سهراب ایرانپور
-
مقدمه
ویروس پاپیلومای انسانی (HPV)، مهم ترین عامل آغازگر ابتلاء به سرطان دهانه رحم و مرگ ومیر ناشی از آن می باشد. علی رغم اثربخشی قابل توجه واکسن HPV در پیشگیری از این سرطان، میزان واکسیناسیون در بسیاری از جوامع همچنان پایین می باشد؛ مطالعه حاضر با هدف مرور چالش ها و موانع واکسیناسیون بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی در زنان سنین باروری انجام شد.
روش کاردر این مطالعه مروری، پایگاه های اطلاعاتی معتبر توسط دو محقق مستقل، طبق دستورالعمل PICO و با استفاده از واژه های کلیدی Mesh شامل: Papillomavirus Infections، Human papillomavirus، Papillomavirus Vaccines، Health Belief Model، Self-Care، Patient Participation،Health Education، needs assessment و women مورد جستجو قرار گرفتند. روند انتخاب مقالات بر اساس پریسما و ارزیابی کیفیت مقالات برمبنای چک لیست NOS و CASP صورت گرفت.
یافته هابعد از بررسی و ارزیابی کیفی 2258 مقاله، 13 مقاله با 19061 مشارکت کننده زن وارد مرور یکپارچه شدند. بر اساس نتایج؛ چالش ها و موانع درک شده در سه گروه عمده فردی، روانی - اجتماعی و سازمانی قرار گرفت. مهم ترین موانع فردی، اطلاعات کم و یا غلط در مورد ویروس و آسیب ناپذیری درک شده در برابر بیماری زایی آن بوده و مهم ترین موانع روانی- اجتماعی، ترس و شرم زنان و تابو بودن بیماری های منتقله جنسی در جامعه بود. عدم دسترسی آسان به واکسن HPV، عدم برقراری ارتباط موثر توسط مراقبین سلامت و وجود شکاف های ارتباطی و مراقبتی نیز از عمده ترین موانع سازمانی بودند.
نتیجه گیریطبق نتایج این مطالعه، استراتژی های راهبردی از جمله ارتقاء دانش افراد در زمینه HPV، ارائه خدمات مشاوره جنسی و واکسیناسیون روتین و رایگان HPV بایستی در الویت سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های حوزه بهداشت جنسی قرار گرفته و توانمندسازی مراقبین سلامت در جهت برقراری ارتباط موثر و مداوم با مددجویان مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: سرطان دهانه رحم, مدل اعتقاد بهداشتی, واکسن ویروس پاپیلومای انسانی, ویروس پاپیلومای انسانیIntroductionHuman papillomavirus (HPV) is the most important initiator of cervical cancer and its mortality. Despite the significant effectiveness of the HPV vaccine in preventing this cancer, vaccination rates remain low in many communities. The present study was conducted with aim to review the challenges and barriers to vaccination based on the health belief model (HBM) in women of childbearing age.
MethodsIn this review study, the reliable databases were searched by two independent researchers following PICO guidelines and using MESH keywords including: Papillomavirus Infections, Human papillomavirus, Papillomavirus Vaccines, Health Belief Model, Self-Care, Patient Participation, Health Education, needs assessment and women. The process of selecting articles was based on the PRISMA flowchart and quality assessment of articles was done using the NOS and CASP checklists.
ResultsAfter reviewing and evaluating the quality of 2258 articles, 13 articles with 6030 women entered the review. According to the results, challenges and barriers were in three major categories: individual, psychosocial, and organizational. The most significant individual barriers included inadequate or incorrect information about the virus and perceived invulnerability against its pathogenicity. The most significant psychosocial barriers included fear and shame among women and the taboo of Sexually transmitted diseases. Unavailability of HPV vaccine, ineffective communication with clients, and communication and care gaps were also the major organizational barriers.
ConclusionAccording to the results of this study, strategic approaches including enhancing women's knowledge of HPV, providing sexual counseling services, and implementing routine and free HPV vaccination should prioritize in national sexual health policies and programs. Furthermore, health care providers should be trained to establish effective and continuous communication with clients.
Keywords: Cervical Cancer, Health Belief Model, Human Papillomavirus, Human Papillomavirus Vaccine -
فصلنامه سالمند، پیاپی 64 (زمستان 1400)، صص 550 -563اهداف
فرتوتی با افزایش آسیبپذیری نسبت به عوامل استرسزا مشخص میشود. بیماران مسن فرتوت در معرض افزایش ریسک پذیرش در بخش اورژانس، بستری شدن در بیمارستان و ناتوانی قرار دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سندرم فرتوتی و پلیفارمسی در سالمندان مراجعهکننده به بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی درمانی شهر اردبیل انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی تحلیلی، 505 سالمند مراجعهکننده به اورژانس با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. سندرم فرتوتی با استفاده از شاخصهای پنجگانه fried و همکاران که شامل 1) سرعت کم راه رفتن 2) ضعف عضله 3) خستگی 4) فعالیت فیزیکی کم و 5) کاهش وزن غیرعمدی بود، سنجیده شد. پلیفارمسی نیز با مصرف پنج دارو یا بیشتر در سالمندان تعیین شد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و استنباطی شامل تحلیل واریانس، آزمون تی مستقل، همبستگی و رگرسیون چندگانه به کمک نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافته هامیانگین سنی شرکتکنندگان 7/49±70/91 بود. 255 نفر (50/5درصد) مرد، 318 نفر (63 درصد) متاهل و 271 نفر (53/7 درصد) بیسواد بودند.تعداد 204 نفر (40/4 درصد) از سالمندان مراجعهکننده به اورژانس دچار فرتوتی و 177 نفر (35 درصد) پیشفرتوت بودند. تعداد 98 نفر (42/2 درصد) از سالمندان فرتوت و تعداد 86 نفر (37/1 درصد) از سالمندان پیشفرتوت به پلیفارمسی مبتلا بودند. آزمون همبستگی نشان داد بین فرتوتی و پلیفارمسی ارتباط معناداری وجود دارد (0/001˂P). آنالیز رگرسیون خطی متغیرهای سن، تحصیلات، ترتیبات زندگی، بستری شدن در بیمارستان و تعداد داروهای مصرفی بیمار را به عنوان پیشبینیکنندههای سندرم فرتوتی در سالمندان مراجعهکننده به اورژانس نشان داد.
نتیجه گیریتعداد داروهای مصرفی، سن، تحصیلات، ترتیبات زندگی و دفعات بستری در بیمارستان از عوامل پیشگوییکننده سندرم فرتوتی در سالمندان بودند. در نظر داشتن شرایط زندگی سالمندان و پیشگیری از بستریهای غیرضروری در بیمارستان میتواند باعث کاهش پلیفارمسی و درنهایت، راهبرد پیشگیرانه در جهت پیشگیری و مدیریت فرتوتی باشد. البته برای تایید مزایای احتمالی کاهش چنددارویی در ایجاد، برگشت یا تاخیر در فرتوتی، تحقیقات بیشتری لازم است.
کلید واژگان: فرتوتی, پلی فارمسی, سالمندان, بخش اورژانسObjectivesFrailty is characterized by an increased vulnerability to stressors. Frail older patients are at increased risk of Emergency Department (ED) visits, hospitalization, and disability. The aim of this study was to determine the relationship between frailty syndrome and polypharmacy in the elderly referred to the emergency department of Ardabil teaching hospitals.
Methods & MaterialsIn this cross-sectional descriptive study, 505 elderly people referred to the hospital emergency department were selected by convenience sampling method. Frailty syndrome was measured using the five-item criteria of fried which include: 1) slow walking, 2) muscular weakness, 3) exhaustion, 4) low physical activity and 5) unintentional weight loss. Polypharmacy considered the use of 5 or more drugs. Data were analyzed using descriptive statistics including mean and standard deviation and inferential analysis including analysis of variance, independent t-test, correlation, and multiple regression using spss 22 statistical software.
ResultsThe mean age of participants was 70.91±7.49 and 255 (50.5%) were male, 318 (63%) were married and 271 (53.7%) were illiterate. the results of the study showed that 204 (40.4%) of the elderly who referred to the emergency department had frailty and 177 (35%) had pre frailty. In this population, we identified a 42.2% (n=98) of frail with polypharmacy, 37.1% (n= 86) of prefrail with polypharmacy. The correlation test showed that there is a significant relationship between fertility and polypharmacy (p ˂0.001). Linear regression analysis showed the variables of age, education, living arrangement, hospitalization, and the number of medications used by the patient as predictors of frailty syndrome in the elderly referred to the emergency department.
ConclusionNumber of drugs used, age, education, living arrangement and number of hospitalizations were predictors of frailty syndrome in the elderly. Considering the living conditions of the elderly and the prevention of unnecessary hospitalizations can reduce polypharmacy and ultimately a preventive strategy to prevent and manage frailty. Of course, further research is needed to confirm the possible benefits of reducing polypharmacy in the development, reversion, or delay of frailty.
Keywords: Frailty, Polypharmacy, Aged, Emergency Department (ED) -
زمینه و هدف
سندرم فرتوتی یکی از سندرم های شایع دوران سالمندی است که با پیامدهای نامطلوب همانند ضعف، افت عملکرد و کاهش کیفیت زندگی همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سندرم فرتوتی با کیفیت زندگی در سالمندان مراجعه کننده به بخش های اورژانس مراکز آموزشی درمانی اردبیل در سال 1399 انجام شد.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 493 سالمند مراجعه کننده به بخش های اورژانس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه SF12 و برای بررسی سندرم فرتوتی از شاخص های فرید و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس، کای- دو و رگرسیون چندگانه) به کمک نرم افزار آماری SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هاتعداد 209 نفر (42/4%) از سالمندان مورد مطالعه، کیفیت زندگی متوسط داشتند. تعداد 202 نفر (41%) فرتوت و 172 نفر (34/9%) پیش فرتوت بودند. نتایج آزمون کای- دو نشان داد بین فرتوتی و کیفیت زندگی ارتباط معنی دار وجود داشت. تحلیل رگرسیون خطی متغیرهای سن، وضعیت تاهل، سقوط، ترکیب خانواده و سندرم فرتوتی را به عنوان پیش بینی کننده های کیفیت زندگی در سالمندان مراجعه کننده به اورژانس نشان داد (0/001 ˂p).
نتیجه گیریفرتوتی با کاهش کیفیت زندگی در سالمندان همراه است. شناسایی به موقع سالمندان در معرض فرتوتی و انجام مداخله مناسب در این زمینه میتواند از کاهش کیفیت زندگی در سالمندان پیشگیری کند.
کلید واژگان: سندرم فرتوتی, کیفیت زندگی, سالمندان, بخش اورژانسBackground & aimFrailty syndrome is one of the most common syndromes in old age that is associated with adverse health outcomes such as weakness, decreased performance and reduced quality of life. The aim of this study was to determine the relationship between frailty syndrome and quality of life in the elderly referred to the emergency departments of Ardabil teaching hospitals in 2020.
MethodsIn this descriptive-analytical study, 493 elderly people referred to the emergency department were selected by convenience sampling method. The SF12 questionnaire was used to assess the quality of life and the Fried indices were used to assess the frailty syndrome. Data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (analysis of variance, chi-square and multiple regression) using SPSS-22 software.
ResultsThe results showed that 209 (42.4%) elderly had average quality of life. 202 patients (41%) had frailty and 172 patients (34.9%) had pre frailty. The results of Chi-square test showed that there was a significant relationship between frailty and quality of life. Linear regression analysis showed the variables of age, marital status, fall, family composition and frailty syndrome as predictors of quality of life in the elderly referred to the emergency department.
ConclusionFrailty is associated with decreased quality of life in the elderly. Early detection of the elderly at risk of frailty and appropriate intervention in this field can prevent the decline in quality of life in the elderly.
Keywords: Frailty Syndrome, Quality of Life, Elderly, Emergency Department -
مقدمه
آسیب پذیری یک سندرم شایع سالمندی است که باعث اثرات نامطلوب سلامت در سالمندان می گردد. وضعیت اقتصادی-اجتماعی و بیماری های مزمن ممکن است خطر ابتلا به سندرم آسیب پذیری را افزایش دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع سندرم آسیب پذیری و عوامل مرتبط با آن در سالمندان مراجعه کننده به بخش اورژانس مراکزآموزشی درمانی اردبیل در سال 1399 بود.
روش کاردر این مطالعه توصیفی از نوع مقطعی، 505 سالمند مراجعه کننده به اورژانس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سندرم آسیب پذیری با استفاده از شاخص های پنجگانه Fried و همکاران که شامل: 1)کاهش وزن غیر عمدی2) خستگی3) سرعت کم راه رفتن 4) فعالیت فیزیکی و 5) ضعف عضله بود، ارزیابی شد. بیماری های مزمن به صورت خودگزارشی بررسی شد. پلی فارمسی نیز با مصرف 5 دارو یا بیشتر در سالمندان تعیین گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و استنباطی شامل تحلیل واریانس، آزمون تی مستقل، کای دو و رگرسیون خطی به کمک نرم افزار آماری SPSS 22 تحلیل شد.
یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 7/49±70/91 بود. 255 نفر(50/5 درصد) مرد، 318 نفر(63 درصد) متاهل و271 نفر (53/7 درصد) بی سواد بودند. تعداد204 نفر(40/4درصد) ازسالمندان مراجعه کننده به اورژانس دچار آسیب پذیری و تعداد 161 نفر(78/9) از سالمندان آسیب پذیر به بیماری فشار خون مبتلا بودند. متغیر های سن، تحصیلات، ترکیب خانواده، بیماری قلبی، بیماری فشارخون، بستری در بیمارستان، پلی فارمسی وسقوط پیش بینی کننده های سندرم آسیب پذیری در سالمندان مراجعه کننده به اورژانس بودند.
نتیجه گیریبا شناسایی به موقع سالمندان در معرض آسیب پذیری و مداخله مناسب بر اساس عوامل پیش بینی کننده مانند سن، تحصیلات، ترکیب خانواده، بیماری قلبی، بیماری فشارخون، بستری در بیمارستان، پلی فارمسی وسقوط می توان پیامدهای نامطلوب سلامت سندرم آسیب پذیری را کاهش داد.
کلید واژگان: سندرم آسیب پذیری, شیوع, سالمندان, بخش اورژانسIntroductionFrailty is a prevalent aging syndrome that causes adverse health outcomes in the elderly. Socioeconomic status and chronic illness may increase the risk of frailty syndrome. The aim of this study was to Prevalence of Frailty and Related Factors in the Elderly Referred to the Emergency Department of Ardabil Medical Education Centers in 2020.
MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 505 elderly people referred to the emergency department were selected by the available sampling method. frailty syndrome was assessed using the five criteria of Fried Which included: 1) unintentional weight loss, 2) exhaustion, 3) slow walking, 4) physical activity, and 5) weakness. Chronic diseases were assessed self-report. Polypharmacy considered the use of 5 or more drugs. Data were analyzed using descriptive statistics including mean, standard deviation, and inferential including analysis of variance, independent t-test, chi-square and linear regression using SPSS 22 statistical software.
ResultsThe mean age of participants was 70/91±7/49. 255 (50.5%) were male, 318 (63%) were married and 271 (53.7%) were illiterate. 204 (40.4%) of the elderly who referred to the emergency department were frailty and 161 (78.9) elderly people with frailty had hypertension. The variables of age, education, family composition, heart disease, hypertension, hospitalization, and fall were predictors of frailty syndrome in the elderly referred to the emergency department.
ConclusionsBy identification of frailty syndrome and appropriate intervention based on predictive factors such as age, education, family composition, heart disease, hypertension, hospitalization, polypharmacy and fall can reduce the adverse health outcome of frailty syndrome
Keywords: Frailty syndrome, Prevalence, Elderly, Emergency Department -
زمینه و هدف
آسم یکی از شایعترین بیماریهای مزمن دوران کودکی و اولین علت پذیرش کودکان در اورژانس می باشد. مادران در بهبود کودک مبتلا به آسم نقش اساسی داشته و خودکارآمدی بالای آنها با بهبود و کنترل علایم آسم همراه است. این مطالعه با هدف «تعیین میزان خودکارآمدی مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به آسم مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی و مرکز آموزشی - درمانی بوعلی اردبیل» انجام گرفت.
روشاین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که روی 266 مادر دارای کودک مبتلا به آسم 6 تا 11 ساله مراجعه کننده به مرکز بوعلی و کلینیک فوق تخصصی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت. نمونه ها به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دو قسمتی شامل مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه خودکارآمدی مادران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss-18 و روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (آزمون کای اسکویر و پیرسون) انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که 51/9 درصد (138 نفر) از مادران دارای خودکارآمدی مطلوب بودند. همچنین خودکارآمدی مادران با سطح تحصیلات، شغل، منبع کسب آموزش مادر، سابقه بیماری و تعداد دفعات بستری کودک، ارتباط آماری معنیداری داشت (0/001>p).
نتیجه گیرییافته های مطالعه نشان داد که فقط نیمی از مادران دارای کودک مبتلا به آسم از خودکارآمدی مطلوب برخوردار بودند، بنابراین لازم است تصمیم سازان و تصمیم گیران سیستم بهداشتی و درمانی کشور، اقدامات لازم را جهت تقویت و ارتقاء خودکارآمدی این مادران انجام دهند.
کلید واژگان: خودکارآمدی, آسم, مادر, کودکBackground & aimAsthma is one of the most common chronic diseases of childhood and the first reason for children admitting to the emergency room. Mothers play an essential role in the recovery of a child with asthma and their high self-efficacy is associated with improving and controlling asthma symptoms. The aim of this study was to determine the self-efficacy of mothers in caring of children with asthma referred to the subspecialty clinic and Ardabil educational-medical center of BuAli.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 266 mothers with 6-11 years children with asthma, who referred to BuAli Center and the subspecialty clinic of Ardabil University of Medical Sciences. Samples were selected by available sampling method. Data collection tools were a two-part questionnaire including demographic characteristics and motherschr('39') self-efficacy questionnaire. Data were analyzed using SPSS18 statistical software and descriptive (mean and standard deviation) and analytical (Chi-square and Pearson test) statistics.
ResultsThe results showed that 51.9% (138) of mothers had good self-efficacy. Also, motherschr('39') self-efficacy had a statistically significant relationship with the level of education, occupation, source of maternal training, medical history and number of hospitalizations of the child (p<0.001).
ConclusionThe findings of the study showed that only about half of mothers with children with asthma have good self-efficacy. Therefore, it is necessary for decision makers of the countrychr('39')s health care system to take the necessary measures to strengthen and improve the self-efficacy of these mothers.
Keywords: Self-efficacy, Asthma, Mother, Child -
زمینه و هدفیکی از نقش های مهم آموزش، تربیت نیروی انسانی بانزاکتی است که بتواند با دیگران ارتباط سازنده ای برقرار نماید. تعامل بین فراگیر و فراده عامل پیش نیاز فرایند یادگیری بوده و آن را تسهیل میبخشد. این مطالعه کمی با هدف بررسی بی نزاکتی فراگیران از دیدگاه فراگیران و فرادهندگان در آموزش دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد.روش کارمطالعه توصیفی- مقطعی حاضر در نیمسال دوم سالتحصیلی 95-1394 در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد. با استفاده از نمونه گیری سرشماری، پرسشنامه بی نزاکتی در آموزش عالی در اختیار همه اعضای هیئت علمی و مربیان قرار گرفت که 74 نفر پرسشنامه ها را برگرداندند. بعلاوه، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 540 فراگیر همان پرسشنامه فوق الذکر را تکمیل کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فوق الذکر استفاده شد. جهت تحلیل داده های از آمار توصیفی و آزمون های آماری تی تست و آنوای یک طرفه در SPSS-24 استفاده شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره نگرش فراگیران و فرادهندگان در مورد بی نزاکتی فراگیران در دانشگاه به ترتیب 0/35±2/97 و 0/61 ±3/50 بود. بعلاوه، این مقادیر در مورد تجربه فراگیران و فرادهندگان به ترتیب 0/35± 2/05 و 0/41±3/08 بود. اختلاف آماری بین نمره نگرش فراگیران و فرادهندگان در مورد رفتارهای بی نزاکتی فراگیر از نظر آماری معنی دار بود (p<0/001). در مقابل، اختلاف نمره تجربه فراگیران و فرادهندگان از رفتارهای بی نزاکت فراگیران از نظر آماری معنی دار نبود (p<0/21).نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، فراگیران و فرادهندگان رفتار های بینزاکتی را از سوی فراگیران در سطح متوسطی درک و تجربه میکنند. بنابراین لازم است برای بهبود رفتار های فراگیران اقداماتی از قبیل برگزاری دوره های آموزشی در مورد رفتارهای حرفه ای و آکادمیک، اخلاق و مهارت های ارتباطی انجام پذیرد.کلید واژگان: بی نزاکتی, فراگیر, فراده, نگرش, تجربهBackground And AimOne of the important roles of education is to train civil workforces who are able to establish a creative relation with others. Learner and the educators interaction is a prerequisite factor for learning that facilitates the learning process. This study aimed to investigate the student's incivility from the views of students and faculties in Ardabil University of Medical Sciences.MethodsThis cross-sectional and descriptive study was conducted during the second (spring) semester of the academic year of 2016. Through the consensus sampling, the inventory of Incivility in Higher Education (IHE) was sent to all faculty members whom 74 teachers returned. In addition, through stratified-random sampling, 540 students completed the same and equivalent instrument. For data analysis, descriptive and inferential statistics of independent t-test and (One-way ANOVA) were used in SPSS (v.24).ResultsThe mean and standard deviation of the students and faculty members attitude score about students incivility behaviors were 2.97±0.35 and 3.05±0.61, respectively. Accordingly, the mean experience score of students and the faculty members were 2.50±0.35 and 3.08±0.48, respectively. The difference between students and faculty members attitude regarding students uncivil behaviors was statistically significant (pConclusionAccording to the findings of this study, students and faculty members experience a moderate rate of incivility from students. Therefore, interventions are necessary to improve the behaviors of the students through educational courses regarding professionalism, academic behaviors, ethics, communication skills and socialization.Keywords: Incivility, Learner, Faculty Member, Perception, Experience
-
مقدمه و اهدافاز آنجایی که رژیم غذایی انسان، ترکیبی از مواد غذایی مختلف است که درکنار هم اثر بخشی متفاوتی نسبت به حالت دریافت جداگانه دارند؛ بررسی الگوهای غذایی، از اهمیت بالاتری بر خوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط الگوهای غذایی در دوران بارداری با افسردگی پس از زایمان است.روش کاراین مطالعه مقطعی تحلیلی مبتنی بر جمعیت، بر روی پنجاه درصد (771نفر) از زنان مراجعه کننده به شبکه بهداشتی- درمانی شهرستان اردبیل به مدت 4 ماه انجام گرفت. روش نمونه گیری بصورت تصادفی منظم بود. اطلاعات تغذیه ای با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی 106 سوالی بر اساس فرمت ویلت جمع آوری شد. الگوهای غذایی باروش تحلیل عاملی اکتشافی و بر اساس34 گروه غذایی تعیین شده مشخص شدند. افرادی که از پرسشنامه استاندارد ادینبرگ امتیاز13 یا بالاتر را کسب کردند، احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان برایشان در نظر گرفته شد. برای برآورد نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% افسردگی پس از زایمان در هر طبقه الگوها از آزمون رگرسیون لوجستیک دوحالتی با روش enter استفاده شد.نتایجدر این مطالعه، سه الگوی غالب غذایی شناسایی شد: مختلط، نیمه سالم و میوه وسبزی ها. الگوی غذایی میوه وسبزی ها با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی دار ی داشت (004/P=0).نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد، مصرف بیشتر الگوی غذایی میوه وسبزی ها در دوران بارداری، با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان مرتبط است. مطالعات بیشتری برای تایید این یافته ها لازم است.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, الگوی تغذیه, بارداری, وضعیت خوابBackground and ObjectivesSince the human diet is a combination of different foods and that this combination will affect the body differently from when these foods are received separately, the evaluation of dietary patterns is of great importance. The primary aim of this study was to examine the association between dietary patterns during pregnancy and postpartum depression.MethodsThis population-based, cross-sectional study was conducted on 771 women who attended the Ardabil's health care network. This study was carried out in a period of 4 months. In this study, systematic random sampling was used. Dietary data was collected using the Willett-format Dish-based 106 items Semi-quantitative Food Frequency Questionnaire (DS-FFQ) which was designed and validated specifically for Iranian adults. Dietary patterns were identified through exploratory factor analysis based on 34 predefined food groups. In the present study, individuals who obtained a rating of 13 or higher were considered to be suffering from postpartum depression. Logistic regression was used to estimate OR and 95% CI for postpartum depression in each quartile of patterns.ResultsIn the present study, three dietary patterns were identified: mixed dietary pattern, semi-healthy dietary pattern, and fruits and vegetables dietary pattern. The last one was significantly associated with a reduced risk of postpartum depression.ConclusionThe findings show that a diet of fruits and vegetables during pregnancy is associated with a reduction in the risk of PPD. Additional studies are recommended to confirm these finding.Keywords: Postpartum Depression, Dietary pattern, Pregnancy, Sleep Disorder -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 14 (1392)، صص 1774 -1785مقدمهابزارهای اندازه گیری طراحی شده در مطالعات برای اطمینان از دستیابی به اهداف در نظر گرفته شده، باید مورد ارزشیابی قرار گیرند. مطالعه حاضر با هدف تعیین روایی و پایایی پرسشنامه طراحی شده برای سنجش آگاهی تغذیه ای و ادراکات بیماری در بیماران پرفشاری خون انجام گرفته است.روش هادر یک مطالعه توصیفی- مقطعی پرسشنامه طراحی شده با بهره گیری از نظرات 11 عضو هیات علمی با سابقه و صاحب نظر و همچنین 671 پرسشنامه تکمیل شده توسط بیماران پرفشاری خون روستایی در سال 1392 مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی پایایی از شیوه همسانی درونی (آلفای کرونباخ)، دونیمه سازی و کودرریچاردسون استفاده و روایی (اعتبار) پرسشنامه مزبور به شیوه روایی محتوا و سازه ای بررسی گردید. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج ضریب اسپیرمن براون، آلفای کرونباخ، گاتمن و کودرریچاردسون در پرسشنامه در حد مطلوب و نشانگر رضایت بخش بودن پایایی این پرسشنامه است. سوالات پرسشنامه همبستگی بالایی با نمره کل دارند و بررسی همسانی درونی سوالات نشان می دهد که سوالات پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. در تحلیل عاملی، تمامی سوالات پرسشنامه دارای بار عاملی قابل قبول بودند و بر پایه تحلیل عاملی همه سوالات پرسشنامه مهم بوده و دارای روایی سازه مناسب می باشند. همچنین این پرسشنامه با ضریب روایی بالای 0/9 مورد تایید اساتید بود.نتیجه گیریپرسشنامه طراحی شده از خصوصیات روان سنجی مناسب برای اندازه گیری متغیرهای مدنظر در بیماران پرفشاری خون برخوردار است. پایایی و روایی پرسشنامه مطلوب و ساختار کلی سوالات مورد تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: ادراک, آگاهی, پرسشنامه, روایی, پایاییBackgroundIn any research work the used tools to approach the designed project goals, should be evaluated. The purpose of the present study was to obtain validity and reliability of nutritional knowledge, illness perception and dietary adherence questionnaire.MethodsThe questionnaire of student ratings of teaching was evaluated in a descriptive study. In thisstudy the views of 11 expert faculty members and 671 completed questionnaires by hypertensive patients were used. To investigate the reliability, three methods of split-half and internal consistency (Cronbach's Alpha)and kuder richrdson were applied, and the validity was determined from two aspects of construct validity (factor analysis) and content validity. The Data were analyzed by SPSS-18 software.FindingsSpearman Brown coefficient, Cronbach's alpha, Guttman and Kuder richardson indicating satisfactory reliability of the questionnaire, and this questionnaire is desirable. All Questions are highly correlated with the total score and internal consistency inquiries indicate that the questionnaire had acceptable reliability. In factor analysis, all questionnaire items were acceptable in factor loadings and based on factor analysis, all of the questions was important and their validity are appropriate. The validity of the scale was approved by experts.ConclusionsThe psychometric properties of the questionnaire were appropriate for the measurement of targeted variables in hypertensive patients. Satisfactory reliability and validity of the questionnaire and the overall structure of the questions was approved.Keywords: Perception, Knowledge, Inventory, Reliability, Validity
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.