویوم را به شکل موثری به سلول های شبه عصبی متمایز کند.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت سینوویوم, تمایز, سلول های شبه عصبیSynovial mesenchymal stem cells (SMSCs) could be expanded extensively in monolayer، with limited senescence and they maintain their multilineage differentiation potential in vitro. We characterized the multipotent ability of human synovial membrane derived stem cells (SMSCs) and investigated the neural differentiation potential of these cells.Materials And MethodsSMSCs isolated from knee joint of ACL (Anterior cruciate ligament) and baker cyst patient. these cell were proliferated and amplified with the indicated concentration of FBS (Fetal Bovin Serum) and DMEM in vitro. Alizarin red and oil red staining was done to investigate stemness property of cells، then they were induced in vitro by β-ercaptoethanol (BME)، and Retinoic acid (RA). Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) analysis was done to prove neural gene and osteocyte and adipocyte cells specific genes.ResultsRT-PCR analysis showed the expression of osteogenic and adipogenic genes. Following neural induction،SMSCs were differentiated into various types of neural cells in vitro.. RT-PCR analysisalso demonstrated that the mRNA levels encoding for neurofilament medium (NFM)، neuron specific enolase (NSE)، were also highly increased in induced SMSCs.ConclusionThese results suggest that synovium tissue، which is discarded in most knee operations، can be used for cell therapy and tissue engineering protocols as an enrichment source of potent mesenchymal stem cells. Induction of SMSCs by inducers such as BME-RA could highly transdifferentiate SMSCs into neuronal-like cells.Keywords: Transdifferentiation of human synovium, derived mesenchymal stem cell in to neuronal, like cells in vitro -
زمینه و هدف
آلودگی به سارکوسیست یکی از شایع ترین عفونت های تک یاخته ای مشترک بین انسان و دام می باشد که توسط گونه های مختلف سارکوسیستیس ایجاد می شود. با توجه به اهمیت بهداشتی این انگل، در این مطالعه میزان آلودگی به کیست های ماکروسکوپی و میکروسکوپی سارکوسیست در بزهای ذبح شده در کشتارگاه جهرم مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر چهار ماه اول سال 1390، شش بافت زبان، مری، قلب، دیافراگم، ران و بازوی 4925 بز ذبح شده در کشتارگاه شهرستان جهرم از نظر وجود کیست های ماکروسکوپی به روش بازرسی لاشه بررسی شدند. همچنین چهار بافت زبان، مری، دیافراگم و قلب از 400 بز به طور تصادفی از نظر وجود کیست های میکروسکوپی به دو روش گسترش بافتی و هضمی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایجدرصد آلودگی به کیست های ماکروسکوپی 48/9% بود و بیشترین درصد آلودگی در مری (1/91%) و در گروه سنی بیشتر از 36 ماهگی (8/81%) و در جنس نر (1/91%) مشاهده شد و بین آلودگی به کیست های ماکروسکوپی و سن یا جنس ارتباط معنی داری دیده نشد (P>0/05). در روش گسترش بافتی و هضمی به ترتیب 5/59% و 100% از بزها آلوده به کیست های میکروسکوپی بودند. در روش گسترش بافتی بیشترین ارگان درگیر با 3/35% مربوط به دیافراگم بود به طوری که بیشترین درصد آلودگی در گروه سنی بیشتر از 36 ماهگی (7/47%) و در جنس نر (7/35%) مشاهده شد. بین آلودگی به کیست های میکروسکوپی و سن ارتباط معنی داری وجود داشت (P=0.002)، ولی این ارتباط با جنس معنادار نبود (P=0.700).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که روش هضمی حساس ترین روش برای تشخیص سارکوسیستیس در گوشت بز می باشد و 100% بزها به این روش آلوده بودند. بنابراین برای پیشگیری از آلودگی انسانی بایستی بدون توجه به نتایج بازرسی لاشه، گوشتها قبل از مصرف، منجمد یا کاملا پخته شوند.
کلید واژگان: سارکوسیست, گسترش بافتی, گسترش هضمی, بزBackground And ObjectiveSarcocyst infection is one of the most common zoonotic protozoan diseases caused by different Sarcocystis spp. Given the importance of this infection in public health، the infection rate of macroscopic and microscopic sarcocysts in slaughtered goats was determined in Jahrom abattoir.
Materials And MethodsBetween April and June in 2011، six tissues including the esophagus، tongue، diaphragm، shoulder muscles، thigh muscles، and heart of 4925 slaughtered goats were inspected to detect macroscopic sarcocysts in Jahrom abattoir. To detect microscopic cysts، four tissue samples (esophagus، tongue، diaphragm، and heart) from 400 goats free of macroscopic cysts were investigated randomly via impression smear and digestion method.
ResultsThe infection rate of macroscopic cysts was 9. 48% and the highest infection rate was observed in the esophagus (91. 1%). There was no significant relationship between the infection rate of macroscopic cysts and the age or gender (p value >0. 05). The infection rate of microscopic cysts was 59. 5% and 100% via impression smear and digestion method، respectively. There was a significant relationship between the infection rate of microscopic cysts and age (p value =0. 002)، whereas the relationship between the infection rate and age did not constitute statistical significance (p value =0. 700).
ConclusionThe results showed that digestion method was the most sensitive method for the detection of sarcocystis in goats and 100% of the goats were infected by this method. Thus for the prevention of human infection، the meat should be frozen or cooked sufficiently before consumption irrespective of the results of carcass inspection.
Keywords: Sarcocystis, Impression smear, Digestion method, goat
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.