به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی قلعه ایها

  • نسرین متین نیا، مهرنوش اختری زواره*، علی قلعه ایها
    زمینه و اهداف

    سرطان پستان یکی ازشایعترین بدخیمی های شناخته شده و علت اصلی مرگ و میر زنان در سراسر دنیا می باشد. یکی از راه های کاهش مرگ ومیر ناشی از آن، افرایش آگاهی ، تغییر نگرش و عملکرد زنان بروی غربالگری سرطان پستان در تشخیص زودهنگام آن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر آموزش بروی غربالگری سرطان پستان با استفاده از پلتفرم واتس اپ در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی همدان انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بروی 236 کارمند خانم دانشگاه آزاد اسلامی همدان در سال 1398 انجام شد. افراد شرکت کننده بصورت تصادفی وارد گروه مداخله (118 نفر) و گروه کنترل (118 نفر) شدند. مداخله آموزشی به مدت یکماه با استفاده از پلتفرم واتس آپ در طی سه مرحله برای گروه مداخله انجام گردید. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه در دو مرحله قبل و 3 ماه بعد از آموزش در بین دوگروه مطالعه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS 20 و از طریق آزمون مجذور کای و آزمون تی مستقل انجام شد.

    یافته ها

    بدنبال آموزش در گروه مداخله، افزایش معنی داری در آگاهی (p=0/02) ، نگرش (p=0/01)، انجام خودآزمایی پستان (p=0/00)، معاینه بالینی پستان (p=0/004) و ماموگرافی (p=0/03) مشاهده گردید. اما در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

    بحث: 

    برنامه های آموزشی تدوین شده از طریق تلفن همراه در تغییر نگرش ، آگاهی و رفتارهای غربالگری در بین کارمندان موثر بوده است. لذا توصیه به طراحی و اجرای برنامه ها مختلف آموزشی درزمینه تشخیص زودهنگام سرطان پستان در بین گروه های مختلف جامعه می گردد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, روش های غربالگری پستان, آموزش, پلتفرم واتس آپ, کارکنان
    Nasrin Matinnia, Mehrnoosh Akhtari-Zavare*, Ali Ghaleiha
    Background and objectives

    Breast cancer is one of the most common malignancies and leading cause of death among women worldwide. Increase awareness, change the attitude and practice of women on breast cancer screening are effective way to reduce mortality due to early detection and treatment of breast cancer. The aim of this study was to evaluate the effect of education on breast cancer screening by using WhatsApp platform among the staff of the Islamic Azad University of Hamadan.

    Materials and Methods

    A quasi-experimental study was conducted among 236 staffs in Islamic Azad University, Hamedan. Participants were randomized to either intervention group (118 staffs) or control group (118 staffs). One month’s education via wats up was delivered to the intervention group. The outcomes measures were assessed at baseline and three months after intervention. Chi-square and independent samples t-test were conducted in the course of the data analysis.

    Results

    the results of this study showed; there were significant improvement in knowledge (p=0.02), attitude (p=0.01), BSE practice (p=0.00), CBE practice (p=0.004) and mammography practice (p=0.03) after intervention. There were not significant changes in control group before and after intervention.

    Conclusion

    Implementing educational intervention based on WATS up messenger can improve knowledge, attitude and breast cancer screening among participants. A public health education program is essential to improve breast cancer prevention among different group of people in community.

    Keywords: Breast cancer, Breast cancer screening, Education, WhatsApp, Staff
  • زهرا چراغی، حسین محجوب، علی قلعه ای ها، سعید بشیریان، حیدر طیبی نیا، علیرضا رحمانی، بهشاد نقش تبریزی، نسرین شیرمحمدی، آرزو فرهادی، مریم عسگری نیا، منوچهر کرمی *
    مقدمه و اهداف
    اولویت بندی فهرست پژوهش های موردنیاز با در نظر گرفتن نیازها و مشکلات واقعی بخش سلامت، زمینه تلاش برای برقراری عدالت، تقویت ارتباط بین پژوهش، عمل و سیاست گذاری و توجه به نیازهای گروه های آسیب پذیر را فراهم می آورد. مطالعه حاضر در راستای تدوین اولویت های پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان، با استفاده از نظرات صاحب نظران انجام شد تا گام مثبتی درزمینه ی تخصیص مناسب منابع پژوهشی دانشگاه در جهت حل مسئله باشد.
    روش کار
    طی این مطالعه برای نخستین بار، اولویت های تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی همدان در 13 حیطه با استفاده از مدل پیشنهادی کارگروه "کمیسیون پژوهش حوزه سلامت برای توسعه تحت عنوان "راهبرد پژوهش در ضرورت های بهداشت ملی" در سال 1396 تعیین شد. همچنین با استفاده از 10 معیار استاندارد موضوعات پژوهشی امتیازبندی شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه 40 نفر از ذینفعان اعم از درون دانشگاهی و برون دانشگاهی شرکت نمودند و طی جلساتی با استفاده از تکنیک های تمرین گروهی  (بارش افکار) به بررسی موضوعات پیشنهادی پرداختند و درمجموع 122 موضوع پژوهشی در 13 حیطه تعیین شد. در هرکدام از حیطه های مذکور، 10 موضوع پژوهشی دارای بالاترین امتیاز به عنوان اولویت های پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی همدان تعیین گردید.
    نتیجه گیری
    تعیین اولویت های پژوهشی با رویکرد پژوهش در ضرورت های بهداشت ملی در سطح استانی برای اولین بار در دانشگاه علوم پزشکی همدان با مشارکت تمام ذینفعان حوزه سلامت در استان همدان صورت گرفت. نتایج این مطالعه با هدایت پروژه های تحقیقاتی در راستای اولویت های تعیین شده در استفاده بهینه از منابع حوزه پژوهش و فناوری دانشگاه علوم پزشکی همدان نقش مهمی خواهد داشت.
    کلید واژگان: اولویت های پژوهشی, رویکرد پژوهش در ضرورت های بهداشت ملی, دانشگاه علوم پزشکی همدان
    Z Cheraghi, H Mahjub, A Ghalehiha, S Bashirian, H Tayybeenia, A Rahmani, B Naghsh Tabrizi, N Shir Mohammadi, A Farhadi, M Asgarinia, M Karami *
    Background and Objectives
    Prioritizing the list of required research, taking into account the real needs and problems of the health sector, provides a ground for justice; strengthens the link between research, action, and policy; and addresses the needs of vulnerable groups. The present study was done to formulate research priorities of Hamadan University of Medical Sciences using the opinions of experts in the field of health as a positive step towards proper allocation of research resources of the University to solve the problem.  
    Methods
    In this study, the research priorities of Hamadan University of Medical Sciences in 13 domains during 2017 were ranked using 10 standard criteria according to the Essential National Health Research (ENHR) approach.  
    Results
    Forty inter and intra beneficiaries were participated in this study. During the sessions, using group training techniques (brain storming), the topics were discussed, resulting in identifying 122 topics in 13 domains. In each of these domains, top 10 topics with the highest ranks were determined as the research priorities of Hamadan University of Medical Sciences.  
    Conclusion
    Determination of research priorities at a provincial level based on the ENHR approach was conducted in Hamadan University of Medical Sciences with the cooperation of all health stakeholders for the first time. The result of this study will play an important role in optimum use of resources of the research and technology domain of Hamadan University of Medical Sciences by directing research projects according to the identified priorities.
    Keywords: Research priorities, Essential national health research (ENHR), Hamadan university of medical sciences
  • سودابه وجدانی آرام، جواد فردمال، قدرت الله روشنایی، رویا نجفی وثوق، حسین محجوب، علی قلعه ایها
    سابقه و هدف
    اختلال دوقطبی نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانی است که به دو نوع اختلال دوقطبی نوع یک و نوع دو بروز می کند. در صورتی که بیماران حداقل یک دوره مانیا را تجربه کنند، مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک هستند. اختلال دو قطبی نوع یک، بیماری شایع، مزمن و عود کننده است که عوامل مختلفی بر عود مجدد آن موثر است. هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر عود بیماری در این بیماران با استفاده از مدل شکنندگی است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش شامل اطلاعات 268 بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک است که در بیمارستان فرشچیان همدان طی سال های 93-1387 بستری بوده اند. اطلاعات از طریق پرونده بیماران جمع آوری شد. بیمارانی که بیش از یک بار عود منجر به بستری شدن در بیمارستان داشتند، وارد مطالعه شدند. در مطالعه حاضر فاصله زمانی بین عودها در بیماران ثبت و مورد بررسی قرار گرفت. از مدل شکنندگی در بسته frailty pack نرم افزار R برای برازش مدل استفاده شده است.
    یافته ها
    میانگین (انحراف معیار) سن بیماران (56/11)10/34 سال بود و 160 نفر (7/72 درصد) مرد بودند. برای 268 بیمار مورد مطالعه، 696 مورد عود در طول دوره پیگیری رخ داد. تعداد دفعات عود بین دو تا هفت بار بود. همه بیماران حداقل دو بار عود را تجربه نمودند. نتایج برازش مدل شکنندگی تکه ای نشان داد که اثر متغیرهای سن، قومیت، محل سکونت، جرم و جنایت و نوع درمان بر زمان عود معنی دار هستند(05/0< P).
    استنتاج: با توجه به این که عوامل زیادی شامل عوامل فردی و ویژگی های بیماری ممکن است بر عود و بازگشت بیماری اثرگذار باشد، لذا شناسایی این عوامل می تواند به پیشگیری یا کاهش بروز عود مجدد اختلال دوقطبی کمک کند.
    کلید واژگان: مدل شکنندگی, عود, اختلال دوقطبی نوع یک, درستنمایی جریمه ای
    Soodabeh Vejdani-Aram, Javad Fardmal, Ghodratollah Roshanaei, Roya Najafi Vosough, Hossein Mahjub, Ali Ghaleiha
    Background and
    Purpose
    Bipolar disorder is a mood disorder and mental illness that is recognized as type I and type II. Bipolar I disorder involves at least one episode of mania and is a common chronic recurrence disease with various causes responsible for its recurrence. The aim of this study was to determine effective factors on relapsing disease in patients with bipolar I disorder using frailty model.
    Materials And Methods
    The information of 268 patients with bipolar I disorder who were hospitalized in Farshchian Hospital, Hamedan, Iran (2008-2014) were collected using their records. Patients hospitalized due to more than one recurrence were entered the study. The intervals between recurrence times were recorded. FrailtyPack of R software was used to fit model.
    Results
    The mean age of patients was 34.10±11.56 years, and 160 patients (72.7%) were male. In total, 696 recurrences occurred in 268 patients. The number of recurrences was between 2 to 7 times. All patients experienced at least 2 recurrence episodes. The results of fragmented frailty model practice showed significant effect of age, race, place of residence, crime, and type of treatment on relapsing time (P
    Conclusion
    Many factors, including demographics and illness characteristics might cause the recurrence of bipolar disorder, therefore identifying these factors can help in preventing or reducing the incidence of recurrence of this disease.
    Keywords: frailty model_recurrence_bipolar I disorder_penalty likelihood
  • نرگس نوری، بابک معینی*، علی قلعه ای ها، جواد فردمال، ایرج ضاربان
    زمینه و هدف
    امروزه 80 درصد موفقیت افراد مربوط به مهارت هایی است که به نوعی با هوش هیجانی در ارتباط می باشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر مبنای تئوری حمایت اجتماعی در کاهش استرس درک شده و ارتقاء مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر همدان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 100 دانش آموز به صورت تصادفی در دو گروه مساوی مداخله و کنترل قرار گرفتند. مداخله شامل 5 جلسه ی آموزشی جهت دانش آموزان و دو جلسه جهت والدین و مربیان، کتابچه،CD آموزشی، پمفلت، وبلاگ و یادآور پیامکی بود. سنجش ها شامل سازه های تئوری اجتماعی، هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی و استرس درک شده بود . داده ها با نرم افزار SPSS16 و با آزمون کای–دو، آزمون تی زوجی، تی مستقل و آنالیز طرح اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه اختلاف معنی داری بین نمرات دانش آموزان در سازه های تئوری حمایت اجتماعی، هوش هیجانی، مهارت های ارتباطی و استرس درک شده در دو گروه مداخله و کنترل، یک ماه و دو ماه بعد از مداخله آموزشی را نشان داد.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش نشان داد آموزش هوش هیجانی بر مبنای حمایت اجتماعی در کاهش استرس و بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان موثر بوده بنابراین می توان از این چارچوب نظری برای طراحی و ارزیابی مداخلات آموزشی استفاده نمود.
    کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, هوش هیجانی, استرس درک شده, حمایت اجتماعی
    Narges Nouri, Babak Moeini*, Ali Ghaleiha, Javad Faradmal, Iraj Zareban
    Objective
    Today, 80% of the success of people is related to some skills that will somehow be associated with emotional intelligence, the aim of this study was to evaluate the effect of emotional intelligence training applying social support theory on reducing percieved stress and promoting communication skills among male high school students in Hamadan
    Materials And Methods
    In this experimental study, 100 male high school students in Hamadan were randomly assigned into two groups of intervention and control. The intervention included 5 sessions for students and 2 sessions for parents and scool teachers, manuals, educational CD, blogs and SMS reminders respectively. Measures included the social support theory, emotional intelligence, communication skills, and perceived stress that was conducted in three stages . Data were analyzed with SPSS software16 and Chi Squre test, T-test and Repeated measure design.
    Results
    The results were showed significant differences between the scores of students in the theoretical construct of social support, emotional intelligence, communication skills, and perceived stress in both intervention and control groups, one month and two months after intervention.
    Conclusion
    The results showed that emotional intelligence training on the theory of social support can effectively reduce stress on understanding and improving the communication skills of students and set ( or could use) the theoretical framework for the design and evaluation of educational .
    Keywords: Communication skills, emotional intelligence, perceived stress, social protection
  • سعید یزدی راوندی، زهرا تسلیمی، عباس حق پرست، علی قلعه ایها
    سابقه و هدف
    علی رغم پژوهش های بسیاری که در زمینه ی درد و تاثیرات آن بر کیفیت زندگی بیماران انجام گرفته است، هنوز اطلاعات کاملی از عوامل درگیر در آن از جمله شدت و مدت درد و چگونگی تاثیرات این عوامل در بیماران در دسترس نمی باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش شدت درد و مدت درد بر کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی-تحلیلی جامعه پژوهش را بیماران مراجعه کننده به مراکز درد در بیمارستان های شهر تهران در سال 92-91 تشکیل دادند که به روش تصادفی چند مرحله ای تعداد 300 نفر از میان آنان انتخاب شدند. برای اندازه گیری شدت درد از مقیاس 0 تا 10 درجه ای و مدت درد بیماران نیز از آن ها پرسیده شد. پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی نیز برای اندازه گیری کیفیت زندگی استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که شدت و مدت درد با کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن هم بستگی معنادار دارند (05/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر این بود که شدت درد می تواند کیفیت زندگی و ابعاد آن را در بیماران پیش بینی نماید (001/0P<)، که بیش ترین قدرت پیش بینی آن مربوط به حیطه جسمانی بود، اما مدت درد نتوانست کیفیت زندگی و ابعاد آن را در این افراد پیش بینی کند (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش شدت درد در مقایسه با مدت درد نقش مهم تری در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن به خصوص حیطه ی جسمانی آن دارد
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, درد, درد مزمن, اندازه گیری درد
    Saeid Yazdi, Ravandi, Zahra Taslimi, Abbas Haghparast, Ali Ghaleiha
    Introduction
    In spite of many studies conducted on the subject of pain and its effects on quality of life, there is not still any complete information about factors involving pain intensity and duration and how those can influent the patient’s life. The aim of the current study was determining the role of intensity and duration of pain on quality of life in patients with chronic pain.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted with participation of the patients referring to the pain centers in Tehran's hospitals in 2012-2013. Patients (n=300) were selected by using multi-stage random sampling technique. For determining pain intensity, a 0–10 numeric rating scale was used and the patients were asked for the duration of pain. The questionnaire of quality of life,designed by the World Health Organization, was used to measure quality of life. Further, Pearson's correlation coefficient and regression tests were used to analyze the data by using SPSS version 19.
    Results
    These findings showed that the pain intensity and duration has significant correlation with the quality of life and its different dimensions (P
    Conclusion
    According to the results of this study, it could be suggested that pain intensity, particularly its corporal dimensions, have more significant role in predicting the patient's quality of life, whose suffering from chronic pain.
    Keywords: Quality of life, Pain, Chronic Pain, Pain Measurement
  • سعید یزدی راوندی، زهرا تسلیمی، فرشید شمسایی *، علی قلعه ایها، صابر سالمی شکوری، علی نیکخواه
    مقدمه
    ایدز یکی از خطرناک ترین بیماری های واگیر در جهان و به ویژه در جوانان است و پیشگیری مهم ترین راه مقابله با آن شناخته میشود. پیشگیری از ایدز نیازمند کسب آگاهی و نگرش صحیح در مورد بیماری، نحوه ی انتقال و روش های جلوگیری از آن است. لذا این پژوهش با هدف تعیین آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در مورد بیماری ایدز در نیمسال دوم تحصیلی 94-1393 انجام گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر توصیفی_تحلیلی از نوع مقطعی بود. 320 نفر از دانشجویان دانشکده های پزشکی، پرستاری و مامایی و پیراپزشکی در سال تحصیلی 94-1393 به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها ابتدا اطلاعات دموگرافیک تکمیل و از پرسشنامه بین المللی ایدز استفاده شد. تحلیل داده ها بوسیله آزمون Mann–Whitney و Kruskal–Wallis با نرم افزار SPSS ویرایش 22 انجام گردید.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار نمرات آگاهی دانشجویان نسبت به بیماری ایدز به طور کلی 54/43±5/89 و نگرش آنان 20/12±3/54 بود. نتایج نشان داد بین جنسیت و میزان آگاهی (0/391=P) و نگرش درباره بیماری ایدز (0/104=P) تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین دانشکده محل و مقطع تحصیلی آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاه اختلاف معناداری وجود نداشت (0/05
    نتیجه گیری
    با توجه به ضرورتی که در مورد افزایش آگاهی در مورد راه های انتقال ایدز و نگرش مناسب نسبت به افراد مبتلا به آن احساس می شود. مسئولان باید با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه، برنامه هایی جهت افزایش آگاهی و بهبود نگرش افراد جامعه در این زمینه، به ویژه برنامه های پیشگیری از آن را طراحی و اجرا کنند.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, ایدز, دانشجویان
    Saeid Yazdi, Ravandi, Zahra Taslimi, Farshid Shamsaei *, Ali Ghaleiha, Saber Salemi Shakoori, Ali Nikkhah
    Introduction
    AIDS is one of the most dangerous infectious diseases in the world and especially among young people. Prevention is known as the most principal approach to manage this issue. AIDS prevention requires gaining knowledge and real attitude of transmission and prevention of this illness. Therefore, this study aimed to determine the knowledge and attitudes toward AIDS between students of Hamadan University of Medical Sciences, in 2015.
    Methods
    This investigation was a cross-sectional descriptive study. 320 students from medicine, nursing, midwifery and paramedical sciences schools were selected by sampling methods in 2014-2015. To collect data, demographic and the international AIDS questionnaire was used. Data analysis was performed by Mann-Whitney test and Kruskal-Wallis with SPSS software, version 22.
    Results
    The mean and standard deviation score of students’ knowledge toward AIDS in general was 5.89±54.43 and 3.54±20.12 for attitudes score. The results showed that between gender and level of knowledge (P=0.391) and attitude about AIDS (P=0.104) no significant difference was seen. Also, between faculty and educational level of students and their knowledge and attitudes no significant changes was recognized (P
    Conclusion
    Due to the necessity of increasing knowledge about routes of AIDS transmission and appropriate attitudes toward patients, authorities should design and organize programs, based on cultural and social conditions, to raise knowledge and improve attitudes, specially prevetion of AIDS transmission, in society.
    Keywords: AIDS, Attitude, Knowledge, Students
  • طاهره رضایی، سعید یزدی راوندی *، علی قلعه ایها، محمد علی سیف ربیعی
    مقدمه
    افسردگی از جمله شایع ترین اختلالات روانی است که اغلب شروع علایم این بیماری در دوران نوجوانی و اوایل جوانی است. دانشجویان نیز در این محدوده سنی قرار دارند. از آنجا که بروز افسردگی در سنین جوانی با افت شدید عملکرد اجتماعی و شغلی و نیز عملکرد تحصیلی همراه است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان افسردگی و متغیرهای جمعیت شناختی موثر بر آن در دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1393 انجام گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر توصیفی_تحلیلی از نوع مقطعی بود. که بر روی 222 دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان که به روش نمونه گیری در دسترس در سال 1393 انتخاب شده بودند انجام گرفت. از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های مقایسه میانگین دو گروه مستقل (T-Test) و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد 101 نفر (45%) از دانشجویان طبیعی و 121 نفر (55%) درجاتی از افسردگی را نشان می دهند که 55 نفر (24%) افسردگی خفیف، 56 نفر (25/2%) افسردگی متوسط، 7 نفر (3/2%) دارای افسردگی شدید و 3 نفر (1/4) افسردگی خیلی شدید داشتند. ارتباط معناداری بین جنسیت، وضعیت تاهل، بومی و غیر بومی بودن، وضعیت سکونت و افسردگی وجود نداشت. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین مقطع تحصیلی دانشجویان و افسردگی ارتباط معناداری وجود ندارد (P=0/268).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که حداقل نیمی از دانشجویان مورد مطالعه دارای درجاتی از افسردگی بودند. بنابراین پیشنهاد می گردد برنامه هایی جهت ارتقاء سلامت روان و توانمندسازی دانشجویان به منظور کاهش بروز مشکلات روان شناختی از جمله افسردگی پیش بینی گردد.
    کلید واژگان: افسردگی, دانشجویان پزشکی, متغیرهای جمعیت شناختی, دانشگاه علوم پزشکی همدان
    Tahereh Rezaei, Saeid Yazdi-Ravandi *, Ali Ghaleiha, Mohammad Ali Seif Rabiei
    Introduction
    Depression is one of the most common mental disorder and most often، the symptoms begin to emerge in adolescence and early youth. Students are in this age range. Since development of depression is associated with dramatic decrease in social، occupational، and educational functioning in the youth، the current study was aimed to evaluate the prevalence of depression and its effective demographic variables among the medical students of Hamadan University of Medical Sciences in 2014.
    Methods
    This descriptive، analytical، cross-sectional study was performed on 222 medical students of Hamadan University of Medical Sciences who were selected through convenience sampling in 2014. The questionnaires of demographic information and Beck Depression Inventory II (BDI-II) were used for data gathering. Student’s t-test and one-way analysis of variance (ANOVA) were used for data analysis by using SPSS software version 22.
    Results
    The results showed that 101 (45%) of the students were normal and 121 (55%) suffering from various degrees of depression، including 55 (24%) with mild depression، 56 (25. 2%) with moderate depression، 7 (3. 2%) with severe depression and 3 (1. 4%) very severe depression. There was no significant relationship between sex، marriage، native/non-native، habitat and depression. Also، one-way analysis of variance indicated no significant relationship between grade and depression (P=0. 268).
    Conclusion
    The results showed that at least half of the subjects had some degrees of depression. Therefore، it is proposed that the programs are required to promote mental health of the students to reduce the psychological problems such as depression.
    Keywords: Depression, Students medical, Demographic variables, Hamadan University of Medical
  • نرگس نوری، بابک معینی*، اکرم کریمی شاهنجرینی، جواد فردمال، علی قلعه ایها، مریم اثنی عشری
    سابقه و هدف
    اهمیت توجه به هوش هیجانی در نوجوانان نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و باید مهارت های گوناگون در آنان تقویت گردد؛ ازجمله این مهارت ها برقراری ارتباط موثر و کارآمد می باشد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر همدان بر اساس تئوری حمایت اجتماعی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی، تحلیلی در سال 1393 بر روی 497 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر همدان انجام گرفت. آزمودنی ها به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده و پرسشنامه مهارت های ارتباطی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS-18 و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل گردید.
    یافته ها
    بر پایه نتایج بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان مورد بررسی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). سطح مهارت های ارتباطی دانش آموزانی که در این مطالعه موردبررسی قرار گرفتند در حد متوسط بوده و پژوهش حاضر برتری کلی سطح نمرات مهارت های ارتباطی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی(به جز حمایت ارزیابی) در گروه دختران نسبت به پسران را نشان داد، همچنین بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی با سازه های حمایت اجتماعی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    طبق یافته ها جهت افزایش هوش هیجانی و ارتقاء مهارت های ارتباطی نیاز به انجام مداخلات آموزشی، تهیه و تدوین بسته های آموزشی جهت دانش آموزان، والدین آنها و مربیان مدارس احساس می شود.
    کلید واژگان: دانش آموز, مهارت های ارتباطی, هوش هیجانی, حمایت اجتماعی
    Narges Nouri, Babak Moeini *, Akram Karimi-Shahanjarini, Javad Faradmal, Ali Ghaleiha, Maryam Asnaashari
    Background And Objectives
    There has been growing interest in adolescents’ emotional intelligence and strengthening their various skills including effective and efficient communication. Therefore، this study sought to investigate the relationship between emotional intelligence and communication skills of high school students in Hamadan، Iran based on the theory of social support.
    Materials And Methods
    This descriptive-analytical study was conducted in 2014. Multistage sampling was performed to select 497 students from high schools of Hamadan. The subjects completed a questionnaire containing items on communication skills، emotional intelligence، and social support. The collected data were analyzed using Pearson’s correlation test، Spearman’s correlation test، t-test، and analysis of variance in SPSS-18.
    Results
    There was a significant relationship between emotional intelligence and communication skills of the participants. The students had a moderate level of communication skills. In general، girls enjoyed higher levels of communication skills، emotional intelligence، and social support (except appraisal support) compared to boys. Moreover، constructs of social support were significantly related with emotional intelligence and communication skills.
    Conclusion
    According to our findings، educational interventions and training packages for students، parents، and schoolteachers are required to improve the students’ emotional intelligence and communication skills.
    Keywords: Students, Communication Skills, Emotional Intelligence, Social Support
  • نکیسا پارسا، محمد احمد پناه، پریسا پارسا*، علی قلعه ایها
    هدف
    هدف از این تحقیق تعیین روابط عاطفی والدین وفرزندان و تاثیر آن بر سازگاری تحصیلی دانشجویان سال اول دانشگاه علوم پزشکی همدان بود.
    روش کار
    یک مطالعه مقطعی بر روی 395 نفر دانشجو ی سال اول که بین 19-17 سال سن داشتند در نیمسال اول 90-1389 انجام شد. نمونه هابصورت در دسترس از دانشکده های مختلف جمع آوری شد. داده ها توسط پرسشنامه ای که شامل اطلاعات دموگرافیک، و مقیاسهای خودکارآمدی، دلبستگی به والدین، نزاعهای والدین، رفتار اجتماعی و سازگاری تحصیلی دانشجویان بود تکمیل گردید. داده ها با آزمونهای مناسب توصیفی و استباطی آماری با نرم افزار (SPSS (17 تجزیه تحلیل گردید.
    نتایج
    میانگین سنی دانشجویان مورد بررسی 18/57 سال با انحراف معیار 0/43 بود. بیشتر دانشجویان دختربودند (70.6%). 72 % در مقطع کارشناسی تحصیل می کردندو 82% از دانشجویان در خوابگاه های دانشجویی و 15% با خانواه خود زندگی می کردند. در خانواده هایی که دلبستگی بین والدین و فرزند زیاد بود و نزاعهای کمتری بین والدین وجود داشت، سازگاری تحصیلی دانشجویان بیشتر بود. همچنین دانشجویانی که مهارتهای اجتماعی بالاتری داشتنداز سازگاری تحصیلی بهتری برخوردار بودند (p<0.01).
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نقش کیفیت ارتباطات بین والدین و فرزند را بر سازگاری تحصیلی دانشجویان نشان می دهد. حمایت و درک خانواده نقش بسزایی در حل مشکلات دانشجویان در دانشگاه دارد. از اینرو نقش خانواده باید مورد توجه سیاستگذران آموزش عالی کشور قرار گیرد.
    کلید واژگان: سازگاری تحصیلی, دانشجو, دلبستگی والدین, نزاعهای والدین, نوجوان
    N. Parsa, M. Ahmad Panah, P. Parsa *, A. Ghaleiha
    Aim
    The purpose of this study was to determine the relationship between parental attachment and students’ academic adjustments among first year student in Hamadan University of Medicine and Health Sciences.
    Methods
    A cross-sectional study was conducted on 395 first year students between 17-19 years old were requited through in convenience method during first semester 1389-90. Data were collected by a structured questionnaire including, socio-demography, parental attachments, inter- parental conflicts, social skills, and academic achievements. Data were analyzed by descriptive and interferential statistics through SPSS (version 17).
    Results
    The results showed that the mean age of students was 18.57(SD 0.43). Most of students were female (70.6%). 72% were studied in bachelor level. The most of students (82%) were lived in universitie's campuses and 15% lived with their family. In the families having the higher parental attachments and the lower inter-parental conflicts, their students had higher level of academic adjustments. In addition students who had higher social skills had better academic adjustments than others (p<0.01).
    Conclusions
    The results reveled the role of the quality of parent-child relationships on their student's academic adjustments. Parental supports and understanding have an important role in solving student's problems in universities. Therefore it should be considered by higher education administration policies.
    Keywords: Academic Adjustments, Students, Parental Attachments, Inter, Parental Conflicts, Adolecsent
  • امیر درخشان فر، امین نیایش، محمد عباسی، علی قلعه ایها، محمد شجاعی
    زمینه و هدف
    یکی از بیماری های مزمنی که خطر ابتلاء به افسردگی را در شخص افزایش می دهد، ابتلا به انواع سرطان ها است. در مطالعات متعددی، ابتلاء به سرطان های مختلف ریسک فاکتور مهمی برای ایجاد افسردگی بیان شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی افسردگی و برخی فاکتورهای تاثیرگذار بر ایجاد آن در بیماران مبتلا به سرطان پستان در همدان انجام شد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی 111 بیمار مبتلا به سرطان پستان که در یک مقطع زمانی 15 ماهه (فروردین 86 تا خرداد 87) برای ادامه درمان یا پیگیری به مطب فوق تخصص آنکولوژی یا بخش آنکولوژی بیمارستان فرشچیان یا مطب متخصص جراحی مراجعه کرده بودند، در زمان پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک استفاده گردید. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و از آمار توصیفی برای ارائه نتایج استفاده گردید. همچنین در موارد مورد نیاز برای بررسی معنی داری ارتباطات از آزمون های کای اسکور، فیشر و آزمون های ناپارامتری (من ویتنی) استفاده گردید و 05/0> P به عنوان ملاک معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در مجموع 68 بیمار (3/61%) افسرده محسوب می شدند (نمره بالای 15). در میان 43 بیماری که افسرده محسوب نمی شدند، یعنی دارای نمره 15 و پایین تر بودند 15 بیمار (9/34%) نمرات 0 تا 10 داشتند، یعنی کاملا غیر افسرده محسوب می شدند و مابقی دارای نمره 11 تا 15 بودند، یعنی دارای علایم مرزی افسردگی بودند. در مجموع 68 بیماری که افسرده محسوب می شدند 23 بیمار (8/33%) دارای افسردگی خفیف، 26 بیمار (2/38%) دارای افسردگی متوسط، 16 بیمار (5/23%) دارای افسردگی شدید و 3 بیمار (5/4%) دارای افسردگی خیلی شدید بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده و با توجه به اینکه انجام غربالگری بیماران مبتلا به سرطان پستان از طریق پرسشنامه بک مستلزم صرف وقت و هزینه چندانی نیست، پیشنهاد می گردد غربالگری بیماران در مراحل مختلف درمان و پیگیری انجام گردد تا در صورت وجود افسردگی معرفی به موقع به روانپزشک جهت مشاوره و درمان انجام گیرد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, افسردگی, پرسشنامه افسردگی بک
    Introduction &
    Objective
    One of the chronic diseases which increases the risk of depression is cancer. In many studies، different kinds of cancer have been suggested as critical risk factors for depression. This survey was done in Hamadan with the aim of determining the frequency of depression in and patients with breast cancer، some of the effective factors on it in patients with breast cancer.
    Materials and Methods
    In a prospective study 111 involving patients with breast cancer، who were going to Oncologists'' or Surgeons'' offices or Department of Oncology in Farshchian Hospital for continuing their treatment or follow up were surveyed. To collect data for depression، Beck Depression Questionnaire was used. Data in questionnaire and forms were analyzed with SPSS software and descriptive statistics and if needed for the evaluation of significance، statistical T-test، non parametric test (Mann Whitney) and chi- square test and even accurate test of Fisher were used.
    Results
    Totally 68 patients (61. 3%) were considered depressed (their grade was more than 15). Among 43 patients who were not depressed (their grade was less than 15)، 15 patients (34. 9%) got a score in the internal 0-10، that is they were not depressed at all. The rest got a score 11-15، which means that they had borderline symptoms for depression. Among 68 depressed patients 23 patients (33. 8%) had minor depression، 26 (38. 2%) had moderate depression، 16 (23. 5%) had severe depression and 3 patients (4. 5%) had very severe depression.
    Conclusions
    Considering the results of this study and that the screening of patients with breast cancer for depression، with Beck questionnaire، doesn’t need much time or cost، we suggest that the screening of these patients at different levels of their treatment or follow up be done by timely reference of depressed patients to psychologists for consultation.
    Keywords: Breast Cancer, Depression, Beck Depression Questionnaire
  • Ghaleiha A., Seyedian A., Mazdeh M., Seife Rabiee Ma, Zarabian Mk
    Background

    Migraine is the most common cause of headache which affects 15% of female and 6% of male populations. Patients with migraine may have psychological problems, thus, association of migraine with depression, anxiety and other psychological disorders should be considered for choosing the best management approach.

    Methods

    In this case-control analytical study, one hundred and twenty patients with migraine were recruited among patients who attended the Psychiatry Clinic of Farshchian Hospital in Hamedan, Iran during 2008- 2009. The patients met the IHS criteria for migraine and none had disorders, such as Huntington disease, that are associated with obsessive-compulsive disorder (OCD). The people who accompanied patients attending the Internal Medicine Clinic of the Hospital and had no history of migraine headaches were recruited as the controls. Maudsley's inventory was used for the diagnosis of OCD. Finally, the data were analyzed by SPSS software.

    Results

    In the control group, 3 (2.5%) and in the case group 11 (9.17%) people had OCD (P=0.024). All of those with OCD in the control group and 9 out of 11 in the case group were female. There were no cases of OCD among patients with mild migraine. Among 36 patients with moderate headache 5 (13.89%) people had OCD and among 62 people with severe migraine 6 (9.68%) had OCD (P=0.510).

    Conclusion

    The prevalence of OCD in patients with migraine was significantly higher than the normal population. Special attention to comorbid conditions such as OCD is necessary in the management of migraine headaches.

  • علی قلعه ایها، محمدکاظم ضرابیان، محمد حقیقی*، نوشین شیرخانلو
    زمینه و هدف

    تصویر ذهنی از بدن به تصویر و احساسی گفته می شود که شخص از اندازه و شکل بدن خود و اجزای سازنده آن در ذهن دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اختلال در تصویر ذهنی از بدن، با استفاده از آزمون نقاشی آدمک، بین بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و مقایسه آن با افراد غیر افسرده انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه مورد- شاهدی، 30 نفر بیمار مبتلا به افسردگی اساسی بستری شده در بخش روانپزشکی بیمارستان فرشچیان همدان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند؛ همچنین 30 نفر از افراد غیر افسرده که از نظر ویژگی های جمعیت شناختی نظیر جنس، سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل با گروه مورد، همسان بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. تمام افراد مورد مطالعه با استفاده از مصاحبه بالینی ساختاریافته روانپزشکی و آزمون نقاشی آدمک با روش McHover مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    مقایسه نقاشی ها بیانگر بروز بیشتر علایم حذف عضو، جایگزینی نادرست اندام، اندازه غیرمتعارف، بد ریختی تصویر، تناسب نادرست اندام ها، استفاده از اشکال هندسی برای ترسیم و جایگزینی نادرست تصویر در نقاشی گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد بود (01/0>P، برای همه موارد). تفاوت معنی داری در میزان بروز شفافیت تصویر بین دو گروه مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    وجود اختلال در تصویر ذهنی یک فرد مبتلا به افسردگی اساسی نسبت به بدن خود، می تواند بیانگر تغییر در فرایندهای قشری و ادراکی مغز باشد.

    کلید واژگان: افسردگی اساسی, تصویر ذهنی از بدن, نقاشی آدمک, آزمون McHover
    A. Ghaleiha, M.K. Zarabian, M. Haghighi, N. Shirkhanlo
    Background And Aim

    Mental image of body is the image and feeling of a person from size and form of his own body and its constituent elements in the mind. The purpose of this study was to investigate the disturbances in mental image of the body in patients with major depression disorder (MDD) and comparison with non-depressed persons, using draw-a-person test.

    Materials And Methods

    In this case-control study, 30 patients with MDD, admitted in psychiatric ward of Hamadan Farshchian hospital, were selected randomly. Thirty non-depressed persons, whom the demographic characteristics such as sex, age, academic education and marital status were matched with the case group, were selected as control group. All the subjects were assessed by structured psychiatric interview and toy-man test (draw-a-person) with McHover method. The data were analyzed by means of SPSS version 16 at the significant level of P<0.05.

    Results

    The comparison of the drawings was indicative of higher incidence of deleting & misplacing of organs, nonstandard dimensions, deformity of the image, false proportion of organs, using geometrical figures for drawing and false positioning of the image in the case group comparing with the controls (P<0.01 for all). No significant difference was observed between the two groups, regarding the picture transparency.

    Conclusion

    The disturbance of mental image of a MDD patient about the shape of his own body may indicative of the changes in the cortical and perceptual processes of brain.

  • امیر درخشان فر، علی قلعه ایها، امین نیایش، سعیده علیزاده، محمد تقی گودرزی، منوچهر قربانپور
    زمینه و هدف
    بروز بالای دلیریوم بعد از عمل به دنبال جراحی انتخابی غیر قلبی (54- 4%)، یک سرآغاز بالینی سودمند برای مطالعه ارتباط آن با اختلالات شناختی و عملکردی بعد از عمل ارائه می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع اختلال شناختی در ساللمندان، قبل و بعد از عمل جراحی در بخش های جراحی بیمارستان های آموزشی همدان انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی 160 نفر از سالمندان مراجعه کننده به بخش های جراحی بیمارستان های آموزشی همدان در یک مقطع زمانی یک ساله (زمستان 87 تا زمستان 88) مورد بررسی قرار گرفتند. برای هر بیمار پرسشنامه ای شامل سن، جنس، نوع عمل جراحی، نوع بیهوشی و طول مدت بیهوشی تکمیل گردید. برای بررسی وضعیت شناختی، بیماران قبل از عمل جراحی و سه روز بعد از آن توسط پرسشنامه (Mini Mental State Examination) MMSE مورد ارزیابی قرار گرفتند. در پرسشنامه مذکور نمره 30 نمره کامل، نمره زیر 25 نشان دهنده احتمال تخریب شناختی و زیر 20 نشان دهنده تخریب قطعی می باشد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 80/5±40/75 سال بود. بیشتر این بیماران (6/35%) در گروه سنی 71 تا 75 سال و مرد (5/67%) بودند. نمره MMSE قبل از عمل جراحی در 6/75% بیماران؛ بالای 25، در 9/16%؛ 20 تا 25 و در 5/7% بیماران؛ کمتر از 20 بود. این نمره بعد از عمل جراحی در 5/52% بیماران؛ بالای 25، در 8/28%؛ 20 تا 25 و در 7/18% بیماران؛ کمتر از 20 بود. تفاوت معنی داری بین درصد افرادی که قبل از عمل نمره کمتر از 20 دریافت کرده بودند و بیمارانی که بعد از عمل نمره کمتر از 20 دریافت کرده اند، وجود دارد (001/0 >P).
    نتیجه گیری
    افزایش موارد اختلال شناختی بعد از عمل جراحی در مطالعه حاضر نشان از تاثیر عمل جراحی بر عملکرد شناختی بیماران سالمند دارد. به نظر می رسد ارزیابی عملکرد شناختی بیماران سالمندی که تحت عمل جراحی قرار می گیرند، توسط تیم درمانی ضروری است.
    کلید واژگان: اختلالات شناختی, بیماران سالمند, عمل جراحی
    Introduction &
    Objective
    The high incidence of postoperative delirium (POD) after elective, non-cardiac surgery (4–54%), provides a useful clinical venue to study its relationship to postoperative cognitive and functional impairments Present study was done to assess the prevalence of cognitive disorder in older patients before and after surgery in Hamadan educational Hospitals.
    Materials and Methods
    In this descriptive-analytic study, 160 old person who referred to surgery wards of teaching hospitals of Hamedan city were assessed during a one-year period (2009-2010). A questionnaire included age, sex, type of surgical operation, type of anesthesia, and duration of anesthesia was fulfilled for each patient. For the assessment of cognitive function, patients were evaluated with MMSE (Mini Mental State Examination) questionnaire before operation (day of admission) and three days after it. In mentioned questionnaire the ideal score is 30, score below 25 indicates probable cognitive impairment and a score below 20 indicates definite cognitive impairment.
    Results
    The mean age of the studied patients was 75.40 ± 5.80. Most of these patients were males in an age of range 71 to 75 years (67.5%). Pre-operative MMSE score was higher than 25 in 75.6% of patients; 20 – 25 in 16.9% of patients and below 20 in 7.5% of patients. After operation this score was higher than 25 in 52.5% of patients; 20 t0 25 in 28.8% of patients; and below 20 in 18.7% of patients. There is a significant difference between the percentage of patients who had pre-operative score below 20 and the patients who had score below 20 after operation (P
  • علی قلعه ایها، فرزاد امامی، بهشاد نقش تبریزی، ریحانه علی حسنی
    مقدمه و هدف
    افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد شایع بوده و با افزایش میزان مرگ و میر در این دسته از بیماران همراه است. سندرم کرونری حاد شایعترین دلیل کاردیولوژیک است که بیماران هر روز به دلیل آن در بیمارستان بستری می شوند. با توجه به روشن نبودن فراوانی افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری، این مطالعه با هدف تعیین ابعاد این مشکل حاد انجام گردید.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی مقطعی تعداد 360 بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد طی سال 1384 در بیمارستان اکباتان همدان مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تشخیص افسردگی و اضطراب از معیار SCL-90 تجدید نظر شده استفاده گردید. در این معیار افسردگی به مقادیر بیشتر از 4/10 و اضطراب به مقادیر بیشتر از 8 اطلاق گردید. اطلاعات از پرسشنامه استخراج و با نرم افزار SPSS و آزمونهای c2، ANOVA یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون مورد مقایسه قرار گرفتند.
    نتایج
    فراوانی افسردگی و اضطراب در این مرکز به ترتیب 6/66% و 5/47% بود. میانگین سن بیماران با شدت علائم مختلف اختلاف معنی داری نداشتند. افسردگی و اضطراب در بین زنان شایع تر از مردان بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001). همچنین همبستگی معنی داری بین افسردگی و اضطراب در بیماران مشاهده گردید.
    نتیجه نهایی : افسردگی و اضطراب دارای شیوع بالایی نسبت به سایر مطالعات در بین بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد است و همبستگی مثبتی بین آن دو در این دسته از بیماران وجود دارد.
    کلید واژگان: آنژین قفسه صدری, اضطراب, افسردگی, انفارکتوس قلبی
    A. Ghaleiha, F. Emami, B. Naghsh Tabrizi, R. Ali Hassani, G.P
    Introduction &
    Objective
    Depression and anxiety are common after acute myocardial infarction and are associated with an increased risk of mortality and morbidity. Also acute coronary syndrome is the most frequent cause of hospitalization in everyday cardio logical practice. Because the frequency of depression and anxiety in patients with acute coronary syndrome has not been examined well in our institute, we conducted a study to make it clear.
    Materials and Methods
    In a descriptive cross-sectional study, interviews were carried out in the hospital with 360 patients with acute coronary syndrome. Depression and anxiety were assessed using the 13 and 10 item symptom checklist-90 (SCL-90) and was defined as a score of 10.4 or higher for depression and a score of 8 or higher for anxiety. All the data were extracted by questionnaire and compared with c2, one way ANOVA test and Pearson coefficient by using SPSS 13 Software.
    Results
    The SCL-90 identified depression and anxiety in 66.6% and 47.5% of patients, respectively. There is no difference between the age of the patients with various degrees of depression and anxiety. For those subjects who were depressed, distinctly higher scores on anxiety variables were established. Also, depression and anxiety were significantly higher in females than males (P<0.001).
    Conclusion
    Depression and anxiety were common following an acute coronary syndrome in our institute, with a strong correlation between anxiety and depression in this sample of patients.
  • علی قلعه ایها، محمدکاظم ضرابیان، محمد حقیقی*، محمدحسن بهرامی
    مقدمه و هدف

    سوء مصرف مواد از معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در تمام کشورها می باشد و با توجه به دانش بشری در مورد عوارض آن، استعمال این مواد مکررا در بین تمامی اقشار جوامع مختلف به خصوص بیماران روانی مشاهده می شود که می تواند بر حالات روانی دریافتی درونی مثل خلق و بر فعالیت های مشهود بیرونی یعنی رفتار تاثیر گذار باشد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی سوء مصرف مواد در بیماران روانی بستری در بخش های روانپزشکی بیمارستان فرشچیان همدان می باشد.

    روش کار

    این مطالعه از نوع توصیفی گذشته نگر می باشد که از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرونده های بایگانی شده بیماران انجام شده است، بدین صورت که پرونده بیماران بستری در طی مدت یکسال (از مهر 79 تا مهر 80) به تعداد 400 بیمار (293 مرد و 107 زن) مجزا گردید و اطلاعات مورد نظر در مطالعه شامل مشخصات دموگرافیک، مدت ابتلا، مدت زمان سوء مصرف مواد و تشخیص روانپزشکی از پرونده بیماران استخراج و در چک لیستی که به همین منظور تدوین شده بود درج گردید. نتایج حاصله از چک لیست بیماران با استفاده از روش های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    حدود نیمی از بیماران بستری در بخش های روانپزشکی به صورت هم زمان سوء مصرف مواد نیز داشته اند. مردان بیش از زنان و افراد متاهل و جوانان 39 – 20 ساله بیش از سایر گروه ها سوء مصرف مواد داشتند و در افراد دارای تحصیلات دانشگاهی فراوانی سوء مصر ف مواد کمتر از سایر گروه های تحصیلی بود. نتیجه نهایی: اختلالات خلقی با 53/90 درصد، اسکیزوفرنی با 29/8 درصد و سایر تشخیص ها 18/1 درصد در افراد دارای سوء مصرف مواد و همین تشخیص ها در افراد فاقد سوء مصرف مواد به ترتیب 22/79 درصد، 26/11 درصد و 52/9 درصد بوده است.

    کلید واژگان: اختلالات روانی, سوء مصرف مواد
    A. Ghaleiha, M.K. Zarabian, M. Haghighi, M.H. Bahrami

    Introduction &

    Objective

    Substance abuse is believed to be one of the greatest social, economical, and cultural problems all over the world and it is commonly observed among all social classes especially among mental disorder patients. Substance abuse can influence on the receptive-mental states such as mood and on the external visible activities such as behaviors. The aim of this study is to survey the frequency of Substance abuse in hospitalized mental-psychic patients in psychiatric ward of Farshchian hospital in Hamadan.

    Materials and Methods

    In this descriptive and retrospective study, available sampling method was used along with examining filed records in which the records of 400 hospitalized patients (293 men and 107 women) from September 2000 to 2001 were checked and required data such as demographic information, infliction duration, substance abuse duration, psychiatric diagnosis were extracted and registered. The data were analyzed with descriptive statistical methods.

    Results

    About half of the hospitalized patients in the psychiatric ward had simultaneous substance abuse. Men had substance abuse more than women and the youths aged 20-39 more than the other groups. The study showed that widowing had positive relationship and higher education negative relationship with substance abuse

    Conclusion

    Mood disorders with 90.53%, schizophrenia with 8.29%, and other diagnostics with 1.18% were observed in persons with substance abuse and these diagnostics in non substance abuse persons were 79.22%, 11.26% and 9.52% respectively

    Keywords: Mental Disorders, Substance Abuse
  • فرشید شمسایی، فاطمه الحانی، فاطمه چراغی، علی قلعه ایها
    برای تمامی افراد، سلامت روانی، فیزیکی و اجتماعی اجزای ضروری حیات هستند و به شدت بهم وابسته اند و سلامت روان در رفاه کلی افراد، جوامع و کشورها نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه تعیین نیازهای بهداشت روانی مردم شهر همدان می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی – مقطعی است و حجم نمونه شامل 1300 نفربود که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردیدند.، ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه و شامل سه بخش الف- مشخصات دموگرافیک ب- سوالات مربوط به نحوه ارائه خدمات بهداشت روانی ج – سوالات مربوط به نیازهای بهداشت روانی بود. روش جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه سازمان یافته انجام گرفت.
    یافته ها
    یافته های حاصل نشان داد که ارائه خدمات بهداشت روانی از دیدگاه مردم شهر همدان ضعیف بوده و اکثرا معتقد بودند در محل زندگی آنها دسترسی آسان به خدمات بهداشت روانی وجود ندارد (76%) و برنامه های آموزشی در مورد بهداشت روان توسط رسانه های گروهی محلی ضعیف است (34%). همچنین اکثرا آموزش بهداشت روان به گروه های مختلف جمعیتی (72%)، ایجاد مراکز بهداشت روان در مدارس(8/52%)، کارخانجات (7/50)، گسترش مراکزجامع روانپزشکی (8/575)، گسترش خدمات بیمه ای در خصوص تامین هزینه های بهداشت روانی (6/85%)، اصلاح باورهای غلط در مورد بیماری روانی(6/42%) و اهمیت دادن به سلامت روانی (9/50%) را از نیازهای بهداشت روانی در شهر همدان بیان نمودند
    بحث و نتیجه گیری
    خدمات سلامت روانی مبتنی بر جامعه باید درمان ها و مراقبت های محلی را ارایه نمایند. این خدمات باید جامع باشند، به نحوی که بتوانند طیفی از تسهیلات را برای رسیدگی به نیازهای سلامت روان کل جمعیت و نیز گروه های خاص از قبیل کودکان، نوجوانان، زنان و سالمندان تامین کنند.
    کلید واژگان: بهداشت روانی, خدمات بهداشتی, نیازهای بهداشتی, آموزش بهداشت روانی, بهداشت جامع
    Dr F. Shamsaei, Dr F. Elhani
    For all individuals, mental, physical and social health is vital strands of life that are closely interwoven and deeply interdependent. And mental health is crucial to the overall well-being of individuals, societies and countries.
    Objectives
    The aim of this study is to identify the mental health needs of Hamedanian people.
    Materials And Methods
    This was a descriptive cross-sectional study. The participants consist of 1300 persons who were selected by stratified sampling. A 30- item questionnaire was used to gather data from the samples. It consisted of three parts: A-demographic factors, B-questions related to mental health service delivery and C- questions related to mental health needs.
    Results
    Results showed that the Hamedan city people believed that mental health services are inadequate, they did not access services near their home (76%) and mass media educational programs about services was poor(34%). The expressed needs of people were: mental health education (72%), established mental health centers in schools (52. 8%) and factories (50. 7%) and expanding the comprehensive mental health centers in the city(57. 8%). Expanding the assurance services (85. 6%), modifying wrong beliefs and ideas about mental illness (42. 6%), and improving the mental health in society.
    Conclusion
    Community based mental health services should to provide comprehensive and local cares and treatments. Services should be comprehensive in that they provide a range of facilities to meet the mental health needs of the population at large as well as of special groups, such as children, adolescents, women and elderly people.
  • علی قلعه ای ها، علیرضا رحیمی، نسرین متین نیا، فرشید شمسایی، محمد کاظم ضرابیان، فریدون فرزان، سعید افضلی
    زمینه و هدف
    میزان تولد بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در جهان در زمستان و بهار 5% تا 8% بیشتر از میزان تولد در جمعیت کلی است که علل این پدیده ناشناخته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فصل تولد در بیماران اسکیزوفرنی انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که به صورت مقطعی انجام شد، 654 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی که از سال 1378 تا 1383 در بیمارستان سینای شهر همدان بستری شده بودند و بیماری آنها بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV تعیین شده بود، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که شامل سؤالات مربوط به اطلاعات فردی بیمار و سؤالات مرتبط با اهداف مطالعه بود. داده ها جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار (10) SPSS و با به کارگیری آمار توصیفی، استنباطی در سطح معنی داری 05/0P≤ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    381 نفر از افراد مورد مطالعه مرد و 273 نفر زن بودند. بیشتر نمونه ها در فصل بهار (2/46%) و زمستان (8/31%) و کمترین آنها (6/7%) در فصل تابستان متولد شده بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان دهنده تاثیر متغیرهای فصلی در ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی می باشد؛ به طوری که میزان ابتلا به بیماری در متولدین فصول بهار و زمستان بیشتر از تابستان و پاییز است.
    کلید واژگان: اسکیزوفرنی, فصل تولد, علائم مثبت و منفی
    A. Ghalaeiha, Ar. Rahimi, N. Matinnia *, F. Shamsaei, Mk. Zarrabiyan, F. Farzan, S. Afzali
    Background And Aim
    Birth rate of patients with schizophrenia during the winter and spring months is 5%-8% higher worldwide than their rate in the general population, although the reasons are unknown. The aim of this study was to determine birth season of schizophrenic patients hospitalized in Sina hospital of Hamedan city between 1999 and 2004.
    Materials And Methods
    In this descriptive- analytical (cross-sectional) study, 645 schizophrenic cases who had been hospitalized in Sina psychiatric center of Hamedan city between 1999 and 2004 and their disorder had been determined based on Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders criteria (DSM-IV) were surveyed. Means of data collection was a questionnaire consisting of personal history queries and queries regarding the aims of the study. The obtained data was analysed by means of SPSS (10) software and using descriptive-inferential statistics at the significant level P≤0.05.
    Results
    The subjects included 381 men and 273 women. Most cases had been born in spring (46.2%) and winter (31.8%), and the least births (7.6%) belonged to summer.
    Conclusion
    The results showed the effects of seasonal variations on the occurrence of schizophrenic patients’ births as their births had a higher frequency in spring and winter rather than in summer and autumn.
  • صدیقه امیرعلی اکبری، نورالسادات کریمان، مریم اصل توقیری، علی قلعه ایها، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف
    زنان در سنین تولید مثل در معرض خطر افسردگی بعد از زایمان قرار دارند. این بیماری عوارض جدی برای مادر، نوزاد و خانواده به همراه دارد. علت اصلی افسردگی بعد از زایمان نامشخص است. مطالعات فراوانی تاثیر فاکتورهای روانی و اجتماعی را در این زمینه مورد بررسی قرار داده اند، اما در زمینه فاکتورهای بیولوژیک اطلاعات اندکی در دسترس می باشد. اخیرا تاثیر آنمی در ایجاد افسردگی مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق با هدف تعیین ارتباط آنمی و افسردگی بعد از زایمان انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی آینده نگر بوده و جامعه پژوهش زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشتی، درمانی فاطمیه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1385 می باشد. نمونه پژوهش 159 زن باردار غیر افسرده بودند که بر اساس نمونه گیری غیر احتمالی و در دسترس انتخاب شدند. این زنان بر اساس میزان هموگلوبین که با روش سیان مت هموگلوبین سنجیده شد، در هفته 40-38 بارداری به دو گروه غیر آنمیک و آنمیک تقسیم شدند. هر دو گروه از نظر عوامل مداخله گر همسان شدند. بعد از زایمان مجددا هموگلوبین در روز 7 و 28 اندازه گیری شد. افراد دو گروه در روز 28 بعد از زایمان، پرسشنامه افسردگی ادین برگ را تکمیل کردند و ارتباط افسردگی بعد از زایمان با آنمی در دو گروه در 3 نوبت بررسی شد. داده ها توسط آزمون های آماری مجذور کای، تی، من ویتنی و میزان خطر نسبی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    6/14 درصد از افراد در گروه غیر آنمیک و 6/38 درصد از افراد آنمیک در هفته 40-38 بارداری در روز 28 بعد از زایمان افسرده بودند و آنمی در این زمان احتمال افسردگی بعد از زایمان را 8/1 برابر افزایش داد. 8/14 درصد از افراد غیر آنمیک و 9/35 درصد از افراد آنمیک در روز 7 بعد از زایمان در روز 28 بعد از زایمان افسرده بودند و آنمی در این زمان 7/1 برابر احتمال افسردگی بعد از زایمان را افزایش داد. 5/11 درصد از افراد در گروه غیر آنمیک و 46 درصد از افراد گروه آنمیک در روز 28 بعد از زایمان افسرده بودند. آنمی در این زمان احتمال افسردگی را 5/2 برابر افزایش داد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد آنمی هفته 40 – 38 بارداری، روز 7 و 28 بعد از زایمان، احتمال ابتلا به افسردگی بعد از زایمان را افزایش می دهد
    کلید واژگان: بارداری, آنمی, افسردگی بعد از زایمان
    Ns Kariman, M. Asl Toughiri, A. Ghaleheiha, Aa Akbari*, H. Alavi Majd
    Background and
    Purpose
    Women are subject to postpartum depression in the childbearing age which is associated with aerious somplications for the mother infant and the family. Its cause is not known. Many studies have the effect of psychosocial factors in this regard but there is meager information on the biological grounds. Recently anemia has been on the focus as causing depression. This study was conducted to determine the the relationship between anemia and postpartum depression. Methods and Materials: This prospective descripe-anlytical study was conducted on the population of women admitted to the Fatemiyyeh Health Center affiliated to Hamadan University of Medical Sciences Iran in 2006. The study sample included 159 normal (non depressed confirmed by the Beck test) pregnant women who were selected by convenient non-probability methods. With a gestational age of 38-40 weeks they were divided into two groups of anemics and non-anemics by their hemoglubin levels (measured by Cyan Matt). They were homegenized as for the confounders. On the 7th and 28th days after labor their hemoglubin was measred again. On the 28th day they completed the Edinburgh Questionnaire. The relationship between their postpartum depression and anemia was assessed three times. Chi-square t-test Mann Whitney and the relative risk tests were used in SPSS to analyze the obatained data.
    Results
    14.6% of the non-anemics and 38.6% of the anemics (measured on the 38-40 weeks) were found t obe depressed on the 28th day after delivery and anemia had increased the chances of postpartum depression by 1.8 times 14.8% of the non-anemics and 35.9% of the anemics (measured on the 7th day after labor) were depressed on the 28th day and anemia had increased the chances of postpartum depression by 1.7 times. Also 11.5% of the non-anemics and 46% of the anemics (measured on the 28th day after labor) were depressed after labor. Anemia had increased the chances of postpartum depression by 2.5 times.
    Conclusion
    It seems that anemia in the 38-40 weeks of gestation on the 7th and 28th days after labor can increase the likelihood of postpartum depression.
    Keywords: PREGNANCY, ANEMIA, POSTPARTUM DEPRESSION
  • علی قلعه ایها، عبدالله فرهادی نسب، محمد کاظم ضرابیان، نسرین متین نیا
    مقدمه و هدف
    وابستگی به مواد متاثر از تعامل عوامل زیست شناسی، اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی میباشند و میزان بالای همبودی این پدیده با اختلالات روان پزشکی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات و برخی صفات شخصیتی در سبب شناسی آن مورد تاکید است. این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای اختلالات روانی و ویژگی های شخصیتی در افراد وابسته و غیر وابسته به مواد شهر همدان در طی سالهای 82-1380 انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی مقایسه ای 100 فرد وابسته و 100 فرد غیر وابسته به مواد مقایسه شدند. گروه وابسته به مواد به صورت نمونه گیری در دسترس از افرادی که جهت درمان اعتیاد به مطب روانپزشک مراجعه می نمودند و گروه غیر وابسته به صورت تصادفی ساده از بین جمعیت عادی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری وتشخیصی در این پژوهش را پرسشنامه مشخصات دموگرافیک محقق ساخته، آزمونهای MMPI و SCL90-R وملاکهای تشخیصی DSM IV تشکیل می دادند و از آزمون آماری tبرای آنالیز نتایج استفاده گردید.
    نتایج
    در مقیاس های اعتبار و بالینی آزمون MMPI به جزء مقیاس خود بیمارانگاری و هیستری و در مقیاسهای آزمون SCL90-R بجز شکایات جسمانی و حساسیت در روابط بین فردی تفاوتها بین دو گروه مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار بود(05/0P<). نتیجه نهایی: افراد وابسته به مواد از علائم آسیب شناختی و اختلالات روانی بیشتری نسبت به افراد غیر وابسته برخوردار بودند، در آنان افسردگی اساسی و سپس اختلالات شخصیت و در افراد غیر وابسته به مواد افسردگی دارای بیشترین فراوانی بود. نتایج بدست آمده یافته های سایر مطالعات مشابه را حمایت میکند.
    کلید واژگان: اختلالات روانی, وابستگی به مواد, ویژگیهای شخصیتی
    A. Ghaleiha, A. Farhadi Nasab, M.K. Zarabian, N. Matinnia
    Introduction &
    Objective
    The influence of genetic, biological, psychological, social and cultural factors on drug dependency and high rate comorbidity of this phenomenon with psychiatric disorders for example anxiety, depression and characteristics and personality disorders is emphasized. The aim of this study was the comparative investigation of mental disorders and personality traits in persons with drug dependent and non drug dependent in Hamadan city in 2001-2003.
    Materials and Methods
    Present research was a descriptive comparison and subjects were 100 drug dependent persons and 100 non drug dependent individuals. Case group was chosen through available sampling among persons who call on psychiatrist and control group was chosen through randomly simple sampling from general population. Measurement and diagnostic tools includes questionnaire for examining demographic characteristics, designed by researchers and MMPI, SCL90-R tests and DSM IV criteria diagnostic and also T test that was used for analyzing data.
    Results
    Between two groups in clinical and validity scales of MMPI test expect for hypochondriasis and hysteria and scales of SCL 90-R test expect somatization and interpersonal sensitivity differences were statistically significant (P<0.05).
    Conclusion
    We can conclude that persons with drug dependent display more signs of psychopathology and mental disorders in comparison with non drug dependent people and Major depressive disorder and personality disorder were frequent among drug dependent groups. Depression and personal disorders were frequent in non drug dependent persons too. Our results support the results of previous studies.
    Keywords: Drug Dependency, Mental Disorders, Personality Characteristics
  • امیر درخشانفر، حمیدرضا خورشیدی، علی قلعه ایها
    مقدمه
    ارزیابی و درمان اجسام خارجی در رکتوم نیازمند معاینه و شرح حال دقیق می باشد. موارد بیماری که در اثر فروبردن اجسام خارجی بداخل رکتوم و رکتوسیگموئید گزارش شده است اغلب بعلت، تجاوزات جنسی، اقدام شخصی جهت ارضای جنسی و فرورفتن اتفاقی بوده است.
    معرفی بیمار: در این گزارش بیماری 49 ساله مذکر معرفی می گردد که به علت فرو بردن یک بطری پلاستیکی جهت ارضای جنسی و گیر کردن آن در رکتوسیگموئید به بخش اورژانس مراجعه نموده بود. در معاینه توشه رکتال بطری و جسم خارجی لمس نگردید و در لمس شکم ناحیه هیپوگاستریک ترجیحا چپ تندرنس ملموس بود و در گرافی شکم، تصویر بطری پلاستیکی در رکتوسیگموئید و رویت هوا داخل آن و قالب بطری تشخیص داده شد. تلاش جهت خارج کردن آن از طریق مقعد بعلت بالا بودن و بزرگ بودن بطری مقدور نشد و رکتوسیگموئیدوسکوپی موفق نبوده و صرفا در نواحی فوقانی رکتوم هیپرمی شدید مخاطی مشهود و در ناحیه سیگموئید کف بطری مشاهده شد. لذا بیمار لاپاراتومی شده و بطری از طریق سیگموئید و برش روی آن خارج گردید.
    نتیجه نهایی: در موارد جسم گیر کرده در رکتوم اجسام اغلب با کمک وسایل و از طریق مقعد خارج می شوند. در موارد نادر و اجسام گیر کرده بزرگ در نواحی فوقانی رکتوم و رکتوسیگموئید خصوصا اگر ماهیت اجسام فوق سخت و انعطاف اندکی داشته باشند و قدرت مانور جراح با وسایل جهت خروج آنها اندک و یا مقدور نباشد و احتمال نکروز مخاطی نیز برود، از نظر درمانی معضل بوده و نیاز به لاپاراتومی جهت خروج آنها لازم می شود.
    کلید واژگان: اجسام خارجی, جراحی, راست روده
  • فرشید شمسایی، فاطمه چراغی، علی قلعه ایها
    مقدمه
    امروزه مراقبت های پرستاری در منزل در پاسخ به افزایش تعداد بیماران روانی حاد در سطح جامعه افزایش پیدا کرده است و از علت های این رشد سریع در امر مراقبت های روانی اثبات کارائی آن در مواجهه با رفع نیازهای بیماران روانی است. هدف این مطالعه تعیین اثرات مراقبت های پرستاری در منزل بر درمان بیماران اسکیزوفرن پس از ترخیص از بیمارستان میباشد.
    مواد وروش ها
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است و روش نمونه گیری بصورت در دسترس بوده که تعداد 60 بیمار مبتلا به اسکزوفرن (30 نفر گروه مورد و 30 نفر گروه کنترل) در مطالعه شرکت کردند. در گروه مورد به مدت سه ماه پس از ترخیص از بیمارستان مراقبت های پرستاری در منزل برای آنان ارائه گردید و پس از آن و نیز شش ماه بعد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های حاصل نشان داد بیماران اسکیزوفرنیک که تحت مراقبت های پرستاری روانی در منزل قرار گرفته بودند در مقایسه با گروه کنترل دفعات عود بیماری و بستری شدن آنها کاهش یافته بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود و همچنین این گروه دستورات داروئی خود را دقیق تر و منظم تر رعایت می کردند. نتیجه گیری نهایی: همکاری با خانواده و آموزش آن ها با هدف کاهش عود همیشه به عنوان یک روش کمکی، علاوه بر داروهای نگهدارنده مطرح بوده است و وقتی مراقبت در منزل با دارو درمانی بیماران همراه می شود، بهتر می توان از عود اسکیزوفرنی در این گونه بیماران جلوگیری به عمل آورد.
    کلید واژگان: مراقبت های پرستاری در منزل درمان عود بماران اسکبژوفون
  • علیرضا رحیمی، علی قلعه ایها، فرشید شمسایی، محمدکاظم ضرابیان
    مقدمه و هدف
    اعتیاد یک مشکل پیچیده با ابعاد مختلف خانوادگی و اجتماعی و روانی می باشد که سلامت میلیونها انسان را به شدت تهدید می کند و موجب انحطاط و فروپاشی زندگی فردی و حیات جامعه را فراهم می آورد. هدف از این مطالعه تعیین روش های موثر کاهش تقاضا و مبارزه با مواد مخدر از دیدگاه مردم شهر همدان می باشد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است و حجم نمونه شامل 1456 نفر می باشد. روش نمونه گیری بصورت طبقه ای بوده ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل سه بخش بود: الف - مشخصات دموگرافیک ب - سوالات مربوط به کاهش تقاضا ج - سوالات مربوط به روش های مبارزه با مواد مخدر.
    نتایج
    یافته ها نشان داد اکثریت (60.78 درصد) بهترین روش برای کاهش تقاضای مواد مخدر را آموزش به مردم از طریق رسانه های گروهی می دانستند و 51.92 درصد با بالابردن اعتقادات مذهبی در افراد و 44.50 درصد با تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به مواد اعتیاد آور موافق بودند. 78.85 درصد نمونه های شرکت کننده در پژوهش با اعمال مجازاتهای سنگین برای توزیع کنندگان مواد مخدر و 40.1 درصد با اعمال مجازات برای مصرف کنندگان مواد مخدر موافق بودند.
    نتیجه گیری
    از دیدگاه مردم شهر همدان آموزش از طریق رسانه های گروهی، صدا و سیمان و نیز بالا بردن سطح اعتقادهای مذهبی با تاکید بر آموزش و نقش ائمه جماعت، روحانیون و با اصلاح باورها و نگرشهای غلط در خصوص مصرف مواد مخدر، آموزش مهارت های زندگی در کاهش تقاضای مواد مخدر موثر می باشد و همچنین اعمال مجازات های سنگین برای مصرف کنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر مورد تاکید بوده است.
    کلید واژگان: آموزش, مواد مخدر, نگرش
  • علی قلعه ایها، فاطمه بهروزی فرد
    مقدمه و هدف
    خودکشی به عنوان اصلی ترین اورژانس روانپزشکی یکی از معضلات بزرگ بشری است. آگاهی از عوامل اپیدمیولوژیک می تواند در پیش بینی انواع آن بسیار موثر باشد. تاهل، سن، جنس و فاکتورهای اجتماعی اقتصادی و ژئوفیزیکی نظیر زمان (روز، هفته، ماه، فصل و...) می توانند برروی آن اثر گذار باشند، با شناخت آنها می توان راه های پیشگیری را درک نمود و از بروز خودکشی کاست، لذا مطالعه حاضر با این انگیزه طراحی و به اجرا گذاشته شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک بررسی توصیفی مقطعی است. جامعه آماری پژوهش را 1108 نفر از اقدام کنندگان به خودکشی بستری در بیمارستان سینا شهر همدان در فاصله شهریور 1380 لغایت شهریور 1381 تشکیل می دادند. حجم نمونه 400 نفر برآورد گردید که بصورت تصادفی منظم (systematic) انتخاب شدند. داده های مورد نیاز شامل خصوصیات دموگرافیک و همچنین خصوصیات زمانی و مکانی در اقدام کنندگان به خودکشی از پرونده بیماران استخراج و تحت برنامه SPSS ویرایش دهم با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی زنان در اقدام به خودکشی کمتر از مردان بود (48% در برابر 52%) گروه سنی 25-15 سال در اقدام کنندگان به خودکشی بیشترین فراوانی با بخود اختصاص دادند (63.7 درصد). 50.5 درصد از اقدام کنندگان به خودکشی مجردین و 29.75 درصد خانه دارها بودند و 80% از خودکشی ها با شهرنشین ها انجام داده بودند، درصد بیشتری از خودکشی ها (17 درصد) در شهریورماه، 33.5 درصد فصل بهار و 15.75 درصد از آنها در روزهای پنجشنبه اتفاق افتاده بود. سهم اوقات شب، با فراوانی 33.75 درصد در اقدام به خودکشی بیشتر از سایر اوقات شبانه روز بود. همچنین کمترین اقدام به خودکشی به ماه مبارک رمضان با فروانی 3.75 درصد و بعد از آن به ایام عید نوروز با فراوانی 4 درصد اختصاص داشت و هیچگونه افزایشی در میزان اقدام به خودکشی در هنگام قرص کامل ماه مشاهده نشد.
    نتیجه نهایی: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اقدام به خودکشی در گروه جوانان و زنان خانه دار قابل توجه بوده و اقدامات حفاظتی می تواند در اولویت اول شامل بررسی مشکلات این گروه ها گردد.
    کلید واژگان: اقدام به خودکشی, خودکشی, زمان
  • سعید افضلی، علی قلعه ایها
    زمینه و هدف
    سوانح و حوادث از جمله شایعترین علل مرگ و میر و معلولیت در جهان به شمار می روند و لازم است از جهات مختلف به موضوع سوانح و حوادث پرداخته شود. وجود تنش های مختلف از جمله تصادفات، منازعات، حوادث شغلی می تواند بر جنبه های گوناگون از جمله مسایل اقتصادی، اجتماعی، آسایش و امنیت، رفاه عمومی و معلولیت ها تاثیر گذار باشد. از آنجا که اکثر حوادث در سنین جوانی اتفاق می افتد و قشر وسیعی از جامعه کنونی ما را جوانان تشکیل می دهند بررسی عوامل تاثیر گذار می تواند در ارایه راهکارهای اصولی در جهت کاهش حوادث موثر باشد.
    روش و بررسی
    در این مطالعه تعداد 9828 نفر مراجعه کننده سرپایی که به علل مختلف دچار تروما شده بودند و به مرکز پزشکی قانونی همدان مراجعه کرده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. مصدومین مراجعه کننده که از طرف یک مرجع قضایی و یا انتظامی معرفی شده بودند توسط پزشکان آن مرکز مورد معاینه قرار گرفته و ضایعات موجود در پرسشنامه های مخصوص جمع آوری گردید. سپس در صورت صلاحدید پزشک معاینه کننده و بر حسب ضایعات موجود، کسانی که نیاز به معاینه مجدد داشتند در فواصل زمانی معین مورد معاینه قرار می گرفتند و این روند تا بهبود کامل ضایعات و یا بروز نقص عضو و حتی مرگ ادامه می یافت.
    یافته ها
    به طور کلی %76 از مراجعین را مردان و %24 را زنان تشکیل می دادند. بیشترین سنین مراجعه با تعداد 3218 نفر، مابین 29-20 سال بود. بیشترین علت مراجعه (%74.6) درگیری و منازعات بود و از نظر علت و انگیزه ایجاد ضرب و جرح در اکثر موارد (%43.5) بدون علت بود. بیشترین وسایل مورد استفاده اجسام سفت و سخت بودند (%91.2). در %43.5 موارد بیشترین زمان بروز ضرب و جرح در ساعات مابین 18-12 بود. بیشترین تعداد مراجعه کنندگان (%32.3) در فصل تابستان و به خصوص در مرداد ماه (%11.4) بودند. بیشترین ضایعه ایجاد شده در سطح بدن کبودی بود (%46.5). در %99.4 موارد بهبودی کامل حاصل شده و تنها %0.6 بر اثر شدت جراحات و عوارض حاصله فوت کرده بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل نشان از افزایش منازعات و تصادفات رانندگی در سطح جامعه است که می تواند بالقوه سبب استهلاک شدید نیروی انسانی و اتلاف بسیار زیاد زمان مفید کاری شود؛ از طرفی می تواند منجر به بروز موارد نقص عضو و از کارافتادگی شود. پر واضح است که می توان با ارایه راهکارهای مناسب و فرهنگ سازی در همه زمینه ها از بروز حوادث و تنش ها تا حد ممکن کاست.
    کلید واژگان: ضرب و جرح, منازعات, تصادفات رانندگی, ضایعه
    Background and Aim
    Accident is one of the most important causes of death & disability in the world and it is necessary to pay deep attention to this problem from several aspects. Different tensions such as accidents, quarrels, and occupational injuries can be influential in economical and social issues, insecurity, unrest, lack of social welfare and disabilities. Since the majority of accidents take place in juvenility and the major part of Iranian current population are juvenile, tight control and consideration of various aspects of this task can be effective.
    Materials And Methods
    In this study 9828 persons who referred to legal medicine center of Hamedan, were exposed to trauma. The injured who recommended from police or judicial authorities, toke medical examination and their injuries filled up and wrote in questionnaire. Then in case of physician had discretion about reevaluation and reexamination of patients they toke check up in specific interval times until the recovery or disability or death are created.
    Results
    Totally, 76% of cases were male and 24% were female. The most ages of referral with 3218 persons had been 20-29 years old. The most causes of referral were quarrel which the main stimulant was unknown in most cases (43.5%). The most common devices were hard objects (91.2%). Trauma was most likely to occur at the evening between 12Am and 6Pm in (43.5%) cases. Approximately, 32.3% of patients who referred to legal Medical center came in summer especially in August (11.4%). The most common sigh was ecchymosis (46.5%). 99.4% of patients had been cured and only 0.6% of them were dead due to severity and morbidity.
    Conclusion
    The results show that car accidents and quarrels have been increased in society that could potentially wasting effects of man power and useful time and lead to disability and morbidity. The most important way to prevent the development of these accidents and tensions are enculturation and appropriate strategies.
    Keywords: Trauma, Quarrel, Car accident, Injuries
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال