به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عباس افلاطونیان

  • فاطمه اکیاش، مهدیه جاویدپو، عباس افلاطونیان، بهروز افلاطونیان*
    مقدمه

    بازسازی ماهیانه بافت اندومتر رحم انسانی، تحت تاثیر تغییرات هورمونی، تایید کننده وجود جمعیتی از سلول ها در لایه قاعده ای اندومتر می باشند که رحم را جهت لانه گزینی مناسب، آماده می کنند. این جمعیت سلولی تحت عنوان سلول های بنیادی/ استرومایی شناخته شده اند. مطالعه حاضر با هدف جداسازی بافت اندومتر رحم انسان جهت کشت سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی در محیط آزمایشگاهی انجام پذیرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه، بخشی از بافت رحم، از بیوپسی یک بیمار که به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری پژوهشکده علوم تولید مثل یزد مراجعه کرده بودند، پس از کسب رضایت نامه جداسازی شده و به مرکز تحقیقات بیولوژی سلول های بنیادی انتقال یافت. تکه های بافت رحم پس از مجاورت با آنزیم، روز بعد شستشو داده شد و سلول های جداسازی شده کشت داده شدند.

    نتایج

    سلول های بافت اندومتر رحم انسانی بعد از قرارگیری در معرض آنزیم به صورت مکانیکی جداسازی شده و در شرایط آزمایشگاهی کشت داده شدند. سلول های حاصل از لحاظ مورفوفنوتیپی مورد بررسی قرار گرفتند که شباهت بسیار زیادی با سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی داشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج این کار، مطالعات قبلی جداسازی و کشت سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی را تایید می کند. بافت اندومتر بخشی از رحم می باشد که منبع سلول های بنیادی/ استرومایی مزانشیمی با توانایی خود نوزایی و تمایز تحت تاثیر سیکل ماهیانه در طول زندگی طبیعی خانم ها است. در این راستا، از این سلول ها می توان در آینده به عنوان روشی نوین در پزشکی بازساختی و درمان بیماران نابارور، از جمله سقط مکرر و حل مشکلات رحم اجاره ای استفاده نمود.

    کلید واژگان: سلول درمانی, سلول های بنیادی, استرومایی مزانشیمی اندومتر, پزشکی بازساختی, رحم}
    Fatemeh Akyash, Mahdieh Javidpou, Abbas Aflatoonian, Behrouz Aflatoonian*
    Introduction

     Monthly regeneration of endometrium after cyclical mensturation confirmed the ability of specific population of the cells that presence in the basalis layer and undergone consecutive hormonal changes that could prepared the endometrial layer for probable implantation. These cells, known as, stem cell. The aim of this study was the isolation and culture of human endometrial derived mesenchymal stem/stromal cells (EnMSCs).

    Methods

    .In this study, human endometrial tissues were collected after fully-informed patient consent, which attended the Research and Clinical Center for Infertility. After washing and enzymatic treatment, EnMSCs were isolated and cultured in vitro.

    Results

    Cells from endometrium were successfully isolated using enzymatically treatment and mechanically dissociation, then cultured and expanded for several passages for further characterization and evaluations. Endometrium derived cells were morphologically similar to mesenchymal stem/stromal cells (MSCs).

    Conclusion

    The results of the present study confirm previous reports in vitro studies for the isolation and culture of human EnMSCs. Endometrial tissue is a part of uterus with available source of MSCs with self-renewal and differentiation capacity that undergoes a cyclical regeneration every month in normal women’s life span. In this regard, human EnMSCs could be used for future novel therapeutic methods in regenerative medicine for treatment of uterine-factor infertile patients, which can lead to recurrent pregnancy loss (RPL) and finally resolve of surrogacy problems.

    Keywords: Cell Therapy, Endometrial Mesenchymal Stem, Stromal Cells, Regenerative Medicine, Uterus}
  • اعظم بابکی، احسان زارع مهرجردی، راضیه دهقانی فیروزآبادی، عباس افلاطونیان، سید مرتضی سیفتی*
    مقدمه

    اندومتریوز بیماری ای است که زنان در سن باروری را تحت تاثیر قرار می دهد. این بیماری با وجود بافت اندومتری مانند (آندومتر یا غدد درون رحمی) در خارج از رحم مشخص می شود و شیوع قابل توجهی در مناطق صنعتی نشان می دهد. علاوه بر این، تاثیر عوامل ژنتیکی در بروز بیماری مفروض است. آنزیم های متعلق به خانواده سیتوکروم (P450 (CYP در فرایند سم زدایی از طیف گسترده ای از سموم و مواد سرطان زای محیطی شرکت دارند. بر این اساس، این ژن ها برهمکنش محیط و ژنتیک را بخوبی نشان می دهند. CYP1A1 که به ابر خانواده سیتوکرومP450 (CYP) تعلق دارد، یک ژن بسیار مهم برای متابولیسم مواد سرطان زا است.

    هدف

    هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی پلی مورفیسم MspI ژن CYP1A1 و ارتباط آن با اندومتریوز بود.

    موارد و روش ها

    DNA ژنومی از 93 زن مبتلا به آندومتریوز و 139 زن سالم بدست آمد و بررسی ژنوتیپ با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) و سپس RFLP انجام شد.

    نتایج

    فراوانی ژنوتیپ TT، TC و CC پلی مورفیسم ژن CYP1A1 در بیماران به ترتیب 73/1%، 22/6% و 3/4% بود، در حالی که فراوانی در گروه شاهد به ترتیب 1/74%، 3/22% و 4/3% بود. بنابراین بین گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری از نظر ژنوتیپ ها وجود نداشت (0/961p=).

    نتیجه گیری

    با توجه به مطالعات ما، به نظر می رسد پلی مورفیسم MspI ژن CYP1A1 با خطر ابتلا به اندومتریوز در جمعیت مورد مطالعه مرتبط نیست. با این وجود، مطالعات دیگر، به ویژه تعداد نمونه بیش تر، برای تایید این یافته ها ضروری است.

    کلید واژگان: اندومتریوز, ژن CYP1A1, پلی مورفیسم MspI}
    Azam Babaki, Ehsan Zare Mehrjardi, Razieh Dehghani Firouzabadi, Abbas Aflatoonian, Seyed Morteza Seifati *
    Background

    Endometriosis is a disease that affects women of reproductive age. This disease is characterized by the presence of endometrial-like tissues (endometrial or stromal glands) outside the uterus and shows significantly elevated prevalence in industrial regions. Additionally, an interaction between genetics and environmental factors is assumed for the disease. Enzymes belonging to the cytochrome P450 (CYP) family are participated in detoxification process of a wide range of environmental toxins and carcinogens. Thereby, they are good link for the interaction. CYP1A1 which belong to cytochrome P450 (CYPs) superfamily, is a very important gene for the metabolism of carcinogens.

    Objective

    The aim of this study was to analyze the frequency of the MspI polymorphism of CYP1A1 gene and its relation to endometriosis.

    Materials and Methods

    Genomic DNA was isolated from 93 endometriosis women and 139 healthy controls. Genotyping was performed using polymerase chain reaction followed by restriction fragment length polymorphism analysis.

    Results

    Frequencies of the TT, TC, and CC genotype of CYP1A1 gene polymorphism in patients were 73.1%, 22.6%, and 4.3%, while frequencies in controls were 74.1%, 22.3%, and 3.6%, respectively. So there was no significant differences between the genotypes in two groups (p=0.961).

    Conclusion

    According to our study, MspI polymorphism of CYP1A1 gene appears to be not associated with the risk of endometriosis in the studied population. However, additional studies, especially with larger sample size are needed to validate these findings.

    Keywords: Endometriosis, Cytochrome P-450 CYP1A1, MspI endonuclease}
  • مرجان شفابخش*، حسین علی صادقیان، محمدحسن احرام پوش، عباس افلاطونیان، عارفه دهقانی، محمدتقی قانعیان
     
    مقدمه
    ناباروری در مردان در طول سال های اخیر در سراسر دنیا و از جمله در ایران افزایش یافته، عوامل فیزیکی ،شیمیایی،بیولوژیکی و اجتماعی متعددی شناخته شده اند که در کاهش کیفیت سیمن نقش دارند. در این بین از عوامل اجتماعی مطرح شده در این زمینه مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر می باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی و گذشته نگر از ابتدای اردیبهشت تا پایان مهر ماه 1395روی 600 نفر، 300 نفر با کیفیت سیمن طبیعی و300 نفر با کیفیت سیمن معیوب انجام شد. لازم به ذکر است که اولین گام در بررسی هر زوج نابارور انجام اسپرموگرام برای تشخیص ناباروری مرد می باشد. در گروه مورد، مردان مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری یزد که در بررسی و آنالیز سیمن آنها حداقل یکی از پارامترهای مورد بررسی، غیر طبیعی گزارش شده بود و در گروه شاهد، مردان مراجعه کننده به همین مرکز که آنالیز سیمن آنها طبیعی اعلام شده بود، قرار گرفتند. ابزار جمع آوری به صورت چک لیست بوده است که بر اساس پارامترهای مورد نیاز برای انجام مطالعه با طراحی اپیدمیولوژیک و مشاهده ای توسط محقق تنظیم گردیده و همچنین آزمایش آنالیز مایع سیمن بود.
    یافته ها
    میانگین سن در گروه مورد71/34 سال،انحراف معیار 03/7+و درگروه شاهد 82/33سال و انحراف معیار 41/6+و میانگین سن ازدواج در گروه مورد 28/26 و در گروه شاهد 28/26 (03/5+) و میانگین مدت ناباروری در گروه مورد 30/ 6انحراف معیار (60/4+) و در گروه شاهد 15/5 (88/3+) بدست آمد. میانگین سن (084/0P=) و سن ازدواج (489/0P=) در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت؛ اما میانگین مدت ناباروری (001/0(P=در دو گروه تفاوت معنی داری داشت. فراوانی مصرف سیگار در دو گروه اختلاف معنی داری داشت (032/0P=). در رابطه با مقدار مصرف روزانه سیگار بیشترین فراوانی در هردو گروه،11-20 نخ در روز مشاهده شد (گروه مورد7/21 درصد و در گروه شاهد 3/15 درصد). مقدار P برابر 018/0 بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مصرف سیگار و الکل از عوامل پیشگویی کننده کیفیت سیمن محسوب نشدند، اما بین مصرف تریاک و سن شروع مصرف واختلالات سیمن رابطه معنی داری وجود داشت.
    کلید واژگان: سیمن, ناباروری در مردان, سیگار, الکل, مواد مخدر}
    Marjan Shafabakhsh*, Hossein Ali Sadeghian, Mohammad Hasan Ehramposh, Abas Aflatoonian, Arefeh Dehghani, Mohammad Taghi Ghaneian
     
    Introduction
    Male infertility has increased during recent years in countries of the world including Iran. Among many factors that influence the infertility, smoking, alcohol, and addictive drugs were investigated in this study.
    Methods
    This case-control retrospective study was conducted on 600 male patients consisting of 300 individuals with natural semen and 300 people with defective semen. The first step in investigation of infertility in each couple was to conduct a spermogram to detect the male infertility. The case group included men who referred to the Yazd Infertility Treatment Center and had at least one abnormal test result among considering the parameters of semen test. The control group included the men who referred to the same center and had normal semen test result. The data collection tools were a researcher-made checklist based on the parameters required for the study with epidemiological and observational design, as well as the semen analysis test.
    Results
    The age mean in the case and control groups were 34.71 and 33.82 years with the standard deviation of ± 7.3 and ± 6.41, respectively. The means of marriage age in the case and control groups were 26.28 and 26.28 ±5.3 years, respectively. The mean duration of infertility in the case group was 6.30 ± 4.60 and in the control group was 5.15± 3.88. No significant difference was observed between the mean age (P = 0.084) and marital age (P = 0.448) in two groups, but the mean duration of infertility (P <0.001) was significantly different between the two groups .The prevalence of smoking was significantly different between the two groups (P = 0.032). Considering the daily frequency of smoking, the highest rate was 11-20 cigarettes in both groups (case group 21.7% and control group 15.3%). The P value was set at 0.018.
    Conclusion
    In this study, smoking and consumption of alcohol were not considered as the predictive factors of semen quality, but consumption of drugs and the age of starting consumption of drugs had a significant relationship with the semen disorders.
    Keywords: semen, male infertility, smoking, alcohol, addictive drugs}
  • معصومه گلستان جهرمی، رضا افلاطونیان، پروانه افشاریان، سمانه آقاجانپور، مریم شاه حسینی، عباس افلاطونیان*
    مقدمه

    اندومتریوز یک بیماری شایع در زنان می باشد که هنوز اتیولوژی آن به خوبی شناخته نشده و نیاز به تحقیقات بیشتر دارد. هیچ گونه شواهدی دال بر بیان و عملکرد ژن های 3´HOX در هر 4 خوشه ژنی در اندام های انتهایی و ارگان های لگنی از جمله رحم وجود ندارد. ژن های HOX در خوشه های A ،B ،C و D به 13 پارالوگ تقسیم می شوند.

    هدف

    این مطالعه جهت بررسی پروفایل بیان ژنی 5 پارالوگ ژن های HOX در 4 خوشه A، B، C و D در ضایعات اندومتریوزی و بافت یوتوپیک بیماران مبتلا به اندومتریوز نسبت به اندومتر زنان سالم طراحی گردیده است. موارد و

    روش ها

    نمونه های بافتی از 30 زن (15 بیمار مبتلا به اندومتریوز و 15 فرد سالم بدون ابتلا به اندومتریوز) که در سن باروری قرار داشتند و دارای سیکل قاعدگی منظم بودند، گرفته شد. هر دو نمونه یوتوپیک و اکتوپیک از یک فرد گرفته شد و نمونه های کنترل از طریق لاپاراسکوپی جهت عدم وجود ضایعات اندومتریوزی چک شدند. پروفایل بیان این ژن های پارالوگ HOX با استفاده از تکنیک qRT-PCR مورد بررسی قرار گرفتند.

    نتایج

    این مطالعه افزایش بیان معنی دار تعدادی از ژن های HOXC و HOXD (HOXC4، HOXC5،HOXD1 و HOXD3) در بافت های اکتوپیک و یوتیپیک نسبت به گروه کنترل نشان داد. همچنین کاهش بیان معنی دار تمام ژن های پارالوگ HOXA و HOXB به جز HOXA1 در بافت اکتوپیک نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید.

    نتیجه گیری

    داده های این پژوهش یک الگوی بسیار وابسته به خوشه ژنی را در مورد بیان ژن های HOX در بافت های اکتوپیک و یوتوپیک نسبت به گروه کنترل نشان می دهد (افزاش بیان ژن های HOX در خوشه های C و D و کاهش بیان ژن های HOX در خوشه های A و B) بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمالا تغییر در سطح بیان این ژن ها در بافت اندومتر در پاتوژنز اندومتریوز نقش دارد.

    کلید واژگان: اندومتریوز, ژن های HOX, اندومتر یوتوپیک, اندومتر اکتوپیک}
    Masoumeh Golestan Jahromi, Reza Aflatoonian, Parvaneh Afsharian, Samaneh Aghajanpour, Maryam Shahhoseini, Abbas Aflatoonian*
    Background

    Endometriosis is a prevalent gynecological disease, with limited known etiology and more researches are required to identify its etiology. In this manner, there is no evidence for expression and function of 3´HOX genes in 4 clusters in the limb and pelvic organs such as the uterus and its disorders (Genes in the HOXA-D clusters are subdivided into 13 paralogous groups).

    Objective

    This study designed to investigate the expression profile of 5 paralogous (1-5) in four clusters of HOX genes (A, B, C, and D) in ectopic and eutopic tissues of women with endometriosis compared to the normal endometrium.

    Materials and Methods

    Samples were obtained from thirty patients (15 with and 15 without endometriosis) of reproductive age with normal menstrual cycles. The same patient provided both eutopic and ectopic tissues and control women were laparoscopically checked for the absence of endometriosis. The expression profile of these HOX genes was investigated by quantitative real-time polymerase chain reaction technique.

    Results

    We observed significant up-regulation of some members of HOXC and D clusters (HOXD1, HOXD3, HOXC4 and HOXC5) in ectopic and eutopic tissues vs. control. Also, our data showed significant down-regulation of all of HOXA and HOXB paralogous except HOXA1 in ectopic tissues versus control.

    Conclusion

    Our data showed specific cluster dependent modulation of the HOX genes expression in endometriosis (over-expression of some HOX genes in cluster C and D and down-regulation of HOX genes in cluster A and B) in ectopic and eutopic tissues compare to control group. Therefore, it is possible that change of expression level of these genes in endometrium plays a role in the pathogenesis of endometriosis

    Keywords: Endometriosis, HOX genes, Eutopic endometrium, Ectopic endometrium}
  • نسیم طبیب نژاد، مهرداد سلیمانی، عباس افلاطونیان*
    مقدمه

    سطح سرمی آنتی مولرین هورمون (AMH) می تواند به عنوان یک فاکتورکمی جهت پیشگویی پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری در سیکل های کمک باروری (ART) به کار رود.

    هدف

    ارزیابی ارتباط بین سطح سرمی آنتی مولرین هورمون و پارامترهای مورفوکینتیک جنین شناسایی شده توسط امبریوسکوپ تایم لپس و همچنین نتیجه سیکل های تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS).

    موارد و روش ها

    تعداد 547 جنین به دست آمده از 100 سیکل تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) ارزیابی شدند. 50 زن مبتلا به تخمدان پلی کیستیک و 50 بیمار با نازایی به دلیل فاکتور لوله ای وارد مطالعه شدند. غلظت سرمی آنتی مولرین هورمون در تمامی بیماران اندازه گیری شد. فاکتورهای کینتیک شامل زمان ناپدید شدن پرونوکلیرها (tPNf)، زمان 2 تا 8 سلولی (t2-t8) و همچنین اختلالات مورفولوژیکی جنین ها شامل تقسیم معکوس بلاستومرها (Reverse cleavage)، تقسیم مستقیم 1 به 3 بلاستومر (Direct cleavage) و وجود بلاستومر چند هسته ای توسط امبریوسکوپ تایم لپس ثبت شد.

    نتایج

    سطح سرمی آنتی مولرین هورمون با زمان 5 سلولی (t5، 8) سلولی (t8) و همچنین سیکل سوم تقسیم سلولی (cc3) در بیماران مبتلا به تخمدان پلی کیستیک ارتباط منفی داشت (به ترتیب 0/02p=، 0/02p= و 0/01=p). فاکتورهای کینتیک جنین ارتباطی با سطح سرمی آنتی مولرین هورمون در زنان با ناباروری به دلیل فاکتور لوله ای نداشت. همچنین، غلظت سرمی آنتی مولرین هورمون در جنین های با و بدون اختلالات مورفولوژی شامل تقسیم معکوس بلاستومرها (Reverse cleavage)، تقسیم مستقیم 1 به 3 بلاستومر (Direct cleavage) و وجود بلاستومر چند هسته ای یکسان بود. آنالیزها با استفاده از منحنی Receiver operating characteristicنشان داد که آنتی مولرین هورمون نمی تواند فاکتور پیشگویی کننده دقیقی برای میزان حاملگی کلینیکی و میزان تولد زنده در بیماران با سندرم تخمدان پلی کیستیک باشد. هرچند در بیماران با نازایی به دلیل فاکتور لوله ای آنتی مولرین هورمون می تواند به عنوان یک فاکتور پیش گویی کننده خوب برای میزان حاملگی کلینیکی و میزان تولد زنده محسوب گردد.

    نتیجه گیری

    بعضی از پارامترهای کینتیک جنین در دستگاه امبریوسکوپ تایم لپس با میزان سرمی آنتی مولرین هورمون در بیماران با سندرم تخمدان پلی کیستیک ارتباط دارد، هرچند سطح سرمی آنتی مولرین هورمون نمی تواند به عنوان فاکتور پیشگویی کننده نتیجه سیکل های تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) در این بیماران به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: آنتی مولرین هورمون, پارامترهای مورفوکینتیک جنین, نتایج حاملگی, امبریوسکوپ تایم لپس, سندرم تخمدان پلی کیستیک}
    Nasim Tabibnejad, Mehrdad Soleimani, Abbas Aflatoonian *
    Background

    Anti-Mullerian hormone (AMH) is considered as a good marker for quantitative evaluation of ovarian response to the stimulation during assisted eproductive technology cycles.

    Objective

    To evaluate the association between serum AMH level and embryo orphokinetics using time-lapse imaging and intracytoplasmic sperm injection ICSI) outcomes in women with polycystic ovarian syndrome (PCOS).

    Materials And Methods

    We evaluated a total of 547 embryos from 100 women nderwent ICSI cycles; 50 women with PCOS and 50 women with tubal factor infertility. Serum AMH level was measured in all participants. Time-laps records were annotated for time to pronuclear fading (tPNf), time to 2-8 cells (t2-t8), reverse cleavage, direct cleavage, and also for the presence of multinucleation.

    Results

    AMH was negatively correlated with t5, t8, and the third cell cycle (p=0.02, p=0.02, and p=0.01; respectively) in PCOS group. AMH had no correlation with embryo kinetics in infertile women with tubal factor infertility. Moreover, AMH level is similar between embryos with and without direct cleavage as well as reverse cleavage and Multinucleation in both groups. The Receiver operating characteristic curves analyses indicated that AMH was not an accurate predictor of clinical pregnancy as well as a live birth (AUC=0.59 [95% CI, 0.42-0.76]) in PCOS women. However, in the women with tubal factor infertility AMH showed a fair prediction value for clinical pregnancy (AUC=0.64 [95% CI, 0.48-0.82]) along with the live birth (AUC=0.70 [95% CI, 0.55-0.85]).

    Conclusion

    Some of the time-lapse embryo parameters may be related to the AMH concentration. However, AMH is not an accurate tool to predict the ICSI outcomes in PCOS women.

    Keywords: Anti, Mullerian hormone, Embryo morphokinetic, Pregnancy outcome, Timelapse, PCOS}
  • عباس افلاطونیان، مهناز منصوری ترشیزی، مریم فرید مجتهدی، بهروز افلاطونیان، محمد علی خلیلی، محمد حسین امیرارجمند، مهرداد سلیمانی، نسترن افلاطونیان، هما اسکوئیان، نسیم طبیب نژاد، پیتر هومیدان*
    مقدمه

    به کارگیری تکنیک انجماد جنین با کاهش اثرات منفی پروتکل های تحریک تخمک گذاری بر اندومتر و افزایش میزان باروری همراه است. به علاوه استفاده از آگونیست در سیکل های آنتاگونیست به عنوان جانشین hCG برای تحریک نهایی تخمک گذاری (trigger)، خطر بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدان را در هر دو روش انتقال جنین تازه و فریز شده به حداقل می رساند.

    هدف

    هدف از این مطالعه مقایسه نتایج کلینیکی و خطر سندرم تحریک بیش از حد تخمدان در سیکل های انتقال جنین تازه و منجمد در بیماران با پاسخ زیاد به تحریک تخمدان است که بوسیله آگونیست GnRHتریگر شده اند.

    موارد و روش ها

    در یک مطالعه تصادفی چند مرکزی 119 بیمار کاندید انتقال جنین تازه با 121 بیمار در سیکل انتقال جنین مجمد از نظر حاملگی کلینیکی به عنوان پیامد اولیه و پیام های ثانویه مقایسه شدند. پیامدهای ثانویه شامل حاملگی شیمیایی، تولد زنده، میزان بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدان و همچنین فاکتورهای پریناتال مانند سن حاملگی، وزن هنگام تولد، جنس نوزاد، حاملگی چندقلویی، مرده زایی و سقط بود.

    نتایج

    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان حاملگی کلینیکی (به ترتیب 35/8% در مقابل 38/3%) و حاملگی شیمیایی (به ترتیب 46/4% در مقابل 40/2%) و حاملگی رو به رشد (به ترتیب 30/3% در مقابل 32/7%) در انتقال جنین های منجمد در مقایسه با انتقال جنین های تازه تفاوت معنی دار آماری ندارد. همچنین تفاوت میزان تولد زنده نیز در دو گروه مشابه بود (30/3% در انتقال جنین منجمد و 29/9% در انتقال جنین تازه) (0/953=p). در نهایت فاکتورهای پریناتال مانند پره ماچوریتی، نقایص هنگام تولد و جنس نوزاد و همچنین میزان بروز سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (35/6% در انتقال جنین منجمد و 42/9% در انتقال جنین تازه) (0/337=p) بین سیکل های انتقال جنین تازه و منجمد تفاوت معنی دار آماری نداشت. در این مطاله هیچ موردی از سندرم تحریک بیش از حد تخمدان شدید مشاهده نشد و هیچ یک از بیماران نیاز به بستری در بیمارستان پیدا نکردند.

    نتیجه گیری

    یافته های این تحقیق نشان داد که تحریک نهایی تخمک گذاری بوسیله آگونیست GnRH همراه با حمایت فاز لوتیال با دوز کم hCG، راهکاری مناسب برای حفظ میزان تولد زنده در سطح نرمال همراه با کاهش خطر سندرم تحریک بیش از حد تخمدان در بیماران در معرض خطر می باشد.

    کلید واژگان: انتقال جنین تازه, انتقال جنین منجمد-ذوب شده, آنتاگونیست GnRH, تریگر با آگونیست GnRH, سندرم تحریک بیش از حد تخمدان, پیامد باروری}
    Abbas Aflatoonian, Mahnaz Mansoori-Torshizi, Maryam Farid Mojtahedi, Behrouz Aflatoonian, Mohammaad Ali Khalili, Mohammad Hossein Amir-Arjmand, Mehrdad Soleimani, Nastaran Aflatoonian, Homa Oskouian, Nasim Tabibnejad, Peter Humaidan *
    Background

    The use of embryo cryopreservation excludes the possible detrimental effects of ovarian stimulation on the endometrium, and higher reproductive outcomes following this policy have been reported. Moreover, gonadotropin-releasing hormone agonist trigger in gonadotropin-releasing hormone (GnRH) antagonist cycles as a substitute for standard human chorionic gonadotropin trigger, minimizes the risk of ovarian hyperstimulation syndrome (OHSS) in fresh as well as frozen embryo transfer cycles (FET).

    Objective

    To compare the reproductive outcomes and risk of OHSS in fresh vs frozen embryo transfer in high responder patients, undergoing in vitro fertilization triggered with a bolus of GnRH agonist.

    Materials And Methods

    In this randomized, multi-centre study, 121 women undergoing FET and 119 women undergoing fresh ET were investigated as regards clinical pregnancy as the primary outcome and the chemical pregnancy, live birth, OHSS development, and perinatal data as secondary outcomes.

    Results

    There were no significant differences between FET and fresh groups regarding chemical (46.4% vs. 40.2%, p=0.352), clinical (35.8% vs. 38.3%, p=0.699), and ongoing (30.3% vs. 32.7%, p=0.700) pregnancy rates, also live birth (30.3% vs. 29.9%, p=0.953), perinatal outcomes, and OHSS development (35.6% vs. 42.9%, p=0.337). No woman developed severe OHSS and no one required admission to hospital.

    Conclusion

    Our findings suggest that GnRHa trigger followed by fresh transfer with modified luteal phase support in terms of a small human chorionic gonadotropin bolus is a good strategy to secure good live birth rates and a low risk of clinically relevant OHSS development in in vitro fertilization patients at risk of OHSS.

    Keywords: Fresh embryo transfer, Fresh, Frozen-thawed embryo transfer, GnRH antagonist, GnRHa trigger, OHSS, Reproductive Outcome}
  • عباس افلاطونیان، ربابه حسینی سادات*، رامش برادران، مریم فرید مجتهدی
    مقدمه

    درمان بیماران با پاسخ ضعیف هنوز هم به عنوان چالش عمده در روش های کمک باروری (ART) می باشد. پروتکل شروع تاخیری آنتاگونیست GnRH یکی از روش های درمان است که به این بیماران توصیه می شود، اما مطالعه در مورد این پروتکل ناکافی است.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه بررسی پروتکل شروع تاخیری آنتاگونیست GnRHدر بیماران با پاسخ ضعیف و اثر آن بر نتایج IVF است.

    موارد و روش ها

    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود. 60 زن نابارور با معیارهای بولونیا برای تشخیص پاسخ دهندگان ضعیف تخمدان که کاندید لقاح آزمایشگاهی (IVF) بودند در دو گروه قرار گرفتند. در گروه مورد (30 نفر) که از پروتکل شروع تاخیری آنتاگونیست GnRH استفاده شد، استروژن در اوایل فاز فولیکولی تجویز شد سپس 7 روز قبل از تحریک تخمدان با گنادوتروپین درمان با آنتاگونیست GnRH انجام شد. گروه شاهد (30 نفر) تحت درمان با پروتکل آنتاگونیست قرار گرفتند. در نهایت تعداد تخمک های بالغ، تعداد جنین و میزان حاملگی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.

    نتایج

    بارداری شیمیایی و بالینی، در حال پیشرفت و میزان لانه گزینی در پروتکل شروع تاخیری بالاتر بود هرچند که از نظر آماری معنی دار نبود. ضخامت آندومتر در گروه مورد به طور معنی داری بالاتر بود. تفاوت آماری معنی داری در تعداد تخمک بالغ، پرونوکلیوس ها، تشکیل جنین و نتایج لقاح خارج رحمی در دو گروه وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج به دست امده از مطالعه ما، پروتوکل شروع تاخیری انتاگونیستGNRH و پروتوکل انتاگونیست معمول تفاوت معنی داری در نتایج IVF در بیماران با پاسخ ضعیف تخمدان نداشت.

    کلید واژگان: نتایج حاملگی, پاسخ دهندگان ضعیف, لقاح آزمایشگاهی, پروتکل انتاگونیست GnRH}
    Abbas Aflatoonian, Robabe Hosseinisadat, Ramesh Baradaran, Maryam Farid Mojtahedi
    Background

    Management of poor-responding patients is still major challenge inassisted reproductive techniques (ART). Delayed-start GnRH antagonist protocol isrecommended to these patients, but little is known in this regards.

    Objective

    The goal of this study was assessment of delayed-start GnRH antagonistprotocol in poor responders, and in vitro fertilization (IVF) outcomes.

    Materials And Methods

    This randomized clinical trial included sixty infertilewomen with Bologna criteria for ovarian poor responders who were candidate forIVF. In case group (n=30), delayed-start GnRH antagonist protocol administeredestrogen priming followed by early follicular-phase GnRH antagonist treatment for7 days before ovarian stimulation with gonadotropin. Control group (n=30) treatedwith estrogen priming antagonist protocol. Finally, endometrial thickness, the ratesof oocytes maturation, , embryo formation, and pregnancy were compared betweentwo groups.

    Results

    Rates of implantation, chemical, clinical, and ongoing pregnancy indelayed-start cycles were higher although was not statistically significant.Endometrial thickness was significantly higher in case group. There were nostatistically significant differences in the rates of oocyte maturation, embryoformation, and IVF outcomes between two groups.

    Conclusion

    Delayed-start GnRH antagonist protocol can be a new hope method totreatment poor ovarian responders.

    Keywords: Pregnancy outcome, Poor responder, In vitro fertilization, GnRH antagonist protocol}
  • فاطمه نیک مرد، بهروز افلاطونیان، الهام حسینی، عباس افلاطونیان، مهرداد بختیاری*، رضا افلاطونیان
    مقدمه

    غلظت سرمی هورمون آنتی مولرین (AMH) با پاسخ تخمدانی طی سیکل های کمک باروری (ART) در ارتباط است.

    هدف

    این مطالعه گذشته نگر سعی در بررسی انتخاب پروتکل تحریک تخمدانی بر اساس میزان AMH سرمی بیماران را دارد و همچنین تاثیر آن بر نتایج ART را مورد بررسی قرار داده است.

    موارد و روش ها

    بر اساس سطح AMH، بیماران با ناباروری با عامل لوله ای به سه گروه شامل سطح نرمال، پایین و بالای AMH تقسیم شدند. تعداد تخمک و جنین با کیفیت بالا و میزان حاملگی در هر گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    با استفاده از دو پروتکل آگونیست و آنتاگونیست، با افزایش سطح AMH افزایش تعداد تخمک های حاصله و تعداد جنین با کیفیت بالا مشاهده شد. در هر سه سطح پایین، نرمال و بالای AMH پروتکل آگونیست با افزایش چشمگیر تعداد تخمک در مقایسه با پروتکل آنتاگونیست همراه بود (05/0˂p). تعداد جنین با کیفیت بالا بصورت چشمگیری در پروتکل آگونیست در محدوده نرمال AMH1.3-2.6ng/ml در مقایسه با پروتکل آنتاگونیست مشاهده شد (00/0=p). تعداد جنین با کیفیت بالا در سطح بالای AMH >2.6ng/ml به نفع پروتکل آنتاگونیست بود (00/0=p). نتایج نشان دادکه کمترین میزان حاملگی در محدوده پایین AMH<1.3ng/ml حاصل شد. در سطح بالای AMH>2.6ng/ml افزایش چشمگیر میزان حاملگی در پروتکل آنتاگونیست در مقایسه با پروتکل آگونیست مشاهده شد (04/0=p).

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه نشان می دهد که نتایج ART با توجه به میزان AMH قابل پیش بینی است. با توجه به میزان AMH درهر بیمار می توان پروتکل ویژه ای استفاده کرد. این به این دلیل است که پروتکل مورد استفاده و نتایج آن بسته به شرایط بیمار است.

    کلید واژگان: AMH, پروتکل های تحریک تخمدان, تخمک, جنین, میزان بارداری}
    Fatemeh Nikmard, Behrouz Aflatoonian, Elham Hosseini, Abbas Aflatoonian, Mehrdad Bakhtiyari, Reza Aflatoonian, Ph.D
    Background

    Serum concentrations of antimullerian hormone (AMH) correlate with ovarian response during assisted reproduction treatment (ART) cycles.

    Objective

    This retrospective study attempted to evaluate the selection of ovarian stimulation protocols based on serum AMH levels in patients and its impact on the results of ART.

    Materials And Methods

    Based on AMH levels, the patients with tubal factor infertility were divided in three groups of normal, low and high AMH levels. Oocyte, good embryo number and pregnancy rate in each group were analyzed.

    Results

    Using agonist and antagonist protocols, an increase in serum AMH led to higher number of oocytes and better quality embryos. At all low, normal and high AMH levels, the agonist protocol led to a more significant increase in the number of oocytes than the antagonist protocol (p

    Conclusion

    Findings of this study suggested that the ART results are predictable, taking into account the AMH levels. The protocol specific to each patient can be used given the AMH level in each individual. This is because the results of each protocol depend on individual conditions.

    Keywords: AMH, Ovarian stimulation protocols, Oocyte, Embryo, Pregnancy rate}
  • عباس افلاطونیان، رامش برادران باقری*، ربابه حسینی سادات
    مقدمه

    شکست لانه گزینی یکی از مهم ترین عوامل محدودکننده موفقیت در درمان نازایی می باشد. اکثر مقالات نشانگر تاثیر مطلوب خراش اندومتر در موفقیت لانه گزینی به ویژه در زنان با شکست مکرر لانه گزینی می باشند.

    هدف

    هدف ازاین مطالعه نشان دادن تاثیر خراش اندومتر بر نتایج حاملگی در سیکل های برگشت از فریزمی باشد.

    مواد و روش ها

    ما یک مطالعه آینده نگر بر روی 93 بیمار مراجعه کننده به مرکز ناباروری ترتیب دادیم. زنان مورد مطالعه قرار بود درسیکل برگشت از فریز قرار بگیرند. زنان درگروه مداخله تحت خراش اندومتربا کاتترپایپل درسیکل قبل از کاشت فریز قرار گرفتند. پیامدهای اولیه شامل میزان حاملگی بالینی و میزان لانه گزینی بودند.

    نتایج

    45 بیمار در گروه مداخله با 48 بیمار در گروه کنترل مورد مقایسه قرار گرفتند. تفاوت آماری معنی داری در ویژگی های پایه و سیکلیک بین دو گروه وجود نداشت. تفاوت در میزان لانه گزینی از نظر آماری تقریبا معنی دار بود. میزان حاملگی شیمیایی و بالینی و ادامه یافته در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود. میزان حاملگی دوقلویی و میزان سقط در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه خراش اندومتر در سیکل قبل از کاشت جنین فریز تاثیر منفی بر میزان لانه گزینی و میزان حاملگی بالینی داشت.

    کلید واژگان: خراش اندومتر, جنین فریز, کاتتر پایپل, لانه گزینی}
    Abbas Aflatoonian, Ramesh Baradaran Bagheri, Robabe Hosseinisadat
    Background

    Implantation failure is one of the most important factors limiting success in IVF treatment. The majority of trials have demonstrated favorable effect of endometrial injury on implantation success rate especially in women with recurrent implantation failure, while some studies failed to detect any benefit.

    Objective

    The purpose of our trial was to explore whether endometrial injury in luteal phase prior to frozen-thawed embryo transfer cycles would improve pregnancy outcomes?

    Materials And Methods

    We conducted a prospective controlled trial of 93 consecutive subjects at a research and clinical center for infertility. All women were undergone frozen-thawed embryo transfer (FTE) cycles. Women in the experimental group underwent endometrial biopsy with a Pipelle catheter in luteal phase proceeding FET cycle. Primary outcomes were implantation and clinical pregnancy rates and secondary outcomes were chemical, ongoing and multiple pregnancy and miscarriage rates.

    Results

    45 subjects who underwent endometrial injury (EI) were compared with 48 control group which did not include any uterine manipulation. There were no significant differences in baseline and cycle characteristics between two groups. The difference in implantation rate was trend to statistically significance, 11.8% in EI group vs. 20.5% in control group (p=0.091). The chemical, clinical and ongoing pregnancy rates were lower in EI group compared with control group but not statistically significant. The multiple pregnancy rate and miscarriage rate also were lower in EI group compared with control group.

    Conclusion

    Based on results of this study, local injury to endometrium in luteal phase prior to FET cycle had a negative impact on implantation and clinical pregnancy rates.

    Keywords: Endometrial injury, Frozen, thawed embryo transfer, Pipelle catheter, Implantation rate, Pregnancy rate}
  • علی افلاطونیان، محمدعلی کریم زاده میبدی، نسترن افلاطونیان، نسیم طبیب نژاد، محمدحسین امیرارجمند، مهرداد سلیمانی، بهروز افلاطونیان، عباس افلاطونیان*
    مقدمه

    علیرغم اینکه افزایش میزان حاملگی و تولد زنده پس از انتقال جنین های منجمد در بسیاری از تحقیقات تایید شده است، هنوز در مورد اثرات مثبت یا منفی این روش بر روی نتایج حاملگی اختلاف نظر وجود دارد.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی تاثیر انتقال جنین فریز شده بر روی نتایج حاملگی و مقایسه آن با سیکل های انتقال جنین تازه می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه ، 1134 بیمار در سیکل های با انتقال جنین تازه و 285 بیمار که جنین منجمد شده برای آن ها منتقل شده بود از نظر میزان تولد زنده به عنوان پیامد اولیه مقایسه شدند. پیامدهای ثانویه شامل سن حاملگی، وزن هنگام تولد، جنس، چندقلویی، حاملگی خارج رحمی، مرده زایی و سقط بود.

    نتایج

    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان تولد زنده در انتقال جنین های منجمد در مقایسه با انتقال جنین های تازه تفاوت معنی دار آماری ندارد (به ترتیب 6/65% در مقابل 4/70%). میزان حاملگی خارج رحمی، مرده زایی و سقط در دو گروه مشابه بود. میانگین سن حاملگی در تک قلوهای حاصل از انتقال جنین منجمد به صورت معنی داری کمتر از نوزادان تک قلو در گروه انتقال جنین تازه گزارش شد (047/0=p). میزان تولد نوزادان نارس در میان تک قلوهای پس از انتقال جنین منجمد (6/19%) به صورت معنی داری در مقایسه با نوزادان حاصل از انتقال جنین تازه (8/12%) افزایش یافته بود (037/0=p).

    نتیجه گیری

    یافته های این تحقیق نشان داد که تفاوت عمده ای درپیامد پریناتال بین انتقال جنین تازه و منجمد وجود ندارد. اگرچه میزان تولد زنده اندکی در گروه انتقال جنین تازه بیشتر است و همچنین تولد نوزادان نارس در تک قلویی های حاصل از انتقال جنین فریز شده به صورت معنی دار افزایش می یابد.

    کلید واژگان: انتقال جنین منجمد-ذوب شده, انتقال جنین تازه, نتایج حاملگی, پیامد پریناتال}
    Ali Aflatoonian*, Mohammad Ali Karimzadeh Maybodi, Nastaran Aflatoonian, Nasim Tabibnejad, Mohammad Hossein Amir-Arjmand, Mehrdad Soleimani, Behrouz Aflatoonian, Abbas Aflatoonian
    Background

    Despite of higher pregnancy rate after frozen embryo transfer (FET) which is accepted by the majority of researches, the safety of this method and its effect on neonatal outcome is still under debate.

    Objective

    The aim of this study was to evaluate pregnancy and neonatal outcome of FET compare to fresh cycles.

    Materials And Methods

    In this study,1134 patients using fresh ET and 285 women underwent FET were investigated regarding live birth as primary outcome and gestational age, birth weight, gender, multiple status, ectopic pregnancy, still birth and pregnancy loss as secondary outcomes.

    Results

    Our results showed that there is no difference between FET and fresh cycles regarding live birth (65.6% vs. 70.4% respectively). Ectopic pregnancy, still birth and abortion were similar in both groups. The mean gestational age was significantly lower among singletons in FET group compared to fresh cycles (p=0.047). Prematurity was significantly elevated among singleton infants in FET group (19.6%) in comparison to neonates born after fresh ET (12.8%) (p=0.037).

    Conclusion

    It seems that there is no major difference regarding perinatal outcome between fresh and frozen embryo transfer. Although, live birth is slightly increased in fresh cycles and prematurity was significantly increased among singleton infants in FET group.

    Keywords: Frozen, thawed embryo transfer, Fresh embryo transfer, Perinatal outcome, Pregnancy outcome}
  • مریم افتخار، سهیلا پورمعصومی*، پروین ثابتی، عباس افلاطونیان، محمد حسن شیخها
    مقدمه

    سل دستگاه تناسلی یکی از عوامل مهم در ناباروری زنان خصوصا در کشورهای در حال توسعه می باشد. PCR مثبت سل آندومتر در غیاب آسیب لوله های رحمی امکان تشخیص بیماری با علایم بالینی یا پنهان را بالا می برد، که از مزایای شروع درمان است.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی عفونت مایکروباکتریوم توبرکلوزیس با استفاده از تکنیک PCR در نمونه بیوپسی شده اندومتر از زنان با ناباروری ناشناخته مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتی و درمانی ناباروری دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 144 زن نابارور با میانگین سنی 20 تا 35 سال که آزمایشات تشخیصی از جمله هیستروسکوپی تشخیصی آنها نرمال بود انجام شد. سپس نمونه آندومتر از این 144 زن برای روش PCR گرفته شد. در 93 نفر از بیماران، مایع صفاقی نیز برای PCR گرفته شده است.

    نتایج

    با توجه به نتایج PCR، هیچ گونه موردی که احتمال وجود ,DNA MTB در نمونه آندومتر وجود داشته باشد یافت نشد و نتایج نشان داد هیچ عفونت GTB در میان بیماران ما وجود ندارد. نتایج PCR در تمام موارد منفی بود.

    نتیجه گیری

    نتایج ما نشان داد که GTB نمی تواند به عنوان یک مشکل عمده در زنان ایرانی با ناباروری با علت ناشناخته در نظر گرفته شود. اگر چه، مطالعات نشان داده اند که PCR یک روش مفید در GTP تشخیص زود هنگام بیماری در زنان نابارور بدون شواهد اثبات اختلالات لوله ای یا آندومتر است.

    کلید واژگان: سل تناسلی, واکنش زنجیره ای پلیمراز, ناباروری با علت ناشناخته}
    Maryam Eftekhar, Soheila Pourmasumi, Parvin Sabeti, Abbas Aflatoonian, Mohammad Hasan Sheikhha
    Background

    Genital tuberculosis (GTB) is an important cause of female infertility, especially in developing countries. The positive results of polymerase chain reaction (PCR) in endometrial GTB in the absence of tubal damage raise the possibility of the detection of sub-clinical or latent disease, with doubtful benefits of treatment.

    Objective

    To evaluate the mycobacterium tuberculosis infection in endometrial biopsy samples collected from unexplained infertile women attending Yazd Research and Clinical Center for Infertility by using PCR techniques.

    Materials And Methods

    In this cross sectional study, 144 infertile women with unexplained infertility aged 20-35 years old and normal Histro-saplango graphy findings were enrolled. Endometrial biopsy samples from each participant were tested for mycobacterium tuberculosis detecting by PCR. In 93 patients, peritoneal fluid was also taken for culture and PCR.

    Results

    The PCR results of endometrial specimens were negative in all cases, demonstrating that there was no GTB infection among our patients.

    Conclusion

    Our results showed that GTB could not be considered as a major problem in women with unexplained infertility. Although, studies have indicated that PCR is a useful method in diagnosing early GTB disease in infertile women with no demonstrable evidence of tubal or endometrial involvement.

    Keywords: Genital mycobacterium tuberculosis, Polymerase chain reaction, Unexplained infertility}
  • شاهین غزلی، علیرضا طالبی*، محمد علی خلیلی، عباس افلاطونیان، نوید اسفندیاری
    مقدمه

    اخیرا، طبقه بندی آزمایش ریخت شناسی اندامکی اسپرم متحرک (MSOME) به عنوان ابزاری برای ارزیابی بلادرنگ اسپرم ها در سیکل های ICSI مورد توجه قرار گرفته است.

    هدف

    این مطالعه، ارزش پیش گویی کننده MSOME در سیکل های درمانی IVF در مقایسه با ICSI را مورد بررسی قرار داد. همچنین ارتباط بین پارامترهای MSOME و پارامترهای مرسوم اسپرم نیز در هر دو گروه سنجیده شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت آینده نگر، پارامترهای MSOME در سیکل های درمانی IVF (حجم نمونه= 31) و ICSI (حجم نمونه= 35) را بررسی نمود. همچنین، پارامترهای MSOME به صورت: وجود واکویل (عدم وجود، کوچک، متوسط، بزرگ یا مختلط)، اندازه سر (طبیعی، کوچک یا بزرگ)، قطره سیتوپلاسمی، شکل سر و طبیعی بودن اکروزوم، مورد ارزیابی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل بیشتر، پارامترهای MSOME در هر یک از گروه ها، بین دو دسته ای که دارای حاملگی موفق یا ناموفق بودند نیز مقایسه گردید.

    نتایج

    در گروه IVF، نرخ واکویل بزرگ هسته ای (LNV)، در دسته با حاملگی ناموفق، به طور معنی داری بالاتر از آنهایی که حاملگی موفق داشتند بود (9/7±13/81 در مقابل 4/4 ±7/38، 0/045=P)، حال آنکه در گروه ICSI، پارامترهای MSOME بین دو دسته با حاملگی موفق و ناموفق، یکسان بود. علاوه بر این، ارتباطی منفی بین LNV و شکل طبیعی اسپرم وجود داشت. در گروه ICSI، ارتباطی منفی بین قطره سیتوپلاسمی و شکل طبیعی اسپرم، دیده شد. همچنین، ارتباط مثبتی بین شکل طبیعی سر اسپرم و فقدان واکویل وجود داشت.

    نتیجه گیری

    نرخ بالای واکویل های بزرگ در اسپرم های مورد استفاده در سیکل های ناموفق IVF، موید این است که MSOME ابزاری مفید برای ارزیابی ریخت شناسی دقیق اسپرم بوده، بهره گیری از آن می تواند میزان موفقیت ART را افزایش دهد.

    کلید واژگان: MSOME, واکوئل سر اسپرم, IVF, ICSI, نرخ حاملگی}
    Ghazali Sh. Talebi Ar*, Khalili Ma, Aflatoonian A., Esfandiari N
    Background

    Recently, motile sperm organelle morphology examination (MSOME) criteria as a new real time tool for evaluation of spermatozoa in intracytoplasmic sperm injection (ICSI) cycles has been considered.

    Objective

    The aim was to investigate the predictive value of MSOME in in vitro fertilization (IVF) in comparison to ICSI cycles and evaluation of the association between MSOME parameters and traditional sperm parameters in both groups.

    Materials And Methods

    This is a cross sectional prospective analysis of MSOME parameters in IVF (n=31) and ICSI cycles (n=35). MSOME parameters were also evaluated as the presence of vacuole (none, small, medium, large or mix); head size (normal, small or large); cytoplasmic droplet; head shape and acrosome normality. In sub-analysis, MSOME parameters were compared between two groups with successful or failed clinical pregnancy in each group.

    Results

    In IVF group, the rate of large nuclear vacuole showed significant increase in failed as compared to successful pregnancies (13.81±9.7vs7.38±4.4, respectively, p=0.045) while MSOME parameters were the same between successful and failed pregnancies in ICSI group. Moreover, a negative correlation was noticed between LNV and sperm shape normalcy. In ICSI group, a negative correlation was established between cytoplasmic droplet and sperm shape normalcy. In addition, there was a positive correlation between sperm shape normalcy and non-vacuolated spermatozoa.

    Conclusion

    The high rate of large nuclear vacuoles in sperm used in IVF cycles with failed pregnancies confirms that MSOME, is a helpful tool for fine sperm morphology assessment, and its application may enhance the assisted reproduction technology success rates.

    Keywords: MSOME, Sperm head vacuole, IVF, ICSI, Pregnancy rate}
  • زینب نعمت الهی، حسین هادی ندوشن*، عباس افلاطونیان، گیلدا اسلامی، نسرین قاسمی
    مقدمه

    سقط مکرر به دو یا بیش از دو بار سقط قبل از هفته بیستم حاملگی اطلاق می شود. به نظر می رسد که اینترلوکین-27 (IL-27) با کاهش پاسخ های التهابی در بقاء جنین در طی حاملگی نقش داشته باشد. پلی مورفیسم در ژن IL-27 ممکن است با تغییر در میزان یا فعالیت ژن در ایجاد سقط مکرر دخیل باشد.

    هدف

    ما برای اولین بار ارتباط پلی مورفیسم تک نوکلیوتیدی در ناحیه A>G964- ژن IL-27 را مورد مطالعه قرار دادیم.

    مواد و روش ها

    مطالعه به روش مورد شاهدی بر روی دو گروه شامل 150 زن سالم با حداقل یک زایمان بعنوان شاهد و 150 زن با سابقه حداقل دو مورد سقط مکرر اولیه (گروه مورد) انجام شد. پلی مورفیسم تک نوکلیوتیدی در ناحیه A>G964- ژن IL-27 با تکنیک PCR-RFLP تعیین گردید. فراوانی آلل ها و ژنوتیپ ها با استفاده از تست آماری مجذور کای بین دو گروه مقایسه شد.

    نتایج

    میانگین سنی گروه کنترل 4/4±29 و گروه مورد 2/5±84/30 سال بود. دو گروه از لحاظ سنی تفاوت معنی داری را نشان نمی دادند. فراوانی ژنوتیپ های ناحیه A>G964- در گروه مورد AG (3/49%)، AA (40%) و GG (7/10%) بود. این فراوانی در گروه شاهد AG (3/43%)، AA (7/48%) و GG (8%) بود. فراوانی ژنوتیپ ها در دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نمی داد (23/0=p). فراوانی آلل A در افراد با سابقه سقط 7/64% و در گروه کنترل 3/70% بود . فراوانی آلل ها نیز در دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نمی داد (19/0=p).

    نتیجه گیری

    یافته های ما نشان می دهد که پلی مورفیسم تک نوکلیوتیدی در ناحیه A>G964- ژن IL-27 را نمی توان یک ریسک فاکتور برای سقط مکرر در زنان ایرانی در نظر گرفت.

    کلید واژگان: سایتوکین, اینترلوکین- 27, التهاب, پلی مورفیسم, سقط مکرر}
    Zeinab Nematollahi, Hossein Hadinedoushan, Abbas Aflatoonian, Gilda Eslami, Nasrin Ghasemi
    Background

    Recurrent pregnancy loss (RPL) has been defined as two or more miscarriages before 20th week of gestation. It seems that IL-27 may reduce inflammatory responses and affect the survival of the embryo during human pregnancy. IL-27 polymorphisms may influence RPL by altering the levels or the activity of gene product.

    Objective

    We studied for the first time the association of IL-27 -964 A>G single nucleotide polymorphism (SNP) with RPL in Iranian women.

    Materials And Methods

    A case-controlled study was performed on two groups consisting of 150 healthy women with at least one delivery (control group) and 150 women with two or more primary RPLs history (RPL group). The -964 A>G SNP in IL-27 gene was determined by PCR-RFLP technique. Genotype and allele frequencies were compared using c2 tests between two groups.

    Results

    There was no difference between the two groups regarding age of women (29±4.4 [control] vs. 30.84±5.2 years [case]). In the RPL group, the genotype frequencies of -964 A>G polymorphism were AG (49.3%), AA (40%), and GG (10.7%), and in the control group, they were AG (43.3%), AA (48.7%), and GG (8%). There was no significant difference between the genotypes of AA, AG, and GG in two groups (p=0.23). As the frequency of allele A was 64.7% in the RPL group and 70.3% in the control group, the difference in frequency of allele A in -964 A>G between two groups was not significant (p=0.19).

    Conclusion

    Our findings indicate that SNP of -964 A>G in IL-27 gene is not a risk factor for RPL in Iranian women.

    Keywords: Cytokine, IL, 27, Inflammation, Polymorphism, Recurrent abortion}
  • عباس افلاطونیان، فریده عرب جهوانی*، مریم افتخار، مژگان صیادی
    مقدمه

    انتقال جنین برگشت از فریز یکی از قسمت های مهم درمان های کمک باروری را تشکیل می دهد و نتایج آن به عوامل کلینیکی متعددی وابسته است. مطالعات متعددی نشان داده اند که نتایج باروری در زنان با میزان کافی ویتامین د بهتر است.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی اینکه آیا درمان زنان مبتلا به کمبود ویتامین د با نتایج بهتر باروری در سیکل های انتقال جنین برگشت از فریز همراه خواهد شد، انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک کارازمایی بالینی مداخله ای است. میزان سرمی ویتامین د 128 خانم نابارور که قبلا تحت عمل IVF/ICSI قرار گرفته و دارای جنین فریز شده بودند چک شد. 114 خانم با کمبود ویتامین د (کمتر از 30 نانوگرم در میلی لیتر) وارد مطالعه شدند.57 نفر تحت درمان با مکمل ویتامین د 50000 واحد هفتگی برای 8-6 هفته قرارگرفتند و 57 نفر دیگر بدون دریافت ویتامین د وارد سیکل انتقال جنین برگشت از فریز شدند. انالیز نهایی بر روی 106 بیمار پس از انتقال جنین صورت گرفت. هدف اولیه بررسی میزان حاملگی شیمیایی و هدف ثانویه بررسی میزان حاملگی کلینیکی در دو گروه بود.

    نتایج

    یافته های ما تفاوت آماری معنی داری بر نتایج باروری شیمیایی (به ترتیب 29/40% در مقابل 29/10% و 1/00=p) و کلینیکی (به ترتیب 25/50% در مقابل 21/80% و 0/81=p) پس از انتقال جنین برگشت از فریز در زنان درمان شده با مکمل ویتامین د و زنان درمان نشده با کمبود ویتامین د نشان نداد.

    نتیجه گیری

    مطالعات بیشتر با بیماران زیادتر جهت بررسی سطح مناسب ویتامین د در بدن و برای بررسی تاثیر مکمل های ویتامین د بر باروری لازم است.

    کلید واژگان: ویتامین د, انتقال جنین, میزان بارداری}
    Aflatoonian A., Arabjahvani F.*, Eftekhar M., Sayadi M.
    Background

    Frozen- thawed embryo transfer is an essential part of ART treatment and outcomes of this procedure are associated with several clinical factors. Several studies have showed an increase level of IVF outcomes in women with sufficient vitamin D.

    Objective

    whether treatment of vitamin D insufficiency can improve pregnancy rates in frozen-thawed embryo transfer cycles.

    Materials And Methods

    This is an interventional, randomized clinical trial. Serum 25-(OH) vitamin D level of 128 women who had undergone IVF/ICSI with cryopreservation of embryos was checked. One hundred fourteen infertile women with insufficient serum vitamin D (less than 30 ng/ml) were included in the study. Fifty seven women were treated with supplementary vitamin D, 50000 IU weekly, for 6-8 weeks and fifty seven women were received no supplementation. One hundred six women completed frozen thawed embryo transfer cycles and included in the final analysis. Primary and secondary outcomes were chemical and clinical pregnancy respectively.

    Results

    Our study did not show any significant difference between vitamin D insufficient and treated women in term of chemical (29.40% vs. 29.10% respectively, p=1.00) or clinical (25.50% vs. 21.80% respectively, p=0.81) pregnancy rates.

    Conclusion

    Vitamin D insufficiency treatment is not associated with higher pregnancy rate in frozen-thawed embryo transfer cycles.

    Keywords: Vitamin D, Embryo transfer, Pregnancy rate}
  • زهرا معظمی گودرزی، حسین فلاح زاده، عباس افلاطونیان*، مسعود میرزایی
    مقدمه

    چندین کارآزمایی بالینی به مقایسه دو روش درمانی کوتریزاسیون لاپاراسکوپیک تخمدان (LOD) و مصرف گونادوتروپین برای بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات پرداخته اند. اما به دلایلی نظیر تفاوت در روش کار و طراحی مطالعات نتایج آنها در بررسی برخی پیامدها با هم همخوانی نداشته و متعارض بودند. همچنین به دلیل کوچک بودن حجم نمونه در مطالعات مذکور، نتایج نهایی آنها نمی تواند به روشنی میزان اثربخشی هر یک از دو روش درمانی ذکر شده را نشان دهد.

    هدف

    انجام یک مطالعه مروری از نوع سیستماتیک و متاآنالیز جهت مقایسه میزان بارداری با دو روش مصرف گونادوتروپین ها و LOD در بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات به منظور پیشنهاد بهترین نوع درمان برای این گروه از بیماران بر اساس شواهد کامل حاصل از ادغام نتایج مطالعات اولیه انجام شده قبلی به روش متاآنالیز.

    مواد و روش ها

    جستجوی سیستماتیک و نظام مند منابع الکترونیکی در پایگاه های داده ها از جمله EMBASE, MEDLINE, Cochrane Library و Google scholar با استفاده از کلید واژه های استاندارد انجام شد. تنها مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی شده که در آن ها دو روش درمانی کوتریزاسیون لاپاراسکوپیک تخمدان- بدون دریافت داروی تحریک تخمک گذاری اضافه- و مصرف گونادوتروپین برای بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات مورد بررسی قرار گرفته اند وارد مطالعه شدند. در جستجوی منابع محدودیت زمانی در نظر گرفته نشد.

    نتایج

    میزان بارداری در6 کارآزمایی بالینی شامل 499 زن واجد شرایط مورد بررسی قرار گرفته است. بطور کلی بارداری در 33% زنان گروه درمانی LOD و 55% زنان گروه درمانی گونادوتروپین گزارش شده است. اما این تفاوت در بین دو گروه درمانی از نظر آماری معنی دار نیست (%73/201=I2، زن 499، مداخله 6 , p=0/119,p, OR:0/534, 95% CI:0/242-1/176). در حالیکه میزان تولد زنده در گروه درمانی LOD بطور معنی داری کمتر از گروه درمانی گونادوتروپین است (%353/3=I2، زن 318، مداخله 3، 0/02=OR :0/446,95%CI 0/269-0/74 ،p). همچنین میزان چند قلو زایی نیز در گروه درمانی LOD کمتر از گروه درمانی گونادوتروپین محاسبه شده است که این تفاوت از نظر آماری معنی دار است (%0=I2، زن 307، مداخله 3، 0/008= 95% ,0/127:OR). در نهایت، تفاوت معنی داری در میزان سقط بین دو گروه درمانی مذکور برآورد نشد (%0=I2، زن 422، مداخله 4، 0/19=CI ،0/273-1/293:p 95% OR:/0594).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان میدهد که شواهدی دال بر وجود تفاوت معنی دار از نظر میزان سقط و حاملگی در گروه درمانی LOD در مقایسه با مصرف گونادوتروپین در بیماران نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات وجود ندارد. با این حال کاهش معنی دار میزان چند قلوزایی در گروه درمانی LOD می تواند از جمله مزایای این روش درمانی برای بیماران ذکر شده باشد. از طرف دیگر، بالا بودن میزان تولد زنده در گروه درمانی گونادوتروپین میتواند بدلیل بالا بودن میزان چند قلو زایی در این گروه درمانی باشد. از آنجاییکه اثرات LODبر روی عملکرد تخمدانها طولانی مدت است، انجام مطالعات بیشتر با تمرکز بر این ویژگی درمانLOD پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: کوتریزاسیون لاپاراسکوپیک تخمدان, تخمدان پلی کیستیک, ناباروری, متاآنالیز}
    Zahra Moazami Goudarzi, Hossein Fallahzadeh, Abbas Aflatoonian*, Masoud Mirzaei
    Background

    Some trials have compared laparoscopic ovarian drilling (LOD) with gonadotropins but, because of variations in study design and small sample size, the results are inconsistent and definitive conclusions about the relative efficacy of LOD and gonadotropins cannot be extracted from the individual studies.

    Objective

    To evaluate the relative efficacy of LOD and gonadotropins for infertile women with clomiphene citrate- resistant poly cystic ovary syndrome (PCOS).

    Materials And Methods

    A complete electronic literature search in databases including EMBASE, MEDLINE, Cochrane Library and Google scholar for some specific keywords was accomplished. We contained randomized clinical trials comparing outcomes between LOD, without medical ovulation induction, and gonadotropins.

    Results

    Six trials, covering 499 women, reported on the primary outcome of pregnancy rate. There was no evidence of a difference in pregnancy rate when LOD compared with gonadotropins (OR: 0.534; 95% CI: 0.242-1.176, p=0.119, 6 trials, 499 women, I2=73.201%). There was evidence of significantly fewer live births following LOD compared with gonadotropin (OR: 0.446; 95% CI: 0.269-0.74, p=0.02, 3 trials, 318 women, I2=3.353%). The rate of multiple pregnancies was significantly lower in the LOD arm compared to the gonadotropins arm (OR: 0.127; 95% CI: 0.028-0.579, p=0.008, 3 trials, 307 women, I2=0%).

    Conclusion

    Our result revealed that there was no evidence of a significant difference in rates of clinical pregnancy and miscarriage in women with clomiphene citrate-resistant PCOS undergoing LOD compared to the gonadotropin arm. The decrease in multiple pregnancies rate in women undergoing LOD makes this option attractive. The increase in live birth rate in the gonadotropin group may be because of the higher rate of multiple pregnancies in these women. However, more focus on the long-term effects of LOD on ovarian function is suggested.

    Keywords: Ovarian drilling, Polycystic ovary syndrome, Meta, analysis, Gonadotropin, Infertility, Clomiphene citrate}
  • عباس افلاطونیان، رباب داور، فرزانه حجت*
    مقدمه

    نسبت پروژسترون/ اووسیت متافاز دو به نظر می رسد شاخص بالینی مفیدی جهت نشان دادن میزان لانه گزینی در لقاح خارج رحمی باشد.

    هدف

    به منظور تعیین اینکه آیا افزایش پروژسترون سرم در روز تجویز HCG کمکی به شناسایی چگونگی قدرت پذیرش آندومتر می کند؟

    مواد و روش ها

    در یک مطالعه مقطعی در مرکز تحقیقاتی و درمانی ناباروری یزد، 378 سیکل IVF / ET از اکتبر 2009 تا مارس 2011 بررسی شد. میزان استروژن (پیکو گرم در میلی لیتر) و پروژسترون (نانوگرم در میلی لیتر) در روز تجویز hCG اندازه گیری شد. نسبت پروژسترون/ استروژن و نسبت پروژسترون/تخمک بالغ محاسبه شد. تاثیر این نسبت های هورمونی بر روی میزان لقاح ، میزان لانه گزینی و میزان حاملگی ارزیابی شد.

    نتایج

    در این مطالعه ، مقدار مطلق پروژسترون و نسبت پروژسترون/ استروژن پیش بینی کننده خوبی برای نتایج لقاح آزمایشگاهی نبودند. نسبت پروژسترون/ تخمک بالغ پیش بینی کننده میزان لانه گزینی و میزان بارداری با نتایج قابل توجه آماری بود اما هیچ تاثیری بر میزان لقاح نداشت.

    نتیجه گیری

    ما پیشنهاد می کنیم برای جلوگیری از افزایش پروژسترون که علت بلوغ پیشرفته آندومتر و اختلال در پذیرش اندومتر می باشد اقدامات زیر انجام پذیرد. دوز کم هورمون hCG به تنهایی در مراحل انتهایی COH، استفاده از درمان با آگونیست با قدرت کمتر (کمتر تهاجمی)، پروتکل آنتاگونیست انعطاف پذیرو دوز کم هورمون hCG به تنهایی همزمان با شروع آنتاگونیست، اضافه کردن آنتاگونیست GnRH با پروتکل microdose، Mifepristone، اگر سطح پروژسترون سرم بیش از 32/0به ازای هر تخمک متافاز ІІ باشد بهتر است انتقال جنین لغو شده و انجماد همه جنین ها برای انتقال در آینده که آندومتر بیشتر پذیرا باشد در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: افزایش پروژسترون, نسبت پروژسترون به استروژن, نتیجه لقاح در محیط آزمایشگاه}
    Abbas Aflatoonian, Robab Davar, Farzaneh Hojjat*
    Background

    Increased serum progesterone on the day of human chorionic gonadotropin administration may affect in vitro fertilization (IVF) outcome.

    Objective

    The aim of this study was to evaluate whether progesterone elevation on the day of human chorionic gonadotropin administration is associated with poor IVF outcome.

    Materials And Methods

    To determine the relationship between serum progesterone on the day of HCG and the outcome of IVF-embryo transfer treatment, 378 infertile patients undergoing IVF-embryo transfer at Yazd Research and Clinical Center for Infertility from October 2009 to March 2011 were prospectively studied.

    Results

    In this study, absolute p-value and P/E2 ratio were not a good predictor outcome of in-vitro fertilization but progesterone per metaphase II were predictive of implantation rate and pregnancy rate with statistically significant results but had no effect on the fertilization rate.

    Conclusion

    We suggest avoided the increased progesterone that the cause of advanced endometrial maturation and impaired endometrial receptivity. If the progesterone is greater than 0.32 per oocyte metaphase II, the embryo transfer can be canceled and freezing all embryos for future transfer must be considered, to increase acceptance of the endometrium and thus increase the success rate.

    Keywords: Rise of progesterone, P, E2 ratio, IVF outcome}
  • نسرین قاسمی، فاطمه سادات امجدی، انسیه صالحی، مژگان شاکری، عباس افلاطونیان، رضا افلاطونیان*
    مقدمه

    دستگاه تناسلی زنانه بصورت مداوم درتماس با پاتوژن های مهاجم می باشد. به نظر می رسد تشخیص این پاتوژن ها توسط خانواده ای از گیرنده های شبه تال، به عنوان بخش مهمی ازسیستم ایمنی ذاتی، صورت می گیرد. در چند مطالعه محدود حضور گیرنده های شبه تال 6-1دردستگاه تناسلی زنانه تایید شده است. اما مطالعات بیشتری درمورد بیان گیرنده های شبه تال 10-7 در دستگاه تناسلی زنانه بخصوص در لوله های فالوپ بایستی انجام گیرد.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی بیان گیرنده های شبه تال 10-7 در بافت لوله های فالوپ انسانی می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، توزیع گیرنده های شبه تال 10-7 در لوله های فالوپ بدست آمده از بیمارانی که تحت عمل بستن لوله یا برداشتن رحم به علت بیماری های خوش خیم زنانه قرارگرفته اند به کمک تکنیک ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرارگرفت، سپس تکنیک RT-PCR جهت نشان دادن حضور mRNA مربوط به این گیرنده ها در لوله های فالوپ بکار برده شد.

    نتایج

    در این مطالعه با استفاده از تکنیک RT-PCR وایمونوهیستوشیمی مشخص شد که لوله های فالوپ انسانی mRNA گیرنده های شبه تال 10-7 و پروتئین های آن ها TLR7-10)) را بیان می کنند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که TLR-7 دریافت لوله های فالوپ بیان می شوند واحتمالانقش مهمی در تشخیص میکروبی و دفاع میزبان علیه عفونت ها ایفا می کنند.

    کلید واژگان: لوله فالوپ, ایمنی ذاتی, گیرنده های شبه تال, طب تولیدمثل}
    Nasrin Ghasemi, Fatemehsadat Amjadi, Ensieh Salehi., Mojgan Shakeri, Abbas Aflatoonian, Reza Aflatoonian*
    Background

    The human female reproductive tract (FRT) is constantly deal with the invading pathogens. Recognition of these pathogens is attributed to the family of Toll like receptors (TLR) as a major part of the innate immune system. We and others have previously revealed that TLRs1-6 express in the female reproductive tract. However, more studies should be done to detect TLRs 7-10 in the female reproductive tract, especially in the fallopian tubes.

    Objective

    To examine the expression of TLRs7-10 in human fallopian tube tissue.

    Materials And Methods

    Using immunostaining techniques, distribution of TLR7-10 was studied in surgical sections from the uterine tubes, obtained from patients undergoing tubal ligation and hysterectomy for benign gynecological conditions. RT-PCR was used to show the existence of TLR7-10 genes in fallopian tube tissue.

    Results

    TLR7-10 proteins were detected in the fallopian tube epithelium, although the intensity of staining was not equal in cases. TLR7-10 genes were expressed in human fallopian tube tissue.

    Conclusion

    This study indicates that TLR7-10 is expressed in fallopian tubes tissues, and may play an important role in microbial recognition, and in host defense against ascending infection.

    Keywords: Fallopian tube, Innate immunity, Toll like receptors (TLRs), Reproductive medicine}
  • نسرین قاسمی*، طاهره جهانی نژاد، مهدیه سادات مصطفوی، عباس افلاطونیان
    مقدمه
    مصرف آسپیرین، هپارین و یا هر دو در زنان مبتلا به سقط مکرر با علت ناشناخته می تواند مفید باشد چراکه این مشکل می تواند به دلیل ترومبوز در عروق دسی دوآ بوجود آید.
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر بررسی همراهی ترومبوفیلیا با سقط مکرر با علت ناشناخته و بررسی تاثیر داروهای ضد انعقادی در درمان آن بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه quasi experiment (مشابه کارآزمایی بالینی) 520 زن مبتلا به سقط مکرر را بررسی نموده ایم. 250 زن با سقط مکرر با علت ناشناخته در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. یکی از آنها آسپیرین (mg 80 روزانه) از 2 ماه قبل از حاملگی و در طی حاملگی تا هفته 36 دریافت نمود. گروه دوم آسپیرین به روش قبل همراه با هپارین (5000 واحد دو بار در روز) زیرجلدی از شروع حاملگی دریافت نمودند که این درمان تا 4 هفته بعد از زایمان نیز ادامه داشت. نوع درمان برای هر بیمار بر اساس سن و تعداد سقط انتخاب شد.
    نتایج
    تعداد تولد زنده در دو گروه تفاوت معنی دار نداشت. زنانیکه آسپیرین همراه با هپارین دریافت نموده بودند 74/5 درصد نوزاد زنده به دنیا آورده بودند. در حالیکه زنانیکه تنها آسپیرین مصرف نموده بودند 79/8 درصد نوزادان زنده به دنیا آورده بودند.
    نتیجه گیری
    تعداد تولد زنده در دو گروه مصرف کننده دارو بدون تفاوت معنی دار بود. استفاده از آسپیرین و یا آسپیرین به اضافه هپارین در درمان سقط مکرر با علت ناشناخته باید مورد به مورد انتخاب شود.
    کلید واژگان: ترومبوفیلیا, سقط مکرر, ضد انعقادی, تولد زنده, آسپیرین, هپارین}
    Nasrin Ghasemi, Tahereh Jahaninejad, Mahdia, Sadat Mostafavi, Abbas Aflatoonian
    Objective
    To investigate the association between thrombophilia and unexplained recurrent miscarriage and to evaluate the efficacy of anticoagulant treatment.
    Materials And Methods
    In this quasi experimental, we enrolled 520 women, who had a history of recurrent miscarriage. Two hundred fifty two women with unexplained recurrent miscarriage were assigned to receive aspirin (80 mg daily) for two month before pregnancy and after confirmation of a viable pregnancy until 36 weeks of gestation or receive aspirin, as the same, plus heparin (5000 unit twice a day) subcutaneously after confirmation of viable pregnancy until 4 weeks after delivery. Type of medication was chosen for each woman according to number of abortion and age.
    Results
    Live-birth rates did not different significantly among the two study groups. The proportions of women who gave birth to a live normal infant were 74.5% in the group receiving aspirin plus heparin (combination-therapy group) and 79.8% in the aspirin group.
    Conclusion
    Live-birth rates did not different significantly among the two study groups. So, using aspirin or aspirin plus heparin did not change pregnancy rate in these patients. Using aspirin is easier than injecting heparin which should be chosen case by case Using aspirin, heparin, or both in women with unexplained recurrent miscarriage could be useful, because this problem might be initiated by thrombosis in decidual vessels.
    Keywords: Thrombophilia, Recurrent miscarriage, Anticoagulant, Live birth, Aspirin, Heparin}
  • مریم افتخار، سیما جنتی*، مژگان راهسپار، عباس افلاطونیان
    مقدمه
    فعال سازی شیمیایی یک متد شایع در فعال سازی مصنوعی اووسیت بوده که باعث افزایش میزان لقاح می شود.
    هدف
    هدف از این مطالعه آینده نگر تصادفی، کور نشده بالینی ارزیابی تاثیر فعال سازی اووسیت با کلسیم اینوفر بر میزان لقاح و بارداری در مردان ناباروری است که از تراتوسپرمی رنج می برند.
    مواد و روش ها
    38 زن با همسران تراتوسپرمیک به دو گروه تقسیم شدند و تحت تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) با پروتوکل آنتاگونیست قرارگرفتند. 313 تخمک متافاز ІІ برای ICSI انتخاب شدند. در گروه کنترل (تعداد145 اووسیت) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم روتین انجام شد. در گروه مورد (تعداد= 168 اووسیت) بلافاصله پس از ICSI اووسیت ها در محیط کشت حاوی 5 میکرومول کلسیم اینوفر (A23187) به مدت 5 دقیقه قرارداده شدند. سپس حداقل 5 بار توسط محلول G-Mops شستشو داده شدند. در هر دوگروه اووسیت ها 18-16 ساعت بعد، از جهت شواهد لقاح مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    نتایج
    تعداد اووسیت های لقاح یافته و جنین های بدست آمده در دو گروه تفاوت قابل توجهی وجود داشت (0/04=p). در مورد میزان لقاح و کلیواژ بین گروه مطالعه و کنترل تفاوت معنی داری نداشت (به ترتیب 33/95% در برابر 84/4%، p=0.11 و 89/56% در برابر 87/74 %، p=0/76). میزان لانه گزینی در گروه مورد مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بیشتر بود ولی تفاوت معنی دار نبود (به ترتیب 17/64% در برابر 7/4%، p=0.14) در مورد میزان حاملگی شیمیایی و بالینی تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (به ترتیب 47/1 % در برابر 16/7%، 0/07=p و 41/2 % در برابر 16/7%، p=0.14).
    نتیجه گیری
    ما در این مطالعه تفاوت قابل توجهی در میزان لانه گزینی، لقاح، کلیواژ و حاملگی در دو گروه بدست نیاوردیم اما باعث افزایش قابل توجهی در اووسیت های لقاح یافته و جنین های بدست آمده شد. فعال سازی اووسیت با کلسیم اینوفر ممکن است باعث بهبود نتایج میکرو اینجکشن در بیمارانی که از تراتوسپرمی رنج می برند، بشود. اگر حجم نمونه بزرگتر باشد نتایج آماری ممکن است قابل توجه باشد.
    کلید واژگان: تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم, کلسیم اینوفر, فعال سازی اووسیت, لقاح}
    Maryam Eftekhar, Sima Janati*, Mozhgan Rahsepar, Abbas Aflatoonian
    Objective
    This Prospective, randomized, unblinded clinical study aimed to evaluate the efficiency of calcium ionophore on fertilization and pregnancy rate after intracytoplasmic sperm injection (ICSI) in infertile men suffer from teratoospermia.
    Materials And Methods
    Thirty eight women with teratoospermic partner underwent ICSI with GnRH-antagonist protocol. A total of 313 metaphase II (MII) oocytes were randomly divided after ICSI into two groups: In the oocytes of the control group (n=145), routine ICSI was applied. Oocytes in the AOA group (n=168) immediately after ICSI, were cultured in culture medium supplemented with 5 μΜ calcium/100 μM calcium ionophore (A23187) for 5 minutes and then washed at least three times with MOPS solution. In both groups, the fertilization was evaluated 16-18 hours after ICSI.
    Results
    The number of embryos obtained and fertilized oocytes were significantly different between two groups (p=0.04 for each). There was no significantly difference between the two studied groups in the fertilization and cleavage rate. (95.33% vs. 89.56 %; and 84.4% vs. 87.74%; respectively, p<0.05) Implantation rate was higher in AOA group than in control group, but the difference was not significant. (17.64% vs. 7.4%, p=0.14). No significant differences were observed in chemical and clinical pregnancy rate between groups (47.1% vs. 16.7%, P=0.07; and 41.2% vs. 16.7%; p=0.14, respectively).
    Conclusion
    Oocyte activation with calcium ionophore may improve ICSI outcomes in infertile men suffer from teratoospermia. Although, we found no significant difference in the implantation and pregnancy rate between the two groups of patients. Further study with more cases can provide greater value.
    Keywords: Intracytoplasmic sperm injection, Calcium ionophore, Oocyte activation, Fertilization}
  • عباس افلاطونیان، حورا آموزگار*، مرضیه دهقانی فیروزآبادی
    مقدمه
    زایمان زودرس یکی از مهم ترین علل مرگ و میر و ناتوانی نوزادان است. زایمان زودرس دیرهنگام (34 تا 36 هفتگی) تقریبا %75 تولدها را شامل می شود. زایمان های حاصل از تکنولوژی های پیشرفته کمک باروری در ریسک افزایش یافته زایمان زودرس قرار دارند.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین اینکه آیا آغاز و ادامه درمان با 17- α هیدروکسی پروژسترون کاپروات می تواند خطر زایمان زودرس و یا مرگ و میر و ناتوانی نوزادی را از این طریق کاهش دهد یا خیر، صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، حاملگی های تک قلو در دو مرکز نازایی یزد به کار گرفته شد. در گروه اول تزریق αHPC17 از شرکت ابوریحان (Femolife) به طور هفتگی و در گروه دیگر تزریق با دارونما صورت پذیرفت که این تزریقات از 16 تا 36 هفتگی انجام شد. اطلاعات در مورد پیامدهای حاملگی، عوارض دارویی و نوزادی از طریق پیگیری با پرسشنامه، جمع آوری و از طریق روش های آماری آنالیز شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که، تفاوت معنی داری بین فراوانی زایمان زیر 37 هفته و بالای 37 هفته وجود نداشت (7/7% در مقابل 19/1% و 0/203=p). ریسک زایمان زودرس در گروه دارونما 48/2 بالاتر از گروه دارو بود که البته این تفاوت معنی دار نبوده (9/94-0/81=CI) و عوارض دارویی Femolife به طور معنی داری کمتر از گروه دارو نما بود. شایع ترین عارضه جانبی دیابت حاملگی بود، همچنین عوارض موضعی شایع نبودند. بستری نوزاد در NICU نیز بین دو گروه به طور معنی داری اختلاف نداشت.
    نتیجه گیری
    گرچه به نظر می رسد αHPC17 باعث کاهش معنی دار زایمان زودرس در حاملگی های تک قلوی حاصل از ART نمی شود، اما با توجه به اینکه عارضه جانبی مهمی ندارد، می تواند در بهبود پیامد این نوع حاملگی ها موثر بوده و ریسک خطر را کاهش دهد. یک کارآزمایی بالینی بزرگتر ضروریست تا در فهم بهتر علل زایمان زودرس و کاهش زایمان زودرس دیرهنگام و مرگ و میر نوزادی و ناتوانی حاصل از آن به ما کمک کند.
    کلید واژگان: زایمان زودرس, تکنولوژی های پیشرفته کمک باروری}
    Abbas Aflatoonian, Hoora Amouzegar*, Razieh Dehghani Firouzabadi
    Background
    Preterm labor (PTL) is one of the most important causes in neonatal mortality and morbidity. Late preterm labor (34-36w) includes 75% of such birth. Assisted reproductive technology (ART) pregnant women are at increased risk of PTL.
    Objective
    The study has been undertaken to determine whether beginning and continuing 17-α hydroxy progesterone caproate can reduce risk of PTL or change neonatal mortality.
    Materials And Methods
    In a double-blind clinical randomized control trial, 106 women were treated by ART technique for their infertility and in gestational age at 16 weeks entered in our study. In one group, 17-α hydroxy progesterone caproate (Femolife) was injected intramuscularly every week until 36 weeks of gestation and in another group; placebo was injected from 16 until 36 weeks of gestetion. Data collected from pregnancy outcomes, infancy, and subsidiary problems were statistically analyzed by a questionnaire.
    Results
    The risk of PTL in placebo group was 2.48 higher than control group that was not significant (Cl: 0.81-9.94). Femolife side effect in case group was gestational diabetes and local complication was not frequent. NICU admission was not significantly different between groups.
    Conclusion
    Although it seems that 17-α hydroxy progesterone caproate does not cause significantly decrease in PTL in singleton ART gestations but any reduction of PTL in such high risk pregnancies may improve final gestational outcome. There is critical need for larger clinical trials to better understanding causes of PTL, specifically late preterm labor, to prevent mortality and morbidity in ART gestation
    Keywords: Preterm labor, Assisted reproductive technology}
  • نسترن افلاطونیان، سهیلا پورمعصومی، عباس افلاطونیان، مریم افتخار*
    مقدمه
    انجماد جنین، یک عمل معمولی بالینی در تکنولوژی کمک باروری (ART) می باشد. به تازگی افزایش چشمگیر مواد محافظ انجماد در مراکز بالینی باعث پیشرفت روش های انجماد شده است.
    هدف
    هدف ما از انجام این مطالعه بررسی اثر طول مدت ذخیره سازی جنین در حالت منجمد روی نمیزان حاملگی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه گذشته نگر اطلاعات 651 سیکل درمانی که در آن جنین ها تحت انجماد و ذوب قرار گرفته بودند و در یک دوره زمانی 36 ماهه مورد بررسی قرار گرفتند و با توجه به مدت زمان ذخیره سازی در حالت انجماد به پنج گروه تقسیم شدند. گروه 1 کمتر از 90 روز،گروه 2 بین 90 تا 365 روز، گروه 3 بین 365 تا 730 روز،گروه 4 بین 730 تا 1095 روز و گروه 5 بیش از 1095 روز. حاملگی کلینیکی و میزان لانه گزینی مورد ارزیابی قرار گرفت و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون t test و Chi-square یا مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    با توجه به یافته های ما متوسط سن بیماران 5/231± 31/05 سال (محدوده 18 تا 53 سال) بود، و 1204 جنین به رحم منتقل شدند. متوسط طول مدت ذخیره سازی 296/72±301/82 روز بود. متوسط تعداد جنین منتقل شده در هر چرخه بین دو گروه مشابه بود. با توجه به بررسی های ما حاملگی کلینیکی به ازای انتقال جنین نیز بین گروه ها مشابه بود (0/563=p).
    نتیجه گیری
    نتیجه مطالعه ما نشان داد که مدت زمان ذخیره سازی هیچ اثر منفی بر لانه گزینی جنین های نگهداری شده در فریز ندارد. اما مطالعات بیشتری برای ارزیابی اثرات طولانی مدت ذخیره سازی جنین در انجماد بر روی کودکان متولد شده از این جنین ها نیاز است.
    کلید واژگان: انجماد, ART, نتیجه حاملگی}
    Nastaran Aflatoonian, Soheila Pourmasumi, Abbas Aflatoonian, Maryam Eftekhar*
    Objective
    The aim of our study was to assess the effect of storage duration of frozen embryo on ART outcome.
    Materials And Methods
    In this retrospective study the data of 651 frozen-thawed embryo transfer cycles were assessed over a 36-months period. Our patients were categorized according to storage time of freeze. Group I: less than 90 days, Group II: between 90-365 days. Group III: between 365-730 days. Group IV: between 730-1095 days. Group V: more than 1095 days. Clinical pregnancy and implantation rate were defined and statistical analysis was performed using Student t-test and Chi-square.
    Results
    According to our finding patient’s mean age was 31.05±5.231 years (range, 18-53 years), and 1204 embryos were transferred. The mean storage duration was 296.72±301.82 days. The mean number of embryo transferred per cycle was similar between groups (p=0.224). According to our analysis clinical pregnancy rate per embryo transfer cycle was similar between groups (p=0.563).
    Conclusion
    Our results showed that duration of storage had no negative effects on implantation of cryopreserved embryos. In our literature review we found a little article In this context. However our study showed duration of freezing don’t have any negative effects on implantation and pregnancy outcome, but more studies are needed to evaluate long term effects of storage duration on babies were born by cryopreserved embryos. Cryopreservation of embryos has been an usual component of clinic in assisted reproductive technology (ART) programs. Recently the dramatic increase in cryobiology activity in the clinical centers has enhanced methods of freezing and improved vitrification protocols are being developed.
    Keywords: Cryopreservation, Assisted reproductive technology (ART), Pregnancy outcome}
  • یاسر ورقاییان، حسین هادی ندوشن*، عباس افلاطونیان، سیدعلی میر غنی زاده، سهیل نجفی
    مقدمه

    در علل ناشناخته سقط مکرر، عوامل ایمونولوژیکی مختلف از قبیل اختلالات اتوایمیون و افزایش ایمنی سلولی از قبیل بالا رفتن سطح سلول های NK، Th1 و Th17 گزارش شده است. سلول های Th1 و Th17 در فرآیند التهاب نقش بسزایی را ایفا می کنند. سلول های Th1 سایتوکاین های IFN-γ وIL2 و سلول های Th17 عمدتا سایتوکاین های IL-17A،F و IL-22 را تولید می کنند. هدف از این مطالعه بررسی فعالیت سلول های Th1 و Th17 در زنان دچار سقط مکرر خود به خودی است.

    روش بررسی

    در این مطالعه مورد- شاهد، تعداد 30 نفر زن با سابقه 2 بار سقط که حداقل3 ماه از زمان سقط آنها گذشته به عنوان گروه مورد و 30 زن طبیعی بارور بدون سابقه سقط و دارای حداقل یک فرزند به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. میزان سایتوکاین های IFN-γ و IL-17A،F در سوپرناتنت محیط کشت سلول های تک هسته ای تحریک شده با PHA، به روش ELISA سنجش و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری o ne-sample Kolmogorov-smirnov، Kruskal-wallis و Spearman و نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    سطح IFN-γ، در گروه مورد نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر بود (005/0>p، pg/ml 44/21±06/88 در مقابل 41/30±53/186). همچنین سطح IL-17A، F، در گروه مورد نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر بود (01/0>p، pg/ml8±41/28 در مقابل26/21±74/84). در گروه مورد، غلظت IFN-γ همبستگی مثبت با IL-17A، F نشان داد (015/0p= و 455/0r=).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه، سطوح افزایش یافته سایتوکاین های F، IL-17A و IFN-γ در زنان دچار سقط مکرر خود به خودی، یک گرایش پیش التهابی از طریق ایمنی Th1 و Th17 را نشان می دهد و احتمال دارد این سلول ها در رد آنتی ژن های جنینی نقش اساسی را ایفا کنند.

    کلید واژگان: سقط مکرر خود به خودی, سایتوکاین, Th1, Th17}
    Y. Varghaiyan, H. Hadi Neduoshan, A. Aflatoonian, A. Mirghanizadeh, S. Najafi
    Introduction

    Various immunological abnormalities have been reported in women with RSA of unknown aetiologies including autoimmune abnormalities and increased cellular immunity such as elevated natural killer (NK)، Th1 and Th17 cell levels. Th17 and Th1 cells play a central role during inflammation. Th1 cells product cytokines IFN-γ، IL-2 and Th17 cells mainly cytokines IL-17A، F، IL-22. The aim of this study is evaluation of Th1 and Th17 activity in women with recurrent spontaneous abortion.

    Methods

    In this case-control study، 30 women with history of two or more abortion who at least 3 months past after last abortion considered as case group and 30 normal fertile healthy women with at least one delivery as control group. We determined the levels of IL-17A، F and IFN-γ in cell culture supernatant of peripheral blood mononuclear cells (PBMC) stimulated with the mitogen phytohemagglutinin (PHA) by enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) method and compared in the two groups. The results obtained using the one-sample kolmogorov-smirnov Test، Kruskal-wallis Test and Spearman were analyzed using SPSS 16 software.

    Results

    The level of IFN- γ in case group was significantly higher than control group (186/53±30/41 versus 88/06±21/44 pg/ml، P < 0. 005). Also the level of IL-17 A، F in case group was significantly higher than control group (84/74±21/26 versus 28/41±8 pg/ml، P < 0. 01). IFN-γ concentration showed positive correlation with IL-17 A، F in case group (P=0. 015، r= 0. 455).

    Conclusion

    In this study the increased levels of cytokines IFN- γ and IL-17 A، F in women with recurrent spontaneous abortion shows a propensity of pro inflammation via Th17 and Th1 immunity and may be these cells play a pivotal role in rejecting fetus antigens.

    Keywords: Recurrent Spontaneous Abortion, Cytokine, Th1, Th17}
  • عباس افلاطونیان، الهام رحمانی*، مژگان راهسپار
    مقدمه

    پیریدابن یکی از مشتقات پیریدازینون است که به عنوان کنه کش و حشره کش جدید در تمام نقاط دنیا برای کنترل کرم های ریز، و حشراتی نظیر شته ها، پروانه های سفید، استفاده می شود.

    هدف

    در این تحقیق میزان تاثیر پیریدابن روی پارامترهای مورفولوژیکی اسپرم، کیفیت و انسجام DNA اسپرم و تاثیر آن بر توان تولیدمثلی موش های سوری بررسی شده است.

    مواد و روش ها

    تعداد 80 موش کوچک نر سفید آزمایشگاهی بالغ و سالم استفاده شد. حیوانات به سه گروه کنترل، گروه تجربی دوز پایین و گروه تجربی دوز بالا تقسیم شدند. گروه تجربی دوز پایین و بالا سم پیریدابن را به ترتیب mg/kg 53 وmg/kg 212 و گروه کنترل آب مقطر دریافت کردند. در هر سه گروه اسپرم های مستقر در دم اپیدیدیم بعد از 45 روز استخراج شدند و تعداد اسپرم ها، میزان قابلیت زنده ماندن اسپرم ها، اسپرم های نابالغ و میزان آسیب DNA اسپرم ها مورد ارزیابی قرار گرفته است.

    نتایج

    نتایج ما نشان دادند که با دریافت پیریدابن تعداد اسپرم ها، قابلیت زنده ماندن اسپرم ها، میزان اسپرم های بالغ کاهش می یابد، و تعداد اسپرم هایی که DNA آن ها دچار آسیب شده بودند به طور معنی داری (0/05>p) افزایش نشان داد. کاهش توان باروی و اختلال در مراحل رشد و نمو جنین در محیط آزمایشگاهی در هر دو گروه تجربی دیده شد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دادند که سم پیریدابن با آسیب رسانی به DNA های اسپرم ها وایجاد ناهنجاری در کروماتین آن ها، باعث افزایش اسپرم های نابالغ گردیده و موجب کاهش باروری می شود.

    کلید واژگان: آندومتریومای عود شونده, اتانول اسکلروتراپی, IVF, میزان حاملگی, تحت گاید سونوگرافی واژینال, آسپیراسیون آندومتریوما}
    Abass Aflatoonian, Elham Rahmani *, Mozhgan Rahsepar
    Background

    Endometriosis is a common hormone-dependent gynecologic disease with a high recurrence. Laparotomy or laparoscopy is the standard surgery for the large endometrioma. Also, sclerotherapy is basically used to treat different diseases one of which is endometrioma.

    Objective

    The study was designed to assess the value of transvaginal ultrasound-guided ethanol sclerotherapy in patients with a recurrent endometrioma.

    Materials And Methods

    In a randomized clinical trial, an interventional group of 20 patients underwent transvaginal ethanol sclerotherapy for recurrent ovarian endometrioma. The patients were followed up first after one and two weeks and then after one, two, and three months. If the patients had no endometrioma, they were treated with in vitro fertilization (IVF) (standard long protocol). A control group of 20 patients with endometrioma were enrolled for an IVF protocol. They had no treatment by ethanol sclerotherapy. IVF parameters, pregnancy rates, and implantation rates were compared in both groups.

    Results

    The demographic data showed no difference between the two groups. The initial mean endometria size was 41.45±15.9 cm, the recurrence rate after 6 months was 4 (20%), FSH before and after sclerotherapy was 6.97±2.25 IU/L and 6.78±1.88 IU/L (p=0.343). The clinical pregnancy rate was 6 (33.3%) vs. 3 (15%), (p=0.616). The fertilization rate emerged 63.06% in study group vs. 60.38%, (p=0.57). The implantation rate turned out 12.9% in study group vs. 7.5%, (p=0.52). None of these results were significant. However, the data pointed to a better trend toward the ethanol sclerotherapy group.

    Conclusion

    Ethanol sclerotherapy could be an effective strategy for the treatment of recurrent endometrioma especially before IVF.

    Keywords: Endometrioma, Ethanol sclerotherapy, Fertilization In, vitro}
  • راضیه دهقانی فیروزآبادی، عباس افلاطونیان، رباب داور، لیلی سخاوت، فاطمه منصوری مقدم
    مقدمه
    یکی از مراحل مهم در موفقیت تکنیک های کمک باروری، تحریک موثر فولیکول های تخمدان و القاء مناسب تخمک گذاری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر استفاده از روش hCG با دوز کم به اضافه آگونیست هورمون آزاد کننده گنادوتروپین (GnRH) بر روی القاء تخمک گذاری و مقایسه آن با روش hCG تنها با دوز استاندارد در تکنیک IUI با پروتکل آنتاگونیست انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 91-1390 بر روی 100 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ناباروری دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شد. زنان نابارور 18 تا 35 ساله که تحت درمان با پروتکل آنتاگونیست قرار گرفته بودند، پس از رسیدن حداقل 3 فولیکول به 18 میلی متر، به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. به یک گروه، hCG با دوز کم (2500 واحد) به اضافه آگونیست GnRH (2/0 میلی گرم تریپتورلین) و به گروه بعدی hCG تنها (10000 واحد) به صورت عضلانی تزریق شد. در هر دو گروه، 36-34 ساعت پس از تزریق، IUI انجام شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های کای اسکوئر و تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بیماران از نظر ضخامت آندومتر، میزان استرادیول در روز تزریق hCG و تعداد آمپول های گنادوتروپین مصرف شده تفاوتی نداشتند (1/0=p). سندرم تخمدان تحریک شده در گروه hCG تنها، بیشتر بروز کرد ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (1/0=p). بارداری شیمیایی در گروه آگونیست GnRH بالاتر بود (03/0=p)، و دو گروه از نظر بارداری کلینیکی اختلاف معناداری نداشتند (07/0=p).
    نتیجه گیری
    روش hCG با دوز کم به اضافه اگونیست GnRH، می تواند یک روش خوب و حتی جایگزین روش های استاندارد HCG در تحریک تخمک گذاری در پروتکل های آنتاگونیست محسوب شود.
    کلید واژگان: تحریک تخمک گذاری, تکنیک های کمک باروری, گنادوتروپین جفتی, هورمون آزاد کننده گنادوتروپین}
    Razieh Dehghani Firouzabadi, Abbas Aflatoonian, Robab Davar, Leily Sekhavat, Fatemeh Mansouri Moghadam
    Introduction
    One of the most important steps in success of assisted reproductive techniques is appropriate ovulation induction and effective ovarian follicles stimulation. The aim of this study was to investigate the comparison of low-dose hCG plus gonadotropin releasing hormone (GnRH) agonist on ovulation induction and with standard dose hCG alone in intrauterine insemination technique with antagonist protocol.
    Methods
    This clinical trial was conducted on 100 infertile couples who referred to infertility research center in Shahid Sadoughi university of medical sciences، Yazd، 2010 - 2011. Infertile women aged 18 to 35 who were treated with antagonist protocol were divided randomly into two groups after development of at least 3 follicles beyond 18mm diameter. Low dose of hCG (2500 IU) plus GnRH agonist (0. 2mg Triptorelin، intra muscular) were given to one group (n=70) and the next group (n=70) received hCG alone (10،000 IU، intra muscular). After 34 to 36 hours of injection intrauterine insemination was done in both groups. Data were analyzed with SPSS software version 11. 5 and T student and Chi-square tests. P value less than 0. 05 was considered significant.
    Result
    The patients were not different in terms of endometrial thickness، estradiol levels on day of hCG injection and the number of used gonadotropin ampoules (p=0. 1). Higher incidence of ovarian hyperstimulation syndrome (OHSS) was seen in the only hCG group، but this difference was not statistically significant (p=0. 1). Chemical pregnancy was significantly higher in low dose of hCG plus GnRH agonist (p=0. 03). However، no differences were observed between two groups in terms of clinical pregnancy (p=0. 07).
    Conclusions
    Using low dose hCG plus GnRH agonist can be considered as an appropriate and alternative method instead of standard methods of hCG in ovulation induction with antagonist protocols.
    Keywords: Chorionic Gonadotropin, Gonadotropin releasing hormone, Ovulation induction, Reproductive techniques, assisted}
  • مجید تره ماهی اردستانی، حسین هادی ندوشن، عباس افلاطونیان، نسرین قاسمی*، محمدحسن شیخها
    مقدمه

    سقط مکرر به دلیل عوامل مختلف ژنتیکی و غیر ژنتیکی می تواند بروز کند. بعد از اختلالات کروموزومی، ترومبوفیلیا یکی از مهمترین فاکتورهای ژنتیکی است که باعث سقط مکرر می شود. جهش فاکتور V لیدین و فاکتور G20210A II مهمترین جهش های عامل ترومبوفیلیا در دنیا شناخته شده اند.

    هدف

    هدف از این مطالعه تعیین فراوانی جهش فاکتور V لیدین و جهش ژن پروترومبین در سقط مکرر و مقایسه آن با زنان با حاملگی طبیعی است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مورد – شاهدی، فراوانی فاکتور V لیدین و جهشG20210A ژن پروترومبین در 80 زن مبتلا به 2 یا بیشتر سقط متوالی بررسی و با 80 زن با حاملگی بدون مشکل مقایسه شد. جهش ها با روش RELP-PCR بررسی گردید.

    نتایج

    فراوانی جهش فاکتور V لیدین در بیماران 2/5% بود که از گروه کنترل بالاتر بود (1/25%). اگر چه تفاوت معنی دار نبود. جهش G20210A ژن پروترومبین در بیماران و گروه کنترل هیچکدام یافت نشد.

    نتیجه گیری

    این اطلاعات تاثیر جهش فاکتور V لیدین و 20210A II ژن پروترومبین در سقط مکرر در زنان ایرانی را تایید نکرده است.

    کلید واژگان: فاکتور V لیدین, جهش فاکتور II G20210A ژن پروترومبین, سقط مکرر}
    Majid Teremmahi Ardestani, Hossein Hadi Nodushan, Abbas Aflatoonian, Nasrin Ghasemi, Ph.D., Mohammad Hasan Sheikhha, Ph.D
    Background

    Recurrent pregnancy loss (RPL) caused by various genetic and non-genetic factors. After chromosome abnormality, thrombophilia is one of the most important genetic factors that could cause RPL. Factor V Leiden and factor II G20210A mutation were the most common mutations cause thrombophilia in the world.

    Objective

    The purpose of this study was to determine the frequency of factor V Leiden and prothrombine gene mutations in women with RPL compared with women who had uneventful pregnancies.

    Materials And Methods

    This case control study evaluates the frequency of factor V-Leiden and factor II G20210 genotypes in 80 women with two or more pregnancy losses, compared with 80 women without adverse pregnancy outcome. The mutations were assessed by PCR-RFLP.

    Results

    Frequency of the factor V Leiden among cases was 2.5%, which was higher than controls (1.25%), but the difference was not significant. No factor II G20210 mutation was found among cases and controls.

    Conclusion

    These data did not confirm that factor V Leiden and factor II G20210 mutation might play a role in recurrent pregnancy loss in Iranian women.

    Keywords: Factor V Leiden, Factor II G20210A Mutation, Recurrent Abortion}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال