به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب شیرین فریور

  • مریم حکیمی، رضا شیاری، افشان شیرکوند، محمدرضا رزاقی، شیرین فریور*
    مقدمه

    سرطان پروستات به عنوان دومین سرطان شایع در بین مردان شناخته می شود و به عنوان پنجمین عامل مرگ و میر معرفی می شود. آپوپتوز معروف به "مرگ برنامه ریزی شده سلولی" می تواند به عنوان یک مکانیسم دفاعی در پاسخ به آسیب سلولی، ناشی از بیماری ها یا قرار گرفتن در معرض مواد سمی اندازه گیری شود و نقش مهمی در کنترل جمعیت سلولی دارد. برای این منظور، محققان علاقه مند به مطالعه درمان سرطان برای القای آپوپتوز هستند. دانه کتان، Linum usitassimum، دارای فواید بی شماری در میان سایر دانه های روغنی است. حاوی مقدار زیادی اسید-α لینولئیک (ALA)، فیبر غذایی، پروتئین و فیتواستروژن است.

    هدف

    هدف اصلی این تحقیق بررسی بیان ژن های آپوپتوز ناشی از عصاره بذر کتان در سلول های سرطانی پروستات انسانی به منظور تعیین مسیر مرگ سلولی ناشی از عصاره بذر کتان بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه سلول های سرطانی پروستات 3-PC کشت داده شدند و تیمارها با استفاده از عصاره بذر کتان انجام شد. تست MTT، محاسبات IC50 ، فلوسیتومتری و PCR Time-Real برای ژن های آپوپتوز انجام شد و تمامی نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    نتایج

    دوز 809 IC50 میکروگرم بر میلی لیتر (0/05 > P) به دست آمد. تست فلوسایتومتری برای استخراج 600 ،800 و 1000 میکروگرم بر میلی لیتر انجام شد و نتایج نشان داد که اکثر سلول ها دچار نکروز شدند. نتایج فلوسایتومتری با آزمون qPCR تایید شد و بیان بیش از حد ژن TNF را نشان داد (0/05 > P).

    نتیجه گیری

    نتایج بیانگر بیان بیش از حد تمامی ژن های مورد مطالعه پس از تیمار با عصاره بذر کتان بود. نتیجه فلوسایتومتری توسط qPCR تایید شد و نشان داد که ژن TNF بیش از حد بیان شده است.

    کلید واژگان: سرطان پروستات, رده سلولی PC-3, بذر کتان, آپوپتوز, بیان ژن}
    Maryam Hakimi, Reza Shiari, Afshan Shirkavand, Mohammadreza Razaghi, Shirin Farivar*
    Background

    Prostate cancer is known as the second common cancer among men, and is introduced as the fifth cause of death. Apoptosis known as “Programmed Cell Death”, can be measured as a defense mechanism in response to cell damage, caused by diseases or exposure to toxic material, and has an important role in controlling cell population. For this, researchers are interested in studying cancer treatment for inducing apoptosis. Flaxseed, Linum usitassimum, has numerous benefits among other oilseeds. It contains a large amount of α-Linoleic Acid (ALA), dietary fiber, proteins, and Phytoestrogen.

    Objective

    The main goal of this research was to evaluate the expression of apoptotic genes induced with flaxseed extract in human prostate cancer cells in order to find out the cell death pathway induced by flaxseed extract.

    Methods

    In this study, PC-3 prostate cancer cells were cultured and the treatments were done using the flaxseed extract. The MTT test, IC50 calculations, Flowcytometry, and Real-Time PCR test for apoptotic genes were done and all the results underwent analysis.

    Results

    The IC50 dose was obtained at 809 µg/ml (P < 0.05). Flowcytometry test was done for 600, 800, and 1000 µg/ml of extraction, and the result showed that most of the cells underwent necrosis. The Flowcytometry result was confirmed by qPCR test and showed the overexpression of TNF gene (P < 0.05).

    Conclusion

    The results showed the overexpression of all the studied genes after treatment by flaxseed extract. The Flowcytometry result was confirmed by qPCR and showed that the TNF gene was overexpressed.

    Keywords: Prostate Cancer, PC-3 Cell Line, Flaxseed, Apoptosis, Gene Expression}
  • نازنین خادمی، شیرین فریور، مسعود بذرگر*، سیده نفیسه حسنی، نجمه سادات مسعودی، فاطمه خرازی توکل، نیوشا حق پرست، مهران رضایی لاریجانی، پرناز برجیان بروجنی
    ایجاد آنوپلوییدی طی کشت آزمایشگاهی، یکی از موانع کاربرد سلول های بنیادی جنینی انسانی (hESCs) است. گزارش هایی مبنی بر حساسیت بیشتر سلول های آنوپلویید به برخی داروهای ضدسرطان و احتمال کاهش میزان آنوپلوییدی وجود دارد. hESC موزاییک با مخلوط کردن hESCs دارای تریزومی هم زمان 12 و 17 با hESCs طبیعی حاصل و تاثیر سه داروی ضدسرطان (برتزومیب، پاکلیتاکسل (تاکسول) و لاپاتینیب) بر وضعیت کروموزومی توسط روش کاریوتایپ، ارزیابی حفظ بنیادینگی با آزمون آلکالین فسفاتاز و بررسی بیان ژن های پرتوانی با Real Time PCR صورت گرفت و گروه های تیمار و شاهد مقایسه شدند.زنده مانی در گروه های تیمار 24 ساعته ی 01/0 میکرومولار برتزومیب و 2/0 میکرومولار لاپاتینیب و در گروه 28 ساعته ی 01/0 میکرومولار پاکلیتاکسل، اختلاف معنادار با گروه شاهد نداشت. پاکلیتاکسل در زمان های دیگر کشنده بود. سلول های آنوپلویید در گروه های تیمار و شاهد، جمعیت غالب شدند. سلول های تیمار در شرایط یادشده آلکالین فسفاتاز_مثبت بودند و از نظر کاریوتایپ و بیان ژن های پرتوانی با گروه شاهد اختلاف معناداری نداشتند. تیمارهای دارویی انجام شده بر پرتوانی تاثیر منفی نداشتند. مهار نشدن آنوپلوییدی در گروه های تیمار، می تواند به خصوصیات ویژه ی رده ای در پاسخ به دارو و برتری تکثیری سلول های دارای تریزومی های 12 و 17 مربوط باشد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی جنینی انسانی, داروهای ضدسرطان, آنوپلوییدی, بنیادینگی}
    Nazanin Khademi, Shirin Farivar, Masood Bazrgar *, Seyedeh-Nafiseh Hassani, Najmeh Sadat Masoudi, Fatemeh Kharrazi Tavakkol, Newsha Haghparast, Mehran Rezaei Larijani, Parnaz Borjian Boroujeni
    Aneuploidies following in vitro culture is one of the challenges for application of human embryonic stem cells (hESCs). There are reports that indicate more sensitivity of aneuploid cells to some anticancer drugs and probability of reduction of aneuploidy rate.Mosaic hESCs was obtained by mixing of normal hESCs and trisomic hESCs for chromosomes 12 and 17. The effect of 3 anticancer drugs, Bortezomib, Paclitaxel (Taxol) and Lapatinib on chromosomal status was studied by karyotyping. Stemness characterization was performed using alkaline phosphatase test and expression analysis of pluripotency genes using Real Time PCR. All treated groups were compared with controls. When cells treated with 0.01 μM of Bortezomib and 0.2 μM of Lapatinib for 24 hours, there was no significant difference between treated and the control groups. Paclitaxel treatment for 28 hours showed the most viability with no significant difference from control whilst shorter and longer exposure periods were cytotoxic. Treated and control groups did not have significant difference in karyotype and pluripotency genes expression. Aneuploid cells became dominant population in all of treated and control groups. All treated groups were alkaline phosphatase-positive.Mentioned treatments did not affect pluripotency. Insensitivity of aneuploid cells to treated anticancer drugs could be due to specific characters of each cell line and proliferation dominance of cells with trisomies 12 and 17.
    Keywords: Human Embryonic Stem Cells, Anticancer drugs, Aneuploidy, Stemness}
  • افشان شیرکوند، شیرین فریور*
    اپتوژنتیک به عنوان یک فناوری جدید و زیر شاخه بیو تکنولوژی ترکیبی به کار گیری دو علم اپتیک و ژنتیک به منظور مطالعه و کنترل عملکرد انواع خاصی از سلول ها به ویژه سلول های عصبی در بافت های زنده را فراهم می آورد. این فناوری با استفاده از روش های دستکاری ژنتیکی و بیان اختصاصی پروتئین های حساس به نور (اپسین ها) در سلول یا سلول های هدف، امکان کنترل تحریکی یا مهاری جمعیت خاصی از سلول ها و رفتار های مرتبط را با دقت مکانی و زمانی بالا فراهم می آورد. از آنجا که بیان این پروتئین ها در سلول های ویژه ای از جمله سلول های عصبی انجام می پذیرد، بیشترین مطالعات اپتوژنتیکی در زمینه مغز و سیستم عصبی انجام گرفته و انتشار یافته است. هدف از این مقاله مروری، معرفی مفهوم اپتیک در اپتوژنتیک و اهمیت و چالش کاربرد آن در پزشکی می باشد.
    کلید واژگان: اپتوژنتیک, تحریک و مهار, اپسین}
    Afshan Shirkavand, Shirin Farivar*
  • داود سنوقی، شیرین فریور، پریسا صحرانورد، مرضیه ابراهیمی *
    سابقه و هدف
    سلول های سرطانی، مجموعه ای از فاکتورهای مختلف را به محیط پیرامونی خود آزاد می کنند که می توانند به تغییر عملکرد سلول های موجود در ریز محیط تومور و همچنین سلول های دورتر از ناحیه ی توموری منجر شوند. هدف این مطالعه، بررسی اثر محیط رویی حاصل از رده سلولی ملانوما A375 بر ملانوسیت های انسانی در شرایط آزمایشگاهی است.
    مواد و روش ها
    محیط رویی از کشت 48 ساعته رده سلولی ملانوما A375 تهیه شد. ملانوسیت ها در گروه تست، در فلاسک T-25 کشت و به مدت 22 روز با محیط رویی حاصل از ملانوما A375 تیمار شدند. در گروه کنترل، همین تعداد سلول در حضور محیط کشت کامل (DMEM حاوی 10% FBS) کشت داده شدند. خصوصیات ریخت شناسی سلول ها با استفاده از میکروسکوپ نوری معکوس بررسی و نرخ رشد سلول ها به کمک روش شمارش مستقیم سلول ها محاسبه شد. سپس میزان بیان ژن های تشخیصی ملانوما (S100A4، S100A14، MITF و TYR) و ژن های مرتبط با فرآیند گذار از حالت اپیتلیالی به حالت مزانشیمی (EMT) شامل CDH1، CDH2، SNAI1، SNAI2، TWIST1 و TGF-β1 به وسیله ی Real-Time PCR و میزان مهاجرت سلول ها به کمک آزمون خراش، در هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. از ملانوما A375، به عنوان کنترل مثبت استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تیمار ملانوسیت ها با محیط رویی ملانوما A375، سبب تغییر شکل ملانوسیت ها، افزایش 62/1 برابری در میزان تکثیر این سلول ها (001/0P=)، افزایش معنی دار بیان ژن های S100A14 (003/0P=) و TGF-β1 (001/0P=)، کاهش معنی دار بیان ژن CDH1 (048/0P=) و افزایش معنی دار در قابلیت مهاجرت این سلول ها شد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، مولکول های آزادشده از رده سلولی ملانوما A375 ، می توانند برخی از ویژگی های مولکولی و عملکردی ملانوسیت ها را در جهت القای بدخیمی تغییر دهند.
    کلید واژگان: ملانوما, ملانوسیت, محیط رویی, مرحله گذار از حالت اپیتلیالی به حالت مزانشیمی}
    Davood Sanooghi, Shirin Farivar, Parisa Sahranavard, Marzieh Ebrahimi *
    Background And Aim
    Cancer cells release a complex of different factors into their environment that can lead to functional changes in cells within the tumor microenvironment and also farther away from the tumor region. The aim of this study is in vitro evaluation of the effects of conditioned medium derived from A375 human melanoma cell line on the function of human melanocytes.
    Materials And Methods
    The conditioned medium was prepared from A375 melanoma cell line after 48 hours of culture. Melanocytes in the test group were seeded in T-25 flask and treated with the conditioned medium for 22 days. The same number of melanocytes in the control group was cultured in complete medium (DMEM supplemented with 10% FBS). The morphological characteristics by using inverted light microscope, growth rate by direct cell counting, expression levels of melanoma diagnostic markers (S100A4, S100A14, MITF, TYR) and also epithelial-mesenchymal transition (EMT) related markers (CDH1, CDH2, SNAI1, SNAI2, TWIST1, TGF-β) by real-time PCR and migration rate by scratch assay, were studied in both groups. A375 melanoma cell line was used as a positive control.
    Results
    The results showed that melanocytes treatment with A375-conditioned medium leads to alteration of the cells morphological characteristics, 1.62 fold increase in melanocytes proliferation rate, significant increase in S100A14 (*p=0.003) and TGF-β (*p=0.001) expression, a significant decrease in CDH1 (*p=0.048) gene expression and also increase in migration rate of the treated melanocytes (*p
    Conclusion
    Based on results of this study, secreted molecules derived from A375 melanoma cell line, can change the molecular and functional characteristics of melanocytes in order to induce malignant transformation.
    Keywords: Melanoma, Melanocyte, Conditioned medium (CM), Epithelial, mesenchymal transition (EMT)}
  • شیرین فریور، لیلی خاکپور
    microRNA ها (miRNAها) گروهی از RNAهای غیر کد کننده کوچک هستند که روی بیان ژن اثر می گذارند. آنها این عمل را از طریق جفت شدن با توالی مکمل در mRNA هدف که معمولا در UTR3 آن واقع شده است انجام می دهند. این دسته از RNA ها در سال 1993 کشف شدندو نقش های بسیار مهم و وسیعی را در موجودات مختلف ایفا می نمایند. ابتدا تصور بر این بود که ژن های کدکننده ی miRNAها در نواحی بین ژنی واقع شده اند اما مطالعات اخیر نشان می دهد که در پستانداران اغلب این ژن ها در واحدهای خاص نسخه برداری (TUs) واقع هستند و توسط RNA pol II رونویسی می شوند. محصول رونویسی باید پردازش شود تا به miRNA بالغ تبدیل شود و در نهایت اثر خود را روی بیان ژن اعمال نماید. در سال 2005 اولین گزارش در مورد نقش آن ها در سرطان پستان منتشر و نشان داده شد که miRNAهای متعددی در این سرطان به طور نامناسب بیان می شوند. از میان مکانیسم هایی که می-تواند باعث این عدم بیان مناسب گردد اپی ژنتیک، تغییرات کروموزومی، پلی مورفیسم ها و یا نقص در پروتئین های پردازش کننده را می توان برشمرد. در واقع این RNAها می توانند به عنوان انکوژن و یا سرکوبگر تومور عمل کنند. اکنون تلاش دانشمندان بر این است که بتوانند از miRNA علاوه بر تشخیص و طبقه بندی سرطان ها، در درمان آن ها نیز استفاده کنند که در این زمینه به موفقیت هایی نیز دست یافته اند.
    کلید واژگان: microRNA, mRNA هدف, سرطان پستان}
    Shirin Farivar, Leili Khakpour
    MicroRNAs (miRNAs) are a group of short non-coding RNAs which regulate protein-coding gene expression and often actbypairing withcomplementarysequences in the 3’ UTR of multiple target mRNA. MicroRNAs were discovered in 1993 and play very important and broad roles in different organisms. It was initially thought that the genes encoding miRNAswere located in intergenic regions. However، recent analyses of miRNA gene locations showed that the most of mammalian miRNA genes are located in defined transcription units (TUs) and transcribed by RNA polymerase II. Transcription product must be processed to become mature miRNA and ultimately effectson gene expression. The miRNA deregulation in breast cancer was first reported in 2005. Epigenetic، chromosomal changes، polymorphismsoradefect inproteinprocessing are the mechanismsthat maybecausingthelack ofproperexpression of mi RNA in cancers. In fact، these RNAs may act as oncogene or tumor suppressor. Scientistsarenow tryingtomakethediagnosis andclassificationofcancer usingmiRNA، and arealso usedinthe treatment. They have alsoachievedinthesefieldsto succeed.
    Keywords: microRNA, target mRNA, breast cancer}
  • شیرین فریور، الهام هادی، رضا شیاری
    آرتریت آیدیوپاتیک اطفال شایع ترین بیماری روماتیسمی در اطفال می باشد و در مناطق مختلف براساس معیارهای مورد بررسی شیوع متفاوتی دارد. در این مطالعه همراهی آلل های HLA-DRB1 در33 کودک ایرانی مبتلا به آرتریت روماتوئید جوانان اولیگوارتیکولار ارزیابی شد. نمونه خون از 33 کودک مبتلا به آرتریت روماتوئید اولیگوارتیکولار جوانان و 45 فرد سالم (بعنوان گروه کنترل) تهیه و از نظر همراهی آلل های HLA-DRB1 با هم مقایسه شدند. بررسی HLA بر پایه PCR و با تکنیک PCR-SSP انجام گرفت، همچنین ساب تایپ های HLA-DRB1 در گروه بیمار با توالی یابی اگزون دو تعیین گردید. بیشترین همراهی با بیماری JRA در HLA-DRB1*08 یافت شد. از نظر فراوانی، HLA-DRB1*11 فراوان ترین آلل در بیماران بود که اختلاف چشمگیری را با گروه کنترل نشان دادند. HLA-DRB1*04 که در سایر جوامع بعنوان آلل محافظت کننده معرفی شده، در این مطالعه تفاوتی را بین دو گروه بیمار و گروه کنترل نشان نداد. تفاوت چشمگیری در فراوانی آللی بین بیماران و گروه کنترل وجود دارد که این تفاوت می تواند در بررسی و پیش بینی استعداد ابتلا آرتریت روماتوئید اولیگوارتیکولار جوانان در جمعیت ایرانی کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: HLA, DRB1, آرتریت روماتوئید جوانان, اولیگوآرتریت, فاکتور روماتوئید}
    Shirin Farivar, Elham Hadi, Reza Shiari
    This study was conducted on Iranian children with oligoarthritis subtype of juvenile rheumatoid arthritis to determine the association of HLA-DRB1 alleles in Iran. HLA-DRB1 alleles were investigated in 33 Iranian children with oligoarthritis juvenile rheumatoid arthritis and compared with 45 healthy controls. HLA typing was performed by PCR with sequence specific primers in either two groups and followed by direct detection of HLA polymorphism by sequence analysis in patients group. HLA-DRB1*11 was found to be the most frequent allele associated with negative rheumatoid factor oligoarthritis juvenile rheumatoid arthritis in Iran, followed by HLA-DRB1 *08. The frequency of HLA-DRB1*04 and *13 were not significantly different between the two groups. It could be concluded that there was a significant difference in allele frequencies between patients and controls that might help with predicting the susceptibility to oligoarthritis juvenile rheumatoid arthritis.
  • رضا شیاری، محمد مهدی ناصحی، شیرین فریور، بیژن حاتمیان
    اگرچه بیس فسفونات ها در اختلالات متابولیسم استخوان، استفاده گسترده ای پیدا کرده اند، اما بررسی های جدی و توضیح دهنده نقش و مراحل ضد التهابی و خواص اصلاح ایمنی آنها در بدن، بسیار محدود است. از نظر ساختاری و مکانیسمی، بیس فسفونات ها به دو دسته آمینوبیس فسفونات و نان آمینوبیس فسفونات ها تقسیم می شوند. اثرات بیس فسفونات ها بر تنوع سیتوکین در شرایط آزمایشگاهی، پیچیده است و بسته به نوع مولکولی بیس فسفونات آزمایش شده، غلظت بکارگرفته شده، نوع سلول آزمایش شده و نحوه ارزیابی سلول های کشت داده شده متفاوت است. این در حالیست که آمینوبیس فسفونات ها در بدن، سیتوکین های پیش التهابی را در مدت کوتاه تحریک می کنند و مصرف مزمن آن ها ممکن است تولید این سیتوکین ها را متوقف نماید. این مقاله تاثیرات ضد التهابی و تنظیم کننده سیستم ایمنی را که توسط بیس فسفونات ها ایجاد می شود ومطالعات انسانی و دانش اخیر را راجع به مکانیسم بالقوه این ترکیبات مورد بررسی قرار خواهد داد.
    کلید واژگان: بیس فسفونات, ضد التهاب, تعدیل کننده ایمنی}
    Reza Shiari, Mohammad Mehdi Nasehi, Shervin Farivar, Bijan Hatamian
    Bisphosphonates are currently used in metabolic disorder of bone; however, there have been few studies that reviewed the role of anti-inflammatory and immune modulatory effect of this agent in in-vivo. Bisphosphonates were divided in two classes regarding the structure and mechanism, including amino and non-amino bisphosphonates. The effect of bisphosphonates on cytokine related to in-vitro was complex and related to type and dose of bisphosphonates, examination of cell type and cell culture evaluation system. However, amino bisphosphonates activated inflammatory cytokine regarding to in-vivo and chronic usage of this agent, can stop the production of these cytokines. Present study surveyed the anti -inflammatory and immune modulatory effect of bisphosphonates and clinical trial, along with recent knowledge about potential mechanism of this component.
  • آزاده میرفیض اللهی، شیرین فریور، محمد مهدی آخوندی، محمدحسین مدرسی، مهشید حجت، محمدرضا صادقی
    زمینه و هدف
    ایزوآنزیم GSTM و GSTP آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم انسان وجود دارند که در محافظت علیه استرس اکسیداتیو نقش دارد. هدف این مطالعه بررسی پلی مورفیسم ژن GSTP1 و GSTM1 و ارتباط آن با فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز و پارامترهای اسپرمی می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه روی 95 مرد مبتلا به الیگوآستنو تراتواسپرمی و 26 مرد نورمواسپرمی انجام گردید. آنالیز مایع منی بر اساس روش استاندارد WHO برای هر دو گروه انجام گرفت.پس از استخراج DNA ژنومی خون با استفاده از روش Salting out، پلی مورفیسم ژن GSTM1 با استفاده از Multiplex-PCR و پلی مورفیسم ژن GSTP1 به کمک روش PCR-RFLP بررسی گردید. سپس فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    فراوانی ژنوتیپ نول GSTM1 در گروه مورد و کنترل به ترتیب 1/52% و 8/53% بود. اختلاف فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز بین دو ژنوتیپ مثبت و نول GSTM1 در دو گروه معنی دار نبود. نتایج پلی مورفیسم ژن GSTP1 نشان داد همه نمونه های مورد بررسی دارای ژنوتیپ Ile/Ile در کدون 105 می باشند. فراوانی ژنوتیپ هموزیگوت Ala/Ala) 114 (، هتروزیگوت (Ala/Val 114)، هموزیگوت (Val/Val114) ژن GSTP1 در گروه الیگوآستنوتراتواسپرمی به ترتیب 1/81% و 9/17% و 1/1% و در گروه نورمو اسپرمی به ترتیب 5/88% و 5/11% و صفر بود.
    نتیجه گیری
    فقدان فعالیت آنزیمی مربوط به ژنوتیپ نول GSTM1 تاثیری بر پارامترهای اسپرمی و میزان فعالیت آنزیمی ندارد که ممکن است به دلیل فعالیت جبرانی سایر ایزوزیم های موجود در سطح اسپرم از جمله GSTP1 باشد که خود می تواند مربوط به افزایش بیان ژن GSTP1 در مواجهه با استرس اکسیداتیو باشد.
    کلید واژگان: گلوتاتیون S, ترانسفراز, پلی مورفیسم GSTM1, پلی مورفیسم GSTP1, ناباروری مردان}
    Mirfeizollahi A., Farivar Sh, Akhondi Mm, Modarresi Mh, Hodjat M., Sadeghi Mr
    Pi-GST and Mu-GST are subclasses of glutathione S-transferase that present on human sperm surface and play an important role against oxidative stress. Therefore, any defects in the enzyme activity may be associated with male infertility. In this study the polymorphisms of GSTM1 and GSTP1 in association with enzyme activity and sperm parameters were studied. This case-control study involved 95 men with oligoastenoteratozoospermia and 26 controls with normozoospermia. Semen analyses were carried out according to WHO guidelines. Blood DNA was extracted using salting out procedures. GSTM1 and GSTP1 polymorphisms gene were determined through PCR-RFLP and multiplex PCR
  • سعید مینویی، داریوش مینایی تهرانی، کیواندخت سمیعی، شیرین فریور
    فلز کادمیوم یکی از فلزات سنگین بوده که دارای کاربردهای فراوانی در صنعت می باشد. کادمیوم می تواند از طریق پساب کارخانجات وارد آب و خاک شود که سبب آسیب به محیط زیست شده و حیات موجودات زنده را به خطر می اندازد. در این مطالعه مقادیر مختلف فلز کادمیوم (10- 200 میلی گرم در لیتر) به محیط رشد گیاه گندمی اضافه شد و اثرات ماکروسکوپی و میکروسکوپی آن بر گیاه بررسی شد. نتایج نشان داد که حضور کادمیوم تا غلظت 50 میلی گرم در لیتر تاثیری در شکل برگها نداشته و از لحاظ میکروسکوپی نیز محتوای سلولی از لحاظ اندامکها و هسته تغییری نمی کند در حالیکه ریشه گیاه در این غلظت از لحاظ مورفولوژی تغییر کرده و از لحاظ میکروسکوپی تغییر در هسته سلولها دیده می شود. در غلظتهای 100 تا 200 میلی گرم کادمیوم، تاثیر مورفولوژیک هم در برگها و هم در ریشه دیده شد، درغلظت 100 میلی گرم از طول ریشه ها کاسته شده و بعضی از برگها زرد می شوند. شکل هسته و میتوکندری ها درسلولهای برگ و ریشه تغییر می کند و از تعداد کلروپلاستها نیز کاسته می شود. در غلظت 200 میلی گرم در لیتر کادمیوم تمامی برگها زرد و خشک شده و هیچگونه ریشه ای در گیاه دیده نمی شود. مشاهدات میکروسکوپی نیز حاکی از تخریب کامل هسته و اندامکهای سلولی در برگ است.
    کلید واژگان: کادمیوم, گیاه, میکروسکوپ الکترونی, برگ, ریشه}
    Minoui S., Minai-Tehrani D., Samiee K., Farivar Sh
    Cadmium is a heavy metal which has plenty of applications in different industries. Cadmium can penetrate from the sewage or waste of industry into the environmental soil and water causing damage to the environment and living organisms. In the present study different concentrations of cadmium (from 10-200 mg/L) was added into the media of plant Chlorophytum comosum and its effects were assessed. The results showed that treatment with 50 mg/L of cadmium did not have any effect neither on the leaves nor on the internal cellular components. However the roots showed some minor morphological alteration and the same slight changes in the nucleus was observed. In concentrations of 100 to 200 mg/L of cadmium some morphological alterations were seen in the leaves and the roots. In 100 mg/L, length of roots decreased and chlorosis was observed in some leaves. Morphology of nucleus and some mitochondria were also altered and the number of chloroplasts decreased. In 200 mg/L of cadmium, chlorosis was observed in almost all leaves and no roots were produced. Transmission electron microscopy showed a complete destruction of nuclei and internal organelles in the leaves.
  • شیرین فریور، رضا شیاری، محبوبه نژادحسینیان، سعید اشتاد
    لوپوس اریتروماتوی فراگیر (SLE) یک بیماری خود ایمن فراگیر و مزمن است که تقریبا تمام بافت ها و اعضاء بدن را مبتلا می کند. علت این بیماری کاملا شناخته نشده است، ولی هر دو عامل ژنتیک و محیط را بر بروز آن مؤثر می دانند. در راستای بررسی علل ژنتیکی این بیماری، ژن های زیادی مطرح شده اند که ژن های مربوط به دستگاه ایمنی و ژن های مرتبط در مرگ برنامه ریزی شده سلولی (آپوپتوز) از آن جمله اند. برای تعیین جایگاه ژن های دخیل در ابتلای افراد به بیماری از مطالعات پیوستگی کمک می گیرند. به این منظور، ژن هایی مطرح می شوند و پلی مورفیسم آلل های آنها در جمعیت های مختلف بررسی می شود. اگر یافته ها در چند نمونه مستقل تکرار شوند، پلی مورفیسم ژنی پیوسته با ژن مطرح ممکن است ژن واقعی را که سبب بیماری می شود، مشخص کند. از راه مطالعات پیوستگی، با استفاده از مارکرها و توارث آنها و همراه با تظاهرات بالینی بیمار، می توان به اهداف مهمی دست یافت، که برخی از آنها عبارتند از شناسایی نقش ژنتیک در پیشرفت بیماری و وابستگی شدید بیماری به اساس جمعیتی افراد. با توجه به تفاوت علائم در جمعیت های مختلف، امکان تشخیص بیماران خاص با توجه به علائم قابل پیش بینی نیز فراهم می شود. هم چنین با دست یابی به ژنتیک لوپوس اریتروماتوی فراگیر می توان به درمان های قابل اطمینانی دست یافت.
    کلید واژگان: لوپوس اریتروماتوز فراگیر, خودایمنی, مطالعات پیوستگی, پلی مورفیسم, ژنتیک}
    Shirin Farivar, Reza Shiari, Mahboobeh Nejad Hosseinian, Saeed Eshtad
    Systemic Lupus Erythematosus is a chronic autoimmune disorder that almost involves all of tissues and organs in body. The etiology of Lupus is mostly unknown. It seems that both genetic and environmental factores contribute in the disease development. Numerous genes have been suggested as candidate gene for Systemic Lupus Erythematosus, for example, the genes for apoptosis and genes for production of immune system. Linkage analysis is used to identify susceptibility genes for inherited diseases like Lupus. For this reason, the candidate genes and their polymorphism are evaluated in various populations. If finding can be repeated in an independent set of samples, the polymorphism causing genetic association with a candidate gene may identify the actual disease-causing gene. Linkage studies use a set of markers and different studies for the coinheritance of genetic markers with the disease phenotype in families lead us to the significant
    Conclusions
    role of genetics in the development of SLE, disease association on a population basis, and once the power of the genetic analyses is correlated with the differences in the disease symptoms in different populations, we may have the ability to identify particular individuals as belonging to a specific subgroup with a predictable disease course. Finally understanding the genetics of SLE also should lead to more specific therapeutic interventions.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال