به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فریناز طبیب زاده

  • فریناز طبیب زاده، اسماعیل سلیمانی*، شهره قربان شیرودی

    اگرچه سرطان با فشار روانی و هیجانات منفی همراه است، با این وجود شناسایی و کاربرد درمان های روان شناختی می تواند در پیشگیری و بهبود  فشار روانی و مشکلات  روان شناختی در افراد مبتلا به سرطان اثرگذار باشد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلابه سرطان پستان انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل  بود  و جامعه آماری آن تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز غیردولتی سرطان شناسی شهرستان ارومیه در سال 1399 را شامل شد. 30 زن مبتلابه سرطان پستان (15 نفر گروه آزمایش- 15 نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود مطالعه (جنسیت مونث، ابتلابه سرطان پستان، حداقل سواد دیپلم، حداقل سن 40 و حداکثر60، قرار داشتن در فاز 1 و 2 بیماری، در حال انجام شیمی درمانی، حداقل 6 ماه از زمان بیماری گذشته باشد) به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پرسشنامه های خستگی ناشی از سرطان اوکویاما(2000) و رفتارهای خودمراقبتی محقق ساخته برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی هیجانی لیهی(2002) را دریافت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره انجام شد.

    یافته ها

    میانگین سن شرکت کنندگان(36/56) با انحراف معیار(09/8) بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد میانگین نمرات خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بعد از اجرای طرحواره درمانی هیجانی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت. بدین معنی که طرحواره درمانی هیجانی خستگی ناشی از سرطان  را کاهش و رفتارهای خودمراقبتی افزایش داد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت طرحواره درمانی هیجانی در کاهش خستگی ناشی از سرطان و افزایش رفتارهای خودمراقبتی زنان مبتلابه سرطان پستان اثرگذار است.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی, سرطان پستان, خستگی, خود مراقبتی}
    Farinaz Tabibzadeh, Esmaiel Soleimani*, Shohreh Ghorban Shiroodi
    Background and Aim

    Cancer is associated with psychological pressure and negative emotions. Therefore, identification and application of psychological therapies can be effective in the prevention and improvement of psychological pressure and problems in the patients with cancer. The aim of this study was to determine the effectiveness of emotional schema therapy on cancer-related fatigue and self-care behaviors in patients with breast cancer. 

    Materials and Methods

    This was a pre-test-post-test quasi-experimental study with a control group, and its statistical population included all women with breast cancer referring to nongovernmental oncology center of Urmia in 2020. 30 women with breast cancer (15 in the experimental group - 15 in the control group) were selected by convenient sampling method. Our inclusion criteria included female patients with breast cancer, , minimum age 40 and maximum age 60 years, in the phase 1 and 2 of the disease, undergoing chemotherapy, and disease duration of at least 6 months and having diploma as minimum certificate in education. The patients randomly assigned to experimental and control groups. Okoyama Cancer Fatigue Questionnaire (2000) and researcher-made self-care behaviors questionnaire were used to collect data. The experimental group received 12 sessions of Leahy's emotional schema therapy (2002). Every session lasted 90 minutes. Data analysis was performed using multivariate covariance test.

    Results

    The mean age of the participants was (56.36) with standard deviation (8.09). The results of multivariate covariance analysis showed that the mean scores of cancer-related fatigue and self-care behaviors after implementation of emotional schema therapy were significantly different in the experimental group compared to those in the control group. This means that emotional schema therapy reduced cancer-related fatigue and improved self-care behaviors.

    Conclusion

      According to the results of this study, emotional schema therapy is effective in reducing cancer-related fatigue and improvement of self-care behaviors in the women with breast cancer.

    Keywords: Schema therapy, Breast cancer, Fatigue, Self-care}
  • فریناز طبیب زاده، اسماعیل سلیمانی*، شهره قربان شیرودی

    سرطان به عنوان یک عامل استرس زای منفی، تاثیر جدی بر سلامت جسمی و روانی مبتلایان دارد. این امر لزوم مداخلات روان شناختی را در این بیماران ضروری می سازد، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خود مراقبتی بیماران سرطانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر نیز شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به مرکز غیر دولتی سرطان شناسی شهرستان ارومیه در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1399 بودند. از بین جامعه آماری نمونه ای به حجم 30 نفر بیمار مبتلا به سرطان (15 نفر گروه آزمایش- 15 نفر گروه کنترل) براساس ملاک های ورودی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی بین دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی ناشی از سرطان اوکویاما و همکاران (2000) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی در بیماران سرطانی  محقق ساخته استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر شفقت را تجربه کردند. سپس هر دو گروه بعد از اتمام جلسات به ابزارهای اندازه گیری پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد تفاوت میانگین نمرات خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بعد از درمان مبتنی بر شفقت در مقایسه با گروه کنترل معنادار است (001/0 ≥ P).  به طوری که درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش خستگی ناشی از سرطان و افزایش رفتارهای خود مراقبتی شد. پیشنهاد می شود جهت بهبود خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران در کنار سایر مداخلات از درمان مبتنی  بر شفقت استفاده شود.

    کلید واژگان: خستگی, شفقت, رفتارهای خودمراقبتی, سرطان}
    Farinaz Tabibzadeh, Esmail Soleimani*, Shohre Shiroudi

    Cancer as a negative stressor has a serious impact on the physical and mental health of patients. This necessitates psychological interventions in these patients, so the present study was conducted to determine the effectiveness of compassion-focused therapy on cancer fatigue and self-care behaviors of cancer patients. The method of the present study was a semi-experimental pre-test-post-test according to its subject. The statistical population of the present study also included all patients referred to the non-governmental oncology center of Urmia in the period of April and May 2016. From the statistical population, a sample of 30 cancer patients (15 in the experimental group - 15 in the control group) was selected based on the input criteria by available sampling method and randomly assigned between the experimental and control groups. For data collection, Okoyama et al.chr('39')s (2000) cancer fatigue questionnaire and self-care behaviors questionnaire in researcher-made cancer patients were used. The experimental group experienced compassion-based therapy for 8 sessions of 90 minutes. Both groups then responded to the measurement tools after the sessions. The results of multivariate analysis of covariance showed that the difference between the mean scores of fatigue due to cancer and self-care behaviors after compassion-focused treatment compared to the control group was significant (P ≥0/001). Compassion-based therapy reduced cancer-induced fatigue and increased self-care behaviors. It is recommended to use compassion-focused therapy to improve cancer fatigue and patientschr('39') self-care behaviors along with other interventions.

    Keywords: Fatigue, Compassion, Self-care Behaviors, Cancer}
  • جواد خلعتبری*، وحید همتی ثابت، فریناز طبیب زاده، اکبر همتی ثابت
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان بود.

    روش بررسی

    روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی همبستگی و همین طور از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک گوارش دانش در شهر تهران در سال 1396 بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 390 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های ویژگی های شخصیتی نئو کاستا و مک گری (1992)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) استفاده گردید. ارزیابی الگو پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS Inc., Chicago, IL; Version 18 و Amos انجام گرفت. ویژگی های فنی پرسش نامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید و هم چنین ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند.

    نتایج

    نتایج نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مولفه های پژوهش مناسب بود؛ ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روان شناختی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با نقش میانجی تنظیم هیجان رابطه داشت (0001/0p<).

    نتیجه گیری

    این پژوهش ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روانشناختی با نقش واسط ای تنظیم هیجانی در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر را تایید می کند و به دلیل شواهد متعدد علمی در سبب شناسی این سندرم، مطالعه بیشتر در زمینه مهارت های هیجانی و مشکلات مرتبط در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر ضروریست.

    کلید واژگان: ویژگیهای شخصیتی, بهزیستی روانشناختی, تنظیم هیجان, کنترل عواطف, سندرم روده تحریک پذیر}
    Javad Khalatbari*, Vahid Hemmati Sabet, Farinaz Tabibzadeh, Akbar Hemmati Sabet
    Introduction

    The purpose of the present study was to investigate the relationship between personality traits and psychological well-being in people with irritable bowel syndrome with mediating role of emotional regulation.

    Methods

    Research method according to the applied purpose, and the data collection method was a descriptive correlation and a quantitative data type. The statistical population of this study was all the patients with irritable bowel syndrome referring to Danesh Gastrointestinal Clinic in Tehran in 1396. The sample size was 390 participants selected by calculate sample size in structural equations and using a sample purposive sampling method. In order to measure the variables, personality traits Neo Costa & McGary (1992), Psychological well-being Ryff (1989), and of emotional regulation Gross and John (2003) questionnaires were used. Evaluation of the proposed model was done using structural equation modeling and SPSS Inc., Chicago, IL; Version 18 as well as Amos. The reliability, convergent validity and divergent validity of the questionnaire, were investigated.  Moreover, path coefficients and software significance coefficients were used to examine the research hypotheses.

    Results

    The results showed that the degree of appropriateness of the proposed model was appropriate to the components of the research; personality traits and psychological well-being were found to be correlated with the role of mediator of emotional regulation in the patients with irritable bowel syndrome (p <0.0001).

    Conclusion

    This research confirms the relationship between personality traits and psychological well-being with the mediating role of emotional regulation in people with irritable bowel syndrome. Because of Numerous scientific evidence in the ontology of this syndrome, further study on emotional skills and related problems in people with irritable bowel syndrome are required.

    Keywords: Personality traits, Psychological Well-Being, Emotional Regulation, Emotional Control, Irritable Bowel Syndrome}
  • فریناز طبیب زاده، فیروزه سپهریان آذر
    زمینه و هدف
    مولتیپل اسکلروزیس از بیماری های نورولوژیک مزمن و شایع است که با مشکل های روان شناختی ازجمله تاب آوری کم و نشخوارذهنی همراه است. این امر لزوم مداخلات روان شناختی را در این بیماران ضروری می سازد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تاب آوری و نشخوار ذهنی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت.
    روش بررسی
    پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعهٔ آماری را تمامی اعضای انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس شهرستان ارومیه تشکیل دادند. 30 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه از بین جامعهٔ آماری انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه های تاب آوری CD-RISC و نشخوارذهنی RRS پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 13 جلسهٔ یک ونیم ساعته درمان شناختی رفتاری را تجربه کردند. سپس هر دو گروه بعد از اتمام جلسات و یک ماه بعد مجددا به پرسشنامه های تاب آوری و نشخوارذهنی پاسخ دادند. داده های پژوهش به کمک روش های توصیفی و استنباطی آنالیز کواریانس، تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که بعداز مداخله بین گروه آزمایش و کنترل در میزان افزایش تاب آوری و کاهش نشخوار ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد (0٫001>p) و بعد از یک ماه نیز این تاثیرات پایدار بودند (0٫001>p).
    نتیجه گیری
    درمان شناختی رفتاری روشی اثربخش برای افزایش تاب آوری و کاهش نشخوار ذهنی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
    کلید واژگان: تاب آوری, درمان شناختی رفتاری, نشخوار ذهنی, مولتیپل اسکلروزیس}
    Farinaz Tabibzadeh, Firouzeh Sepehrian Azar
    Background And Objective
    Multiple sclerosis is a common chronic neurological disease, which is associated with psychological challenges including low resiliency and rumination. Therefore it is necessary to provide suffers with psychological treatment. The current research is aimed at examining the effect of Cognitive-Behavioral Therapy on the resilience and obsessive rumination among multiple sclerosis (MS) patients.
    Methods
    This is a pretest- posttest control group quasi-experimental research. The population of the study was all MS patients in Urmia-Iran under auspices of Iranian MS Association. Convenience sampling was used to recruit 30 participants. The participants were randomly assigned to experimental and control groups in equal numbers. The research instruments were the Resilience Scale (CD-RISC) and Obsessive Rumination Scale (RRS). Then experimental groups participated in Cognitive-Behavioral Therapy for 13 sessions of 1.30 hours. Analysis of covariance (ANCOVA) was used to analyze the data.
    Results
    The results showed significant posttest differences between the control group and experimental group with respect to resilience and rumination (p
    Conclusion
    Cognitive-Behavioral Therapy is an effective method to increase the resilience and reduce obsessive rumination among multiple sclerosis (MS) patients.
    Keywords: Cognitive-Behavioral Therapy, Multiple Sclerosis, Obsessive Rumination, Resilience}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال