به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب سید حمیدمدنی

  • زینب محمدی یاریجانی، هوشنگ نجفی*، سید حمید مدنی
    سابقه و هدف

    سیس پلاتین در شیمی درمانی برای بیماران سرطانی مورد استفاده قرار می گیرد. اما مصرف آن با عوارض جانبی در اندام های مختلف از جمله کلیه و کبد همراه است. p-کوماریک اسید یک ترکیب پلی فنولی با خواص متعدد است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر p-کوماریک اسید بر اثرات جانبی سیس پلاتین در کلیه و کبد است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تجربی بر روی 21 سر رت نر و در سه گروه انجام شد. در گروه شاهد اتانول 20 درصد به مدت 7 روز گاواژ شد. گروه سیس پلاتین مانند گروه شاهد بود اما تک دوز سیس پلاتین (mg/kg8) را در روز پنجم دریافت کرد.  در گروه سوم (سیس پلاتین به علاوه p-کوماریک اسید) علاوه بر دریافت سیس پلاتین در روز پنجم، p-کوماریک اسید با دوز mg/kg/day100 به مدت 7 روز گاواژ شد. اختلالات عملکردی کلیه و کبد بوسیله اندازه گیری غلظت کراتینین، اوره- نیتروژن و آنزیم های کبدی AST، ALT و ALP پلاسما ارزیابی شد. جهت ارزیابی استرس اکسیداتیو، سطح مالون دی آلدهید(MDA) و قدرت آنتی اکسیدانی توتال (FRAP) در بافت کلیه و کبد اندازه گیری شد. آسیب های بافتی از طریق مطالعه اسلایدهای رنگ آمیزی شده با H&E بررسی شد.

    یافته ها

     سیس پلاتین سبب افزایش سطح کراتینین، اوره- نیتروژن،AST، ALT وALP ، MDA و آسیب های بافتی و کاهش FRAP در کلیه و کبد شد. p-کوماریک اسید منجر به بهبود نسبی یا کامل پارامترهای عملکردی کلیه و کبد، کاهش آسیب های بافتی و سطح MDA و افزایش سطح FRAP شد.

    استنتاج

    گاواژ p-کوماریک اسید قادر به محافظت از کلیه و کبد در برابر اثرات جانبی سیس پلاتین می باشد.

    کلید واژگان: سیس پلاتین, p-کوماریک اسید, نفروتوکسیسیتی, هپاتوتوکسیسیتی, استرس اکسیداتیو}
    Zeynab Mohamadi Yarijani, Houshang Najafi*, Seyed Hamid Madani
    Background and purpose

    Cisplatin is used in chemotherapy for cancer patients. But, it has adverse effects on some organs, including the kidney and liver. P-coumaric acid is a polyphenolic substance with multiple biological properties. The present study aimed to investigate the effect of p-coumaric acid on renal and hepatic side effects of cisplatin.

    Materials and methods

    This experimental study was performed in 21 male rats that were randomly divided into three groups. In the sham group, 20% ethanol was gavaged for 7 days. The experimental group I received 20% ethanol for 7 days + a single dose of cisplatin )8 mg/kg( at day 5. The experimental group II received cisplatin (8 mg/kg at day 5) + p-coumaric acid (100 mg/kg/day) for 7 days. The functional disturbances of kidney and liver were assessed by measuring the blood levels of creatinine, urea-nitrogen, AST, ALT, and ALP. Also, measuring MDA and FRAP levels in kidney and liver tissues were used to assess oxidative stress. The tissue damages were also assessed by studying H&E stained slides.

    Results

    Cisplatin administration increased the concentrations of creatinine, urea-nitrogen, AST, ALT, ALP, MDA, tissue damages, and decreased FRAP. Application of p-coumaric acid led to complete or relative improvements in functional parameters of kidney and liver, and reduced tissue damages and MDA level. The FRAP level was found to increase by the p-coumaric acid.

    Conclusion

    P-coumaric acid demonstrated a protective effect against the side effects of cisplatin in the kidneys and liver.

    Keywords: cisplatin, p-coumaric acid, nephrotoxicity, hepatotoxicity, oxidative stress}
  • هوشنگ نجفی، سعید چنگیزی آشتیانی، سید حمید مدنی، سجاد فخری، زینب محمدی یاریجانی، مهدی حازم
    سابقه و هدف
    کورکومین دارای خواص ضد التهابی و آنتی اکسیدانی می باشد و هدف این مطالعه بررسی اثرات درمانی کورکومین بر آسیب های بافتی ناشی از ایسکمی/خون رسانی مجدد کلیوی بود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق موش های صحرایی نر ویستار در 9 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند که شامل گروه های شاهد 24 ساعته، ایسکمی/خون رسانی مجدد 24 ساعته، ایسکمی/خون رسانی مجدد 24 ساعته دریافت کننده کورکومین با تک دوز mg/kg (i.p) 10، 20 یا 30 نیم ساعت پس از ایسکمی، شاهد با دوره معادل خون رسانی مجدد 72 ساعته، ایسکمی/خون رسانی مجدد 72 ساعته، ایسکمی/خون رسانی مجدد 72 ساعته دریافت کننده تک دوز کورکومین mg/kg (i.p) 20 و ایسکمی/خون رسانی مجدد 72 ساعته دریافت کننده سه دوز کورکومین (mg/kg، i.p 20) هر 24 ساعت بودند. در پایان دوره خون رسانی مجدد کلیه چپ خارج شد و جهت مطالعات بافت شناسی تحت رنگ آمیزی با هماتوکسیلین- ائوزین قرار گرفت.
    یافته ها
    ایسکمی خون رسانی مجدد منجر به افزایش اندازه فضای بومن، نکروز توبولی، احتقان عروقی و قالب های داخل توبولی در کلیه گردید که درمان با کورکومین توانست تمام این آسیب ها را به طور نسبی بهبود بخشد. اما اثر آن در گروه های دارای دوره خون رسانی مجدد 72 ساعت و دریافت کننده سه دوز کورکومین به طور معنی دار بیش تر از تک دوز و 24 ساعت خون رسانی مجدد در مقایسه با گروه شاهد مربوطه بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد سه دوز متوالی کورکومین می تواند اثرات درمانی موثرتری نسبت به تک دوز آن بر آسیب های بافتی حاصل از ایسکمی/خون رسانی مجدد کلیوی در موش صحرایی داشته باشد.
    کلید واژگان: کورکومین, نارسایی حاد کلیوی, ایسکمی, خون رسانی مجدد, آسیب ناشی از خون رسانی مجدد, موش صحرایی}
    Houshang Najafi, Saeed Changizi Ashtiani, Seyeed Hamid Madani, Sajad Fakhri, Zeynab Mohamadi Yarijani, Mehdi Hazem
    Introduction
    Curcumin has anti-inflammatory and anti-oxidative properties, and the aim of this study was to investigate the therapeutic effects of Curcumin on tissue damages induced by renal ischemia/ reperfusion.
    Materials And Methods
    In this research, male Wistar rats were studied in 9 groups which were include sham with 24h reperfusion period, ischemia followed by 24h reperfusion, ischemia/reperfusion-24h which received a single dose 10, 20, or 30 mg/kg (i.p), Curcumin 30 min after ischemia, sham with 72h reperfusion period, ischemia followed by 72h reperfusion, ischemia/reperfusion-72h which received a single dose 20 mg/kg (i.p), Curcumin and ischemia/reperfusion-72h which received three doses of Curcumin (20 mg/kg, i.p) every 24 hours. At the end of reperfusion period, the left kidney tissue were collected and after staining with hematoxylin-eosin, subjected to microscopic study.
    Results
    Ischemia/reperfusion leads to increased Bowman's space size, tubular necrosis, vascular congestion and intra-tubular proteinaceous casts in kidney; which Curcumin therapy could partially improve all of them. But its effect in groups with 72h reperfusion period and receiving 3 dose of Curcumin was significantly greater than those received single dose and 24h reperfusion in comparison with their own sham groups.
    Conclusion
    The results of this study demonstrated that three successive doses of curcumin can be more effective than single-dose treatment on tissue damages resulting from renal ischemia/ reperfusion in rat
    Keywords: Curcumin, Acute Kidney Injury, Ischemia, Reperfusion, Reperfusion Injury, Rat}
  • مالک کنانی، تورج خدیری، صدیقه خزاعی، سید حمیدمدنی، احسان ملکیان زاده
    مقدمه
    سودوموناس آئروژینوزا از مهم ترین عوامل ایجاد عفونت های بیمارستانی می باشد که می تواند در بیماران با ضعف سیستم ایمنی گستره ای از عفونت ها را ایجاد نماید. لذا وضعیت مقاومت آنتی بیوتیکی این ارگانیسم مهم را نسبت به دو داروی سفتازیدیم و ایمیپنم به عنوان داروهای مهم و شایع در درمان سودوموناس آئروژینوزا بررسی کردیم.
    مواد و روش ها
    کلیه نمونه های خون، ادرار، مایعات و... ارسالی جهت کشت به آزمایشگاه مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع). وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی مدت 5 سال (89-85)، پس از کشت در محیط های مکانگی آگار، بلاد آگار و محیط های کشت افتراقی و تشخیص باکتری های سودوموناس آنتی بیوگرام شدند. الگوی آنتی بیوگرام این باکتری با روش انتشار دیسکKirby-Bauer و هاله عدم رشد آن طبق استاندارد های کمیته ملی برای آزمایشگاه های بالینی NCCLS)) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    طی5 سال در این مرکز تعداد 364 مورد سودوموناس از نمونه های ارسالی جدا سازی شد که بیشترین شیوع در نمونه های ادراری با 5/51% بود. نتایج بررسی آنتی بیوتیکی نشان می دهد این ارگانیسم نسبت به سفتازیدیم و ایمیپنم به ترتیب56% و 7/24% مقاومت دارد و میزان مقاومت روند افزایشی سالانه را نشان می دهد.
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه مشاهده گردید میزان مقاومت به دو آنتی بیوتیک سفتازیدیم و ایمیپنم طی پنج سال گذشته افزایش یافته که با مطالعات مختلف صورت گرفته در کشور های منطقه و همجوار هماهنگی دارد. اما با مطالعات کشور های صنعتی اختلاف واضحی را نشان می دهد. این مسئله بیان کننده ی اهمیت استفاده صحیح از این آنتی بیوتیکها در کشور های در حال توسعه است.
    کلید واژگان: سودوموناس آئروژینوزا, مقاومت, سفتازدیدیم, ایمیپنم}
    Malek Kanani, Tooraj Khadiri, Sedighe Khazaei, Seyed Hamid Madani, Ehsan Malekianzadeh
    Background
    Pseudomonas aeruginosa is one of the most important organisms of nosocomial infections that can cause a wide range of infections in immunocompromised patients. Therefor، in this research we studied the antibiotic resistant of this important organism against Ceftazidime and Imipenem as the most important drugs against Pseudomonas aeruginosa.
    Materials And Methods
    All specimen of blood، urine، liquids and… submitted to the laboratory of kermanshah Imam Reza hospital for culture during 5years (2006-2011) were selected and cultured on EMB،BA،and differential media. After the diagnosis and isolation of Psuedomomas aeroginosa، antibiogram profile of the bacteria was determined by disk-diffusion test (Kirby-Bauer) and interpreted according to NCCL standards.
    Results
    During five years،364 Pseudomonas aeruginosa were isolated in this center. The highest incidencewas isolated from urine samples (51/5 %). The results showed that the the rate of Ceftazidime and Imipenem resistance was 56 % and 24. 7 % respectively. This results reveal an annual increased rate of resistancy.
    Conclusion
    It was observed in this study that the rate of resistance to these two antibiotics has increased during last five years which is in accordance with studies done in the region and neighbor countries، but it shows a significant difference with the studies done in of the industrial countries. This matter indicates the importance of proper use of these antibiotics in developing countries.
    Keywords: Pseudomonas aeruginosa, Resistance, Ceftizidim, Imipenem}
  • صدیقه خزاعی، پگاه پورطهماسبی، مالک کنانی، سید حمید مدنی، احسان ملکیان زاده
    زمینه و اهداف
    با توجه به افزایش شیوع استافیلوکوکوس اورئوس های مقاوم به متی سیلین و استفاده از ونکومایسین به عنوان تنها داروی درمانی این موارد و نظر به اهمیت بررسی نمای آنتی بیوتیکی این دارو در درمان موارد استافیلوکوکوس اورئوس های مقاوم به متی سیلین بر آن شدیم تا وضعیت مقاومت استافیلوکوکوس اورئوس را به داروی ونکومایسین بررسی نماییم.
    مواد و روش ها
    کلیه نمونه های (خون، ادرار، مایعات و...) ارسال شده جهت کشت به آزمایشگاه بیمارستان امام رضا (ع)، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی مدت 6 سال (90-85)، پس از کشت در محیط های مکانگی آگار، بلاد آگار و محیطهای کشت افتراقی وتشخیص باکتری های استافیلو کوکوس اوره ئوس، الگوی آنتی بیوگرام این باکتری با روش انتشار دیسک Kirby-Bauer و هاله عدم رشد آن طبق استانداردهای کمیته ملی برای آزمایشگاه های بالینی (CLSI) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    تعداد 5736 نمونه استافیلوکوک از کلیه ی نمونه های ارسالی به آزمایشگاه جدا سازی شد. که از این تعداد 3987 مورد (5/69%) استافیلوکوک کواگولاز مثبت بوده است. مطالعه نشان داد که توزیع فراوانی موارد مثبت استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده 3897 مورد (1/68%) از نمونه های ادرار، 966 مورد (9/16%) از نمونه های خون و بقیه از نمونه های زخم و گلو و خلط و... است. نتایج بررسی الگوی آنتی بیوتیکی ونکومایسین مقاومت 8/4% را نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت نمای آنتی بیوگرام در مناطق مختلف جغرافیایی استفاده از الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی منطقه ای در درمان تجربی و اختصاصی بیماران لازم می باشد. در این مطالعه مشاهده گردید که شیوع مقاومت استافیلوکوکوس ها به ونکومایسین روند افزایش را نشان می دهد اما سرعت این روند آهسته است لذا با توجه به اینکه این دارو مهم ترین داروی درمان موارد MRSA است نظارت دقیق درمانی و بررسی بیشتر جهت یافتن علل مقاومت آنتی بیوتیکی به نظر ضروری می رسد.
    کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, مقاومت آنتی بیوتیکی, ونکومایسین}
    Sedigheh Khazaei, Pegah Pourtahmaseby, Malek Kanani, Seyed Hamid Madani, Ehsan Malekianzadeh
    Background And Objectives
    According to the widespread prevalence of methicillin resistant Staphylococcus Aureus (SA). The glycopeptide vancomycine is the only uniformly effective therapy for infection. Importance of vancomycine antibiogram in treatment of Methicillin Resistant Staphylococcus Aureus (MRSA) needs to be evaluated. This study investigated prevalence of S. A resistance to vancomycin.
    Materials And Methods
    All samples which submitted for culture during 6years period (2006-2012) were selected and cultured on Mac-Conkey and Blood Agars، and differential media. After the diagnosis and isolation of Staphylococcus aureus، antibiogram profile of the bacteria was determined by disk-diffusion test (Kirby-Bauer) and interpreted according to CLSI standards.
    Results
    Of 5736 samples of Staphylococcus، 3987 (%69. 5) specimens were positive for S. A. 3897 (%68. 1) strains of S. A were isolated from urine and 966 (%16. 9) were isolated from blood، and oters from wound، throat، sputum and etc. Antibiotic susceptibility results reveal that the prevalence was %4. 8.
    Conclusion
    The antimicrobial susceptibility test of SA may defer by geographic regions. In this study، the prevalence of vancomycin resistant strains is increasing gradually and due to importance of vancomycin antibiogram in treatment of MRSA، more attentions and studies are recommended.
    Keywords: Staphylococcus aureus, Vancomycin, Antibiotic Resistanc}
  • کیقباد قدیری، امیر جلالی، فرزانه روستایی، ماندانا افشاریان، سید حمید مدنی، منصور رضایی، نسترن مرادی
    زمینه
    کلرامفنیکل آنتی بیوتیک باکتریواستاتیک می باشد که به دلیل عوارض مغزاستخوان و ایجاد آنمی آپلاستیک کمتر مورد توجه متخصصان قرار دارد. لذا در این مطالعه، تعیین تاثیر کلرامفنیکل بر جرم های استافیلوکوک کوآگولاز مثبت و منفی و اشرشیاکولی در قیاس با چهار آنتی بیوتیک رایج مورد مقایسه قرار می گیرد.
    موادو روش ها
    برای انجام این مطالعه، تعداد 128 نمونه کشت مثبت، استافیلوکوک کوآگولاز مثبت ومنفی و اشرشیاکولی از بیماران بستری و سرپایی انتخاب گردید. ارگانیسم های مختلف فوق الذکر در محیط کشت بلاد آگار[1] یا مولر هیلتون آگار[2] رشد داده شدند و پس از تشخیص نوع باکتری با رنگ آمیزی و مشاهده زیر میکروسکوپ، آنتی بیوگرام های جداگانه برای هر باکتری انجام گرفت. برای ایجاد حداکثر قابلیت و کارآیی دیسک ها، نمونه ها در دمای 20- درجه در یخچال نگه داشته می شدند و پس از 8-2 ساعت قطر هاله تشکیل شده اندازه گرفته می شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، دربررسی 128 نمونه از باکتری های استافیلوکوک کوآگولاز منفی وکوآگولاز مثبت و اشرشیاکولی کلرامفنیکل با 4/59درصد دارای بیشترین میزان حساسیت و با 4/9درصد کمترین میزان مقاومت نسبت به بقیه آنتی بیوتیک ها بود. و حساسیت به آنتی بیوتیک ها به ترتیب شامل: سفالوسپورینهای نسل سوم با 2/49درصد حساسیت، کلیندامایسین با 3/20درصد حساسیت و سفالکسین با 5/19درصد بود
    نتیجه گیری
    داروی کلرامفنیکل می تواند آنتی بیوتیکی مناسب برای درمان عفونت ها با منشاء ارگانیسم های استافیلوکوک کوآگولاز مثبت، کوآگولاز منفی و اشرشیاکولی باسیل باشد
    کلید واژگان: کلرامفنیکل, استافیلوکوک کواگولاز مثبت ومنفی, ایشرشیا کولی}
  • هوشنگ نجفی، زینب محمدی یاریجانی*، علی پورمتعبد، سید حمید مدنی، سید ابوالحسن سیدزاده
    زمینه

    هدف این مطالعه بررسی اثرات محافظتی کروسین در برابر آسیب های بافتی و ارتشاح لکوسیتی ناشی از ایسکمی/خونرسانی مجدد کلیوی بود.

    روش ها

    در این مطالعه تجربی، 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (300-250 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند. گروه Sham تحت جراحی، ولی بدون انسداد رگی قرار می گرفت و دوره معادل خونرسانی مجدد را سپری می کرد، گروه دوم، دریافت کننده حلال کروسین بود که تحت جراحی، نیم ساعت ایسکمی دوطرفه کلیوی و 24 ساعت خونرسانی مجدد قرار گرفت (I/R). گروه های سوم تا پنجم نیز تحت ایسکمی/خونرسانی مجدد قرار گرفته و کروسین را به ترتیب با دوزهای 100، 200 یا 400 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن به صورت داخل صفاقی دریافت می کردند. در پایان دوره خونرسانی مجدد، کلیه راست خارج شد و جهت مطالعات بافت شناسی تحت رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین قرار گرفت.

    یافته ها

    به دنبال اعمال ایسکمی/ خونرسانی مجدد اندازه فضای بومن، میزان نکروز سلولی در توبول های کورتکس و مدولای خارجی، احتقان عروقی و قالب های داخل توبولی در مدولای خارجی و داخلی افزایش یافت. اما تعداد گلبول های قرمز در مویرگ های گلومرولی کاهش یافت که تمام این آسیب ها توسط کروسین با هر سه دوز به طور قابل ملاحظه ای تخفیف پیدا کردند. به علاوه، ایسکمی/خونرسانی مجدد منجر به ارتشاح نسبتا شدید لنفوسیت ها به فضای بینابینی شد (001/0>P) و مصرف کروسین توانست ارتشاح آن ها را به طور معنادار کاهش دهد.

    نتیجه گیری

    تزریق داخل صفاقی کروسین دارای اثرات محافظت کننده در برابر آسیب های بافتی و ارتشاح لکوسیتی ناشی از نیم ساعت ایسکمی و 24 ساعت خونرسانی مجدد در کلیه است

    کلید واژگان: ایسکمی, خونرسانی مجدد, کروسین, آسیب بافتی, ارتشاح لنفوسیتی}
    Houshang Najafi, Zaynab Mohamadi Yarijani, Ali Pourmotabed, Seyed Hamid Madani, Seyed Abolhasan Seyedzadeh
    Background

    The aim of this study was to investigate the protective effects of crocin against tissue damages and leukocyte infiltration induced by renal ischemia/reperfusion.

    Methods

    In this experimental study, 35 male Wister rats weighing 250-300 g were randomly divided into 5 groups; 1. Operated controls, but no vessel occlusion was considered and passed during equivalent reperfusion period for Sham group. The second group received solvent of crocin and went through surgery, bilateral renal ischemia for 30 min and 24-h reperfusion period (I/R). The rest (group 3-5) underwent Ischemia/reperfusion and received a dose of crocin with 100, 200 or 400 mg/kg,ip respectively. At the end of reperfusion period, the right kidney tissue were collected and after staining with haematoxylin-eosin, subjected to microscopic study.

    Results

    Following ischemia/reperfusion, the Bowman's space size, cell necrosis in the tubules of the cortex and outer medulla, vascular congestion and tubular casts in the outer and inner medulla increased. However, RBCs number in glomerular capillaries decreased and all these injuries were improved considerably via taking crocin using every three doses. In addition, ischemia/reperfusion leads to partially severe infiltration of lymphocytes into interstitial space (P<0.001), and crocin could decrease their infiltration significantly.

    Conclusion

    Intraperitoneal administration of Crocin has protective effects against 30 min ischemia and 24-h reperfusion induced tissue damages as well as leukocyte infiltration in kidneys.

  • سید حمیدمدنی، بابک ایزدی*، مالک کنانی، صدیقه خزاعی، مریم حمزه لوی، پرستو مولایی توانا
    پیش زمینه و هدف

    سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد و شامل 4/1 کل سرطان ها در زنان است شایع ترین و قطعی ترین روش تشخیص سرطان پستان بیوپسی ضایعه می باشد ولی از آنجایی که 70درصد موارد بیوپسی توده های پستان مربوط به ضایعات خوش خیم است لذا استفاده از روش های کمتر تهاجمی مانند آسپیراسیون سوزنی (FNA) از اتلاف هزینه بیمار و نیز تغییرات بافتی در ضایعه جلوگیری می نماید. در این مطالعه دقت و صحت گزارشات FNA از توده های قابل لمس پستان را در مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) مورد بررسی قرار دادیم.

    مواد و روش ها

    کلیه بیمارانی که به علت توده پستانی به مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده اند پس از کسب اجازه از بیمار، ((FNA انجام شد نمونه سیتولوژی آن ها توسط دو پاتولوژیست مورد بررسی قرار گرفت و همچنین این نمونه ها پس از جراحی از نظر هیستوپاتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند و نتایج آزمایشات با نرم افزار SPSS آنالیز شدند.

    یافته ها

    58 نمونه FNA پستان مورد بررسی قرار گرفتند میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 8/12± 82/40 سال بود درصد توافق مشاهدات سیتولوژی و پاتولوژی برای پاتولوژیست اول و دوم به ترتیب 78درصد (ضریب کاپای 59/0) و 86درصد با ضریب کاپای 79درصد بدست آمد و درصد توافق بررسی سیتولوژی FNA پستان برای دوپاتولوژیست 86درصد گزارش شد؛ و میزان حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی به ترتیب 23/77درصد،12/91درصد، 64/88درصد، 54/83درصد و 85درصد بدست آمده است.

    بحث و نتیجه گیری

    ذکر این نکته ضروری است که انجام روش تشخیصی FNA بایستی به عنوان یک روش لازم و تکمیلی جهت تشخیص ضایعات پستان در نظر گرفته شود انجام این تست به عنوان رقیب یا جایگزین بررسی بافتی به هیچ عنوان منطقی به نظر نمی رسد.

    کلید واژگان: آسپیراسیون سوزنی, سرطان پستان, تشخیص توده های پستانی}
    Dr Seyed Hamid Madani, Dr Babak Izad, Dr Malek Kanani, Sedigheh Khazaei, Dr Maryam Hamzeloie, Dr Parastou Molaei Tavana
    Background and Aims

    Breast cancer is the most common cancer in woman which includes 25% of all cancers in woman.Biopsy is the gold standard method for diagnosis of breast messes but since about 70% of the breast masses are bengin, non-invasive diagnostic methods including FNA are more useful and important. Here we decide to compare the results of FNA with biopsy of palpable breast masses in patients referred to Imam-Reza hospital, Kermanshah.

    Materials and Method

    All the selected patients (58 patients) with palpable masses referring with biopsy were selected, and FNA were performed. Then smears were stained with pap and Gaimsa methods and were reviewed by two pathologists, separately.

    Results

    FNA was done on 58 patients with median age of 40.82±12.8 years. The results of cytologic diagnosis and pathologic study were comparable for the first and second pathologist in 78%(kappa:0.59) and 86%(kappa79%), respectively. Percent of agreement of FNA cytologic diagnosis for two pathologist was 86%.Sensitivity, specificity, positive predictive value and negative predictive value was 77.23, 91.12, 88.64, 83.54 and 85%, respectively.

    Conclusion

    It appears that FNA is an essential method for diagnosing breast masses and this test is a complementary method. Meanwhile, FNA for diagnosis is more powerful when it is accompanied by radiological and clinical data.

    Keywords: FNA, Breast cancer, Diagnosis}
  • بابک ایزدی، نداکامکار، مالک کنانی، صدیقه خزاعی، سید حمیدمدنی
    زمینه و هدف

    بیماری هیرشپرونگ یک بیماری مادرزادی است که بر مبنای فقدان سلول های گانلگیونی در شبکه عصبی زیرمخاط و لایه عضلانی تشخیص داده می شود. روش استاندارد تشخیص، رنگ آمیزی H&E است و با توجه به محدودیت های تشخیصی که برای مشاهده سلول گانگلیونی در آن وجود دارد؛ این مطالعه به منظور مقایسه روش H&E و رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با نشانگر BCL-2 انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه آزمایشگاهی 71 نمونه بافتی بیماران مشکوک به بیماری هیروشپرونگ در بخش پاتولوژی بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه طی سال های 87-1385 و 20 نمونه مثبت بیماری هیرشپرونگ براساس روش H&E از سایر مراکز (تهران و کرمانشاه) طی سال های 87-1385 بررسی شدند. از 36 نمونه که در برش های H&E سلول گانگلیونی در آن دیده شده بود و 35نمونه فاقد سلول گانگلیونی در برش های رایج H&E، برش های جدید تهیه شد و تحت رنگ آمیزی H&E و BCL-2 قرار گرفت.

    یافته ها

    از 36 مورد با سلول گانگلیونی مثبت در رنگ آمیزی H&E، سلول گانگلیونی در 29 مورد با نشانگر BCL-2 مشاهده شد و در 7 مورد این سلول مشاهده نگردید. در 35 موردی که با رنگ آمیزی H&E سلول گانگلیونی مشاهده نگردید؛ سلول گانگلیونی در 5مورد با رنگ آمیزی BCL-2 مشاهده شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی در رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با مارکر BCL2 به ترتیب 81درصد، 86درصد، 85درصد و 86درصد تعیین شد. عدم توافق (discordancy) رنگ آمیزی BCL-2 مثبت (یعنی یافتن سلول گانگلیونی) و H&E منفی (یعنی عدم مشاهده سلول گانگلیونی) 14 درصد تعیین شد. تفاوت مشاهده شده از لحاظ آماری معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با BCL-2 برای یافتن سلول های گانگلیونی در موارد مشکوک به بیماری هیرشپرونگ از نظر علایم بالینی، نمی تواند جایگزین روش رایج H&E شود؛ اما استفاده از BCL-2 به عنوان یک روش تکمیلی، تعداد موارد منفی کاذب در یافتن سلول گانگلیونی را کاهش داده و در نتیجه از موارد تشخیص نادرست بیماری هیرشپرونگ می کاهد.

    کلید واژگان: هیرشپرونگ, BCL, 2, ایمونوهیستوشیمی, سلول گانگلیونی, کسیلین ائوزین}
    Izadi B. *, Kamkar N., Kanani M., Khazaei S., Madani Sh
    Background And Objective

    Hirschsprung’s disease is a congenital disorder, characterized by the absence of ganglion cells in the intramural and submucosal plexus in distal parts of large bowel. Diagnosis is based on the histopathologic examination of hematoxilin and eosin stained sections. Due to diagnosis limitation by Hematoxylin and Eosin staining (H&E), this study was done to identify the ganglion cells by BCL-2 immunoreactivity and compared it with H&E staining.

    Materials And Methods

    In this laboratory study, paraffin blocks of 36 specimens demonstrating ganglion cells on original H&E stained sections and 35 specimens lacking ganglion cells on H&E staining, were selected. Recuts were stained by H&E and BCL-2 methods.

    Results

    Ganglion cells were observed in 36 cases by H&E staining but in BCL-2 staining ganglion cells were detected in 29 cases. In 35 cases reported negative for ganglion cells on H&E staining, ganglion cells were detected in 5 cases by BCL-2 method. Sensitivity, spesificity, positive and negative predictive values for BCL-2 method for diagnosis of hirshsprung’s disease were 81%, 86%, 85% and 86% respectively.discordancy (positive BCL-2, negative H&E) was 14%.

    Conclusion

    Immunohistochemistry method using BCL-2 improve the accuracy of diagnosis in hirschsprung’s disease, when accompanied with H&E staining, particulary for negative slides.

  • سیاوش وزیری، صدیقه خزاعی، سیده مروارید نیشابوری، پرستو مولایی توانا، مالک کنانی، سید حمیدمدنی
    زمینه و هدف
    تست پوستی توبرکولین روش استاندارد برای تشخیص افراد مبتلا به سل نهفته است. نتیجه مثبت آن همیشه بیماری سل را به دنبال ندارد و نتیجه منفی آن نیز تشخیص سل را کاملا رد نمی کند. همچنین ممکن است واکنش متقاطع با مایکوباکتریوم غیرتوبرکولوزی ایجاد شود و یا تعدادی از افراد آلوده به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، آنرژیک باشند. در تست دیگری به نام کوانتی فرون، میزان اینترفرون گامای مترشحه از لنفوسیت های خون محیطی در پاسخ به مایکوباکتریوم توبرکلوزیس سنجیده می شود. این مطالعه به منظور تعیین میزان توافق تست کوانتی فرون با میزان ایندوراسیون تست پوستی توبرکولین در تشخیص سل نهفته پرستاران انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 72 پرستار شاغل در بخش های داخلی و عفونی بیمارستان های امام خمینی (ره) و امام رضا (ع) کرمانشاه در سال 1388 انجام شد. 58 نفر از پرستاران واکسن BCG را دریافت کرده بودند و به نقص ایمنی مبتلا نبودند. تست پوستی توبرکولین (TST) با استفاده از 1/0 میلی لیتر (5 واحد بین المللی) از ویال 5میلی لیتری PPD به روش تزریق اینترادرمال انجام و تست کوانتی فرون 48ساعت پس از انجام PPD روی نمونه خون محیطی انجام گردید و سپس میزان اینترفرون گاما مترشحه از لنفوسیت های موجود در پلاسما در پاسخ به آنتی ژن های کیت، به روش الیزا خوانده شد و نتایج آن با نرم افزار مخصوص کیت QFT (QuantiFERON-TB Gold In-Tube Test) بررسی گردید.
    یافته ها
    3 پرستار از مطالعه حذف شدند و از بین 69 پرستار میزان توافق TST و QFT 7/63 درصد تعیین شد (کاپا =139/0 و 69/0=P). میزان عدم توافق در حالت PPD منفی و QFT مثبت 94/15درصد و در حالت PPD مثبت و QFT منفی 3/20 درصد تعیین شد. حساسیت آزمون 67/41 درصد و ویژگی آن 56/75 درصد تعیین گردید. میزان توافق TST و QFT براساس سابقه واکسیناسیون در افراد واکسینه شده (BCG مثبت) 8/63درصد (کاپا=143/0) و در افراد واکسینه نشده (BCG منفی) 67/66درصد (کاپا= 54/0) تعیین شد. میزان توافق تست TST و QFT در افراد دارای علایم بالینی 73/72درصد(ضریب کاپا = 425/0 و 1=P) و در افراد فاقد علایم بالینی 1/62 درصد تعیین گردید(ضریب کاپا=217/0 و 832/0=P).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که تست های QFT و PPD در قابلیت افتراق و تشخیص سل نهفته، ارجحیتی بر هم ندارند.
    کلید واژگان: عفونت نهفته سل, تست کوانتی فرون, تست پوستی توبرکولین}
    Vaziri S., Khazaei S., Neishaboori Sm, Molaei Tavana P., Kanani M., Madani Sh
    Background And Objective
    Tuberculin skin test (TST) is the standard method for diagnosis of latent tuberculous infection. Positive results of TST (significant induration) may be seen in persons with latent M.tuberculosis infection and negative results of this test may be seen in patients with active tuberculosis. After performing TST false positive reactions may be seen with nontuberculous mycobacterial infections or false negative results may be encountered in anergic patients with tuberculosis disease. Quantiferon TB Gold test (QFT) is a new diagnostic test which assays the amount of released interferon gamma from peripheral blood lymphocytes in response to M.tuberculosis antigens. The purpose of this study was to determine the degree TST and QFT correlation.
    Materials And Methods
    This descriptive study carried out on 72 nurses of two internal medicine and infectious diseases wards of Imam Reza and Imam Khomeini hospitals in Kermanshah located in West of Iran, during 2009. 58 of nurses were vaccinated with BCG vaccine and none of them had any immune compromising condition. TST was performed by intradermal injection of 0.1 ml of standard tuberculin test (5 TU) and QFT was performed 48 hours then after using peripheral whole blood. The amount of released interferon gamma from lymphocytes in response to antigens were measured by ELISA method.
    Results
    Three of nurses excluded and this study was done on 69 nurses. Overall the degree of agreement of TST and QFT was 63.7% (P=0.69 and Kappa=0.139). The degree of discordance between these tests in PPD negative but QFT positive persons was 15.94% and in PPD positive but QFT negative persons was 20.3%. The sensitivity and specificity of QFT was 41.67% and 75.56% respectively. The degree of agreement of TST and QFT in vaccinated and unvaccinated nurses was 63.8% (Kappa=0.143) and 66.67% (Kappa=0.54) respectively.
    Conclusion
    There was no significant difference between QFT and TST in diagnosing latent tuberculous infection.
  • بابک ایزدی، مالک کنانی، صدیقه خزاعی، سید حمیدمدنی
    وجود مقاومت دارویی، مشکلاتی را در امر درمان سل پدید آورده است. آگاهی از وجود مقاومت دارویی مبتلایان به سل در کرمانشاه می تواند در درمان و اجرای طرح درمان تحت نظارت مستقیم (DOTS) به طور مداوم مؤثر باشد. در این مطالعه، آزمایش TB-PCR و مقاومت آنتی بیوتیکی بر روی تعدادی از سوش های موجود در آزمایشگاه سل مرکز بیماری های ریوی کرمانشاه انجام شد. TB-PCR 7/89 درصد از سوش ها مثبت بود. 1/57 درصد به ایزونیازید ml/ 1μg و 2/46 درصد به ریفامپین ml/ 1μg مقاوم بودند. این مطالعه میزان بالایی از مقاومت دارویی را نشان می دهد. به همین دلیل پیشنهاد می گردد برای همه موارد، توبرکلوزیس آنتی بیوگرام انجام شود.
    کلید واژگان: توبرکلوزیس, مقاومت دارویی}
    Babak Izadi, Malek Kanani, Sedigheh Khazaei, Sayed Hamid Madani
    Tuberculosis is one of the most important infectious diseases and a major cause of morbidity and mortality in developing countries. Multi drug resistant tuberculosis is a new threat, which can result in a high case fatality rate. This study was conducted to define the incidence of multidrug resistant tuberculosis in Kermanshah. ¬Antibiogram was performed on¬¬ PCR-confirmed isolates of mycobacterium tuberculosis by using the proportion method. Eight cases (57.1%) showed resistance to ¬1µg/ml Isoniazid¬. Resistance to Rifampicin was identified in 46.2% ¬of cases.¬ This study showed a high rate of single drug and multidrug resistance. We recommend antibiogram for all cases of tuberculosis.
  • مالک کنانی، سید حمید مدنی، صدیقه خزاعی، مریم شاهی
    پیش زمینه و هدف
    مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها در میان باکتری های پاتوژن به عنوان یک مشکل در سراسر جهان مورد توجه است. تعیین الگو های مقاومت آنتی بیوتیکی در مورد باکتری های بیماری زای شایع جهت هدایت درمان های امپریکال (تجربی) و اختصاصی بر علیه یک پاتوژن خاص حایز اهمیت است. به همین دلیل اقدام به تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری های گرم منفی در نمونه های ادرار نمودیم.
    مواد و روش کار
    از کلیه نمونه های ادرار ی که جهت کشت به آزمایشگاه مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع)، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی مدت 12 ماه (فروردین تا اسفند 85) ارسال شد، در محیط های مکانگی آگار، بلاد آگار و محیط های کشت افتراقی و تشخیصی باکتری های گرم منفی کشت گردید و پس از آن، الگوی آنتی بیوگرام این باکتری با روش انتشار دیسک Kirby-Bauer و هاله عدم رشد، طبق استاندارد های کمیته ملی برای آزمایشگاه های بالینی NCCLS)) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    از تعداد 10492 نمونه ادرار کشت داده شده 1815 مورد کشت مثبت (29/17 درصد) بدست آمده از این تعداد 1239 مورد باسیل گرم منفی (2/68 درصد) که شایع ترین جرم آن E.coli با 3/66 درصد بود. به لحاظ حساسیت آنتی بیوتیکی باسیل های گرم منفی بیشترین حساسیت را به ایمی پنم (9/67 درصد) و بیشترین مقاومت را به آمپی سیلین (6/91 درصد) نشان دادند. در نمونه های E.coli بیشترین مقاومت نسبت به آمپی سیلین (4/91 درصد) و کوتریموکسازول 3/61 درصد دیده شد. در ضمن مشخص گردید که پسودوموناس تنها در برابر ایمی پنم (100 درصد) و سیپروفلوکساسین (69 درصد) حساسیت بالایی نشان می دهد و تقریبا به سایر آنتی بیوتیک-ها مقاوم است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت نمای آنتی بیوگرام در مناطق مختلف جغرافیایی استفاده از الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی منطقه ای در درمان تجربی و اختصاصی بیماران لازم می باشد.
    کلید واژگان: عفونت ادراری, الگوی آنتی بیوتیکی, باسیل گرم منفی}
    Dr Malek Kanani *, Dr Seyed Hamid Madani, Sedighe Khazaei, Dr Maryam Shahi
    Received: 14 April, 2009; Accepted: 21 Oct, 2009 Abstract
    Background and Aims
    Antimicrobial resistance among bacterial pathogens is a worldwide problem. The selection of initial treatment is made on an empiric basis and susceptibility testing is important to modify empirical therapy, especially for treatment of common bacterial pathogens. The aim of the present study was to determine the antimicrobial susceptibility of gram negative pathogens found in urine cultures.
    Materials and Methods
    The study samples were all urine specimens submitted for culture in central laboratory of Imam Reza Hospital during a 12-month period during 2006-2007. All of the specimens were cultured on MacConky agar, blood agar and differential media for gram negative bacteria. After diagnosis and isolation of gram negative bacteria, proper inoculum was used for susceptibility testing. Susceptibility testing was done by disk diffusion test (Kirby-Bauer method) and interpreted according to NCCLS recommendation.
    Results
    Of 10492 cultured urine samples, 1815 (17.29%) specimens had positive results, 1239(68.2%) cases were positive for gram negative bacteria and the most common pathogen was E.coli (66.3%). Antibiotic susceptibility results revealed that gram negative bacterial have the greatest susceptibility to imipenem (67.9%). The E.coli antibiogram profile showed the greatest resistance to ampicillin (91.6%) and cotrimoxazole (61.3%). Pseudomonas Sp. was an exception that resisted to all antibiotics except for imipenem (100%) and ciprofloxacin(69%).
    Conclusion
    According to the results, it is apparent that an antimicrobial susceptibility test of bacteria differs by geographic region; therefore, in order to confirm a diagnosis, Antibiotic resistance patterns of a community and empirical therapy must be considered.
  • سید حمیدمدنی، عترت جوادی راد، صدیقه خزاعی
    زمینه و هدف
    تومورهای عضله ی صاف رحم یکی از شایع ترین نئوپلاسم ها در انسان است. تقسیم بندی بالینی این تومورها بالینی به صورت خوش خیم و بدخیم می باشد ولی گروه دیگری از ضایعات تحت عنوان STUMP وجود دارند که قرار دادن آن ها در یکی از این دو دسته مشکل است و افتراق این تومورها از یکدیگر، به اتکای رنگ آمیزیH&E مشکل است. هدف این مطالعه یافتن بیومارکرهای عینی برای افتراق و بررسی مقایسه ای مارکرهای ایمونوهیستوشیمی در سه گروه تومورهای مذکور می باشد.
    روش بررسی
    در هر گروه از تومورهای فوق، تعداد 21 نمونه به صورت تصادفی (63 مورد) از آزمایشگاه های پاتولوژی شهر کرمانشاه و شهر شیراز انتخاب و با استفاده از تکنیکIHC از نظر بروز مارکرهای P53، P16، Bcl-2، C-kit، PR، ER بررسی شدند.
    یافته ها
    میزان بروز مارکرها در لیوموسارکوم عبارت از ER 26/5، PR 52/15، P53 31/26، Bcl-2 78/15، C-kit 52/15 و P16 42/15 درصد بود. در موارد STUMP: PR 80/23، Bcl-2 76/4 و P16 52/9 درصد و ER وC_kit وP53 بروز نداشتند. در گروه لیومیوم تنها Bcl-2 بروز یافت (28/14 درصد) و سایر مارکرها بروز نیافتند. تفاوت های بروز P16،P53 در بین دو گروه لیومیوم وLMS و همچنین STUMP ولیومیوسارکوم معنادار بودند (05/0P<)
    نتیجه گیری
    P16 وP53، مارکرهای معتبری جهت افتراق ضایعات STUMP از لیومیوسارکوم و نیز لیومیوم از لیومیوسارکوم محسوب شده، ویژگی تشخیصی بالایی دارند. تشخیص STUMP برای مشخص کردن مواردی بکار می رود که الگوی کلینیکوپاتولوژیک جهت تعیین قطعی تشخیص خوش خیم یا بدخیم کافی نمی باشد در این تحقیق شباهت زیاد الگوی ایمونوهیستوشیمی گروه STUMP به موارد خوش خیم تومورهای فوق مشاهده شد.
    کلید واژگان: تومور عضله ی صاف رحم, STUMP, ایمونوهیستوشیمی, لیومیوسارکوم}
    Uterine smooth muscle tumors are the most common human neoplasms. They are divided clinically as benign and malignant but there is another group of lesions which is difficult to place in these two categories, so-called (STUMP) and differentiation of these tumors on the basis of H&E staining is impossible. The aim of this study was to find a set of distinguishing objective biomarkers and a survey of immunohistochemical (IHC) markers comparing these three groups of tumors.
    Materials And Methods
    Twenty one (21) cases in each group of the above mentioned tumors were randomly selected (63 cases in total) from pathobiology laboratories of Kermanshah and Shiraz cities and studied by IHC for expression of ER, PR, C-kit, Bcl-2, P16, and P53.
    Results
    The frequency of IHC markers expression in leiomyosarcoma (LMS) were as follow: ER (5.26%), PR (15.52%), P53 (26.31%), Bcl-2 (15.78%), C-kit (15.52%) and P16 (15.42%). In the STUMP cases: PR (23.80%), Bcl-2 (4.76%) and P16 (9.52%), ER, C-kit and P53 were not expressed. In Leiomyoma group, only Bcl-2 was expressed (14.28%) and the others had no expression. P53 and P16 expression between the two groups of Leiomyoma and LMS, and also STUMP and LMS were significantly different (P<0.05).
    Conclusion
    P53 and P16 are reliable markers for differentiation between STUMP and LMS and also Leiomyoma from LMS and have a high diagnostic specificity. STUMP is used to identify cases in which clinicopathologic findings for final diagnosis as benign or malignant is not adequate. In this study a high similarity of STUMP group of immunohistochemical profile with benign cases was seen.
  • محسن امامی آل آقا، صدیقه خزاعی، سید حمیدمدنی، رستم قربانی، احمد فرامرزی
    زمینه
    تومور میوفیبروبلاستیک التهابی ضایعه ای تومورال در تمام سنین و تقریبا تمام ارگان هاست. هدف مطالعه حاضر بررسی خصوصیات ایمونوهیستوشیمی این تومور بود.
    روش ها
    دراین مطالعه توصیفی-مقطعی، 19 نمونه تومور میوفیبروبلاستیک التهابی یا تومورکاذب التهابی موجود در دفاتر بایگانی آزمایشگاه های پاتولوژی کرمانشاه، انستیتوکانسر و بیمارستان امام خمینی تهران، انتخاب و با استفاده از روش IHC از نظربروز مارکرهای CK، EMA، P53، Desmin، SMA، MSA، ALK و Vimentin مورد بررسی قرارگرفتند.
    یافته ها
    سن متوسط بیماران 40 سال بود. 6/52% بیماران مرد بودند. شایع ترین ارگان های مبتلا به ترتیب شامل: معده (1/21%)، مثانه (8/15%)، روده کوچک (8/15%)، ریه و مدیاستن (8/15%)، امنتوم (5/10%)، رتروپریتوئن (3/5%)، سرویکس رحم (3/5%)، پیشابراه (3/5%) و داخل عضله گلوتئوس(3/5%) بود. از مارکرهای ایمونوهیستوشیمی بروز ویمنتین 7/94، MSA 9/57، SMA 4/47، EMA 8/15 و ALK 3/5 درصد بود. نتیجه ارزیابی بروز P53، CK وDesmin منفی بود.
    نتیجه گیری
    CK مارکر معتبری برای افتراق تومور میوفیبروبلاستیک التهابی از کارسینوم سارکوماتوئید است. برای افتراق این ضایعات، استفاده از رابدومیوسارکوم، لیومیوسارکوم،Postoperative Spindle Cell Nodule و دسمین، مفید است. پیشنهاد می شود اصطلاح IMT صرفا برای تومورهای ALK مثبت و یا مواردی که با بررسی سیتوژنتیک فیوژن ژن های دخیل در ایجاد بیماری در آن ها به اثبات رسیده است، به کار رود و در سایرموارد مشابه تحت عنوان کلی IPT طبقه بندی و گزارش گردد.
    کلید واژگان: تومور میوفیبروبلاستیک التهابی, ایمونوهیستوشیمی, کیناز لنفوم آناپلاستیک ((ALK}
    Inflammatory myofibroblastic tumor (IMT) or inflammatory pseudotumor is a tumoral lesion which can be seen in all age groups and in all internal organs. It is in differential diagnosis with some important neoplasms such as Leiomyosarcoma Rhabdomyosarcoma and Sarcomatoid carcinoma. Differentiation between these tumors requires a special diagnostic tool such as Immunohistochemistry (IHC). This study aimed to identify Immunohistochemical characteristics of inflammatory myofibroblastic tumors.
    Methods
    19 cases included in this cross-sectional study. All cases with diagnosis of: " Inflammatory myofibroblastic tumor" or " Inflammatory pseudotumor" at pathobiology laboratories of Kermanshah university Tehran Imam Khomaini Hospital and Institute of Cancer were selected and studied by using IHC stains for CK EMA SMA MSA Desmin P53 ALK and Vimentin.
    Results
    Mean age of cases was 40.4 year. 52.6% were male and 47.4% female. Most frequent affected organs were; Stomach (4 cases) Urinary Bladder (3 cases) Small Intestine (3 cases) Lung and Mediastinum (3cases) Omentum (2 cases) Retroperitoneum (1 case) Cervix(1 case) Urethra(1 case) and gluteus Maximus Muscle (1 case). Vimentin (94.7%) MSA (57.9%) and SMA (47.4%) were the most frequent expressed IHC biomarkers in diagnosed tumors respectively.
    Conclusion
    CK is a reliable marker for differentiation between these lesions and Sarcomatoid carcinoma. For differentiation from Leiomyosarcoma Rhabdomyosarcoma and Postoperative Spindle Cell Nodule using Desmin is a useful biomarker. It is recommended that "IMT" be used for those lesions that express ALK and/or those that cytogenetic studies reveal a fusion of introducing genes. Other lesions should be classified and reported as "Inflammatory Pseudotumor.
  • عترت جوادی راد، سید حمیدمدنی، صدیقه خزاعی، مهتاب رهبر
    مقدمه
    تومرهای عضله صاف رحم شایع ترین نئوپلاسم انسان هستند. تقسیم بندی بالینی این تومرها به صورت خوش خیم و بدخیم می باشد ولی گروه دیگری از ضایعات تحت عنوان (STUMP) وجود دارند که قرار دادن آن ها در یکی از این دو دسته مشکل است و افتراق این تومرها از یکدیگر، به اتکا رنگ آمیزی H&E مشکل است. هدف این مطالعه یافتن بیومارکرهای عینی برای افتراق و بررسی مقایسه ای مارکرهای پرولیفراسیون در سه گروه تومرهای مذکور می باشد.
    مواد و روش کار
    در هر گروه از تومورهای فوق، تعداد 21نمونه به صورت تصادفی از آزمایشگاه های پاتولوژی انتخاب و با استفاده از رنگ آمیزی AgNOR و نیز IHC از نظر بروز مارکر Ki_67 بررسی شدند.
    یافته ها
    Ki-67 در (15/63%) موارد لیومیوسارکوم، (76/4%) موارد STUMP و (0%) لیومیوم ها بروز یافت. تفاوت معنی داری از لحاظ میزان بروز Ki_67 بین گروه لیومیوسارکوم و STUMP (P<0.0001) و هم چنین بین لیومیوسارکوم و لیومیوم (P<.0001) مشاهده شد. میانگین تعداد نقاط AgNOR در موردنمونه های تومر خوش خیم عضله صاف رحم، (STUMP) و لیومیوسارکوم به ترتیت 03/0±55/2 و 66/0±04/4 و 13/0±12/8 بود. مقایسه میانگین بین هر سه گروه اصلی، اختلاف معنی داری را نشان داد (P<0.0001).
    بحث و نتیجه گیری
    مارکرهای پرولیفراسیون AgNOR و Ki-67، تفاوت میانگین معنی داری را بین لیومیوسارکوم و تومرهای عضله صاف رحمی با پتانسیل بدخیمی نامشخص نشان داد. با توجه به این که افتراق بین لیومیوسارکوم و STUMP در برخی موارد مشکل ساز است یافتن بیومارکرهای Objective که به طور واضح تعیین کننده تشخیص ضایعه باشد، ضروری به نظر می آید. تحقیق حاضر، مارکر Ki-67 و AgNOR را که روشی ساده، مطمئن و کم هزینه می باشد، جهت افتراق تومرهای دارای رفتار خوش خیم از تومرهای بدخیم عضله صاف رحم، پیشنهاد می نماید.
    کلید واژگان: مناطق سازمان دهنده هستک, نقاط AgNOR, تومر عضله صاف رحم, Ki, 67}
    A. Javadirad_S. H Madani *_S. Khazaei_M. Rahbar
    Background and Aims
    Uterine smooth muscle tumors are the most common human neoplasm. They are divided clinically as benign and malignant but there is another group of lesions which is difficult to place in these two categories, so-called STUMP and differentiation of these tumors on the basis of H&E staining is difficult. The goal of this study is to find distinguishing objective biomarker and a survey of proliferation markers comparing these three groups of tumors.
    Materials and Methods
    Twenty one cases in each group of the above mentioned tumors were selected randomly from pathobiology laboratories and studied by using IHC staining for Ki_67 expression and AgNOR method.
    Results
    Ki_67 was expressed in 63.15% of leiomyosarcomas, 4.76% of STUMPs and 0% of leiomyoma group. Ki_67 expression between leiomyosarcoma and STUMP, and also between leiomyosarcom and leiomyoma were significant (P<0.0001). Mean AgNOR dots were 2.55 ± 0.03, 4.04 ± 0.66 and 8.12 ± 0.13 in leiomyoma, STUMP and leiomyosarcoma, respectively. Significant differences between three groups were observed (P<0.0001).
    Conclusion
    AgNOR and Ki_67 (MIB1) proliferation markers expression between leiomyosarcoma and STUMP showed significant differences. Due to difficulty in differention of leiomyosarcoma from STUMP, finding objective biomarker is necessary. For this purpose, the present study recommends Ki_67 and AgNOR staining for this purpose and seems to be a reliable, simple, and rapid method.
  • مریم شاهی، مالک کنانی، صدیقه خزاعی، سید حمید مدنی
    مقدمه

    مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها در میان باکتری های پاتوژن موضوعی است، که امروزه به عنوان یک مشکل در سراسر جهان مورد توجه است. باتوجه به این کهE.coli مهم ترین عامل عفونت های دستگاه ادراری و عفونت های اکتسابی بیمارستانی می باشد، این مطالعه جهت تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی E.coli در نمونه های ادرار استخراج شده از بیماران بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه طراحی شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، کلیه نمونه های ادرار ارسال شده برای کشت به آزمایشگاه بیمارستان امام رضا (ع)، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه طی مدت 12 ماه (فروردین تا اسفند 1385)، پس از کشت در محیط های ائوزین متیلن بلو (EMB)، بلاد آگار و محیط های کشت افتراقی و تشخیص سوش E.coli، الگوی آنتی بیوگرام این باکتری با روش انتشار دیسک Kirby-Bauer وهاله عدم رشد آن طبق استانداردهای کمیته ملی برای آزمایشگاه های بالینی NCCLS)) مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    تعداد10492 نمونه ادرار برای کشت مورد بررسی قرار گرفت. از1815 نمونه کشت مثبت به دست آمده، تعداد 824 سوش E.coli (4/45%)جدا گردید. براساس یافته های به دست آمده بیشترین موارد مقاومت نسبت به E.coli به ترتیب مربوط به آنتی بیوتیک های آمپی سیلین (4/91%)، کوتریموکسازول (1/61%)، سفکسیم(8/46%)، جنتامایسین (3/43%)، سفتازیدیم (8/38%) و نالیدیکسیک اسید (5/38%) بوده است. از سوی دیگر بیشترین حساسیت مربوط به آنتی بیوتیک های سیپروفلوکساسین (7/66%)، سفوتاکسیم و سفتریاکسون (هر کدام 2/62%) و نیتروفورانتئین (8/48%) می باشد.

    نتیجه گیری

    سیپروفلوکساسین در این مطالعه دارای بالاترین میزان حساسیت آنتی بیوتیکی بوده و در بالین نیز به عنوان داروی اول در درمان عفونت ادراری مورد استفاده قرار می گیرد. در بخش اطفال، از سفتریاکسون نیز در درمان عفونت های ادراری استفاده می شود که در این مطالعه، حساسیت بالای آنتی بیوتیکی به داروی مذکور مشاهده گردید. آمپی سیلین دارای بیشترین میزان مقاومت آنتی بیوتیکی بوده که عملا توجیه کننده عدم استفاده این دارو در درمان عفونت های ادراری می باشد.

    Introduction

    The resistance of pathogenic bacteria to antibiotics has now raised an issue worldwide. As the E.coli is the most common cause of urinary tract and nosocomial infections, the present study was designed to determine the antimicrobial susceptibility of E.coli in the urine culture of patients admitted to Imam Reza Hospital in Kermanshah.

    Material And Methods

    For this descriptive study, a total of 10492 urine samples were examined during a 12-month period. They were all cultured in EMB,BA,and differential madia, and then examined for E.coli. Antibiogram profile of the bacteria was determined by disk-diffusion test (Kirby-Bauer) according to NCCLS standards.

    Results

    From 1815 positive samples, 824 came out positive for E.coli. Based on the result of antimicrobial testing resistance to Ampicillin, Co-trimoxazol, Cefixime, Gentamicin, Ceftazidine & Nalidixic acid were 91.4%, 61.1%, 46.8%, 43.3%, 38.8% & 38.5%, respectively. Furthermore Ciprofluxacin, Cefotaxim, Ceftriaxone and Nitrofurantoin had the highest sensitivity at 66.7%, 62.2%, 62.2% &48.8% respectively.

    Conclusion

    Highest sensitivity was to Ciprofluxacin in this study. Also in clinical practice, it is the first antibiotic prescribed to treat urinary tract infection. In pediatric surgery, Ceftriaxone is a common treatment for which a high sensitivity was observed in this study. The highest resistance belongs to Amplicillin which explains why this drug is not recommended to treat urinary tract infections.

  • دکترحسین خدمت، دکترمحسن امینی، دکترسید محمد میری، دکترسیدحمیدمدنی، دکترمحمدحسین اکبری، روشنک فخاری راد
    سابقه و هدف
    در جهان 6 بیلیونی سال 2000، حدود 10 میلیون سرطان تشخیص داده شده که از آن حدود 2/6 میلیون مورد منجر به مرگ شده است. در جایی که اهمیت مطالعه این معضل جهانی از نظر شیوع و مرگ و میر اثبات شده است، آگاهی از اپیدمیولوژی سرطان می تواند کمک شایانی به پیشگیری و کنترل آن نماید. هدف از انجام این مطالعه گردآوری اطلاعات بیماران مبتلا به سرطان توپر در استان کرمانشاه در فاصله سال های 83-1381 است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی - مقطعی است که به روش سرشماری عمومی در روی 734 بیمار طی سال های 1380 لغایت سه ماه اول 1383 برای تعیین مشخصات جمعیت شناختی و هیستوتوپوگرافیک سرطان های توپر در بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرمانشاه انجام گرفت. داده ها با استفاده از روش Frequency وDescriptive آنالیز توصیفی و در صورت لزوم با آزمون های کای اسکویر و دقیق فیشر تحلیل گروهی شدند.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران 37/57±45/16 سال و 61٪ را مردان تشکیل می دادند. شایع ترین محل درگیری تومورهای توپر به ترتیب در دستگاه گوارش 206 نفر (29٪)، ادراری-تناسلی 200 نفر (28٪)، پوست 77 نفر (10٪)، پستان 72 نفر (10٪)، سر و گردن 69 نفر (9٪)، قلبی-ریوی 60 نفر(8٪)، سیستم خون ساز 24 نفر (3٪)، عضلانی-اسکلتی 16 نفر(2٪) و مغز و اعصاب 10 نفر (1٪) بودند. شایع ترین انواع پاتولوژیک تومور شامل تومورهای اپی تلیال در 626 نفر (29/85٪)، تومورهای مزانشیمال در 55 نفر (49/7٪)، تومورهای ملانوسیت در 20 نفر (72/2٪)، تومورهای مخلوط (Mixed) در 18 نفر (45/2٪) و تومورهای تراتوکارسینوما در 15 نفر (04/2٪) بود که گزارش شد. شایع ترین محل درگیری تومورهای اپی تلیال در دستگاه ادراری-تناسلی (7/30٪) و کمترین سیستم خون ساز (1/1٪) بود. میانگین سن بیماران دارای تومورهای اپی تلیال 3/15±7/58 سال بود.
    نتیجه گیری
    شایع ترین تومورهای مورد مطالعه، تومور معده و کولون بودند. شیوع سرطان با افزایش سن افزایش پیدا می کند و بویژه در گروه سنی 60-40 سال شایع تر می باشد. در زنان سرطان های پستان، رحم، تخمدان، معده و پوست شایع ترین سرطان ها محسوب می شدند، داشتن اطلاعات کافی از نحوه گسترش و اپیدمیولوژی انواع سرطان ها در مناطق مختلف جغرافیایی می تواند در غربالگری گروه های پرخطر، شناسایی به موقع بیماران و درمان آن ها کمک قابل توجهی نماید.
    کلید واژگان: سرطان توپر, اپیدمیولوژی, کرمانشاه}
    Background and Objectives
    In the 6-billion-population world 2000, approximately 10 million cancers were diagnosed, among which there were an estimated 6.2 million cancer deaths. Whereas the universality of cancer incidence and mortality is established, the burden of cancer by type or organ site is distributed unequally between developing and industrialized nations. We want to collect some information from the patients with solid tumors who were referred to Kermanshah hospitals during the period 2000 to 2004.
    Materials And Methods
    This descriptive and cross-sectional study was performed on 734 patients with solid tumors who were referred to Kermanshah hospitals during 2000 up to spring of 2004. We gathered data via census method and analyzed them by chi-square, fisher exact in SPSS version 13.
    Results
    Patients with cancers aged 57.37±16.45 years that 61% were males. The most common locations of tumors in patients were: Gastrointestinal (n=206; 29%); Genito-urinary (n=200; 28%); skin (n=77; 10%); breast (n=72; 10%); head & neck (n=69; 9%); cardiopulmonary (n=60; 8%); hematopoietic system (n=24; 3%); musculoskeletal (n=16; 2%) and CNS (n=10; 1%). The most common pathologic type of tumors was: epithelial tumors (n=626; 85%); mesenchymal (n=55; 8%); melanocytic tumors (n=20; 3%); mixed (n=18; 2%), and teratocarcinoma (n=15; 2%). 31% of epithelial tumors involved genito-urinary tract and less than 2% involved hematopoietic system. The mean age of patients with epithelial tumors was 58.7±15.3 years.
    Conclusion
    Suitable information of different types of cancers in particular geographic areas can help define medical programs for treatment and screening of high-risk groups.
  • نگین رضاوند، دکترسید حمید مدنی، مهراندخت عابدینی، دکترنوشین محمدی
    مقدمه
    بارداری هتروتایپ زمانی روی می دهد که بارداری داخل رحمی و نابجا به طور همزمان وجود داشته باشند. همراهی حاملگی داخل رحمی با حاملگی تخمدانی نادر است و عمدتا در زنان مصرف کننده IUD و یا تحت درمان با روش های کمک باروری مشاهده می شود. هدف از معرفی این بیمار توجه بیشتر به موارد حاملگی داخل رحمی است که با درد شکم مراجعه می نمایند و یا در مواردی که همزمان توده آدنکس هم گزارش می شود.
    معرفی بیمار: بیمار خانم 29 ساله G4P3 است که با درد شکم؛ تهوع و استفراغ مراجعه کرده و سابقه 4 ماه تاخیر قاعدگی و از دو ماه قبل لکه بینی داشته است. در معاینه رحم، بیمار در حد 18 هفته حاملگی بود و در ناحیه LIQ تندرنس واضح وجود داشت و توده ای در حد 3cm با قوام سفت لمس می شد. در معاینات بالینی و بررسی های پاراکلینیکی مشخص گردید که بیمار یک حاملگی داخل رحمی 17 هفته و یک توده در آندکس سمت چپ دارد که در آن ساک حاملگی با حاملگی 7.5 هفته فاقد ضربان قلب مشاهده گردید و پس از لاپاراتومی و بررسی پاتولوژی مشخص شد که حاملگی بیمار ختروتایپ و همراه با حاملگی تخمدانی بوده است.
    بحث: حاملگی هتروتایپ نادر می باشد و عمده موارد آن حاملگی لوله، همراه حاملگی داخل رحم است و مواردی که حاملگی داخل رحمی همراه با حاملگی تخمدانی باشد، بسیار نادر است در این بیمار عامل مساعد کننده ظاهرا استفاده از IUD می باشد که اخیرا هم در اکثر مواردی که حاملگی هتروتایپ تخمدانی گزارش شده عامل مساعد کننده استفاده از IUD بوده است.
    شایع ترین علامت در این بیماران در شکم و بعد تاخیر قاعدگی و لکه بینی می باشد. تشخیص حاملگی تخمدانی که همزمان با حاملگی داخل رحمی باشد، مشکل است و اندازه گیری سریال HCG کمک کننده نمی باشد؛ زیرا بارداری داخل رحمی موجب افزایش متناسبی در غلظت HCG می شود و احتمال دارد در سونوگرافی به طور کاذب وجود حاملگی نابجا رد و یا با کیست جسم زرد اشتباه گرفته شود. تشخیص قطعی معمولا توسط پاتولوژیست داده می شود که در این بیمار خاص وجود بافت تخمدانی در اطراف ساک حاملگی به اثبات رسیده بود.
    کلید واژگان: حاملگی خارج رحمی, حاملگی هتروتایپ, حاملگی تخمدانی}
    Introduction
    Heterotype pregnancy has been defined as coexistence of intrauterine and ectopic pregnancy. Coexistence of intrauterine and ovarian pregnancy is rare and often occurs in women who use Intra-Uterine Device (IUD) or women under assisted reproductive technology. We report a case who presented abdominal pain and an adenexal mass in ultrasound scanning. Post-operative diagnosis was coexistence of intrauterine and ovarian pregnancy. Case Report: The paitent was a 29 year old woman G4P3 who presented abdominal pain, nausea, vomiting and a four months history of menstrural cessassion and a two months history of spotting. On physical examination, her uterus was in approximatly the 18th week stage of pregnancy. There was abvious tenderness in LLQ. A firm mass estimated to be about 3 cm was palpable. In clinical and paraclinical evaluations she had 17 week intrauterine pregnancy and a left adenexal mass with 7.5 week pregnancy sac without heart bit. Post-operative pathological examination revealed heterotype pregnancy with ovarian pregnancy.
    Discussion
    Heterotype pregnancy is rare and the vast majority of cases are a coexistence of tubal and intra-uterine pregnancy. Coexistence of intrauterine and ovarian pregnancy is very rare. Probably, the predisposing factor in this patient was the use of IUD. Recently, this has been reported frequently in cases of ovarian heterotype pregnancy. In this patient, ovarian tissue was seen around the pregnancy sac. The most common symptom is abdominal pain followed by delay in menstruation cycle and spotting. Diagnosis of ovarian pregnancy accompanied by intra-uterine pregnancy is difficult. In this situation serial measurment of hcG is not useful, since the intra-uterine pregnancy causes appropriate rise in hcG concentration. On the other hand, ultrasonography may show false negative results in the detection of ectopic pregnancy or make incorrect diagnosis of corpus louteum cyst.
  • بابک صیاد، علیرضا جانبخش، منصور رضایی، سید حمید مدنی، نادیا اسدی، الهام سیاه کمری
    سابقه و هدف
    مقاومت آنتی میکروبیال یکی از عمده ترین معضلات بهداشتی در دنیا محسوب می شود که مهمترین علت آن، مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها ناشی از ضعف اطلاعات اپیدمیولوژیک و میکروبیولوژیک است. این مطالعه به منظور تعیین حساسیت آزمایشگاهی باسیل های گرم منفی و استاف اورئوس به سفپیم و سایر آنتی بیوتیک های وسیع الطیف انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- مقطعی طی سال 1383 در مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) کرمانشاه انجام شد و طی آن نمونه های بالینی ارسال شده از کلیه بخش های بیمارستان در محیط های استاندارد کشت داده و با استفاده از روش های معمول جمعا 500 ایزوله سودوموناس آئروژینواز، کلبسیلا، ایکولای واستاف اورئوس به ترتیب شناسایی وارد مطالعه شد و حساسیت آزمایشگاهی آنها نسبت به سفپیم در مقایسه با سایر آنتی بیوتیک های وسیع الطیف با روش دیسک ویفیوژن مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها با آزمون مربع کای در مرز معنی داری روی P<0.05 تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 500 ارگانیسم جدا شده 179 مورد ایکولای، 179 مورد کلبسیلا، 76 مورد استاف اورئوس و 66 مورد سودو موناس آئروژینوزا بود. میزان حساسیت ارگانیسم های بالا نسبت به سفپیم تفاوت آماری معنی داری داشت (P<0.0001)، طوریکه بیشترین میزان حساسیت مربوط به ایکولای با 68.8% و کمترین میزان آن مربوط به سودوموناس آئروژینوزا با 3% بود. همچنین موثرترین آنتی بیوتیک علیه سودومونا، کلبسیلا، ایکولای و استاف ارئوس، ایمی پنم به ترتیب با 28.8%، 95.5%، 99.4% و 90.8% حساسیت و کم اثرترین آنتی بیوتیک علیه سودومونا و ایکولای، سفتریاکسون به ترتیب با حساسیت 67.6%، 1.5% و کم اثرترین آنتی بیوتیک علیه کلبسیلا، سفپیم با حساسیت 19% و در مورد استاف اورئوس، سفتازیدیم با حساسیت 50% بود. بیشترین میزان مقاومت به آنتی بیوتیک های تحت مطالعه به ترتیب در بخش های سوختگی (75.55%) و (%54,92) ICU کمترین مقاومت در بخش های سرپایی (10.91%) و عفونی (24.76%) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش ما در مورد میزان حساسیت باسیل های گرم منفی و استاف اورئوس نسبت به سفپیم حاکی از جایگاه پایین این آنتی بیوتیک بود که با مطالعات خارج از کشور تفاوت فاحشی داشت و موید استفاده بی رویه از سفالوسپورین ها خصوصا نسل سون در مرکز ما است که مکانیسم های مقاومت مشابهی با سفپیم دارند، همچنین میزان حساسیت نسبت به سایر آنتی بیوتیک های وسیع الطیف چندان رضایت بخش نبود و اثر بخشی نسبتا مناسب ایمی پنم نیز ممکن است ناشی از مصرف محدود این دارو و تفاوت مکانیسم های مقاومت به آن نسبت به آنتی بیوتیک های رایج باشد. این نتایج هشداری جدی در نحوه استفاده از آنتی بیوتیک ها محسوب شد. و توجه ویژه به استراتژی های آکادمیک درمانی را ضروری می نماید.
    کلید واژگان: باسیل گرم منفی, استاف اورئوس, سفپیم, کرمانشاه}
  • شیوع سرطان پستان در کرمانشاه (82-1379)
    فریبا الماسی نوکیانی، حسین اکبری، سید حمیدمدنی، بابک ایزدی، محسن امامی آل آقا
    مقدمه
    با توجه به شیوع بالای سرطان پستان در جوامع غربی و مرگ و میر و عوارض ناشی از آن و با توجه به این که آمار دقیقی از انواع بیماری های پستان در نمونه های بافت پستان در ایران وجود نداشت.
    روش کار
    در یک مطالعه توصیفی مقطعی تمام گزارشات آسیب شناسی پستان از سال 79-82 در استان کرمانشاه بررسی شد. از 48742 نمونه آسیب شناسی 904 مورد مربوط به پستان بود که اطلاعات مربوط به نمونه های پستان با آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    شایع ترین سن در نمونه های پستان 21-40 سال بود (%52.1). در%89.5 موارد نمونه ها مربوط به خانم ها و در %10.5 موارد مربوط به آقایان بود.
    در افراد زیر 20 سال شایع ترین گزارش فیبروآدنوم بود (%52.3) و در 21-40 سال شایع ترین تشخیص بیماری فیبروکیستیک و در سن 41-60 سال شایع ترین، تشخیص بدخیمی پستان (%39.3) بود و در بالای 60 سال نیز شایع ترین تشخیص بدخیمی پستان (%41.9) بود. سرطان پستان در %1.02 موارد مربوط به آقایان بود و در بقیه موارد در خانم ها دیده شده بود. در بین گزارشات نمونه های پستان در خانم ها، در %23.9 موارد بدخیمی دیده شد. %34.35 موارد سرطان در افراد زیر 40 سال دیده شده بود.
    میانگین سنی سرطان پستان 45.7± 9 سال بود. شایع ترین نوع در موارد سرطان پستان، داکتال کارسینومای مهاجم (%52.7) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به بررسی حاضر در مقایسه با آمارهای خارجی به نظر می رسد، سن متوسط سرطان پستان در ایران پایین تر است و باید در بررسی های بعدی علل پایین تر بودن سن شیوع مشخص شود. هم چنین در بررسی ما بروز سرطان پستان زیر 40 سال بسیار بیشتر از آمارهای غربی بوده است. موارد بدخیمی در نمونه های پستان %23.9 بود که با آمارهای غربی مطابقت دارد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, شیوع, کرمانشاه}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال