فرشته احمدی نژاد
-
بررسی طرح جامع توسعه فضای فرهنگی تهران نشان می دهد که تعریف طرح های موضعی و موضوعی که در زیرپهنه های این طرح انجام شده بدون تبیین مولفه های حس مکان شکل گرفته است. در این پژوهش مولفه های حس مکان در زیرپهنه علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب در مرکز تهران تبیین گردیده اند. ویژگی های کالبدی، طبقات اجتماعی ساکنین، استفاده کنندگان از فضا، ویژگی های طبیعی، محورهای ترافیکی و خیابان ها در این پهنه بر مولفه های حس مکان تاثیرگذار هستند؛ بنابراین نوع توجه و اولویت دادن به هر مولفه برای سیاست گذاران برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور ارتقای حس مکان اهمیت بسزایی دارد. در این پژوهش اولویت بندی توجه به مولفه های حس مکان بر اساس دیدگاه متخصصین از یکسو و استفاده کنندگان از فضا از سوی دیگر در محور علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب به عنوان یکی از اجزای پهنه فرهنگی تهران با استفاده از ترکیب سه مدل تفسیری-ساختاری ، میک مک و تاپسیس انجام گرفته است در تبیین شاخص های حس مکان در پهنه فرهنگی تهران و بر اساس خروجی مدل میک مک سه دسته شاخص «اثرگذار»، «وابسته»، «مستقل» قابل شناسایی است و شاخص «پیوندی» شناسایی نگردید .همچنین به منظور ارایه پیشنهادات و تعیین اولویت توجه به بهبود مولفه های حس مکان در محور علمی-فرهنگی دروازه دولت تا میدان انقلاب، از ترکیب نتایج سه مدل مذکور استفاده گردید .
کلید واژگان: حس مکان, پهنه فرهنگی, تحلیل ISM-MICMAC-TOPSISThe study of the comprehensive plan for the development of Tehran's cultural space shows that the definition of local and thematic plans that have been done in the sub-zones of this plan has been formed without explaining the components of sense of place. it seems that the implementation of the plan will not reach its goals until then. In this research, the components of sense of place in the scientific-cultural sub-zone of the Darvazeh Dowlat to Enghelab Square in the center of Tehran have been explained. Physical characteristics, social classes of residents, users of space, natural features, traffic axes and streets in this area affect the components of sense of place; Therefore, the type of attention and priority given to each component is very important for urban planning and design policy makers in order to promote a sense of place.In this study, prioritization of attention to the components of sense of place based on the views of experts on the place in the scientific-cultural axis of Darvazeh Dowlat to Enghelab square as one of the components of Tehran cultural zone using a combination of three models Structural-analytical, Mick Mac and Topsis have been performed. . In explaining the indicators of sense of place in the cultural zone of Tehran, three categories of indicators "effective", "dependent", "independent" can be identified and "linked" index was not identified. Also, the results of ISM-MICMAC-TOPSIS analysis model were used .
Keywords: Sense of Place, Cultural Zone, ISM-MICMAC-TOPSIS -
تهران پایتخت 200 ساله ایران در مقایسه با بسیاری از شهرهای کشور، شهری جوان و درعین حال دارای ساختار پیچیده سیاسی و اجتماعی است. ازاین رو ایجاد حس مکان و شکل گیری روابط اجتماعی در این کلان شهر با پیچیدگی ها یی روبرو بوده و نگاه جزءنگر و مدرنیستی شهرسازان و برنامه ریزان شهری باعث کاهش حس تعلق مخاطب و به دنبال آن کاهش سرزندگی این شهر شده است. در طرح جامع سامان دهی و توسعه فضاهای فرهنگی کلان شهر تهران، محدوده ای تحت عنوان پهنه فرهنگی تهران معین شده که هدف از آن ترسیم چشم انداز توسعه فضاهای فرهنگی در سازمان فضایی شهر تهران می باشد. مکان یابی این پهنه با توجه به ساختار طبیعی- تاریخی شهر تهران و در دو بستر شمالی- جنوبی و شرقی- غربی است. در این پژوهش اولویت بندی توجه به مولفه های حس مکان براساس دیدگاه متخصصین از یک سو و استفاده کنندگان از فضا ازسوی دیگر در محور فرهنگی- گردشگری جماران به عنوان یکی از اجزای پهنه فرهنگی تهران با استفاده از ترکیب سه مدل تفسیری- ساختاری1، میک مک2 و تاپسیس3 انجام گرفته است. نتایج خروجی مدل تفسیری- ساختاری در 5 مرحله نشان داد که شاخص میزان تعریف قلمرو به عنوان مهم ترین مولفه حس مکان بر مبنای خروجی پرسش نامه مرحله اول دلفی از دید خبرگان و صاحب نظران برنامه ریزی و طراحی شهری تعیین گردید. در تبیین شاخص های حس مکان در پهنه فرهنگی تهران و براساس خروجی مدل میک مک سه دسته شاخص «اثرگذار»، «وابسته»، «مستقل» قابل شناسایی است و شاخص «پیوندی» شناسایی نگردید .همچنین به منظور ارایه پیشنهادات و تعیین اولویت توجه به بهبود مولفه های حس مکان در پهنه فرهنگی گردشگری جماران، از ترکیب نتایج سه مدل مذکور استفاده گردید و مشخص شد در پهنه مورد مطالعه، بهبود شاخص های میزان حضورپذیری، میزان امنیت، میزان تعریف قلمرو و میزان بهره مندی از تسهیلات به منظور ارتقای حس مکان در اولویت قرار دارند.
کلید واژگان: حس مکان, پهنه فرهنگی گردشگری جماران, تحلیل ISM, MICMAC, TOPSISTehran, the 200-year-old capital of Iran, is a young city with a complex political and social structure compared to many other cities in the country. Therefore, creating a sense of place and the formation of social relations in this metropolis has faced complexities, and the partisan and modernist view of urban planners has reduced the sense of belonging in the residents and, consequently, has reduced the vitality of this city. In the comprehensive plan for organizing and developing cultural spaces in the metropolis of Tehran, an area called the cultural zone of Tehran has been determined. The purpose of choosing this zone was to give the Tehran Space Organization an outlook for the development of cultural spaces. The boundaries of this zone are designated in accordance with the natural-historical structure of Tehran and is located in the north-south and east-west. Using the combination of three models –Interpretive Structural Modeling (ISM), Micmac, and Topsis– this paper attempted to prioritize attention towards the factors influencing the sense of place based on the views of experts and residents of Jamaran cultural tourist zone, an area located in the cultural zone of Tehran. The results of the interpretive structural modelling in 5 stages showed that the most important factor that influence the sense of place is the concept of territory. This was determined based on the first stage questionnaire of Delphi from the perspective of urban planners and design experts. Based on the output of the Micmac model, in explaining the sense of place in the cultural zone of Tehran, three categories of "drivers", "dependents" and "autonomous" was identified but there was no "linkage" factor. At the end, in order to provide suggestions and prioritize attention towards the sense of place in Jamaran cultural tourist zone, the overall result of the three models was used, and it was found that the top priorities that needs attention to enrich the sense of place in the study area, are the sense of presence, level of security, the concept of territory, and social amenity.
Keywords: Sense of Place, Jamaran Cultural Tourist Zone, ISM, MICMAC, TOPSIS Analysis -
توسعه روزافزون جمعیت شهری و جایگزینی رویکردهای کیفی به جای توجه به استانداردهای کمی باعث طرح موضوعاتی نظیر کیفیت زندگی شهری و زیست پذیری شهری شده است که در مقیاس ها، قلمروها و ابعاد مختلف قابل بررسی است، شهرک گلستان واقع در منطقه 22 شهر تهران از جمله سکونت گاه های جدید و واقع در جهت توسعه شهر تهران است که با توجه به توسعه های متعددی شهرک مانند در غرب تهران به خصوص در منطقه 22، لزوم سنجش و ارزیابی این نوع از سکونتگاه ها در قلمروهای مختلف بر پایه مشارکت مردمی (بعد ذهنی) و استاندارد های برنامه ریزی (بعد عینی) ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش با توجه به چارچوب نظری حاصل از اشتراک قلمروهای کیفیت زندگی و شهر زیست پذیر، این شهرک در دو بعد عینی و ذهنی در قلمروهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیبایی شناختی، دسترسی و حمل ونقل و خدمات شهری مورد بررسی قرارگرفته است. هدف از این پژوهش سنجش میزان زیست پذیری شهرک گلستان در دو بعد عینی و ذهنی و شناسایی عوامل مهم و موثر در ارتقای کیفیت زندگی در آن است که بدین منظور با استفاده از مدل تاپسیس میزان برخورداری عینی و رضایت ذهنی در قلمروهای مختلف اندازه گیری گیری شده است، نتایج مدل تاپسیس میزان رضایت کلی در همه قلمروها را عدد 0.51 نشان می دهد که با توجه به طیف لیکرت این شهرک در وضعیت متوسط قرار دارد و بررسی قلمروها در بعد عینی نشانگر برخورداری بسیار مناسب در عرصه مسکن (0.86) و برخورداری نامناسب (.35) در قلمرو کالبدی است، از سویی دیگر بررسی رضایت ذهنی نشانگر مناسب تر بودن وضعیت قلمروهای مسکن (0.58) و محیط زیست (0.67) نسبت به وضعیت اقتصادی (.44) و اجتماعی (0.46) است و در نهایت با توجه به همبستگی 0.28 بین رضایت ذهنی و برخورداری عینی رابطه معناداری بین دو بعد عینی و ذهنی کیفیت زندگی مشاهده نمی شود که این عدم توافق، نشانگر عدم تعریف مناسب سرانه ها و شعاع های دسترسی استاندارد می باشد و اهمیت برنامه ریزی مشارکتی برپایه نظر مردم را بیش از پیش نشان می دهد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی ذهنی, کیفیت زندگی عینی, شهر زیست پذیر, مدل تاپسیس, شهرک گلستانThe dramatic growth of human population and taking into account of qualities approaches instead of the quantities standards has arise issues such as the quality of urban life and livability so that it should be examined in the variety of scales and domains. Golestan town located in the twenty-second district of Tehran is one of the new residences in the west part of the city. Regarding many developments occurred in the west part، particularly in the aforementioned district، examination and evaluation of this kind of residences in various areas on the basis of public contribution (subjective manner) and programming standards (objective manner) is essential. In this research، the town in two objective and subjective aspects in the domains of social، economical، physical، aesthetical، accessibility، transformational and urban services is considered. This is carried out according to the theoretical framework of the similar regions in terms of life quality and habitable city. The aim of this study is to evaluate the extent of hesitancy of Golestan town in subjective and objective aspects and to identify the important and effective factors in its life quality elevation. Using Topsis model، the amount of subjective and objective satisfaction has been measured in different scopes. The results of Topsis model show that the amount of total satisfaction in all scopes is equal to 0. 51that according to Likret spectrum، this town is in the moderate situation. The examination of scopes in the objective aspect shows of having a very high value in dwelling (0. 86) and a very low value in physical scopes. On the other hand، the examination of subjective satisfaction shows high values in dwelling and environmental scopes of 0. 58 and 0. 67 respectively in comparison with the economic and social situations، 0. 44 and 0. 46، respectively. Finally، regarding the value of 0. 28 in the relation between subjective and objective satisfaction، there is no clear and meaningful relation between objective and subjective aspects of life quality. This disagreement indicates an inappropriate definition of length and amount of accessibility and highlights the importance of cooperative programming on the based on the views of people.Keywords: Objective quality of life, Subjective quality of life, Urban livability, Topsis Model, Golestan town
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.