به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

صدرالدین شجاع الدین

  • مجتبی جهانشاهی، صدرالدین شجاع الدین*، فاطمه ملائی
    زمینه و هدف

    کمر درد مزمن یکی از شایع ترین اختلالات اسکلتی-عضلانی در سراسر جهان است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ‏تاثیر تاثیر ‏تمرینات کنترل حرکتی توام با آموزش درد با تمرینات بازآموزی پاسچرال بر درد، متغیرهای عملکردی و ‏روانشناختی در افراد ‏دارای کمر درد مزمن غیر اختصاصی بود.

    مواد و روش ها

    ‏99 نفر زن و مرد مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی به روش نمونه های در دسترس و در 2 گروه تجربی و گروه ‏کنترل (هر ‏گروه 33 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. شاخص های درد، ناتوانی، اجتناب از ترس، خودکار آمدگی و ‏ترس از حرکت مورد ‏ارزیابی قرار گرفتند. در ادامه، دو گروه تجربی به مدت 8 هفته به تمرین پرداختند. گروه کنترل ‏فقط در تست های پیش آزمون و ‏پس آزمون شرکت کردند. از روش آماری تحلیل کوواریانس مرکب به منظور تجزیه ‏و تحلیل داده ها استفاده شد (05/0‏p≤‎‏).‏

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل در درد، ناتوانی، باورهای اجتناب از ترس مربوط به کار ‏و فعالیت بدنی، خودکارآمدگی درد و ترس از حرکت تاثیر معنی داری داشته اند؛ درصورتی که تمرینات کنترل حرکتی ‏توام با آموزش درد تاثیر معنی دار بیشتری بر خودکارآمدگی درد و ترس از حرکت نسبت به تمرینات بازآموزی ‏پاسچرال داشت‏.

    نتیجه گیری

    با توجه به اثر بخشی هر دو گروه تمرینی به درمانگران توصیه می شود در تدوین برنامه های ‏تمرینی این تمرینات ‏را مورد توجه قرار دهند.‏

    کلید واژگان: آموزش درد, موسسه بازآموزی پاسچرال, تمرینات کنترل حرکتی, درد, ناتوانی, کمردرد مزمن غیر اختصاصی
    Mojtaba Jahanshahi, Sadrodin‎ Shojaodin‎*, Fatemeh Taghinezhad
    Background

    Chronic back pain is one of the most common musculoskeletal disorders worldwide. This study aimed To Compare the effect of motor control training plus ‎pain ‎‎education and postural ‎restoration exercises on pain, disability, and ‎‎psychological ‎characteristics in people with non-specific chronic back pain.‎

    Methodology

    99 men and women suffering from non-specific chronic back pain were randomly selected in 2 experimental groups and a control group (33 people in each group) using available samples. The indices of pain, disability, fear-avoidance beliefs, pain self-efficacy, and fear of movement were evaluated. Next, two experimental groups trained for 8 weeks. The control group only participated in the pre-test and post-test. The statistical method of composite covariance analysis was used to analyze the data.

    Results

    The findings showed that both exercise groups had a significant effect on pain, disability, fear-avoidance beliefs related to work and physical activity, pain self-efficacy, and fear of movement compared to the control group; although motor control exercises combined with pain training had more significant effect on pain self-efficacy and fear of movement than postural ‎restoration exercises. ‎‎ (P≤‎‏0.05‏‎). ‎

    Conclusion

    Considering the effectiveness of both exercise groups, therapists are advised to pay attention to these exercises when compiling exercise programs.

    Keywords: Pain Education, Postural Restoration Institute, Pain, Disability, Non-Specific Chronic Low Back ‎Pain
  • محمدرضا هاتفی*، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، فریده باباخانی، مهدی خالقی تازجی
    مقدمه و اهداف

     افراد با بدراستایی های پوسچرال از جمله تیبیوفمورال واروس احتمالا با الگوهای حرکتی ناقص حین فعالیت های عملکردی همراه هستند که با آسیب های غیربرخوردی اندام تحتانی مرتبط است. درمورد این افراد توصیه شده است طراحی پروتکل های تمرینی باید باهدف کنترل و بهبود نقص های عملکردی انجام شود. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تیپینگ خلفی X (PXT)  و فیدبک خارجی در زمان واقعی بر شاخص های کینماتیکی و الکترومایوگرافی اندام تحتانی حین تکلیف اسکات تک پا در افراد با تیبیوفمورال واروس بود.

    مواد و روش ها

     اطلاعات الکترومیوگرافی عضلات و کینماتیکی اندام تحتانی 24 ورزشکار تفریحی با بدراستایی تیبیوفمورال واروس  (12=PXT، 12=RTF) در حالی ثبت شد که شرکت کنندگان در هر دو گروه حرکت اسکات تک پا را  5 مرتبه به صورت متوالی در 2 شرایط متفاوت (قبل و بعد از مداخله) به فاصله 2 دقیقه استراحت انجام دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس دوطرفه و بونفرونی در سطح معناداری 0/05≥P استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج مطالعه حاضر حاکی از افزایش فعالیت عضله گلوتئوس مدیوس (0/013=P) در فاز اکسنتریک و کاهش اداکشن هیپ (0/001=P) در حداکثر فلکشن زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در گروه RTF، کاهش چرخش خارجی تیبیوفمورال زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در حداکثر فلکشن زانو (0/034=P)، فاز اکسنتریک (0/001=P) و فاز کانسنتریک (0/001=P) در گروه PXT، کاهش پرونیشن مچ پا بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در فاز اکسنتریک (0/001=P) و کانسنتریک (0/001=P) در گروه PXT و در فاز اکسنتریک (0/004=P) در گروه RTF، افزایش ابداکشن مچ پا بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله در فاز کانسنتریک (0/001=P)، اکسنتریک (0/001=P) و در حداکثر فلکشن زانو (0/004=P) در گروه PXT و در فاز اکسنتریک در گروه RTF (P=0/006)، کاهش دورسی فلکشن مچ پا در حداکثر فلکشن زانو بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله (0/017=P) در گروه RTF بود. 

    نتیجه گیری

     نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر دو مداخله PXT و RTF می تواند به اشکال مختلفی بر پارامترهای کینماتیکی افراد با بدراستایی تیبیوفمورال واروس تاثیرگذار بوده و با هدف اصلاح آنی نقص های پوسچرال حین تکلیف اسکات تک پا مورد استفاده قرار بگیرد.

    کلید واژگان: الکترومایوگرافی سطحی, تیبیوفمورال واروس, کینماتیک, کینزیوتیپ, فیدبک خارجی
    Mohamadreza Hatefi *, Malihe Hadadnezhad, Sadredin Shojaedin, Farideh Babakhani, Mehdi Khaleghi Tazji
    Background and Aims

     People with postural malalignment such as tibiofemoral varus (TFRV) may experience movement patterns dysfunction during functional activities that are related to non-contact lower extremity injuries. Training protocols should be designed for these people to control and improve their functional dysfunctions. The present study aimed to investigate the effect of posterior X-taping (PXT) and real-time external feedback (RTF) on kinematic and electromyographic indices of the lower extremities during the single-leg squat task in individuals with TFRV.

    Methods

     Electromyographic and kinematic information of the lower extremities of 24 recreational athletes with TFRV (PXT=12, RTF=12) were recorded while participants in both groups performed single-leg squat 5 times consecutively and took a 2-minute rest between two different conditions (before and after the intervention). To analyze the data, 2-way analysis of variance and Bonferroni post hoc test were used at the significant level of P≤0.05.

    Results

     The present study results indicated an increase in gluteus medius muscle activity (P=0.013) in the eccentric phase and a decrease in hip adduction (P=0.001) in maximal knee flexion (P=0.034) after the intervention compared to before the intervention in the RTF group. Also, there was a reduction in external tibiofemoral rotation of the knee after the intervention compared to before intervention in maximal knee flexion (P=0.034), eccentric phase (P=0.001), and concentric phase (P=0.001) in the PXT group. In addition, there was a decreased ankle pronation after the intervention compared to before the intervention in the eccentric phase (P=0.001) and concentric (P=0.001) in the PXT group and in the eccentric phase (P=0.004) in the RTF group. Besides, there was an increased ankle abduction after the intervention compared to before the intervention in the concentric phase (P=0.001), eccentric phase (P=0.001), and maximum knee flexion (P=0.004) in the PXT group, and in the eccentric phase in the RTF group (P=0.006). Finally, there was a decrease in ankle flexion dorsiflexion at maximum knee flexion after the intervention compared to before the intervention (P=0.017) in the RTF group.

    Conclusion

     The results of the present study showed that PXT and RTF interventions can affect the kinematic parameters of individuals with TFRV malalignment in different ways and can be used to correct immediately postural defects during the single-leg squat task.

    Keywords: Surface Electromyography, Tibiofemoral Varus, Kinematic, Kinesiotape, External Feedback
  • بابک زارعی سرکانی، صدرالدین شجاع الدین*، امیر لطافت کار
    زمینه و هدف

    کمر درد مزمن یکی از اختلالات اصلی در محیط های کاری و کارخانجاتی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر و ماندگاری پروتکل ترکیبی آموزش شغلی و یوگا بر شدت درد و استقامت عضلات اکستانسور تنه بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با ماندگاری می باشد. آزمودنی ها 24 نفر مرد (کارکنان شرکت ایران خودرو) مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی بودند، که به روش نمونه های در دسترس در 2 گروه مساوی 12 نفری (به صورت تصادفی) انتخاب شدند. در این پژوهش درد با شاخص بصری درد و استقامت عضلات اکستنسور با آزمون بیرینگ-سورنسون مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ادامه، گروه تجربی به مدت ده هفته پروتکل ترکیبی آموزش شغلی و یوگا را اجرا کردند. گروه کنترل فقط در تست های پیش آزمون و پس آزمون شرکت کردند. پس از جمع آوری اطلاعات، از روش آماری تحلیل کوواریانس مرکب با سطح معنی داری (05/0≤a) به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که پروتکل ترکیبی آموزش شغلی و یوگا بر شدت درد و استقامت عضلات اکستانسور تنه (05/0≤p) بیماران کمردرد مزمن غیر اختصاصی در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون تاثیر معنی داری داشته اند.

    نتیجه گیری

    با توجه به اثر بخشی پروتکل ترکیبی آموزش شغلی و یوگا بر درد و استقامت عضلات اکستانسور به درمانگران توصیه می شود در تدوین برنامه های تمرینی خود، پروتکل ترکیبی آموزش شغلی و یوگا مورد توجه قرار دهند.

    کلید واژگان: آموزش شغلی, یوگا, شدت درد, استقامت عضلانی اکستانسور پشت, کمردرد مزمن غیر اختصاصی
    Babak Zareiserkani, Sadrodin ‎ Shojaodin‎*, Amir Letafatkar
    Background

    Chronic low back pain is one of the primary disorders in work and industrial environments. This study aimed to investigate the effect and follow-up of the combined protocol of occupational education and yoga on the pain intensity and endurance of trunk extensor muscles.

    Methodology

    The current study is a semi-experimental type with a pre-test-post-test design with follow-up. The participants were 24 men (employees of Iran Khodro Company) suffering from non-specific chronic low back pain, who were randomly selected into 2 equal groups of 12 people using available samples. This study evaluated pain with a visual analog scale and endurance of extensor muscles with the Bering-Sorenson test. Then, the experimental group implemented a combined protocol of occupational education and yoga for ten weeks. The control group only participated in the pre-test and post-test. After collecting the data, the statistical method of composite covariance analysis with a significant level (α ≤ 0.05) was used to analyze the data.

    Results

    The findings showed that occupational education and yoga Intervention had a significant effect ‎on pain, and trunk extensor muscle endurance subjects with non-specific chronic low back pain ‎‎ (P≤‎‏0.05‏‎). ‎

    Conclusion

    Considering the effectiveness of the combined protocol of occupational education and yoga on the pain and endurance of extensor muscles, therapists are advised to consider the combined protocol of occupational education and yoga in compiling their training programs.

    Keywords: Occupational Education, Yoga, Pain, Back extensor muscle endurance, Non-specific chronic Low ‎back pain
  • مسعود برزگر*، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافتکار، رز فولادی

    هدف از انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات عصبی عضلانی با و بدون تکالیف دوگانه شناختی بر حس عمقی و تعادل ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی بود. در مطالعه نیمه تجربی حاضر، 39 فوتبالیست به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 13 نفره (گروه کنترل، گروه تمرینات عصبی عضلانی و گروه تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی، تمرینات را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. برای اندازه گیری حس عمقی به روش فوتوگرامتریک و برای سنجش تعادل از آزمون Y استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تفاوت معناداری در حس عمقی مفصل زانو در زنجیره حرکتی باز (036/0>p) و بسته (003/0>p) بعد از ارائه مداخله بین سه گروه بود، اما عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران بر اساس آزمون تعادلی Y در جهت قدامی (جلویی) و خلفی خارجی بعد از ارائه مداخله بین سه گروه معنادار بود (p≤0.05). ارائه تمرینات عصبی عضلانی به همراه تکایف دوگانه احتمالا می تواند به عنوان یک رویکرد مفید جهت بهبود عملکرد اندام تحتانی بر اساس آزمون تعادلی Y در ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: فوتبال, نقص لیگامان صلیبی قدامی, تمرینات عصبی عضلانی, تکالیف دوگانه
    Masoud Barzegar*, Malihe Hadadnezhad, Sadredin Shojaedin, Amir Letafatkar, Rose Fouladi

    The aim of this research was effect of eight weeks of neuromuscular training (NMT) with and without cognitive-dual tasks (DTs) on proprioception and balance of athletes with ACL deficiency (ACL-D). 39 soccer players with ACL-D were selected purposefully and randomly divided into three groups of 13 (control group, neuromuscular training group and neuromuscular training with dual tasks group). Two training groups performed the exercises for eight weeks and three sessions per week. cognitive-motor dual tasks were performed in one of the groups along with neuromuscular exercises in the form of counting down numbers, memorizing numbers, calculating unexpected equations, specialized football skill movements.  The results of the current study indicated that there was no significant difference in knee joint proprioception in the open and closed kinetic chain after applying the intervention between the three groups, but there was a significant difference in lower extremity performance of the athletes based on the Y balance test in the anterior and posterior-lateral direction between the three groups (p<0.05). It seems that providing neuromuscular exercises along with cognitive-dual tasks can probably be considered as a useful approach to improve lower extremity performance based on the Y balance test in athletes with anterior cruciate ligament deficiency.

    Keywords: Soccer, Anterior Cruciate Ligament Deficiency, Neuromuscular Training, Dual Tasks
  • مقایسه تاثیر یک دوره برنامه مهار یکپارچه عصبی عضلانی با و بدون تحریک الکتریکی بر قدرت و استقامت عضلات گردن بیماران دارای گردن درد مکانیکی مزمن
    صدف پیرترسا، صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد
    مقدمه و هدف

    هدف از این مطالعه بررسی این موضوع بود که آیا استفاده از تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی می تواند بهبود سریعتر و بیشتر در حداکثر قدرت و استقامت عضلات گردن در بیماران مبتلا به گردن درد مزمن مکانیکی را فراهم کند یا خیر.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بوده است. بدین منظور بیماران مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی شهر تهران به طور تصادفی در دو گروه تجربی (17=n) و یک گروه کنترل (17=n) قرار گرفتند. درد، ناتوانی، قدرت و استقامت عضلات گردن پیش و پس از هشت هفته مداخله، به ترتیب با استفاده از شاخص بصری درد، شاخص ناتوانی گردن، داینامومتر و تست فلکشن کرانیوسرویکال اندازه گیری شدند. آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری و t زوجی و آزمون تحلیل واریانس یک راهه برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمون t زوجی و آزمون تحلیل واریانس یکراهه اختلاف معنادار درون گروهی و بیرون گروهی را در سه گروه نشان نداد، در مقابل گروه تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی به نسبت دو گروه دیگر اندازه اثر بالینی بیشتری را نشان داد.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به اثرات بالینی گزارش شده برای تکنیک مهار عصبی عضلانی تلفیقی همراه با تحریک الکتریکی در بیماران دارای گردن درد، استفاده از این روش به عنوان یک روش مکمل در بهبود درد، ناتوانی و افزایش قدرت و استقامت عضلات گردن بیماران مبتلا به گردن درد مزمن غیر اختصاصی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: گردن درد مزمن غیراختصاصی, درد, ناتوانی, قدرت, استقامت
    Comparison the effect of an integrated neuromuscular inhibition technigue program with and without Electric stimulation on neck muscle strength and endurance in patients with chronic mechanical neck pain
    Sadaf Pirtarsa, Sadrodin Shojaedin, Malihe Hadadnezhad
    Background and Aim

     The aim of this study was to investigate whether the application of the integrated neuromuscular inhibition technique combined with Electric stimulation can provide faster and greater improvement in maximum strength and isometric of the neck muscles in patients with chronic mechanical neck pain.

    Materials and Methods

     The current research was a semi-experimental type with a pretest-posttest design. For this purpose, patients with non-specific chronic neck pain in Tehran were randomly divided into two experimental groups (n=17) and a control group (n=17). Pain, disability, strength and endurance of neck muscles before and after eight weeks of intervention were measured using visual pain index, neck disability index, dynamometer and craniocervical flexion test, respectively. Repeated measures analysis of variance and paired T-test and one-way analysis of variance were used to analyze the data.

    Results

     The results of the paired t-test and one-way analysis of variance did not show significant differences between the group and the out-group in the three groups, in contrast, the combined neuromuscular inhibition technique group with electrical stimulation showed a greater clinical effect size than the other two groups.

    Conclusion

     According to the clinical effects reported for the combined neuromuscular inhibition technique with electrical stimulation in patients with neck pain, using this method as a complementary method in improving pain, disability and increasing the strength and endurance of neck muscles in patients with chronic neck pain Non-specific is suggested.

    Keywords: Nonspecific chronic neck pain, pain, disability, strength, endurance
  • رضا محمدی ده چشمه، صدرالدین شجاع الدین*، علی عباسی
    مقدمه

    هدف برنامه های پیشگیری از آسیب لیگامان صلیبی قدامی، اصلاح یا حذف عوامل خطرساز و درنهایت، کاهش آسیب است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات عصبی عضلانی بر حس عمقی مفاصل زانو و مچ پا در دانشجویان مرد فوتبالیست مستعد آسیب رباط صلیبی قدامی است.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق نیمه تجربی، تعداد 24 نفر از دانشجویان مرد فوتبالیست مستعد آسیب رباط صلیبی قدامی دانشگاه خوارزمی تهران، در سال 1397 به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. دو روز پیش از شروع تمرینات عصبی عضلانی، از همه آزمودنی ها ارزیابی حس عمقی زانو و مچ پا به عمل آمد. اعضای گروه تجربی به مدت شش هفته (3 جلسه در هفته) در برنامه تمرینات عصبی عضلانی شرکت کردند. دو روز پس از پایان تمرینات، همه آزمودنی ها دوباره ارزیابی گردیدند. داده ها با آزمون های آماری شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس و تی زوجی و با استفاده از نرم افزار SPSS vol.22 تجزیه وتحلیل شدند (P≤0.05).

    یافته های پژوهش: 

    در این مطالعه، از میان 24 دانشجو مستعد آسیب رباط صلیبی قدامی، 12 نفر به مدت 6 هفته به اجرای تمرینات عصبی عضلانی پرداختند. نتایج نشان داد که حس عمقی زانو (P=0.013) و مچ پا (در حرکت اینورشن P=0.032 و در حرکت اورشن P=0.047) در گروه تجربی، پس از انجام تمرینات عصبی عضلانی، در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری بهبود یافته است (P≤0.05).

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق، استفاده از تمرینات عصبی عضلانی را می توان به منظور بهبود حس عمقی مفاصل زانو، مچ پا و درنهایت، پیشگیری از آسیب رباط صلیبی قدامی توصیه کرد.

    کلید واژگان: تمرینات عصبی عضلانی, حس عمقی, فوتبالیست, رباط صلیبی قدامی
    Reza Mohammadi Dehcheshmeh, Sadredin Shojaedin*, Ali Abbasi
    Introduction

    The aim of anterior cruciate ligament injury prevention programs is to correct or eliminate risk factors and ultimately reduce injury. The present study aimed to investigate the effect of neuromuscular exercises on knee and ankle joint proprioception in male soccer player students prone to anterior cruciate ligament injury.

    Material & Methods

    In this quasi-experimental research, 24 male soccer players prone to anterior cruciate ligament injury at Khorazmi University of Tehran in 2018 were purposefully selected and randomly assigned to two experimental groups (n=12) and control groups (n=12). Two days before the commencement of neuromuscular training, knee and ankle proprioception assessment was performed on all subjects. The members of the experimental group participated in the neuromuscular training program for six weeks (3 sessions per week). Two days after finishing the training, all subjects were re-evaluated. Data were analyzed in SPSS software (version 22) using Shapiro-Wilk, covariance, and paired t-tests.

    Findings

    In this study, among 24 students prone to anterior cruciate ligament injury, 12 cases performed neuromuscular training for six weeks. The results demonstrated that knee proprioception (P=0.013) and ankle proprioception (in inversion movement p=0.032, in eversion movement P=0.047) in the experimental group improved significantly after six weeks of neuromuscular training compared to the control group (P≤0.05).

    Discussion & Conclusion

    As evidenced by the obtained results, the use of neuromuscular training can be recommended to improve the proprioception of the knee and ankle joints and ultimately prevent anterior cruciate ligament injury.

    Keywords: Anterior cruciate ligament, Neuromuscular training, Proprioception, Soccer player
  • نگین ذوالفقاری، امیر لطافت کار*، صدرالدین شجاع الدین
    زمینه و هدف

    کمردرد مزمن غیراختصاصی سومین عامل ناتوانی در بیماری های اسکلتی عضلانی شناخته شده است. شیوع این نوع کمردرد در بین مهمانداران هواپیما به دلیل ایستادن های طولانی مدت، انجام کارهای تکراری و حمل وسایل به روش های مختف بسیار زیاد است. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی به همراه تمرینات مهارت حرکتی و پردازش مجدد درد بر درد و فاکتورهای روانشناختی مهمانداران هواپیما مبتلا به کمر درد مزمن غیراختصاصی است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر از نوع کار آزمایی بالینی تصادفی دو سو کور است. 52 زن مهماندار هواپیما مبتلا به کمردردر مزمن غیراختصاصی به صورت تصادفی به سه گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. برای ارزیابی میزان درد از مقیاس آنالوگ بصری درد، از پرسشنامه داس برای متغیرهای افسردگی، اضطراب و ترس، از پرسشنامه تمپا برای ترس از حرکت، مقیاس فاجعه سازی درد و پرسشنامه باورهای اجتناب از ترس مرتبط با کار و فعالیت بدنی استفاده شد. هر چهار گروه هشت هفته تمرینات منتخب را انجام دادند. جهت بررسی ماندگاری اثر تمرینات پس از گذشته سه ماه از تمرینات ارزیابی مجدد انجام شد. از آزمون تی همبسته برای بررسی تغییرات درون گروهی، آزمون آنالیز واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای بررسی تغییرات بین گروهی و برای بررسی اثر تعاملی زمان بر گروه از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد (05/0 P ≤).

    یافته ها

    نتایج تحلیل آزمون آنالیز واریانس یک راهه برای تغییرات بین گروهی نشان داد که اثر اصلی زمان به جز در متغیر اضطراب در سایر متغیرهای پژوهش معنادار است (05/0 P ≤).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات مقاومتی به همراه تمرینات مهارت حرکتی و پردازش مجدد درد بر کاهش درد و بهبود فاکتورهای روانشناختی تاثیر معناداری دارد.

    کلید واژگان: تمرینات مقاومتی, تمرینات مهارت حرکتی, پردازش مجدد درد, فاکتورهای روانشناختی, درد, کمر درد مزمن غیراختصاصی
    Negin Zolfaghari, Amir Letafatkar*, Seyed Sadreldin Shojaedin
    Background

    Non-specific chronic back pain is the third known cause of disability in musculoskeletal disease. The prevalence of this type of back pain is very common among flight attendants and has been reported due to standing for long periods of time, doing repetitive tasks, and carrying things in different ways. Therefore, the aim of the present study is to investigate the effect of eight weeks of resistance exercises with and without motor skill exercises and pain reprocessing therapy on pain and psychological factors of flight attendants with non-specific chronic back pain.

    Methods

    The present research is a double-blind randomized clinical trial. 52 female flight attendants with non-specific chronic back pain were randomly divided into three experimental groups and one control group. In order to assess the level of pain, the visual analog scale of pain, DAS questionnaire for depression, anxiety, and fear variables, Tempa questionnaire for fear of movement, pain catastrophizing scale and fear avoidance beliefs questionnaire related to work and physical activity were used. All four groups performed the selected exercises for eight weeks. In order to maintain the permanence of the effect of the exercises, re-evaluation was done after three months of the exercises. T-test was used to examine intra-group changes, one-way analysis of variance and Bonferroni's post-hoc test were used to examine inter-group changes, and repeated-measures analysis of variance was used to examine the interactive effect of time on the group (P≤0.05).

    Results

    The results of one-way analysis of variance test for inter-group changes showed that the main effect of time is significant except for the anxiety variable in other research variables (P ≤ 0.05).

    Conclusion

    The results of the present study showed that resistance exercises along with motor skills training and pain reprocessing have a significant effect on reducing pain and improving psychological factors.

    Keywords: Resistance exercises, Motor skills training, Pain reprocessing therapy, psychological factors, Pain, Non-specific chronic back pain
  • مریم عبداللهی، شهاب الدین باقری*، صدرالدین شجاع الدین، منصوره طاهری نیا
    مقدمه

    اختلال خواب و اضطراب از مهمترین مشکلات افراد مبتلا به کارسینوم است. هدف مطالعه حاضر بررسی تعیین تاثیر  تکنیک ذهن-بدن و تمرین بر اختلالات خواب و اضطراب بیماران مبتلا به کارسینوم می باشد.

    روش کار

    30 بیمار داوطلب مبتلا به سرطان (24 زن، 6 مرد) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) تقسیم شدند. این مطالعه شبه آزمایشی بود و در سال 1400 در اصفهان انجام شد. اختلال خواب با پرسشنامه پیتزبورگ و اضطراب با پرسشنامه بک ارزیابی شد. اندازه گیری متغیرها قبل، 3 و 12 هفته بعد از مداخله ثبت شد. گروه آزمایش در یک برنامه ترکیبی تکنیک ذهن- بدن و تمرین در طول سه ماه شرکت کردند. اختلال خواب با استفاده از پرسشنامه پیتزبورگ و اضطراب با استفاده از پرسشنامه بک ارزیابی شد.

    یافته ها

    اثر اصلی برنامه ورزشی بر متغیرهای اختلالات خواب معنی دار بود (0/01<p). همچنین اثرات اصلی مربوط به تکرار و اثر تعاملی تکرار درگروه معنی دار بود (0/01<p). علاوه بر آن اثر اصلی برنامه تمرینی بر اضطراب معنی دار بود (0/01<p). همچنین اثرات اصلی مربوط به تکرار و اثر تعاملی تکرار در گروه معنی دار بود (0/01<p).

    نتیجه گیری

    برنامه ترکیبی شامل تمرین و تکنیک ذهن- بدن سبب بهبود علایم اختلال خواب و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان کارسینوم شد.

    کلید واژگان: تکنیک ذهن-بدن, اختلال خواب, اضطراب, تمرین
    Maryam Abdollahi, Shahabeddin Bagheri*, Sadradin Shojaeddin, Mansureh Taherinia
    Introduction

    Sleep disorder and anxiety are among the most important problems of people with carcinoma. The purpose of this study is to determine the effect of mind-body technique and exercise on sleep disorders and anxiety in patients with carcinoma.

    Methods

    30 volunteer patients with cancer (24 women, 6 men) were randomly divided into two control (15 people) and experimental (15 people) groups. This study was quasi-experimental and was conducted in 2021 in Isfahan. Sleep disorder was assessed with the Pittsburgh questionnaire and anxiety with the Beck questionnaire. Measurements of variables were recorded at before, 3 and 12 weeks after the intervention. The experimental group participated in a combined program of mind-body techniques and exercise during three months. Sleep disorder was assessed using the Pittsburgh questionnaire and anxiety was assessed using the Beck questionnaire.

    Results

    The main effect of the exercise program on the variables of sleep disorders was significant (P<0.001). Also, the main effects related to repetition and the interaction effect of repetition in the group were significant (P<0.001). In addition, the main effect of exercise program on anxiety was significant (P<0.001). Also, the main effects related to repetition and the interaction effect of repetition in the group were significant (P<0.001).

    Conclusion

    The combined program including exercise and mind-body technique improved the symptoms of sleep disorder and anxiety in patients with carcinoma cancer.

    Keywords: Mind-body Technique, Sleep disorders, Anxiety, Exercise
  • هادی میری*، صدرالدین شجاع الدین، امیرحسین براتی، ملیحه حدادنژاد، شهرام آهنجان
    زمینه و هدف

    اسپرین مچ پا منجر به  کاهش در حس عمقی و آگاهی از حس حرکت شده و تبعات حرکتی را در بر دارد. از طرفی آسیب این مفصل عامل مهمی در کاهش تعادل و در نتیجه آسیب مجدد می باشد. تقویت عوامل موثر در حفظ تعادل و کنترل پاسچر و از جمله حس عمقی می تواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی و پاسچرال و همچنین آسیب های افراد باشد.

    روش کار

    30 فرد مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا در این مطالعه نیمه تجربی به طور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و گروه آزمون شش هفته تمرینات تعادلی در برابر اغتشاش انجام داد. مجددا از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک طرفه بررسی گردید. عملیات آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معنی داری 5/0≤α انجام شد.

    یافته ها

    شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون در وضعیت های اول بیشتر و در وضعیت ششم کمتر از سایر وضعیت ها بود میانگین شاخص کنترل پاسچر در افراد گروه آزمون  نسبت به گروه کنترل معنادار بود (α≤0.05).

    نتیجه گیری

    انجام تمرینات تعادلی یا تمرین روی سطوح ناپایدار همراه با درگیری گیرنده های حس عمقی احتمالا باعث می شود عضلات به طور فعال تری درگیر شوند و سیستم عصبی مرکزی تحریکات مناسب تر و موثرتری از اعصاب آوران گیرنده های حسی مختلف دریافت نمایند و بدین صورت این تمرینات باعث بهبود کنترل پاسچر می گردد.

    کلید واژگان: تمرین تعادلی, کنترل پاسچر, بی ثباتی مزمن, اغتشاشات بیرونی
    Hadi Miri*, Sadraldin Shojaedin, Amirhossein Brati, Maliheh Hadadnezhad, Shahram Ahanjan
    Introduction

    An ankle sprain leads to a decrease in proprioception and awareness of the sense of motion and has motor consequences. On the other hand, damage to this joint is an important factor in reducing balance and consequently re-injury. Strengthening the effective factors in maintaining balance and controlling posture, including profundity, can be a basic strategy in the treatment of balance and postural problems, as well as injuries.

    Methods

    In this quasi-experimental study, 30 patients with chronic ankle instability were randomly divided into experimental and control groups. Both groups were pre-tested and the experimental group performed balance exercises against perturbation for six weeks. Post-test was retaken from both groups. Data were analyzed using a one-way analysis of covariance. Statistical operations were performed by SPSS software version 22 at a significant level of α≤0.05.

    Results

    Postural control index in the experimental group was higher in the first position and lower than the other in the sixth position. The mean of the postural control index in the experimental group was significant compared to the control group [α≤0.05].

    Conclusion

    Performing balance exercises or training on unstable surfaces with the involvement of sensory receptors is likely to cause the muscles to be more actively involved and the central nervous system to receive more appropriate and effective stimuli from the nerves of different sensory receptors, and thus this Exercises improve postural control.

    Keywords: Balance training, Posture control, Chronic instability, External perturbations
  • مریم عبداللهی، شهاب الدین باقری*، صدرالدین شجاع الدین، فرزانه نیکو
    زمینه و هدف

    هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی مداخله تمرین-ذهن آگاهی بر درد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان کارسینوم در مرحله شیمی درمانی است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین به صورت زنده به مدت 45 دقیقه در اینستاگرام به صورت دو جلسه در هفته تمرین و یک جلسه در هفته ذهن آگاهی انجام شد. کیفیت زندگی با پرسشنامه سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL) و درد با مقیاس درد مزمن درجه بندی شده واندروف در قبل، حین و بعد از مداخله ارزیابی شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل واریانس در اندازه های تکراری نشان داد اثر اصلی مربوط به گروه در متغیرهای کیفیت زندگی و درد معنی دار بود (000/0=P). همچنین نتایج مربوط به اثرات اصلی مربوط به تکرار در دو متغیر کیفیت زندگی و درد معنی دار بود (000/0=P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد مداخله تمرین- ذهن آگاهی منجر به بهبود کیفیت زندگی و درد بیماران مبتلا به سرطان کارسینوم می شود. به دلیل روند رو به افزایش بیماران سرطانی، نتایج این مطالعه می تواند برای کارکنان درمانی به خصوص پرستاران در جهت مواجهه صحیح با بیماران مفید باشد.

    کلید واژگان: تمرین, کارسنیوم, ذهن آگاهی, درد, شیمی درمانی
    Maryam Abdollahi, Shahabeddin Bagheri*, Sadradin Shojaeddin, Farzane Nikoo
    Aims and background

    This study aimed to evaluate the effectiveness of exercise-mindfulness intervention on pain and quality of life in patients with carcinoma cancer in the chemotherapy phase.

    Materials and Methods

    The present study was a quasi-experimental study. 30 subjects were selected by convenience sampling and randomly divided into two groups of exercise (n = 15) and control (n = 15). The exercise protocol was performed live on Instagram for 45 minutes as two sessions per week of training and one session per week of mindfulness. Quality of life was assessed with the World Health Organization (WHOQOL) Questionnaire and pain was assessed with the VanKroff Graded Chronic Pain Scale in before the intervention, during and after the intervention. 

    Results

    The results of repeated measures ANOVA showed that the main effect of the group on the variables of quality of life and pain was significant (P = 0.000). Also, the results related to the main effects of repetition on the two variables of quality of life and pain were significant (P = 0.000).

    Conclusion

    Exercise-mindfulness intervention seems to improve the quality of life and pain of carcinoma cancer patients. Due to the increasing trend of cancer patients, the results of this study can be useful for medical staff, especially nurses, in order to properly deal with patients.

    Keywords: Exercise, Carcinoma, Mindfulness, Pain, Chemotherapy
  • فاطمه تقی نژاد، صدرالدین شجاع الدین*، فواد فیض الهی
    زمینه و اهداف

    گردن درد مزمن غیراختصاصی مشکل شایع و با تغییرات در سیستم حسی حرکتی می باشد که علاوه بر درد و نگرانی فردی، بار مالی بالایی بر جامعه دارد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات تنفسی با و بدون یوگا بر درد، دامنه حرکتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور، تعداد 45 زن (40تا50 ساله) مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی که شرایط ورود به تحقیق را داشتند، در 3 گروه مساوی 15 نفری (به صورت تصادفی) انتخاب شدند. دو گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه 45 دقیقه ای برنامه های تمرینی (تنفسی با یوگا) و تنفسی را اجرا کردند. به منظور ارزیابی شدت درد، دامنه حرکتی و کیفیت زندگی آزمودنی ها به ترتیب از پرسشنامه شاخص بصری درد، گونیامتر و پرسشنامه کیفیت زندگی WHOQOL-BRIEF استفاده گردید. کلیه متغیرها بلافاصله قبل و پس از مداخله و نیز چهار هفته پس از آن مورد ارزیابی قرار گرفتند.جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری با سطح معناداری (05/0p≤) استفاده گردید.   

    یافته ها

    یافته های این تحقیق نشان داد که هر دو پروتکل تمرینات تنفسی با و بدون یوگا بر شدت درد، دامنه حرکتی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی در پس آزمون تاثیر معنی داری داشته اند (05/0p≤) و در مقایسه بین گروهی بیشترین تغییر پذیری به ترتیب مربوط به گروه تمرینات تنفسی با  یوگا و گروه تمرینی تنفسی بود.

    نتیجه گیری

     با توجه به یافته های این مطالعه، تمرینات تنفسی با یوگا نسبت به تمرینات تنفسی موثرتر واقع شد. لذا تمرینات تنفسی با یوگا به عنوان یک روش پیشنهادی و مکمل در درمان زنان مبتلا به گردن درد مزمن غیراختصاصی توصیه می شود.

    کلید واژگان: گردن درد, تمرینات تنفسی با یوگا, دامنه حرکتی
    Fatemeh Taqinezhad, Seyed Sadrodin Shojaodin*, Fuad Feizolahi
    Aims and background

    Chronic nonspecific neck pain considered as a common problem which most of the time comes with changes in sensorimotor functions, beside high financial expense, its accompany with pain and personal concerns in society. The purpose of this research was to study and compare the effect and maintenance of breath training with and without yoga on Pain, range of motion and quality of life in women with chronic nonspecific neck pain.

    Materials and methods

    The present study was a quasi - experimental study with a pretest-posttest design with a control group. For this purpose, 45 women (40 to 50 years old) with chronic non-specific neck pain and fulfilled the inclusion criteria has been selected by convenience sampling in 3 equal groups of 15 patients (randomly). Then two experimental groups performed the training protocol. The protocol was eight weeks of 45minute exercise program, three sessions per week, of breath training with yoga, breath training. In order to assess pain, range of motion and quality of life of subject, visual analogue scale, Universal Goniometer and whoqol-brief questionnaire was used. All variables were measured one week prior to the study, before, and immediately after the intervention and four weeks afterwards. After data collection, for data analysis Repeated measure ANOVA was applied at the significant level of (p≤0/05).

    Results

    The findings of this study showed that both breath training with yoga and breath training has significant effect on pain, range of motion and quality of life of subject women with chronic non-specific neck pain(P≤0.05). Conducting a between-group comparison also showed that the pain, range of motion and quality of life variables had the highest variation, which was related to the breath training with yoga and breath training, respectively.

    Conclusion

    According to the results, breath training with yoga showed greater recuperation than breath training. The breath training with yoga are recommended as an adjunct method in treatment of subject with chronic nonspecific neck pain..

    Keywords: neck pain, breath training with yoga, range of motion
  • مریم عبداللهی، صدرالدین شجاع الدین*
    سابقه و هدف

    سرطان پستان شایع‌ترین گونه سرطان در زنان و یکی از مهلک‌ترین بیماری‌ها محسوب می‌شود. با توجه به این که مهمترین بخش بهبودی از عوارض جانبی ناتوان کننده جراحی و درمان سرطان پستان اصلاح انحرافات موضعی و عدم تعادل است. هدف مطالعه تاثیر یک دوره تمرینات منتخب روی بوسوبال بر قدرت، تعادل پاسچرال، دامنه حرکتی و درد زنان مبتلا به سرطان پستان متعاقب شیمی درمانی بود.

    روش بررسی

    روش پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 16 زن با دامنه سنی 50-40 سال مبتلا به سرطان پستان بود. افراد مورد مطالعه به صورت نمونه در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه مداخله (8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. قبل و پس از 4 هفته تمرین منتخب 60 دقیقه و 3 جلسه در هفته، بر بهبود قدرت با نیرو سنج دستی، تعادل پاسچرال با آزمون برخاستن و رفتن، دامنه حرکتی با گونیامتر و درد با پرسشنامه درد مک‌گیل با روش آماری t نمونه زوج و t مستقل ارزیابی شد.

    یافته‌ها

    نتایج t نمونه زوج تفاوت معناداری در بهبود فاکتورهای قدرت (001/.:p)، تعادل (72/:p)، دامنه حرکتی در فلکشن (54/.:p)، در ابداکشن (02/.:p) و درد (15/.:p) در پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه مداخله نشان داد و نتایج تحلیل t مستقل تفاوت معناداری در بهبود فاکتورهای قدرت (001/.:p)، تعادل (001/.:p)، دامنه حرکتی در فلکشن (001/.:p)، در ابداکشن (18/.:p) و درد(001/.:p) درگروه مداخله کاملا معنی‌دار بود.

    نتیجه‌گیری

    با توجه به نتایج تحقیق تمرینات منتخب روی توپ بوسو منجر به بهبود فاکتورهای قدرت، تعادل پاسچرال، دامنه حرکتی و درد زنان مبتلا به سرطان پستان می‌شود. به متخصصین توصیه می‌شود جهت بهبود فاکتورهای ذکر شده و درد بیماران تمرینات ورزشی انجام شده را مدنظر قرار دهند.

    کلید واژگان: تمرین با بوسوبال, قدرت, تعادل پاسچرال, دامنه حرکتی, درد, سرطان پستان
    Maryam Abdollahi, Sadr al-Din Sadr al-Din*
    Background and Objectives

    Breast cancer is the most common type of cancer in women and one of the deadliest diseases. Since the most important part of recovery from disabling side effects of surgery and treatment of breast cancer is the correction of a local deviations and imbalances. This study aimed to evaluate the effect of a selected course of exercises on BOth Sides Up (BOSU) on strength, postural balance, range of motion and pain in women with breast cancer following chemotherapy.

    Methods and Materials

    In a semi-experimental study with pretest-posttest and control group individuals of 16 females aged 40-50 years with breast cancer. The subjects were selected as available samples and then randomly divided into an intervention group (8) and control group (8). Before and after 4 weeks of selected exercise, 60 minutes and 3 sessions per week were assessed on improving strength with Dynamometer, Postural balance by getting up and down, range of motion with a goniometer, and pain with the McGill Pain Questionnaire.

    Results

    The results of the t-sample of the pair have a significant difference in improving strength factors (p: 0.001), postural balance (p: 0.72), range of motion in flexion (p: 0.54), and in abduction (p: 0.02) and pain (p: 0.15) in the pre- and a post-test group of the intervention group and the results of independent t-analysis showed a significant difference in the improvement of strength factors (p:0.001), postural balance (p:0.001), range of motion in flexion (p:0.001), in abduction (p: 0.18) and pain (p:0.001) in the intervention group were quite significant (p = 0.005).

    Conclusion

    Selected exercises on BOSU ball appear to improve strength factors, postural balance, range of motion, and pain in women with breast cancer. Experts advise performing the exercises could improve the mentioned factors and for alleviating the discomfort of the patients.

    Keywords: BOSU, strength, postural balance, range of motion, pain, breast cancer
  • سروه توحیدی*، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین
    هدف و زمینه

    تمرینات تشخیص جهت دید یکی از روش های درمانی جدید در گردن درد می باشد. به تاثیرات مثبت تمرینات ثبات دهنده نیز در تحقیقات گذشته اشاره شده است. لذا هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر اضافه شدن برنامه تشخیص جهت دید به تمرینات ثبات دهنده رایج در گردن درد بر  شدت درد، استقامت عضلانی و حس عمقی زنان دارای گردن درد مزمن غیر اختصاصی می باشد. 

    مواد و روش ها

    در این تحقیق نیمه تجربی تعداد 45 زن مبتلا به گردن درد مزمن به سه گروه 15 نفری تمرینات ثبات دهنده، گروه ترکیبی (ثبات دهنده و برنامه درمانی تشخیص جهت دید) و کنترل تقسیم شدند.متغیرهای تحقیق شامل شدت درد، استقامت عضلانی و حس عمقی بودند. برای اندازه گیری آن ها در پیش آزمون به ترتیب از مقیاس بصری درد، آزمون استقامتی پایل و آزمون خطای بازسازی مفصل گردن استفاده شد. سپس بعد از انجام هشت هفته تمرینات در گروه های تمرینی، پس آزمون در شرایط پیش آزمون انجام شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تی زوجی جهت بررسی نتایج استفاده شد. سطح معناداری در این تحقیق (05/0>P) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که انجام تمرینات در دو گروه تمرینی بر متغیرهای شدت درد و حس عمقی تفاوت معناداری نشان دادند به این صورت که اضافه شدن برنامه تشخیص جهت دید به تمرینات رایج ثبات دهنده منجر به کاهش شدت درد و افزایش حس عمقی در بیماران زن با گردن درد مزمن شد (05/0>P). ولی در مورد متغیر استقامت عضلانی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه اضافه شدن برنامه تشخیص جهت دید به تمرینات ثبات دهنده می تواند منجر به نتایج بهتر درکاهش شدت درد و افزایش حس عمقی در بیماران گردن درد مزمن شود، استفاده از این تمرینات در کنار سایر تمرینات در زنان دارای گردن درد مزمن غیراختصاصی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تمرینات تشخیص جهت دید, گردن درد مزمن, حس عمقی, شدت درد, استقامت عضلانی
    Serva Tohidi*, Malihe Hadadnezhad, Sadreddin Shojaedin
    Aims and background

    Gaze direction recognition is one of the new treatments method for neck pain. The positive effects of stabilization exercises in various studies on neck pain have also been confirmed. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of adding a gaze direction recognition program to common stabilizing exercises on neck pain intensity, muscular endurance and proprioception of women with chronic non-specific neck pain.

     Materials and methods

    In this quasi-experimental study, 45 women with chronic neck pain were divided into three equal groups: stabilization exercises, combination group (stabilization and gaze direction recognition) and control. Research variables included pain intensity, muscle endurance, and Proprioception. To measure them in the pre-test, visual pain scale, PILE endurance test and neck joint repositioning error test were used, respectively. Then, after eight weeks of training in training groups, post-test were performed in pre-test conditions. Analysis of variance with repeated measures and paired t-test were used to evaluate the results. Significance level was considered in this study (α <0.05).

    Findings

    The results of the present study showed that performing exercises in two training groups had a significant effect on pain intensity and proprioception and adding a gaze direction recognition program to common stabilizing exercises led to more improvement in pain intensity and proprioception in female with chronic non-specific neck pain. (P <0.05).

    Conclusion

    Considering that Adding a gaze direction recognition program to stabilizing exercises can lead to better results in reducing the severity of pain and increasing the properioception females with chronic neck pain. The use of these exercises along with other exercises is recommended for female with non-specific chronic neck pain.

    Keywords: gaze direction recognition, chronic neck pain, proprioception, pain intensity, muscular enduranc
  • ساناز الماسی، صدرالدین شجاع الدین*، زهرا کریمی

    هدف و زمینه:

    کمردرد یکی از مشکلات اساسی بهداشتی درمانی پرهزینه در بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت است که اثرات اقتصادی و اجتماعی زیادی بر جای می گذارد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر و ماندگاری هشت هفته تمرینات ثبات مرکزی و پیلاتس بر عملکرد حسی، کیفیت زندگی و میزان درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی بود.   نفر به عنوان نمونه انتخاب به و صورت تصادفی به سه گروه 30

    مواد و روش ها

    با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس تعداد  نفره تمرینات پیلاتس، تمرینات ثبات مرکزی و گروه کنترل تقسیم شد. پیش از شروع پروتکل های تمرینی پرسشنامه کیفیت 10 زندگی تکمیل و اندازه گیری های درد و عملکرد حسی انجام شد. بعد از هشت هفته و یک ماه بعد از آن، به مانند مراحل پیش آزمون  در نظر P 0/05 ارزیابی ها تکرار شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت بررسی نتایج استفاده شد. سطح معنی داری گرفته شد.

    یافته ها

    تمرینات پیلاتس و ثبات مرکزی تاثیر معناداری بر مقیاس بصری درد، عملکرد حسی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی داشت. عملکرد حسی در گروه تمرینات ثبات مرکزی بعد از یک ماه ماندگاری داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات ثبات دهنده مرکزی و تمرینات پیلاتس تفاوت چندانی در رابطه با متغیر هایی همچون کیفیت زندگی و مقیاس بصری درد ندارند اما در رابطه با کنترل حسی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند که این اثر بخشی در رابطه با تمرینات ثبات مرکزی بیشتر از تمرینات پیلاتس است.

    کلید واژگان: پیلاتس, ثبات مرکزی, عملکرد حسی, کمر درد مزمن غیر اختصاصی
    Seyed Sadradin Shojaedin*, Zahra Karimi

    Aims and background:

    LBP is one of the major costly health problems in many developed and developing countries which has many economic and social impacts. Therefore, the purpose of this study was to evaluate the effect and duration of eight weeks of core stability and Pilates exercises on sensory function, quality of life and pain in women with nonspecific chronic low back pain.

    Materials and methods

    Using a purposive and accessible sampling method, 30 individuals were selected randomly and divided into three groups of 10 patients with Pilates training, central stability training, and control group. Before the beginning of exercise protocols, quality of life questionnaire was completed and pain and sensory function measurements were performed. After eight weeks and one month thereafter, assessments were repeated, as in the pre-test steps. Analysis of variance with repeated measures was used to evaluate the results. The significance level was considered P ≤ 0.05.

    Findings

    Pilates exercises and central stability had a significant effect on a visual pain scale, sensory function, and quality of life in patients with nonspecific chronic low back pain. The sensory function was maintained in the central stability training group after one month.

    Conclusion

    Pilates exercises and central stability had a significant effect on a visual pain scale, sensory function, and quality of life in patients with nonspecific chronic low back pain. The sensory function was maintained in the central stability training group after one month.

    Keywords: Pilates, Central Stability, Sensory Function, Non-specific Chronic Low Back Pain
  • ایمان خیراندیش* ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین
     
    مقدمه و اهداف
    ناهنجاری ها و عدم توازن عضلانی در اندام تحتانی می تواند منجر به ضعف در اجرای فعالیت های ورزشی و به دنبال آن آسیب دیدگی شود. هدف از تحقیق حاضر مقایسه نمرات آزمون های عملکردی اندام تحتانی در نوجوانان فعال با کف پای صاف و طبیعی بود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه حاضر تعداد 60 دانش آموز فعال 16-18 ساله در دو گروه (هر گروه 30 نفر) کف پای صاف و طبیعی شرکت داشتند. میزان افت ناوی آزمودنی ها با استفاده از روش توصیف شده برادی و عملکرد اندام تحتانی با استفاده از آزمون های عملکردی سکانس کنترل، سکانس لی لی کردن و سکانس استقامت مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحقیق یافته های تحقیق از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش آمار استنباطی (تی مستقل) استفاده شد (05/0P≤).
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اختلاف معناداری بین دو گروه کف پای صاف و طبیعی در همه ی آزمون های عملکردی اندام تحتانی وجود دارد (05/0P≤) و گروه کف پای صاف نسبت به گروه سالم نمرات ضعیف تری را کسب کردند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر، کف پای صاف به عنوان یک ناهنجاری باعث تضعیف در اجرای آزمون های عملکردی اندام تحتانی شده که می تواند منجر به ضعف در اجرای فعالیت های ورزشی که نیازمند به تعادل، استقامت و توان عضلانی و به دنبال آن آسیب دیدگی های ورزشی از جمله التهاب نیام کف پایی، استرس فراکچر درشت نی، پارگی رباط صلیبی قدامی و کمردرد است، شود؛ بنابراین توصیه می شود کف پای صاف منعطف به عنوان یکی از عوامل خطر آسیب دیدگی ورزشی مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: آزمون های عملکردی اندام تحتانی, نوجوانان فعال, کف پای صاف منعطف
    Iman Kheyrandish*, Maliheh Hadadnejad, Sadrodin Shojaedin
     
    Background and Aim
    Abnormalities and muscular imbalance in lower limb can lead to poor performance in sports activities followed by injuries. The aim of the present study was comparison of the scores of functional lower extremity in active adolescents with normal and flexible flat foot.
    Materials and Methods
    In the present study, 60 active students (16-18 years-old) with normaland flexible flat foot participated and were divided into two groups (30 each). The participants' navicular drop, using the method described by Brady, and lower limb function, using functional tests including control sequence, hop test sequence, and endurance sequence, were evaluated. To analyze the research findings, descriptive (mean and standard deviation) and inferential (t-tests) statistical methods were applied.
    Results
    The results indicated significant differences between the two groups with normal and flat foot in all functional tests of lower limb (p≤ /05) and, in comparison with the normal group, the flat foot group obtained lower scores.
    Conclusion
    Based on the results, flexible flat foot as an abnormality can lead to poor performance in functional tests and sport activities that require balance, muscular endurance, and strength followed by sports injuries including plantar fascia inflammation, tibial stress fracture, anterior cruciate ligament rupture, and backache. So, it is recommended that flexible flat foot be considered as a risk factor in sports injuries.
    Keywords: Lower Limb Function, Adolescents, Flexible Flat Foot
  • نورالله جاودانه*، امیر لطافت کار، صدر الدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد

    مقدمه:

    گردن درد، یکی از مشکلات شایع جوامع انسانی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرینات شناختی عملکردی بر شاخص های شناختی افراد مبتلا به گردن درد مزمن غیر اختصاصی انجام شد.

    مواد و روش ها:

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 24 بیمار مبتلا به گردن درد مزمن، به صورت تصادفی در دو گروه تمرینات شناختی عملکردی و شاهد قرار گرفتند. شاخص های شناختی، قبل و بلافاصله پس از شش هفته تمرینات شناختی به وسیله پرسش نامه خودکارامدی درد (Pain Self-Efficacy Questionnaire یا PSEQ)، مقیاس فاجعه آفرینی درد، مقیاس باورهای ترس- اجتناب و مقیاس 21 گویه ای افسردگی، اضطراب و استرس (Depression Anxiety Stress Scale-21) ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های Repeated measures ANOVA و Paired t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

    تفاوت معنی داری در تمام متغیرهای شناختی دو گروه پس از درمان مشاهده شد؛ به طوری که در تمام متغیرهای گروه مداخله بهبودی حاصل گردید (001/0 = P). بر اساس نتایج آزمون Paired t، تفاوت معنی داری در تمام متغیرهای گروه مداخله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون وجود داشت (001/0 = P)، اما برای گروه شاهد تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

    نتیجه‎ گیری:

    بر اساس نتایج به دست آمده، تمرینات شناختی عملکردی می تواند به عنوان روش جدیدی در بهبود شاخص های شناختی افراد مبتلا به گردن درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: گردن درد, خودکارامدی, فاجعه آفرینی درد
    Noorollah Javdaneh*, Amir Letafatkar, Sadredin Shojaedin, Maliheh Hadadnejad
    Introduction

    Neck pain is a common problem in human societies. The purpose of this study was to investigate the effect of six weeks of functional cognitive training on the cognitive factors of people with non-specific chronic neck pain.

    Materials and Methods

    In this clinical trial study, 24 patients with chronic neck pain were randomly divided into two groups of cognitive functional exercise and control. Cognitive factors were assessed before and immediately after six weeks of cognitive training using pain self-efficacy questionnaire, pain catastrophizing scale, fear-avoidance believes inventory, and depression, anxiety, and stress-21 questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and paired t tests.

    Results

    Comparison of two groups after treatment showed a significant difference in all cognitive variables; so that all factors were improved in the intervention group (P = 0.001). Paired t-test results also showed a significant difference in all variables in the intervention group, before and after the test (P = 0.001); but no significant difference was observed for the control group.

    Conclusion

    The findings suggest that functional cognitive training can be used as a novel method to improve the cognitive factors among the people with chronic neck pain.</div>

    Keywords: Neck pain, Self efficacy, Pain catastrophizing
  • هادی نقیبی، ملیحه حدادنژاد *، امیرحسین براتی، صدرالدین شجاع الدین
    زمینه
    کینتیک غیرطبیعی و اختلال در عملکرد عضلات ران با ناهنجاری های اسکلتی عضلانی متعددی مانند درد کشککی رانی، سندرم باند ایلیوتیبیال، آسیب های لیگامان صلیبی قدامی، کمردرد و آسیب مفصل ران در ارتباط است. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی ویژه عضلات سرینی بر متغیرهای کینتیک (حوزه زمان و فرکانس) و درد در بیماران دارای کمردرد مزمن غیر اختصاصی بود.
    24 مرد دارای کمردرد مزمن غیر اختصاصی با میانگین سن 48/5±27/30 سال انتخاب و به دو گروه مساوی تجربی و کنترل تقسیم بندی شدند. قبل و بعد از اجرای تمرینات مقاومتی ویژه عضلات سرینی، درد، متغیرهای کینتیک (زمان و فرکانس) در دو شرایط (با ثبات-قبل از خستگی و بی ثبات-پس از خستگی) و فعالیت الکتریکی عضلات سرینی بزرگ، میانی و کشنده پهن نیام به ترتیب با استفاده از مقیاس بصری درد، صفحه نیرو و الکترومایوگرافی سطحی بعمل آمده و نتایج با استفاده از آنالیز کوواریانس، تی وابسته و مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.
    نتایج نشان داد که تمرینات ویژه عضلات سرینی منجر به افزایش میزان فعالیت عضلات گلوتئال و کاهش فعالیت کشنده پهن نیام، بهبود متغیرهای کینتیکی (زمان و فرکانس) و کاهش درد در بیماران دچار کمردرد مزمن غیر اختصاصی گردید.
    کلید واژگان: کمردرد, تمرین درمانی, کینتیک
    Hadi Naghibi, Malihe Hadadnezhad *, Amir Hossein Barati, Sadredin Shojaedin
    Background Abnormal hip kinetics and impaired hip muscle performance have been associated with various musculoskeletal disorders, such as patellofemoral pain, iliotibial band syndrome, anterior cruciate ligament injuries, low back pain, and hip joint pathology. The aim of this study was to compare the effect of gluteal muscles specific strength training on kinetics (time and frequency domain) and pain in patients with chronic non specific low back pain.
    Methods In the present study the before and after the implementation of gluteal muscles specific strength training, the pain, kinetics variables (time and frequency domain) in two (stable-without fatigue and instable- fatigued positions) and electrical activity of gluteus medius, maximus and tensor fascia lata muscles were done by using visual analogue scale, force plate and electromyography respectively and results analysed by analysis of covariance, independent and paired t test
    Results 24 subjects with chronic nonspecific low back pain mean age 30.27±5.48 years old were selected and divided into two equal control and experimental groups The results showed that gluteal muscles specific strength training increases the activity of the gluteal muscles and decrease tensor activation, improve in the kinetics variables and pain decreases in patients with chronic non specific low back pain.
    Conclusion After implementation of gluteal muscles specific strength training, significant differences was gained in kinetics variables (time and frequency domain) and pain that beside the findings of muscle activation discused in complementary results of this study, need to be mor investigated in future researchers.
    Keywords: Low Back Pain, Exercise Therapy, Kinetics
  • سیده یاسمن اسدی، امیر لطافت کار، صدرالدین شجاع الدین، سجاد رضایی*
     
    مقدمه
    بیماران مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی (Non-specific low back pain یا NSLBP) مزمن، دچار نقص در حس وضعیت مفصل و تشخیص دو نقطه می باشند و این اختلالات با میزان درد این بیماران ارتباط دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرینات آب درمانی بر درد، حس وضعیت مفصل و تشخیص دو نقطه در زنان مبتلا به NSLBP و اختلال کنترل حرکت بود.
    مواد و روش ها
    25 زن مبتلا به NSLBP با استفاده از پرسش نامه ناتوانی Oswestry (Oswestry Disability Index یا ODI) انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (12 نفر) و شاهد (13 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی 8 هفته تمرینات آب درمانی را دریافت کرد و گروه شاهد هیچ گونه تمرینی انجام نداد. قبل و پس از انجام مداخله های تمرین، از مقیاس دیداری درد (Visual analogue scale یا VAS) ، گونیامتر و کالیپر به ترتیب برای سنجش درد کمر، حس وضعیت مفصل و تشخیص بین دو نقطه استفاده گردید. برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های Paired t و Independent t استفاده شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری بین متغیرهای درد (007/0 = P) ، حس وضعیت مفصل (005/0 = P) و تشخیص دو نقطه (008/0 = P) در مرحله پیش آزمون نسبت به پس آزمون در گروه تجربی وجود داشت؛ در حالی که تفاوت ها در گروه شاهد معنی دار نبود. نتیجه‎گیری: تمرینات آب درمانی منجر به کاهش درد، بهبود حس وضعیت مفصل و تشخیص دو نقطه در زنان مبتلا به NSLBP و اختلال کنترل حرکت می شود. بنابراین، استفاده از تمرینات آب درمانی در درمان این بیماران توصیه می گردد.
    کلید واژگان: درد مزمن, کمردرد, تمرینات آب درمانی
    Seyedeh Yasaman Asadi, Amir Letafatkar, Sadrodin Shojaedin, Sajad Rezaei*
     
    Introduction
    Patients with nonspecific chronic low back pain experience deficit in joint position sense acuity and two-point discrimination, and these deficits are associated with pain in these patients. The aim of present study was to evaluate the effect of hydrotherapy on pain, joint position sensee, and two-point discrimination in patients with nonspecific chronic low back pain and motor control impairment. Material and
    Methods
    25 women with nonspecific chronic low back pain were selected using Oswestry Disability Questionnaire, and randomly assigned into 2 groups of hydrotherapy (n = 12) and control (n = 13). The experimental group performed an eight weeks of hydrotherapy exercises, and control group did not perform exercise. Before and after complementation of intervention, visual analogue scale, goniometer, and caliper were used to assess pain, joint position sense, and two-point discrimination, respectively. Within and between group comparisons were done using paired t and independent t tests.
    Results
    In hydrotherapy group, there were significant differences between pretest and posttest in pain (P = 0.007), joint positon sense (P = 0.005), and two-point discrimination (P = 0.008); whereas there was not any significant difference in control group.
    Conclusion
    Hydrotherapy exercises result in decreasing pain, improvement in joint position sense, and two-point discrimination of women with nonspecific chronic low back pain and motor control impairment. So, use of these exercises is recommended for treatment of nonspecific chronic low back pain.
    Keywords: Chronic pain, Low Back pain, Hydrotherapy
  • مهتاب نجفی *، صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد، امیرحسین براتی
    مقدمه و اهداف

    سندروم پروناسیون اندام تحتانی، شامل پرونیشن بیش از اندازه پا، چرخش داخلی و نزدیک شدن زانو می باشد. هنگامی که تمرینات ورزشی به درستی طراحی و یکپارچه شود، با استفاده از یک روش تمرینی چندوجهی می توان اهداف توانبخشی فرد را بدون نیاز به مداخلات دیگر به دست آورد. استراتژی تعادلی مچ پابا حرکت دادن کل بدن حول مفصل مچ پا، تعادل را بازیابی می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی هشت هفته تمرین اصلاحی ترکیبی بر میزان فعالیت عضلات درگیر در استراتژی مچ پای دختران مبتلا به سندروم انحراف پروناسیون بود.

    مواد و روش ها

     در مطالعه نیمه تجربی حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل، 30 دانش آموز 16-13 ساله با وضعیت سندروم پروناسیون اندام تحتانی وجود داشتند. افراد مورد مطالعه به طور تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. قبل و پس از هشت هفته تمرین به مدت 60 تا 80 دقیقه و سه جلسه در هفته، کف پای صاف با استفاده از تست افت ناوی، والگوس زانو با اندازه گیری زاویه تیبیوفمورال، فعالیت الکترومیوگرافی عضلات تیبیای قدامی و گاستروکنمیوس داخلی روی سیستم تعادلی بایودکس هنگام ایستادن روی پای غالب ارزیابی شد.

    یافته ها

     نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معناداری در الکترومیوگرافی عضلات تیبیای قدامی و گاستروکنمیوس داخلی دو گروه در پس آزمون را نشان داد. تمرینات اصلاحی بر میزان فعالیت عضلات تیبیای قدامی و گاستروکنمیوس داخلی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری داشت و به طور تقریبی 94% و 62% به ترتیب بر الکترومیوگرافی عضلات مذکور دختران دارای سندروم پروناسیون اندام تحتانی تاثیر داشت (0/001=P و 0/026=P)

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد تمرینات ترکیبی اصلاحی منجر به تغییر فعالیت عضلات مسئول کنترل تعادل از جمله افزایش فعالیت عضله تیبیای قدامی و کاهش فعالیت عضله گاستروکنمیوس که مربوط به استراتژی مچ پا هستند، می شود. بنابراین به متخصصین و محققین توصیه می شود جهت بهبود استراتژی های تعادلی در افراد دارای سندروم پروناسیون، تمرینات اصلاحی مد نظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: فعالیت عضلانی, تمرینات اصلاحی, سندروم پروناسیون اندام تحتانی, استراتژی مچ پا
    Mahtab Najafi *, Sadrodin Shojaedin, Maliheh Hadadnezhad, Amir Hossein Barati
    Background And Aim

    Thelower extremity pronation syndrome involves foot hyper pronation, knee internal rotation, and adduction. When sport exercises are properly designed and integrated, using a multifaceted training approach can help achieve goals without the need for other interventions. Ankle balance strategy restores balance by moving the body around the ankle joint. The aim of the present study was to investigate the effect of eight-weeks of combined corrective exercises on the activity of of involved muscles in girls’ ankle strategy with lower extremity pronation syndrome.

    Materials And Method

    In the current semi-experimental study with pretest-posttest design and control group, 30 students, aged 13-16 years old, with lower extremity pronation syndrome were randomly divided into two groups of experimental (n=15) and control (n=15). Prior to and after eight weeks of training for 60 to 80 minutes, three times a week, we evaluated flat foot using Navi drop test, knee valgus using tibiofemoral angle measurement, tibialis anterior and medial gastrocnemius muscles Electromyography (EMG) activity on Biodex Balance while standing on dominant.

    Results

    Covariance analysis showed a significant difference in tibialis anterior and medial gastrocnemius muscles EMG between the two groups in the posttests. Also, corrective exercises was found to be significantly different on tibialis anterior and medial gastrocnemius amount of muscles activity at posttest compared with pretest and had approximately 94% and 62%, respectively, effects on the EMG of these muscles in girls with lower extremity pronation syndrome (p=0,001) (p=0,026).

    Conclusion

    It seems that corrective mixed exercises led to changes such as increased muscles activity in those responsible for balance control such as increase in the tibialis anterior muscle activity and decrease in the gastrocnemius muscle activity, which are related to the ankle strategy. So it is recommended that specialists and researchers consider corrective exercises in order to improve balance strategies in people with pronation syndrome.

    Keywords: Muscle Activity, Corrective Exercises, Lower Extremity Pronation Syndrome: Akle Strategy
  • محمد فلاح محمدی *، صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافت کار، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، منصور اسلامی
    مقدمه و هدف
    آسیب رباط متقاطع قدامی یکی از رایج ترین آسیب های ورزشی بوده که به دلایل مختلف روی می دهد و تحقیقات تاکنون به بررسی علت های احتمالی پرداخته اند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین ثبات ناحیه مرکزی بدن و قدرت ایزومتریک ابداکشن و چرخش خارجی ران با بیومکانیک پرش-فرود افراد فعال از طریق سیستم امتیازدهی خطای فرود بود.
    روش شناسی: ثبات ناحیه مرکزی بدن و قدرت اندام تحتانی 30 آزمودنی فعال (سن 12/2±27/21 سال، قد 59/6±77/177 سانتی متر، وزن 94/6±42/69 کیلوگرم) به ترتیب از طریق آزمون های میدانی و معتبر مک گیل و دینامومتری دستی ارزیابی گردید. سپس افراد آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود را به منظور ارزیابی بیومکانیک پرش-فرود اجرا کردند. برای بررسی ارتباط مقادیر ثبات ناحیه مرکزی و قدرت ایزومتریک ابداکشن و چرخش خارجی ران با امتیاز LESS از آزمون همبستگی پیرسون و ارتباط پیش بین این متغیرها با امتیاز LESS از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید (05/0≥P).
    یافته ها
    همبستگی و ارتباط پیش بین معناداری بین آزمون های فلکسور تنه (4/0=P)، اکستنسور تنه (46/0=P)، پلانک (49/0=P)، پلانک از سمت راست (41/0=P)، پلانک از سمت چپ (4/0=P)، قدرت ایزومتریک ابداکشن ران (44/0=P) و چرخش خارجی ران (07/0=P)، و نمرات کلی آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین استقامت و ثبات ناحیه مرکزی بدن و قدرت ایزومتریک عضلانی با بیومکانیک پویای پرش-فرود ارتباط معناداری ندارد که این یافته احتمالا به دلیل تفاوت میان ماهیت آزمون های استقامت و ایزومتریک با حرکات عملکردی پویا می باشد. به طور کلی، اجرای پژوهش های مربوط به غربالگری ورزشکاران در معرض خطر به منظور پیشگیری از وقوع آسیب های جدی که دوران ورزشی و نیز زندگی فردی ورزشکاران را تهدید می کنند امری لازم و ضروری می باشد. بدون تردید، بهره گیری از روش های کاربردی در ارزیابی الگوهای خطرزا که بتوانند جایگزینی برای سیستم های آزمایشگاهی گران قیمت بوده و در گروه های بزرگ به آسانی قابل اجرا باشند، در این جهت برای متخصصین پزشکی-ورزشی بسیار کمک کننده خواهد بود.
    کلید واژگان: ثبات ناحیه مرکزی بدن, قدرت ایزومتریک, سیستم امتیازدهی خطای فرود, بیومکانیک پرش-فرود
    Mohammad Fallah Mohammadi *, Sadraldin Shojaadin, Letafatkar Amir, Esmail Ebrahimi Takomjani, Eslami Mansour
    Purpose &
    Background
    Anterior cruciate ligament injury is one of the most prevalent injuries in sport which has many potential causes and several studies have examined these causes. The purpose of the present study was to investigate relationship between core stability and isometric hip abduction and external rotation strength, and jump-landing biomechanics using Landing Error Scoring System (LESS).
    Methodology
    Core stability/endurance and isometric lower extremity muscle strength of 30 active men (age of 21.27±2.12 years, height of 177.77±6.59 cm, weight of 69.42±6.94 kg) have been assessed through McGill core stability tests and dynamometry, respectively. Then, subjects have performed LESS test for analysis of their jump-landing biomechanics. Pearson correlation and multivariate regression tests were performed to examine predictive relationship between core stability and isometric hip abduction and external rotation strength values and LESS scores (P≤ .05).
    Results
    There have been observed no significant relationship between trunk flexor (P=.4), trunk extensor (P=.46), plank (P=.49), side plank to right (P=.41), side plank to left (P=0.4) abduction (P=.44) and external rotation (P=.07) isometric strength and overall LESS score (P
    Conclusion
    The findings of the present study showed that there is no significant relationship between core stability/endurance and isometric strength measurements and dynamic biomechanics of jump-landing. This is probably due to the difference in nature of isometric and endurance measurements and dynamic functional movements. Conducting studies regarding screening at-risk athletes is essential in order to reduce serious injuries that threaten athletes career and life. Undoubtedly, using applicable metheods in high-risk technique assessment that can substitute expensive laboratory equipments and can be performed easily in large sample groups are very helpful for sports medicine professionals.
    Keywords: Core Stability, Isometric Strength, Landing Error Scoring System, Jump-Landing Biomechanics
  • شهاب الدین باقری*، صدرالدین شجاع الدین، علی اشرف جمشیدی، امیر لطافت کار، محمدرضا نیکو
    زمینه و هدف
    اعتقاد بر این است که اختلال عملکرد عضلات چهارسر یکی از علت های سندرم درد کشککی- رانی است و عدم تعادل عضلات پهن داخلی مایل و پهن خارجی بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر مقایسه نسبت فعالیت ماهیچه نگاری عضلات پهن داخلی مایل به پهن خارجی حین آشفتگی وضعیتی در ورزشکاران مبتلا به سندرم درد کشککی- رانی و سالم بود.
    روش تحقیق: 12 ورزشکار در رشته های بسکتبال، هندبال، فوتسال و دومیدانی، مبتلا به سندرم درد کشککی- رانی (سن 3/70± 23/27 سال، قد 7/00± 179 سانتی متر، وزن 12 ±73/86 کیلوگرم) و 12 ورزشکار سالم (سن 3/17± 23/45 سال، قد 4/00± 1/77 سانتی متر، وزن 8/53± 68/84 کیلوگرم) در یک تحقیق نیمه تجربی شرکت داشتند. درد با استفاده از مقیاس سنجش عددی درد ارزیابی شد. فعالیت ماهیچه نگاری عضلات پهن داخلی مایل و پهن خارجی حین آشفتگی وضعیتی با استفاده از یک سیستم 16-کاناله جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05 استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین نسبت فعالیت ماهیچه نگاری پهن داخلی مایل به پهن خارجی در گروه ورزشکاران مبتلا کمتر از گروه کنترل بود. بین میانگین فعالیت ماهیچه نگاری دو گروه در جهت قدامی (0/56=p) و در جهت خلفی (0/52=p) تفاوت معنی دار مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بین نسبت فعالیت ماهیچه نگاری عضله پهن داخلی مایل به پهن خارجی در ورزشکاران مبتلا به سندرم درد کشککی- رانی در طول آشفتگی وضعیتی در مقایسه با ورزشکاران سالم، تفاوتی وجود نداشت و این احتمال وجود دارد که درد طولانی مدت سبب سازگار شدن واکنش های تعادلی عضلانی در ورزشکاران مبتلا به سندرم درد کشککی- رانی شده باشد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر به درمان گران در درک بهتر شناسایی تغییرات در استراتژی های کنترل حرکتی و نیز در طراحی یک برنامه توانبخشی برای ورزشکاران مبتلا به سندرم درد کشککی- رانی مفید خواهد بود.
    کلید واژگان: سندرم درد کشککی- رانی, آشفتگی وضعیتی, پاسخ ماهیچه نگاری, ورزشکاران
    Shahabeddin Bagheri *, Sadreddin Shojaedin, Ali Ashraf Jamshidi, Amir Letafatkar, Mohammad Reza Nikoo
    Background And Aim
    It is believed that dysfunction of the quadriceps muscle can be considered as one of the cause of patellofemoral pain syndrome with great emphasis placed on vastus medialis oblique and vastus lateralis muscles imbalance. The purpose of this study was to compare the EMG activity ratio of vastus medialis oblique: vastus lateralis muscles in athletes with and without patellofemoral pain syndrome.
    Materials And Methods
    12 athletes with Patellofemoral pain syndrome (age 23.23±3.70 year, height 179±7.00 cm, and weight 73.86±12.00 kg) and 12 healthy male athletes (age 23.45±3.17 year, height 177±4.00 cm, and weight 68.84±8.53 kg) Participated in a quasi-experimental study. Numerical Pain Rating scale was used to assess the pain. EMG activity of vastus medialis oblique and vastus lateralis muscles during dynamic postural perturbation were collected using a 16- channel EMG System. To data was analysed by Independent-t test at the significance level was set as P≤0.05.
    Results
    The mean vastus medialis oblique: vastus lateralis EMG activity ratio in athletes with patellofemoral pain syndrome were less than control group. No significant difference was observed in the vastus medialis oblique: vastus lateralis EMG activity ratio between two groups during forward perturbation (p=0.568) and backward perturbation (p=0.521).
    Conclusion
    Our findings suggest that vastus medialis oblique: vastus lateralis ratio was not differe between athletes with and without patellofemoral pain syndrome in postural dynamic perturbation and it is likely that long-term pain cause’s muscular balance reactions adaptation in athletes with patellofemoral pain syndrome. The results of this study would be useful for therapists to identify changes in motor control strategies and in a rehabilitation program design for athletes with patellofemoral pain syndrome.
    Keywords: Patello-Femoral Pain Syndrome, Postural Perturbations, Electromyographic Response, Athletes
  • شهاب الدین باقری*، صدرالدین شجاع الدین، علی اشرف جمشیدی، امیر لطافت کار، محمدرضا نیکو
    سابقه و هدف
    سندروم درد پاتلوفمورال یکی از شایع ترین اختلالات زانو در افراد فعال و ورزشکاران است. کنترل عصبی عضلانی ضعیف عضله گلوتوس مدیوس در سندروم درد پاتلوفمورال از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی فعالیت الکترومایوگرافی عضله گلوتوس مدیوس در پاسخ به اغتشاش پوسچرال دینامیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و سالم بود.
    مواد و روش ها
    12 ورزشکار مرد مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و 12 ورزشکار سالم در این مطالعه شرکت کردند. فعالیت الکترومایوگرافی عضله گلوتوس مدیوس با استفاده از دستگاه 16-کاناله مدل BTS-FREEEMG 300 اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای مقایسه دو گروه از آزمون آماری t مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بین دو گروه مبتلا و سالم در میزان Peak-RMS و Average-RMS تفاوت معنی دار مشاهده نشد. بین دو جهت اعمال اغتشاش در گروه مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال در متغیرهای Peak-RMS و Average-RMS تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مشارکت ورزشکاران در برنامه های تمرینی متعدد، این احتمال وجود دارد که خصوصیات فیزیولوژیک، فاکتورهای عصبی عضلانی و الگوی فراخوانی واحدهای حرکتی عضلات مورد مطالعه در ورزشکاران با افراد غیر ورزشکار متفاوت باشد.
    کلید واژگان: گلوتوس مدیوس, الکترمایوگرافی, سندروم درد پاتلوفمورال, اغتشاش پوسچرال
  • امیرحسین براتی، صدرالدین شجاع الدین، مهدی کرمی، محمدحسین پورغریب شاهی، مینا حقیقی
    مقدمه
    فاشیا، بافت فیبری کلاژنی است که قسمتی از سیستم گسترده ی انتقال نیروی بدن را شکل می دهد. برای شناخت دقیق نقش این عامل غیر انقباضی و بسیار گسترده و تامین کننده ی ثبات و غنی از گیرنده های عمقی، مطالعات زیادی مورد نیاز است. مطالعاتی که به بررسی فاشیای توراکولمبار موجود زنده پرداخته اند، به طور معمول از تکنیک های سونوگرافی بهره برده اند. با توجه به تنوع وضعیت های مورد مطالعه، مطالعه ی حاضر با هدف ارایه ی وضعیتی مبنا برای انجام این مطالعات انجام شد.
    روش ها
    53 آزمودنی سالم به صورت داوطلبانه با اعلام رضایت کتبی در این مطالعه شرکت داده شدند. سپس، با علامت گذاری 2 سانتی متری مهره ی L2-L3 و در وضعیت های دمر، نشسته و چهار دست و پا و در انتهای دم و بازدم در سمت راست و چپ ضخامت فاشیای توراکولمبار با استفاده از روش سونوگرافی ثبت شد.
    یافته ها
    یافته های سونوگرافی در دو وضعیت دمر و نشسته نشان داد که ضخامت فاشیا در انتهای دم به طور معنی داری بیشتر از انتهای بازدم بود و این رابطه در هر دو طرف راست و چپ برقرار بود، اما در وضعیت چهار دست و پا، این رابطه معکوس شد؛ به گونه ای که ضخامت بافت فاشیا در انتهای بازدم، بیشتر از انتهای دم بود. از این رو، عامل تنفس بر ضخامت فاشیا و عامل وضعیت نیز بر تغییرات ضخامت فاشیا تاثیرگذار است.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان می دهد که رفتار فاشیای توراکولمبار در وضعیت های مختلف، متفاوت است. از طرفی تنفس نیز تعیین کننده ی رفتار فاشیا می باشد. از این رو، پیشنهاد می شود با اصلاح وضعیت و انجام تمرینات تنفسی، احتمال می رود در بلند مدت، تغییراتی در فاشیای توراکولمبار مشاهده گردد. همچنین، در انجام مطالعات سونوگرافیک، به طور حتمی باید به این دو عامل توجه ویژه ای شود. این مطالعه، وضعیت نشسته ی سمت راست و انتهای بازدم را به عنوان وضعیت مبنا در ارزیابی سونوگرافیک Thoracolumbar fascia (TLF) معرفی می نماید.
    کلید واژگان: وضعیت مبنا, فاشیای توراکولمبار, اولتراسوند
    Amir Hussein Barati, Sadraldin Shojaaldin, Mehdi Karami, Mohammad Hussein Pourgharib-Shahi, Mina Haghighi
    Background
    The role of noncontractile and wide elements of thoracolumbar fascia is miserable. Studies that examine the thoracolumbar fascia in living beings have often been used ultrasound techniques. Because of the variety of positions, we tried to identify base position to carry out these studies.
    Methods
    Fifty three voluntaries entered the study. Then we did sonography in prone, sitting, and quadruped positions, after inspiration and respiration and at both sides at L3 level.
    Findings: Sonography findings showed that thoracolumbar fascia thickness at the end of inspiration was significantly more than thickness at the end of respiration at prone and sitting positions despite quadruped position at both sides. Therefore, breathing and position factors affected the fascia thickness. Lordosis angle in any of the studied states did not show significant and strong correlation with fascia thickness.
    Conclusion
    The findings show that thoracolumbar fascia behavior is different in various positions; in addition, breathing determines different fascia behaviors. So, ultrasound studies should have particular attention to these two factors. Besides, we suggest that thoracolumbar fascia may have changes by breathing exercises and posture correction at long time. This study introduces the end of exhalation, sitting position, and right side as base position in thoracolumbar fascia ultrasonic evaluation.
    Keywords: Basic position, Thoracolumbar fascia, Ultrasound
  • بهنام مرادی*، صدرالدین شجاع الدین، ملیحه حدادنژاد
    مقدمه و اهداف متاسفانه علی رغم مزایای ویژه کش های مقاومتی در تمرینات توانبخشی بیماران مولتیپل اسکلروزیس، مطالعات اندکی در این زمینه گزارش شده است. هدف از مطالعه ی پیش رو، بررسیتاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی با کش بر شدت خستگی، کیفیت زندگی و قدرت عضلات اندام تحتانی مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
    مواد و روش ها30 بیمار (با مقیاس ناتوانی 1 تا 4، سن 25 تا 35 سال، توانایی راه رفتن مستقل) انجمن ملی ام اس تهران، به طور داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. هشت هفته تمرین مقاومتی، 3 بار در هفته به صورت پیشرونده روی این بیماران اجرا شد. خستگی و کیفیت زندگی به ترتیب با پرسش نامه های خستگی و 36 سوالی ارزیابی شد. قدرت عضلات با دینامومتر دستی اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های T با سطح معناداری 05/0 P≤استفاده شد.
    یافته ها نتایج t مستقل تفاوت معناداری (خستگی 029/0=P، کیفیت زندگی 000/0=P، قدرت پلانتار فلکسورها 007/0=P، اکستنسورهای زانو و ران به ترتیب 000/0=P، 001/0=P) را در پس آزمون دو گروه تجربی و کنترل نشان داد، در حالی که در پیش آزمون دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج t همبسته نیز تفاوت معناداری (خستگی 019/0=P، کیفیت زندگی 000/0=P، قدرت پلانتار فلکسورها 010/0=P، اکستنسورهای زانو و ران به ترتیب 000/0=P، 002/0=P) را در مقایسه میانگین های پیش آزمون پس آزمون گروه تجربی نشان داد، در حالی که مقایسه میانگین های پیش آزمون پس آزمون گروه کنترل معنادار نبود.
    نتیجه گیری هشت هفته تمرین مقاومتی می تواند به طور معنا داری خستگی، کیفیت زندگی و قدرت بیماران مولتیپل اسکلروزیس را بهبود بخشد.
    کلید واژگان: تمرین مقاومتی با کش, خستگی, کیفیت زندگی, قدرت, مولتیپل اسکلروزیس
    Behnam Moradi *, Sadredin Shojaadin, Malihe Hadadnezhad
    Background And Aim
    Despite special benefits of the theraband resistance in rehabilitative exercises for patients suffering from Multiple Sclerosis (MS), only a few studies have been reported investigating this method of therapy. Thus, the current study was conducted to investigate the effect of eight weeks of theraband resistance training on the fatigue severity, the quality of life, and muscular strength of the lower extremity in men with MS.
    Materials And Methods
    A total of 30 patients from Tehran National MS Society (with the disability scale of 1 to 4, aged 25-35, and the ability to walk) participated in the present study on a voluntary basis and were randomly assigned to experimental and control groups, 15 each. Next, patient participants took part in eight weeks of resistance training, three times a week. Fatigue and the quality of life were assessed using the fatigue and 36-item questionnaires, respectively, and muscular strength was measured using a dynamometer. For data analysis, t-tests were run with the significance level set at P≤0/05.
    Results
    Independent samples t-test showed a significant difference between the post-tests of the experimental and control groups (FSS: P=0/029, QOL: P=0/000, Plantar flexors: P=0/007, and Extensors of the knee and hip: P=0/000 and P=0/001, respectively), whereas no significant difference was observed between the pre-tests. Also, dependent samples t-test revealed a significant difference in the means of the pretest-posttest comparisons for the experimental group (FSS: P=0/019, QO: P=0/000, Plantar flexors: P=0/010, and Extensors of the knee and hip: P=0/000 and P=0/002, respectively), while comparison of pretest-posttest means did not reveal a meaningful difference in the control group.
    Conclusion
    Eight weeks of resistance training can significantly improve the fatigue, the quality of life, and muscular strength of patients with MS.
    Keywords: Theraband ResistanceTraining, Fatigue, Quality of life, Strength, Multiple Sclerosis
  • شهاب الدین باقری *، صدرالدین شجاع الدین، علی اشرف جمشیدی، امیر لطافت کار، محمدرضا نیکو
    زمینه و هدف
    سندروم درد پاتلوفمورال (PFPS) از شایعترین اختلالات اسکلتی عضلانی زانو در بین ورزشکاران و افراد فعال است. مشاهده پاسخ های عضلانی به اغتشاشات غیر منتظره از رایج ترین روش ها برای ارزیابی استراتژی های عصبی است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی پاسخ الکترومایوگرافی عضلات وستوس به اغتشاش وضعیتی دینامیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال بود.
    روش بررسی
    10 ورزشکار مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و 10 ورزشکار سالم به صورت در دسترس انتخاب شد. از مقیاس NPRS برای ارزیابی درد استفاده شد. فعالیت الکترومایوگرافی عضلات VMO و VL حین اغتشاش وضعیتی دینامیک اندازه گیری شد. سیگنالهای الکترومایوگرافی با استفاده از یک سیستم 16- کاناله مدل BTS-FREEEMG 300 ساخت ایتالیا جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد.
    نتایج
    در اغتشاش وضعیتی قدامی میزان RMS عضله VMOو VL در گروه PFPS، به ترتیب 59/33 %و 35/33% بیشتر از گروه کنترل بود، در میزان RMS عضله VL بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده شد (04/0= P). در اغتشاش وضعیتی خلفی میزان RMS عضله VMOو VL در گروه PFPS، به ترتیب 38 %و 52/49% بیشتر از گروه کنترل بود. در میزان RMS عضله VL تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده شد (04/0= P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که به طور کلی عضلات وستوس در ورزشکاران مبتلا به PFPS نسبت به افراد سالم در اغتشاش وضعیتی دینامیک فعالتر از افراد سالم است. با توجه به اینکه سندروم درد پاتلوفمورال و بطور کلی اختلالات مفصلی سبب اختلال عملکرد در کل دستگاه حسی حرکتی می شود، یک درمانگر به جای تمرکز بر علائم موضعی، در اختلال عملکرد حسی حرکتی باید کل بدن را مد نظر قرار دهد.
    کلید واژگان: پاسخ الکترومایوگرافی, اغتشاش وضعیتی دینامیک, سندروم درد پاتلوفمورال, عضلات وستوس
    Shahabedin Bagheri *, Dr Sadredin Shojaedin, Dr Ali Ashraf Jamshidi, Dr Amir Letafatkar, Dr Mohammad Reza Nikoo
    Background And Aim
    Patellofemoral pain syndrome (PFPS) is among the most common musculoskeletal disorders in the athletes and active individuals. Observation of muscular responses to unexpected perturbations is one of the most common methods to evaluate the neural strategies. The aim of this study was to evaluate the EMG response of vastus muscles to dynamic postural perturbations in the athletes with PFPS.
    Material and
    Method
    This study included 10 male athletes with PFPS and 10 healthy male athletes. NPRS scale was used to assess pain. EMG activity of VMO and VL muscles measured during dynamic postural perturbation. The EMG signals were collected using a 16- channel BTS-FREEEMG 300 system, manufactured in Italy. Independent-t test was used for data analysis.
    Results
    RMS values for VMO and VL muscles in PFPS group, were higher than the corresponding values of the control group by 33.59% and 33.35% respectively, in the forward postural perturbation. There was a significant difference in VL muscle RMS values between the two groups (P=0.04). RMS values for VMO and VL muscles in PFPS group were higher than those of the control group by 38% and 49.52% respectively, in the backward postural perturbation and there was a significant difference in VL muscle RMS values between the two groups (P=0.04).
    Conclusion
    The results showed that valtus muscles were more active in response to dynamic postural perturbation in the athletes with PFPS in comparison to the healthy athletes. Patellofemoral pain syndrome and in general joint disorders can lead to dysfunction in the whole sensory-motor system. Therefore, instead of focusing on local symptoms we should examine the whole body in sensory-motor system dysfunction.
    Keywords: Electromyography response, Postural dynamic perturbations, Patellofemoral pain syndrome, Vastus muscles
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال