فهرست مطالب فیروزه رئیسی
-
زمینه و هدف
عدم توانایی زوجین در حل تعارضات، افراد را به سمت طلاق سوق میدهد. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر طلاق در ایران طی ده سال گذشته انجام شد.
روشدر یک مرور سیستماتیک، تمام مقالات یک دهه گذشته در خصوص علل طلاق که در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Scopus، web of science، google scholar، Magiran، ISC، SID نمایه شده اند با استفاده از کلیدواژههای معین مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع مقالات، با رعایت ملاک های ورود و خروج، در نهایت 27 مقاله استخراج شد که با دستورالعمل PRISMA مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج به دست آمده را می توان در چندین طبقه دسته بندی کرد. این طبقات شامل عوامل جمعیت شناختی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی- اجتماعی، عوامل شخصیتی، عوامل مربوط به ناسازگاری بین زوجین، عوامل خانوادگی و عوامل زیستی- روانی است. افزون بر آن20 مورد از مهمترین عوامل طلاق طی 10 سال گذشته به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: بیکاری مرد، عدم تفاهم اخلاقی، ناباروری، تفاوت های فرهنگی و اعتقادی، دخالت اطرافیان، بیماری های روانی، اعتیاد به مواد و الکل، مشکلات مالی و درآمد ناکافی، ازدواج تحمیلی و اجباری، عدم رضایت جنسی، خشونت خانگی، بی علاقگی به همسر، خیانت به همسر، ازدواج مجدد، بیماری های جسمی، انتظارات غیرواقع بینانه، بداخلاقی، بددهنی و فحاشی، مشکلات حقوقی و قضایی، عدم اعتماد به یکدیگر و فساد اخلاقی و خوش گذارانی های نامشروع.
نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش سیاستگذاران سلامت می توانند با توسعه برنامه ها، طلاق را به عنوان یک آسیب اجتماعی جدی کاهش دهند.
کلید واژگان: ایران, پیشگیری و کنترل طلاق, طلاق, مرور سیستماتیک}BackgroundThe inability of couples to resolve conflicts and deal with them appropriately may lead people to divorce. This study was conducted with the aim of determining factors affecting divorce in Iran during the last 10 years.
MethodIn this study, a systematic review was done. All the articles in the last decade (2010 to 2020) about the causes of divorce in Iran in Persian and English and in the databases PubMed, Scopus, Web of Science, Google Scholar and Megiran, ISC, SID were indexed using Persian and English keywords. From all the articles found, following the data entry and exit criteria, 27 articles were finally extracted and analyzed using the PRISMA guidelines.
ResultsThe obtained results can be classified in several categories. These classes include demographic factors, economic factors, cultural-social factors, personality factors, factors related to incompatibility between couples, family factors and biological-psychological factors. In addition, 20 of the most important causes of divorce in the last 10 years were: male unemployment, lack of moral understanding, infertility, cultural and religious differences, involvement of family members, mental illnesses, drug and alcohol addiction, financial problems and insufficient income, from forced and forced marriage, sexual dissatisfaction, domestic violence, indifference to spouse, infidelity, remarriage, physical diseases, unrealistic expectations, immorality, foul language and obscenity, legal and judicial problems, lack of trust in each other, and moral corruption and illicit pleasures.
ConclusionThe findings of this research can help health policy makers to reduce divorce as a serious social harm by developing detailed programs.
Keywords: Divorce, Divorce- prevention, Control, Iran, Systematic Reviews as Topic} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و نهم شماره 10 (پیاپی 250، دی 1400)، صص 810 -821زمینه و هدف
این مطالعه به منظور ساخت و توسعه «پرسشنامه ارزیابی سطح آگاهی و رفتار جنسی ایمن در بیماران با بیماری های شدید روانپزشکی» طراحی شده است.
روش بررسیمطالعه حاضر در پنج مرحله انجام گرفته است. ابتدا با استفاده از مطالعات مشابه و نظرات متخصصان، آیتم های پرسشنامه انتخاب و استخر گویه ها تشکیل شد. سپس ویژگی های روانسنجی پرسشنامه با بهره گیری از روایی محتوا، روایی صوری، پایایی و روایی سازه مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوا با استفاده از شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا و پایایی با استفاده از روش بازآزمایی با فاصله دو هفته در 70 بیمار و روایی سازه با تحلیل عاملی اکتشافی در 265 بیمار مورد آزمایش قرار گرفت. ثبات درونی نیز با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ محاسبه شد.
یافته هاپس از تایید روایی، ابزاری با 16 گویه در بخش آگاهی به شکل صحیح/غلط و 16 گویه با مقیاس لیکرت پنج درجه ای جهت سنجش رفتار حاصل شد. ضریب همبستگی نمرات در دو بار اجرای ابزار در بخش های آگاهی و رفتار به ترتیب 880/0 (001/0<p) و 951/0 (001/0<p) بود. ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های آگاهی و رفتار به ترتیب 809/0 و 756/0 و برای کل پرسشنامه 782/0 بود. تحلیل عاملی اکتشافی موید وجود چهار عامل در بخش آگاهی و سه عامل در بخش رفتار بود.
نتیجه گیریپرسشنامه 32 گویه ای حاضر به واسطه طراحی براساس نظرات متخصصان و اظهارات مهم بیماران در مورد بهداشت جنسی، نمره گذاری ساده، پایایی و روایی مطلوب، ابزاری مناسب جهت ارزیابی سطح آگاهی و نحوه رفتار جنسی ایمن در بیماران دارای بیماری های شدید روانپزشکی است.
کلید واژگان: رفتار, آگاهی, رابطه جنسی ایمن, بیماری شدید روانپزشکی}BackgroundPatients with severe mental illnesses are more prone to experience sexual health problems. Herein, we developed a "Safe Sex Knowledge and Behavior Questionnaire for Patients with Severe Mental Illnesses"(SSKBQ-SMI).
MethodsThe present study was conducted in the form of methodological research in 4 stages. In the first stage, items of the questionnaire were selected and the item pool was formed by using similar studies and experts' opinions. During the next steps, the psychometric properties of the questionnaire were assessed using content validity, face validity, reliability and construct validity. The content validity was tested using the Content Validity Index and Content Validity Ratio. The charts of content validity were given to 13 specialists expert in sexual health including psychiatrists, clinical psychologists, gynecologists, urologists, and infectious disease specialists. The reliability was tested by using the test-retest method in 70 patients with two-week intervals. The construct validity was tested using exploratory factor analysis in 265 patients. The internal consistency was calculated by using Cronbach's alpha index.
ResultsAfter determining the content and face validity, a tool was obtained with 16 True/False items in the knowledge section (with one score for each correct answer and the total score range from 0 to 16) and 16 five-point Likert scale items in the behavior section (with each question score range from 0 to 3 and the total behavior score range from 0 to 48, the lower score defined safer behavior). The correlation coefficient of the scale scores in the test-retest method was calculated to be 0.880 (P<0.001) and 0.951 (P<0.001) in the sections of knowledge and behavior, respectively. The Cronbach's alpha coefficient was 0.809 for the section of knowledge, 0.756 for the section of behavior, and 0.782 for the whole questionnaire. Exploratory factor analysis confirmed the existence of 4 factors in the knowledge section and 3 factors in the behavior section.
ConclusionThe present 32-item questionnaire was designed based on experts' opinions and important statements of patients about sexual health, simple scoring, good reliability and validity, is a suitable tool for assessing the safe sex knowledge and behavior in patients with severe mental illnesses.
Keywords: behavior, knowledge, safe sex, severe mental illness} -
اعتیاد جنسی یک اختلال رو به رشد است که عوارض فردی و اجتماعی قابل توجهی به همراه دارد. پژوهش بنیادی حاضر با هدف بررسی و کشف عوامل موثر در ایجاد اعتیاد جنسی، با نگاهی کیفی به بررسی تجارب، افکار و احساسات بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی پرداخت . با استفاده از روش پژوهش کیفی، 13 نفر (10 مرد و 3 زن) از بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی 50-21 ساله شهر تهران در سال 1398 و با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته پاسخ دادند. سپس مصاحبه ها با ساتفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش در 3 طبقه اصلی، " عوامل فردی"، "ناکارآمدی خانواده" و "بی توجهی جامعه نسبت به آموزش جنسی" و 11 طبقه فرعی دسته بندی شد. یافته های پژوهش حاضر، دانش متخصصین سلامت روان را درباره اعتیاد جنسی افزایش می دهد. علاوه بر این مشخص می کند که با توجه به فقدان برنامه ریزی ها و سیاستگزاری های جامعه در حوزه آموزش موضوعات جنسی به معلمین، والدین و جوانان، مسئولیت والدین در زمینه آموزش رفتارهای جنسی سالم به کودکان و نوجوانان بسیار مهم و قابل توجه است.
کلید واژگان: تجربه زیسته, اعتیاد جنسی و مطالعه کیفی}Sexual addiction is a growing disorder which is accompanied with many personal and social consequences. The current fundamental study aims to investigate and discover the factors affecting the development of sexual addiction, with a qualitative view at the experience, thoughts and feelings of patients with sex addiction. Using a qualitative method, 13 patients with sex addiction (10 male and 3 female) aged 21–50 were selected by purposeful sampling and interviewed in 2019 in Tehran with a semi-structured interview. Then, the data was analyzed by using a seven-step Colaizzi method. The results were categorized into three main categories including personal issues, family inefficiency and inattentiveness of the society about sex education, and further categorized into 11 subcategories. Our findings provide invaluable insights into sex addiction for physicians and other mental health providers. Given the lack of community planning and policy regarding the sex education for teachers, parents and youth, we emphasize the responsibility of parents in teaching healthy sexual behaviors to their children and adolescents.
Keywords: Lived Experience, sex addiction, Qualitative study} -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 99 (خرداد 1400)، صص 341 -352زمینه
مطالعات متعددی به تاثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدفهدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود.
روشپژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای 18 سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 30 بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، 2014)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، 2011)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1961) و پرسشنامه فزون کنشی جنسی (رید و همکاران، 2011). تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد.
یافته هادرمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون کنشی جنسی این بیماران تاثیر داشتند (0/05 >P). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریبیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون کنشی جنسی کمتری داشتند.
کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, افسردگی, فزون کنشی جنسی, اعتیاد جنسی}BackgroundNumerous studies have addressed the impact of cognitive-behavioral therapy and treatment based on acceptance and commitment to depression. However, there is a research gap between comparing the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and treatment based on acceptance and commitment to depression and increased sexual activity behavior of patients with sexual addiction.
AimsThe aim of the present study is to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and acceptance-based therapy. Depression and hyperactive sexual behavior of patients with sexual addiction.
MethodThe present study was a quasi-experimental study with a pretest-posttest-follow-up design with a control group The statistical population of this study was men over 18 years of age with sexual addiction living in Tehran in 2019. Thirty patients were selected as a sample by snowball method and were randomly assigned to two experimental groups and one control group (10 patients). The tools of the present study are: Behavioral Cognitive Therapy Sessions (Location, 2014), Acceptance and Commitment Therapy Sessions (Crossbow, 2011), Beck Depression Questionnaire (Beck et al., 1961) and Sexual Increase Sexual Questionnaire (Reid et al., 2011). ). Data analysis was performed by mixed variance analysis methods with repeated measurement, multivariate analysis of variance, Bonfroni test and Toki test.
ResultsCognitive-behavioral therapy and treatment based on acceptance and commitment were effective in reducing depression and increased sexual activity in these patients (P< 0/05). there was no significant difference between the two treatment methods.
ConclusionsPatients who participated in cognitive-behavioral and acceptance therapy sessions based on acceptance and commitment had fewer depressive symptoms and increased sexual activity
Keywords: Cognitive behavioral therapy, acceptance, commitment therapy, depression, hyperactivity, sexual addiction} -
پیش زمینه و هدفدانستن عوامل اثرگذار بر اختلالات جنسی برای انجام مداخلات پیشگیرانه و درمانی حیاتی است. هدف این مطالعه کیفی کشف درک زنان از منشا اختلالات جنسی شان می باشد.روش بررسیتحقیق حاضر یک مطالعه کیفی است که در سال 1394 انجام شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند با استفاده از مصاحبه حضوری عمیق نیمه ساختاریافته از 15 زن متاهل 21-42 ساله که برای درمان اختلالات جنسی خود به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد. داشتن اختلال جنسی با نظر درمانگر و با استفاده از پرسشنامه های استاندارد تایید شد.یافته هادر این تحقیق آنالیز محتوا با استفاده از روش مستقیم گرانهایم مورداستفاده قرار گرفت و از تم های از پیش مشخص شده عوامل جسمی، روانی، بین فردی و اجتماعی -فرهنگی در ایجاد مشکل جنسی استفاده شد. درعین حال طبقات ایجادکننده این تم ها از بعضی جهات متفاوت با مقالات کشورهای غربی بود که بخصوص درتم اجتماعی -فرهنگی این تفاوت مشخص تر بود. همچنین بیشترین تاکید شرکت کنندگان بر روی عوامل فرهنگی- اجتماعی مانند فشارهای اقتصادی، استرس های زندگی، خستگی، نداشتن دانش جنسی، عقاید غیرعادی جنسی بود. همچنین ایده آل گرایی و فرزند سالاری به وضوح از علل ایجاد اختلالات جنسی به حساب می آمد.نتیجه گیریاگرچه به دلیل ماهیت پیچیده مسائل جنسی جدا کردن کامل عوامل اثرگذار بر اختلالات جنسی امکان پذیر نیست، یافته ها این مطالعه حاکی از نقش بسزای عوامل فرهنگی در ایجاد اختلالات جنسی در زنان است. این مسئله نشان می دهد که در هنگام مداخلات درمانی در زمینه اختلالات جنسی زنان، توجه به عوامل زمینه ای ضروری است.کلید واژگان: اختلالات جنسی زنان, ایران, زنان, مطالعه کیفی, فرهنگ}Background & AimsDetecting influential factors of sexual dysfunction could be essential in preventive and intervention strategies. The aim of this qualitative study was to explore the women’s understanding of the origin of their sexual problems.Materials & MethodsFifteen married women with sexual dysfunction aged 21-42 were interviewed in person as they were referred to Tehran University outpatient sexual health clinics to receive care and treatment. Sexual dysfunction approved by clinician judgment and standard questionnaires.ResultsAppling directed content analysis, we applied from previous known themes of physiological, psychological, interpersonal and socio-cultural determinants of sexual dysfunction However, categories that constitute main themes were in some aspects different with those found in Western contexts specifically, in socio-cultural issues. In addition, the greatest focus of our participants was on socio-cultural related factors such as financial pressures, life stressors and fatigue, lack of sexual knowledge, erroneous sexual beliefs and perfectionism. These findings revealed also some new attributing factors of sexual problems such as filiarchy.ConclusionsOur results suggest that socio-cultural determinants and theirs impacts need to be taken into account in delivering culturally sensitive interventions for treatment of women sexual problems.Keywords: Iran, Qualitative Research, Female Sexual Dysfunction, Women, Culture}
-
زمینه و هدفجراحی تطبیق جنسیت به عنوان یک روش درمانی در مبتلایان به ملال جنسیتی در ایران و سایر کشورها انجام می شود که تاثیر برخی عوامل مرتبط از جمله سن زمان جراحی، مدت زمان گذشته از جراحی و بررسی شکایات افراد پس از عمل روی کیفیت زندگی مشخص نشده است، لذا این مطالعه با هدف بررسی ابعاد کیفیت زندگی مبتلایان به ملال جنسیتی مرد به زن با عمل جراحی تطبیق جنسیت انجام شد.روش کاراین مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1392 بر روی 46 نفر از مبتلایان به ملال جنسیتی مرد به زن انجام شده است. جهت بررسی کیفیت زندگی ابتدا اطلاعات فردی آنان گردآوری شد و سپس پرسش نامه استاندارد کیفیت زندگی (SF36) مورد استفاده قرار گرفت.یافته هانتایج آزمون آنووا نشان داد میانگین کیفیت زندگی بر حسب مدت زمان گذشته از جراحی و انجام جراحی های زیبایی در مبتلایان به ملال جنسیتی مرد به زن معنادار نبود، ولی با فاکتورهای سن افراد در زمان جراحی تغییر جنسیت و رضایت از ویژگی های ظاهری افراد پس از عمل جراحی ارتباط معناداری وجود داشت (0/05 p<). به طوری که افرادی که در رده سنی 28-22 سالگی جراحی کرده بودند کیفیت زندگی بالاتری داشتند و افرادی که عدم رضایت از ویژگی های ظاهری داشتند نسبت به بقیه کیفیت زندگی کمتری داشتند.نتیجه گیریلزوم انجام مشاوره های روانی و پیگیری های کافی توسط تیم متخصص روان پزشک و روان شناس می تواند در انتخاب فرد مناسب جهت انجام جراحی تطبیق جنسیت با در نظر گرفتن فاکتور سن و کاهش عوارض بعد عمل توصیه می شود.کلید واژگان: کیفیت زندگی, رضایت از ویژگی های ظاهری, سن انجام جراحی, عمل جراحی تطبیق جنسیت}BackgroundSex reassignment surgery has been done as a therapeutic option in people with gender dysphoria in Iran and other countries that has not been determined. The impact of related factors including age at surgery, duration of past surgery and the individual complaints on quality of life, so this study has been completed with the aimed to assess quality of life aspects in male to female gender dysphoria in terms of sex reassignment surgery.MethodsThis cross-sectional study has been done in 2013 on 46 male to female gender dysphoria. To evaluate the samples quality of life, the demographic information was collected at first step and then quality of life standardized questionnaire (SF36) was utilized.ResultsBase on ANOVA analysis, there was not a significant relationship between duration of past surgery and cosmetic surgery. However, there was a significant relationship between age of people at the time of surgery and satisfaction with the apparent characteristics (pConclusionIt is necessary to have consultations with a team of experts including psychiatrist and psychologist that can choose suitable person for surgery with a view to considering age factor and follow-up of persons for reduction of difficulties after surgery.Keywords: Quality of life, Satisfaction of apparent characteristics, Age of surgery, Sex reassignment surgery}
-
مقدمهسلامت جنسی از عوامل اساسی و مهم در پایداری زندگی زناشویی است. شیوع قابل توجه اختلالات عملکرد جنسی از یکسو و تاثیر انکارناپذیر آن بر بیماری های فردی، اختلافات خانوادگی و مشکلات اجتماعی، که منجر به افزایش طلاق در اجتماع شده است از سوی دیگر، ضرورت بهره مندی از تدابیر مناسب جهت پیشگیری از این اختلالات را روشن می سازد. طب سنتی ایران به عنوان یک طب کل نگر، دارای تدابیر مشخصی در این حوزه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تدابیر سلامت جنسی از دیدگاه طب سنتی ایران است.روشدر این مطالعه مروری توصیفی، متون معتبر طب سنتی از قبیل کامل الصناعه الطبیه، قانون ابن سینا، حفظ الصحه ناصری و... پیرامون مسائل جنسی، مورد بررسی قرار گرفته و تدابیر سلامت جنسی به صورت دسته بندی شده ارائه گردیده است.یافته هابررسی منابع طب سنتی در حوزه تدابیر جنسی، نشان از اهمیت رابطه جنسی متعادل در سلامت روانی و جسمی افراد دارد و انجام صحیح آن را، طبق تدابیر مطرح، منجر به افزایش نیروی جسمانی و رفع بیماری های روانی می داند. از جمله تدابیر جنسی، می توان به توصیه انجام مقاربت، تنها در صورت ایجاد اشتیاق واقعی و در اوقات مناسب آن و اجتناب از مقاربت در اوقات نامناسبی که در منابع آمده، اشاره کرد. از دیگر تدابیر در این حوزه، تفاوت مقدار مناسب مقاربت هر مزاج با توجه به قوت بدن، سن و فصل، شناخت آنچه به آمیزش جنسی کمک می کند و استفاده از ترکیبات موثر در تقویت قوای جنسی می باشد.بحث و نتیجه گیریآموزش تدابیر سلامت جنسی طب سنتی ایران، شاید بتواند گام موثری در جهت ارتقای سلامت افراد جامعه و استحکام خانواده ها بردارد و باعث کاهش بروز طلاق به عنوان یکی از معضلات اجتماعی گردد.کلید واژگان: سلامت جنسی, باه, آمیزش جنسی, مقاربت, طب سنتی ایران}IntroductionThe sexual health is a major factor in the stability of marriage. High prevalence of sexual dysfunction and an undeniable effect on individual diseases, family conflicts and social problems, which led to the increase of divorce in the society therefore prevention of these disorders, is necessary. Iranian traditional medicine as a holistic medicine has specific recommendation in this area. The purpose of this study is to evaluate sexual health opinion from the perspective of traditional medicine in Iran.MethodIn this narrative-descriptive study, authentic texts of traditional medicine, such as "Kamelossanaeh", Canon of Ibn-Sina, Hefzol-sehhe Naseri ... were searched in sex problems with the key words "Bah", "intercourse" and "Mobahi" and then sexual health measures as classified has been provided.ResultsThe studies of traditional medicine in the field of sexual health show the important relationship between normal sexual activity and mental and physical health, and correct sexual activity lead to an increase in the physical force and resolved mental illness. Sexual recommendations are including sexual intercourse only with a real desire and in proper time and avoid intercourse in improper time. Other recommendation in this area is the appropriate amount of cohabitation due to the strength of the body, age, season, sex and also use of effective composition for the sexual enhancement.
Discussion &ConclusionIranian traditional medicine sexual health education can be an effective step to improve public health and family strength and reduce the incidence of divorce as a social problem.Keywords: Sexual Health, Bah, Coitus, Intercourse, Iranian Traditional Medicine} -
با توجه به شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به وسواس و تاثیر آن بر رضایتمندی زناشویی، هدف پژوهش حاضر، بررسی عملکرد جنسی و رضایتمندی زناشویی در زنان مبتلا به وسواس است. شرکت کنندگان، 36 بیمار وسواسی متاهل مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان روزبه ( وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) و چند مطب خصوصی بودند که پس از مصاحبه بالینی روانپزشک ( بر اساس ملاک های DSM-IV و انجام مصاحبه ساختار یافته SCID ) ، پرسشنامه های دموگرافیکOCI-R ، MOCI ، BDI-II ، FSFI،و رضایتمندی زناشویی را تکمیل نمودند. به علت عوارض جنسی داروهای SSRI ، معیار اصلی برای شرکت در پژوهش عدم مصرف دارو در 3 ماه اخیر بود .در این مطالعه ، 6/80 درصد زنان، اختلال عملکرد جنسی را گزارش کردند. بررسی خرده مقیاس های پرسشنامة عملکرد جنسی زنان مشخص کردکه 50درصد زنان در میل جنسی، 3/58 درصد در برانگیختگی، 1/36 درصد زنان در لوبریکاسیون، 4/44 درصد در ارگاسم، 7/41 درصد در رضایت جنسی و 8/52 درصد در خرده مقیاس درد با مشکل مواجه هستند. ارتباط میان رضایتمندی زناشویی و عملکرد جنسی زنان، در خرده مقیاس های برانگیختگی ، لوبریکیشن، رضایت جنسی ، درد و نمره کلی عملکرد جنسی زنان با رضایتمندی زناشویی همبستگی معناداری نشان دادند. در بررسی ارتباط میان وسواس ( پرسشنامه MOCI) و رضایتمندی زناشویی مشخص شد که خرده مقیاس MOCI-washing با رضایتمندی زناشویی همبستگی معناداری دارد. شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به و سواس و همبستگی معنادار بین وسواس و رضایتمندی زناشویی و نیز، عملکرد جنسی و رضایتمندی زناشویی می تواند نشان دهنده ارتباط بین وسواس، رضایت زناشویی و عملکرد جنسی باشد. بنابراین، ارزیابی ویزگی های عملکرد جنسی زنان مبتلا به وسواس از اهمیت ویژه ای برخوردار است و باید در بررسی های بالینی و پژوهشی حتما مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: رضایت مندی زناشویی, اختلال وسواس جبری(OCD), عملکرد جنسی}BackgroundConsidering the high prevalence of sexual dysfunction in females with OCD and its impact on marital satisfaction, the purpose of this study was to investigate the relationship between sexual function and marital satisfaction in a group of female OCD patients.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 36 females with OCD, referred to the clinic of Roozbeh Psychiatric Hospital (related to Tehran University of Medical Sciences) and 3 private offices in Tehran, were selected by random sampling and completed questionnaires including: demographic FSFI, BDI-II, MOCI, OCI-R and researcher-developed marital satisfaction questionnaire.Results80.6% of women reported sexual dysfunction. The results of studying sexual function questionnaire subscales was as following: 50 % low sexual desire, 58.3 % low sexual arousal, 36.1 % decreased lubrication, 44 % orgasmic disorder, 52.8 % sexual pain disorder and 41.7 % sexual dissatisfaction. Furthermore, statistically significant correlation was found between sexual dysfunction (total score and arousal, lubrication, pain and satisfaction subscales) and marital dissatisfaction. Studying the relation between obession(MOCI questionnaire) and marital satisfaction revealed that the correlation between washing subscale of MOCI and marital dissatisfaction was also significant while there were not any significant correlation between obsession (OCJ-R, MOCI) and sexual function (FSFI).ConclusionHigh prevalence of sexual dysfunction in OCD patients, significant relationship between obsession and marital satisfaction, and sexual function and marital satisfaction could demonstrate relationship between sexual function, OCD and marital satisfaction.Keywords: Marital satisfaction, Obsessive, Compulsive Disorder (OCD), Sexual function}
-
سابقه و هدفبا توجه به هم ابتلایی میان اختلال کارکرد جنسی (مراحل مختلف چرخه پاسخ جنسی نظیر میل جنسی، برانگیختگی، ارگاسم و رضایتمندی)، اختلال وسواسی جبری و افسردگی که ممکن است مربوط به آسیب شناسی روانی یا عوارض دارویی باشد، هدف این پژوهش بررسی تاثیراختلال وسواسی جبری با علایم افسردگی و بدون علایم افسردگی بر کارکرد جنسی بیماران بود.روش بررسیتحقیق و بررسی همگروهی تاریخی انجام شد. شرکت کنندگان در این پژوهش را 56 بیمار اختلال وسواسی جبری که 46 نفر دارای علایم افسردگی و 10 نفر فاقد علایم افسردگی بودند، تشکیل دادند. شرکت کنندگان، مراجعان به درمانگاه سرپایی بیمارستان روزبه (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) بودند که پس از مصاحبه بالینی روانپزشک، پرسشنامه های دموگرافیکOCI-R ، MOCI، BDI-II، IIEF، FSFI، را تکمیل کردند. رتبه کارکرد جنسی در دو گروه دارای علایم افسردگی و بدون علایم افسردگی با آزمون من ویتنی قضاوت آماری شد.یافته هاتحقیق روی 56 بیمار وسواسی جبری که 46 نفر آن ها دارای علایم افسردگی و 10 نفر آن ها که فاقد علایم بودند، انجام شد. رضایتمندی جنسی در گروه بدون افسردگی جنسی 9/1+- 2/11 ودر گروه با افسردگی 4/3+-4/16 بود (005/0>p ) و کارکرد جنسی به ترتیب 5/9+- 7/58 و 56/15-+6/40 با (006/0>p ) و بالاخره نعوظ به ترتیب 8/25 و 7/16 بود (009/0>p ) تفاوت سایر شاخص های کارکرد جنسی در هر دو گروه مشابه بود .نتیجه گیریبا توجه به معناداری ارتباط بین کارکرد جنسی مردان و افسردگی، به نظر می رسد که توام بودن افسردگی و اختلال وسواسی جبری باعث کاهش کارکرد جنسی می شود. ارزیابی بالینی و بررسی کارکرد جنسی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری با توجه به همزمانی ابتلا به علایم افسردگی پیشنهاد می شود.کلید واژگان: عملکرد جنسی, بیماری وسواس فکری, عملی}Background And AimConcurrent depression has been mentioned as a possible factor which might reinforces relationship between OCD and sexual dysfunction.ObjectiveThe aim of this study was to evaluate sexual function in OCD patients with and without depressive symptoms.Materials And Methodssubjects were 56 married OCD patients referred to outpatient clinic of Roozbeh psychiatric hospital and three private psychiatric clinics in Tehran from 2011 to 2013. Participants completed demographic questionnaire, OCI-R, MOCI, BDI-II, IIEF, FSFI.Results80.6% of women and 25% of men had sexual dysfunction and 82% of patients had depressive symptoms. Comparing sexual dysfunction in OCD patients with and without depressive symptoms demonstrated that mean index of IIEF in erection and satisfaction subscales of men without depressive symptoms (BDI-II index=ConclusionsRegarding to possible role of depressive symptoms on sexual function, sexual assessment in all OCD patients should be considered.Keywords: Sexual dysfunction, Obsessive, compulsive disorder, Depression}
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و سوم شماره 2 (پیاپی 170، اردیبهشت 1394)، صص 101 -109زمینه و هدفیکی از مشکلات معمول در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی، اختلال عملکرد جنسی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی این ارتباط بود.روش بررسیشرکت کنندگان در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 56 بیمار وسواسی متاهل (36 زن و 20 مرد) در دامنه سنی 50-18 سال مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان روزبه و چند مطب خصوصی شهر تهران، از مهر ماه سال 1390 تا اسفند 1392 بودند. پس از مصاحبه بالینی روانپزشک، پرسشنامه های داده های دموگرافیک،Obsessive Compulsive Inventory-Revised (OCI-R)، Maudsley Obsessional Compulsive Inventory (MOCI)، International Index of Erectile Function (IIEF)، Female Sexual Function Index (FSFI) توسط روان شناسان بالینی اجرا گردیدند.یافته هااز 56 بیمار وسواسی متاهل، 36 مورد زن بودند که 81% از زنان اختلال عملکرد جنسی را گزارش کردند 50% کاهش میل جنسی، 58% اشکال در برانگیختگی جنسی، 36/1% اختلال در لوبریکیشن، 44% اختلال ارگاسم و 53% درد جنسی. همچنین در مردان (20 نفر)، اختلال عملکرد جنسی 25% گزارش گردید 10% کاهش میل جنسی، 20% اختلال در نعوظ، 25% اشکال در ارگاسم و انزال و 40% کاهش رضایتمندی جنسی.نتیجه گیریشیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به وسواس و همبستگی معنادار بین اختلال عملکرد جنسی و علایم وسواس در مردان می تواند نشان دهنده نوعی ارتباط میان این دو اختلال باشد.
کلید واژگان: بیماری وسواس فکری, عملی, اختلال عملکرد جنسی, شیوع}BackgroundAlthough sexual dysfunction is a common problem in patients with obsessive-compulsive disorder (OCD), there are sparse clinical research on the study of the correlation between OCD subtypes and different phases of sexual response cycle. This study was undertaken to assess sexual function and its different phases in a group of Iranian patients with OCD.MethodsThis was a descriptive cross-sectional study. The subjects consisted of 56 married OCD patients (36 female, 20 male) who suffered from OCD according to a psychiatric interview and DSM-IV questionnaire based on structured clinical interview for DSM (SCID). Patients were between 18 to 50 year age that had been referred to the outpatient clinic of Roozbeh Psychiatric Hospital and three private psychiatric clinics in Tehran (from September 2011 to February 2013). Five Questionnaires were used in this study: Iranian validated form of Female Sexual Function Index (FSFI), International Index of Erectile Function (IIEF), Maudsley Obsessional Compulsive Inventory (MOCI), Obsessive Compulsive Inventory-Revised (OCI-R) and a questionnaire which has provided demographic data and other relevant information regarding sexual function and OCD.ResultsThe prevalence of sexual dysfunction among female was 80.6% and the frequency of disorders in different subscales of FSFI including sexual desire, sexual arousal, lubrication, orgasm, satisfaction and sexual pain were 50%, 58.3%, 36.1%, 44.4%, 41.7% and 52.8% respectively. Sexual disorder is reported in 25% of male OCD patients which subscale's evaluation of IIEF shows low sexual desire in 10%, erectile disorder in 20%, orgasmic disorder in 25%, sexual dissatisfaction in 40% and 50% decreased in the total sore of IIEF. Moreover, the correlation coefficients between the total score of OCI-R with erectile and satisfaction subscales of IIEF were statistically significant. The score of washing subscale in OCI-R and sexual satisfaction was significantly correlated.ConclusionHigh prevalence of sexual dysfunction in OCD women and significant correlation between male sexual dysfunction and OCD (r= -481.0 between total score of OCI-R with erectile dysfunction and r= -458.0 between total score of OCI-R and sexual satisfaction) could confirm a relation between OCD and sexual disorders. So, evaluation of sexual function in all patients with OCD is recommended.Keywords: obsessive, compulsive disorder, prevalence, sexual dysfunction} -
هدف
هدف این پژوهش بررسی یکی از حیطه های تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک یعنی اصل همیاری می باشد.
روش بررسیدر این پژوهش مقایسه ای که از نوع مورد- شاهدی است، با نمونه گیری ساده و در دسترس، دو گروه 22 نفره از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم (با تعداد 17 مرد و 5 زن) انتخاب و مصاحبه ای با استفاده از بخش گفتار خودبه خودی آزمون زبان پریشی فارسی با آنها صورت گرفت. پاسخ هر سئوال با توجه به این که فرد کدام قاعده همیاری (کیفیت، کمیت، شیوه و رابطه) را بیشتر نقض کرده است، ارزیابی و به عنوان خطا در آن پاسخ در نظر گرفته شد. با درصد گیری خطاها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، تی مستقل، کروسکال والیس و من ویتنی انجام شد.
یافته هابین دو گروه در رعایت کلی اصول همیاری گرایس (P<0/001) و اصلهای کمیت (P<0/001)، رابطه (P<0/001 و شیوه (0/02=P) اختلاف معنی داری وجود داشت، ولی در اصل کیفیت دو گروه تفاوت معنی داری نداشتند (0/07=P). عدم رعایت کلی اصول گرایس در بیماران با مدت ابتلا به بیماری، تحصیلات، سن و جنس آنها ارتباط آماری معنی دار نداشت (P>0/05).
نتیجه گیریبیماران اسکیزوفرنیک اصل همیاری گرایس را رعایت نمی کنند و به علت نقض این اصل در گفتگوهای دو طرفه دچار عدم انسجام می باشند.
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, اصول گرایس, اصل همیاری, تحلیل گفتمان}ObjectiveThe ultimate goal of this study is one of the discourse fields analysis, i.e. Grice's cooperative principles.
Materials and MethodsIn this comparative and case - control study, two groups of normal individuals and schizophrenic patients were selected by simple method from sample of convenience and interviewed based on the spontaneous part of Persian Aphasia Test. All the answers were analyzed with respect to the percent rate of errors in the 4 "cooperative maxims", and the errors were collected. Data were analyzed by Independent T Test, ANOVA, Kruskal Wallis and Mann Whitney.
ResultsThere were significant differences between two groups in respect to all the Grice’s cooperative principles (P<0.001), maxim of quantity (P<0.001), maxim of relevance (P<0.001) and maxim of manner (P=0.02), but in maxim of quality there was no significant differeance (P=0.07). The mean percent of errors in the course of illness, education and age varieties were not significant.
ConclusionSchizophrenic patients have incoherence speech and this problem exists in the discourse field and social interactions, thus the patients frequently fail in observing the Gricean cooperative principles.
Keywords: Schizophrenia, Grice, 's principles, Cooperative principles, Discourse analysis} -
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی جنبه هایی از مقوله روانی کلام در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقایسه آن با افراد سالم انجام شد تا بتوان علایم ثابتی از اختلالات گفتاری و زبانی و شدت آنها ارایه کرد و سپس به کمک آن آزمون های گفتاری – زبانی دقیق تری تهیه نمود و جنبه های آسیب دیده زبانی و گفتاری را شناخت.
روشدر این پژوهش تحلیلی – مقطعی با استفاده از بخش گفتار خودبه خودی آزمون زبان پریشی فارسی با دو گروه 22 نفره از افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و سالم (17 مرد و پنج زن در هر گروه) مصاحبه شد. در پاسخ به هر سؤال ویژگی های روانی کلام (مکث پر و خالی، تکرارهای نابجا و درصد تصحیح خودبه خودی) بررسی گردید. داده ها با نرم افزار SPSS 5/11 تجزیه و تحلیل شد.یافته هاگروه سالم و بیمار در میانگین درصد مکث پر و خالی با هم تفاوتی نداشت. اما میانگین درصد تکرار نابجا و تصحیح خودبه خودی تفاوت معنی دار داشت (001/0p<). در خرده آزمون های تفکیکی برای مکث پر و مکث خالی، با توجه به مرزهای نحوی و معنایی، فقط در گروه مبتلا به اسکیزوفرنیا تفاوت آماری معنی دار مشاهده شد. در مبتلایان تفاوت های درصد مکث پر قبل از تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستوری (01/0p<)، درصد مکث پر در اول جمله قبل از تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستوری (05/0p<) و درصد مکث خالی در اول جمله و وسط جمله و نیز قبل از یک تکواژ محتوایی نسبت به تکواژ دستوری (001/0p<) معنی دار بود.نتیجه گیریکمی حجم نمونه و استفاده از متغیرهای وابسته به بافت ممکن است در یافت نشدن تفاوت معنی دار برای برخی از متغیرها نظیر مکث مؤثر بوده باشد. اما وجود تفاوت معنی دار در متغیرهای تقریبا مستقل از تاثیرات بافت (مثل تکرار نابجا) می تواند تاییدی بر یافته های سایر محققان مبنی بر آسیب روانی کلام در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و شاید وجود یک آسیب عصبی باشد.
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, روانی کلام, مکث, تکرار نابجا, تصحیح خودبه خودی} -
هدف
هدف این مطالعه مقایسه ویژگی های تصویربرداری مغز بیماران دچار اختلال هویتجنسی با افراد سالم بود.
روشمطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شد. برای هر یک از دو گروه بیمار و شاهد 30 نفر که واجد معیارهای ورود و فاقد معیارهای خروج بودند به روش غیرتصادفی از بین بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهران انتخاب شدند. اطلاعات جمعیت شناختی شامل قد و وزن و دورسر و مغز به وسیله MRI انجام شد. داده های FSE T2 3D به روش MRI اندکس ت وده بدن گردآوری و نرم افزار حجم سنجی ارزیابی گردید. حجم هسته قرمز، حجم پارانشیم مغز، حجم اینترادورال،و t حجم مایع مغزی نخاعی و مساحت کورپوس کالوزوم با به کارگیری آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاحجم هسته قرمز درحجم هسته قرمز و حجم اینترادورال و. (p<0/ گروه بیمار کمتر از گروه شاهد بود (01پارانشیم مغز زنان و مردان تفاوت معنی دار داشت. بین حجم هسته قرمز بیماران مرد و زنان طبیعی تفاوت معنی داری دیده نشد، ولی حج م هسته قرمز بیماران زن کمتر از مردان نرمال بود
نتیجه گیریبین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد. (p<0/01) سالم تفاوت هایی مشاهده شد. در مراحل رشد و تمایز سامانه عصبی مرکزی، ممکن است ساختار آناتومی مغز این بیماران دچار تغییراتی شده و از مسیر معمول و طبیعی هماهنگ و همراستا با جنسیت فرد پیروی نکرده باشد.
-
-
مقدمهبه نظر می رسد آدلر و سیستم روانشناسی او علیرغم تاثیر قابل ملاحظه ای که بر بسیاری از حیطه های روانشناسی و روانپزشکی داشته، مورد کم توجهی قرار گرفته و در مجامع علمی کمتر از او نام برده شده است. در این مقاله سعی شده به بررسی اجمالی نظریات آدلر پرداخته شود.روشاین مطالعه به روش مروری انجام شد.یافته هادر این تحقیق عمده نظریات آدلر بررسی و نقد شده اند؛ ازجمله احساس حقارت، تلاش برای رسیدن به برتری، جبران، شیوه زندگی و علاقه اجتماعی. همچنین انواع شخصیت از دیدگاه آدلر و نظرات او در مورد ترتیب تولد توضیح داده شده است. آدلر بنیانگذار مکتب روانشناسی فردی است، لذا مفاهیم اساسی مرتبط، شامل مفهوم ساختار ذهنی مبتنی بر خیال، غایت نگری و کل نگری ارائه می گردد. در ادامه مقاله، چگونگی ارزیابی فرد از دیدگاه روانشناسی آدلر، شامل نظرات او در مورد خاطرات اولیه دوران کودکی، تعبیر رؤیا و سایر موارد ارائه می شود. همچنین روش های درمانی آدلر و نقش او در شکل گیری روش های بسیار متداول، نظیر گروه های آموزشی توضیح داده می شود. در انتها به تحقیقات به عمل آمده در مورد نظرات آدلر اشاره شده، پس از بررسی و نقد، به منظور بازنگری اشکالات این مکتب مطرح می شود.نتیجه گیرینظرات آدلر بر حیطه های مختلف روانپزشکی و روانشناسی، نظیر اگزیستانسیالیسم، خانواده درمانی، پسیکوآنالیز و روان درمانی شناختی- رفتاری تاثیر قابل ملاحظه ای گذاشته است و آشنایی با آدلر، فرضیات و روش های درمانی او برای هر روانپزشک و روانشناسی لازم به نظر می رسد.
-
-
-
هدف این پژوهش تعیین میزان فراوانی افسردگی در بیماران تحت درمان با همودیالیز و تعیین عوامل خطر مرتبط با افسردگی در این بیماران به منظور پیشنهاد مداخلات پیشگیرانه و درمانی بود. این پژوهش مقطعی روی 80 بیمار (48 مرد، 32 زن) مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با همودیالیز انجام شد. بیماران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های جمعیت شناختی، آزمون افسردگی بک و ملاک های تشخیص DSM - IV برای اختلال افسردگی اساسی و افسرده خویی بود...
کلید واژگان: نارسایی مزمن کلیه, همودیالیز, دیابت قندی, اختلال افسردگی اساسی, اختلال افسرده خویی} -
هدفاین پژوهش با هدف بررسی میزان سازگاری زناشویی در گروهی از زنان و مردان متاهل ساکن در خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی تهران و بررسی رابطه ی میان سازگاری زناشویی با برخی متغیرهای جمعیت شناختی انجام شده است.روشاین بررسی از نوع توصیفی- مقطعی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی سازگاری زناشویی بود. آزمودنی های پژوهش 148 نفر دانشجوی متاهل ساکن در خوابگاه متاهل های دانشگاه علوم پزشکی تهران (74 مرد و 74 زن) بودند. تحلیل داده ها به کمک آزمون آماری خی دو و توزیع دقیق فیشر انجام شد.یافته هایافته های پژوهش نشان دهنده ی سازگاری زناشویی در 8/75% و ناسازگاری در 2/24% آزمودنی ها بود. از میان متغیرهای بررسی شده ارتباط معنی داری میان متغیرهای تفاوت سنی زن و شوهر و طول سال های ازدواج با سازگاری زناشویی دیده شد.نتیجهبا افزایش تفاوت سنی و طول سال های ازدواج، سازگاری زناشویی کاهش می یابد.
کلید واژگان: سازگاری زناشویی, پرسش نامه ی MAT, دانشجویان} -
هدفبررسی ویژگی های گفتاری افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا از مباحث مهم در حوزه زبان شناسی بالینی و گفتار درمانی است که علیرغم سابقه پژوهشی نسبتا زیاد آن در غرب، در ایران کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این پژوهش معرفی ویژگی های غالب گفتاری افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، در مقایسه با افراد سالم به منظور ایجاد زمینه بهتر برای استفاده در امور بالینی می باشد.روشدر این بررسی مقطعی - تحلیلی، از دو گروه 22 نفره مبتلا به اسکیزوفرنیا (پنج زن و 17 مرد) و سالم (پنج زن و 17 مرد)، با استفاده از بخش گفتار خود به خودی آزمون زبان پریشی فارسی نمونه گفتاری گرفته شد و داده ها در پنج حوزه زبانی مورد تجزیه و تحلیل زبان شناختی قرار گرفتند. سپس داده ها با آزمون های t مستقل و مان - ویتنی مقایسه شدند.یافته هاتحلیل داده های پژوهش نشان داد که در هیچ یک از دو گروه تبدیل آوایی نامتعارف و یا نقص فیلترهای نحوی - معنایی وجود ندارد. در گروه مبتلا درصد تکواژهای دستوری کمتر و درصد تکواژ قاموسی بیشتر و تفاوت معنی دار بود. تعداد نئولوژیسم و درصد خطا در انسجام و پیوستگی کلام گروه مبتلا بیشتر و دارای تفاوت معنی دار بود.نتیجه گیرییافته ها بیانگر تفاوت اساسی گفتار افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم در حوزه نئولوژیسم، انسجام و پیوستگی کلام و میزان استفاده از تکواژهای قاموسی و دستوری است.
-
مقدمهافسردگی مشکل شایعی بوده و باعث کاهش کارکرد افراد می شود. بررسی این موضوع در افراد پرهوش، بدلیل سودمندی بالاتر آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این مطالعه هدف ما بررسی فراوانی نسبی افسردگی در افراد پرهوش در مقایسه با افراد معمولی است.
مواد و روش هابه این منظور در یک مطالعه مورد-شاهدی تعداد 90 داوطلب رده هوشی بهنجار و 56 داوطلب از رده پرهوش که محدوده سنی آنها بین 20 تا 30 سالگی بوده و از لحاظ جنسیت جور شده بودند از نظر شدت افسردگی با آزمون فهرست افسردگی بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. تعیین بهره هوشی افراد با اجرای هر دو آزمون هوشی ماتریس های فزاینده ریون و آزمون هوشی کسلر بزرگسالان انجام شد.
یافته هادر بین 90 نفر از افراد بهنجار، 36 نفر از آنها افسرده بودند (40%) و از 56 نفر افراد پرهوش، 35 نفر آنها افسرده بودند (62.5%) و مشاهده شد که فراوانی نسبی افسردگی در افراد پرهوش، با تفاوت آماری معنادار بیشتر است (P<0.05).
نتیجه گیری و توصیه ها: با وجود توانایی بیشتر افراد پرهوش در مقابله با استرس، بدلیل بهره هوشی بالاتر، در این مطالعه مشاهده شد که شیوع افسردگی در افراد پرهوش بیشتر است. این یافته ها ممکن است بدلیل درک بیشتر این افراد و نتیجه آن، عملا برخورد بیشتر این افراد با استرس می باشد.
-
هدفبررسی حضور بروسلوز(تب مالت) در بیماران روانی.
طرح: مطالعه مشاهده ای.روشمطالعه حاضر بر روی 500 نفر از افراد بستری در بیمارستان اعصاب و روان روزبه تهران انجام شد. در این مطالعه، سرمهای افراد فوق الذکر مورد آزمایشهای آگلوتیناسیون سریع جهت تشخیص حضور آنتی بادی های ضد بروسلوز قرار گرفت.
متعاقبا بر روی موارد مثبت، آزمایشهای آگلوتیناسیون استاندارد (رایت)، مرکاپتوانتانل (2-ME)، کومبس و تثبیت عامل مکمل (CFT) انجام گردید.
تجزیه و تحلیلی آماری: آمار توصیفی.نتایجحضور آنتی بادی های ضد آنتی ژنهای بروسلوز، در 0.4 درصد از بیماران تشخیص داده شد یعنی از نظر سرم شناسی 0.4 درصد از آنان مبتلا به بروسلوز هستند. آزمایش دو کاپتواتانل فعال بودن بیماری در یکی از افراد (0.2 درصد موارد) را تایید کرد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه و یافته های مربوط به بیماریزایی بروسلوز، درصدی از بیماران مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی کشور، ممکن است مبتلا به بروسلوز باشند و در آنها علایم و نشانه های اختلالات روانی می تواند ناشی از بروسلوز باشد و یا حداقل به وسیله بروسلوز تشدید شده باشد.
تشخیص بروسلوز در این بیماران می تواند حایز اهمیت باشد تا در صورت ابتلا به آن، تحت درمان ضد بروسلوز نیز قرار گیرند چرا که غفلت از آن می تواند سد راه درمان موفق این دسته از بیماران روانی گردد.
کلید واژگان: تب مالت, بروسلوز, سرم شناسی, بیماران روانی} -
این مقاله با هدف ارزیابی تفاوت های بین دو جنس از نظر شیوع اختلالات روانی، ابتدا به بررسی کلیشه های جنسی می پردازد. این کلیشه ها عقایدی افراطی و نسبتا ثابت در مورد افراد و بر اساس جنسیت آنهاست. تحقیقات نشان می دهد که برخی از این کلیشه های جنسی، واقعی و عده ای غیرواقعی می باشند. از جمله کلیشه های واقعی شیوع بالاتر اختلالات روانی در زنهاست. این مقاله به تفصیل، به علل شیوع بالاتر افسردگی در زنان می پردازد. به نظر می رسد که با مشخص کردن این علل و با استفاده از برنامه های پیشگیری، بتوان احتمال بروز بیماری ها در زنان را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش داد.
-
بهداشت روانی در دوران بارداری از جمله مسائلی است که پرداختن به آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. عوامل مهم در این رابطه عبارتند از:1- مسائل مربطو به زن حامله از جمله: نگرش زن حامله نسبت به حاملگی خود و شاید مقدم بر آن، نگرش او نسبت به هویت خود به عنوان یک زن، همچنین تغییرات هورمونی، تغییرات در فیزیک بدن، نوع تغذیه و فعالیتهای زن باردار همگی نیاز به صرف انرژی روانی قابل ملاحظه ای از سوی او جهت انطباق خود با این تغییرات دارد...
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.