به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فریدون رمضانی

  • فاروق نعمتی*، عسگر بابازاده اقدم، فریدون رمضانی، ابراهیم نامداری

    رویکرد آموزش برخط، زمینه مناسبی برای ظهور و بروز استعدادها، قابلیت ها، خلاقیت و نوآوری ها فراهم نموده است. مهارت های خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی منجر اثرگذار است. راهبردها و مهارت های خودتنظیمی یادگیری، از موضوعات پرطرفداری است که به کانون مهم پژوهشی و یکی از محورهای اساسی تعلیم و تربیت تبدیل شده است. در پژوهش حاضر، نقش مهارت های خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی ناشی از آموزش برخط درس عربی دانش آموزان دوره متوسطه بررسی شده است.روش پژوهش مطالعه حاضر، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1400بودند. تعداد 429دانش آموز که پرسشنامه برخط را به صورت دقیق تکمیل کرده بودند به عنوان نمونه پژوهش موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی سان و همکاران  و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد است. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها، در بسته تحلیل آماری (spss) وارد و با روش های آماری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بین مهارت های خودتنظیمی و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان در آموزش برخط زبان عربی، رابطه معناداری وجود دارد، همچنین از نظر تنیدگی تحصیلی و مهارت های خودتنظیمی بین دانش آموزان نیز تفاوت معنادار است. بر همین اساس، با توجه به رابطه معنادار مهارت های خودتنظیمی با تنیدگی تحصیلی و نقش مهارت های خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی دانش آموزان، طراحی و اجرای برنامه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مشاوره روانشناختی دانش آموزان در زمینه تنیدگی های تحصیلی می تواند با ارتقای انگیزه پیشرفت، به تقویت عملکرد تحصیلی و آموزشی دانش آموزان  به موفقیت آن ها در دروس زبان خارجی از جمله زبان عربی کمک نماید.

    کلید واژگان: تنیدگی تحصیلی, خودتنظیمی, دانش آموزان دوره متوسطه, درس عربی, آموزش برخط
    Faroogh Nemati*, Askar Babazadeh Aghdam, Fereydoun Ramezani, Ibrahim Namdari

    Online training is provided in a suitable context for the emergence and expression of talents, capabilities, creativity and innovations. Self-regulation skills are effective in academic stress. Self-regulation strategies and skills are popular topics that have become an important focus of research and one of the basic axes of education. Arabic lesson is mandatory in the education system of the country; however, students do not have problems, progress and success in this lesson due to various reasons. In the present study, the role of self-regulation skills in the academic stress of the lesson caused by the online education of secondary school Arabic students has been investigated. The method of the present study was descriptive (correlation). The statistical population of the research included high school students in Gorgan in the academic year of 1400. The number of 429 students who have completed the online questionnaire accurately has been investigated as a research sample. The data collection tools were Sun et al.'s academic stress questionnaires and Bouffard's academic self-regulation questionnaires. The data obtained from the implementation of the questionnaires were entered into the statistical analysis package (SPSS) and analyzed with statistical methods. The results showed that there is a significant relationship between students' self-regulation skills and stress in online Arabic language education, and there was a significant difference between male and female students in terms of academic stress and self-regulation skills. Considering the significant relationship between self-regulation skills and academic stress and the role of self-regulation skills in academic students, the design and implementation of a program to teach self-regulation strategies and counseling psychological students in the field of academic stress can improve academic progress. Strengthening the academic and educational performance of students will help them succeed in foreign language courses, including Arabic.

    Keywords: academic stress, self-regulation, students, secondary school, Arabiclesson, online education
  • فاروق نعمتی، فریدون رمضانی، مهدی داوری دولت آبادی*، جواد کارخانه

    یودی التنظیم الذاتی إلی الرغبه فی المشارکه الاکادیمیه او الاندماج فی العملیه التعلیمیه والذی یعتبر نوع من الاستثمار المعرفی والجهد المستمر للتعلیم، والتحکم المعرفی وإتقان المهارات المطلوبه. وفی النهایه یودی التنظیم الذاتی إلی تحسین الاداء الاکادیمی. اللغه العربیه ماده إلزامیه بالنسبه لنظام التعلیم فی إیران ومع ذلک یعانی العدید من التلامیذ ولاسباب مختلفه من بعض المشاکل فی هذه الماده الدراسیه ولا یحصلون علی التقدم والنجاح المنشود. فی هذا البحث تم دراسه مهارات التنظیم الذاتی والمشارکه الاکادیمیه لتلامیذ مدارس الثانویه بالنسبه لتدریس اللغه العربیه عبر الإنترنت. اعتمدت الدراسه الحالیه المنهج الوصفی. مجتمع البحث یتکون من تلامیذ مدارس الثانویه فی مدینه جرجان (گرگان) خلال عام 2021 - 2020. خضع عدد 536 تلمیذ ممن قاموا بملیء استماره الاستبیان الإلکترونی بدقه، کعینه البحث للدراسه. اداه جمع البیانات عباره عن استبیانات بوفارد للتنظیم الاکادیمی الذاتی ومقیاس المشارکه الاکادیمیه لریو. تم إدخال بیانات الاستبیان فی برنامج SPSS للتحلیل الإحصایی وتم التحلیل بالاسالیب الإحصاییه. اظهرت النتایج تاکید دور مهارات التنظیم الذاتی والمشارکه الاکادیمیه لدی التلامیذ فی تدریس اللغه العربیه عبر الإنترنت وذلک بسبب وجود فروق ذات دلاله إحصاییه. لا توجد فروق ذات إحصاییه کبیره بین الدافع الاکادیمی للطالبات والتلامیذ فی تعلیم اللغه العربیه عبر الإنترنت ولکن کانت فروق المشارکه الاکادیمیه لصالح التلامیذ الذکور بحیث اظهروا تفاعلا سلوکیا وعاطفی اکبر تجاه تعلم اللغه العربیه. لم یکن هناک فروق ذات دلاله إحصاییه بین تلامیذ الإناث والذکور من حیث التنظیم الذاتی فی تعلیم ماده اللغه العربیه عبر الإنترنت. نظرا إلی دور مهارات التنظیم الذاتی للاداء الاکادیمی وشغف التعلم بالنسبه لتدریس ماده اللغه العربیه عبر الإنترنت، من الممکن المساعده فی تعزیز الوضع واداء التحصیل الدراسی والاکادیمی للتلامیذ ونجاحهم فی مواد اللغات الاجنبیه بما فی ذلک ماده اللغه العربیه، عبر الحصول علی معلومات کافیه فی هذا المجال وتصمیم وتدوین وتنفیذ برامج تعلیمیه مناسبه.

    کلید واژگان: التنظیم الذاتی, شغف التعلم, المشارکه الاکادیمیه, مرحله الثانویه, ماده اللغه العربیه
    Faroqh Nemati, Fereidon Ramazani, Mehdi Davari Dolatabadi *, Javad Karkhane

    Self-regulation will result in educational enthusiasm or engagement which is known as a psychological investment and a direct attempt for learning, understanding, and mastering the required knowledge and skills and finally, results in an improvement in educational performance. Arabic language is a mandatory course in the educational system in our country. In the meantime, many students face problems and are not successful in learning Arabic for various reasons. In this study, we investigated the self-regulatory skills and educational engagement of high school students in online Arabic language courses. This study was performed using a descriptive (correlation) method. The statistical population consisted of high school students in the city of Gorgan in the academic year 2020-2021. From among 560 completed questionnaires, 536 accurately completed ones were examined as the study sample. Data collection instruments included Bouffard educational Self-Regulation Questionnaire (SRQ) and Reeve Academic Engagement Scale. Questionnaires were analyzed by statistical methods in the SPSS software. The results indicated that, due to a significant relationship, the effects of self-regulatory skills and academic enthusiasm of students in online Arabic language courses could be confirmed. There is no significant difference between male and female students in terms of the general educational engagement in online teaching of Arabic language courses. However, more behavioral and emotional tendency to learn Arabic lessons was observed in the male students in the subscales of educational engagement. In terms of self-regulation, there was no significant difference between male and female students in online teaching of Arabic language courses. Taking into account the effects of self-regulatory learning skills and educational engagement in online teaching of Arabic language courses, it would be possible to enhance the students’ academic performance and their success in foreign language courses, especially Arabic, through using appropriate and adequate data in this field and designing, procurement and implementation of appropriate educational programs.

    Keywords: self-regulation, academic enthusiasm, educational engagement, Students, high school, Arabic language course
  • فریدون رمضانی، حسن زرقانی، مسعود جباری*، فاطمه دولت آبادی
    مقدمه

    شیوع سریع این بیماری و ناشناخته بودن آن باعث ترس و نگرانی عمومی شد و اغلب تمام جنبه های مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه میان اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کرونا و بهزیستی روانشناختی کادر درمان در بیمارستان ها است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش توصیفی از نوع  همبستگی و به صورت مقطعی در اردیبهشت ماه سال 1399 انجام شد. و به این منظور نمونه ای شامل 200 زن و مرد مربوط به کادر درمان  در بیمارستان های شهر بیرجند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف  (2002) 54 سوالی و مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) در نمونه ایرانی 18 سوالی به صورت حضوری پاسخ دادند. آنالیزهای آماری با نرم افزار spss انجام شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل نشان داد که رابطه وضعیت بهزیستی روانشناختی و وضعیت اضطراب در سطح 0.05 معنادار نبود. با بررسی رابطه بهزیستی روانشناختی با اضطراب کرونا در بخش های مختلف نتایج نشان داد که رابطه بهزیستی روانشناختی با اضطراب کرونا در کارکنان بهداشت به میزان 0.98=R(0.002=P) بوده و 96 درصد از تغییرات اضطراب کارکنان بهداشت ناشی از تغییرات بهزیستی روانشناختی آنها بود. همچنین 98 درصد از تغییرات اضطراب کارکنان داروخانه ناشی از تغییرات بهزیستی روانشناختی آن ها بود (0.988=R   و  0.012=P). بین بهزیستی روانشناختی با اضطراب کرونا در بین کارکنان زن یا مرد رابطه معناداری مشاهده نشد و میانگین بهزیستی روانشناختی در زنان و مردان تفاوت معناداری داشت.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها رابطه وضعیت بهزیستی روانشناختی و وضعیت اضطراب در سطح 0.05 معنادار نبود. اگر چه در کل رابطه ی معناداری بین اضطراب کرونا و بهزیستی روانشاختی مشاهده نشد، ولی این موضوع در برخی از حوزه ها مثل کارکنان حوزه بهداشت و داروخانه معنادار است و این رابطه نباید نادیده گرفته شود بلکه باید تصدیق شود و مورد توجه مسیولین ذی ربط قرار گیرد.

    کلید واژگان: کرونا ویروس, بهزیستی روانشناختی, کارکنان بیمارستان
    Fridoon Ramazani, Hassan Zarghani, Masoud Jabbari*, Fatemeh Dolatabadi
    Introduction

    The rapid spread of covid-19 and its unknownness has caused public fear and concern and it has affected almost all important economic, political and social aspects of the country.The aim of this study was to determine the relationship between anxiety caused by coronavirus pandemic and psychological well-being of hospital staff.

    Methods and Materials

    This descriptive cross-sectional study was conducted in May 2016. For this purpose, a sample of 200 men and women related to the medical staff in hospitals of Birjand was selected by available sampling method. Moreover, the standard questions of Reef (2002) Psychological Welfare Questionnaire including 54 questions and Coronary Anxiety Scale (CDAS) in the Iranian sample that contained 18 questions were answered by participants. Statistical analyzes were performed using SPSS software.

    Results

    The results showed that there was no significant relationship between psychological well-being and anxiety at the level of 0.5. Examining the relationship between psychological well-being and corona virus anxiety in different sections, the results showed that the relationship between psychological well-being and corona virus anxiety in health workers was R = 0.98 (P = 0.002) and 96% of health workers’ anxiety changes were due to psychological well-being changes. Furthermore, 98% of the changes in pharmacy staff anxiety were due to changes in their psychological well-being (R = 0.988 and P = 0.12). There was no significant relationship between psychological well-being and corona virus anxiety among male and female employees and the mean of psychological well-being was significantly different between men and women.

    Discussion and Conclusion

    Based on the findings, the relationship between psychological well-being and anxiety status was not significant at the 0.5 level. Although there was no significant relationship between corona virus anxiety and psychological well-being, this issue is significant in some areas such as health and pharmacy staff. Additionally, this relationship should not be ignored but it should be acknowledged and considered by the relevant authorities.

    Keywords: Corona virus, psychological well-being, Hospital staff
  • عسگر بابازاده اقدم*، فریدون رمضانی، اسماعیل نادری، محمدمهدی روشن چسلی

    إحدی إنجازات تکنولوجیا المعلومات والاتصالات فی مجال العلوم الإنسانیه هی استخدام التکنولوجیا فی تعلیم اللغه وتعلمها. فی هذا المقال، تم دراسه وجهات نظر طلاب اللغه العربیه حول تاثیر الموقف تجاه التکنولوجیا علی الإجهاد الدراسی وتعلیم اللغه العربیه. منهج البحث وصفی واداه جمع البیانات هی استبیان حول الموقف تجاه تکنولوجیا المعلومات والاتصالات ومقیاس الإجهاد الدراسی. اکمل هذا الاستبیان 118 طالبا من طلاب اللغه العربیه وآدابها فی الجامعات الحکومیه وبیام نورفی محافظات کلستان ومازندران وکیلان کعینه بحثیه فی الفصل الاول من العام الدراسی 2020 - 2021م. تم تحلیل نتایج استبیان الطلاب بواسطه الاسالیب الإحصاییه وبرنامج SPSS. فی سیاق موقف طلاب اللغه العربیه وآدابها تجاه التکنولوجیا، یعتبر اکثر من 73٪ ان استخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات فکره جیده، کما ان اکثر من 55٪ یرفضون فکره التخلی عن استخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات. واعتبر70٪ ان استخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات امر ممتع. من وجهه نظر 72٪، فإن استخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات یجعل الامور اکثر إثاره للاهتمام. کما ان 65٪ یرون فی استخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات امرا مسلیا. ویحب اکثر من 70٪ العمل باستخدام تکنولوجیا المعلومات والاتصالات. کما کان لحوالی 75٪ من الطلاب موقف إیجابی وجید تجاه تکنولوجیا المعلومات والاتصالات، ویفضل اکثر من 51٪ التعلیم الافتراضی علی التعلیم الحضوری. لطلاب اللغه العربیه وآدابها موقف إیجابی تجاه تکنولوجیا المعلومات والاتصالات وتاثیرها علی عملیه تعلیم وتعلم اللغه العربیه. ومن ناحیه اخری، هناک القلیل من الإجهاد الدراسی فی ظروف التعلیم الافتراضی.

    کلید واژگان: تعلیم اللغه العربیه, تکنولوجیا المعلومات, الإجهاد الدراسی, التعلیم الافتراضی
    Askar Babazadeh Aghdam *, Fereidon Ramazani, Esmaeel Naderi, Mohammadmahdi Roshanchesli

    An achievement of information technology in humanities realm, is using technology in teaching and learning. this study focuses on Arabic language students’ viewpoints on the impact of attitude toward technology on academic stress and Arabic language teaching. The method of this research is descriptive and the data collection instruments included Information and Communication Technology (ICT) Attitude Questionnaire and the Academic Stress Scale. 118 Arabic language students from state and Payame noor universities of Gilan, Golestan and Mazandaran filled out the scales. SPSS analyses indicated that more than 73% of the students favor ICT, more than 55% of the students disagreed that ICT makes doing thing more attractive. 65% of the students thought that using ICT in teaching is attractive. 75% of the students believed that ICT is entertaining and more than 70% believed that using ICT has a direct connection with students’ attitude. More than 51% preferred virtual teaching. Arab language teaching students, generally, had a positive attitude about using ICT in the process of Arabic teaching and learning.

    Keywords: Arabic language teaching, Information Technology, Academic Stress
  • جواد کارخانه*، ابراهیم نامداری، فریدون رمضانی
    یهدف هذا البحث إلی اکتشاف العلاقه بین الذکاءات المتعدده ومهاره المحادثه باللغه العربیه لدی طلاب فرع اللغه العربیه وآدابها وذلک بالمنهج المسحی. وتحقیقا لهذه الغایه، تم اختیار 368 طالب من هذا الفرع فی الجامعات الإیرانیه عام 2018 طبقا لجدول کرجسی ومورجان (krejcie & Morgan) بطریقه اخذ العینات العشواییه. وتم الحصول علی البیانات باستخدام استبیان غاردنر للذکاءات المتعدده والاستبیان المسحی لمهاره المحادثه باللغه العربیه. واظهرت النتایج ان إتقان مهاره التحدث باللغه العربیه ترتبط تماما بالذکاء اللغوی اللفظی، والمنطقی الریاضی، والبصری الفضایی، والبین الشخصی(الذاتی) والجسمی الحرکی. والذی یبدولنا ان استخدام الابعاد المختلفه للذکاءات المتعدده فی تدریس مهارات اللغه العربیه وتعلمها سیودی إلی تعزیز استراتیجیات التعلیم وبالتالی یزید من اداء طلاب اللغه العربیه وآدابها کما یتم تعزیز الذکاء المناسب لذلک الجزء من خلال تعلیم  وتعلم کل جزء من اجزاء اللغه.
    کلید واژگان: الذکاءات المتعدده, مهارات اللغه الدینامیکیه, مهاره المحادثه, تعلیم اللغه العربیه للناطقین بغیرها
    Javad Karkhane *, Ebrahim Namdari, Fereidon Ramazani
    This study focused on the relationship between multiple intelligence and Arabic language and literature students’ oral proficiency. The method of this study is correlation. The population of this study included Arabic Language and Literature university students in academic year 1397. Using Krejcie and Morgan table, 368 students were randomly selected for this study. Gardner’s multiple intelligence scale and a researcher-developed scale tapping Arabic speaking skills were used for data collection. Results indicated that speaking abilities in Arabic have significant correlation with linguistic physical and mathematical, kinesthetic and interpersonal intelligence. Therefore, it can be expected that using different components of intelligence increases learning and production among students. Plus, teaching and learning each component of language improves the intelligence for that particular component.
    Keywords: dynamic linguistic skills, Speaking Skills, Arabic students
  • ابوالقاسم رضوانی*، علی اکبر عجم، محمود پناهی شهری، هادی محمدپور، فریدون رمضانی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی و نگرش نسبت به آن بر سرزندگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام گرفت.

    روش بررسی

    این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد؛ جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی 96-1395 بودند. با توجه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 201 نفر از دانشجویان (71 مرد و 130 زن) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی خدایاری و همکاران (1393)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، واریانس یک راهه (ANOVA) و بوسیله نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تحلیل شد.

    نتایج

    بین مدت عضویت در شبکه های اجتماعی و زمان اختصاص داده شده به شبکه های اجتماعی مجازی با سرزندگی تحصیلی دانشجویان رابطه معناداری وجود نداشت (p> 0/01). استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری داشت (T= -2/11, p< 0/03). میزان سرزندگی تحصیلی دانشجویان پسر و دختر با هم تفاوت معناداری ندارد (T=0/48 p> 0/05). بین مولفه اطلاع رسانی و ارتباط آسان با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (p< 0/176).

    نتیجه گیری

     پیشنهاد می شود با تشکیل کارگاه ها و دوره های آموزشی در دانشگاه ها اقداماتی برای آشناسازی و فرهنگ سازی درباره چگونگی استفاده علمی از شبکه های مجازی و آشنایی دانشجویان (بخصوص دانشجویان جدیدالورود) با انواع شبکه های علمی مجازی در جهت بهبود و تقویت یادگیری و سرزندگی تحصیلی دانشجویان تلاش نمود.

    کلید واژگان: شبکه اجتماعی مجازی, نگرش نگرش نسبت به شبکه های اجتماعی مجازی, سرزندگی تحصیلی, دانشجو, علوم پزشکی
    Abolghasem Rezvani*, Aliakbar Ajam, Mahmood Panahishahri, Hadi Mohammad Pour, Fereydoon Ramazani
    Introduction

    The purpose of this study was to investigate the role of virtual social networks and their attitude towards the students' academic buoyancy of Birjand University of Medical Sciences.

    Methods

    This was a descriptive-correlational study. The population consisted of students of the Faculty of Paramedical Sciences of the Birjand University of Medical Sciences in the academic year of 2011-2012. According to stratified random sampling, 201 students (71 males and 130 females) were selected. Questionnaires were used to collect data using Khodayari et al.'s (2014) virtual social networks, Hosseinchari and Dehqanizadeh's (2012) academic buoyancy. Data were analyzed using independent t-test, Pearson correlation coefficient, one way ANOVA and SPSS software version 22.

    Result

    There was no significant relationship between the duration of membership in social networks and the time allocated to virtual social networks with students' academic buoyancy (P >0/01). The use of virtual social networks was significantly different between male and female students (T= -2/11, p< 0/03). There was no significant difference between the male and female students' buoyancy (T= 0/48, p> 0/05). There was a positive and significant relationship between the components of communication and easy communication with academic buoyancy (P <0/176).

    Conclusion

    It is suggested that through the holding workshops and training courses at universities, efforts were made to raise awareness about the scientific use of virtual networks and familiarity of students (especially new students) with a variety of virtual networks to improve and enhance the students' learning and buoyancy.

    Keywords: Virtual Social Network, Attitude, Academic Buoyancy, Student, Medical Sciences
  • اسماعیل نادری *، جواد کارخانه، فریدون رمضانی
    تهدف المقاله إلی دراسه علاقه دافع التعلم والتقییم الذاتی بمهاره الکتابه لدی معلمی اللغه العربیه. ویعتبر من البحوث التطبیقیه، ویتبع المنهج الوصفی - الاستقصائی، شملت عینه الدراسه 63 معلما من المدارس الإعدادیه فی المنطقه الغربیه من محافظه کلستان، واختیرت العینه بشکل عشوائی طبق صیغه کوکران، وتم استخدام الاستبیانات المعیاریه - استبیان الدوافع لجاردنر لتعلم اللغه (1985) - التی تضمنت مقیاس مقدار مهاره الکتابه والتقییم الذاتی لمهاره الکتابه وفق معامل آلفا 95/0 و 71/0. ونظرا للتوزیع الطبیعی لمتغیرات البحث، تم استخدام معامل ارتباط بیرسون (R) ومعامل اختبار الانحدار (R2 و B) لدراسه الارتباط والعلاقه بین متغیرات البحث. واشارت النتائج إلی وجود علاقه موجبه (طردیه) معنویه بین دافع تعلم اللغه العربیه وتقییم المعلمین الذاتی لمهارههم فی کتابه النصوص العربیه وایضا وجود نفس العلاقه بین دافع تعلم اللغه العربیه ومهاره کتابه النصوص العربیه.
    کلید واژگان: دافع التعلم, التقییم الذاتی للمهاره, مهاره الکتابه, معلمو اللغه العربیه
    Esmaeel Naderi *, Javad Karkhaneh, Fereidon Ramazani
    This study aimed at investigating the relationship between motivation to learn and the Arabic writing and self-assessment skills of Arabic language teachers in western cities of Golestan Province. Considering the goal, the study was an applied one, and with respect to its nature and method, it was descriptive and correlational. The research population consisted of all Arabic language teachers of western cities of Golestan Province (N= 75). Through simple random sampling and using the Cochran formula, 63 teachers were selected. Questionnaires used in the study included: learning motivation questionnaire (Gardner, 1985), the spelling skills questionnaire (developed by the researcher) and self-assessment questionnaire ( developed by the researcher). Cronbach's alpha coefficients calculated for these questionnaires were 0/93, 0/95 and 0/71, respectively. Pearson correlation coefficient (r) and regression coefficients (R2 and β) (as parametric tests) were used according to the normal distribution of variables to assess the correlation between variables. The results showed a statistically significant relationship between motivation to learn the Arabic language and self-assessment of teachers, between motivation to learn Arabic and Arabic writing skills and between teacher's self-assessment and their Arabic writing skills.
    Keywords: Arabic learning motivation, Arabic teachers of Western cities of Golestan province, Arabic writing skills, self, assessment skills
  • ایرج شاکری نیا*، فریدون رمضانی، حسین واحد چوکده، محمد دوستار
    مقدمه
    روان شناسان صنعتی و سازمانی با در نظر داشتن نظام بهره وری رفتارها و افکار کارکنان را مطالعه می کنند.
    روش
    در این پژوهش متغیرهای هوش هیجانی، حمایت سازمانی ادراک شده و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه گیلان مورد بررسی واقع  شده است. جامعه آماری تحقیق کارکنان رسمی و پیمانی دانشگاه گیلان(337 نفر) بودند. با استفاده از جدول مورگان، تعداد 179 نفر بعنوان نمونه پژوهش تعیین و به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی و از نظر روابط بین متغیرها از نوع همبستگی می باشد. ابزار تحقیق پرسشنامه های حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر و همکاران(1986)، هوش هیجانی شوت و همکاران (1998) و رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین (1988) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
    نتایج
    نشان داد بین حمایت سازمانی ادراک شده با رضایت شغلی، حمایت سازمانی ادراک شده و هوش هیجانی و بین هوش هیجانی با رضایت شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از طرفی نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر حمایت سازمانی ادراک شده و هوش هیجانی می توانند 53% رضایت شغلی را تبیین نمایند.
    بحث و نتیجه گیری
    سازمانها می توانند با توجه به نیازهای روان شناختی کارکنان از ظرفیتهای آنها در راهبرد های بهر وری سازمانی استفاده کنند.
    کلید واژگان: هوش هیجانی, حمایت سازمانی, رضایت شغلی, کارکنان دانشگاه گیلان
    Iraj Shakerinia *, Fereydon Ramazani, Hossin Vahed Chokdeh, Mohammad Dostar
    Abstract In This research the relation between “emotional intelligence”, “perceived organizational support “ & “job satisfaction” of staff in Guilan University. The research population includes the entire staff equal with 337 members. Kregci and Morgan’s table was used for sampling and 179 members were chosen randomly. In this survey research, we used descriptive method of research with correlation among the indexes.  Research tools are three questionnaires of perceived organizational support of Eisenberg et al (1986), Scoutet al’s Emotional Intelligence (1998) and Smith, Kendall and Hulin’s job satisfaction. To analyze the data we used descriptive indexes and statistical tests of Pearson’s correlation coefficient and regression analysis. The result showed that a positive and meaningful relation exists between perceived organizational support and job satisfaction and between perceived organizational support and emotional intelligence There also exists a meaningful and positive relation between emotional intelligence and job satisfaction . The results gained by regression demonstrate that the two variables “organizational support” and “emotional intelligence” are just a %53 of the observed variables in job satisfaction. Key words: Emotional Intelligence, Organizational Support, Job satisfaction, Staff of university of guilan.
    Keywords: Emotional intelligence, Organizational Support, job satisfaction, Staff of university of guilan
  • فریدون رمضانی، مسعود حجازی*
    هدف

    در این پژوهش نقش تاب آوری و سرسختی روانشناختی در سلامت روانی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار بررسی شد.

    روش

    روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی(همبستگی) است. تعداد 300 نفر (150 ورزشکار و 150 غیر ورزشکار) به روش نمونه گیری در دسترس بعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، سرسختی روانشناختی اهواز و سلامت عمومی استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد.          

    نتایج

    نتایج نشان داد بین تاب آوری، سرسختی روانشناختی و سلامت روانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین میزان تاب آوری به همراه سرسختی روانشناختی افزایش سلامت روانی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار را پیش بینی و تبیین نمود.

    بحث و نتیجه گیری

     یافته های این پژوهش گویای اصالت و اهمیت سرسختی روانی و تاب آوری در پیش بینی سلامت روانی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار بود. لذا برنامه ریزی لازم در جهت ترویج فرهنگ ورزش در جامعه به جهت اهمیت و نقش موثری که ورزش در ارتقای شاخص های مهم سلامت روانشناختی دارد پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تاب آوری, سرسختی روان شناختی, سلامت روانی, ورزش
    Fereydon Ramazani, Masood Hejazi *
    Objective

    This research was conducted with aim of assessment role of resilience and hardiness in mental health in samples of athletes and non-athletes .

    Method

    This research was done via causal-comparitive sampling 300 men and female including 150 athletes and 150 non-athletes in age of 14-50 who were selected through convenience sampling .The participants' resilience was checked through Conner-Davidson Resilience Scale while their hardiness was measured by Ahvaz Hardiness Inventory meanwhile their mental health was assessed by utelizing General Health Questionnaire.The data were analyzed computing Independent Test , Pearson Correlation Coefficient , MANOVA , Multiple Regression.

    Results

    The results showed the resilience, hardiness and mental health There is a significant relationship. Resiliency is also increased hardiness with mental health of athletes and non-athletes were predicting.

    Conclusion

    The findings of this study suggest that the originality and importance of mental toughness and resiliency in predicting mental health of athletes and non-athletes.. Therefore, planning is necessary in order to promote sports culture and its role in society to the importance of sport in promoting mental health indicators is recommended.

    Keywords: Resilience, Hardiness, Mental Health, Sport
  • فریدون رمضانی، مسعود حجازی*
    مقدمه

    در این پژوهش سلامت روانی، تاب آوری و سرسختی روانی در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار مقایسه شد.

    روش

    روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی (علی - مقایسه ای) است. تعداد 300 نفر (150 ورزشکار و 150 غیر ورزشکار) به روش نمونه گیری در دسترس بعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، سلامت عمومی گلدبرگ  و سرسختی روانی اهواز استفاده شد. داده ها با آزمون تی گروه های مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد.

    نتایج

    بین سلامت روانی، تاب آوری و سرسختی روانی دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنادار وجود دارد. بر این اساس افراد ورزشکار از سلامت روانی، تاب آوری و سرسختی روانی بالاتری برخوردار بودند.

    بحث و نتیجه گیری

    افراد ورزشکار تاب آوری و سرسختی روانی بالاتری داشتند و از مشکلات کمتری در زمینه سلامت روانی و در نتیجه سلامت روانی بالاتری برخوردارند. ازاین رو با توجه به نقش اساسی ورزش در ارتقای شاخص های سلامت روان شناختی، برنامه ریزی در جهت تشویق افراد به خصوص نوجوانان و جوانان برای پرداختن به ورزش، به دستگاه های مسیول و نیز خانواده ها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: سلامت روانی, تاب آوری, سرسختی روانی, ورزش
    Fereydon Ramazani, Masood Hejazi *
    Introduction

    The purpose of the research was to compare the mental health, resilience and hardiness of the athletes and non-athletes.

    Method

    The research method is descriptive (causal-comparative). 300 people (150 athletes and 150 non-athletes) were selected as the research sample by available sampling. Data were gathered by Connor-Davidson Resilience Scale, Goldberg’s General Health and Ahwaz’s Hardiness. Data were analyzed by independent t-test and MANOVA.

    Results

    There’s a significant difference between the two groups of athletes and non-athletes in term of mental health, resilience and hardiness. Thus, mental health, resilience and hardiness of the athletes were higher than those of non-athletes.

    Discussion and Conclusion

    Athletes have higher resilience and hardiness and fewer mental health problems thus have higher mental health. Therefore, as sport has a fundamental role in promoting mental health, it is recommended that families and responsible organizations encourage people –especially teenagers and young people- to engage in sports.

    Keywords: Mental Health, Resilience, Hardiness, Sport
  • یحیی محمدی، سیما کاظمی*، محمدرضا رئیسون، فریدون رمضانی
    زمینه و هدف
    عدالت سازمانی، به احساس و ادراک کارکنان از میزان انصاف و برابری در رفتارها و روابط کاری اشاره دارد. پژوهش های گوناگون نشان داده اند که افزایش احساس عدالت بر جنبه های متفاوت رفتار سازمانی تاثیرگذار است. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد بررسی وضعیت عدالت سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند و تاثیر آن بر رضایت شغلی کارکنان بوده است.
    روش پژوهش: مطالعه حاضر، مطالعه ای تحلیلی است که در سال 1394 در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد. جامعه پژوهش، تمام کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 205 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری تصادفی – طبقه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد عدالت سازمانی نیهوف و مورمن و رضایت شغلی کندال و اسمیت جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS16 و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    83 نفر (40/5 درصد) از شرکت کنندگان، مرد و 122 نفر (59/5درصد) زن بودند. نتایج نشان داد که بین عدالت سازمانی و ابعاد آن (عدالت توزیعی، رویه ای، تعاملی) با رضایت شغلی کارکنان ستادی دانشگاه رابطه معنی داری وجود دارد (05/0 > p). همچنین بین نمره میانگین عدالت سازمانی در بین کارکنان بر اساس جنس، سن، سابقه کار تفاوت وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش، توجه مدیران دانشگاه به عدالت سازمانی بهبود رضایت شغلی کارکنان را در پی خواهد داشت.
    کلید واژگان: عدالت ادراک شده سازمانی, رضایت شغلی, کارکنان
    Yahya Mohammadi, Sima Kazem*, Mohammad Reza Raisoon, Ferarydoun Ramezani
    Background
    The literature indicates that organizational justice is a predictor to several other organizational parameters one of which is job satisfaction. The aim of this study, therefore, was to study the current status of social justice in Birjand University of Medical Sciences and to enquire into its relationship with job satisfaction.
    Methods
    This is a descriptive, correlational study. The population was all the staff of Birjand University of Medical Sciences in 2015. Kerjsy and Morgan’s table was used to calculate sample size whereby 205 individuals were selected using stratified random sampling method. To collect the data, Niehoff and Moorman’s Organizational Justice Questionnaire (20 items and 3 sub-scales on distributive, procedural, and interactive justice) and Kendall Smith and Hulin’s Job Satisfaction Index (70 items) were used. The collected data were nalyzed in Spss16 using Pearson correlation test, t-test and ANOVA at the significant level p
    Results
    In this study, 83 (40.5 %) were male and 122 (59.5 %) were female. The results showed that organizational justice and its dimensions (distributive, procedural, and interactive justice) correlated significantly with job satisfaction (p
    Conclusion
    The results indicate that organizational justice and its components correlate significantly with job satisfaction of employees. Also, job satisfaction can predict job satisfaction. Hence, it is recommended to academic leaders to attend for organizational justice so that this will lead to improved job satisfaction of employees.
    Keywords: Organizational Justice, job Satisfaction, staff
  • ایرج شاکری نیا، فریدون رمضانی
    زمینه و هدف
    هدف این تحقیق مقایسه آگاهی مادران دارای فرزندان مدرسه رو در مناطق شهری برخوردار و غیربرخوردار شهر رشت از ارزش غذایی و مصرف شیر و لبنیات است.
    روش کار
    در این تحقیق توصیفی (علی- مقایسه ای) از 182 مادر دارای فرزند مدرسه رو (86 نفر ساکن در منطقه برخوردار و 96 نفر ساکن در منطقه غیربرخوردار) خواسته شد تا پرسشنامه دانش و آگاهی نسبت به ارزش غذایی شیر و لبنیات را تکمیل کنند، داده های بدست آمده با آزمون t استیودنت برای گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA)، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین مادران ساکن در منطقه برخوردار و غیربرخوردار به لحاظ دانش در خصوص شیر و لبنیات تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0p<). دانش مادران دارای سطوح تحصیلی مختلف در خصوص شیر و لبنیات با یکدیگر تفاوت معناداری داشت (01/0p<). بین متغیرهای سه گانه تحقیق (سن، مدت ازدواج و تعداد فرزند) و دانش مادران درباره ارزش غذایی شیر و لبنیات رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0p<). همچنین نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر سن توانسته واریانس مربوط به دانش مادران درباره ارزش غذایی شیر و لبنیات را در مشارکت کنندگان تحقیق را پیش بینی کند.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که عادات و الگوهای تغذیه ای شکل گرفته در سنین خردسالی در رفتارهای صحیح تغذیه ای در سالهای بعد تاثیر میگذارد و دانش و نگرش مادران نقش بسیار مهمی در انتقال عادات تغذیه ای سالم یا ناسالم به ویژه در زمینه مصرف شیر و لبنیات دارند، ضرورت برنامه های آموزش به مادران در خصوص عادات تغذیه مناسب خصوصا مصرف شیر و لبنیات بیش از پیش مورد تاکید قرار میگیرد تا ضمن شکل گیری عادتهای تغذیه ای سالم از دوران کودکی و نوجوانی ارتقاء تندرستی نسل آینده نیز بیشتر تامین شود.
    کلید واژگان: آگاهی, ارزش غذایی و مصرف شیر و لبنیات, منطقه شهری برخوردار, منطقه شهری غیربرخوردار
    I. Shakerinia, R. Ramezani
    Background and Objectives
    The aim of this study was to compare knowledge of mothers with school-age children on nutritional value and consumption of milk and dairy products in wealthy and poor urban areas of Rasht city.
    Methods
    In this casul-comparision study 182 mothers with school-age children (86 from wealthy and 96 from poor urban areas) were asked to complete a questionnaire of knowledge on nutritional value of milk and dairy. Obtained data were analyzed by student t for independent samples, ANOVA, Pearson correlation and regression analysis using SPSS-16 software.
    Results
    There is significant difference in knowledge about milk and dairy between mothers living in wealthy and poor regions (p
    Conclusions
    Since nutritional habits and patterns formed in childhood affect the nutritional behaviors in later years, and knowledge and attitude of mothers have important role in transfering of healthy/unhealthy nutritional habits especially on milk and dairy products consumtion; the necessity of training programs of mothers about proper eating habits, especially milk and dairy products is emphesized. This will help to build healthy nutritional habits from childhood and promote the wellbeing of future generations.
    Keywords: Knowledge, Nutritionalue Value, Milk, Dairy Consumption, Wealthy Urban Area, Poor Urban Area
  • علی فلاحی، فریدون رمضانی، حبیب آقابخشی
    در راستای استقرار مدیریت مطلوب شهری، طرح محله محوری با هدف تمرکززدایی، افزایش بهره وری، تکریم مردم و رضایتمندی شهروندان، افزایش خدمات و همچنین توسعه ی مشارکت شهروندان از ابتدای سال 1387 آغاز گردیده است. این پژوهش با هدف شناخت تاثیر مدیریت محله در میزان سرمایه ی اجتماعی شهروندان شهر تهران (منطقه ی 4) انجام شده است. مطالعه به صورت پیمایشی و توسط ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه ی آماری، شهروندان بالای 15 سال و ساکن در محلات (20 محله) منطقه ی 4 شهر تهران می باشند که در مجموع بالغ بر (1057000) نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر محاسبه شده است. شیوه ی نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین متغیر مدیریت محله و مولفه های سرمایه ی اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت، انسجام، پیوندهای اجتماعی غیر رسمی، تعلق اجتماعی) رابطه ی معنادار و مستقیمی وجود دارد. متغیر اعتماد اجتماعی با ضریب همبستگی برابر با (368/0=r) دارای بیشترین رابطه و متغیر تعلق اجتماعی با ضریب همبستگی برابر با (289/0=r) دارای کمترین رابطه با متغیر محله محوری (مدیریت محلی) است.
    کلید واژگان: محله, محله محوری, مدیریت محله, سرمایه ی اجتماعی, مشارکت شهروندان
    Ali Fallahi, Fereydoun Ramezani, Habib Aghabakhshi
    In order to establish optimal management of urban, neighborhood-oriented plan aimed at decentralization, increase productivity, respecting people and the citizen's satisfaction, increase services as well as the development of citizen participation since the beginning of 2008 has begun. This study aims to determine the impact of neighborhood management in the social capital of Tehran citizens (area 4) is done. Study a survey was conducted by questionnaire. The population of citizens over 15 years old and living in neighborhoods (20 districts) Region 4 in Tehran (2013), an important loss which in total amounted to (1057000) persons using a sample of 384 is calculated. Sampling was random LISREL software for data analysis are also used the results show that the variable component of neighborhood management and social capital (social trust, participation, solidarity, social cohesion, informal, social belonging) there was a significant relationship. Social trust has the highest regard, and social belonging variable has the lowest variable relationship with the central neighborhood (local administration).
    Keywords: Neighborhoods, Central Neighborhood, Management Neighborhood, social capital, Citizen Participatio
  • ایرج شاکری نیا*، فریدون رمضانی
    مقدمه و هدف
    هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین فعالیت های بدنی، عمل به باورهای دینی و شادکامی در زنان سالمند می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع توصیفی(همبستگی) است. جامعه ی آماری پژوهش، زنان بالای 55 سال ساکن در شهر رشت هستند که تعداد 97 نفر(46 نفر واجد فعالیت بدنی و 51 نفر فاقد فعالیت بدنی) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از مشارکت کنندگان تحقیق خواسته شد تا آزمون شادکامی آکسفورد و مقیاس عمل به باورهای دینی(معبد) را تکمیل کنند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها استخراج شده، با کمک نرم افزار spss نسخه 18 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد مشارکت کنندگان در تحقیق به لحاظ میزان انجام فعالیت های بدنی با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند(p<0/001)، اما تفاوت های موجود در عمل به باورهای دینی و شادکامی بین این افراد معنی دار نشد. از سویی بین فعالیت های بدنی و شادکامی و نیز بین عمل به باورهای دینی و شادکامی مشارکت کنندگان در تحقیق رابطه مثبت معنی دار وجود دارد(P<0/05). اما رابطه بین فعالیت های بدنی و عمل به باورهای دینی آزمودنی های مشارکت کننده در تحقیق، معنی دار نشد. همچنین عمل به باورهای دینی توانسته شادکامی را در مشارکت کنندگان تحقیق پیش بینی کند.
    نتیجه گیری
    عوامل مختلفی بر وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی سالمندان تاثیر می گذارد که در پژوهش حاضر به سه عامل فعالیت های بدنی، عمل به باورهای دینی و شادکامی پرداخته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود به گونه ای برنامه ریزی شود تا سالمندان عزیز جامعه بتوانند هرچه بیشتر از فواید و آثار این متغیرها برخوردار شوند.
    کلید واژگان: فعالیت های بدنی, عمل به باورهای دینی, شادکامی, زنان سالمند
    I. Shakerinia *, F. Ramazani
    Introduction and
    Purpose
    This study aimed to investigate the association between physical activity, religious beliefs and happiness among older women.
    Materials and Methods
    This descriptive study was conducted among 97 women (including 46 active and 51 inactive elderly) aged more than 55 years old living in the Rasht city. Participants were recruited using simple random sampling method. Women were asked to fill up the Oxford Happiness Inventory Test and the Religious Beliefs Scale. Data were analyzed by SPSS software version 18 using Pearson correlation, t-tests and multiple regression analysis.
    Findings: The results of this study showed that level of physical activity was significantly (p
    Conclusion
    Several factors affect physical, psychological and social health status of elderly. Our findings indicated that community interventions should be planned in a way to promote happiness, physical activity and practicing religious beliefs.
    Keywords: Physical Activity, Religious Beliefs, Happiness, Older Women
  • مهری محمد پور، ایرج شاکری نیا*، فریدون رمضانی
    زمینه و هدف
    احساس امنیت همواره از دغدغه های نوع بشر در طول تاریخ بوده است. احساس امنیت یک پدیده روان شناختی – اجتماعی و دارای ابعاد گوناگون است. محققین زیادی رابطه این متغیر با متغیرهای متنوع موجود در محیط کار، از جمله رضایت شغلی را مورد بررسی قرار داده اند. در این پژوهش رابطه احساس امنیت، دینداری و بهداشت روانی با رضایت شغلی در زنان بررسی شد.
    روش
    روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی(همبستگی) است. به این منظور از 195زن شاغل دستگاه های دولتی شهر رشت که به صورت تصادفی انتخاب شده اند خواسته شد به پرسشنامه های تحقیق پاسخ دهند. داده های بدست آمده از 181 پرسشنامه کامل با آزمون های t استیودنت(گروه های مستقل)، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS-18 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    بین احساس امنیت، دینداری، بهداشت روانی و رضایت شغلی زنان رابطه معناداری وجود دارد. تفاوت بین احساس امنیت، بهداشت روانی و رضایت شغلی زنان بر حسب وضعیت تاهل و سابقه کار معنی دار بود. اما بین دینداری زنان شاغل مشارکت کننده در پژوهش تفاوت معناداری مشاهده نشد. تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام نیز نشان داد که بهداشت روانی و احساس امنیت، به ترتیب اولویت رضایت شغلی زنان را پیش بینی می کنند.
    نتیجه گیری
    امروزه اشتغال زنان در جامعه به عنوان یک مساله اجتماعی با امنیت فردی و اجتماعی زنان، خانواده و جامعه گره خورده است. به گونه ای که هر عامل مرتبط با آن از حیث امنیت اجتماعی و نیز روان شناختی و جامعه شناختی حائز اهمیت و بررسی است. احساس امنیت زنان در جامعه و بخصوص زنان شاغل در محیط های شغلی (بخشی از نتایج پژوهش) خود نشان دهنده بالا بودن امنیت اجتماعی و تلاش پلیس در تامین امنیت جامعه است.
    کلید واژگان: احساس امنیت, دینداری, بهداشت روانی, رضایت شغلی زنان, پلیس
    Mehri Mohammadpour, Iraj Shakerinia, Fereidoon Ramazani
    Background And Objectives
    Feeling secure has always been a matter of importance for human being. Feeling secure is a social- psychological phenomenon and is multidimensional. A number of studies have investigated the relationship between security and different variables. In the present study, the relationship between security, piousness and mental health with job satisfaction was investigated.
    Method
    The present study was correlational. To this end, 195 women employed in questionnaires. The obtained data from 181 questionnaires were analyzed using t-test, Pearson Product Moment Correlation and Regression. SPSS was used for this purpose.
    Findings
    It was found that there is a significant relationship between feeling secure, piousness, mental health and women’s job satisfaction. The difference between feeling secure, mental health, and job satisfaction of women was significant in terms of marital status and job experience. No significant relationship was observed between piousness of the participants. The results of the Regression also showed that mental health and feeling secure predict the job satisfaction of women, respectively.
    Conclusion
    Nowadays, employment of women is interwoven with the social and personal security of women. Therefore, every related issue is studied in terms of social security and psychological and sociological aspects. Security of women in society shows high levels of social security and also it shows the attempt that police makes to keep the society secure.
    Keywords: Feeling secure, Piousness, Mental Health, Women's job satisfaction, Police
  • احمد به پژوه، فریدون رمضانی
    در این پژوهش با هدف آسیب شناسی زندگی زناشویی والدین به بررسی رضایت زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی پرداخته شده است. روش پژوش، توصیفی (پس رویدادی) و ابزار پژوهش، پرسشنامه ای رضایت زناشویی انریچ (السون و همکاران، 1989) بوده است. نمونه ای مورد مطالعه را والدین 30 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر و والدین 30 دانش آموز عادی مقطع دبستان در شهر بیرجند در سال تحصیلی 1381-82 تشکیل دهد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از آزمون تی و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی بالاتری نسبت به والدین کودکان کم توان ذهنی برخوردار هستند. همچنین سایر نتایج نشان می دهند که در ابعاد پاسخ های قراردادی، رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعارض، امور مالی، روابط جنسی، فرزند پروری، نقش های مساوات طلبی و جهت گیری مذهبی، تفاوت ها معنادار نیستند. در ضمن در گروه والدین کودکان کم توان ذهنی بین رضایت زناشویی مادران و پدران با توجه به ترتیب تولد و جنس فرزندان تفاوت معنادار نبوده است.
    کلید واژگان: رضایت زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی, رضایت زناشویی والدین کودکان
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال