عذرا اخی
-
سابقه و هدف
دیابت ملیتوس گروهی از اختلالات متابولیکی چند سیستمی پیچیده است که بسیاری از عملکردهای سیستم ایمنی را تغییر می دهد و با تاخیر در بهبودی و کاهش پاسخ ایمنی همراه است. این امر سبب التهاب مزمن خواهد شد. پریودنتیت اپیکال در نتیجه پاسخ التهابی ایجاد شده و به صورت یک ناحیه رادیولوسنت در اپکس ریشه تظاهر می یابد. این مطالعه با هدف بررسی، ارتباط میان وجود ضایعات پالپ و پری اپیکال با دیابت نوع دو کنترل شده در تصاویر رادیوگرافی بیماران مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی، انجام پذیرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 45 بیمار در گروه مورد (بیماران دیابتی نوع دو کنترل شده) و 45 بیمار درگروه کنترل (افراد سالم) بودند. وضعیت پری اپیکال و اندودنتیک بر اساس معاینه بالینی با کمک تصاویر پانورامیک و پری اپیکال تهیه شده ارزیابی شد. در معاینات دندان ها (بجز مولرهای سوم)، تعداد دندان های موجود در دهان، تعداد و محل دندان های فاقد درمان ریشه دارای ضایعه پری اپیکال مشخص، تعداد و محل دندان های دارای درمان ریشه و تعداد و محل دندان های دارای درمان ریشه دارای ضایعه پری اپیکال مشخص برای هر بیمار ثبت شد و شاخص پری اپیکال بزرگ تر از 3 به عنوان پاتولوژی پری اپیکال در نظر گرفته شد. جهت تحلیل استنباطی در این مطالعه از آزمون های کای دو (مقایسه فراوانی در دو گروه) و آزمون تی مستقل (جهت مقایسه میانگین در دو گروه) استفاده گردید و سطح معنی داری نیز کم تر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هااز میان 90 شرکت کننده 53 نفر زن و 37 نفر مرد بودند. میانگین سن شرکت کنندگان 6/43 سال بود و میانگین سن در گروه افراد دیابتی بیش تر بود. 2/52 درصد از بیماران دارای ضایعه پری اپیکال و 3/63 درصد دارای ضایعه پالپ بودند و در افراد دیابتی به طور معنی داری این دو ضایعه بیش تر بود (0/05>P). درکل بیماران، بین جنسیت و ضایعه پری اپیکال ارتباط معنی داری وجود داشت (0/022=P) و تقریبا در زنان این ضایعه بیش تر بود. در افراد غیر دیابتی برخلاف افراد دیابتی ارتباط بین دو متغیر جنسیت و ضایعه پری اپیکال معنی دار بود و زنان دارای ضایعه بیش تری بودند (0/03=P). در کل بیماران، بین سن و ضایعه پری اپیکال ارتباط معنی داری وجود داشت (0/001=P) و میانگین سن در بیماران دارای ضایعه پری اپیکال بیش تر بود و در افراد دیابتی برخلاف افراد غیر دیابتی بین این دو متغیر ارتباط معنی داری مشاهده شد (0/828=P).
استنتاجنتایج مطالعه با بررسی تصاویر رادیوگرافی نشان داد ارتباط معنی داری بین شیوع ضایعات پالپ و پری اپیکال با جنسیت، سن و دیابت نوع دو وجود دارد. نتایج مطالعه نشان داد که شیوع ضایعات پالپ و پری اپیکال دربیماران مبتلا به دیابت نوع دو بیش تر از افراد فاقد دیابت است. احتمال تشکیل این ضایعات با افزایش سن بیش تر می شود و به طور کلی در زنان بیش تر قابل مشاهده است. هم چنین ارتباطی میان شیوع ضایعات پالپ و پری اپیکال در مردان فاقد دیابت نوع دو و افزایش سن در افراد مبتلا به دیابت نوع دو مشاهده نشد.
کلید واژگان: دیابت نوع 2, دیابت ملیتوس بزرگسالان, پریودونتیت پری اپیکال, آبسه آلوئولار اپیکال, گرانولومای پری اپیکال, بیماری پالپ دندانBackground and PurposeDiabetes Mellitus is a group of complex, multi-system metabolic disorders that alter many functions of the immune system and are associated with delayed recovery and a reduced immune response. Apical periodontitis is the inflammation and destruction of the periodontium in the apical region of the root, originating from the pulp, and as a result, an inflammatory response creates a radiolucent area at the root apex. In this study, we aimed to investigate the relationship between the presence of pulp and periapical lesions and controlled type 2 diabetes in the radiographic images of patients.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, 45 patients were included in the case group (patients with controlled diabetes) and 45 in the control group (healthy individuals). Periapical and endodontic status was evaluated based on examinations using panoramic and periapical images. In the dental examinations (excluding third molars), the following were recorded for each patient: the number of teeth in the mouth, the number and location of teeth without root canal treatment with a periapical lesion, the number and location of teeth with root canal treatment, and the number and location of teeth with root canal treatment with a periapical lesion. The periodontal condition was assessed using the periapical index (PAI), with scores greater than 3 considered indicative of periapical pathology. For inferential analysis, chi-square tests and independent t-tests were used.
ResultsAmong the 90 participants, 53 were women and 37 were men. The average age of the participants was 43.6 years, and the average age was higher in the diabetic group. In total, 52.2% of patients had periapical lesions and 63.3% had pulpal lesions, with these two lesions being significantly more common in diabetic individuals(P<0.05). Among all patients, there was a significant relationship between gender and periapical lesions (P=0.022), with women having a higher prevalence of these lesions. In non-diabetic individuals, unlike diabetic individuals, the relationship between gender and periapical lesions was significant, with women having more lesions(P=0.03). Across all patients, there was a significant relationship between age and periapical lesions (P=0.001), with the average age being higher in patients with periapical lesions. In diabetic individuals, unlike non-diabetic individuals, no significant relationship was observed between these two variables (P=0.828).
ConclusionThe study results demonstrated a significant relationship between the prevalence of pulp and periapical lesions and factors such as sex, age, and type 2 diabetes. The findings revealed that the prevalence of pulp and periapical lesions is higher in patients with type 2 diabetes compared to those without diabetes. The likelihood of developing these lesions increases with age and is generally higher in women. Additionally, no correlation was found between the prevalence of pulp and periapical lesions in men without type 2 diabetes and increasing age in individuals with type 2 diabetes.
Keywords: Type 2 Diabetes, Adult-Onset Diabetes Mellitus, Periapical Periodontitis, Apical Alveolar Abscess, Periapical Granuloma, Dental Pulp Disease -
سابقه و هدف
در گزارش های مربوطه از علائم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آدنوم هیپوفیز توجه کمی به فعالیت بدنی شده است. از طرفی مطالعاتی نشان داده اند که فعالیت بدنی بر میزان ترشح پرولاکتین و میزان ترشح پرولاکتین بر سایز تومور و کیفیت خواب و خستگی این بیماران می تواند موثر باشد. لذا براساس مرور مطالعات پیشین، این مطالعه با هدف بررسی، ارتباط سایز تومور در این بیماران با سطح خستگی، خواب و فعالیت بدنی، پرداخته شد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 116 نفر از بیمارانی که تشخیص آدنوم هیپوفیز در آنان تایید شده از بخش جراحی مغز و اعصاب و بخش داخلی بیمارستان امام خمینی ساری به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند و به کمک چک لیست و پرسشنامه های معتبر، خصوصیات دموگرافیک، سایز تومور (از قسمت سوابق تصویربرداری بیمار)، سطح پرولاکتین (از روی پرونده بیمار)، میزان فعالیت بدنی (به کمک پرسشنامه IPAQ)، کیفیت خواب (به کمک پرسشنامه PSQI) و میزان خستگی (به کمک پرسشنامه MFI-20) اندازه گیری شد و سپس داده ها به کمک آزمون های آماری تی تست مستقل و همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته هادر مطالعه فعلی، 68 نفر (58/6درصد) از شرکت کنندگان زن و 48 نفر (41/4 درصد) مرد بودند. 108 نفر (93/1 درصد) از آن ها 55 سال وکم تر سن داشتند و 8 نفر (6/9 درصد) بیش تر از 55 سال سن داشتند و میانگین سن آن ها 7/70±43/72 سال بود. 71 نفر (61/2درصد) دارای تومور نوع پرولاکتینوما و 39 نفر (33/6 درصد) نیز دارای تومور نوع NonFunctional بودند. سایز آدنوم در شرکت کنندگان در این مطالعه بین2/1 تا 42/9بود (با میانگین 8/71±16/16) بود. هم چنین میانگین پرولاکتین آن ها 413±561/52 به دست آمد که حداقل پرولاکتین برابر 8 و حداکثر آن برابر 1578 بود. نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین کیفیت خواب (1/91±5/81 و2/14±6/73)، میانگین خستگی (8/79±55/86 و8/39±60/32) و میانگین فعالیت بدنی (258/65±1203/95 و 310/99±1085/20) در افراد با تومور میکروآدنوم و ماکروآدنوم تفاوت معنی داری با هم دارد (0/038=P، 0/008=P، 0/048=P) هم چنین ضرایب همبستگی متغیرهای سن (0/415=r)، خستگی (0/336=r)، کیفیت خواب (0/253=r)، فعالیت بدنی (0/230=r) و پرولاکتین (/496=r) با سایز آدنوم معنی دار است. باتوجه به ضرایب همبستگی به دست آمده، با افزایش سن، نمره خستگی، نمره کیفیت زندگی و پرولاکتین، سایز آدنوم نیز افزایش پیدا می کند و با افزایش فعالیت فیزیکی سایز آدنوم کاهش پیدا می کند. با افزایش سایز آدنوم، میزان پرولاکتین، نمرات خستگی و کیفیت خواب افزایش یافته و نمره ی فعالیت فیزیکی کاهش پیدا می کند.
استنتاجمی توان از نتایج مطالعه فوق چنین نتیجه گیری کرد که با افزایش سن، خستگی و نمره کیفیت خواب افزایش پیدا می کند؛ اما سطح فعالیت بدنی کاهش پیدا می کند و همچنین با افزایش سایز آدنوم، میزان پرولاکتین، نمرات خستگی و کیفیت خواب افزایش یافته و نمره فعالیت فیزیکی کاهش پیدا می کند و هم چنین با افزایش پرولاکتین، خستگی نیز افزایش می یابد.
کلید واژگان: آدنوم هیپوفیز, کیفیت خواب, میزان فعالیت بدنی, میزان خستگی, پرولاکتین, سایز تومورBackground and purposePrevious reports on the symptoms and quality of life of patients with pituitary adenomas have paid little attention to physical activity. However, numerous studies have shown that physical activity can significantly influence prolactin secretion. Prolactin secretion levels, in turn, can affect various clinical outcomes, including tumor size, sleep quality, and fatigue levels in patients with pituitary adenomas. Given the intricate relationship between these factors, it is crucial to investigate how they interact to impact the overall health and quality of life of these patients. This study aims to bridge this gap by exploring the relationship between tumor size and fatigue levels, sleep quality, and physical activity in patients with pituitary adenomas. Understanding these relationships can provide insights into potential therapeutic strategies to improve patient outcomes.
Materials and methodsA total of 116 patients diagnosed with pituitary adenomas from the Neurosurgery and Internal Medicine departments of Imam Khomeini Hospital in Sari were included in the study via census sampling. The inclusion criteria ensured that all participants had a confirmed diagnosis of pituitary adenoma. Demographic characteristics, tumor size (from patients' imaging records), prolactin levels (from patient records), physical activity levels (using the International Physical Activity Questionnaire), sleep quality (using the Pittsburgh Sleep Quality Index), and fatigue levels (using the Multidimensional Fatigue Inventory 20) were measured using checklists and validated questionnaires.
ResultsIn the present study, 68 participants (58.6%) were female, and 48 (41.4%) were male. A total of 108 participants (93.1%) were aged 55 years or younger, and 8 participants (6.9%) were older than 55, with a mean age of 43.72±7.70 years. Of the participants, 71(61.2%) had prolactinomas, and 39(33.6%) had non-functional tumors. Tumor sizes ranged from 2.1 to 42.9 mm, with a mean size of 16.16±8.71 mm. The mean prolactin level was 561.52±413 ng/mL, with a minimum level of 8 ng/mL and a maximum of 1578 ng/mL. The results showed significant differences in the mean scores of sleep quality (5.81±1.91 vs. 6.73±2.14), fatigue (55.86±8.79 vs. 60.32±8.39), and physical activity (1203.95±258.65 vs. 1085.20±310.99) between patients with microadenomas and macroadenomas (P=0.048, P=0.008, P=0.038). Furthermore, correlation coefficients for age (r=0.415), fatigue (r=0.336), sleep quality (r=0.253), physical activity (r=-0.230), and prolactin (r=0.496) with tumor size were significant. The findings indicated that with increasing age, fatigue scores, sleep quality scores, and prolactin levels, tumor size also increases, while higher physical activity levels are associated with smaller tumor sizes. Additionally, as tumor size increases, prolactin levels, fatigue scores, and sleep quality scores increase, whereas physical activity scores decrease.
ConclusionThe study concludes that with increasing age, fatigue and sleep quality scores worsen, but physical activity levels decrease. Moreover, as tumor size increases, prolactin levels, fatigue scores, and sleep quality scores increase, while physical activity scores decrease. An increase in prolactin levels is also associated with increased fatigue.
Keywords: Pituitary Adenoma, Sleep Quality, Physical Activity Level, Fatigue Level, Prolactin, Tumor Size -
سابقه و هدف
داروهای ضد تیروئید درمان انتخابی در پرکاری تیروئید به شمار میروند و شناخت عوامل مرتبط با شکست درمان از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نتایج درمانی بیماران هایپرتیروئید مراجعه کننده به کلینیک دانشگاهی غدد ساری طی سال های 1385-1395 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، تمام بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید وارد مطالعه شدند و اطلاعات نتایج درمانی آن ها ثبت و آنالیز گردید.
یافته هادر بررسی 329 پرونده موجود، 104 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه بودند. 94 درصد تشخیص گریوز داشتند و 6 درصد مبتلا به آدنوم توکسیک بودند. از بین افراد مبتلا به گریوز و تحت درمان دارویی، 5/30 درصد (3/40 - 7/20 درصد) از بیماران به درمان دارویی اولیه پاسخ ندادند و 20 درصد افراد نیز علی رغم پاسخ اولیه مناسب، مجددا عود داشتند؛ لذا در مجموع (55/60-45/40 درصد) 5/50 درصد افراد با شکست دارویی مواجه شدند. سن پایین تر، نمایه ی توده ی بدنی (BMI) کم تر، وزن تیروئید بالاتر و سطح پایه هورمون های تیروئیدی بیش تر با شکست درمان دارویی همراهی داشتند (05/0< P). در گروه دارو به تنهایی 1/13 درصد، جراحی 7/66 درصد و یدتراپی 4/79 درصد از بیماران دچار کم کاری تیروئید شدند (0001/0= P).
استنتاجمیزان قابل توجهی از بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید با شکست دارویی مواجه می شوند. سن، BMI ، وزن تیروئید و سطح پایه هورمون های تیروئیدی با شکست درمان دارویی همراهی دارند. شیوع کم کاری تیروئید پس از درمان در گروه ید درمانی بیش از درمان دارویی به تنهایی یا جراحی است.
کلید واژگان: گریوز, آدنوم سمی, داروهای ضد تیروئید, ید رادیواکتیو, تیروئیدکتومی, هیپوتیروئیدیMaterials and methodsThis descriptive study included all hyperthyroid patients. All therapeutic results were recorded and analyzed.
ResultsIn this study, 329 records were studied and 104 patients met the study inclusion criteria. Graves' disease (GD) and toxic adenoma were reported in 94% and 6%, respectively. Among the patients with GD, 30.5% (21.7-40.3%) did not respond to initial ATD treatment and 20% had recurrent GD despite appropriate initial response. Overall, antithyroid drugs failure occurred in 50.5% (40.45-60.55%) of the patients. Lower age, lower body mass index (BMI), high thyroid weight, and higher baseline thyroid hormone levels were associated with ATD failure (P <0.05). Patients with toxic adenomas and patients who did not respond to ATD or those who experienced relapse of hyperthyroidism received radioactive iodine or underwent surgery. Hypothyroidism occurred in 13.1% of patients with ATD alone, in 66.7% of those with surgery, and in 79.4% of the patients who received radioactive iodine (P= 0.0001).
ConclusionA significant proportion of hyperthyroid patients experience drug failure. Age, BMI, thyroid weight, and basal levels of thyroid hormones are associated with drug treatment failure. Prevalence of hypothyroidism after treatment with radioactive iodine is higher than the drug treatment alone or surgery groups.
Keywords: Graves, toxic adenoma, antithyroid drugs, radioactive iodine, thyroidectomy, hypothyroidism -
اصلاحیه : بررسی فراوانی اختلالات روان پزشکی و روان شناختی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2
مولود اسکندری خانقاهی1
سید حمزه حسینی2
عذرا اخی3
مهدیه نصیری4
مولف مسئول: عذرا اخی- ساری، بلوار امیر مازندرانی مرکز آموزش و درمانی امام خمینی zr_akha@yahoo.com E-mail:1. دکترای حرفه ای پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران
2. استاد، گروه روانپزشکی، مرکز تحقیقات روانپزشکی وعلوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
3. دانشیار، گروه غدد، مرکز تحقیقات دیابت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
4. کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی، دانشکده الزهرا، تهران، ایران
در مقاله فوق که در شماره 155 آذر 1396 در دوره 27 این نشریه منتشر شده بود، ایمیل نویسنده مسئول سرکارخانم دکتر عذرا اخی اشتباه چاپ شده بود، اصلاح گردید.
.کلید واژگان: اصلاحیهCorrection to: Frequency of Psychiatric and Psychological Disorders in Patients with Type II Diabetes
Mollod Eskandari Khanghahi1,
Seyyed Hamzeh Hosseini2,
Ozra Akha3,
Mahdie Nasiri4
1 General Practitioner, Islamic Azad University, Tonekabon Branch, Tonekabon, Iran
2 Professor, Department of Psychiatry, Psychiatry and Behavioral Sciences Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
3 Associate Professor, Department of Endocrinology, Diabetes Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
4 MA in Clinical Psychology, Faculty of Educational Sciences and Psychology, Alzahra University, Tehran, Iran
* Corresponding Author: Ozra Akha - Diabetes Research Center, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran
(E-mail: zr_akha@yahoo.com)
In the article published in volume 27, issue 155, 2017, the email address for corresponding author was published incorrectly, which is now corrected.Keywords: erratum -
سابقه و هدفندولهای تیروئید اختلالاتی شایع هستند. توسط لمس یا سونوگرافی مشخص میشوند. شیوع در معاینه 8-4 درصد، حدود 15-7 درصد پاتولوژی بدخیم دارند. برایTSH ، اثرات ثابت شده بعنوان فاکتور رشد و اثرات متناقضی در بدخیمی ندول تیروئید بیان شد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تیروتروپین در بدخیمی ندول تیروئید طراحی شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی 500 بیمار با ندول تیروئید بررسی شدند. نمونه خون جهت بررسی TSH، قبل از آسپیراسیون سوزنی گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری، از فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آمار استنباطی استفاده گردید.یافته ها457 (4/91 درصد) نفر از شرکت کنندگان زن و 43 (6/8 درصد) نفر مرد بودند. میانگین سنی نمونه ها 9/13± 43/43 سال بود. 240 نفر ندول منفرد و 260 نفر ندول متعدد داشتند (08/0=p). میانگین اندازه ندول در انواع خوش خیم و بد خیم به ترتیب 2/12 ± 1/26 و 8/9 ± 3/27 میلی متر بود. (6/0=p). در مجموع 31 نفر (2/6 درصد) ندول بدخیم و 469 نفر (8/93 درصد) ندول خوش خیم داشتند. میانگین TSH در بیماران با ندول خوش خیم و بدخیم به ترتیب 9/6± 30/3 و 2 ± 4/2 بود (47/0 p=). جهت ارزیابی ارتباط تیروتروپین با سیتولوژی، سطح TSH به ترتایل کم تر از 5/0 ، 5/0 – 9/4 و ≥ 5 تقسیم و به روش پیرسون بررسی شد. سه گروه تفاوت آماری معنی داری نداشتند (3/0 p=). استنتاج: عدد TSH به تنهایی درسطوح مختلف، معیار مناسبی برای پیشگویی بدخیمی تیروئید نیست.کلید واژگان: ندول تیروئید, TSH, تیروتروپین, آسپیراسیون سوزنی, بدخیمی تیروئیدBackground and purpose: Thyroid nodules are quite common witch are found in clinical or ultrasound examinations. They are detected in 4-8% of clinical examinations and 7-15% are malignant. TSH is one of the growth factors for nodule growth. Controversial reports are published on the effect of TSH on thyroid nodule malignancy. This study aimed at investigating the effect of TSH in predicting malignancy in thyroid nodules.Materials and methodsIn this cross sectional research, 500 patients were studied. Serum TSH level was measured prior to fine needle aspiration (FNA). Data analysis was done applying inferential statistics.ResultsThe patients were 457 (91.4%) females and 43 (8.6%) males and the mean age was 43.43±13.9 years. Among the patients 240 had single nodule and 260 had multiple thyroid nodules (P=0.08). The mean size of nodules in benign and malignant nodules were 26.1±12.2 and 27.3±9.8 mm, respectively (P=0.6). Malignant and benign nodules were observed in 31 (6.2%) and 469 (93.8%) patients. Mean TSH level was 3.3±6.9 and 2.4±2 in patients with benign and malignant nodules, respectively (P= 0.47). To investigate the association between TSH and FNA cytology, TSH levels were divided into <0.5, 4.9-0.5, and ≥5 using person correlation. This study showed no significant difference between the three groups (P= 0.3).ConclusionTSH alone is not a suitable marker for predicting thyroid malignancy.Keywords: thyroid nodules, TSH, thyrotropin, fine needle aspiration, thyroid malignancy
-
سابقه و هدفعفونت ادراری یکی از شایع ترین عوارض دیابت است. باکتریوری بدون علامت یا عفونت مجاری ادرار علامت دار مکرر در افراد دیابتی رایج است. بررسی عوامل باکتریایی این عفونت در این بیماران و مقاومت آنتی بیوتیکی وگونه های مقاوم لازم است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی مقطعی 302 نمونه ادراری از بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه دیابت شهرستان ساری در سال 1394 جمع آوری شد. نمونه ها در محیط Blood agarو McConkey کشت و در دمای 37 درجه سانتی گراد به مدت 24 ساعت انکوبه شد. با انجام تست های بیوشیمیایی باکتری های عامل عفونت تشخیص و تست حساسیت به روش کربی بائر انجام گرفت.یافته هااز 302 نمونه جمع آوری شده از بیماران دیابتی 5/22 درصد از نظر عفونت ادراری مثبت بودند،که این تعداد شامل 4/76 درصد زن و 6/32 درصد مرد بود. بیش ترین باکتری جدا شده از این افراد Streptococcus B group با شیوع 25 درصد بود. براساس تست آنتی بیوگرام مناسبترین آنتی بیوتیک برای درمان در این بیماران کلرامفنیکل (با حساسیت 70 درصد) می باشد و بیشترین مقاومت مربوط به سفوتاکسیم و سفتازیدیم و سیپروفلاکساسین بوده است.
استنتاج: نتایج در این مطالعه نشان می دهد نسل سوم سفالوسپورین ها که به صورت رایج در درمان این عفونت استفاده می شود گزینه مناسبی برای بیماران دیابتی نیست و با در نظر گرفتن شرایط بیمار آنتی بیوتیک کلرامفنیکل برای درمان این نوع بیماران پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: عفونت ادراری, دیابت, مازندرانBackground andPurposeUrinary tract infections (UTI) are one of the most common complications of diabetes. Asymptomatic bacteriuria or frequent symptomatic urinary tract infection are common in diabetic patients. Study of bacterial factors of UTI in these patients and the antibiotic resistance pattern and resistant strains are necessary.Materials And MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 302 urine samples of diabetic patients attending Sari diabetes clinic (in 2015) were used. The specimens were cultured in Blood agar and McConkey and incubated at 37° C for 24 hours. Biochemical tests were done to identify the pathogenic bacteria and antibiotic susceptibility test was carried out by Kirby-Bauer disk diffusion.ResultsAmong the samples, 22.5% were positive for urinary tract infections including 76.4% of the females samples and 32.6% of males samples. The most prevalent bacteria isolated were group B Streptococcus (25%). According to antibiogram testing, the most sensitive antibiotic was chloramphenicol (70%) while cefotaxime, ceftazidime, and ciprofloxacin were found to be highly resistant.ConclusionThe study showed that the third generations of cephalosporins commonly used in treatment of UTI are not appropriate in diabetic patients. So, Chloramphenicol is recommended for treatment of these patients.Keywords: urinary tract infection, diabetes, Mazandaran -
سابقه و هدفتوصیه بر این است که تمامی خانم های باردار، تحت غربالگری دیابت قرار گیرند. در این راستا دو راهبرد پیشنهاد می گردد که هنوز برتری این دو، نسبت به یکدیگر روشن نیست. مطالعه حاضر به بررسی شیوع دیابت بارداری بر اساس روش های تک مرحله ای و دو مرحله ای در خانم های باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی روستاهای شهرستان ساری طی سال های 91 و 93 پرداخته است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی با مراجعه به خانه های بهداشت روستایی، پرونده زنان باردار مربوط به سال های 91 و 93 که به ترتیب غربالگری بر اساس تک مرحله ای (تست 75 گرمی) و دو مرحله ای (تست 50 گرمی و 100 گرمی) صورت می گرفت، طبق نمونه گیری خوشه ایانتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک بیماران و هم چنین نتیجه آزمایشات از پرونده استخراج شد و میزان فراوانی و نسبت شانس با فاصله اطمینان 95 درصد محاسبه گردید.یافته هاتعداد 627 نفر (317 نفر گروه تک مرحله ای، 310 نفر گروه دو مرحله ای) وارد مطالعه شدند. میانگین سنی در روش تک مرحله ای 1/4±6/26 و در روش دو مرحله ای 4±5/26 سال بود (843/0p=). میانگین نمایه توده بدنی، سابقه فامیلی دیابت، سابقه دیابت بارداری و سابقه رایمان نوزاد ماکروزم بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت. شیوع
دیابت بارداری در روش تک مرحله ای 5/38 درصد (CI95%:33.1-44.1) و در گروه دو مرحله ای 2/4 درصد (CI95%:2.3-7.1) برآورد گردید (0001/0>(p. OR=14.3 (CI95%: 7.8-26.0)
استنتاج: شیوع دیابت بارداری بر اساس روش تک مرحله ای نسبت به دو مرحله ای چندین برابر برآورد می شود. لازم فواید مادری و جنینی این روش مورد ارزیابی دقیق تری قرار گیرد.کلید واژگان: دیابت بارداری, غربالگری, تست 75 گرمی, تست 100 گرمی, تک مرحله ای, دو مرحله ایBackground andPurposeAll pregnant women should be screened for diabetes mellitus. In this regard, two strategies are proposed that superiority of these two is still not clear. The aim of this study was to investigate the prevalence of gestational diabetes mellitus (GDM) according to these recommended strategies, (one-step and two-step glucose tolerance tests) in pregnant women attending health centers in rural areas of Sari, Iran during 2012-2014.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, the medical records of pregnant women were randomly selected using cluster sampling. In Sari rural areas, the gestational diabetes mellitus screening had been done by two-step (50-g and 100-g) and one- step (75-g) tests in 2012 and 2014, respectively. Demographic data and the results of the glucose tolerance tests were extracted from the records and the frequency and odds ratios were calculated with a confidence interval of 95%.ResultsTotally, 627 subjects (one-step n= 317 and two-step n=310 patients) were investigated. The mean ages in those screened by one-step and two-step tests were 26.6±4.1 and 26.5±4 years, respectively (P= 0.843). The mean values for BMI, history of pervious gestational diabetes and macrosomal baby delivery and diabetes familial history were not significantly different between the two groups. According to one-step screening, the prevalence of GDM was 38.5% (CI95%:33.1-44.1) while, the two-step test showed a prevalence rate of 4.2% (CI95%:2.3-7.1) (PConclusionPrevalence of gestational diabetes mellitus is estimated to be much higher in one-step compared with that of the two-step screening. But, maternal and fetal benefits of this method should be assessed more accurately.Keywords: gestational diabetes, screening, 75g test, 100g test, one, step, two, step -
سابقه و هدفدرمان شناختی- رفتاری گروهی در سال های اخیر حمایت های تجربی خوبی در زمینه اختلال های هیجانی کسب نموده و تلاش های خوبی نیز در حیطه بیماری های مزمن از جمله بیماری دیابت انجام شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری گروهی بر HbA1C، خودکارآمدی، افسردگی، ادراک بیماری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع II بوده است.مواد و روش هادر مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر از 43 بیمار واجد شرایط، 30 نفر از طریق قرعه کشی انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. از همگی افراد آزمایش HbA1C به عمل آمد و بیماران پرسش نامه های افسردگی بک BDI، خودکارآمدی افراد دیابتی( DMSES)، ادراک بیماری IPQ، کیفیت زندگی دیابتی 39 D- را تکمیل نمودند. گروه مداخله، 10 جلسه 5/1 ساعته، 2 بار در هفته به صورت آموزش شناختی- رفتاری با رویکرد بک دریافت نمود. بلافاصله پس از خاتمه مداخله و یک ماه بعد در مرحله پیگیری مجددا پرسشنامه ها توسط بیماران تکمیل شد و آزمایش HbA1C به عمل آمد.یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 21/7±5/43 سال بود. در ابتدای مطالعه دو گروه از لحاظ میانگین متغیرهای وابسته تحت بررسی همگن بوده اند. آموزش گروهی شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی(049/0 =P) و بالا بردن ادراک بیماری ( 005/0= P) موثر بود. تفاوت معناداری در مورد متغیرهای HbA1C ، خودکارآمدی و کیفیت زندگی پیدا نشد.
استنتاج: مداخله گروهی شناختی- رفتاری با پروتکل به کار گرفته شده در این مطالعه برای کاهش افسردگی و بالا بردن ادراک بیماری در جمعیت مبتلا به دیابت اثربخش بود و می توان از این روش در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به دیابت نوع II بهره برد.کلید واژگان: درمان شناختی- رفتاری گروهی, دیابت نوع II, افسردگی, خودکارآمدی, ادراک بیماری, کیفیت زندگیBackground andPurposeToday, cognitive-behavioral group therapy is empirically supported in treatment of emotional disorders and in some chronic diseases such as diabetes. The aim of the present research was to study the effect of cognitive-behavioral group therapy on glycosylated hemoglobin (HbA1c), self-efficacy, depression, illness perception, and quality of life in patients with type II diabetes.Materials And MethodsIn this clinical trial, 43 patients were found eligible, of whom 30 were selected using simple random sampling and were divided into two groups: experimental and control. HbA1c was measured in all participants and they completed the Beck Depression Inventory (BDI), Self-efficacy in diabetic patients (DMSES), Illness Perception Questionnaire (IPQ), and Diabetes D-39. The experimental group attended 10 training sessions based on cognitive-behavioral therapy (Beck approach), for 1.5 hours, twice a week. The scales were completed again, after the intervention and a month later. The HbA1c was also measured again.ResultsThe mean age of participants was 46.5±7.21 years. At first, both groups were heterogeneous in dependent variables. Cognitive behavioral group therapy decraesed depression (P=0.049) and increased illness perception (P=0.005) in patients with type II diabetes, but HbA1c, self efficacy, and quality of life did not change significantly.ConclusionIn this study, cognitive-behavioral group therapy was found to have positive effects on reducing depression and increasing the illness perception in diabetic patients. Hence, it is suggested along with current treatments in type II diabetes.Keywords: cognitive-behavioral group therapy, diabetes type II, self-efficacy, depression, illness perception, quality of life -
زمینهدیابت ملیتوس یک بیماری مزمن متابولیکی شایع است که اثرات جسمانی متعددی برای بیمار دارد.هدفاین مطالعه با هدف تعیین فراوانی سوزش و خشکی دهان علامتی در بیماران دیابتیک نوع 2 شهر ساری و قائم شهر انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 1455 بیمار مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 با شکایت از سوزش و خشکی دهان مراجعه کننده به درمانگاه دیابت شهر ساری و قائم شهر در سال 1394 بررسی شدند. از هر بیمار در مورد خشکی و سوزش دهان به صورت مزمن سوال پرسیده و در صورت پاسخ مثبت، معاینه دهانی به منظور حصول اطمینان از عدم وجود ضایعات مخاطی و جستجوی نشانه های خشکی دهان انجام شد. سپس پرسش نامه خشکی دهان توسط بیماران مبتلا به آن تکمیل گردید. در نهایت اطلاعات با استفاده از آزمون های تی مستقل و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاشیوع سوزش دهان در 111(%7/6) بیمار دیابتی بدست آمد که در خانم ها به طور معنی داری بیش تر از آقایان بود (0/0001>P). شیوع خشکی دهان در 239 (%16/4) بیمار مشاهده شد که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین زنان و مردان وجود نداشت. سوزش و خشکی دهان با میزان قند خون ناشتا و HbA1c بیماران دیابتی رابطه معناداری داشت (0/0001>P).نتیجه گیریاحتمال خشکی و سوزش دهان در بیماران دیابتی با کنترل متابولیک ضعیف بالاتر می رود که می تواند عوارض جدی تری در ارتباط با سلامت دهان در آنان ایجاد کند.کلید واژگان: دیابت ملیتوس, خشکی دهان, سندرم سوزش دهانBackgroundDiabetes mellitus is a common chronic metabolic disease which have numerous physical effects for patients.ObjectiveThe aim of this study was to determine the prevalence of subjective xerostomia and burning mouth of patients with type 2 diabetes mellitus in cities of Sari and Qaemshahr.MethodsIn this descriptive-analytic study, totally 1455 patients with type 2 diabetes mellitus with complain of xerostomia and/or burning mouth which had referred to diabetes clinic in Sari and Qaemshahr were examined in 2016. For every patient asked about chronic xerostomia and burning mouth and if the answer was positive, the oral examination was done to ensure the absence of mucosal lesions and find signs of xerostomia. Then, xerostomia questionnaire was completed by patients suffering from dry mouth. Finally, the information was statistically analyzed by T test and chi square test.
Findings: Prevalence of burning mouth was found 111 (7.6%) in diabetic patients that in the women were significantly higher than in men (PConclusionPossibility of burning mouth, and xerostomia will increase in the diabetic patients with low metabolic control which can cause more severe side effects related to oral health.Keywords: Diabetes mellitus, Xerostomia, Burning mouth syndrome -
سابقه و هدفپژوهش ها همراهی انواع اختلالات روان شناختی، اشکال در ارتباطات بین فردی و اجتماعی، و کاهش کیفیت زندگی را با بیماری دیابت نشان داده اند. هدف این پژوهش بررسی شیوع اختلالات روان پزشکی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم می باشد.مواد و روش هاگروه نمونه در این پژوهش که از نوع مقطعی در سال 1394 است، 202 نفر از بیماران دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک غدد شهرستان ساری و دارای حداقل یک سال سابقه بیماری بودند. بیماران پس از تکمیل فرم مشخصات جمعیت شناختی، تحت مصاحبه بالینی SCID-I قرار گرفتند و سپس به پرسشنامه GHQ-28 پاسخ دادند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین مدت ابتلا به دیابت 67/9 با انحراف استاندارد 6/6 سال بود. 4/25 درصد افراد دارای اختلال افسردگی اساسی، 34 درصد اختلال وسواسی-جبری و 6/4 درصد اختلال اضطراب منتشر بودند. بر اساس مصاحبه بالینی SCID-I 57/9 درصد افراد دارای حداقل یک اختلال روانپزشکی و بر اساس پرسشنامه GHQ-28، 37 درصد دارای مشکلاتی در سلامت روان بودند.
استنتاج: با توجه به شیوع قابل توجه اختلالات روانی در بیماران دیابتیک نوع دوم، و تاثیر منفی اختلالات روانی بر روند کنترل و درمان بیماری، لازم است مشاوره روان پزشکی به صورت منظم برای آنها در نظر گرفته شود.کلید واژگان: دیابت, اختلالات روان پزشکی, سلامت روانBackground andPurposeEvidence shows many kinds of psychological disorders and problems in interpersonal and social communications associated with diabetes. Such problems reduce the quality of life of people involved. The aim of this study was to investigate the prevalence of psychiatric disorders in patients with type II diabetes.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted in 202 type II diabetic patients with at least one year experience of the disease attending endocrine clinic in Sari, Iran 2015. Data collection was carried out using a demographic questionnaire, the SCID-I and General Health Questionnaire (GHQ-28). Data was analyzed in SPSSV20.ResultsThe mean duration of diabetes was 9.67±6.6 years. Among the patients 25.4% had major depressive disorder, 34% had obsessive-compulsive disorder, and 4.6% were found with generalized anxiety disorder. According to SCID-I, 9.57% had at least one psychiatric disorder and based on GHQ-28, 37% had mental health problems.ConclusionHigh prevalence of mental disorders was found in patients with type II diabetes. These disorders have negative impacts on the control and treatment of diabetes, therefore, psychiatric consultations on a regular basis are necessary to avoid further problems.Keywords: diabetes, psychiatric disorders, mental health -
سندرم گوردون یک سندرم فامیلی اتوزوم غالب با هیپرکالمی، افزایش حجم، هیپرتانسیون، عملکرد طبیعی کلیه و اسیدوز متابولیک است که با توجه به آلدوسترون معمولا نرمال و رنین پایین، سودوهیپوآلدوسترونیسم تیپII نیز نامیده می شود.
در مطالعه حاضر یک خانم 35 ساله باردار معرفی می گردد که با سابقه 2 سال فشارخون بالا، اکلامپسی و مرگ جنین مراجعه کرد. افزایش پتاسیم و اسیدوز متابولیک در آزمایشات مشاهده شد. بیمار پس از بررسی های متعدد، با تشخیص سندرم گوردون تحت درمان با تیازید قرار گرفت. یافته جالب در بیمار، حاملگی موفق و ترم و تولد یک نوزاد دختر سالم پس از تشخیص و درمان با دوز کم تیازید بود.
در هر بیمار با فشار خون و پتاسیم بالا باید به فکر سندرم گوردون بود و در این موارد می توان فشار بالا و هیپرکالمی را با دوز کم تیازید کنترل کرد و حاملگی را بدون عارضه مادری و جنینی پیش برد.کلید واژگان: هیپوآلدوسترونیسم کاذب, فشارخون ثانویه, اسیدوز متابولیک, سندرم گوردونGordon syndrome is a familial autosomal dominant syndrome with hyperkalemia, increased extracellular volume, hypertension, normal kidney function, and metabolic acidosis. It is also called type II Pseudohypoaldosteronism due to usually normal aldosterone and low renin levels. In this report a 35 years old woman is presented with 2-year history of hypertension, eclampsia, and fetal death. Laboratory tests showed hyperkalemia and metabolic acidosis. After evaluation, thiazide was administrated according to Gordon syndrome diagnosis. Interestingly, after reciving low dose of hydrochlorothiazide the patient had a successful full term pregnancy and a healthy baby. In patients with high blood pressure and hyperkalemia and Gordon syndrome can control blood pressure and hyperkalemia well with low dose thiazide and have healthy pregnancy without materno - fetal complication.Keywords: Pseudohypoaldosteronism, secondary hypertension, acidosis, Gordon syndrome -
سابقه و هدفویتامینD یک هورمون استروئیدی است که نقش مهمی در متابولیسم استخوان و عملکرد عصبی- عضلانی دارد. این ویتامین به طور عمده از تابش نورخورشید بر روی پوست و تبدیل 7- دهیدروکلسترول به کوله کلسی فرول تامین می شود. هدف از مطالعه حاضر مقایسه سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D پس از مصرف ویتامین د تزریقی یا خوراکی در افراد با ویتامین د سرمی ناکافی بوده است.مواد و روش هااین مطالعه به روش کوهورت تاریخی با استفاده از اطلاعات موجود 400 بیمار با ویتامین D ناکافی ،که تحت درمان با ویتامین 3D (کوله کلسی فرول) خوراکی هفته ای 50000 واحد به مدت 12 هفته یا تزریق عضلانی به میزان 600000واحد قرار گرفته بودند، انجام شد و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی میزان تغییرویتامین D بین دوگروه و قبل و بعد از دریافت دارو در هر گروه مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هااز 400 بیمار مبتلا به ویتامین D ناکافی، 333 بیمار زن (83 درصد) و 67 بیمار مرد (17 درصد) بودند. 242 بیمار فرم تزریقی و 158 نفر درمان خوراکی دریافت کردند. میانگین سطح 25 هیدروکسی ویتامین D قبل و بعد از دریافت ویتامین D در گروه خوراکی به ترتیب 39/0 ± 16/17 و 48/0± 02/43 نانوگرم در میلی لیتر (010/0< p) و در گروه تزریقی به ترتیب قبل و بعد از دریافت دارو 32/0± 71/17 و 20/1± 72/41 نانوگرم در میلی لیتر بود (001/0< p). سطح 25 هیدروکسی ویتامین D بین دو گروه مصرف تزریقی و خوراکی بعد از مصرف دارو تفاوت معنی داری نداشت (48/0= p).
استنتاج: مصرف ویتامین D با هر دو روش تزریقی و خوراکی منجر به افزایش سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D به میزان کافی و برابر می شود و با توجه به شرایط و خواست بیمار میتوان از هر دو فرم خوراکی یا تزریقی جهت درمان یا پیش گیری استفاده کردکلید واژگان: ویتامین D, (OH) D 25, کوله کلسیفرول, تجویز خوراکی, تزریقیBackground andPurposeVitamin D is a steroid hormone. It plays an important role in bone metabolism and neuromuscular function. It is mainly synthesis from converting 7-dehydrocholesterol to cholecalciferol on skin with exposure to sunlight. This study aimed at comparing the serum levels of 25-hydroxyvitamin D after taking parenteral and oral vitamin D in patients with vitamin D insufficiency.Materials And MethodsThis historical cohort study was done in 400 patients with vitamin D insufficiency attending Rheumatology and Endocrinology clinics in Sari, 2013-2014. The patients were treated either by vitamin D3 (cholecalciferol) orally (control group) or injection (case group).ResultsThe patients were 333 females (83%) and 67 males (16.8%). Two hundred forty four patients received intramuscular (IM) and 158 received oral vitamin D3. The mean serum levels of 25 (OH) D before and after the intervention in oral group were 17.16 ± 0.39 and 43.02 ± 0.48 ng/ml, respectively (PConclusionAdministration of oral or injectable vitamin D led to increase in 25 (OH) D levels, but there were no difference in terms of the effects or compilations. According to the requirements and wishes of the patients either the oral or injectable form could be administered for prevention or treatment.Keywords: Vitamin D, 25 (OH) D, Colecalciferol, Oral Administration, Injections -
سابقه و هدفبیماری ایسکمیک قلبی (IHD)یکی از مهم ترین عوارض دیابت قندی (DM) به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی شیوع IHD و عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در شمال ایران انجام شده است.مواد و روش هادر مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر 1021 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاهی غدد و دیابت شهرستان ساری طی سال های 1391 تا 1392 وارد مطالعه شدند. سن، جنس، سابقه انفارکتوس میوکارد، فشار خون بالا، اختلالات چربی خون، مصرف سیگار و دیگر عوارض شناخته شده دیابت ثبت شدند. همه بیماران به متخصص قلب و عروق ارجاع شدند و تست ورزش و در صورت نیاز پرفیوژن تالیوم اسکن و آنژیوگرافی جهت بیماران بدون سابقه عمل جراحی بای پس عروق کرونر و یا استنت گذاری انجام گردید.یافته ها1021 بیمار دیابتی که 907 نفر (8/ 88 درصد) آن ها خانم بودند وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران و طول مدت ابتلا به دیابت به ترتیب 4/ 54 سال (1/5 5 - 8/ 53: 95% CI) و 8/8 سال (2/ 9-4/ 8: 95% CI) بود. 274 نفر (8/ 26درصد) (148 نفر سابقه قبلی، 126 نفر تازه تشخیص داده شده) از بیماران دیابتی (5/ 29-1/ 24: 95% CI) بیماری ایسکمیک قلبی داشتند که 37 درصد را مردان و 25 درصد را زنان تشکیل می دادند (006/ 0= p). براساس آنالیز رگرسیون لجستیک، سال های ابتلا به دیابت، سن بالا، سابقه فشارخون بالا و کسر تخلیه پایین بطن چپ به عنوان عوامل پیشگویی کننده مستقل ابتلا به بیماری ایسکمیک قلبی مطرح شدند.استنتاجنزدیک به یک سوم بیماران دیابتی از بیماری ایسکمیک قلبی رنج می برند. به علت بی علامت بودن این اختلال در بیماران دیابتی، نیمی از آن ها از این درگیری بی اطلاعند. سال های ابتلا به دیابت، سن بالا، سابقه فشارخون بالا و کسر تخلیه پایین بطن چپ از مهم ترین عوامل خطر هستند.
کلید واژگان: دیابت قندی, بیماری ایسکمیک قلب, بیماری قلبی, عروقیBackground andPurposeIschemic Heart Disease (IHD) is one of the most important complications of diabetes mellitus (DM). This study was designed to investigate the prevalence of IHD and related factors in patients with type II DM in north of Iran.Materials And MethodsA cross sectional study was conducted in 1021 patients with diabetes type II attending endocrine clinics affiliated with Mazandaran University of Medical Sciences, Iran, 2010 to 2012. Age, gender, history of myocardial infarction, hypertension, hyperlipidemia, smoking and other recognized complications of DM were recorded. All patients were referred to cardiologist and the exercise test was used and if needed the thallium perfusion scan and coronary angiography were done for patients without history of myocardial infarction,coronary artery bypass surgery or stent placement.ResultsThere were 1021 patients and 907 were female (88.8%). Mean age and duration of diabetes were 54.4 (95% CI: 53.8- 55.1) and 8.8 (95% CI: 8.4 - 9.2) years, respectively. Almost 87% (95% CI: 85-89) and 53% (95% CI: 50-56) had dyslipidemia and hypertension, respectively. Among the patients, 274 patients (37% males and 25% females, 26.8%; 95% CI: 24.1-29.5) were suffering from IHD (P =0.006). According to regression logistic analysis duration of diabetes, older age, hypertension, and low left ventricular ejection fraction were independent predictor factors for IHD.ConclusionApproximately one-third of diabetic patients are suffering from IHD. This disorder can be asymptomatic in individuals with diabetes, therefore, it may not be diagnosed in almost half of patients. Most important associated factors are older age, duration of diabetes, hypertension and low left ventricular ejection fraction.Keywords: Diabetes mellitus, ischemic heart disease, cardiovascular disease -
سابقه و هدفبا توجه به افزایش شیوع جهانی بیماری دیابت، طی سال های اخیر تحقیقات بسیاری جهت بررسی احتمال اثر ویتامین D برپاتوفیزیولوژی دیابت شیرین انجام شده است اما هم چنان در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. مطالعه حاضربا هدف بررسی تاثیر اصلاح کمبود ویتامینD بر کنترل قندخون در بیماران دیابتی تیپ دو انجام شده است.مواد و روش هادر مطالعه مداخله ای قبل و بعد حاضر 102 نفر ازبیماران دیابتی تیپ دو که سطح ویتامین D زیر 15 ng/m داشتند، به دو گروه کمبود متوسط (بین10 تا ng/mL15) و کمبود شدید (زیر ng/ml 10) تقسیم شدند. برای بیماران دو عدد آمپول 300 هزار واحدی ویتامین D به صورت تزریق عضلانی به فاصله یک هفته تجویز گردید. قبل از تزریق و 12 هفته بعد ازتزریق، سطح ویتامین D، قند خون ناشتا (FBS)، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و نمایه هموستاز انسولین (HOMAIR) اندازه گیری شدند. جهت آنالیز آماری برای مقایسه قبل و بعد از آزمون T-Test paired و جهت مقایسه بین دو گروه از T-Test independent studentاستفاده گردید.یافته هااز 102 بیمار، 48 نفر کمبود متوسط و 54 نفر کمبود شدید ویتامین D داشتند که علی رغم تفاوت در سطوح ویتامین D قبل و بعد ازدرمان (0001/0= p)، تفاوت آماری معنی داری در سطوح HbA1c، FBS و HOMAIR با درمان مشاهده نشد. بعد از تقسیم افراد بر اساس میزان HOMAIR، تنها در گروه حساس به انسولین کاهش معنی دار در HbA1c مشاهده گردید (01/0= p). همچنین در آنالیز افرادی که بعد از درمان حداقل 5/0 درصد کاهش HbA1c سطح داشتند، مشخص شد که این گروه از ابتدا HbA1c بالاتری نسبت به گروه عدم پاسخ (014/0= p) داشتند.استنتاجدرمان کمبود ویتامین ویتامینD با استفاده از ویتامین D عضلانی اثر معنی داری در کاهش سطح گلوکز در بیماران دیابتی نوع دو ندارد. گرچه افراد با سطح بالاتر HbA1c و همچنین افراد حساس به انسولین پاسخ بهتری به درمان نشان می دهند.
کلید واژگان: دیابت شیرین, کمبود ویتامین D, HbA1c, HOMAIRBackground andPurposeIn recent years the prevalence of diabetes mellitus has been increasing worldwide. Many researchers investigated the probable effect of vitamin D on pathophysiology of diabetes mellitus but there are contradictory results. This study was designed to survey the effect of vitamin D improvement on blood glycemic control in patients with type II diabetes.Materials And MethodsIn a controlled clinical trial, 102 patients with type II diabetes were participated whose vitamin D levels were under 15 ng/ml. They were classified into two groups; moderate deficiency (10-15 ng/ml, n=48) and severe deficiency (under 10 ng/ml, n=54). Two intramuscular (IM) injections of vitamin D (300,000 IU) were administered at a one-week interval. We measured vitamin D levels, FBS, HbA1c, and used Homeostasis model assessment of Insulin Resistance (Homa-IR) before the treatment and after 12 weeks. Paired t-test was used to analyze the pre and post intervention results and independent t-test was applied to compare the data between the two groups.ResultsIn both groups there were differences in vitamin D levels before and after the treatment (P=0.0001). But no significant difference was found before and after the intervention in HbA1c, FBS and Homa-IR. According to before intervention Homa-IR, significant dicreasion in HbA1c was observed only in insulin sensitive group (P=0.01). Also Patients with atleast 0.5% decreasion in HbA1c after the treatment had higher first HbA1c than no response group (P= 0.014).ConclusionTreatment of vitamin D deficiency with intermuscular vitamin D dose not significant effect on blood glocuse though patients with higher HbA1c and also insulin sensitive show better respons to treatment.Keywords: Diabetes mellitus_vitamin D deficiency_HbA1c_Homa_IR -
سابقه و هدفیکی از مهم ترین علت های ناتوانی و مرگ و میر در بیماران دیابتی زخم های پای دیابتی است. قرنهاست که از آلوئه ورا (صبر زرد) به دلیل اثرات درمانی شامل بهبود زخم، ضد التهاب استفاده می شود. در این مطالعه از مخلوط گیاه صبر زرد و عسل جهت ارزیابی بهبود زخم پای دیابتی استفاده شده است.مواد و روش هادر مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکورحاضر افراد مورد مطالعه از بیماران دیابتی مبتلا به زخم پای غیرایسکمیک و غیرعفونی مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان امام خمینی (ره)ساری در سال 1388 انتخاب شدند و در دو گروه درمان (24 نفر) و دارونما (15 نفر) قرار داده شدند. برای مقایسه تاثیر از تی تست و تست کای دو استفاده گردید.یافته هادر 39 بیمار (19 زنو 20 مرد) مورد مطالعه میانگین سن، نمایه توده بدنی و مدت زمان ابتلا به دیابت به ترتیب 2/10 ±3/56، 2/4 ± 2/31، 6/6 ±2/16 بود که در دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. اندازه زخم با استفاده از خط کش تعیین گردید که تفاوت معنی داری در دو گروه وجود نداشت (36/0 p=). دبریدمان، شستشو و کاهش فشار برای همه بیماران انجام شد. زخم در 21 (5/95 درصد) مورد از بیماران گروه دارو و 11 (6/ 78 درصد) بیمار در گروه دارونما بهبودی داشت (11/0 p=).استنتاجدر زخم های کوچک، غیر عفونی و غیر ایسکمیک اثر ترکیب ژل مخلوط آلوئه ورا و عسل مشابه دارونما است. دبریدمان، شستشو با نرمال سالین و کاهش فشار در بهبود زخم مشابه دارو موثر است.
کلید واژگان: زخم پای دیابتی, عسل, آلوئه وراBackground andPurposeDiabetic foot ulcers are one of the major causes of morbidity and mortality in diabetic patients. For centuries Aleo vera has been used in treatment of diabetic foot ulcers. In this study, a mixture of honey and Aloe vera was used for diabetic foot ulcer healing.Materials And MethodsIn a double-blind clinical trial, patients with nonischemic, noninfected diabetic foot ulcers (attending Imam Khomeini Hospital Diabetes Center, Sari, Iran) were divided into two groups, a treatment group (n= 24) and a placebo group (n=15). To compare the effect of the mixture t-test and qui square were applied.ResultsA total of 39 patients (19 males and 20 females) with diabetic foot ulcers were enrolled. Mean age of the patients, mean body mass index, and mean duration of diabetes were 56.3 ±10.2, 31.2 ± 4.2, 16.2 ± 6.6, respectively which were not significantly different between the two groups. Wound size was determined using a ruler that showed no significant difference between the two groups (P=0.36). Debridement, offloading and washing were done for all participants. Combined gel of Aleo vera and honey was used for treatment group. Wound healing was seen in 21 (95.5%) patients in treatment group and in 11 (78.6%) patients in placebo group.ConclusionIn small, non-infected, non-ischemic ulcers the effect of honey and Aloe vera gel was the same as that of the placebo. Offloading, debridement and washing with normal saline have similar effect to the mixture in healing diabetic foot ulcers.Keywords: Diabetic foot, Aloe vera, honey -
سابقه و هدفعفونت ادراری یکی از شایع ترین و مهم ترین مشکلات بالینی دربیماران مبتلا به دیابت ملیتوس می باشد و در صورتی که بدون علامت باشد، زمینه ساز عفونت ادراری علامت دار و سپسیس است. شیوع و فاکتورهای خطر برای باکتریوری بدون علامت مورد بحث است. این مطالعه با هدف بررسی شیوع عفونت ادراری بدون علامت در بیماران دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر ساری انجام گردید.مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه cross sectional بوده است که در آن 349 بیمار دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری در طی سال 88 که فاقد علایم کلینیکی عفونت ادراری بوده اند، به صورت تصادفی انتخاب شدند وتحت آزمایش کامل ادرار و کشت ادرار قرار گرفتند و پرسشنامه ای شامل ویژگی های دموگرافیک، مدت زمان ابتلا به دیابت، مقدار قند خون ناشتا و دو ساعت بعد از غذا، تعداد WBC و مقدار باکتری در ادرار برای هرکدام از نمونه هاپر گردیدیافته هاجمعیت مورد مطالعه شامل 349 بیمار دیابتی فاقد علایم کلینیکی عفونت ادراری بود. شیوع عفونت ادراری بدون علامت 9/16درصد(59 نفر) بود.از کل بیماران بررسی شده 92 مورد مرد (36/26 درصد) و 257 مورد زن (63/73 درصد) بودند. شیوع عفونت ادراری بدون علامت در مردان 04/13درصد و در زنان 28/18درصد گزارش شد.استنتاجبا توجه به نتایج به دست آمده در افرادی که مدت بیش تری مبتلا به بیماری دیابت بودند و قند خون آن ها به خوبی کنترل نمی شده است و هم چنین در افرادی که WBC و مقادیر باکتری ادرار بالاتری داشتند، شیوع عفونت ادراری بدون علامت بیش تر می باشد.
کلید واژگان: عفونت ادراری بدون علامت, دیابت ملیتوس, شیوعBackground andPurposeUrinary tract infection (UTI) is one of the most common and the most important clinical problems in patients with diabetes mellitus. In asymptomatic form it could cause symptomatic UTI and sepsis. There is controversy over the prevalence and risk factors of asymptomatic UTI. This study was conducted to determine the prevalence of asymptomatic UTI in diabetic patients attending Imam Khomeini Hospital in Sari.Materials And MethodsThis cross sectional study included 349 diabetic patients referring Diabetes Clinic in Imam Khomeini Hospital without symptoms of UTI. Urine analysis and urine culture were performed and data was collected including demographic characteristics, duration of disease, FBS, 2hrpp, and number of WBC bacteria in urine.ResultsThe patients were 92 male (26.36%) and 257 (73.63%) female and asymptomatic UTI was observed in 16.9% (n= 59 patients). Its prevalence was 13.04% in male and 18.28% in female.ConclusionAccording to the results prevalence of asymptomatic UTI was high in patients with long duration of disease, poor control of diabetes, high number of WBC and bacteria in urine.Keywords: Asymptomatic urinary tract infection, diabetes mellitus, prevalence -
زمینه و هدفیکی از شایع ترین مشکلات بالینی در میان افراد، بیماری های ندول تیروئید است که با وجود یک یا چند ندول در داخل تیروئید مشخص می شوند و معمولا خوش خیم هستند. می توان گفت کانسر تیروئید شایع ترین کانسر غدد درون ریز در جهان است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل موثر ابتلا به کانسر، در بیماران مبتلا به ندول های تیروئیدی استان مازندران بود که با استفاده از روش های پارامتریک تحلیل بقا انجام شد.روش بررسیمطالعه مورد نظر از نوع کوهورت تاریخی است. تعداد 26730 پرونده ی بیماران مبتلا به ندول تیروئیدی که از تیرماه1382 تا اسفندماه 1387 به مرکز درمانی مراجعه کردند، مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات تا پایان اسفند ماه 1392 ثبت شده است. برازش مدل های پارامتریک لگ نرمال و لگ لجستیک با در نظر گرفتن پارامتر شکنندگی و بدون آن، انجام و هم چنین معیار مقایسه مدل ها، معیار آکائیک بوده است. کلیه ی محاسبه ها با نرم افزارهای SPSS و Stata صورت پذیرفته و سطح معنی داری در مطالعه 05/0 p<در نظر گرفته شده است.یافته هامیانگین مدت زمان تبدیل ندول های تیروئیدی به کانسر در بیماران به ترتیب32/29 ماه به دست آمده است. با استفاده از روش کاپلان مایر، میزان بقای یک ساله، پنج ساله و ده ساله زمان تبدیل ندول به کانسر به ترتیب برابر با6/94، 6/88 و 1/83 درصد محاسبه شده است. با توجه به آزمون لگاریتم رتبه ای متغیرهای سن(03/0=p)، کم کار بودن تیروئید(01/0=p)، دوطرفه بودن ندول(001/0p<)، داشتن گواتر مولتی ندولر(001/0p<)، هورمون TSH (001/0p<)، هورمون T4 (005/0=p)، کلسترول (03/0=p)، کراتئین (001/0=p) معنی دار به دست آمده اند. بر اساس معیار آکائیک، مدل لگ نرمال با در نظر گرفتن پارامتر شکنندگی بهترین برازش به داده ها را دارد.
نتیجه گیریبر اساس برازش مدل لگ نرمال با شکنندگی، می توان گفت: بیماران ندول تیروئیدی که هورمون TSH آن ها غیرنرمال بوده است، 55/6 برابر بیمارانی که هورمون TSH آنان نرمال بوده است، خطر ابتلا به کانسر تیروئید را دارند. هم چنین بر اساس این مدل، بیمارانی که دارای تپش قلب بودند، 52/5 برابر بیمارانی که تپش قلب نداشتند، خطر ابتلا به این کانسر را دارا هستند.
کلید واژگان: تحلیل بقا, شکنندگی, لگ نرمال, ندول تیروئیدیArmaghane-danesh, Volume:20 Issue: 3, 2015, PP 230 -242Background and AimOne of the most common clinical problems among individuals is thyroid nodule diseases which are characterized by one or more nodules in the thyroid and are usually benign. It can be said that thyroid cancer is the most common endocrine cancer worldwide. This study aimed to determine the risk factors for cancer in patients with thyroid nodule in Mazandaran province،Iran، using parametric survival analysis.MethodsIn the present historical cohort study، 26،730 patients with thyroid nodules who were referred to health care centers from July 2002 to March 2008 were identified. Parametric log-normal and log-logistic models were compared with and without taking frailty into account. The criterion for comparing models was Akaike''s criterion. All calculations were performed with the SPSS software and the significance level was considered 0. 05.ResultsThe mean time of the conversion of thyroid nodules to cancer in patients was found to be 29. 32 months. Using Kaplan-Meier method، survival rates of one year، five years and ten years of nodule conversion to cancer was calculated 94. 6، 88. 6 and respectively. According to the log rank test age (p=0. 03)، hypothyroidism (p=0. 01)، bilateral nodules (p <0. 001)، a multi-nodular goiter (p <0. 001)، TSH hormone (p <0. 001)، T4 hormones (p = 0. 005)، cholesterol (p = 0. 03)، creatinin levels (p = 0. 001) a significant relationship was seen. Based on the Akaike''s criterion، the lognormal model which takes frailty into account best fits to the data.ConclusionBased on the log-normal model with frailty، It can be concluded that the thyroid nodule patients with abnormal TSH hormone are 6. 55 times more likely to develop risk of thyroid cancer than patients who had normal TSH hormone overall. This model also indicated that patients who had heart palpitations are 5. 52 times more likely to develop risk of cancer than patients who did not have heart palpitations.Keywords: survival analysis, frailty, log normal, thyroid nodules -
رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یکی از درمان های شناختی رفتاری مبتنی بر مهارت آموزی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر DBT بر کاهش اضطراب حالت وضعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع II اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع II مراجعه کننده به یک کلینیک خصوصی در شهر ساری بودند که از بین آن ها 20 نفر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. شرکت کنندگان در طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش مهارت آموزی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی با تکیه بر مولفه های ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی و کارآمدی بین فردی، طی دوازده جلسه دو ساعته و در طول شش هفته بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد. برای بررسی اضطراب در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از حذف اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایشی و کنترل در اضطراب حالت و صفت تفاوت آماری معناداری وجود دارد. مبتنی بر یافته های پژوهش می توان بیان داشت که مداخله DBT بر کاهش اضطراب حالت و صفت بیماران دارای دیابت نوع II تاثیرگذار است.
کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, اضطراب حالت, صفت, دیابتDialectical Behavior Therapy (DBT) is one of the cognitivebehavioral therapeutic methods based on skill training, which have drawn so much attention in recent years. This study aimed to determine the effectiveness of an intervention based on DBT in reducing trait and state anxiety level of patients with type II diabetes. The population study was all the patients with type II diabetes who attended private clinic in Sari among them 20 were permitted. An experimental pretest-posttest design control group was used. Participants of the experimental group received 12 therapeutic sections in 6 weeks. Each section lasted 2 hours where skills based on DBT were taught based on therapeutic manual (mindfulness, emotion regulation, tolerance and interpersonal efficacy). Spielberger State-Trait Anxiety Inventory (STAI-Y) was used to measure anxiety in pretest and posttest. Data were analyzed using analysis of covariance. Results showed that modifying the preset effect, there was a a statistically significant difference between two groups in the posttest Consequently, the intervention based on DBT is effective in the reduction of statetrait anxiety in patients with type II diabetes.Keywords: Dialectical behavior therapy, Trait, state anxiety, Diabetes -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 13 (1392)، صص 1679 -1695مقدمهدیابت به عنوان عامل خطر بیماری های مزمنی مانند قلبی عروقی با مرگ و میر بالا، مطرح است. شیوع دیابت در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران رو به افزایش است.در این مطالعه رابطه الگوهای غذایی غالب بادیابت نوع 2 بررسی شد.روش هادر این مطالعه مورد شاهدی 332 فرد (110 مورد با دیابت تازه تشخیص داده شده و 222 شاهد) به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامه بسامد خوراک نیمه کمی معتبر ارزیابی گردید. شاخص های تن سنجی و فشار خون طبق دستورالعمل های استاندارد، اندازه گیری و نمایه توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن محاسبه گردید. نمونه خون سیاهرگی، جهت اندازه گیری متغیرهای متابولیکی جمع آوری گردید. جهت شناسایی الگوهای غذایی از روش تحلیل عاملی استفاده شد. رابطه الگوهای غذایی غالب با دیابت با روش رگرسیون لجستیک بررسی شد.یافته هاسه الگوی غذایی غالب در افراد مورد مطالعه شناسایی شد: الگوی غذایی سالم (غنی از سبزی ها، روغن های گیاهی، ماهی، میوه ها و مغزها)، الگوی غذایی مختلط (مصرف بالای نمک، گوشت امعا و احشا، میوه های خشک، مرغ، چای، لبنیات کم چرب و برخی سبزی) و الگوی غذایی سنتی (مصرف بالای سیر، دوغ، لبنیات پر چرب، میوه های خشک، گوشت قرمز، غلات و چربی حیوانی). پس از تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر، افرادی که در بالاترین چارک الگوی غذایی مختلط و سنتی قرار داشتند به ترتیب از 117% (نسبت شانس 17/2 و فاصله اطمینان 95%: 0/1 تا 50/4) و 113% (نسبت شانس 13/2 و فاصله اطمینان 95%: 03/1 تا 41/4) شانس بیشتری برای ابتلا به دیابت نسبت به افراد پایین ترین چارک برخوردار بودند، در حالی که چه در مدل خام و چه پس از تعدیل برای متغیرهای مخدوشگر ارتباط معنی داری بین تبعیت از الگوی غذایی سالم با دیابت مشاهده نشد.نتیجه گیریالگوهای غذایی مختلط و سنتی شانس ابتلا به دیابت را در افراد مورد مطالعه افزایش داد.
کلید واژگان: الگوهای غذایی, دیابت نوع 2, تحلیل عاملیBackgroundDiabetes is a major risk factor of chronic diseases such as cardiovascular disease with high mortality. Prevalence of diabetes type 2 is increasing in Middle Eastand Iran. In the current study, relationship between major food patterns and diabetes type 2 were assessed.MethodsIn this case control study, 332 subjects (110 newly diagnosed cases and 222 controls); 43-77 years of age were selected with simple sampling method. A valid semi- quantitative food frequency questionnaire was used to collect dietary intakes of subjects. Anthropometric characteristics and blood pressure were measured with standard instructions and body mass index (BMI) and waist to hip ratio (W/H) were calculated. Blood sample was gathered in order to metabolic variables assessment. Factor analysis was used to identify major food patterns. Relationship between major food patterns and diabetes type 2 was assessed by logistic regression analysis.FindingsThree major food patterns were identified in our study subjects: the healthy food pattern (rich in vegetables, vegetable oils, fish, fruits and nuts), the mixed food pattern (high consumption of salt, organ meats, dried fruits, poultry, tea, low- fat dairy products and other vegetables) and the traditional food pattern (high consumption of garlic, dough, high- fat dairy products, dried fruits, red meats, grains and animal fat). After controlling for confounding variables, subjects in the highest quartile of mixed and traditional food patterns had 117% (odds ratio: 2.17 and 95% CI: 1.0-4.50) and 113% (odds ratio: 2.13 and 95% CI: 1.03-4.41) higher odds of diabetes type 2, respectively, compared to those in the lowest quartile. Even before and after controlling for confounders, no overall significant relationship was observed between healthy food pattern and diabetes type 2.Conclusionthis study suggests that mixed and traditional food patterns are associated with an increased odd for type 2 diabetes.Keywords: Food patterns, diabetes type 2, factor analysis -
سابقه و هدفدیابت شیرین که ناشی از اختلال در ترشح انسولین می باشد، سبب عوارض کوتاه مدت و دراز مدت زیادی می شود. نفروپاتی دیابتی و نارسایی کلیوی از جمله این عوارض می باشد. میکروآلبومینوری به عنوان یک نشانگر اختلال عملکرد کلیه در پیش بینی سیر بیماری و تعیین نوع درمان دارای اهمیت زیادی می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی میکروآلبومینوری و نفروپاتی دیابتی و عوامل خطر مرتبط با آن، در بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مراکز فوق تخصصی غدد شهرستان ساری بود.مواد و روش هادر این مطالعه از داده های پرونده 914 بیمار دچار دیابت نوع دو که طی سال های 82 تا 88 به درمانگاه های فوق تخصصی غدد مراجعه کردند، استفاده شد. نمونه ادرار صبح گاهی برای تعیین میزان دفع آلبومین، قند خون ناشتا، 4 بعد از ظهر و قند 2 ساعت بعد از غذا و HbA1c در تمامی بیماران اندازه گیری شد.یافته هااز 914 نفر، 879 نفر وارد مطالعه شدند که شیوع میکروآلبومینوری در آن ها 45 درصد بود. بین متغیرهای شاخص توده بدنی (02/0= p) و مصرف متفورمین (033/0= p). با میکرو آلومینوری ارتباط آماری معنی داری وجود داشت به طوری که اندکس توده بدن، در گروه میکروآلومینوری بالاتر و مصرف متفورمین، درگروه میکروآلبومینوری کم تر بود.استنتاجمیکروآلبومینوری یک مشکل اساسی در بیماران ما می باشد و با توجه به یافته های مطالعه، توجه به کاهش وزن در این بیماران ضروری می باشد.
کلید واژگان: دیابت نوع دو, میکروآلبومینوری, عوامل خطرBackground andPurposeDiabetes mellitus due to impaired insulin secretion, leads to short term and long term complications. Some of these complications are diabetic nephropathy and renal failure. The prevalence of diabetic nephropathy is 20-30% in Iran and 20% of type II diabetes and 75% of type I diabetes are affected in 20 years. Microalbuminuria has utmost importance as a marker of renal dysfunction in predicting the course and treatment of disease. The aim of this study was to evaluate microalbuminuria and diabetic nephropathy and their related risk factors in type II diabetic patients referred to endocrine clinics in Sari.Materials And MethodsIn this study, 914 patients with type II diabetes mellitus who referred to endocrine clinics in Sari from 2003 to 2009 were investigated on the 24-hour urine samples, fasting blood glucose, glucose 2 hours after a meal, glucose 4 pm and HbA1c. Data were entered into SPSS17 statistical software and statistical analysis was performed. Data were extracted from patient records.ResultsThe prevalence of microalbuminuria was 45% in this study. There was a significant correlation statistically between microalbuminuria and variables; body mass index (P= 0.02), systolic blood pressure (P= 0.05), total cholesterol (P= 0.05), metformin (P= 0.033). Thus, the body mass index, systolic blood pressure and total cholesterol were higher in patients with microalbuminria. And the consumption of Metformin was lower in them.ConclusionMicroalbuminuria is a major problem in our patients and according to study findings, attention to control of blood pressure, reducing of serum cholesterol and weight in these patients is essential.Keywords: Diabetes type II, Microalbuminuria, risk factors -
سابقه و هدف
شیوع بالای عوارض تیروئیدکتومی توتال و ساب توتال در مطالعات قبلی، منجر به پرهیز برخی متخصصین داخلی و بیماران از جراحی تیروئید شده است. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع عوارض تیروئیدکتومی توتال و ساب توتال طی دهه ی اخیر در شهر ساری بود.
مواد و روش هادر این مطالعه ی توصیفی- مقطعی، بیمارانی که طی سال های 90-1380 تحت عمل جراحی تیروئیدکتومی توتال و ساب توتال در دو بیمارستان آموزشی و غیر آموزشی قرار گرفته بودند، مورد بررسی واقع شدند. پرسش نامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک، تشخیص و پاتولوژی بیماری، نوع عمل جراحی، مقدار کلسیم سرم، آسیب عصب حنجره ای راجعه و هماتوم محل عمل تکمیل گردید. فراوانی عوارض و همچنین نسبت شانس با ضریب اطمینان 95 درصد گزارش گردید.
یافته هااز 382 بیمار (316 زن و 66 مرد)، 86 مورد (5/22 درصد) تحت تیروئیدکتومی توتال و 296 مورد (5/77 درصد) تحت تیروئیدکتومی ساب توتال قرار گرفته بودند. پاتولوژی نهایی در 1/25 درصد افراد، بدخیم بود. شیوع هیپوکلسمی 3/40 درصد گزارش شد که 2/4 درصد موارد، پایدار بود. آسیب عصب حنجره ای راجعه، در 8/0 درصد موارد (6/0 درصد موقت و 2/0 درصد دایمی) و هماتوم محل عمل در 2 مورد رخ داد. توتال تیروئیدکتومی نسبت به ساب توتال با عوارض بالاتری همراه بود (0001/0 = P).
استنتاجنتایج این تحقیق نشان می دهد که عوارض ناشی از تیروئیدکتومی توتال و ساب توتال، به صورت قابل توجهی نسبت به قبل کاهش یافته است که می تواند ناشی از تکنیک های بهتر جراحی و افزایش تبحر پزشکان طی سال های اخیر باشد.
کلید واژگان: تیروئیدکتومی توتال, تیروئیدکتومی ساب توتال, هیپوکلسمی, عصب حنجره ای راجعه, عوارضIntroductionPrevious studies have reported a relatively high incidence of total and subtotal thyroidectomy complications in Iran. Fear of this complication has led some internists and patients to avoid thyroid surgery. The aim of study was to determine the recent decade frequency of total and subtotal thyroidectomy complications in Sari, Iran.
Material and MethodsIn this cross-sectional study, the patients underwent total or subtotal thyroidectomy during 2001-2011 at two referral hospitals in sari (Imam Khomeini as academic and Shafa as private hospital) were enrolled. The questionnaire included demographic information, diagnosis and pathology of the disease, type of thyroid surgery, serum calcium level after the surgery, recurrent laryngeal nerve injury, and hematoma data. Frequencies, Odds ratio and their 95%CI were reported.
ResultsAmong the 382 subjects (66 men and 316 women), 86 cases (22.5%) underwent total and 296 cases (77.5%) underwent subtotal thyroidectomy. The final pathology was malignant in 25.1%. Hypocalcaemia occurred in 40.3% of patients (CI95%: 35.5-45.3) that 4.2% (CI95%: 2.3-6.6) were permanent. Recurrent laryngeal nerve injury was reported in 0.8% (CI95%: 0.3-2.3) [0.3% permanent (CI95%: 0.05-1.5)] and two cases (0.5%) complicated by cervical hematoma (CI95%: 0.1-1.9). Total thyroidectomy was associated with more complications than subtotal. [OR: 6.4 (CI95%: 2.6-16.1), P = 0.0001].
ConclusionThe findings of this study show that total and subtotal thyroidectomy complications has significantly decreased that can be due to improved surgical techniques and increased proficiency of surgeons.
Keywords: Total thyroidectomy, subtotal thyroidectomy, hypocalcaemia, recurrent laryngeal nerve, hematoma, complication -
انسولین نقش اساسی در کنترل قندخون در تمام بیماران دیابتی بازی می کند و با افزایش شیوع روز افزون دیابت، مصرف انسولین نیز روبه افزایش است. انواع انسولین موجود در بازار شامل انسولین های سریع الاثر، کوتاه اثر، متوسط الاثر، طولانی اثر و مخلوط می باشد. عوارض ناشی از انسولین می تواند منجر به عدم کنترل مناسب قند خون و گاهی قطع مصرف توسط بیمار گردد.از طرفی عوارض ناشی از انسولین گاهی می تواند بسیار جدی و حتی تهدید کننده حیات باشد. لذا شناخت و راه های برخورد با این عوارض از اهمیت بالایی برخوردار است. افت قند خون، افزایش وزن، لیپودیستروفی (آتروفی و هیپرتروفی)، ادم، افت فشارخون وضعیتی، آلرژی نسبت به انسولین و مقاومت به انسولین اگزوژن از موارد عوارض انسولین به شمار می روند. با استفاده از انسولین های مناسب تر و تکنیک های تزریق صحیح و سایر اقدامات می توان از بسیاری از این عوارض پیشگیری نمود.
کلید واژگان: انسولین, دیابت, کاهش قند خون, لیپودیستروفی, آلرژی به انسولینInsulin has an important and vital role in control of blood glucose for all diabetic patients. With increasing the prevalence of diabetes mellitus، insulin consumption will be increased too. Different types of insulin are available، i. e short، rapid، intermediate and long acting insulin and also mixed insulins. The side effects of insulin may lead to the lack of a desirable control of blood sugar or discontinuing insulin injection by the patients. On the other hand sometimes the side effects of insulin can be serious and fatal. Therefore، information about these complications and how to deal with them are very important. Hypoglycemia، weight gain، antibody-mediated insulin resistance، lipodystrophy (atrophy or hypertrophy)، edema، postural hypotension and Allergic reactions to insulin are major side effects of insulin therapy.
Keywords: Insulin, Diabetes mellitus, Hypoglycemia, Lipodystrophy, Allergy to Insulin -
سابقه و هدفشیوع بدخیمی در گره تیروئید بین 10-1 درصد گزارش شده است و مطالعات همه گیرشناسی حاکی از آن است که شیوع سرطان تیروئید طی 20 سال اخیر رو به افزایش است. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج آسپیراسیون سوزنی ظریف ندول های تیروئید در بیماران مراجعه کننده به مرکز آموزشی– درمانی امام خمینی (ره) شهر ساری در بین سال های 89- 82 بود.مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه cross sectional و رتروسپکتیو است که پرونده بیمارانی که جهت نمونه برداری ندول تیروئید بین سال های 89-82 به بیمارستان امام خمینی مراجعه داشتند مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی انواع سیتولوژی محاسبه شد و با استفاده از نتایج پاتولوژی، حساسیت واختصاصیت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی آسپیراسیون سوزنی ظریف در پیشگویی بدخیمی تیروئید ارزیابی گردید.یافته هاجمعیت مورد مطالعه شامل 2002 بیمار با ندول تیروئید بود که 210 مورد مرد (5/10 درصد) و 1792 مورد زن (5/89 درصد) بودند. نتایج سیتولوژی 1598 مورد (8/79 درصد) خوش خیم، 205 مورد ناکافی (2/10 درصد)، 53 مورد مشکوک (6/2 درصد) و 146 مورد (3/7 درصد) بدخیم گزارش شد. از کل بیماران بررسی شده در 217 مورد نمونه تیروئیدکتومی آن ها جهت بررسی هیستوپاتولوژی در دسترس بود که از این تعداد، 153 مورد (5/70 درصد) خوش خیم و 64 مورد (5/29 درصد) بدخیم گزارش گردید. میزان حساسیت نمونه برداری سوزنی ظریف در یافتن گره های بدخیم تیروئید 2/81 درصد و میزان ویژگی یا اختصاصی بودن آن 1/75 درصد محاسبه شد. ارزش اخباری مثبت 4/63 درصد و ارزش اخباری منفی 5/93 درصد به دست آمد.استنتاجبا توجه به نتایج به دست آمده، نمونه برداری تیروئید همچنان به عنوان روش مناسبی جهت پیش بینی بدخیمی تیروئید است و در بیماران ما شیوع بدخیمی تیروئید در طی سال های 89- 82 افزایش نیافته است.
کلید واژگان: ندول تیروئیدی, نمونه برداری سوزنی تیروئید, بدخیمی تیروئیدBackground andPurposeThe prevalence of malignancy in thyroid nodules have been reported 1-10%. Epidemiological studies suggest that thyroid cancer incidence is rising over the last 20 years. The aim of this study was to evaluate the results of fine needle aspiration of thyroid nodules in patients referred to Imam Khomeini hospital in recent decades (2003-2011) in Sari.Materials And MethodsThis is a cross sectional, retrospective study. The results of cytology were recorded and compared with pathology results. The sensitivity, specificity, positive and negative predictive value of fine needle aspiration for prediction of malignancy were assessed.ResultsThe study population included 2002 patients with thyroid nodules, 210 cases were male (10.5%) and 1792 women (89.5%). Cytology results in 1598 cases (79.8%) were benign, 205(10.2 %) unsatisfactory, 53(2.6 %) suspicious and 146 (7.3 %) malignant. 217 reports of pathology results of patients with thyroidectomy were available, 153(70.5%) specimens were benign and 64 (29.5%) malignant. The sensitivity of fine needle biopsy was 81.2% and specificity, 75.1%. positive predictive value(PPV) and negative predictive value(NPV) were 63.4% and 93.5 percent respectively.ConclusionAccording to the results of this study, thyroid fine needle aspiration is still a good way to predict thyroid malignancy and the incidence of thyroid malignancy in our patients has not increased in recent decades.Keywords: Thyroid nodules, thyroid malignancy, FNA, fine needle aspiration -
سابقه و هدفعلی رغم این که کم کاری مادرزادی تیروئید، از علل قابل پیشگیری عقب ماندگی ذهنی است، کمتر از 10 درصد نوزادان مبتلا بر اساس علائم بالینی در ماه اول تشخیص داده می شوند و چنانچه تشخیص بر مبنای برنامه های غربالگری صورت نگیرد، تشخیص دیررس بوده و عوارض جبران ناپذیر مغزی- شنوایی ایجاد خواهد شد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین شیوع کم کاری مادرزادی تیروئید در استان مازندران بود.مواد و روش هامطالعه یک بررسی توصیفی(غربالگری)بود. از نوزادان متولد شده از دی ماه 86 تا دی ماه 87 در استان مازندران نمونه خون پاشنه پا بر روی کاغذ فیلتر مخصوص تهیه شد. مقادیر TSH با روش ËLÏSÂ اندازه گیری شد و mlu/L 53 TSH به عنوان ملاک فراخوان در نظرگرفته شد. تشخیص هایپوتیروئیدی نوزادان بر اساس 10
T4 صورت گرفت. درمان بر اساس نتایج حاصل از آزمایشات دوم انجام گرفت، به جز در مواردی که TSH اولیه بیشتر یا مساوی 20 بود که از همان ابتدا درمان آغاز شده و در صورتی که نتایج آزمایش دوم نرمال گزارش گردید، درمان قطع شده و مورد به عنوان هایپوتیروئیدی گذرا تلقی شد. یافته هااز 45218 نوزاد بررسی شده 49 درصد دختر و 51 درصد پسر بودند، 2109 نوزاد (6/4 درصد) فراخوان شدند که از این تعداد، 1885 نوزاد دارای TSH بین mlu/L 5 تا mlu/L 10 و 185 نوزاد دارای TSH بین mlu/L 10 تا mlu/L20 و 39 نوزاد دارای mlu/L203 TSH بودند. در 73 نوزاد هایپوتیروئیدی تشخیص داده شد. بدین ترتیب شیوع هایپوتیروئیدی نوزادی 6/1 در 1000 تولد زنده در استان مازندران به دست آمد. همچنین شیوع هایپوتیروئیدی گذرای نوزادی 1 در 2500 تولد زنده بود.استنتاجبا توجه به شیوع بالای کم کاری تیروئید در استان مازندران، ادامه برنامه غربالگری ضروری است.
کلید واژگان: هیپوتیروئیدی مادرزادی, غربالگری نوزادان, T4, TSHBackground andPurposeÂlthough congenital hypothyroidism is a preventable cause of mental disabilities, less than 10% of newborns are diagnosed based on clinical symptoms in the first month. Ând if the diagnosis is not made based on screening programs, it would be delayed and irreparable cerebral and auditory complications will result. The purpose of this study was to determine the prevalence of congenital hypothyroidism in the Mazandaran province.Materials And MethodsThe study is a descriptive (screening) survey. From infants born from January 2007 to January 2008 in Mazandaran province heel blood samples on filter paper were obtained. TSH values were measured by ËLÏSÂ method and TSH> 5 mlu/L was considered as the recall criterion. Diagnosis of neonatal hypothyroidism was made based on TSH>10 and T4<6.5. Treatment was performed based on the results of second tests. Ëxcept in cases where the initial TSH was greater or equal to 20 -where the treatment was started from the beginning- if the second test results were reported normal, treatment was discontinued and the case was considered as a transient hypothyroidism.ResultsÔut of 45218 infants studied, 49% were female and 51% were male. 4.6% of newborns (2109) were recalled, among whom 1885 had 5< TSH< 10 mlu/L and 185 had 10< TSH< 20 mlu/L and 39 had TSH ³ 20.73 infants were diagnosed with hypothyroidism. Thus, the prevalence of neonatal hypothyroidism was 1.6/1000 in live births in Mazandaran province. Âlso prevalence of transient neonatal hypothyroidism was 1 in every 2500 live births.Çonclusion: Given the high prevalence of hypothyroidism in the province, more screening program is essential. -
سابقه و هدف
با توجه به شیوع بالای دیابت و هیپوتیروئیدی در جامعه و اختلالات ناشی از همراهی این دو بیماری، این مطالعه با هدف بررسی همراهی بین دیابت نوع دو با هیپوتیروئیدی طراحی گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه که به صورت مورد- شاهدی انجام شد 103 بیمار دیابتی نوع دو و 103 فرد سالم تحت بررسی قرارگرفتند. هر دوگروه از نظر سن و جنس و سابقه مثبت بیماری تیروئید در خانواده با هم همانندسازی شدند. سطح سرمی هورمون های تیروئیدی، Ânti-thyroid peroxidase antibody (Ânti-TPÔ)<!–[if! supportNestedAnchors]–><!–[endif]–>، FBS، تری گلیسرید، کلسترول، HDL و LDL در تمامی افراد مورد مطالعه تحت سنجش قرار گرفت. داده ها پس از ثبت با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و T-test و X2 مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته هااز 103 فرد مورد مطالعه در هر دو گروه مورد و شاهد 14 نفر مرد (5/13 درصد) و89 نفر زن (5/86 درصد) بودند. شیوع هیپوتیروئیدی در گروه دیابتی 5/17 درصد و در گروه شاهد 2/26 درصد بدست آمد که اختلاف معنی دار نداشت (05/0p>). نوع هیپوتیروئیدی در 28 درصد موارد جمعیت دیابتی و 55 درصد افراد گروه کنترل از نوع اتوایمیون بود (05/0p<).
استنتاجنتایج این مطالعه نشان داد که شیوع هیپوتیروئیدی در افراد دیابتی مانند شیوع آن در جمعیت عمومی بالاست. با توجه به اثرات دو بیماری بر روی یکدیگر، توصیه می شود تمام بیماران دیابتی از نظر اختلالات تیروئید تحت ارزیابی و درمان مناسب قرار گیرند.
کلید واژگان: هیپوتیروئیدیسم, دیابت قندی نوع دو, هیپوتیروئیدی اتوایمیونBackground and
PurposeBased on the high prevalence of diabetes mellitus and hypothyroidism and different disorders from their coincidence, the present study was designed to determine the correlation between type 2 diabetes mellitus and hypothyroidism.
Materials And MethodsÏn this case-control study, 103 type 2 diabetic patients were compared with 103 healthy subjects. Âge, gender and family history of thyroid disease were matched between the two groups. For all patients, anti-thyroid peroxidase antibody (Ânti-TPÔ), FBS, Triglyceride, Çholesterol, HDL and LDL were measured. Descriptive analysis, T-test and X2 were used for data analysis.
ResultsÏn each group, 14 (%13.59) cases were men and 89 (%86.4) cases were women. The prevalence of hypothyroidism in the case group and the control group were %17.5 and %26.2, respectively, which was not statistically significant (P>0.05). Twenty eight percent of hypothyroid patients in diabetic group and 55% in the control group had autoimmune hypothyroidism (P<0.05).Çonclusion: The results of this study showed that the prevalence of hypothyroidism in type 2 diabetic patients is as high as normal population. Because of the interaction between diabetic mellitus and hypothyroidism, screening of hypothyroidism and suitable treatment in diabetic patients is recommended.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.