به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عبدالرضا باقی

  • عبدالرضا باقی، احمدرضا شاهعلی، فاطمه زهرا تصدیقی*

    امروزه بیشتر دانشمندان به دنبال الگویی برای مدیریت بحرانهای سیاسی اجتماعی هستند. از آنجاکه اصول و راهبردهای ارایهشده آنها اغلب خاستگاه غربی و غیر بومی دارد، با روش و سبکمدیریتی ایمه معصومین (علیه مالسلام) متفاوت است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال اصلیاست که اصول و راهبرد مدیریتی حضرت امام علی (ع) در حل بحران های سیاسی و اجتماعی زمانخود چه بوده است. در این راستا فرضیه مقاله عبارت است از اینکه امام علی (ع) با مدیریت برقلوب و اصلاح رابطه خود با خود و خود با خدا و باتوجه به شرایط و موقعیت زمان با سبکی ازمدیریت آرام، متعادل و پیشگیرانه و مهارکننده به رفع بحران های سیاسی و اجتماعی زمان خودپرداخته است. در این مقاله فرضیه یاد شده به انضمام اصول مدیریتی حضرت علی (ع) با استفاده ازروش توصیفی تحلیلی و بر اساس بررسی اطلاعات کتابخانهای و سخنان و سیره حضرت درنهج البلاغه و تطبیق آن با نظریات موجود در مورد مدیریت بحران ثابت شده است

    کلید واژگان: مدیریت بحران, اصول مدیریت بحران, بحرانهای سیاسی اجتماعی, نهج البلاغه, امام علی(ع)
  • عبدالرضا باقی، احمدرضا شاهعلی، فاطمه زهرا تصدیقی*

    امروزه بیشتر دانشمندان به دنبال الگویی برای مدیریت بحرانهای سیاسی اجتماعی هستند. از آنجا که اصول و راهبردهای ارایه شده آنها اغلب خاستگاه غربی و غیر بومی دارد، با روش و سبک مدیریتی ایمه معصومین (علیهم السلام) متفاوت است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که اصول و راهبرد مدیریتی حضرت امام علی (ع) در حل بحرانهای سیاسی و اجتماعی زمان خود چه بوده است. در این راستا فرضیه مقاله عبارت است از اینکه امام علی (ع) با مدیریت بر قلوب و اصلاح رابطه خود با خود و خود با خدا و باتوجه به شرایط و موقعیت زمان با سبکی از مدیریت آرام، متعادل و پیشگیرانه و مهارکننده به رفع بحرانهای سیاسی و اجتماعی زمان خود پرداخته است. در این مقاله فرضیه یادشده به انضمام اصول مدیریتی حضرت علی (ع) با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس بررسی اطلاعات کتابخانه ای و سخنان و سیره حضرت در نهج البلاغه و تطبیق آن با نظریات موجود در مورد مدیریت بحران ثابت شده است.

    کلید واژگان: مدیریت بحران, اصول مدیریت بحران, بحران های سیاسی اجتماعی, نهج البلاغه, امام علی(ع)
    Reza Baghi, Ahmadreza Shahali, Fatemeh Zahra Tasdighi *

    These days, many scholars are looking for a model for managing socio-political crises. As the principles and strategies they present in this regard are often of Western and non-indigenous origins, they differ from the method and approaches presented by the Imams (AS). This study is intended to answer the main question of what the principles and management strategies of Imam Ali (AS) were for resolving the political and social crises of his time. Hence, the research hypothesize that Imam Ali (AS) tried to resolve political and social crises by drawing the hearts of people and arranging his relationship with himself and with God, according to the conditions and situation of his time, with a peaceful, balanced and preventive management. The findings of this research confirmed the hypothesis, as well as the management principles of Imam Ali (AS) by employing descriptive-analytical method based on library data and speeches and biography of Imam Ali in Nahj al-Balaghah and its comparison with the present theories about crisis management.

    Keywords: crisis management, crisis management principles, socio-political crises, Nahj al-Balaghah, Imam Ali (AS)
  • عبدالرضا باقی *
    از برهان صدیقین چندین خوانش ارایه شده است. درمیان اندیشمندان پسین، یکی از مهمترین خوانش ها ازعلامه طباطبایی است که با نگرشی وجودی عرضه شده است. مفاد خوانش وتقریر ایشان نسبت به دیگرخوانش های فلسفی، به مرز عرفان نزدیکتر می شود؛ چه اینکه در نگاه عارف نیز پذیرش خدا اولین اصل و مفروض اصلی تمام مباحث عرفانی است. در این نوشتار تلاش شده است با توجه به اینکه خوانش علامه دارای لایه های هستی شناسانه و شناخت شناسانه مهمی می باشد، درآغاز اصل برهان با تکیه به آثار ایشان نقل و سپس در هفت گام مورد فهم و تحلیل قرار می گیرد و در ادامه برخی از نقدهایی را که گام ها و لایه های پیش گفته را نشانه رفته است، شناسایی و آورده شده است و سرانجام نقدهای یادشده، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و از نزدیکی برهان یادشده به عرفان و رویکردعلامه در خوانش برهان، دفاع شده است.
    کلید واژگان: علامه طباطبایی, خوانش, برهان صدیقین, نقد, شناخت شناسانه, هستی شناسانه, واقعیت
    Abdolreza Baqi *
    The Seddiqin demonstration has been given into various explanations. Allamah`s reading of it is one of the most notable ones among the late readings that has been presented in an existential outlook. His reading is more closed to mysticism than other ones; just as is taken by a mystic when viewing agreeing with the existence of God as the first principle and established teaching with regard to all ther mystical teachings. In this study, as Allamah`s view has been thought to be of notable ontological and epistemological levels, the demonstration has been mentioned as given in his works at first and then seven steps have been taken to criticize and analyze it. In addition, some critiques against the levels and steps have been studied and Allamah`s view of the demonstration has been supported.
    Keywords: Allamah Tabatabaie, Reading, Seddiqin Proof, Critique, Epistemologically, Ontologically, Reality
  • عبدالرضا باقی
    توانایی مدیران برای کار با افرادی با فرهنگ های مختلف، تنها با شناخت تفاوت های فرهنگی ملت ها و قومیت ها امکان پذیر است. یکی از سازه های جدید در علم روان شناسی و مدیریت جدید، مفهوم جدیدی به نام «هوش فرهنگی» است که بسیاری از جنبه های مورد نیاز برای فعالیت اثربخش در موقعیت های متنوع فرهنگی را دربر می گیرد.
    این مقاله می کوشد ضمن اشاره به مبانی نظری هوش فرهنگی و ابعاد و معیارهای سنجش هوش فرهنگی از منظر مکاتب جدید و اندیشمندان غربی، مبانی و اصول و معنا و معیارهای هوش فرهنگی را از منظر حضرت علیj را مورد بررسی قرار دهد تا مشخص سازد قلمرو و آثار و ریشه های این هوش در کلام حضرت چگونه مورد توجه قرار گرفته است؟
    بررسی مذکور بیانگر این مطلب است که مقوله هوش فرهنگی از دیدگاه حضرت علیj عرصه ای جامع و فراخ دارد که از مولفه های معنوی چون خدا، دین، معاد، ایمان، اخلاق و یقین تفکیک ناپذیر بوده و دارای مبانی ثابت و مشخصی می باشد. این دیدگاه با نگاه ابزاری جدید به مقوله هوش فرهنگی که فاقد مولفه ها و اصول و مبانی ارزشی و الهی و معنوی است در تغایر می باشد. البته این تفاوت ها در تعاریف ریشه در تغایر در مبانی دارد و این تغایر نیز به نوبه خود وامدار تفاوت در منابع است.
    کلید واژگان: هوش فرهنگی, ارتباط میان فرهنگی, عقلانیت, هوشمندی, حضرت علی
    Ar Baghi
    The capability of managers for cooperating with people from different cultures is only possible by identifying the cultural differences of nations and ethnicities. One of the new constructs in psychology and new management is the recent concept of “cultural intelligence” which includes many required aspects of effective activity in diverse cultural situations. In addition to mentioning the theoretical basics of cultural intelligence and the dimensions and criteria for the assessment of cultural intelligence from the viewpoint of new schools of thought and Western thinkers, the study at hand attempts to examine the basics, principles, meanings, and dimensions of cultural intelligence from the viewpoint of Imam Ali (AS) to clarify how the scope, effects, and roots of this intelligence have been taken into account in the discourse of Imam Ali (AS).
    This review indicates that the subject of cultural intelligence from the viewpoint of Imam Ali (AS) has a comprehensive and broad arena which is inseparable from the spiritual factors like God, the hereafter, faith, morality and certainty, and has invariable and definite basics. This view is in contrast with the new instrumental look to the subject of cultural intelligence which lacks the value-based, divine, and spiritual factors, principles and basics. Of course, these differences in definitions are rooted in the contrast of basics, and this contrast itself also, in turn, is due to the difference in sources.
    Keywords: Cultural intelligence, Intercultural communication, Rationality, Intelligence, Imam Ali (AS)
  • عبدالرضا باقی، احمدرضا شاه علی، فاطمه زهرا تصدیقی
    امروزه اکثر دانشمندان به دنبال الگویی برای مدیریت بحران های سیاسی- اجتماعی می باشند. ولی از آنجا که اصول و راهبردهای ارائه شده آنها اغلب خاستگاه غربی و غیربومی دارد، با روش و سبک مدیریتی ائمه معصومین (علیهم السلام) متفاوت می باشد. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که اصول و راهبرد مدیریتی حضرت امام علی(ع) در حل بحران های سیاسی و اجتماعی زمان خود چه بوده است؟ و در این راستا فرضیه مقاله عبارت است از اینکه امام علی(ع) با مدیریت بر قلوب و اصلاح رابطه خود با خود و خود با خدا و با توجه به شرایط و موقعیت زمان با سبکی از مدیریت آرام، متعادل و پیشگیرانه و مهارکننده به رفع بحران های سیاسی و اجتماعی زمان خود پرداخته است. در این مقاله فرضیه مذکور به انضمام اصول مدیریتی حضرت علی(ع) با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بررسی اطلاعات کتابخانه ای و سخنان و سیره حضرت در نهج البلاغه و تطبیق آن با نظریات موجود در مورد مدیریت بحران ثابت شده است.
    کلید واژگان: مدیریت بحران, اصول مدیریت بحران, بحران های سیاسی اجتماعی, نهج البلاغه, امام علی (ع)
    Dr. Abdul, Reza Baqi, Dr. Ahmad, Reza Shah Ali, Fatemeh, Zahra Tasdiqi
    Today, most scientists are looking for a model to manage sociopolitical crises. However, since the principles and strategies offered by them often have Western and non-native origin, they are not compatible with the management style and method of the infallible Imams (a.s.). This article seeks to answer this main question: ‘What principles and strategies did Imam Ali (a.s.) employ to manage socio-political crises of his own time?’ Accordingly, the hypothesis of the study is: Imam Ali (a.s.) managed socio-political crises by capturing hearts, improving his relationship with himself and with God, considering the conditions of the time (contingency management) and using a serene, moderate, preventive and harnessing method. In the present article, this hypothesis as well as Imam Ali’s (a.s.) management principles is verified using the descriptive-analytic method, library studies and exploration of his sayings and life style in Nahj al-Balagha and comparing them against the modern theories on crisis management.
    Keywords: Crisis management, crisis management principles, sociopolitical crises, Nahj al Balagha, Imam Ali (a.s.)
  • عبدالرضا باقی*
    مسلمانان براین اندیشه اند که اساسنامه اسلام، قرآن است و قرآن وحی الهی و مصدر و منبع آن خداست، اما بسیاری از مستشرقان مدعی اسلام شناسی در مورد منبع، مصدر، مبنا و تلقی وحی اختلاف نظر جدی با قاطبه مسلمانان دارند؛ از این رو به جا و سزاست که مصدر و معنا و مبنای وحی از منظرمستشرقان مورد کاوش و پرسش جدی قرار گیرد تا روشن گردد: اول) تلقی ایشان از وحی چیست؟ دوم) مبنای این تلقی کدام است؟ سوم) آبشخور و ماخذ آن تلقی و این مبنا چیست؟ چهارم) این دسته از مستشرقان از پافشاری خود بر این دریافت و القای آن به دیگران، در پی چه هستند؟
    در این راستا برای رسیدن به پاسخ پرسش های فوق لازم است ابتدا تلقی ایشان را از وحی و مبانی آن را از حیث معرفت شناختی، زبان شناختی، معنا شناختی و روش شناختی برکاویم تا از این رهگذر، هم مسیر نقد تلقی ایشان از وحی هموارتر گردد و هم انگیزه نهفته در پس آن آشکارتر شود. این نوشتار با تاکید و توجه به نکات فوق، به رشته تحریر در آمده است.
    کلید واژگان: وحی, مستشرقان, قرآن, مصدر وحی, زبان شناختی, معرفت شناختی, معنا شناختی
    Dr. Abdul Redha Baqi*
    Muslims are of the opinion that the source of Islam is the Qur’an and believe that it is from God and is a revealed book. However, most of the orientalists who claim to be Islamic experts have serious disagreement with regard to Islamic Source, origin, foundation and revelation with Muslims. Therefore, there is a serious need to analyze the origin, foundation and resource of the revelation. So that it should be clear that first what do they mean by revelation? Secondly, what is the base of their understanding? Thirdly, what is the source and base of their opinion? Fourthly, why these Orientalists insist on their findings and want to inseminate the same to others and by this what objective they are looking for? Hence, in this context it is necessary to answer the aforementioned questions and deal with the concept of revelation from its fundamentals using epistemological, linguistically, semantically and methodological sciences. Through this, the process of orientalists’ criticism to revelation will be much clear and smooth and at the same time it will clear the motivation lying behind orientalists’ insistence upon inseminating their understandings.
    Keywords: Revelation, Orientalists, Meaning of revelation, origin of revelation, Source of revelation, Linguistic, Epistemology, Semantic
  • عبدالرضا باقی*
    خداشناسی عرفانی و قرآنی علامه طباطبایی در طول خداشناسی فلسفی ایشان است. در خداشناسی فلسفی، ایشان وجود واجب را اولین مسئله فلسفی می دانند که بی نیاز از اثبات است و با قرائتی که از برهان صدیقین ارائه می نماید، برهان را به سرحد عرفان می رساند. در رهیافت عرفانی ایشان، که تجلی شفاف و دقیق آن را می توان در «رساله الولایه» دید، خداوند را معروف و مشهود واحدی معرفی می کنند که بر احدی مجهول نیست و هرکس می تواند با سیروسلوکی درونی و از طریق معرفت نفس و حفظ لوازم و اقتضائات آن، خدا را فوق هرچیزی و با هرچیزی نظاره کند که وحدانیت او، مجالی به اغیار نمی دهد. همین نگاه با تفصیل و تاکید بیشتر در مباحث قرآنی ایشان – به ویژه در المیزان- ادامه می یابد. علامه با رهیافتی که در این سه سطح (فلسفی، عرفانی و قرآنی) ارائه کرده اند؛ ازسویی از تناسب و همپوشانی تلقی خود از خدا، در سه لایه مذکور پرده برگرفته اند وازسویی دیگر اثبات کرده اند که اگر خداشناسی فلسفی، عرفانی و قرآنی در بستر و مجرای صحیح خود طرح شود، میان آن ها هیچ گونه تغایر یا تعارضی جاری نمی باشد، بلکه هر سطح مکمل و تفصیل دهنده سطح دیگر است. این مقاله تلاش می کند رهیافت عرفانی و قرآنی ایشان را که کمتر مورد تفصیل وتشریح و بازخوانی قرار گرفته است، ازمنابع اصلی نقل وتحلیل کند.
    کلید واژگان: علامه طباطبایی, عرفان, قرآن, خدا, ربوبیت, توحید
    Abdureza Baghi*
    Mystical and Quranic theology of Allama Tabatabi is in line with his philosophical theology. He considers the necessary being as the first philosophical issue, which is needless to prove and promotes proof to the level of Gnosticism by his reading of the truthful’s proof (borhan siddiqin). In his mystical approach – whose transparent, precise manifestation can be seen in Al-Wilaya Treatise – he introduces God as a known, visible single who is not unknown to anybody and everybody can see God above everything and with everything through esoteric wayfaring and self-knowledge as well as maintaining its requirements and requisites and realize that singlehood of God does not allow any space for others. This approach is also followed in details in his Quranic studies, particularly in Al-Mizan Exegesis. Through this tri-level (philosophical, mystical and Quranic) approach, Allama Tabatabi, on the one hand unveils the overlapping of the three layers in his approach to God and on the other has proved that if philosophical, mystical and Quranic theology is studied in its proper context, there will be no contradiction or conflict between them, rather each layer complements and explains the other layer. The present paper is an attempt to reproduce and analyze his mystical and Quranic approach based on primary sources.
    Keywords: Allama Tabatabi, mystical approach, Quran, God, theology
  • مسیح الله حیدرپور*، دکترعبدالرضا باقی
    گفتار پیش رو، بحثی است پیرامون عقل و ایمان در مثنوی؛ این پژوهش بر آن است که حقیقت عقل و ایمان را از نظر مولوی بکاود و پرده از چند و چون ارتباط آن دو کنار زند و بررسی نماید که ارتباط عقل و ایمان، از دیدگاه شاعر، کلامی است یا فلسفی یا عرفانی، سپس روشن نماید که عقل و ایمان در رسیدن به وحدت عرفانی چه نقشی دارند.
    نکته شایان توجه این است که جایگاه عقل در سخن، اندیشه و جان مولانا، مقدم بر ایمان است؛ او به عقل ایمانی و ایمان عقلی می-اندیشد.
    این نوشتار، که عقل و ایمان و ارتباط آن دو را از نظر عرفانی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است، بر این باور است که در سایر نوشته ها و تحقیقات ادبی کمتر به این زاویه از بحث پرداخته اند.
    کلید واژگان: عقل, ایمان, ارتباط, مثنوی, مولوی
    Masihollah Heidarpour*, Abdol Reza Baghi
    This article addresses the relationship between wisdom and faith in Masnavi. The aim of this study is to investigate the nature of wisdom and faith from Molavi’s vantage point and unveil their relationship. Besides، it aims to investigate whether the relationship is of verbal، pgilosophical or mystrical nature and to study the role of the two in teaching mystical unity. It is worth mentioning that the status of wisdom in Molavi''s speech، intellect and spirit have priority over faith; he believs in intellectual faith and faith-oriented intellectualism. Exploring wisdom and faith and their relationship from a mystical perspective، this study underscores that this issue has been ignored in the related literature.
    Keywords: Wisdom, faith, relationship, Masnavi, Molavi
  • حسن و قبح عقلایی و اعتباری / (بررسی مقایسه ای حسن وقبح از دیدگاه متکلمان و حکمای مسلمان به ویژه علا مه طباطبایی)
    عبدالرضا باقی
    این نوشتار عهده دار تبیین حسن وقبح از دیدگاه متکلمان و حکمای مسلمان به طور عام، و بیان دیدگاه علامه طباطبایی در این راستا به نحو خاص می باشد. از این رو ضمن تحلیل و نقد دیدگاه متکلمان، حسن و قبح عقلایی و اعتباری از دیدگاه حکمای مسلمان مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. از آن رو که برای این موضوع در آثار حکمای قبل از علامه بابی مستقل باز نشده است و آنچه در این زمینه از آن ها بر جای مانده است، نکاتی اجمالی است که این اجمال را نیز بیشتر باید در لابه لای آثار منطقی ایشان، جستجو و اصطیاد نمود. از این رو بجاست این موضوع را در آثار علامه طباطبایی بکاویم چه اینکه ایشان ضمن پایبندی فی الجمله به همان موضع حکما در این باب ورود جدی و جدیدی نموده اند، و موضوع رامورد تامل و دقت و بازنگری قرار داده اند، از این رو ایشان در آثار خود بحثی تحت عنوان ادراکات حقیقی و اعتباری طرح نموده اند و امور اعتباری را به اعتباریات قبل الاجتماع و بعد الاجتماع تقسیم نموده اند و پس از نقد تلقی متکلمان اشعری و معتزلی از حسن و قبح، حسن و قبح عقلایی و اعتباری را در قالب اعتباریات بعد الاجتماع، تشریح، تحلیل و مورد تاکید قرار داده اند و در مواضع مختلف به زوایای گوناگون این دیدگاه پرداخته اند. نگاه علامه در این باب از ابعاد مختلف مانند بعد معرفتی، دینی، فلسفی،اخلاقی،اصولی و کلامی می تواند مورد توجه قرار گیرد که در این نوشتار به برخی از این ابعاد پرداخته شده است. ضمن اینکه از بیان برخی دیدگاه های مغایر و مخالف با علامه نیز غفلت نشده است.
    کلید واژگان: متکلمان, حکما, علامه طباطبایی, اشاعره و معتزله, عقلایی, اعتباری
    Rational and Hypothetical Goodness and Baseness / (A Comparative Study of Goodness and Baseness from the Perspective of Muslim Theologians and Theosophists, Especially Allameh Tabatabaee)
    Dr. Abdorreza Baqi
    This article explicates goodness and baseness from the viewpoint of Muslim theologians and theosophists in general، and Allameh Tabatabaee in particular. Hence، after analyzing the views of theologians، rational and hypothetical goodness and baseness from the perspective of Muslim theosophists are considered. The theosophists before Allameh Tabatabaee had not tackled this issue in depth and what they have left behind on this subject is a brief collection of ideas which need to be extracted and sought out from their works of logics. Therefore، this issue needs to be inquired about in Allameh Tabatabaee’s works as he has tackled this issue in a new way and with a higher degree of seriousness while being faithful to the position of the early theosophists in general. Hence، he has put forward a discussion under the title of real and hypothetical perceptions in his works and has categorized hypothetical affairs into pre-community and post-community hypothetical matters. Criticizing Ash''arite and Mu''tazilite theologians’ conception of goodness and baseness، he has explained and highlighted rational and hypothetical goodness and baseness within the framework of post-community hypothetical matters and has explored this perspective from different angles. Allameh Tabatabaee’s view on this issue can be considered from gnostic، religious، philosophical، ethical، and theological perspectives and the present article looks into some of these dimensions. An attempt has also been made not to neglect some of the views which oppose Allameh Tabatabaee.
    Keywords: theologians, theosophists, Allameh Tabatabaee, Mutazilites, Asharites, rational, hypothetical
  • عبدالرضا باقی
    پلانتینگا از دو منظر به موضوع خدا توجه نموده است: بعد اثباتی و بعد توجیهی. ما در این مقاله به بعد اثباتی دیدگاه وی پرداخته ایم. در این بعد پلانتینگا دو گام مهم برداشته است: در گام نخست ضمن بررسی، تحلیل و نقد براهین جهان شناختی، غایت شناختی و وجود شناختی، به نقد تقریرهای براهین مزبور پرداخته است؛ و در گام دوم، با ارائه تصویری نو از برهان وجودشناختی بر مبنای «منطق موجهات» کوشید نتیجه بگیرد، اگرچه این برهان، صدق اعتقاد به وجود موجودی ضروری را اثبات نمی کند، می تواند پرده از معقولیت باور به خدا بر گیرد؛ ازاین رو در این نوشتار، ضمن بحث و فحص در جوانب مختلف برهان وجودی از منظر پلانتینگا، در پایان به نقد برخی از زوایای نگاه او به برهان مزبور، پرداخته ایم.
    کلید واژگان: براهین وجودی, منطق موجهات, صدق, پلانتینگا, معقولیت, باور
    Abdorreza Baqi
    Planting has attended the problem of God in two modes: provability and justifiability. The former has been attended by this paper. He has taken two considerable steps in this aspect. Planting has studied cosmological, teleological and ontological proofs critically at first and then, proposing a new form of ontological proof on thebasis of modal logic, he tried to cinclude that though this proof does not necessitates belief in a necessary being, it leads to the reasonability of the belief. This paper has examined Plantinga‘s view on ontological proof and criticized some of his considerations.
  • A.R.Baghi
    Bribery, a form of corruption, is an act implying money or gift giving that alters the behavior of the recipient. Bribery constitutes a crime and is defined as the offering, giving, receiving, or soliciting of any item of value to influence the actions of an official or other person in charge of a public or legal duty. The bribe is the gift bestowed to influence the recipient›s conduct. It may be any money, good, right in action, property, preferment, privilege, emolument, object of value, advantage, or merely a promise or undertaking to induce or influence the action, vote, or influence of a person in an official or public capacity. In economics, the bribe has been described as rent. Bribery in bureaucracy has been viewed as a reason for higher cost of production of goods and services. The research shows that beside monitoring, identification and controllingthe effective external factors, we should encounter ignorance and weakness of belief seriously as the main internal roots of bribery. Without doing so; it is very difficult to remove discrimination, poverty, and corruption from the society.
  • عبدالرضا باقی
    این مقاله به بررسی جایگاه تصور و تصدیق در ادراک خدا از دیدگاه علامه طباطبائی می پردازد. با نگاهی به سیر تطور ادله خداشناسی، به دست می آید اکثر اشکالات در زمینه بحث از خدا، از نرسیدن به مدعا و تصور ناصحیح مسئله نشات می گیرد و نقد براهین خداشناسی در غرب نیز متاثر از همین موضوع است. علامه طباطبائی ضمن تصریح و تاکید بر این نکته، و ضمن اعتقاد به اینکه وجود خدا و وجوب ازلی او، بدیهی اولی است و از برهان مستغنی است، سعی می کند از همین نقطه با طرح صحیح مسئله، ادراک خدا را با فطرت به هم گره زده و از فطری بودن علم حصولی و حضوری به خدا، سخن گوید.
    در این پژوهش، تلاش شده است بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت شناختی و از منظر علامه طباطبائی مورد تشریح قرار گیرد و به مدد توجه به فطرت از منظر معرفت شناختی، «حقانیت» و «معقولیت» باور به خدا مورد تحلیل و تبیین واقع گردد. ریشه یابی ادراک ناصواب خدا و طرح بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت شناختی و تفکیک معرفت شناسانه حقانیت و معقولیت باور به خدا، از جمله نکات مورد توجه و مهم این نوشتار است.
    کلید واژگان: خدا, تصور, تصدیق, فطرت, حقانیت, معقولیت, معرفت شناختی
    Abdulreza, Baqi
    The present paper investigates the position of conceptualization and judgment in the perception of God according to 'Allameh Tabatabaii's view. If we review the course of development of the arguments concerning theology, we will see that most of the problems existing in the discussions about God originate from not achieving this claim and from misconceiving the subject, and this has influenced the criticism of the arguments concerning theology in the west. Having stressed this point and believing that the existence of God and His pre-eternal necessity is a prior axiom and beyond argument, Allameh Tabatabaii associates perception of God to the primordial nature and talks about the innateness of acquired knowledge and intuitive knowledge of God. This paper investigates the subject of fitrah (nature) both existentially and epistemologically in the light of 'Allameh Tabatabaii's viewpoint. "Rightfulness" and "rationality" of the belief in God have been analyzed and expounded on the basis of the epistemological view about nature. Among the main concerns of this paper are: exploring the causes of misconception of God, discussing the subject of nature both existentially and epistemologically, and epistemological separation of rightfulness and rationality of the belief in God.
  • عبدالرضا باقی
    این مقاله بررسی تعاریف، مبانی و لوازم و ارکان توسعه را به عهده دارد. توسعه مورد نظر در این نوشتار توسعه ای است نه غربی، نه صوفیانه و نه دنیا زده، بلکه الگوی چهارمی را مورد کند و کاو قرار میدهد که با فرهنگ ایرانی و اسلامی مرتبط است؛ در تبیین این مدل سعی شده است از رهگذر نگاهی مقایسهای و از منظر علوم انسانی، مبانی توسعه غربی و توسعه ایرانی - اسلامی در محورهای فلسفی (معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی) اخلاقی، دینی، جامعه شناختی و تاریخی مورد تامل و بررسی و نقد قرار گیرد و مرز دقیق مدل توسعهی مورد نظر تبیین گردد. در ادامه پس از اشاره به لوازم و ارکان توسعه، پیشنهادات و راهکارهایی برای تحقق هر چه بهتر این مدل ارائه میگردد.
    کلید واژگان: توسعه, غربی, اسلامی, ایرانی, معنا, مبنا
    Abdolreza Baghidevelopment, Western, Islamic, Iranian, Meaning, Basis.
    The present article examines the definitions, basis, the requirement and the essentials of development. The intended concept of development is not a Western style, mystical, materialistic development but a fourth concept is examined which is related to Iranian and Islamic culture. In explaining this model it has been tried by a comparative look and also from the view point of social science the basis of Western style development be studied. In this study the above development styles are examined from a philosophical view point (epistemology, ontology, anthropology) ethical view point, religious, sociological, historical view points, subsequently the exact framework of this development model is explained. Next the paper refers to the requirement and essentials of development and gives suggestion and method to achieve this model.
  • عبدالرضا باقی
    این مقاله در پی آن است که شعار عدالت خواهی را در متن و بطن اعلامیه حقوق بشر و مکتب عاشورا بکاود. به این منظور به بررسی سه محور «مفهوم عدالت»، مبانی و مصادیق عدالت خواهی پرداخته می شود. فرضیه این نوشتار این است که به صرف اینکه بپذیریم عدالت خواهی، پایه و مایه در سرشت آدمیان دارد و همواره به صورت یک آرمان مطلوب و مورد مطالبه انسانها بوده است، باعث نمی شود که ادعا شود عدالت در قلمرو مفهوم، مبانی و مصادیق نیز مورد وفاق همگان بوده است، زیرا از یک سو حداقل تجلی آن اصل فطری، چنین چیزی را نشان نمی دهد. از سوی دیگر اگرچه عدل و حق همواره همراه هم بوده اند، اما تقارن این دو مفهوم به شکلی که در اعلامیه حقوق بشر دیده می شود عمر درازی ندارد. نگاه به ماهیت عدالت و حقوق بشر در اعلامیه غالبا رنگی اعتباری دارد، در حالی که در سنت های دینی و مکتب عاشورا این دو با هم پیوندی ناگسستنی دارند و جدای از واقعیت رنگی ندارند. از همین رو است که عدالت در سنن دینی همواره با شعور انسانی در بعد نظر و با شور و احساس در بعد عمل درهم تنیده اند و همه لایه های وجود آدمی را در نوردیده است.
    کلید واژگان: عدالت, حقوق, کرامت, عزت, بشر, عاشورا
    Abdolreza Baghi
    The present article intends to examine the slogasn of justice seeking in content and text of the Universal Declaration of Human Rights and the Ashoora movement. In this direction three basic concepts i.e. justice, principles and instances of justice seeking are studied. The underlying hypothesis is that if we merely accept justice seeking is having its base and essence in human nature and is always a desired ideal and has been sought by men yet this does not mean that there is a consensus among all the people about justice and its concept because on one side the minimum manifestation of this natural principle does not show such thing. On the other hand although justice and rights have always come together but the conjunction of these two concepts in a form which reflected in the declaration of human rights does not have a long history. The concept of equality, justice and right in the Universal Declaration of Human Rights are generally objectives of subjective interpretation where as in religious tradition and Ashoora school of thought these two concepts are inseparable from each other and they (justice and rights) do not exist apart from reality. Thus theoretically, justice in religious tradition has been closely related to human intelligence. From the point of view of practice there has existed a strong relationship between justice and human feelings and emotions. It has overcome the totality of human existence.
  • امیرعباس علیزمانی، عبدالرضا باقی
    پلانتینگا با نقد مفهوم توجیه از نظر معرفت شناسی، مفهوم تضمین را معرفی مطرح نمود. او پس از ذکر مؤلفه های بهکاررفته در این مفهوم، بار اصلی را بر دوش مفهوم «کارکرد صحیح» میاندازد و این مفهوم را به باورهای دینی، از جمله باور به خدا بسط میدهد. از اینرو وی سعی میکند با جستجوی الگویی، تضمین باور به خدا را با توجه به آرای «آکویناس» و «کالون» در قالب مدلی بهنام «A/C» با چهار ویژگی سامان بخشد و از خاستگاه این مدل ادعا کند در انسان، نوعی گرایش طبیعی و فطری به خدا وجود دارد که در شرایط خاص، باور به خدا را تولید میکند و در صورت صدق، احتمال تضمین آن بسیار زیاد است. براساس این نگاه، خداباوری در موضعی قویتر از طبیعتگرایی قرار میگیرد؛ زیرا اگر طبیعتگرایی صادق باشد، نمیتوان احتمال تضمین باور به آن را بالا دانست. این مقاله با تبیین و تحلیل مدل فوق، به پیشفرضها و نتایج این مدل و سپس نقدهای واردشده بر آن می پردازد.
    کلید واژگان: تضمین, کارکرد صحیح, مدلA, C, عقلانیت, باور پایه
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال