به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فرامرز جلالت

  • فرامرز طلایی، محمد فرهمند سرابی*، ودودو ولیزاده، فرامرز جلالت

    در هر روایت داستانی، روایت گری یکی از جنبه ی اساسی و اولیه ی آن است که بازنمایی اشیا، مکان ها و جنبه های ایستای داستان و شخصیت ها از طریق آن صورت می گیرد. از مولفه های مطرح در روایت گری، مساله ی زمان است که مورد توجه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. ژرار ژنت ساختارگرای فرانسوی از نظریه پردازان برجسته در این زمینه می باشد؛ ایشان علاوه بر (وجه و آوا) زمان و زمان پریشی های روایت را یکی از مهم ترین مولفه های روایت داستان درجهت انتقال سریع و بهتر پیام دانسته است. با توجه به اهمیت این موضوع در روایت گری های قرآن کریم، پژوهش مذکور سعی کرده ضمن اشاره به نظریه ی روایی ژنت، با روش توصیفی - تحلیلی، زمان روایی داستان موسی (ع)،که از برجسته ترین داستان های قرآنی است، را مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی مشخص می کند که در این داستان، هر چند کما بیش از تمامی شگردهای زمان پریشی، اعم ازترتیب، تداوم و بسامد استفاده گشته است، اما وجه غالب در زمان پریشی ها، با گذشته نگری درون داستانی، در بسامد با نوع مکرر و در تداوم هم بیشتر با حالت حذف یا خلاصه بوده است.

    کلید واژگان: روایت, زمان روایی, موسی(ع), روایت گری, ژرارژنت}
    Faramarz Talaei, Mohammad Farahmand Sarabi *, Vododo Valizadeh, Faramarz Jalalat

    The narration is one of the basic and primary aspects of any storytelling in which objects, places, and static aspects of the story and characters are represented. One of the components of narration is the issue of time, which has been the focus of various narratologists. French structuralist Gérard Genette is one of the most prominent theorists in this field. In addition to mood and voice, he considered the time and anachronism of the narration to be the most important components of the narration of the story in order to convey the message quickly and effectively. Considering the importance of this issue in the narrations of the Holy Quran, the present research has tried to point to the narrative theory of Genette through the descriptive-analytical method as well as the narrative time of the story of Moses (PBUH), which is one of the most prominent stories in the Quran. The result of this research indicates that although more of the techniques of the anachronistic (i.e., order, duality, and frequency) are used, through retrospect in the story the dominant aspect of the anachronistic is the frequency of a repeated type, and in the duality, it has mostly been with the state of deletion or summary.

    Keywords: Rard Genette, Moses (PBUH), Narrative, Narration, Narrative Time, G&Eacute}
  • ابراهیم دانش*، فرامرز جلالت

    قابوس نامه گنجینه ای پربار و پرمحتوا از دانش ها و تجربه های متنوعی است که به کار تعلیم و تربیت می آید. عنصرالمعالی به تمام ابعاد وجودی و اجتماعی انسان و نیازهای وی توجه کافی داشته، در این راستا از منابع مختلف بویژه قرآن، حدیث و امثال و حکم بهره ها گرفته و با تسلط و تبحر بالای علمی و ادبی خود، به شیوه ای منسجم و زیبا و با زبانی ساده که لازمه یک کتاب آموزشی است، آن ها را تبیین کرده است. رسوخ عناصر زبانی و اندیشگانی تربیتی حضرت محمد (ص) که به صورت های مختلف در قابوس-نامه تجلی یافته است، نشانگر روابط بینامتنی مسلم بین آن هاست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نمودهای متنی و محتوایی اقوال حکمت آمیز و پندآموز رسول اکرم(ص) و نحوه بازتاب آن در قابوس نامه بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته، به این نتیجه رسیده است که آموزه های نبی مکرم اسلام (ص) که به صورت های ضمنی، صریح و پنهان در قابوس نامه حضور یافته است، نقشی بنیادین در چارچوب فکری و تعلیمی کتاب مذکور دارد. ازلحاظ موضوعی این آموزه ها گستره متنوعی چون مسایل اجتماعی، اعتقادی و فردی را شامل می شود و بسامد بالای تعالیم اجتماعی پیامبر (ص) در قابوس نامه با ماهیت اجتماعی دین اسلام و تاکید پیامبر (ص) بر وحدت مسلمین تطابق کامل دارد. این پژوهش نشان داد که رابطه کلان هم حضوری و بینامتنی قابوس نامه با احادیث نبوی به صورت تداوم آموزه های نبوی و جذب آن ها در راستای تکمیل بعد ادبی و تربیتی کتاب بوده است.

    کلید واژگان: بینامتنیت, آموزه های پیامبر, قابوسنامه, ژرار ژنت}
    Ebrahim Danesh *, Faramarz Jalalat

    Qaboosnameh is a rich treasure of ethic-educational knowledge and experiences. Onsorolma?ali paid attention to all individual and social aspects of human beings in addition to his needs. So he has benefited from various Islamic sources, especially Qur'an, and Hadith. He has explained them in coherent and simple language with a high scientific and literary proficiency in his educational book. The intrusion of holy Mohammad’s ethic-educational linguistic and intellectual elements in different ways within Qaboosnameh indicates their indisputable intertextual relationships. This paper has studied the textual and content representations of the Prophet (PBUH)’s wise speeches in Qaboosnameh by descriptive-analytical method and based on Gerard Genette's theory. It concluded that the ethic-educational teachings of Islam’s prophet which have been presented implicitly, explicitly, and covertly in Qaboosnameh, play a fundamental role in the intellectual and educational framework of the book. In terms of the subject matter, these teachings include a wide range of individual, social, religious, and economic issues. The high frequency of the Prophet's (PBUH) social teachings in Qaboosnameh is in accordance with the social nature of Islam and the Prophet's (PBUH) emphasis on Muslim unity. The macro relationship between Qaboosnameh and Prophetic Hadith in an intertextuality approach is the continuation and attraction of these teachings in order to complete the ethical, educational, and literary dimensions of the book.

    Keywords: intertextuality, Prophet’s Teachings, Qaboosnameh, Gerard Genette}
  • ابراهیم دانش*، فرامرز جلالت

    نقش قرآن کریم در تکوین ادبیات و تمدن اسلامی-ایرانی انکارناپذیر است. از نمونه های این تاثیر، بازتاب قرآن کریم در محتوا، فرم و زبان قابوس نامه است که موجب غنای آن از جنبه های مختلفی شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، با ارایه شواهد متنی به بررسی روابط بینامتنی قرآن کریم و قابوس نامه بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته، به این نتایج دست یافته که وفور موضوعات، حکمت ها، تمثیلات و واژگان قرآنی در قابوس نامه نشان دهنده تاثیر محتوایی، ادبی، سبکی و زبانی قرآن کریم و استفاده بجای عنصرالمعالی از آن ها در اثر خویش است. وی در تبعیت از شیوه تعلیمی-تربیتی جهان شمول قرآن کریم با وجود مخاطب قراردادن فرزندش، با ایجاد تنوع زبانی، فرهنگی و موضوعی، کل ابناء بشر را مخاطب قرارداده، از معارف قرآن بهره مند کرده است. او از آموزه های حکمت آمیز قرآن کریم به تناسب ابواب، موضوعات و مخاطبان، به شیوه های گوناگون بینامتنی استفاده و آن ها را به زبانی ساده و تاثیرگذار بیان کرده است. رابطه کلان قابوس نامه با قرآن کریم، اخذ، تداوم و اشاعه آموزه های آن است. این کتاب به عنوان متنی برجسته در فرهنگ و ادب اسلامی، نقشی رسانه ای در انتقال ادبی و هنری آموزه های اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی قرآن کریم به فارسی زبانان ایفاکرده است.

    کلید واژگان: بینامتنیت, مفاهیم, عناصر, قرآن کریم, قابوس نامه, ژنت}
    Ebrahim Danesh *, Faramarz Jalalat

    Quran's role in the development of Islamic-Iranian literature and civilization is undeniable. An example of this influence is the reflection of the Quran in the content, form, and language of Qaboosnameh led to its richness in many aspects. This paper has investigated intertextual relationships of the Quran and Qaboosnameh in a descriptive-analytical method based on Gerard Genette's theory, and by providing textual evidence, has concluded that the abundance of Quranic themes, wisdom, allegories, and vocabulary in Qaboosnameh indicates the literary, stylistic and linguistic influence of Quran and Onsorolma’ali’s proper use of them in his work. In compliance with the universal educational method of the Quran, despite addressing his son, by creating linguistic, cultural, and thematic diversity, he has addressed all human beings and benefited them from Quranic knowledge. He has used the Quranic wisdom in proportion to chapters, subjects, and audiences in various intertextual ways and expressed them in simple and delightful language. Qaboosnameh's great intertextual relationship with Quran is obtaining, continuing, and extension of its teachings. As a prominent text in Islamic culture and literature, this book has played a media role in the literary and artistic transferring of the Quran's doctrinal, social, and cultural teachings to Persian speakers.

    Keywords: intertextuality, Concepts, Elements, Holy Quran, Qaboosnameh, Genette}
  • فرح جهانشاهی، محمد فرهمند*، ابراهیم دانش، فرامرز جلالت

    آرای یاکوبسن (1896- 1982) و مقاله های تاثیرگذار او در راستای تحلیل «منش شعری» و شاعرانگی زبان منجر به تیوری «جنبه های زبان شناختی ترجمه» (1959) شد. او در این تیوری، ضمن آن که سه گونه ترجمه را به شیوه فلسفه زبان شناسی از هم تفکیک می کند، بر حضور معانی ضمنی و دگرگونی های معنایی در شعر تاکید می کند. طرح اصلی مقاله او، سعی دارد بین دو کارکرد پراتیک و زبان شناختی تفاوت قایل شود؛ زبان شاعرانه، زبان شناختی است و زبانی که متمرکز بر معنای نهایی پیام باشد، پراتیک خواهد بود. درنگ ما در نوشتار حاضر بر تحلیل توصیفی زبان شاعرانه عطار، عارف شعر و ادبیات فارسی است؛ از همین رو، با تکیه بر نظریه او، سعی داریم وادی های هفت گانه عرفان را در منطق الطیر مطالعه کنیم. بررسی ما نشان می دهد، تاویل، بازآفرینی و دگرگونی های معنایی، دو مولفه ای هستند که زبان شاعرانه منطق الطیر را به سویه ترجمه های «درون زبانی» و «بینازبانی» سوق داده اند.

    کلید واژگان: زبان شاعرانه, تاویل, دگرگونی معنایی, رومن یاکوبس, منطق الطیر}
    Farah Jahanshahi, Mohammad Farahmand *, Ebrahim Danesh, Faramarz Jalalat

    Linguistic aspects of translation Jacobsen (1896-1982), is one of the influential linguists and writers in the field of literary criticism and theories. One of his influential articles, which was written in line with the analysis of "poetic character" and poetic language of poetry, and examines the general rules of transforming linguistic signs into poetry; Linguistic aspects of translation (1959).In this article, while distinguishing three types of translation according to the philosophy of linguistics, he also emphasizes the presence of implicit meanings and semantic transformations in the language of poetry. The main design of his article tries to distinguish between two practical and linguistic functions; Poetic language is linguistic, and language that focuses on the ultimate meaning of the message will be practical. Our review shows that interpretation, re-creation and semantic transformations are two important components that have pushed the poetic language of al-Tayir to the direction of "intra-lingual" and "inter-lingual" translations.

    Keywords: poetic language, interpretation, semantic transformation, Roman Jacobsen, Mantegh altayr}
  • فرامرز جلالت، ابراهیم دانش*
    تحلیل روابط بینامتنی متون ادبی ژانرهای مختلف، یکی از راهکارهای عملی بررسی آمیختگی یا «همزیستی» انواع ادبی است. قابوس نامه و آثار نظامی به عنوان متونی کانونی در ادب فارسی، نقش رسانه ای در دادوستد فرهنگی، ادبی و تمدنی ایران داشته اند. تاثیرپذیری نظامی از قابوس نامه با شواهد چشمگیر بینامتنی قابل اثبات است. از نشانه های مهم این تاثیرپذیری، رسوخ اندیشگانی و زبانی قابوس نامه در آثار اوست. بررسی آثار نظامی و قابوس نامه، اهمیت تعاملات بینامتنی را در همزیستی انواع ادبی نشان می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی، بینامتنیت قابوس نامه و آثار نظامی را با ارایه شواهد، بررسی-کرده، به این نتیجه رسیده است که تعاملات بینامتنی، آشکارا نشان دهنده دادوستد انواع مختلف ادبی است. عنصرالمعالی و نظامی هر دو به همزیستی انواع ادبی اشراف داشته ، از این طریق گفتگویی بین انواع و آثار ادبی برقرارکرده اند. در قابوس نامه علاوه بر اختصاص باب هایی به غنا و حماسه، در مطاوی مطالب تعلیمی نیز عناصر غنایی و حماسی به کار رفته است. نظامی نیز به فراخور بافت متنی و موقعیتی آثار غیرتعلیمی خود، از عناصر تعلیمی به عنوان اجزایی جدایی ناپذیر، استفاده کرده است که از نمونه های بارز آن درج «اندرزنامه» در آثار غنایی و حماسی خود، بویژه در ادامه «ساقی نامه»هاست. فراوانی بینامتنیت ضمنی(تلمیح و اشاره) و صریح(عقد) نشان گر نبوغ و خلاقیت نظامی در استفاده از میراث منثور پیش از خود بویژه قابوس نامه است. وی به این میراث گران قدر جامه وزن، قافیه وتصاویر ادبی پوشانده، تا به آثار خود غنای محتوایی، اتساع معنایی، انسجام متنی و جذابیت هنری بخشد.
    کلید واژگان: همزیستی, انواع ادبی, بینامتنیت, نظامی, قابوس نامه}
    Faramarz Jalalat, Ebrahim Danesh *
    Analysis of intertextual relationships of literary texts of different genres is a practical way of investigating the fusion or “coexistence” of literary types. Qaboosnameh and Nizami’s works as focal texts in Persian literature played a media role in transferring Iran's culture, literature, and civilization. There is numerous intertextual evidence proving Qaboosnameh's influence on Nizami. One of the crucial signs of this influence is the intellectual and linguistic intrusion of Qaboosnameh in his works. The study of Nizami’s works and Qaboosnameh shows the importance of intertextual interactions in the coexistence of literary genres. This paper in a descriptive-analytical way has studied the intertextuality of Qaboosnameh and Nizami’s works offering evidence and concluding that intertextual interactions indicate the coexistence of different literary types clearly. Both Onsorolma?ali and Nizami were aware of the coexistence of literary genres and established a dialogue between literary genres and works in this way. In Qaboosnameh, in addition to some lyric and epic chapters, there are lyric and epic elements within didactic materials. Nizami has benefited from didactic elements as an inseparable part of his non-didactic works based on the text and situation. One of its prominent examples is the insertion of "Andarznameh" in lyric and epic works, especially in the continuation of "Saghinameh". The high frequency of implicit and explicit intertextuality indicates Nizami’s genius and creativity in applying former prose heritage, especially Qaboosnameh. He has covered this precious heritage of rhythm, rhyme, and imagery to enrich his works' content, semantic dilation, textual cohesion, and artistic appeal.
    Keywords: Coexistence, Literary Genres, Intertextuality, nizami, Qaboosnameh}
  • فرامرز طلائی، محمد فرهمند سرابی*، ودود ولیزاده، فرامرز جلالت
    نقل داستان در قرآن یکی از روش های تربیتی با بهره گیری از سرگذشت اقوام گذشته در جهت عبرت آموزی و رسیدن به زندگی بهتر و پرهیز از اشتباهات گذشته بوده است. این داستان ها از جنبه های مختلف مورد بررسی محققان، مفسران و مورخان قرار گرفته؛ اما به علت جدید بودن نظریه های ساختار شناسان ادبی از این بعد کاربردی نشده است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- توصیفی و با هدف ساختار شناسی به جواب این سوال که آیا مولفه ی زمان نظریه ژرار ژنت در داستان قرآنی حضرت عیسی هم نمود پیدا کرده است؟ پرداخته و آن را از دیدگاه این نظریه پرداز ساختارگرا در مولفه ی زمان، و زیر مجموعه های آن اعم از شگردهای زمان پریشی گذشته نگر و آینده نگر، بسامد و انواع آن، هم چنین تداوم و جزییاتش مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. درآیات مورد بحث زمان پریشی های متنوع وجود دارد. این زمان پریشی ها اغلب به شکل بیرون داستانی، درون داستانی و مرکب هستند. بسامد غالب این داستان از نوع مکرر است؛ هر چند در موارد اندکی بسامد مفرد و یا بازگو هم مشاهده می گردد. تداوم هم در بیشتر موارد به شکل حذف و خلاصه، سپس مکث توصیفی و صحنه نمایش می باشد.
    کلید واژگان: حضرت عیسی(ع), نقد روایت شناسانه, زمان روایی, ژرار ژنت}
    Faramarz Talaie, Mohammad Farahmand Sarabi *, Vadud Valizadeh, Jalalat Faramarz
    Narrating the stories in the Qur'an has been one of the educational methods used to learn lessons, achieve a better life, and avoid past mistakes by using the history of past nations. These stories have been examined by researchers, commentators, and historians from different aspects, but due to the novelty of the literary structuralist theories, they have not been applied from this point of view. The current study, through an analytical-descriptive method with the aim of structural analysis, has addressed the response to the question of whether the time component of Gérard Genette's theory has also appeared in the Qur'anic story of Jesus. And this story from the point of view of this structuralist theorist in the component of time and its subsets, including retrospective and prospective methods of anachronism, frequency and its types, as well as its duration and details, has been investigated and analyzed. In the discussed verses, there are various anachronisms. These anachronisms are often in the form of external, internal, and composite. The dominant frequency of this story is repetition, although in a few cases, a singular or narrator frequency is also observed. In most cases, duration is in the form of an ellipsis and summary, followed by a descriptive pause and a scene.
    Keywords: Jesus (pbuh), Narratological criticism, narrative time, Gerard Genette}
  • شهرام محمودی، ابراهیم دانش*، فرامرز جلالت
    بسیاری از رنج های روانی انسان ریشه در رفتار والدین با وی در دوران کودکی دارد. کارن هورنای روان شناس نیوفرویدی، نظریه «روان رنجوری» را بر اساس رنج های روانی و عوارض آن ها بنا کرده است. هورنای معتقد است شخص روان رنجور به مکانیسم های دفاعی «مهرطلبی»، «برتری طلبی» و «عزلت گزینی» پناه می برد، اما این مکانیسم ها تسکین موقت روان رنجوری را به دنبال دارد و ممکن است منجر به تشدید ناراحتی وی شوند. مولانا نیز، به عنوان عارفی مردمی که رفتار اقشار مختلف جامعه را به دقت زیر نظر داشته، در پرتو علوم و معارف گران قدر اسلامی، راهکارهایی را برای درمان روان رنجوری افراد ارایه کرده است که شباهت هایی با مکانیسم های نظریه کارن هورنای دارد. این مقاله به روش تحلیلی تطبیقی، نمودهای مختلف «عزلت گزینی» را در مثنوی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که عزلت گزینی روان رنجورانه نمودهای بیشتری در رفتار شخصیت های مثنوی دارد. همچنین مولانا برای صحبت، در تکامل انسان و اجتماع شانی عظیم قایل است و عزلت گزینی را در صورتی جایز می داند که به هیچ وجه امکان معاشرت وجود نداشته باشد. وی برای عزلت گزینی انواع متعددی چون عرفانی، اجتماعی و روان رنجورانه قایل است و عزلت گزینی روان رنجورانه را بیشتر ناشی ازعواملی چون جهل، حسد، نفرت، عدم درک فلسفه اختلافات انسانی و عدم درک متقابل می داند.
    کلید واژگان: عزلت, عزلت گزینی, روان رنجوری, مثنوی, هورنای}
    Shahram Mahmoodi, Ebrahim Danesh *, Faramarz Jalalat
    Many of our psychological sufferings are rooted in the way our parents treated us in our childhood. Neo-Freudian psychologist, Karen Horney established the theory of neurosis on the basis of the psychological sufferings and their consequences. Horney believes that a neurotic person resorts to "moving toward people" (compliance), "moving against people" (aggression) and "moving away from people" (withdrawal), but these mechanisms are a temporary relief and may lead to the patient's discomfort. Jalāl-a-Din Rūmi, as a mystic who closely monitored the behavior of different classes of people, relying on Islamic knowledge and teachings, has presented solutions for the treatment of neuroticism, which have similarities with Horney's defense mechanisms. The present article, by using analytical-comparative method, examines the different manifestations of "moving away from people" in Masnavi Manavi. The results show that neurotic withdrawal has more manifestations in the behavior of characters of Masnavi. Also, Rūmi attaches great importance to dialogue in the process of human evolution, and considers "moving away from people" as permissible if there is no possibility of dialogue. He considers several types of withdrawal such as mystical, social and neurotic, and considers neurotic withdrawal as a result of factors such as ignorance, jealousy, hatred, lack of understanding of the causes of human differences and lack of mutual understanding.
    Keywords: Moving away from People, Withdrawal, Neuroticism, Masnavi Manavi, Karen Horney, Jalāl-a-Din Rūmi}
  • صمد عباس زاده گرجان، محمد فرهمند سرابی، ابراهیم دانش، فرامرز جلالت

    مثنوی معنوی اثر جاودانه مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابه اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعه‌شناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و تجربه و روان شناسی اجتماعی مولانا سرچشمه می گیرد و از آن به اندیشه سلوک اجتماعی تعبیر می شود، دست یافت. در این پژوهش که به شیوه توصیفی، تحلیلی تدوین شده است، دوره زمانی قرن هفتم را در نظر خواهیم داشت که در آن به نقش های اجتماعی، هنجارها و کنش ها و مقوله های مهم اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به جایگاه مهم مولانا در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران زمین و نقش بی چون و چرای وی در تبیین آموزه های عرفانی، اخلاقی، بررسی نگاه و رویکرد وی به سلوک اجتماعی از خلال آثارش به‌ویژه مثنوی معنوی بسیار ضروری به نظر می رسد و این مهم می تواند ما را به آبشخورهای فکری مولانا درباره ی سلوک اجتماعی رهنمون شود.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, سلوک اجتماعی, فرهنگ, مثنوی مولانا}
  • صمد عباس زاده گرجان، محمد فرهمند، ابراهیم دانش، فرامرز جلالت

    از آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسایل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیت‌هایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمی‌گزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار می‌دهد. مولانا هوشمندانه خصلت‌های روانی طبقاتی شخصیت‌های جهان قصه‌هایش را لحاظ می‌کند و شخصیت‌های داستانی نیز متناسب با آن خصلت‌ها و ویژگی‌ها نقش خود را ایفا می‌نمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی موثر در تحول و شخصیت‌پردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموما برگرفته از زندگی توده مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تامل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تاویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایسته اهل طریقت است.

    کلید واژگان: عوامل اجتماعی, تحول شخصیت, مولانا, مثنوی, روان شناسی شخصیت}
  • شهرام محمودی، ابراهیم دانش*، فرامرز جلالت
    انسان ها در طول حیات خود با مشکلات فراوانی روبرو می شوند که این مشکلات به شیوه های گوناگون زندگی و شخصیت آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. برخی از مشکلات اساسی و تاثیرگذار دوران کودکی از قبیل رفتار نامناسب والدین با کودک منجر به رنج ها و آسیب های روانی  می شود که نقشی بنیادین در زندگی و کنش های فرد در دوران بلوغ وی دارد. این رنج های مهم و تاثیرگذار منجر به رفتارهای نابهنجار در ادوار مختلف زندگی شخص می شود. کارن هورنای، روان شناس آلمانی، در باب رنج های روانی نظریه ای بسیار مهم دارد که با عنوان نظریه «روان رنجوری» شناخته می شود. وی عوامل پیدایش روان رنجوری را مطرح و مکانیسم هایی را به عنوان رفتارهای دفاعی که شخص روان رنجور برای تسکین آلام و حصول آرامش به آن ها متمسک می شود، برمی شمارد. یکی از این مکانیسم ها «حرکت به سوی مردم» یا «مهرطلبی» است. هورنای معتقد است؛ مکانیسم مهرطلبی که روان رنجوران بدان پناه می برند، درمان حقیقی نیست و گرایش و تمسک بدان، نه تنها امنیت و آسایش خاطری برای روان رنجوران به بار نمی آورد، بلکه موجب تشدید روان رنجوری نیز می شود. مولانا نیز به عنوان عارفی بزرگ و اندیشمندی بی بدیل که علاوه بر علوم متداول زمان خود، از سرچشمه فیاض وحی و معارف اسلامی و ایرانی سیراب بوده و آثاری جهانی همچون مثنوی و غزلیات شمس را پدید آورده است، به اقتضای رسالت خود که نجات خلق و رساندن آن ها به سعادت دو جهان است، نسبت به رنج های درونی و روانی انسان بی تفاوت نبوده است. وی تاملات دقیق و عمیقی در باب مسایل روانی انسان داشته و آراء فاخر و ارزشمندی در این خصوص ارایه کرده است. مولوی در مطاوی داستان ها و تمثیلات مثنوی به نحو شایسته ای به علل گرایش به مکانیسم مهرطلبی و عوارض و پیامدهای آن اشاره کرده است. این مقاله بر آن است تا با بررسی نمودهای مختلف مکانیسم مهرطلبی در حکایات و تمثیلات مثنوی معنوی، جایگاه این مکانیسم را در کنش شخصیت های روان رنجور داستان های مثنوی روشن کند.
    کلید واژگان: روان رنجوری, کارن هورنای, مهرطلبی, مولانا, مثنوی معنوی}
    Shahram Mahmoodi, Ebrahim Danesh *, Faramarz Jalalat
    Human beings confront so many hardships in their life, and these hardships affect their life and personality. Some basic hardships of childhood, such as parents’ improper behavior, lead to sufferings that have a fundamental role in a person’s life and actions in the maturity period. These important and influential sufferings result in abnormal behaviors in one’s different periods of life. Karen Horney, a German psychologist, has an important theory about human psychological sufferings known as “Neuroticism.” She discusses the causes of neuroticism and considers some mechanisms as defensive behaviors or structures that the neurotic person uses to relieve their pain and reach relaxation. One of these mechanisms is “moving toward people”. Horney believes that all of the mechanisms, especially the mechanism of moving toward people that neurotic person refuges in, are not treatments. Not only they do not provide security and comfort for neurotics, but they also exacerbate their neuroticism. Rumi as a great mystic, poet, and thinker that has used the Quran, Islamic and Iranian knowledge in addition to a great deal of the common knowledges of his time, and compiled so many universal works such as Masnavi and Gazaliyyate Shams, according to his mission i.e. saving people and bringing them to the prosperity, was not indifferent to the inner and psychological sufferings of human beings. He has had deep thoughts and reflections on human psychological issues and has presented many valuable ideas in this regard. Rumi has competently pointed out the causes of the tendency to the mechanism of moving toward people and its complications and consequences in his stories and allegories. This paper will investigate the different manifestations of the mechanism in the anecdotes and allegories of Rumi, clarifying the position of this mechanism in the actions of neurotic characters of his stories and allegories
    Keywords: neuroticism, Karen Horney, Moving Toward Teople, Rumi, Masnavie Manavi}
  • فرامرز جلالت*، ابراهیم دانش، محمد فرهمند
    انسان به وسیله زبان، پیام خود را رمزگذاری و پیام دیگران را رمزگشایی می کند. ارتباط مذکور در بافتی متشکل از مولفه های شش گانه؛ گوینده، موضوع، مجرای فیزیکی، رمز، پیام و مخاطب قابل تصور و تحقق است. ابویعقوب سجستانی، متکلم ایرانی قرن چهارم، به واسطه موضوع مورد بحثش؛ کلام اسماعیلی، به بررسی دقیق و موشکافانه نظام ذهن و زبان و چگونگی تحقق و عدم تحقق ارتباط زبانی، به عنوان مدخلی برای ورود به بحث های کلامی پرداخته است، اما آراء زبان شناسانه سجستانی به سبب رویکرد کلامی پژوهشگران به کتاب «کشف المحجوب» وی، در پرده خمول مانده است. این مقاله بر آن است که برای نخستین بار نظریه و مدل ارتباطی کارآمدی بر اساس نظام ذهن و زبان و ساختار و مولفه های آن در نگره سجستانی ترسیم کند؛ سپس آن را با نظریه و مدل ارتباطی رومن یاکوبسن مقایسه کرده، وجوه اشتراک و افتراق آن ها را نشان دهد و ثابت کند که نظریه و مدل ارتباطی زبان، اگرچه به نام زبان شناسان غربی، به ویژه رومن یاکوبسن شناخته شده است، پیش از وی با تمام جزئیاتش و اصطلاحاتی همسنگ آن، به انضمام امتیازاتی در کشف المحجوب سجستانی وجود داشته است.
    کلید واژگان: سجستانی, یاکوبسن, نظریه, ارتباط}
    Faramarz Jalalt*, Ebrahim Danesh, Mohammad Farahmand
    Every human being needs to send, receive and comprehend messages in a linguistic communication. In other words, Human beings code their massages and decode others’ messages. This communication can occur in a context of six elements, namely, addresser, content, contact, code, message and addressee. Abu Ya'qub Sejestani was an iranian dialectical theologian in the fourth century. Due to his research subject, namely, Ismaili dialectical theology, he studied precisely the mind and language system and the conditions of success or failure in a linguistic communication as an introduction to dialectical discussions. But, unfortunately, his linguistic theories were neglected due to researchers’ dialectical approach to his book Kashf-ul-Mahjoob. This study is going to plan an efficient communication model based on mind and language system and its structure and elements in Sejestani’s viewpoint and compare them with Roman Jakobson’s theory and model of communication to show their common and different aspects and prove that although the discussions about the theory and model of communication became known by western linguists and, most importantly, by Roman Jacobson, it can be traced in all details and with equivalent terms in Abu Ya'qub Sejestani’s communication theory, which has some advantages over Jakobson’s theory and model.
    Keywords: Sejestani, Jakobson, Theory, Communication}
  • محمد فرهمند، فرامرز جلالت، ابراهیم دانش
    شاید بتوان متکلمین مسلمان را به واسطه توجهشان به بحث زبان، از کهن‏ترین زبان شناسان در مشرق زمین به شمار آورد که به سبب تمرکز و تمحض در ابعاد اعجاز زبانی قرآن کریم و ژرف اندیشی در باب موضوعات مربوط به کلام الهی ازجمله حدوث و قدم آن به بحث‏های دقیق زبان شناسی از قبیل تعاریف، کارکردها، معانی و تاویل زبان پرداخته‏اند. ابویعقوب سجستانی از نویسندگان و متکلمین مسلمان ایرانی اوایل قرن چهارم هجری است. وی به صورت جدی در کتاب «کشف المحجوب» به نظام «ذهن و زبان» پرداخته، «نظریه ارتباطی» خاصی را بر مبنای «نظام نطق و زبان» متشکل از وجوه و ساحات سه گانه «قصد»، «طبع» و «عرف» پایه‏گذاری کرده است. سجستانی معتقد است که نقص، حذف و نادیده گرفتن هر یک از این اجزاء که در کنار هم، معنا و ارزش می‏یابند، ارجاع ندادن نطق به ناطق و در نتیجه گسست زنجیره سخن و برقرار نشدن ارتباط را به دنبال دارد. از امتیازات نظریه ارتباطی وی این است که به بحث هرمنوتیک و تاویل سخن، به ویژه تاویل متون مقدس، نیز پرداخته است. مقاله حاضر بر آن است که با معرفی و بررسی «نظام ذهن و زبان و نظریه ارتباطی سجستانی»، تصویری عینی و ملموس از آراء ارزشمند وی در این زمینه ارائه کند.
    کلید واژگان: ابویعقوب سجستانی, ذهن, نظریه ارتباطی, قصد, طبع, عرف}
    Mohammad Farahmand, Faramarz Jalalat, Ebrahim Danesh
    Muslim Mutakallimun can be considered pioneer linguists in the east due to their attention to language. Since they were focused on studying different aspects of the linguistic I’jaz of holy Qoran and because of their contemplation in the themes related to the word of
    God like Hoduth and Qidam, they have discussed studied delicate linguistic topics like descriptions, functions, semasiology and hermeneutics. Abu Yaqube Sejestani is an Iranian Muslim Mutakallim in 4th century (Hijri). He paid serious attention to mind and language as a system in "Kashf ol Mahjoob", and introduced a communication theory based on the “system of speech and language” including three dimensions named "Qasd", "Tab’?" and "Orf".Sejestani believes these elements are meaningful and significant when they are all together, therefore any deficit in these elements, omission or ignoring even one element will result in a disconnection between speech and the speaker, and therefore, breaking the speech chain and failure in communication. The advantage of his theory of communication is that he addressed hermeneutics, especially in holy texts. By introducing and analyzing “Sejestani’s system of mind and language, and
    communication theory” in this paper a clear description of his priceless ideas is presented.
    Keywords: Abu Yaqub Sejestani, Mind, Communication Theory, Qasd, Tab, Orf}
  • فرامرز جلالت
    یافتن مآخذ قصص و تمثیلات از آنجا مهم است که به واسطه آن به سرچشمه فکر و اندیشه افراد می توان پی برد، و میزان بهره مندی اشخاص از منابع و افکار گوناگون را مشخص کرد.
    در این مقاله که با تکیه بر منابع فارسی و عربی پیش از سده هفتم نوشته شده، معلوم می شود که سعدی برای ساختن حکایات و تمثیلات، وامدار آثار فارسی و عربی نویسندگان پیش از خود می باشد؛ بویژه ایرانیانی که در زمینه های مختلف به زبان عربی، کتاب نوشته اند. همچنین در آن، برخی از عیوب پژوهش پیشینیان اصلاح شده و برخی از نظرات موجود در مورد سعدی و آثارش با دلیل و سند متعادل گشته است.
    با آگاهی به مآخذ گفتار سعدی، نوشته های او را از چند جهت می توان از دیگر آثار ممتاز دانست: یکی حسن انتخاب او که نشان خردمندی و تیزهوشیش می باشد، دومی سبک و شیوه بیان او، و سومی بهره گیری از افکار بزرگان و اندیشمندان جامعه بشری برای غنا بخشیدن به افکار و فرهنگ ایرانیان است.
    کلید واژگان: حکایت, تمثیل, نظیر, سنجش}
    F. Jalalat
    Finding the references of stories and allegories is important since we can use them to get to the original thoughts and ideas behind them and recognize how much different people benefited from various thoughts and resources.Based on Persian and Arabic resources written before the 7th century (Hejira), this article makes it clear that Saadi benefited from the works of Persian and Arabic writers before him (especially Arabic-writing Iranians) for his stories and parables. It also corrects some research weaknesses of the past and offers proofs and documents for some views about Saadi and his works.Given this knowledge of the references, Saadi’s works can be outstanding in some aspects: 1. His good choice, which shows his wisdom and intelligence, 2. His style, 3. His exploitation of great ideas and thoughts of all societies to enrich the Iranian culture.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال