سیامک صبور
-
مقدمه
عوامل زیان آور در محیط کار مثل صدا و استرس گرمایی می توانند بر فعالیت عضلات تاثیرات نامطلوب داشته باشند. این مطالعه باهدف بررسی اثر مواجهه همزمان با صدا و استرس گرمایی بر سطح فعالیت عضلات دو سر بازویی و خم کننده انگشتان دست انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه تجربی بر روی 24 نفر از دانشجویان مرد و در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در سه گروه 8 نفره با سه سطح ترازفشارصوت 75، 85 و 95 دسی بل A و سطوح استرس گرمایی 22،30 و 35 سانتی گراد مواجهه داشتند. سطح فعالیت عضله دوسر بازویی و عضله خم کننده انگشتان در حین انجام فعالیت دستی با استفاده از روش الکترومیوگرافی سطحی اندازه گیری شد. جهت مقایسه سطح فعالیت عضله در شرایط مختلف از RMS(Root Mean Square) نرمال شده عضلات استفاده شد. از آزمون آنالیز واریانس جهت بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) سنی شرکت کنندگان در مطالعه 6/1±21 سال بود. بر اساس میزان فعالیت عضله، شرایط دمای تر گوی سان30 درجه سانتی گراد و سطح تراز فشار صوت 85 دسی بل به عنوان نقاط مرزی در تغییرات سطح فعالیت عضله دوسر بازویی تعیین شد. بیشترین و کمترین سطح فعالیت عضله خم کننده انگشتان به ترتیب در شرایط صوتی 75 و 95 دسی بل مشاهده شد. نتایج بررسی برهمکنش بین مواجهه صوتی و مواجهه با شرایط استرس گرمایی نشان داد که مواجهه توام با هر دو عامل باعث تغییرات معنادار در سطح فعالیت عضلات می شود (P-Value<0.05).
نتیجه گیریمواجهه با صدا و استرس گرمایی در محیط کار بر عملکرد عضلات دوسر بازویی و خم کننده انگشتان اثرگذار است. برای تعیین دقیق تر اثرات مواجهه با صدا و استرس گرمایی بر فعالیت عضلات، انجام مطالعات بیشتر در این زمینه توصیه می شود.
کلید واژگان: الکترومیوگرافی, مواجهه صوتی, انقباض ماهیچه, استرس حرارتیIntroductionHarmful factors in the workplace such as noise and heat stress can have adverse effects on muscle activity. This study was performed to investigate the effect of simultaneous exposure to noise and heat stress on the activity level of biceps and flexor muscles.
Materials and MethodsThis experimental study was performed on 24 male students in laboratory conditions. Participants in three groups exposure to SPL of 75, 85 and 95 dBA and WBGT =22, 30 and 35°C randomly. During light manual activity, the activity level of biceps and flexor muscles was measured in a sitting manner using surface electromyography. Normalized RMS (Root Mean Square) of muscles was used to compare the level of muscle activity in different conditions. ANOVA test was used to examine the relationship between variables.
ResultsThe mean (SD) age of the study participants was 21±1.6 years. Based on the muscle activity WBGT=30°C and SPL=85 dB were defined as border points in changes of biceps activity. The highest and lowest levels of flexor muscle activity were observed at SPL of 75 and 95 dB, respectively. The interaction between noise and heat stress exposure show that exposure to both factors causes significant changes in muscle activity levels (P.value<0.05).
ConclusionExposure to noise and heat stress in the workplace affects the function of the biceps and flexors muscles. To more accurately determine the effects of noise exposure and heat stress on muscle activity, further studies are recommended.
Keywords: Electromyography, noise exposure, muscle contraction, heat stress -
سابقه و هدفتعدادی از مطالعات بالینی نشان داده اند که فنی توئین میزان آلودگی باکتریال زخم را کاهش می دهد. هدف این تحقیق بررسی اثر ضدمیکروبی فنی توئین بر میکروارگانیسم های شایع آلوده کننده زخم های حفره دهان در محیط آزمایشگاه می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، سه گونه استاندارد میکروبی شامل کاندیدا آلبیکنس، استافیلوکوک اورئوس و اکتینومیسس نیوزلندی تهیه شدند. کشت 24 ساعته روی محیط BHI Agar از هر سه میکروارگانیسم در دمای 37 درجه سانتی گراد در شرایط هوازی در انکوباتور انجام شد. بعد از 24 ساعت، از کلنی میکروارگانیسم ها غلظت نیم مک فارلند تهیه شد. کشت چمنی میکروارگانیسم ها درون پلیت های حاوی محیط کشت BHI Agar انجام شد. درون هر یک از پلیت ها 4 چاهک برای 4 غلظت 5/0، 1، 3 و 5 درصد ایجاد شد. سپس یک قطره از محلول های فنی توئین با غلظت معین درون این چاهک ها ریخته شد. برای هر کدام از گونه های میکروارگانیسم یک چاهک کلرهگزیدین 2/0 درصد به عنوان کنترل مثبت در نظر گرفته شد. پلیت ها درون انکوباتور قرار داده شده و پس از 24 ساعت جهت مشاهده نتایج از انکوباتور خارج شدند. قطر هاله عدم رشد با استفاده از کولیس اندازه گیری گردید. به منظور اطمینان از صحت روند انجام کار و نتایج، این مراحل 3 بار تکرار شد.یافته هاقطر هاله عدم رشد در اطراف کلنی میکروارگانیسم های کاندیدا آلبیکنس، استافیلوکوک اورئوس و اکتینومیسس نیوزلندی با هر 4 غلظت فنی توئین، صفر میلی متر اندازه گیری شد.استنتاجفنی توئین بر میکروارگانیسم های شایع آلوده کننده زخم های دهان در محیط کشت اثر ضد میکروبی ندارد.کلید واژگان: فنی توئین, ضدمیکروبی, آلودگی, زخم دهانیBackground and purposeThe antimicrobial effect of phenytoin on ulcers has been addressed in few studies. The aim of this study was to determine the antimicrobial effect of phenytoin on common contaminating microorganisms of oral cavity ulcers in vitro.Materials and methodsThree standard microbial species including Staphylococcus aureus, Actinomyces naeslundii, and Candida albicans were prepared. Twenty four-hour cultures of the species was accomplished on BHI Agar medium at 37°C in aerobic situation in an incubator. After 24 hour, 0.5 McFarland concentration were prepared from microorganism colonies. Meadow cultivation of microorganisms was done in plates containing BHI Agar medium. In each plate 4 wells were created for 4 concentrations of phenytoin (0.5, 1, 3, and 5%). Then one drop of each phenytoin solution was poured in the wells in certain concentrations. For each microorganism species, one well containing 0.2% chlorhexidine was prepared as positive control. The plates were placed in incubator and after 24 hour, diameter of non-growth halo around all wells was measured in all plates using a caliper. These steps were repeated three times to ensure the accuracy of process and results.ResultsDiameters of non-growth halo around colonies of Staphylococcus aureus, Actinomyces naeslundii, and Candida albicans were 0 millimeter in all four concentrations of phenytoin.ConclusionPhenytoin was found to have no antimicrobial effect on common contaminating microorganisms of oral cavity ulcers in vitro.Keywords: phenytoin, antimicrobial, contamination, oral ulcer
-
سابقه علمی موضوع: ارزشیابی عبارت از فرایند نظام مند گردآوری، تحلیل و تفسیر داده ها به منظور ارزش گذاری و قضاوت می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کارگاه آموزش طراحی سوال برکیفیت آزمون های کتبی پایان ترم انجام پذیرفت.روش هادر این پژوهش نیمه تجربی ابتدا کلیه سوالات آزمون های دروس نظری2 دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی قبل و پس از ارایه کارگاه و دفترچه راهنما با عنوان «قواعد طراحی سوال» جمع آوری شد. تاکسونومی، ارتباط و پوشش محتوائی آزمونها توسط سه تن از مدرسین هر بخش آنالیز شد. سایر شاخص ها مانند ضرایب تمیز و دشواری،ارزش گزینه های انحرافی و مرزی، ضریب خطا و میزان رعایت قواعد ساختاری با استفاده از چک لیست میل من (Millman) و فرمول های استاندارد محاسبه گردید. تحلیل داده ها با استفاده از تست های Independent Samples t. Test و Mann-Whitney Test و ANOVA انجام پذیرفت.یافته هاقبل از مداخله شاخصهای های ارتباط محتوائی و ضریب دشواری در حد مطلوب بودند. پس از مداخله نسبت سوالات تستی، ارتباط محتوایی و ضریب تمیز افزایش داشته اند در حالیکه میزان رعایت قواعد ساختاری آزمون، ضریب دشواری، میزان گزینه های انحرافی نیازمند بازبینی، ضریب خطا، تعداد سوالات نیازمند بازبینی و پوشش محتوایی کاهش نشان دادند. در کل مداخله فقط روی کاهش ضریب خطا تاثیر کاربردی داشت.
بحث: کارگاه کوتاه مدت آموزش روش های طراحی سوال بر کیفیت آزمون های پایان ترم تاثیر کاربردی نداشت و به نظر می رسد برای بهبود کیفیت آزمون نیاز به مداخلات دیگری نظیرآموزش مستمر وجود دارد.
کلید واژگان: آزمون نظری, آزمون کتبی, کیفیت, دندانپزشکی, کارگاه طراحی سوالBackgroundEvaluation is a systematic process of gathering, analysing and interpretation of data for assessment and judgement.This study was aimed to evaluate the efficacy of a workshop regarding exam development on quality of final written exams.MethodsIn this semi-experimental study, written final exams of all theoretical courses# 2 were gathered before and after presenting a workshop and a booklet regarding “Standard rules of questions”. Taxonomy, content relevance, and content coverage of exams were analyzed by three lecturers of course# 2 of each department. Other indices such as difficulty and differential coefficients, value of distracter and borderline choices, error coefficient, and considering structural rules were calculated by means of Millman’s checklist, and standard formulae. Independent Samples t. Test, Mann-Whitney U Test, and ANOVA were used to analyze the data.FindingsBefore intervention, content relevance and difficulty coefficient were in acceptable levels. Proportion of multiple choice questions, content relevance, and differential coefficient increased after intervention, whereas consideration of structural rules, difficulty coefficient, amount of distracters needing revision, error coefficient, amount of questions needing revision, and coverage relevance decreased. Generally, the intervention just decreased the error coefficient practically.ConclusionA short- term course on standard rules of question development does not affect quality of exam questions considerably, and continuous education is mandatory in this regard.Keywords: theoretical exam, written exam, quality, dental, exam development workshop -
مقدمه
عفونت های مجاری ادراری یکی از شایع ترین عفونت ها در میان افراد جامعه و بیماران بستری شده هستند و ایجاد مقاومت دارویی، درمان این عفونت ها را بغرنج تر نموده است. از این رو تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی برای هدایت درمان حائز اهمیت است و هدف اصلی این مطالعه بود.
روش هااین تحقیق یک مطالعه ی گذشته نگر و مقطعی بود که در آن نتایج کشت ادرار 2566 بیمار بستری شده در بیمارستان قلب وعروق شهید مدنی تبریز طی سال های 1389-1388 مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته هااز مجموع 2566 کشت ادرار، 479 مورد (7/18 درصد) از نظر رشد میکروارگانیسم مثبت گزارش شدند که 348 نفر از آن ها (3/72 درصد) زن و 131 نفر (7/27 درصد) مرد بودند. میانگین سنی بیماران 6/18 ± 61 سال بود. شایع ترین عامل عفونت ادراری اشرشیا کلی بود. بیشترین حساسیت در میان باکتری های جدا شده در 306 مورد (64 درصد)، نسبت به آمیکاسین دیده شد. سیصد و بیست و چهار مورد از مجموع موارد عفونت باکتریایی (79 درصد) اکتسابی از جامعه بود. همچنین، نتایج نشان داد که آزمایشگاه این مرکز در مورد سنجش حساسیت آنتی بیوتیکی و گزارش نتایج آن برای استافیلوکوکس اورئوس، از دستورالعمل مرجع پیروی نکرده بود.
نتیجه گیریپیشنهاد ما برای درمان عفونت های ادراری کسب شده در این مرکز، استفاده از آمیکاسین می باشد. همچنین، عدم پیروی آزمایشگاه در برخی موارد از روش استاندارد، می تواند امر درمان عفونت ها را در این مرکز تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: عفونت مجاری ادراری, کشت ادرار, مقاومت آنتی بیوتیکیBackgroundUrinary tract infections (UTI) are the most common infections in community and hospitalized patients. Irrational consumption of antibiotics and creation of drug resistance make the treatment of these infections more difficult. Hence, determination of antibiotic resistance pattern is necessary to manage the treatment correctly; this was the main purpose of the present survey.
MethodsThis was a retrospective and cross-sectional study with targeted community of 2566 hospitalized patients with heart diseases in Tabriz Shahid Madani Cardiovascular Hospital, Iran, during 2009-2010. Urine cultures were studied for type of microorganisms and their antibiotic susceptibility patterns. The gathered data were analyzed.
FindingsOut of 2566 urine cultures, 479 cases (18.7%) were positive for pathogenic microorganisms (bacteria and yeasts). Three hundred and forty eight (72.3%) patients were women and 131 (27.7%) were men. Mean age was 61.0 ± 18.6 years. Enteric gram-negative rods were the most frequent agents of UTI in different units of the hospital. Among isolated microorganisms, the highest susceptibility [306 cases (64%)] was reported for amikacin. Three hundred and twenty four cases among of all bacterial UTI (79%) were community-acquired infections. In addition, the laboratory had not followed reference guideline in reporting antibiotic susceptibility test results and performing antibiogram test for Staphylococcus aureus.
ConclusionWe suggest amikacin for treatment of UTI in this hospital. Also, disobeying laboratory guidelines may impact treatment outcome and prevalence of antibiotic resistance in this medical center.
Keywords: Urinary tract infections, Urine culture, Antibiotic resistance -
مقدمهبه دنبال ابتلاء به بیماری های کلیوی، تغییراتی از نظر میزان جریان، pH و ترکیبات بیوشیمیایی بزاق روی می دهد؛ از این رو، می توان با تعیین این ترکیبات در بزاق، از آن برای تشخیص بیماری، کنترل و ارائه درمان های احتمالی استفاده کرد. تحقیق حاضر با هدف تعیین ترکیبات بیوشیمیایی بزاق در بیماران دیالیزی مراجعه کننده به بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی (ره) انجام شد.مواد و روش هادر این تحقیق توصیفی-مقطعی، 64 بیمار دیالیزی و 67 فرد سالم انتخاب و نمونه های بزاق آنها با روشSpiting به دست آمد. میزان جریان بزاق با پیپت و فاکتورهای بیوشیمیایی بزاق شامل مقادیر کراتینین، کلسیم، منیزیم، اوره و آلفا-آمیلاز (amylase-α) با کیت های سرمی و دستگاه اتوآنالیزور تعیین و pH نمونه ها با دستگاه pH meter اتوماتیک اندازه گیری شد. میزان ترکیبات بیوشیمیایی بزاق هم در دو گروه با آزمون t-Student مقایسه گردید.
یافته هامیانگین و انحراف معیار جریان بزاق در افراد دیالیزی (ml/min22/0±34/0) به صورت معنی داری کمتر از نمونه های سالم (ml/min29/0±57/0) بود(001/0P<). میزان pH بزاق در بیماران دیالیزی نسبت به افراد شاهد، (72/0±87/7 در برابر 4/0±99/6: 001/0P<)؛ میزان اوره (mg/dl 8/40±4/134 در برابر mg/dl 1/15±8/40: 001/0P<)؛ کریتینین (mg/dl9/0±1/1 در برابر mg/dl1/0±4/0: 001/0P<) و میزان شاخص آلفا-آمیلاز بزاق (mg/dl4/788±4/1107 در برابر mg/dl0/437±3/568: 001/0 (P<در بیماران دیالیزی بیشتر از افراد شاهد برآورد گردید. میزان کلسیم در گروه سالم بیشتر از گروه دیالیز بود. (mg/dl8/2±8/2 در برابر mg/dl0/2±6/3: 05/0P<) با این حال، تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر میزان منیزیم بزاق دیده نشد. میانگین و انحراف معیار سن در افراد دیالیزی (4/15±2/63) به صورت معنی داری بیشتر از نمونه های سالم (3/15±2/48) بود(001/0P<). دو گروه از نظر جنس و وزن همسان سازی شدند.
نتیجه گیریبا توجه به تغییرات آشکار فاکتورهای بیوشیمیایی بزاق در بیماران دیالیزی مراحل نهایی می توان از بزاق به عنوان یک مایع تشخیصی غیرتهاجمی برای مانیتورینگ بیماری های کلیوی استفاده کرد.
کلید واژگان: نارسایی کلیوی پیشرفته, دیالیز, ترکیبات بیوشیمیایی, بزاقIntroductionFollowing the renal disease involvement, some variations may occur in the flow, pH and biochemical components of the saliva; therefore, saliva possibly would be a useful tool for diagnosis and monitoring of the renal disease through evaluation of the components. The aim of the present study was to analyse the biochemical composition of the saliva in patients undergone haemodialysis for the end-stage renal disease (ESRD) in Imam Khomeini Hospital.Materials and MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 64 haemodialysis patients and 67 healthy individuals were selected and their salivary samples were obtained by spitting method. Salivary biochemical factors were determined by serum kits and auto-analyzer while the samples’ pH was determined by an automatic pH meter. Then, Creatinine, Ca, Mg, urea, α-amylase parameters as well as the salivary flow rate were measured. The saliva biochemical compositions were analyzed using Student t test.ResultsThe mean (± standard deviation) of the salivary flow rate was statistically lower in ESRD patients than healthy ones (0.34±0.22 ml/min vs. 0.57±0.29 ml/min: P<0.001). Salivary pH (7.87±0.72 vs. 6.99±0.4: P<0.001) and concentrations of urea (134.4±40.8 vs. 40.8±15.1 mg/dl: P<0.001); Cr (1.1±0.9 vs. 0.4±0.1 mg/dl: P<0.001) and α-amylase (1107.4±788.4 vs. 568.3±437.0 mg/dl: P<0.001) were statistically higher in ESRD patients than healthy controls. Ca was significantly lower in ESRD patients than healthy ones (2.8±2.8 vs. 3.6±2.0 mg/dl: P<0.05).). No significant differences were noted between both groups regarding salivary Mg. The mean (± standard deviation) age was statistically higher in ESRD patients than healthy ones (63.2±15.4 years vs. 48.2±15.3 years: P<0.001). No significant differences were noted between both groups regarding weight and gender.ConclusionDue to the significant alternations of the salivary biochemical concentrations in ESRD patients; saliva can be used as a diagnostic tool for monitoning the involvement of the renal diseases.Keywords: End stage renal disease, haemodialysis, biochemical compositions, saliva -
زمینه و هدفسندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) یکی از مهمترین بیماری های آندوکرین در زنان می باشد. این بیماری با پیشرفت دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی عروقی در ارتباط می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر مکمل یاری اسید های چرب3- ω بر وضعیت گلیسمی و پروتئین واکنشگرC با حساسیت بالا در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت.روش کاراین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور بر روی 61 بیمار مبتلا به PCOS انجام شد. افراد در گروه اسیدهای چرب امگا 3(30 نفر) و دارونما (31 نفر) به مدت 8 هفته روزانه 4 کپسول اسیدهای چرب 3- ω (هر یک حاوی 180 میلی گرم ایکوزاپنتانوئیک اسید و 120میلی گرم دوکوزاهگزانوئیک اسید) یا دارونما دریافت کردند. اندازه گیری های تن سنجی، بیوشیمیایی و دریافت غذایی در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت.یافته هامکمل یاری با اسیدهای چرب 3- ω سبب کاهش معنی دار در سطح سرمی گلوکز، انسولین (001/0> p برای هر دو متغیر) و مقاومت انسولینی (002/0= p) در انتهای مطالعه نسبت به مقادیر پایه شد. این کاهش نسبت به گروه دارونما نیز معنی دار بود (به ترتیب 001/0>P و p= 0/002 و 001/0> p). در انتهای مطالعه تغییر معنی دار در سطح پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالا در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد (05/0نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد مکمل یاری با اسیدهای چرب 3- ω اثرات مطلوبی بر وضعیت گلیسمی در زنان مبتلا به PCOS داشته و ممکن است در پیشگیری و کنترل عوارض متابولیک ناشی از این بیماری موثر باشد.
کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, اسیدهای چرب 3, ω, وضعیت گلیسمی, پروتئین واکنشگرC با حساسیت بالاBackground and ObjectivesPolycystic ovary syndrome (PCOS) is one of the major endocrine disorders among females. PCOS is associated with development of type 2 diabetes and cardiovascular disease. The objectives of this study were to determine the effects of omega-3 fatty acids on glycemic status and high sensitive C-reactive protein in women with PCOS.MethodsThis double-blind randomized controlled clinical trial was conducted on 61 PCOS patients. Subjects in ω-3 fatty acids (n =30) and placebo (n =31) groups take 4 ω-3 fatty acids capsules (each one contained 180 mg eicosapentaenoic acid and 120 mg docosahexanoic acid) or placebo daily for 8 weeks. Anthropometric and biochemical measurments and food intakes were assessed at the beginning and at the end of the study.Resultsω-3 fatty acid supplementation caused significant decrease in serum levels of glucose, insulin (p < 0.001 for both) and insulin resistance (p = 0.002) at the end of the study in comparision with baseline values. This was also statistically significant compared to the placebo group (p < 0.001, p = 0.002 and p = 0.001, respectively). No statistically significant differences in serum levels of high sensitive C-reactive protein were obsereved in any of groups at the end of the study (p > 0.05).Conclusionω-3 fatty acid supplementation had some beneficial effects on glycemic status of PCOS patients and may be useful in prevention and control of metabolic conmplication of this syndrome.Keywords: Polycystic Ovary Syndrome_ω 3 Fatty Acids_Glycemic Status_High Sensitive C_Reactive Protein -
بحث و نتیجه گیریتجویز روزانه مکمل ترکیبی آنتی اکسیدانی در زنان مبتلا به RA به مدت سه ماه می تواند باعث بهبود وضع چربی های سرم شده و احتمالا خطر ابتلا به آترواسکلروزیس را در آینده کاهش دهد.
مواد و روش هادر یک مطالعه قبل-بعد، 40 زن مبتلا به آرتریت روماتوئید یک کپسول سلن پلاس (سلنیم 50 میکروگرم، روی 8 میلیگرم، ویتامین A400 میکروگرم، ویتامینC 125 میلیگرم و ویتامینE 40 میلیگرم) را روزانه به مدت سه ماه دریافت کردند. قبل و بعد ازمداخله، 5 میلی لیتر خون وریدی ناشتا از بیماران اخذ و سطح سرمی کلسترول تام(TChol)، تری گلیسرید(TG) و لیپوپروتئین با دانسیته بالا(HDL-c) با کیت های آنزیمی و سطح لیپوپروتئین با دانسیته پایین(LDL-c) با فرمول فریدوالد محاسبه گردید. به منظور آنالیز آماری از نرم افزارSPSS نسخه5/13برای تست توزیع نرمال از Shapiro-wilk test و همچنین از هیستوگرام با منحنی توزیع نرمال و برای اختلاف قبل-بعد ازتست t زوجی استفاده شد.یافته هااز 40 بیمار، 39 نفر در مطالعه باقی ماندند. مقادیر سرمی کلسترول تام، تری گلیسرید، نسبتTG/HDL-c و LDL-c در مقایسه به قبل کاهش معنی داری یافتند (بترتیب001/0< P، 001/0< P، 001/0< P،01/0< P)، در حالی که HDL-c و HDL-c/LDL-c نسبت اختلاف معنی داری نداشت.مقدمهآرتریت روماتوئید(Rheumatoid arthritis) از شایعترین بیماری های خودایمنی با منشای ناشناخته است که شیوع آن در زنان نسبت به مردان3 به1 است. این بیماری رابطه مستقیم با آترواسکلروزیس دارد و بیماری های قلبی عروقی نصف علل مرگ ومیر در RA می باشد. براساس تحقیقات اخیر، احتمالا مکمل های آنتی اکسیدانی با کاهش استرس اکسیداتیو در کاهش چربی های سرمی و پیشگیری از آترواسکلروزیس نقش مهمی دارند. هدف از این مطالعه تعیین اثر مکمل ترکیبی آنتی اکسیدانی بر چربی های سرمی در RA می باشد.
کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, آنتی اکسیدان, مکمل یاری, چربیهای سرمی, آترواسکلروزیسYafteh, Volume:14 Issue: 5, 2013, PP 93 -104BackgroundRheumatoid arthritis (RA) is one of the autoimmune diseases with unknown etiology that its prevalence in females to males is 3 to 1. This disease has positive relationship with occurrence of atherosclerosis and cardiovascular diseases are taken into account for 50% of death in RA. Regarding the recent researches، antioxidant supplements may have important role in serum lipids reduction and atherosclerosis prevention، due to control oxidative stress. The aim of this study was to investigate the effect of combined antioxidant supplement on serum lipids in RA patients.Materials And MethodsA pre-post study was conducted in a 3 month period on 40 female RA patients which receiving daily one Selenplus capsule (selenium 50mcg، zinc 8mg، vitamin A 400mcg، vitaminC 125mg and vitaminE 40mg). Five ml venous blood was taken from all participants and serum levels of total cholesterol (TChol)، triglyceride (TG)، high density lipoprotein (HDL-c) were measured with enzymatic kits and low density lipoprotein (LDL-c) levels were calculated by Freidwald formula before and after the intervention. Data were analyzed by Shapiro-Wilk test and histogram with normal distribution for normal distribution، and for differences between pre-post data SPSS software version 13. 5 was used.ResultsOut of 40 patients، 39 completed the study. There were significant differences among TChol، TG، TG/HDL-c and LDL-c values (p<0. 01، p<0. 001، p<0. 001، p<0. 001 respectively) but no significant differences were seen among HDL-c and HDL-c/LDL-c.ConclusionThe daily intake of combined antioxidant supplement may have positive effect in improving lipid profile and it may reduce atherosclerosis risk in female RA patients.Keywords: Rheumatoid arthritis, Antioxidant, Supplement, Serum lipids, Atherosclerosis -
نشریه اخلاق پزشکی، پیاپی 18 (زمستان 1390)، صص 91 -104نوجوانان در معرض خطر ابتلا به بسیاری از مشکلات جدی سلامت همچون استفاده از مواد مخدر، الکل، افسردگی و بیماری های مقاربتی هستند. با این حال، تحقیقات در زمینه مسایل نوجوانان به چند دلیل با چالشهایی مواجه می باشند. اولا، در سنین زیر 18 سال، اجازه پدر و مادر به طور کلی ضروری است. با این حال، نوجوانان ممکن است مایل به شرکت در پژوهش در زمینه موضوعات حساس نباشند اگر پدر و مادرشان از شرکت آن ها در این تحقیقات اطلاع یابند. ثانیا، نوجوانان در بلوغ و توانایی تصمیم گیری آگاهانه متفاوت هستند. نهایتا، بسیاری از نوجوانان در معرض خطرات بهداشت عمومی قرار داشته و مورد سوء استفاده با اغراض سیاسی قرار می گیرند و پژوهش در این زمینه ها اغلب از نظر اجتماعی مورد بحث می باشند.
با توجه به میانگین سنی جمعیت کشور ایران و تعداد روزافزون تحقیقاتی که به صورت مشاهده ای در جمعیت نوجوان ایرانی در حال انجام می باشد و عدم آشنایی کامل محققین کشور با 26 کد مربوط به حفاظت آزمودنی انسانی در پژوهش های علوم پزشکی ابلاغی وزارت بهداشت به دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور هدف اصلی این مطالعه به طور مختصر بیان آن دسته از مسایل و ملاحظات اخلاقی است که در مطالعات مشاهده ای بر روی نوجوانان می بایستی مد نظر قرار گرفته شوند.
کلید واژگان: ملاحظات اخلاقی, مطالعات مشاهده ای, نوجوانانAdolescents are at risk for many serious health problems including drugs, alcohol, depression and sexually transmitted diseases. Research on these issues is important to establish more effective prevention programs and therapies. However, research concerning adolescents faces challenges for several reasons. First, despite their developing maturity, generally people need to be at least 18 years before they may decide for themselves to participate in research. Below that age, parental permission is generally necessary. However, adolescents may not be willing to participate in research in sensitive topics if their parents are informed about their participation. Second, adolescents vary in their maturity, independence, and ability to make informed decisions. Although they may wish to make their own decisions, adolescents usually benefit from parental guidance. Finally, many of teenagers are exposed to the public health risks and many of them are abused by political aims and research on these problems is often socially controversial.Taking into account the mean age of the Iranian population and also huge number of observational studies which are being done amongIranian adolescents on one hand and the absence of researchers’ complete familiarity with the 26 Code relating to the protection of human subjects in medical research advised by Ministry of Health andMedical Education in 2010 on all the Universities of medical sciences across the country - the main purpose of this study is to summarize those issues and ethical considerations in observational studies on adolescents which should be taken into consideration.Keywords: Ethical Considerations, observational study, adolescents -
زمینه و هدفکمبود در دریافت فولات می تواند با افزایش خطر بروز سرطان پستان همراه باشد. لذا، هدف از انجام این مطالعه بررسی روایی داده های مربوط به دریافت فولات با غلظت پلاسمایی فولات جهت بررسی روایی پرسش نامه می باشد.روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی (توصیفی – تحلیلی) است که روایی (Food frequency questionnaire; FFQ) نیمه کمی (136 قلمی) را در 152 بیمار مبتلا به سرطان پستان با بدخیمی تایید شده و در محدوده سنی 35 الی 85 سال مورد بررسی قرار داده است. سطح پلاسمایی فولات با استفاده از الکتروکمیلومینسنس مورد سنجش قرار گرفت. همبستگی رگرسیون خطی بین مقادیر خام، تام و تعدیل شده ازانرژی (Residual method) فولات دریافتی با سطح پلاسمایی فولات مورد بررسی قرار گرفت. جهت تعیین روایی از مولفه های حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی ROC (AUC)، ارزش اخباری مثبت و منفی و نسبت شانس در دو مدل در دو مدل براساس غلظت پلاسمایی فولات (نانوگرم در هر میلی لیتر - ng/ml)[مدل I - 9/5 (رفرانس) و مدل II - 0/10(میانه و رفرانس)] استفاده شد.یافته هاسطح پلاسمایی فولات همبستگی معنی دار با دریافت تام گروه سبزی ها، نان وغلات (001/0= p)(و دریافت تام میوه ها (001/0= p) و لبنیات (026/0= p) داشت. ضرایب رگرسیون دریافت روزانه فولات و فولات تعدیل شده از انرژی با سطح پلاسمایی فولات پس از تعدیل اثر عوامل مخدوش کننده به ترتیب شامل 385/0 و 406/0 بودند (001/0= p). سطوح زیرمنحنی ROC در مدل I (سطح پلاسمایی9/5 < نانوگرم در هر میلی لیتر) 74/0 (85/0-63/0= CI 95%) و برای مدل II (سطح پلاسمایی0/10 < نانوگرم در هر میلی لیتر) 61/0 (71/0-51/0= CI 95%) تخمین زده شد. مدل I، قابلیت تشخیصی مناسبی از دریافت غذایی فولات با استفاده از FFQ را ارائه نمود (001/0= p).نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد، FFQ طراحی شده به عنوان ابزار مفید در بررسی وضعیت دریافت فولات در محتوای غذایی مبتلایان به سرطان پستان اهمیت کاربردی داشته و در عین حال برای بررسی وضعیت دریافت اقلام غذایی با محتوای فولات می تواند روایی قابل قبولی داشته باشد.
کلید واژگان: پرسشنامه بسامد خوراک, روایی, فولات, گروه های غذایی, سرطان پستانBackgroundInadequate folate intake could be associated with increased breast cancer risk. The aim of the present study was to assess the folate intake by designed Food Frequency Questionnaire (FFQ) using plasma folate concentration.MethodsThis analytic cross-sectional study was conducted to evaluate the validity of the semi-quantitative FFQ (136 items) in 152 women with confirmed breast malignancy aged between 35 - 85 years old.. Folate plasma level was assessed by means of automated electrochemiluminescence. The Pearson and partial correlation coefficients were performed between the plasma level of folate and crude, total and energy-adjusted (residual) folate intakes. Area under ROC curve (AUC), sensitivity, specificity, positive and negative predictive values and odds ratio were fulfilled in two models in order to achieve validity assessment.ResultsThe folate plasma level was significantly correlated with total intake of vegetables, bread and cereal groups (p=0.001) and also with total intake of fruits (p=0.001) and dairy products (p=0.026). After adjusting for confounders, the folate plasma levels were correlated significantly with daily (β=0.39), and residual (β=0.41) folate intake levels (p=0.001). The area under ROC curves in model I (folate plasma level <5.9 ng/ml) was 0.74 (95%CI=0.63-0.85) and for model II (folate plasma level <10.0 ng/ml) was estimated as 0.61(95%CI= 0.51- 0.71). Model I indicated more appropriate predictive value (p=0.001) of folate intake assessment via FFQ.ConclusionThe results of this study showed that FFQ described in this study could be a valid and appropriate tool for assessing folate intake status in dietary content of breast cancer patients and also could be representative and valid for assessing the folate rich-food intake status. -
زمینه و اهدافآرتریت روماتوئید (RA) یکی از شایعترین بیماری های خودایمنی با علت ناشناخته است که شیوع آن در زنان 3 برابر مردان می باشد. نشان داده شده است که در اثر استرس اکسیداتیو آنتی اکسیدانهای سرمی کاهش و میزان پراکسیداسیون لیپیدی افزایش می یابد. بر اساس پژوهشهای اخیر مکمل آنتی اکسیدانی می تواند نقش مهمی در کنترل استرس اکسیداتیو داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثر مکمل یاری ترکیبی آنتی اکسیدانی بر سطح آریل استراز (ARE) و مالون دی آلدهید سرمی (MDA) در بیماران مبتلا به RA می باشد.مواد و روش هایک مطالعه قبل- بعد در مدت 3 ماه بر روی 40 بیمار زن مبتلا به RA انجام شد که روزانه یک کپسول سلن پلاس (سلنیم 50 میکروگرم، روی 8 میلیگرم، ویتامین A 400 میکروگرم، ویتامین C 125 میلیگرم و ویتامین E 40 میلیگرم) دریافت می کردند. پنج میلی لیتر خون وریدی از همه شرکت کنندگان اخذ و سطح سرمی ARE و MDA با روش اسپکتروفتومتری آنزیمی اندازه گیری شد. برای آنالیز آماری از نرم افزارSPSS 5/13برای توزیع نرمال از تست Kolmogrov-Smirnov و Q-Q plot و برای مقایسه اختلاف قبل-بعد از paired t test استفاده شد.یافته هااز 40 نفر، 39 نفر باقی ماندند. در مقایسه با ابتدای مطالعه، تفاوت معنی داری بین مقادیر قبل-بعد ARE و MDA سرمی وجود داشت. در 3 ماه مکمل یاری فعالیت ARE سرمی افزایش و MDA سرمی کاهش یافته بود (به ترتیب 001/0 P<و 001/0 P<).نتیجه گیریمکمل ترکیبی آنتی اکسیدانی به مدت 3 ماه موجب افزایش فعالیت ARE سرمی و کاهش شاخص پراکسیداسیون لیپیدی شد و احتمالا در درمان RA کمک کننده باشد.
کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, آنتی اکسیدانها, استرس اکسیداتیو, آریل استراز, مالون دی آلدهیدBackground And ObjectivesRheumatoid arthritis is one of the common autoimmune diseases with unknown etiology. It has been suggested that serum antioxidant levels is reduced and lipid peroxidation is increased due to oxidative stress. According to recent studies، antioxidant supplements may play an important role in controlling the oxidative stress. The aim of this study was to investigate the effect of combined antioxidant supplement on serum arylesterase enzyme (ARE) and serum malondialdehyde (MDA) in rheumatoid arthritis patients.Materials And MethodsA 3-month pre-post study was conducted on 40 female rheumatoid arthritis patients receiving one Selenplus capsule daily (selenium 50mcg، zinc 8mg، vitamin A 400mcg، vitamin C 125mg and vitamin E 40mg). Serum levels of ARE and MDA were measured spectrophotometrically in all participants.ResultsIn comparison with the baseline، we found significant differences between serum ARE and MDA values before and after intervention. The 3-month supplementation resulted in increasing the ARE activity (P<0. 001) and reduction of the MDA levels (P<0. 001).ConclusionThe combined antioxidant supplements for 3 months resulted in significant improvement in ARE activity and reduction of lipid peroxidation marker and may be helpful in rheumatoid arthritis treatment.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.