به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فاطمه رضایی بادافشانی

  • نگار عرب، فاطمه رضایی بادافشانی *، مجتبی رحیمی
    زمینه و هدف
    سرمایه روان شناختی سازه ای نوین در روان شناسی مثبت است که بین جنبه های مثبت و منفی در سازمان تعادل ایجاد می کند به گونه ای که نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف اصلاح شود. هدف پژوهش حاضر بررسی میانجی گری کیفیت زندگی کاری بین سرمایه روان شناختی و رضایت از زندگی است.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان پژوهش 244 نفر از کارکنان شرکت آب و فاضلاب اصفهان بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های به دست آمده از روش همبستگی و تحلیل میانجی ماکرو پریچر و هایز (2008) مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    سرمایه روان شناختی، خودکارآمدی، امیدواری و خوش بینی (01/ 0>p) و تاب آوری (05/ 0>p) با کیفیت زندگی کاری رابطه معناداری دارند. هم چنین سرمایه روان شناختی و امیدواری (01/ 0>p) و خودکارآمدی، تاب آوری و خوش بینی (05/ 0>p) با رضایت از زندگی رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل میانجی نشان داد کیفیت زندگی کاری میانجی رابطه سرمایه روان شناختی و ابعاد آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با رضایت از زندگی می باشد.
    نتیجه گیری
    بنابراین، با تغییر سرمایه روان شناختی می توان بر کیفیت زندگی کاری و درنهایت بر رضایت از زندگی تاثیر مثبت گذاشت.
    کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, کیفیت زندگی کاری, رضایت از زندگی, شرکت آب و فاضلاب, اصفهان}
    Negar Arab, Fatemeh Rezai, Badafshani *, Mojtaba Rahimi
    Background And Objective
    Psychological capital is a new construct in positive psychology that balances between positive and negative aspects of organizations, by which reinforces strengths and adjusts weaknesses. The goal of this study was to investigate the mediating role of quality of work life between psychological capital and life satisfaction.
    Methods
    In this descriptive correlational study 244 employees of Water and Sewage Company of Isfahan, selected by simple random sampling, participated. The data were analyzed through bivariate correlation and mediation analysis in Macro program in Preacher and Hayes (2008).
    Results
    Psychological capital, self-efficacy, hope and optimism (p<0.01) and resiliency (p<0.05) had significant correlation with quality of work life. Also psychological capital, hope (p<0.01), self-efficacy, resiliency and optimism (p<0.05) had significant correlation with life satisfaction. Mediation analysis results showed that quality of work life mediate the relation between psychological capital and its dimensions and life satisfaction.
    Conclusion
    Therefore, developing psychological capital can positively influence the quality of work life and subsequently life satisfaction.
    Keywords: psychological capital, quality of work life, life satisfaction}
  • نگار عرب*، سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی، محبوبه قدیری، فاطمه رضایی بادافشانی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تجربه بی نزاکتی در محیط کار و عدالت سازمانی، با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار و در نظر گرفتن نقش میانجی عاطفه منفی و تعدیلی روان رنجورخویی انجام گردید. این پژوهش از نوع رابطه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر 411 نفر پرسنل یک سازمان خدماتی بود که از میان آنان 198 نفر به صورت تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تجربه بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و همکاران، 2001)، پرسشنامه عدالت سازمانی (کالکویت، 2001)، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (ون کاتویک و همکاران، 2000)، مقیاس ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار (بلو و آندرسون، 2005) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل میانجی ماکرو پریچر و هایز (2008) و تحلیل تعدیلی هایز و ماتس (2009) استفاده گردید. نتایج نشان داد تجربه بی نزاکتی در محیط کار، عدالت بین فردی، عدالت اطلاعاتی، روان رنجورخویی و عاطفه منفی با ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار رابطه معناداری دارند (01/0P<). به علاوه، عاطفه منفی رابطه بین عدالت تعاملی و ارتکاب بی نزاکتی را میانجی گری می کند (05/0P<). یافته ها حاکی از آن بود که قربانیان بی نزاکتی با ارتکاب بی نزاکتی، این رفتار را تلافی کرده و روان رنجورخویی این رابطه را تعدیل می کند. به عبارت دیگر، رابطه بین تجربه بی نزاکتی و ارتکاب بی نزاکتی در افراد با روان رنجورخویی بالا، بیشتر از افراد با روان رنجورخویی پایین است (01/0P<).
    کلید واژگان: تجربه بی نزاکتی در محیط کار, عدالت سازمانی, ارتکاب بی نزاکتی در محیط کار, عاطفه منفی و روان رنجورخویی}
    N. Arab *, S. E. Hashemi Sheykhshabani, M. Ghadiri, F. Rezaei Badafshani
    This study was conducted to investigate the relationship of workplace incivility experienc and organizational justice with instigated workplace incivility with regard to the mediation role of negative affect and moderator role of neuroticism. The statistical population was 411 employees from a service organization. Out of 411, 198 employees were selected by simple random sampling as Sampeles. The instruments consisted of Experienced Workplace Incivility Scale (Cortina, etal, 2001), Organizational Justice Questionnaire (Colquitt, 2001), Job-related Affective Well-being Scale (JAWS) (Van Katwyk, etal, 2000), Instigated Workplace Incivility Scale (Blau & Andersson, 2005) and NEO Personality Inventory (McCrae & Costa, 1985). For data analysis, mediation analysis in Preacher and Hayes (2008) SPSS Macro program and moderation analysis in Hayes and Mattes (2009) program was used. Result indicated that experienced workplace incivility, interpersonal justice, informational justice, neuroticism and negative affect were correlated with instigated workplace incivility (P<0.01). Furthermore negative affect mediated the relation between interactional justice and instigated incivility (P<0.05). The results showed victims of incivility retaliate this behavior with instigated incivility and neuroticism moderated this relationship. In the other hands, the relationship between experienced incivility and instigated incivility were stronger for individuals high in neuroticism than individuals low in neuroticism (P<0.01).
    Keywords: experienced workplace incivility, organizational justice, instigated workplace incivility, negative affect, neuroticism}
  • سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی، نگار عرب*، فاطمه رضایی بادافشانی، محبوبه قدیری
    این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی (توافق پذیری، وظیفه شناسی و روان-رنجورخویی) و ادراک عدالت سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی عاطفه منفی اجرا گردید. شرکت کنندگان پژوهش شامل 227 نفر از پرستاران بیمارستان های وابسته به تامین اجتماعی استان اصفهان بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه عدالت سازمانی (کالکویت، 2001)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1985) و مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل (ون کاتویک و همکاران، 2000) بودند. اثر غیرمستقیم با استفاده از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو پریچر و هایز (2008) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان دادند که روان رنجورخویی با عدالت رویه ای، توزیعی، بین فردی و اطلاعاتی رابطه معناداری دارد (P<0.01). توافق پذیری و وظیفه شناسی فقط با عدالت بین فردی و اطلاعاتی رابطه معناداری داشتند (P<0.01). علاوه بر این نتایج حاکی از آن است که عاطفه منفی میانجی گر رابطه بین ویژگی های شخصیتی و ادراک عدالت می باشد. در پایان نتایج به دست آمده مورد بحث قرار گرفته اند.
    کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, ادراک عدالت و عاطفه منفی}
    E. Hashemi, N. A.Rab*, F. Rezayi, M. Gadiri
    This study was conducted to investigate the relationships of personality traits (agreeableness, conscientiousness and neuroticism) and organizational justice with mediating role of negative affect. Participants were 227 nurses from the hospitals of social security organization in Isfahan province were selected by simple random method. The instruments consisted of Organizational Justice Questionnaire (Colquitt, 2001), NEO Personality Inventory (McCrae & Costa, 1985) and Job-related Affective Well-being Scale (Van Katwyk, Fox, Spector, & Kelloway., 2000). The indirect effects were tested using the Bootstrap procedure in Preacher and Hayes (2008) SPSS Macro program. Results indicated that neuroticism correlated significantly with Procedural, distributive, interpersonal and informational justice (P<0.01). Agreeableness and conscientiousness significantly correlated only with procedural, distributive, interpersonal and informational justice (P<0.01). Also, negative affect mediated the relation between personality traits and organizational justice. While considering the limitations, discussion and implications of the results are also presented.
    Keywords: personality traits, organizational justice, negative affect}
  • فاطمه رضایی بادافشانی، ابوالقاسم نوری، حمیدرضا عریضی
    این پژوهش با هدف تعیین رابطه بی نزاکتی در محیط کار و قصد ترک شغل با میانجی گری عدالت سازمانی انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری، کارکنان یک کارخانه صنعتی در اصفهان شامل 2759 نفر در سال 1390 بودند که از میان آنان 206 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل مقیاس بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و دیگران، 2001)، پرسشنامه عدالت سازمانی (نیهوف و مورمن، 1993) و پرسشنامه قصد ترک شغل (کلوی، گاتلیب و بارهام، 1999) بود. اثر غیرمستقیم با استفاده از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو SPSS پریچر و هایز (2004) مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تجربه بی نزاکتی با قصد ترک شغل و عدالت سازمانی و هر سه زیرمقیاس آن شامل عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی رابطه دارد (01/0 P<). به علاوه عدالت سازمانی میانجی گر رابطه بین بی نزاکتی در محیط کار و قصد ترک شغل است.
    کلید واژگان: بی نزاکتی در محیط کار, قصد ترک شغل, عدالت سازمانی}
    This study was conducted to investigate the relationship of workplace incivility and turnover intention while considering the mediating role of organizational justice. The method of research was correlation and statistical population consisted of 2759 employees of a large industrial Company in Isfahan, from which 206 employees were selected by applying simple random sampling in 2011 (1390 S.C.). The instruments used in the present study consisted of Workplace Incivility Scale (WIS) (Cortina, et al, 2001), Organizational Justice Questionnaire (Niehoff & Moorman, 1993), and Turnover Intention Questionnaire (Kelloway, Gottlieb & Barham, 1999). The indirect effects were tested using the Bootstrap procedure in Preacher and Hayes (2004) SPSS Macro program. Results demonstrated that experiencing workplace incivility affects the organizational justice and its three dimensions (distributive, procedural and interactional) as well as turnover intention (P<0.01). Also, organizational justice mediated the relation between workplace incivility and turnover intention
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال