به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فردوس محرابیان

  • الهام نقشینه، مینو موحدی، هتاو تهرانی، مریم حاج هاشمی، فردوس محرابیان، فاطمه جهانی، فدیه حق اللهی*
    زمینه و هدف

    تکنیک های کمک باروری، شانس باردار شدن را برای زوجینی که به دنبال راهی برای درمان ناباروی خود می گردند افزایش داده است. برای افزایش اثربخشی این روش ها، نیاز به انجام مطالعاتی است تا عوامل تعیین کننده برای یک بارداری موفق با این تکنیک ها را شناسایی نمود.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه گذشته نگر مقطعی است که با هدف بررسی نتایج حاصل از بارداری زنان باردار به روش لقاح آزمایشگاهی در درمانگاه ناباروری بیمارستان شهید بهشتی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1398، بر 253 زوج مراجعه کننده جهت درمان ناباروری، انجام شده است. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و آزمایشگاهی مندرج در پرونده های بیماران جمع آوری و در چک لیست ها وارد شدند.

    یافته ها

     از مجموع 253 زوج تحت بررسی، 85 نفر (6/33%) با روش IVF باردار شده اند. میانگین کلی سن زنان شرکت کننده در این مطالعه 19/5±20/35 سال بوده است. در دسته بندی بیماران به دو گروه حاملگی مثبت و منفی، سن کمتر، سطح ویتامین D مناسب و تحرک بیشتر اسپرم از عوامل تعیین کننده بارداری در اولین دوره لقاح (پروتکل Fresh) بوده اند. همچنین وجود سابقه ناموفق درمان ناباروری در زوجین به عنوان عامل منفی برای باروری به روش IVF، معرفی شده است. در تعداد (9/15%)13 از موارد بارداری با روش IVF، سقط و در (9/12%) نوزاد متولد شده با این روش نیز نیازمند مراقبت های ویژه بوده اند.

    نتیجه گیری

     سن کمتر در زمان لقاح، سطح بالاتر ویتامین D و نیز تحرک تعداد بیشتر اسپرم ها از عوامل مهم و تعیین کننده برای یک بارداری موفق به روش IVF بوده اند.

    کلید واژگان: ناباروری, لقاح آزمایشگاهی, اسپرم
    Elham Naghshineh, Minoo Movahedi, Hatav Tehrani, Maryam Hajhashemi, Ferdows Mehrabian, Fatemeh Jahani, Fedyeh Haghollahi*
    Background

    Assisted reproductive techniques have increased the chances of pregnancy for couples looking for a way to treat their infertility. To increase the effectiveness of these methods, studies are needed to identify the determinants of a successful pregnancy with these techniques.

    Methods

    The present study is a cross-sectional retrospective study that was performed on 253 couples who were referred for infertility treatment to the infertility clinic of Shahid Beheshti Hospital in Isfahan from April 2019 to March 2020 to evaluate the results of pregnancy in vitro fertilization. Demographic, clinical, and laboratory data from patient records were collected and entered into checklists.

    Results

    Out of 253 couples, eighty-five (33.6%) became pregnant by IVF. The mean age of women with successful pregnancies was 33.96±5.2 years and in the unsuccessful pregnancies was 35.84±5.07 years. The results of this study showed that women who had a successful pregnancy after IVF were significantly younger than women who did not have a successful pregnancy (P=0.006). In the classification of patients into two groups of positive and negative pregnancies, younger age, adequate vitamin D levels, and higher sperm motility were the determinants of pregnancy in the first period of fertilization (Fresh protocol). Also, the existence of a failed history of infertility treatment in couples has been introduced as a negative factor for IVF fertility. 13(15.9%) abortions occurred and 11(12.9%) infants who were born with this method needed intensive care.

    Conclusion

    Lower age at the time of fertilization, higher vitamin D levels, and more active sperms were found to have important and prognostic roles in the success of pregnancy by in vitro fertilization technique.The results of the present study showed that, Increased unsuccessful treatment has been associated with the history of failed treatment. Therefore, to respond to the relationship between previous infertility treatments and success in subsequent pregnancies in the IVF process, It is recommended to conduct studies with larger sample size and at a higher time efficiency.

    Keywords: infertility, in vitro fertilization, sperm
  • فردوس محرابیان، امیر حسین مرتاضی، بابک امرا، فروغ سلطانی نژاد*
    مقدمه
    سندرم پای بی قرار (Restless legs syndrome یا RLS)، نوعی اختلال حسی- حرکتی است که طی آن فرد احساس ناخوشایندی در پاها دارد و تلاش می کند با حرکت دادن پا، این احساس را بهبود بخشد. از عواملی که می تواند منجر به RLS گردد، بارداری است. مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی بروز RLS در خانم های باردار مبتلا به پره اکلامپسی و ارتباط آن با زایمان زودرس پرداخته شد.
    روش ها
    مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی و سرشماری بود که بر روی 172 نفر از خانم های باردار مبتلا به پره اکلامپسی طی سال های 97-1395 انجام شد. پرسش نامه ی تشخیصی سندرم پای بی قرار و نیز شدت این سندرم بر اساس پرسش نامه ی ارزیابی شدت سندرم پای بی قرار گروه بین المللی مطالعات سندرم پای بی قرار (International Restless Leg Syndrome Study Group rating scale یا IRLS) در بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک شامل سن مادر، استعمال دخانیات، شاخص توده ی بدنی، تعداد زایمان، تعداد سقط، سن بارداری، نوع زایمان، وزن نوزاد هنگام زایمان، جنس نوزاد و زایمان چند قلویی ثبت و مقایسه گردید.
    یافته ها
    بین ابتلا به سندرم پای بی قرار و سن مادر، شاخص توده ی بدنی، مصرف دخانیات، تعداد زایمان، تعداد بارداری، تعداد سقط و زمان وضع حمل تفاوت معنی داری دیده نشد (050/0 < P برای همه). مدت بارداری در افراد مبتلا و غیر مبتلا به ترتیب 87/3 ± 43/33 و 26/4 ± 22/32 هفته بود. 7/85 درصد افراد مبتلا به سندرم پای بی قرار زایمان زودرس داشتند. شدت RLS در گروه زایمان زودرس 47/17 ± 11/6 و در گروه زایمان ترم 5/12 ± 98/3 مشاهده شد، اما از نظر آماری معنی دار نبود (063/0 = P).
    نتیجه گیری
    طبق یافته های مطالعه ی حاضر، با وجود این که RLS در خانم های باردار مبتلا به پره اکلامپسی با زایمان زودرس همراه بود و همچنین، در این افراد بروز شدیدتری داشت، اما از لحاظ آماری ارتباط معنی داری یافت نشد. انجام مطالعات بیشتر توصیه می گردد
    کلید واژگان: سندرم پای بی قرار, زایمان زودرس, بارداری, پره اکلامپسی
    Ferdous Mehrabian, Amir Hossein Mortazi, Babak Amra, Forogh Soltaninejad*
    Background
    Restless legs syndrome (RLS) is a sensory-motor disorder in which, a person experiences leg
    discomfort, and tries to improve it by leg motion. Pregnancy is among the factors that primarily causes or
    secondarily exacerbates restless legs syndrome. In this study, we assessed the incidence of this syndrome among
    pregnant women, and its association with preterm delivery.
    Methods
    This was a cross-sectional study on 172 pregnant women with preeclampsia in 2015-2018 selected
    based on a census method. Restless legs syndrome diagnostic questionnaire and its severity based on
    International Restless Leg Syndrome Study Group rating scale (IRLS) were evaluated and compared in patients.
    Moreover, demographic information including age, smoking, body mass index (BMI), number of gravities,
    number of abortions, age of pregnancy, type of delivery, neonate's weight at the time of delivery, and neonates'
    gender were recorded and compared.
    Findings: There was no association between restless legs syndrome and mother's age, body mass index,
    smoking, number of gravities, number of abortions, and time of delivery (P > 0.050 for all). Duration of
    pregnancy was 33.43 ± 3.87 and 32.22 ± 4.26 weeks in patients with and without restless legs syndrome,
    respectively. 85.7% of patients with restless legs syndrome had preterm delivery. Severity of restless legs
    syndrome was 17.47 ± 6.11 and 12.5 ± 3.98 in patients with preterm and term labor, respectively, but no
    significant association (P = 0.063).
    Conclusion
    Based on findings of the current study, although restless legs syndrome among the women with
    preeclampsia was accompanied with preterm labor, and also was more severe among them, no statisticalassociation was found in these regards. Further studies are recommended.
    Keywords: Restless legs syndrome, Premature labor, Pregnancy, Preeclampsia
  • نگار مرآتیان اصفهانی، نفیسه اسمعیل*، عباس رضایی، فردوس محرابیان، ویدا همایونی، مزدک گنجعلی خانی حاکمی
    زمینه و هدف
    مونوسیت ها یکی از اجزای مهم سیستم ایمنی هستند که در پاسخ های التهابی و پاسخ های ایمنی ذاتی نقش مهمی ایفا می کنند؛ بنابراین جداسازی این سلول ها در تحقیقات ایمنی شناسی دارای اهمیت فراوان بوده و به همین دلیل روش های مختلفی برای جداسازی این سلول ها ابداع شده است. یکی از کم هزینه ترین و آسان ترین روش ها جداسازی با استفاده از خاصیت چسبندگی این سلول ها است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش کار
    در این روش بعد از جداسازی سلول های تک هسته ای خون محیطی، با استفاده از خاصیت چسبندگی مونوسیت ها به سطح پلاستیکی این سلول ها از سوسپانسیون سلولی جدا سازی شدند و سپس با استفاده از آنتی بادی های اختصاصی نشاندار با رنگ فلورسنت (PE، FITC) متصل شونده به مارکرهای اختصاصی CD11b و CD14 بر سطح مونوسیت ها رنگ آمیزی گردید و درصد خلوص سلول های جداسازی شده مشخص شد.
    یافته ها
    پس از جدا سازی مونوسیت ها و بررسی آن ها با دستگاه فلوسایتومتری نتایج بیانگر این موضوع بود که 2/90 درصد از سلول های جداشده دو مارکر CD11b و CD14 را بیان می کردند.
    نتیجه گیری
    گرچه روش های جداسازی مختلفی برای مونوسیت ها وجود دارد اما هرکدام دارای مزیت ها و معایبی هستند. یکی از آسان ترین و کم هزینه ترین این روش ها جداسازی براساس خاصیت چسبندگی این سلول ها است که امکان جداسازی این سلول ها با درصد خلوص بالا را فراهم می کند.
    کلید واژگان: مونوسیت, جداسازی, خاصیت چسبندگی
    Negar Meratian Isfahani, Nafiseh Esmaeil *, Abbas Rezaei, Ferdous Mehrabian, Vida Homayouni, Mazdak Ganjalikhani Hakemi
    Background
    Monocytes are a key component of the immune system, which play an important role in inflammatory and innate immune responses. So the isolation of these cells is important in immunology researches and accordingly many methods have been developed for the monocyte isolation. One of the least expensive and simple separation methods is using the ability of these cells to adhere to solid surfaces that were examined in this study.
    Methods
    In this way, after the isolation of peripheral blood mononuclear cells (PBMCs), monocytes were isolated from cell suspension by using the adhesion ability of these cells to the plastic surface.Isolated monocytes were stained by using specific antibodies labeled with fluorescent dyes (PE, FITC) binding to specific markers on the surface of monocytes CD11b and CD14 and the purity of cells were characterized by flow cytometry.
    Results
    Flow cytometry results after separation of monocytes shown that 90.2% of cells were expressed two markers CD11b and CD14.
    Conclusion
    Although there are several monocyte isolation methods, each of them have advantages and disadvantages. One of the least expensive and Simple method of isolation is using adhesion ability of these cells that provides possibility of monocyte isolation with high purity.
    Keywords: Monocyte, Isolation, Adhesion ability
  • فردوس محرابیان، معصومه عسگری
    مقدمه
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارزش تشخیصی نشانگر آنتی مولرین هورمون در پیش گویی پاسخ به درمان نازایی در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بود.
    روش ها
    تعداد 80 نفر از بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک که کاندیدای درمان نازایی بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. در این بیماران، میزان Anti-mullerian hormone (AMH)، Follicle-stimulating hormone (FSH)، Luteinizing hormone (LH) و تستوسترون در روز سوم دوره ی قاعدگی اندازه گیری شد. سپس، بیماران تحت درمان با کلومیفن قرار گرفتند. در بیمارانی که به کلومیفن پاسخ دادند، Human menopausal gonadotropin (HMG) اضافه شد و در افرادی که فولیکول 17 میلی متری پیدا کردند، Human corionic gonadotropin (HCG) تجویز و 36 ساعت بعد توصیه به نزدیکی شد. 14 روز پس از تزریق HCG، تیتراژ βHCG اندازه گیری شد. در افرادی که βHCG مثبت داشتند، سونوگرافی واژینال 2 هفته بعد جهت مشاهده ی ساک حاملگی صورت گرفت. ارتباط بین سطح سرمی AMH و میزان حاملگی ارزیابی شد. 050/0 > P به عنوان سطح معنی داری تشخیصی تلقی گردید.
    یافته ها
    نقطه ی برش نشانگر AMH با توجه به وجود یا عدم وجود بارداری 85/4 نانوگرم بر میلی لیتر بود. اختلاف معنی داری بین گروه باردار شده و باردار نشده از لحاظ سطح AMH مشاهده نشد (079/0 = P).
    نتیجه گیری
    سطح سرمی AMH پیش بینی کننده ی مناسبی برای نتیجه ی درمان با کلومیفن و گنادوتروپین در زنان مبتلا به Polycystic ovary syndrome (PCOS) نمی باشد.
    کلید واژگان: آنتی مولرین هورمون, سندرم تخمدان پلی کیستیک, نازایی
    Ferdous Mehrabian, Masoumeh Asgari
    Background
    This study aimed to evaluate the diagnostic value of anti-Mullerian hormone (AMH) marker in predicting response to treatment of infertility in patients with polycystic ovary syndrome (PCOS).
    Methods
    This study was conducted on 80 patients with PCOS who were candidates for infertility treatment. In all patients, the serum levels of AMH, follicle-stimulating hormone (FSH), luteinizing hormone (LH), testosterone and estradiol were measured in the 3rd day of menstrual cycle; then were treated using clomiphene. For the patient who responded to clomiphene, human menopausal gonadotropin (HMG) was added. Then, in the patient with follicle of size of 17 mm, human corionic gonadotropin (HCG) was administered followed by intercourse after 36 hours. After 14 days from HCG injection, βhCG was measured. In patients with positive βhCG, transvaginal sonography was done after 2 weeks. The relationship between serum level of AMH and pregnancy rate were assessed. P value of more than 0.05 was concedered as significant.
    Findings: Cut-of-point for AMH level according to presence or absence of pregnancy was 4.85 ng/ml and it was not statistically significant (P = 0.079).
    Conclusion
    This study shows that the serum level of AMH is not an appropriate predictor of responsing to treatment with clomiphene gonadotropin in weman with PCOS.
    Keywords: Polycystic ovary syndrome, Anti, mullerian hormone, Infertility
  • آذر پیردهقان، زیبا فرج زادگان، محمدرضا مراثی، فردوس محرابیان
    مقدمه
    با توجه به افزایش آمار سزارین و هزینه های آن و محدودیت منابع در کشور مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل و شرایط فردی و متغیرهای زمینه ای به عنوان عوامل پیشگویی کننده سزارین انتخابی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در اردیبهشت ماه 1388 بر روی 2124 زن در آستانه زایمان و ترم مراجعه کننده به بیمارستان های شهر اصفهان انجام شد. نمونه گیری به روش سرشماری بود. اطلاعات پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماریSPSS (نسخه 15) و با استفاده از مدل رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میزانp کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    داشتن یک یا دو فرزند نسبت به زنان زایمان نکرده، محدوده سنی 20-35 و بالاتر از 35 نسبت به سنین زیر 20 سال، داشتن تحصیلات، شغل، بستری در بیمارستان خصوصی، داشتن بیمه تامین اجتماعی، خدمات درمانی و خویش فرما شانس سزارین انتخابی را بیشتر می کرد و در همه موارد فوق نسبت شانس معنی دار بود (05/0>p).
    نتیجه گیری
    زنان دارای سطح اجتماعی- اقتصادی بالاتر و نیز دارا بودن انواع بیمه در دوران بارداری می توانند به عنوان عوامل پیشگویی کننده انجام زایمان به صورت سزارین انتخابی در نظر گرفته شوند.
    کلید واژگان: سزارین, عوامل پیشگویی کننده, عوامل خطر
    Azar Pirdehghan, Ziba Farajzadegan, Mohamadreza Maracy, Ferdows Mehrabian
    Introduction
    As for increasing the rate of cesarean section, its cost and limited resources in our country, this study was done aimed on assessing demographic factors and background variables as predictors of cesarean section.
    Methods
    This cross sectional study was conducted on 2124 term pregnant women referred to Isfahan hospitals in May 2009. Sampling method was census. Data were collected and analyzed using SPSS software version 15 and logistic regression model. P value less than 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    Women who had one or two children compared to nulliparous, age equal or higher than 20-35 compared to age less than 20, having education and job, admitted in private hospital and women who covered by various insurances had more elective cesarean section. The odds ratios in all of them were significant (p<0.05).
    Conclusion
    Women with high eco-social level and also having insurance in pregnancy period can consider as predictive factors for elective cesarean section.
    Keywords: Cesarean, Predictor, Risk Factor
  • بهناز خانی رباطی*، ناهید بهرامی، فردوس محرابیان، هر مز نادری
    مقدمه
    چسبند گی ها شایع ترین عارضه اعمال جراحی می باشند لذا از مواد مختلفی اعم از جامد یا مایع برای جدا کردن سطوح نسوج به منظور جلوگیری از ایجاد چسبندگی در حین عمل جراحی استفاده شده است. یکی از این مواد که تصور شده است می تواند از ایجاد چسبندگی جلوگیری نماید، ایکودکسترین 4% می باشد.
    هدف
    مقایسه اثر ایکودکسترین 4% با آب مقطر و مایع آمنیوتیک در کاهش چسبندگی ناشی از اعمال جراحی لوله های رحمی در خرگوش.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کلینیکی 30 خرگوش سفید از نژاد نیوزلند بطور راندوم به سه گروه ده تایی تقسیم شدند. لوله های رحمی خرگوشها پس از بیهوش شدن، ایجاد برش و باز کردن شکم بوسیله گاز استریل تا زمان جاری شدن خون خراشانده و قبل از بسته شدن شکم محل آسیب دیده بوسیله یکی ازسه محلول آب مقطر (محلولA)، ایکودکسترین (محلول B) و مایع آمنیوتیک (محلول C) شستشو داده شد، سپس هفت روز بعد به منظور مقایسه میزان چسبندگی بین سه گروه لاپاراتومی مجدد انجام شد.
    نتایج
    :اختلاف قابل توجهی در میزان ایجاد چسبندگی بین ایکودکسترین (0/70±2/1) در مقایسه با آب مقطر (0/60±10/4) و مایع آمنیوتیک (0/84±8/7) وجود داشت. اما اختلاف آماری معنی داری بین میزان چسبندگی به دنبال استفاده از مایع آمنیوتیک در مقایسه با آب مقطروجود نداشت (0/84±8/7 در مقابل 0/60±10/4).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد استفاده از ایکودکسترین 4% در کاهش چسبندگی اعمال جراحی زنان در خرگوش ها موثرتر از مایع آمنیوتیک و آب مقطر می باشد.
    کلید واژگان: ایکودکسترین, مایع آمنیوتیک انسانی, ایجاد چسبندگی, خرگوش
    Behnaz Khani*, Nahid Bahrami, Ferdous Mehrabian, Hormoz Naderi Naeni
    Background
    Adhesion is a common complication of gynecology surgery so different barrier agents and solutions have been used during these operations to separate and protect tissues from adhesion after surgery. Adept is one of these solutions that have been postulated to reduce the chance of adhesion following gynecolgy surgery.
    Objective
    To evaluate the effect of 4% icodextrin in reducing adhesion formation in comparing with sterile water and human amniotic fluid in rabbits.
    Materials And Methods
    In this prospective experimental study 30 white Newzealand female rabbits were selected and randomized in to three treatment groups. The rabbits were anesthetized and an abdominal incison was made, uterine horns were abrated with gauze until bleeding occurred. Before closing the abdomen, the traumatized area was irrigated either by 30cc of sterile water, 30cc of 4% Adept or 30cc of human amniotic fluid. The solutions were labeled only as solutions A (steriel water), B (icodextrin), or C (human amniotic fluid). On the seventh day after surgery, second laparotomy was performed to determine and compare adhesion formation in rabbits.
    Results
    There was significant difference between mean score of adhesions in 4% icodextrin group (2.1±0.70) in comparison to sterile water group (10.4±0.60) and amniotic fluid group (8.7±0.84). But the difference between mean score of adhesions in amniotic fluid group in comparison to sterile water group was not significant (8.7±0.84) versus (10.4±0.60).
    Conclusion
    The use of 4% icodextrin solution was more effective than human amniotic fluid and sterile water in reducing adhesion formation in a gynecological surgery model in rabbits
  • فردوس محرابیان، فریبا عباسی
    زمینه و هدف
    قرص های جلوگیری از بارداری که عموما به صورت خوراکی مصرف می شوند عوارض جانبی همچون ایجاد حالت تهوع و استفراغ و افزایش فشار خون دارند. مصرف واژینال این قرص ها باعث کاهش این عوارض می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثر قرص های ضدبارداری با دوز کم (L.D. Contraceptive) در مصرف واژینال و خوراکی در کنترل خونریزی های رحمی ناشی از نقص عملکردی (DUB) انجام شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 100 نفر از زنانی که به علت خونریزی های رحمی ناشی از نقص عملکردی به درمانگاه های بیمارستان های شهید بهشتی و الزهرا(س) اصفهان مراجعه کرده بودند به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان با قرص های ضد بارداری با دوز کم از طریق خوراکی و واژینال تقسیم شدند. برای افراد هر دو گروه در ابتدا و انتهای مطالعه مقدار خونریزی و طول مدت خونریزی بر اساس چارت Pictorial bleeding assessment اندازه گیری و عوارض جانبی دارو در انتهای مطالعه در هر دو گروه بررسی و با یکدیگر مقایسه شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل گردید
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که هر دو روش خوراکی و واژینال به طور موثری باعث کاهش مدت زمان و مقدار خونریزی حاصل از نقص عملکردی پس از سه دوره درمانی می شوند، که کاهش مدت زمان خونریزی در روش واژینال به نحو معنی داری از روش خوراکی بیشتر است (05/0P<). تهوع و استفراغ در گروه خوراکی بسیار بیشتر ازگروه مصرف واژینال بود (05/0P<). ولی در گروهی که مصرف واژینال داشتند عارضه عفونت ولوواژینیت (Vulvo Vaginitis) به نحو معنی داری بیش از گروه خوراکی بود (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به مطالعه حاضر، تجویز واژینال کنتراسپتیو با رعایت موارد بهداشتی در درمان خونریزی رحمی ناشی از نقص عملکردی (DUB) نتایج بهتری نسبت به روش مصرف خوراکی دارد.
    کلید واژگان: خونریزی رحمی, قرص های ضد بارداری, واژینال, نقص عملکردی
    Fariba Abbasi, Ferdos Mehrabeyan
    Background And Aim
    It has been shown that contraceptive pills, which are commonly used orally, have some side effects, such as vomiting, nausea, high blood pressure. Vaginally usage of the contraceptive pills reduces these side effects. This study aimed to evaluate and compare the effect of orally and vaginally usage of low dose contraceptive pills on bleeding pattern in dysfunctional uterine bleeding.
    Methods
    In this clinical trial study, 100 women who had been referred to the Shahid-Beheshti and Al-Zahra hospitals of Isfahan as having dysfunctional uterine bleeding were divided into two equal groups. Groups 1 were given contraceptive pills orally and group 2 vaginally. Using pictorial bleeding assessment, the amount and duration of uterine bleeding were measured at the beginning and end of the study. In addition, the side effects of the pills were evaluated at the end of the study from both groups. Data were analyzed using Chi- square test.
    Results
    Low dose contraceptive pill in vaginal route decreased bleeding amount and duration of bleeding more effectively than oral rout (P<0.05). The side effects of contraceptives, such as nausea and vomiting was significantly higher in orally-used group compared to the vaginally-used group (P<0.05), but vulvo-vaginitis was significantly higher in vaginally-used group (P<0.05).
    Conclusion
    Using the contraceptive pill by vaginal rout is a safe method with few side effects compared with the oral rout.
  • زیبا فرج زادگان، پریسا میرمقتدایی، فردوس محرابیان
    مقدمه
    باکتریوری بدون علامت یکی از مشکلات فراوان دوران بارداری است. در ساختار خدمات بهداشتی دولتی، غربال گری باکتریوری بدون علامت در زنان باردار با استفاده از تحلیل ساده ادرار انجام می شود. با توجه به ارزش تشخیصی کشت ادرار، هدف از انجام این پژوهش بررسی امکان جایگزین کردن غربال گری با کشت ادرار به جای تحلیل ساده ی ادرار در ساختار خدمات بهداشت دولتی است.
    روش ها
    در این پژوهش، 100 نفر از خانم های باردار تحت تحلیل ادرار به روش دیپستیک و 100 نفر تحت کشت ادرار قرار گرفتند. هزینه ها در هر دو گروه محاسبه و تعداد موارد عفونت ادراری علامت دار پیش گیری شده به عنوان اثربخشی در نظر گرفته شد. سپس نسبت هزینه اثربخشی و تحلیل حساسیت یک طرفه مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    فراوانی باکتریوری بدون علامت در خانمهای باردار در شهر اصفهان 4 درصد بود و نسبت هزینه- اثربخشی در گروه اول 3/1 و در گروه دوم 7/1 تعیین شد. تحلیل حساسیت یک طرفه نشان داد که در صورتی که فراوانی عفونت بدون علامت ادراری دوران بارداری در جامعه ی اصفهان 14% است. می توان از کشت ادرار به عنوان تست غربال گری در جمعیت عادی زنان باردار استفاده کرد.
    نتیجه گیری
    در حال حاضر با توجه به فراوانی، نسبت کم باکتریوری بدون علامت در زنان باردار شهر اصفهان، اقتصادی ترین شیوه ی غربال گری آن در بخش دولتی تحلیل ساده ی ادرار است که با در نظر گرفتن تغییرات همه گیر شناختی، لازم است پژوهش های دوره ای در این راستا انجام شود تا در صورت مشاهده ی روند رو به رشد فراوانی باکتریوری بدون علامت، کشت ادرار به عنوان جایگزینی مناسب برای تست غربال گری تعیین گردد.
    کلید واژگان: غربال گری, بارداری, باکتریوری بدون علامت, کشت ادرار, تحلیل ادرار, هزینه, اثربخشی, اصفهان
    Ziba Farajzadegan, Parisa Mirmoghtadaee, Ferdos Mehrabian
    Background
    Asymptomatic bacteriuria (ABU) is one of the most common problems during pregnancy. In our public health system, screening of ABU by urinalysis (UA) is free for all pregnant women but urine culture (UC) is more sensitive and specific than UA. Determination of condition to screening asymptomatic bacteriuria with urine culture was the main field of the study.
    Methods
    200 pregnant women in two groups were screened by Dipstick UA and UC. Costs (6) were calculated per groups, and prevented symptomatic bacteriuria was considered as effectiveness (E). Proportion of C/E was estimated. Sensitivity analysis was performed over wide ranges of prevalence of asymptomatic bacteriuria (ASB).
    Findings
    Prevalence of bacteriuria was 4 percent. Direct costs in leukocyte esterase- nitrite dipstick group were 723600 Rials and in leukocyte esterase- nitrite dipstick + urine culture group were 1788800 Rials. The incremental costs in first group were 70200 Rials and cost savings in second group were 46800 Rials. The prevention ratio in first group was 55 percent, and in urinalysis +urine culture was 100 percent. The cost- effectiveness ratio in first group was 1. 3 and in second group was 1. 7. In sensitivity analysis, if prevalence of ASB was 13 percent، -effectiveness of these strategies were equal and if prevalence was 14 percent and higher, the cost- effectiveness with leukocyte esterase- nitrite dipstick+ urine culture was lower than leukocyte esterase- nitrite dipstick group.
    Conclusion
    According to our findings, prevalence of ABU was low, screening of ABU by UA in public system is cost/effective at the present situation, but epidemiologic trend study is necessary to make decision about screening tools.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال