علی خاکشور
-
زمینه و هدف
خوددرمانی عوارض متعددی بر سلامت کودکان دارد. باتوجه به اینکه مستندات اندکی بر بررسی فراوانی خوددرمانی در کودکان در ایران وجود دارد؛ مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی درمان های غیرآکادمیک کودکان و پدیده خوددرمانی توسط والدین انجام شده است.
روش هادر این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) 300 نفر از والدین کودکان بستری شده در اورژانس بیمارستان کودکان اکبر شهر مشهد جهت بررسی فراوانی خوددرمانی قبل از بستری مورد پرسش قرار گرفتند. نمونه گیری بصورت سرشماری بود. به منظور جمع آوری نتایج در این پژوهش از "پرسشنامه خوددرمانی و شیوع آن" استفاده شد. داده ها در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجدر این پژوهش 300 کودک با میانگین سنی 3/13±6/09 سال مورد بررسی قرار گرفتند. 150 نفر از کودکان پسر و 150 نفر دختر بودند. 283 نفر در شهر زندگی می کردند. 280 نفر تحت پوشش بیمه بودند. در 197 مورد تجویز خودسرانه دارو توسط والدین انجام شده بود. 208 مورد سابقه تجویز خودسرانه دارو توسط والدین را داشتند. شایع ترین بیماری مسبب مصرف داروی خودسرانه در 6 ماه قبل، در افراد مورد مطالعه به ترتیب سرماخوردگی (94/7%)، سردرد (78/7%) و تب (60/7%) بوده و شایع ترین داروهای مورد استفاده به ترتیب داروهای سرماخوردگی (93/7%)، مسکن ها (89%) و آنتی بیوتیک ها (52/7%) گزارش شده است.
نتیجه گیرییافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که خوددرمانی در بیش از 69 درصد شرکت کنندگان در این پژوهش گزارش شده است. آموزش و اتخاذ راهکارهای مختلف در خصوص کاهش این پدیده با توجه به عوارض آن توصیه می شود.
کلید واژگان: خوددرمانی, کودکان, مصرف منطقی داروBackground & AimSelf-medication has various implications for children's health. Given the limited documentation on the prevalence of self-medication in children in Iran, this study aims to investigate the frequency of non-academic treatments in children and the phenomenon of self-medication by parents
MethodsA cross-sectional study involving 300 parents of hospitalized children at the emergency department of Akbar Children's Hospital in Mashhad was conducted to examine the prevalence of self-medication before hospitalization. A census sampling method was employed. Data were collected using the "Self-Medication and its Prevalence" questionnaire. The collected data were analyzed using SPSS version 23.
ResultsThe study included 300 children with an average age of 6.09 ± 3.13 years, consisting of 150 boys and 150 girls. Two hundred and eighty-three participants lived in urban areas, and 280 had insurance coverage. Parental self-prescription of medication occurred in 197 cases, with 208 having a history of previous self-prescribed medication. The most common illnesses leading to self-medication in the last 6 months were cold (94.7%), headache (78.7%), and fever (60.7%). The most commonly used medications were cold remedies (93.7%), analgesics (89%), and antibiotics (52.7%)
ConclusionThe findings of this study indicate that self-medication is reported in over 69% of the participants. Education and implementation of various strategies to reduce this phenomenon are recommended, considering its potential consequences.
Keywords: Self-medication, children, rational use of medicine -
فصلنامه نوید نو، پیاپی 85 (بهار 1402)، صص 29 -37زمینه و هدفتب در کودکان یک نگرانی رایج برای والدین و یکی از شایع ترین علل مراجعه به اورژانس است. هدف از این مطالعه بررسی وجود تب در کودکان مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان دکتر شیخ مشهد توسط کادر درمان و اقدامات انجام شده توسط والدین آنها می باشد.روش کاردراین مطالعه توصیفی - مقطعی که از اسفند 1395 تا اسفند 1396 انجام شد، تعداد 500 مادر که با فرض داشتن تب در کودک به درمانگاه اطفال بیمارستان دکتر شیخ مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بعد از دریافت رضایت آگاهانه، سن، جنس، تحصیلات و شغل والدین ثبت و نظر آنان درباره وجود تب و اقدامات انجام شده بررسی شد. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاکودکان مورد مطالعه در بازه سنی 1 تا 156 ماه قرارداشتند. میانگین تب اندازه گیری شده در بیمارستان 81/0±31/37 بود. بین سن کودک و درجه حرارت و همچنین سن کودک و دادن دارو ارتباط معناداری وجود نداشت. کودکانی که درجه تب آنها کمتر از 8/37 بود در 1/17 درصد موارد دارو دریافت کرده بودند. بین تحصیلات پدر و همچنین تحصیلات مادر با دادن دارو ارتباط معناداری مشاهده شد. بین شغل پدر و دادن دارو ارتباط معناداری وجود نداشت، اما بین شغل مادر و دادن دارو ارتباط معناداری وجود داشت.نتیجه گیریوالدین نگرش و عملکرد ضعیفی در زمینه اداره تب کودکانشان داشتند. بنابراین مداخلات آموزش بهداشت هدفمند برای مدیریت موثر علایم تب در کودکان موردنیاز است.کلید واژگان: مدیریت تب, کودکان, والدینNavid no, Volume:26 Issue: 85, 2023, PP 29 -37Background andpurposeFever in children is a common concern for parents. The purpose of this study is to investigate the of fever in children referred to Dr. Sheikh Mashhad hospital clinic by the treatment staff and the actions taken by their parents.MethodologyIn this cross-sectional descriptive study that was conducted from March 2015 to March 2016, 500 mothers who had referred to the pediatric clinic of Dr. Sheikh Hospital with the assumption that their child had a fever were selected using convenience sampling. After receiving informed consent, the age, gender, education and occupation of the parents were recorded and their opinions about the presence of fever and the measures taken were investigated. Finally, the collected information was analyzed using SPSS 20 software.FindingsThe studied children were in the age range of 1 to 156 months. The average fever measured in the hospital was 37.31±0.81 . There was no significant relationship between the age of the child and the temperature, as well as the age of the child and giving the medicine. Children whose fever was less than 37.8 received medicine in 17.1 percent of cases. A significant relationship was observed between father's education and mother's education with giving medicine. There was no significant relationship between father's job and giving medicine, but there was a significant relationship between mother's job and giving medicine.ConclusionTargeted health education interventions are needed for the effective management of fever symptoms in children.Keywords: fever management, Children, parents
-
مقدمه
ضرورت یک آموزش پویا در حوزه پزشکی با هدف ارتقای کیفیت آموزش در راستای تربیت پزشکان کارآمدتر همواره منجر به ارایه روش های نوین آموزشی شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر اجرای برنامه آموزشی منتخب داروهای سرپایی طب کودکان بر میزان دانش کارورزان است.
روش هامطالعه حاضر یک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی دو گروهه از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است که 70 نفر (از طریق گمارش تصادفی 35 نفر به عنوان گروه کنترل و 35 نفر به عنوان گروه مداخله در نظر گرفته شدند) از دانشجویان دوره انترنی پزشکی سال تحصیلی 1397-1396دانشگاه علوم پزشکی مشهد که به بیمارستان های امام رضا، قایم و دکتر شیخ مشهد معرفی شده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمونی ساختاریافته با عنوان سنجش میزان دانش و آگاهی دانشجویان از داروهای سرپایی طب اطفال، بر اساس متغیرهای مورد مطالعه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی (میانگین و فراوانی انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد.
نتایجمیانگین و انحراف معیار میزان دانش کارورزان در پیش آزمون در گروه کنترل (57/0±93/5) و گروه مداخله (57/0±93/5) بود و در پس آزمون نیز میانگین و انحراف معیار میزان دانش کارورزان در گروه کنترل (28/1±89/13) و گروه مداخله (34/1±82/16) بود. میانگین نمرات دو گروه کنترل و مداخله در پس آزمون معنادار بود (001/0=p) که نشان دهنده تاثیر برنامه مکمل آموزشی طب سرپایی اطفال در گروه مداخله است. آماره ازمون (407/85 =F) بود.
نتیجه گیریپژوهش حاضر تاثیر برنامه آموزشی منتخب داروهای سرپایی طب اطفال را بر ارتقای آموزش معمول و به عنوان یک آموزش مکمل موثر تایید نمود. بنابراین به نظر می رسد اجرای این برنامه آموزشی در دانشگاه های علوم پزشکی سراسر کشور در سال های آینده باید مورد توجه قرار بگیرد.
کلید واژگان: آموزش پزشکی, کودکان, دارو, دانشIntroductionThe necessity of a dynamic education in the field of medicine with the aim of improving the quality of education in order to train more efficient doctors has always led to the provision of new educational methods. The purpose of this study is to investigate the effect of the implementation of the selected educational program of pediatric outpatient drugs on the level of knowledge of interns.
MethodsThis study is a two-group semi-experimental interventional study of pre-test-post-test type with a control group, which included 70 people (through random assignment, 35 people were considered as the control group and 35 people were considered as the intervention group) from the medical internship students of the year 2016-2018 academic year of Mashhad University of Medical Sciences who were introduced to Imam Reza, Qaim and Dr. Sheikh hospitals of Mashhad were selected by available sampling method. The data collection tool was a structured test titled measuring the level of students' knowledge and awareness of pediatric outpatient drugs, based on the variables studied. Data analysis was done using descriptive statistical methods (mean and frequency of standard deviation) and analysis of covariance test.
ResultsThe mean and standard deviation of the interns' knowledge in the pre-test was 5.93±0.57 in the control group and 5.93±0.57 in the intervention group, and in the post-test the mean and standard deviation of the interns' knowledge in the control group (13.89±1.28) and intervention group (16.82±1.34). The average scores of the two control and intervention groups in the post-test were significant (p=0.001), which indicates the effect of the complementary educational program of pediatric outpatient medicine in the intervention group. The test statistic was (F=85.407).
ConclusionThe present study confirmed the effect of the selected educational program of pediatric outpatient drugs on the promotion of regular education and as an effective supplementary education. Therefore, it seems that the implementation of this educational program in medical sciences universities across the country should be considered in the coming years.
Keywords: Medical Education, Children, Medicine, Knowledge -
مقدمه
خوددرمانی از مشکلات مهم چرخه درمان است. هدف این مطالعه بررسی فراوانی و عوامل موثر بر خوددرمانی در اطفال مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان دکتر شیخ مشهد میباشد.
روش کاراین مطالعه بررسی مقطعی روی 198 نفر کودک آورده شده به درمانگاه بیمارستان دکتر شیخ مشهد؛ انجام شد. نمونه گیری به روش سرشماری بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه پژوهشگر ساخته برای والدین بود. آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS20 و آمار توصیفی و همبستگی انجام شد.
یافته هااز 198 مورد بررسی شده 161 نفر (6 / 81 %) از والدین برای کودکشان خوددرمانی انجام داده بودند. شایعترین بیماری هایی که خود درمانی در مورد آنها صورت گرفته بود سرما خوردگی (1 / 64 %)، تب (1 / 60 %) و بیماری های گوارشی (7 / 17 %) بود. تب بر (2 / 66 %(، داروهای سرماخوردگی) 6 / 57 %(، داروهای ضد سرفه (8 / 30 %) و آنتی بیوتیکها (7 / 24 %) بیشترین داروهای مورد مصرف بودند. عدم دسترسی یا گران بودن ویزیت پزشک (60 %)در دسترس بودن و تهیه آسان داروها (60 %)، تجربه خوددرمانی قبلی(50%) مهمترین عوامل موثر بر مصرف خودسرانه دارو بودند. خوددرمانی بر اساس تحصیلات پدر (006 / 0 = P)، تحصیلات مادر (001 / 0 = P (سطح درآمد خانواده) 03 / 0 = P (تفاوت معنی داری داشت. در تحصیلات بسیار بالا یا بسیار پائین، و همچنین سطح درآمد پائین مصرف خودسرانه دارو افزایش یافت.
نتیجه گیریاستفاده از اقدامات پیشگیرانه ضروری به نظر میرسد. در این جهت تهیه برنامه های آموزشی برای افراد جامعه در مورد خطرات مصرف خودسرانه دارو، همچنین اتخاذ تدابیر پیشگیرانه از سمت نهادهای مسئول قابل پیشنهاد میباشند
کلید واژگان: درمان, کودک, بیماریIntroductionSelf- Medication is a major problem in the treatment cycle. The purpose of this study was to investigate the frequency and factors affecting self-medication in children were referred to the Sheikh Hospital's clinic of Mashhad.
MethodsThis cross-sectional study was carried out on 198 children who were referred to the Sheikh Hospital's clinic. The sampling was according to census method. The data-gathering tool was a researcher-made questionnaire for parents. Data analysis was performed using SPSS20 software and descriptive statistics.
ResultsOf the 198 cases studied, 161 (81.6%) of the parents had self-medication for their child. The most commonly reported cases of self-medication were colds (64.1%), fever (60.1%) and digestive diseases (17.7%). Antipyretics (66.2%), common cold drugs (57.6%), anti-cough drugs (30.8%), and antibiotics (24.7%) were the most commonly used drugs. The lack of access or expensive visit of the physician (60%), availability and easy access to drugs (60%), and previous self-medication experience (50%) were the most important factors influencing the self-medication. There was a significant relationship between father's education (P = 0.006), mother's education (P = 0.001) and family income (P = 0.03) with self-medication; and in very high or very low education, or low family income self-medication increased.
ConclusionsPreventive measures seem to be necessary. In this regard, provision of training programs to inform the community about the dangers of self-medication, as well as adoption of preventive measures from the relevant institutions could be suggested.
Keywords: Child, Disease, Self-medication -
سلنیوم ماده غذایی کمیاب و ضروری برای انسان ها و حیوانات می باشد که از عملکرد طبیعی ایمنی، تولیدمثل و سیستم عصبی حمایت و از بیماری های متعدد جلوگیری می نماید. این ماده کوفاکتور آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز است که از طریق کاهش رادیکال های آزاد باعث بهبود عملکرد رشد و تولید مثلی می شود. در این مطالعه تاثیر استفاده از سطوح مختلف سلنیوم آلی بر تغییرات بعضی از شاخص های آنتی اکسیدانی شامل ظرفیت آنتی اکسیدانی تام TAC و مالون دی آلدئید MDA سرم خون مولدین ماهی طلایی و همچنین تاثیر آن بر کیفیت توسعه گنادی و شاخص های تولیدمثل شامل رشد و بازماندگی لاروی مورد برسی قرار گرفت. به این منظور تعداد 70 قطعه ماهی طلایی بالغ به مدت 8 هفته با سطوح صفر و 5/0 میلی گرم سلنیوم آلی (Sel-plex) درکیلوگرم غذا (افزوده شده به جیره تجاری بیومار) مورد تغذیه قرار گرفتند. سپس با تزریق هورمون HCG بصورت مصنوعی تکثیر و لقاح انجام پذیرفت. نتایج تحقیق در تیمار سلنیوم موید آن است که میزان TAC در سرم خون مولدین افزایش یافته و میزان MDA نیز کاهش معنی داری داشته است. همچنین مطالعات بافت شناسی نشان داد که در بافت بیضه مولدین تحت تیمار سلنیوم، مقادیر اسپرماتوزوآ بالغ بصورت معنی داری بیشتری از گروه شاهد بوده و در بافت تخمدان مولدین، رسیدگی جنسی در گروه شاهد در مرحله 2 و در گروه تحت تیمار در مرحله 5 بوده است. بعلاوه مقادیر لقاح 17/91%، بدشکلی 45/8% و بازماندگی87% در تیمار سلنیوم نسبت به گروه شاهد بهبود معنی داری را نشان داده است (05/0P<). بنابر این جیره حاویmg/kg 5/0 سلنیوم آلی در مولدین ماهی طلایی موجب بهبود کیفیت توسعه گنادی و شاخص های تولیدمثل مانند افزایش درصد لقاح و بازماندگی و کاهش بدشکلی لاروی در ماهی طلایی گردیده است.کلید واژگان: سلنیوم آلی, شاخص های آنتی اکسیدانی, ماهی طلایی, توسعه گنادی, شاخص های تولیدمثلSelenium is an essential nutrient for physiological function, including immunity, Reproduction and nervous systems. This element as glutathione peroxidase enzyme cofactor, improve fish growth and propagation index via reducing of free radicals. In the present study, the effect of different levels of organic selenium were evaluated on some antioxidant indices, such as total antioxidant capacity (TAC) and malondialdehyde (MDA) and Reproduction indices including, gonadal development, histology evaluation, fertilization rate and survival of the treated fish larva. Adult goldfish were fed with 0 and 0/5 mg of organic selenium (Selplex) per kg food for 8 weeks, and HCG hormone was injected Intraperitoneally to induce the gonadal development in the treated broodstocks. Results showed that the TAC in blood serum treated with selenium broodstocks was increased and MDA levels were also significantly reduced. Histological studies showed selenium treated testicular tissue broodstocks, the level of mature spermatozoa are significantly higher than the control group and in the ovarian tissue, sexual maturation in the control group and treated group were in stage 2 and 5 respectively. In addition, rates of fertilization (%91/17), deformity (%8/45) and survival (%87) in the Selenium treatment compared to the control group showed significant improvement. Therefore, Significantly higher body weight, antioxidant function, gonadal development in the fish treated with 0.5 mg selenium were shown in compare to the control group, to which no organic selenium was fed.Keywords: Organic selenium, Antioxidant indices, Reproduction indices, Goldfish, Gonadal development
-
مقدمهعلیرغم سالها تحقیق علمی، علت حقیقی کولیک نوزادی هم چنان نامشخص میباشد. در واقع علت کولیک نوزادی چند عاملی درنظر گرفته می شود و مشخص نشده که عوامل فیزیولوژیکی یا روانی اجتماعی مسئول ایجاد این شرایط میباشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین متغیرهای دموگرافیک و نگرش مذهبی در مادران باردار با بروز کولیک شیرخواران انجام شده است.روش کاراین مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 300 زن باردار مراجعه کننده به دپارتمانهای زنان و مامایی بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گردید و نوزادان این مادران بعد از تولد، از مهر 1394تا مهر 1396 از لحاظ بروز کولیک مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات لازم در مورد بروز کولیک و اعتقادات مذهبی مادران توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخت و نیز پرونده مادران باردار ونوزادان متولد شده جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد ارتباط آماری معنی داری بین نگرش مذهبی مادر باردار و سابقه کولیک در فرزندان قبلی وی با بروز کولیک در شیرخواران وجود داشت (P<0/05). بین تعداد بارداری، احساس در مورد جنین، رضایت از زندگی و مشکل در بارداری قبلی و بروز کولیک شیرخوارگی ارتباط معنی داری وجود نداشت (P>0/05).نتیجه گیریبا توجه به تاثیر مثبت نگرش مذهبی مادران در کاهش بروز کولیک شیرخوارگی، توجه بیشتر به بعد معنوی وجود انسان و برنامه ریزی جهت ارتقاء آن در زنان باردار را مورد توجه قرار داد.کلید واژگان: کولیک, شیرخواران, زنان باردار, نگرش مذهبیIntroductionDespite years of scientific research, the true cause of neonatal colic is still unclear. In fact, the cause of the infantile colic is considered multi-factorial and it is not known whether the physiological or psychosocial factors are responsible for creating these conditions. The aim of this study was to investigate the relationship between demographic variables and religious attitudes in pregnant women with incidence of colic in infants.MethodsThis analytical cross-sectional study was performed on 300 pregnant women referred to women and midwifery departments of educational hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences. The newborn babies of these mothers from October 2015 to October 2017 were examined for incidence of colic. The information about the occurrence of colic and religious attitude of mothers was done by a researcher-made questionnaire as well as maternal case and birth case records. Data were analyzed using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient test using SPSS software version 20.ResultsThe findings showed that there was a significant relationship between the religious attitude of the pregnant mother and the history of colic in her offspring with colic incidence in infants (P 0.05).ConclusionsConsidering the positive impact of mothers' religious attitudes on reducing the incidence of neonatal colic, paying more attention to the spiritual dimension of human existence and planning to promote it in pregnant women, should be considered.Keywords: Colic, Economic Burden, Infants, Pregnant Women, Religious Attitudes
-
مقدمهایمونوتراپی شامل تجویز تدریجی دوزهای روبه افزایش آلرژن ها به فرد است که با هدف کاهش یا حذف پاسخ بالینی نامطلوب بیمار به تماس بعدی به این آلرژن ها صورت می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ایمونوتراپی بر علایم بالینی بیماران مبتلا به آسم و رینیت آلرژیک مراجعه کننده به کلینیک آلرژ بیمارستان دکتر شیخ مشهدی، بین سال های 92-95 است.روش کاراین مطالعه به شکل کارآزمایی بالینی قبل -بعد بر 40 نفر از بیماران 7-50 ساله مبتلا به آسم پایدار خفیف تا متوسط و رینیت آلرژیک متوسط تا شدید انجام گرفت. همه بیماران بر اساس پاسخ تست آلرژی پریک، تحت ایمونوتراپی با آلرژن های گرده درختان، علف های هرز، مایت و چمن، قرار گرفتند. اثر ایمونوتراپی پس از گذشت حداقل شش ماه در بیماران با بررسی و مقایسه علایم قبل و بعد از ایمونوتراپی، مطالعه شد.یافته هااز میان 40 بیمار با میانگین سنی 16/8 سال 48/1% زن و 51/9% مرد بودند. 60% بیماران، رینیت آلرژیک و 40% از آنها بیماری آسم داشتند. ایمونوتراپی در 52/38% بیماران باعث بهبود عملکرد روزانه و در 61/9% موجب رفع مشکل خواب شد. 61/9% بیماران ذکر کردند که پس از ایمونوتراپی بیماریشان با دارو به راحتی کنترل می شود که این اختلاف معنی دار بود (0/05>P).نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه ایمونوتراپی استاندارد با آلرژن های استنشاقی می تواند در کاهش علایم بالینی بیماران مبتلا به رینیت آلرژیک متوسط تا شدید و آسم آلرژیک پایدار خفیف تا متوسط موثر باشد.کلید واژگان: رینیت آلرژیک, آسم, ایمونوتراپیIntroductionImmunotherapy involves the gradual administration of increasing allergens to patients, aimed at reducing or eliminating the adverse clinical response of the patient to subsequent contact with these allergens. The aim of this study was to evaluate the effect of immunotherapy on the clinical symptoms of asthmatic patients and allergic rhinitis referred to the Allergy Clinic of Sheikh Hospital in Mashhad during 2013 to 2016.MethodsThis before/after clinical trial was performed on 40 patients aged 7-50 years with mild to moderate asthma and moderate to severe allergic rhinitis. All patients had immunotherapy with allergens of pollen, weeds, and grass, based on the response of skin prick test. The effect of immunotherapy after a minimum of six months of therapy was studied.ResultsAmong 40 patients with a mean age of 16.8 years, 48.1% were female and 51.9% were male. Sixty percent of patients had allergic rhinitis and 40% were asthmatics. Immunotherapy in 52.38% of patients improved daily performance and resolved sleep problems in 61.9%. Sixty-two percent of patients noted that after immunotherapy their disease was controlled easily with the drug, which was statistically significant.ConclusionsAccording to the results of this study, standard immunotherapy with inhalational allergens could be effective in reducing the clinical symptoms of patients with moderate to severe allergic rhinitis and mild to moderate persistent allergic asthma.Keywords: Allergic rhinitis, Asthma, Immunotherapy
-
مقدمهیکی از راهکارهای ارتقای کیفیت خدمات سلامت و افزایش رضایتمندی مردم در برنامه تحول نظام سلامت، طرح حضور پزشکان متخصص مقیم است. مطالعه حاضر با هدف شناخت دیدگاه دستیاران گروه اطفال در مورد نقش حضور متخصصان مقیم انجام شد.روش بررسیاین پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بود که بر روی 35 نفر از دستیاران اطفال دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب Cronbach¢s alpah (85/0)، تایید گردید. داده ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هااز دیدگاه دستیاران، پزشکان مقیم فرصت آموزش بیشتر را فراهم نموده و در روند ارزیابی، تشخیص و درمان بیماران نقش بسزایی داشته اند. همچنین، در درخواست منطقی پاراکلینیک کمک کننده بودند. آن ها در ایجاد اعتماد به نفس و مسوولیت پذیری دستیاران و نیز برقراری نظم و همکاری کارکنان و کمک به هماهنگی بین بخشی تاثیر مهمی داشتند و باعث اعتمادسازی والدین بیماران و در نتیجه، رضایتمندی آنان شدند. همچنین، آن ها در بهبود کیفیت گزارش صبحگاهی موثر بودند.نتیجه گیریاز دیدگاه دستیاران گروه اطفال، نقش حضور متخصصان مقیم مفید می باشد. حضور آن ها باعث کمک به دستیاران و به طور کلی، بهبود وضعیت بیماران می گردد.کلید واژگان: بهسازی مراقبت سلامت, دستیاران پزشک, اطفالIntroductionOne of the strategies to improve the quality of health services and increase people's satisfaction in the health system evolution plan is the plan for the presence of resident specialists in educational hospitals. The purpose of this research was to assess the viewpoints of pediatrics residents about the role of the presence of resident specialists in educational hospitals.MethodsThis descriptive-survey study was conducted on 35 pediatrics residents of Mashhad University of Medical Sciences. Data were collected using a researcher-made questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed by experts views and its reliability by calculating Cronbachs alpha coefficients (85%). Data were analyzed using t test.ResultsFrom the residents viewpoint, resident specialists provided more educational opportunities and they had an important role in the process of evaluation, diagnosis, and treatment. They also helped in logical paraclinical request. They helped to promote self-confidence and responsibility among residents, as well as create staff discipline and collaboration, and inter-institutional coordination. They brought confidence and satisfaction to patients parents, too. Resident specialists also improved the quality of morning reports.ConclusionFrom the viewpoint of pediatrics residents, the role of the presence of resident specialists in educational hospitals is important in helping the residents and, in general, improves patient's health.Keywords: Health Care Reform, Medical Residency, Pediatrics
-
زمینه و هدفیبوست یکی از مشکلات شایع گوارشی در کودکان است و مشکلات روانشناختی و رفتاری همراه با یبوست مزمن می تواند منجر به اختلال در کیفیت زندگی کودکان مبتلا گردد. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه کیفیت زندگی و علایم روانشناختی و رفتاری در کودکان و نوجوانان 2 تا 18سال سالم و مبتلا به یبوست می باشد.مواد و روش کاراین مطالعه به صورت مورد- شاهدی بر روی 55 کودک و نوجوان مبتلا به یبوست عملکردی و 55 کودک و نوجوان بدون یبوست عملکردی که از نظر سن و جنسیت همگن بودند انجام شد. پس از اخذ شرح حال و انجام معاینه فیزیکی، پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی (Quality of life) و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات رفتاری (Strengths and Difficulties Questionnaire) در اختیار والدین و نوجوانان جهت تکمیل قرار گرفت. سپس داده ها جمع آوری و با استفاده از نرم افزارSPSS 16 و آزمون های آماری کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه و تی تست تجزیه و تحلیل گردید.یافته هامیانگین نمره کیفیت زندگی گزارش شده توسط خود کودک و والدین در گروه مورد، 9/3±67/54 و 2/3±86/49 و در گروه کنترل 0/4±26/63 و 4/3±09/66 بود که فقط در نمره گزارش شده توسط والدین تفاوت معنادار آماری وجود داشت (014/0p=). درعملکرد هیجانی میان دو گروه نیز تفاوت آماری معناداری مشاهده گردید. (024/0p= برای گزارش والدین و 016/0 p= برای گزارش خود کودک). نمره کلی پرسشنامه SDQ در گروه مورد و کنترل به ترتیب در 93% و 83% افراد غیرطبیعی بود، اما از نظر آماری معنی دار نبود (631/0p=).نتیجه گیریکیفیت زندگی بر اساس گزارش والدین و عملکرد هیجانی در کودکان مبتلا به یبوست عملکردی مختل است و توصیه می شود تا این کودکان از این نظر غربال شوند چرا که با ارجاع به روان پزشک اطفال و درمان آن، به درمان و کنترل عود یبوست نیز کمک خواهد شد.کلید واژگان: یبوست, علایم روانشناختی, علایم رفتاری, کیفیت زندگیBackground and ObjectivesGiven constipation as one of the common digestive problems in pediatric patients, the psychiatric comorbidities together with chronic constipation may result in some disorders in childrens life quality. This study aims to evaluate the life quality and psychiatric comorbidities in 2 to 18 years old children and teens with constipation.
Material &MethodsThis study, as a case control study was conducted through many children and teens who were homogeneous in terms of sex and age, 55 patients with functional constipation and 55 people without it. The parents and children were provided with questionnaires of the demographic particulars, QOL and SQD, following collection of their history and physical examinations. The analysis of the collected data was done based on the statistical tests of Chi-Squared test, one sided variance analysis and T-test through SPSS 16 software.ResultThe average scores of the life quality obtained from the children and parents were 54.67%.9 and 49.86%.2 in the case group and 63.26%.0 and 66.09%.4 in the control group, with a significant difference in the score reported by the parents (P=0.014). A difference has been observed between these two groups due to emotional performance (P=0.024 for parents and P=0.016 for children). The total estimated score of SDQ questionnaire employed for these two groups indicated abnormality of 93% in the case group and 83% in the control group which were statistically not significant (P=0.631). There was no difference through the subgroups mentioned in this questionnaire and the impact scores of these two groups (P>0.05).ConclusionThe life quality based on the parents reports and the emotional performance in the children with constipation are too low; and screening through children is recommended to help them in the treatment and the control of the constipation and its severity by referring to the child psychiatrists.Keywords: Constipation, psychological symptoms, behavioral symptoms, quality of life -
زمینه و هدف
زردی یک مشکل شایع و خوش خیم دوران نوزادی است که در بیشتر نوزادان نارس و رسیده دیده می شود. از جمله درمان های زردی فتوتراپی و تعویض خون و استفاده از بعضی مواد خوراکی از جمله داروهای گیاهی و غیره است. در بعضی از کشورها برای کاهش زردی از طب سنتی استفاده می شود. در طب سنتی در ایران از موادی مثل ترنجبین، شیر خشت و غیره برای کاهش زردی استفاده می شود. هدف از این مقاله مروری، بحث و بررسی اثرات داروهای گیاهی بر میزان زردی می باشد.
مواد و روش کاراین مقاله با مراجعه به کتب نوزادان و سایت های علمی معتبر و بررسی مقالات انجام شده در مورد اثر داروی گیاهی بر میزان زردی صورت گرفته است.
یافته هادر این مرور تلفیقی بعد از بررسی کامل موضوع، جستجو با ترکیبی از عبارات شاخص و عبارات متنی در پایگاه داده های Google scholar، Pubmed و Medline انجام شد. تعداد 23 مقاله انتخاب و مطالعه گردید سپس داده ها تحلیل و دسته بندی و ویرایش شد.
نتیجه گیرییافته های حاصل از بررسی مطالعات نشان د اد که داروهای گیاهی به تنهایی نمی تواند بیماری زردی نوزاد را درمان کنند ولی در صورت استفاده بعضی از آنها در کنار فتوتراپی این داروها می تواند مفید باشند.
کلید واژگان: زردی, هیپربیلی روبینمی, داروهای گیاهی, ترنجبین, شیرخشتBackground and ObjectivesBenign neonatal icterus is a common problem in preterm and term neonates. At present current treatments are phototherapy, exchange transfusion and use of certain food products including herbal medicines. In some countries, traditional medicine is being used to relieve icterus. Manna and Milk are among the herbals used to reduce icterus in Persian traditional medicine. The purpose of this review is to discuss and investigate into the effect of herbal medicines on the neonatal icterus.
Materials And MethodsThis work was done by referring to the related text books, scientific sites and review of the literature concerning the effects of herbal medicines and icter.
ResultsThis review was conducted by searching in Google scholar, Pub med and med line. Finally 23 articles were included and studied. Data was analyzed and edited.
ConclusionAccording to the results of the previous studies herbal medicines fail to cure icterur alone, but it could be useful along with routine treatments such as phototherapy
Keywords: Icterus, hyperbilirubinemia, herbal medicine, manna, cotoneaster -
زمینه و هدفعفونت های حاد تنفسی، از شایعترین عفونت های دوران کودکی محسوب می شوند، بطوریکه هر کودک زیر 5 سال، سالانه 4 تا 8 بار مبتلا می شود و این عفونت ها سالانه باعث ابتلای دو میلیون کودک در سطح جهان می گردد. در این مطالعه مروری به بررسی و جمع بندی مقالات مرتبط با نقش پروبیوتیکها در عفونتهای تنفسی کودکان پرداخته ایم.مواد و روش کاردر این مطالعه مروری نظام مند، کلیه مقالات چاپ شده تا دسامبر 2014 به دو زبان فارسی و انگلیسی در زمینه ارتباط نقش پروبیوتیکها در عفونتهای تنفسی کودکان انجام شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعات از طریق پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات مقالات علوم پزشکی ایران (IranMedex)، پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران (IranDoc)، بانک اطلاعات نشریات کشور (Margiran)، Science Direct، Ovid،Google Scholar PubMed، CINAHL و با استفاده از کلید واژه های پروبیوتیکها و عفونتهای تنفسی کودکان، (probiotic AND respiratory infection AND children به دست آمد.یافته هادر این مطالعه نتایج استفاده از 9 نوع پروبیوتیک شامل KB290، CRL-431، BB-12، TH-4، FOS، CRL431، DSM17938، Lactobacillus acidophilus و Bifidobacteriumbifidum در عفونتهای تنفسی فوقانی کودکان در 2261 کودک بررسی شد. در این مطالعات تنها در دو مورد به عوارض ناشی از تجویز پروبیوتیک پرداخته شده بود که شایعترین عارضه ذکر شده عوارض گوارشی بودند.نتیجه گیریبه نظر می رسد تجویز پروبیوتیک در عفونتهای تنفسی فوقانی کودکان به عنوان درمان کمکی سبب کاهش مدت علائم بیماری و غیبت از مدرسه می شود.
کلید واژگان: پروبیوتیک, کودک, عفونتهای تنفسیBackground and Objectivesacute upper respiratory infections (URI) are one of the most common infections in childhood. It is estimated children younger than 5, suffer from 4 to 8 episodes annually, andURI incidence is 2 million children all around the world. The aim of this review was to evaluate and summarized studies about relation between probiotic and upper respiratory tract infection in children.Material and MethodsThe articles were identified by searching the Cochrane Library, PUBMED, Scopus and MEDLINE, IranMedex, Google Scholar, Ovid, Science Direct, Margiran, Scientific Information Database up to December 2014. We selected key words regard to MeSH Database (probiotic AND respiratory infection AND children).ResultsNine types of probiotics were used on 2261 children in these studies, included KB29, CRL-431, BB-12, TH-4, FOS, CRL431, DSM17938، Lactobacillus acidophilusand Bifidobacteriumbifidum. Only two studies reported the side effects of probiotics.Conclusionthese studies revealed that probiotic administration could reduce the duration of upper respiratory tract infection and decrease the loss of school days.Keywords: probiotics, upper respiratory tract infection, child -
زمینه و هدفمننژیت یکی از اورژانس های مهم در طب اطفال می باشد که نوع میکروبی آن میزان مرگ و میر و عوارض نسبتا بالایی دارد، با توجه به اینکه حدود 5% مننژیت ها منشا میکروبی دارند، یافتن راهی که با حساسیت بالا بتواند دو نوع مننژیت را از یکدیگر تشخیص دهد دارای اهمیت می باشد. در این مطالعه سطح پروکلسیتونین به عنوان معیاری برای تشخیص مننژیت مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش کاراین مطالعه به صورت مقطعی بر روی 32 کودک 2 ماهه تا 14 ساله مبتلا به مننژیت مراجعه کننده به اورژانس اطفال انجام شد. نمونه ها بر اساس یافته های بالینی به دو گروه مننژیت میکروبی و مننژیت غیر میکروبی تقسیم شدند. برای همه بیماران آزمایشات لازم انجام شد. 20 کودک سالم نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شده و پروکلسیتونین و WBC خون در آنها اندازه گیری شد. سپس نتایج با استفاده از نرم افزار 17 SPSS و آزمون های آماری من ویتنی، کای دو و تی تست در بین بیماران مقایسه گردید.یافته هامیانگین سنی کودکان 6/ 42 ماه بود. از بین متغیرهای مورد بررسی سن، جنسیت، ESR، CRP و کشت CSF بین دو گروه مننژیت میکروبی و غیر میکروبی تفاوت آماری معنی داری نداشت. هیچ یک از کودکان سالم پروکلسیتونین بیشتر از ng/ml5/0 نداشتند. 80%کودکان در گروه میکروبی و 33/ 8% در گروه غیر میکروبی دارای پروکلسیتونین بیشتر از ng/ml2 بودند.نتیجه گیریپروکلسیتونین می تواند به عنوان یک معیار کارآمد با نقطه برش ng/ml2 در افتراق افراد سالم از مبتلایان مننژیت به کار رود. همچنین پروکلسیتونین بیشتر از ng/ml2 را می توان به عنوان نقطه برش در تشخیصی مننژیت میکروبی مشخص کرد.
کلید واژگان: مننژیت میکروبی, مننژیت غیر میکروبی, پروکلسیتونینBackground and ObjectivesMeningitis is one of the important emergencies in pediatrics. Proper and timely treatment prevents high mortality and morbidity of bacterial meningitis. Given that only5% of meningitis are bacterial، finding a sensitive method to discriminate between the two types of meningitis is of clinical importance. In this study procalcitonin levels as a criterion for the diagnosis of bacterial meningitis and aseptic was studied.Material and MethodsThis was a case control cross sectional study in which 32 children with clinically suspected meningitis admitted to the hospital were studied. According to the clinical findings and results of CSF analysis، the patients were classified into two groups: bacterial meningitis and aseptic meningitis. For all cases CSF analysis & culture were done and procalcitonin،ESR، CRP & WBC were measured. Twenty healthy children were selected as control group and their procalcitonin and WBC was measured. Data were analyzed by SPSS software.ResultsThe average age was 42. 6 months. There was no significant difference between two groups in terms of age، sex، ESR، CRP and CSF culture. Serum procalcitonin levels in control group were less than 0. 5ng/ml. 80% of bacterial meningitis and only one child (8. 33%) in aseptic meningitis had serum procalcitonin more than 2ng/ml.ConclusionSerum procalcitonin level could be used as a useful diagnostic test with the cut of point 0. 5ng/ml differentiating healthy subjects from patients with meningitis. and Procalcitonin more than 2 ng / ml can be identified as Cut of Point diagnosis of bacterial meningitis.Keywords: Bacterial meningitis, Aseptic meningitis, Procalcitonin -
زمینه و هدفتوده های گردنی جزو شکایات شایع بیماران مراجعه کننده به کلینیک های گوش، حلق و بینی است که طیف وسیعی از تشخیص های افتراقی ناشی از بیماری های موضعی، متاستاتیک و سیستمیک را در برمی گیرد که علاوه بر اینکه بیمار را مضطرب می سازد، در مواردی برای کادر پزشکی نیز یک مشکل تشخیصی محسوب می شود.مواد و روش کاردر یک مطالعه مقطعی در سال 92-1390 پس از حذف 58 بیمار مبتلا به عفونت حاد گردنی، 203 بیمار(93 زن و 110 مرد) با توده گردنی مشخص که به درمانگاه گوش حلق و بینی بیمارستان امام رضا ع در مشهد مراجعه کرده بودند، از نظر بالینی به لحاظ متغیرهای دموگرافیک و محل، تعداد، قوام، چسبندگی، حساسیت و ارتباط ضایعه با سایر ارگانها، پاتولوژی آن و مدت بیماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. برخی از بیماران طی بررسی تحت FNA و آندوسکوپی قرار گرفتند و تشخیص قطعی ضایعه بر اساس نتیجه بیوپسی مشخص گردید.یافته هاشایع ترین پاتولوژی مشاهده شده در مردان به ترتیب (SCC(37/38 درصد، سیالادنیت (21 /11 درصد) و کیست مجرای تیروگلوسال (5/ 7 درصد) و در زنان به ترتیب سل (89/18 درصد)،(SCC (15/55 درصد و گواتر مولتی ندولر (8/ 7 درصد) بود. یافته ها نشان داد بین جنسیت و ضایعه نئوپلاستیک ارتباط معنی داری وجود داشت (P <0.05)، یعنی احتمال نئوپلاستیک بودن توده گردنی در مردان بیشتر از زنان بود. با افزایش سن میزان ضایعات نئوپلاستیک افزایش می یافت (05/ 0 >P).نتیجه گیریپس از حذف علل التهابی شایع ترین پاتولوژی در مردان SCC و در زنان سل می باشد که غالبا به ترتیب در زنجیره لنفاوی ژوگولودیگاستریک و مثلث خلفی گردن دیده می شود.
کلید واژگان: توده گردنی, شیوع, پاتولوژی, بیمارستان امام رضا (ع), کلینیک گوش و حلق و بینیBackground and ObjectivesNeck mass is the most common complaints among patients referred to otolaryngology clinics and involve a wide range of differential diagnosis of localized disease, metastatic and systemic. In addition to the patient anxiety, it is also a diagnostic problem for medical staff. Matherials andMethodsAt a Cross-sectional study in 2011 to 2013, after excluding 58 acute infective cases, 203 patients (110 males and 93 females) who have clinically neck mass or masses referred to the ENT clinic of Imam Reza Hospital, Mashhad were selected. The clinical and demographic variables in terms of location, quantity, consistency, cohesion, sensitivity and communication with other organs of the lesion, pathology and disease duration were evaluated. Some patients diagnosed during the study FNA and endoscopy and definite diagnosis of the lesion was determined based on the biopsy result.ResultsThe most common pathology observed in men was: SCC (37/38 percent), sialoadenitis (11/21%) and Tyrvglvsal duct cyst (7/5%) respectively, and in women was: tuberculosis (18/89 percent), SCC (15/55%) and nodular goiter (7/8 percent) respectively. The possibility of neoplastic cervical mass in men was more than women. The neoplastic lesions rate showed an increase with age (P <0.05).ConclusionAfter eliminating the causes of inflammatory, SCC is the most common disease in men and Tuberculosis in women that so often can be seen in the posterior triangle of the neck juglodigastric lymph chain.Keywords: Neck mass, Pathology, Imam Reza hospital, ENT clinic -
سابقه و هدفزردی نوزادی از شایعترین بیماری های دوران نوزادی می باشد که علیرغم اهمیت عوارض زردی، تخمین قابل اعتمادی از فراوانی عوارض حاد و مزمن نوزادان دچار زردی و علل مستعد کننده آن در جامعه ما در دسترس نمی باشد لذا این مطالعه به منظور بررسی عوارض زردی نوزادی و عوامل مستعد کننده آن انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی از اول مهر ماه سال 1382 تا مهر ماه 1392، بر روی 1069 نوزادان ترم زرد مراجعه کننده به بیمارستان قائم (عج) مشهد که بیلی روبین بالای mg/dl 20 داشتند، انجام شد. ابتدا از نوزادان شرح حال، معاینه و آزمایشات لازم انجام گردید. سپس در شش ماهگی و یک سالگی بر اساس تست دنور 2 از نظر وضعیت تکاملی پیگیری شدند. نوزادان براساس بروز عارضه(کرنیکتروس حاد، کرنیکتروس مزمن، اختلال تکاملی و یا اختلال شنوایی) و بدون عارضه تقسیم گردیدند و سپس فاکتورهای مستعد کننده بروز این عوارض بررسی گردید.یافته هااز 1069 نوزاد زرد، 143 (13/37%) نوزاد دچار عوارض شدند. دو گروه نوزادان دارا و فاقد عارضه از نظر سن، جنس و سن مادر تفاوت آماری معنی داری نداشتند اما از نظر نوع درمان و میانگین بیلی روبین توتال سرم (27در مقابلmg/dl 32) تفاوت معنی داری داشتند (0/05 p<). عوامل مستعد کننده نوزادان دچار عارضه شامل: علل ناشناخته(30%)،(ABO (%18)، RH (%14/8)، G6PDD (%12/6 و سپسیس(3/3%) بود.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که شایعترین عوامل مساعد کننده عوارض زردی پس از علل ناشناخته، ناسازگاری گروه خونی و Rh و کمبودG6Pd می باشد.
کلید واژگان: کرنیکتروس, اختلال تکاملی, کاهش شنوایی, زردی, همولیزBackground And ObjectiveHyperbilirubinemia is one of the most common problems during the neonatal period. Despite the severe complications of jaundice, no reliable data is available regarding the prevalence of acute and chronic complications of jaundice and the predisposing factors in our community. Therefore, this study aimed to determine the complications of neonatal jaundice and the predisposing factors in neonates.MethodsThis cross-sectional study was performed on icteric, term newborns with bilirubin level higher than 20 mg/dl, referring to Ghaem Hospital during 2003-2013. After history taking and physical examinations, developmental status of infants was followed within six and twelve months after birth, using Denver Developmental Screening Test-II. The newborns were divided into two groups, based on the occurrence or non-occurrence of complications (e.g., acute or chronic kernicterus, auditory disorders and developmental disorders). Afterwards, predisposing factors for these complications were evaluated.FindingsComplications of jaundice were reported in 143 (13.37%) out of 1069 neonates. The two groups were not significantly different in terms of variables such as neonatal age and gender or maternal age. However, there was a significant difference between the children with and withod complication regarding treatment modality and mean total serum bilirubin level (27 mg/dl vs. 32 mg/dl) (p<0.05). The predisposing factors for neonatal complications were as follows: idiopathic jaundice (30%), ABO incompatibility (18%), Rh incompatibility (14.8%), G6PD deficiency (12.6%) and sepsis (3.3%).ConclusionOur findings showed that ABO incompatibility, Rh incompatibility and G6PD deficiency were the most common risk factors for jaundice, followed by idiopathic jaundice.Keywords: Kernicterus, Developmental Disorders, Hearing Loss, Jaundice, Hemolysis -
زمینه و هدفهیپرپلازی مادرزادی آدرنال یک اختلال اتوزومال مغلوب و شایع است که علت آن نقص در یکی از پنج آنزیم مورد نیاز در ساخت کورتیزول از کلسترول می باشد. طیف درمانی این بیماران باریک بوده و کنترل بیش از حد یا کمتر از میزان لازم هر دو بر رشد این بیماران تاثیر گذار می باشد. با توجه به این مسئله معیارهای رشدی را در این بیماران را بررسی نمودیم.مواد و روش کاراین مطالعه مقطعی بر روی 50 بیمار مبتلا به هیپرپلازی مادرزادی آدرنال که در عرض یکسال به کلینیک غدد کودکان دربیمارستان امام رضا(ع) مشهد مراجعه کرده بودند انجام شد. بررسی ها شامل اندازه گیری سرعت رشد قدی، سرعت رشد وزنی، نسبت توده بدنی نسبت سگمان فوقانی به تحتانی و سطح 17 هیدروکسی پروژسترون سرم بود.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که با افزایش سطح 17 هیدروکسی پروژسترون میزان سرعت رشد قدی بیماران نیز بالا میرود(P<0.05). در گروه از دست دهنده نمک با افزایش سن افت پتانسیل قدی و انحراف معیار قد نسبت به سایر گروه ها وجود داشت و این بیماران پیش آگهی قدی نامناسب تری نسبت به سایر گروه های اتیولوژیک داشتند(P<0.05). سن متوسط بیماران مبتلا به کمبود 11هیدروکسیلاز بالاتر بود.نتیجه گیریاز آنجا که بین سن تشخیص و سن شروع اولین مراجعات منظم بیماران اختلاف واضح معنی دار وجود داشت، لذا درمان مناسب و اتیولوژی خاص، بیشترین موارد تاثیرگذار بر معیارهای رشدی این بیماران می باشد و همچنین نیاز به استفاده از تمام ابزارهای لازم جهت مراقبت منظم این بیماران به منظور کنترل بهینه بیماری احساس میشود.
کلید واژگان: شاخص توده بدنی, سرعت افزایش قد, سرعت افزایش وزن, هیپریلازی مادرزادی آدرنالBackground and ObjectivesCongenital adrenal hyperplasia is a common autosomal recessive disorder، resulting from lack of activity in one of the five enzymes which produce cortisol from cholesterol. Treatment of these patients is very difficult and overtreatment or under treatment of them both influence on their growth pattern. Accordingly، we evaluated the growth pattern of these patients during one year. Methods and Materials: We studied 50 patients whom visited in endocrinology department of Imam Reza hospitial، Mashhad، Iran، during one year. We measured height rate، weight rate، and upper segment to lower segment index، body mass index and 17-Hydroxyprogesterone (17-OHP) levels regularly.ResultsThe results showed that with increasing levels of 17- hydroxyprogesterone، the height growth rate of the patients also increases (P<0. 05). In patients with salt-wasting group، there was a potential of height reduction and height standard deviation with advancing of age comparing with other groups (P<0. 05). The average age of the 11-Hydroxilase deficiency patients was higher than the other groups.ConclusionThere was a significant difference between the age at diagnosis and the age that patients were visited regularly. Therefore the specific etiology and appropriate treatment are the main predictors of growth pattern at these patients، and it also requires using all necessary facilities for regular care of these patients، in order to optimally control the disease is felt.Keywords: Body mass index, Congenital adrenal hyperplasia, Height velocity, Weight velocity -
زمینه و هدفدر کشور ما زمان تعویض کاتتر درون وریدی، 72 ساعت می باشد که بنا به مراجع بین المللی این زمان در کودکان قابل افزایش است. دلیل این محدودیت زمانی جلوگیری از عوارض نصب کاتتر از جمله فلبیت و انسداد بوده است. این پژوهش با هدف مقایسه بروز عوارض در دو روش روتین و روش بر اساس اندیکاسیون های بالینی در کودکان بستری در بیمارستان امام رضا (ع) بجنورد انجام شد.مواد و روش کاراین کار آزمایی بالینی تصادفی شده بر روی 150 کودک بستری انجام شد. کودکان واجد شرایط بر اساس جدول اعداد تصادفی به دو گروه (75 نفر در هر گروه) تخصیص یافتند. در یک گروه، روش روتین نصب و تعویض کاتتر درون وریدی (تعویض کاتتر نهایتا راس 72 ساعت)، و در گروه دیگر، تعویض کاتتر تنها بر اساس بروز عوارض ناشی از کاتتر صورت می گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های کای دو، تی مستقل، من ویتنی، نمودار کاپلان مایر و آزمون لوگرنک، از طریق نرم افزار Stata 12 تجزیه و تحلیل شد.یافته هادر بین کل افراد مورد بررسی در طول مطالعه، مجموعا 31 واقعه (بروز عوارض از جمله انسداد، انفیلتراسیون و فلبیت) ایجاد شد. میانه زمان ماندگاری کاتتر در گروه مداخله (93 ساعت) به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد (67 ساعت) بوده است. با آنکه از لحاظ فراوانی، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد، فراوانی انفیلتراسیون بیشتری داشت که معنادار بود، ولی از لحاظ بروز عوارض بین دو گروه، تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیرییافته های این مطالعه، برتری روش اندیکاسیون بالینی را نسبت به روش روتین تعویض کاتتر نشان داده است.
کلید واژگان: روش اندیکاسیون بالینی, روش روتین, کاتتر درون وریدی, بروز عوارضBackground and ObjectivesAccording to international sources, intravenous catheter replacement retention time, which is 72 hours In Iran, can be increased for the longer time; especially for children. This time constraint, have been created because of the incidence of common complications including: Infection, Infiltration, Phlebitis and Occlusion. This study compared the incidence of complications in routine practice versus clinical indications in children who were admitted in Imam Reza hospital, in Bojnurd, Iran.Material and MethodsThis randomized clinical trial was conducted on 150 children (Controls: 75 subjects; versus Interventions: 75 subjects). Eligible children were randomly assigned to two groups. In one group, the procedure to install and replace intravenous catheter (catheter replacement top end 72 hours), and the other group, the catheter was replaced by another catheter, after complications were occurred. Data were analyzed by using descriptive statistics and chi-square test, ttest, Mann-Whitney, Kaplan-Meier and Log-Rank test, in Stata12 software.ResultsAmong the 150 evaluated patients, side effects were observed in 31 cases. The mean of the catheter survival time in the intervention group (93 h) was significantly higher than the of control groups (67 hours) (P<0.001). The frequency of IV complications (only infiltration), in the intervention group was significantly more frequent than the control group; but in terms of complications incidence, there was no significant difference between two groups (P=0.45). Discussion andConclusionsThe findings of this study showed superior clinical indication method compared with routine catheter replacement.Keywords: Clinical indications procedure, Routine procedure, intravenous catheter, complication incidence -
زمینه و هدفآندوسکوپی دستگاه گوارش یک وسیله تشخیصی و درمانی بیماری های گوارشی در کودکان است. به خاطر پاسخ شدید و اسپاستیکی که در عضلات دستگاه گوارش در طی انجام آندوسکوپی ایجاد می شود معمولا آندوسکوپی با مشکل مواجه می شود. در این مطالعه اثر پپرمینت بر اسپاسم پیلور در حین آندوسکوپی اطفال مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش کاردر این کارآزمایی بالینی 120 کودک کمتر از 14 سال که در حین آندوسکوپی دچار اسپاسم پیلور می شدند، به صورت تصادفی به دو گروه پپرمینت(60 نفر) و شاهد (60 نفر) تقسیم شدند. با توجه به خواص آنتی اسپاسموتیک نعناع به گروه مورد نعناع و در گروه شاهد پلاسبو تجویز شد. در گروه پپرمینت مداخله بر اساس پروتکل صورت می گیرد و عصاره دو درصدpeppermint به مقدار cc16 یک نوبت در حین اندوسکوپی و مواجهه با اسپاسم پیلور تجویز شده وگروه دوم با روش های مرسوم اقدام به باز نمودن دریچه پیلور گردید و دارویی تجویز نمی شود. داده ها توسط نرم افزار11.5 SPSS و آزمونهای توصیفی و تحلیلی مناسب(من ویتنی، تی تست و همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادریچه پیلور در گروه peppermint در 48% کودکان و در گروه شاهد در 5% کودکان به طور معناداری کاملا باز ماند (P<0.05). متوسط زمان آندوسکوپی در گروه نعنا (0/351+ 9/301) و در گروه شاهد (0/337+ 10/149) بود که این اختلاف معنادار بود (P<0.05). باز شدن اسپاسم پیلور در گروه peppermint کمتر از 60 ثانیه و در گروه شاهد در 60% موارد بیش از 60 ثانیه طول کشید (P<0.05).نتیجه گیریتجویز پپرمینت در آندوسکوپی در کودکان سبب کاهش مدت زمان آندوسکوپی و نیز کاهش اسپاسم پیلور می گردد.
کلید واژگان: اسپاسم پیلور, آندوسکوپی, عصاره نعناع (Peppermint), اطفالBackground and ObjectivesGastrointestinal Endoscopy is a diagnostic tool and treatment of gastrointestinal diseases in children. Due to severe response and muscular spasm of the digestive tract created during endoscopy, it often face with difficulty.The aim of this study is to evaluate peppermint effects in pyloric spasm in children undergo endoscopy.Material And MethodsIn this clinical trial study, 120 children (under 14 years old) in Ghaem hospital that Pyloric spasm during endoscopy were randomly divided into two groups, peppermint(n=60) and control(n=60) respectively. Case group received peppermint and control group received placebo. Data were analyzed using SPSS version 11.5 and presented with descriptive and analytical tests (T-test, Corraletion, Mann- Whitney).ResultsPyloric sphincter stayed open in 48.3% of peppermint group patients and 5% of control group (P<0.000). The mean time to endoscopy in peppermint group (9/301+0/351) and control group was (10/149+0/337) and this difference was significant(P<0.05). Pyloric spasm duration in peppermint group was less than 60 seconds and in control group at 60% of them, was more than 60 seconds.ConclusionPeppermint could reduce endoscopy duration and pyloric spasm in children and increase endoscopic team satisfaction.Keywords: pyloric spasm, endoscopy, peppermint -
زمینه و هدفآگاهی از ماهیت و انواع سبک های یادگیری فراگیران به مدرسین کمک می کند تا روش آموزش خود را متناسب با سبک یادگیری دانشجویان تغییر داده تا به بازدهی آموزشی مورد نظر دست یابند لذا این مطالعه به منظور بررسی سبک یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی صورت گرفت.مواد و روش کاراین مطالعه بصورت مقطعی در سال 1390 به روش سرشماری و بصورت داوطلبانه بر روی 240 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری کلب بود. اطلاعات گرد آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS16 و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاکل افراد مورد مطالعه 240 نفر بوده که از این بین 32/9 درصد مذکر و 67/1 درصد مونث بودند. میانگین سنی و معدل نمرات آنها به ترتیب 20/82 سال و 16/25 بود. انواع سبک های یادگیری دانشجویان بر حسب درصد برای سبک همگرایی، انطباق یابنده، جذب کننده و واگرا به ترتیب 45/4، 17/1، 23/3 و 14/2 درصد بود. نتایج این مطالعه نشان داد بین دانشجویان دانشکده پرستاری- مامایی و دانشکده بهداشت از نظر سبک یادگیری تفاوت آماری وجود داشت(P≤0/05). دانشجویان دانشکده بهداشت و دانشکده پرستاری- مامایی به ترتیب بیشتر دارای سبک یادگیری واگرا و همگرا بودند.نتیجه گیریبا توجه به اینکه سبک یادگیری اکثر دانشجویان از نوع همگرایی است و در این دانشجویان با توجه به منابع علمی معتبر، روش های آموزشی سنتی خسته کننده می باشد لذا پیشنهاد می گردد از روش های آموزشی نوین با توجه به رشته دانشجویان مثل بحث گروهی و حل مسئله در در آموزش این گروه ها استفاده گردد.
کلید واژگان: آموزش, دانشجویان, سبک های یادگیری, کلبBackground and ObjectivesKnowledge about the nature and types of learning styles in learners can help teachers to adjust their teaching methods with students, learning styles to achieve the desired educational outcomes. This study was conducted to determine students’ learning styles based on Kolb learning pattern in North Khorasan University of medical sciences.Material and MethodsThis descriptive cross sectional study was conducted on students of North Khorasan university of medical sciences in 2012. Kolb's Learning Style Inventory was used to conduct the research. Data were analyzed by spss16 software and presented with chi-square test.ResultsOf the 240 subjects, 79(32/9%) of subjects were male and 161(67/1%) of subjects were female. Mean age (s) and score were 20/82 years and 16/25 respectively.Percentage of the students’ learning style for converging, accommodating, absorbent and divergent was 45/4, 17/1, 23/3 and 14/2 respectively. There was a statistical significant difference (P≤0/05) between learning styles of the nurse school students and health school students. The most learning style in the nurse school students and health school students was converging and divergent respectively.ConclusionAccording to our results the most prevailed learning style was converging style and so traditional education methods were boring. Therefore use new education methods according to student fields for example group discussion and problem solving are recommended.Keywords: Education, students, Learning styles, Kolb -
زمینه و هدفدانشجویان آینده سازان جامعه می باشند و به دلایل مختلف مستعد از دست دادن سلامت هستند. لذا لازم است جهت ارتقاء کیفیت زندگی این قشر مطالعات گسترده ای انجام شود. این مطالعه با هدف بررسی کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در سال 1390 انجام شد.مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی تحلیلی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی به روش سرشماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد (SF-36) بود. برای آنالیز داده ها از آمار توصیفی و آزمون های تحلیلی (کروسکال - والیس و من- ویتنی) استفاده شد.یافته ها115نفر(3/38 درصد)از دانشجویان شرکت کننده پسر و 185 نفر(7/61 درصد)دختر بودند. کیفیت زندگی دانشجویان بر اساس نمره اخذ شده بین صفر تا صد به 4 سطح تقسیم شد. 2/15 درصد دارای کیفیت زندگی خیلی ضعیف 4/26 درصد دارای کیفیت زندگی ضعیف، 9/32 درصد دارای کیفیت زندگی خوب و 5/25 درصد دارای کیفیت زندگی خیلی خوب بودند و بین کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و میزان علاقه به رشته تحصیلی، رضایت از امکانات و تسهیلات رفاهی دانشگاه و رشته تحصیلی ارتباط معنی داری وجود داشت. (001/0 P≤).نتیجه گیریکیفیت زندگی دانشجویان مورد مطالعه نسبتا خوب می باشد ولی پیشنهاد می شود این مهم مورد توجه بیشتری قرار گیرد و مسولان برنامه ریزی مناسبتری به منظور ارتقاء کیفیت زندگی این قشر آینده ساز انجام دهند.
کلید واژگان: پرسشنامه استاندارد (SF36), دانشجویان, کیفیت زندگی, سلامت, خراسان شمالیBackground and ObjectivesIt is generally believed that medical sciences students face tremendous stress in the course of their study, these stresses affects their quality of life. Regarding the importance of this feature, we decided to determine quality of life in North khorasan University of medical Sciences in 2011.Material And MethodsA descriptive analytical (cross-sectional) study was conducted on students of North khorasan University of medical Sciences (n=300) in 2011. The research tools included the questionnaires of demographic information and SF-36, a validated instrument for mental and physical health assessment. The data were analyzed by SPSS-16 software and presented with nonparametric tests such as Kruscal -Wallis and man-witney.ResultsThe results showed that 115(38.3%) of students were male and 185 (61.7%) were female. 15.2% of students experienced very weak level of quality of life, 26.4% weak level, 32.9% good level and 25.5% very well level of quality of life. There was significant relationship between the obtained score of quality of life and level of interest in field of education, satisfy of facilities and field of educationConclusionThe results showed that more than of students experienced good level of quality of life. The results suggest paying more attention to HRQOL and planning for promotion student's HRQOL.Keywords: short form quality of life questionnaire(SF, 36), medicine science students, quality of life -
زمینه و هدفگروه ب استرپتوکوک علت اصلی عفونت نوزادی در کشورهای پیشرفته است. در ایران میزان بروز آن به طور دقیق مشخص نیست. این مطالعه با هدف تعیین ارزش تشخیصیPCR در تشخیص عفونت استرپتوکوک گروه B در نوزادان مبتلا به سپسیس انجام شد.مواد و روش کاردر این مطالعه تمامی شیرخواران کوچکتر از سه ماه مبتلا به سپسیس بستری در NICU و اورژانس کودکان بیمارستان قائم (عج) به مدت یک سال وارد مطالعه شدند که تعداد آنان 100 نفر بود. پس از اخذ رضایت کتبی از والدین این شیرخواران، سه نمونه خون این بیماران در ظروف درب دار استریل، دو نمونه جهت کشت در محیط معمولی و ارتقایافته و دیگری جهت انجام روش مولکولی PCR (واکنش زنجیره ای پلیمراز) به آزمایشگاه منتقل گردید. آنالیز داده ها با SPSS نسخه13 و با کمک آمار توصیفی-تحلیلی (کای دو-همبستگی) انجام شد.یافته هاروش مولکولی PCR برای شناسایی استرپتوکوک گروه ب در 3 درصد شیرخواران مثبت بود. در محیط های کشت، در 5 درصد از کشت معمولی (2مورد کلبسیلا، 1 مورد انتروباکتر و 2 مورد ایکولای) و 6 درصد در محیط کشت ارتقا یافته (2 مورد کلبسیلا، 1مورد انتروباکتر، 2 مورد ایکولای و 1 مورد استرپتوکوک آلفاهمولیتیک) میکروبهای دیگری رشد نموده و در هیچ کدام از این محیط ها استرپتوکوک گروه ب رشد نکرد. 64 درصد ازمادران نوزادان مبتلا به سپسیس قبل از زایمان آنتی بیوتیک دریافت کرده بودند.نتیجه گیریبا توجه به میزان بالای مصرف آنتی بیوتیک در مادران قبل از زایمان، جهت شناسایی استرپتوکوک گروه ب بایستی ضمن تقویت و ارتقای محیط های کشت، از روش های حساس تر نظیر PCR استفاده کرد.
کلید واژگان: سپسیس, نوزادان, استرپتوکوک گروه ب, (PCR (Polymeras Chain ReactionBackgrouynd &ObjectivesGroup B streptococcus is the main reason of neonatal infection in developed countries. Its rate of outbreak has not been determined in Iran. This study aimed to determine diagnostic value of PCR for detection of group B streptococcal infection in neonates with sepsis.Material and MethodsIn the present study، 100 below three months infants with sepsis hospitalized in NICU and ICU division of Ghaem hospital were studied for one year. After getting consent from the infants’ parents، three blood samples of the patients in the sterile container with lid were transferred to the laboratory (two samples for culturing in normal environment and the other for PRC). Data were analyzed by SPSS (version 11. 5) and presented with descriptive and analytical test (Chi-square and correlation)ResultsPCR method was positive in 3% of infants for detection of group B streptococcal. Other germs grew in 5% (two Klbsya،one Enterobacter and two E. coli) of normal culture and 6% (two Klbsya،one Enterobacter، two E. coli and one Alpha hemolytic) of developed culture and in none of cultures group B streptococcal did not grow. Findings also showed that 64 % of mothers took antibiotic before delivery.ConclusionsRegarding to the high rate of anti-biotic consumption by mothers before delivery، it is necessary to use more sensitive methods such as PCR to identify the group B Streptococcus. it is also recommend to strengthen and promote the culture media.Keywords: Sepsis_Infants_Group B Streptococcus_PCR -
زمینه و هدفآسم از جمله شایعترین بیماری های مزمن در تمامی سنین و شایع ترین بیماری مزمن در میان کودکان است. با توجه به مطالعات محدود صورت گرفته درباره عوارض چشمی داروهای کورتیکواستروئید استنشاقی، هدف از این مطالعه بررسی میزان بروز عوارض چشمی این داروها در کودکان آسمی تحت درمان با کورتون استنشاقی است.مواد و روش کارکودکان 2 سال تا 12 ساله که مورد شناخته شده آسم و دارای اندیکاسیون شروع کورتون استنشاقی Step)2و بالاتر) ابتدا از نظر عدم وجود هرگونه بیماری چشمی توسط متخصص چشم پزشکی بررسی شدند و سپس تحت درمان با کورتیکواسترویید استنشاقیبر حسب نیاز و شدت بیماری با دوزهای خفیف تا بالا قرار گرفتند و طی 6 ماه از نظر شدت علایم آسم پیگیری و مجددا از نظر گلوکوم و کاتاراکت، انواع و شدت آن بررسی شدند.یافته هادر این مطالعه 160 کودک وارد شدند که طیف سنی آنان بین 2 تا 12 سال با میانگین 8/2±48/6 سال بود. میانگین فشار چشم در دختران و پسران به ترتیب 29/1±42/13 و 25/1±43/13 میلیمتر جیوه بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود (541/0 P=) و حدت بینایی 10 و 57/3±10 بود (229/0 P=). فشار چشم و وضعیت لنز در تمامی کودکان پس از مصرف کورتیکواستروئید استنشاقی در محدوده نرمال قرار داشت.نتیجه گیریکورتیکواستروئیدهای استنشاقی داروهای کم خطری از لحاظ عوارض چشمی جهت درمان آسم کودکان می باشند.
کلید واژگان: آسم, کورتیکواستروئید استنشاقی, گلوکوم, کاتاراکتBackground and ObjectivesAsthma is the most common chronic childhood disease and shown an apparent increase in recent years. The systemic bioavailability of inhaled corticosteroids is depended on the amount of drug absorbed by the lungs and gastrointestinal tract. This might cause systematic side effects and lead to increase in intra ocular pressure or lenticular changes in lens. The aim of this study is to evaluate the ophthalmologic side effects of inhaled corticosteroids in children with chronic asthma.Material and Methodschildren between 2 and 12 years old who suffered from chronic asthma with inclusion criteria after performing ophthalmologic examinations were entered the study. All of them had the indications of starting inhaled corticosteroids in three different doses (mild، moderate and high). Follow up ophthalmologic examinations was performed after 6 months. Data was analyzed by SPSS software.ResultsMean age of children was 6. 4±2. 8 years. Mean IOP was13. 42± 1. 29 and 13. 43±1. 25 mmhg in male and female children، respectively and this difference was not significant (P=0. 541). Visual acuity was respectively 10 and 10±3. 57in girls and boys and this was not significant (P=0. 229). Intra ocular pressure and lens did not have pathologic changes in children after inhaled corticosteroids usage.ConclusionInhaled corticosteroids have ignorable ophthalmologic side effects and are safe drugs in children with chronic asthma.Keywords: Inhaled corticosteroids, asthma, glaucoma, cataract -
سابقه و هدفپزشکی مبتنی بر شواهد، فرآیندی برای یافتن و بکارگیری بهترین شواهد موجود از مطالعات، برای مراقبت از هر یک از بیماران است. و از آنجائی که توانائی نقد مقالات کار آزمایی تصادفی شده، یکی از اساسی ترین مهارت ها در زمینه پزشکی مبتنی بر شواهد است لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش پزشکی مبتنی بر شواهد بر مهارت جستجو و نقد مقالات توسط دانشجویان انجام گردید.مواد و روش هااین مطالعه بر روی دانشجویان مامایی مقطع کارآموزی زنان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی در زمستان 90 انجام شد. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری آسان، مبتنی بر هدف انتخاب شدند و در کارگاه یک روزه آشنایی با پزشکی مبتنی بر شواهد با تاکید بر چگونگی نقد مقالات شرکت نمودند. جهت بررسی مهارت نقد مقالات از پرسشنامه شش سوالی استاندارد Slawson قبل و بعد از شرکت در کارگاه استفاده گردید و از آزمون Paired t-test جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته هابر اساس نتایج حاصل از آزمون، توانایی نقد مقالات بعد از شرکت در کارگاه افزایش یافته و اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (01/0p<).نتیجه گیریبرگزاری کارگاه جهت ارزیابی نقادانه مقالات و بحث بر روی موارد بوجود آمده، طی دوره کارآموزی می تواند به شکل موثری منجر به ارتقا کیفیت مراقبتها در پرستاری و مامایی گشته و می توان این روش را بصورت کاربردی در کلاس و بالین توسط دانشجویان مامایی بکار برد.
کلید واژگان: پزشکی مبتنی بر شواهد, مهارت جستجوی مقالات, نقد مقالات, دانشجویان ماماییBackground And ObjectiveEvidence Based Medicine (EBM) is a set of methods and resources for finding and employing the best evidences among present in order to manage each patient. The aim of this study was to determine the effect of Evidence Based Medicine on research and critical appraisal skills of midwifery students.MethodsThis study was performed among gynecology clerkship students in Bojnurd University of Medical Sciences. Sampling was easy and purposeful. Midwifery students enrolled in an EBM workshop. A standard questionnaire was used before and after the workshop for data collection.FindingsAccording to the findings a significant change was observed in critical appraisal skill.ConclusionWorkshop and discussion on research articles and specific cases can increase the assessing and critical appraisal skills among students.Keywords: Evidence, Based Medicine, Reaserch Skill, Critical Appraisal, Midwifery Students -
زمینه و هدفکولونوسکوپی روشی تهاجمی است که برای بیمار به ویژه کودکان ناراحت کننده و دردناک است. هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان تاثیر تجویز قطره خوراکی سوپرمینت (اسانس نعناع) بر رضایتمندی بیمار و تیم کولونوسکوپی در حین عمل کولونوسکوپی اطفال می باشد.مواد و روش کاراین کارآزمایی بالینی بر روی 101 کودک 14-7 سال کاندید کولونوسکوپی در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران که بطور تصادفی به دو گروه مورد (51 نفر) و شاهد (50 نفر) تقسیم شدند، انجام گرفت. به گروه شاهد پلاسبو و به گروه مورد20 قطره خوراکی سوپرمینت 30 دقیقه قبل از کولونوسکوپی خوراندهشد. پسازعمل کولونوسکوپی با استفاده از پرسشنامه استاندارد، میزان رضایتمندی بیمار و تیم کولونوسکوپی بررسی شد. داده ها توسط نرم افزار 11.5SPSS و آزمون های توصیفی و تحلیلی(تی مستقل-همبستگی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر گروه شاهد 2% اطفال و در گروه مورد 9/54% اطفال با درجه عالی رضایت داشته اند. به علاوه در گروه مورد درجه رضایت تیم کولونوسکوپی 7/64% بوده که به طور معنی داری با گروه شاهد که 2% بوده تفاوت داشته است(05/0P<). میانگین میزان درد در گروه شاهد 85/1±60/5 و در گروه مورد 70/1±20/4 بود که این تفاوت معنی دار می باشد(05/0P<).نتیجه گیریقطره سوپرمینت بر کاهش درد در حین عمل کولونسکوپی کودکان تاثیر مثبت داشت. لذا تجویز اسانس نعناع به کودکان حین عمل کولونوسکوپی باعث افزایش رضایتمندی بیمار و تیم کولونوسکوپی می شود.
کلید واژگان: کولونوسکوپی, رضایتمندی, سوپرمینتBackground & Objetives: colonoscopy is an invasive method that is painful for patient especially for children. The objective of this research was investigation into the effect of supermint oral drop (peppermint essence) on the patient and colonoscopist group satisfaction during colonoscopy.Material and MethodsIn this clinical trial study, 101 children candidate colonoscopy (7-14 years old) in children’s medical center were randomly divided into two groups, case(n=51) and control(n=50) respectively. Control group received placebo and about half an hour before the colonoscopy control group case group was administrated 20 oral drops Supermint oil (peppermint oil). A standard questionnaire was filled after the colonoscopy for satisfaction of the patient and colonoscopist group. Data were analyzed using SPSS version 11.5 (T-test and Corraletion).ResultsTwo percents in control group and 54.9% in case group have a great degree of satisfaction. Besides, degrees of satisfaction in case group was 64.7% that significantly difference with those of control group (2%) (p<0.05). Mean value of pain, duration of colonoscopy in control group was 5/60+1/85 and in case group was 4/20+1/70 and this difference was significant(p<0.05).ConclusionThe results of this study showed that drop Supermint oil on pain relief have a positive influence in during colonoscopy in children, so peppermint essence causes increase in satisfaction in both patient and colonoscopy group.Keywords: peppermint –pain, colonoscopy, supermint -
زمینه و هدفدرماتیت آتوپیک شایع ترین بیماری پوستی مزمن و عود کننده دوران کودکی است که 30-10% از کودکان را مبتلا می کند. دوری از آلرژن ها در کنار رساندن رطوبت و درمان دارویی بخش مهمی از درمان این کودکان محسوب می شود. با توجه به متفاوت بودن آلرژن ها در مناطق جغرافیایی و فرهنگ های مختلف شناخت صحیح این آلرژن ها اهمیت پیدا می کند. هدف از این مطالعه شناسایی آلرژن های شایع (غذایی و استنشاقی) در کودکان مبتلا به درماتیت آتوپیک در شهر مشهد با استفاده از تست آلرژی خراش پوستی بود.مواد و روش کاردر 207 کودک مبتلا به درماتیت آتوپیک مراجعه کننده به کلینیک ایمونولوژی و آلرژی بیمارستان های قائم و دکتر شیخ مشهد تست خراش پوستی برای آلرژن های غذایی و تنفسی و کنترل مثبت (هیستامین) و منفی (آب مقطر) به عمل آمد.یافته ها207 کودک مبتلا به درماتیت آتوپیک (116 پسر و 91 دختر) با سن 3 ماهه تا 14 ساله در این مطالعه شرکت کردند. شایع ترین آلرژن ها به ترتیب عبارت بودند از: سفیده تخم مرغ، زرده تخم مرغ، شیر گاو، علف شور ((Russian thistle، فلفل، مایت ها (D. Farinae، (D. Ptteronysinus، کاری و گردو. آلرژن های غذایی در سنین پایین تر و آلرژن های تنفسی در سنین بالاتر شیوع بیشتری داشتند.نتیجه گیریشیوع آلرژن ها در هر ناحیه، تحت تاثیر شرایط اقلیمی هر منطقه، عادات غذایی و مواد غذایی مصرفی افراد، تفاوت های نژادی و سبک زندگی افراد متفاوت است شناسایی آلرژن ها و دوری از آنها و گزینش رژیم های غذایی آگاهانه، در کنار درمان دارویی نقش بسیار مهمی در کنترل و درمان کودکان مبتلا به درماتیت آتوپیک دارد.
کلید واژگان: درماتیت آتوپیک, تست خراش پوستی, آلرژن غذایی, آلرژن استنشاقیBackground And ObjectivesAtopic dermatitis is the most common chronic dermatologic disorder in childhood affecting 10-30% of children. Allergen avoidance in combination to skin hydration and topical steroids are considered as major parts of treatment. As these allergen may be different in various cultures, recognition of them has importance In management of disease. The aim of this study was to recognize common allergens in children with atopic dermatitis in Mashhad by skin prick test. Method and materials: Skin prick test with common food allergens and aeroallergens in addition to positive control(histamine) and negative control (saline) was performed on 207 children with atopic dermatitis.Results207 children with atopic dermatitis (116 boy and 91 girls) aged 3 months to 14 years participated in this study. The most common allergensrespectively included egg white, egg yolk, cow''s milk, weeds(Russian thistle), pepper, mites(D. Farinqe and D. ptteronysinus), curry and walnut.Food allergens were more prevalent in the young age and aeroallergens were more prevalent in the older age.ConclusionPrevalence of allergens in each region is different depending on environmental conditions, food habits, ethical diversities and life style. Recognition and avoidance of allergens in combination to medical therapy has an important role in management of atopic dermatitis.Keywords: Atopic dermatitis children, food allergen, skin prick test, inhalation allergen
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.