فیروزه مقیمی نژاد
-
سابقه و هدف
نهاد مشارکتی، اولین و ضروری ترین رکن تقویت سرمایه اجتماعی به حساب آمده که پایداری آن ضامن بقا و استمرار مشارکت اجتماعات محلی در پروژه های مدیریت منابع طبیعی است. گروه توسعه روستا و صندوق اعتباری خرد، دو نهاد اجتماعی و اقتصادی مهم در اجرای پروژه بین المللی احیای اراضی جنگلی و تخریب یافته با تاکید ویژه بر اراضی حساس به خاک های شور و اراضی مستعد فرسایش بادی (RFLDL) در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی بوده که درس آموخته های ارزشمندی از مشارکت بهره برداران در اجرای اثربخش تر پروژه های مقابله با بیابان زایی به همراه داشته اند. پایداری این نهادها منوط به شرکت و فعالیت اعضا در نشست های تصمیم گیری گروه های توسعه در جهت تقویت سرمایه های اجتماعی، اقتصادی، انسانی، طبیعی و فیزیکی روستا و همچنین رعایت مقررات آیین نامه صندوق اعتباری خرد و واریز مبالغ خرد ماهانه است. با اینحال فعالیت کم یا انحلال برخی از این نهادها، امروزه به یکی از چالش ها و دغدغه های مهم کارشناسان اجرایی پروژه یادشده تبدیل شده است. تحقیق حاضر با هدف تبیین عوامل اصلی عدم پایداری این نهادها به انجام رسید.
مواد و روش هااین تحقیق از نظر روش، توصیفی-تحلیلی، از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری اطلاعات به دو روش اسنادی و پیمایشی است. جامعه هدف، کلیه اعضای گروه های توسعه روستا و صندوق های اعتباری خرد در روستاهای هدف اجرای پروژه RFLDL در شهرستان سرایان است. ابزار سنجش تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بوده، که بر اساس فرمول کوکران و تطبیق با جدول کرجسی و مورگان ، 96 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پس از تایید روایی با نظر متخصصان، پایایی پرسشنامه برابر 83/0 به دست آمد که نشان از قابلیت اعتماد مناسب است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار 22SPSS انجام گرفت. بررسی رابطه بین متغیرها با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 انجام شد. برای این منظور بار عاملی هر یک از گویه ها به دست آمد.
نتایجنتایج مربوط به تبیین مولفه های اصلی پایداری نهادهای مشارکتی در قالب 4 گروه عوامل اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی -معیشتی، آموزشی – ترویجی و سیاستگذاری- مدیریتی طبقه بندی و اولویت بندی شد. بر این اساس در عوامل اجتماعی – فرهنگی گویه های "عدم توجه به ویژگی های ساختاری و ترکیب گروه ها"، "فقدان تعهد و احساس مسئولیت لازم در بین اعضای گروه" و "فقدان الگوی مشخص برای حفظ و بقای گروه ها"، در عوامل اقتصادی گویه های "سرمایه مالی اندک صندوق"، "پایین بودن مبلغ تسهیلات صندوق" و "ناتوانی صندوق در انعقاد قرارداد و جذب سرمایه از سایر منابع"، در عوامل آموزشی – ترویجی گویه های "هم زمان نبودن مهارت آموزی با اعطای وام " و "ناکافی بودن آموزش ها برای استفاده موثر از تسهیلات" و در عوامل سیاستگذاری- مدیریتی گویه "تامین نشدن تسهیلات دولتی برای حمایت از صندوق ها" دارای بیشترین اولویت بودند. نتایج بررسی فرضیه ها و تحلیل مسیر نیز نشان داد که مولفه ی مدیریتی- سیاستگذاری با ضریب 581/0-0، قوی ترین تاثیر منفی و معنی داری را بر پایداری نهادهای مشارکتی در سطح 99 درصد داشته است.
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج این تحقیق نشان می دهد عوامل سیاستگذاری – مدیریتی و عوامل اجتماعی (بخصوص ساختار و ترکیب نهادها) به عنوان مهمترین عوامل پایداری نهادهای مشارکتی محسوب می گردند. لذا پیشنهاد می شود کارشناسان وتسهیلگران، ابتدا هماهنگی و انسجام سازمانی را در سطح دست اندرکاران دولتی تقویت بخشیده و ضمن تامین اعتبارات مناسب، موانع حقوقی پیش روی مشارکت اجتماعات محلی در اجرای پروژه های مقابله با بیابان زایی را مرتفع سازند. همچنین لازم است مطالعات تحلیل شبکه ، به منظور دستیابی به ترکیب مناسب اعضا، در مرحله تاسیس و استقرار نهادها مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, تحلیل شبکه, انسجام سازمانی, مشارکت, پروژه بین المللی RFLDL, سرایانBackground and purposeThe cooperative institution is considered the first and most essential pillar of strengthening social capital, whose stability guarantees the survival and continued participation of local communities in natural resource management projects. Village Development Group and Microcredit Fund are two important social and economic institutions in the implementation of the international project of revitalization of forested and degraded lands with special emphasis on lands sensitive to saline soils and lands prone to wind erosion (RFLDL) in Sarayan city of Khorasan province. It has been the southern region that has brought valuable lessons from the participation of users in the more effective implementation of projects to combat desertification. The stability of these institutions depends on the participation and activity of the members in the decision-making meetings of the development groups in order to strengthen the social, economic, human, natural and physical capital of the village, as well as complying with the regulations of the microcredit fund and depositing monthly small amounts. However, the low activity or liquidation of some of these institutions has become one of the important challenges and concerns of project executive experts. The current research was carried out with the aim of explaining the main factors of the instability of these institutions.
MethodologyThis research is descriptive-analytical in terms of method, practical in terms of purpose, and the method of gathering information is two documentary and survey methods. The target community is all the members of the village development groups and micro credit funds in the target villages of the implementation of the RFLDL project in Sarayan city. The measuring tool of the research was a researcher-made questionnaire, based on Cochran's formula and matching with Karjesi and Morgan's table, 96 people were selected as a statistical sample. After validating the validity with the opinion of experts, the reliability of the questionnaire was 0.83, which shows that it is reliable. Data analysis was done using 22SPSS software. The relationship between variables was investigated using Smart PLS3 software. For this purpose, the factor load of each item was obtained.
ResultsThe results related to the explanation of the main components of the sustainability of cooperative institutions were classified and prioritized in the form of 4 groups of social-cultural, economic-household, educational-promotional and policy-management factors. Based on this, in the socio-cultural factors, the items "lack of attention to the structural characteristics and composition of groups", "lack of commitment and sense of responsibility among group members" and "lack of a specific pattern for the preservation and survival of groups", in the economic factors, the items " The fund's small financial capital", "low amount of fund facilities" and "the inability of the fund to conclude contracts and attract funds from other sources", in the educational-promotional factors, the items "non-simultaneity of skill training with granting loans" and "insufficient training for effective use" of facilities" and in policy-management factors, the item "non-provision of government facilities to support the funds" had the highest priority. The results of the hypothesis examination and path analysis also showed that the management-policy component with a coefficient of 0-0.581 had the strongest negative and significant effect on the sustainability of cooperative institutions at the level of 99%.
ConclusionIn general, the results of this research show that policy-management factors and social factors (especially the structure and composition of institutions) are considered as the most important factors of the stability of cooperative institutions. Therefore, it is suggested that experts and facilitators first strengthen organizational coordination and coherence at the level of government officials and, while securing appropriate credits, remove the legal obstacles to the participation of local communities in the implementation of projects to combat desertification. It is also necessary to consider network analysis studies, in order to achieve the appropriate composition of members, in the stage of establishment and establishment of institutions.
Keywords: Social Capital, Network Analysis, Organizational Cohesion, Participation, RFLDL International Project, Sarayan -
هدف
برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی، نتیجه مجموعه ای از تحولات مختلف برنامه ریزی، اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی در دهه ای اخیر است که به دلیل جهانی شدن و تمرکززدایی در مقیاس محلی یا منطقه ای ضرورت تبیین یافته است، این گونه از برنامه ریزی سازوکاری تفکر مبنا و مساله محور است و به دنبال پاسخگویی به سه سوال اساسی چیستی، چرایی و چگونگی در یک چارچوب مردم محور و مکان محور است و با عقلانیت یکپارچه به این موضوع می پردازد برنامه ریزی توسعه یکپارچه روستایی، براساس تحولات فکری- نظری دهه های اخیر و مسائل و مشکلات برنامه ریزی در سطح ملی ظهور یافته است. برنامه ریزی واکاوی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه برنامه ریزی توسعه یکپارچه، به دلیل تکثرگرایی نهادی جهت محرومیت زدایی تک ساحتی در نقاط روستایی کشور از اهمیت ویژه ای برخودار است، در این میان بررسی دانش علمی پژوهشی و حجیم تولید شده جهانی، می تواند حاوی درس آموخته های زیادی برای پژوهش ها و اقدامات آبادانی و پیشرفت روستایی باشد. بنابراین هدف کلی پژوهش حاضر، تحلیل سیستماتیک شبکه دانش در زمینه برنامه ریزی توسعه یکپارچه با مرور شبکه هم رخدادی واژگان و هم نویسندگی در این حوزه است تا روندهای دانش، منابع و کمبودهای آن آشکار شود.
روش پژوهش:
این تحقیق از نظر نوع کاربردی بوده که از رویکرد علم سنجی برای بررسی مستندات علمی استفاده نموده است. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل شبکه اجتماعی برای تحلیل و تبیین هم واژگانی و هم نویسندگی مطالعات مرتبط در کل شبکه بهره گرفته شده است. در گام اول روش کار، داده ها از پایگاه اطلاع رسانی اسکوپوس استخراج گردید، سپس مرحله های پالایش مفهومی انجام و بر مبنای اهداف پژوهش، داده های نهایی با بهره گیری از الگوریتم های مبتنی بر تحلیل شبکه ی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer مورد واکاوی قرار گرفت.
یافته هانتایج حاکی از آن بود که از 93 پژوهش علمی و 191 نویسنده، کشورهای آفریقای جنوبی، انگلستان و آمریکا دارای بیشترین انتشارها بوده و نویسندگانی نظیر مادزیوهندیلا، ون نیکرک، آشا و باندا بالاترین بیشترین ارجاع ها را داشته اند. همچنین خوشه ی فکری چاکویزرا، دارای بیشترین تراکم شبکه بود. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که پژوهش های برنامه ریزی توسعه یکپارچه از ابعاد مختلف و در زیست بوم های متنوع و مرتبطی انجام شده است به گونه ای که سطوح و پیوندهای مختلفی از فضاهای شهری تا روستایی را نیز در برگرفته است. تحلیل هم رخدادی واژگان نیز، 6 خوشه ی پژوهشی در مطالعات برنامه ریزی توسعه یکپارچه مرتبط با واژه های جامعیت، برنامه ریزی شهری، حکمرانی محلی، مشارکت، توسعه پایدار و عدالت فضایی را آشکار ساخت.
نتیجه گیرییافته های تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه می تواند دستاوردهای ارزشمندی برای تحقق رویکرد عقلانی-تخصصی به برنامه ریزی سیاسی- اجتماعی داشته باشد و افق های نوین مطالعاتی و اجرایی را به روی آنان بگشاید.
کلید واژگان: تحلیل شبکه اجتماعی, توسعه یکپارچه, علم سنجی, منظومه ها, نقشه دانشObjectiveIntegrated rural development planning is the result of a series of different developments in planning, economy, politics and sociology in the last decade, which has become necessary due to globalization and decentralization on a local or regional scale. This type of thinking mechanism planning It is based and problem-oriented and seeks to answer the three basic questions of what, why and how in a people-oriented and place-oriented framework and deals with this issue with integrated rationality. Planning issues and problems have emerged at the national level. The examination and evaluation of the ecosystem within the realm of global studies pertaining to integrated development planning hold significant importance, specifically in light of institutional pluralism, aimed at mitigating disparities in rural areas. Numerous insights can be gleaned from research outcomes and strategies in the realm of development and rural progress. Hence, the primary objective of the present study is to methodically scrutinize the knowledge network concerning integrated development planning by scrutinizing the co-occurrence network of terminologies and collaborative authorship within this domain, in order to uncover patterns of knowledge, origins, and their limitations.
MethodsThis research is applied in terms of type, which uses the scientometric approach to review scientific documents. In the current research, the social network analysis method has been used to analyze and explain both vocabulary and authorship of related studies in the entire network. In the initial phase of the methodology, data was retrieved from the Scopus database, followed by stages of refining concepts, and ultimately, the conclusive data was scrutinized utilizing algorithms grounded in social network analysis through VOSviewer software.
ResultsThe findings revealed that among 93 scholarly works and 191 authors, countries like South Africa, England, and the United States exhibited the highest number of publications, with scholars such as Madziohendila, Van Niekerk, Asha, and Banda receiving notable references. Furthermore, the intellectual cluster associated with Chakwizera demonstrated the highest density within the network. Also, the results of this study showed that researches on integrated development planning have been carried out from different dimensions and in diverse and related ecosystems in such a way that it covers different levels and links from urban to rural spaces. Analysis of word co-occurrence also brought to light 6 distinct research clusters within the scope of integrated development planning studies, focusing on aspects like comprehensiveness, urban planning, local governance, participation, sustainable development, and spatial justice.
ConclusionsThe insights garnered from scrutinizing the knowledge network and visualizing its structure in this study could potentially yield significant advancements in adopting a comprehensive, rational, and expert-driven approach to socio-political planning, thereby opening up new avenues for further study and implementation.
Keywords: Social Network Analysis, Integrated Development, Scientometrics, Systems Rural, Knowledge Map -
سابقه و هدف
مرتع داری، علم و هنر مدیریت و اداره مرتع بوده که در تصمیم گیری و برنامه ریزی برای حفظ، احیا و بهره برداری پایدار از آن لازم است مبانی فنی و مدیریتی، به موازات یکدیگر و متناسب با شرایط اکولوژیکی مرتع و شرایط اجتماعی و اقتصادی ذینفعان، به ویژه مرتع داران مورد توجه قرار گیرد. در بخش مبانی فنی همواره چند پروژه کلیدی شامل نهال کاری، قرق، مدیریت چرا، بذرکاری، بذرپاشی، کودپاشی، پی تینگ (چاله چوله کردن)، ری پینگ (شیارزدن) و کنتورفاروئینگ (ایجاد جوی پشته) پیش روی کارشناسان است که هریک معیارها و شاخص های خاص خود را دارد. با توجه به سطح وسیع و تنوع فیزیوگرافی و ژئومورفولوژی مرتع، هر ابزاری که بتواند با تلفیق شاخص ها، کارشناسان را در انتخاب پروژه های اصلاحی و احیایی کمک کند می تواند مفید باشد. هدف این پژوهش، بهره گیری از ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی برای مکان یابی عرصه های مناسب عملیات اصلاح و مدیریت مرتع، در حوزه آبخیز چاه تلخ است.
مواد و روش هادر این پژوهش، ابتدا ضمن تیپ بندی مراتع مورد مطالعه و تعیین وضعیت و گرایش تیپ های گیاهی، روش مرتع داری برای هریک ارائه شد. برای تیپ هایی که دارای وضعیت عالی تا خوب بودند، روش مرتع داری تعادلی و برای تیپ هایی که دارای وضعیت متوسط بودند، روش مرتع داری طبیعی و به تبع آن، سیستم های چرایی توصیه شد. روش مرتع داری مصنوعی یا اصلاحی برای تیپ هایی در نظر گرفته شد که دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف بودند. در گام بعد، نقشه واحدهای همگن مقدماتی، از تلفیق نقشه های طبقات ارتفاعی، شیب و جهت تهیه گردید. سپس لایه تیپ های مرتعی با آن تلفیق و واحدهای همگن نهایی تهیه شد. با توجه به اطلاعات وضعیت و گرایش مراتع و شایستگی تولید تیپ های گیاهی، نقشه های زمین شناسی، خاک شناسی، هم باران، هم دما و منابع آب، خصوصیات هریک از واحدهای همگن، در محیط GIS استخراج گردید. با مدنظر قرار دادن معیارها و شاخص های اکولوژیکی و محیطی موثر به منظور اجرای عملیات اصلاح مرتع و مطابقت آنها با خصوصیات هر واحد همگن، نوع عملیات اصلاحی و مدیریتی مرتع، در هریک از واحدهای همگن پیشنهاد گردید و بر مبنای آن، نقشه عملیات مذکور، تهیه شد. در نهایت با روی هم گذاری نقشه عملیات اصلاح و مدیریت مرتع و سامان های عرفی، مدل مدیریتی مراتع منطقه، ارائه گردید.
نتایجبر مبنای نتایج به دست آمده، سطح وسیعی از مراتع، دارای وضعیت ضعیف و خیلی ضعیف است که نیازمند اجرای مرتع داری اصلاحی می باشد. مدل مدیریتی حاصل، نشان داد که در 6/10 درصد از سطح مراتع، کنتورفارو، در 3/8 درصد، پیتینگ و در 9/5 درصد، ریپرینگ، قابل توصیه است. ضمن اینکه در 3/29 درصد از مراتع، مدیریت چرا و در 6/14درصد، قرق (جلوگیری از ورود دام) پیشنهاد می گردد.
نتیجه گیریمدل ارائه شده در حوزه آبخیز چاه تلخ که با تلفیق لایه های وضعیت و گرایش مرتع، شایستگی تولید، کاربری اراضی، بافت و عمق خاک، طبقه ارتفاعی، شیب و جهت، خطوط هم دما و هم باران و نقشه سامان های عرفی، به دست آمد، می تواند نقش به سزایی در ارائه یک مدیریت جامع و همه جانبه ایفا کند. مدل مذکور، سبب دستیابی سریع و راحت به تمامی معیارها و شاخص های اکولوژیکی و محیطی موثر برای اجرای عملیات اصلاح و مدیریت مرتع می شود. در این راستا وزن دهی به شاخص ها و استفاده از ابزارهای تصمیم گیری چندمتغیره، می تواند نقش مهمی در انتخاب دقیق تر مکان های مناسب پروژه های اصلاحی و احیایی مرتع ایفا نماید.
کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS), روش های مرتع داری, وضعیت مرتع, ویژگی های محیطی و اکولوژیکیBackground and objectivesRangeland management is the science and art of range management and administration, which requires technical and managerial foundations in decision-making and planning to protection, reclamation and sustainably use it, in parallel with each other and in accordance with the range ecological conditions and beneficiary's socio-economic conditions, especially the pastoralists, should be considered. In the technical basics section, there are always several key projects, including planting, plowing, grazing management, Inter Seeding, Seeding, fertilizing, pitting, ripping, and contour furrowing, each of which has criteria and indicators. Has its own characteristics. Considering the vast area and variety of physiography and geomorphology of the rangelands, any tool that can help experts in selecting improvement and restoration projects by combining indicators can be useful. The purpose of this research is to use the geographic information system to locate suitable areas for range improvement and management projects in the Chahtalkh watershed.
MethodologyFor this purpose, based on the range condition and range condition trend, a range method was developed for each plant types. For types with excellent to good condition, equilibrium method was recommended, and for types with moderate condition, natural method and consequently grazing systems were recommended. Artificial or improvement range management, were considered for types that were poor and very poor. In the next step, the homogeneous baseline maps were prepared by combining altitude, slope and direction maps. Subsequently, the homogeneous layer was combined with plant types layer and the final homogeneous units. Based on the rangeland condition and suitability yield of plant types, geological maps, soil characteristics, iso-therms, iso-rain and water resources, the characteristics of each homogeneous unit were extracted in GIS environment. Considering effective ecological and environmental criteria and indices to perform range improvement and management operations and to match the characteristics of each homogenous unit, the type of rangeland management and management operations in each homogenous unit was proposed and based on this, a round map was prepared. Finally, by superimposing the map of range improvement and management operations and customary systems, the range management model of the region was presented.
ResultsAccording to the results, a wide range of rangelands have poor and very poor conditions that require artificial range management. The resulting management model showed that in 10.6% of rangelands, contour farro, in 8.3%, pitting and in 5.9%, ripping is recommended. In 29.3% of rangelands, grazing management and in 14.6% prevent livestock from entering (exclosure) are recommended.
ConclusionThe model presented in the Chah Talkh watershed, which was obtained by combining the layers of RANGE condition and range condition trend, suitability yield of plant types, land use, soil texture and depth, elevation class, slope and direction, temperature and rainfall lines, and the map of customary systems, can play a significant role in provide a comprehensive and all-round management. The model enables quick and easy access to all ecological and environmental criteria and environmental parameters for effective range improvement and range management. In this regard, weighting indicators and using multi-variable decision-making tools can play an important role in more precisely choosing suitable places for range improvement and revitalization projects.
Keywords: GIS, Rangeland Method, Range Condition, Environmental Characteristics -
اگرچه در خصوص اثر آلودگی بر خصوصیات فیتوشیمیایی گیاهان دارویی که به صورت زراعی کاشت می شوند مطالعات متعددی صورت گرفته، اما این مهم در ارتباط با گونه های مرتعی، علیرغم اهمیت آن ها در زمینه ایجاد تنوع معیشتی برای بهره بردران مرتعی، بسیار محدود بوده است. در همین راستا تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر فلز سنگین کادمیم بر خصوصیات فیتوشیمیایی شیرین بیان، در قالب طرح کاملا تصادفی با تیمار کادمیم در 6 غلظت (صفر، 10، 20، 40، 80 و 160 (ppm)) و 4 تکرار به صورت کشت گلدانی (مجموعا 24 گلدان) اجرا گردید. پس از تهیه بستر کاشت و اسپری نمودن محلول نمک نیترات کادمیم با غلظت های فوق الذکر به خاک، ریزوم های شیرین بیان داخل گلدان ها کشت و به مدت 7 ماه در گلخانه تحت مراقبت و آبیاری قرار گرفتند. در نهایت نمونه های گیاهی (در دو بخش اندام های هوایی وزیرزمینی) تهیه شده، جهت اندازه گیری خصوصیات فیتوشیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. متغییرهای اندازه گیری در اندام زیرزمینی شامل میزان گلیسیریزیک اسید، گلابریدین، لیکوریتجنین و در اندام هوایی فلاونوییدهای روتین و کتچین بود. عصاره گیری با روش اولتراسونیک و اندازه گیری با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) انجام گرفت. نتایج مقایسه میانگین کادمیم در غلظت های تحت بررسی نشان داد افزایش غلظت این عنصر درخاک اثر معنی داری بر میزان گلیسریزیک اسید، گلابریدین و لیکوریتجنین در اندام زیرزمینی و فلاونوییدهای روتین و کتچین در اندام هوایی گیاه شیرین بیان داشته است. در همین راستا بیشترین تاثیر افزایشی را گلیسریزیک اسید و لیکوریتجنین در غلظت 10 (ppm)، به ترتیب با 12/70 و 44/56 درصد و گلابریدین در غلظت 20 (ppm) با 70/51 درصد نسبت به شاهد نشان داده است. نتایج همچنین نشان داد میزان مواد موثره در اندام زیرزمینی گیاه شیرین بیان تحت تیمار کادمیم در ابتدا افزایش یافته و در ادامه با بالا رفتن غلظت کادمیم کاهش داشته است.
کلید واژگان: فلز سنگین, کادمیم, عناصر غذایی پرمصرف, شیرین بیان (.Glycyrrhiza glabra L)The increasing popularity and trade of medicinal plants on the one hand, and the expansion of polluting water, soil and air resources on the other hand, have made the health, safety and quality of medicinal plants raw materials and their processed products a major concern of world organizations. Become more and more diverse and implement various research projects in this field. The present study aimed to investigate the effect of cadmium heavy metal on the phytochemical properties of licorice in a completely randomized design with cadmium treatment at 6 concentrations (0, 10, 20, 40, 80 and 160 (ppm)) and 4 replications. Potted cultivation (24 pots in total) was performed. After planting substrate and spraying cadmium heavy metal nitrate with above mentioned concentrations, licorice rhizomes were cultured in pots and kept in greenhouse for 7 months. Finally, dried and powdered plant samples (in two sections of aerial parts) were transferred to laboratory for measurement of phytochemical properties. The measured variables in the underground organs were glycyrrhizic acid, glabridine, liquoritin and in the aerial parts of routine and catechin flavonoids. Extraction was performed by ultrasonic and solvent methods. The best solvent for extraction of active substances in aerial and ground organs was determined after ethanol: water (70:30) tests and the measurements were performed by high performance liquid chromatography (HPLC). Comparison of mean cadmium concentrations in the studied concentrations showed that increasing the concentration of this element in soil had a significant effect on glycerolic acid, glabridine and liquoritin levels in groundwater and routine flavonoids and catechins in aerial parts of licorice. In this regard, glyceric acid and liquoritin were the most additive effects at concentration of 10 (ppm), 70.12 and 56.44%, and glabridine at concentration of 20 (ppm) at 51.70%, respectively. It also showed that the amount of active substances in licorice underground increased initially with cadmium treatment and then decreased with increasing concentration of heavy metal.
Keywords: Heavy metal, Cadmium, Macronutrients, licorice (Glycyrrhiza glabra L.) -
امروزه بحث افزایش کارایی و بهره وری آب در مناطق خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. در همین راستا، مکمل های آبیاری آبیار و آبسار با هدف کاهش نیاز آبی و دور آبیاری گیاهان در این مناطق معرفی شده است. اگرچه چندین مطالعه در خصوص اثر استفاده از این مکمل ها بر مقدار و دور آبیاری و خصوصیات خاک عرصه های کشت، انجام گرفته است اما بررسی اثر این مکمل ها، بر صفات گیاهی، کم تر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف مکمل های آبیاری آبیار و آبسار بر صفات گیاهی گونه Atriplex canescens در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و چهار تکرار با غلظت های 1:1000، 1:2500 و 1:5000، برای یک دوره پنج ماهه در شرایط گلخانه ای، انجام گرفت. برای این منظور، صفات ساختاری و بیوماس اندام هوایی و زیرین پایه های A.canescens، در تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد اثر مکمل ها بر طول ریشه و وزن تر و خشک گیاه، معنادار نبود ولی بر عرض ریشه اثر معنادار و افزایشی (در سطح پنج درصد) داشت. اثر مکمل ها بر طول، وزن تر و خشک اندام هوایی، معنادار و افزایشی بود ولی بر افزایش ارتفاع اندام هوایی، در سطح پنج درصد اثر کاهشی داشت. در مجموع، افزایش غلظت مکمل ها، تاثیر منفی در صفات ساختاری و زی توده اندام هوایی و زیرین گونه A.canescens نشان داد. از این رو، استفاده از مکمل های آبیاری آبیار و آبسار با غلظت های کم (1:1000 و 1:2500)، برای بهبود صفات ساختاری و زی توده نشاءهای A.canescens، در شرایط گلخانه ای و قبل از انتقال آن ها به عرصه طبیعی توصیه می شود.
کلید واژگان: آبیار و آبسار, مکمل آبیاری, ویژگی های گیاهی, راندمان آب, A.canescensIntroductionPrecipitation deficiency, its uneven spatio-temporal distribution, groundwater decline, and water loss in traditional irrigation systems, make it necessary to introduce appropriate solutions to improve the soils in arid areas. Meanwhile, the optimal use of rainfall, should be a priority in water-scarce areas. Achieving these objectives can be an effective factor in reduction of irrigation costs in planting projects in desert areas. The effect of these supplements on plant traits has been less studied. In this regard, the effect of Abyar and Absar irrigation supplements on the amount and duration of irrigation and soil properties of planting areas has been investigated. Therefore, this study investigates the efficiency of different concentrations of two irrigation supplements on some morphological characteristics (plant traits) of A. canescens in vitro conditions.
Materials and MethodsA completely randomized design with three treatments and three replications at concentrations of 1:1000, 1:2500 and 1:5000 in a five-months period under greenhouse conditions. In addition, the structural and biomass traits of aerial and underside of A.canescens rootstocks were measured in different treatments. At the end of the research period and removal of seedlings from the soil, plant traits of aerial parts and subsurface, including; shoot length, shoot weight, shoot dry weight, and increase shoot height and root length, root weight and root dry weight were measured for each replication. The statistical analysis was performed by using Duncan test.
Results and DiscussionThe results showed that the effect of supplements on root length and fresh and dry weight of the plant was not significant. Based on the results, the effect of supplements on root width was increasing and had a significant effect at 95% confidence level. the effect of supplements on the length, weight and dryness of the shoot was significant and increasing. However, the effect of supplements on increasing the height of the aerial part was significantly reduced at 95% confidence level. Overall, an increase in the concentration of the supplements showed a negative effect on the structural and biomass traits of aerial and species. Therefore, the use of irrigation supplements with low concentrations (1:1000 and 1:2500) for structural and biomass of A.canescens transplants is recommended in greenhouse conditions and before their transfer to the natural environment.
ConclusionThe use of Abyar & Absar, has negative effects on the structural and biomass traits of aerial parts and root of A. canescens. Also, it had a significant effect on root width only among root characteristics. The effect of supplements on the amount of root length and their wet and dry weight was not significant. The effect of supplements on the width, length, weight and dryness of the shoot was significant and increasing. It is suggested to investigate the effects of irrigation supplements on plant traits and characteristics of different species in different field conditions as well as other concentrations.
Keywords: Abyar & Absar, A .canescens, Irrigation supplements, Plant characteristics, Water efficiency -
سابقه و هدف
سمیت فلزات سنگین و تجمع آنها در خاک، گیاه و زنجیره های غذایی یکی از اصلی ترین معضلات زیست محیطی و بهداشتی جوامع امروزی است. در این راستا بررسی تاثیر این فلزات بر گیاهان مرتعی با ارزش دارویی و علوفه ای که از طریق مصرف انسان و دام وارد زنجیره غذایی می گردند از از اهمیت خاصی برخوردار است. شیرین بیان با نام علمی Glycyrrhiza glabra L. یکی از این گونه های با ارزش است که به واسطه دارا بودن ترکیبات دارویی و غذایی مهم در ریشه و ریزوم آن در دنیا حایز اهمیت بوده و مورد توجه صنایع دارویی و غذایی قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی اثر فلزات سنگین سرب و کادمیوم بر جذب عناصر غذایی پرمصرف و همچنین میزان انباشت این عناصر در بافت های گیاه شیرین بیان است.
مواد و روش هااین تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی با دو تیمار سرب و کادمیوم در 4 تکرار و 6 غلظت به صورت کشت گلدانی (مجموعا 48 گلدان) اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل غلظت های صفر، 10 ، 20 ، 40 ، 80 و 160(ppm) برای کادمیوم و صفر، 50، 100،200، 400و 800 (ppm) برای سرب بودند. پس از تهیه بستر کاشت و اسپری نمودن محلول نمک فلزات سنگین سرب و کادمیوم با غلظت های فوق الذکر به خاک، ریزوم های شیرین بیان داخل گلدان ها کشت و به مدت 7 ماه در گلخانه تحت مراقبت و آبیاری قرار گرفتند. در نهایت نمونه های خاک و گیاه (در دو بخش اندام های هوایی و زیرزمینی) تهیه و جهت هضم اسیدی و استخراج سرب و کادمیوم به آزمایشگاه منتقل شد. همچنین جهت ارزیابی توانمندی گیاه شاخص های TF، BCF و BAC جهت ارزیابی توان انباشت این عناصر تعیین گردید
نتایجمقایسه میانگین تیمارهای سرب و کادمبوم در غلظت های تحت بررسی نشان داد افزایش غلظت این دو عنصر در خاک اثر معنی داری بر مقدار عناصر پتاسیم، سدیم، منیزیم، کلسیم و ماده آلی در اندام های هوایی و زیرزمینی گیاه شیرین بیان نداشته است. در حالی که افزایش غلظت فلز کادمیوم در خاک، اثر معنی دارکاهنده بر مقدار این فلز در اندام های هوایی و زیرزمنی و میزان ازت در اندام هوایی داشته، همچنین افزایش غلظت سرب اثر معنی دار با روند متغییر بر مقدار این فلز در در اندام های هوایی و زیرزمنی و میزان فسفر و ازت در اندام هوایی به همراه داشته است
نتیجه گیریبررسی تیمارهای مورد مطالعه بر تجمع و انتقال کادمیوم و سرب در گیاه شیرین بیان نشان داد این گیاه می تواند به عنوان یک گونه بیش اندوزگر در مورد این دو فلز سنگین، به ترتیب نقش گیاه تثبیتی و گیاه استخراجی را ایفا نماید.
کلید واژگان: فلز سنگین, سرب, کادمیم, عناصر غذایی پرمصرف, شیرین بیان (.Glycyrrhiza glabra L)Background and objectivesToxicity of heavy metals and their accumulation in soil, plant and food chains is one of the main environmental and health problems of today's societies. In this regard, the impact of these metals on valuable medicinal plants and forages that enter into the food chain through human and animal consumption is of particular importance. Glycyrrhiza glabra L. is one of the most valuable species which is important in the world due to the presence of important medicinal and nutritional compounds in its roots and rhizomes and has been considered by the pharmaceutical and food industries. The purpose of this study is to investigate the effect of heavy metals of lead and cadmium on the absorption of high consumption nutrients and also the accumulation of these elements in the tissues of the lichen plant.
MethodologyThis research was carried out in a completely randomized design with two treatments of lead and cadmium in 4 replicates and 6 concentrations in pot culture (a total of 48 pots). The treatments consisted of concentrations of 0, 10, 20, 40, 80 and 160 (ppm) for cadmium and zero, 50, 100, 200, 400 and 800 (ppm) for lead. After preparing bedding and spraying a heavy metal salts solution of lead and cadmium with the above concentrations, rhizomes were cultivated in pots and placed in the greenhouse for 7 months under irrigation and care. Finally, samples of soil and plant (in two parts of the air and underground organs) were prepared and transferred to the laboratory for acid digestion and extraction of lead and cadmium. To assess the plant's ability, TF, BCF and BAC indices were also used to evaluate the accumulation capacity of these elements.
ResultsThe results of the comparison of the mean of lead and cadmium in the studied concentrations showed that increasing the concentration of these two elements in the soil did not have a significant effect on the amount of potassium, sodium, magnesium, calcium and organic matter in the aerial and underground parts of this plant. While the increase in the concentration of cadmium in the soil has a significant reducing effect on the amount of this metal in the air and underground organs and the amount of nitrogen in the air. Also, the increase in lead concentration has a significant effect on the amount of this metal in the air and underground organs and the amount of phosphorus and nitrogen in the air.
ConclusionThe results of the study on the accumulation and transfer of cadmium and lead in the lichen plant showed that the plant could play the role of stabilizing plant and extractive plant in these two heavy metals, respectively
Keywords: Heavy metals, lead, cadmium, high energy nutrients, licorice -
قرارگیری ایران بر روی کمربند خشک جهانی با میانگین بارندگی کم و همچنین استفاده از سیستم های آبیاری سنتی و افت شدید سفره های آب زیرزمینی در غالب مناطق و نواحی آن، ضرورت توجه به افزایش کارایی و بهره وری آب را در بخش های منابع طبیعی، محیط زیست و کشاورزی بیش ازپیش نمایان می سازد. در این راستا، استفاده از مکمل های آبیاری مانند آبیار و آبسار موردتوجه محققان قرار گرفته است. اگرچه تحقیقاتی در زمینه اثر استفاده از مکمل های یادشده بر روی دور آبیاری و خصوصیات رشد طولی گیاهان انجام شده است، اما در زمینه اثر استفاده از این مکمل ها بر خصوصیات خاک، مطالعه ای صورت نگرفته است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی غلظت های مختلف دو مکمل آبیاری آبیار و آبسار بر خصوصیات خاک تحت کشت گونه گیاهی Atriplex canescens در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار و سه تکرار با غلظت های 1:1000، 1:2500 و 1:5000 و یک تیمار شاهد (بدون استفاده از مکمل ها)، برای یک دوره زمانی 5 ماهه در محیط گلخانه انجام گرفت. در نهایت پس از نمونه برداری خاک از پای بوته ها و انتقال آن ها به آزمایشگاه خاکشناسی، فاکتورهای pH، هدایت الکتریکی، ماده آلی، آهک، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و سدیم قابل جذب اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد استفاده از مکمل های آبیار و آبسار به طور معنی داری منجر به افزایش هدایت الکتریکی و منیزیم قابل جذب خاک شده و کاهش معنی دار ماده آلی، فسفر و کلسیم قابل جذب خاک را به همراه داشته است. اما بر فاکتورهای pH، درصد آهک، درصد ازت کل، پتاسیم، سدیم قابل جذب، درصد سدیم تبادلی و نسبت جذب سدیم خاک اثر معنی داری نداشته است. به طورکلی می توان گفت که اگرچه اثرات مثبت استفاده از مکمل های آبیار و آبسار بر رشد طولی گیاهان، در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده است، اما بر اساس نتایج این تحقیق که در یک دوره زمانی 5 ماهه و در محیط گلخانه انجام گرفته است، نمی توان استفاده از این مکمل ها را تا زمان رد اثرات منفی آن ها بر خصوصیات شیمایی خاک توصیه نمود.
کلید واژگان: کارایی و بهره وری آب, مکمل آبیار و آبسار, آتریپلکس کانسنس, ویژگی های شیمیایی خاک -
تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علف های مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف می شود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب می گردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونه های مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان می باشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 5 پایه گیاهی به روش کاملا تصادفی قطع گردید. سپس نمونه ها در هوای آزاد خشک و آسیاب شدند. مقادیر پروتئین خام (CP) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونه ها در آزمایشگاه اندازه گیری و مقادیر هضم پذیری ماده خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) گونه ها، توسط روابط پیشنهادی برآورد شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل گونه و مرحله رشد در تمامی شاخص های کیفیت علوفه در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنی دار است و کیفیت علوفه گونه های مورد بررسی در مراحل مختلف رشد با همدیگر متفاوت است. با پیشرفت مراحل رشد، در اثر کاهش مقدار پروتئین خام، هضم پذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی، از کیفیت علوفه کاسته می شود. بیشترین مقدار پروتئین خام (17/18 درصد) متعلق به مرحله رشد رویشی گونه Phlomispersicaو کمترین مقدار مربوط به مرحله بذردهی گونهHordeum bulbosum است. بیشترین مقدار هضم پذیری (44/66 درصد) و انرژی متابولیسمی (30/9 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله رشد رویشی گونه Onobrychismelanotricha و کمترین مقدار هضم پذیری (65/42 درصد) و انرژی متابولیسمی (25/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله بذردهی گونه Picrissterigosa می باشد. میانگین مقادیر پروتئین خام گونه ها در مراحل مختلف رشد در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع منطقه بترتیب عبارت است از؛ 22/16، 43/12 و 01/10 درصد که در هر سه مرحله، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی است. همچنین میانگین مقادیر هضم پذیری گونه ها در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 73/63، 06/56 و 77/51 درصد می باشد که در تمامی مراحل رشد، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارت است از؛ 77/8، 53/7 و 80/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی، بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی است. نتیجه گیری می شود که مراحل رشد رویشی و گلدهی گیاهان قادر به تامین نیاز پروتئینی و انرژی متابولیسمی واحد دامی می باشند، ولی در مراحل پایانی رشد، قادر به تامین نیاز پروتئینی واحد دامی نخواهد بود که منجر به کاهش عملکرد دام در مرتع خواهد شد. بنابراین به منظور حفظ حالت نگهداری دام و بازده اقتصادی گله در مراحل پایانی رشد مرتع، استفاده از مکمل های غذایی توصیه می شود.کلید واژگان: کیفیت علوفه, مراحل رشد, مراتع زاغه لرستانIn the present study, the forage quality of five range species including Astragalus remotijugus, Hordeum bulbosum, Onobrychis melanotricha, Phlomis persica, and Picris sterigosa were evaluated in 2010. At each phenological stage, three samples and for each sample, at least five species were cut randomly. Then samples were air-dried and grinded. The amount of crude protein (CP) and acid detergent fibers (ADF) was measured in laboratory then dry matter digestibility (DMD) and metabolism energy (ME) was evaluated by the proposed equations.Our results showed that the interaction effect of species and growth stage was significant for the forage quality traits studied (pKeywords: forage quality, growth stages, rangelands of Zagheh region in Lorestan
-
قرق مرتع عبارتست از جلوگیری از ورود دام به تمام یا قسمتی از مرتع برای یک یا چند سال متوالی که با هدف های مختلفی انجام می شود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین میزان تاثیر عمل اصلاحی قرق در خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک و سه عنصر اصلی N، P و K در منطقه نظر آباد کرج می باشد. برای انجام تحقیق، از خاک دو منطقه چراشده و قرق نمونه برداری شد. به طوری که از ابتدا، وسط و انتهای 4 ترانسکت (مستقرشده در هر منطقه، بصورت تصادفی سیستماتیک)، از دو عمق 20-0 و80-20 سانتی متری تعداد 48 نمونه برداشت شدند. سپس به منظور تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی، نمونه های برداشت شده به آزمایشگاه خاکشناسی انتقال یافت. نمونه های خاک، پس از خشک شدن از الک 2 میلی متر عبور داده شدند. سپس عوامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، درصد رطوبت اشباع و عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد قرق تاثیر معنی داری بر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشته اما در مورد فاکتورهای اسیدیته، ماده آلی و درصد رطوبت اشباع تفاوت معنی داری بین دو منطقه چرا و قرق مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد قرق اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مراتع منطقه مورد مطالعه داشته است.
کلید واژگان: قرق, خصوصیات فیزیکی و شیمیایی, عناصر ضروری N, P و K, نظر آباد کرجExclosure is the prevention of livestock access to all or part of the rangeland for one year or a few consecutive years, performed with different goals. This research was aimed to investigate the effect of exclosure on soil physical and chemical properties as well as three main elements of N, P, and K in Nazarabad region, Karaj. Soil sampling was performed in both sites of exclosure and grazing. Soil samples were taken from the beginning, middle and end of the four transects, established in each region, at two soil depths of 0-20 cm and 20-80 cm using systematic random sampling. The following soil properties were measured in the lab: pH, EC, organic matter, saturation percentage, and N, P, K. According to the obtained results, the effect of exclosure on soil N, P, and K was significant; however, exclosure had no significant effect on pH, organic matter and saturation percentage. Overall, our results clearly showed the positive impact of exclosure on soil physical and chemical properties.Keywords: Exclosure, soil physical, chemical properties, N, P, K, Nazarabad -
تعیین شایستگی مراتع حوضه چاه تلخ شهرستان سبزوار با استفاده از اطلاعات جغرافیایی (GIS) در طی یک مطالعه برای چرای گوسفند انجام شد. ابتدا نقشه های DGN (شامل 6 ورقه 1/25000)، نقشه توپوگرافی 1/50000 و نقشه زمین شناسی 1/100000 منطقه مورد مطالعه تهیه شده و تیپ های گیاهی منطقه مشخص و در هر تیپ وضعیت، گرایش و تولید با روش قطع و توزین تعیین گردید و نقشه شایستگی تولید بدست آمد. سپس با استفاده از روش EPM نقشه حساسیت خاک به فرسایش تهیه گردید. همچنین برای مطالعه شایستگی آب حوضه، نمونه برداری از آب هر سامانه انجام شد. کمیت آب تعیین گردید و برای هر نمونه پارامتر های TDS، ECو Mg+2 اندازه گیری شد و با تلفیق لایه های کمیت، کیفیت و نقاط هم فاصله از منابع آب، تهیه شده برای چهار شیب (10-0، 30-10، 60-30 و 60 < درصد) نقشه شایستگی منابع آب تنظیم گردید. در نهایت با تلفیق نقشه های شایستگی تولید، حساسیت خاک به فرسایش و آب، مدل نهایی طبقه بندی شایستگی مراتع منطقه مورد مطالعه تهیه شد. نتایج نشان داد که کلاس یک شایستگی (S1) در منطقه وجود نداشته و 23/7، 18/92و 56/9 درصد از مساحت حوضه به ترتیب دارای طبقات شایستگی S2، S3 و N (فاقد شایستگی چرا) بودند. بنابراین می توان گفت عامل تبدیل مرتع به دیمزار و رها کردن آن، چرای مفرط و زودرس، وجود سازندهای حساس به فرسایش، درصد پوشش گیاهی کم و شوری و پراکنش نامناسب منابع آب برای شرب دام مهمترین عامل محدود کننده چرای دام در این منطقه محسوب می شوند.
کلید واژگان: شایستگی مرتع, GIS, کیفیت آب, تولید, چاه تلخ سبزوارThis research was aimed to determine the rangeland suitability for sheep grazing in Chahtalkh- Sabzevar rangelands using FAO (1990) method. Initially, the DGN maps, including six sheets of 1:25000, topographic map of 1:50000, and geological map of 1:100000 of the study area were prepared and the vegetation types were detected. In each vegetation type, range condition, range trend and production were determined to produce the production suitability map. Then, the soil erosion sensitivity map was prepared using EPM method. To study the suitability of water, water sampling was done and the quantity of water was determined. Water samples were transferred to the laboratory to measure TDS, EC and Mg+2 for each sample. Finally, the suitability map of water resources was produced by combining the layers (provided for four slopes including 0-10%, 10-30%, 30-60% and >60%). The final model of rangeland suitability was prepared by overlaying the maps of production suitability, soil susceptibility to erosion and water. According to the obtained results, there is no suitability S1 class in the region and 23.7%, 18.92%, and 56.9% of the study area have S2, S3, and N suitability classes, respectively. Generally, it can be said that the conversion of rangeland to dryland, overgrazing and early grazing, formations susceptible to erosion, low vegetation cover, salinity, and improper distribution of drinking water sources for livestock are considered as the most important limiting factors for sheep grazing.Keywords: Range suitability, GIS, water quality, production, Chahtalkh, Sabzevar -
هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل محیطی موثر در پراکنش پوشش گیاهی مراتع سرچاه عماری بیرجند بود. پس از بازدید صحرایی، پنج تیپ گیاهی به روش فیزیونومی انتخاب و در منطقه معرف هر تیپ گیاهی نمونه برداری در امتداد ترانسکت و در داخل پلات های مربعی از پوشش گیاهی و خاک به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اندازه پلات ها با توجه به نوع و پراکنش گونه های گیاهی 1، 3 و 16 مترمربع و تعداد 45 پلات در منطقه معرف هر تیپ گیاهی در امتداد ترانسکت قرار داده شد. فاکتورهای اندازه گیری شده شامل درصد پوشش گیاهی در تمامی پلات ها و از پلات های اول و انتهایی هر ترانسکت از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتی متر نمونه خاک برداشت شد. ویژگی های خاک شامل: بافت خاک، درصد آهک، رطوبت اشباع، گچ، اسیدیته، هدایت الکتریکی، یون های محلول (سدیم، کلسیم، پتاسیم، منیزیم، کلر) در آزمایشگاه و ویژگی های توپوگرافی شامل: درصد شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا اندازه گیری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات خاک و پوشش گیاهی از روش های آماری تجزیه واریانس یک طرفه و تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج حاصل از روش PCA نشان داد که از بین عوامل محیطی مورد بررسی، هدایت الکتریکی، درصد شن، درصد شیب، درصد گچ، درصد ماده آلی و مقدار سدیم محلول از مهمترین عوامل محیطی تاثیرگذار بر پراکنش پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه بود. به طوری که مجموع این عوامل 89/37 درصد پراکنش پوشش گیاهی منطقه را توجیه کردند. نتایج رسته بندی حاصل از روش PCA دو محور اصلی نشان داد که محور اول رسته بندی 70/74 درصد پراکنش پوشش گیاهی و محور دوم 18/63 درصد پراکنش پوشش گیاهی را توجیه کرد. متغیرهای محور اول شامل درصد شن، هدایت الکتریکی، درصد گچ، مقدار سدیم و همچنین درصد ماده آلی عمق یک و با توجه به علامت جبری متغیرها، پراکنش پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه با درصد شن همبستگی مثبت و با هدایت الکتریکی، درصد گچ، مقدار سدیم و همچنین درصد ماده آلی عمق یک همبستگی منفی داشت. متغیرهای محور دوم نمودار رسته بندی شامل درصد شیب و ماده آلی عمق دو است و با توجه به علامت جبری متغیرها، پراکنش پوشش گیاهی با درصد شیب و ماده آلی عمق دو همبستگی منفی داشت.
کلید واژگان: پراکنش پوشش گیاهی, عوامل محیطی, تجزیه مولفه های اصلی, مراتع سرچاه عماری بیرجندThis research was aimed to evaluate the environmental factors affecting the distribution of vegetation in Sarchah Amari ranglands, Birjand. After field visits, five vegetation types were selected based on physiognomy method and soil and vegetation sampling was done in key area of each vegetation type along the transect and within square plots with systematic random method. Depending on the type and distribution of plant species, the plot size was calculated to be 1.3 and 16 m2 and 45 plots were established in each vegetation type along transects. The percentage of vegetation cover was measured in all plots but soil sampling was done in the first and last plots of each transect at soil depths of 0-30 and 30-80 cm. Soil characteristics including soil texture, percentage of lime, saturated moisture, gypsum, pH, electrical conductivity, sodium, calcium, potassium, magnesium, chlorine and topographic features including slope, aspect and altitude above sea level were measured. Soil and vegetation data were analyzed by PCA and ANOVA. The results of PCA showed that among the environmental factors, EC, the percentage of sand, slope, gypsum, organic matter and the soluble sodium were the most important environmental factors affecting the distribution of vegetation. Overall, these factors could explain 89.73% of the vegetation distribution. The results of ordination (PCA) showed that 70.74% and 18.63% of vegetation distribution were explained by the first and second axes, respectively. The first axis variables included the percentage of sand, electrical conductivity (EC), percentage of gypsum, sodium and the organic matter of first depth. According to the algebraic sign of variables, the distribution of vegetation was positively correlated with the percentage of sand while it showed a negative correlation with electrical conductivity (EC), gypsum, sodium and organic matter in first depth. The second axis variables of the ordination diagram included the percentage of slope and organic matter of second depth and according to the algebraic sign of variables, the distribution of vegetation had a negative correlation with the percentage of slope and soil organic matter of second depth.Keywords: Vegetation distribution, environmental factors, Principal Component Analysis, Sarchah Amari rangelands, Birjand -
به منظور مدیریت اکوسیستم های مرتعی، شناخت اجزای آن و تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر ازجمله خاک و پوشش گیاهی ضروریست. بدین منظور در پژوهش حاضر تاثیر گونه های گیاهی گز و تاغ بر ویژگی های خاک در منطقه نیاتک سیستان بررسی شد. بنحوی که پس از شناسایی مناطق کشت این گونه ها در پایان فصل رویش، نمونه برداری در مناطق معرف هر گونه به روش تصادفی سیستماتیک از خاک انجام شد، به این صورت که در ابتدا و انتهای هر ترانسکت نمونه برداری از خاک پای گونه ها از دو عمق 10-0 و 20-10 سانتی متری انجام شد؛ همچنین نمونه خاک از مناطق شاهد برداشت و بعد ویژگی های خاک از قبیل اسیدیته، ماده آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، سدیم و بی کربنات اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. نتایج نشان داد در هر دو عمق بجز اسیدیته که به طور معنی داری کاهش یافته است، سایر ویژگی های خاک پای گونه های تاغ و گز در مقایسه با مناطق شاهد به طور معنی داری افزایش پیدا کرده است. کاهش پتاسیم در هر دو عمق عرصه گزکاری شده نسبت به منطقه شاهد نیز معنی دار بود. مقایسه اثرات تاغ و گز روی خاک نشان داد که در هر دو عمق مورد بررسی، به طور کلی افزایش شاخص های حاصلخیزی خاک در عرصه تاغ کاری و افزایش شاخص های مخرب خاک در عرصه گزکاری معنی دار بود. بنابراین، اگرچه کشت گونه های گز و تاغ به طور کلی باعث بهبود ویژگی های خاک در منطقه شد، اما با توجه به میزان تاثیرات مثبت بیشتر تاغ بر خاک نسبت به گونه گز و برخی تاثیرات منفی گز می توان گفت از لحاظ توصیه گونه مناسب اصلاح کننده و غیرمضر بر ویژگی های خاک تاغ گونه مناسبی برای منطقه می باشد.
کلید واژگان: تاغ, گز, ویژگی های خاک, سیستانIn order to management of rangeland ecosystems, understanding its components and the effect of their interactions on each other including soil and vegetation is essential. For this purpose, present study was conducted to investigate the effects of Haloxylon spp and Tamarix spp species on soil properties in Niatak region of Sistan. After identifying the cultivation sites of these species, soil sampling was conducted for each species in representative areas at the end of the growing season based on randomized systematic method. Soil sampling was carried out at beginning and the end of each transects from 0-10 and 10-20 cm soil depths. Soil sampling was also conducted in the control site and then soil properties including pH, EC,N, P, OM, HC 3, Na, Mg and K were measured. All data were analyzed by independent t-test. Results showed that soil properties significantly decreased at both depths excluding acidity. Other soil properties under Haloxylon spp and Tamarix spp species significantly increased compared to control sites. Potassium content at both depths under Haloxylon spp significantly decreased compared to control site. According to the obtained results, a significant increase in soil fertility indices was recorded for Haloxylon spp plantation, while soil destructive properties increased significantly in Tamarix spp plantation. Therefore, although soil properties were improved by the cultivation of both studied species, Haloxylon spp is recommended for this region considering more positive effects of this species on soil properties as well as some negative effects of Tamarix spp.Keywords: Haloxylon spp, Tamarix spp, soil properties, Sistan -
بهره مندی دام از علوفه ی تولیدی مراتع به مقدار آبی بستگی دارد که در اختیار دام قرار می گیرد. به عبارت دیگر تنها در صورت وجود آب کافی دام می تواند از علوفه تولیدی در سطح مرتع بیشترین استفاده را به منظور تولید فراورده های دامی داشته باشد. به دلیل نبود آب قابل شرب دام سطوح چشمگیری از مراتع مورد چرا قرار نمی گیرد یا پیش از استفاده کامل علوفه تولیدی، دام به اجبار از مرتع خارج و به مناطق دیگر منتقل می شود. این مشکل در مراتع مناطق خشک محسوس تر بوده و می توان با حفر چاه های دستی (مالداری) بر طرف و آب مورد نیاز دام ها را تامین گردد. اما آنچه مهم است تعیین عرصه های مناسب برای حفر این چاه ها می باشد. سامانه ها اطلاعات جغرافیایی GIS ابزاری اساسی برای تجذیه تحلیل داده ها و ارائه ی نتایج دقیق برای مکان یابی، برنامه ریزی و مدیریت مراتع محسوب می شوند. جهت انجام این تحقیق مراتع حوضه چاه تلخ در جنوب غربی سبزه وار در نظر گرقته شد. ابتدا نقشه های منطقه مورد مطالعه تهیه شد و مرز حوضه مورد مطالعه تعیین گردید. شپس با مراجعه به منطقه موقعیت کمیت و کیفیت منابع آب تعیین شد و لایه های مربوط به هر کدام و همچنین لایه مربوط به نقاط هم فاصله از منابه آب در چهار شیب 0-10، 10-30، 30-60 و بیش از 60 درصد تهیه شده و در نهایت از تلفیق این 4 لایه مراتع منطقه از نظر دسترسی دام به آب به 4 طبقه شامل مناطق دارای شایستگی خوب (1S)، شایستگی متوسط (2S)، شایستگی ضعیف ( 3S) و فاقد شایستگی (N) طبقه بندی گردید و در نهایت مناطق دارای فاقد شایستگی به عنوان محل های مناسب جهت توسعه منابع تامین آب شرب دام معرفی گردید.کلید واژگان: آب قابل شرب دام, سامانه اطلاعات جغرافیایی, سبزوار
-
آب و خاک ازجمله مهمترین نعمات الهی محسوب می شوند که در ایجاد و یا محو تمدنهای مختلف از دیرباز نقش اساسی داشته اند و امروزه نیز از مهمترین عوامل موثر در رشد و شکوفایی اقتصادی کشورهای مختلف بشمار می آیند. فرسایش خاک عبارت از جابجایی مواد از نقطه ای به نقطه دیگر، پس از تخریب سنگ و یا خاک، مواد حاصل به علت از دست دادن چسبندگی و تراکم خود به وسیله عوامل گوناگون مانند آب، باد و برف حمل و باتوجه به میزان قدرت عامل حمل، انتقال و رسوب گذاری می نماید. فرسایش خاک یک فرایند طبیعی است که در اثر فعالیتهای انسانی تشدید می شود. نتیجه فرسایش، کاهش حاصلخیزی خاک و از بین رفتن مواد آلی ازجمله نیتروژن، فسفر و پتاسیم است. کاهش پوشش جنگلی، کاهش تولیدات زراعی، افزایش سیلابها، کاهش تولید برق، کاهش کیفیت آب آشامیدنی، تولید رسوب و غیره آثار مستقیم و غیرمستقیم فرسایش خاک هستند. با توجه به اینکه فرسایش خاک یکی از مباحث مهم در زمینه توسعه پایدار و مسائل زیست محیطی می باشد و در دهه های آینده به عنوان یکی از چالش های اساسی جهان (به ویژه در بخش منابع طبیعی و کشاورزی) محسوب می گردد، هدف از تحقیق حاضر برآورد تلفات اقتصادی فرسایش خاک در مراتع حوزه آبخیز لرستان با استفاده از روش جایگزینی مواد غذایی می باشد. کل میزان فرسایش در منطقه با استفاده از روش MPSIAC، 6/107500 تن در سال برآورد گردید. میزان تلفات اقتصادی فرسایش خاک منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش جایگزینی مواد غذایی برای سه عنصر اصلی (نیتروژن، فسفر، پتاسیم) محاسبه گردید. نتایج نشان داد که هزینه فرسایش مستقیم خاک حوزه 603047733550 ریال بوده است.
کلید واژگان: تلفات اقتصادی فرسایش, روش جایگزینی مواد غذایی, مراتع حوزه آبخیز آبسرخSoil and water are considered as the most important blessings of God, having fundamental role in the creation or elimination of different civilizations historically, and today are the most important factors in economic growth and prosperity. Soil erosion is a natural process which is intensified by human activities. Soil fertility decline and the loss of organic matter including nitrogen, phosphorus and potassium are the result of erosion. Reduced forest cover, reduced crop production, increased floods, reduced electricity production, reduced quality of drinking water, sedimentation and so forth are on-site and off-site effects of soil erosion. Since soil erosion is one of the most important issues in the context of sustainable development and environmental issues and in the future is considered as one of the major challenges facing the world (particularly in the natural resources and agriculture sector), this research was conducted to estimate the economic losses of soil erosion in the rangelands of Lorestan watershed using NRCM. The total erosion in the area was estimated to be 107500.6 tons per year using MPSIAC. Economic losses of soil erosion in the study area was calculated for four major elements (N, P, K) using NRCM. The results showed that direct costs of soil erosion of the watershed were 603047733550 Rial.Keywords: Economic losses of erosion, Nutrient Replacement Cost Method, rangeland watershed Qhrod Kashan -
بیابان زایی پدیده خاص مناطق خشک، نیمه خشک، و خشک نیمه مرطوب است. میزاناین پدیده در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، بسیار زیاد است. هدف اصلی این مطالعه واسنجی مدل IMDPA با تاکید بر معیارهای زمین در منطقه ابوزیدآباد کاشان است. مدل IMDPA را محققان ایرانی برای ارزیابی شدت بیابان زایی در ایران معرفی کردند و، پیش از کاربرد، شاخص ها و معیارهای به کاررفته در مدل بازنگری شد. با توجه به شرایط منطقه ابوزیدآباد کاشان، سه معیار معیارهای کلیدی بیابان زایی در نظر گرفته شد: زمین شناسی، خاک، و فرسایش بادی. سپس، این معیارها بر اساس شاخص های انتخاب شده ارزیابی شد. از میانگین شاخص ها در هر معیار نقشه کیفی معیار مورد نظر به دست آمد و، در پایان، نقشه حساسیت بیابان زایی منطقه به دست آمد. با توجه به معیارهای بررسی شده، معیار زمین شناسی - ژئومورفولوژی بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه ابوزیدآباد کاشان دارد. از مساحت 16161 هکتار محدوده مطالعاتی، 4792 هکتار در کلاس متوسط و 11369 هکتار در کلاس بیابان زایی شدید قرار دارد. در بین شاخص های مورد ارزیابی شاخص شیب با ارزش عددی 9/3 و حساسیت سنگ به فرسایش و شدت فرسایش بادی با ارزش عددی 5/3 و 4/3 از جمله موثرترین شاخص ها در افزایش شدت بیابان زایی در منطقه مطالعاتی بود. بر اساس نقشه وضعیت بیابان زایی منطقه، حدود 3/70 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابان زایی شدید است و 7/29 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابان زایی متوسط.
کلید واژگان: بیابان زایی, خاک, فرسایش بادی, مدل IMDPA, معیار زمین شناسی- ژئومورفولوژیDesertification is specific phenomenon of arid, semi-arid, dry sub humid regions. This phenomenon has a high rate in developing countries such as Iran. The main objective of this research was calibration of IMDPA model in Abuzeidabad (Kashan) region with emphasis on land criteria. IMDPA model, introduced by Iranian researchers to assess desertification intensity in Iran. Before application, the criteria and indices applied in model were re-defined For this study. Regarding to region conditions three criteria were defined as key criteria for desertification which were: Geology-geomorphology, soil and wind erosion criteria. Then each criterion was assessed based on selected criteria, which resulted in qualitative mapping of each criterion based on selected criteria. Finally, by mean of all the indices and criteria desertification mapping was provided and these results obtained. Regarding the studied criteria, Geology– Geomorphology benchmark has the highest effect on desertification. Among the total studying are (16161 hectars), the medium class is about (4792 hectars), and the high class is about (11369 hectars). Among indicators, slop index with 3.9 and lithology sensitivity to erosion and wind erosion with the value of 3.5 and 3.4 are the main indexes of increase in desertification intensity in the study area. According to map of desertification statue 70.3% of study area have a high intensity and 29.7% have a medium intensity.Keywords: desertification, geology– geomorphology benchmark, IMDPA model, soil Benchmark, wind erosion benchmark -
امروزه تهدید و تشدید عوامل محدود کننده منابع طبیعی یکی از چالش های اساسی در مدیریت پایدار این منابع به شمار می آید. در همین راستا پرداختن جدی تر به مقوله مدیریت و اصلاح و احیاء منابع طبیعی به ویژه در گستره عظیم مراتع کشور، بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه است. یکی از پروژه های اصلاح مراتع، ذخیره نزولات آسمانی است که با توجه به کمبود آب در مناطق خشک، جهت کنترل و مهار هرز آبها و سیلاب های حاصل از نزولات آسمانی و با هدف ذخیره سازی آب باران در مراتع انجام می گیرد. هدف از این تحقیق تعیین عرصه های مناسب اجرای پروژه پیتینگ در حوزه چاه تلخ واقع در جنوب غربی شهرستان سبزوار می باشد. برای انجام تحقیق ابتدا نقشه های منطقه مورد مطالعه تهیه شد. سپس تیپ بندی پوشش گیاهی با پیمایش صحرایی انجام و وضعیت و گرایش مرتع در هر تیپ تعیین گردید. هم چنین بافت، عمق و هدایت الکتریکی خاک تعیین شد. در نهایت با تلفیق نقشه های وضعیت مرتع، شیب، هم باران، بافت خاک، عمق خاک، هدایت الکتریکی(EC) و نقشه کاربری زمین تهیه شده با استفاده از محیط Google Earth و پیمایش صحرایی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS محل های مناسب اجرای این پروژه ها مشخص گردید. نتایج حاکی از آن است که بیشتر مراتع حوزه دارای وضعیت فقیر و خیلی فقیر است که نیازمند روش های مصنوعی اصلاح مراتع می باشد. هم چنین مدل نهایی عملیات اصلاحی پیتینگ نشان داد که در 9/ 1680 هکتار (6/ 10 درصد مساحت منطقه)از مراتع حوزه این روش اصلاحی پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: اصلاح مراتع, پیتینگ, نقشه کاربری زمین, سبزوار, GIS
-
به منظور بررسی اثرات آللوپاتیک اندام هوایی و زیرزمینی گونه درمنه کوهی (Artemisia aucheri) بر برخی خصوصیات جوانه زنی بذر و بنیه گیاهچه گونه فستوکای پابلند (Festuca arundinaceae) بذرهای گونه درمنه کوهی از مراتع طالقان در استان البرز جمع آوری و بعد از جداسازی اندام هوایی و زیرزمینی به مدت 72 ساعت در معرض نور مستقیم خورشید خشک و سپس آسیاب شد. پودر حاصل از اندام هوایی و زیرزمینی به مقدار 3، 6 و 9 گرم به صورت جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار با 900 گرم ماسه در داخل گلدان ها مخلوط شد و در هر گلدان 10 عدد بذر به عمق 3-2 سانتی متر از سطح، کشت شد و صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، متوسط زمان جوانه زنی، طول گیاهچه، تعداد برگ، وزن گیاهچه و بنیه بذر اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های اندازه گیری شده گونه فستوکای پابلند اختلاف معنی داری وجود داشت به-طوری که پودر اندام هوایی و ریشه گونه درمنه کوهی باعث کاهش درصد و سرعت ظهور گیاهچه، طول گیاهچه، تعداد برگ، وزن خشک گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه و باعث افزایش متوسط زمان ظهور گیاهچه شده است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که تاثیر آللوپاتیک پودر ریشه درمنه کوهی نسبت به پودر اندام هوایی آن بیشتر بود. صرف نظر از نوع ترکیبات اثرگذار درمنه کوهی، این گیاه بر ویژگی های جوانه زنی بذر و رشد اولیه گیاهچه فستوکای پابلند تاثیر نامطلوب داشته و می تواند نتایج حاصل از کشت همزمان این دو گونه را دربرنامه های توسعه پوشش گیاهی تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: آللوپاتی, جوانه زنی بذر, بنیه گیاهچه, درمنه کوهی ((Artemisia aucheri, فستوکای پابلند (Festuca arundinaceae)The aim of the this study was to investigate the allelopathic effect of aerial and underground tissues of mountain sagebrush (Artemisia aucheri) on seed germination properties, seedling length, number of leaves, seedling dry weight and seed vigor of Festuca arundinaseae species. For this purpose, species of Ar. aucheri selected from Taleghan rangelands in Tehran Province. Then for 72 hours aerial and underground issues were exposed to direct sunlight. After air drying, obtained powder was used to do the experiment. The provided powder of 3, 6 and 9 grams from aerial and underground tissues of sagebrush mountion (Ar. aucheri) was mixed with 900 grams of sand in pots and arranged in a completely randomized with four replications. 10 seeds from Festucaarundinaceae were planted in each pot to 2-3 cm depth and germination percentage, germination rate, mean germination time, seeding length, leaf number, seedling weight and seed vigor was measured. Result showed that above ground and underground parts of Ar. Aucheri reducted germination and vigor characteristics of Festuca arundinaseae. Comparing the influence of aboveground and underground tissues revealed that root effectiveness was more than shoot.Regardless of the type of Artemisia effective compounds, characteristics of this plant on seed germination and early growth of seedlings Festucaarundinaceae have adverse effects that can be considered seriously in developing culture program of these two plants.
Keywords: Allelopathic activity, Seed germination, Artemisia aucheri, Festuca arundinaseae -
به منظور بررسی اثرات آللوپاتیک اندام هوایی و زیرزمینی گونه درمنه کوهی (Artemisia aucheri) بر برخی خصوصیات جوانه زنی بذر و بنیه گیاهچه گونه فستوکای پابلند (Festuca arundinaceae) بذرهای گونه درمنه کوهی از مراتع طالقان در استان البرز جمع آوری و بعد از جداسازی اندام هوایی و زیرزمینی به مدت 72 ساعت در معرض نور مستقیم خورشید خشک و سپس آسیاب شد. پودر حاصل از اندام هوایی و زیرزمینی به مقدار 3، 6 و 9 گرم به صورت جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار با 900 گرم ماسه در داخل گلدان ها مخلوط شد و در هر گلدان 10 عدد بذر به عمق 3-2 سانتی متر از سطح، کشت شد و صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، متوسط زمان جوانه زنی، طول گیاهچه، تعداد برگ، وزن گیاهچه و بنیه بذر اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بین ویژگی های اندازه گیری شده گونه فستوکای پابلند اختلاف معنی داری وجود داشت به-طوری که پودر اندام هوایی و ریشه گونه درمنه کوهی باعث کاهش درصد و سرعت ظهور گیاهچه، طول گیاهچه، تعداد برگ، وزن خشک گیاهچه و شاخص بنیه گیاهچه و باعث افزایش متوسط زمان ظهور گیاهچه شده است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که تاثیر آللوپاتیک پودر ریشه درمنه کوهی نسبت به پودر اندام هوایی آن بیشتر بود. صرف نظر از نوع ترکیبات اثرگذار درمنه کوهی، این گیاه بر ویژگی های جوانه زنی بذر و رشد اولیه گیاهچه فستوکای پابلند تاثیر نامطلوب داشته و می تواند نتایج حاصل از کشت همزمان این دو گونه را دربرنامه های توسعه پوشش گیاهی تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: آللوپاتی, جوانه زنی بذر, بنیه گیاهچه, درمنه کوهی (Artemisia aucheri), فستوکای پابلند (Festuca arundinaceae)In order to study the effect of Pseudomonas fluorescensvarious strains on germination and seedling growth of Khazar cultivar and Hashemi landrace, an experiment was arranged in a factorial experiment based on completely randomized design with three replications in laboratory of agriculture college of university of Guilan. In this experiment, rice seeds of Khazar cultivar and Hashemi landrace inoculated with strains 168, 93, 177, 136, 103, 169, 4. No inoculation treatment considered as control. Investigated characteristics were included radicle and shoot length, radicle wet weight, plumule wet weight, radicle dry weight, shoot dry weight, allometric coefficient, germination percentage, and germination speed and vigor index. Results showed seed inoculation with P.fluorescents strain 136 andP. fluorescents strain 168had the effect maximum on shoot dry weight, germination percentage, and germination speed and vigor index. Meanwhile, the minimum of these characteristics was related to seed inoculation with strains 83, 103, 4 and control; respectively. At the end of experiment, it was found thatPseudomonas fluorescensvarious strains improved rice seed germination that meanwhile strain 168 was better than the rest.
Keywords: germination, Pseudomonas fluorescens, rice, Seedling vigour -
توسعه سریع شهری در چند دهه اخیر ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی بشر را تحت تاثیر قرار داده است. آثار منفی زیست محیطی رشد شهرها تا آن اندازه افزایش یافته که بزرگترین تهدید در مقابل زیست بوم ها شمرده می شود بطوریکه یکی از تبعات آن، کاهش توان اکولوژیکی و بیولوژیکی زمین بوده که از آن با عنوان بیابان زایی نیز یاد می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر توسعه شهری و صنعتی (بیابانزایی تکنوژنیکی) در بیابان زایی در منطقه شرق اصفهان می باشد. برای این منظور علاوه بر اطلاعات موجود در نقشه کاربری اراضی و نقشه واحد کاری منطقه مورد بررسی، از تفسیر بصری تصاویر ماهواره ای نیز جهت شناسایی و انطباق مکانی شاخص های ارزیابی بیابان زایی با واقعیت های زمینی استفاده گردید. جهت استفاده از فایل های رقومی و نقشه های ارائه شده از نرم افزارهای Arc GIS و ILWIS استفاده شد. برآورد شدت بیابان زایی محدوده مطالعاتی، با استفاده از شاخص های مربوط به معیار توسعه شهری و صنعتی (تکنوژنیکی) که یکی از زیرمعیارهای مدل AIDPMI می باشد صورت گرفت. بررسی و مقایسه امتیاز های شاخص ها بر اساس روش مذکور نشان داد که در منطقه مورد مطالعه اراضی با شدت بیابان زایی کم در حدود 284451 هکتار (3/82 درصد)، اراضی با شدت بیابان زایی متوسط در حدود 59187 هکتار (2/17 درصد) و اراضی با شدت بیابانزایی شدید در حدود 1883 هکتار (5/0 درصد) گسترش دارند. اراضی با شدت بیابانزایی خیلی شدید در منطقه مشاهده نگردید. به طور کلی اصلی ترین شاخص بیابان زایی تکنوژنیکی در محدوده مطالعاتی را نسبت اراضی مسکونی و شهری به باغی و زراعی تشکیل می دهد که نشان می دهد باید از تبدیل بی رویه اراضی کشاورزی اعم از باغی و زراعی به اراضی صنعتی و مسکونی خودداری گردد و مکان های مناسب دیگری برای توسعه شهرک های صنعتی و مسکونی انتخاب شود.
کلید واژگان: مدل IMDPA, بیابان زایی, توسعه شهری - صنعتی (بیابان زایی تکنوژنیکی)Rapid urban development in recent decades، has affected various aspects of social، economic، cultural، political and human environment. Negative environmental effects of urban growth have increased to such extent that is the largest threat in front of the ecosystem. One of the consequences of these negative environmental effects is ecological and biological capacitance reduction، also referred to as desertification. Currently، the desertification، with human intervention، is more technogenic desertification and is beyond salinity، wind erosion، and other parameters that were previously considered. The main aim of the present study is to survey the effect of urban and industrial development (technogenic desertification) in the desertification of the East region of the Esfahan province. In this study we tried to determine and prepare plan of potential situation of land desertification، caused by urban and industrial development، which is one of the most important human-caused criteria in the assessment of areas affected by desertification within the Isfahan Province eastern region. For this purpose، in addition to information on land use map and work unit map of study area، the visual interpretation of satellite images are also used to identification and spatial adaptation of desertification assessment indices with land realities. Arc GIS and ILWIS software are applied to use digital files and presented maps. Review and comparison of criteria scores of technogenic desertification in the study area indicated that low-intensity desertification is expanded at about 284،451 hectares of the area (82. 3%)، moderate-intensity desertification is expanded to approximately 59187 hectares of the area (17. 2%)، and severe desertification of land is expanded to about 1883 hectares of the area (0. 5%). Land with very severe desertification in the area is not observed.Keywords: IMDPA, Urban, Industrial Development (Technogenic Desertification), desertification, sustainable development
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.