به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عسل عطایی جعفری

  • مریم جم نژاد، کوروش جعفریان، مصطفی قربانی، عسل عطایی جعفری، سعید حسینی*
    مقدمه
    ارتباط میان متابولیسم، عملکرد هورمون های تیروئیدی و چاقی موضوعی است که در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف اعتبار سنجی پرسشنامه «تیروئید و متابولیسم» و ارتباط آن با وضعیت متابولیسم و سطح سرمی هورمون های تیروئیدی انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی و با استفاده از داده های 164 نفر از افراد20 تا 64 ساله از میان مراجعهکنندگان به کلینیک تغذیه و پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای هر کدام از شرکتکنندگان فرم پرسشنامه تیروئید و متابولیسم شامل 25 سوال تکمیل گردید. سطح سرمی هورمون های تیروئیدی شامل T3، T4، TSH اندازه گیری شد. میزان متابولیسم استراحت بدن (REE) با استفاده از دستگاه کالری متری غیرمستقیم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    میزان REE حاصل از دستگاه کالری متری غیرمستقیم و محاسبه شده توسط فرمول هریس بندیکت، در مردان به ترتیب 34/475± 7/1826 و 54/454±6/2277 و در زنان 50/205± 8/1410و 10/136± 73/ 1670 کیلوکالری بود. نمره نهایی پرسشنامه ارتباط معنی داری با REE اندازه گیری شده نداشت. متابولیسم استراحت بدن ارتباط مستقیمی با سطح سرمی T3 و T4 و T3/T4 و ارتباط معکوس با TSH داشت. به جز سطح سرمی T3، در سایر موارد ارتباط آماری معنی دار وجود نداشت. وضعیت متابولیسم افراد با استفاده از محاسبه درصد تفاضل و اندازه گیری شده با دستگاه، و محاسبه شده با فرمول هریس-بندیکت و متابولیسم پیش بینی شده با پرسشنامه «تیروئید و متابولیسم» هم خوانی نداشت. اما از میان 25 سوال پرسشنامه سوالات 1، 4، 16، 23 ارتباط معنی داری با متابولیسم استراحت بدن (اندازه گیری شده با دستگاه) داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که پرسشنامه تیروئید و متابولیسم تهیه شده، از ثبات درونی برخوردار، لیکن از روایی (validity) برخوردار نمی باشد.
    کلید واژگان: پرسشنامه تیروئید و متابولیسم, متابولسیم استراحت بدن, هورمون های تیروئیدی}
    Maryam Djamnezhad, Kurosh Djafarian, Mostafa Qorbani, Asal Ataie, Jafari, Saeed Hosseini
    Background
    There is increasing interest about the relationship between metabolism, obesity and function of thyroid hormones in recent decades. This study aimed to determine the validity of a “thyroid and metabolism questionnaire” and its relationship with metabolism status and function of thyroid hormones.
    Methods
    It was a descriptive cross-sectional study on 164 people aged 20-64 years who were selected randomly from nutrition clinic. “Thyroid and Metabolism questionnaire” including 25 questions were completed for everyone. Biochemical parameters including serum level of T3, T4 and TSH were measured. Resting energy expenditure [REE] was measured by indirect calorimeter.
    Results
    The mean measured REE and calculated with Harris-Benedict formula were 1826.7 ± 475.34 and 2277.6 ± 454.54 kcal in men and 1410.8 ± 205.5 and 1670.73 ± 136.10 kcal in women; respectively. The final score of this questionnaire had no significant association with measured REE. REE showed indirect relationship with serum level of T3, T4, T3/T4 and inverse relationship with TSH. Metabolism status of every participant was obtained via measuring and calculating REE with set and formula. The metabolism status of participants showed no agreements with metabolism status that predicted from “Thyroid and Metabolism” questionnaire. There was no significant association between metabolism status that was measured by indirect calorimeter and calculated from “Thyroid and Metabolism” questionnaire. From 25 questions of this questionnaire, only questions number 1, 4, 16 and 23 showed significant association with measured REE [P< 0.05].
    Conclusion
    Results of this study showed that “Thyroid and Metabolism” questionnaire had internal consistency, but not validity.
    Keywords: Thyroid, Metabolism Questionnaire, Resting Energy Expenditure, Thyroid Hormones}
  • عسل عطایی جعفری، مهدی نجفی، سعید حسینی، آناهیتا هوشیار راد، رامین حشمت
    مقدمه
    به دلیل اهمیت تغذیه صحیح در به تاخیر انداختن عوارض قلبی عروقی، لازم است پیش از هرگونه مداخله تغذیه ای و آموزش، دورنمایی از وضعیت موجود و عادات غذایی بیماران کاندید CABG در دست باشد. در این مطالعه کیفیت رژیم غذایی مربوط به یکسال گذشته بیماران بستری جهت عمل CABG به صورت میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای بررسی و برخی عوامل موثر بر آن شناسایی شدند.
    روش ها
    دریافت غذایی در 418 بیمار بستری آماده عمل CABG، توسط پرسشنامه بسامد غذایی بدست آمد و میزان پیروی از رژیم مدیترانه ای با روش امتیازدهی Med-DQI (شاخص کیفیت رژیمی مدیترانه ای)، ارزیابی شد. کیفیت رژیم بر اساس امتیازها تعیین شد. امتیاز 0 تا 4، بالاترین کیفیت و امتیاز 11 تا 14، رژیم ناسالم را نشان می دهد. همچنین ارتباط بین مشخصات دموگرافیک بیماران با چارک های امتیاز کیفیت رژیم ارزیابی شد.
    یافته ها
    میانگین امتیاز کیفیت رژیم بیماران 0/2 ± 3/5 بود. 34% بیماران دارای رژیم سالم (امتیاز 4-0) بودند و تنها 2 نفر در رده رژیم ناسالم (امتیاز 14-11) قرار داشتند. میانگین دریافت اسیدهای چرب اشباع، کلسترول و گوشت در بیماران با بهترین کیفیت رژیمی بطور معنی داری کمتر از بیماران با کیفیت پایین تر رژیم بود و برعکس، از دریافت بالاتر روغن زیتون، ماهی، غلات، و میوه و سبزی برخوردار بودند (0001/0>P). با این وجود حتی در گروه رژیم سالم، میانگین دریافت گوشت، روغن زیتون و ماهی به بالاترین امتیاز رژیم مدیترانه ای نمی رسید.
    نتیجه گیری
    بیماران کاندید CABG در طی 1 سال قبل از جراحی، از عملکرد رژیمی خوبی برخوردار بوده اند و تقریبا هیچکدام در رده رژیم نا سالم قرار نداشتند. لازم است بر مصرف کمتر گوشت و مصرف بیشتر روغن زیتون و ماهی در این بیماران تاکید شود.
    کلید واژگان: کیفیت رژیم غذایی, رژیم مدیترانه ای, بیماران قلبی عروقی, پرسشنامه بسامد غذایی}
  • عسل عطایی جعفری، محمد فروزان فر، سعید حسینی، محسن بهرامی، بهروز علیرضاپور، محمد پژوهی
    زمینه و هدف
    مصرف شیرین کننده ها در رژیم غذایی موجب پذیرش بهتر آنها می شوند. عسل یک شیرین کننده طبیعی است که به دلیل محتوای آنتی اکسیدانی خود ممکن است در کاهش وزن نیز سودمند باشد. در این مطالعه، اثر مصرف عسل بر وزن بدن و قند خون بیماران دیابتی نوع 2 دچار اضافه وزن و چاقی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده بر روی بیماران دیابت نوع 2 بیمارستان شریعتی تهران انجام شد. 38 بیمار دیابتی نوع 2 با قند خون ناشتای 110-220 mg/dl و BMI325 kg/m2 در این مطالعه شرکت نمودند. معیارهای خروج از مطالعه عبارت بودند از سابقه بیماری های بدخیم، عمل جراحی مهم، با مصرف داروهای تنظیم کننده ایمنی، سیتوتوکسیک یا ایمنوساپرسیو، باردار یا شیرده بودن در زنان و استفاده از انسولین، بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به گروه مصرف کننده عسل به مدت 8 هفته، عسل داده شد و گروه کنترل به رژیم عادی خود ادامه دادند. وزن بدن و FBS در هفته های 8، 6، 4، 2، 0 اندازه گیری شد. جهت مقایسه روند تغییرات وزن و FBS از آزمون اندازه گیری های تکراری استفاده شد.
    یافته ها
    پس از حذف اثر مقادیر اولیه وزن در مدل، وزن گروه مصرف کننده عسل در طول مدت مطالعه به طور متوسط 1.6±0.33 kg کمتر از وزن در گروه مقایسه بود (P=0.0001). پس از حذف اثر FBS اولیه در مدل مقایسه، میزان FBS در گروه مقایسه در طول مدت پی گیری در حد 10.3±8 mg/dl بیشتر از گروه مداخله بود که قابل توجه نمی باشد. تغییرات FBS بین دو گروه نیز معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    مصرف عسل طبیعی به مدت 8 هفته موجب کاهش وزن بیماران دیابتی دچار اضافه وزن و چاقی گردید بدون آن که اثر منفی بر قند خون ایجاد نماید.
    کلید واژگان: عسل طبیعی, دیابت, وزن بدون, قند خون}
    Mh Forouzanfar, S. Hosseini, M. Bahrami, A. Ataei Jafari*, B. Ali Rezapour, M. Pajouhi
    Background and
    Purpose
    Sweeteners make the diet more palatable. Honey is a natural sweetener which can be useful in weight loss due to its antioxidant content. In this study, we examined the effect of honey intake on body weight and blood glucose of overweight and obese subjects with type 2 diabetes. Methods and Materials: This randomized clinical trial was conducted on 34 type diabetics with BMI³25 kg/m2 and fasting blood sugar (FBS) 110-220 mg/dl. Exclusion criteria were malignant disease, major surgery, taking immunoregulatory, cytotoxic or immunosuppressive drugs, pregnancy or lactation in women and insulin injection. They were randomly assigned into 2 groups: Honey Group received oral natural honey for 8 weeks, but the control group continued their usual diet. Body weight and FBS measurements were done at the end of weeks 0, 2, 4, 6 and 8. Repeated measurement analysis was used for analyzing the trend of changes.
    Results
    After the adjustment for the baseline values, the amount of weight loss in the Honey group was 1.6±0.33 kg in average less than the control group (P=0.0001). After the adjustment of the effect of the baseline FBS, the trend of FBS changes were 10.38±8 mg more than the Honey group, which was not significant. The FBS changes were not also significant across the two groups.
    Conclusion
    The 8-week consumption of honey can help lose body weight in obese and overweight diabetic patients without any harmful damages on blood glucose.
    Keywords: NATURAL HONEY, Diabetes, BODY WEIGHT, BLOOD GLUCOSE}
  • عسل عطایی جعفری، سعید حسینی، حمید علوی مجد، فریده طاهباز
    مقدمه
    شیر و فرآورده های تخمیری آن با اثرات هیپوکلسترولمیک احتمالی شناخته شده اند. در این مطالعه، اثرات هیپوکلسترولمیک جایگزین کردن شیر را با دو نوع ماست معمولی و ماست پروبیوتیک، در دو گروه افراد نورموکلسترولمیک (N) و هیپرکلسترولمیک (H) مقایسه کردیم.
    روش ها
    28 فرد با سطح کلسترول mg/dl280-160 انتخاب شدند و به مدت 2 هفته ماست مصرف نکردند و روزانه g300 شیر به ر‍‍ژیم آنان اضافه شد. چربی های خون اندازه گیری شد و افراد بطور تصادفی در گروه های ماست معمولی یا پروبیوتیک قرار گرفتند و به مدت 6 هفته، g/d300 از ماست ها را به جای شیر استفاده کردند. در پایان، اندازه گیری چربی های خون تکرار شد. افراد در هر دو گروه، بر اساس سطح اولیه کلسترول به دو زیرگروه N (کلسترولmg/dl>220) و H (کلسترول≥mg/dl220) تقسیم شدند و تغییرات چربی های خون بین این زیرگروه ها در هر گروه آزمایشی، مقایسه شد.
    یافته ها
    با مصرف ماست معمولی به جای شیر، سطح کلسترول تام وLDL-C در زیر گروه H نسبت به N کاهش یافت که کاهش LDL-C معنی دار بود (033/0 = P). اثر جایگزینی شیر با ماست پروبیوتیک بر کاهش سطح کلسترول تام و LDL-C، در زیر گروه H نسبت به Nبیش از اثر ماست معمولی بود (028/0=P و014/0=P در سطح کلسترول تام وLDL-C).
    نتیجه گیری
    هر چه سطح کلسترول خون بالاتر باشد، مصرف ماست و به ویژه ماست پروبیوتیک به جای شیر در رژیم غذایی سودمندتر خواهد بود. توصیه می شود منبع لبنیات در رژیم افراد هیپرکلسترولمیک، بیشتر از ماست تامین شود.
    کلید واژگان: شیر, ماست معمولی, ماست پروبیوتیک, هیپرکلسترولمیک, نورموکلسترولمیک}
    Asal Ataie-Jafari, Saeed Hosseini, Hamid Alavi-Majd, Farideh Tahbaz
    Background
    Milk and fermented milk products have been known as foods with possible hypocholesterolemic effects. In this study we compared the effects of milk replacement with regular and probiotic yogurt in normocholesterolemic (N) and hypercholesterolemic (H) subjects.
    Methods
    Twenty eight subjects with total serum cholesterol 160-280 mg/dl were included. They did not consume yogurt for 2 weeks after that 300 g/day of milk was added to their diet. Then, blood lipids were measured and they were randomly allocated to 2 groups to receive either 300g/day of ordinary yogurt or probiotic yogurt for 6 weeks as a substitution for milk. Blood lipid tests were repeated at the end of the study. Subjects in both groups were divided into these two subgroups according to their baseline blood cholesterol level: subgroup N (cholesterol<220mg/dl) and H (cholesterol≥220mg/dl). Blood lipid changes were compared between these subgroups in each experimental group.
    Results
    Total cholesterol and LDL-C levels reduced in the H as compared to N subgroup after regular yogurt consumption instead of milk and the reduction of LDL-C was significant (P=0.033). The effect of milk replacement with probiotic yogurt on total cholesterol and LDL-C reduction in H compared to N subgroup was higher than regular yogurt consumption (P=0.028 and P=0.014 for total cholesterol and LDL-C respectively).
    Conclusion
    The higher the baseline blood cholesterol level, the more beneficial effects of milk replacement with yogurt, especially probiotic yogurt. So, it is suggested for hypercholesterolemic individuals to consume more yogurt as the source of dairy products in their diet.
  • عسل عطایی جعفری، سعید حسینی، رامین حشمت. محمد پرویز، سرمه رئیس زاده، مهدی یوسفی، محمد پژوهی
    مقدمه
    خطر بیماری های قلبی عروقی در دیابت بالاست، بنابراین دستیابی به سطوح مناسب چربی های خون در این بیماران، از اهمیت خاصی برخوردار است. تغذیه و از جمله مصرف آنتوسیانین ها، نقش مهمی در کاهش خطر بیماری های قلبی و فشار خون دارد. در این مطالعه، اثر مصرف کنسانتره آب آلبالو به عنوان یک منبع غنی از آنتوسیانین ها، بر سطح چربی ها و فشار خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی، 16 زن دیابتی نوع 2 با قند خون ناشتای? 110 mg/dl و LDL-C? 100 mg/dl مورد بررسی قرار گرفتند و 40 g/day کنسانتره آب آلبالو به مدت 6 هفته مصرف کردند. وزن، چربی های خون و سطح فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در شروع و پایان مطالعه اندازه گیری شد. همچنین مصرف غذای 2 روز نیز توسط بیماران به ثبت رسید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون ویلکاکسون استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین (±SD) سن، وزن، کلسترول تام، LDL-C و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در ابتدای مطالعه به ترتیب 8.8±53.6 سال، 14.9±72.8 کیلو گرم، 27.0±213.9 mg/dl، 14.7±mg/dl 118.4، mmHg129.1±15.7 و8.1 ±81.7 mmHg بود. در پایان مطالعه مقادیر وزن، کلسترول تام، LDL-C و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بطور معنی داری کاهش یافتند (0.05>P). تغییرات مشاهده شده در سطح HDL-C و تری گلیسیرید سرم از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که مصرف آب آلبالو، به بهبود عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 کمک می کند.
    کلید واژگان: آب آلبالو, کلسترول خون, فشار خون, دیابت}
    Asal Ataie, Jafari, Saeed Hosseini *, Ramin Heshmat, Mohammad Parviz, Sormeh Raees, Zadeh, Mehdi Yousefi, Mohammad Pajouhi
    Background
    The risk of cardiovascular diseases increase in diabetic patients. So, it is important for patients to achieve the optimal lipid levels. Nutrition including consumption of anthocyanins plays a primary role in reducing the risk of heart disease and hypertension. In this study, we assessed the effect of concentrated sour cherry juice (SCJ) consumption as a rich source of anthocyanins on lipid profile and blood pressure of type II diabetic patients.
    Methods
    In this quasi-experimental study 16 type II diabetic women with fasting blood sugar ≥110 mg/dl and LDL-C ≥100 mg/dl were recruited and consumed 40 g/day of SCJ for 6 weeks. Measurements of weight, lipid profile and blood pressure were done in baseline and after completion of the study. A 2-day food records was completed by patients so. The Wilcoxon test was used for statistical analysis.
    Results
    Mean (± SD) age, weight, total cholesterol, LDL-C, systolic and diastolic blood pressure were 53.6±8.8 years, 72.8±14.9 kg, 213.9±27/0 mg/dl, 118.4±14.7 mg/dl, 129.1±15.7 mmHg and 81.7±8.1 mmHg respectively in the beginning of the study. After consumption of SCJ, a significant decrease (P<0.05) in weight, total cholesterol, LDL-C, systolic and diastolic blood pressure was seen. Changes in serum triglyceride and HDL-C concentrations were not significant statistically.
    Conclusion
    It is concluded that SCJ consumption may modify cardiovascular disease risk factors in diabetic type 2 patients.
    Keywords: Sour cherry juice, Blood cholesterol, Blood pressure, Diabetes}
  • مقایسه اثر مصرف نوعی ماست پروبیوتیک و ماست معمولی بر سطح کلسترول سرم افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی خفیف تا متوسط
    عسل عطایی جعفری، فریده طاهباز، حمید علوی مجد، حسن جودکی
    مقدمه
    بیماری های قلبی عروقی، مهمترین عامل مرگ و میر در کشور هستند و هیپرکلسترولمی از عوامل خطر اصلی این بیماری ها محسوب می شود. تا حدس می توان این مشکل را با تغییراتی در برنامه غذایی و از جمله مصرف فرآورده های لبنی تخمیری و پروبیوتیک ها، کاهش داد. این تحقیق به منظور مقایسه اثر مصرف ماست معمولی و نوعی ماست پروبیوتیک بر سطح کلسترول سرم افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی خفیف تا متوسط انجام شد.
    روش ها
    مطالعه به روش کارآزمایی بالینی متقاطع تصادفی بر روی 14 فرد 65-40 سال با سطح کلسترول سرم mg/dl 300-200 انجام شد. از این افراد خواسته شد به مدت 2 هفته، از ماست و دوغ استفاده نکنند و روزانه 300 گرم شیر به رژیم خود اضافه کنند. پس از آن، بطور تصادفی به دو گروه برای دریافت روزانه 300 گرم ماست معمولی (تخمیر شده توسط باکتری های استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس بولگاریکوس) یا ماست پروبیوتیک (دارای دو باکتری موجود در ماست معمولی، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس) بصورت جایگزین شیر اضافه شده به رژیم، تقسیم شدند. 6 هفته پس از مصرف این دو نوع ماست، دوره استراحت به مدت 7 هفته برقرار شد و سپس گروه ها با هم جابجا شدند و مطالعه، 6 هفته دیگر ادامه یافت. در شروع (پس از پایان 2 هفته عدم مصرف ماست) و پایان هر مرحله از مطالعه، اندازه گیری های تن سنجی، یاد آمد غذایی 3 روزه و اندازه گیری سطح چربی های خون انجام شد.
    یافته ها
    مقایسه وزن، BMI و عوامل مداخله گر رژیمی در طول دو دوره مصرف ماست معمولی و ماست پروبیوتیک، تفاوت معنی داری را نشان نداد. مصرف ماست پروبیوتیک در مقایسه با ماست معمولی، موجب کاهش معنی داری در سطح کلسترول تام سرم گردید (049/0=P). مقایسه سایر شاخص های چربی خون، تفاوت معنی داری را بین این دو دوره نشان نداد.
    نتیجه گیری
    مصرف ماست حاوی دو باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس در مقایسه با ماست معمولی، موجب کاهش سطح کلسترول تام در افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی خفیف تا متوسط می شود.
    کلید واژگان: ماست, پروبیوتیک ها, لاکتوباسیلوس, بیفیدوباکتر, چربی های خون}
    COMPARISON OF THE EFFECT OF A PROBIOTIC YOGHURT AND ORDINARY YOGHURT ON SERUM CHOLESTEROL LEVELS IN SUBJECTS WITH MILD TO MODERATE HYPERCHOLESTEROLEMIA
    Asal Ataie Jaafari *, Farideh Tahbaz, Hamid Alavi Majd, Hasan Joodaki
    Background
    Cardiovascular diseases are the first cause of death in Iran and hypercholesterolemia is one of the most important risk factors. This problem could be partially managed by dietary modifications such as supplementation of diet with dairy products and probiotic bacteria. The aim of this study was to comprise the effect of consuming a probiotic yoghurt and ordinary yoghurt on serum cholesterol levels in mild to moderate hypercholesterolemia.
    Methods
    This randomized cross-over trial was conducted on 14 healthy subjects aged 40-65 years with total serum cholesterol 200-300 mg/dl. We asked the subjects to avoid consumption of yoghurt for a two-week pre-study period and add 300 g/day of milk to their diet. Then they were randomly allocated to 2 groups to receive either 300 g of ordinary yoghurt (fermented with S.thermophilus and L.bulgaricus) or probiotic yoghurt (fermented with a starter composed of L.acidophilus and B.lactis plus bacteria in ordinary yoghurt) for 6 weeks as substitution for milk. After a wash-out period of 7 weeks, the cross-over was made (those consuming probiotic yoghurt, changed to ordinary yoghurt and vice versa) and the study lasted for another 6 weeks. Anthropometric measurements, a 3-day dietary recall and blood lipid tests were done at the beginning (after a 2-week elimination period of yoghurt from diet) and at the end of each period.
    Results
    Comparison of weights, BMIs and dietary confounding factors during the period of consuming ordinary yoghurt and probiotic yoghurt, did not show any significant differences. Consumption of probiotic yoghurt in comparison with ordinary yogurt caused a significant decrease in total serum cholesterol (P=0.049). Comparison of other blood lipid criteria did not show any significant differences between these two periods.
    Conclusion
    Consumption of the yoghurt containing two probiotic bacteria, L.acidophilus and B.lactis, in comparison with ordinary yoghurt causes reduction in total serum cholesterol in mild to moderate hypercholesterolemia.
    Keywords: Yoghurt, Probiotics, Lactobacillus, Bifidobacterium, Blood lipids}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال