علیرضا مرجوی
-
ارزیابی تنوع مکانی و پهنه بندی ویژگی های مختلف خاک پیش نیاز مهمی برای کشاورزی دقیق است. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی برخی عناصر غذایی قابل استفاده گیاه در خاک شامل ماده آلی، فسفر، پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز بر روی 84 نمونه خاک از اراضی مناطق مختلف شهرستان چادگان (استان اصفهان)، انجام شد. همبستگی مکانی هر متغیر با نیم تغییرنما مشخص و بهترین مدل برازش داده شده برای هر متغیر تهیه شد. روش های درون یابی با استفاده از روش های کریجینگ معمولی و روش وزن دهی عکس فاصله با توان های 1 تا 3 انجام شد و میزان دقت نقشه پراکنش این متغیرها با معیارهای آماری میانگین انحراف خطا و ریشه میانگین مربعات خطای استاندارد و ضریب تبیین محاسبه شد. نتایج تجزیه زمین آماری نشان داد که همه متغیرهای موردبررسی، از همبستگی مکانی متوسطی در سطح منطقه برخوردار هستند که نشان دهنده تاثیر عوامل مدیریتی مانند کوددهی، شخم، آبیاری و... بر روی این متغیرها است. بهترین مدل ساختار مکانی برای متغیرهای ماده آلی، فسفر، پتاسیم و روی مدل نمایی و برای متغیرهای آهن، مس و منگنز کروی بود. بر اساس نتایج، برای متغیرهای فسفر، روی و منگنز روش وزن دهی عکس فاصله با توان 1 و برای سایر متغیرها روش کریجینگ معمولی به عنوان بهترین روش های درون یابی شناخته شدند. بر اساس نقشه های پهنه بندی، منطقه از نظر عناصر غذایی پتاسیم، مس و منگنز در حد کفایت بوده و در سایر موارد مصرف کود و مواد آلی برای افزایش حاصلخیزی خاک ضروری است.
کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, تغییرات مکانی, تغییرنما, نرم افزار GS+Evaluating the spatial variability of soil properties is an important prerequisite for precision agriculture. This research was conducted on 84 soil samples from different areas of Chadegan city (Isfahan province). With the aim of evaluating the spatial variability of some soil nutrient elements, including organic carbon, soil-available phosphorus, potassium, zinc, copper, manganese, and iron. The spatial correlation of each variable with a specific semi-variable and the best fitting model for each variable were selected. Interpolation was done using normal Kriging and Inverse Distance Weighting with powers of 1 to 3 methods. The accuracy of the distribution maps of these variables was evaluated by the Mean bias error (MBE) the standard root mean square error (NRMSE), and the coefficient of determination (R2). The results showed that all studied properties had moderate spatial dependence, which shows the effect of management factors such as fertilization, plowing, irrigation, etc. on these variables. The exponential model was the most accurate to predict organic carbon, phosphorus, potassium and zink variables while iron, copper, and manganese were best fitted with an spherical model. For phosphorus, iron, and copper variables, the Inverse Distance Weighting with the power of 1 (IDW-1) and for organic carbon, potassium, zinc, and manganese normal kriging methods were recognized as the best interpolation methods. According to the spatial distribution maps, the studied area is sufficient in terms of potassium, copper and manganese nutrients, and in other cases, the use of fertilizers and organic materials is necessary to increase soil fertility.
Keywords: GS+ Software, Semi-Variable, Soil Fertility Spatial Distribution -
آگاهی ازساختار وابستگی مکانی ویژگی های مختلف خاک در مزارع برای دستیابی به تولید بیشتر و مدیریت بهتر حایز اهمیت است. این پژوهش در سال 1395 بر روی تعداد 118 نمونه خاک از اراضی مناطق مختلف استان اصفهان، باهدف بررسی تغییرات مکانی برخی ویژگی های شیمیایی در خاک انجام شد. همبستگی مکانی هر متغیر با نیم تغییرنما مشخص و بهترین مدل برازش داده شده برای هر متغیر، با استفاده از نرم افزار GS+نسخه 9، انتخاب شد. با استفاده از روش های درون یابی، کریجینگ معمولی، کوکریجینگ و روش وزن دهی عکس فاصله با توان های 1 تا 3 درون یابی انجام شد و میزان دقت نقشه پراکنش این متغیرها به کمک معیارهای آماری میانگین انحراف خطا (MBE) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) محاسبه گردید. نتایج تجزیه زمین آماری نشان داد که پتاسیم، درصد شن و pH دارای همبستگی مکانی قوی و سایر ویژگی های موردبررسی از همبستگی مکانی متوسطی در سطح منطقه برخوردار بودند. بهترین مدل ساختار مکانی برای متغیرهای فسفر، EC، CEC، درصد رس و سیلت مدل نمایی و برای پتاسیم، pH، درصد شن و کربن آلی مدل کروی بوده است. همچنین EC خاک کمترین شعاع تاثیر (86/14 کیلومتر) و pH بیشترین شعاع تاثیر (حدود 71 کیلومتر) را داشتند. بر اساس نتایج، برای متغیرهای پتاسیم، pH و EC روش وزن دهی عکس فاصله با توان 1 (IDW-1) به ترتیب با مقادیر RMSE معادل 171/0، 152/0 و 171/0 و برای سایر متغیرهای کربن آلی، فسفر، بافت، CEC به ترتیب با مقادیر RMSE 11/0، 199/0، 155/0 و 156/0 روش کریجینگ معمولی به عنوان بهترین روش های درون یابی شناخته شدند.کلید واژگان: تغییرات مکانی, تغییرنما, عناصر غذایی, نرم افزار GS+Knowing about the spatial dependence of different soil characteristics in farms is important to achieve more production and better management. The aim of this study was to evaluate the spatial variability and frequency distribution of some physical and chemical properties, including pH, EC, organic carbon, phosphorus and potassium that can be used by plants, texture and cation exchangble capacity, within the various landforms of Isfahan province. The study was conducted on 118 soil samples. The spatial correlation of each variable with a specific semi-variable and the best fitting model for each variable were selected using GS+ version 9 software. Interpolation was done using normal Kriging, Cokriging, and Inverse Distance Weighting with powers of 1 to 3. The accuracy of the distribution maps of these variables were evaluated by the mean deviation of error (MBE) and the root mean square error (RMSE). The results of the geostatistical analysis showed that potassium, sand percentage and pH had strong spatial dependent and the other characteristics had moderate spatial dependent. The exponential model was the most accurate to predict phosphorus, EC, CEC, clay and silt variables while potassium, pH, sand and organic carbon percentage were best fitted with an sphericalmodel. Also, EC had the smallest effective range (14.86 km) and pH had the largest effective range (around 71 km). For potassium, pH and EC variables, the Inverse Distance Weighting with the power of 1 (IDW-1) and for other variables the normal kriging method were recognized as the best interpolation methods.Keywords: GS+ software, nutrient elements, semi-variable, Spatial distribution
-
این پژوهش باهدف بررسی تاثیر مقادیر مختلف کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب در خاک و گیاه گندم پس از یک و پنج سال مصرف، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در ایستگاه تحقیقاتی رودشت اصفهان انجام شد. در هرسال چهار تیمار کودهای آلی (کمپوست زباله 25 و 50 تن و لجن فاضلاب 15 و 30 تن در هکتار) و تیمار شاهد (عدم مصرف کود آلی)، در کرت های ثابت به خاک اضافه شد. مصرف کمپوست زباله و لجن فاضلاب سبب افزایش کربن آلی خاک شد. از سوی دیگر مصرف این تیمارهای کودی به ویژه در سطوح بالاتر، غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، روی، مس، منگنز، آهن، سرب و کادمیوم قابل استفاده خاک را افزایش داد. هم چنین مصرف سطوح مختلف کودهای آلی باعث افزایش معنی دار در عناصر غذایی موجود در دانه و کاه شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین عناصر کم مصرف آهن، روی و مس شد. غلظت اغلب عناصر غذایی اندازه گیری شده در گیاه پس از پنج سال مصرف متوالی کودهای آلی، به صورت معنی داری نسبت به مرحله اول (پس از یک سال مصرف کودهای آلی) افزایش پیدا کرد. در مورد عنصر منگنز این روند به دلیل رابطه آنتاگونیستی با عنصر آهن، معکوس بود. غلظت سرب و کادمیوم در گیاه، در تیمارهای مختلف به حدی کم بود که با دستگاه جذب اتمی قابل اندازه گیری نبود. در کل کمپوست زباله و لجن فاضلاب ضمن افزایش کربن آلی در خاک، باعث افزایش غلظت عناصر غذایی در گیاه به ویژه ازلحاظ عناصر کم مصرف مانند روی و آهن شد.کلید واژگان: کمپوست زباله شهری, گندم, لجن فاضلاب, ویژگی های شیمیایی خاکTo study the effect of different amounts of municipal compost and sewage sludge on soil properties and wheat, a field experiment was conducted in Ruddasht research station in Isfahan, for five years. Five treatments including 25 and 50 t/ha/year of municipal solid waste compost and 15 and 30 t/ha/year of sewage sludge and control treatment (non-application of organic fertilizer) were used in a randomized complete block design with three replications for five years. The organic fertilizer application increased organic matter in the soil. Also, the application of organic fertilizers, especially at higher levels, increased phosphorus, potassium, iron, copper, manganese, zinc, cadmium and lead in the soil. Also, the application of organic fertilizers increased signifivantly phosphorus, potassium, nitrogen, iron, copper and zinc in the grain and straw of wheat. The concentration of these elements increased significantly with application of organic fertilizers after five years. For manganese, this trend was reversed due to the antagonistic relationship with the iron element. The concentration of lead and cadmium in the plant was so low that it could not be measured by atomic absorption. In general, municipal waste compost and sewage sludge increased the soil organic matter and the concentration of nutrients in the plant, especially in terms of micronutrients such as zinc and iron.Keywords: Municipal compost, sewage sludge, Soil chemical characteristics, Wheat
-
ااین مطالعه به منظور بررسی اثر آبیاری با آب شور بر عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپهای پنبه صورت گرفت. آزمایش در ایستگاه تحقیقات شوری رودشت اصفهان طی سالهای 92، 93 و 94 اجرا شد. در سال اول در بین 6 ژنوتیپ موتانت و دو رقم تجاری پنبه (شاهد) دو ژنوتیپ برتر موتانت برای سالهای دوم و سوم انتخاب شد. آزمایش سال دوم به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این آزمایش کرت های اصلی شامل تیمارهای آبیاری 4 (شاهد)، 8 و 12 دسیزیمنس بر متر و کرتهای فرعی شامل تلفیق فاکتوریل سه ژنوتیپ (ژنوتیپ موتانت ال ام 1673، ال ام 1303 و شایان) با محلولپاشی سه سطح سولفات پتاسیم به میزان 2، 4 و 6 کیلوگرم در 1000 لیتر آب در هکتار و شاهد (آب) انتخاب شدند. نتایج آزمایش نشان داد شوری آب آبیاری سبب کاهش درصد کیل، عملکرد وش و شاخص برداشت شد. در بین ارقام نیز بالاترین درصد کیل و عملکرد وش در ژنوتیپ ال ام 1303 مشاهده شد. محلولپاشی دارای اثر مثبت بر این صفات بود و عملکرد ژنوتیپهای پنبه را در شرایط شور افزایش داد. نتایج حاصل از این مطالعه مشخص نمود که در شرایط شور از محلول پاشی سولفات پتاسیم در جهت تخفیف اثرات شوری و افزایش عملکرد ژنوتیپهای پنبه بهره برد. نتایج این مطالعه نشان داد ژنوتیپ موتانت ال ام 1303 در طی دو سال آزمایش دارای عملکرد بالاتری نسبت به سایر ژنوتیپها بود و میتوان این ژنوتیپ را برای کاشت در مناطق شور توصیه نمود.کلید واژگان: پتاسیم, پنبه, ژنوتیپ, عملکردThis study was conducted to evaluate the effect of saline irrigation on yield and yield components of cotton genotypes. Experiments were carried out at Rudasht saline Research Station in Isfahan during 2013, 2014 and 2015. In the first year, two cotton mutant genotypes and two commercial cultivars as control were selected for the second and third years. The second year experiment was split factorial based on randomized complete block design with four replications. In this experiment, the main plots consisted of irrigation with 4 (control), 8 and 12 dS / m saline water and subplots including factorial combining of three genotypes (mutant genotype 1673, LM 1303 and Shayan) with spraying three levels of potassium sulfate (2, 4 and 6 kg / 1000 liters of water per hectare and water). The results showed that salinity of irrigated water reduced linter percentage, yield and harvest index. Among the cultivars, the highest linter percentage and its yield were observed in the LM 1303 genotype. Spraying with potassium sulfate had a positive effect on these traits and increased cotton genotypes yield under salinity conditions. The results of this study showed that in saline conditions, soluble potassium sulfate was used to reduce the effects of salinity and increase the yield of cotton genotypes. Also, the results of this study showed that the LM 1303 mutant genotype during the two years of experiment had a higher yield compared to other genotypes, and this genotype could be recommended for planting in saline areasKeywords: Potassium, Cotton, genotype, Yield
-
سابقه و هدف
روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سال های اخیر شده است. باوجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر روی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانی های زیادی ازنظر مسائل زیست محیطی و سلامت وجود دارد. لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مقادیر مختلف کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب در خاک و گیاه درکشت پیاز پس از 5 سال در کرت های ثابت به لحاظ تجمع عناصر سنگین در خاک و گیاه می باشد.
مواد و روش هااین تحقیق در کرت های ثابت (ابعاد هر کرت 40 مترمربع)، در ایستگاه تحقیقاتی آبیاری و زهکشی رودشت اصفهان با چهار تیمار کود آلی کمپوست زباله شهری و کود لجن فاضلاب به همراه تیمار شاهد در قالب یک طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و پنج سال متوالی انجام شد. تیمارها عبارت بودند از: الف- بدون کاربرد هیچ گونه کود آلی در طول دوره های آزمایش (شاهد). ب- تیمار 25 تن در هر هکتار کود کمپوست زباله شهری. ج- تیمار 50 تن در هکتار کود کمپوست زباله شهری. د- تیمار 15 تن در هکتار لجن فاضلاب. ه- تیمار 30 تن در هکتار لجن فاضلاب.
نتایج و بحثکاربرد کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب در خاک سبب افزایش ماده آلی خاک شد. از سوی دیگر مصرف این تیمارهای کودی به ویژه در سطوح بالاتر، غلظت عناصر غذایی موردنیاز گیاه در خاک ازجمله فسفر، پتاسیم، روی، مس، منگنز و آهن قابل استفاده، را افزایش داد. مصرف این مواد آلی در مرحله اول تاثیری برافزایش میزان عناصر سنگین سرب و کادمیوم در خاک نداشت؛ اما مصرف چندین سال متوالی کمپوست زباله (تیمار50 تن در هکتار) در مرحله دوم، باعث افزایش سرب قابل جذب در خاک شد. هم چنین مصرف سطوح مختلف کودهای آلی باعث افزایش معنی دار در عناصر غذایی موجود در اندام هوایی گیاه پیاز شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم و همچنین عناصر ریزمغذی آهن، روی، مس و منگنز شد. بیشترین میزان عناصر غذایی اندازه گیری شده در اندام هوایی گیاه ذرت در تیمار 50 تن در هکتار کمپوست زباله شهری مشاهده شد که در اغلب موارد تفاوت معنی داری با تیمار 30 تن در هکتار لجن فاضلاب نداشت. غلظت اغلب عناصر غذایی اندازه گیری شده در اندام هوایی گیاه پیاز پس از پنج سال مصرف متوالی کودهای آلی به صورت معنی داری نسبت به مرحله اول پژوهش (پس از یک سال مصرف کودهای آلی) افزایش پیدا کرد. در مورد عنصر مس این روند معکوس بود و میزان جذب این عنصر در مرحله دوم نسبت به مرحله اول، به دلیل افزایش غلظت عناصر دیگر مانند فسفر و وجود رقابت بین عناصر مختلف در جذب به وسیله گیاه، کاهش یافت. مصرف تیمارهای مختلف کود آلی در مرحله اول تنها میزان عنصر روی را در غده پیاز افزایش داد اما در مرحله دوم و درنتیجه مصرف چندین ساله کمپوست زباله و لجن فاضلاب، غلظت عناصر غذایی نیتروژن، پتاسیم، مس، آهن و روی در غده پیاز افزایش یافت. غلظت سرب و کادمیم در گیاه، در تیمارهای مختلف به حدی کم بود که با دستگاه جذب اتمی قابل اندازه گیری نبود.
نتیجه گیریدر کل کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب در سطوح مذکور ضمن افزایش ماده آلی در خاک ، باعث افزایش غلظت عناصر غذایی در گیاه به ویژه ازلحاظ عناصر ریزمغذی ازجمله روی و آهن شد.
کلید واژگان: زیست فراهمی, کمپوست زباله شهری, لجن فاضلاب, ویژگی های شیمیایی خاک, پیازIntroductionDegradation of water, soil and environmental resources by the excessive use of chemical materials encour aged researchers to focus on organic farming in recent years. Despite all positive effects associated with the consumption of municipal compost and sewage sludge on the physical and chemical properties of the soil, there are still many concerns about their environmental and health issues. The aim of this study was to investigate the heavy metal accumulation in the soil and plant using different amounts of municipal compost and sewage sludge in a field trial after five years.
Material and methodsThe field study was conducted in Rudasht Irrigation and Drainage Research Station, Isfahan, Iran. A randomized complete block design with three replications within treatments was employed. The crop rotations were onion, wheat, sugar beet, corn, and onion, so there were two stages of onion cultivation. The treatments were 0 (as control), 25 ton ha-1 municipal compost, 50 ton ha-1 municipal compost, 15 ton ha-1 sewage sludge and 30 ton ha-1 sewage sludge applied per planting during five years.
Results and discussionApplication of municipal compost and sewage sludge, especially at higher levels, increased the soil organic matter twice. In addition, the concentration of phosphorus (P), potassium (K), iron (Fe), copper (Cu), manganese (Mn), zinc (Zn), and lead (Pb) in the soil increased significantly. Concentrations of available lead (Pb) and cadmium (Cd) in the first onion planting stage in the soil were not significant, but in the second onion planting stage the lead (Pb) concentration in 50 ton ha-1 municipal compost increased significantly (from 1.9 mg kg-1 in control treatment to 5.62 mg kg-1 in 50 ton ha-1 municipal compost treatment). Application of organic fertilizers increased the essential elements (e.g., N, P, K, Zn, Mn, and Cu) in onion shoot. The highest amounts of nutrient elements in onion shoot were detected in 50 ton ha-1 municipal compost,
which was not significantly different than 30 ton ha-1 sewage sludge. In the first stage, the absorption of copper (Cu) by plant shoot was lower than the second stage as a result of increasing concentration of other elements such as phosphorus (P) and competition between various elements. The highest copper (Cu) concentration in shoots was observed in 15 ton ha-1 sludge (5.4 mg kg-1), which reached to 3.76 mg kg-1 after five years in the second stage. Application of organic fertilizers at both stages increased zinc (Zn) concentration in the onion bulb. The highest zinc (Zn) concentrations in bulbs were measured in 50 ton ha-1 compost and 30 ton ha-1 sewage sludge treatments (3.05 and 3.87 mg kg-1 for the first stage and 4.25 and 4.50 mg kg-1 for the second stage, respectively). However, the concentrations of other nutrients such as N, K, Cu and Fe in the onion bulb increased at the second stage. The highest concentrations of N (0.18%) and Fe (0.81 mg kg-1) in the bulb were measured in 50 ton ha-1 compost and the highest concentration of Cu (0.52 mg kg-1) was in 30 ton ha-1 sludge. The concentrations of lead (Pb) and cadmium (Cd) in the plant were undetectable by atomic absorption in different treatments.ConclusionLong-term consumption of municipal compost and sewage sludge increased the soil organic matter and im proved the physical and chemical properties of the soil. Furthermore, these organic resources increased the concentration of nutrient elements, especially micronutrients including zinc (Zn) and iron (Fe), in the plant. One of the main concerns about such organic resources is the possibility of soil and plant contamination by heavy metals. The results of this study showed that the multi-year consumption of these materials did not increase the heavy metal elements such as lead (Pb) and cadmium (Cd) in the soil or plant. Considering the low amount of organic matters in the soil of most parts of the country and the limited availability of various organic resources, using such organic matters in agriculture would be one of the best methods for recycling these materials and would be very important to have sustainable agriculture.
Keywords: Bioavailability, Municipal compost, Onion, Sewage sludge, Soil chemical characteristics -
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر خصوصیات خاک و محصول ذرت پس از یک و پنج سال مصرف، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی آبیاری و زهکشی رودشت اصفهان انجام شد. در هر سال چهار تیمار مصرف کودهای آلی (کمپوست شهری 25 و 50 تن در هکتار و لجن فاضلاب 15 و 30 تن در هکتار) به همراه تیمار شاهد (عدم مصرف کود آلی) قبل از کشت، در کرت های ثابت به خاک اضافه شد. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف کودهای آلی علاوه بر کاهش pH خاک باعث افزایش معنی دار برخی از عناصر ضروری پرنیاز و کم نیاز در خاک و به ویژه عنصر غیرضرور سرب در خاک شد. هم چنین افزایش این عناصر در اندام هوایی گیاه نیز قابل مشاهده بود. غلظت این عناصر در خاک و گیاه با مصرف پنج سال کودهای آلی مورد نظر به صورت قابل توجهی نسبت به سال اول افزایش داشت. کاربرد کودهای آلی به ویژه پس از پنج سال مصرف، باعث افزایش معنی دار عملکرد گیاه ذرت نسبت به تیمار شاهد شد.کلید واژگان: کود آلی, کمپوست زباله شهری, لجن فاضلاب, ویژگی های شیمیایی خاک, ذرتTo study the effect of different amounts of municipal compost and sewage sludge on soil properties and yield of maize after one and five years of consumption, a scientific experiment was conducted in Rudasht irrigation and drainage research station of Isfahan, Iran. The applied treatments of 25 and 50 t/ha of municipal compost and 15 and 30 t/ha of sewage sludge and control treatment (non-application of organic fertilizer) before planting, were used in constant plots in a randomized complete block design with three replications. As a result of organic fertilizer consumption, the pH decreases and concentrations of some essential elements concordant with the lead element increased significantly in the soil. The amounts of micro and macro elements were also increased in harvested corns. It was clear that the concentrations of those elements have increased in soil and corn after five years compared with one year of organic fertilizer consumption. The yield of corn was increased significantly by five year of fertilizer usage in comparison with control treatmentKeywords: Organic fertilizer, Municipal solid waste compost, Sewage sludge, Soil chemical properties, Maize
-
یکی از روش های نوین پایش آلودگی خاک به فلزات سنگین، استفاده از مغناطیس سنجی به عنوان یک روش ارزان، ساده، موثر و سریع الاجرا می باشد. در این مطالعه کارایی پذیرفتاری مغناطیسی برای پایش عناصر مغذی گیاه شامل آهن، منگنز، روی و مس در فاز قابل جذب خاک، به همراه همبستگی آن ها با ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک گلخانه های دو شهرستان استان اصفهان (دهاقان و شهرضا) بررسی گردید.40 نمونه از خاک سطحی (عمق 20-0 سانتی متری) گلخانه های موردنظر در تابستان 1393 برداشت و پذیرفتاری مغناطیسی نمونه ها در دو فرکانس پایین (χlf) و فرکانس بالا (χhf)توسط دستگاهBartington MS2 dual frequency sensor اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کل منطقه مورد مطالعه بین پذیرفتاری مغناطیسی خاک و عناصر مس، روی و منگنز در فاز قابل دسترس همبستگی معنی دار آماری وجود ندارد. این امر می تواند به دلیل عدم ورود آن ها به شبکه ساختمانی کانی های فرو مگنتیت باشد. همبستگی منفی میان فلز آهن و پذیرفتاری مغناطیسی خاک نشان می دهد که افزایش غلظت این عنصر در فاز قابل جذب، لزوما دلیل بر بالا بودن این عنصر در ساختار کانی های مغناطیسی خاک نبوده و تاثیری مثبت بر مغناطیس نخواهد داشت. به علاوه، بافت رسی و سیلتی با خاصیت مغناطیسی خاک همبستگی معنی دار مثبت و بافت شنی همبستگی معنی دار منفی نشان داد. همچنین، میزان پایین پذیرفتاری مغناطیسی در بخش قابل جذب (8- 10 89/7 30/30 مترمکعب بر کیلوگرم) بیانگر اثر غالب سنگ بستر و ویژگی های ذاتی خاک بر غلظت فلزات در منطقه می باشد. بر اساس این مطالعه می توان نتیجه گرفت که به منظور پایش فلزات سنگین در بخش های قابل جذب خاک و همچنین در مناطقی که تحت تاثیر منبع مشخصی از آلودگی نباشد سنجش پذیرفتاری مغناطیسی کارایی بالایی ندارد.کلید واژگان: روش مغناطیسی, غلظت قابل جذب, فلزات سنگین, شهرضا, دهاقانA novel method of monitoring soil pollution by heavy metals is using magnetometry as a cost-effective, simple, efficient, and fast method. In the present study, the potential of the magnetometric method to monitor the plant nutrient elements such as iron, manganese, zinc, and copper in the bioavailable fraction was evaluated. Also, their relationship with the greenhouse soil physicochemical characteristics of two towns of Isfahan Province (Dehaqan and Shahreza) were investigated. A total of 40 topsoil samples were collected (0-20 cm depth) from the study area in summer 2014 and the magnetic susceptibility (χ) of the collected samples was measured at both low and high frequencies (χlf and χhf) using the Bartington MS2 dual frequency sensor. The results indicated that there were no significant correlations between the soil magnetic susceptibility and the bioavailable forms of Cu, Zn, and Mn in the whole of the study area. This could be probably due to lack of penetration of these elements into the lattice structure of the ferromagnetic materials. The negative correlations between magnetic susceptibility and Fe showed that the increase of the bioavailable concentration of Fe is not necessity related to its high contents in the soil magnetic structure, so, it would not affect magnetic susceptibility positively. In addition, there was positive significant correlation between the magnetic susceptibility and clay and silt content as well as a negative significant correlation with sand content. Also, the low values of soil magnetic susceptibility in the bioavailable fraction (30.30 15±"> 7.89 15Ã"> 10-8 m3 kg-1) reflects the dominant effect of the bedrock and the inherent characteristics of soil on metals concentrations in the region. Based on this study, it can be concluded that in order to monitor the heavy metals in the bioavailable fraction of soils, and also in areas that are not affected by certain sources of pollution, monitoring techniques based on magnetic susceptibility do not have high efficiency.Keywords: Magnetometric method, Bioavailable Concentration, Heavy metals, Shahreza, Dehaqan
-
این بررسی طی سالهای 1379 تا 1384 جهت مطالعه تاثیر کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر محصول چغندرقند در سال اول و آخر تناوب چهار ساله (چغندرقند، ذرت علوفهای، پیاز، گندم و چغندرقند) در ایستگاه تحقیقاتی آبیاری و زهکشی رودشت اصفهان در کرتهای ثابت انجام شد. در هر سال چهار تیمار مصرف کودهای آلی(کمپوست شهری 25 و 50 تن در هکتار و لجن فاضلاب 15 و 30 تن در هکتار) به همراه تیمار شاهد (عدم مصرف کودآلی) در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در این تناوب بررسی شد. براساس نتایج بهدست آمده در این تناوب مشخص شد که بالاترین مقادیر کربنآلی، پتاسیم و سرب قابل جذب خاک در تیمار مصرف50 تن کمپوست شهری و بالاترین مقادیر عناصر فسفر و مس قابل جذب خاک برای تیمار 30 تن لجن فاضلاب مشاهده شد. با گذشت زمان، کود کمپوست شهری توانست میزان روی قابل جذب خاک را بهصورت معنی دار افزایش دهد. مصرف کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بهصورت معنی دار عملکردریشه چغندرقند را افزایش، اما درصدقند را کاهش دادند. این کاهش با مصرف لجن فاضلاب نسبت به کمپوست زباله شهری بیشتر گردید. در سال آخر تناوب اثرات کودهای آلی مورد بررسی بر عملکرد قندناخالص معنیدار نبود، اما بهدلیل افزایش ناخالصی های ریشه با مصرف کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب عملکرد قندخالص نسبت به سال اول تناوب بهصورت معنی داری کاهش یافت. در نتیجه مصرف این نوع کودها بهخصوص کود لجن فاضلاب بهصورت مداوم برای منطقه رودشت اصفهان و در خاکهای ریز بافت قابل توصیه نمی باشد.
کلید واژگان: چغندرقند, زباله شهری, کمپوست شهری, لجن فاضلابThe study was conducted during 2002- 2007 in the first and last stage of a four-year rotation (sugar beet, forage maize, onion, wheat and sugar beet) at Research Station of Irrigation and Drainage Rudasht. In each year, four treatments of organic fertilizers (25 and 50 t/ha urban compost and 15 and 30 t/ha sewage sludge) with a control (no organic fertilizer) were studied in a randomized complete block design with three replications. It was revealed that the maximum organic carbon content, available potassium and lead in the soil was observed in the 50 t/ha urban compost, treatment whereas the maximum available phosphorous and copper in the soil was associated with the application of 30 t/ha sewage sludge. As time elapsed, the available zinc in the soil was enhanced significantly by application of urban compost. Utilization of urban compost as well as sewage sludge significantly enhanced the sugar beet root yield. However, the sugar content was decreased. The decrease in sugar content was greater for the sewage sludge treatment than for the urban compost treatment. In the last year of the rotation, the effect of application of the organic fertilizer on sugar yield was not significant. However, due to the increase in the root impurities resulted from the application of urban compost as well as sewage sludge, the white sugar yield in the last year showed a significant decrease in comparison with that of the first year of the rotation. It follows that continuous application of the types of organic fertilizers, particularly the sewage sludge, to the Rudasht district of Esfahan as well as regions with a fine textured soil is not recommended. -
به منظور تعیین تحمل به افزایش شوری آب آبیاری شش رقم گندم نان (Triticum aestivum L.)، اثر سه سطح شوری آب آبیاری (چهار، هشت و 12 دسی زیمنس بر متر) بر ارقام پیشتاز، شیراز، مهدوی، مرودشت، کویر و روشن در ایستگاه رودشت اصفهان، در دو سال زراعی 79-1378 و 81-1380 طی آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. کرت های اصلی به سه سطح شوری آب آبیاری (شامل چهار، هشت و 12 دسی زیمنس بر متر) و کرت های فرعی به شش رقم گندم (پیشتاز، شیراز، مهدوی، مرودشت، کویر و روشن) اختصاص یافت. افزایش شوری باعث کاهش عملکرد دانه، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیکی، ارتفاع بوته و طول دوره پر شدن دانه گردید. کاهش عملکرد دانه دو رقم روشن و شیراز در تیمار 12 دسی زیمنس بر متر به ترتیب کمترین مقدار و میزان عملکرد دانه آنها به ترتیب با 3987 و 3607 کیلوگرم در هکتار، بیشترین مقدار بود. در این آزمایش، رقم روشن با داشتن بیشترین میانگین حسابی، میانگین هندسی بهره وری و شاخص تحمل به تنش (به ترتیب 4257، 4248 و 20/1) و کمترین مقادیر شاخص تحمل و شاخص حساسیت به تنش (به ترتیب 539 و 66/0)، متحمل ترین رقم نسبت به تنش تعیین شد. براساس این شاخص ها، مرودشت حساس ترین رقم به افزایش شوری آب آبیاری تشخیص داده شد.
کلید واژگان: شاخص های تحمل, عملکرد دانه, گندم نان, تنش شوریIn order to evaluate salinity tolerance of six bread wheat varieties, an experiment was conducted during 2000-02 crop seasons in Roudasht Salinity Research Station, Esfahan. Effects of three levels of irrigation water salinities (four, eight and 12 dS m-1) were studied on six bread wheat cultivars including Pishtaz, Shiraz, Mahdavi, Marvdasht, Kavir and Roshan. Increase in salinity level of irrigation water caused significant decrease in grain yield, number of spikes per m2, days to physiological maturity, plant height and grain filling period. Among the varieties, Roshan and Shiraz had the minimum reduction percentage in grain yield in 12 dS m-1 compared to 4 dS m-1. In 12 dS m-1, Roshan and Shiraz produced 3987 and 3607 kg ha-1 grain yield, respectively and had the highest grain yield values among the varieties. Roshan also had the highest amounts of MP, GMP and STI (4257, 4248 and 1.20, respectively) and the lowest amounts of Tol and SSI (539 and 0.66, respectively), thus was the most tolerant cultivar to salinity among the studied cultivars. Based on the tolerance and susceptibility indices, Marvdasht was the most susceptible cultivar to salinity. -
مطالعه اثر تیمارهای آبشویی بر تغییرات شوری و سدیمی یک خاک بکر شور- سدیمی
-
تحقیقات به عمل آمده در خصوص اثرات کود کمپوست از منابع مختلف بر روی محصولات کشاوری در دنیا همگی حاکی از مفید بودن آن از نظر حاصلخیزی خاک و بهبود شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک می باشد که باعث افزایش محصول و قابل کشت کردن بسیاری از نقاط غیر حاصلخیز شده است. در اکثر کشورهای دنیا کمپوست مصرفی از یک سری استانداردها و حدود مجاز عناصر، در تعیین کیفیت پیروی می کند. با وجود کارخانه کود کمپوست شهری و عدم وجود جداول استاندارد داخلی، به منظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی کود کمپوست شهری تولید شده در کارخانه کود کمپوست اصفهان، بر روی محصول چغندرقند، این آزمایش در ایستگاه تحقیقاتی برآن اصفهان بر روی کشت چغندر قند با تناوب گندم اجرا گردید. تیمارهای مورد مطالعه شامل سه سطح مصرف کود کمپوست صفر، 25 و 50 در هکتار و سه سطح مصرف نیتروژن خالص صفر، 60 و 120 کیلوگرم در هکتار به صورت آزمایش فاکتوریل در چهار تکرار انجام گردید که در دو دوره کامل طی سال های 1372 تا 1376 در کرت های ثابت انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه کود کمپوست نشان داد که میزان سرب موجود در کود کمپوست از استانداردهای بعضی از کشورهای دنیا بالاتر می باشد. میزان غلظت عناصر غذایی مثل فسفر، پتاسیم، آهن، روی و مس به صورت معنی داری در خاک تیمار شده با کمپوست شهری بیشتر گردید. همچنین میزان غلظت سرب نیز در خاک مورد آزمایش افزایش پیدا کرد. بنابراین با توجه به اثرات زیان بار زیست محیطی سرب، باید به حذف و یا کاهش چشمگیر این ماده در کمپوست اقدام نماید تا این کودها قابل استفاده برای مصارف کشاورزی گردد. میزان عملکرد ریشه چغندرقند به خصوص در دوره دوم اجرای آزمایش به طور معنی داری در تیمارهای حاوی کمپوست بالاتر بود. به دلیل زیادی نیتروژن در آب آبیاری، مصرف کود ازته هیچگونه اختلاف معنی داری را طی دو دوره کاشت چغندر قند در عملکرد ریشه و قند نشان نداد. در تیمار عدم مصرف کود کمپوست، عملکرد قند به صورت معنی داری از تیمارهای مصرف کود کمپوست بالاتر بود. با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه نمی توان کود کمپوست را قبل از کشت چغندر قند مصرف کرد. که علت آن می تواند نیتروژن آزاد شده در زمان قندسازی باشد، که در دسترس گیاه قرار گرفته و موجب کاهش معنی دار در عملکرد قند می گردد.
They are few reports on the effect of municiple compost on the soil properties, quality and quantity of sugarbeet. The aim of this study was to obtain information about municipile compost on the soil properties, quality & quantity of of sugarbeet.A field study was conducted at Baraan Rsearch Station with sugarbeet-wheat rotation in permanent plots. The experimental design was factorial combination with 0, 25 & 50 ton/ha municiple compost and 0, 60 & 120 kg/ha nitrogen at four replication. Compost chemical analysis showed that the lead level was higher than the permissible level. The effect of municiple compost was significant on P, K, Fe, Zn, Cu & Pb in soil. At the second years the effect of nitrogen wasn’t significant on root and sugar yield, because of high N-NO3 in irrigation water. Application of municiple compost is not recommended befor planting of sugarbeet, because of increase soil nitrate content decrease of sugar yield.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.