فریدون شکیبانیا
-
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نقاشی درمانی بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی دانش آموزان دختر دارای اختلال خواندن انجام گرفته است.
روشروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش-آموزان پایه های پنجم و ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنان تعداد 30 نفر که دارای اختلال خواندن بودند به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15نفر). آزمودنی های گروه آزمایشی طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش نقاشی درمانی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) و کیفیت زندگی (وار و همکاران، 1996) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل بیانگر افزایش معنی دار نقاشی درمانی بر خودکارآمدی آزمودنی های گروه آزمایشی بود (001/0>P)، اما بر کیفیت زندگی تاثیر معنی داری مشاهده نشد (63/0>P).
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان گفت نقاشی درمانی یک روش موثر در افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دارای اختلال خواندن است.
کلید واژگان: نقاشی درمانی, خودکارآمدی, کیفیت زندگی, اختلال خواندنPurposeThe present study was conducted to investigate the effectiveness of painting therapy on self-efficacy and quality of life of female students with reading disorders.
MethodologyThe research method of this study is a semi-experimental type of pre-test-post-test with the control group. The statistical population of this study consisted of all female fifth- and sixth-grade elementary school students in Khoram Abad city in the academic year of 2021-2022. Then 30 people with reading disorder were selected through random multi-stage cluster sampling and were assigned randomly to two groups (15 people in each group). The experimental groups received painting therapy for eight 60-minute sessions. The instruments used in this study were the self-efficacy questionnaire (Sherer et al, 1982) and the quality of life questionnaires )Ware et al, 1996). The data was done using covariance analysis tests.
FindingThe results showed a significant increase in painting therapy on the self-efficacy of the subjects in the experimental group (p<0/001), but no significant effect was observed on the quality of life (p<0/63).
ConclusionBased on the result we can say that painting therapy is an effective way in improving self-efficacy in students with reading disorders.
Keywords: Painting therapy, Selfefficacy, Quality of Life, Reading Disorders -
این پژوهش به بررسی دیدگاه تامس نیگل درباره ی همه روان انگاری می پردازد تا معلوم دارد که آیا این رویکرد در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی مبنای مناسب تری برای رویکرد عصب-تربیت است یا خیر. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مبنای فیزیکالیستی رویکرد عصب-تربیت به جای حل مساله رابطه ذهن و بدن و همچنین تبیین حالات ذهنی، با طرح دیدگاه های حذف گرایانه و تقلیل گرایانه و حذف صورت مساله و بدون توجه به ویژگی های پدیداری و اول شخص ذهن (با حذف یا تقلیل آگاهی پدیداری به رخدادها و فرایندهای مغزی) از منظر عینی و سوم شخص به حالات ذهنی نظر می کند. نیگل تصور بیرونی/عینی از جهان را ناتمام می داند و به منظور پر کردن شکاف تبیینی ذهن و بدن، و تبیین خاستگاه آگاهی و عقل، «همه روان انگاری» را پیش فرض می گیرد. رویکرد همه روان انگاری تامس نیگل در مقایسه با رویکردهای فیزیکالیستی، برای حوزه کلی تعلیم و تربیت، و بخصوص برای حوزه ویژه یاددهی-یادگیری، از جهت توجه به کلیت وجود آدمی و ذهنیت و عینیت درهم تنیده ، مناسب تر می باشد. با این همه، از آنجایی که همه روان انگاری نیگل در مواجهه با مساله ترکیب تبییین مناسب به دست نداده است، نمی تواند یک راه حل فاقد اشکال در تبیین علیت ذهنی و آگاهی باشد و در نتیجه رابطه ذهن و بدن همچنان به عنوان یک مساله سخت گشوده باقی می ماند.کلید واژگان: عصب-تربیت, فیزیکالیسم, تامس نیگل, همه روان انگاریIn this study, Thomas Nigel's view of Panpsychism is examined to determine whether this approach is a more appropriate basis for the neuroeducation approach than the physicalist approaches. For this purpose, descriptive-analytical research method has been used. The physical basis of the Neuroeducation approach, instead of solving the problem of the relationship between mind and body and also explaining mental states, By proposing eliminatory and reductionist views and eliminating the form of the problem without considering the phenomenal and first-person characteristics of the mind (by eliminating or reducing the apparent consciousness to events and brain processes) it looks at mental states from an objective and third person perspective. Nigel considers the external / objective conception of the world incomplete and presupposes "Panpsychism" in order to fill the explanatory gap of mind and body, and to explain the origin of consciousness and intellect. Nigel's Panpsychism approach is more appropriate for the general field of education, and especially for the special field of teaching-learning, than for the physicalist approaches, in terms of paying attention to the totality of human existence and the intertwined mentality and objectivity. However, since Nigel's Panpsychism has not adequately explained the problem of composition, it can not be a flawless solution in explaining mental causation and consciousness, and as a result As a result, the relationship between mind and body remains a difficult issue.Keywords: Neuroeducation, Physicalism, Thomas Nigel, Panpsychism
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.