به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سهراب اشرفی

  • شیوا پیروی لطیف، رخشاد حجازی*، سهراب اشرفی، سید علی جوزی

    مدیریت منابع، آشفتگی های طبیعی و زیستگاه حیات وحش، مهم ترین مولفه های مدیریت جنگل اند. مدیران برای دستیابی به اهداف مدیریتی و حفاظتی، نیازمند اطلاعات اکولوژیک روشن از توزیع لکه های داغ تنوع زیستی در بستری از سیمای جنگلی- کوهستانی هستند. خفاش های غارزی به عنوان گونه سنگ سرطاق غارها و شاخص اکولوژیک کیفیت جنگل به تغییرات اکوسیستم حساس اند و مدل های آشکارساز فضایی به عنوان ابزاری مناسب برای شناسایی مناطق حساس زیستی در دستیابی به زیستگاه های کلیدی جنگل کاربرد دارند. در این پژوهش از موقعیت جغرافیایی غارهای شناسایی شده در منطقه برای مدل سازی مطلوبیت زیستگاه لانه گزینی خفاش ها استفاده شد. مدل های فضایی با استفاده از متغیرهای اراضی کشاورزی، جهت، آب و هوا، جنگل، شاخص سبزینگی، بارش، مرتع و منابع آبی (ترکیبی از رودخانه ها و روددره ها) و به کارگیری شش الگوریتم Brt، Mars، Mda،Rf ،Rpart  و Svm به صورت مجزا و گروهی مدل سازی شدند. براساس معیار AUC مناسب ترین مدل ها، مدل های  RfوBrt  با مقدار 87/0 و مدل Rpart با مقدار 67/0 کمترین میزان این سنجه را داشته اند. متغیرهای منابع آبی و جنگل بیشترین سهم را در توضیح مدل ها داشته اند. زیستگاه های مطلوب پیش بینی شده در مدل گروهی به عنوان یکان مدیریت اکوسیستم جنگل در سطح سیمای سرزمین تعیین شد و ناحیه ای از این یکان که توسط جاده ها و فعالیت هایی مانند برداشت شن و ماسه و توسعه گردشگری در معرض تهدید است به عنوان یکان حفاظت معرفی شد.

    کلید واژگان: زیستگاه آبساری, شاخص اکولوژیک, گونه سنگ سرطاق, مدل گروهی
    Sh. Peyravi Latif, R .Hejazi *, S .Ashrafi, S.A. Jozi

    Forest management involves resource management, natural disturbance, and wildlife habitat. To achieve a sustainable equilibrium, managers require explicit ecological information about the distribution of biodiversity hotspots in the matrix of the mountain-forest landscape. Cave-roosting bats are a keystone species in caves and an ecological indicator of forest quality that are sensitive to ecosystem changes caused by human activities. Spatial explicit models are appropriate tools to identify biologically sensitive areas in achieving key habitats of the forest. In this study, we used the geographical locations of caves in the study area for habitat suitability modeling of cave-dwelling bats. We used spatial explicit models with variables of agriculture, aspect, climate, forest, NDVI, precipitation, range, and water resources (a combination of rivers and streams) and six algorithms: Boosted Regression Tree, Multivariate Adaptive Regression Splines, Mixture Discriminant Analysis, Random Forest, Recursive Partitioning and Regression Trees, and Support Vector Machines in the sdm package. According to the AUC criterion, the best models were RF and BRT with a value of 0.87, and the RPART model with a value of 0.67 had the lowest value of this measure. In explaining the models, water resources and forest variables had the highest scores. We determined the suitable habitats predicted by the ensemble model as a unit of forest ecosystem management at the landscape level. An area of the management unit that has been disrupted by roads and other activities such as sand extraction and tourism development has been determined as a conservation unit.

    Keywords: Ecological indicator, Ensemble model, Keystone species, Riparian habitats
  • علی اصغر زارعی، سهراب اشرفی*، افشین علیزاده شهبانی

    استنباط فیلوژنتیک، سنگ بنایی بنیادین در پژوهش های زیست شناسی تکاملی است و مبنایی را برای تفکر و پاسخ گویی به طیف گسترده ای از پرسش ها، از پویایی جمعیت تا طبقه بندی گونه ای، به صورت آماری فراهم می کند. خفاش های گوش پهن ازنظر جغرافیایی دارای جمعیت های منزوی هستند و امکان وجود گونه های پنهان در محدوده توزیع این جنس پیش بینی می شد. تا پیش از این مطالعه، تمام جمعیت های مختلف خفاش های گوش پهن در ایران به دو گونه خفاش گوش پهن خزری (Barbastella caspica) و خفاش گوش پهن اروپایی (Barbastella barbastellus) منصوب می شد. در این مطالعه، روابط تبارشناختی جمعیت خفاش گوش پهن مصری در محدوده استان قزوین در ایران بررسی شد. فیلوژنی مولکولی خفاش گوش پهن مصری که براساس یافته های اخیر تصور می شد متعلق به گونه بارباستل خزری باشد با سایر تاکسون های این جنس براساس ژن میتوکندریایی COI مقایسه شد. نتایج نشان داد افراد جمعیت های دامنه های جنوبی رشته کوه البرز و به طور احتمالی جمعیت های غرب ایران را نمی شود درجایگاه گونه بارباستل خزری طبقه بندی کرد؛ بلکه از نقطه نظر تبارشناسی و براساس شباهت ژنتیکی مشاهده شده، این جمعیت به فرم مصری (Barbastella leucomelas) این جنس نزدیک تر است.

    کلید واژگان: خفاش گوش پهن خزری, ژن سیتوکروم اکسیداز زیرواحد 1, تبارشناسی, استان قزوین
    Aliasghar Zarei, Sohrab Ashrafi *, Afshin Alizadeh Shabani

    Phylogenetic inference is a keystone in evolutionary biology research, providing the foundations for thinking and answering a wide range of questions, from population dynamics to species classification statistically. Barbastelle bats have geographically isolated populations, and the possibility of cryptic species within the distribution range of this genus has been predicted in previous studies. Previously, different populations of Barbastelle bats in Iran were assigned to two species: 1) Caspian Barbastelle (Barbastella caspica), and 2) European Barbastelle (Barbastella barbastellus). In the present study, the phylogeny of the Egyptian Barbastelle population in Qazvin province in Iran was investigated. Molecular phylogeny of Egyptian barbastelle which based on last findings thought to belong to the Caspian Barbastelle was compared with other taxa of this genus based on the mitochondrial COI gene. The results of the study showed that the populations of the southern slopes of the Alborz Mountains and possibly the populations of central and western Iran cannot be classified as Caspian Barbastelle. Rather, from a Phylogenetic point of view and based on the observed genetic similarity, this population is closer to the Egyptian form (Barbastella leucomelas) of this genus.

    Keywords: Barbastella Caspica, Cytochrome c Oxidase Subunit 1, Phylogenetic, Qazvin Province
  • ترکش تورم / آینده بازار طال به کدام متغیرها وابسته است؟
    سهراب اشرفی
  • سمیه سادات علویان پطرودی، امیرحسین حمیدیان*، سهیل ایگدری، سهراب اشرفی

    صدف دوکفه ای Saccostrea cucullata، یکی از مهم ترین بی مهرگان صخره ه ای سواحل جنوبی ایران است. در این مطالعه رشد و ترکیب سنی 80 نمونه صدف برداشت شده از سواحل بندر لافت، واقع در جزیره قشم مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه ها از 5 گروه سنی (1 تا 5 سال) تشکیل شده بودند. گروه سنی دو ساله ها، جمعیت غالب را به خود اختصاص داد و گروه سنی پنج ساله ها دارای کمترین جمعیت است. کمترین و بیشترین مقدار طول 20-70 میلی متر، عرض10-50  میلی متر، ارتفاع 50/3- 50/26 میلی متر، ضخامت پوسته 00/1- 90/5 میلی متر، وزن تر بافت نرم 75/0- 68/7 گرم به دست آمد. پس از بررسی نرمال بودن داده ها، ارتباط آن ها به وسیله آزمون همبستگی و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد که بین سن و سایر متغیرها، همبستگی مثبت ضعیفی وجود دارد و رابطه خطی معنی داری بین فاکتورهای رشد و سن وجود دارد. ولی به دلیل همبستگی ضعیف، هیچ یک از فاکتورها نمی تواند معیار دقیقی برای تعیین سن صدف باشد.

    کلید واژگان: صدف دوکفه ای, Saccostrea cucullata, سن, فاکتور رشد, بندر لافت
    Somayye Sadat Alavian Petroody, AmirHossein Hamidian *, Soheil Eagderi, Sohrab Ashrafi

    Saccostrea cucullata is one of the widely spread oysters in south coasts of Iran. This study was conducted on 80 specimens of S. cucullata from coastal areas of the Laft port in the Qeshm Island in order to determine the relationships between growth factors and age. The population was divided into five age groups. The 2 year-old and 5 year-old oysters had the highest and lowest number of individuals in the population, respectively. The lowest and highest values of the length, width, height, shell thickness and wet soft tissue weight of S. cucullata were 20-70 mm, 10-50 mm, 3.50-26.50 mm, 1.00-5.90 mm , 0.75-7.68 g, respectively. After testing the normality of the data, their relationships were investigated using correlation and regression. A weak but positive correlation with a significant linear relationship was found between age and growth factors. However, because of the weakness of the correlation, no precise criteria can be found for determination of age based on growth factors.

    Keywords: Oyster, Saccostrea cucullata, age, growth factor, Laft port
  • انوشه کفاش، سهراب اشرفی*، مسعود یوسفی

    حفاظت تنوع زیستی تحت تاثیر تغیرات اقلیمی یک چالش عمده برای زیست شناسان حفاظت محسوب می شود. مطالعات صورت گرفته در جهان نشان می دهند تغیرات اقلیمی بر جغرافیای زیستی خفاش ها، دسترسی آن ها به منابع غذایی و نرخ مصرف انرژی آن ها اثرات منفی خواهد داشت اما نحوه اثرپذیری خفاش های ایران از تغیرات اقلیمی ناشناخته مانده است. خفاش لب کوتاه یکی از خفاش-های حشره خوار است که در گستره وسیعی از ایران زیست می کند. با وجود توزیع گسترده در ایران بوم شناسی گونه ناشناخته است. در مطالعه حاضر با به کارگیری چهار روش مدل سازی مطلوبیت زیستگاه و سپس با استفاده از رویکرد ترکیبی، اثرات تغیرات اقلیمی بر گونه خفاش لب کوتاه بررسی شد، پناهگاه های اقلیمی گونه تحت تاثیر اقلیم در حال تغیر شناسایی و کارایی مناطق حفاظت شده در توزیع گونه بررسی شد. نتایج حاصل نشان داد در حال حاضر 312562 کیلومتر مربع از مساحت ایران برای گونه مطلوب بوده که در سال 2070، در حدود 142389 کیلومتر مربع از مناطق مطلوب از دست خواهند رفت. اما 64711 کیلومتر مربع زیستگاه مطلوب جدید برای گونه ایجاد خواهد شد. تنها6/7 درصد از زیستگاه های مطلوب گونه تحت پوشش شبکه مناطق حفاظت شده قرار دارد. در آینده وسعت زیستگاه های مطلوب در مناطق حفاظت شده کاهش اندکی خواهد داشت به شکلی که در سال 2070 تحت سناریوی RCP2.6،2/7 درصد و RCP8.5، 5/6 درصد از زیستگاه های مطلوب تحت پوشش شبکه مناطق حفاظت شده خواهند بود. مناطق مطلوبی که به عنوان مناطق پایدار از نظر شرایط اقلیمی تشخیص داده شدند، نقش مهمی در بقای گونه خواهند داشت و اولویت بالایی برای حفاظت دارند.

    کلید واژگان: Pipistrellus pipistrellus, مطلوبیت زیستگاه, تغییرات اقلیمی, مناطق حفاظت شده
    Anooshe Kafash, Sohrab Ashrafi *, Masoud Yousefi

    Conservation of biodiversity under changing environment is a real challenge for conservation biologists. Previous studies have shown that climate change will have negative impacts on bat species. However very little is known about the potential impacts of climate change on bats of Iran. Pipistrellus pipistrellus is a small insectivore bat which live in vast area in Iran. Despite being widespread, the species ecology remains unknown. In the present study we predicted the impacts of climate change on the species distribution, identified future climate refugia for the species and assessed protected areas effectiveness in covering the species suitable habitats. We applied an ensemble approach using four distribution modeling methods (Generalized Linear Models, Generalized Additive Models, Maximum Entropy Modelling and Random Forest). then projected the ensemble model in to the future. We found that the species will lose 118551 km2 of its suitable habitats while gaining 59303 km2 new climatically suitable habitats. Results showed that 7.1 percent of the species suitable habitats covered by protected areas under current climatic condition but in the future suitable habitats will decrease to 6.7 and 6.2 percent under RCP2.6 and RCP8.5 respectively. Climatically stable habitats identified in this study can play important role in species survival under climate change thus they have high priority for conservation.

    Keywords: Pipistrellus pipistrellus, Habitat suitability, Climate change, Protected Areas
  • شیوا پیروی لطیف، رخشاد حجازی*، سهراب اشرفی، سید علی جوزی

    تنوع گونه ای از بارزترین خصوصیات یک جامعه زیستی است و تنوع خفاشان به عنوان شاخص زیستی در اکوسیستم های کوهستانی-جنگلی مطرح می باشند. هدف از این مطالعه برآورد پارامترهای جامعه خفاشان با استفاده از روش زیست صوت شناسی (بیوآکوستیک) در جنگل های هیرکانی محدوده شهرستان رودبار استان گیلان بوده است. نمونه برداری در فصل تابستان (تیر و مرداد) 1398 و با استفاده از دستگاه ضبط خودکار فرکانس آوای خفاش (Bat Logger) در محدوده زیستگاه تولید مثلی (Reproductive) و خوراک جویی (Foraging) خفاشان  انجام شد. در مجموع  20 گونه خفاش از سه خانواده و هشت جنس مختلف در محدوده مطالعاتی شناسایی گردید. جنس Myotis با هشت گونه و بعد از آن جنس  Pipistrellus با چهار گونه  بیش ترین تعداد گونه ها  را به خود اختصاص داده اند. جنس های  Plecotus و Nyctalus  هر کدام  با  دو  گونه  و  جنس های Rhinolophus و Miniopterus و Barbastella و Eptesicus هر کدام با یک گونه کم ترین تعداد  گونه ها را به خود اختصاص داده اند. غنای گونه ای به روش جک نایف برابر با (7-18/35) 26/9 برآورد گردیده است. معیار  تنوع سیمپسون برابر با (77/81-0/0) 0/79 و معیار یکنواختی اسمیت و ویلسون برابر با 0/22 برآورد گردید. به طور کلی مشخص گردید که منطقه مورد مطالعه به دلیل برخورداری از زیستگاه های متنوع کوهستانی، جنگلی، آبی و کشاورزی از تنوع بالایی از خفاشان برخوردار است. در نهایت با توجه به  کاربرد روش زیست صوت شناسی در برنامه های حفاظت و مدیریت تنوع زیستی جنگل، پیشنهاد می شود که از دستگاه های BATLOGGER (M, C) به دلیل سهولت استفاده و کارآیی در نمونه برداری صحرایی، در پایش اکوسیستم های کوهستانی-جنگلی در سطح سیمای سرزمین استفاده گردد.

    کلید واژگان: خفاشان, زیست صوت شناسی, تنوع و فراوانی, جنگل های هیرکانی, شهرستان رودبار
    Shiva Peyravi Latif, Rokhshad Hejazi *, Sohrab Ashrafi, Seyed Ali Jozi

    Biodiversity is one of the most prominent features of a biological community, and bats are considered as indicator in forest ecosystems. The purpose of this study was to estimate the parameters of bat community using bioacoustic method in Hyrcanian forests in Roudbar district of Gilan province. Sampling was performed in the summer (July and August) of 2019 using the bat logger's automatic recorder in the reproductive and wintering habitats of the bats. A total of 20 species of bat from 3 families and 8 different genera were identified in the study area. The genus Myotis with 8 species followed by Pipistrellus with 4 species had the highest number of species. The genera Plecotus and Nyctalus each with two species and the genera Rhinolophus, Miniopterus, Barbastella and Eptesicus each with one species had least number of species. Species richness was estimated to be 26.9 (18.7-35) by Jackknife method. The Simpson diversity criterion was 0.79 (0.77- 0.81) and the Smith and Wilson homogeneity criterion was 0.22. It was generally found that the study area had a high diversity of bat due to its diverse mountainous, forest, aquatic and agricultural habitats. Finally, considering the application of Bioacoustics in forest biodiversity conservation and management programs, it is recommended to use BATLOGGER (M, C) devices for ease of use and efficiency in field sampling in monitoring of forest ecosystems in landscape level

    Keywords: Bats, Bioacoustics, Bioiversity, Hyrcanian forests, Roudbar
  • مجتبی یحیی آبادی*، امیرحسین حمیدیان، سهراب اشرفی

    کرم های خاکی به عنوان نشانگرهای جذب برای اثبات دسترسی زیستی کودهای شیمیایی در خاک، به کار گرفته می شوند. این تحقیق با هدف تعیین میزان جذب برخی عناصر در تعدادی از گونه های کرم های خاکی در خاک یک باغ اجرا شد. در این تحقیق میزان جذب عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، روی و آهن حاصل از کاربرد کودهای شیمیایی مختلف اوره، آمونیوم سولفات، دی آمونیوم فسفات، سولوپتاس، کود NPK، مخلوط کود NPK و کود دامی، کلات روی و کلات آهن در پنج گونه کرم خاکی، مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها در سه تکرار به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی اعمال شد و داده ها در قالب تجزیه واریانس، تحلیل آماری شد. نتایج نشان داد کرم های خاکی سطح زی (اپی جییک)  در جذب عناصری مثل نیتروژن و فسفر فعالیت بیش تری داشته اند. در این میان، گونه E. fetida در جذب نیتروژن از اوره (72%) و آمونیوم سولفات فعال تر بوده اما در جذب فسفر از کود دی آمونیوم فسفات فعال نبوده است. از طرفی، وجود مواد آلی در تیمارهای کودی، باعث جذب کم تر نیتروژن و فسفر توسط کرم ها شده است و در این شرایط، گونه های آنسیک، در فرآیند جذب، ضعیف تر عمل کرده اند. کلاته شدن نیتروژن و فسفر در مولکول های ترکیبات آلی موجب کاهش قدرت جذب آن ها شده است. هم چنین کرم گونه E. fetida نسبت به سایر گونه ها تمایل بیش تری به جذب عنصر آهن (52%) و جذب عنصر روی (50%) در خاک تیمار شده نسبت به خاک شاهد نشان داد. به منظور کاهش اثرات منفی کودهای شیمیایی بر موجودات زنده ی خاک، توصیه می شود در خاک های کم عمق، میزان مصرف آن ها کاهش یابد.

    کلید واژگان: کود شیمیایی, کرم خاکی, Eisenia Fetida, جذب, نیتروژن, فسفر
    Mojtaba Yahyaabadi *, AmirHossein Hamidian, Sohrab Ashrafi

    Earthworms have been used as adsorption markers to prove the biological availability of chemical fertilizers in soil. This study aimed to determine the amount of nutrient uptake in some earthworm species in an orchard soil. In this study, the uptake of nitrogen, phosphorus, potassium, zinc and iron by the application of different chemical fertilizers urea, ammonium sulfate, diammonium phosphate, solupotas, NPK compound fertilizer, NPK fertilizer with cow manure, zinc chelate and iron chelate in five Earthworm species were studied. Treatments were applied in three replications in a randomized complete block design and data were analyzed by ANOVA. Results showed that epigeic species were more active in the uptake of elements such as nitrogen and phosphorus. Meanwhile, E. fetida was more active in nitrogen uptake of urea (72%) and ammonium sulfate but was not active in uptake of phosphorus from diammonium phosphate fertilizer. On the other hand, the presence of organic matter in the fertilizer treatments caused less nitrogen and phosphorus uptake by the worms and under these conditions, the anecic species have performed poorly in the adsorption process. Chelating of nitrogen and phosphorus in organic compound molecules has reduced their adsorption power. In addition, E. fetida showed a higher tendency to adsorb iron (52%) and zinc (50%) in treated soil than control soil. In order to reduce the negative effects of chemical fertilizers on soil organisms, it is recommended to reduce their consumption in shallow soils.

    Keywords: Chemical fertilizers, Earthworm, Eisenia Fetida, Adsorption, nitrogen, Phosphorus
  • شیرین محمودی، افشین علیزاده شعبانی*، مهرشاد زین العابدینی، سهراب اشرفی، اولیاقلی خلیلی پور
    مدل سازی پراکنش گونه ابزار مهم و ضروری برای مدیریت و حفاظت از شوکا به عنوان یک گونه مخفی کار و گیاه خوار حفاظت شده ملی در ایران است. در این پژوهش با استفاده از بسته Biomod2 و روش مدل سازی تجمعی و تعداد 91 داده حضور گونه شوکا و عوامل محیطی و انسانی، مدل تجمعی مطلوبیت زیستگاه براساس شش الگوریتم مدل توزیع گونه در منطقه مورد مطالعه با وسعت 74000 کیلومتر مربع تهیه شد. در این مطالعه AUC  مدل تجمعی معادل 0/97 بود که نشان دهنده عملکرد عالی مدل است. نتایج این مطالعه 15 درصد از منطقه مطالعاتی را دارای مطلوبیت کافی برای گونه شوکا شناسایی کرد. هم چنین نتایج نشان داد که متغیرهای کاربری سرزمین (29%) و ارتفاع (29%) بیش ترین تاثیر و پس از این متغیرها دمای حداکثر در گرم ترین ما ه (17%) و شیب (11%) اهمیت بالایی بر حضور این گونه دارد. متغیرهای انسانی نتوانستند در مدل سازی تاثیر بالایی بر پراکنش گونه از خود نشان دهند. شوکا مناطق جنگلی متراکم را به علت کاهش قابلیت مشاهده شدن و هم چنین وجود پناه و غذای کافی، ترجیح می دهد.
    کلید واژگان: شوکا, مطلوبیت زیستگاه, مدل تجمعی, ایران, مدل سازی پراکنش گونه
    Shirin Mahmoodi, Afshin Alizadeh Shabani *, Mehrshad Zeinalabedini, Sohrab Ashrafi, Olyagholi Khalilipour
    Species distribution model is important to protect and to manage the roe deer as an elusive and national protected herbivore species in Iran. In this study habitat modeling was carried out via Biomod2 package in R software environment using 91 presence points of the spices as well as environmental and human factors. Ensemble model of habitat suitability was prepared based on six species distribution model algorithms for a study area of 74000 km2. AUC for ensemble model was 0.97 which showed an excellent performance. Suitable habitat for roe deer covered an area about 15 percent of the studied area. Also, the results showed that altitude (29%) and land-use (29%) then, maximum temperature in the warmest month and slope variables were the most influential factors on species distribution. Also, the results indicate that anthropogenic factors were not much effective on the species presence. Roe deer prefers the denser forests since this habitat can reduce its visibility and provide sufficient cover and food for the species.
    Keywords: Roe deer, Habitat modelling, Ensemble model, Iran, Species distribution model
  • صیاد شیخی ئیلانلو، سهراب اشرفی*، افشین علیزاده شعبانی
    تغییرات اقلیمی، کاربری اراضی و عوامل انسانی از جمله محرک های اصلی تغییرات تنوع زیستی در قرن حاضر به شمار می روند. به گونه ای که اکثر مطالعات انجام گرفته در دهه های اخیر این واقعیت را در مطالعات خود نشان داده اند. زیستگاه های استپی از جمله زیستگاه هایی می باشند، که به شدت تحت تاثیر عوامل ذکر شده هستند. لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی مهم ترین متغیرهای اقلیمی، پوشش سرزمینی و انسانی بر توزیع گونه چکاوک گندم زار در محدوده منطقه داغ تنوع زیستی ایرانو-آناتولی انجام گرفت. از گونه چکاوک گندم زار به عنوان یک گونه شاخص از پرندگان علف زار در مدل سازی ها استفاده شد تا بتوان نحوه تاثیرپذیری سایر پرندگان هم زیستگاه را پیش بینی نمود. پس از جمع آوری نقاط حضور گونه در محدوده مورد مطالعه، مدل سازی زیستگاه گونه با وارد کردن لایه های اقلیمی، محیطی و انسانی و با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی (MaxEnt) در فضای پکیج مدل سازی sdm انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ها و مدل سازی ها نشان داد که این گونه عمدتا وابسته به زیستگاه های غرب، شمال و مرکز منطقه ایرانو-اناتولی است. هم چنین فاکتور میانگین بارش سالیانه، میانگین تغییرات فصلی بارش و ردپای انسانی توانستند در مجموع 80 درصد در پیش بینی زیستگاه های مطلوب برای چکاوک گندم زار نقش داشته باشند. در مجموع به نظر می رسد که کشاورزی فشرده و تغییر الگوهای بارشی در دهه های اخیر از جمله موارد تاثیرگذار بر انتخاب زیستگاه پرندگان علف زار هستند. لذا جهت حفاظت از این گونه ها بایستی توجهات لازم به فاکتورهای ذکر شده در مدیریت سرزمینی صورت گیرد.
    کلید واژگان: تنوع زیستی, مدیریت زیستگاه, ایران, ترکیه, مدل سازی, چکاوک گندم زار
    Sayyad Sheykhi Ilanloo, Sohrab Ashrafi *, Afshin Alizadeh Shabani
    Climate change, land use, and human-factor are some of the most important biodiversity changes currently, as many of the surveys through the recent decades have shown the fact. Steppe habitats are one of the most impressed habitats by the mentioned elements. So this study aims to identify the most important climate variables, land cover and human cover on distribution of Clandra Lark in biodiversity hot spot, Iran-Anatoly. Clandra Lark is used as one of the Indicator species of farm land birds in modeling in order to predict how other birds of the same habitat get influenced. We modeled the habitat for the Clandra lark after assembling presence point of this species in study area, and by the use of climatical, environmental, and human elements, and the Maximum Entropy (MaxEnt) in the Modeling Package (SDM). Analysis and modeling data show that this species is largely dependent on the habitats of west, north and central of Irano-Anatolian region. Also average annual rain and average seasonal rain changes, and human footprint provided about 80 percent of the prediction process respectively. Totally agricultural intensification and changing the rain pattern seem to be one of the most effective elements on choosing the farm land birds’ habitat. Therefore, in order to protect these species we should notice the mentioned elements in land management.
    Keywords: Biodiversity, Iran, Turkey, Habitat management, Modeling, Clandra Lark
  • شیرین محمودی*، افشین علیزاده شعبانی، مهرشاد زین العابدینی، اولیاقلی خلیلی پور، سهراب اشرفی
    S. Mahmoodi *, A. Alizadeh Shabani, M. Zeinalabedini, O. Khalilipour, S. Ashrafi

    Species distribution models (SDMs) are a tool for the management of wildlife including the roe deer, Capreolus capreolus, as an elusive and national protected herbivore in Iran. Habitat suitability modeling can be one of the most important steps to protect this species. This study was carried out to evaluate the potential distribution of the roe deer in the north and northwest of Iran and to identify the important habitat patches for this species. The habitat suitability modeling was applied 95 presence points and nine environmental variables by MaxEnt®. Thereafter, we focused on the extraction of important habitat patches based on presence points. The land cover, as the most important variable on the habitat suitability model of roe deer and its highest probability presence, is classified as the high and moderate densities in the forest. Habitat patches covered an area of about 4467.81 km2 (i.e., 6.04%of the study area). The largest habitat patch, covering an area about 4022 km2, created a continuous patch in the east of the study area. There were several inter-connected small patches in the most western part of the study area in Arasbaran forests. Actually, Habitat patches should be taken into consideration in the conservation of the roe deer.

    Keywords: Animal conservation, Dense forests, Habitat modeling, MaxEnt
  • مریم مهتابی*، سهراب اشرفی، افشین دانه کار
    زمینه و هدف

    لاک پشت های دریایی از گونه های در خطر تهدید جهانی وابسته به گستره های اقیانوسی محسوب می شوند. مرگ و میر لاک پشت های دریایی در دوران جنینی به دلیل تهدیدات طبیعی و انسانی بسیار بالا است وعوامل تهدید کننده ی متعددی، بقای این خزندگان و نسل آوری آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا برای حمایت از زیستگاه و بقای آن ها شناسایی و مدیریت این عوامل گریزناپذیر است.

    روش بررسی

    یک ابزار مدیریتی برای افزایش موفقیت ظهور این گونه های در معرض خطر، انتقال تخم ها بلافاصله پس از تخم گذاری لاک پشت ماده به مکانی امن است.

    یافته ها: 

    در این پژوهش موفقیت ظهور لاک پشت دریایی منقارعقابی در سواحل آشیانه گذاری جزیره قشم مورد مطالعه قرار گرفت. میزان موفقیت ظهور بچه لاک پشت ها از مجموع 102 آشیانه انتقال یافته از  ساحل شیب دراز و شیب پویی 92/59 درصد بدست آمد. نتایج آزمون T نیز نشان داد که بین موفقیت ظهور بچه لاک پشت های انتقال یافته از ساحل شیب دراز و شیب پویی اختلاف معنی دار وجود ندارد.

    بحث و نتیجه گیری:

     براساس نتایج این پژوهش بهترین راه برای حفاظت این گونه در محل مورد مطالعه، افزایش موفقیت ظهور بچه لاک پشت ها و حفاظت از لانه ها با انتقال دادن آن ها به محل امن است.

    کلید واژگان: موفقیت ظهور, لاک پشت های دریایی منقار عقابی, جزیره قشم
    Maryam Mahtabi *, Sohrab Ashrafi, Afshin Danehkar
    Background and Objective

     Sea turtles are considered of the globally threatened species in the world. Mortality range of sea turtles in utero is very high due to several natural and human threats, affecting survival and regeneration of these reptiles.

    Method

    Therefore, identification and control threats are vital to support habitat and survival rate. Eggs transfer to a safe place immediately after laying is a management tool for increasing the emergence success of these critically endangered species. In this study, emergence success of Eretmochelys imbricata in the coasts of Qeshm Island was studied.

    Findings

     The emergence success rate was 59/92% out of 102 transferred nests (from Shib-deraz and shib- poiee beach). Results showed that no significant differences between Shib-deraz and shib- poiee beach, considering the emergence success of the transferred eggs.

    Discussionand Conclusion

    According to the results, we believe that best way to protect hawks-bill turtles in this area is transferring eggs and protecting nests in a safe place to raise emerging success.

    Keywords: Emergence success, Eretmochelys imbricata, Qeshm Island
  • مجتبی یحیی آبادی، امیرحسین حمیدیان*، سهراب اشرفی
    کرم های خاکی به دلیل نقش مهمی که در فرآیندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی خاک دارند برای بسیاری از آزمونهای سمیت و ارزیابی های محیطی مورد استفاده قرار گرفته اند. تحقیق حاضر با هدف تعیین اثرات برخی کودهای شیمیایی بر فراوانی گونه های مختلف کرم های خاکی به اجرا درآمد. پلات های آزمایشی به مساحت یک مترمربع در نظر گرفته شد. در هر پلات، از هریک از کودهای رایج و بر اساس آزمون خاک شامل کود اوره (Urea)، سولفات آمونیوم(AS)، دی آمونیوم فسفات(DAP)، سولو پتاس(Solupotas)، کود کامل ماکرو حاوی نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK, 15-5-25)، ترکیب کود دامی پوسیده شده و کود کامل ماکرو (NPK+OM) به نسبت دو به یک و کود دامی(OM)، استفاده شد و پلات شاهد بدون مصرف هر نوع کود شیمیایی و دامی (Control)، در نظر گرفته شدند. بررسی فراوانی کرم ها در دو مرحله زمانی و در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری خاک، انجام شد. در مرحله اول، بیست روز پس از افزودن کودها و در مرحله دوم، شصت روز پس از مصرف کودها، نمونه برداری از کرم های خاکی و بررسی تغییرات در آنها انجام شد. تیمارها در سه تکرار اعمال شد و داده ها در قالب تجزیه واریانس یک طرفه و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل آماری شدند. نتایج مقایسات میانگین جمعیت کرم ها نشان داد که در روز بیستم و در عمق 20-0 سانتیمتری خاک، فراوانی گونه E. fetida در تیمارهای آمونیوم سولفات و اوره نسبت به تیمار شاهد، کاهش معنی دار یافته است. از بین کرم های اپی جئیک، گونه D. hortensis سازگاری بیشتری نشان داد و فراوانی آن در تیمار آمونیوم سولفات بیش از تیمار اوره بود. نتایج همچنین نشان داد که کرمهای گونه L. terrestris نسبت به گونه A. longa مقاومت بیشتری در برابر کودهای شیمیایی نشان دادند.
    کلید واژگان: کرم خاکی, آنسیک, اپی جئیک, کودهای شیمیایی و آلی
    Mojtaba Yahyabadi, Amir Hossein Hamidian *, Sohrab Ashrafi
    Earthworms have been used for many toxicity assay and environmental assessments because of the remarkable role they play in the biological, chemical and physical processes of the soil. The purpose of this study was to investigate the impact of chemical fertilizers on the density of earthworms in the soil of an orchard. One square meter area was considered as experimental plot. Seven different types of fertilizers including Urea, Ammonium sulfate (AS), Diammonium phosphate (DAP), Solupotas, NPK (15-5-25), (NPK+OM) and organic manure (OM) as experimental treatments were studied, based on the soil test. Abundance of worms were evaluated in two stages of time and in 2 depths of 0-20 and 20-40 cm of soil. In the first stage, 20 days after the addition of fertilizers, and in the second stage, 60 days after fertilization, earthworms were sampled and their number changes were measured. Treatments were applied in three replications and the data were analyzed using one-way ANOVA (using the GLM process) by SPSS software. The results of the means comparison showed that on the 20th day, at 0-20 cm soil depth, E. fetida species abundance was decreased significantly in AS and Urea treatments compared to the control plot (p˂0.05). From epigeic group, D. hortensis species showed more compatibility and its population in AS treatment was more than that of Urea treatment. Results also showed that the anecic L. terrestris, had a greater tolerance to chemical fertilizers compared to the A. Longa species.
    Keywords: earthworms, Anecic, Epigeic, Chemical, organic fertilizers
  • انوشه کفاش، سهراب اشرفی *، آنماری اوهلر
    اطلاعات اندکی در ارتباط با توزیع ارتفاعی سوسماران در ایران در دسترس است. در حالی که تعیین مناطق ارتفاعی با بیشترین تعداد گونه میتواند برای انتخاب مناطق حفاظت شده مفید باشد. در مطالعه حاضر الگوی توزیع ارتفاعی 48 گونه از سوسماران ایران متعلق به خانواده لاسرتیده در امتداد شیب های ارتفاعی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین الگوی توزیع ارتفاعی اعضای خانواده لاسرتیده مدل رقومی ارتفاع کشور به طبقات ارتفاعی صد متری تقسیم شد و تعداد گونه در هر طبقه ارتفاعی ثبت شد. ارزش عددی متغیرهای شیب، مساحت، ارتفاع، شاخص تشعشع حرارتی، شاخص نرمال شده پوشش گیاهی، بارش سالیانه، بارش در مرطوب ترین ماه سال، بارش در خشک ترین ماه سال، بارش در مرطوب ترین فصل سال، بارش در سردترین فصل سال، بارش در خشک ترین فصل سال و بارش در گرم ترین فصل سال در هر طبقه ارتفاعی از طریق جعبه ابزار Raster استخراج شده و بعد از بررسی میزان همبستگی بین این متغیرها با استفاده از معیار VIF متغیرهای با همبستگی بالا حذف شدند. سپس با اجرای آنالیز رگرسیون چندگانه مهمترین متغیرهای موثر بر توزیع ارتفاعی گونه های خانواده لاسرتیده دو متغیر مساحت و بارش در گرمترین فصل سال شناسایی شد. الگوی کلی توزیع سوسماران خانواده لاسرتیده در امتداد شیب های ارتفاعی به صورت تک اوجی بوده و بیشترین تعداد گونه ها در ارتفاع 1475 تا 1675حضور دارند.
    کلید واژگان: خزندگان, توزیع, مساحت, بارش در گرم ترین فصل سال
    Anoosheh Kafash, Sohrab Ashrafi *, Annemarie Ohler
    Little is known about altitudinal distribution of lizards in Iran. In the present study we studied distribution pattern of members of family Lacertidae along the eleveatinal gradient in Iran. To determine environmental drivers of distribution pattern of 48 lizard species, all known valid members of family Lacertidae, along elevational gradient in Iran. Firstly, we classified Iran digital elevation model (DEM) based on 100m intervals, that resulted in 56 altitudinal bands and number of species in each band was recorded. Secondly, we extracted mean value of following variables; altitude, slop, area, solar radiation index (SRI), normalized differences vegetation index (NDVI), annual precipitation, precipitation of wettest month, precipitation of driest month precipitation, precipitation of wettest quarter, precipitation of driest quarter, and precipitation of warmest quarter, and using VIF measure correlated variables were removed. Finally, we performed a multiple regression and found that area and precipitation of warmest quarter are the most important drivers of distribution pattern of family Lacertidae along elevational gradient in Iran. General distribution pattern of family Lacertidae was unimodal and maximum number of species living from 1475 m to 1675 m.
    Keywords: Reptiles, Distribution, Area, Precipitation of warmest quarter
  • محمدرضا اشرف زاده *، نادر حبیب زاده، سهراب اشرفی
    در حال حاضر، اطلاعات چندانی در مورد اثرات تغییر اقلیم بر گونه های ساکن مناطق مرتفع کوهستانی در ایران وجود ندارد و به نظر می رسد برخی از این گونه ها به طور جدی تحت تاثیر پدیده تغییر اقلیم قرار گیرند. در این پژوهش، آسیب پذیری مکانی کبک دری به تغییر اقلیم در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل سازی اجماعی بر اساس هفت مدل پراکنش گونه ای پیش بینی شد. در حدود 19/43 درصد از استان به عنوان زیستگاه مطلوب کبک دری براورد شد. بارش سالیانه (23/24%)، گستره دمای سالیانه (21/82%)، ردپای انسان (15/37%) و شیب (14/46%) بیشترین مشارکت را در مدل سازی داشتند. حدود 12/29 تا 32/28 درصد از زیستگاه های مطلوب تا سال 2050 به دلیل تغییر اقلیم بر اساس دو سناریوی (4/5 و 8/5) افزایش گازهای گلخانه ای (Representative Concentration Pathways) و مدل HadGEM2-CC از دست خواهد رفت. در همین دوره زمانی، انتظار می رود زیستگاه های کبک دری در مناطق کم ارتفاع تر (<2124 متر) مطلوبیت خود را از دست دهند. علاوه بر این، به دلیل تغییر اقلیم، برخی جمعیت ها به ویژه در مناطق جنوبی تر استان به طور محلی منقرض خواهند شد و یا در انزوای کامل قرار می گیرند. یافته های این پژوهش می تواند برای اتخاذ رویکردهای مناسب تر به منظور مدیریت و حفاظت جمعیت های کبک دری در کشور سودمند باشد.
    کلید واژگان: کبک دری, گونه تخصصی, مناطق کوهستانی, تغییر اقلیم, انقراض محلی
    M. R. Ashrafzadeh *, N. Habibzadeh, S. Ashrafi
    Currently, there is little information on the high mountain species' response to the climate change in Iran, and it seems that these species are significantly affected by the climate change. In the current research, the spatial vulnerability of Caspian snowcock (Tetraogallus caspius) to the climate change in Chaharmahal and Bakhtiari province was predicted using the ensemble modelling approach, based on seven species distribution models. According to the findings, about 19.43% of the province was estimated to be the suitable habitat of Caspian snowcock. The variables of annual precipitation (23.23%), annual temperature range (21.82%), human footprints (15.77%) and slope (14.46%) had the highest contributions to the model. Findings also showed that about 12.9- 32.28% of the suitable habitats might be lost by 2050 due to the climate change, based on the two scenarios of increased greenhouse gases (RCP4.5 and RCP8.5) and the HadGEM2-CC model. At the same period, it is expected that the suitable habitats of the Caspian snowcock in the low altitude areas would be lost. Additionally, due to the climate change, some populations, especially in the far southern regions of the province, will undergo local extinction or may be completely isolated. Findings of this research can be, therefore, useful for adopting more appropriate approaches in order to manage and protect the Caspian snowcock populations in the country.
    Keywords: Tetraogallus caspius, Specialist species, Mountainous regions, Climate change, Local extinction
  • مجتبی یحیی آبادی *، امیر حسین حمیدیان، سهراب اشرفی
    سابقه و هدف
    کرم های خاکی به خاطر نقش مفیدشان در زیست بوم کشاورزی، به عنوان موجودات نشانگر در پایش اثرات مواد آلوده کننده و تغییر در ساختمان و کیفیت خاک، مورد استفاده قرار می گیرند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مدیریت مصرف کودهای شیمیایی بر فراوانی و وزن زنده کرم های خاکی در خاک یک باغ بود.
    مواد و روش ها
    آزمایش در باغی در استان اصفهان به اجرا درآمد. پلات های آزمایشی به مساحت یک مترمربع در نظر گرفته شد. پس از ایجاد شخم و شیار به عمق 5 سانتیمتر در هر پلات، از هریک از کودهای رایج و بر اساس آزمون خاک شامل کود اوره (Urea)، سولفات آمونیوم(AS)، دی آمونیوم فسفات(DAP)، سولفات پتاسیم یا سولو پتاس(Solupotas)، کود کامل ماکرو حاوی نیتروژن، فسفر و پتاسیم ( NPK، 15-5-25)، ترکیب کود دامی پوسیده شده و کود کامل ماکرو (NPK+OM) به نسبت دو به یک ، کود دامی(OM)، کود کلات روی (Zn-EDDHA) و کود کلات آهن (Fe-EDDHA)، استفاده شد و پلات شاهد بدون مصرف هر نوع کود شیمیایی و دامی (Control)، در نظر گرفته شدند. بررسی فراوانی و وزن زنده کرم ها در دو مرحله زمانی و در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتری خاک، انجام شد. در مرحله اول، بیست روز پس از افزودن کودها و در مرحله دوم، شصت روز پس از مصرف کودها، نمونه برداری از کرم های خاکی و بررسی تغییرات در آنها انجام شد. تیمارها در سه تکرار اعمال شد و داده ها در قالب تجزیه واریانس دو طرفه (با استفاده از فرآیند GLM) و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل آماری شدند.
    یافته ها
    نتایج در روز بیستم نشان داد در عمق 20-0 سانتیمتری خاک، اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات، کود کامل ماکرو NPK و کلات آهن، بر فراوانی و وزن زنده ی کرم های خاکی تاثیر منفی معنی دار (05/0≥p) داشته است و در همین حال کود دامی (OM) و NPK+OM موجب افزایش جمعیت و زیتوده کرم ها شدند. در عمق 40-20 سانتیمتری خاک، از نقش منفی کودهای اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات، کود کامل ماکرو NPK و کلات آهن کاسته شد و کود NPK+OM نقش مثبت خود را حفظ کرد. در روز شصت ام نمونه برداری، در عمق 20-0 سانتیمتری، کودهای اوره، سولفات آمونیوم، دی آمونیوم فسفات و کود آهن موجب کاهش جمعیت و زیتوده کرم ها در خاک شدند اما تیمارهای NPK+OM، OM و کلات روی (Zn) موجب افزایش جمعیت کرم ها شدند. در عمق پایین تر خاک (40-20 سانتیمتر) در روز شصت ام، جمعیت کرم های خاکی تحت تاثیر هیچ یک از کودها قرار نگرفتند و کودهای نیتروژنه و فسفاته نه تنها تاثیر منفی بر فعالیت کرم ها نداشتند بلکه باعث افزایش معنی دار (05/0≥p) زیتوده کرم ها شدند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که کودهای شیمیایی تاثیر معنی داری بر جانداران خاک از جمله کرم های خاکی دارند، این تاثیرات می تواند براساس ماهیت و میزان کود، و همچنین عمق اثرگذاری کود، متفاوت باشد. بر این اساس و به منظور کاهش اثرات منفی کودهای شیمیایی بر موجودات زنده ی خاک توصیه می شود در خاک های کم عمق، میزان مصرف آنها کاهش یابد و به هنگام کاربرد آنها، از کودهای آلی نیز استفاده شود.
    کلید واژگان: کرم های خاکی, جمعیت, زیتوده, کودهای پرمصرف و کم مصرف, کود آلی
    Mojtaba Yahyaabadi *, Amir Hossein Hamidian, Sohrab Ashrafi
    Background And Objectives
    Earthworms, due to their beneficial role in agroecosystems, are used as indicator species for monitoring the impact of pollutants, changes in soil structure and agricultural practices. The purpose of this study was to investigate the impact of chemical fertilizers management on the density and live weight of earthworms in the soil of an orchard.
    Materials And Methods
    Research was carried out in an orchard in Isfahan province. One square meter area was considered as experimental plot. After plowing and grooving at a depth of 5 centimeters per plot, common fertilizers were applied, based on the soil test. Chemical fertilizers such as urea, ammonium sulfate, diammonium phosphate, solupotas, NPK (15, 5, 25), zinc chelate, iron chelate and cow manure were used as experimental treatments with control (no fertilizer). Abundance and live weight of worms were evaluated in two stages of time and in 2 depths of 0-20 and 20-40 cm of soil. In the first stage, 20 days after the addition of fertilizers, and in the second stage, 60 days after fertilization, earthworms were sampled and their number and biomass changes were measured. Treatments were applied in three replications and the data were analyzed using two-way ANOVA (using the GLM process) by SPSS software. In addition, the means were tested with the least significant difference (LSD) at the probability level of 5%.
    Results
    The assessment of the worms was accomplished at two different depths and at two different times. Sampling in 20th day of experiment showed that at soil depths of 0-20 cm, urea, ammonium sulfate, diammonium phosphate, macro fertilizer NPK and iron chelate had significant negative effect on the abundance and weight of earthworms (p≤0.05). Meanwhile, cow manure (OM) and NPK treatments increased the population and biomass of earthworms. In the depth of 20 to 40 cm, the negative role of urea, ammonium sulfate, diammonium phosphate, NPK fertilizer and iron chelate was decreased, and the NPK maintained its positive role. On the 60th day of sampling, at 0-20 cm depth, urea, ammonium sulfate, diammonium phosphate and iron fertilizer reduced the population and biomass of worms in the soil. However, NPK, OM and zinc chelate (Zn) treatments increased the number of earthworms. At a lower depth (20-40 cm) on the 60th day, the earthworm population was not affected by any of the inorganic fertilizers and nitrogen and phosphate fertilizers not only had no negative effect on the activity of earthworms but also significantly increased their biomass (p≤0.05).
    Conclusion
    The results showed that chemical fertilizers could have a significant effect on soil organisms, including earthworms. These effects could vary according to the nature and extent of fertilization, as well as the depth of fertilizer usage. Accordingly, in order to reduce the negative effects of chemical fertilizers on soil organisms, it is advisable to reduce their application in shallow soils and when applying, organic fertilizers should be used along with chemical fertilizers.
    Keywords: Earthworms, Population, Biomass, Macro, micro fertilizers, Organic fertilizer
  • محمدصادق فرهادی نیا، سهراب اشرفی *، حمید فرحمند، محمدرضا اشرف زاده، محمد کابلی
    بررسی جایگاه تبارشناختی و تنوع ژنتیکی جمعیت ها از اهمیت به سزایی در برنامه ریزی کارامد به منظور حفاظت از حیات وحش برخوردار است. در این میان، گونه های در معرض خطر انقراض که از آنها بر اثر عوامل مختلف جمعیت های لک های باقیمانده است، از اولویت خاصی برخوردار بوده و تبیین جایگاه و وضعیت ژنتیکی آنها در برنامه ریزی بلندمدت برای حفاظت از آنها موثر است. در این مطالعه، پلنگ ایرانی با حوزه انتشار وسیع خود در سرتاسر کشور مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تبارشناختی و تنوع ژنتیکی پلنگ ایرانی، جایگاه ژن NADH5 در ژنوم میتوکندریایی به طول 550 جفت باز با استفاده از دو جفت آغازگر در 38 نمونه بافت از پلنگ از بیوم های مختلف کشور مورد تحلیل قرار گرفت. درمجموع سه هاپلوتایپ شناسایی شد. نتایج این مطالعه عدم تمایز ژنتیکی مکانی پلنگ ها را در سرتاسر کشور و حتی فراتر از آن در حوزه پراکنش پلنگ ایرانی در مرکز و غرب آسیا نشان داد. بر اساس یافته ها، پلنگ ایرانی در مقایسه با سایر زیرگونه های پلنگ یا برخی گوشتخواران بزرگ جثه ایران، از تنوع ژنتیکی پایین تری برخوردار است. نتایج این مطالعه نشان دهنده اهمیت و ضرورت ارتقای حفاظت در حوزه پراکنش هاپلوتایپ اختصاصی زاگرس به منظور پیشگیری از انقراض آن است.
    کلید واژگان: پلنگ ایرانی, تبارشناسی, NADH5, تنوع ژنتیکی
    Mohammad Sadegh Farhadinia, Sohrab Ashrafi *, Hamid Farahmand, Mohammad Reza Ashrafzadeh, Mohammad Kaboli
    Understanding phylogeography and genetic variation is a crucial to enhance conservation planning of species. Due to high level of fragmentation affecting many endangered species, unveiling their genetic status is prioritized to promote long-term persistence. Accordingly, the current investigation was carried out on a wide-ranging predator, the Persian leopard. We examined sequence variation in the mitochondrial NADH-5 gene with 550 base pairs for 38 leopards from different parts of Iran. Three closely related haplotypes were identified for the entire country. Apart from one commonly found haplotype throughout Iran, south Caucasus and Turkmenistan, two localized haplotypes were sequenced from southern Zagros and eastern Alborz. Our data supported that leopards do now show spatially differentiated genetic variation based on investigated gene in Iran as well as neighboring countries and possess lower genetic diversity comparing to other leopard subspecies or larger carnivores. It is essential to enhance conservation of the Persian leopard within southern Zagros where a specific haplotype occurs.
    Keywords: Persian leopard, Phylogeny, NADH5, genetic variation
  • هستی آندون پطروسیانس *، افشین دانه کار، سهراب اشرفی، آرام پویا مهر
    تحقیق حاضر به پیش بینی مناطق مستعد توسعه جنگل های حرا در پهنه ساحلی استان هرمزگان با توجه به ویژگی های دریاشناختی موثر بر آنها با استفاده از مدل های رگرسیون منطقی پرداخته است. پهنه جزرومدی، میزان آبگرفتگی، شوری آب و موج به عنوان متغیر های مستقل در نظر گرفته شدند. پیش بینی مناطق مستعد توسعه با استفاده از مدل رگرسیون منطقی انجام یافته و میزان صحت مدل حاصل با استفاده از آزمون ROC و Pseudo-R2 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد: اولا میان حداکثر ارتفاع موج، متوسط حداکثر میزان آبگرفتگی در هنگام مد و میزان شوری آب با حضور مانگرو ارتباط معنی داری وجود دارد و بالا بودن شاخص های ROC و Pseudo-R2 نیز تایید کننده میزان صحت مدل می باشد. ثانیا حداکثر ارتفاع موج به عنوان مهمترین پارامتر دریایی موثر بر گسترش این اجتماعات معرفی شد و در نهایت بخش شرقی پهنه ساحلی خلیج فارس، بخش غربی پهنه ساحلی دریای عمان و چند لکه کوچک در شرقی ترین بخش پهنه ساحلی در محدوده استان هرمزگان، مناسبترین مناطق جهت توسعه حرا می باشند.
    کلید واژگان: جنگل حرا, رگرسیون منطقی, پدیده های دریایی, استان هرمزگان
    Hasti Andon Petrosians *, Afshin Danehkar
    This study predicates the prone areas for developing Avicennia Marina forests along the coastal areas of Hormozgan province by studying the oceanography features influencing these forests and using logistic regression models. Tidal areas, flooding level, salinity of water and waves were considered as independent variables. The prediction of prone areas was based on using logistic regression model and the validity of the model was studied by ROC test and Pseudo-R2 . The results of this study indicates that; firstly the maximum wave height, the average maximum flooding level and the level of sanity of water are significantly associated with the presence of Mangrove and the high level of parameters of ROC and Pseudo-R2 confirm the validity of the model. Secondly the maximum wave height was introduced as the main marine parameter influencing the Mangrove communities. Finally the eastern part of the Persian Gulf coast, the west coast of Oman, and a few small spots in the easternmost parts of the coastal zone of Hormozgan province, were found as the most suitable areas for developing Mangrove forest.
    Keywords: Avicennia marina forests, Logistic Regression, Sea Factors, Hormozgan Province
  • سهیل ایگدری*، سهراب اشرفی، پریا جلیلی، سعید کلاری
    در این مطالعه تنوع جمعیتی سیاه ماهی هراتی Capoeta heratensis در حوضه های آبریز هریرود و دشت کویر ایران با استفاده از روش ریخت سنجی هندسی مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور سه جمعیت از گونه سیاه ماهی هراتی از روخانه های آل، هریرود و بیدواز در مجموع به تعداد حدود 30 عدد از هر گونه نمونه برداری گردید. نمونه پس از بیهوشی فرمالین بافری تثبیت و به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از عکسبرداری از نیمرخ چپ ماهیان با استفاده از یک دوربین دیجیتال، تعداد 15 لندمارک بر روی تصاویر با استفاده از نرم افزار TpsDig2 قرار داده شد. داده های مختصات حاصل از لندمارک گذاری نمونه ها پس از آنالیز پروکراست، با استفاده از روش آماری چند متغیره PCA، CVA، Manova و آنالیز خوشه ای توسط نرم افزار Past و MorphoJ مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز CVA تفاوت معنی داری  را بین اشکال این سه جمعیت نشان داد. براساس نتایج جمعیت بیدواز از لحاظ ریختی دارای بیشترین تفاوت با دو جمعیت دیگر بود. تفاوت های مشاهده شده را می توان به وجود تنوع در زیستگاه و عادات تغذیه ای و همچنین جدایی جغرافیایی جمعیت های مورد مطالعه نسبت داد.
    کلید واژگان: Capoeta heratensis, سیاه ماهی هراتی, حوضه هریرود, ریخت سنجی
    Soheil Eagderi *, Sohrab Ashrafi, Parya Jalili, Saeed Kelary
    This study was conducted to survey population variation of Capoeta heratensis in Hari River and Dasht-e Kavir basins of Iran using geometric morphometric technique. For this purpose, 3 populations of C. heratensis, with 30 specimens for each population, were collected from the Aal, Hari and Bidvaz rivers. The specimens were fixed into buffered formalin after anaesthetizing and transported to the laboratory. The left side of each specimen was photographed using digital camera and fifteen landmark points were digitized on 2D images using TpsDig2. The landmark data after generalised procrustes analysis were analyzed using PCA, CVA and cluster analysis using Past and MorphoJ softwares. CVA analysis displayed significant differences among three studied populations. Based on the results, Bidvaz population showed greater differences compared to two other populations. The observed differences can be attributed to the diversity of habitat and feeding habits of the studied populations as well as geographical separation.
    Keywords: Capoeta heratensis, Siah mahi Harati, Hari River basin, Morphometric
  • اولیاقلی خلیلی پور، افشین علیزاده شهبانی، حمیدرضا رضایی، محمد کابلی، سهراب اشرفی
    هدف مطالعه حاضر، بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت های پایکای افغانی (Ochotona rufescens) در خراسان شمالی برای دستیابی به میزان جدایی جمعیت های آن است. 122 نمونه متعلق به چهار جمعیت پایکای افغانی (قورخود، گلول - سرانی، سالوک و ساریگل) صید و ویژگی های ژنوتیپی آنها با استفاده از هفت نشانگر ریزماهواره بررسی شدند. نتایج نشان دادند تمام لوکوس های مطالعه شده چندریختی دارند و تعداد آلل ها در این جایگاه ها بین دو تا هفت آلل متغیر است. بر اساس روش تحلیل واریانس مولکولی، Fst و Rst معناداری بین جمعت های بررسی شده وجود دارد. نتایج آزمون تطبیقی نشان دادند نسبت زیادی از افراد کل جمعیت ها (90 درصد) به درستی به جمیعت اولیه متعلق بودند و فقط 10 درصد افراد جمعیت ها از سایر جمعیت ها مهاجرت کرده اند. بررسی تفاوت ژنتیکی جفتی بین جمعیت های بررسی شده نیز نشان داد تفاوت جفتی بین جفت جمعیت های مختلف بر اساس Fst، رابطه معناداری در تمام مقایسه های جفتی نشان می دهد. نتایج گروه بندی الگوی پریچارد نیز نشان دادند نمونه های جمع آوری شده در مطالعه حاضر تقریبا هفت گروه تشکیل می دهند. نتایج تحلیل AMOVA، وجود ساختار ژنتیکی معناداری بین جمعیت های مختلف بررسی شده نشان دادند و بیشتر واریانس به واریانس درون جمعیت ها مربوط بود. به نظر می رسد ساختار ژنتیکی مختلف هرچند اندک بین جمعیت های مطالعه شده وجود دارد.
    کلید واژگان: پایکای افغانی, Ochotona rufescens, نشانگرهای ریزماهواره, Fst, Rst, آزمون تطبیقی و AMOVA
    Olyagholi Khalilipour, Afshin Alizadeh Shabani, Hamid Reza Rezaei, Mohammad Kaboli, Sohrab Ashrafi
    The aim of this research was to study the genetic structure of the Afghan Pika’s (Ochotona rufescens) populations in Northern Khorasan province in order to determine their isolation rate. A total of 122 samples from four sample groups (Ghorkhod, Golol-Sarani, Salouk and Sarigol) were selected and the genotypic features were detected using 7 microsatellite loci. The results showed that all of the loci were subject to polymorphism and the allele ranged from 2 – 7. Significant Fst and Rst values were found among the populations based on the AMOVA test. Based on the Assignment Test, more than 90 percent of the individuals of the populations belonged to their original population (only 10 percent of the individuals belonged to other populations). A Paired comparison of genetic differentiation between the populations revealed significant deferences among them. The results of the Prichard model grouping showed that the samples collected in this study were approximately 7 groups. The results of AMOVA analysis revealed a significant genetic structure among different populations. Also, the majority of the variance is related to the variance within the population. There seems to be a different but small genetic structure among the studied populations.
    Keywords: Afghan Pika, Ochotona rufescens, Microsatellite loci, Fst, Rst, Assignment test, AMOVA
  • هستی پطروسیان*، افشین دانه کار، سهراب اشرفی، جهانگیر فقهی
    توده های جنگلی چندل (Rhizophora mucronata) از جمله اجتماعات گیاهی منحصربه فرد مانگرو در کرانه های ساحلی جنوب کشور است که در رویشگاه سیریک به همراه اجتماعات درختان حرا (Avicennia marina) تنها توده آمیخته مانگرو را در کشور پدید آورده است. به رغم حضور دیرینه اجتماعات چندل در میان مانگروهای کشور، تاکنون بررسی های اندکی در مورد شرایط رویشگاهی آن صورت گرفته و این در حالی است که شناخت این شرایط و مقایسه آن با ویژگی های محیطی رویشگاه های مانگرو همجوار، به شناخت عواملی کمک می کند که سبب شده گونه چندل تنها در رویشگاه سیریک حضور داشته باشد. به همین منظور با بررسی تجربیات مشابه در ایران و جهان، 14 شاخص موثر بر پراکنش گونه چندل شناسایی و از هر یک نقشه رستری تهیه شد. پهنه جزرومدی، ویژگی های دمایی، بارش سالانه، نوع اقلیم، شوری آب دریا، اسیدیته خاک، موج، جنس بستر و شیب رویشگاه نمونه ای از شاخص هایی بودند که در فرایند این مطالعه در نظر گرفته شدند. سپس 5 درصد هر یک از نقشه ها در رویشگاه های هدف نمونه برداری شد و همبستگی میان متغیرهای محیطی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، و نرمال بودن متغیرهای کمی با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف سنجیده شد. آزمون تی مستقل نیز برای مقایسه شرایط محیطی رویشگاه های یادشده استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نوسان دما، متوسط حداکثر آب گرفتگی در هنگام مد، ارتفاع موج، دامنه شوری آب و اسیدیته خاک در رویشگاه چندل و مانگروهای همجوار وجود دارد.
    کلید واژگان: جاسک, سیریک, شاخص های محیط زیستی, گونه چندل, میناب
    Hasti Petrosian *, Afshin Danekar, Sohrab Ashrafi, Jahangir Feghhi
    Rhizophora mucronata forest stands are among the unique mangrove association in the coastline of southern Iran. These stands along with Avicennia marina constitute the only mixed mangrove forest in Sirik site. Despite the long-standing presence of Rhizophora mucronata among mangrove forests of Iran, few studies have been done about its habitat conditions. Understanding these conditions and their comparison with the environmental characteristics of adjacent habitats, could help to identify the leading factors in presence of Rhizophora mucronata only in Sirik habitat. For this purpose, based on the same experiences in Iran and other countries, 14 effective indices on distribution of R. mucronata were recognize and mapped. Such indices as tidal zone, temperature properties, annual rainfall, climate, seawater salinity, soil acidity, wave, substrate, and slope of habitat are among the indices considered in this study. The prepared maps were exported into GIS software. Then, 5% of each map in Sirik, Jask and Minab habitats was randomly selected for exploring the Pearson correlation coefficient and normality test via Kolmogrov-Smirnov test by using Minitab 16 software. The environmental conditions of the mentioned habitats were compared by using independent t-test. The results showed that there are significant difference between fluctuation of temperature, wave height, average maximum flooding level, water salinity and pH of soil in Sirik habitat (with R.mucronata species) and Jask and Minab (without R. mucronata species).
    Keywords: Environmental indices, Jask, Sirik, Rhizophora mucronata species, Minab
  • علی رضایی خوزانی، محمد کابلی*، سهراب اشرفی، حسن اکبری
    ایران به عنوان آخرین پناهگاه یوزپلنگ آسیایی در جهان محسوب می شود که تنها جمعیتی در حدود 60 قلاده از این گونه را در خود جای داده است. جهت تهیه طرح حفاظتی از این گونه نیاز به انجام مطالعات بوم شناختی می باشد. رژیم غذایی یکی از مهم ترین ابعاد بوم شناختی گوشت خواران محسوب می شود که سایر ابعاد بوم شناختی متاثر از الگوی تغذیه ای است. منطقه حفاظت شده کوه بافق نسبت به سایر زیستگاه های یوزپلنگ در ایران و جهان شرایط غالب کوهستانی دارد و جمعیت غالب سم داران وحشی آن از کل وبز تشکیل شده است. هم چنین منطقه کوه بافق یکی مناطق جنوبی پراکنش یوزپلنگ در ایران به شمار می آید و جهت احیای جمعیت های یوزپلنگ در زیستگاه های جنوبی تر بسیار حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه بررسی رژیم غذایی یوزپلنگ آسیایی در منطقه حفاظت شده کوه بافق در مرکز فلات ایران است. در این مطالعه از روش تجزیه سرگین برای شناسایی آیتم های طعمه مصرفی یوزپلنگ استفاده شده است و برای تجزیه سرگین از نمایه های فراوانی حضور، فراوانی حضور تصحیح شده و بیومس مصرف شده جهت آنالیز رژیم غذایی استفاده شد. در 51 سرگین مطالعه شده از یوزپلنگ هفت آیتم غذایی شناسایی شد که شامل: کل وبز، قوچ و میش، جبیر، بز اهلی، شتر، روباه معمولی و پرنده است. کل و بز بیش ترین فراوانی حضور (43/14) و بیومس نسبی (40%) مصرف شده را در رژیم غذایی یوزپلنگ به خود اختصاص داده است. سپس قوچ و میش (41/18) و جبیر (17/65) بیش ترین فراوانی حضور و هم چنین بیومس مصرفی را دارند. پس از سم داران وحشی، دام اهلی بخش قابل توجهی از رژیم غذایی یوزپلنگ را شامل می شود که این مسئله می تواند به چالشی برای حفاظت از یوزپلنگ در این منطقه تبدیل شود. با توجه به این که بخش اصلی رژیم غذایی یوزپلنگ (بیش از 91%) از طعمه های سم دار وحشی تشکیل شده است بنابراین به نظر می رسد که در حال حاضر منطقه حفاظت شده کوه بافق زیستگاه مطلوبی برای این گونه محسوب می شود.
    کلید واژگان: یوزپلنگ آسیایی, رژیم غذایی, تجزیه سرگین, کوه بافق
    Ali Rezaei Khozani, Mohammad Kaboli *, Sohrab Ashrafi, Hasan Akbari
    Iran as the last shelter population of the Asiatic cheetah in the world. However, relatively few individuals of this subspecies have been recorded in the last3 decades (50 to 60 collards). Food habits are an important aspect of the ecological niche of carnivores. Here, we studied the diet of the Asiatic cheetah using scat analysis in Bafgh protected area. This area in comparison of the other habitat of the Asiatic cheetah is mountainous. Wild goat is predominant wild ungulate in this area. The result of the analysis of 51 scats of Asiatic cheetah showed that this species preyed mainly on ungulates, which most consumed ungulate respectively are wild goat (frequency of occurrence: 43.14%, relative biomass: 40%), wild sheep (frequency of occurrence: 43.18% , relative biomass: -36.85%) and chinkara (frequency of occurrence: 43.18% , relative biomass: 14.25%) also result showed that after ungulate most consumed prey is livestock.
    Keywords: Asiatic Cheetah, Diet, Scat analysis, Bafgh protected area
  • سهراب اشرفی*
    یکی از چالش های متولیان مناطق حفاظت شده در دنیا بررسی میزان کارایی این مناطق در حفاظت از تنوع زیستی زمین است. آیا شبکه حفاظتی موجود کارایی لازم را در حفاظت از گونه ها و زیستگاه ها دارد؟ برای بررسی این موضوع مطالعات متعددی در مقیاس های ملی و بین المللی انجام می شود ولی در ایران تاکنون کارایی مناطق حفاظت شده موجود در حفاظت از زیستگاه ها و گونه ها مورد بررسی قرار نگرفته است. در مطالعه حاضر میزان پوشش بیوم های کشور به عنوان معیاری از کارایی مناطق حفاظت شده برای حفاظت از بیوم های کشور مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی وسعت هر یک از طبقات حفاظتی کشور در هر یک از شش بیوم عمده ایران نشان داد تفاوت های زیادی در میزان پوشش بیوم های کشور توسط طبقات حفاظتی وجود دارد، و با توجه به اینکه هر یک از طبقات حفاظتی در کشور دارای اهداف متفاوتی هستند و وجود تمامی طبقات برای رسیدن به هدف نهایی ضروری است بنابراین درتوسعه آتی مناطق حفاظت شده کشور بایستی این مهم مورد توجه قرار بگیرد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد بیوم بوته زارها و علفزارهای مناطق کوهستانی کمترین میزان پوشش به وسیله مناطق حفاظت شده را درا می باشد بنابراین این بیوم به عنوان یک بیوم با اولویت بالا برای توسعه آتی مناطق حفاظت شده پیشنهاد میشود. همچنین پیشنهاد می شود پارکهای ملی در بیوم های جنگلهای پهن برگ و جنگلهای مخلوط، بوته زارها و علفزارهای مناطق کوهستانی و بیابان ها و بوته زارهای مناطق خشک توسعه یابد در حال حاضر این بیوم ها به ترتیب کمترین میزان پوشش به وسیله پارکهای ملی را دارا هستند. حیاتی است که نقشه بیوم های کشور به عنوان یک مبنا برای انتخاب مناطق حفاظتی جدید باشد.
    کلید واژگان: مناطق حفاظت شده, بیوم, کارایی حفاظتی, آنالیز گپ
    Sohrab Ashrafi *
    Efficiency of the existing protected areas network in conservation of biodiversity is one of the most important challenges of protected areas custodians. Despite there are numerous articles on evaluating the efficiency of the protected areas for conserving the habitat and species on national and international scales, in Iran this subject has not been studied yet. The aim of the present study is to investigate the efficiency of Iran’s protected areas in country's biome protection. The results showed large differences in country's biomes coverage by protected areas categories. Given that each category of protected area has different goals and existence of all categories is essential to achieve the goal of biodiversity conservation, it is recommended that in the future development of protected areas in country, the appropriate coverage of each biome should be considered. This means that the map of country's biomes is suggested being the basis for selection of new protected areas in country.
    Keywords: Protected area, Biome, Efficiency, gap analysis
  • مائده چیت ساز، امیرحسین حمیدیان*، بابک متشرع زاده، سیدعلی اصغر میرجلیلی، سهراب اشرفی، عصمت اسماعیل زاده
    آلودگی زمین های زراعی مشکل گسترده مناطق معدنی است و این احتمال وجو دارد که با انتقال آلاینده ها به زنجیره ی غذایی موجب تجمع آن ها در بافت های گیاهی و حیوانی شده و برای سلامتی آن ها خطر آفرین گردد. این پژوهش با هدف اندازه گیری غلظت فلزات سنگین (سرب، مس، روی و منگنز) در ریشه ی نمونه های گندم روستاهای محدوده کانسار مس دره زرشک صورت گرفت تا در پایش های آینده نیز مورد استفاده قرار گیرد. به این منظور 4 روستای منطقه برای نمونه گیری انتخاب و از هر روستا 10 نمونه گندم برداشت شد. نمونه ها به روش هضم خشک آماده سازی و اندازه گیری فلزات با دستگاه ICP-OES انجام گرفت. آنالیزهای آماری با کمک نرم افزار (17)SPSS انجام شد. غلظت مس، روی، سرب و منگنز در ریشه ی نمونه های گندم روستاهای مختلف در سطح 05/0 اختلاف معنی داری داشتند. بیشترین غلظت مس، سرب و روی به ترتیب 3/60، 3/164 و 1/123 میلی گرم در کیلوگرم وزن خشک در ریشه ی گندم های روستای دره زرشک و بیشترین غلظت منگنز 8/224 در ریشه ی گندم های روستای حسن آباد مشاهده شد. کمترین غلظت مس، سرب، روی و منگنز به ترتیب 8/9، 1/21، 1/43 و 1/118 میلی گرم در گیلوگرم وزن خشک در ریشه ی گندم های روستای دره گازه مشاهده شد. لازم است بهره برداری از معدن با رعایت استانداردهای زیست محیطی انجام شود تا از انتقال آلودگی جلوگیری به عمل آید.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, گندم, پایش, روستای دره زرشک, کانسار مس
    Maedeh Chitsaz, Amir Hossein Hamidian*, Babak Motesharrezadeh
    Pollution of agricultural lands is a widespread problem in mine regions. The transport of the pollutants through the food chain, causes their accumulation s in tissues of plants and animals which endangers their health. This study aimed to measure the concentrations of heavy metals (lead, copper, zinc and manganese) in wheat roots of Darreh Zaresh villages which might be used for future environmental monitoring. Ten wheat samples, were collected from each of four villages. After dry acid digestion, the metal concentrations were measured using an ICP-OES instrument. Statistical analyzes were performed using the SPSS(17) software. Concentration of Cu, Zn, Pb and Mn in the roots of wheat samples collected from different villages were significantly different.The highest concentrations of copper, lead and zinc, were observed in wheat roots of Darreh Zereshk village (60.3, 164.3, 123.1, 197.8) mg/kg dry weight, respectively and the highest concentrations of manganese were observed in wheat roots of Hasan Abad village (224.8) mg/kg dry weight. The lowest concentrations of copper, lead, zink and manganese were observed in wheat roots of Darreh Gazeh village (9.8, 21.1, 43.1 and 118.1) mg/kg dry weight, respectively. It is necessary to exploit the mine observing the environmental standards until the transfer contaminations is prevented.
    Keywords: Heavy metals, wheat, monitoring, Darreh zereshk village, Copper mine
  • علی رضایی، محمد کابلی*، سهراب اشرفی، حسن اکبری
    پلنگ ایرانی یکی از بزرگ ترین زیرگونه های پلنگ در دنیا محسوب می شود که در فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت در معرض خطر انقراض CR معرفی شده است. امروزه جمعیت پلنگ ایرانی در فلات ایران به شدت کاهش یافته و به جمعیت های لکه لکه و منزوی از یکدیگر تبدیل شده است. منطقه حفاظت شده کوه بافق در میان فلات مرکزی ایران یکی از خشک ترین زیستگاه های پلنگ ایرانی است که جمعیت مطلوبی از این گونه را هم چون یک جزیره حفظ کرده است. از آن جایی که اغلب گوشت خواران به واسطه رژیم غذایی شان محدود شده اند بنابراین مطالعه آشیان بوم شناختی پلنگ در این زیستگاه جهت برنامه ریزی حفاظتی از این گونه بسیار حیاتی و جالب توجه می باشد. تاکنون مطالعه ای بر روی آشیان بوم شناختی این زیرگونه صورت نگرفته است. در این مطالعه از روش تجزیه سرگین برای شناسایی طعمه های مصرف شده توسط پلنگ استفاده گردید و با استفاده از دو شاخص لوینز و شانون- وینر پهنای آشیان بوم شناختی غذایی پلنگ محاسبه شد. این مطالعه در طی چهار فصل از تابستان 1391 تا تابستان 1392 به طول انجامید و 127 نمونه سرگین مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع 11 آیتم غذایی در نمونه های سرگین پلنگ شناسایی شد که در این بین کل و بز و سپس قوچ و میش بیش ترین فراوانی حضور73/23 و 20/47 را در رژیم غذایی پلنگ تشکیل می دهند. هم چنین جوندگان نیز فروانی حضور 3/15 قابل توجهی در رژیم غذایی پلنگ دارند. این مطالعه نشان داد که دام اهلی (بز و شتر) نیز مورد تغذیه پلنگ قرار گرفته اند و این امر می تواند تهدیدی جدی برای حفاظت از این گونه در آینده به شمار رود. در منطقه حفاظت شده کوه بافق پهنای آشیان بوم شناختی غذایی پلنگ با استفاده از نمایه لوینز و شانون- وینر به ترتیب 0/11 و 0/48 محاسبه شد. به نظر می رسد که دو عامل تنوع و تراکم پایین طعمه های بالقوه و هم چنین دسترسی پذیری بالای طعمه ترجیحی کل و بز باعث کاهش پهنای آشیان اکولوژیک پلنگ در منطقه حفاظت شده کوه بافق شده است.
    کلید واژگان: پلنگ ایرانی, پهنای آشیان بوم شناختی, تجزیه سرگین, منطقه حفاظت شده کوه بافق, رژیم غذایی
    Ali Rezaei, Mohammad Kaboli *, Sohrab Ashrafi, Hasan Akbari
    Leopard population has declined sharply during the past 100 years. Persian leopard (Panthera pardus), categorized as Endangered in IUCN Red List of Threatened Species is the largest felid in Iran following the extinct12 Persian lion (P. leo persica) and Caspian tiger (P. tigris virgata). In order to determine the diet and food habits of the Persian leopard in one of its most important habitat in central Iran, Bafgh protected Iran a two–year study (2012-2013) was conducted. The results of this study, which included analysis of 127 Leopard scats, showed that wild sheep (Capra aegagrus), with a frequency of occurrence of 73.23% is the major prey of the Persian leopard in Bafgh protected area, followed by wild sheep (Ovis orientalis), with a frequency of 20.47%. This study revealed that livestock (domestic goat and camel) fed by Persian leopard that can a serious threat for the Persian leopard in close future. Trophic niche breadth of Persian leopard in Bafgh protected area using Levin’s index 0.11 and Shannon-Winner 0.48 was calculated. Two factors that causes decline of trophic niche breadth of this species includes low density of potential prey and high food availability of wild goat.
    Keywords: Trophic niche breath, Persian Leopard, Scat analysis, diet, Bafgh protected area
  • مریم زارع رشکوییه، امیرحسین حمیدیان، هادی پورباقر، سهراب اشرفی
    ورود فلزات سنگین به محیط زیست به ویژه اکوسیستم های آبی به دلیل ورود به زنجیره غذایی و به خطر افتادن سلامت انسان، یکی از نگرانی-های جامعه امروزی می باشد. غلظت فلزات آرسنیک، کادمیم و مس در رسوب، نی و ماهی زردپر، سیاه ماهی، کپور و سیم نمونه گیری شده از سد خداآفرین، با استفاده از روش هضم اسیدی خشک و دستگاه ICP-OES اندازه گیری شد. نتایج آزمون ANOVA نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار غلظت فلزات در بین نمونه ها بود (001/0 > p). رابطه رگرسیونی بین فلزات معنی دار بود (001/0 > p) اما بین غلظت فلزات در رسوب و غلظت آن ها در ماهی و نی همبستگی معنی دار نشد (05/0
    کلید واژگان: فلزات سنگین, ماهی, نی, تجمع زیستی, سد خداآفرین
    M., Zareh Reshquoeeieh, A. H., Hamidianh., Poorbaghers., Ashrafi
    Heavy metals occur in the environment special aquatic ecosystems. They may be enter in food chain and can affect human and animals health. In this study concentrations of heavy metlas, such as Cd, As and Cu were determined in sediment, common reed (Phragmites australis) and the muscle fish (Abramis bram, Varicorhinus dapoeta, Capoeta capoet, Cyprinus carpio) using drying ash method and inductively coupled plasma-optical emission spectrometer (ICP-OES) instrument. ANOVA analysis showed significant difference between metal concentrations between samples (P 0.05). Concentrations of As and Cd in sediment and fish is above of standard guideline (EPA and FAO). Common reed accumulated execs of heavy metals.
    Keywords: Heavy metals, bioaccumulation, fish, common reed, Khodaafarin dam
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال