علی پورحبیب
-
سابقه و هدف
با توجه به اهمیت پروگنوز بیماری به منظور ارزیابی بیماری و تعیین پروتکل درمان و تعریف تشخیص پرستاری دقیق و مناسب، جهت تهیه برنامه مراقبتی و شناسایی بیماران در معرض خطر، می توان از شمارش تعداد سلول های خونی، به دلیل راحت و مقرون به صرفه بودن کمک گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه بیماران مبتلا به کانسر معده مراجعه کننده به بیمارستان امام سجاد رامسر طی سال های 97-1392 بودند. با توجه به اطلاعات دموگرافیگ بیماران طول مدت disease free survival (دوره ی بدون عود بیماری) و survival overall (بقای کلی) محاسبه شد.
یافته هادر مطالعه حاضر 134 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. از نظر گروه بندی سنی، 16 بیمار سن کمتر از 50 سال و 118 بیمار سن 50 سال و بیشتر داشتند. با نظر به این که تعداد لنفوسیت کمتر از 2000 و تعداد مونوسیت بیشتر از 2000 و تعداد مطلق نسبت لنفوسیت به مونوسیت (LMR≥ 4.8)، با کانسر معده غیرمتاستاتیک در ارتباط باشد.
نتیجه گیریفراوانی تعداد مطلق لنفوسیت کم، مونوسیت زیاد و نسبت لنفوسیت به مونوسیت کم در بیماران با مرحله بیماری بیشتر و درگیری لنف نود به صورت معناداری بیشتر از سایر بیماران است. از این یافته ها می توان در بررسی و تعریف تشخیص های پرستاری در جهت اخذ تصمیمات برای انجام اقدامات مراقبتی و درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان معده مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: سرطان معده, پیش آگهی, لنفوسیت, مونوسیت, تشخیص پرستاریBackground and ObjectiveConsidering the importance of disease prognosis for evaluating the disease and determining the treatment protocol, as well as for defining an accurate and appropriate nursing diagnosis to establish a care plan and identify patients at risk, counting the number of blood cells may be of help due to its convenience and cost-effectiveness.
MethodsThe population of this descriptive correlational study was all patients with gastric cancer referred to Imam Sajjad Ramsar Hospital during 2012-2017. Patient demographics were used to calculate the duration of disease-free survival and overall survival.
FindingsIn the present study, 134 patients were examined. Regarding the age group, 16 patients were <50 years old and 118 patients were >50 years old. The number of lymphocytes <2000 and the number of monocytes >2000 and the absolute number of lymphocyte to monocyte ratio (LMR≥ 4.8) were associated with non-metastatic gastric cancer.
ConclusionThe frequency of absolute low lymphocyte count, high monocyte count and lymphocyte to low monocyte ratio was significantly higher in patients with higher stage disease and lymph node involvement than in other patients. These results can be used to review and define nursing diagnoses to inform decisions for care and treatment interventions for patients with gastric cancer.
Keywords: Gastric Cancer, Prognosis, Lymphocytes, Monocytes, Nursing Diagnosis -
سابقه و هدف
دیسترس تشنگی به عنوان یک پیامد روان شناختی رژیم درمانی و عدم رعایت محدودیت مصرف سدیم، عامل اصلی بستری شدن سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی در بیمارستان ها و مراکز بالینی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان رعایت محدودیت مصرف سدیم و میزان دیسترس تشنگی در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، 70 سالمند مبتلا به نارسایی قلبی بستری در بیمارستان امام سجاد رامسر به روش تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از مقیاس دیسترس تشنگی و پرسشنامه محدودیت مصرف سدیم استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامیانگین و انحراف سنی مشارکت کنندگان 8/32±69/38 سال بود. میانگین نمره محدودیت مصرف سدیم (8/7 ± 60/61) و میانگین نمره دیسترس تشنگی (5/57 ± 30/47) به دست آمد که بیانگر وجود دیسترس تشنگی می باشد. بین مدت ابتلا به بیماری و نمره رعایت محدودیت مصرف سدیم و محل سکونت با نمره دیسترس تشنگی ارتباط منفی معناداری وجود داشت.
نتیجه گیریبر اساس نتایج، که بیانگر دیسترس تشنگی در سالمندان مبتلا به HFمی باشد، توصیه می شود از مداخلات آموزشی متناسب با دوره سالمندی جهت کاهش پیامدهای روان شناختی رژیم درمانی مانند دیسترس تشنگی و تغییر نگرش نسبت به رعایت محدودیت مصرف سدیم در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی استفاده شود.
کلید واژگان: دیسترس تشنگی, محدودیت مصرف سدیم, نارسایی قلبی, سالمند, مراقبت پرستاریBackground and ObjectiveThirst distress (TD) is a psychometric consequence of diet therapy and dietary sodium restriction (DSR) in elderly patients with heart failure (HF) and is one of the main reasons for admission of the elderly to hospitals and clinical centers. The aim of the present study was to determine the level of DSR and TD in the elderly with HF.
MethodsIn this descriptive study, 70 elderly patients admitted to hospitals affiliated with Babol University of Medical Sciences (Iran) were randomly selected. The Thirst Distress Scale in HF patients (TDS-HF) and Dietary Sodium Restriction Questionnaire (DSRQ) were used for data collection. The data were analyzed in SPSS 26 using descriptive statistics.
FindingsThe mean and standard deviation age of the participants was 69.38±8.32 years. The mean score of TDS and DSR in the elderly with HF was 30.47 ± 5.57, and 60.61 ± 8.7, respectively, indicating TD. There was a significant negative relationship between the duration of the disease and the score of DSR, and the place of residence with the score of TD.
ConclusionBased on the results, representing TD in the elderly with HF, it is recommended that educational interventions appropriate to age should be used to reduce the psychometric consequences of diet therapy such as TD and to change attitudes towards adherence to DSR in the elderly with HF.
Keywords: Thirst distress, Sodium restriction, Heart failure, Elderly, Nursing care -
سابقه و هدف
خشونت شغلی می تواند اثر منفی و بار روانی بر ارایه نحوه خدمات کارکنان فوریت های پزشکی داشته باشد. این پژوهش باهدف تعیین خشونت کلامی نسبت به کارکنان فوریت های پزشکی و عوامل مرتبط با آن در دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی و مقطعی بوده که بین کارکنان فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1398 انجام شد. 264 نفر به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: پرسشنامه ی خشونت شغلی و پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدن برگ 28 GHQ بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته هانتایج نشان دادند که در طول یک سال گذشته، 240 نفر از کارکنان فوریت های پزشکی، خشونت شغلی را در انواع کلامی 65%، فرهنگی 9/6 % و جنسی 1/3 % تجربه کردند. بین خشونت کلامی با تاهل (0/049= p)، سن (0/04=p) و بحران 6 ماه اخیر کارکنان (0/02= p) رابطه آماری معنی داری وجود داشت. همراهان بیمار عامل اصلی خشونت بودند و بیش ترین واکنش در مقابل خشونت، دعوت کردن مهاجم به آرامش بود. بیشترین خشونت اعمال شده علیه کارکنان در آخرین ماموریت به ترتیب کلامی و فرهنگی بوده است. بین خشونت در آخرین ماموریت با نوع استخدام، سن و سابقه کار کارکنان رابطه آماری معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به قابلیت پیش بینی و کنترل خشونت می توان در کنار ارتقاء آموزش، نحوه پیشگیری، انجام اصلاحات در مورد عوامل زمینه ساز خشونت و برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزشی را به عنوان گام موثری در جهت کاهش خشونت های کارکنان فوریت پزشکی دانست.
کلید واژگان: خشونت شغلی, خشونت کلامی, محل کار, فوریت های پزشکیBackground and ObjectiveOccupational violence can have a negative effect and mental burden on the way emergency medical service personnel provide services. The aim of this study was to determine verbal violence against emergency medical service personnel and related factors at the Mazandaran University of Medical Sciences.
MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted among emergency medical service personnel of Mazandaran University of Medical Sciences in 2019. Totally, 264 individuals were selected using the systematic random sampling method. The data were collected using the Occupational Violence Questionnaire and Goldenberg GHQ-28 General Health Questionnaire. The data were analyzed using SPSS.
FindingsDuring the past year, 240 emergency medical service personnel experienced occupational violence in the following forms: verbal (65%), cultural (6.9%), and sexual (3.1%). There was a statistically significant relationship between verbal violence and marital status (p=0.049) as well as age (p=0.04), and crisis in the past 6 months of the personnel (p=0.02). Patient companions were the main perpetrators of violence, and the most common response to violence was to ask the assailant to calm down. The most common violence against staff in the last mission was verbal and cultural violence. There was a statistically significant relationship between violence during the last mission and the type of employment, age and professional experience of the personnel.
ConclusionConsidering the predictability and controllability of violence, in addition to improving training, prevention methods, reforms related to the factors that cause violence, and the implementation of courses and workshops can be considered as effective steps to reduce violence against emergency medical personnel.
Keywords: Occupational violence, Verbal violence, Workplace, Emergency medical service -
زمینه و هدف
اطلاعات محدودی در خصوص تجارب افراد از بازگشت به کار پس از جراحی قلب، با توجه به بافت فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی در دسترس است. هدف این مطالعه، کشف فرآیند بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب است.
روش بررسیاین مطالعه کیفی با رویکرد نظریه پایه در طی سال 1401-1400 انجام یافت. 21 فرد درگیر با فرآیند بازگشت به کار پس از جراحی قلب به روش نمونه گیری هدفمند و نظری از بخش جراحی قلب بیمارستان امیرالمومنین کردکوی و مراجعان به مطب جراحان قلب استان گلستان انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و یادداشت در عرصه جمع آوری شد. تحلیل داده ها با روش کوربین و اشتراوس 2015 انجام یافت.
یافته ها«احساس تردید نسبت به بازگشت به کار»، «حمایت روانی- اجتماعی درک شده»، «عوامل فردی و شغلی»، «پیامدهای نامطلوب جراحی قلب» و «پشتیبانی محدود موسسات دولتی/ غیردولتی» به عنوان عوامل زمینه ای موثر بر بازگشت به کار مشخص شدند. «تکاپو جهت تعدیل شغل»، «ارزیابی موقعیت» و «خودمدیریتی» به عنوان راهبردها و «تطبیق پذیری با شغل» به عنوان پیامد بازگشت به کار معرفی شد. «تلاش مدبرانه جهت تطابق شغلی» به عنوان متغیر مرکزی شناسایی شد.
نتیجه گیریبراساس نتایج، عوامل متعدد فردی و محیطی بر فرآیند بازگشت به کار افراد تحت جراحی قلب تاثیر دارد. تسهیل فرآیند بازگشت به کار نیازمند حمایت روانی- اجتماعی خانواده و محیط کاری است. توصیه می شود، سیاست گذاران بهداشتی و امور اجتماعی با توانمندسازی افراد در دوران بعد از نقاهت و ایجاد تعامل بین وزارت کار، بهداشت و درمان با سازمان های بیمه گر به تسهیل بازگشت به کار افراد پس از جراحی قلب کمک نمایند.
کلید واژگان: بازگشت به کار, جراحی گرفت بای پس قلبی, گرندد تئوریHayat, Volume:29 Issue: 2, 2023, PP 203 -216Background & AimThe availability of information regarding people's experiences of returning to work after heart surgery, taking into account the socio-cultural context of Iranian society, is limited. The aim of this study is to discover the process of returning to work after heart surgery.
Methods & Materials:
A qualitative study using the grounded theory approach was conducted between 2021 and 2022. Through purposive and theoretical sampling, 21 participants who had undergone heart surgery and were in the process of returning to work were selected. They were chosen from the cardiac surgery ward of Amiralmomenin Hospital in Kordkuy, as well as among patients seeking treatment from cardiac surgeons in Golestan province. Data were collected through conducting semi-structured interviews and taking field notes. Data analysis was conducted using the method proposed by Corbin and Strauss in 2015.
Results"Feeling of doubt about return-to-work", "perceived psycho-social support", "personal and occupational factors", "unfavorable consequences of heart surgery" and "limited support from governmental/non-governmental institutions" were determined as contextual factors influencing the process of return-to-work. Moreover, "effort to adjust the job", "situation evaluation" and "self-management" were introduced as strategies, while "adaptability to the job" were identified as the consequence of returning to work. Finally, the core variable of the study was determined to be "the thoughtful effort to match the job".
ConclusionBased on the results, it was determined that several individual and environmental factors influence the process of return-to-work for people who have undergone heart surgery. To facilitate a successful return to work, it is crucial to provide psycho-social support from both the family and work environment. It is recommended that policy makers in the health and social affairs sectors take active steps to empower people during the post-recovery period. Additionally, fostering collaboration between the Ministries of Labor and Health, as well as insurance organizations, can greatly facilitate the return to work of individuals after heart surgery.
Keywords: return-to-work, coronary artery bypass grafting, grounded theory -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هفتم شماره 7 (پیاپی 155، مهر 1398)، صص 1753 -1763مقدمه
کاهش توان جسمی ناشی از نارسایی قلبی در سالمندان مبتلا، باعث محدودیت آنان در انجام فعالیت های زندگی روزانه می شود. ورزش بعنوان مداخله غیر دارویی جهت بهبود عملکرد جسمی، معمولا توصیه نمی شود. مطالعه حاضر باهدف «تعیین تاثیر ورزش های ایروبیک و مقاومتی بر سازگاری جسمی سالمندان مرد مبتلا به نارسایی قلبی» انجام شد.
روش بررسیمطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه سالمندان مرد مبتلا به نارسایی قلبی کلاس دو و سه می باشد. 60 سالمند با تخصیص تصادفی به روش بلوک بندی وارد یکی از گروه های آزمون و کنترل شدند. محیط پژوهش، بخش اکوکاردیوگرافی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بود. در گروه آزمون، ورزش های ایروبیک و مقاومتی به مدت 3 ماه اجرا شد. سازگاری جسمی در چهار مرحله قبل، 1، 2 و 3 ماه بعد از اتمام مداخله، اندازه گیری و نتایج در گروه مورد مقایسه قرار گرفت. نمرات سازگاری با استفاده از آمار توصیفی و تست های تعقیبی مانند t مستقل و زوجی، ANOVA تکراری و Bonferoni محاسبه شد.
نتایجنتایج، اختلاف معنادار آماری بین میانگین نمرات مسافت طی شده در 6 دقیقه در 4 نقطه زمانی بین دو گروه نشان داد (001/0P<). بر اساس نتایج، ورزش های ایروبیک و مقاومتی باعث بهبود سازگاری جسمی سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی می شود (05/0P<).
نتیجه گیریانجام ورزش های ایروبیک و مقاومتی، با افزایش توان جسمی جهت انجام کارهای روزانه سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی به ارتقاء سازگاری جسمی آنان کمک می کند.
کلید واژگان: ورزش ایروبیک, ورزش مقاومتی, نارسایی قلبی, سازگاری جسمی, سالمندیJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:27 Issue: 7, 2019, PP 1753 -1763IntroductionDiminished physiological tolerance induced heart failure among the elderly patients limit doing their daily activities. Exercising as a non-medical intervention is not usually mentioned for daily activities promotion. The current study was conducted aiming to explore the effects of aerobic and resistance exercise program on physical adaptation in the elderly men patients with heart failure.
MethodsThis study was a randomized clinical trial design. The study population was all the male elderlies suffering from heart failure type 2 and 3. All the 60 elderlies were randomly assigned using block-randomized allocation into the intervention and the control groups. The study field was Echocardiography ward at Imam Sajjad Hospital in Ramsar. The exercise program was performed for three months in the intervention group. The physical adaptation was assessed in four different time intervals (before 1, 2, and 3 months and also after intervention) and the results were compared between the groups. The data were analyzed using SPSS version 16. Adaptation scores were calculated using the indices, including descriptive statistics and then the following tests were performed: independent and paired t-test, repeated ANOVA, and Bonferoni tests.
ResultsThe results showed a significant statistical difference between the mean scores of distances walked in 6 minutes in four points between the two groups (P≤0.001). The aerobic and resistance exercise programs had promoted the physical adaptation among the elderlies with heart failure as our results approved (P<0.05).
ConclusionAerobic and resistance exercises can help in promoting the physical adaptation in doing the daily activities in the elderly with heart failure.
Keywords: Aerobic exercise, Resistance exercise, Heart failure, Physical Adaptation, Ageing -
سابقه و هدف
اختلال خواب، یک عارضه شایع در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی است که، می تواند باعث کاهش کیفیت زندگی آنها شود. ازآنجائیکه مداخلات ساده و کم هزینه مانند ورزش برای بهبود خواب، کمک کننده هستند. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ورزش های ایروبیک و مقاومتی بر کیفیت خواب سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی، 60 سالمند مرد مبتلا به نارسایی قلبی تیپ دو و سه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به روش بلوک بندی به طور مساوی وارد گروه آزمون و کنترل شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه"کیفیت خواب پیتسبورگ" استفاده شد. ورزش های ایروبیک و مقاومتی به مدت 3 ماه، سه بار در هفته اجرا شد. قبل و بعد از اتمام مداخله، پرسشنامه ها تکمیل و کیفیت خواب افراد دو گروه مقایسه شد.
یافته هاورزش های ایروبیک و مقاومتی باعث بهبود مدت خواب (0/77±0/23 در مقابل 0/7±0/19-) ، میزان بازدهی (1/01±0/73 در مقابل 1/23±0/22) ،کیفیت ذهنی خواب (0/93±0/6 در مقابل 0/6±0/51-) و عملکرد روزانه (1/14±0/06 در مقابل 0/9±0/8-) شد (0/05P<) ، اما بر اختلال خواب، تاخیر در بخواب رفتن و مصرف داروهای خواب آور تاثیری نداشت.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که ورزش های ایروبیک و مقاومتی با بهبود کیفیت خواب و برخی از شاخص های برآیند خواب به بهبود عملکرد روزانه سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی کمک می کند.
کلید واژگان: ورزش ایروبیک, تمرین مقاومتی, نارسایی قلبی, سالمندی, خوابBACHGROUND AND
OBJECTIVESleep disturbances, a common compliance of the elders with heart failure(HF) reduce quality of life. But it isn’t noticed to simple, and low-cost interventions as exercise for sleep quality. The objective of this study is “Effects of Aerobic and Resistance Exercise on sleep quality in the elderlies with HF”.
METHODSThis study is a randomized, clinical trial design.60 male elderlies suffering from HF type 2 and 3were selected using convenience sampling and randomly assigned into intervention and control groups. Pitzberg’s sleep quality questionnaire as a tool for examining the sleep quality was used for data gathering. The aerobic and resistance exercise program were performed for 3 months. The sleep quality questionnaire was filled both in pre- and post-intervention, and the results were compared between the groups.
FINDINGS: The aerobic and resistance exercise had promoted scores of sleep duration(0/23±0/77), sleep efficiency (0/73±1.01), subjective sleep quality (0/6±0/93), and daytime function (0/06±1/14)(p<0/05). But the exercise Program doesn’t affect on sleep latency, sleep disturbances, and use of sleep medications.CONCLUSIONImproving the sleep quality,and components of sleep outcomes with the aerobic and resistance exercise promote daytime function in the elderlies with HF.
Keywords: Aeorobic exercise, Resistance training, Heart Failure, Aging, Sleep -
سابقه و هدفسرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان، و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ایرانی است. استفاده وسیع از ماموگرافی و سونوگرافی با تشخیص زودرس سرطان پستان سبب افزایش بقای بیماران می شود. نتایج ضد و نقیضی راجع به میزان حساسیت و ویژگی ماموگرافی و سونوگرافی در مطالعات مختلف گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان مطابقت گزارش های سونوگرافی و ماموگرافی با گزارش پاتولوژی در بیماران مبتلا به سرطان پستان، انجام پذیرفت.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی مقطعی، 100 بیمار مبتلا به سرطان پستان تایید شده در پاتولوژی که در سا ل های 1395 و 1396 به بیمارستان امام سجاد رامسر مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و میزان مطابقت گزارش های ماموگرافی و سونوگرافی با گزارش پاتولوژی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. از ضریب همبستگی برای تعیین میزان مطابقت استفاده شد.یافته هامیانگین سنی بیماران مطالعه حاضر، 45/7 ± 48 سال بوده است. اکثر آنان متاهل و دارای سابقه زایمان و شیردهی بودند. BMI بیشتر بیماران بالای 25 بود. در اکثر موارد، پستان چپ و ربع فوقانی خارجی درگیر بوده است و اکثر توده ها پاتولوژی داکتال داشتند. ضریب همبستگی بین سایز تومور در ماموگرافی و پاتولوژی80/0 (001/0p<) و بین سونوگرافی و پاتولوژی 81/0 (001/0p<) بوده است.
استنتاج: سایز تومور در ماموگرافی و سونوگرافی در اکثر موارد با پاتولوژی مطابقت داشت. اندازه گیری سایز تومور در سونوگرافی نسبت به ماموگرافی حساسیت و مطابقت بیشتری با پاتولوژی داشته است.کلید واژگان: سرطان پستان, ماموگرافی, سونوگرافی, پاتولوژی
Background andpurposeBreast cancer is the most common type of cancer in women and the second cause of cancer death in Iran. Widespread use of mammography and sonography could increase survival in patients with early detection. Sensitivity and specificity of mammography and sonography are different in various sources. This study aimed at assessing the concordance of mammography-sonography reports with pathology reports in tumor size among patients with breast cancer.Materials and methodsThis research studied 100 women with pathologically proven invasive breast cancer attending Ramsar Imam Sadjad Hospital, 2016-2017. The concordance of mammography-sonography reports with pathology report was studied. Pearson correlation coefficient was applied to investigate the correlations.ResultsThe mean age of the patients was 48±7.45. Most of them were married with history of labor and breastfeeding. Many patients had BMI>25. In most cases left breast and external upper quadrant were involved and most tumors had ductal pathology. The correlation coefficient between tumor size in mammography and pathology was 0.80 (p<0.0001) and between ultrasonography and pathology was 0.81 (p<0.0001).ConclusionIn most cases, tumor size in mammography and sonography was found to be similar to that reported by pathology. Compared to mammography, sonography was found to be more sensitive in measuring the tumor size which was also more concordant with pathology results.Keywords: breast cancer, mammography, sonography, pathology -
سابقه و هدفبناتر اهمیت و شیوع بدخیمی های خونی و تاکید بر اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمن، مطالعه حاضر باهدف بررسی اپیدمیولوژی و کلینیکوپاتولوژی این دسته از بدخیمی های خونی انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی-مقطعی، اطلاعات موجود در پرونده بیماران با تشخیص قطعی اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمن در فواصل 1393-1388 در کلینیک انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بررسی شد. برای تعیین نوع اختلال لنفوپرولیفراتیو مزمن از آسپیراسیون مغز استخوان، بیوپسی و فلوسیتومتری استفاده شد. داده ها وارد نرم افزار spss نسخه 20 و تحلیل آماری انجام شد.یافته هاشکایت اصلی 134 بیمار به ترتیب شامل; لنفادنوپاتی (41/8%) ، تب و عفونت (17%) و ضعف و خستگی (3/57%) بود. بیشتر بیماران مبتلا به اختلال لنفوپرولیفراتیو مزمن مبتلا به لنفوم هوچکین (55%) ،NHL (35%) ، CLL (4/22%) و HCL (1/5%) بودند.نتیجه گیریبا توجه به متفاوت بودن میزان بروز اختلالات لنفوپرولیفراتیو برحسب سن، جنس، منطقه جغرافیایی و نوع بدخیمی و با توجه به نقش ارزشمند پرستاران در برنامه های آموزش در سه سطح پیشگیری، درمان و توان بخشی و با توجه به فراوانی بیماری در مازندران، نتایج این تحقیق می تواند با شناخت عوامل خطرساز بیماری، به پرستاران و سایر افراد گروه درمان در برنامه های آموزشی برای ترویج سطح آگاهی مردم در زمینه راهکارهای پیشگیری و اقدامات مناسب در موارد مشکوک کمک نماید.کلید واژگان: بدخیمی های خونی, اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمنBACKGROUND AND OBJECTIVEConsidering the importance and incidence of hematologic malignancies and emphasis on chronic lymphoproliferative disorders, the aim of this study was to evaluate the epidemiology and clinicopathology of these hematologic malignancies.METHODSIn this descriptive cross-sectional study, the information of the patients referred to Ramsar Imam Sajjad Hospital Oncology Clinic with final diagnosis of chronic lymphoproliferative was studied in 2009-2014, . To determine the type of chronic lymphoproliferative, Bone marrow aspiration , biopsy and flowcytometry were performed. Data were analyzed usin SPSS 20.FINDINGSThe main complaints of 134 patients was: lymphadenopathy(41.8%), fever and infection (17%), and lethargy and weakness (3.7%). Most patients with chronic lymphoproliferative disorder had Hodgkin's lymphoma (41%), non-Hodgkin lymphoma (35%), Chronic lymphocytic leukemia (22.4) and Hairy cell leukemia (1.5%).CONCLUSIONConsidering the difference in incidence of lymphoproliferative disorders in terms of age, sex, geographical area, and type of malignancy, and considering the valuable role of nurses in educational programs in the three levels of prevention, treatment and rehabilitation, and with regard to the frequency of this disease in Mazandaran, these results can help nurses and other people of the treatment team to familiar with the risk factors of the disease in educational programs to promote people's awareness about preventive strategies and appropriate measures in suspected casesKeywords: Hematopoietic malignancy, Chronic lymphoproliferative
-
سابقه و هدفپان سایتوپنی، دسته بزرگی از بیماری های خونی است. مشخص کردن اتیولوژی و پاتولوژی بیماری برای درمان به موقع و مناسب حائز اهمیت می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی یافته های بالینی و هماتولوژیک در بیماران مبتلا به پان سایتوپنی انجام شد.مواد و روش هامطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد که در بیمارستان های امام سجاد (ع) رامسر و امام خمینی (ره) ساری طی سال های 1393-1388 انجام شده است. اطلاعات موجود از پرونده 126 بیمار دچار پان سیتوپنی استخراج و داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هااز 126 بیمار شرکت کننده در مطالعه، 56 نفر زن و 70 نفر مرد بودند. افراد شرکت کننده در مطالعه، شامل 60 نفر از مرکز و 66 نفر از غرب مازندران بودند. از نظر یافته بالینی اولیه، آدنوپاتی در 42 نفر (3/33 درصد)، اسپلنومگالی در 34 نفر (9/26 درصد) و هپاتومگالی در 15 نفر (9/11 درصد) وجود داشت و 35 نفر (7/27 درصد) بدون یافته بالینی بودند. از نظر علل پان سایتوپنی بر حسب نتیجه بیوپسی و آسپیراسیون، آنمی مگالوبلاستیک در 34 نفر (27 درصد)، لنفوم هوچکین در 29 نفر (23 درصد)، آنمی آپلاستیک در 15 نفر (9/11 درصد)، لنفوم غیرهوچکین در 14 نفر (1/11 درصد)، سندرم میلودیسپلاستیک در 13 نفر (3/10 درصد)، بیوپسی نرمال در 10 نفر (9/7 درصد)، هایپرپلازی اریترویید در 9 نفر (1/7 درصد) و لوسمی سلول مویی در 2 نفر (6/1 درصد) گزارش شد.
استنتاج: یافته ها نشان داد که لنفوم و آنمی مگالوبلاستیک از شایع ترین علل مسبب پان سایتوپنی هستند. لذا بررسی دقیق و مکرر بیمارانی که آزمایش نمونه خون غیر طبیعی دارند و درمان هرچه زودتر بر حسب علت توصیه می شود، تا بتوان میزان مورتالیتی و موبیدیتی را کاهش داد.کلید واژگان: پان سایتوپنی, آسپیراسیون مغز استخوان, آنمی مگالوبلاستیکBackground andPurposePancytopenia, is a great group of hematological diseases. Determining the etiology and pathology of the disease is of paramount importance for timely and proper treatment. This study aimed at investigating the clinical and hematological findings in patients with pancytopenia.Materials And MethodsWe conducted a cross-sectional study in which relevant information was extracted from 126 records of patients with pancytopenia in Ramsar Imam Sajjad Hospital and Sari Imam Khomeini Hospital in Mazandaran province, Iran (2009-2014). Data was analyzed in SPSS V. 21.ResultsThe patients were 56 females and 70 males. The study population included 60 patients in the center and 66 in the west of Mazandaran province. Preliminary clinical findings showed lymphadenopathy in 42 patients (33.3%), splenomegaly in 34 (26.9%), and hepatomegaly in 15 patients (11.9%) and there were 35 cases (27.7%) with no clinical findings. The causes of pancytopenia according to biopsy and aspiration results were megaloblastic anemia in 34 patients (27%), HL in 29 (23%), aplastic anemia in 15 (11.9%), NHL in 14 (11.1%), MDS in 13 (10.3%), normal biopsy in 10 (7.9%), Erythroid hyperplasia in 9 (7.1 %), and Hairy cell leukemia in 2 patients (1.6%).ConclusionThe most common causes of pancytopenia in this study were lymphoma and megaloblastic anemia. Therefore, complete examination of patients with blood abnormalities is required for early treatment and reducing the mortality and morbidity rates.Keywords: pancytopenia bone marrow aspiration, megaloblastic anemia -
مقدمهآسیب مغزی تروماتیک به دلیل ماهیت پیچیده و تغییرات حاد و یا درازمدت می تواند به نحو چشمگیری برکیفیت زندگی پس از جراحت مغزی تاثیر بگذارد. از آنجائی که عوامل زیادی در سبب شناسی آسیب مغزی تروماتیک نقش دارند، مطالعه حاضر با هدف مقایسه هیجان خواهی، پرخاشگری، عاطفه مثبت و عاطفه منفی در افراد دچار ضربه مغزی و افراد سالم انجام شد.روش هاروش تحقیق مطالعه، علی-مقایسه ای است. از کلیه بیماران دچار ضربه مغزی که در مدت زمان 2 ماه انجام پژوهش به بیمارستان امام حسین (ع) تهران مراجعه کردند، 30 فرد دچار ضربه مغزی و 30 فرد سالم بصورت هدفمند انتخاب شدند. از ابزار اندازه گیری آزمون هیجان خواهی ذاکرمن، پرسشنامه پرخاشگری AGQ و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی PANAS استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها، به روش تحلیل واریانس چند متغیره صورت گرفت.یافته هانتایج نشان داد که میانگین نمره هیجان خواهی در افراد دچار ضایعه مغزی به میزان 22 با انحراف استاندارد 4/48، میانگین نمره هیجان خواهی در افراد سالم به میزان 11 و با انحراف استاندارد 4/48 است. میانگین نمره پرخاشگری در افراد بیمار به میزان 54 با انحراف استاندارد9/95، میانگین پرخاشگری در افراد سالم به میزان 33 با انحراف استاندارد 9/42 بود. میانگین نمره عاطفه مثبت در افراد بیمار به میزان 2 با انحراف استاندارد 0/57، میانگین نمره عاطفه مثبت در افراد سالم به میزان3 با انحراف استاندارد 0/52 و میانگین نمره عاطفه منفی در افراد دچار ضایعه مغزی به میزان 2 با انحراف استاندارد 0/46 و میانگین نمره عاطفه منفی در افراد سالم به میزان 2 با انحراف استاندارد 0/60 بود. نتایج نشان داد; میزان عاطفه مثبت افراد دچار ضایعه مغزی کمتر از افراد سالم و میزان عاطفه منفی افراد دچار ضایعه مغزی بیشتر از افراد سالم است.نتیجه گیریآسیب به ساختار فیزیولوژی مغز، پیامدهای روانشناختی متفاوتی مانند پرخاشگری، هیجان خواهی و تغییرات عاطفه را باعث خواهد شد.کلید واژگان: ضربه مغزی, هیجان خواهی, پرخاشگری, عاطفه مثبت, عاطفه منفیIntroductionThe complex nature of traumatic brain injury and acute or long-term changes can dramatically affect quality of life after brain injury. Because many factors are involved in the etiology of traumatic brain injury, so the present study was done to compare sensation seeking, aggression, positive affect and negative affect in people with Traumatic Brain Injury (TBI) and healthy peopleMethodsThis study was causative-comparative. 30 people with traumatic brain injured and 30 healthy people were selected purposefully. For gathering data, it was used Zuckerman sensation seeking test, aggression questionnaire (AGQ), and positive affect and negative affect scale (PANAS). The data was analyzed by multi-variable variance analysis (MANOVA).ResultsThe results showed that the mean score of sensation seeking in individuals with brain injury was 22±4/48, and 11±4/48 in healthy subjects. The mean score of aggression was 54±9/95 in individuals with brain injury, and 33±9/42 in healthy individuals. The mean score of positive affect was 2±0/57 in individuals with brain injury and 3±0/52 in healthy people. The mean score of negative emotions in healthy individuals was 2±0/6, and 2±0/46 in people with traumatic brain injury. The results showed that the positive affect in people with brain injury is less than healthy subjects and patients with brain injury have more negative affect than healthy people.ConclusionIt can be concluded that damage to the structure of the brain physiology will be followed by different psychological consequences, including aggression, sensation seeking and changes of affection.Keywords: Traumatic brain injury, sensation seeking, aggression, positive affect, negative affect
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.