سیدعلی نقی کاظمی
-
سابقه و هدف
درد مزمن و یا راجعه شکم به صورت سه دوره درد شکمی که حداقل برای 3 ماه متوالی اتفاق بیفتد و به اندازه ای شدید باشد که بتواند در عملکرد طبیعی کودک تاثیر سوء بگذارد، تعریف می شود. وجود درد شکم می تواند یک شکایت چالش برانگیز برای بسیاری از متخصصین باشد، زیرا در عین حال که می تواند بیانگر یک یافته کاملا خوش خیم باشد، ممکن است بر وجود یک پاتولوژی حاد و بدخیم نیز دلالت کند. مهم ترین اقدام پزشک معالج در این مرحله تشخیص ارگانیک و یا عملکردی بودن بیماری می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عملکرد تشخیصی آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی در تشخیص علل ارگانیک درد مزمن شکم در کودکان و بررسی ارتباط علایم بالینی با یافته های پاتولوژیک آندوسکوپی در کودکان 3 تا 12 سال مبتلا به درد مزمن شکمی انجام شده است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر به صورت یک مطالعه مقطعی بر روی 100 کودک مبتلا به درد مزمن شکم بدون علت پاتولوژیک، که به کلینیک کودکان بیمارستان آیت الله موسوی زنجان مراجعه کرده بودند، انجام شد. در ابتدا پس از شرح حال اولیه وبررسی علایم بالینی بیمار، آزمایشات تشخیصی و پاراکلینیکی جهت تعیین علت درد مزمن شکم صورت گرفت. درصورت تشخیص علت درد با استفاده از بررسی های کلینیکی و پاراکلینیکی، بیمار از مطالعه خارج و درمان متناسب با تشخیص برای وی انجام شد. سپس کودکانی که علت مشخصی برای درد شکم آن ها یافت نشد جهت انجام آندوسکوپی به پزشک فوق تخصص گوارش اطفال ارجاع داده شدند. پس از بررسی و مشاهده کامل دستگاه گوارش فوقانی یک نمونه پاتولوژی نیز برای تمام بیماران تهیه شد. یافته های آندوسکوپی، پاتولوژی، دموگرافیک و بالینی برای تمام بیماران ثبت شد. داده ها در نهایت توسط نرم افزار 26SPSS با استفاده از تست های آماری کای دو، تست دقیق فیشر، تی تست و من-ویتنی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.
یافته هادر این مطالعه، میانگین و انحراف معیار سنی کودکان 2/66±8 سال بود. 63 درصد از آن ها دختر و 75 درصد ساکن شهر زنجان بودند. شایع ترین شکایت در کودکان بعد از درد شکم، استفراغ (19 درصد) و تهوع (14 درصد) و عدم پاسخ به درمان سرپایی (8 درصد) بود. شایع ترین علایم همراه با درد مزمن شکمی به ترتیب استفراغ (32 درصد)، پوسیدگی دندان (27 درصد) و یبوست (22 درصد) بود. یافته های آندوسکوپی تنها در دو بیمار مبتلا به درد شکم نرمال بود و در 98 درصد حداقل یک ضایعه ارگانیک وجود داشت. شایع ترین یافته ها در بررسی پاتولوژی به ترتیب ریفلاکس معدوی- مروی (GERD I) با 48 درصد فتق هیاتال لغزشی (Small sliding hiatal hernia) با 37 درصد و GERD II (24 درصد) بودند.
استنتاجنتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اغلب دردهای مزمن شکمی در کودکان منشا ارگانیک دارد و بهتر است بررسی های تکمیلی جهت یافتن علت درد صورت گیرد. شایع ترین یافته پاتولوژیک در این کودکان GERD I, IIو فتق هیاتال لغزشی بود. تظاهرات بالینی بیماری، تنوع علایم بالینی، یافته های پاراکلینیکی، تست های اولیه و نتایج بیوپسی مخاطی می تواند در تشخیص علت درد مزمن کمک کننده باشد، لذا با یافتن علت درد می توان اقدامات موثر جهت کنترل درد این کودکان انجام داد.
کلید واژگان: درد مزمن شکمی, آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی, کودکان, GERD I, II, فتق هیاتال لغزشی, ایرانBackground and purposeChronic abdominal pain or recurrent abdominal pain is defined as abdominal pain that occurs in at least three episodes, lasting for a minimum of three consecutive months, and is severe enough to adversely affect the child's normal functioning. Abdominal pain can be a challenging complaint for many specialists because, at the same time, it can indicate a completely benign finding, it can also indicate the presence of an acute and malignant pathology. At this stage, the most important action of the treating physician is to diagnose the disease as organic or functional. The present study was conducted to evaluate the diagnostic performance of upper gastrointestinal endoscopy in diagnosing organic causes of chronic abdominal pain in children and investigating the correlation between clinical symptoms and pathological findings of endoscopy in children aged 3 to 12 years with chronic abdominal pain.
Materials and methodsThe present study was conducted as a cross-sectional study on 100 children with chronic abdominal pain without pathological cause who visited the pediatric clinic of Ayatollah Mousavi Hospital in Zanjan, from April to December 2021. At first, after taking the initial history and examining the clinical symptoms of the patient, diagnostic and paraclinical tests were performed to determine the cause of chronic abdominal pain. If the cause of the pain was diagnosed using clinical and paraclinical examinations, the patient was excluded from the study and treated accordingly. Then, the children who could not find a specific cause for their pain were referred to a pediatric gastroenterology specialist for endoscopy. After a complete examination and observation of the upper gastrointestinal tract, a pathology sample was also prepared for all patients, and endoscopic, pathological, demographic, and clinical findings were recorded for all patients. Finally, the data was statistically analyzed by SPSS version 26 software using Chi-2 statistical tests, Fisher's exact test, t-test, and Mann-Whitney.
ResultsThe mean ± standard deviation of the children's age was 8±2.66 years. 63% of the children were girls and 37% were boys. The most common complaints in children after abdominal pain were vomiting (19%) nausea (14%) and non-response to outpatient treatment (8%). The most common accompanying symptoms besides abdominal pain included nausea, vomiting, tooth decay, and constipation. Endoscopic findings were normal in only two patients with abdominal pain, and in 98% there was at least one organic lesion. The most common findings in pathology examination were GERD I at 48%, Small sliding hiatal hernia at 37%, and GERD II at 24% respectively.
ConclusionOur findings indicated that most cases of chronic abdominal pain in children had an organic origin, and it was better to conduct further investigations to identify the cause of the pain. The most common pathological findings in these children were GERD I, II, and sliding hiatal hernia. Clinical manifestations of the disease, diverse clinical symptoms, paraclinical findings, initial tests, and mucosal biopsy results can help diagnose the cause of chronic pain. By finding the cause of the pain, effective actions can be taken to control the pain of these children
Keywords: upper gastrointestinal endoscopy, chronic abdominal pain, GERD I, II, sliding hiatal hernia, Iran -
مقدمهبیماری سیاه سرفه باوجود واکسیناسیون گسترده هنوز در جهان نسبتا شایع است. شیوع این بیماری در مناطق مختلف جهان متفاوت گزارش شده است، هدف از این مطالعه، بررسی یافته های بالینی واپیدمیولوژیک ومقایسه آن با نتایج کشت نازوفارنکس بیماران مشکوک به سیاه سرفه استان زنجان می باشد.
روش تحقیق: دراین مطالعه توصیفی مقطعی (Cross-Sectional) پرونده های تمامی بیمارانی که در طی 4 سال اخیر (1393-1390) با شک به سیاه سرفه به مرکز بهداشت استان زنجان ارجاع داده شده بودند،مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد لزوم پرسشنامه از پرونده هااستخراج گردید. داده هابا نرم افزار آماری spss v16، با استفاده ازجدول توزیع فراوانی و رسم نمودار و آزمون آماری chi-square، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هااز 243 بیمار مورد بررسی ، در17بیمار (7 %) نتیجه کشت نازوفارنکس مثبت بود. 8 نفرشان مذکر و9 نفر مونث بودند. بیشترین تعداد موارد در فصل زمستان (9 مورد) بود. سرفه درهمه موارد ولی استفراغ به دنبال سرفه در 15 بیمار وجود داشت. از 17 بیمار کشت مثبت، 11 نفر درسن قبل از تکمیل سه دوز واکسن (زیر سن 6 ماه) قرار داشتند.
بحث ونتیجه گیریدر این مطالعه میزان کشت مثبت نازوفارنکس با اغلب مطالعات کشوری مشابه بوده ولی در مقایسه بامطالعات دیگر کشورها کمتر بود.کلید واژگان: سیاه سرفه, کشت مثبت نازوفارنکس, زنجانIntroductionDespite frequent vaccination, Pertussis is still relatively common in the world. The prevalence of this disease has been reported differently in different parts of the world. The aim of this study was to investigate clinical and pediatric findings and compare them with the results of nasopharyngeal culture in suspected Pertussis patients in Zanjan province.Materials and MethodsIn this cross-sectional study, records of all patients referred to Zanjan health center during 2011-2015 with suspected Pertussis were evaluated. Data were collected from questionnaires and analyzed by SPSS v16 software using frequency distribution, chi-square and chi-square test.
Findings: Of the 243 patients examined, 17 (7%) patients were positive for nasopharyngeal culture. Eight of them were male and 9 were females. The highest number of cases was in winter (9 cases). We found cough in all cases and post coughing vomiting in 15 cases . Of the 17 positive cultured patients, 11 patients were below 6 months (before completing three doses of vaccine).
Discussion &ConclusionIn this study, the positive nasopharyngeal culture was similar to most of the national’s studies but was less than that of other countries.Keywords: Pertussis, positive culture of nasopharynx, Zanjan -
زمینه وهدفامروزه میزان مجلات معتبر علمی رایگان در حوزه پزشکی زیاد است، اما این که پژوهشگران کشور ما این گونه مجلات را چگونه می شناسند، مشخص نیست. هدف این پژوهش بررسی میزان شناخت اعضای محترم هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان از مجلات الکترونیکی رایگان است.روش بررسیاین مطالعه ی توصیفی مقطعی است. اطلاعات مورد نیاز به وسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته که پایایی و روایی آن در یک بررسی پایلوت تعیین شد، جمع اوری گردید. از 189 عضو هیات علمی این دانشگاه 95 پاسخ اخذ گردیده و داده ها با استفاده از جداول فراوانی و محاسبه میانگین و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها7 /34 درصد از اعضای محترم هیات علمی این پژوهش با مجلات الکترونیکی رایگان آشنا بودند. اغلب اعضا در مورد بالا بودن اعتبار پژوهشی این منابع، مناسب بودن داوری مقالات این منابع، داشتن حق مالکیت معنوی کامل برای نویسنده، تامین اعتبار مالی این منابع و نیاز ویا عدم نیاز به مهارت جهت استفاده از این منابع بی نظر هستند. اغلب معتقدند که منابع اطلاعاتی الکترونیکی رایگان اعتبار استنادی دارند. درمجلات با ضریب تاثیر بالا به صورت گسترده چاپ می شوند. زودتر چاپ می شوند و دسترسی به آن ها آسان است. اغلب اعضای آشنا با مجلات الکترونیکی رایگان معتقدند عمده مزیت این مجلات به ترتیب سهولت دسترسی به آن ها و بعد رایگان بودن آن هاست.
نتیجه گیریاغلب اعضای محترم هیات علمی این پژوهش در مورد مجلات الکترونیکی رایگان اطلاعات کافی ندارند. پیشنهاد می گردد در مورد شناساندن این نوع مجلات اطلاع رسانی کافی به عمل آید.
کلید واژگان: اعضاء هیات علمی, دانشگاه علوم پزشکی زنجان, مجلات الکترونیکی رایگانBackground And ObjectiveThere are many accredited free open access journals in medical subjects. We do not know how much researchers in this country are aware of them. The aim of this study is to learn about the knowledge of faculty members of Zanjan University of Medical Science about such journals.Materials And MethodsThis is a descriptive cross- sectional study. The questionnaires were made after a pilot study to check the validity of the questions. Of 189 faculty members 95 filled out the questionnaires. Data were analyzed using the Chi-Square testes. The frequencies and the means were also calculated.Results34. 7% of the participants were familiar with free open access journals، but most of them were unaware of the following points: validity of articles، suitability of reviewers، copyright declaration، and financial resources. However، most faculty members believed that free electronic information sources provide the opportunity for high citation. There are high impact factor journals which are widely available and publish articles earlier than others. Most of the participants believed that two important benefits of e-journals are easy accessibility and being free of charge.ConclusionMost participants of our study were not fully familiar with free open access journals. It is recommended that faculty members be made more aware of such journals.Keywords: Faculty members, Zanjan University of Medical Science, free access journals -
زمینه و هدفمصرف متناوب بنزودیازپین ها در پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب توصیه می شود. پژوهش حاضر جهت مقایسه ی تاثیر نیترازپام متناوب در مقایسه با دیازپام در پیشگیری از عود تشنج ناشی از تب انجام گرفت.روش بررسیاین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی کودکانی که از نظر نورولوژیک سالم ولی دچار تشنج ناشی از تب شده و مابین سنین 6 ماه تا 3 سال بودند و نیز سابقه ی استفاده از داروهای ضد تشنج یا سابقه ی صرع در افراد فامیل نداشتند، انجام گرفت. به بیماران به صورت اتفاقی نیترازپام (36 مورد) و دیازپام (37 مورد) در هنگام بروز تب تجویز گردید و توصیه شد که دارو به مدت 48 ساعت از شروع تب ادامه یابد. کلیه ی بیماران از زمان شروع تشنج به مدت 9 ماه پی گیری شدند.نتایجعود تشنج در 4 بیمار گروه دیازپام (8/10 درصد) اتفاق افتاد. در گروه نیترازپام عود تشنج ملاحظه نگردید. متغیرهای سن، جنس، وزن، قد، درجه ی تب در زمان وقوع تشنج، طول مدت تشنج و میزان هموگلوبین در دو گروه تفاوت آماری معنی دار نداشته اند. همچنین این متغیرها تفاوت آماری معناداری در بین عودکرده ها با عودنکرده ها نداشتند.نتیجه گیریدرمان پیش گیری متناوب با نیترازپام در مقایسه با دیازپام به نظر می رسد دارای ارجحیت بالینی باشد. برای کسب نتایج دقیق تر بالینی و آماری مطالعات بیشتری با حجم نمونه بالاتر توصیه می شود.
کلید واژگان: واژه تب و تشنج, پروفیلاکسی متناوب, نیترازپام, دیازپامBackground And ObjectiveBenzodiazepines are used for prophylaxis of febrile seizures. This study compares the effectiveness of intermittent Nitrazepam versus Diazepam therapy in preventing the recurrence of febrile seizures.Materials And MethodsThis prospective randomized controlled trial was performed on neurologically normal children aged from 6 months to 3 years with a history of febrile seizures without history of prescribed antiepileptic drugs and family history of epilepsy. The patients were randomly prescribed oral nitrazepam (36 cases) or diazepam (37 cases) at the beginning of febrile disease. They were advised to use the medication within the first 48 hours of the onset of fever. All patients were followed for 9 months since the last seizure.ResultsRecurrence of seizures occurred in 4 (10. 8 %) patients of diazepam group، but it was not observed in any patients of the nitrazepam group. Age، sex، weight، height، grade of fever at the beginning of febrile seizure، seizure duration and hemoglobin level did not reveal a significant difference between the two groups of patients، and likewise، these variables did not show any statistically significant difference among patients with or without recurrence.ConclusionIntermittent nitrazepam therapy for febrile seizure seems clinically advantageous in comparison to diazepam. To obtain more precise clinical and statistical results، further research is recommended.Keywords: Febrile seizure, Intermittent prophylaxis, Nitrazepam, Diazepam -
زمینه و هدف
ویتامین د ناکافی (کمبود و عدم کفایت) در بعضی از مطالعات به عنوان یکی از عوامل مهم در ایجاد عفونت حاد سیستم تنفسی کودکان گزارش شده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان کمبود ویتامین د در عفونت حاد سیستم تنفسی تحتانی در کودکان طراحی گردیده است.
روش بررسیاین مطالعه مورد شاهدی بر روی 82 بیمار در دو گروه مورد و شاهد دو ماه تا شصت ماهه ی بستری در بیمارستان آیت الله موسوی زنجان با عفونت حاد سیستم تنفسی تحتانی در گروه مورد و بدون آن در گروه شاهد انجام شد. دو گروه از نظر سن وجنس با هم همسان بودند. سطح سرمی ویتامین د به روش الیزا در دو گروه اندازه گیری شد.
یافته هامیانگین سطح سرمی ویتامین د در گروه مورد 87/79 نانو مول در لیتر و در گروه شاهد 35/67 نانو مول در لیتر بود که از نظر آماری این تفاوت معنی دار نبود 12 کودک کمبود ویتامین د داشتند. در 36 کودک عدم کفایت و در 34 کودک کفایت ویتامین د دیده شد که از این نظر نیز تفاوتی بین گروه مورد و شاهد دیده نشد.
نتیجه گیریدر این مطالعه با وجود شیوع بالای ویتامین د ناکافی (کمبود و عدم کفایت) در کودکان ارتباط معناداری بین سطح سرمی ویتامین د در گروه کنترل و گروه شاهد دیده نشد.
کلید واژگان: کمبود ویتامین د, عفونت حاد دستگاه تنفسی, کودکانBackground And ObjectiveInadequate vitamin D (insufficiency and deficiency) has been reported as one of the most important factors that might contribute to the increased occurrence of pediatric LRTI. This study was carried out to find the rate of vitamin D deficiency in children with acute lower respiratory infections.
Materials And MethodsThis case- control study was implemented on 2 to 60- month- old children diagnosed with LRI (Lower Respiratory Infection) or without LRI admitted to the pediatric ward of Mousavi Hospital in Zanjan. Both groups were similar in age and gender. Serum 25 (OH) D levels were determined by direct enzyme-linked immunosorbent assay. Data were analyzed with version 16 of SPSS.
ResultsThe mean vitamin D level for the entire LRI group was79/87 mmol/l and 67/35mmol/l for the control group. There was not any significant difference between the two groups. 12 patients had vitamin D deficiency. 36 had insufficient and 34 had sufficient vitamin D levels. Regarding these findings، there was not any significant difference between the case and control groups too.
ConclusionIn this study no relationship was observed between vitamin D level and LRI in case and control groups despite high levels of inadequate vitamin D (insufficiency and deficiency) in both groups.
Keywords: Acute lower respiratory infection, Vitamin D deficiency, Pediatric -
زمینه و هدف
رزیستین، آدیپوکین جدیدی است که احتمالا در مقاومت به انسولین نقش ایفا می کند. در این مطالعه بر آن شدیم تا ارتباط این هورمون های متابولیکی را با هم و با اندکس های رشدی نوزادان بررسی کنیم.
روش بررسیدر این مطالعه 80 نوزاد و مادر آن ها وارد مطالعه شدند. اندکس های رشدی، درصد چربی، اندکس مقاومت انسولین (HOMA-IR) نوزادان، وزن پلاسنتا و شاخص توده ی بدنی (BMI) مادران تعیین شد. رزیستین و لپتین و انسولین با روش الایزا اندازه گیری شد.
یافته هادر این مطالعه سطح رزیستین خون بند ناف (53 /1±77/10 نانوگرم بر میلی لیتر) بالاتر از آن در خون مادران (71/5±91/7 نانوگرم بر میلی لیتر) بود. ارتباطی بین رزیستین سرم مادر با رزیستین، لپتین و انسولین خون بند ناف نوزادان و اندکس های رشدی نوزادان مشاهده نشد. همچنین بین رزیستین خون بند ناف با اندکس های رشدی نوزادان و میزان انسولین و درصد چربی خون بند ناف ارتباط وجود نداشت. اما بین رزیستین بند ناف با میزان لپتین بند ناف ارتباط معنی دار بود (048/0، P=222/0r=). همچنین لپتین خون بند ناف ارتباط معنی داری با BMI (047/0، P=223/0r=)، پاندورال اندکس (058/0، P=212/0r=)، اندکس مقاومت انسولین (052/0، P=426/0r=) و درصد چربی (014/0، P=247/0r=) خون بند ناف نوزادان داشت.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های این تحقیق، رزیستین خون بند ناف نه بطور مستقیم بلکه ممکن است از طریق لپتین در مکانیسم های رشدی و مقاومت انسولین نوزادان نقش داشته باشد، که برای پی بردن به این موضوع به مطالعات و بررسی های بیشتر نیاز است.
کلید واژگان: رزیستین, لپتین, اندکس های رشدی نوزادان, سندرم متابولیک, اندکس مقاومت انسولین, شاخص توده ی بدنیBackground And ObjectiveResistin is a novel adipokine which may play a role in insulin resistance. In this study we aimed to determine the cord blood resistin, leptin, insulin and maternal serum resistin levels during pregnancy; and to investigate correlation between these metabolic hormones; and also to evaluate their association with newborn growth indices.
Materials And MethodsThis study was conducted on 80 newborns and their mothers in Mousavi Hospital Zanjan, Iran in 2009. Newborn growth indices including birth weight, height, body mass index (BMI), Ponderal index, Homeostatic Model assessment (HOMA-IR) and their mothers’ BMI were determined. Resistin, leptin and insulin levels were measured by ELISA.
ResultsIn this study, cord blood resistin levels were higher than serum resistin levels of pregnant mothers (10.77±1.53 vs. 7.91± 5.71 ng/ml). Moreover, serum resistin levels of mothers’ did not exhibit any correlation with cord blood resistin, leptin and insulin levels, as well as neonatal anthropometric indices. Meanwhile, there was no significant correlation between cord resistin levels, insulin resistance, fat percentage and newborn growth factors. Cord resistin levels were positively correlated with cord blood leptin levels (r=0.222; p=0.048). Also, there was a significant positive correlation between cord blood leptin and neonatal BMI (r=0.223; p=0.047), Ponderal index (r=0.212; p=0.058), HOMA-IR (r=0.426; p=0.052) and fat percentage (r=0.247; p=0.014).
ConclusionOn the basis of the findings, increased cord blood resistin levels may indirectly influence fetal growth through leptin or other cytokine levels. Though, further researches are needed to confirm this matter.
-
مقدمهمیزانNon HDL کلسترول در نمونه های غیر ناشتا ارزشمند بوده، روش اندازه گیری آن آسان است و می تواند حوادث قلبی عروقی را پیش بینی نماید. این مطالعه جهت مقایسه نقش افزایش این اندکس در مقایسه با LDL کلسترول به عنوان یک فاکتور خطرسندرم متابولیک انجام شده است.روش هادر این مطالعه از اطلاعات مربوط به 3277 نفر از افراد بزرگتر از 15 سال که با نمونه گیری تصادفی خوشه ایاز سطح شهر زنجان انتخاب و در مطالعه قلب سالم شرکت کرده بودند، استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش های آماری Chi-Square و ضریب همبستگی پیرسون، محاسبه odds ratio و آنالیز رگرسیون لجستیک انجام شد.یافته ها31% موارد مورد بررسی مبتلا به سندرم متابولیک بودند. LDL-C بالا در 21% و Non HDL-C بالا در 9/31% افراد با سندرم متابولیک دیده شد. در بررسی همبستگی بین متغیرها رابطه قوی و مثبتی بین میزان LDL-C و Non-HDL-C به دست آمد (0001/0=P، 839/0:r). میزان odds ratio برای سندرم متابولیک در حضور Non HDL-C بالا (001/0=P؛ 2/6-1/4: 95% CI) 1/5 بود که این میزان برای LDL-C (01/0=P؛ 2/3-1/2: 95% CI) 6/2 است.نتیجه گیریدر این مطالعه در افراد مبتلا به سندرم متابولیک، تعداد موارد اختلال در Non HDL-c به وضوح بیشتر است. لذا c-Non HDL در مقایسه با LDL-c به عنوان یک عامل خطر سندرم متابولیک ارزشمندتر بوده و پیگیری اختلالات لیپیدی در بیماران مبتلا به سندرم متابولیک با Non HDL-c ارجحیت به مراتب بیشتری نسبت به LDL دارد.
کلید واژگان: سندرم متابولیک, LDL, c, Non HDL, c, زنجان -
زمینه و هدفاستفاده مزمن از دارو های ضد صرع ممکن است استخوان و متابولیسم آن را به علت کمبود ویتامین D3تحت تاثیر قرار دهد. در این مطالعه تاثیر دوز های بالای ویتامین D3 خوراکی بر روی متابولیسم استخوان بررسی گردید.روش بررسیتعداد 56 کودک بالای 3 سال مبتلا به صرع که حداقل 6 ماه داروی ضد صرع مصرف کرده اند، وارد مطالعه شده، سطح سرمی فسفاتاز قلیایی، کلسیم، فسفر و ویتامین D3آن ها سنجیده شد. سپس به یک گروه یک قرص و به دو گروه دیگر به ترتیب دو و سه قرص 50 هزار واحدی ویتامین D خوراکی تجویز شد. سطح سرمی پارامترهای فوق دو ماه پس از تجویز ویتامینD3 خوراکی، مجددا سنجیده، با مقادیر قبلی مقایسه گردید.یافته هابعد از تجویز ویتامین D3 کاهش ALP (001/0P<)، افزایشCa (01/0P<) و افزایش سطح Vit D3 سرم (001/0P<) قابل ملاحظه بود. بیشترین میزان افزایش سطح Vit D3 سرم در گروهی دیده شد که سه قرص ویتامین D دریافت کرده بودند (001/0P<)).نتیجه گیریکاهش سطح سرمی ویتامین D3 به دنبال مصرف طولانی مدت داروهای ضد صرع و افزایش آن به دنبال مصرف مکمل های ویتامین D، بیان گر آن است که می توان از این روش برای پیشگیری از عوارض زیان آور اسکلتی این داروها بهره برد.
کلید واژگان: صرع, فنوباربیتال, ویتامین D3Background And ObjectiveChronic use of antiepileptic drugs may influence the bones and their mineral metabolism due to deficiency of vitamin D3. In this study we investigated the effect of high dose vitamin D3 on bones and their mineral metabolism.Materials And MethodsFifty six children older that 3 years old who were affected by epilepsy and had taken the antiepileptic drugs at least for 6 months were included in the study. Levels of alkaline phosphatase (ALP), calcium, phosphorus and vitamin D3 was measured. The patients were divided into three groups one group was provided with 1peril of 50000 units of vitamin D and the other two groups took 2 and 3 perils of vitamin D. Two months after prescription, serum level of the above parameters were measured and compared with the results before vitamin D prescription.ResultsAfter prescription of vitamin D3, decrease of ALP (p<0/001), increase of calcium (p=0/01) and increase level of vitamin D3 in serum (p<0/001) was observed. The highest increase in the serum level of vitamin D3 was observed in the group which had received 3 perils of vitamin D (p<0/0001).ConclusionDecrease in the serum level of vitamin D3 following long term use of antiepileptic drugs and its increase as a result of vitamin D supplementation suggests that this method of therapy can prevent the skeletal abnormalities due to side effects of these drugs. -
زمینهغربال گری نوزادان از نظر نیاز به بستری بلافاصله بعد از تولد، بدون اقدام های تهاجمی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.هدفمطالعه به منظور تعیین ارزش شمارش گلبول های قرمز هسته دار خون بند ناف نوزادان تازه متولد شده جهت پیش گویی نیاز به بستری انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مورد - شاهدی بر روی 100 نوزاد تازه متولد شده رسیده (70 نوزاد سالم و 30 نوزاد بیمار بستری) در بیمارستان ولی عصر شهر زنجان در سال 1384 انجام شد. نمونه های خون بعد از کلامپ بند ناف نوزادان تهیه و در یک آزمایشگاه بررسی شدند. داده ها با آزمون های آماری مجذور کای و من ویتنی تجزیه و تحلیل شدند.یافته هااز 100 نوزاد مورد بررسی %57 دختر و %43 پسر بودند. میانگین شمارش گلبول های قرمز هسته دار در نوزادان گروه مورد 08/11±90/8 (با دامنه تغییرات صفر تا 42) و در گروه شاهد 03/2±57/2 (با دامنه تغییرات صفر تا 8) بود. تغییرات شمارش مطلق گلبول های قرمز هسته دار در نوزادان گروه مورد از صفر تا 7436 عدد و در گروه شاهد از صفر تا 1224 عدد متغیر بود. میزان حساسیت و اختصاصی بودن تعداد بیش تر از 10 عدد گلبول قرمز هسته دار در افتراق نوزادان گروه مورد و شاهد از یکدیگر به ترتیب %3/33 و %100 بود.نتیجه گیریاگرچه شمارش گلبول های قرمز هسته دار خون بند ناف به تنهایی برای غربال گری نوزادان مشکل دار کافی نیست، اما به نظر می رسد می تواند در پیش گویی نیاز نوزادان به بستری کمک کننده باشد.
کلید واژگان: گلبول های قرمز هسته دار, گلبول های قرمز, نوزاد, خون بند ناف, بخش مراقبت های ویژه -
مقدمهبا توجه به پیشنهاد نقطه برش (Cut-off point) دور کمر جدید برای بزرگسالان در ایران، این مطالعه جهت تعیین شیوع سندرم متابولیک در افراد گروه سنی21-17 سال با معیار فوق و مقایسه آن با معیارهای انجمن جهانی دیابت((IDF و ATP III طراحی شد.روش هادر این مطالعه از اطلاعات مربوط به 507 فرد 21-17 ساله (شامل 277 نفر مذکر و 230 نفر مونث) در پروژه قلب سالم شهر زنجان که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، استفاده شد. معیارهای پیشنهادی مرکز تحقیقات بیماری های متابولیک زنجان با معیارهای IDF و ATP III مقایسه و شیوع سندرم متابولیک استخراج گردید.سپس میزان همخوانی بین سه تعریف فوق برای تعیین شیوع سندرم متابولیک محاسبه شد.یافته هامیزان شیوع سندرم متابولیک بر مبنای معیارهای ATPIII برابر6/5% (فاصله اطمینان 95 درصد: 2/8 - 4 %) بر مبنای معیارهای IDF برابر2/4 % (فاصله امطمینان 95 درصد: 8/5 - 4/2 %) و با معیارهای پیشنهادی مرکزتحقیقات بیماری های متابولیک زنجان برابر 5/8% (فاصله اطمینان 95 درصد: 11 - 6%) بود. HDL پایین با شیوع 2/ 72 درصد شایع ترین اختلال متابولیک بود. بیشترین ضریب توافق بین معیار ATPIII و معیار پیشنهادی وجود داشت(کاپا: 77درصد).نتیجه گیریاگر چه استفاده از معیار پیشنهادی زنجان برای دور کمر ایرانیان، شیوع سندرم متابولیک را بیش از سایر معیارها نشان می دهد، ولی درجه توافق بالایی با آن ها دارد. انجام مطالعات آینده نگر برای بررسی ارزش هریک از معیارهای فوق در پیش گویی اتفاقات قلبی عروقی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: سندرم متابولیک, تعریف, دور کمر, ATPIII, انجمن جهانی دیابت -
Objective: Hepatitis A is one of the most common infections during childhood، especially in developing countries. Regarding the high prevalence of the disease in Iran، this study was performed to detect the rate of the contact of the children of Zanjan/Iran with the virus of hepatitis A (HAV). Material & Methods: In a cross-sectional study، total anti HAV was assayed by ELISA method in serum samples of 300 children، aged 7-10 years، selected by multistage random sampling. The results were statistically analyzed. 27 children did not agree to participate in the study. Findings: Out of 273 samples، including 134 males and 139 females، 121 children (44.3%) had serum antibody against Hepatitis A. Of these children، 42%، 45.4% and 45.3% were 7-8، 8-9 and 9-10 years of age، respectively. No significant difference was found among age groups or between sex groups. Conclusion: According to this study، 44.3% of 7-10 year-old children have had previous contact with hepatitis A virus. This shows a high rate of seronegativity and sensitivity in adult community. Therefore، especially with regard to the high frequency of travels of the people between Iran and neighboring countries، that have high prevalence of disease، revision of national prevention protocol is recommended.
کلید واژگان: Anti, HAV, Hepatitis A, Viral infection
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.