به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عبدالصمد علی آبادی

  • بازخوانی شرط «دیدن» خیانت همسر برای اثبات لعان در رویکرد سیاست جنایی اسلام
    عبدالصمد علی آبادی*، ماشااله کریمی
    راهکار خردمندانه نهاد لعان در سیاست جنایی اسلام، بر پایه امتنان الهی، برای برون رفت از تنگناهای زندگی زناشویی تشریع شده است. با این حال گستره این نهاد کارآمد با منوط شدن به «دیدن» خیانت زن، محدود شده است. لذا سوال تحقیق آن است که آیا از منظر فقه مذاهب اسلامی اثبات لعان منوط به دیدن زنای زن توسط شوهر است یا خیر؟ مذاهب اسلامی در خصوص شرط «دیدن» اختلاف دارند. فقهای امامیه بجز شهید ثانی و بنابر یک دیدگاه از فقای مالکیه دیدن زنای زوجه را شرط اثبات لعان دانسته اند، لذا لعان را در حق نابینا و کسی که رابطه نامشروع زوجه خود را ندیده، صحیح نمی دانند البته فقهای مالکیه نابینا را اسثنا کرده، و می گویند لعان وی صحیح است. اما از نظر زیدیه، حنفیه، بشافعیه، حنبلیه و بنابر دیدگاه دیگر از فقهای مالکیه دیدن شرط نیست و کسی که زنای زوجه را ندیده و نابینا نیز می تواند لعان را انجام دهند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تبیین قابل دفاع نبودن موضوعیت شرط «دیدن» در لعان، انجام یافته است. رسیدن به این مقصود در پرتو توصیف و تحلیل گزاره های فقه اسلامی و علوم انسانی، با گردآوری داده های کتابخانه ای میسر می باشد و نتیجه، تبیین طریقیت شرط «دیدن» خیانت زن است تا از یکسو افراد بیش تری که با پدیده شوم خیانت زناشویی درگیر می شوند زیر پوشش حمایتی این نهاد قرار گیرند و از سوی دیگر دستگاه عدالت کیفری نیز از تنگنای اجرای بهتر عدالت برای یادشدگان خارج گردد.
    کلید واژگان: لعان, شرط دیدن, خیانت, سیاست جنایی
    Re-reading the condition of "seeing" the infidelity of the spouse to prove blasphemy in the approach of criminal policy of Islam
    Abdolsamad Aliabadi *, Mashalah Karimi
    The wise solution of Le’an's institution in Islamic criminal policy, based on God's grace, legislates to overcome difficulties in married life. Its wisdom lies not only in solving challenges faced by families involved in infidelity crises but also in preventing self-effort and arbitrary actions to solve such problems. However, the effectiveness of this institution is limited by the requirement of "seeing" the wife's betrayal. Therefore, the research question is whether, according to the jurisprudence of Islamic schools, proof of blasphemy depends on the husband witnessing his wife's adultery or not. Islamic religions differ regarding this "seeing" condition. The Imami jurists, except Shahid Sani, and one view of the Maliki jurists consider witnessing the wife's adultery as a condition for proving blasphemy. Hence, they do not view cursing a blind person or someone who has not witnessed their wife's illicit relationship as valid. However, according to Zaidiyyah, Hanafiyyah, Bashafiyyah, Hanbaliyyah, and other viewpoints of Malikiyyah jurists, witnessing is not a condition, and even a blind person who has not seen their wife's adultery can perform laan. Therefore, the subjectivity of the "seeing" condition in Le’an is not defensible. This goal can be achieved by describing and analyzing the propositions of Islamic jurisprudence and human sciences, as well as library data. The result is that the lack of subjectivity in this condition not only protects more individuals involved in ominous phenomena under the cover of the Le’an's institution, but also eases the bottleneck faced by the criminal justice system in executing justice for the aforementioned individuals.
    Keywords: Le’an, Seeing, betrayal, Criminal Policy, Islam
  • رضا اسلامی، عبدالصمد علی آبادی*، باقر مختاری

    قاعده عدم تسامح در تحدیدات شرعی از دیرباز در منابع فقهی ذکر شده است؛ اما به طور مستقل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اصلی شیوه ارتباط میان این قاعده و قاعده حجیت مسامحات عرفی است که در پاسخ آن دیدگاه های مختلفی وجود دارد. تعیین دیدگاه صحیح محل بحث این نوشتار است. با بررسی ادله حجیت قاعده عدم تسامح اعم از آیات و روایات و آنچه فقیهان بزرگ درباره مفاد و قلمرو قاعده گفته اند، می توان بدین نتیجه رسید که مسامحه عرفی در تطبیق مفاهیم بر مصادیق به ویژه در تطبیق احکام محدد و اندازه های شرعی حجیت ندارد و مسامحه در مواردی موکول به عرف است که همان مسامحه در شرع مورد قبول باشد.این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، نشان می دهد تقدم قاعده عدم تسامح بر قاعده مسامحات عرفی، در قالب حکومت قاعده اول بر قاعده دوم یا در قالب اصل تعین در تحدیدات شرعی یا در قالب قاعده «ما لا یتم الواجب الا به فهو واجب» یا در قالب اصل احتیاط بیان شده است؛ ولی در همه آنها مناقشاتی وجود دارد و تنها می توان تقدم بر اساس اصل تعین را پذیرفت؛ با این بیان که مراد حجیت ظهور لفظی ادله، بیان کننده تحدیدات است؛ چنان که صاحب جواهر بدان اشاره دارد.

    کلید واژگان: قاعده فقهی, تحدیدات شرعی, فقه امامیه, فقه شافعیه, تسامح, مسامحات عرفی
  • عبدالصمد علی آبادی*، علی بلادر

    اگر مردی نسبت پدری، فرزندی با فرزند متولد شده در فراش خود را انکار کند، در اصطلاح فقهی به ان «نفی ولد» گفته می شود و با انجام تشریفات شرعی و قانونی، نسبت ان فرزند از پدر نفی می گردد. با توجه به حکم شارع و به خاطر رابطه پدر و فرزندی، پدر در برخی از احکام مثل مجازات قتل معاف می شود؛ یعنی پدر با قتل فرزند کشته نمی شود. مسئله پژوهش حاضر ان است که از نظر فقه مذاهب اسلامی و قانون ایران، اگر پدر بعد از نفی فرزند، وی را بکشد، قصاص می شود یا خیر. فقهای مذاهب درباره قصاص یا عدم قصاص پدر با یکدیگر اختلاف دارند، و در حقوق ایران نیز بدان اشاره نشده است. از نظر فقهای امامیه اگر پدر بعد از نفی ولد خود را تکذیب نکند قصاص می شود، اما اگر بعد از نفی فرزند و قبل از قتل فرزند، خود را تکذیب کند، مشهور امامیه معتقدند اقرب ان است که کشته می شود. از منظر فقهای حنفیه، مالکیه، حنبلیه و قول اوجه شافعی، پدر مطلقا کشته نمی شود. این پژوهش که به روش توصیفی، تحلیلی سامان یافته است، نشان می دهد پدر در صورتی که بعد از نفی خود را تکذیب نکند، به خاطر اقرار خودش قصاص می شود، و اگر خود را تکذیب کند، به خلاف نظر مشهور، به خاطر وجود شبهه قصاص نمی شود.

    کلید واژگان: پدر ملاعن, قصاص پدر, نفی ولد, ولد ملاعنه, انکار ولد
    ʿabdus-Samad Aliabadi *, Ali Balador

    If a man announced the action concerning rejection of paternity in his marriage bed, it is called rejection of paternity (Arabic: نفی الولد) in jurisprudential terminology, and the relationship of that child from the father is negated by performing religious and legal formalities. According to the ruling of Shāriʿ (the Legislator) and because of the relationship between the father and the child, the father is exempt in some rulings (aḥkām, Arabic: احکام, plural of ḥukm, حکم), such as the punishment of murder, i.e., the father is not killed by killing the child. Now, the issue of the present study is that according to the jurisprudence of Islamic denominations (fiqh ʿalá al-madhāhib al- al-Islāmīyyah) and Iranian law, if the father kills the child after denying him, he will be punished with retaliation in kind (Arabic: قصاص, romanized: Qiṣāṣ, lit. is accountability, following up after, pursuing or prosecuting). The jurists of different schools of thought disagree with each other about qiṣāṣ or non-qiṣāṣ of the father, and this is not mentioned in Iranian law. According to Jaʿfarī jurists, if the father does not deny the action concerning rejection of paternity, he will have qiṣāṣ. However, if he denies himself after the action concerning rejection of paternity and before killing the child, the well-known Jaʿfarī believes that the closest idea is that the father will be killed. The father is not killed at all from the perspective of Ḥanafī, Mālikī, Ḥanbalī, and Shāfiʿī jurists (Arabic: فقهاء, romanized: fuqahāʾ). This research, which is a descriptive-analytical method, shows that if the father does not deny himself after the action concerning rejection of paternity, he will be punished for his own confession, and if he denies himself, he will not be punished for the existence of shubha (Arabic: شبهه doubt, obscurity, or mis-grounded conceit), contrary to popular opinion.

    Keywords: A Father Who Has The Action Of Malediction (Arabic: والد الملاعن), Killing The Father With Retaliation In Kind (Arabic: قصاص, Romanized: Qiṣāṣ), Rejection Of Paternity (Arabic: نفی الولد), The Child Of The Wife Whose Child Is Rejected Of Paternity (Arabic: ولد الملاعنه), Denial, Rejection Of The Child
  • عبدالصمد علی آبادی*

    مرزهای جغرافیایی در گذر تاریخ همواره موجب کشمکش سیاسی، تجاوز و جنگ های زیانباری بوده و حکومت ها پیوسته مقررات سختگیرانه ای برای متجاوزین مرزی وضع کرده اند.مقوله مرزدر ادبیات جغرافیای جهان معاصربانگرش سنتی آن تغییرات محسوسی یافته و هم اکنون به عنوان نماد استقلال، اقتدار و انسجام ارکان حاکمیت و عاملی برای دفع توطئه اجانب قلمداد می شود. قانونگذار ایران در راستای اعمال سیاست های کلان تقنینی و حاکمیتی اقدام به وضع مقررات پیشگیرنده و مجتهدین روشنفکر بر مبنای فقه پویای حکومتی و سیاسی و با تکیه بر ادله فقاهتی و اجتهادی، فتاوی متقنی صادر و به موازات آن آحاد جامعه موظف به رعایت مقررات و تکالیف شرعی می باشند. بنابراین مطالعه اعتبار مرزهای جغرافیایی در فقه سیاسی معاصر به دلیل تشکیل حکومت اسلامی در پهنه ی سرزمینی کشور ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار می باشد. این پژوهش با هدف دستیابی به نظریات علمی دانشمندان اسلامی پیرامون اعتباردهی یا بی اعتباری مرزهای جغرافیایی کنونی و اطلاع از حکم شرعی حراست از مرزها و تاکید به لزوم تغییر فرهنگ و نگرش جامعه پیرامون حدود و ثغور نظام اسلامی و در راستای دفع سلطه بیگانگان و ممانعت از ایجاد اخلال در نظم و تحقق امنیت پایداردر سطح ملی و بین المللی می باشد و به جهت تقلید بسیاری از شهروندان ایرانی از مراجع عظام تقلید، موجب مراقبت روز افزون از مرز ها خواهد شد. بعد ازبررسی پیشینه تحقیق وعدم دستیابی به پژوهش کاملی باموضوع موردبحث؛ تصمیم به انجام تحقیقی جامع دراین خصوص گرفته شد.نوع پژوهش پیش رو توصیفی و روش آن تحلیلی و برای جمع آوری داده ها ، علاوه آیات و روایات وارده، از مجموعه نظام مند اجتهادی ارائه شده در دروس خارج فقهای شیعی و سخنان دو رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی بهره گیری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از رهیافت های مطرح شده در برخی قواعد فقهیه استفاده شده است.

    کلید واژگان: مرزهای جغرافیایی, اعتبار, فقه سیاسی معاصر
    Abdul Samad Aliabadi *

    In the course of history, geographical borders have always caused political conflict, aggression and harmful wars, and governments have continuously imposed strict regulations for border trespassers. It is considered the pillars of governance and a factor to ward off the conspiracy of foreigners. In line with the application of macro-legislative and governance policies, Iran's legislators have enacted proactive regulations and intellectual mujtahids based on dynamic governmental and political jurisprudence and based on jurisprudence and ijtihad evidence, issued jurisprudential fatwas, and at the same time, society members are required to comply with regulations and duties. They are Sharia.Therefore, the study of the validity of geographical borders in contemporary political jurisprudence is of double importance due to the formation of the Islamic government in the territorial area of ​​Iran. This research aims to obtain the scientific opinions of Islamic scientists regarding the validation or discrediting of the current geographical borders and to inform about the Shari'a ruling on the protection of borders and to emphasize the need to change the culture and attitude of the society regarding the limits and loopholes of the Islamic system in order to repel the rule of foreigners and prevent Disruption of order and realization of stable security at the national and international level and in order to imitate many Iranian citizens from the noble authorities, it will cause more and more protection of the borders. After checking the background of the research and not achieving a complete research on the topic in question; It was decided to conduct a comprehensive investigation in this regard.The type of research ahead is descriptive and its method is analytical, and to collect data, in addition to the verses and narrations, the systematic collection of ijtihad presented in the courses of Shia jurisprudence and the words of two precious leaders of the Islamic Revolution is used and to analyze the data. The proposed approaches have been used in some jurisprudence rules. The result of the research shows the validity of the current geographical boundaries due to the special conditions governing the world in the current era, despite

    Keywords: Geographical boundaries, validity, contemporary political jurisprudence
  • عبدالصمد علی آبادی*، سمیه حسینی
    زمینه و هدف

     در حال حاضر، کاشت ناخن مصنوعی به صنعتی بزرگ و مرسوم در میان جوامع تبدیل شده است؛ با این وجود هنوز ابهامات زیادی درخصوص حکم آن وجود دارد که نیازمند مطالعه جامع از زوایای مختلف است. تاثیر کاشت ناخن بر شرایط طهارت، به ویژه در زمینه ایجاد مانع برای نفوذ آب به اعضای مورد نیاز برای وضو، ازجمله موضوعات مهم مورد بررسی است؛ لذا پرسش این تحقیق آن است که با توجه به مانع بودن کاشت ناخن برای طهارت، چه حکمی برای این عمل وضع شده است. به عبارت دیگر، عاجز کردن اختیاری از وضو چه حکمی دارد؟ این مقاله به هدف پاسخ به سوال فوق نوشته شده است. یکی از مسائل مورد اختلاف فقهی مذاهب، عاجز کردن اختیاری برای وضوست که استقرا و ارزیابی دلایل موافقان و مخالفان می تواند زمینه را برای فهم حکم کاشت ناخن فراهم آورد.

    مواد و روش ها

     پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوا سعی دارد با واکاوی دیدگاه های فقهای اسلامی نسبت به جواز یا عدم جواز عاجز کردن اختیاری برای وضو بپردازد تا در پرتو آن حکم کاشت ناخن روشن شود.

    نتیجه گیری

     وضو به عنوان شرط برای نماز در نظر گرفته شده است و افراد نباید به صورت عمدی و با اختیار خود، خویشتن را در وضعیتی قرار دهند که از انجام وضو عاجز باشند. در این راستا، ناخن مصنوعی به دلیل ایجاد مانع برای رسیدن آب به اعضای وضو، صحت وضو را مختل می کند؛ و از آنجایی که وضو مقدمه نماز است و بین مقدمه و ذی المقدمه ملازمه وجود دارد. درنتیجه کاشت ناخن به دلیل مانع بودن آن برای وضو مطلقا (قبل از دخول وقت نماز یا پس از آن) حرام است.

    کلید واژگان: کاشت ناخن, طهارت, عاجز کردن اختیاری, ایحاد مانع
    AbdulSamad Aliabadi*, Samia Hosseini
    Background and Aim

    Currently, nail planting has become a large and popular industry among communities; but there are many uncertainties regarding its ruling, which requires a comprehensive study from different aspects. The effect of nail planting on the conditions of purity, especially in the field of creating an obstacle for water to penetrate into the members of ablution, is among the important issues investigated.So the question of this research is that considering the fact that nail planting is an obstacle for purity, what ruling has been established for this act? In other words, what is the ruling on voluntary disable for ablution? This article aims to answerthe above question. One of the disputed issues in the jurisprudence of different religions is to voluntary disable for ablution, which induction and evaluation of the pros and cons’ reasons can provide the basis for understanding the ruling on nails planting.

    Materials and Methods

    The present research, using a descriptive-analytical method of content analysis, tries to analyze the views of Islamic jurists regarding the permissibility or impermissibility of voluntary disable for ablution in order to clarify the ruling of nail planting in the light of it.

    Conclusion

    Ablution is considered as one of the conditions for prayer and people should not deliberately and voluntarily put themselves in a situation where they are unable to perform ablution. In this regard, artificial nails disturb the validity of ablution, because it creates an obstacle for water penetrate into the members of ablution and since ablution is prerequisite for prayer and there is a necessary connection between the prerequisite and the consequent, as a result, nail planting is absolutely forbidden (before or after entering the time of prayer).

    Keywords: Nail planting, Purity, Voluntary disable, Creating an obstacle
  • عبدالصمد علی آبادی*
    از منظر فقه امامیه و حقوق ایران، زن بارداری که همسر وی فوت کرده یا او را طلاق داده است، در زمان بارداری نمی تواند با شخصی جز همسر سابق خود ازدواج کند و باید تا وضع حمل صبر کند؛ اما در مواردی دیده شده است که زن فاقد شوهر که از راه نامشروع باردار شده، در زمان بارداری با زانی یا غیرزانی ازدواج کرده است؛ حتی در نمونه هایی زوج بعد از ازدواج می فهمد که آن زن از شخص دیگری باردار است. حکم این نمونه ها چندان هویدا نیست. پرسش از حکم ازدواج زن باردار از رابطه نامشروع از منظر فقه و حقوق ایران مسیله ای است که نیازمند کاویدن تا دستیابی به پاسخی درخور است. درباره ازدواج زانیه باردار سه دیدگاه وجود دارد: مشهور فقها قایل به جواز، برخی از فقها قایل به عدم جواز و عده ای قایل به تفصیل اند، به این صورت که نکاح را جایز دانسته اما وطی و هم بستری در زمان بارداری جایز ندانسته اند.این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که ادله مشهور ناتمام است و دیدگاه تفصیل نیز که بر پایه اصل برایت مطرح شده‎، محل اشکال است؛ چون با وجود عمومات باب عده، نوبت به جریان اصل نمی رسد. درنتیجه نظر به ضعف ادله دیدگاه اول و سوم، با استفاده از عمومیت ادله وجوب عده و برای حفظ میاه و انساب از اختلاط، ازدواج در زمان بارداری جایز نیست. ازنظر پزشکی نیز امکان بارداری مجدد زن باردار در زمان بارداری وجود دارد که به آن بارداری مضاعف گفته می شود.
    کلید واژگان: ازدواج زن حامله, تزویج الحامل, نکاح الحامل, زنا, بارداری مضاعف
    Abdul Samad Ali Abadi *
    From the perspective of Imami jurisprudence and Iranian law, a pregnant woman whose husband has died or divorced her cannot marry anyone other than her ex-husband during pregnancy and must wait until childbirth; However, it has been seen in some cases that a woman without a husband who got pregnant through illegitimate means was married to  an adulterer or none adulterer at the time of pregnancy; Even in some cases, the couple finds out after marriage that the woman is pregnant by someone else. The verdict of these examples is not very clear. The question of the verdict of marrying a pregnant woman from an illegitimate relationship from the point of view of jurisprudence and Iranian law is an issue that needs to be explored until reaching a suitable answer. There are three opinions about the marriage of a pregnant adulteress: famous jurists believe that it is permissible, some jurists believe that it is not permissible, and some others believe "Tafsil" that is differrentiating. In this way, marriage is considered permissible, but intercourse and cohabitation during pregnancy are not permissible.This research shows in a descriptive and analytical way that the famous evidence is incomplete and the "tafsil" view based on the principle of innocence is a problem, because despite the generality of the chapter, it does not come to the flow of the principle. As a result, according to the weakness of the evidence of the first and third views, using the generality of the evidences of the obligation of Idah( a period of   time that a woman cannot marry after divorce or her husband's  death) and in order to preserve "Miah" (sperms) and lineage from mixing, marriage during pregnancy is not permissible. From the medical point of view, there is also the possibility of a pregnant woman getting pregnant again during pregnancy, which is called double pregnancy.
    Keywords: marriage of a pregnant woman, marrying a pregnant, pregnant marriage, adultery, double pregnancy
  • عبدالصمد علی آبادی*
    ازدواج زن باردار فاقد شوهر تا زمان وضع حمل جایز نیست؛ مگر با شوهر سابق و اگر زن باردار با علم به حرمت، ازدواج کند، آن مرد بر او حرام ابدی می گردد. با این وجود در حال حاضر زن باردار بدون شوهر که از راه نامشروع باردار شده، در زمان بارداری با زانی یا غیرزانی ازدواج می کند، حتی گاهی زوج بعد از ازدواج می فهمد که آن زن از شخص دیگری باردار است که حکم آن چندان روشن نیست؛ لذا سوال تحقیق آن است که از منظر فقه مذاهب اسلامی ازدواج زن باردار بدون شوهر از رابطه نامشروع در زمان بارداری چه حکمی دارد؟ در جواز یا عدم جواز ازدواج زانیه باردار بین مذاهب اختلاف وجود دارد؛ بنابر نظر مذهب مالکیه، حنابله، اباضیه و برخی از امامیه ازدواج با زانیه جایز نیست و باید تا زمان وضع حمل صبر کند. از نظر مشهور امامیه و شافعیه ازدواج با زانیه جایز بوده و همبستری با وی نیز جایز است، اما از نظر احناف و زیدیه ازدواج با زانیه صحیح است و اما همبستری جایز نیست و بعد از وضع حمل می توان با وی همبستر شد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نشانگر آن است که دیدگاه قایلین به عدم جواز ازدواج با زانیه در زمان بارداری ترجیح دارد؛ زیرا عمده دلیل قایلین به جواز نصوص عامی بوده است که البته، بر اساس جمع بین ادله، روایاتی که بر عدم جواز ازدواج زانیه دلالت دارند از قوت بیشتری برخوردار بوده و روایات جواز تخصیص می خورند.
    کلید واژگان: ازدواج زن حامله, تزویج الحامل, نکاح الحامل, زنا, مذاهب اسلامی
    Abdosamad Aliabadi *
    It is not permissible for an unmarried pregnant woman to get married until she gives birth, unless he marries his ex-husband, and if the pregnant woman marries while knowing this deed as haram (forbidden), that man will be forbidden to her forever. However, at present, an unmarried pregnant woman who has been pregnant illegally marries an adulterer or non-adulterer during pregnancy, and sometimes the husband even finds out after the marriage that the woman is pregnant by someone else, and its ruling is not very clear. Therefore, the research question is that “From the point of view of jurisprudence of Islamic Denominations, what is the ruling on the marriage of an unmarried pregnant woman as the result of illegal relationship during pregnancy?” There are different viewpoints between denominations whether the marriage of a pregnant adulteress is permissible or not; According to the denominations of Maliki, Hanbali and Abadhi, and some Imami jurists, marrying the adulteress is not permissible and she must wait until she gives birth. According to the most of Imami and Shafi‘i jurists, getting married to an adulteress is permissible and intercourse with her is also permissible. However, according to the Hanafis and Zaydis, marriage to an adulteress is valid, but intercourse is not permissible, and one can have intercourse with her after giving birth. This descriptive-analytical study shows that jurists prefer not to permit that adulteress to marry during her pregnancy, since the main reason for those who believe in its permission, is the common texts, however, based on the combination of the evidences, the narratives that refer to adulteress marriage as impermissible are more reliable and the narratives referring to impressibility are specific narratives.
    Keywords: Pregnant Woman Marriage, Tazwij al-Hamil, Nikah al-Hamil, Zina (Adultery), Islamic Denominations
  • یحیی حقانی، عبدالصمد علی آبادی*، رضا اسفندیاری
    آرای البانی از آن نظر که طلایه دار مکتب سلفی است، در عرصه های مختلف روش شناسی فکر سلفی درخور اعتناست. فتاوای آمیخته با خشونت و ضدشیعی البانی در بسیاری از کتب فقهی او آشکار است. علت آن را باید در نوع نگاه او به منابع استنباط جست وجو کرد؛ اما گستره حجیت منابع ازنظر البانی به سبب نبود تحقیق موسع و یکپارچه در این باب چندان روشن نیست. البانی در استفاده از منابع چهارگانه استنباط، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل، برای اجتهاد فقهی خود رویکرد خاصی دارد. نوشتار حاضر با هدف شناخت حدود و ثغور حجیت این منابع از دیدگاه ناصرالدین البانی انجام شده است.این جستار به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که البانی قرآن و سنت را در مسیر اجتهاد، هم تراز و در عرض یکدیگر می داند و در استفاده از این دو منبع اولویتی قایل نیست و ترجیح بین آیات و احادیث را نمی پذیرد؛ همان طور که خبر واحد را در احکام و عقاید، حجت می داند. دفاع البانی از حدیث به گونه ای است که حتی در فرض مخالفت با قرآن، آن را حجت می داند. نیز وی از این جهت که مفاد احادیث عرض را مخالف قرآن می داند، آن ها را تضعیف می کند. در نظام فقهی و اجتهادی البانی عقل جایگاه شایسته ای ندارد و  او به طورکلی نقل گرا و عقل گریز است. البانی اجماع مصطلح اصولیان را نیز مناقشه پذیر می داند.
    کلید واژگان: البانی, کتاب, سنت, عقل, اجماع, خبر واحد, اجتهاد
    Yahya Haghani, Abd Al-Samad Ali Abadi *, Reza Esfandyari (Eslami)
    As a pioneer of the Salafi school, al-Albani's views deserve attention in various areas of the methodology of Salafi thought. al-Albani's aggressive and anti-Shia fatwas are perceptible in many of his jurisprudence books. Such fatwas arise from his view towards the sources of inference; however, the scope of the authority of sources from aL-Albani's point of view is not fairly clear due to the lack of an extensive and coherent research in this regard. al-Albani has a specific approach in using the four sources of inference i.e. Book, Sunna, consensus and intellect for his own jurisprudential ijtihad. The present paper has been written with the aim of identifying the extent of the authority of those sources from the view point of Nasir al-Din al-Albani. This research, using a descriptive-analytical method, shows that al-Albani considers Quran and Sunna to be of equal ranks in the process of ijtihad and believes in no priority in using these two sources and does not accept a preference between verses and hadiths. In addition, he believes that a hadith narrated by one person has authority with regard to precepts and beliefs. al-Albani defends hadith in a way that, in his opinion, hadith has authority even in case it contradicts Quran. Moreover, he weakens the category of hadiths according to which, all hadiths should be compared to Quran, since he considers their content to be against Quran. Intellect has no proper place in al-Albani’s system of jurisprudence and ijtihad and he generally advocates narration and is anti-intellectualist. In addition, al-Albani considers the consensus which is accepted among Usulis as controversial.
    Keywords: al-Albani, the Book, sunna, intellect, consensus, Hadith Narrated by One Person, ijtihad
  • ماشاالله کریمی*، عبدالصمد علی آبادی

    قاعده خلاف اصل اثربخشی به انکار اقرار برخی جرایم حدی، در آموزه های فقه اسلامی، بر پایه احتیاط تام شارع در خون مسلمانان، اعمال تخفیف و دفع حد ناشی از شبهه استوار است، که قانون گذار پس از پیروزی انقلاب اسلامی از این قاعده پیروی کرده است. در این راستا همسونبودن دیدگاه قانون گذار با مقاصد شرعی و یکسان نبودن سیاست گذاری ایشان در تقنین و تعیین واکنش کیفرهای دوگانه به جرایم حدی مذکور در ماده 173 قانون مجازات اسلامی، مسیله ای است که نیازمند واکاوی تا مرحله پاسخی در خور است. بر این اساس، پژوهش حاضر در صدد است در پرتو توصیف و تحلیل گزاره های فقه اسلامی و با گردآوری داده های کتاب خانه ای، قابل دفاع نبودن رویکرد قانون گذار در تعییین کیفرهای دوگانه برای جرایم حدی موجب «رجم» و «قتل» در این ماده را روشن کند. نتیجه آنکه، ضرورت دارد رویکرد ناهماهنگ سیاست تقنینی قانون گذار در راستای اثربخشی به انکار اقرار به جرایم حدی موجب رجم و قتل، از حیث تعیین کیفرهای دوگانه اصلاح شود و واکنش یکسانی بر پایه آرای فقه اسلامی، در قالب تعیین مجازات های تعزیری برای هر دوسته از جرایم یادشده در ماده مذکور تعیین گردد.

    کلید واژگان: اقرار, انکار, حد رجم, حد قتل, فقه اسلامی
  • عبدالصمد علی آبادی*

    استبراء به معنای برایت رحم و پاکی آن است، در اسلام استبراء جهت پاکی رحم از حمل تشریع شده است که استبراء غیر حامل با دیدن حیض است.از آن جهت که زنا ازمسایلی است که همواره مورد ابتلا بوده خصوصا در جوامع امروزی، ضروری است که در خصوص استبراء زانیه بحث شود. حال این سوال مطرح می شود که زانیه بدون شوهر و غیرباردار در صورتی که قصد ازدواج داشته باشد آیا نیاز به استبراء دارد؟هدف از این تحقیق تبیین حکم استبراء زانیه بدون شوهر وغیر بارداراست. فقهای امامیه دروجوب یا عدم وجوب استبراء زانیه غیر باردار اختلاف دارند، دیدگاه عدم وجوب استبراء به مشهور فقها نسبت داده شده است البته برخی از مشهور به استحباب استبراء و برخی دیگر به احتیاط در این مسئله گرایش پیدا کرده اند.این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی است نشان می دهد ادله مشهور ناتمام است؛ به دلیل اینکه استناد مشهور به عموم و اطلاق ادله است که با ادله ای که بر وجوب استبراء دلالت می کنند، قید زده می شوند و اعراض مشهور موجب ضعف روایات وجوب استبراء نمی شود زیرا اولا اعراض مشهور قدما چندان روشن نیست. ثانیا این اعراض بخاطر این نیست که آنها دلیلی داشته اند که به ما نرسیده است، بلکه اعراض آنها اجتهادی است. نتیجه آنکه با وجود روایات وجوب استبراء، قاعده « قاعده لایجوز اجتماع المایین فی رحم واحد» و حفظ میاه و انساب از اختلاط قول به وجوب استبراء ترجیح دارد.

    کلید واژگان: استبراء زانیه, عده زانیه, زانیه غیر باردار, برائت رحم, پاکی رحم
    Abdolsamad Aliabadi *

    Istibra' means the innocence of the womb and its purity. In Islam, istabra' has been legislated for the purity of the womb from pregnancy, which is a non-pregnant istabra' by seeing menstruation. Since adultery is one of the issues that has always been common, especially in today's societies, it is necessary to discuss the Istibra' of the adulteress. Now, the question arises as to whether an unmarried and non-pregnant adulteress needs to be innocence if she intends to marry. The purpose of this study is to criticize and analyze the view of most jurists about the ruling of Istibra' for an unmarried and non-pregnant adulteress. Our main question is how to criticize and examine the view of most jurists for non-obligation of istibra' of the adulteress? Imamiyah jurists differ on the obligation or non-obligation of istibra' of non-pregnant adulteress. Most jurists agree on the non-obligation of istibra'. Of course, some jurists have agreed on istibra' as being Mustahab and others have been cautious in this matter. This descriptive-analytical study shows that the most jurists' arguments are incomplete; because the jurists refer to the general and absolute arguments that imply the obligation of istibra' and most of jurists' disagreement on this issue do not weaken the narrations and the obligation of istibra'. Because, firstly, the jurists' opposing arguments are not very clear from the past, and secondly, these arguments are not because they had a reason that has not handed down to us, but their opposing arguments are based on ijtihad. The findings suggest that in spite of the narrations of the obligation of istibra', the rule of "la Yajouz Ijtima' al-Ma'ayn fi Rahem Wahid (putting two persons' semen in one womb is not permissible)" and the keeping the semen and generations pure from mixing is preferable to the view of the obligation of istibra'.

    Keywords: Istibra' of adulteress, Ideh of adulteress, non-pregnant adulteress, womb innocence, womb purity
  • فریبا فهامی، محمدرسول آهنگران، عبدالصمد علی آبادی*
    «شهرت روایی» از جمله مباحث مطرح در علم اصول است. اصولیان گاه «شهرت روایی» را به معنای کثرت راوی، و گاه به معنای کثرت نقل تعریف کرده اند. بنا بر تعریفی، «شهرت روایی» یعنی حدیثی که راویان بسیاری آن را نقل کنند، به طوری که تعدادشان به حد تواتر نرسد و این سبب شهرت روایت می شود. در منابع اهل سنت عنوان «شهرت روایی» یافت نشد، اما اصطلاح «خبر مشهور» با همین کاربرد می شود که مترادف با «شهرت روایی» است. برای آگاهی از جایگاه شهرت روایی و کاربردش میان مذاهب اسلامی تحقیقی با روش کتاب خانه ای مبتنی بر توصیف و تحلیل انجام گرفت که مشخص شد به اتفاق فقهای مذاهب، شهرت روایی از مرجحات تعارض اخبار است. از منظر اکثر فقهای اهل سنت، خبر مشهور مفید علم طمانینه است و کاربردش علاوه بر ترجیح در تعارض اخبار، در تعارض اخبار با قیاس، نسخ و تخصیص با اختلافاتی ذکر شده است.
    کلید واژگان: شهرت روایی, خبر مشهور, امامیه, اهل سنت, کاربرد
    Fariba Fahami, Mohammad Rasul Ahangaran, Abd Al-Samad Ali Abadi *
    "Narrative reputation" is one of the topics in the science of the principles of jurisprudence. Scholars in this field have sometimes defined "narrative reputation" as the multiplicity of narrators, and sometimes as the multiplicity of narrations. According to one definition, "narrative reputation" is a hadith that is narrated by many narrators, of course, in such a way that their number does not reach tawator (mass transmission), and thus it causes the reputation of the narration. The title "narrative reputation" was not found in Sunni sources, but the term "famous narration" is used instead, which has the same meaning as "narrative reputation". In order to know the status of "narrative reputation" and its application among Islamic denominations, we conducted a descriptive-analytical research using library sources, which reached the conclusion that according to the consensus of the jurists of different denominations, "narrative reputation" is one of the preferences in accounts conflict. From the point of view of most Sunni jurists, famous narrations provide reassurance and their applications in the preference between conflicting accounts, in the conflict between accounts and deductive analogy, as well as in abrogation and specification are mentioned with differences.
    Keywords: Narrative reputation, Famous Narration, Imami Shiites, Sunnis, Application
  • عبدالصمد علی آبادی*
    حکم ازدواج با زن زناکار (زانیه) یکی از بحث برانگیزترین و پرچالش ترین مسایل فقهی شمرده می شود؛ لذا سوال تحقیق آن است که حکم ازدواج با زانیه از منظر فقهای امامیه کدام است؟ فقهای امامیه در مشروعیت یا عدم مشروعیت آن بایکدیگر اختلاف دارند؛ مشهور فقها قایل به جواز ازدواج با زانیه هستند و در مقابل، این کار از دیدگاه برخی دیگر حرام است. با این حال قایلان دیدگاه اخیر درباره اینکه حرمت شامل مطلق زانیه می شود، یا تنها زانیه مشهور و معلنه، اختلاف دارند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی است، نشان می دهد که دیدگاه مشهور فقها که با جمع بین ادله، ازدواج با زانیه را مکروه می دانند، با قواعد باب تعارض سازگاری ندارد. نتیجه آنکه شاید از ظاهر برخی از روایات فقط حرمت ازدواج با زانیه مشهوره به دست آید، اما بر اساس فقه النظریه و فقه النظام شهید صدر، ازدواج دایم با مطلق زانیه حرام است؛ زیرا ازدواج با زانیه هیچ یک از اهداف تعیین شده برای ازدواج و تشکیل خانواده را تامین نمی کند و در این صورت خانواده صالح و سالم شکل نمی گیرد و فساد در این خانواده نهادینه می شود.
    کلید واژگان: ازدواج با زن زناکار, تزویج الزانیه, زانیه مشهوره, نکاح زانیه
    Abdolsamad Aliabadi *
    The ruling on marriage to an adulterous woman (zāniya) is considered as one of the most controversial and challenging jurisprudential issues. The research question is what is the ruling on marrying an adulteress from the perspective of Imamiyah jurists? Imamiyah jurists have different viewpoints on its legitimacy or illegitimacy. Most jurists consider it permissible to marry an adulteress, and on the contrary, this is ḥarām (forbidden) from the point of view of other jurists. However, those who hold the latter view have different perspectives on whether ḥurmat (being ḥarām) includes only the adulteress, or the known and public adulteress (an adulteress who is known by everyone or commits adultery in public). The present study, which is based on a descriptive-analytical method, indicates that most of views of the jurists who consider marriage to an adulteress to be makrūh (detestable) by combining arguments do not agree with the rules of conflict. The conclusion is that perhaps from the appearance of some narrations, only marrying a famous adulteress can be considered as ḥarām but according to Shahid Sadr's Fiqh al-Naẓariyah and Fiqh al-Niẓām, permanent marriage to an adulteress is ḥarām. Because marriage to an adulteress does not fulfill any of the goals set for marriage and family formation, and in this case, a healthy and righteous family is not formed and corruption is institutionalized in this family.
    Keywords: Adultery, famous adulteress, marriage to an adulterous woman, tazwīj al-Zāniya, Nikāḥ Zāniya
  • عبدالصمد علی آبادی، عبدالله سورتیجی اوکرکایی*

    در وصیت تملیکی پس از ایجاب موصی تشخیص دقیق ماهیت قبول موصی له آثار فراوانی به دنبال خواهد داشت. اگر قبول را جزء یا رکن وصیت بدانیم و بدون آن وصیت باطل باشد، وصیت تملیکی عقد خواهد بود که مشهور بلکه اشهر امامیه و اهل سنت پیرو این نظر هستند. ولی اگر قبول بدون اعتبار باشد یا اینکه وصیت از عوامل قهری انتقال باشد، وصیت تملیکی ایقاع خواهد بود که اقلیت مذاهب اسلامی ملتزم به این برداشت هستند. نویسنده با اعتقاد به ایقاع بودن آن و با استفاده از روایات معصومان: به دنبال اثبات مدخلیت نداشتن قبول، و ثانوی و تشریفاتی بودن آن است و نیز اینکه این ماهیت به صرف ایجاب موصی منعقد می شود و بحث رد و امکان داشتن یا نداشتن آن مرحله ای است پس از تحقق و تکوین مقصود موصی، که احکام فراوانی نیز در این باره وجود دارد.

    کلید واژگان: وصیت, وصیت تملیکی, تملیک, عقد, ایقاع, ایجاب, قبول
  • ماشاالله کریمی *، عبدالصمد علی آبادی
    زمینه و هدف

    پدیده زیست فناوری ژنتیک انسانی که با هدف دفع شر و بدی انسان، ساختن جامعه مطلوب و دستیابی به پیشرفت‌های مهم دانش و معرفت بشری انجام می‌پذیرد، در گزاره‌های ابتدایی فقهی فاقد ممنوعیت است. اما گستره آن به جهت تنیدگی این دانش بشری با اخلاق و شیونات انسانی، به دلیل انجام نیافتن پژوهشی یکپارچه، چندان روشن نمی‌باشد. ازاین‌رو پرسش از گستره جواز استفاده این دانش بشری، موضوعی است که نیازمند کاوش تا مرحله حصول پاسخی شایسته می‌باشد. پژوهش حاضر بر آن است تا گستره مجاز مهندسی ژنوم انسانی را مورد شناسایی و بررسی قرار دهد.

    مواد و روش‌ها

    مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با بهره‌گبری از داده‌های کتابخانه‌ای اعم از حقیقی و مجازی به نگارش در آمده است. به این ترتیب که نخست دیدگاه‌های پیرامون پذیرش و عدم پذیرش انجام مهندسی ژنتیک، به منزله یکی از مسایل مستحدثه و عناوین ثانویه فقه پویای اسلامی طرح و سپس به روش تحلیلی امکان پذیرش دیدگاه انجام آن در پرتو ادله فقهی و عقلی بررسی و با مداقه در ادله یادشده و بر پایه آن‌ها، گستره پذیرش جواز این دانش بشری مورد سنجش قرار می‌گیرد.

    نتیجه‌ گیری

     فقها و اندیشمندان دینی نسبت به پدیده زیست فناوری ژنتیک انسانی، رویکرد یکسانی ندارند. اما از تحلیل و بررسی مستندات آنان در چارچوب ادله فقهی و عقلی، چنین برمی‌آید که دلایل پیروان اباحه این دانش بشری، استوارتر است. مشروط به این که انجام آن، افزون بر نزدیک نشدن به مرزهای فقهی و عقلایی اتلاف، اضرار، تنقیص و...، تنها در گستره بهره‌وری و تسخیر پدیده‌های هستی رخ دهد و به منزله ابزارهای نقش‌آفرین جریان خلقت برای ایجاد رفاه اجتماعی و راحتی زندگی بشر و رهاندن آفریدگان الهی از تنگناهای موجود در مسیر حرکت تکاملی باشد.

    کلید واژگان: انسان, ژنتیک, ژنتیک انسانی, امامیه
    Mashallah karimi*, Abdalsamad Aliabadi
    Background and Aims

    The phenomenon of human genetic biotechnolo gy, which is done with the aim of repelling human evil, building a desirable society, and achieving important advances in human knowledge, is not prohibited in the basic jurisprudential propositions. But due to the tension of this human knowledge with huma n ethics and manners, its scope is not very clear and no integrated research has been conducted. Therefore, the question of the scope of the license to use this human knowledge needs to be explored until obtaining a proper answer. The present study aims to identify and study the permissible scope of human genome engineering.

    Materials and methods

    The present article has been written in a descriptive - analytical method using library data, both real and virtual. In this way, first the views on the acceptance and non - acceptance of genetic engineering, as one of the emerging issues and secondary topics of dynamic Islamic jurisprudence are Planned and then analytically the possibility of accepting the view of doing it in the light of jurisprudential and rational arguments is reviewed and the scope of acceptance’s license of this knowledge is assessed based on the mentioned arguments.

    Conclusion

    Jurists and religious thinkers do not have the same approach to the phenomenon of human genetic biotechnology. But from the analysis of their documents in the framework of jurisprudential and rational arguments, it seems that the reasons for the followers of this human knowledge are more solid. Provided that in addition to not approaching the jurisprudential and rational bo undaries of loss, damage, reduction, etc., it occurs only in the sphere of productivity and conquest of the phenomena of existence and it is a role - playing tool for the creation to create the social welfare and comfort of human life and the liberation of d ivine creatures from the bottlenecks in the evolutionary path.

    Keywords: Human, Genetics, Human Genetics, Imamiah
  • محمدحسین مختاری*، عبدالصمد علی آبادی

    بوسیدن دست و حکم آن یکی از مسایلی است که همواره مورد بحث و مناقشه میان پیروان مذاهب بوده، به ویژه در عصر حاضر و با گسترش رسانه ها ابعاد جدی تری پیدا کرده است. از آنجا که تحقیق موسع و یکپارچه ای در این موضوع صورت نگرفته، پرسش از حکم دست بوسی مسئله ای است که نیازمندن کاویدن تا مرحله پاسخی درخور خواهد بود. از منظر امامیه، بوسیدن دست مکروه است مگر به جهت بزرگداشت مقام عالم، استاد، پدر و... در میان اهل سنت نیز دو قول وجود دارد؛ بنابر قول اول، دست بوسی، مطلقا مکروه است و این دیدگاه را مالک و بسیاری از پیروان او اختیار کرده اند. بنابر قول دوم، جمهور مذاهب اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی و جمعی از مالکیه) قایل به تفصیل شده اند و از نظر آنها بوسیدن دست به جهت امور دینی (مثل علم، زهد، عدالت، شرافت، شایستگی، کبر سن) جایز یا مستحب است و از همین رو، بوسیدن دست عالم، مرد صالح، حاکم عادل و... را جایز می دانند. فقهای شافعی نیز تصریح می کنند که بوسیدن دست سادات از فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) _ به دلیل شرافت نسب _ مستحب است، اما بوسیدن دست به خاطر مسایل دنیوی (مثل ثروت و مقام و...) مکروه است. همواره عمده دلیل قایلین به جواز یا عدم جواز دست بوسی، روایات بوده است که البته، بر اساس جمع بین ادله، روایاتی که بر جواز دست بوسی دلالت دارند _ از حیث کمیت، کیفیت و دلالت _ بر روایاتی که دلالت بر حرمت دست بوسی دارند، ترجیح دارند. افزون بر دست بوسی، بوسیدن گونه، پیشانی، میان دیدگان، چشم، صورت، سر و... نیز جایز است. این تحقیق با هدف شناخت ادله و تبیین حکم دست بوسی انجام گرفته که به اتفاق فقهای امامیه، حنفیه، شافعیه، حنبلیه و جمعی از مالکیه، به جهت امور دینی، جایز است.

    کلید واژگان: جواز دست بوسی, تکریم مسلمان, تقبیل الید, بوسیدن پیشانی
    MohammadHossein Mokhtari *, AbdosamadAli Abadi

    Kissing someone's hand and its ruling is one of the issues that has always been discussed and debated among the followers of religions, especially in the present age and with the expansion of the media, it has become more serious. Since there is no extensive and integrated research conducted on this issue, the question about the ruling of hand kissing is an issue that will need to be explored in order to reach the stage that a good answer is found. From the Imamiyah's point of view, hand kissing is makrooh, except for the honor of a scholar, master, father etc. There are two viewpoints among the Sunnis: According to the first viewpoint, hand kissing is absolutely makrooh, and the owner (of the religion) and many of his follower have taken this view. According to the second viewpoint, all of the Sunni sects (Hanafi, Shafe'ei, Hanbali, and a group of Malekiyah) have elaborated this issue and, in their views, hand kissing for religious purposes (such as knowledge, asceticism, justice, honor, merit, adultness) is permissible or it is mustahab, and therefore it is permissible to kiss the hand of the scholar, the righteous man, the just ruler, and so on. Shafe'ei jurists also state that it is mustahab to kiss the hand of Sadats who are the children of Hazrat Fatima (s) - because of the honor of the family- but it is makrooh to kiss the hand because of worldly issues (such as wealth, status, etc.). Narratives have always been the main reason for those who believe in the permissibility or non- permissibility of hand kissing which of course, based on some of the arguments, the narratives that indicate the permissibility of the hand kissing - in terms of quantity, quality, and implication - are preferable to the narratives that indicate the sanctity of the hand kissing. In addition to hand kissing, kissing on the cheeks, forehead, eyes, glabella, face, head, etc., is also permissible. This study has been carried out with the aim of recognizing the arguments and explaining the ruling of hand kissing, which based on most of Imamiyah jurists, including Hanafiyah, Shafe'ei, Hanbaliyah and a group of Malekiyah, is considered permissible for religious purposes.

    Keywords: The permission to kiss, honoring a Muslim, Taqbil al-Yad (Kissing someone's hand), kissing the forehead
  • سید حمید جزایری، عبدالصمد علی آبادی *
    به منظور توسعه مسعی، به دلیل محدودبودن مکان سعی، طبقات فوقانی و تحتانی در آن احداث شده است. این اقدام موجب ایجاد پرسش از مشروعیت سعی در مقادیر توسعه یافته شده که در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش، پاسخ داده می شود. طبقات فوقانی دو صورت دارد: گاه طبقات پایین تر از دو کوه صفا و مروه است و گاه بالاتر از آن. اگر طبقات پایین تر از دو کوه صفا و مروه باشد، بنا بر نظر بیشتر فقها سعی از این طبقات جایز است. اما اگر طبقات بالاتر از صفا و مروه باشد، فقها در حکم آن اختلاف دارند. در این باره پنج قول از فقهای فریقین نقل شده است: 1. سعی از این طبقات صحیح است؛ 2. سعی بر روی این طبقات صحیح نیست؛ 3. سعی بر روی این طبقات در صورت ازدحام شدید جمعیت جایز است؛ 4. احتیاط است، به این صورت که علاوه بر سعی از روی طبقات، باید نائب بگیرد تا از روی طبقه همکف سعی به جای آورد؛ 5. توقف در حکم این مسئله. از میان این اقوال، قول سوم صحیح به نظر می رسد. طبقه زیرین نیز چون بین الجبلین است، سعی در آن بنا بر نظر بیشتر فقها صحیح است. تحقیق حاضر با تتبع در منابع مذاهب، به اقوال و ادله آنها می پردازد.
    کلید واژگان: صفا, مروه, سعی, مسعی, سعی در طبقات فوقانی و تحتانی, مذاهب اسلامی
    Seyyed Hamid Jazayeri, Abdolsamad Aliabadi *
    In order to expand the limited space of the place of running, some floors have been built under and above the original site. This act has brought about a question on the legitimacy of conducting the ritual running in the expanded parts. This question will be answered in the present article through a descriptive-analytical method. The upper floors are in two modes: in some places, these floors are lower than the two mountains of Safa and Marwah, and in some other places they are higher than these mountains. Most of the Muslim jurists decree that doing the ritual running is permissible if the floors are lower than the two mountains of Safa and Marwah. However, if the floors are higher than Safa and Marwah, there appears a disagreement among the jurists. Five stances have been narrated from Shia and Sunni jurisprudents. First, doing the ritual running on these floors is permissible. Second, performing the ritual running on these floors is not permissible. Third, performing the ritual running on these floors is permissible if there is crowdedness. Fourth, there is a caution. That is to say, if one does the ritual running on these floors, he/she should adopt a representative to do the ritual running on the ground floor. Fifth, abeyance is needed on the decree for this problem. From among these stances, the third one seems to be true. As the underground floor is between the two mountains of Safa and Marwah, most of the Muslim jurists, believe that ritual running is permissible. The present article, by examining the different schools, examines their diverse opinions and reasons.
    Keywords: Safa, Marwah, Ritual running, Place of running, Ritual running in the upper, lower floors, Islamic denominations
  • مهدی درگاهی، عبدالصمد علی آبادی*
    سعی در مقادیر توسعه یافته و حکم آن یکی از مسائل نوپدید در فقه اسلامی است و نظر به افزایش دوبرابری توسعه عرضی ساختمان مسعی در سال های اخیر و در کنار مسجدالحرام، حکم فقهی سعی (به عنوان یکی از ارکان حج و عمره) از منظر فقه مذاهب اسلامی چندان هویدا نیست. چون تحقیقی موسع و یکپارچه در این موضوع صورت نگرفته! پرسش از حکم سعی در مقادیر توسعه یافته، از حیث عرضی مسئله ای است که نیازمند کاویدن تا مرحله پاسخ درخور خواهد بود. با توجه به تتبع در منابع فقه مذاهب اسلامی، هر چند معدودی از اندیشوران حوزه فقه، سعی در برخی مقادیر توسعه یافته جدید را مجزی نمی دانند و معتقدند که آن مقادیر از حد فاصل دو کوه صفا و مروه بیرون است، منتها بنا بر شهادت شهود و بررسی های تاریخی، جغرافیایی و زمین شناسی کارگروه ناظر بر توسعه مسعی، می توان مقادیر توسعه یافته را جزیی از حد فاصل دو کوه صفا و مروه دانست و به اجزای سعی در آن حکم کرد. این تحقیق با هدف شناخت حدود و ثغور ادله و تبیین فقهی حکم وضعی سعی در مقادیر توسعه یافته عرضی انجام گرفته و نیل به این مقصد در سایه توصیف و تحلیل گزاره های فقه مذاهب اسلامی با گرد آوری داده های کتابخانه و تفحص میدانی میسر است که نتیجه آن، اجزای سعی در مقادیر توسعه یافته است.
    کلید واژگان: اجزاء, توسعه عرضی مسعی, حج و عمره, سعی, فقه مذاهب اسلامی
    Mahdi Dargahi, Abd Al-Samad Aliabadi *
    Sai (the Ritual running) in the expanded area of the Place of running and its ruling is a new question for the Islamic jurisprudence. With regard to the crosswise doubling of the Running place near the Sacred Mosque in recent years, the jurisprudential ruling of the Ritual running – as one of the pillars of the greater and lesser Pilgrimages – is unclear from the viewpoint of the Islamic denominations. This due to the fact that there hasn’t been any comprehensive and solid study in this regard yet! Consequently, permissibility of the Ritual running in the crosswise expanded area is a topic that is in need of exploration and should be responded with a suitable answer. After a thorough scrutiny of the jurisprudential sources of the Islamic denominations, it was found out that a few thinkers of the jurisprudence domain do not allow for the Ritual running in some newly expanded areas of the Running place and believe that those areas are out of the space between Safa and Marwah hills. However, based on the attestation of the witnesses as well as the historical, geographical, and geological examinations of the committee supervising the Running place expansion project, it is possible to consider the expanded area as a part of the space between Safa and Marwa hills, and therefore, rule for the permissibility of conducting the Ritual running in it. The study at hand set out to disclose the limits and gaps of the already present arguments and to jurisprudentially specify the ruling on permissibility of conducting the Ritual running in the crosswise expanded area of the Running place. To this end, the author used library research as well as fieldwork methods to collect data. The obtained data was then analyzed to extract the jurisprudential stances of the Islamic denominations in this regard. At the end, the conclusion was made that conducting the Ritual running in the expanded area of the Running place is permissible.
    Keywords: The Ritual running, The greater, lesser pilgrimage, Crosswise expansion of the Running place, Permission, the jurisprudence of the Islamic denominations
  • عبدالصمد علی آبادی، رضا اسفندیاری (اسلامی)
    قاعده دفع افسد به فاسد از جمله قواعد پرکاربرد است که در تمام ابواب فقه جاری است. با وجود اینکه ادله اربعه بر مشروعیت این قاعده دلالت می کند، اما بحث کافی و مستقلی در خصوص این قاعده نشده است، هرچند در لابه لای کتب فقهی از این قاعده نام برده اند. مفاد آن عبارت است از جواز ارتکاب فاسد برای دفع افسد که در واقع این محتوا، یکی از مصادیق قاعده اهم و مهم است. در این نوشتار، با استفاده از منابع معتبر فریقین، مفاد قاعده، ادله قاعده، استثنائات، و تطبیقات این قاعده را تبیین می کنیم.
    کلید واژگان: قاعده فقهی, مذاهب فقهی, دفع, افسد, فاسد, اهم, مهم
    As Aliabadi, R. Esfandiyari
    The rule of "permission of committing a corrupt action in avoidance of a corrupter one" is among the mostly utilized ones in all fields of Islamic jurisprudence. Although the rule is considered legal by the "Quadruple Reasons" but there has not yet been enough study on it except some sporadic and scant hints throughout Islamic Jurisprudential literature. The rule considers it legal to commit a corrupt action in order to avoid a corrupter one, as an instance of the rule of "Important and the More Important". In this paper, the content, supporting reasons, exceptions and adaptations of the rule are discussed according to the Sunni and Shia valid sources.
    Keywords: Jurisprudential Rule, Jurisprudential Schools, avoidance, corrupt, corrupter, the More Important, Important
سامانه نویسندگان
  • عبدالصمد علی آبادی
    عبدالصمد علی آبادی
    استادیار فقه و حقوق، دانشگاه مذاهب اسلامی، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال