به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب سمیه فقیه میرزایی

  • سمیه فقیه میرزایی، محمدرضا رضوی، فرهاد غفاری، محمدعلی شفیعا

    طی توسعه صنعتی ایران، با وجود سرمایه گذاری های چشمگیر و تمرکز روی صنعت بالادست پتروشیمی، نسبت به توسعه صنایع رقابتی میانی و پایین دست غفلت شده است. این امر منجر به عملکرد صادراتی قابل قبول در بالادست شده، اما منافع حاصل از توسعه صادرات صنایع میانی و پایین دست ناچیز بوده است. این مقاله به دنبال تحلیل دلایل این شرایط از منظر توانمندی های فناورانه بنگاه ها می باشد. در این راستا ابتدا طی مطالعه اکتشافی پیشینه، ابعاد توانمندی های فناورانه شناسایی و طی مصاحبه با دوازده خبره با شرایط این صنایع تطبیق داده شد. سپس با استفاده از پرسشنامه، این ابعاد در 128 بنگاه فعال در سه صنعت پلاستیک، شوینده، و رنگ و رزین ارزیابی و با روش تحلیل"اهمیت- عملکرد"، با یکدیگر مقایسه شدند. بر اساس نتایج، نقطه قوت این صنایع محدود به توانمندی های اجرای پروژه و مهندسی فرآیند است، درحالیکه نقاط ضعف آنها توانمندی های پیش ازسرمایه گذاری، یادگیری، مهندسی صنعتی، مهندسی محصول، و پیوند و شبکه سازی می باشد. اما چالش کلیدی این بنگاه ها، توانمندی های مکمل است که از جمله می توان به مولفه های بازاریابی، ایجاد شبکه های فروش و کانال های توزیع متنوع، مدیریت برند، توسعه خدمات و دیگر ابعاد اشاره داشت. اگرچه مدیران این مولفه ها را در"عملکرد" بسیار ضعیف ارزیابی کردند، اما برای آنها "اهمیت" بالا نیز قایل نشدند. دلایل این امر استمرار غلبه رویکرد جایگزینی واردات، کمبود نیروی متخصص، عدم برنامه ریزی بلندمدت برای حضور پایدار در بازارهای منطقه ای، و انحراف در سیاست های حمایت از صادرات است. مقاله پیشنهاد می دهد که بنگاه ها در ارتقاء توانمندی های مکمل، تلاش های هدفمندی را با حمایت نهادهای دولتی ذی ربط، صورت دهند.

    کلید واژگان: توانمندی های فناورانه, صنایع پایین دست پتروشیمی, صنعت پلاستیک, صنعت شوینده, صنعت رنگ و رزین}
    Somayeh Faghih Mirzaei, MohammadReza Razavi, Farhad Ghafari, MohammadAli Shafia

    In the industrial development of Iran, despite significant investments and focus on the upstream petrochemical industry, the development of the mid-stream and downstream industries has been neglected. Although this has resulted in acceptable export performance in the upstream industry, it has created limited export development benefits in the downstream petrochemical industries. This article seeks to analyze the reasons for these conditions from the perspective of the technological capabilities.Through the exploratory study of literature, the dimensions of technological capabilities were identified and adapted to the conditions of these industries during interviews with twelve experts. Using a questionnaire, these dimensions were evaluated in 128 enterprises in three industries: plastics, detergents, and paint, and resin and compared with each other using the "importance-performance" analysis method. Based on the results, the strengths of these industries are limited to project implementation and process engineering capabilities, while their weaknesses are in pre-investment, learning, industrial engineering, product engineering, linkage, and networking capabilities. But the major challenge for these companies is the lack of complementary capabilities including marketing, creating sales networks and distribution channels, managing brands, developing after-sales services and other related capabilities. Although the managers rated these components as very poor in "performance", they did not attach high "importance" to them either. The reasons are the continued dominance of the import substitution approach, lack of expert personnel, lack of long-term planning for a stable presence in regional markets, and deviation in export support policies. In order to develop export technological products, this article suggests that companies design and implement smart programs in upgrading these complementary capabilities with the support of relevant government institutions.

    Keywords: Technological Capabilities, Downstream Petrochemical Industries, Plastics Industry, Detergents Industry, Paint, Resin Industry}
  • سمیه فقیه میرزایی، محمدرضا رضوی*، فرهاد غفاری، محمدعلی شفیعا

    به دنبال بحران مالی 2008، کشورهای تازه صنعتی شده تاکید مجددی بر اقتصاد صنعتی با رویکرد رسیدن به پیشروها (فرارسی) داشته اند. در این رویکرد، ارتقای توانمندی های فناورانه و نوآورانه از یک سو و بهبود توان رقابتی از سوی دیگر جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش، با ارزیابی توانمندی های فناورانه و توان رقابتی در بنگاه های صنعت پلاستیک به دنبال نشان دادن تصویر روشنی از ابعاد توفیق بنگاه ها و موانع موجود در مسیر رسیدن به پیشروها (فرارسی) می باشد. بدین منظور پرسش نامه ای جهت ارزیابی 55 شرکت برتر بر اساس 12 مولفه تکمیل شد و مصاحبه های نیمه ساختاریافته نیز صورت گرفت. تحلیل ها نشان داد که نقطه قوت این بنگاه ها، توانمندی های مهندسی فرایند، اجرای پروژه، و پیوند و شبکه سازی است. اما ضعف آنها در توانمندی های مکمل، پیش از سرمایه گذاری و یادگیری کاملا مشهود می باشد. سپس، شرکت ها با استفاده از روشی در داده کاوی به نام خوشه بندی، در سه گروه تقلیدگر، تقلیدکننده خلاق، و نوآور طبقه بندی شده و ویژگی های تمایزبخش آنها بررسی گردید. در این روش نیز عدم رشد متناسب توانمندی های مکمل به عنوان مانع کلیدی در فرایند رسیدن به پیشروها (فرارسی) مورد تاکید قرار گرفت.

    کلید واژگان: رسیدن به پیشروها, فرارسی, توانمندی های فناوارنه و نوآورانه, توانمندی رقابتی, صنعت پلاستیک}
    Somayeh Faghih Mirzaei, Mohammadreza Razavi *, Farhad Ghafari, MohammadAli Shafia

    Following the financial crisis of 2008, the newly industrialized countries have re-emphasized to pursue catching up strategy to attain industrialialization. In this strategy, the goal is promoting technological and innovative capabilities on the one hand, and improving competitive capabilities on the other. This study evaluates the technological and competitive capabilities of Iranian plastics companies to provide a clear picture of these companies and their obstacles to catch up. For this purpose, a questionnaire was completed to evaluate 55 companies in the top rankings based on 12 elements, followined by the semi-structured interviews. The analysis showed that strengths of Plastics companies are capabilities of process engineering, project execution, and linkage. However, their weaknesses is quite evident in complementary capabilities even pre-investment and learning capabilities. Afterward, those companies were classified into three groups of imitators, creative imitators and innovators by clustering method, investigating their distinctive characteristics.The paper concludes  the lack of adequate complementary capabilities stands out as a key obstacle in the process of catch up.

    Keywords: Catch up, Technological, Innovation Capabilities, Plastics Industry, Competitive Capability}
  • جابر نوری زاده، مهدی جباری، سمیه فقیه میرزایی، صبا پیرو
    زمینه و هدف
    هدف این مقاله ارائه چارچوبی برای ارزیابی آمادگی سازمان به منظور استقرار سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان است. باتوجه به این که برای شناسایی حوزه های ضعف و قوت سازمان، باید شناخت خوبی از ابعاد و لایه های سازمان داشته باشیم، در این مقاله از رویکرد چندلایه ای استفاده شده است. بنابراین حوزه های ضعف سازمان در هرکدام از لایه ها شناسایی شده و قبل از استقرار سامانه، طرح های آماده سازی برای پوشش نقاط ضعف، مد نظر قرار خواهد گرفت.
    روش
    بخش اول جامعه آماری را چهارده نفر از خبرگان دانشگاهی و متخصصان در حوزه سامانه برنامه ریزی منابع سازمان تشکیل دادند که ابتدا برای تایید الگوی پیشنهادی، پرسش نامه های اول و دوم را تکمیل کردند. بخش دوم جامعه آماری را مدیران و کارشناسان بخش فناوری اطلاعات نیروی انتظامی و همچنین مدیران ارشد این سازمان تشکیل دادند که تعداد آنان 50 نفر بود و پرسش نامه سوم را که با مقیاس لیکرت طراحی شده بود تکمیل کردند. روش پژوهش نیز از نوع پیمایشی و ابزار آن پرسش نامه است. براساس لایه های سازمانی و فاکتورهای تاثیرگذار در هر لایه، چارچوب اولیه ای پیشنهاد و پرسش نامه ها طراحی شد. بعد از جمع آوری پرسش نامه ها، تجزیه و تحلیل آنها به دو روش توصیفی و استنباطی در نرم افزار اس.پی.اس.اس انجام و چارچوب پیشنهادی تایید شد. سپس براساس آن چارچوب پرسش نامه دیگری برای ارزیابی آمادگی سازمان مورد نظر طراحی و توزیع شد.
    یافته ها
    در این پژوهش، الگویی برای ارزیابی آمادگی استقرار سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان ارائه شد. الگوی ارائه شده از قابلیت و کارایی مناسبی برای ارزیابی آمادگی سازمانی برخوردار بوده و قادر است به خوبی نقاط ضعف و قوت سازمان ها را در 7 بعد اصلی نمایش دهد که درنهایت نقاط قوت و ضعف نیروی انتظامی برای پیاده سازی این سامانه ها براساس الگو سنجیده شد.
    نتیجه گیری
    با تجزیه و تحلیل ها و بررسی های صورت گرفته مشخص شد که ناجا براساس سنجه فرهنگ سازمانی در حوزه های «فرهنگ کار گروهی» و «فرهنگ یادگیری»، براساس سنجه فرایندهای سازمانی در حوزه «یکپارچگی فرایندهای سازمانی»، براساس سنجه راهبرد سازمانی در حوزه های «چشم انداز و رسالت» و «میزان انسجام و همسویی فناوری اطلاعات با راهبرد کلان سازمان»، براساس سنجه منابع انسانی در حوزه های «پشتیبانی، تعهد و درگیری مدیریت ارشد» و «روحیه کار گروهی در کارکنان» و براساس سنجه فناوری ها در حوزه های «دانش مناسب در مورد سامانه های فنی»، «توانایی سازمان در برگزاری برنامه های آموزشی مناسب و کافی» و «دانش مناسب در مورد سامانه های سنتی» از سطح آمادگی نسبتا مطلوبی برخودار بوده و در دیگر حوزه ها از آمادگی لازم برخوردار نیست.
    کلید واژگان: سامانه برنامه ریزی منابع سازمان, آمادگی سازمانی, یکپارچه سازی, لایه های سازمانی, تحلیل سلسله مراتبی}
  • سمیه فقیه میرزایی، محمدرضا غلامیان
    امروزه دانش، نه فقط یک منبع مزیت رقابتی بلکه در واقع تنها منبع و سرمایه رقابتی است. اگر سازمانی به راحتی نتواند شکل صحیح دانش را اعم از شخصی و سازمانی، ضمنی و آشکار، در جایگاه مناسب آن به کار ببرد، در عرصه های رقابتی با مشکل مواجه خواهد شد. متاسفانه، تنها بخشی از دانش داخلی در دست سازمان است و قسمت های دیگر متکی به اشخاص می باشد. این دوگانگی بین دانش شخصی و دانش سازمانی، استراتژی های مختلفی را برای مدیریت دانش طلب می کند. رقابت موفقیت آمیز بر پایه مزیت دانشی مستلزم هم راستا ساختن استراتژی های کلان سازمان با دانش سازمان است. سازمان قادر به ادامه حیات خود نیست، مگر اینکه استراتژی مناسبی برای اداره سرمایه فکری ودانشی خود انتخاب کند. این مقاله ضمن مشخص کردن تفاوت های میان دانش شخصی و دانش سازمانی، به بررسی استراتژی های مدیریتی مرتبط با ماهیت دانش پرداخته است. اگر سازمان از نظر بلوغ در رده های بالا قرار گرفته باشد، استراتژی نوآوری و گرنه استراتژی کارآمدی را بر می گزیند و عملا تا بالغ نشود نمی تواند استراتژی خود را بر نوآوری پایه ریزی کند. این مقاله چارچوبی را برای انتخاب استراتژی دانشی مناسب با توجه به معیارهای مشخص شده، ارائه کرده است.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, استراتژی دانش, نوآوری, کارآمدی, کدگذاری, شخصی سازی}
    Mohammadreza Gholamian, Somayeh Faghih Mirzaee
    In this century, something that cause benefit of competition in organizations is human resources with quality, creativity and activity. Trough knowledge workers as important capability for organization to gain benefit competition and also main invisible asset. Nowadays old capital substitute with knowledge. Therefore, knowledge is not just a benefit competitive resource. But the only source and asset competitive. If an organization cannot use the correct form of knowledge as personal or organizational, tacit or explicit, in correct position then in competitive field will encounter with problems. Unfortunately, organization has some parts of internal knowledge and other sections depends on individuals. This duality between individual knowledge and organizational knowledge wants different strategies knowledge.
سامانه نویسندگان
  • سمیه فقیه میرزایی
    فقیه میرزایی، سمیه
    مربی مدیریت فناوری اطلاعات، موسسه آموزش عالی تعالی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال