صادق واله
-
فرآیند فرسایش شامل دو بخش اصلی فرسایندگی و فرسایش پذیری است. عامل اصلی فرسایندگی، شدت بارش و رواناب بوده و عامل اصلی فرسایش پذیری، نوع سازندهای موجود در سطح حوضه است که موضوع مورد تحقیق در منطقه مورد مطالعه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه واحدهای زمین شناسی با شدت فرسایش است. لذا جهت نیل به این هدف در ابتدا به بررسی شدت فرسایش با استفاده از دو مدل پسیاک اصلاح شده و فارگاس پرداخته شد. مدل فارگاس بر پایه اصول نظری دو عامل فرسایندگی و عامل فرسایش پذیری ارایه شده است؛ درصورتی که مدل پسیاک اصلاح شده بر اساس 9 عامل است. در این تحقیق برای تفکیک شدت های یک نوع فرسایش با توجه به جدول S.S.F روش BLM انجام گرفت. برای برآورد فرسایش خاک در زیرحوضه های مورد مطالعه از مدل RUSLE استفاده گردید. برای تعیین خطر فرسایش با استفاده از ضریب ارزشی ارایه شده از مدل فارگاس به دست آمد. و در مدل پسیاک اصلاح شده، برای هریک از عوامل نه گانه ضرایبی در نظر گرفته شد. بررسی ها نشان داد که در مدل پسیاک اصلاح شده 79% از سطح حوضه دارای شدت فرسایش زیاد و 21% دارای شدت فرسایش خیلی زیاد بوده است و در مدل فارگاس 3/0% شدت فرسایش متوسط، 10% زیاد، 7/4% شدید و 85% بسیار شدید بوده است که ازاین بین 18% دارای تطابق با شدت فرسایش بسیار زیاد (بسیار شدید) و 2/7% دارای تطابق با شدت فرسایش زیاد در هر دو مدل بوده است. بررسی سازندها در مدل فارگاس نشان داده است که واحدهای سنگ چینه ای E1t1, E1t2, E2ig3, Q2f, Qt1 و Qt2 دارای شدت فرسایش بسیار شدید بوده اند؛ درحالی که در مدل پسیاک اصلاح شده واحدهای سنگ چینه ای E1t1 ,Qt1 و Qt2 دارای شدت فرسایش زیاد هستند که دلیل آن فرسایش پذیری سازندها است، همچنین واحدهای سنگ چینه ای E1t2 و Q2t دارای شدت فرسایش خیلی زیاد هستند که دلیل آن علاوه بر فرسایش پذیر بودن سازندها، تراکم بالای زهکشی در آن ها نیز هست.
کلید واژگان: فرسایندگی, فرسایش, رواناب, سازند, حوزه آبخیزErosion is primarily caused by precipitation and runoff, while erodibility results from the type of the formations at the catchment scale, which is subject of this study. The objective of this study was to investigate the relationship between geologic units and erosion intensity. Initially, two models of MPSIAC and Fargas were used to study erosion intensity. The Fargas model was presented based on the theoretical principles of two erosion and the erodibility factors, while MPSIAC model was based on 9 factors. BLM method was used to separate the intensities of a type of erosion according to the S.S.F table. RUSLE model was used to estimate soil erosion in the studied sub-basins. To determine the risk of erosion using the value coefficient, Fargas model was used. In the MPSIAC model, coefficients were considered for each of the nine factors. Based on the results of MPSIAC model, 79% of the basin surface had high erosion intensity and 21% had very high erosion intensity, while according to Fargas model, 0.3% had moderate erosion intensity, 10% had high erosion intensity, and 4.7% and 85% were characterized with severe erosion and very severe erosion, respectively. Moreover, in both models, 18% corresponded to very high erosion intensity (very severe), while 7.2% had high erosion intensity. In Fargas model, E1t1, E1t2, E2ig3, Q2f, Qt1, and Qt2 had very strong erosion intensity, whereas, in MPSIAC model, E1t1, Qt1, and Qt2 had high erosion intensity on their surfaces. One reason for this phenomenon could be the erodibility of the formations. Most of E1t2 and Q2t are highly eroded, which contributes to a large amount of drainage in addition to the erodibility of the formations.
Keywords: Erodibility, Erosion, runoff, Formation, Catchment -
یکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تاثیر دارد تغییر اقلیم است. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می کند. در تحقیق حاضر عملکرد دو مدل با ساختارهای متفاوت که یکی از آنها مدل جعبه سیاه (شبکه عصبی مصنوعی) و مدل نیمه توزیعی (SWAT) انتخاب شد و از لحاظ خطا و عدم قطعیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر تغییر اقلیم از مدل بزرگ مقیاس (CanESM2) تحت سناریو RCP2.6 و RCP8.5 استفاده شد. نتایج در این پژوهش نشان داد که مدل های جعبه سیاه عملکرد بهتری نسبت به مدل های فیزیکی دارد. نتایج تغییر اقلیم در این پژوهش نشان می دهد که بارش (3 الی 59درصد) و دما (53/1 الی 93/6 درجه سانتیگراد) روند افزایشی دارد بخصوص این روند افزایشی در مقادیر حدی و سیلاب های تند بیشتر خود رانشان می دهد. همچنین میزان رواناب در دوره آتی 7 الی 11 درصدی افزایش می یابد به همین دلیل در مطالعات شهری حتما باید به افزایش پدیده های سیلاب در دوره آتی توجه نمود.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, حوزه آبخیز امامه, SWAT, ANNOne of the major challenges affecting the natural ecosystems and various aspects of human life is climate change. The effects of global warming on the hydrology and water cycle in nature are very serious, and the quantitative recognition of these effects creates more readiness to deal with its consequences. In the present study, the black box model (artificial neural network) and the semi-distributed model (SWAT) were selected and examined according to error and uncertainty. This paper employed the large-scale model (CanESM2) under scenarios RCP2.6 and RCP8.5 to investigate the effect of climate change. The results of climate change in this study showed that runoff (3-59%) and temperature (1.53-6.93 °C) have an increasing trend. In particular, this increasing trend is further exhibited by extreme values and severe floods. Also, the amount of runoff will increase by 7-11% in the upcoming period. For this reason, it is necessary to pay attention in urban studies to the increase of flood occurrence in the future.
Keywords: Amameh watershed, ;ANN, ;Climate change, ;SWAT
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.