سید مسلم علوی
-
تغییر در الگوهای حکمرانی نظام آموزش عالی، بی تردید تغییرات گسترده ای را در سایر اجزاء و عناصر این نظام بر جای خواهد گذاشت. نگاهی اجمالی به سیر تحول نظام حکمرانی دانشگاهی مشخص می کند که امروزه الگوهای حکمرانی نوینی همچون الگوی بازار محور موردتوجه بسیاری از نظام های آموزش عالی در سطح جهان قرارگرفته و کشورهای مختلف در چارچوب های حقوقی، علمی و توسعه ای خود، به سوی الگوی حکمرانی بازارمحور و جامعه محور درحرکت اند. مقاله حاضر با بررسی سیر گذار الگوهای حکمرانی دانشگاهی در قالب مطالعه ای تطبیقی از چهار کشور فرانسه، ایران، آلمان و ایتالیا درصدد پاسخ به این سوال است که شیوه حکمرانی بر دانشگاه ها در کشورهای مذکور در طی سه دهه گذشته چه تحولاتی را تجربه کرده است. سوال دیگری که این مقاله در پی پاسخ به آن است، این است که کدام یک از الگوهای یادشده و یا ترکیبی از آن ها کارکرد و منافع بیشتری برای نظام آموزش عالی ایجاد می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد، الگوهای حکمرانی دانشگاهی را می توان عموما در 4 دسته کلی شامل الگوی حکمرانی بازارمحور، دولت محور، آکادمیک و ترکیبی، طبقه بندی و از ابعاد 12 گانه حکمرانی دانشگاهی با یکدیگر مقایسه نمود. یافته دیگر نشان می دهد که در سیر گذار این الگوها، تمایل به تغییر از الگوی دولت محور به الگوی آکادمیک و سپس به الگوهای بازار محور و نهایتا ترکیبی قابل مشاهده است. البته این روند در همه کشورهای موردبررسی این پژوهش مشابه نبوده است و برای این حرکت، تغییرات قانونی و ساختاری در بدنه حکمرانی دانشگاه اهمیت زیادی دارد.
کلید واژگان: آموزش عالی, حکمرانی دانشگاهی, الگوهای حکمرانی دانشگاهی, رویکرد تطبیقیThe change in governance patterns of the higher education system will undoubtedly leave extensive changes in other components and elements of this system. A brief look at the evolution of the university governance system shows that today, new governance models such as the market-oriented model have attracted the attention of many higher education systems worldwide, and different countries are moving towards the market-oriented and society-oriented governance model in terms of their legal, scientific and developmental frameworks. The present article, by examining the transition of university governance models in four countries including France, Iran, Germany and Italy in the form of a comparative study, tries to answer the question of what changes have been experienced in the governance of universities in the mentioned countries during the past three decades. Another question that this article seeks to answer is which of the mentioned models or a combination of them creates more functionality and benefits for the higher education system. Research findings show that university governance models can generally be classified into 4 general categories including market-oriented, government-oriented, academic and hybrid governance models. Also, these models can be compared with each other from the 12 dimensions of university governance. Another finding shows that in the transition from one model to another, the tendency to change from the government-oriented model to the academic model and then to the market-oriented models and finally to the combined model can be seen. Of course, this process has not been the same in all the countries examined in this research, and for this movement, legal and structural changes in the university governance body are very important.
Keywords: higher education, university governance, university governance models, comparative approach -
هدف
نظام آموزش عالی در هزاره جدید ضمن رویارویی با انتظارات روزافزون و متنوعتر گروههای مختلف ذینفع، با کاهش حمایتهای مالی دولتی و تاکید مضاعف دولتها بر ثروتآفرینی، توانمندسازی، تمرکززدایی و افزایش دامنه خلاقیت و کارآفرینی در فضای دانشگاهها، روبروست. این الزامات دانشگاهها را به سمت دانشگاههای نسل سوم سوق داده است و به تبع آن، شیوه حکمرانی آنها را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. با توجه به این نکات و از طرفی بدلیل تاکید برنامههای توسعه پنجم و ششم دولت و تصمیم آن بر تغییر ماهیت و شیوه هدایت دانشگاهها و حرکت آنها به سمت دانشگاههای نسل سوم، هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی حکمرانی این دانشگاهها و تبیین روابط میان ابعاد آن است.
مواد و روشهاپژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی توسعهای، کاربردی است. استراتژیهای پژوهش شامل فراترکیب و مدلسازی ساختاری تفسیری جامع میباشد. جامعه آماری در بخش فراترکیب، شامل مطالعات مربوط به حکمرانی دانشگاهی در قالب مقالات، کتب و گزارشات و در بخش مدلسازی ساختاری تفسیری جامع، شامل گروهی از خبرگان حوزه حکمرانی دانشگاهی در دانشگاه شیراز از گروه اساتید مدیریت و مدیریت آموزش عالی میگردد. در فرایند اجرای پژوهش، ضمن شناسایی ابعاد و شاخصهای الگوی حکمرانی دانشگاه نسل سوم از طریق روش فراترکیب، این ابعاد از نظر درجه تاثیرگذاری بر یکدیگر نیز با توجه به رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری جامع سطحبندی میشوند.
بحث و نتیجهگیرییافتههای این پژوهش نشان میدهد که مولفههای حکمرانی دانشگاهی در قالب 27 شاخص و 6 بعد قابل دستهبندی هستند. این ابعاد و شاخصها شامل استقلال دانشگاهی (شاخص استقلال آموزشی، پژوهش، فناوری، استقلال مالی و استقلال اداری دانشگاه)، مشارکت ذینفعان (مشارکت ذینفعان مختلف)، پاسخگویی (پاسخگویی حرفهای، قانونی، سلسله مراتبی و اجتماعی)، نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت (نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت عملکرد دانشگاه)، شفافیت (کیفیت اطلاعات شفاف شده، دامنه شفافیت و ابزارهای شفافیت) و مدیریت ریسک (مالی، اداری/سازمانی، محیطی، عملیاتی و اعتباری) میباشند. از طرفی یافتهها نشان داد که مشارکت ذینفعان و در عین حال دامنه شفافیت و اطلاعات شفاف بیشترین تاثیر را از سایر ابعاد موجود در الگوی حکمرانی میپذیرند و شاخصهای استقلال دانشگاهی در اولین سطح از تاثیرگذاری بر سایر ابعاد الگوی حکمرانی قرار دارند. نکته دیگر آنکه در بخش روابط غیرمستقیم، استقلال آموزشی، پژوهشی و فناورانه میتواند با کمک به فرایند جاریسازی فرایند مدیریت ریسک بر فرایند نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت عملکرد دانشگاه موثر باشد. در ادامه نیز مشخص گردید که شاخصهای نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت میتوانند با افزایش سطح پاسخگویی بر دامنه شفافیت و کیفیت اطلاعات قابل دسترس ذینفعان تاثیرگذار باشند.
کلید واژگان: دانشگاه نسل سوم, حکمرانی دانشگاهی, الگوی حکمرانی دانشگاه نسل سومObjectivesThe higher education system challenges in the new millennium are twofold. On the one hand, it has faced the growing and diverse expectations of various stakeholders, and on the other hand, it is confronting a reduction in government financial support and a double emphasis on wealth creation, empowerment, decentralization and increasing the scope of creativity and entrepreneurship in universities. These requirements have shifted universities towards third-generation universities and, consequently, will affect the way they would be governed. Regarding to these points and due to the emphasis of the fifth and sixth development plans of the iranian government in which the nature and method of leading universities is doubted, there is an increasing need to move towards the third-generation universities and therefore, the purpose of this study is to design a governance model for these universities and explain the relationship between Its dimensions.
Methods and MaterialsThis applied and developmental research has utilized two strategies: meta-synthesis and total interpretive structural modeling (TISM). The statistical population in the meta-synthesis approach consists of the studies conducted on university governance in the form of articles, books, and reports. In TISM, it encompassed a group of experts (professors of higher education management) in the field of university governance at Shiraz University. Through this research project, while we identify the dimensions of the governance model of the third-generation university using the meta-synthesis method, these dimensions will be leveled according to the TISM approach in terms of the degree of influence on each other. Discussion and
ConclusionThe findings reveal that all the concepts identified in the university governance model can be categorized into 27 indicators and 6 dimensions. These dimensions and indicators include academic independence (educational independence index: research, technology, financial and administrative), stakeholder participation (participation of various stakeholders), accountability (professional, legal, hierarchical, and social accountability), monitoring, Evaluation and Quality Assurance (Monitoring, Evaluation and Quality Assurance of University Performance), Transparency (Information Quality, Scope and Tools) and Risk Management (Financial, Administrative / Organizational, Environmental, Operational and reputational). On the other hand, the findings showed that the participation of stakeholders and, at the same time the scope of transparency and transparent information are under the greatest impact of other dimensions of governance model and the university independence indicators are at the first level of impact on other dimensions of governance model. Another point is that, the educational, research and technological independence can be effective on the process of monitoring, evaluating and assuring the quality of university performance through the process of risk management. It was further determined that the indicators of quality monitoring, Evaluation and Quality assurance can be effective on the scope of transparency and quality of information available to stakeholders by increasing the level of accountability.
Keywords: Third Generation University, University Governance, University Governance of Third Generation University -
هدف از پژوهش حاضر بررسی دامنه تاب آوری مشتری با تحلیلی بر شکاف انتظاراتی تا ادراکی از عناصر مختلف آمیخته بازاریابی در یک مجموعه ورزشی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده توصیفی/ پیمایشی است. جامعه آماری کلیه مشتریان مجموعه ورزشی کوثر در شهر شیراز می باشند که از این میان با توجه به فرمول کوکران نمونه ای معادل 300 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده که روایی آن از طریق روش روایی ظاهری/ محتوایی و پایایی آن از دو روش آلفای کرونباخ (96 درصد) و روش دو نیم کردن (93 درصد) به تایید رسید. تحلیل های آماری نشان داد که در میان عناصر آمیخته بازاریابی، بیشترین شکاف عملکردی در سطح پایین و بالا و گستردگی در دامنه تاب آوری به عنصر خدمت بازمی گردد. تحلیل های دیگر نشان داد که مجموعه ورزشی تنها در مورد عنصر ترفیع توانسته است از ایجاد شکاف عملکردی سطح پایین جلوگیری کند؛ در حالی که در تمامی عناصر دیگر، این شکاف ها در سطح عملکردی بالا و پایین مشاهده می گردد. در میان گویه های هر یک از عناصر آمیخته نیز مشخص گردید که سطح دسترسی به مدیریت عالی مجموعه با بیشترین شکاف عملکردی پایین و کم ترین دامنه تاب آوری و گویه مجهز بودن مکان باشگاه با بیشترین شکاف عملکردی بالا روبروست.
کلید واژگان: آمیخته بازاریابی ورزشی, دامنه تاب آوری مشتریان, حداقل سطح خدمت قابل قبول, سطح خدمت ادراک شده, سطح خدمت مطلوبThe aim of this study was to investigate customer’s zone of tolerance by analyzing the expected and perceived gap between different marketing mix elements in Kosar sports complex. The present research is an applied study and falls into descriptive/survey category. Statistical population consisted of all the customers of Kosar sports complex in Shiraz, among which 300 individuals were selected using Cochran’s formula as the sample. Data collection tool was questionnaire. The validity of the questionnaire was tested using face/content validity and its reliability was confirmed by two approaches including Cronbach’s Alpha (96%) and split half (93%). Statistical analysis showed that among marketing mix elements, the largest gap in high-level performance, low-level performance and zone of tolerance belonged to the element of service. Other analysis showed that the sport complex has only been able to avoid the gap in low-level performance in promotion element among others, while these gaps were observed in high and low-level performance in all the other elements. It has also been indicated that among the marketing mix indexes, getting access to the top management of sport complex was encountered with the largest gap in low-level performance and the lowermost zone of tolerance. In addition, it was revealed that a well-equipped place had the widest high-level performance gap.
Keywords: Sports Marketing Mix, perceived service level, minimum level of acceptable service, desired service level, Customers’ Zone of Tolerance -
هدفوفادارسازی مشتریان در بازارهای رقابتی امروز، نقش تعیینکنندهای در بقای سازمانها دارد و برنامههای وفادارسازی، از جمله ابزارهای مطرح در این ارتباط بهشمار میآیند. در پژوهش کاربردی حاضر با رویکرد تجربی و در قالب اجرای طرح چهارگروهی سالومون، اثر ابعاد برنامههای وفادارسازی بر وفاداری مشتریان شرکت بیمه بررسی شده است.روشجامعه آماری در این پژوهش مشتریان بیمه آسیا بودند که با روش تصادفی ساده، 200 نفر از آنها در چهار گروه انتخاب شدهاند. روایی پرسشنامه از روش ظاهری به تایید رسید؛ در حالی که در سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. در تحلیل یافتهها، آزمونهای تی زوجی مستقل و تی زوجی وابسته به اجرا درآمد.یافتههایافتهها نشان داد که بر اساس آزمون پنجگانه روش سالومون، بهطورکل برنامههای وفادارسازی بر وفاداری مشتریان موثرند. یافته دیگر نشان داد که از میان انواع پاداشهایی که میتوان در برنامههای وفادارسازی ارائه کرد، پاداشهای نرم آنی، سخت آنی و سخت مدتدار، بهترتیب اثرهای بیشتری بر وفاداری مشتریان دارند.نتیجهگیریبا افزایش سطح رقابت در بازارهای امروزی و ورود مستمر رقبای جدید، شرکتها برای حفظ جایگاه و از طرفی توسعه کسبوکار خود ملزم هستند که در وهله اول به اجرای برنامه های وفادارسازی بپردازند، بهویژه برنامههایی همچون رفتار ترجیحی با مشتری، شناساندن مشتری و ارتقای مقام اجتماعی وی، ستایش کلامی، ایجاد حمایت احساسی و روحی از آنها و احترام به عزت نفس مشتریان؛ سپس بهمنظور جذاب کردن پیشنهاد قیمت خدمات، تخفیفها و جایزههایی را برای مشتریان در نظر بگیرند.کلید واژگان: برنامه وفادارسازی, برنامههای سخت و نرم, برنامه آنی و مدتدار, وفاداری مشتریObjectiveIn general, loyalty and the effects of various customer loyalty programs have always been an important issue for the insurance industry, especially in the present economic condition which is full of recession and inflation in recent years in Iran. Considering the very small contribution of the insurance industry to the GDP of Iran and the ability to increase this amount by improving the customers’ loyalty and development of insurance services, identifying those programs that can lead to more loyalty of current customers of the insurance industry and, on the other hand, attract new customers are of high importance. In this research, the basic issue is the examination of various loyalty programs ranging from immediate to long-term, hard to soft within a multifaceted combination and their impact on customer loyalty.MethodologyThe present research is applied in terms of purpose and in terms of the method is considered experimental (Salomon four-group design), which is followed by a survey approach. The population under study consists of all the clients of the Ambirkabir Branch of Asia Insurance Company in Shiraz by the end of December 2014 (412 people). Using Cochran formula, 200 individuals were were randomly selected as the sample. Two independent questionnaires were used to collect the data. Research questionnaires were collected before and after recieving financial rewards (granting of discounts, providing free insurance and giving out gifts based on their purchase) and non-financial rewards (contact with the client in person and on the phone for the provision of insurance consulting services and placing the customer within the special customer group and introducing them to the social networks of the company's customers), and also before and after the granting of instant and long-term rewards. Paired t-test and dependent t-test were used to analyze the data.FindingsThe findings indicate the impact of instantaneous program on customer loyalty. This is associated with the analysis where friendly and cooperative relationships with the company has led to continuous and consistent customer relationship with the company. On the other hand, a better understanding of the needs and expectations of the customer and maintaining a positive relationship with him, influencing the positive emotions and feelings of the client in using the insurance services and building an emotional value to the insurance company have all been effective. Besides, running an instant messenger program gives customers a sense of belonging and specificity. The economic conditions of the Iranian society have been falling dramatically over the past years and it is natural that provision of financial rewards, discounts coupons and free gifts can increase their loyalty to a particular insurance company. Other findings indicated that the instantaneous programs were not effective on customer loyalty. In fact, since the customers may consider such a positive attitude in his first encounter up until the last deal with the insurance company as their right, one should not expect the implementation of long-term programs to have a significant effect on their loyalty. Eventually, hard programs have been effective, to some extent, on customer loyalty.ConclusionIn order to design loyalty programs, it is recommended that, in addition to forming a customer club and designing a loyalty card, virtual interaction with the customers will be developed to identify needs, meet their needs and improve loyalty. It is suggested to use greetings, postcards, booklets, ezines, and etc while implementing soft loyalty programs. On the other hand, the provision of personal services such as insurance consulting services, outsourcing services and personalization of the virtual interactive environment with the client can be placed on the agenda of the company. In implementing hard loyalty programs, you can also share with the customer the profit from applying their corrective comments on the provision of services, discounts, free sidelong insurance, and the gifts and rewards in proportion to the volume of purchases, increased customer loyalty and increased trust in company products and services. It should be noted that according to the results of the research, the implementation of soft instantaneous programs was the priority and postponement of such programs is not desirable for the customers. On the other hand, the company can also pay attention to the hard instantaneous and long-term issues along with these measures.Keywords: Loyalty program, Hard, soft programs, Instant, long-term programs, Customer loyalty
-
تحول سازمانی یکی از کلیدی ترین تصمیمات هر شرکت است که بدون توجه به منابع سازمانی به ویژه منابع سازمانی غیر مشهود همچون دانش، نوآوری و مدیریت مالکیت فکری امکان پذیر نیست. با توجه به ضرورت این امر، این مقاله با هدف ارائه الگویی برای تبدیل سازمان های کنونی فعال در صنعت نفت و گاز به سازمان های دانش بنیان با تاکید بر منابع مختلف سازمانی تدوین گردیده است. برای این منظور ابتدا مهمترین الزامات و ضرورت های دانش بنیان شدن صنعت نفت ایران بحث شده و در گام بعد تلاش می شود تا سازه های مورد نیاز برای ارائه الگوی مورد نظر تعریف شوند. الگوی تحقیق بر مبنای این ایده حرکت می کند که برای ایجاد مزیت رقابتی، سازمان های فعال در صنعت نفت باید بتوانند متناسب با شرایط موجود، در استراتژی مدیریت سرمایه های نامشهود خود، از بین سه نظام مدیریت دانش، مدیریت نوآوری و مدیریت مالکیت معنوی یکی را در اولویت قرار داده و بر آن تمرکز نمایند. در نهایت با تلفیقی از این مبانی و مفاهیم، الگوی پیشنهادی برای ایجاد تحول سازمانی در صنعت نفت و حرکت به سمت دانش بنیان نمودن سازمان ها در این صنعت ارائه شده و شش گام لازم برای طی این مسیر تشریح شده است.کلید واژگان: مدیریت دانش, مدیریت نوآوری, مدیریت مالکیت معنوی, مدیریت سرمایه های فکریOrganizational change is one of the key decisions in every company. If managers do not pay attention to organizational resources, especially non-tangible ones such as knowledge, innovation and intellectual property management, Organizational Change cannot be implemented as expected. This paper aims to develop a model for today's organizations in the oil and gas industry seeking to become a knowledge-based organization. For this purpose, the requirements and necessities of oil industry to be a knowledge-based organization discussed firstly. Then, the constituencies of developing a model defined. The research model is built on the idea that creating competitive advantage requires organizations to prioritize and choose one system among three systems including knowledge management, innovation management and intellectual property management in the scope of intangible capital management strategy. A combination of these foundations and concepts led to a model for organizational change in the oil industry, a model consists of six steps by which organizations can move towards the knowledge-based organizations in the oil industry.Keywords: Knowledge Management, innovation management, intellectual property management, intellectual capital management
-
هدفرنگ ها که یکی از بنیادی ترین اجزای هر محصول (به خصوص پوشاک) هستند و اثرهای شایان توجهی بر رفتار مشتریان در خرید دارند. این اثرها را می توان از ابعاد گوناگونی بررسی کرد؛ به گونه ای که با تحلیل دقیق آن می توان پوشاکی با رنگ بندی مطلوب و متناسب با نیازهای رنگی مشتریان تولید کرد. در این تحقیق و در راستای رفع شکاف تحقیقاتی در فضای داخلی، تاثیر ابعاد رنگ بر قصد خرید پوشاک بررسی شده و تفاوت موجود میان نظر زنان و مردان درباره هر یک از ابعاد یاد شده تحلیل می شود.روشجامعه آماری، مشتریان فروشگاه ستاره شهر شیراز هستند که از میان آنها 279 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه از نظر روایی (ظاهری/ محتوایی و سازه) و پایایی (آلفای کرونباخ: 86 درصد، دو نیم کردن: 76 درصد) تایید شده است.یافته هانتایج به دست آمده از تحلیل های آماری نشان داد که عامل ترجیحات رنگی مشتری بیشترین تاثیر را بر قصد خرید پوشاک مشتریان دارد، اما هنجار های رنگی بر قصد خرید پوشاک از جانب مشتریان تاثیری ندارد و تنها در مورد بعد هنجارهای رنگی، تفاوت نظر زنان و مردان مشهود است. از سوی دیگر، بین عوامل فرهنگ، مذهب، توصیه دوستان و علاقه فرد در انتخاب رنگ پوشاک، عامل علاقه فرد بیشترین تاثیر را دارد.نتیجه گیریرنگ ها که یکی از عناصر کم هزینه در تولید محصول پوشاک هستند، در تصمیمات خرید مشتری جایگاه مهمی دارند. چنانچه یک رنگ در مقایسه با رنگ های دیگر اهمیت بیشتری داشته باشد و از سویی مورد علاقه مشتری باشد، در اولویت قرار می گیرد.کلید واژگان: اهمیت رنگ, ترجیحات, جذابیت رنگ, هنجار رنگی, قصد خرید پوشاکObjectiveColors as one of the most fundamental components of any product (especially apparel) have a significant impact on consumer behavior. These effects can be studied on various aspects, so that with a thorough analysis we can manufacture desirable apparel with appropriate color suited to the needs of customers. In this study, in order to fill the research gap, the effect of color on customer purchase intention is investigated and the difference between the views of men and women about each of the dimensions is analyzed.MethodsStatistical population consists of all store's customers at Setareh store in Shiraz in which we chose 279 individuals. Questionnaire validity is tested by two approaches including face and content methods while we conducted two methods to verify the reliability including Cronbach's alpha: 86%, and split half: 76%.ResultsFindings showed that the most important factor among the others affecting customer purchase intention is customer color preferences while color norms does not affect customer purchase intention. Another findings reveals that only about the color norms, women and men have Different opinions. On the other hand, among the cultural, religious, friends and individual interest, individual interest factor is the most effective predictor of choosing a special color.ConclusionColor, as a low-cost element in apparel products, plays an important role in customer decisions. If a special color is of high importance compare to other colors and it is of customer's interest, it will be preferred.Keywords: Apparel purchase intention, Color attractiveness, Color importance, Color norms, Color preferences
-
هدف این پژوهش تعیین ویژگی های شخصیتی کارآفرینی و ارائه الگوی آموزشی برای توسعه این ویژگی ها در دانش آموزان مقطع دبستان است. در گام اول، ضرورت های شخصیتی مرتبط با فرآیند کارآفرینی تعیین و اولویت هر ویژگی در پرورش توانمندی کارآفرینانه مشخص شد. در مرحله بعدی، فهرست فعالیت ها و رویکردهای آموزشی در مقطع دبستان گردآوری و میزان اثرگذاری هر عامل در توسعه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان تعیین و در ادامه هریک از فعالیت ها و رویکردها وزن دهی شده اند. در نهایت الگوی آموزشی توسعه توانمندی های کارآفرینانه دانش آموزان ارائه شده است. این تحقیق از نوع کاربردی و آمیخته اکتشافی می باشد. جامعه آماری در بخش صنعت کارآفرینان و در بخش آموزش، آموزگاران و کارشناسان آموزشی مقطع دبستان بوده و نمونه آماری با روش قضاوتی و هدفمند انتخاب و با روش گلوله برفی توسعه یافت. در تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، تحلیل سلسله مراتبی و روش تاپسیس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد رویکرد مدیریت مشارکتی در برنامه های مدرسه، الگوسازی برای دانش آموز، تشویق هدفمند و برقراری رابطه احساسی مثبت با آن ها در کنار فعالیت هایی از قبیل هنرهای آوایی و نمایشی، بازی های آموزشی و تقلیدی و پرورش مهارت های ارتباط کلامی و برنامه ریزی اثرگذاری معناداری بر ویژگی های شخصیتی و رشد توانمندی های کارآفرینانه در دانش آموزان دارد.کلید واژگان: آموزش, کارآفرینی, کارآفرینی دانش آموزان, ویژگی های شخصیتیThe purpose of this study is to determine the personality features of entrepreneurship and proposing an educational model to develop these characteristics in elementary school. At the first step, the personality requirements associated with the entrepreneurial process determined and then those requirements are prioritized in the development of entrepreneurial capability. In the next step, researchers provided a list of activities and educational approaches in the elementary school, and then they investigated the effect of each activity and their weights. Finally, an educational model for developing student entrepreneurship capabilities is presented. This applied research is a mixed exploratory one. The statistical population divided into two parts: entrepreneurs of the industry and teachers in education sector (especially elementary school). Statistical sample was selected using judicative and purposeful methods and is developed by snowball sampling technique. Content analysis, hierarchical analysis and topsis method used for data analysis. findings show that participatory management approach in school curriculum, presenting models of behavior for students, purposeful encouragement and establishing positive emotional relationship with them, along with activities such as phonetic and dramatic arts, educational and imitation games, developing the verbal communication skills, and planning have a significant effect on The growth of entrepreneurial capabilities in students.Keywords: Entrepreneurship, education, personality Characteristics, elementary students
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و طبقه بندی ویژگی های فروشگاه فست فود و بخش بندی مشتریان بر اساس هر یک از طبقه های شناسایی شده اجرا شده است. جامعه آماری، مشتریان فست فودهای شهر شیراز هستند که از این میان 384 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که روایی آن به روش ظاهری/ محتوایی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ (91 درصد) و روش دونیم کردن (85 درصد) به تایید رسیده است. طی تجزیه و تحلیل های انجام گرفته، 31 ویژگی نهایی فست فود به روش تحلیل عاملی به 9 عامل دسته بندی شد. از بین این 9 عامل، سلامت و بهداشت با زیرشاخص های رعایت اصول بهداشتی از جانب کارکنان در فست فود، تمیزی محیط فست فود، رعایت ادب و احترام کارکنان فست فود، سلامت غذایی محصولات فست فود و طعم و مزه محصولات فست فود، مهم ترین عامل شناخته شد.کلید واژگان: تحلیل عاملی, خوشه بندی, فروشگاه فست فود, مصرف فست فود, ویژگی های فروشگاه فست فودThis study aimed to identify and classify the features of fast food restaurants. In addition, it was conducted to segment customers based on each of the identified categories. Statistical population consists of all the customers of fast food restaurants in Shiraz city among which 384 individuals were selected based upon their availability. The face and content validity of the questionnaire (the data collection instrument in this study) were approved and its reliability is confirmed using Cronbach's alpha (91%) and split half (85%) methods. The findings showed that 31 final features of fast food restaurants can be divided into 9 categories using factor analysis. The most important factor (we labeled it health and hygiene) includes some features such as sanitation of the employees in the restaurant, clean environment, courtesy and respect of the fast food staff, the safety of fast food products and the taste of fast food products.Keywords: Clustering, Factor Analysis, Fast Food Consumption, Fast Food, Restaurant Features, Fast Food Restaurant
-
بررسی تاثیر ویژگی های دیداری و کارکردی بسته بندی بر خرید مواد غذایی
-
هر روزه بر اهمیت و جایگاه بسته بندی و خاستگاه برند (محل تولید) در فروش محصولات کشاورزی افزوده می شود. علی رغم اهمیت این مساله، به دلیل عدم توجه کافی بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی به بسته بندی مناسب محصولات کشاورزی و خاستگاه برند، به خصوص در مورد محصولات کشاورزی شهرستانی، این گروه از تولیدکنندگان نتوانسته اند به جایگاه واقعی خود در بازارهای محلی و حتی استانی و کشوری دست پیدا کنند. از این رو پژوهشی تجربی با هدف بررسی اثر بسته بندی و خاستگاه برند محصولات کشاورزی در میان مشتریان محصولات کشاورزی شهرستان استهبان انجام گردید. این پژوهش در حوزه پژوهش های آزمایشی و در قالب طرح چهارگروهی سالومون قرار داشت و در آن اثر بسته بندی و خاستگاه برند پنج محصول شهرستان (توت فرنگی، بادمجان، آلوزرد، گوجه فرنگی و فلفل قلمی) بر رفتار مشتریان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محصولات تولیدی استهبان خصوصا توت فرنگی و فلفل قلمی که در بسته بندی مناسبی قرار می گیرند فروش بالاتری را تجربه می نمایند و در مقایسه با سایر محصولات کشاورزی در منظر مشتریان متمایزتر هستند. یافته دیگر آن که در بحث خاستگاه برند محصولات توت فرنگی، فلفل قلمی و به ویژه بادمجان که با برند استهبان معرفی شده اند، در مقایسه با حالتی که بدون برند ارایه شوند، ترجیح بیش تری دارند.کلید واژگان: محصولات کشاورزی, بسته بندی, خاستگاه برند, ترجیحات مشتریThe importance of packaging and brand origin (place of production) on the sale of agricultural products is increasing ever day. Despite of the importance of this issue, because of the failure of many Iranian producers to package agricultural products and the lack of attention to the origin of the brands, especially in province-made agricultural products, these groups of producers have not been able to take the lead in local and even provincial and state markets. Due to this fact, the experimental study conducted to evaluate the effect of packaging and origin of agricultural products among Estahbanian consumers of agricultural products. This research fell into the field of experimental researches - Salomon four-group design- And investigated the effect of packaging and brand origin of five products of estahban city including (strawberries, eggplant, yellow Plum, tomatoes and Cubanelle Pepper) on consumer behavior. Findings indicate that the products of Estahban city especially strawberry and Cubanelle pepper in an appropriate package have higher sales compared to non-packaged ones. Other findings about the brand origin of strawberries, Cubanelle peppers and particularly eggplants showed that these branded products using "estahban label" are more preferred than others.Keywords: agricultural products, packaging, brand origin, customer preferences
-
در پژوهش کاربردی حاضر، با رویکرد پژوهش تجربی و در قالب اجرای طرح چهارگروهی سالومون، اثر ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی بر ترجیح برند پگاه بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتریان برند پگاه از میان کارکنان اداره های شهرستان استهبان استان فارس هستند که با روش تصادفی ساده 200 نفر از آن ها در چهار گروه انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه با روش ظاهری تایید شده است؛ درحالی که در سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بر اساس آزمون پنج گانه روش سالومون به طورکل مسئولیت پذیری اجتماعی برند (ترکیب ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی) بر ترجیح برند پگاه اثرگذار است. یافته دیگر نشان داد که از میان ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی، بعد اقتصادی در مقایسه با دو بعد دیگر تاثیر کمتری بر ترجیح برند پگاه دارد.کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی, بعد اقتصادی, بعد اجتماعی, بعد محیط زیستی, ترجیح برندAn applied-experimental study using Solomon four group design has investigated the effect of social responsibility on Pegah brand preferences. Statistical population encompasses all Pegah customers among governmental offices in Estahban city. Among the customers, 200 individuals are randomly selected and divided equally into four groups. Validity of the questionnaires is examined via face validity approach while reliability is tested using Cronbach's alpha. Findings obtained by 5-fold test methods of Salomon approach showed that brand social responsibility as a whole (encompassing economic, social and environmental dimensions) impacts on brand preferences. Other findings showed that among the dimensions of social responsibility, economic dimension compared to other two has less impact on brand preferences.Keywords: Social Responsibility, Economic Dimension, Social Dimension, Environment Dimension, Brand Preference
-
بسته بندی به عنوان یکی از مهم ترین اجزاء هر محصول، از کارکردهای فراوانی در متمایزسازی محصولات، ارتقاء سیمای برندها و فروش شرکت ها برخوردار است. با این وجود همیشه هدف بسته بندی، افزایش فروش نیست و گاه بسته بندی در مقام حامی حیات و بهزیستی بشر باید نقش یک پدر دلسوز را بازی نموده و مشتریان را از خرید محصولات مضری همچون دخانیات باز دارد. در ارتباط با این نوع از بسته بندی ها که در این مقاله از آن ها به عنوان بسته بندی بازدارنده یاد شده است، سیر رو به رشدی از قانون گذاری توسط کشورهای مختلف در سطح جهان دیده می شود. در این مقاله هدف آن است علاوه بر تشریح بسته بندی بازدارنده و ابعاد آن، چگونگی اثرگذاری این گونه بسته بندی ها بر فروخته نشدن محصولات دخانیاتی بررسی شود و علاوه بر بررسی تحولات قانونی این حوزه در جهان و ایران، پیشنهادهای کاربردی نیز ارایه شود.کلید واژگان: دخانیات, بسته بندی بازدارنده, قوانین بسته بندیPackaging as an important part of any product, has many different functions including product differentiation, brand image promotion and companies selling. However, Selling is not always the goal of packaging and sometimes packaging can act as a sympathetic father to save human life and well-being of people and prevent customers to buy harmful products such as tobacco. Regarding to this type of packaging which is alluded as prohibitive packaging in current paper, a growing trend of legislation by different countries is seen around the world. In this paper, the aim is to describe the prohibitive packaging and its dimensions and then we will investigate the impact of these packagings on prevention of tobacco selling. Finally we will be considering legal developments in this field in the world and Iran to recommend some practical suggestions.Keywords: Tobacco, Prohibitive Packaging, Packaging Laws
-
بررسی تاثیر ویژگی های دیداری و کارکردی بسته بندی بر خرید مواد غذایی
-
در این تحقیق که با رویکرد پویایی شناسی سیستمی به اجرا درآمده است، سعی گردیده است الگوی رفتاری هر یک از چهار بعد مدل آیدا با تاکید بر نقش عناصر ارتباطات یکپارچه بازاریابی بررسی گردد. داده های مورد نیاز جهت پیش بینی در ارتباط با یک کود ارگانیک تحت عنوان لیگنو اکتیویتر از پایگاه داده شرکت جهان کشت فلات سبز جمع آوری و با استفاده از نرم افزار ونسیم، تحلیل های سناریویی انجام گردیده است. یافته ها نشان می دهد که تا پایان 10 سال آینده در صورتی که شرکت درصد سرمایه گذاری خود را از بودجه بازاریابی برای هر یک از چهار عنصر روابط عمومی، تبلیغات، فروش شخصی و پیشبرد فروش به صورت (0/3، 0/3، 0/2 و 0/2) در نظر گیرد، تعداد مشتریان آن از نظر تعداد افراد جذب شده، ترغیب شده، با قصد خرید و وفادار به ترتیب (2572، 1276، 621، 402) می گردد. از طرفی تحلیل های سناریویی نشان می دهد که در صورتی که شرکت سهم بودجه بازاریابی از کل بودجه و خصوصا سهم بودجه ارتباطات یکپارچه بازاریابی از بودجه بازاریابی را افزایش دهد، این مسئله بر تعداد مشتریان در هر یک از 4 سطح خواهد افزود که این مسئله سیاست دوم را جذاب ترین سناریو شرکت خواهد ساخت. یافته دیگر آنکه سناریوی حفظ مشتریان قدیمی در برابر جذب مشتریان جدید اگرچه در طول 5 سال آینده، مشتریان وفادار بیشتر و مشتریان جدید کمتری تولید می کند اما این روند پس از 5 سال، علاوه بر مشتریان جدید کمتر، مشتریان وفادار کمتری نیز ایجاد خواهد کرد.کلید واژگان: ارتباطات یکپارچه بازاریابی, الگوی آیدا, رفتار مشتریان, رویکرد پویایی شناسی سیستمیIn this study using system dynamics approach we tried to forecast the behavioral pattern of each of the four dimensions of Aida model with an emphasis on the role of integrated marketing communication (IMC) elements. Required data to forecast the behaviors of variables are extracted from a database of jahan Kesht Company and using Vensim software we performed scenario based analysis. Findings showed that at the end of 10 years of predictions if company increase its budget on integrated marketing communication elements including public relation, advertising, personal selling and promotion (0.3, 0.3, 0.2, 0.2), the number of customers in terms of the number of people who are attracted, motivated, intended to buy and loyal, goes up to (2572,1276, 621, 402) respectively. In addition, scenario analysis showed that if marketing budget share of company's total budget and especially budget share of IMC of company's marketing budget will increase, the number of customers in each of the 4 levels would be increased and in consequence the second policy will be the most attractive one. Another finding of the scenario analysis revealed that the scenario of retaining old customers against attracting new customers, although during the next 5 years can lead to more loyal customers and less new customers, but after 6th year, it will result in less new customers and even less loyal customers.Keywords: Integrated Marketing Communication, AIDA Model, customer behavior, system dynamics approach
-
فضای کسب و کار امروز، مسئولیت پذیری اجتماعی را از برندها طلب می کند. برندهای خیرخواه برآمده از این تفکر هستند. آن ها می کوشند ضمن پاسخ گویی به خواسته ها ی ذینفعان و ایفای نقشی موثر نسبت به بخش ها ی آسیب خورده اجتماع، نگرش آن ها را به سمت خرید بیش تر سوق دهند. بر این اساس، هدف از این مقاله بررسی اثر آن دسته از برانگیزاننده ها ی خرید خیرخواهانه است که بر نگرش و قصد خرید برندهای خیرخواه از جانب مشتریان موثر می باشد. با توجه به این هدف، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی/پیمایشی و با کمک پرسشنامه ای پژوهشگرساخته که روایی (سازه و محتوایی) و پایایی (کرونباخ 5/83% و دو نیم کردن 77%) آن به اثبات رسیده است، روابط میان متغیرهای پژوهش را بررسی می نماید. نتایج نشان می دهد که برانگیزاننده ها در کل با تاثیرگذاری بر نگرش مشتری به برندخیرخواه، بر قصد خرید برندهای خیرخواه از جانب مشتریان موثرند. با این همه از میان برانگیزاننده ها ی سه گانه شامل درونی، اجتماعی و شرکتی، تنها برانگیزاننده ی شرکتی بوده است که توانسته است با تاثیر گذاری بر نگرش مشتری به برند خیرخواه، بر قصد خرید مشتریان نسبت به این گونه برندها موثر باشد. از سوی دیگر، تنها تناسب اقدامات خیرخواهانه توانسته است رابطه میان نگرش به برند خیرخواه و قصد خرید آن را تعدیل نمایدکلید واژگان: برند خیرخواه, برانگیزاننده های خرید خیرخواهانه, نگرش به برند, قصد خرید برندAbstract: Today business climate requires brands to be socially responsible. Cause-related brands have risen from this thinking. They attempt to respond to stakeholders expectations and contribute to injured parts of society, meanwhile try to direct customer's attitude towards buying more. In this regard, the main purpose of the research is to study some motives of cause-related buying which affect customer attitude and purchase intention towards cause-related brands. This descriptive/ survey research examines the relationships among research variables by employing a researcher-made questionnaire, whose validity (construct and content)and reliability(Cronbach: 83/5% and split half: 77%) have been verified. Results show that motives can affect attitude towards cause-related brands and subsequently may influence purchase intention. However, among three motives, just company-based motives have influenced attitude and purchase intention of cause-related brands. On the other hand, cause-related fit was the only factor that could moderate the relation between cause-related brand attitude and its purchasingKeywords: Cause-related brand, Cause-related buying motives, Brand attitude, Brand purchase intention
-
هدف این تحقیق بررسی اثر مسئولیت پذیری اجتماعی درک شده بر شهرت برند، هویت یابی مشتری از برند و قصد خرید برند است. این پژوهش کاربردی از نظر روش گردآوری ماهیت توصیفی پیمایشی دارد. جامعه آماری آن شامل کلیه مشتریان شرکت گلستان در شهر شیراز است که از این جامعه به روش نمونه گیری غیرتصادفی، 384 نفر انتخاب شدند. داده های این پژوهش از طریق ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. روایی پرسشنامه به روش محتوایی ظاهری/ محتوایی و روایی سازه و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ (78 درصد) و روش دو نیم کردن (70 درصد) به تایید رسیده است. یافته ها نشان می دهد مسئولیت پذیری اجتماعی درک شده بر شهرت برند و هویت یابی مشتری از برند تاثیر می گذارد. از سوی دیگر، ارتباط میان مسئولیت پذیری اجتماعی درک شده و قصد خرید برند تنها از طریق هویت یابی مشتری از برند امکان پذیر است. یافته دیگر اینکه مولفه قیمت در رابطه میان هویت یابی مشتری از برند و قصد خرید برند، نقش تعدیل گری دارد.کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی ادراکی, شهرت برند, هویت یابی مشتری از برند, قصد خریدCurrent study has investigated the effects of perceived social responsibility on brand reputation, brand identification and purchase intention. This applied research falls into the category of descriptive / survey ones. All Golestan brand customers in Shiraz city are considered as statistical population. Among the population, using non-probability sampling method, 384 individuals selected. Validity of Questionnaire confirmed using two approaches including face and content approaches. Questionnaire reliability also tested with Cronbach's alpha (78%) and split half (70%) approaches. Results show that perceived social responsibility could effect on brand reputation and brand identification. On the other hand, the relationship between perceived social responsibility and intention to buy the brand is possible only through brand identification. Another finding revealed that price could moderate the relationship between brand identification and purchase intention.Keywords: perceived social responsibility, brand reputation, brand identification, Purchase intention
-
در این تحقیق نظرات استادان و شاغلان صنعت برق درباره اهمیت ارائه برخی دروس مربوط به حوزه حقوق، مدیریت، ارتباطات و حسابداری برای دانشجویان رشته مهندسی برق بررسی شده است. این تحقیق از نظر هدف تحقیقی کاربردی و از نظر روش تحقیقی توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری استادان رشته برق دانشگاه شیراز و شاغلان صنعت برق در شرکت برق منطقه ای استان فارس است. نمونه برای جامعه آماری تمام استادان به روش سرشماری و برای شاغلان به میزان 69 نفر به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شد که روایی آن به روش ظاهری محتوایی و پایایی آن به دو روش آلفای کرونباخ و روش دونیم کردن تایید شد. در تحلیل داده ها نیز از آزمونهای کولوموگروف اسمیرنوف، دوجمله ای، آزمون T و فریدمن استفاده شده است. یافته های آماری نشان می دهد از نظر استادان دروس مرتبط با حسابداری و نامه نگاری اداری از اهمیت متوسطی برخوردار بوده و سایر دروس از جمله گزارش دهی فنی، حقوق، روابط با کارفرما، مدیریت، مالکیت معنوی، محیط زیست و انرژی از اهمیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که از نظر شاغلان در صنعت، دروس حقوقی و حسابداری اهمیتی متوسط و سایر دروس اهمیتی بالا دارند. یافته دیگر آن است که درباره دروس حقوقی و مالکیت معنوی، نظرات استادان و شاغلان متفاوت است و استادان اهمیت بالاتری برای این دروس قائل شده اند.کلید واژگان: آموزش عالی, مهندسی برق, آموزش مهندسی برق, دروس مکمل مهندسی برقThis study probed into the opinions of teachers and electrical engineers (working at electric industry) on the importance of providing some courses of law, administration, communications and accounting for electrical engineering students. This applied study fell into the category of descriptive/survey research. Statistical population consisted of all teachers of Electrical Engineering Faculty at Shiraz University and all electrical engineers of Fars Regional Electric Company. Sixty-nine engineers are selected as a sample while all teachers (16 teachers) answered the questions. To collect the data, a questionnaire is designed and distributed. Questionnaire validity is tested by face/content approach while its reliability is confirmed by Cronbach's alpha and split-half methods. To analyze the data, some methods including Kolmogorov/Smirnov, binomial, t-test and Friedman are performed. Findings showed that from the viewpoint of teachers, accounting, correspondence courses are of moderate importance, and other courses including technical reporting, law, employer relations, management, intellectual property, environment and energy are very important. Despite this fact, electrical engineers believed that legal and accounting courses are less important than other courses. Furthermore, teachers opposite to electrical engineers, put the legal and intellectual property courses in a higher level of importance.Keywords: Higher education, electrical engineering, electrical engineering training, electrical engineering complementary courses
-
این مقاله حاصل طرحی تحقیقاتی از نوع کاربردی است که در سال 1393 با هدف ارتقای فرهنگ سازمانی در یک شرکت صنعتی به اجرا درآمده است. این پژوهش، برای شناسایی ویژگی های فرهنگی موجود و مطلوب بر مبنای مدل موجودی فرهنگ سازمانی و ارزیابی وضعیت عوامل اثرگذار بر فرهنگ سازمانی در شرکت مذکور، نوعی مطالعه موردی را به کار گرفته است. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران و کارکنان شرکت بودند که به تناسب هریک از گام های تحقیق (مراحل مختلف مدل موجودی فرهنگ سازمانی) نمونه هایی به روش تصادفی ساده از آن استخراج و نظرات آنها عمدتا از طریق ابزار پرسشنامه (با روایی و پایایی تایید شده) سنجیده شد. یافته ها نشان دهنده حاکمیت ویژگی هایی بود که بر مبنای مدل مورد اشاره، تناسب زیادی با فرهنگ تهاجمی داشت و ویژگی های فرهنگ سازنده، در سطح نسبتا ضعیفی قرار داشت. تحلیل شکاف فرهنگی نیز نشان دهنده آن بود که بیشترین شکاف فرهنگی (فاصله بین فرهنگ موجود و مطلوب) در گونه فرهنگ سازنده دیده می شود. در تحلیل وضعیت عوامل علی اثرگذار بر فرهنگ سازمانی شرکت نیز یافته های تحقیق بیانگر آن بود که از میان عوامل علی موثر بر فرهنگ سازمان، 3عامل سامانه ها، مهارت ها و ساختار در سطح مناسبی قرار نداشته اند. بر مبنای این یافته ها و با توجه به آسیب شناسی فرهنگی در شرکت که با هدف کاهش شکاف فرهنگی و ارتقای ویژگی های فرهنگ سازنده صورت گرفت، برنامه بهبود مشتمل بر تعدادی طرح پژوهشی و اقدام اجرایی در یک دوره زمانی 4 ساله تعریف شد.کلید واژگان: مدیریت فرهنگ سازمانی, موجودی فرهنگ سازمانی, فرهنگ سازنده, فرهنگ انفعالی, فرهنگ تهاجمی
-
تغییر مداوم نیازهای مشتریان و افزایش شدت رقابت درون صنعت، شرکتها را ملزم نموده است که به تعریف مشخصی از نیازهای مشتریان خود و طبقه بندی آنها جهت برنامه ریزی و انجام اقدامات رضایت بخش دست یابند. صنعت ورزش نیز از این امر مستثنی نیست و به سبب نقشی که ورزش در سلامت فکری و جسمی جامعه دارد، شناسایی و طبقه بندی نیازهای مشتریان می تواند علاوه بر ایجاد تمایز برای باشگاه ها، به جذب گسترده تر مشتریان و سلامتی بیشتر آنها کمک نماید. بر این اساس به منظور شناسایی و طبقه بندی نیازهای مشتریان، داده های این مطالعه در باشگاه ورزشی نرجس شیراز و به کمک ابزار پرسشنامه خودساخته از 280 نمونه جمع آوری گردید. در تحلیل روایی ابزار گردآوری تحقیق از روش روایی محتوایی و در سنجش پایایی، ضریب آلفای کرونباخ معادل (78%) و روش دو نیم کردن (71%) محاسبه شد. در تحلیل داده ها علاوه بر آزمونهای آماری خاصی همچون آزمون فردیمن، من ویتنی و کراسکال والیس، از دو روش شاخص از مجموعه روش های تحلیلی مدل کانو شامل روش بیشترین فراوانی و روش تحلیل و اولویت بندی ویژگی ها براساس روش بهترین و بدترین درجه استفاده شده است. براساس یافته های حاصل، نیازها در چهار طبقه بندی قرار گرفتند و بیشترین تاثیر بر افزایش رضایتمندی به نیاز نزدیکی باشگاه به محل سکونت مشتری تعلق گرفت. از سوی دیگر مشخص گردید نظرات مشتریان با بوم شناختی مختلف در مورد اهمیت هر یک از نیازها با یکدیگر متفاوت است.کلید واژگان: نیازهای مشتریان, طبقه بندی نیازها, مدل کانو, باشگاه ورزشیConstant changes in customer needs and the increase of competition in industry lead companies to have a distinct definition of their customer needs and categorize them to plan and undertake satisfactory activities. Sport industry cannot be an exception and because of its main role in mental and physical health of society, this identification and subsequently categorization of customer needs can differentiate the clubs and may attract more customers and consequently lead to more healthy individuals. Based on this issue and in order to identify and categorize customer needs, a set of data is gathered in sport club of Narjes Shiraz using researcher made questionnaire among 280 customers. To test the validity of questionnaire, face approach is applied. Reliability test consists of two approaches including alpha cronbach (78%) and split half approach (71%). Data analysis is performed through three approaches including freedman test, Mann Whitney and kruskal Wallis tests. In addition, two distinct approaches of Kano model including maximum frequency and best and worst attributes are implemented. Based on findings, customer needs fall into four categories and the highest effect on customer satisfaction belongs to club availability for customer. On the other hand, there are differences among customers with different demography towards needs importanceKeywords: customer needs, need categorization, kano model, sport club
-
پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی/ پیمایشی و با هدفی کاربردی به بررسی عواملی که می تواند بر انتخاب نشان های سیاسی از جانب رای دهندگان موثر باشد، پرداخته است. 560 پرسشنامه در میان کسانی که تصمیم داشته اند در انتخابات ریاست جمهوری 1392 شرکت کنند در سه شهر تهران، شیراز و رشت توزیع گردید. در سنجش روایی پرسشنامه از روش روایی ظاهری/ محتوایی و برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ (79%) استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین عوامل موثر در انتخاب برند سیاسی رییس جمهور، شامل ویژگی هایی همچون قانون مداری، مشورت پذیری، نقدپذیری، سخنرانی در میان اقشار مختلف جامعه و برگزاری جلسه رودررو با مردم می گردد. همچنین نتایج نشان داد که از نظر بزرگ ترین خوشه رای دهندگان عواملی مانند درک نیاز مردم، تخصص کاری و قدرت بیان و توانایی در سخنرانی دارای بیشترین اهمیت و ویژگی هایی همچون ظاهر نامزد (پوشش، چهره و فیزیک بدنی)، حزب یا گروهی که نامزد به آن تعلق دارد و دارا بودن شعار یا نماد متمایز از سایر نامزدها کم ترین اهمیت را در انتخاب رییس جمهور داشته است.کلید واژگان: بازاریابی سیاسی, نشان شخصی, نشان سیاسی, انتخابات ریاست جمهوریAs an applied study, the current survey has investigated the factors influencing political brand choice by voters. 560 questionnaires were distributed among those who had decided to attend in 11th Iranian presidential election in three large cities including Tehran, Shiraz and Rasht. Face validity approach was used to test the validity. For testing the reliability of the questionnaires, Alpha Cronbach (79%) was applied. Findings showed that the most important factor influencing the choice of president brand possesses some characteristics including law-abiding, acceptance of criticism, seeking consultancy, and speech in public and holding some face to face meetings with people. Also other findings revealed that in the view point of the largest cluster of voters, variables such as well understanding of people needs, expertise, power of utterance and the ability to speech has the highest importance and attributes like as candidate appearance (cloths, face and body physics), candidate party and having a distinctive symbol or slogan has the lowest importance in choosing president brand.Keywords: political marketing, personal brand, political brand, president election
-
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر هویت سازی برند بر اقدام های ضدبرند از جانب مشتری با میانجی گری عشق به برند و حسادت به برند است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تمام مشتریان برند پوشاک بنتون در شهر شیراز است که از این تعداد با روش نمونه گیری غیرتصادفی و با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران برای جامعه نامعلوم، 384 نفر انتخاب شدند. روایی پرسشنامه به روش محتوایی و تحلیل عاملی- تاییدی و پایایی آن به روش کرونباخ (85 درصد) تایید شد. یافته ها نشان داد هویت سازی برند بر عشق به برند و حسادت به برند موثر است و عشق به برند می تواند بر حسادت به برند اثر بگذارد. نکته دیگر آنکه عشق به برند برخلاف حسادت به برند نتوانست بر اقدام های ضدبرند از جانب مشتری موثر باشد. در تحلیل نقش میانجی گری متغیرها نیز یافته ها نشان داد متغیر عشق به برند توانسته است رابطه میان هویت سازی برند و حسادت مشتری به برند را به صورت ناقص میانجی گری کند.کلید واژگان: اقدام های ضد برند از جانب مشتری, حسادت به برند, عشق به برند, هویت سازی برندThe main purpose of this study is to investigate the effect of identity made by a brand for customrers on their anti-brand activities through brand love and brand jealousy. present study falls into the category of applied studies and methodologically is a descriptive / survey research. statistical population consists of all Benetton customers who buy at benetton store in shriaz city, of which 384 customers (estimated by cochran formula) are selected using non probability sampling method. questionnaire validity is tested by two approaches including face validity and confirmatory factor analysis and its reliability is examined using alpha cronbach (%85). Findings reveal that, identity made by a brand can affect brand love and brand jealousy while brand love can influence brand jealousy. Another finding show that brand love unlike to brand jealousy has not influenced anti-brand activism. Analysing the mediating role of variables also shows that brand love has mediated but not fully- the relationship between customer identification with brand and brand jealousy.Keywords: Customer identification with brand, brand love, brand jealousy, anti, brand activities
-
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر بر قصد برندگریزی مشتری با میانجی گری نگرش مشتریان به برندگریزی است؛ به این منظور، 268 نفر از شهروندان شهر رشت انتخاب شدند؛ در ادامه از طریق پرسشنامه ای پزوهشگرساخته که روایی آن به دو روش تحلیل عاملی تاییدی و محتوایی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ (87 درصد) تآیید شده بود، آراء مشتریان جمع آوری شد. یافته ها حاکی از آن بود که نقش میانجی گر نگرش به برندگریزی میان عوامل کنش گری منفی اجتماعی و ریسک ادراکی از مصرف برند با قصد برندگریزی مشتری تائید شد. نتایج نشان می دهد، وجود مشتریان ناراضی که در قالب یک جامعه ضدبرند به کنش گری منفی بپردازند و از طرفی برداشت مشتری از ریسک هایی که در قبال مصرف برند باید تجربه کند، ازجمله مهم ترین عوامل موثر بر برندگریزی مشتریان نسبت به برندهای چینی است.The main purpose of this survey is to investigate the factors influencing brand avoidance intention through customer attitude towards brand avoidance. Among Rasht citizens 268 individuals who have had an experience of avoiding Chinese brands were selected. A researcher made questionnaire (its validity is tested by two approaches including face validity and confirmatory factor analysis and its reliability is examined using alpha cronbach (87%)) is distributed among samples. Findings reveal that customers attitude towards brand avoidance has mediated the relationship between perceived risk of using brand and brand avoidance intention and it has played a role of mediator variable between anti brand activism and brand avoidance intention. Consequently, two most important factors that affect customer brand avoidance would be the anti-brand activism shown by unsatisfied customer and his/ her perceived risk of using brand.Keywords: Factors Influencing Brand Avoidance, Attitude towards Brand Avoidance, Brand Avoidance Intention, Chinese Brand
-
زیبایی شناسی در بسته بندی با تحلیلی بر ابعاد و پیامدهای آن
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.