به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعیده علیزاده سالطه

  • سپیده هوشمند، سعیده علیزاده سالطه*، صاحبعلی بلندنظر، الیاس آریاکیا

    از جمله گیاهان با ارزش ایران، گونه های جنس Artemisia متعلق به تیره کاسنی (Asteraceae) می باشند که پراکندگی نسبتا وسیعی در نقاط مختلفی از ایران دارند. با توجه به اینکه پتانسیل آنتی اکسیدانی به میزان قابل توجهی با ماهیت حلال، روش استخراج گیاه جمع آوری شده از هر منطقه و نیز بستگی به پارامترهای زیادی از جمله آب وهوا، ارتفاع و نور دارد. در این مطالعه، گیاه دارویی درمنه کوهی با نام علمی Artemisia aucheri از سه ناحیه مختلف ایران (سمنان، مازندران و اصفهان) در سال 1400 جمع آوری و پتانسیل آنتی اکسیدانی این اکوتیپ ها ارزیابی شد. در این تحقیق، خواص دارویی از جمله محتوای آنتی اکسیدانی (با دو روش DPPH و FRAP)، مقدار فنل کل و فلاونوئید در عصاره های قطبی (اتانول) و غیرقطبی (اتیل استات) و درصد و تنوع ترکیبات اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. اکوتیپ سمنان دارای بیشترین فعالیت آنتی اکسیدان (95/15 درصد) می باشد. حلال غیرقطبی اتیل استات فعالیت احیاکنندگی بالاتری را نشان داده که این مورد بیانگر این است که نوع حلال مورد استفاده در عصاره گیری بر فعالیت آنتی اکسیدانی بسیار موثر می باشد. اکوتیپ اصفهان دارای بیشترین محتوای فنلی در عصاره قطبی (62/62 میلی گرم معادل اسید گالیک بر گرم وزن خشک) و اکوتیپ مازندران بیشترین محتوای فلاونوئیدی را در عصاره غیرقطبی (8/52 میلی گرم معادل کورستین بر گرم وزن خشک) نشان داد. اکوتیپ سمنان دارای بیشترین ترکیبات مونوترپن اکسیژن دار، بیشترین ترکیب در اسانس را در بین دیگر اکوتیپ ها دارا بود. این نتایج بیانگر این مورد هستند که گونه A. aucheri دارای منابع غنی آنتی اکسیدان های طبیعی بوده و می توانند در صنایع غذایی و دارویی کاربرد فراوان داشته باشند. تنوع محتویات فنلی، ترکیبات اسانس و آنتی اکسیدانی مشاهده شده در سه اکوتیپ مورد مطالعه می تواند به علت عوامل مختلف اکولوژیکی، ژنتیکی، جغرافیایی و فاکتورهای تغذیه ای باشد.

    کلید واژگان: آرتمیزیا, DPPH, فنل, عصاره قطبی, عصاره غیر قطبی
    Sepideh Houshmand, Saeideh Alizade *, Sahebali Bolandnazar, Elyas Aryakia
    Introduction

    Taking into account Iran's unique meteorological and biological characteristics due to its geographic position. This has contributed to the variety and abundance of plant species cultivated there. The Artemisia species, which are among Iran's most valuable plants, are members of the Asteraceae family and are found across the country in reasonably large numbers. Antioxidants now play an indisputable role in the food, pharmaceutical, and healthcare industries. Given that the antioxidant capability is greatly influenced by the kind of solvent used, the technique used to extract the plants that were harvested from each location, as well as other factors like the weather, altitude, and light. The substantial antioxidant activity of phenolic and flavonoid compounds and their protective significance in cancer illnesses are caused by these compounds' regenerative properties.

    Materials and Methods

    In this work, Artemisia aucheri, a medicinal plant, was gathered from Semnan, Mazandaran, and Isfahan in Iran, and the antioxidant activity of these ecotypes was assessed. In this study, the quantity of total phenol and flavonoids in polar (ethanol) and non-polar (ethyl acetate) extracts, as well as the proportion and diversity of essential oil components, were assessed. Antioxidant content was also determined using the DPPH and FRAP techniques.

    Results and Discussion

    The most active antioxidant is found in the Semnan ecotype. The polar solvent of ethanol showed the strongest inhibition whereas the non-polar solvent of ethyl acetate shown stronger reducing activity, proving the importance of the extraction solvent on antioxidant activity in various processes. The non-polar extract (ethyl acetate) from the Mazandaran ecotype had the greatest flavonoid concentration, while the polar extract (ethanol) from the Isfahan ecotype had the highest phenolic content. The ethanolic extract performed the best when assessing total phenol. The most crucial elements of essential oils are oxidized monoterpenes. Oxygenated monoterpenes are present in 54.82% of the Semnan ecotype, 38.81% of the Mazandaran ecotype, and 24.41% of the Isfahan ecotype. In comparison to other ecotypes, the Semnan ecotype exhibited the most oxygenated monoterpene compounds and the greatest number of essential oil-containing compounds.

    Conclusion

    These findings suggest that A. aucheri possesses abundant natural antioxidant sources and is useful in both the food and pharmaceutical industries. A key aspect is the act of extraction, which is focused on the extraction's goal. The solvent used during extraction significantly affects the outcomes. Regarding the chemical makeup of the compounds, the solvent's polarity directly affects the solutes that are extracted. Since phenolic chemicals are more attracted to polar solvents, they are found in plant samples. The kind of flavonoids found in plants and their degree of polarity determine the variation in the quantity of flavonoid content between polar and non-polar extracts. On the other hand, a variety of ecological, genetic, regional, and dietary variables may have contributed to the variation in phenolic contents, essential oils, and antioxidant chemicals found in the three analyzed ecotypes.

    Keywords: Artemisia, DPPH, Non-Polar Extract, Phenol, Polar Extract
  • زهره سیاح هشجین، منصور مطلوبی *، فریبرز زارع نهندی، سعیده علیزاده سالطه، محمدرضا دادپور

    موسکاری و بلوالیا دو گونه زینتی پیازی خویشاوند هستند که به صورت بومی در بسیاری از مناطق ایران رشد می کنند. این گونه ها به عنوان گیاهان زینتی گلدانی و فضای آزاد کاربرد بالایی دارند. از این گیاهان در نقاطی از دنیا به عنوان گونه های خوراکی نیز استفاده شده است ولی استفاده از آن ها در ایران بسیار محدود است. به نظر می رسد این گیاهان زینتی پتانسیل معرفی به عنوان ژنوتیپ های دارای ارزش خوراکی جهت ورود به فرآیند اهلی سازی و تولید تجاری را دارا هستند. کاربرد اصلی این گیاهان به جز موارد زینتی به عنوان مواد موسیلاژی و پرکننده در آشپزی مطرح است، گرچه به علت دارا بودن ترکیبات فنولی و ساپونینی، در ایجاد طعم و مزه نیز دخالت دارند. در پژوهش اخیر جنس موسکاری شامل comosum، botryoides و neglectum و یک گونه از جنس بلوالیا از رویشگاه های طبیعی جمع آوری شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند. این گیاهان برای سنجش ظرفیت آنتی اکسیدانی، فنول کل، ساپونین، موسیلاژ، آلکالوئید و استروئید  کل در عصاره برگ و پیاز انتخاب شدند. با بررسی جمیع موارد و ارزیابی متابولیت های گوناگون این گیاه، می توان چنین جمع بندی نمود که گونه M. comosum ژنوتیپی مناسب برای ورود به فرآیند اهلی سازی و همچنین به عنوان والد برای برنامه های هیبریداسیون است. از طرفی ژنوتیپ کمتر معرفی شده Bellevalia paradoxa نیز در مجموع دارای خصوصیات ارزشمندی است و به نظر می رسد ادامه مطالعات در مورد این ژنوتیپ نیز رویکردی صحیح خواهد بود.

    کلید واژگان: ترکیبات فنولی, ساپونین, ظرفیت آنتی اکسیدانی, کلاغک, موسیلاژ
    Zohreh Sayyah Hashjin, Mansour Matloobi *, Fariborz Zaare Nahandi, Saeideh Alizadeh Salte, Mohamad Reza Dadpour

    Muscari and Bellvalia are related ornamental bulbous plants that grow natively in several areas of Iran. These species are highly used as potted and outdoor ornamental plants. Also, these plants have been used as edible species in some regions, but they are not common in Iran. These ornamental plants have the potential to be introduced as valuable edible genotypes and enter the process of domestication and commercial production. Besides ornamental uses, these plants are used primarily as mucilage and filler in cooking. Moreover, various phenolic and saponin compounds affect flavor, too. In the present study, the physicochemical properties of three species of Muscari, including comosum, botryoides, and neglectum, and one species of Bellevalia from native places were evaluated. These antioxidant capacity, total phenol, and total content of saponin, mucilage, alkaloids, and steroids in leaf and bulb extracts were examined. By evaluating the various metabolites of proposed plants, it can be concluded that M. comosum is a suitable genotype for entering the domestication process and as a parent for hybridization. Also, the lesser-known genotype, Bellevalia paradox, in addition to being an ornamental plant, has valuable nutritional properties, and further studies on this genotype will have an appropriate approach.

    Keywords: Antioxidant Capacity, Grape Hyacinth, Mucilage, Phenolic Compound, Saponin
  • هاجر والی پور، جلیل شفق کلوانق*، کاظم قاسمی گلعذانی، سعیده علیزاده سالطه، مینا امانی
    اهداف

    ارزیابی تاثیر تیمارهای نانوسوپرجاذب و کودهای زیستی بر برخی صفات مورفوفیزیولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد دانه کلزای بهاره تحت سطوح مختلف فراهمی آب از اهداف این تحقیق بود.

    مواد و روش ها

    دو آزمایش مزرعه ای در سال های 1397 و 1398 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل براساس طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل آبیاری در سه سطح، آبیاری بعد از تبخیر 70 ،120 و 170 میلی متر تبخیر از تشتک کلاسA در کرت های اصلی و تیمارهای نانوسوپرجاذب در دو سطح (0 و 45 کیلوگرم در هکتار) و تیمارهای کودی در چهار سطح: شاهد، کیتوزان، باکتری های محرک رشد و کیتوزان + باکتری های محرک رشد به-صورت فاکتوریل در کرت های فرعی قرار گرفتند.

    یافته ها

    محتوای نیتروژن و فسفر، درصد آب برگ، درصد پوشش سبز، محتوای کلروفیل، ارتفاع بوته، تعداد شاخه و برگ در بوته، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته، محصول بیولوژیکی و به تبع آن ها محصول دانه کاهش یافتند، اما دمای برگ های کلزا افزایش یافت. کاربرد تیمارهای کودی به ویژه تیمار تلفیقی کودهای زیستی + نانوسوپرجاذب تحت تمامی سطوح آبیاری منجربه بهبود این صفات و محصول دانه کلزا به خصوص در تنش شدید گردید. کاربرد نانوسوپرجاذب به تنهایی فقط تحت تنش متوسط و شدید منجربه بهبود این صفات نسبت به عدم کاربرد آن شد.

    نتیجه گیری

    بهبود صفات مورفوفیزیولوژیکی و اجزای محصول درنهایت موجب افزایش محصول دانه گیاهان کلزا شد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که کاربرد تلفیقی نانوسوپرجاذب با کودهای زیستی می تواند روشی موثر در بهبود محصول کلزا شرایط تنش خشکی باشد.

    کلید واژگان: باکتری های محرک رشد, خشکی, صفات فیزیولوژیکی, کیتوزان, عملکرد دانه
    Hajar Valipur, Jalil Shafagh *, Kazem Ghassemi Golezani, Saeideh Alizadeh-Salteh, Mina Amani

    Background & ObjectiveThe aim of this research was to evaluate the effect of nanosuperabsorbent treatments and biofertilizers on some morphophysiological characteristics, yield and yield components of Spring Canola seed under different levels of irrigation.Methods & MaterialsThe field experiment was conducted in 2017 and 2018 as a factorial split plot based on a randomized complete block design in 3 replications. The treatments include irrigation at three levels (irrigation after evaporation of 70, 120 and 170 mm of evaporation from the Class A pan in the main plots) and nanosuperabsorbent treatments at two levels (0 and 45 kg/ha) and fertilizer treatments at four levels: control, Chitosan, growth-stimulating bacteria and chitosan + growth-stimulating bacteria were factorially placed in sub-plots.ResultsNitrogen and phosphorus content, leaf water percentage, green cover percentage, chlorophyll content, plant height, number of branches and leaves per plant, number of seeds per plant, number of seeds per plant, biological yield and consequently grain yield decreased, but the temperature Canola leaves increased. The application of fertilizer treatments, especially the combined treatment of biofertilizers + nano-superabsorbent under all irrigation levels, led to the improvement of these traits and rape seed yield, especially under severe stress. ConclusionImprovement of morphophysiological traits and product components ultimately increased seed yield. Therefore, it can be concluded that the combined application of nanosuperabsorbent with biofertilizers can be an effective method to improve grain yield under drought stress conditions.

    Keywords: Chitosan, Drought, Growth Promoting Bacteria, Physiological Characteristics, Seed Yield
  • سعیده علیزاده سالطه*، سمیه نجارزاده، جابر پناهنده، قاسم اقلیما

    متابولیت های ثانویه ساختارهای پیچیده ای دارند که سنتز شیمیایی برخی از آنها در بسیاری از موارد بسیار سخت یا غیر ممکن می باشد و ناچار باید از گیاهان استخراج شوند.  نعناع فلفلی (Mentha piperita L.)، از گیاهان دارویی مهم است که ترکیبات آن ارزش اقتصادی بالایی دارند. کاربرد الیسیتورها یکی از راهکارهای موجود برای افزایش عملکرد و تغییر در میزان اجزای اسانس می باشد. آزمایش حاضر با هدف بررسی اثر سالیسیلیک اسید و پوترسین برتغییر عملکرد و نیز ترکیبات اسانس نعناع فلفلی انجام شد.  به این منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل با استفاده از تیمارهای پوتریسین (0، 1/0 و 1 میلی مولار) و اسید سالیسیک (0، 1/0 و 1 میلی مولار) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار بصورت مزرعه ای اجرا شد. نتایج به دست آمده  نشان داد که میانگین عملکرد اسانس با کاربرد سالیسیک اسید 1 میلی مولار به طور قابل توجهی نسبت به شاهد (1/41 درصد) افزایش یافت. در مجموع 24 ترکیب در اسانس اندام هوایی نعناع فلفلی شناسایی شد که ترکیبات اصلی اسانس شامل منتون (14/26)، منتول (21/23)،  8،1-سینئول (49/7) و ال-منتول (73/6) درصد بود. بنا بر نتایج بدست آمده، غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید و پوتریسین تولید ترکیبات منتون، منتول، ال منتول و متیل استات اسانس را نسبت به شاهد افزایش داد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین داده ها نشان داد که میزان ال-منتول از 57/4 تا 73/6 درصد متغیر بود. بیشترین میزان آن در تیمار با سالیسیلیک اسید 1 میلی مولار حاصل شد. اثرات غلظت های مختلف پوتریسین تاثیر معنی داری در افزایش ال-منتول نسبت به شاهد نداشت. نتایج نشان داد که تیمار با سالیسیلیک اسید موجب کاهش میزان پولگون در اسانس نبست به شاهد شد. کمترین میزان پولگون در تیمار پوتریسین 1/0 میلی مولار (79/2 درصد) و سالیسیلیک اسید 1 میلی مولار (04/3 درصد) بدست آمد. نتایج همبستگی بین ترکیبات اسانس نشان داد که منتون با متیل استات، کاریوفیلن اکسید و منتوفوران دارای همبستگی مثبت و معنی دار در سطح یک درصد و با نئومنتول دارای همبستگی منفی و معنی دار در سطح احتمال پنج درصد می باشد. کمیت و کیفیت اسانس نعناع فلفلی تحت تاثیر محلول پاشی غلظت های مختلف اسیدسالیسیلیک و پوتریسین قرار گرفت. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از تیمار اسیدسالیسیلیک 1 میلی مولار بیشترین تاثیر را در افزایش اسانس و ترکیبات اصلی اسانس در نعناع فلفلی داشت. نتایج این پژوهش می تواند برای کاربرد در کشاورزی مدرن جهت افزایش کیفیت اسانس نعناع فلفلی مفید باشد.

    کلید واژگان: عملکرد اسانس, محرک های زیستی, منتون, نعناع فلفلی
    Saeideh Alizadeh-Salteh *, Somayeh Najjarzadeh, Jaber Panahandeh, Ghasem Eghlima
    Introduction

    Secondary metabolites have a complex structure which is produced by chemical bio-synthesis. Therefor, they are mostly extracted from wild or cultivated plants. The essences are natural, complex and volatile secondary metabolites which are mostly produced in medicinal and aromatic plants. Peppermint (Mentha piperita L.), a hybrid from M. aquatica and M. spicata, is an herbaceous and perennial plant belonging to Lamiaceae family.  It is widely cultivated in temperate regions of Europe, Asia, America, India and Mediterranean countries due to its commercial value and unique odor.

    Materials and Methods

    In order to investigate the influence of putrescine treatment at three levels including 0, 0.1 and 1 mM, and salicylic acid treatment at three levels including 0, 0.1 and 1 mM, on the yield performance and essence components of peppermint, a field factorial experiment was performed based on complete blocks design with three replications at Research Station of Tabriz University during 2019. Peppermint seedling were prepared from Agricultural Jihad Organization of Bostan Abad and cultivated at a distance of 30×30 cm. Foliar application of salicylic acid and putrescine was carried out twice during vegetative stage of plants (with one week interval). Harvesting and bio-chemical assessments were done at stage of 25 % flowering. The essential oil of peppermint was assessed to identify its main components.   

    Results and Discussion

    The results of the current study showed that the average yield of essential oil in plants treated with 1 mM salicylic acid was significantly increased compared to the control. A total of 24 compounds were identified in the essential oil of peppermint aerial parts. The main components of the essential oil were included menthone, menthol, L-menthol and 1,8-cineole. Menthone and menthol constituted 26.14 and 23.21 % of essential oil, respectively. Different concentrations of salicylic acid and putrescine increased the production rate of menthone, menthol, l-menthol and methyl acetate compounds in the essential oil compared to the control. The concentration of 1 mM salicylic acid had the greatest effect on the production of essential oil compounds. The correlation results between essential oil compounds showed that menthone has a positive and significant correlation with methyl acetate. Similarly, foliar application of salicylic acid (10 mM) and indole-3-acetic acid (1.5 mg L-1) increased the content of main component of peppermint and lemon balm. In the other study, foliar application of lemon balm plants with salicylic acid and putrescine caused a considerable increase in monoterpenes and sesquiterpenes content which was in line with obtained results of the present study.      

    Conclusion

    The plant growth regulators used in this research increased the yield and composition of the essential oil of aerial parts of peppermint, which shows that both salicylic acid and putrescine have a high potential in increasing the potency and chemical composition of the essential oil in the peppermint plant and probably in other aromatic crops. Therefore, foliar application of salicylic acid and putrescine during vegetative growth of peppermint could be introduced as influential technique to improve qualitative and quantitative characteristics of this aromatic and medicinal plant.

    Keywords: : Essential Oil Compounds, Biological Elicitor, Menthone, Peppermint
  • مینا امانی، سعیده علیزاده سالطه*، محسن سبزی نوجه ده، مهدی یونسی حمزه خانلو

    مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عملکرد کمی و کیفی گیاه ‏ریحان‎ در شرایط گلخانه ‎ای تحت تاثیر تنش کمبود آب به همراه مایه زنی قارچ تریکودرما بر روی صفات ‏مورفولوژیکی از جمله عملکرد بخش هوایی (عملکرد اقتصادی ریحان)، رنگیزه های فتوسنتزی، درصد و عملکرد اسانس این گیاه انجام شد. ‏آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح ‏پایه بلوک‎ ‎های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر و مطالعات آزمایشگاهی در آزمایشگاه های پایه و عمومی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر در سال 1398 و 1399 انجام گرفت. فاکتورهای ‏آزمایشی شامل سطوح مختلف تنش کمبود آب (25، 50 و 75 درصد ظرفیت ‏مزرعه ای و تیمار شاهد یا 100 درصد ظرفیت مزرعه ای) و ‎یک گونه ‏تجاری قارچ تریکودرما (‏‎Trichoderma harzianum Na-lac. ‎‏) با تراکم جمعیتی 109 و 106 اسپور در هر میلی لیتر مایه تلقیح ‏و تیمار شاهد بود. افزایش سطح تنش ‏کم آبی باعث کاهش عملکرد اقتصادی گیاه ریحان گردید. ‏با اعمال تنش کم آبی محتوای اسانس در تنش های ملایم (7/0 درصد) و متوسط (8/0 درصد) افزایش یافت، ولی عملکرد اسانس تفاوت معنی داری با شاهد نداشت و ارتفاع بوته (28/0 سانتی متر)، تعداد برگ و رنگیزه های گیاهی تحت تنش کم آبی کاهش یافتند. با توجه به نتایج آزمایش می توان بیان کرد که قارچ تریکودرما با ‏تراکم جمعیتی 106 (اسپور در هر میلی لیتر مایه تلقیح) تاثیر بهتری بر بیشتر شاخص های رشد داشت، درحالی ‏که تاثیر قارچ تریکودرما با تراکم جمعیتی ‏‏109 (اسپور در هر میلی لیتر مایه تلقیح) بر روی صفات مهمی مثل عملکرد وزن تر اندام هوایی (2/213 گرم)، درصد (7/0 درصد) و ‏عملکرد اسانس بیشتر بود. در نهایت نتایج ‏مشخص کرد که استفاده از قارچ تریکودرما در‏مقایسه ‏با شاهد (بدون تلقیح با قارچ)‏‎ ‎در شرایط تنش کم آبی قابلیت بهبود رشد گیاه را داشته و منجر به افزایش کارایی گیاه در شرایط تنش کم آبی می شود.

    کلید واژگان: اسانس, تنش غیرزیستی, صفات مورفولوژیکی, عملکرد بخش هوایی
    Mina Amani, Saeideh Sabzi-Nojadeh *, Mohsen Sabzi Nojadeh, Mehdi Younessi Hamzekhanlu
    Introduction

    Medicinal plants have long had a special place in the traditional ‎agricultural system of Iran and the use of these plants as medicine to prevent and treat diseases has been considered by ‎traditional medicine experts since ancient times. Medicinal plants with rich sources of secondary metabolites provide the ‎basic active ingredients of many medicines. Although the biosynthesis of secondary metabolites is genetically controlled, ‎but their construction is strongly influenced by environmental factors. One of the important climatic factors that affect the ‎distribution of plants around the world and can cause morphological, physiological and biochemical changes in the plant is ‎the lack of available water. Basil (Ocimum basilicum L.) seems to show little resistance to water stress. For this reason, there is a need for protective mechanisms for the ‎basil plant against stress due to water shortage. Plants are able to reduce or eliminate the effects of water shortage ‎stress by coexisting with a number of soil microorganisms. ‎Coexistence relationship plant with T. harzianum fungi is one of the ways to reduce dehydration ‎in plants. These mushrooms by altering some of the root properties and absorbing nutrients in the host plants, they reduce ‎the destructive effects of water shortage stress. Observing the positive effect of these fungi in increasing the absorption of nutrients from the soil, improving plant water relations, increasing water use efficiency in plants and finally increasing plant resistance to water deficit stresses on the one hand and on the other hand. The existence of water crises in different countries has prompted researchers to further study this aspect of the symbiotic relationship between the host plant and Trichoderma harzianum. ‎

    Materials and Methods

    Present study was performed to investigate the effect of T. harzianum on the antioxidant content of Ocimum basilicum under water deficit stress. It is also intended to evaluate the effects of an endophytic fungi namely T. harzianum on the shoot yield, photosynthetic pigments, content and yield of essential oil from O. ‎basilicum under water deficit stress. All experiments were performed as the factorial based on completely randomized design blocks with three replications in greenhouse condition. The experimental factors were the different irrigation regimes including 100, 75, 50 and 25% of field capacity and two concentrations of the T. harzianum (106 and 109 CFU/ml). At the beginning of flowering, water deficit stress was applied at four levels of 25, 50, 75 and the control treatment (100 percent) of field capacity until three weeks later. The application of water stress was such that the pots were weighed daily and the moisture deficiency in each treatment was removed by watering the pots until reaching the desired treatment level. After applying the stress, sampling and measuring traits were done at the full flower stage. After the plants reach the full flowering period, various traits including plant height, number of leaves, fresh and dry weight yield of the plant (as the economic yield of basil) and fresh and dry weight yield of roots per square meter, chlorophyll a, b, total (T), carotenoid, colonization percentage, yield and essential oil content were measured in all the plants in the pots.

    Results and Discussion

    Increasing the level of water stress reduced the economic performance of basil (O. basilicum). Coexistence with Trichoderma reduced the destructive effects of dehydration on the plant. With the application of dehydration stress, the essential oil content increased in mild and moderate stresses, but the yield of essential oil did not differ significantly from the control and plant height, number of leaves and plant pigments decreased under dehydration stress. According to the experimental results, it can be said that Trichoderma with a population density of 106 (spores per ml of inoculum) had a better effect on most growth indices, while the effect Trichoderma with a population density of 109 (spores per milliliter of inoculum) on important traits such as shoot fresh weight yield (212.2 g), percentage (0.7%) and essential oil yield It was higher. According to the obtained results, it can be stated that inoculation of basil with Trichoderma increased the percentage and yield of essential oil in both water stress and non-stress conditions, and considering that in cultivation of plants the goal is to increase the effective substance. It is in these plants.

    Conclusion

    Finally, the results indicated that the use of Trichoderma mushroom in comparison with the control (without inoculation with the fungus) under water stress conditions has the ability to improve plant growth and leads to an increase in plant efficiency under water stress conditions.

    Keywords: Abiotic Stress, Aerial Part Performance, Essential Oil, Morphological Traits
  • سپیده هوشمند، سعیده علیزاده سالطه*، صابحعلی بلند نظر، الیاس آریاکیا

    از جمله گیاهان با ارزش ایران، گونه های جنس Artemisia متعلق به تیره Asteraceae می باشند که پراکندگی نسبتا وسیعی در نقاط مختلفی از ایران دارند. پتانسیل آنتی اکسیدانی به میزان قابل توجهی با ماهیت حلال، روش استخراج گیاه جمع آوری شده از هر منطقه، بستگی به پارامترهای زیادی ازجمله آب و هوا، ارتفاع و نور دارد. در این مطالعه، گیاه دارویی افسنطین با نام علمی Artemisia absinthium از 3 ناحیه مختلف ایران جمع آوری و پتانسیل آنتی اکسیدانی این اکوتیپ ها ارزیابی شد. در این پژوهش خواص دارویی ازجمله فعالیت آنتی اکسیدانی (با دو روش DPPH و FRAP)، مقدار فنول و فلاونویید کل در عصاره های قطبی (اتانول) و نیمه قطبی (اتیل استات)، درصد و تنوع ترکیبات اسانس مورد ارزیابی قرار گرفت. اکوتیپ گیلان دارای بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی بود و در مجموع اکوتیپ سمنان کمترین بازداری آنتی اکسیدانی را از خود نشان داد و حلال نیمه قطبی اتیل استات فعالیت احیاکنندگی بالاتری را نشان داد، که این مورد بیانگر این است که نوع حلال مورد استفاده در عصاره گیری بر فعالیت آنتی اکسیدانی بسیار موثر می باشد. در اکوتیپ های بررسی شده از دامنه 65/78 تا 58/92 درصد در روش DPPH و از 76/11 تا 88/18 (در میلی مول آهن) در روش FRAP به دست آمد. اکوتیپ گیلان دارای بیشترین محتوای فنولی در عصاره قطبی و اکوتیپ گلستان بیشترین محتوای فلاونوییدی را در عصاره نیمه قطبی نشان داد. اکوتیپ سمنان بیشترین ترکیبات مونوترپن اکسیژن دار و بیشترین ترکیب در اسانس را در بین دیگر اکوتیپ ها دارا بود. اکوتیپ گلستان دارای بیشترین درصد اسانس در بین دیگر اکوتیپ ها بود. تنوع محتویات فنولی، ترکیبات اسانس و آنتی اکسیدانی مشاهده شده در سه اکوتیپ مورد مطالعه می تواند به علت عوامل مختلف اکولوژیکی، ژنتیکی، جغرافیایی و فاکتورهای تغذیه ای باشد.

    کلید واژگان: افسنطین, DPPH, FRAP, عصاره قطبی, عصاره نیمه قطبی
    Sepideh Houshmand, Saeideh Alizadeh- Salteh*, Sahebali Bolandnazar, Elyas Aryakia

    Among the valuable plants of Iran, the Artemisia species belongs to the Asteraceae family, which is relatively widely distributed in different parts of Iran. Considering that the antioxidant potential is significantly dependent on the nature of the solvent, the extraction method of the plant collected from each region also depends on many parameters such as weather, altitude, and light. In this study, wormwood (Artemisia absinthium) was collected from three different regions of Iran and the antioxidant potential of these ecotypes was evaluated. In this research, the medicinal properties, including the antioxidant content (by DPPH and FRAP assays), flavonoid content (TFC), and total phenol (TPC) were evaluated in polar (ethanol) and semi polar (ethyl acetate) extracts, and the percentage and variety of essential oil compounds were evaluated. The Gilan ecotype has the most antioxidants, The Semnan ecotype showed the least antioxidant inhibition, and the non-polar solvent ethyl acetate showed a higher regenerating activity, which indicates that the type of solvent used in extraction is very effective for antioxidant activity. The AC values of the ecotypes ranged from 78.65 to 92.58 % extract (by DPPH assay) and from 11.76 to 18.88 Mmol Fe (by FRAP assay) respectively. Gilan ecotype has the highest phenolic content in polar extract, and the Golestan ecotype showed the highest flavonoid content in non-polar extract. Semnan ecotype had the most oxygenated monoterpene compounds, and the most composition in essential oil among other ecotypes. Golestan ecotype had the highest percentage of essential oil among other ecotypes. The diversity of phenolic contents, essential oil, and antioxidant compounds observed in the three studied ecotypes can be due to various ecological, genetic, geographical, and nutritional factors.

    Keywords: Artemisia absinthium, DPPH, FRAP, Polar extract, Semi polar extract
  • یاسر سروری طالش مکائیل، سعیده علیزاده سالطه*

    جوانه زنی، رشد، عملکرد و کیفیت محصولات بوسیله مواد بذری تعیین می شوند که می توان توسط تیمارهای قبل از کاشت، با مشارکت عوامل ‏فیزیکی مختلف از‎ ‎جمله میدان الکتریکی، میدان مغناطیسی، تابش لیزر و اشعه میکروویو بهبود بخشید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی ‏جوانه زنی بذر سرخارگل پس از اعمال تیمارهای میدان الکترومغناطیس می باشد.‏‎ ‎آزمایش حاضر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با سه ‏تکرار شامل شدت میدان مغناطیسی ثابت (100 میلی تسلا) و 11 بازه زمانی قرارگیری در معرض میدان مغناطیسی (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30، ‏‏35، 40، 45، 50 و 55 دقیقه) اجرا شد. نتایج نشان داد که، اعمال میدان مغناطیسی باعث افزایش معنی دار درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، ‏وزن تر ساقه چه و ریشه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه، طول ریشه چه، نسبت طول ریشه چه به طول ساقه چه، نسبت وزن خشک ریشه چه به ‏وزن تر آن و نسبت وزن خشک ساقه چه به وزن تر آن شد و نیز تاثیر میدان مغناطیسی بر میزان وزن تر ریشه چه و طول ساقه چه معنی دار نشد. ‏بهترین تاثیر میدان مغناطیسی در بازه زمانی 10 دقیقه با شدت ثابت بدست آمد. به طورکلی بذر گیاه سرخارگل به کاربرد میدان مغناطیسی ‏واکنش مثبت نشان داد و مولفه های جوانه زنی با این پیش تیمار بذر افزایش معنی داری پیدا کرد. ‏

    کلید واژگان: جوانه زنی, سرخارگل, طول ریشه چه, میدان مغناطیسی.‏‎ ‎
    Yaser Sarvari Taleshmekaeel, Saeideh Alizadeh-Salteh *
    Introduction

    Germination, growth, yield and quality of crops are determined by seed material, which can be ‎‎improved by pre-planting treatments with the participation of various physical factors including ‎‎electric field, magnetic field, laser radiation and microwave radiation. Stimulation before sowing ‎seeds with a magnetic field includes a constant magnetic field generated by permanent magnets ‎and electromagnets, as well as a variable magnetic field. The variable magnetic field is generated ‎by specially designed electromagnets. The biological behavior of seeds, roots, pollen grains and ‎buds of some plants changes under electromagnetic fields. For this reason, studies have been ‎conducted on the side effects of this field on the germination response and seedling growth and ‎yield in some plants. Plant cells have a negative charge that can absorb positively charged ions. ‎Cytochemical studies have shown that root cells exposed to a weak magnetic field compared to ‎control cells show a state of calcium saturation in the cytoplasm of all their organs. Magnetic ‎fields affect both the activity of ions and the polarization of bipolar molecules in living cells. The ‎magnetic field also stimulates cell metabolism and mitosis in cells. Meristematic plants become ‎plants. Variable magnetic fields, if used properly, have a great stimulatory effect on cell ‎proliferation and the growth of plants and fungi. According to studies, the use of ‎electromagnetic field may also affect the seed germination of medicinal plants and improve seed ‎germination, but taking into account that the intensity and duration of these pretreatments It can ‎have different effects in different seeds, it is better to do studies with different intensities and ‎durations of these treatments before recommending these methods for commune failure. Due to ‎the great medicinal properties of Echinacea and the lack of information about the effect of these ‎treatments on germination of this species, the aim of this study was to investigate the germination ‎of Echinacea seeds after electromagnetic field treatments.Therefore, the aim of the ‎present study ‎was to investigate the germination of Echinacea seeds after electromagnetic field ‎treatments. ‎

    Methodology

    In order to investigate the intensity of 100 ms and the duration of the magnetic field on the ‎germination components of Echinacea seeds in the laboratory of production and processing of ‎medicinal plants, Faculty of Agriculture, University of Tabriz in a completely randomized design ‎with three replications in 2015 Done. Experimental treatments included a constant magnetic field ‎strength (100 ms) and the duration of exposing the seeds to a constant magnetic field for 5, 10, ‎‎15, 20, 25, 30, 35, 40, 45, 50 and 55 minutes and control treatment (without magnetic field ‎exposure). The dried seeds were placed in batches of 75 in a thin transparent plastic tube between ‎the poles of the magnet with a constant magnetic field strength and time required, and then ‎placed in batches of 25 in each petri dish. To apply the magnetic field, a magnetic field inductor ‎was used, which consisted of a pair of magnets with the ability to adjust the distance from each ‎other. The two magnets were embedded in the machine so that they were attracted to each other. ‎The distance between the two magnets was adjusted by measuring the intensity of the magnetic ‎field with a teslamter device so that the magnitude of the magnetic field was 100 milliseconds. ‎First, the seeds were disinfected by soaking in 10% sodium hypochlorite for three minutes and ‎then washed several times using distilled water to remove residual sodium hypochlorite from the ‎seed surface. In this experiment, after applying the treatments, 25 seeds of each treatment were ‎placed in three replications in a nine-centimeter dish with a Whatman filter paper. The petri ‎dishes were then placed in a germinator at 22 ° C for 12 hours for germination for 15 days. The ‎number of germinated seeds (2 mm rootlet exit was considered as germination criterion) was ‎counted and recorded daily. On the last day, to obtain the length of the root and stem, first the ‎root was separated from the stem and their length was measured with a ruler, as well as the fresh ‎weight of the root and stem. Which was calculated by the scales with an accuracy of 0.001 and ‎then to obtain the dry weight of the samples, after weighing, they were placed in an oven at 70 ° ‎C for 24 hours and finally the weight Their dryness was calculated by a scale with an accuracy of ‎‎0.001. Also, ratio of root length to stem length, ratio of root dry weight to fresh weight of root ‎and ratio of dry weight of stem to fresh weight of stem Was calculated. The following equations ‎were used to determine the germination rate (GS) and germination percentage (G%).‎

    Conclusion

    The results of analysis of variance showed: root dry weight, shoot dry weight, germination rate, ‎ratio of root dry weight to fresh root weight and ratio of stem dry weight to fresh weight of stem ‎At the level of 1% probability and fresh weight of stem, root length, germination percentage and ‎ratio of root length to stem length were significant at 5% probability level and fresh weight of ‎root And shoot length was not significant. Comparison of means showed that the highest fresh ‎weight of shoots in 15 minutes treatment (exposure to magnetic field), highest dry weight of ‎shoots and shoots, root-shoot length, germination percentage And germination rate and ratio of ‎root length to stem length in 15 minutes treatment (exposure to magnetic field) and maximum ‎root dry weight to root fresh weight and stem dry weight to Stem fresh weight in 20 minutes ‎treatment (magnetic field exposure) and the lowest amount of root and stem fresh weight, root ‎dry weight, root length, ratio of root length to Stem length and shoot to dry weight ratio of shoot ‎to fresh weight in 50 minutes (exposure to magnetic field), minimum shoot dry weight and shoot ‎length in 30 minutes (exposure Magnetic field exposure), the lowest percentage and germination ‎rate in 20 minutes treatment (magnetic field exposure) and the lowest ratio of root dry weight to ‎fresh root germ weight in control (without exposure Magnetic field) was observed. Based on the ‎results obtained from the comparison of means, 10 minutes of treatment (magnetic field ‎exposure) had the greatest effect on the measurement components compared to the control.The ‎magnetic field not only allows water to penetrate the seed faster, but also affects the rate of ‎enzymatic reactions. Increased water absorption in the first stage caused the inflammation of the ‎seeds to be affected by the magnetic field, which resulted in an increase in their fresh weight. ‎The magnetic field reduces the surface tension and viscosity of water, as well as the latent heat ‎of vaporization, which eventually leads to rapid evaporation of water. These three phenomena are ‎related to the power of action designated as hydrogen bonding. Changes in these indices lead to ‎faster penetration of water into the seeds, causing faster and more effective germination of seeds.‎

    Keywords: Seed germination, (Echinacea purpurea L.), Length of root, Magnetic field. ‎
  • مینا امانی، محسن سبزی نوجه ده*، سعیده علیزاده سالطه، مهدی یونسی حمزه خانلو
    اهداف

    قارچ های میکوریز آربوسکولار از عوامل بهبوددهنده رشد و عملکرد ‏گیاهان هستند. این قارچ‎‏ ‏‎ها از طریق ایجاد ‏تغییرات ‏در برخی از خصوصیات ریشه و جذب عناصرغذایی در ‏گیاهان میزبان موجب تخفیف در اثرات تخریبی حاصل ‏از تنش کمبود آب می‎‏ ‏‎شوند. مطالعه حاضر با ‏هدف ارزیابی عملکرد کمی و کیفی گیاه دارویی ‏ریحان‎ ‎در شرایط گلخانه-‏‏‎ای تحت تاثیر تنش رطوبت به همراه سه گونه ‏قارچ میکوریز آربوسکولار بر روی صفات ‏مورفولوژیکی یا زراعی، ‏رنگیز ه های گیاهی، درصد و عملکرد اسانس این گیاه انجام شد. ‏

    مواد و روش ها

    ‏آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح ‏پایه بلوک‎‏ ‏‎های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. ‏فاکتورهای ‏آزمایشی شامل تنش رطوبت در چهار سطح 25‏‎ ‎‏(تنش شدید)، 50 (تنش متوسط)، 75 (تنش ملایم) و 100 ‏‏(بدون تنش) درصد ‏ظرفیت ‏مزرعه ای، سه گونه قارچ میکوریز آربوسکولارClarodeoglomus etunicatum (Glomus ‎etunicatum), Funneliformis mosseae (Glomus mosseae), Rhizophagus irregularis (Glomus ‎intraradices)‎‏‎‏ و‏ تیمار شاهد بود. ‏

    یافته ها

    مطابق نتایج به دست آمده ‏افزایش سطح تنش ‏کم‎ ‎آبی باعث کاهش عملکرد بخش هوایی، به عنوان عملکرد ‏اقتصادی ریحان گردید اما همزیستی با میکوریز باعث ‏کاهش اثرات مخرب تنش کم‎ ‎آبی بر گیاه شد. ‏مقادیر پایین و ‏متوسط تنش کم‎ ‎آبی ‏درصد اسانس را افزایش و ‏عملکرد اسانس را کاهش داد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج آزمایش می توان بیان کرد که ‏F. mosseae‏ در مقایسه با سایر گونه ها تاثیر بیشتری در ‏‏بهبود ‏اثرات سوء ناشی از تنش کم آبی در اکثر صفات مورد ارزیابی داشت. درحالی که تاثیر قارچ‏‎ R. irregularis ‎‏بر ‏درصد و عملکرد اسانس بالاتر از گونه ‏‎ F. mosseae‏‏بود.

    کلید واژگان: اسانس, تنش کم آبی, ریحان, عملکرد زراعی, میکوریز آربوسکولار.‏
    Mina Amani, Mohsen Sabzi Nojadeh *, Saeideh Alizadeh-Salteh, Mehdi Younessi Hamzekhanlu
    Background & Objective

    ‎‏ ‏Mycorrhiz species are factors that improve plant growth and yield. The ‎effects of these fungi are ‎exerted by altering some of the root properties and absorbing nutrients in the ‎host plants under water ‎stress conditions. The aim of this study was to evaluate the quantitative and ‎qualitative yield of basil in ‎greenhouse conditions under the influence of different levels of soil ‎moisture and three species of ‎mycorrhiza on morphological or agronomic traits, plant pigments, ‎percentage and Essential oil function. ‎

    Methods & Materials:

     The experiment was factorial with a randomized complete block design with ‎three replications in ‎‎greenhouse conditions. Experimental factors include soil moisture at four levels of ‎‎25 (severe stress), 50 ‎‎(moderate stress), 75 (mild stress) and 100 (no stress) percent of field capacity, ‎three species of ‎mycorrhiza fungi Clarodeoglomus etunicatum (Glomus etunicatum), Funneliformis ‎mosseae (Glomus mosseae), Rhizophagus irregularis (Glomus intraradices) and control treatment.‎

    Results

    ‎According to the results, increasing the level of water stress reduced the performance of the ‎aerial part ‎yield, as the economic performance of basil, but coexistence with mycorrhizae reduced the ‎destructive ‎effects of water stress. Different species of mycorrhiz had positive effects on increasing ‎plant ‎pigments. ‎

    Conclusion

    According to the experimental results, it can be said that F. mosseae‏ ‏compared to other ‎species had a greater effect in improving the adverse effects of dehydration stress in most of the ‎evaluated traits. While the effect of G. intraradicse on the percentage and yield of essential oil was ‎higher than F. mosseae.

    Keywords: Basil, Crop yield, Essential Oil, ‎‏ ‎Mycorrhiza, Water stress.‎
  • مینا امانی، سعیده علیزاده سالطه*، محسن سبزی نوجه ده، مهدی یونسی حمزه خانلو
    هدف

    بهره گیری از رابطه همزیستی گیاه با قارچ های تریکودرما یکی از راه کارهای کاهش تنش کم آبی در گیاهان به شمار می رود. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر قارچ تریکودرما بر ویژگی های آنتی اکسیدانی گیاه دارویی ریحان (Ocimum basilicum L.) در شرایط تنش کم آبی انجام شد.

    روش پژوهش:

     این آزمایش در گلخانه گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر و مطالعات آزمایشگاهی نیز در آزمایشگاه های پایه و عمومی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اهر (دانشگاه تبریز) در سال 1399 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‎ ‎ های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل سطوح مختلف تنش کمبود آب شامل تنش شدید (25 درصد ظرفیت مزرعه ای)، تنش متوسط (50 درصد ظرفیت مزرعه ای)، تنش ملایم (75 درصد ظرفیت مزرعه ای) و بدون تنش (شاهد) هر یک از گلدان ها و ‎یک گونه ‏تجاری قارچ ‏‎Trichoderma harzianum Na-lac‎‏ با غلظت ‏های 109 و 106 اسپور در هر میلی لیتر مایه تلقیح ‏بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ‏با اعمال تنش کم آبی میزان مالون دی آلدهید، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز، فعالیت آنتی اکسیدانی و فلاونویید کل افزایش یافت. غلظت 106 اسپور در هر میلی لیتر تاثیر بهتری بر بهبود شاخص های مذکور داشت.

    نتیجه گیری

    استفاده از قارچ تریکودرما در ‏مقایسه ‏با شاهد (بدون تلقیح با قارچ)‏‎ ‎می‎ ‎تواند‎ ‎ابزار مناسبی ‏برای بهبود صفات فیزیولوژیکی و فعالیت های آنتی اکسیدانی در ‏شرایط تنش کم ‎ ‎آبی باشد.

    کلید واژگان: تنش کمبود آب, فعالیت آنتی اکسیدانی, فلاونوئید کل, فنول کل, گیاهان دارویی
    Mina Amani, Saeideh Alizadeh-Salteh *, Mohsen Sabzi Nojadeh, Mehdi Younessi Hamzekhanlu
    Objective

    Taking advantage of the symbiotic relationship between plants and Trichoderma fungi is one of the ways to reduce water stress in plants. The present study was conducted in order to investigate the effect of Trichoderma fungus on the antioxidant properties of the basil medicinal plant (Ocimum basilicum L.) under water stress conditions.

    Methods

    This experiment was carried out in the greenhouse of the Department of Horticulture Sciences of Ahar Faculty of Agriculture and Natural Resources and laboratory studies in the basic and general laboratories of Ahar Faculty of Agriculture and Natural Resources (University of Tabriz) in 2019 in a factorial manner based on a randomized complete block design with three repetitions. The treatments included different levels of water deficit stress, including severe stress (25% of field capacity), moderate stress (50% of field capacity), mild stress (75% of field capacity), and no stress (100% of field capacity). Each pot contained a commercial mushroom species Trichoderma harzianum Na-lac with concentrations of 109 and 106 spores per milliliter as the inoculum.

    Results

    The results showed that the amount of malondialdehyde, catalase and peroxidase, antioxidant activity and total flavonoid increased with the application of dehydration stress. The concentration of 106 spores per milliliter had a better impact on improving the mentioned indicators. Based on this, Trichoderma fungus proves effective when improving the antioxidant status of plants under drought stress and can prevent the effects of oxidative stress in plants by reducing the oxygen free radicals produced.

    Conclusion

    The results indicated that the use of Trichoderma mushroom in comparison with the control (without inoculation with the mushroom) can be a suitable tool to improve the physiological traits and antioxidant activities in the conditions drought stress.

    Keywords: Antioxidant activity, medicinal plants, total phenol, Total Flavonoid, water deficit stress
  • مینا امانی، محسن سبزی نوجه ده*، سعیده علیزاده سالطه، مهدی یونسی حمزه خانلو، بیوک آقا فرمانی، حسین هاتف هریس، شیوا محمدیان، سودا پیرطریقت

    کمبود آب یکی از عوامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان می باشد که به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران به طرق مختلف باعث محدودیت کاشت گیاهان و کاهش عملکرد محصول می شود. بهره گیری از رابطه همزیستی گیاه با قارچ های میکوریزای آربوسکول دار یکی از راهکارهای کاهش تنش کم آبی در گیاهان به شمار می رود. مطالعه حاضر با ‏هدف ارزیابی برخی از صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی ‏ریحان ‎در شرایط گلخانه ‏‎ای تحت تاثیر سطوح مختلف کم آبی به همراه سه گونه ‏قارچ میکوریزا به صورت فاکتوریل در قالب طرح ‏پایه بلوک‎‏ ‏‎های کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای انجام گرفت. فاکتورهای ‏آزمایشی شامل تنش کم آبی در سه سطح (تنش شدید: 25 درصد طرفیت مزرعه ای؛ تنش متوسط: 50 درصد طرفیت مزرعه ای؛ تنش ملایم: 75 درصد طرفیت مزرعه ای؛ و تیمار شاهد: 100 درصد ‏ظرفیت ‏مزرعه ای؛ و سه گونه قارچ میکوریزا شامل Glomus intraradices‎، ‏‏Glomus mosseae،‏‎Glomus etunicatum ‎‏ ‏به میزان 30 گرم در هر گلدان و تیمار شاهد (بدون تلقیح قارچ) بود. ‏مطابق نتایج به دست آمده ‏افزایش سطح تنش ‏کم آبی باعث کاهش رشد گیاهان گردید. همزیستی با میکوریزا باعث ‏کاهش اثرات مخرب تنش کم آبی بر گیاه شد. ‏با اعمال تنش کم آبی میزان مالون دی آلدهید، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز، فعالیت آنتی ‏اکسیدانی و فلاونویید کل افزایش و ‏فنول ‏کل کاهش یافت. با توجه به نتایج آزمایش می توان بیان کرد که ‏G. mosseae‏ در مقایسه با سایر گونه ها تاثیر بیشتری در ‏بهبود ‏اثرات سوء ناشی از تنش کم آبی در اکثر صفات مورد ارزیابی داشت. درحالی که تاثیر قارچ ‏G. intraradicse‏ بر فلاونویید کل، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز بالاتر از گونه ‏G. mosseae‏ بود. در نهایت نتایج ‏مشخص کرد که استفاده از قارچ میکوریزا در ‏مقایسه ‏با شاهد (بدون تلقیح با قارچ)‏‎ ‎می‎ ‎تواند‎ ‎ابزار مناسبی ‏برای بهبود صفات فیزیولوژیکی و فعالیت های آنتی اکسیدانی در ‏شرایط تنش کم‎ ‎آبی باشد. ‏

    کلید واژگان: آنزیم پراکسیداز, آنزیم کاتالاز, فلاونوئید, فنول کل, کمبود آب
    M. Amani, M. Sabzi-Nojadeh *, S. Alizadeh-Salteh, M. Younessi Hamzekhanlu, B. Farmani, H. Hatef Heris, Sh. Mohammadian, S. Piretarighat
    Introduction

     Medicinal plants have long had a special role in the traditional ‎agricultural system of Iran and the use of these plants as medicine to prevent and treat diseases has been considered by ‎traditional medicine experts since ancient times. Medicinal plants with rich sources of secondary metabolites provide the ‎basic active ingredients of many medicines. Although the biosynthesis of secondary metabolites is genetically controlled, ‎but their construction is strongly influenced by environmental factors. One of the important climatic factors that affect the ‎distribution of plants around the world and can cause morphological, physiological and biochemical changes in the plant is ‎the lack of available water. Basil seems to show little resistance to water stress. For this reason, there is a need for protective mechanisms for the ‎basil plant against stress due to water shortage. Plants are able to reduce or eliminate the effects of water shortage ‎stress by coexisting with a number of soil microorganisms. Inoculation of the plants with Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) has been exploited as an applicable strategy for reducing detrimental effects of water deficit stress. Present study was performed to evaluate the effects of three AMF on some physiological responses of Ocimum basilicum under water deficit stress.

    Materials and Methods

     The pot experiments were conducted as factorial based on completely randomized design blocks with three replications. The experimental factors were three AMF namely Glomus etunicatum, Glomus mosseae and Glomus intraradices and various soil moisture including severe stress, moderate stress, mild stress. Water stress was applied from the beginning to the end of flowering stage. After flowering stage, plants ‎were harvested and traits such as total phenols and flavonoids, antioxidant ‎capacity (DPPH), malondialdehyde (MDA), catalase and peroxidase enzymes were measured. To analyze the data, first the test of data normality and uniformity of variance within the treatment was performed and confirmed. The mean of treatments was compared by Duncan test at the level of 5% probability. SAS software (Ver. 9.3) was used to analyze the data and Excel software was used to draw the graphs.

    Results and Discussion

     The results of analysis of variance of the effect of mycorrhiza fungus and soil moisture on the studied parameters show that the effect of different levels of soil moisture on all traits was significant. The results of analysis of variance also showed that the effect of mycorrhiza on phenol and total flavonoids, antioxidant activity, catalase and peroxidase and malondialdehyde was significant at the level of one percent probability. According to the results of analysis of variance, the interaction effect of mycorrhiza on soil moisture on antioxidant activity was significant at 5% probability level and on total phenols and flavonoids, malondialdehyde, catalase and peroxidase at 1% probability level. Results showed that AMFs improve activity of catalase and peroxidase, antioxidant capacity and total phenols which led to decrease malondialdehyde content. Antioxidants as physiologically active compounds play an important role in plant resistance to stress. Increased oxygen species due to dehydration stress are a warning sign for plants and increase the activity of antioxidant enzymes. The plant's defense system increases the production of antioxidant enzymes to neutralize toxic oxygen forms, and fungi improve the intensity of this increase, which may be due to the chemical structure of the metal isoenzymes copper, zinc, and manganese. Factors sent to make antioxidant enzymes also contain the elements zinc and calcium. Mycorrhizal fungi increase the absorption of nutrients by sending more hormonal factors and increasing the activity of enzymes, all of which can be effective in increasing the activity of antioxidant enzymes.

    Conclusion

     When plants are exposed to dehydration stress, reactive oxygen species in them increase. The expression of antioxidant genes and the activity of antioxidants to eliminate reactive oxygen species are increased and the antioxidant defense system is improved and the tolerance to dehydration stress in the plant is increased. Scientists believe that peroxidase is involved in metabolic processes such as hormone catabolism, defense against pathogens, phenol oxidation, binding to cell structural proteins and cell wall polysaccharides. Present study revealed that application of AMFs can be good strategy for reducing harmful effects of water deficit stress in plants. Research has also shown that impregnating seeds with mycorrhiza increases antioxidants and reduces the amount of reactive oxygen species, a characteristic of resistance induction that occurs by this antagonist.   ‎
       ‎

    Keywords: Catalase enzyme, Dehydration, Flavonoid, Peroxidase enzyme, Total phenol
  • هدیه تقی زاده باغچه جوقی، سعیده علیزاده سالطه*، منصور مطلوبی
    به منظور ارزیابی اثر فولویک اسید و تریاکانتانول و اثرات متقابل آن ها بر برخی ویژگی های گیاه همیشه بهار، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 16 تیمار و 3 تکرار در گلخانه انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح فولویک اسید (صفر، 5/0، 1، 2 میلی گرم در لیتر) به عنوان فاکتور اول و تریاکانتانول در چهار سطح (صفر، 5-10، 4-10×5/5، 4-10مولار) به عنوان فاکتور دوم بودند. تیمارها به صورت محلول پاشی برگی در سه نوبت روی گیاه انجام شدند. بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش کاربرد برگی تریاکانتانول 4-10 مولار باعث افزایش عملکرد گل آذین، سطح برگ، وزن تر و خشک، تعداد گل آذین، طول گل آذین، فعالیت آنتی اکسیدانی و میزان فلاونویید گل آذین شد. غلظت 5-10 مولار تریاکانتانول میزان درصد ماده خشک و فنول کل را بیشتر از سایر غلظت ها افزایش داد. کاربرد غلظت دو میلی گرم در لیتر فولویک اسید این ماده بیشترین اثر را بر تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک، درصد ماده خشک، فعالیت آنتی اکسیدانی و فلاونویید کل داشت. در مجموع اثر ساده کاربرد برگی 4-10 مولار تریاکانتانول و دو میلی گرم در لیتر فولویک اسید توانست اکثر صفات اندازه گیری شده در این پژوهش را نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری بهبود بخشد. گیاهان تیمار شده با دو میلی گرم در لیتر فولویک اسید دیرتر از سایر تیمارها گل دادند. اثر متقابل تریاکانتانول × فولویک اسید بر عملکرد و ارتفاع بوته معنی دار شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش در واکنش به مصرف هورمون تریاکانتانول و فولویک اسید بیانگر این است که استفاده از این دو ترکیب به صورت محلول پاشی برگی می تواند جهت افزایش عملکرد و خصوصیات فیتوشیمیایی همیشه بهار بسیار مفید باشد.
    کلید واژگان: فلاونوئید, فعالیت آنتی اکسیدانی, محلول پاشی, عملکرد گل
    H. Taghizadeh Baghchejooghi, S. Alizadeh Salteh *, M. Matloobi
    Introduction
     Marigold (Calendula officinalis) is an herbaceous plant belonging to the family Asteraceae. C. officinalis is always one of the most widely used medicinal plants and is widely cultivated for its extract in traditional and herbal medicine especially in Iran. Marigold extract has medicinal effects such as wound healing, anti-inflammatory, antibacterial, immune stimulating, anti-tumor and anti-AIDS. To achieve the higher yield and quality in this plant, it’s necessary to have enough nutrition. Fulvic acid stimulates plant metabolism, increases enzyme activity as a catalyst in plant respiration, and increases nutrient efficiency and cell pore permeability. On the other hand, triacanthanol is a type of alcohol with a 30-carbon chain and is found naturally in plant epicotyledonous waxes. The use of triacanthanol increases plant dry weight and reduces the content of sugar, amino acids and protein.
     
    Materials and Methods
    In order to evaluate the effect of fulvic acid and triacantanol and their interactions on some characteristics of C. officinalis, a factorial experiment with 16 treatments and 3 replications was conducted at greenhouse. Experimental treatments consisted of four levels of fulvic acid (0, 0.5, 1, 2 mg / l) as the first factor and four levels of triacantanol (0, 10-5, 5.5×10-4, 10-4 M) as the second factor. Treatments were sprayed on the plant three times in the form of foliar spray. Physiological factors were measured during the growing season and after applying the treatments. Finally, at the end of the growing season, plants were sampled to measure the parameters. Yield and fresh and dry weight (at flowering stage and in the form of fully opened flowers), shoot height with a ruler, number of leaves and leaf area were measured with a leaf gauge. Number of flowers by counting the number of flowers from the time of the first flower to the end of the experiment without taking into account the unopened buds, the time required for flowering (early flowering, late flowering) in terms of days by noting the date of the day At the time of emergence, the first flower in each treatment was examined. Acetone at 100% was used to measure photosynthetic pigments (chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll and carotenoids) and their absorption was measured at 470, 644.8 and 661.6 nm by spectrophotemeter. The measurement of total phenol was performed using a covalent folate reagent in the absorption spectrum of 765 nm in a spectrophotometer. The flavonoid content of all extracts was measured by aluminum chloride colorimetric method. The absorbance of the samples was read at 415 nm by spectrophotometer. Quercetin was used as the standard to obtain the calibration curve. The flavonoid content of the samples was reported as mg quercetin per 100 g fresh plant weight. DPPH free radical scavenger was used to measure antioxidant activity. The absorbance of the samples was read at 517 nm using a spectrophotometer.
    Results and Discussion
    Based on the results of this study, it was observed that the foliar application of 10-4 M triacantanol led to an increase in flower yield, leaf area, fresh weight, dry weight, number of flowers, flower height, antioxidant activity, and flavonoid content. On the other hand, the application of 10-5 M triacantanol increased the percentage of evergreen dry matter and phenol content more than the other concentrations. Among the different concentrations of fulvic acid tested, the concentration of 2 mg/l showed the greatest positive impact on the number of leaves, leaf area, fresh weight, dry weight, dry matter percentage, antioxidant activity, and total flavonoid content. Overall, the application of 10-4 M triacantanol and 2 mg/l fulvic acid as a leaf treatment significantly improved most of the measured traits in comparison to the control treatment. It is worth noting that plants treated with 2 mg/l fulvic acid flowered later than the other treatments, and there was a significant interaction between triacanthanol and fulvic acid on flower yield and height.
    Conclusion
     The results of this study in response to the use of the triacantanol and fulvic acid indicate that the use of these two compounds in foliar spraying can be very useful to achieve sustainable production and achieve organic farming. Triacanthanol promotes growth by regulating many of the genes involved in photosynthesis The use of fulvic acid increases the permeability of the cell membrane and better penetration of nutrients from the membrane. Also, soil permeability to nitrogen uptake increases by plant roots.
    Keywords: Flavonoid, Antioxidant activity, Spraying, yield
  • سعیده علیزاده سالطه*، افسانه نصیری کلیبر، فریبرز زارع نهندی، محمد عدلی پور

    اهداف:

     این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اسیدسالیسیلیک و اسید فولویک بر تعدادی از شاخص های رشدی و محتوای اسانس در گیاه آویشن باغی در شرایط ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان دانشگاه تبریز انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این آزمایش به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. فاکتور اول و دوم به ترتیب شامل اسیدفولویک در غلظت های (0، 1، 5/1، 2 میلی گرم در لیتر) و اسیدسالیسیلیک در غلظت های (0، 10، 50 و 100 میکرومولار) بود. پس از انجام محلول پاشی و برداشت، وزن تر و خشک گیاه، رنگیزه های فتوسنتزی، غلظت فلاونویید کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل و مقدار اسانس اندام هوایی اندازه گیری شد.

    یافته ها

    غلظت های مختلف اسید فولویک بر خصوصیات رشدی از جمله ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک اندام هوایی و درصد ماده خشک و همچنین غلظت کلروفیل اثر معنی دار داشت. همچنین اسیدسالیسیلیک تاثیر افزایشی معنی داری بر وزن، فعالیت آنتی اکسیدانی کل، فلاونویید و محتوای اسانس داشت. در غلظت 1.5 میلی گرم در لیتر اسیدفولویک، بالاترین میزان ارتفاع و عملکرد تر و خشک گیاه و بالاترین غلظت کلروفیل b مشاهده شد. همچنین اثر متقابل اسیدسالیسیلیک و اسیدفولویک بر عملکرد تر و خشک گیاه نیز تاثیر معنی داری نشان داد. بالاترین فعالیت آنتی اکسیدانی کل و فلاونویید در غلظت 100 میکرومولار اسید سالیسیلیک به دست آمد. بیشترین محتوای اسانس، در غلظت 50 میکرومولار اسید سالیسیلیک به دست آمد.

    نتیجه گیری

    به منظور تولید بیشترین عملکرد گیاه، کاربرد غلظت 50 میکرومولار اسیدسالیسیلیک و اسیدفولویک با غلظت 1.5 میلی گرم بر لیترمناسب به نظر می رسد. همچنین برای دستیابی به بالاترین محتوای اسانس شاخساره و برگ، غلظت 50 میکرومولار اسیدسالیسیلیک پیشنهاد می شود

    کلید واژگان: فولویک اسید, سالیسیلیک اسید, آویشن باغی, عملکرد, اسانس
    Saeideh Alizadeh Salteh *, Afsane Nasiri Kaleibar, Fariborz Zaare-Nahandi, Mohammad Adlipour
    Background & Objective

    This study aimed to investigate the effect of salicylic acid and fulvic acid foli-ar use on some growth responses and essential oil content of thyme.

    Materials & Methods

    A factorial experiment as completely randomized design with three replications was conducted. The first and second factors included: fulvic acid (0,1,1.5,2 mg/l) and salicylic acid (0,10,50,100 µM). After spray-ing and harvesting, the following factors were evaluated; fresh and dry weight, photosynthetic pigments, flavonoids, total antioxidants activity, and essential oil content of the aerial parts.

    Results

    Foliar treatments significantly influenced plant height, fresh and dry weight biomass as well as chlorophyll b content. Also, salicylic acid had a significant effect on yield traits such as fresh weight, total antioxidant activity, flavonoids and essential oil content. The interactions of salicylic acid and fulvic acid on fresh and dry weight also showed a significant effect. The highest total antioxidants activity and flavo-noids were obtained at 100 µM salicylic acid. The highest essential oil content was obtained at of 50 µM salicylic acid.

    Conclusion

    In order to produce the highest yield of the plant, the application of 50 μM concentrations of salicylic acid and fulvic acid with a concentration of 1.5 mg/l seems appropriate. Also, to achieve the highest essential oil content of shoots and leaves, a concentration of 50 μM salicylic acid is recommend-ed.

    Keywords: Essential Oil, Salicylic acid, thyme, Yield, fulvic acid
  • سعیده علیزاده سالطه*، نعیمه مولایی کردآباد، مرضیه قنبری جهرمی، موسی صابر
    اهداف

    پژوهش حاضر به منظور بررسی خاصیت آللوپاتی برخی گیاهان دارویی بر جوانه زنی و رشد بذر انگل سس اجرا شد.

    مواد و روش ها

    در مرحله اول 18 گیاه کشت شده در باغ گیاهان دارویی با بذر سس، آلوده و میزان آلودگی یا مقاومت در برابر این انگل بررسی شد. سپس تعداد 7 گیاه انتخاب شده کشت و آلوده سازی صورت گرفت. در بخش دیگر آزمایش از 4 گیاه دارویی مقاوم در برابر سس، دو نوع عصاره آبی و هیدروالکلی تهیه و در 4 غلظت بصورت کشت در پتریدیش بر جوانه زنی بذور، مورد آزمایش قرار گرفتند. آنالیز اسانس گیاهان دارویی مورد آزمایش، توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی-طیف سنج جرمی صورت گرفت. میزان فنل و فلاونویید عصاره ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    از بین گیاهان مورد آزمایش بابونه و رازک نر آلودگی 100 درصد و بیشترین مقاومت در برابر آلودگی سس را گل محمدی، پایه ماده رازک، زوفا و مریم گلی نشان دادند. از عصاره های استفاده شده، عصاره هیدروالکلی و آبی با غلظت 15 درصد گل محمدی و رازک بیشترین تاثیر بازدارندگی را بر جوانه زنی بذور سس نشان دادند. میزان فنل و فلاونویید کل نیز در عصاره هیدروالکلی این دو گیاه بیشترین میزان را داشت.

    نتیجه گیری

    عصاره هیدروالکلی گل محمدی و رازک موجب بازداری از جوانه زنی سس شده و همچنین کشت این گیاهان در اطراف باغ ها و مزارع می تواند مانع گسترش بیشتر سس شود.

    کلید واژگان: سس, عصاره هیدروالکلی, عصاره آبی, رازک, گل محمدی
    Saeideh Alizadeh-Salteh *, Naeeme Molaei Kordabad, Marzie Ghanbari Jahromi, Moosa Saber
    Background and Objective

    The present study was performed to investigate the allelopathic properties of some medicinal plants on the growth, propagation and germination of sauce parasite seeds.

    Materials and Methods

    In the first stage, 18 plants cultivated in the garden of medicinal plants were infected with sauce seeds and the degree of infection or resistance to this parasite was investigated. Then 7 selected plants were cultured and infected. In the other part of the experiment, 4 types of aqueous and hydroalcoholic extracts were prepared from 4 dodder-resistant medicinal plants and tested on seed germination in 4 concentrations by culturing in pteridish. Essential oil analysis of the tested herbs was performed by gas chromatography-mass spectrometry. The levels of phenol and flavonoids in the extracts were also evaluated.

    Results

    Among these plants, chamomile and male hops showed 100% contamination and most cultivated plants showed no contamination. Among the cultivated plants, Rosa, hops, hyssop and sage showed the highest resistance to contamination of the sauce. Among the used extracts, hydroalcoholic and aqueous extracts at a concentration of 15% of rosemary and hops showed the greatest inhibitory effect on germination of sauce seeds. The amount of phenol and total flavonoids in the hydroalcoholic extract of these two plants was the highest.

    Conclusion

    Hydroalcoholic extracts of rosemary and hops prevent the germination of the sauce and also cultivation of these plants around gardens and fields can prevent further spread of the dodder.Key words: Cuscuta, hydroalcoholic extract, aqueous extract, Humulus, Rosa damascena

    Keywords: Cuscuta, hydroalcoholic extract, Water extract, Humulus, Rosa damascena
  • هاجر والی پور، جلیل شفق، کلوانق*، کاظم قاسمی گلعذانی، سعیده علیزاده سالطه
    آزمایشی دو ساله به منظور بررسی اثر نانو سوپرجاذب و کود زیستی بر عملکرد کلزا تحت سطوح مختلف آبیاری در سال های 1397 و 1398 انجام شد. آزمایش ها به صورت اسپلیت پلات-فاکتوریل بر پایه ی طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار با سه سطح آبیاری (I1، I2 و I3: به ترتیب آبیاری پس از 70، 120 و 170 میلی متر تبخیر از تشتک کلاس (A در کرت های اصلی و دو سطح نانوسوپرجاذب (0 و 45 کیلوگرم در هکتار) و چهار سطح کود زیستی (شاهد، ازتوباکتر و انتروباکتر، کیتوزان و باکتری + کیتوزان) به صورت فاکتوریل در کرت های فرعی ارزیابی شد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان، پراکسید هیدروژن، محتوای اسمولیت ها و مالون دی آلدیید تحت I2 و I3 افزایش یافت. این واکنش منجر به کاهش محتوای آب برگ، شاخص پایداری غشا، محتوای پروتیین برگ و صفات مربوط به عملکرد شد. کاربرد کودهای زیستی به ویژه کیتوزان + باکتری های محرک رشد گیاه (PGPR) با و بدون نانو سوپرجاذب سبب افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شد. استفاده از نانو سوپرجاذب باعث کاهش فعالیت این آنزیم ها شد. عدم کاهش این صفات با کاربرد نانو سوپرجاذب + کودهای زیستی نشان می دهد که اثر افزایشی کیتوزان + باکتری بیش از اثر کاهشی نانو سوپرجاذب بر فعالیت این آنزیم ها بود. کاربرد نانوسوپرجاذب با کودهای زیستی سبب افزایش فعالیت این آنزیم ها از طریق حفظ نیتروژن بیشتر در خاک و افزایش اثر کود شد. استفاده از کیتوزان، PGPR  و نانو سوپرجاذب، به ویژه کیتوزان  + PGPR + نانو سوپرجاذب، محتوای پرولین را کاهش داد، ولی قندهای محلول، پروتیین، کلروفیل، محتوای آب برگ و شاخص پایداری غشاء را افزایش داد و در نتیجه این تیمارها صفات مرتبط با عملکرد کلزا را در شرایط تنش کم آبی را تحت تاثیر قرار داد.
    کلید واژگان: باکتری, پایداری غشاء, پرولین, کیتوزان, کلروفیل
    Hajar Valipour, Jalil Shafagh-Kolvanagh *, Kazem Ghassemi Golezani, Saeedeh Alizadeh-Salteh
    A two-year experiment was performed to evaluate the efficacies of nano-superabsorbent and bio-fertilizers on the field performance of rapeseed under different levels of irrigation in 2018 and 2019. The experiment was arranged as the split-plot factorial based on a randomized complete block design with three replications. Three irrigation levels (I1, I2, I3: irrigation after 70, 120, and 170 mm evaporation from class A pan, respectively) were arranged in main plots and factorial combination of two levels of nano-superabsorbent (0 and 45 kg ha-1) and four levels of bio-fertilizers (control, Azotobacter and Enterobacter, chitosan, and bacteria + chitosan) in sub-plots. The activities of antioxidant enzymes, hydrogen peroxide, osmolytes, and malondialdehyde content were increased under I2 and I3. This reaction led to a decline in leaf water content, membrane stability index, leaf protein content, and yield-related traits. Application of bio-fertilizers especially chitosan + plant growth-promoting bacteria (PGPR) with and without nano-superabsorbent increased antioxidant enzymes activities. Utilization of nano-superabsorbent decreased the activity of these enzymes. The lack of reduction in these traits by application of nano-superabsorbent + bio-fertilizers indicates that the additive effect of chitosan + bacteria is more than the reduction effect of nano-superabsorbent on these enzymes' activity. The utilization of nano-superabsorbent with bio-fertilizers increased these enzymes’ activities through higher nitrogen retention in the soil and increased fertilizer effect. The utilization of chitosan, PGPR, and nano-superabsorbent, especially chitosan + PGPR + nano-superabsorbent, decreased proline content, however, increased soluble sugars, protein, chlorophyll, leaf water contents, and membrane stability index, and consequently, these treatments affected yield-related traits of rapeseed under water stress conditions.
    Keywords: Bacteria, Chitosan, Chlorophyll, Membrane stability, Proline
  • سعیده علیزاده سالطه*، مینا امانی

    زعفران  (Crocus sativus L.)‎‏ محصولی ارزشمند و نیمه مقاوم به خشکی است که می تواند در شرایط بسیار متفاوت آب و هوایی مورد کشت و کار قرار گیرد. مهمترین ترکیب های شیمیایی زعفران را کروسین، پیکروکروسین و مشتق های کروسین تشکیل می دهند که دارای خواص آنتی اکسیدانی می باشند و در داروسازی کاربرد دارند. در این پژوهش اثر اقلیم شهرستان مرند، استان آذربایجان شرقی طی دو سال زراعی بر کمیت و کیفیت و خصوصیات آنتی اکسیدانی قسمت های مختلف زعفران تولیدی در این منطقه بررسی شد. عوامل اقلیمی حاکم بر این منطقه طی دو سال متوالی 1393 و 1394 از نظر دما، بارندگی و رطوبت با استفاده از داده های هواشناسی بررسی شد و میزان عملکرد زعفران در منطقه با استفاده از پرسشنامه از زعفران کاران منطقه به دست آمد. از سوی دیگر، میزان ترکیبات کروسین، پیکروکروسین و سافرانال و فعالیت آنتی اکسیدانی قسمت های مختلف زعفران شامل کلاله، خامه، پرچم و گلبرگ ها هر کدام به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد شهرستان مرند طبق روش طبقه بندی دومارتن، در طبقه اقلیم نیمه خشک قرار می گیرد و مقدار متابولیت های کروسین در سال اول کشت 1393 (بیشترین میزان 306 میلی گرم بر گرم در اندام کلاله)، پیکروکروسین در سال دوم کشت 1394 (102/15 میلی گرم بر گرم در اندام کلاله) و سافرانال در سال دوم کشت 1394 (بیشترین میزان: 49/95 میلی گرم بر گرم در گلبرگ زعفران) و فعالیت آنتی اکسیدانی کلاله و گلبرگ زعفران در سال اول کشت 1393 (به ترتیب 30/43 و 88/32 درصد) بالاترین مقدار را داشت. منطقه بناب مرند آذربایجان شرقی در اثر تغییرات آب و هوایی منطقه مناسب برای کشت زعفران می باشد و کیفیت اندام های مختلف زعفران در سال های متوالی کشت چندساله زعفران متفاوت می باشد.

    کلید واژگان: کیفیت, کلاله, مواد موثره
    S. Alizadeh Salteh *, M. Amani
    Introduction

    Nowadays, due to the decrease in rainfall and groundwater level, the cultivation of crops with low water requirements should be given priority. Different regions of Iran, especially the region of East and West Azerbaijan, have faced a decrease in rainfall in recent years, compared to previous years. Saffron could have relatively stable production in these areas due to low water demand and suitable economic efficiency. Special properties of saffron such as low water requirement, irrigation in non-critical times, water requirement of other plants, possible operation of farms for several years after one planting, ease of transportation and storage of the product, possibility of high employment, possibility of cultivation in areas that lack industrial talents and limited agricultural water, having medicinal properties and also, suitable domestic and foreign sales market has made this plant for cultivation. On the other hand, saffron cultivation in the Iran could increase employment and non-oil exports.If we pay attention to its production and processing processes, it could provide a significant currency to the country. Today the cultivation of saffron is under development in areas such as Azerbaijan. On the other hand, due to the harmful effects of the using synthetic antioxidants in the food and pharmaceutical industries, special attention has been paid for using of natural antioxidants. Considering the importance of compounds in saffron quality and the effect of climatic conditions in different years on the amount of secondary metabolites and antioxidant properties of this valuable plant, the present experiment were evaluated the yield and quality of saffron and compared antioxidant activity of different parts of saffron during two cropping years.

    Materials and Methods

    The effect of climate of Marand city of East Azarbaijan province in different years on quality and antioxidant characteristics of different parts of saffron was investigated in this region. So, the climatic factors governing this region during two consecutive years of 2014 and 2015 in terms of temperature, rainfall and humidity were studied using meteorological data. Saffron yield in the region were obtained by using a questionnaire from saffron producers in the region. Meanwhile, the amount of crocin, picocrocin and safranal and the antioxidant activity of different parts of saffron, including stigma, style, stamen and petals, were examined.

    Results and Discussion

    The results showed that the Marand city was classified as semi-arid in accordance the amount of crocin metabolites in 2014 (maximum: 306 mg/g in the stigma), picocrocin in 2015 (102.15 mg/g in the stigma), and Safranal in 2015 (highest: 49.95 mg/g in saffron petals) and the antioxidant activity of saffron and saffron petals were the highest in 2014 (30.43% and 88.32%, respectively). The results showed that the quality of different parts of saffron varied in different years. Due to the quality of different parts of saffron in different years, different parts could be used for exploitation.

    Conclusion

    The amount of active ingredients in the plant were not constant at all and varied according to the growth and climatic conditions and harvest time. Changes in the amount of active ingredients in the plant over consecutive years or even hours a day emphasized the importance of collecting the medicinal plant when the plant contained the maximum amount of active ingredient. The quality of saffron depended on the amount of crocin, picrocrocin and safranal compounds and antioxidant activity. These compounds varied in different organs of saffron (stigma, style, stamen‎ and petals) and over consecutive years. Bonab of Marand ‎region of East Azerbaijan is suitable for saffron cultivation due to the climate change. The quality of different saffron organs were different in consecutive years of multi-year cultivation. The highest amount of crocin in the first year of cultivation in the stigma and its antioxidant activity in the stigma and petals were the highest and in the following year the amount of picrocrocin in the stigma and safranal in the petals were the highest. Therefore, different metabolites could be harvested according to the need in the maximum number of years.

    Keywords: Active ingredients, Quality, Stigma
  • ناصر حمزه نوردوز، سعیده علیزاده سالطه، غلامرضا گوهری*

    به منظور بررسی اثرات محلول پاشی غلظت های مختلف اسید فولویک (صفر، ده و 25 میلی گرم در لیتر) و نانو اکسید روی (صفر،20 و40 میلی گرم در لیتر) بر ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمایی گیاه بادرنجبویه آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با نه ترکیب تیماری و سه تکرار به اجرا در آمد. در ادامه برخی صفات ریخت شناختی (ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه)، صفات فیزیولوژیکی (سطح برگ و رنگیزه های فتوسنتزی)، صفات بیوشیمایی (فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدان کل)، غلظت پتاسیم، فسفر و محتوای اسانس گیاه بادرنجبویه اندازه گیری شد. کاربرد همزمان اسید فولویک و نانوذرات اکسید روی باعث افزایش معنی دار میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی و محتوای فنول کل گیاه بادرنجبویه گردید. بیشترین مقدار پتاسیم (5/24 میلی گرم بر گرم وزن خشک) در گیاهان تیمار شده با اسید فولویک 25 میلی گرم در لیتر با نانو اکسید روی 20 میلی گرم در لیتر مشاهده گردید. همچنین، تیمار 20 میلی گرم در لیتر نانو اکسید روی باعث افزایش غلظت فسفر (19/0 میلی-گرم بر گرم وزن خشک) در برگ های گیاه بادرنجبویه شد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، تیمار ترکیبی اسیدفولویک با غلظت ده میلی گرم در لیتر با نانو اکسید روی با غلظت20 میلی گرم در لیتر بیشترین درصد اسانس را با 29/0 درصد به خود اختصاص داد. چنین به نظر می رسد که کاربرد اسید فولویک و نانو اکسید روی می تواند با بهبود شرایط رشدی گیاه باعث افزایش عملکرد و تولید گیاه دارویی بادرنجبویه شود و از نظر اقتصادی به تولیدکنندگان این محصول کمک نماید.

    کلید واژگان: کود آلی, نانوتکنولوژی, گیاهان دارویی, متابولیت های ثانویه, تغذیه برگی
    Nasser Hamzeh Nourdoz, Saeedeh Alizadeh Salteh, Gholamreza Gohari *
    Introduction

    Lemon balm (Melissa officinalis L.) of the family Lamiaceae is an aromatic perennial subshrub native to the eastern Mediterranean region and western Asia. Lemon balm is one of important medicinal crops in Iran. There are three subspecies of Melissa officinalis subsp. officinalis, subsp. inodona and subsp. altissima; however, only subsp. officinalis has a commercial value with characteristic lemony odor, which makes it favorite for cultivation in Iran. It has long been used for its soothing medicinal effects and herbal aromatic properties (Sari and Ceylan 2002) in folk therapy. Humic acid can be classified as humin, humic acid, and fulvic acid depending on its solubility at different pH. There are many complex compounds in the fulvic acid fraction; thus, the exact chemical structure is not well known. Zinc has been considered as an essential micronutrient for metabolic activities in plants. It regulates the various enzyme activities and required in biochemical reactions leading to formations of chlorophyll and carbohydrates (Auld et al., 2001). Zinc Nano-particle is used in various agricultural experiments to understand its effect on growth, germination, and various other properties. Nano-particles with smaller particle size and large surface area are expected to be the ideal material for use as Zn fertilizer in plants. Application of micronutrient in the form of Nanoparticles (NPs) is an important route to release required nutrients gradually and in a controlled way, which is essential to mitigate the problems of soil pollution caused by the excess use of chemical fertilizers. Researchers have reported the essentiality and role of zinc for plant growth and yield (Laware, and Raskar et al., 2014) Nano scale titanium dioxide (TiO2) was reported to promote growth and essential oil compounds in Dracocephalum moldavica (Gohari et al., 2020). In the present study the experiments were carried out to understand the effect of zinc oxide nanoparticle (ZnO NPs) and fulvic acid foliar application on Melissa officinalis L. growth and essential oil content.

    Material and Methods

    The experiment was conducted in the greenhouse at Varzeghan, East Azarbayjan province, Iran (longitude 46°43' E, latitude 38°42' N, altitude 1115 m). The study was done as factorial experiment using a completely randomized design (CRD) in three replications. Lemon balm (Melissa officinalis L.) seedling were purchased from Zarrin Giah Company (Urmia, Iran). Tree plants were transplanted into each 5-kg pot containing soil. Then, planted pots irrigated with water every week. The foliar application treatments including fulvic acid (0, 10 and 25 mg/L) and ZnO NPs (0, 20 and 40 mg/L) were applied four weeks after transplanting into the pots. Control plants were irrigated with water until harvest at the same manner and treated water. All measurements (morphological parameters, SPAD, leaf area, P and K concentrations, total phenolic contentment and antioxidant capacity, essential oil content) were performed at the harvest stage. Three technical replications were set for each measurement of the parameters.

    Result and discussion

    The results demonstrated that foliar application of fulvic acid and ZnO NPs could improve agronomic traits, SPAD, leaf area, P and K concentrations, total phenolic contentment and antioxidant capacity, essential oil content. These positive effects were more considerable at its moderate dose (10 mg/L and 20 mg/L fulvic acid and ZnO NPs, respectively) introducing it as the best treatment to enhancement of lemon balm performance especially its essential oil content. Gohari et al (2020) reported that application of TiO2 enhanced plant performance under salinity stress. Given that fulvic acid and ZnO NPs, individually, have promising effects on different plants processes, the idea of their combination in same time caused to its treated for doubled positive effects. To be brief, the positive response of lemon balm to fulvic acid and ZnO NPs introduces organic and nanoparticle application as a supportive approach in plant production. This positive effect is more considerable by given attention to plant essential oil with importance in the cosmetic and pharmaceutical industries.

    Keywords: Foliar application, Medicinal plants, Nanotechnology, Organic fertilizer, Secondary metabolite
  • آیسان نیرپور دیزج، سعیده علیزاده سالطه*، فریبرز زارع نهندی
    اهداف

    در این پژوهش سعی شده است تاثیر آب مغناطیسی بر خصوصیات مورفولوژیکی، مقادیر کلروفیل، کارتنویید، محتوای نسبی آب برگ، آنتوسیانین، فعالیت آنتی اکسیدانی، فنل کل، فلاونویید و میزان اسانس مرزه مورد بررسی قرار گیرد.  

    مواد و روش ها:

     این آزمایش مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تیمار آب مغناطیسی (0، 1/0 و 2/0 تسلا) و چهار تکرار انجام شد.  

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد آب مغناطیسی تاثیر معنی داری در سطح یک درصد بر ارتفاع بوته و عملکرد وزن تر داشته و همچنین تعداد گل در هر بوته نیز با احتمال 5 درصد معنی دار شد. از طرفی مغناطیسی کردن آب غلظت نیتروژن را نسبت به شاهد در گیاه افزایش داد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داد ه ها نشان داد که آب مغناطیسی میزان فنل و فلاونویید را به ترتیب در سطح احتمال 1 و 5 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین این تیمار منجر به افزایش درصد اسانس در سطح احتمال 5 درصد نسبت به شاهد گردید. از سوی دیگر تیمار مورد استفاده در این آزمایش، موجب افزایش درصد ترکیباتی نظیر گاما-ترپینن، آلفا ترپینن، p-سیمن، آلفا و بتا پینن و آلفا توجین شد.  

    نتیجه گیری

    کاربرد آب مغناطیسی شده با تاثیر بر حلالیت و جذب عناصر، می تواند منجر به افزایش عملکرد و اسانس و خصوصیات دارویی مرزه گردد.

    کلید واژگان: گاما-ترپینن, آلفا ترپینن, آب مغناطیسی, اسانس, مرزه
    Aysan Nayyer Poor Dizaj, Saeideh Alizadeh Salteh *, Fariborz Zaare Nahandi
    Background and Objective

    In this study, the effect of magnetic water on morphological properties, chlorophyll values, carotenoids, relative leaf water content, anthocyanins, antioxidant activity, total phenol, flavonoids and the amount of savory essential oil was investigated. Materials &

    Methods

    This field experiment was performed in the layout of a randomized complete block design in three magnetic treatments (0, 0.1 and 0.2 Tesla) in four replications.

    Results

    The results showed that magnetic water had a significant effect on plant height and fresh weight yield, and the number of flowers per plant at probability of 5 percent. On the other hand, magnetizing water increased the concentration of nitrogen in the plant compared to the control. The results showed that the magnetic water increased the amount of to the control. This treatment also increased the percentage of essential oil in compared to the control. In addition, magnetic water used in this experiment increased the percentage of compounds such as gamma-terpinene, alpha-terpinene, p-cymen, alpha-pinene, beta-pinene and alpha-tujene.

    Conclusion

    Using of magnetized water by solubility and absorption of elements, can lead to increase yield and essential oil composition and medicinal properties of savory.

    Keywords: gamma-terpinene, alpha-terpinene, Magnetic water, Essential Oil, Savory
  • احسان ثریا، غلامرضا گوهری*، علیرضا مطلبی آذر، سعیده علیزاده سالطه

    کشت بافت گیاهی یکی از مهم ترین تکنیک ها در راستای تولید صنعتی متابولیت های ثانویه می باشد. سلول های گیاهی یک منبع مناسب و مهم برای تولید انواع متابولیت های ثانویه با ارزش است. بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) یکی از گیاهان دارویی مهم بوده و با داشتن  متابولیت های ثانویه متنوع در درمان و تسکین ناراحتی های قلبی، عصبی و گوارشی و بویژه تقویت حافظه و درمان آلزایمر کاربرد دارد. در پژوهش حاضر تاثیر غلظت های مختلف نانواکسید روی (0، 50، 100، 150 و 200 میلی گرم در لیتر) بر مراحل ضدعفونی و زنده مانی گیاهچه های بادرنجبویه بررسی گردید. همچنین به منظور بررسی اثر نانوذرات اکسید روی بر مراحل استقرار و پرآوری، گیاهچه های بادرنجبویه در محیط های کشت موراشیک اسکوگ حاوی نانوذرات اکسید روی در چهار غلظت مختلف (صفر، 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر) کشت شدند. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش کاربرد 200 میلی گرم در لیتر باعث کاهش معنی دار آلودگی های باکتریایی و قارچی شد و تعداد گیاهچه های سالم در مقایسه با سایر تیمار ها بیشتر بود. همچنین بر اساس نتایج آزمایش دوم، با افزایش غلظت نانو ذرات اکسید روی میزان رشد و پرآوری کاهش پیدا کرد. از میان غلظت های مختلف نانوذرات، غلظت های 25 میلی گرم بر لیتر نانو اکسید روی بیشترین تاثیر در افزایش معنی دار میزان کلروفیل و غلظت های 25 و50 میلی گرم بر لیتر بیشترین تاثیر را در افزایش کاروتنوییدها داشت. طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق کاربرد نانوذرات اکسید روی با کمترین غلظت (25 میلی گرم بر لیتر) ، باعث افزایش جذب آب و املاح معدنی شده و در نهایت منجر به افزایش رشد و پرآوری گیاهچه های بادرنجبویه گردید.

    کلید واژگان: آلودگی, بادرنجبویه, نانوذره, کلروفیل, عنصر روی
    Ehsan Soraya, Gholamreza Gohari *, Alireza Motallebi Azar, Saeedeh Alizadeh Saleteh

    Plant tissue culture is one of the most important techniques for the production of secondary metabolites. Plant cells are an important and appropriate source for the production of various valuable secondary metabolites. Melissa officinalis L. is an important medicinal plant with applications in treatment and alleviation of heart, nervous system, and gastrointestinal diseases, and particularly in memory enhancement and Alzheimer. This study investigated the effect of various concentrations of zinc oxide nanoparticles (0, 50, 100, 150, and 200 mg l-1) on disinfection stages, establishment, and proliferation of the lemon balm. Also, in order to study the effects of zinc oxide nanoparticles on establishment and proliferation of the lemon balm, explants were cultivated in murashige and skoog media containing zinc oxide nanoparticles at four different concentrations (0, 25, 50 and 75 mg L-1). Results showed that application of 200 mg l-1 zinc oxide nanoparticles significantly reduced fungal and bacterial infections and the number of healthy plantlets was more compared to the other treatments. Also, the second experiment showed that with an increase in the concentration of zinc oxide nanoparticles, the growth and proliferation decreased. Among different concentrations of zinc oxide nanoparticles, 25 mg L-1 had the maximum effect with significant increase in chlorophyll content while 25 and 50 mg L-1 zinc oxide nanoparticle concentrations had the maximum effect on increasing carotenoid contents. According to the findings,خطای ترجمه application of zinc oxide nanoparticles at low concentration (25 mg L-1) improved water and mineral uptake and eventually resulted in an improved growth and proliferation of Melissa officinalis L. plants

    Keywords: Nanoparticle, Contamination, Chlorophyll, Lemon Balm, Zinc
  • الهام عباس وند، سیروس حسن نژاد*، سعید زهتاب سلماسی، سعیده علیزاده سالطه

    این تحقیق به منظور ارزیابی اثر بهبود دهنده اسید سالیسیلیک (5/0 میلی مولار) بر فتوسیستم II (PS II) در دو رقم ریحان (Ocimum basilicum L.) (ایرانی و ایتالیایی) آلوده به علف هرز سس مزرعه (uscuta campestris Yunk) در شرایط گلخانه در دانشگاه تبریز در سال 1396 انجام شد. آزمایش در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار  پیاده شد. نتایج نشان داد که کار برد اسید سالیسیلیک، حداکثر کارایی کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm) و شاخص عملکرد فتوسنتزی (PI) را در ریحان آلوده به سس بهبود داد. در گیاهان آلوده به سس، مدت زمان لازم بین فلورسانس حداقل و حداکثر (TFM) و انرژی لازم برای بسته شدن مراکز واکنش (Sm) به طور معنی داری افزایش و میزان پلاستوکویینون موجود (Area) کاهش یافت. استفاده از اسید سالیسیلیک پارامترهای مورد مطالعه فلورسانس کلروفیل a را در هر دو رقم ریحان افزایش داد، ولی این افزایش در رقم ایتالیایی بیشتر بود.

    کلید واژگان: اسید سالیسیلیک, پرایمینگ بذر, ریحان, سس, فلورسانس کلروفیل a
    Elham Abbasvand, Sirous Hassannejad *, Saied Zehtab Salmasi, Saiedeh Alizadeh Salteh

    This research was undertaken to assess the ameliorative effect of salicylic acid (0.5 mM) on photosystem II (PS II) in two basil (Ocimum basilicum L.) varieties (Iranian and Italian) infested with field dodder (Cuscuta campestris Yunk.) in the greenhouse of University of Tabriz, Iran, in 2017. The treatments were arranged as factorial using randomized complete block design with four replications. Results indicated that application of salicylic acid improved the maximum quantum efficiency of photosystem II (Fv/Fm) and performance index (PI) of basil plants infested by field dodder. The time span from F0 to Fm (TFM) and the energy necessary for the closure of all reaction centers (Sm) were significantly increased and the size of the plastoquinone pool (Area) declined in plants exposed to field dodder infestation. Application of salicylic acid increased the chlorophyll a fluorescence parameters studied in both basil varieties, especially in the Italian variety.

    Keywords: Cuscuta campestris_Chlorophyll a fluorescence_Ocimum basilicum_Salicylic acid_Seed priming
  • فاطمه زاهدزاده، فریبرز زارع نهندی*، محمدرضا دادپور، علیرضا مطلبی آذر، سعیده علیزاده سالطه

    در این پژوهش اثر 5- آمینولولینیک اسید در پنج غلظت 0، 5/2، 5، 10 و 20 میلی گرم در لیتر در تعدیل تنش شوری (چهار سطح 0، 30، 60 و 90 میلی مولار) در ریزنمونه های سیب پایه  بوداگوسکی نه، بررسی گردید و برخی خصوصیات بیوشیمیایی اندازه گیری شدند. شاخساره و کالوس بر روی محیط کشت قرار داده شدند و تغییرات فیتوشیمیایی با وجود یا عدم وجود 5- آمینولولینیک اسید در شرایط تنش شوری اندازه گیری شدند. ریزنمونه های شاخساره و کالوس تیمار شده با 5- آمینو لوولینیک اسید (غلظت 5/2 تا 20 میکرومولار) کاهش در فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و افزایش در فعالیت سوپراکسیددیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز را نشان دادند. بیشترین مقدار کلروفیل a و b ریزنمونه های شاخساره در غلظت 10 میکرومولار آمینولولینیک اسید مشاهده شد. هم چنین تنش شوری نقش موثری در افزایش مقدار آنتوسیانین ریزنمونه ها ایفا نمود و بیشترین مقدار آن در تنش شوری 90 میلی مولار به دست آمد. افزایش شدت تنش شوری و غلظت 5- آمینو لوولینیک اسید (10-5/2 میکرومولار) در محیط کشت اثر افزایشی بر فعالیت آنتی اکسیدانی و فنول کل ریزنمونه های مورد مطالعه داشت. تنش شوری و آمینو لوولینیک اسید اثر هم افزایی بر مقدار سنتز فلاونوئیدها نیز داشت.

    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان, بوداگوسکی نه, تغییرات بیوشیمیایی, ریزنمونه, کالوس
    Fatemeh Zahedzadeh, Fariborz Zaare Nahandi *, Mohammad Reza Dadpour, Ali Reza Motallebi Azar, Saiedeh Alizadeh Salteh

    The present study was carried out to evaluate the effect of 5-aminolevulinic acid (ALA) on physiological and biochemical changes of in vitro-cultured Budaguvsky 9 (Bud 9) apple cultivar under NaCl induced salinity stress. Virus-free shoots and callus  of Bud 9 apple  were cultured on MS medium containing different levels of NaCl (0, 30, 60 and 90 mM) and ALA (0, 2.5, 5, 10 and 20 µM). Four weeks later phytochemical variations of regenerated plantlets with or without NaCl and/or ALA treatments were recorded.  Shoot explants and callus treated with 5-aminolevolinic acid at 2.5 to 20 µM concentrations demonstrated reduction in catalase and peroxidase and enhancement in superoxide dismutase and ascorbate peroxidase enzyme activity. The highest chlorophyll a and b values were observed at shoot explants treated with concentration of 10 μm of aminolevolinic acid. Also, salinity stress was performed an effective role on increasing the amount of anthocyanins of explants and the highest amount was obtained in 90 mM salinity stress. Increasing the intensity of salinity stress and amino acid concentration (2.5-10 μm) in culture media had synergic effect on the antioxidant activity, total phenol as well as flavonoids content of studied explants.

    Keywords: Antioxidant Enzymes_biochemical change_Bud 9 apple_callus_explant
  • مینا امانی*، سعیده علیزاده سالطه

    گیاهان به طور مداوم با شرایط محیطی نامطلوب مانند تنش فلزات سنگین مواجه هستند. به تازگی کادمیوم به عنوان یکی از بهترین آلاینده های زیست محیطی مطرح است. در میان فلزات سنگین، کادمیوم به عنوان یک فلز سمی و غیرضروری، به سرعت از طریق ریشه ها جذب و در بافت های مختلف گیاهی تجمع می یابد که وجود چنین شرایطی مانع رشد گیاهان در سرتاسر دنیا است. علایم اصلی سمیت کادمیوم برای گیاهان کلروز و بازداری از رشد است. گیاهان راهکارهای مختلفی برای خنثی کردن اثر بازدارندگی کادمیوم دارند که شامل اتصالات دیواره سلولی، کلاته شدن با فیتوکلاتین ها، تجمع کادمیوم در واکویل و افزایش کرک های برگ است. باوجود سمیت گیاهی بالای آن، کادمیوم توسط ریشه های گیاهان جذب و به بافت های بالای سطح خاک منتقل و به این صورت وارد زنجیره غذایی می شود که به عنوان یک تهدید برای سلامت انسان است. این مقاله براساس مطالعات قبلی در خصوص مکانیسم های مقابله شامل تحمل گیاهان به فلزات سنگین در شرایط محیطی است.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, گیاهان دارویی, کادمیوم, آلاینده های زیست محیطی, میکروارگانیسم ها
    Mina Amani*, Saeideh Alizadeh Salteh

    Plants continuously confronted with unfavorable environmental conditions such as heavy metal stress Cadmium (Cd) is currently one of the most important environmental pollutants. Among heavy metals, cadmium (Cd) is a non-essential and toxic metal rapidly taken up by roots and accumulated in various plant tissues which hamper the crop growth and productivity worldwide. The main symptoms of Cd toxicity to plants are stunting and chlorosis. Plants employ various strategies to counteract the inhibitory effect of Cd, which include cell wall binding, chelation with phytochelatins (PCs), compartmentation of Cd in vacuole and enrichment in leaf trichomes. In spite of its high phytotoxicity, Cd is easily taken up by plant roots and transported to above-ground tissues and enters into the food chain where it may pose serious threats to human health.This review has focused on recent evidevce that identifies potential mechanism that may be involved in the tolerance plant to heavy metal in envierment.

    Keywords: Heavy Metals, Medicinal Plants, Cadmium, Environmental Pollutants, Microorganisms
  • سمیرا منبری، سعیده علیزاده سالطه*، صاحبعلی بلند نظر، محمدرضا ساریخانی
    امروزه بکارگیری ریزموجودات مفید خاکزی با عنوان کودهای زیستی به عنوان طبیعی ترین و مطلوب ترین راه حل برای زنده نگه داشتن نظام حیاتی خاک اراضی کشاورزی مطرح است. باکتری های آزادکننده پتاسیم، تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفر باعث می شوند عناصر پتاسیم، نیتروژن و فسفر به صورت قابل جذب در دسترس گیاه قرار گیرد. به منظور بررسی اثر کود زیستی پتابارور2 و باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی بر عملکرد و خصوصیات فیزویولوژیکی گیاه شنبلیله آزمایشی به صورت مزرعه ای در قالب بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار به اجرا در آمد. تیمارها شامل: کود زیستی پتابارور2، باکتری (Sinorhizobium meliloti)، تلقیح با سینوریزوبیوم+پتابارور2، شاهد مثبت (مبتنی بر آنالیز خاک) و شاهد منفی (بدون کوددهی و تلقیح) بودند. گیاهان پس از رشد برداشت شدند و صفات مورفولوژیک و عناصر غذایی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده تاثیر معنی دار تیمار سینوریزوبیوم بر تمامی صفات مورفولوژیک به جز طول میانگره را نشان داد. تلقیح بذر شنبلیله با کود زیستی پتابارور2 و باکتری سینوریزوبیوم منجر به افزایش اکثر صفات رویشی و در نتیجه عملکرد شاخساره شد. همچنین غلظت عناصر نیتروژن و فسفر تحت تیمار سینوریزوبیوم بیشترین میزان را نشان داد در حالی که کاربرد سینوریزوبیوم و پتابارور2 منجر به بیشترین غلظت پتاسیم در گیاه شنبلیله گردید.
    کلید واژگان: پتابارور 2, تعداد غلاف, غلظت عناصر, سینوریزوبیوم, کود زیستی
    Samira Menbari, Saeedeh Alizadeh Salte *, Saheb Ali Bolandnazar, Mohammad Reza Sarikhani
    Nowadays, the use of soil-born microorganisms as biological fertilizers is considered to be a natural and most desirable solution used to maintain sustainability of agricultural soil system. Potassium releasing, nitrogen fixing and phosphate solubilizing bacteria play role in providing K, N and P to plants. In order to evaluate the effects of biofertilizers Potabarvar2 and Sinorhizobium meliloti, on physiological properties and yield of Fenugreek, a complete randomized block experiment was conducted with five treatments and three replications. Treatments included biofertilizer Potabarvar2, Sinorhizobium meliloti, inoculation with a mixture of Sinorhizobium㺋婭ꫯ檽, positive control (based on soil analysis) and negative control (no fertilization and inoculation). Physiological and morphological characteristics and concentrations of N, P and K were measured after harvest. The results showed significant effect of Sinorhizobium on morphological characteristics except internode length. Symbiotic relationship of Sinorhizobium with Fenugreek increased the uptake of nitrogen and phosphorus, however the highest potassium uptake observed with a mixture of Sinorhizobium㺋婭ꫯ檽.
    Keywords: Macronutrients Concentration, Sinorhizobium, Potabarvar 2, Biofertilizer, Pod Number
  • بهمن قاسمی، سعیده علیزاده سالطه*
    فیسالیس یک میوه استوایی و بومی آمریکای جنوبی است و به دلیل دارا بودن طعم خوشایند و خواص دارویی، امروزه در ایران نیز طرفداران زیادی پیداکرده و جزو میوه های ارزشمند و گران قیمت به شمار می رود. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف تیدیازرون (TDZ) (صفر، 20 و 40 میلی گرم در لیتر) در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار بر اندازه و برخی خصوصیات کیفی میوه فیسالیس انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که اندازه و وزن تر میوه در تیمارهای 20 و 40 میلی گرم در لیتر به طور معنی داری (01/0P≤) نسبت به شاهد افزایش نشان داد. میزان هدایت الکتریکی، مواد جامد قابل حل و همچنین میزان لیکوپن در غلظت بیشتر تیدیازرون کاهش یافت (01/0P≤). همچنین، افزایش غلظت تیدیازرون از 20 به 40 میلی گرم در لیتر، به طور معنی داری موجب افزایش میانگین دیررسی میوه ها نسبت به شاهد (به ترتیب 7 و 11 روز) گردید (01/0P≤). از سوی دیگر، مشاهده شد که با افزایش غلظت تیدیازرون میزان ماندگاری پس از برداشت میوه ها به طور معنی داری افزایش یافت (01/0P≤)، به طوری که میوه های تیمار نشده، در دمای اتاق، با میانگین ماندگاری 11 روز و میوه های تیمار شده با 20 و 40 میلی گرم در لیتر تیدیازرون به ترتیب با میانگین 22 و 28 روز کمترین و بیشترین ماندگاری پس از برداشت را به خود اختصاص دادند. اگرچه کاربرد تیدیازرون برخی از شاخص های کیفی میوه در زمان برداشت را تا حدودی کاهش داد، اما توانست به طور قابل توجهی شاخص های کمی (اندازه و وزن میوه) و ماندگاری پس از برداشت میوه را افزایش دهد.
    کلید واژگان: توت طلایی (فیسالیس), اندازه میوه, لیکوپن, مواد جامد قابل حل, عمر انباری
    Bahman Ghasemi, Saeideh Alizadeh Salteh*
    Physalis is a tropical fruit, native to South America. Due to its pleasant taste and medicinal properties, it has recently found many fans in Iran, and has been considered as a valuable and expensive fruit. This research, arranged as completely randomized design with three replications, was conducted to investigate the effects of different concentrations of Thidiazuron (0, 20 and 40 mg/L) on size and some qualitative characteristics of physalis fruits. The obtained results showed that fruit size and fresh weight were significantly increased (P≤0.01) at 20 and 40 mg/L trestments as compared to the control. The electrical conductivity, total soluble solids (TSS) and lycopene content of fruits decreased with increasing concentration of Thidiazuron (P≤0.01). Also, increasing Thidiazuron concentrations from 20 to 40 mg/L led to significantly increasing (P≤0.01) fruit maturity time (7 and 11 days, respectively). On the other hand, it was observed that storage life of the fruits was significantly increased (P≤0.01) by increasing the Thidiazuron concentration. The untreated fruits showed the least shelf life (11 days) at room temperature, while fruits treated with 20 and 40 mg/L Thidiazuron had higher shelf life (22 and 28 days, respectively). Although application of Thidiazouron reduced somehow some qualitative features of the fruits at harvest time, but increased considerably the quantitative traits (fruit size and weight) and fruit shelf life.
    Keywords: Golden berry (Physalis), Fruit size, Lycopene, TSS, Shelf life
  • سمیرا منبری، سعیده علیزاده سالطه *، صاحبعلی بلند نظر، محمدرضا ساریخانی
    امروزه بکارگیری ریزموجودات مفید خاکزی با عنوان کودهای زیستی به عنوان مطلوب ترین راه حل برای حفظ نظام حیاتی اراضی کشاورزی مطرح است. باکتری های آزادکننده پتاسیم، تثبیت کننده نیتروژن و حل کننده فسفر باعث می شوند عناصر بیشتری به صورت قابل جذب در دسترس گیاه قرار گیرد. به منظور بررسی اثر کود زیستی پتابارور2، باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی و کود اوره بر عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی گیاه شنبلیله آزمایشی در قالب بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل کود زیستی پتابارور2، باکتری (Sinorhizobium meliloti)، تلقیح سینوریزوبیوم+پتابارور2، شاهد مثبت (کوددهی مبتنی بر آنالیز خاک) و شاهد منفی (بدون کوددهی و تلقیح) بودند. نتایج نشان داد که صفات تعداد و سطح برگ و همچنین وزن تر و خشک شاخساره تحت تاثیر تیمار سینوریزوبیوم در سطح احتمال 1% معنی دار شدند. تمام صفات فیزیولوژیکی اندازه گیری شده به جز کارتنوئید در سطح احتمال 1 % و 5 % معنی دار شدند. تلقیح بذر شنبلیله با کود زیستی سینوریزوبیوم و پتابارور2 منجر به افزایش اکثر صفات رویشی و در نتیجه عملکرد شاخساره شد. کاربرد منفرد این کودهای زیستی نتایج بهتری را نسبت به کاربرد تلفیقی آن ها داشت. به طور کلی کاربرد سینوریزوبیوم ملیلوتی نتیجه بهتر و کارآمدتر را در افزایش عملکرد، صفات کیفی و رشد گیاه شنبلیه نسبت به کود پتابارور2 و تلقیح سینوریزوبیوم و پتابارور2 را داشت.
    کلید واژگان: پتابارور2, سطح برگ, سینوریزوبیوم, کود زیستی, کلروفیل
    Samira Menbari, Saeideh Alizadeh Salteh *, Sahebali Bolandnazar, Mohammad Reza Sarikhani
    Nowadays, the use of soil-born microorganisms as biological fertilizers is considered to be a natural and most desirable solution to maintain sustainability of agricultural soil system. Potassium releasing bacteria, nitrogen fixing and phosphorus dissolving bacteria make mentioned elements available to plants. In order to evaluate the effects of bio-fertilizers Potabarvar 2, Sinorhizobium meliloti, as well as urea fertilizer on physiological properties and yield of Fenugreek, an experiment as complete randomized block design was conducted with five treatments and three replications. Treatments included biofertilizer Potabarvar 2, S. meliloti, inoculation with a mixture of Sinorhizobium㺋婭ꫯ 2, positive control (based on soil analysis) and negative control (no fertilization and inoculation).The results showed that all morphological traits were significant at 1%. Most physiological traits except for carotenoid were significantly affected by S. meliloti, and a mixture of Sinorhizobium㺋婭ꫯ 2. Seed inoculation with biofertilizer Sinorhizobium meliloti and Potabarvar 2 lead to increase in growth and eventually shoot yield. Separate application of these biofertilizers led to better results than the integrated application. Symbiotic relationship of Sinorhizobium with Fenugreek increased physiological indices data, especially the absorption of nitrogen and phosphorus, as well as the amount of phenolic antioxidant have been significantly affected. In general, application of S. meliloti resulted in better and more effective increase in yield, quality and plant growth than fertilizer Potabarvar 2 and a mixture of Sinorhizobium㺋婭ꫯ 2.
    Keywords: Biofertilizer, Chlorophyll, Leaf Area, Potabarvr 2, Sinorhizobium
  • نسرین فرهادی، جابر پناهنده*، علیرضا مطلبی آذر، سعیده علیزاده سالطه
    در این پژوهش تاثیر ترکیبی از غلظت های مختلف بنزیل آمینو پورین (0، 1، 5/1 و 2 میلی گرم در لیتر) و نفتالین استیک اسید (0، 25/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر) بر پیازچه زایی مستقیم و غیرمستقیم ریزنمونه های پیاز یعنی سوخ چهار بوم جور (اکوتیپ) موسیر (لرستان، زنجان، سنندج و اراک) در محیط کشت MS بررسی شد. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف هورمونی و بوم جور، زمان و درصد سوخک (Bulblet)زایی، شمار، طول و وزن سوخک های باززایی شده موسیر را تحت تاثیر قرار دادند. استفاده از بنزیل آمینو پورین (BAP) و نفتالین استیک اسید (NAA) باعث تسریع در سوخک زایی شد و در تیمار 5/1 میلی گرم در لیتر BAP همراه با 5/0 میلی گرم در لیتر NAA، بالاترین درصد سوخک زایی مستقیم (26/82%) با میانگین 13/14 عدد بیشترین شمار سوخک به دست آمد. سوخ های بوم جور اراک، درصد بالایی از سوخک زایی (61/64%) و شمار بیشتری سوخک باززایی شده از هر ریز نمونه (33/10) را نشان دادند. پینه (کالوس) زایی تنها در تیمار 2 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 1 میلی گرم در لیتر NAA (05/73 درصد) و تیمار 1 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر NAA (67/23 درصد) مشاهده شد. ریشه زایی در محیط کشت بدون هورمون اکسین در زمان کمتری در مقایسه با دیگر تیمارها صورت گرفت و با درصد بالایی از ریشه زایی (92/79%) نیزهمراه بود. بنابر نتایج به دست آمده کشت سوخ های موسیر منطقه اراک در محیط کشت دارای 5/1 میلی گرم در لیتر BAP همراه با 5/0 میلی گرم در لیتر NAA برای تولید انبوه سوخک های درون شیشه ای موسیر توصیه می شود.
    کلید واژگان: اکسین, بوم جور, سوخک زایی, سیتوکینین, موسیر
    Nasrin Farhadi, Jaber Panahandeh *, Alireza Motallebi Azar, Saeideh Alizadeh Salteh
    In the present study, the effects of different concentrations of benzylamino purine (0, 1, 1.5 and 2 mg l-1) and naphthalene acetic acid (0, 0.25, 0.5 and 1 mg l1-) on direct and indirect bulblet rejected set by user of basal plate explants of four ecotypes of Psersian shallot (Lorestan, Zanjan, Sanandaj and Arak) on MS medium were investigated. The results showed that different hormonal treatments and ecotypes affected the time and percent of bulblet regeneration as well as the number, length and weight of regenerated bulblets. Moreover, direct and indirect regeneration of bulblet were different among the treatments. Application of BAP and NAA accelerated the bulblet regeneration of Persian shallot explants and the highest bulblet regeneration (82.26%) and maximum bulbllets number (14.13) were obtained by 1.5 mg g-1 BAP with 0.5 mg l-1 NAA. The explants of Arak ecotype showed the highest percent of bulblet regeneration (64.61%) and bulblets number (10.33) per each explant. The callus induction was only observed in 2 mg l-1 BAP mg l-1 NAA (75.05%) and 1 mg l-1 BAP.5 mg l-1 NAA (23.67%) treatments. The rooting of bulblet in all the studied ecotypes was obtained in hormone-free medium in the shortest time (25 after culture) in comparison with other treatments that was also accompanied with the highest percent of rooting (79.917%). According to the results the culture of Arak ecotype bulbs in medium with 1.5 mg g-1 BAP and 0.5 mg l-1 NAA is advisable for invitro bulblets production of Persian shallot.
    Keywords: Auxin, bulblet regenerstion, cytokinin, ectype, mooseer
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال