علی زکی یی
-
ارتباط بین استرس و تاب آوری با پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 در استان کرمانشاه سال 1399زمینه و هدف
کنترل استرس و تقویت تاب آوری در حفظ عملکرد مطلوب و پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 می توانند تعیین کننده باشند. هدف مطالعه تعیین ارتباط بین استرس و تاب آوری با پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 در استان کرمانشاه بود.
روش کارمطالعه مقطعی حاضر در بازه زمانی 28/09/1399 تا پایان16/03/1400در استان کرمانشاه انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه آنلاین در 5 بخش 1- اطلاعات دموگرافیک، 2- سوابق سلامت، 3- شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 و به ترتیب پرسشنامه های 4- استرس ادراک شده و 5- تاب آوری جمع آوری شدند و از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد.
یافته هااز کل شرکت کنندگان، 36/64 درصد (188/121) زنان بودند. میانگین (انحراف معیار) نمره استرس ادراک شده (85/8) 53/23، تاب آوری (53/20) 16/62 و رعایت شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 (22/7) 72/41 بود. بررسی همبستگی بین سه متغیر بالا نشان داد، بین تاب آوری و پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19، همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت. در رگرسیون خطی چندگانه با تطبیق سایر متغیرها در مدل، تاب آوری (07/24,47/10 CI: 95%) 27/17، استرس متوسط (07/20,53/6 CI: 95%) 61/13 و استرس بالا (91/21,57/6 CI: 95%) 24/14، میانگین نمره پیروی از شیوه نامه های پیشگیری ازکووید-19 را به طور معنی داری افزایش داد. همچنین اثر متقابل منفی معنی داری بین تاب آوری بالا و استرس متوسط با پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 و همچنین بین تاب آوری بالا و استرس بالا با پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 وجود داشت.
نتیجه گیری:
سطح استرس تقریبا متوسط و تاب آوری بالا و از طرفی، پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19 نیز در حد بالایی بود. با توجه به ارتباط معکوس اثر متقابل استرس و تاب آوری با پیروی از شیوه نامه های پیشگیری از کووید-19بر ضرورت جلب اعتماد مردم از طریق حمایت آن ها در رویارویی شرایط نامطلوب پاندمی مانند حمایت های روانی- اجتماعی، اقتصادی توسط سیاستگذاران سلامت تاکید می شود.
کلید واژگان: استرس, تاب آوری, فاصله گذاری اجتماعی, شیوه نامه, پیشگیری از کووید-19Journal of Health, Volume:14 Issue: 2, 2023, PP 191 -202Background & objectivesManaging stress and building resilience are crucial in maintaining optimal performance and adhering to COVID-19 prevention guidelines. This study aimed to explore the correlation between stress and resilience while adhering to the guidelines for preventing COVID-19 in Kermanshah province.
MethodsA cross-sectional study was carried out in Kermanshah province from December 18th, 2020, to June 6th, 2021, using an online questionnaire. The questionnaire consisted of five sections: Demographic information, Health records, Procedures for COVID-19 prevention, Perceived stress, and Resilience. The data was collected through this questionnaire and analyzed using Pearson correlation and linear regression statistical methods.
ResultsOut of 188 participants, 121 (equivalent to 64.36%) were female. The perceived stress, resilience, and adherence to COVID-19 preventive guidelines were measured with mean scores (SD) of 23.53 (8.85), 62.16 (20.53), and 41.72 (7.22), respectively. The correlation analysis between the three variables revealed a significant positive correlation between resilience and adherence to COVID-19 preventive guidelines. Further analysis with multiple linear regression, taking into account other variables, showed that resilience, moderate, and high-stress levels significantly increased adherence to COVID-19 preventive guidelines by 17.27 (95% CI: 10.47, 24.07), 13.61 (95% CI: 6.53, 20.07), and 14.24 (95% CI: 6.57, 21.91), respectively. Additionally, there was a significant negative interaction between resilience and stress levels regarding adherence to COVID-19 preventive guidelines.
ConclusionThe stress level is almost moderate, and resilience is high; conversely, compliance with the guidelines for preventing COVID-19 is also high. Considering the inverse relationship between the interaction of stress and resilience with following the guidelines for the prevention of COVID-19, the necessity of gaining people's trust through their support in facing the adverse conditions of the pandemic, such as psycho-social and economic support by Health policymakers, is emphasized.
Keywords: Stress, Resilience, Social Distancing, Protocol, Prevention of COVID-19 -
سابقه و هدف
با توجه به اندک بودن مطالعات در زمینه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات تنظیم هیجان و کیفیت خواب، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات تنظیم هیجان وکیفیت خواب افراد مبتلا به بی خوابی مزمن انجام پذیرفت.
مواد و روش هامطالعه حاضر آزمایشی تک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. برای انجام مطالعه، از بین مراجعین به مرکز تحقیقات اختلالات خواب دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1397 تعداد 15 نفر، که طبق نتایج استخراج شده از پلی سومنوگرافی و مصاحبه روانپزشک ابتلا این افراد به بی خوابی تایید شده بود انتخاب شدند. هشت جلسه هفتگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بیماران انجام گرفت و برای گردآوری داده های مطالعه از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه مشکلات تنظیم هیجان استفاده شد. در نهایت، نتایج مطالعه با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس مکرر مورد تحلیل قرار گفت.
یافته هاروند خطی تغییرات کیفیت خواب و مشکلات تنظیم هیجان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری معنی دار بوده است (001/0>P). نتایج تحلیل بیانگر این بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تاثیر معنی داری بر خرده مقیاس های مشکلات تنظیم هیجان دارد (05/0>P) و نتایج در طول زمان پایدار است.
استنتاجدرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد سبب ارتقا کیفیت خواب بیماران مبتلا به بی خوابی شده و این درمان می تواند به کاهش مشکلات تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به بی خوابی کمک کند.
کلید واژگان: بی خوابی مزمن, کیفیت خواب, هیجان, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدBackground and purposeThere is paucity of information on the effect of acceptance and commitment therapy on emotional dysregulation and sleep quality. So, the present study was done to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on emotional dysregulation and sleep quality in patients with chronic insomnia.
Materials and methodsA quasi- experimental research with one-group pretest-posttest design was performed in 15 individuals with chronic insomnia attending Sleep Disorders Research Center affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences, 2018. Insomnia had been confirmed by polysomnography and diagnostic interview. Then, acceptance and commitment therapy was delivered in eight weekly individual sessions. Pittsburgh Sleep Quality Index and Difficulties in Emotion Regulation Scale were administered. Data were analyzed applying Repeated Measures Analysis of Variance (ANOVA).
ResultsLinear trends in changes in sleep quality and emotional dysregulation were found to be significant at pretest, post-test, and follow-up (P<0.001). The results also indicated that acceptance and commitment treatment had a significant effect on the subscales of emotional dysregulation (P <0.05) which could even persist through time.
ConclusionAccording to current study, acceptance and commitment therapy can improve sleep quality in patients with chronic insomnia and also reduce emotional dysregulation in these patients.
Keywords: insomnia, sleep quality, emotion, acceptance, commitment therapy -
سابقه و هدف
یکی از چالش های روانی و مختل کننده روابط اجتماعی، در دوره نوجوانی، اضطراب اجتماعی است. که می تواند آسیب های همه جانبه ای برای فرد داشته باشد. مطالعه حاضر باهدف پیش بینی اضطراب اجتماعی براساس مولفه های ذهن آگاهی، اجتناب تجربه ای و باورهای فراشناخت در میان نوجوانان شهر کرمانشاه انجام گرفت.
مواد و روش هاروش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) دبیرستانی مدارس دولتی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 96 -97 بود. نمونه ای به حجم 480 نفر انتخاب شد که درنهایت 406 نفر مورد تحلیل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، ذهن آگاهی، اجتناب تجربه ای و باورهای فراشناخت بود. به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش همزمان استفاده شد.
یافته هانتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده این است که بین اضطراب اجتماعی و باورهای فراشناخت، اجتناب تجربه ای و ذهن آگاهی رابطه معناداری وجود دارد (P<0/001) و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، این متغیرها همگی باهم می توانند 40 درصد تغییرات اضطراب اجتماعی را در سطح کم تر از 0/001 پیش بینی کنند.
استنتاجبا توجه به نقش باورهای فراشناخت، اجتناب تجربه ای و ذهن آگاهی در پیش بینی اضطراب اجتماعی پیشنهاد می شود که مشاوران و درمانگران برای کاهش اضطراب اجتماعی از درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد (ACT) وآموزش باورهای فراشناخت استفاده کنند.
کلید واژگان: اضطراب, ذهن آگاهی, فراشناختیBackground and purposeSocial anxiety is one of the major psychological challenges in adolescents' social relationships that could lead to many problems. This study aimed at predicting social anxiety based on mindfulness, experiential avoidance, and meta-cognitive beliefs among adolescents in Kermanshah, Iran.
Materials and methodsA descriptive-correlational study was performed and the statistical population included all students (male and female) in public high schools in Kermanshah, during 2017-2018 academic year. A sample of 480 people was selected and finally 406 subjects were studied. Social Phobia Inventory, Mindfulness Questionnaire (MQ), metacognitive beliefs (MCQ-30), and Experiential Avoidance Scale were used to collect the data. Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis were applied to analyze the data.
ResultsPearson correlation test showed significant correlations between mindfulness and social anxiety, metacognitive beliefs, and experiential avoidance (P <0.001). Regression analysis showed that these factors could predict 40% of changes in social anxiety (P< 0.001).
ConclusionConsidering the role of metacognitive beliefs, experiential avoidance and mindfulness in predicting social anxiety, counselors and therapists are recommended to use acceptance and commitment therapy (ACT) and teaching metacognitive beliefs to adolescents in order to reduce social anxiety levels in this population.
Keywords: anxiety, mindfulness, metacognition -
سابقه و هدفبا توجه به اهمیت مسائل روانشناسی در افراد مبتلا به دیابت، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت روان با عملکرد جنسی و رضایت جنسی بیماران انجام گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در سال 1395 انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان مبتلا به دیابت نوع 2 شهرکرمانشاه بود. نمونه انتخابی 330 نفر بود و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های رضایت جنسی، عملکرد جنسی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک بود.یافته هادر نمونه مورد بررسی میانگین سنی 28/9± 42/55 بود. نتایج نشان داد که میانگین رضایت جنسی 17/10± 67/61 و میانگین عملکرد جنسی 21/19± 65/35 است و در مجموع رضایت جنسی در بیماران مورد بررسی در محدوده رضایت کم قرار دارند. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی، اضطراب و استرس با رضایت جنسی و عملکرد جنسی رابطه منفی وجود دارد (001/0>p و از لحاظ متغیرهای سن و تحصیلات در عملکرد و رضایت جنسی بیماران تفاوت وجود دارد.
استنتاج: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل روانشناختی با عملکرد جنسی و رضایت جنسی ارتباط دارند.کلید واژگان: اختلالات عملکرد جنسی, رضایت جنسی, دیابت نوع 2Background andPurposePsychological issues are of great importance in people with diabetes, so, this study was conducted to determine the association between mental health and sexual function and sexual satisfaction.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, the research population included all males with diabetes type 2 in Kermanshah, Iran 2016. A sample of 330 patients was selected. Data was collected using the Larson Sexual Satisfaction questionnaire, Male Sexual Function Index, the Depression Anxiety Stress Scale (DASS), and a demographic questionnaire.ResultsThe mean age of patients was 55.42±9.28. The mean scores for sexual satisfaction and sexual function were 61.67±10.17 and 35.65±19.21, respectively. Sexual satisfaction was at a poor level. The results showed a negative relationship between sexual satisfaction and sexual function and depression, anxiety, and stress (PConclusionAccording to current results, sexual function and sexual satisfaction are associated with psychological factors.Keywords: sexual dysfunctions, sexual satisfaction, diabetes type 2 -
زمینه و هدفامروزه اضافه وزن عاملی آسیب زا است که سلامت عمومی و روان افراد را تهدید می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی( نوروتیسم، سایکوتیک) و خودکارآمدی در کنترل وزن با وزن افراد انجام شد.مواد و روش هادر این پژوهش توصیفی- همبستگی، نمونه ای به حجم 459 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 96- 95 انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه های خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن و پرسش نامه شخصیت آیزنک بود.یافته هانتایج تحلیل نشان داد که یک همبستگی منفی بین سایکوتیک و نوروتیسم با وزن وجود دارد (001/0p<)، اما بین نوروتیسم و وزن، همبستگی معناداری مشاهده نشد. هم چنین نتایج نشان داد که مولفه های خودکارآمدی در کنترل وزن می توانند وزن افراد را پیش بینی کنند. بر این اساس، پرخوری، رژیم لاغری و مهار دهانی به ترتیب با ضرایب تاثیر 001/0، 28/0 و 13/0- توان پیش بینی وزن افراد را نشان دادند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج می توان گفت که شخصیت سایکوتیک و خودکارآمدی در کنترل وزن افراد نقش دارد.کلید واژگان: شخصیت, خودکارآمدی در کنترل وزن, وزنBackgroundToday, overweight is a damaging agent that threats general health and mental states. So, the current research was done with the aim of specifying the relationship between personality attributes (neuroticism, psychoticism), self-efficacy in weight control with peoples weight.Materials And MethodsThis was a descriptive - correlational study. The sample concluded of all of students in Razi university of Kermanshah in year 2015-2016; of them 459 people were selected with stochastic random sampling method. The research tools were self-efficacy of lifestyle that effects on weight and Eisenck personality questionnaires.ResultsThe results showed that there is a negative significant relationship between weight with neuroticism and psychotics (pConclusionDue to the results, psycho personality and self-efficacy have roles in weight control of people.Keywords: Personality, Self-efficacy in weight control, Weight
-
سابقه و هدفدرباره علل زیربنایی بی خوابی به عناصر فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری اشاره شده است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش برخی از عوامل شناختی و هیجانی در پیش بینی اختلال بی خوابی انجام گرفته است.مواد و روش هابرای انجام این مطالعه توصیفی - مقطعی دو نمونه به شکل تصادفی انتخاب شد. گروه اول شامل 100 نفر از بیماران مبتلا به بی خوابی بود که به مرکز اختلالات خواب بیمارستان فارابی کرمانشاه در سال 1394 مراجعه کرده بودند و گروه دوم نیز شامل 100 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بودکه دارای کیفیت خواب مطلوب بودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خواب، دشواری تنظیم هیجان، باورهای فراشناخت، افکار تکرار شونده منفی، اجتناب تجربی و باورها و نگرش های ناکارآمد خواب استفاده شد.یافته هانتایج آزمون برابری میانگین ها نشان داد که در همه متغیرها (باورها و نگرش های ناکارآمد خواب، مشکلات تنظیم هیجان، افکار تکرار شونده منفی، باورهای فراشناخت، افکار تکرار شونده منفی و اجتناب تجربی) بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P) و متغیرهای پیش بین همگی می توانند اختلال بی خوابی را پیش بینی کنند. نتایج هم چنین نشان داد که از بین متغیرهای مستقل، باورها و نگرش های ناکارآمد خواب دارای بیش ترین وزن برای پیش بینی اختلال بی خوابی هستند (71/0)، افکار تکرارشونده منفی (38/0) در رتبه دوم قرار دارند و باورهای فراشناخت دارای کم ترین نقش هستند (05/0-). در نهایت نتایج تحلیل ممیز به روش گام به گام نقش دو مورد از متغیرهای مستقل را برای ورود به معادله ممیز تایید کرد.
استنتاج: نتایج پژوهش حاضر تایید کننده نقش متغیرهای شناختی و هیجانی در بروز اختلال بی خوابی است که بر این اساس باید در درمان این اختلال نقش این متغیرها را در نظر گرفت.کلید واژگان: بی خوابی, شناخت, هیجانBackground andPurposePhysiological, cognitive, and behavioral factors are considered as the underlying causes of insomnia. Accordingly, the present study aimed to investigate the roles of some cognitive and emotional factors in predicting insomnia disorder.Materials And MethodsTo conduct this cross-sectional study, two groups were randomly selected. The first group comprised of 100 patients suffering from insomnia attending Sleep Disorders Center in Kermanshah Farabi Hospital, Iran 2015. The second group consisted of 100 office workers in Kermanshah University of Medical Sciences who were normal sleepers. For data collection six questionnaires were utilized, including sleep quality scale, difficulties in emotion regulation scale, meta-cognitive beliefs, repetitive negative thinking, experiential avoidance questionnaire, and dysfunctional beliefs and attitudes about sleep scale.ResultsThis study showed significant differences between the two groups in all predictor variables (sleep quality, difficulties in emotion regulation, meta-cognitive beliefs, repetitive negative thinking, experiential avoidance, and dysfunctional beliefs and attitudes about sleep) (PConclusionThe present study confirmed the roles of cognitive and emotional variables in the occurrence of insomnia so, they should be considered in treating insomnia.Keywords: insomnia, cognition, emotion -
سابقه و هدفپایش سلامت و تعیین کننده های آن در جمعیت عمومی، برای توسعه و همچنین برنامه های پیشگیری و ارتقای سلامت ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه ی بین حمایت اجتماعی و خودکارآمدی با سطح سلامت روان و رضایت از زندگی در حاشیه نشینان شهر کرمانشاه انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی در تابستان 1394، 438 نفر از ساکنان محلات حاشیه نشین شهر کرمانشاه با روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مطالعه را تکمیل کردند. ابزار مطالعه شامل چک لیست دموگرافیک و پرسشنامه های حمایت اجتماعی تصوری، خودکارآمدی عمومی و رضایت از زندگی بود. داده ها با نرم افزارهای 18 SPSS و Amos و با کمک آزمون های آماری همبستگی و تحلیل مسیر معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته هامیانگین سنی پاسخگویان 43/11±87/29 بود و 45 درصد از آنان مرد بودند. بین زنان و مردان به لحاظ نمره متغیرهای اصلی مطالعه، تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). میانگین نمرات پاسخگویان در متغیرهای حمایت اجتماعی تصوری، خودکارآمدی، رضایت از زندگی و سلامت روان، به ترتیب برابر 95/38، 22/27، 41/13 و 58/15 بود. نتایج نشان داد که خودکارآمدی در رابطه بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی و همچنین سلامت روان، در ساکنان محلات حاشیه نشین نقش میانجی دارد.
استنتاج: با توجه به تایید نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی و همچنین سلامت روان، می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی زمانی می تواند منجر به افزایش رضایت از زندگی و کاهش آسیب های روانی شود که میزان خودکارآمدی بالا باشد.کلید واژگان: حمایت اجتماعی تصوری, خودکارآمدی, رضایت از زندگی, سلامت روان, محلات حاشیه نشینBackground andPurposeMonitoring of health and its determinants in general population is essential for development of societies, promoting health and disease prevention programs. The aim of this study was to investigate the relationship of social support and self-efficacy with mental health and life satisfaction in individuals living in suburbs of Kermanshah, Iran.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted in summer of 2015 on 438 residents of Kermanshah suburbs who were selected using multistage cluster sampling. Data was collected using demographic characteristic form, Perceived Social Support Scale, General Self-efficacy Scale (GSE), Satisfaction with Life Scale (SWLS), and general health Questionnaire (GHQ). Data analysis was performed using Pearson correlation and Structural Equation Modeling in SPSS version 18 and Amos software, respectively.ResultsThe mean age of the participants was 29.87±11.43 years and 45% were male. The mean age of the participants was no significant difference between the males and females regarding the main variables of the study (P>0.05). The mean scores for perceived social support, self-efficacy, life satisfaction, and GHQ were 38.95, 27.22, 13.41, and 15.58, respectively. According to the results, self-efficacy had a mediating role in the relationship of social support and life satisfaction with mental health.ConclusionThe mediating role of self-efficacy in the relationship of social support with life satisfaction and general health, suggests that social support can enhance life satisfaction and reduce mental disorders when self-efficacy is high.Keywords: GHQ, life satisfaction, perceived social support, self-efficacy, suburbans residents -
پیش زمینه و هدفبا توجه به اهمیت هیجان ها در سلامت روان پژوهش حاضر باهدف مقایسه مشکلات تنظیم هیجان و سبک های عاطفی در بین افراد سیگاری و غیر سیگاری انجام گرفت.مواد و روش کاراین پژوهش توصیفی مقایسه ای در بین اصناف شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش نمونه گیری پژوهش، تصادفی بود که 152 نفر به عنوان سیگاری و 152 نفر نیز به عنوان غیر سیگاری در نظر گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه مشکلات تنظیم هیجانی مقیاس – DERS و پرسشنامه سبک های عاطفی هوفمن و کاشدان بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری و نرم افزار SPSS_21 استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل نشان داد که بین افراد سیگاری و غیر سیگاری در مشکلات تنظیم هیجان و سبک های عاطفی تفاوت معنی داری وجود دارد و مشکلات تنظیم هیجان به شکل معنی داری در گروه افراد سیگاری بیشتر بود (001/0>P).بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که مشکلات تنظیم هیجان و سبک های عاطفی در مصرف سیگار نقش دارند، بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که از دلایل احتمالی گرایش افراد به سیگار، ناتوانی در به کارگیری راهبردهای مثبت تنظیم هیجانی و کاستی های زیاد در حوزه هیجان ها است.کلید واژگان: سیگار, تنظیم هیجان, سبک های عاطفیBackground and AimsGiven the significance of emotions in mental health, the present study aimed to compare the emotional dysregulation and affective styles among smokers and nonsmokers.Materials and MethodsThis descriptive and comparative study was conducted on the guilds of Kermanshah. The simple random sampling was used as the basic sampling technique whereby 152 smokers and 152 nonsmokers were selected. To collect the required data, the difficulties in emotion regulation scale (DERS) and the affective style questionnaire (ASQ) were exploited. As for data analysis, the multivariate analysis of variance was utilized. Additionally, the SPSS 21 was employed for data analysis.ResultsThe results of the present study revealed that there was a significant difference between the smokers and nonsmokers in terms of the emotional dysregulation and affective styles. Besides, the results demonstrated that the emotional dysregulation was significantly higher among the smokers (pConclusionGiven the results of the present study, it was concluded that the emotional dysregulation and affective styles played roles in smoking. Accordingly, it was concluded that two possible reasons for ones tendency towards smoking were ones inability to use positive strategies for regulating emotions and numerous shortcomings in affection.Keywords: nicotine, emotional regulation, emotional style
-
مقدمهاعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های بهداشتی، روانی و اجتماعی جهان امروز است که روز به روز در حال افزایش می باشد و باعث از کار افتادگی و مرگ و میر افراد زیادی می گردد. این امرکه علاوه بر تحمیل بار مالی فراوان بر فرد و خانواده، بار مالی و معنوی بیشتری برای جامعه نیز دارد. با توجه به این امر پژوهش حاضر با هدف بررسی مرگ های ثبت شده در پزشکی قانونی شهر کرمانشاه به علت مصرف مواد مخدر در سال های 1391 و1392 انجام گرفت.روشطرح پژوهش توصیفی تحلیلی بود. جامعه و نمونه آماری پژوهش شامل کلیه افراد فوت شده به علت مصرف مواد مخدر در پزشکی قانونی شهرکرمانشاه در سال های 1391 و1392 بود. روش جمع آوری داده ها بر اساس تکمیل پرسش نامه و با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده های بایگانی و شرح معاینه اجساد و پاسخ آزمایش های موجود در پرونده ها مورد بررسی بود. در نهایت داده های گردآوری شده توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 و با استفاده آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آزمون های آماری تی تست و کای اسکوئر انجام شد.نتایجیافته های پژوهش نشان داد که تعداد مرگ های ثبت شده به علت مصرف مواد مخدر در سال های 1391 و 1392 (201 نفر،193 نفر مرد(96 درصد) و 8 نفر زن (4 درصد) بوده است. از نظر محدوده سنی، گروه 40-30 سال 90 نفر (8/44 درصد) بیشترین بود، که بیشترشان مجرد 126 نفر (7/62 درصد)، و 74 نفر دارای تحصیلات ابتدایی (8/36 درصد) بوده اند، بیشتر افراد فوت شده بیکار92 نفر (8/45 درصد) بودند. شایع ترین شیوه مصرف مواد تزریقی92 نفر (8/45 درصد) و بیشترین مواد مصرفی تریاک و شیره 93 نفر (3/46) و هروئین و کراک60 نفر (9/29) بوده است. نتایج یافته های کالبد شکافی و آزمایشگاهی نشان داد که از لحاظ اتوپسی86 نفر (8/42 درصد) نامعلوم، 32 نفر (9/15 درصد) ایست قلبی و 29 نفر (4/14 درصد) سل ریوی بالاترین میزان را داشتد. نتایج نشان داد در مواد مصرفی هروئین و کراک، متامفتامین، شیشه و کریستال، متادون بین سال های 1391 و1392 تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 p<).نتیجه گیریتوصیه می شود که در سایر استان ها نیز آمارها بررسی شود که بتوان به یک جمع بندی کلی از میزان مرگ و میر در کشور دست یافت. هم چنین با توجه به این که اتوپسی بسیاری از اجساد نامعلوم بود توصیه می شود در پژوهش های آتی این نکته در نظر گرفته شود.کلید واژگان: اعتیاد, مواد مخدر, مرگForensic Medicine, Volume:21 Issue: 4, 2016, PP 255 -262BackgroundNowadays addiction to drug abuse and dependency is one of the most psychosocial and public health challenge in the world that increasing every day and lead to disablement and a lot of mortality. It is additionally imposition abundant financial burden on person and families so have more financial burden and moral influence in community. According to this, the current investigation with aimed to survey register death in Kermanshah forensic pathology due to drug abuse from 2012 to 2013 was performed.MethodsResearch design was descriptive analytic study. Community and sampling of study involved total of register death due to drug abuse in Kermanshah forensic pathology by years2012-2013. Method of collection data was based on fulfillment questionnaire from available information in archived files and using reports from body autopsy and tests was enclosed in folders. Ultimately, analysis of gathered data was done with statistical software SPSS ver. 19 and extraction descriptive statistic index such as frequency , mean , standard deviation and chi square was done based on statistical test.
Findings: The findings demonstrated number of deceased in drug abuse induced deaths that totally was 201 . Aged 30-44 years had higher rate in other age group (90 person) 44/8%, a lot of them unmarried (126 person) 62/7% and had elementary education level (74 person) 36/8%, most of deceased were out of works (92 person) 45/8%.the most common method of injecting of drug was 92(45.8%) and most of the opium and opium and sap has been 93(46.3%) and 60(29.9%) were heroin and crack. Result of laboratory and autopsy finding demonstrate high score in MI ( 32 person) 15/9% , pulmonary TB ( 29 person) 14/4% and unknown ( 86 person)42/8%. Based on result significant difference exist between 2012 years by 2013 (pConclusionIt is recommended to also check the statistics in other cities in order to reach a total pluralization of mortality in the country for and regarding to in determinate autopsy of much bodys. It is recommended to consider this point in future researches.Keywords: Addiction, Drug Abuse, Mortality -
سابقه و هدفبا توجه به اهمیت موضوع اضطراب امتحان در دانش آموزان تیزهوش، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ادراک محبت والدین و سبک های دلبستگی با اضطراب امتحان انجام گرفت.مواد و روش هابرای انجام پژوهش، از بین تمام دانش آموزان مدارس تیزهوش شهر خرم آباد، یک نمونه به حجم 300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب امتحان، ادراک محبت والدین و سبک های دلبستگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش نشان داد بین سبک دلبستگی اضطرابی، سبک دلبستگی اجتنابی و ادراک محبت پدر با اضطراب امتحان در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر، رابطه ی معناداری وجود دارد. اما رابطه ی سبک دلبستگی ایمن و ادراک محبت مادر با اضطراب امتحان در دانش آموزان، معنادار نبود. در حالت کلی نیز نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی و ادراک محبت والدین می توانند 9 درصد تغییرات اضطراب امتحان را پیش بینی کنند و سبک دلبستگی اضطرابی و ادراک محبت پدر، توان پیش بینی اضطراب امتحان را دارند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت اگر سبک دلبستگی فرد اجتنابی و اضطرابی باشد وی میزان بیشتری از اضطراب امتحان را تجربه خواهد کرد.کلید واژگان: اضطراب امتحان, سبک دلبستگی, ادراک محبت والدین, دانش آموزان تیزهوشBackground And AimGiven the importance of test anxiety among gifted students, the present research was conducted to study the relationship between perception of parents affection and attachment styles with test anxiety.Materials And MethodsBy means of simple random sampling, 300 subjects were selected out of all the gifted students in Khorramabad. Test Anxiety, perception of parents affection, and attachment styles questionnaires were used for collection data.ResultsTo analyze the data, Pearson correlation and regression were applied. The results showed that anxiety and avoidant attachment style and perception of father love predict test anxiety among both boys and girls in gifted student's school. However, there was not a meaningful relationship between attachment style and perception of mother love with test anxiety. Moreover, totally the results indicated that 9 percent of changes in test anxiety were predicted by attachment styles and perception of parents affection. And anxiety attachment style and perception of father love predict test anxiety.ConclusionAccording to the results if an individual has an avoidant attachment style he will experience the higher level of test anxiety.Keywords: Test anxiety, Attachment styles, Perception of parents affection
-
زمینه و هدفنا گویی خلقی، یک صفت شخصیتی است که با مشکلاتی در بازشناسی هیجان، تنظیم و پردازش هیجانی ارتباط دارد. با این وجود درحوزه سلامت و مراقبت، عواطف و هیجانات نقش مهمی را در رابطه ی بین متخصصان و بیماران و به طور کلی رضایت از زندگی ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین همدلی هیجانی متعادل و رضایت از زندگی با ناگویی خلقی در پرستاران، ماماها و کاردان های اتاق عمل انجام گرفت.روش بررسیاین پژوهش توصیفی برروی 300 نفراز پرستاران، ماماها و تکنسین های اتاق عمل استان کرمانشاه و همدان درسال 1391به صورت مقطعی اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش براساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و سه پرسشنامه همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و Epstein، مقیاس رضایت از زندگی(SWLS) دینر و همکاران و پرسشنامه ناگویی خلقی(FTAS-20) تورنتو را تکمیل نمودند. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده تحلیل شدند.یافته هانتایج توصیفی متغیرهای پژوهش حاکی از آن بود که میانگین نمرات ناگویی خلقی در ماماها (66 /11±19/ 62)، رضایت از زندگی در پرستاران(50/ 4±85/ 13) و همدلی هیجانی در پرستاران (40/ 12±95/ 100) بالاتر است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که بین رضایت از زندگی و ناگویی خلقی و بین همدلی هیجانی متعادل و ناگویی خلقی رابطه منفی معنی داری وجود دارد (r=-0.13، P<0.05) و (r=-0.16). نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که رضایت از زندگی (β =-0.15) و همدلی هیجانی متعادل(β =-0.15) پیش بینی کننده های منفی و معنی دار ناگویی خلقی هستند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود در محیط های درمانی به نقش همدلی کردن و بالا بردن رضایت از زندگی در کارکنان بیمارستان ها توجه شود.
کلید واژگان: همدلی هیجانی متعادل, رضایت از زندگی, ناگویی هیجانیBackground And ObjectiveAlexithymia is a personality trait associated with difficulties in emotion recognition، regulation and emotional processing. However، in the field of health and care، emotions and affects play an important role in the relationship between specialists and patients، and in general، life satisfaction. This study aimed at determining the relationship between balanced emotional empathy and life satisfaction and Alexithymia in Nurses، midwives and operating room technicians.Material And MethodsThis cross-sectional study was undertaken on 300 Nurses، midwives and operating room technicians selected via stratified random sampling in Kermanshah and Hamadan provinces، 2012. the instruments were Emotional Empathy Scale of Mehrabian & Epstein، Life Satisfaction Scale of Diener et al and Toronto alexithymia scale. Using SPSS-18، the data was analyzed by analysis of variance (ANOVA)، Pearson correlation and simple linear regression.ResultsThe results indicated that the mean score of alexithymia in midwives (62. 19±11. 66)، life satisfaction in nurses (50. 4±85. 13) and emotional empathy in nurses (40. 12 ± 95. 100) was higher. The results showed that both life satisfaction (r=-0. 13، P<0. 05) and balanced emotional empathy (r=-0. 16) had negative significant correlation with alexithymia (p<0. 05). Based on regression analysis، life satisfaction (β =-0. 18) and balanced emotional empathy (β =-0. 15) were the negative significant predictors of alexithymia.ConclusionGiven the results، we recommend considering the role of empathy in healthcare settings and the enhancement of life satisfaction among hospital staff.Keywords: Balanced Emotional Empathy, Life Satisfaction, Alexithymia -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل روانی و اجتماعی در پیش بینی نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی در زنان متاهل شهر کرمانشاه انجام شد. برای اجرای این پژوهش توصیفی به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از میان زنان متاهل شهر کرمانشاه نمونه ای به حجم 600 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نشانگان اختلال های روانی(scl-90)، اعتماد اجتماعی، فرهنگ شهروندی، ارزش ها و باورها و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شد، برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های حساسیت میان فردی، افسردگی، پرخاشگری، فوبی و روان پریشی با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی توسط خود فرد رابطه مثبت وجود دارد، اما در ارتباط با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی توسط همسر فقط دو ویژگی اضطراب و روان پریشی با آن رابطه دارند، اما بین سایر ویژگی های روان شناختی با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی توسط همسر رابطه ای وجود ندارد. همچنین بین مشارکت جویی، مسئولیت پذیری، قانون گرایی و فرهنگ شهروندی با نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی رابطه وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که توان افسردگی و اضطراب در پیش بینی نگرش به روابط خارج از چهارچوب زناشویی توسط خود فرد بیش تر استکلید واژگان: خیانت زناشویی, اختلال روانی, اعتماد اجتماعی, فرهنگ شهروندی, باورها و ارزش هاOne factor that challenges family's health is marital infidelity associated with instability in couple's relationship and higher rate of divorce. Therefore this study was performed to investigate the role of psychological and sociological factors in predicting attitude to marital infidelity among married women in Kermanshah. To do this descriptive study, 600 married women were selected in Kermanshah through multistage cluster sampling. The data was collected through Symptom Checklist questionnaires of 90(SCL-90), social confidence, citizen culture, values and beliefs, and demographic information questionnaire. Pearson correlation, regression and Structural Equation Modeling were applied. Results showed that there is a positive relationship between interpersonal sensitivity, depression, aggression, phobia anxiety and attitude toward self- marital infidelity. But attitude toward spouse - marital infidelity had just two features with significantly important relationships: anxiety and psychosis. Among other psychological characteristics and attitudes toward marital infidelity, there was no relationship. The results also showed that there is a relationship between partnerships, Accountability, Legalism, and citizen culture with marital infidelity. Results of regression showed that depression and anxiety have more predicting effect on self-marital infidelity. According to conclusion anxiety and depression have critical roles on marital infidelity therefore it is suggested to therapists and counselors to keep this in mind.Keywords: marital infidelity, psychological disorder, social confidence, citizen culture, values, beliefs
-
با توجه به اهمیت موضوع سلامت روان دانشجویان، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه الکسی تیمیا و استرس ادراک شده با سلامت روان دانشجویان انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بوده، در فاصله سنی 18 تا 31 قرار داشتند. از بین آنان نمونه ای به روش تصادفی طبقه ای به حجم 591 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه های آلکسی تیمیا تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور)، استرس ادراک شده کوهن (کوهن و همکاران) و سلامت روان 28–GHQ (گلدبرگ) بود. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و همبستگی کانونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین آلکسی تیمیا و استرس ادراک شده با افسردگی، اضطراب، شکایات جسمانی، کارکرد اجتماعی و نمره کل سلامت روان ضریب همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که سلامت روان توسط آلکسی تیمیا و استرس ادراک شده تبیین می شود. بر این اساس، خرده مقیاس دشواری در شناسایی احساسات و استرس ادراک شده توان پیش بینی نمره کل سلامت روان را دارند. نتایج هم چنین نشان داد که برای پیش بینی متغیر ترکیبی حاصل از مولفه های سلامت روان، وزن استرس ادراک شده بیشتر است و این، یعنی توان استرس ادراک شده برای پیش بینی سلامت روان از آلکسی تیمیا بیشتر است. بنابراین برای درمان اختلال های روانی باید این نکته را در نظر داشت.
کلید واژگان: آلکسی تیمیا, استرس ادراک شده, سلامت روانGiven the importance of mental health among students, the present study was conducted to investigate the relationship between alexithymia and perceived stress with mental health. This study was a descriptive correlation, and Statistical population included all students in Medical Sciences University of Kermanshah at the academic year 2013-2014. Using Stratified sampling 591 students were selected and were asked to complete Toronto alexithymia scale (Bagbi, Parker & Taylor, 1994), Cohen’s perceived stress (Cohen, and et al, 1983), and Mental Health GHQ-28 (Goldberg, 1972). Pearson correlation, regression and focal correlation were performed. The results showed that mental health and perceived stress is explained by alexithymia. Results showed that there is significant positive relationship between alexithymia and perceived stress with depression, anxiety, physical complaints, social function, and the total score of mental health. The results Indicated that mental health is explained by alexithymia and perceived stress, and the total score of mental health could be predicted by the subscales difficulty in identifying feelings and perceived stress. The results also indicated that perceived stress is the best inverse predictor of mental health, so this fact should be considered for treatment of Mental Disorders.Keywords: alexithymia, perceived stress, mental health -
پیش زمینه و هدفخانواده به عنوان یک سیستم تعریف می شود که تمام اعضای آن بر رفتار یکدیگر تاثیر می گذارند. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه تمایزیافتگی خود در مادران و همبستگی خانوادگی با اختلالات رفتاری کودکان 3 تا 9 ساله انجام گرفت.روشجامعه آماری پژوهش را کودکان 3 تا 6 سال در مهدکودک های شهر کرمانشاه تشکیل دادند؛ که از میان آن ها نمونه ای به اندازه 300 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ایانتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تمایز خود، همبستگی خانواده و مشکلات رفتاری کودکان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که بین همبستگی خانوادگی با اختلال های بیش فعالی و ناسازگاری اجتماعی رابطه منفی وجود دارد؛ و بین تمایزیافتگی خود مادران با اضطراب- افسردگی و اختلال کمبود توجه رابطه منفی و معناداری وجود دارد.نتیجه گیریدر درمان اختلال های رفتاری کودک نباید از نقش خانواده و مادر غافل شد.
کلید واژگان: تمایزیافتگی خود, همبستگی خانوادگی, اختلالات رفتاریBackground and AimsFamily is defined as a system in which the behavior of each member influences the others. This study aimed to determine the relationship between differentiation of self in mothers and family cohesion with behavioral disorders in 3 to 6 years old children.Materials and MethodsThis descriptive correlational study included all 3 to 6 year old children in Kermanshah kindergartens. A total of 300 children were selected through cluster sampling. The data were gathered through questionnaires of differentiation of self, family cohesion and children’s behavioral disorders. Pearson correlation and multivariate regression were performed.ResultsT here was a negative and significant relationship between family cohesion with hyperactivity and social maladjustment. Also, there was a negative and significant relationship between differentiation of self in mothers with anxiety, depression, and ADHD disorder in their children.ConclusionThe study highlights the important relationship between family and the role of mothers in preventing behavioral disorders in children.Keywords: Differentiation of self, Family cohesion, Behavioral disorders -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صفات شخصیتی و توانمندسازی روان شناختی با فرسودگی شغلی در قالب یک الگوی ساختاری انجام گرفت. به منظور انجام این مطالعه کلیه کارکنان شرکت گاز کرمانشاه به تعداد450 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی و پرسشنامه فرسودگی شغلی جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین صفت شخصیتی روان رنجوری با فرسودگی شغلی رابطه مثبت، بین صفت شخصیتی برون گرایی، توافق جویی و مسئولیت پذیری و نیز توانمندسازی روان شناختی با فرسودگی شغلی رابطه منفی وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی گشودگی با فرسودگی شغلی رابطه معنی دار نبود. یافته ها همچنین نشان دادند که ضرایب مسیر روان رنجوری به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی، و برون گرایی به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی معنی دار نمی باشند اما ضریب مسیر توافق جویی به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی معنی دار می باشد.کلید واژگان: صفات شخصیتی, توانمند سازی روان شناختی, فرسودگی شغلیThe purpose of the present study was to investigate the relationship of personality traits and psychological empowerment with job burnout. The participants were 450 employees of Kermanshah Gas Company who were selected by census sampling method. Data were collected by five factor model of personality, psychological empowerment and job burnout questionnaires. Correlation coefficients, regression analysis and path analysis were used for data analysis. Results indicated that neuroticism had a positive relationship with job burnout, extraversion, agreeableness and accountability negatively related with job burnout, and psychological empowerment had negative relationship with job burnout. The relationship between openness and job burnout was not significant. Findings also showed that the effects of neuroticism and extraversion on job burnout through psychological empowerment are not significant. Moreover, agreeableness had an significant effect on job burnout through psychological empowerment.Keywords: : personality traits, psychological empowerment, job burnout
-
سابقه و هدفزمینه های اجتماعی که افراد در آن قرار دارند،از مهم ترین پیش بینی کننده های سلامت و بهزیستی آن ها است. هدف این مطالعه بررسی رابطه اعتماد اجتماعی و اختلال های روانی در جمعیت شهری کرمانشاه می باشد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در زمستان 1392 در نمونه ای به حجم 476 نفر در شهر کرمانشاه انجام گرفت. انتخاب نمونه ها با روش نمونه گیری چندمرحله ای انجام گردید. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه نشانگان اختلال های روانی(SCL-90) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی بود. داده ها در نرم افزار SPSS تحلیل و با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی تحلیل گردید.یافته هامیانگین سنی پاسخ گویان 72/ 9±33/ 30 بوده و 6/ 57% آنان زن بودند. آزمون همبستگی پیرسون در خصوص رابطه بین مولفه های اعتماد اجتماعی با ابعاد اختلال های روانی نشان داد که متغیر اعتماد به مردم، بیش ترین همبستگی منفی را با افکار پارانوئیدی و پس از آن با افسردگی داشته است. آزمون همبستگی کانونی نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین، وزن خرده مقیاس اعتماد به دولت برابر با 91/ 0 بوده و واجد بیش ترین ارتباط با اولین متغیر ترکیبی (مکنون) حاصل از متغیرهای وابسته (مولفه های اختلال های روانی) است. میزان آزمون لمبدای ویلکز برابر87/ 0 بود، یعنی در حدود 13 درصد از واریانس متغیرهای وابسته توسط متغیرهای اعتماد پیش بینی می شوند.استنتاجمتغیر اعتماد اجتماعی، متشکل از اعتماد به دولت و اعتماد به مردم، تبیین کننده ی معنادار سلامت روان بوده و با کاهش اختلال های روانی مرتبط است. درمانگران می توانند موضوع اعتماد را در درمان اختلال های روانی مورد بررسی در این پژوهش مد نظر قرار دهند.
کلید واژگان: اعتماد اجتماعی, اختلال های روانی, جمعیت عمومیBackground andPurposeSocial context that encompass individuals, are from the most important predictors of their health and well-being. This study was done with aim of surveying the relationship between social trust and psychological disorders in general population of Kermanshah, Iran.Materials And MethodsThis cross-sectional study was done in 476 people of Kermanshah city, winter 2013 and multistage sampling method was applied. Study tools were demographic scale, the Symptom Checklist-90 (SCL-90) and social trust questionnaires. Data analyzed by SPSS-18 using Pearson and canonical correlation tests.Times New Roman (font size: 10).ResultsMean age of respondents was 30.33±9.72 and 57.6% of them were female. Results of Pearson correlation test showed that "trust to people" variable have had the most negative correlation with "paranoid ideation" and then "depression"subscales.Canonical correlation results showed that from predictor variables, the weight of "trust to government" subscale was equal 0.91 and have had the most relationship with first combined (latent) variable of dependent variables (psychological disorders subscales). The Willkslambda was 0.871 that means about 13% of dependent variables variance was predicted by trust variables.ConclusionThe social trust variable, comprised from trust to government and trust to people variables, can explain mental healthsignificantly and is related withdecrease of psychological disorders. Therapists can consider trust issue in the treatment of psychologicaldisorders examined in this study.Keywords: Social trust, Psychological disorders, General population -
مقدمهبا توجه به اهمیت و جایگاه دانشجویان در جامعه و سلامت آنان، این پژوهش با هدف تعیین رابطه، آلکسی تیمیا، باورهای غیرمنطقی و عواطف مثبت و منفی، با اختلال های روانی در دانشجویان انجام گرفت.روش کاربرای انجام پژوهش، 400 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه رازی کرمانشاه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که برای گردآوری داده ها از پرسشنامه نشانگان اختلال های روانی (SCL_90)، پرسشنامه آلکسی تیمیا(FTAS-20)، باورهای غیرمنطقی جونز و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS-X) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آماری همبستگی و رگرسیون و همبستگی بنیادی استفاده شد.نتایجنتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین آلکسی تیمیا، باورهای غیرمنطقی و عاطفه منفی با اختلال های روانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، و بین عاطفه مثبت و اختلال روانی رابطه منفی و معناداری مشاهده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آلکسی تیمیا، باورهای غیرمنطقی و عاطفه منفی توان پیش بینی اختلال های روانی را دارند اما عاطفه مثبت توان پیش بینی اختلال های روانی را ندارد). نتایج نشان داد که در حدود 73 درصد از واریانس اختلال های روانی توسط باورهای غیرمنطقی، آلکسی تیمیا، عاطفه منفی و مثبت پیش بینی می شوند، اما سهم عاطفه منفی و آلکسی تیمیا بیشتر از سایر متغیرهاست.نتیجه گیریآلکسی تیمیا و باورهای غیرمنطقی در بروز اختلال های روانی مهم هستند و این متغیرها میزان بالایی از تغییرپذیری اختلال های روانی را تبیین می کنند. این متغیرها از عوامل مستعدکننده در اختلال های روانی بوده و نیازمند توجه بیشتری در پژوهش های بالینی هستند.
کلید واژگان: آلکسی تیمیا, عاطفه مثبت, سلامت روانIntroductionUniversity students, as the future manpower resources, are of high importance for communities. One of the aspects to focus on is their mental health. The present study was conducted to determine the relationship between alexithymia, irrational beliefs, positive and negative emotions with mental disorders in students.MethodsThere were 400 students, selected randomly through stratified sampling from different disciplines at Razi University (Kermanshah, Iran). The design of the study was descriptive-correlational. The questionnaires used for collecting data were: Mental Disorders Symptoms (SCL_90), Alexithymia (FTAS-20), Jones Irrational Beliefs tests, and Positive and Negative Syndrome Scale (PANAS-X). Collected data were analyzed using statistical indices including correlation, regression and fundamental correlation.ResultsData analysis indicated that there was a significant relationship between alexithymia, irrational beliefs and negative emotions with mental disorders. There was a negative significant relationship between positive emotions and mental disorders. Alexithymia, irrational beliefs and negative emotions were capable of predicting mental disorders while positive emotions did not have this capacity. Although about 73% of mental disorders were predicted by irrational beliefs, alexithymia, negative and positive emotions, but negative emotions and alexithymia contributed more than other variables.ConclusionAlexithymia and irrational beliefs play major roles in mental disorders. These variables explain a high variability rate of mental disorders. They are the predisposing factors for mental disorders. They need more attention in clinical studies.Keywords: Alexithymia, Positive Affect, Mental Health -
مقدمهپژوهش حاضر با هدف تبیین تمایزیافتگی خود بر اساس سبک های دلبستگی و آلکسی تیمیا انجام گرفت.روشپژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، که از بین دانشجویان دانشگاه رازی 325 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خودمتمایزسازی (DSI-R)، سبک های دلبستگی هازان و شاور و پرسشنامه آلکسی تیمیا FTAS-20 استفاده شد. داده ها با آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و تمایز یافتگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین سبک دلبستگی اجتنابی و تمایز یافتگی خود رابطه منفی وجود دارد. نتایج نشان داد که بین آلکسی تیمیا و تمایزیافتگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، آلکسی تیمیا و سبک دلبستگی ایمن توان پیش بینی تمایزیافتگی را دارند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج می توان گفت اگر در یک فرد سبک دلبستگی ایمن باشد و توان بیان هیجان های خود و تشخیص هیجان ها را داشته باشد از تمایزیافتگی بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: تمایزیافتگی خود, سبک های دلبستگی, آلکسی تیمیاIntroductionThe present study conducted to explain self-differentiation according to attachment styles and alexithymia.MethodThis is a descriptive–correlational study in which 325 students were selected through stratified random sampling. To gather required data self-differentiation questionnaire (DSIR- R), Hazan and Shower attachment questionnaire plus alexithymia inventory (FTAS-20) were used. Data analysis was also conducted by statistical methods of correlation and regression.ResultsFindings showed that there was positive and significant relationship between safe attachment style and self-differentiation. There was a negative relationship between aversive attachment style and self-differentiation either. Results were also suggestive of a negative relationship between alexithymia and self-differentiation. All things considered, aversive attachment style, alexithymia and safe attachment style can predict self-differentiation.ConclusionAccording to the results, safe attachment style as well as emotional expression are the main factors contributing to high level of self-differentiation.Keywords: Self, Differentiation, Attachment Styles, Alexithymia -
Whit regard to that searching for meaning is the entity of existence, this research performed with the aim of studying the meaning on Psychological health from psychology and Religion viewpoints. The method of research was descriptive- analytic approach that, at first historical respect to meaning in different philosophical approaches has been offered. Then, Religion and the viewpoints of holly Islam psychology viewpoints have been discussed. The result of various studies showed that lack of meaning in life can create neurosis, hopelessness and mental disorders. In holly versus of Quran-e- Karim and discourses this matter has also certified. It can be said that human being in his/her life needs to meaning and it can be searched and discovered but he/she cannot create meaning by himself/herself and make it in his thought but that needs to training and if it to be obtained he/she will feel healthy and relaxed. As it has been said in holly Quran that reminding of god is relaxing of hearts.Keywords: Meaning, Psychological Health, Religion
-
زمینهتنظیم هیجان ها در سلامت افراد نقش ویژه ای دارد و پژوهش ها نشان داده اند که مشکل تنطیم هیجان به مشکلات جسمانی و روانی منجر می شود.
هدفمطالعه به منظور مقایسه میزان آلکسی تیمیا و جنبه های آن در بیماران کلیوی، دانشجویان و پرستاران انجام شد.
مواد و روش هااین پژوهش مقطعی مقایسه ای در سال 1391 در کرمانشاه انجام شد. برای انجام آن سه نمونه آماری 110 نفری از بین بیماران کلیوی شهر کرمانشاه، دانشجویان دانشگاه رازی و پرستاران بیمارستان های شهر کرمانشاه (330 نفر) به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه آلکسی تیمیا (FTAS-20) و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند راهه و پی گیری شفه انجام شد.
یافته هابین سه گروه از لحاظ میزان آلکسی تیمیا تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، به طوری که آلکسی تیمیا در بیماران کلیوی (با میانگین 41/59) از پرستاران (با میانگین 95/58) و دانشجویان (با میانگین 94/51) بیش تر بود.
نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، پیشنهاد می شود در کنار درمان بیماران کلیوی به نقش تنظیم هیجان ها نیز توجه و در حرفه پرستاری هم این نقش جدی گرفته شود.
کلید واژگان: آلکسی تیمیا, بیماری های کلیوی, پرستاران, دانشجویانBackgroundThe emotion regulation has a special role in human health. Studies have shown that emotion regulation problems may lead to physical and psychological problems.ObjectiveThe aim of this study was to compare the amount of alexithymia and its aspects among patients with kidney diseases، nurses and students.MethodsThis cross-sectional study was performed in Kermanshah، 2012. The study population included three samples of 110 patients with kidney diseases in Kermanshah، 110 students of Razi University and 110 nursing staff of Kermanshah hospitals that were selected by convenience sampling method. The measurement tool was alexithymia questionnaire (FTAS-20). Data were analyzed using multi-way Analysis of Variance (multi-way ANOVA) test and Scheffe test.FindingsThere were significant differences among the three groups. The mean scores of alexitymia were significantly higher in patients with kidney diseases (M=59. 41) than nurses (M=58. 95) and students (M=51. 94)، and the mean scores of alexitymia were significantly higher in nurses than students.ConclusionWith regard to the results، it is suggested that the role of emotion regulation as well as treatment should be considered in patients with kidney diseases. The role of emotion regulation should also be considered in nursing staff seriously.Keywords: Alexithymia, Kidney Diseases, Nurses, Students -
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی مدل آیزنک و تاب آوری با نگرش به خودکشی در بین دانش آموزان دختر انجام گرفت. برای انجام پژوهش از بین کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهر کرمانشاه با روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای به حجم 250 نفر انتخاب گردید. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی آیزنک، تاب آوری کانر و دیویدسون و نگرش به خودکشی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی روان آزردگی و سایکوتیک با نگرش به خودکشی دارای همبستگی مثبت و معنادار بود، اما برون گرایی با نگرش به خودکشی همبستگی منفی داشت. همچنین نتایج پژوهش بیانگر آن بود که تاب آوری با نگرش به خودکشی همبستگی منفی دارد. باتوجه به نتایج پژوهش می-توان نتیجه گرفت که شخصیت یک سازه مرتبط با خودکشی است.
کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, تاب آوری, خودکشیThe present study was conducted to determine the relationship between the Eysenck Personality characteristics and resiliency with a look at the issue of suicide among girl students in Kermanshah. For performing the research, a sample size of 250 individuals was selected of all secondary school students in Kermanshah by a cluster sampling. Descriptive study was of a correlative type, and to analyze the data, Pearson correlation and regression analysis was used by the help of SPSS19 software. To gather data, the Eysenck Personality characteristics questionnaires, Connor and Davidson resiliency approach and attitude to committing suicide were used. Results showed that there is a positive and significant correlation between personality traits psychotic mental attitudes, and attitude to committing suicide, but there is a negative correlation between extroversion and attitude to committing suicide. In addition, results indicate that there is a negative correlation between resiliency and attitude to committing suicide. According to the results, it could be concluded that the character of a structure is associated with suicide.Keywords: Personality characteristics, Rresiliency, Suicide -
زمینه و اهدافبا توجه به الگوی ابعادی نشانگان اختلال های روانی و با تکیه بر پژوهش هایی که بر وجود علائم اختلال های روانی در جمعیت عمومی تاکید دارند، این پژوهش با هدف تعیین رابطه آلکسی تیمیا، عاطفه مثبت و عاطفه منفی با اختلال های روانی انجام گرفت.مواد و روش هابرای انجام پژوهش 300 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه رازی کرمانشاه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه نشانگان اختلال های روانی(SCL_90)، پرسشنامه آلکسی تیمیا (FTAS-20) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS-X) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین آلکسی تیمیا و عاطفه منفی با اختلال های روانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد، و بین عاطفه مثبت و اختلال های روانی همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آلکسی تیمیا و عاطفه منفی توان پیش بینی اختلال های روانی را دارند اما عاطفه مثبت توان پیش بینی اختلال های روانی را ندارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که عاطفه منفی و آلکسی تیمیا در سلامت روان نقش منفی دارند.
کلید واژگان: آلکسی تیمیا, عاطفه مثبت, عاطفه منفی, اختلال روانیBackground And ObjectivesAccording to dimensions of mental disorders and researches focusing on mental disorders in the general population، the relationship between alexithymia، positive affect and negative affect with mental disorders has been investigated in this paper.Materials And Methodsfor this study، 300 students were randomly selected from Razi University. In order to gather the data، questionnaires of sq_90، alexithymia (FTAS-20) and scale of positive and negative effects (PANAS-X) were employed. For data analysis، statistical indices such as correlation and regression were used.ResultsThe results obtained from the data analysis showed that there is a significant and positive correlation between Alexithymia and negative affect with mental disorders. It was found that there is a significant and negative correlation between negative affect and mental disorders.ConclusionsThe results indicated that Alexithymia and negative affect can predict mental disorders; however، positive affect is not able to predict the mental disorders.ConclusionBased on the results of this study، the Alexithymia and negative affect have a negative role in mental health.Keywords: alexithymia, positive affect, negative affect, mental disorders -
پیش زمینه و هدفبا توجه به الگوی ابعادی علائم وسواسی-اجباری و با تکیه بر پژوهش هایی که بر وجود علائم وسواسی-اجباری در جمعیت عمومی تاکید دارند، این پژوهش با هدف تعیین رابطه آلکسی تیمیا، عاطفه مثبت و عاطفه منفی با نشانگان اختلال وسواسی-اجباری انجام گرفت.مواد و روش کاربرای انجام پژوهش 300 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه رازی کرمانشاه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه نشانگان اختلال های روانی (SCL_90) خرده مقیاس وسواسی-اجباری، پرسشنامه آلکسی تیمیا FTAS-20)) و مقیاس عاطفه مثبت و منفیPANAS-X)) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین عاطفه منفی، آلکسی تیمیا و خرده مقیاس های آن با نشانگان اختلال وسواسی-اجباری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین عاطفه مثبت و نشانگان اختلال وسواسی-اجباری رابطه منفی و معنی داری به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای آلکسی تیمیا، عاطفه مثبت و منفی توان پیش بینی نشانگان اختلال وسواسی-اجباری را دارند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که هیجان ها در پیش بینی بروز اختلال وسواسی-اجباری نقش مهمی دارند.
کلید واژگان: آلکسی تیمیا, عاطفه مثبت, عاطفه منفی, اختلال وسواسی, اجباریBackground and AimsAccording to patterns of obsessive-compulsive disorder and relying on the researches emphasizing on obsessive- compulsive symptoms in general population، this study was aimed to investigate the relation of alexitymia، positive affect and negative affect with obsessive - compulsive disorder syndrome.Materials and MethodsThis descriptive correlational study was conducted on 300 students that were selected by stratified sampling from Razi University. In order to collect the data، questionnaire SCL-90، alexitymia questionnaire (FTAS-20)، and the scale of positive and negative affects (PANAS-X) were used. For data analysis، statistical indices such as correlation and regression were used.ResultsThe analysis of the data showed that there was a significant positive relationship between negative affect and alexitymia and their subscales with the obsessive-compulsive disorder syndrome. A significant negative correlation was found between positive affect and obsessive-compulsive disorder syndrome. Regression analysis showed that alexitymia، positive and negative affect can predict obsessive-compulsive disorder syndrome.ConclusionB ased on the results، it can be concluded that the emotions have an important role in predicting and appearing the obsessive-compulsive disorder.Keywords: Alexitymia, Positive effect, Negative effect, Obsessive, Compulsive disorder -
زمینه و اهداف
با توجه با اهمیت نقش خانواده در شکل گیری شخصیت فرد پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش جنسیت، تمایز یافتگی و سبک های دلبستگی در پیش بینی بروز آلکسی تیمیا انجام گرفت.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی بود. برای پیش بینی آلکسی تیمیا و دست یافتن به یک معادله پیش بین روش آماری تحلیل ممیز با استفاده از نرم افزار آماری spss19 به کار برده شد. در این پژوهش 325 نفر از بین دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه خود متمایزسازی (DSI-R)، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان، و پرسشنامه آلکسی تیمیا FTAS-20 بود.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی و نمره کل تمایز یافتگی قادر به پیش بینی آلکسی تیمیا هستند. یعنی اگر فردی دارای بالاترین حد تمایز یافتگی باشد و دارای سبک دلبستگی ایمن باشد و کمترین حد دلبستگی اجتنابی را داشته باشد کمتر احتمال دارد که ویژگی های آلکسی تیمیا را از خود بروز دهد. اما نتایج نشان داد که جنسیت توان پیش بینی آلکسی تیمیا را ندارد.
نتیجه گیریبا توجه با نتایج پژوهش می توان گفت که خانواده نقش بسزایی در بروز آلکسی تیمیا دارد.
کلید واژگان: جنسیت, تمایزیافتگی, سبک های دلبستگی, آلکسی تیمیاBackgrounds and
ObjectivesGiven the importance of family in shaping the characters، current study was conducted to examine the role of gender، differentiation and attachment styles inon predicting the incidence of Alexeithmia.
Materials And MethodsThis descriptive correlative study was conducted. For to predicting alexithymia، and obtaining a predicting equation. The discriminant analysis method was used based on spss19 software. In this study، 325 students from Kermanshah Razi University were selected using stratified random sampling method. Data collection instruments was (DSI-R) questionnaire and adult attachment styles questionnaire، and for alexithymia we used FTAS-20 Questionnaire.
ResultsThe results showed that secure attachment and avoidant attachment style and differentiation total score are able to predict the alexithymia. Therefore، if a person have the highest differentiation and secure attachment style and has the least avoidant attachment style، they are less likely subject to alexithymia characteristics. But the results showed that gender cannot predict the alexithymia
ConclusionThe results are with the family''s role in the occurrence of alexithymia.
Keywords: Gender, Differentiation, Attachment styles, Alexithymia
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.