لطیفه عبداللهی
-
مقدمه
ایران یکی از مهم ترین مناطق اندمیک سالک در جهان است. تا به امروز، هیچ مطالعه ای در مورد هر دو جنبه اپیدمیولوژیک و طول دوره درمان سالک انجام نشده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی نسبی سالک در بیماران مشکوک به ضایعات پوستی و مدت زمان بهبودی پس از درمان با رژیم های مختلف انجام گردید.
روش کاراین مطالعه مقطعی بر روی بیماران مبتلا به سالک مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بیماری های پوستی و سالک اصفهان طی سال های 1397 تا 1398 انجام گردید. اطلاعاتی مانند سن، جنس، تحصیلات، محل، اندازه ضایعه، مدت زمان درمان و میزان بهبودی ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و آزمون های chi-square, Fisher´s Exact, one Way ANOVA با سطح معنی داری 05/ 0 < P استفاده گردید.
یافته هااز بین 350 بیمار مشکوک ، 150 مورد مبتلابه سالک بودند (42/85 %) . میزان بهبودی کامل در بیماران با میانگین سنی 18/9 ± 33/88 سال بیشتر بود، اما این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبود (0/077 = P). در این محدوده سنی، 34 مورد بیشتر از سایر گروه ها بود. (میزان بهبودی کامل در بیماران با سابقه مهاجرت به مناطق آندمیک بیشتر از بیماران بدون سابقه مهاجرت بود (0.81 P=)). میزان بهبودی کامل در بیمارانی که میانگین مدت زمان درمان آنها 41/43 ± 59/03 روز بود بیشتر از سایر دوره های بهبودی بود (0/23 = P).
نتیجه گیری:
میزان بهبودی کامل در بزرگسالان بیشتر از سایر گروه ها بود. در مطالعه حاضر ثابت شد میزان بهبودی بیماران، با میانگین مدت درمان رابطه معناداری دارد.
کلید واژگان: لیشمانیوز جلدی, فراوانی نسبی, بهبود زخمIntroductionIran is one of the most important hot spots for cutaneous leishmaniasis (CL) in the world. To date, no studies have been done on both epidemiological aspects along with the length of the treatment course of CL. This study aimed to determine the relative frequency of CL in patients with suspected skin lesions and the duration of healing after treatment with different regimens.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on patients with CL referred to the skin diseases and leishmaniasis research center (SDLRC) in Isfahan during the years 2018 to 2019. Among 389 patients with suspected skin lesions, 150 cases were included with proven CL. Information such as age, sex, education, location, size of the lesion, duration of treatment, and the rate of recovery were recorded. SPSS software version 20 was used for data analysis, the chi-square, Fisher´s Exact, and one Way ANOVA tests were used with a significant level of p < 0.05.
ResultsAmong 350 admitted cases, 150 cases were CL. positive (42.85%). The rate of complete recovery was higher in cases with an average age of 33.55 ±18.9 years, but these differences were not statistically significant (P =0.077). There was 34 cases more than the other groups in this range of age. ( The rate of complete recovery in patients with a history of migration to endemic areas was higher than in patients without a history of migration (P = 0.81)). The rate of complete recovery in patients whose means treatment duration was 59.03 ± 41.43 days was higher than other recovery periods (P = 0.23).
ConclusionThe rate of complete recovery was higher in adult cases than the other groups. In this study, it was proved that the rate of recovery of patients had the significant relationship with the average duration of treatment.
Keywords: cutaneous leishmaniasis, frequency, Ulcers healing -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 3 (پیاپی 207، خرداد 1397)، صص 197 -203زمینه و هدفبا وجود پیشرفت های روز افزون بشر در مورد کنترل بیماری ها، هنوز لیشمانیوزها یکی از معضلات بهداشتی به شمار می آیند. مطالعه جامعی از موارد شکست درمانی با ترکیبات آنتیموان وجود ندارد. در این مطالعه میزان شکست درمانی با ترکیبات آنتیموان همراه با عوامل فردی دخیل با هدف دستیابی به راهکارهای کاهش شکست درمانی مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیدر این مطالعه 1216 بیمار مبتلا به سالک از مهر 1390 تا مهر 1392 مراجعه کننده به درمانگاه سالک مرکز تحقیقات پوست اصفهان که با ترکیبات آنتیموان درمان شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. ویژگی های فردی (جنس، سن و محل سکونت)، تعداد، محل و نوع ضایعات، سابقه ابتلا به بیماری های همراه و نیز روش درمان مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هامیزان شکست درمان با مگلوسان در پژوهش کنونی، 4/3% بود و در بیماران مرد و افراد با سابقه پیشین ابتلا به سالک به طور معناداری بیشتر از گروه مقابل بود (0/024، 0/001P<). میزان شکست درمانی در گروه درمان سیستمیک بالاتر از دو گروه درمان موضعی و درمان توام بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. همچنین محل ضایعه، نوع، اندازه و تعداد ضایعه، عفونت زخم، سن بیمار، محل سکونت، تحصیلات و شغل بیمار تاثیر معناداری در میزان شکست درمانی نداشت.نتیجه گیریمیزان شکست درمان با مگلوسان بیشتر از میزان گزارش شده با گلوکانتیم (4/3% در مقابل کمتر از 1%) است.کلید واژگان: سالک, گلوکانتیم, شکست درمانBackgroundDespite advances in diagnosis and treatment, leishmaniasis is now considered a severe public health problem, particularly in developing countries, such as Iran. Leishmaniasis is among the six most important, parasitic diseases of the world affecting 88 countries in almost every continent. The disease is complex with different clinical presentations such as visceral, cutaneous and mucocutaneous forms. Cutaneous leishmaniasis (CL) is the most common form of the disease in Iran. Antimony compounds are the first line treatment of CL. The treatment of leishmaniasis in endemic areas relies on chemotherapy, and in several parts of the world the mainstay remains the pentavalent antimony (SbV)-containing drugs Pentostam (sodium stibogluconate) and Glucantime (meglumine). There is no comprehensive study on treatment failure rate of this compounds. This study was designed to evaluate treatment failure rate and possible involving factors of antimonial resistance in CL to facilitate and improve treatment strategies of this disease.MethodsAll patients with CL referred to Skin Disease and Leishmaniasis Research Center (SDLRC), from October 2011 to October 2013, treated with antimony compounds were assessed in this study. Patient characteristics (gender, age and place of residence), number, type and location of the lesions, comorbidities and type of treatment were recorded and analyzed.ResultsRate of treatment failure with Meglusan was 4.3%. Failure rate in men and in patients with previous history of cutaneous leishmaniasis was more than women or patients without CL history (P= 0.000, 0.024 respectively). The results of this study showed that treatment failure was higher in patients with systemic treatment than intralesional (IL) or combination therapy (both IL and systemic treatment) group but this difference was not statistically significant. Also, size and number of the lesions, wound infection, the patient's age, location, education and occupation do not have a significant correlation with treatment failure.ConclusionGreater treatment failure rate of Meglusan compared to Glucantime (4.3% versusKeywords: cutaneous leishmaniasis, meglumine antimoniate, treatment failure
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 6 (پیاپی 198، شهریور 1396)، صص 399 -407لیشمانیوز جلدی یکی از بیماری های انگلی اندمیک می باشد. در حال حاضر برای درمان بیماری از ترکیبات پنج ظرفیتی آنتیموان از جمله پنتوستام و گلوکانتیم به عنوان خط اول درمان این بیماری استفاده می شود و مقاومت به این داروها به صورت یک مشکل بزرگ در آمریکا، اروپا، خاورمیانه و هند مطرح می باشد. نظر به دامنه وسیع مقاومت دارویی گزارش شده به ترکیبات انتیموان در ایران (9/4% تا 94/2%) و عدم وجود مطالعه ای جامع در این زمینه، مطالعه حاضر به منظور جهت بررسی علل بروز مقاومت به این داروها طراحی گردید. از مهمترین علل مقاومت می توان به عوامل ژنی، پروتیینی، آنزیمی، عوامل داخل سلولی اشاره نمود. همچنین مکانیسم تبدیل دارو به فرم فعال و ورود آن به داخل سلول از طریق پمپ های سلولی و مکانیسم های مقاومت مرتبط با آن نیز مورد بحث قرار می گیرد. باتوجه به اهمیت موضوع، روش های مختلف تشخیص مقاومت دارویی از جمله کشت و روش های مولکولی نیز بررسی می شود. از آن جا که مکانیسم دقیق عملکرد گلوکانتیم مشخص نمی باشد به نظر می رسد عامل اصلی مقاومت به گلوکانتیم، عوامل ژنی و پروتیینی میانجی در ورود و خروج دارو باشد. در همین راستا پیشنهاد می شود پژوهش های آتی بر مبنای بررسی مقطعی میزان شیوع عوامل ژنی موثر بر مقاومت دارویی ترکیبات آنتیموان در نواحی اندمیک لیشمانیوز جلدی در ایران همراه با تعیین نوع گونه انگل توسط روش های مولکولی مانندPolymerase chain reaction (PCR) به انجام رسد. همچنین طراحی کارآزمایی های بالینی تصادفی شده جهت بررسی جایگزین های درمانی-دارویی مناسب در صورت بروز مقاومت دارویی به ترکیبات آنتیموان قابل توصیه است.کلید واژگان: شیوع, لیشمانیوز جلدی, مقاومت داروییCutaneous leishmaniasis (CL) is an endemic parasitic disease of major health impact in many parts of the world and is caused by several species of the protozoan parasite Leishmania. Antimonial compounds (i.e glucantime and pentostam) are the first-line treatment for cutaneous leishmaniasis with emerging drug resistance as a problem. The control of Leishmania is further complicated by the emergence of drug-resistant parasites. In the clinical settings, resistance to SbV containing drugs is now well established and it was found to occur in South America, Europe, the Middle East and most notably in India. Clinical resistance to organic pentavalent antimonials, in the form of sodium stibogluconate (pentostam) or N-methylglucamine antimoniate (glucantime), has long been recognized. However, it is unknown whether the clinical failure of chemotherapy is attributable to the development of drug resistance mechanisms in the parasite or to a variety of host factors that might also contribute to low drug response. Reported rate of drug-resistance to antimonial compounds in Iran varies from 9.4% to 94.2% and there is not any comprehensive study on this issue. Indeed, in the endemic region treatment with SbV fails in more cases; thus, in general patients infected with resistant parasites are unresponsive although exceptions have been reported. This article aims to review the mechanisms of drug resistance to these compounds. The main resistance factors include genetical, enzymatic, intracellular (such as apoptosis and cytoskeleton changes) and resistance proteins. Also, mechanisms related to drug transport and intracellular activation are discussed. Various methods of drug resistance detection such as culture and molecular methods (i.e polymerase chain reaction) are reviewed. Although the exact mechanism of action glucantime is not clear, it seems that protein and gene factors involved in cellular drug entry are the main causes of drug resistance. Cross-sectional studies on meglumine antimoniate resistance in endemic areas of cutaneous leishmaniasis in Iran are highly recommended. Also, studies for evaluation of alternatives therapies for antimonial resistant cases are required.Keywords: cutaneous leishmaniasis, drug resistance, prevalence
-
مقدمهاگر چه بیماری لیشمانیوز جلدی از نظر مرگ و میر و معلولیت در مقایسه با سایر بیماری ها مشکل زیادی نمی آفریند ولی به دلایل زیادی، نظیر طولانی بودن دوره ی زخم، تاثیر نامطلوب در چهره ی فرد، احتمال عفونت های ثانوی، بار درمانی سنگین برای جامعه، طول درمان بیماری و عوارض ثانوی ناشی از درمان با داروهای موجود، مشکلات بسیاری به بار آورده است. مطالعه ی حاضر، به منظور بررسی وضعیت عفونت مجدد با لیشمانیوز در افرادی انجام گرفت که سال ها قبل به این بیماری مبتلا بودند و پس از بهبودی، در طی سالیان بعد، با گزش جدید پشه ی ناقل به بیماری مبتلا شدند.روش هابیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی مراجعه کننده به آزمایشگاه سالک صدیقه ی طاهره ی (س) اصفهان، در سال های 1391 و 1392 شناسایی شدند و با مراجعه به سوابق آن ها و اطلاعات موجود، نسبت به این که پیشتر به عفونت لیشمانیوز جلدی مبتلا شده باشند، مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک این افراد بر حسب سن، جنس، تعداد و محل ضایعات، سابقه ی مهاجرت به محل های آندمیک، ملیت و شغل بررسی شد.یافته هااز مجموع 1087 بیمار مورد بررسی، تعداد 75 نفر (8/6 درصد) به عفونت مجدد مبتلا شده بودند. میانگین سنی این افراد، 91/20 ± 73/34 سال بود و 7/54 درصد آن ها را زنان تشکیل می دادند.نتیجه گیریدر تعدادی از افراد مبتلا به لیشمانیوز جلدی، پس از چند سال از بهبودی، ممکن است عفونت مجدد با گزش جدید اتفاق افتد. بنابراین، نمی توان ادعا نمود که لیشمانیوز جلدی به طور کامل دارای مصونیت زایی است. این که این عدم مصونیت به خاطر تفاوت سوش و یا ژنوتیپ های مختلف است و یا این که، مرور زمان یا بیماری های زمینه ای دیگر در این افراد باعث کاهش ایمنی می گردد، نیاز به بررسی و تحقیقات بیشتری دارد.
کلید واژگان: لیشمانیوز جلدی, عفونت مجدد, اصفهانBackgroundCutaneous leishmaniasis is a self-limited disease that does not cause a major problem in terms of death and disability compared to other diseases. However، permanent disfiguring scar، long-term period of wound healing، secondary infection، drug side effects، treatment duration and secondary effects caused by the drugs increase the impact of the burden of this disease. This study was designed to investigate the status of cutaneous leishmaniasis reinfection in patients referred to Skin Disease and Leishmaniasis Research Center (SDLRC)، Isfahan، Iran.MethodsDemographic information such as age، sex، number and place of lesion، migration to endemic areas، nationality، and occupation of the patients with cutaneous leishmaniasis referred to Skin Disease and Leishmaniasis Research Center parasitology laboratory in the years of 2012 and 2013 was collected.FindingsOf 1087 patients diagnosed as having cutaneous leishmaniasis، 75 patients (6. 8%) had reinfection. Mean age of these patients was 34. 73 ± 20. 91 years (ranging 1-75). Women (41، 54. 7%) were affected more than the men (34، 45. 3%) with no statistically significant difference.ConclusionSome patients with the history of cutaneous leishmaniasis may suffer reinfection after several years of recovery. Less than 10% of patients had this problem in the our study population. Several factors such as genotype or strain variations and immune deficiency due to chronic backgrounds may be involved in the process of reinfection. Further researches are warranted to explore the underlying pathophysiology.Keywords: Cutaneous leishmaniasis, Reinfection, Iran -
مقدمهبیماری دیابت به علت شیوع قابل توجه و عوارض دیررس حایز اهمیت می باشد. یکی از عوارض دیررس دیابت، نفروپاتی دیابتی می باشد که با عوارض و مرگ و میر قابل توجهی همراه است. میکروآلبومینوری یکی از عوامل پیش گویی کننده ی نفروپاتی دیابتی می باشد. شیوع نفروپاتی دیابتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو 47 درصد است. بنابراین میکروآلبومینوری باید در مراحل اولیه تشخیص داده شود تا با به کارگیری داروهای مهار کننده از پیشرفت نفروپاتی دیابتی جلوگیری به عمل آید. هلیکوباکتر پیلوری (H.pylori) یکی از عواملی است که می تواند در بیماران مبتلا به دیابت به دلیل سطح ایمنی پایین تر ایجاد عفونت کند. همچنین گزارش هایی مبنی بر موثر بودن ژنوتیپ های به خصوصی از H.pylori در ایجاد میکروآلبومینوری ارایه شده است. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی ارتباط میکروآلبومینوری و ژن VacA هلیکوباکتر پیلوری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو از طریق PCR (Polymerase chain reaction) نمونه ی مدفوع بود.روش هادر این مطالعه 88 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند. 60 نفر از آن ها مبتلا به میکروآلبومینوری و 28 نفر بدون میکروآلبومینوری بودند. پس از جمع آوری نمونه ی مدفوع بیماران، استخراج DNA توسط کیت کیاژن انجام شد. سپس از طریق Nested PCR جداسازی H.pylori انجام شد و در نهایت PCR با پرایمرهای VacA برای ژنوتایپینگ H.pylori از لحاظ دارا بودن ژن VacA انجام گردید.یافته هابا روش استفاده شده در این مطالعه در کل شانزده نفر (2/18 درصد) آلوده به H.pylori تشخیص داده شدند که 12 نفر (75 درصد) آن ها مبتلا به میکرو آلبومینوری و 4 نفر از آن ها (25 درصد) بدون میکروآلبومینوری بودند. با ژنوتایپینگ نمونه های H.pylori مثبت، یک نمونه دارای ژن VacA بود.نتیجه گیریدر جمعیت مورد مطالعه ی ما، ارتباطی بین ژن VacA در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و ابتلا به میکروآلبومینوری وجود نداشت.
کلید واژگان: هلیکوباکتر پیلوری, VacA, واکنش زنجیره ای پلیمراز, دیابت نوع دو, میکروآلبومینوریBackgroundDiabetes mellitus is the most prevalent metabolic disorder worldwide with many subsequent medical complications. An important complication of diabetes is microalbuminuria which is a major indication for development of diabetic nephropathy. The prevalence of diabetic nephropathy in type 2 diabetic patients has been estimated to be 47%. Since the disorder initiates with microalbuminuria, its early detection and prevention are vital. On the other hand, helicobacter pylori infection is more common in diabetic patients due to their low immune tolerance. The vacA positive genotype is reported to be effective in microalbuminuria development in type 2 diabetic patients. In this study, we investigated the relation between H. pylori vacA and microalbuminuria in type 2 diabetic patients.MethodsThis study included 88 type 2 diabetic patients among whom 60 had microalbuminuria. Stool samples were collected from all patients and DNA was extracted using QiaAmp Stool DNA Extraction Minikit. In order to detect H. pylori infection, a nested polymerase chain reaction (PCR) protocol was developed and all H. pylori positive samples were genotyped for cagA positivity.FindingsOverall, 16 patients (18.2%) were detected to be H. pylori positive out of whom 12 had microalbuminuria (75%). VacA positivity was detected in one patient without microalbuminuria.ConclusionWe could not establish a relationship between vacA positivity and microalbuminuria in the studied type 2 diabetic patients.Keywords: Helicobacter pylori_VacA_Polymerase chain reaction_Type 2 diabetes_Microalbuminuria
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.