به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ماریا رحیمی

  • ماریا رحیمی*، لیلی رحیمی
    این پژوهش « تحول آموزش در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ایلام در دوران کرونا» را مد نظر قرار داده است تا دریابد که تغییرات آموزشی در این برهه ی زمانی در این دانشکده چگونه بوده و روند یادگیری و آموزش در این «محیط تازه» به چه شکلی بوده است و از نتایج آن در جهت بهبود عملکرد آموزشی دانشگاه بهره گرفته شود. این مطالعه به روش تحلیل تماتیک صورت گرفته است. جامعه آماری آن اساتید و دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی هستند که تعداد 22 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقاطع مختلف تحصیلی و 8 استاد در مدارج مختلف علمی این دانشکده به عنوان نمونه آماری از طریق نمونه گیری هدفمند مورد برررسی قرار گرفته اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بوده است و داده های حاصله به روش کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان تحول آموزش در دانشکده ادبیات و علوم انسانی را در سه سطح تقسیم بندی کرد: 1) سطح فنی 2) سطح معنایی و 3) سطح اثربخشی. این سه سطح در تشکیل «دانشستان» مجازی در دوران کرونا در این دانشکده با کمیت ها و کیفیت های متفاوتی همراه بودند.
    کلید واژگان: آموزش الکترونیک, محیط یادگیری, روش کیفی, تحلیل مضمون, دانشگاه ایلام
    Maria Rahimi *, Rahimi Leili
    This research has considered "the evolution of education at the University of Ilam University of Literature and Humanities in the Corona era" to find out how educational changes at this time have been at this faculty and the process of learning and training in this "new environment" What is the form and its results are used to improve the university's educational performance.This study was performed by the analysis method. The statistical population is the faculty members and students of the Faculty of Literature and Humanities, with 22 female and female students of different educational levels and 8 professors in different scientific colleges of this faculty as a statistical sampling through targeted sampling. The data collection tool was a profound interview and the data obtained by coding method has been analyzed.Based on the results of this study, the development of education at the Faculty of Literature and Humanities was divided into three levels: 1) Technical level 2) Semantic level and 3) Effective level. These three levels in the formation of virtual students during the course of Corona were associated with quantities and different qualities.
    Keywords: E-learning, learning environment, qualitative method, animatic analysis, University of Ilam
  • ماریا رحیمی*
    پژوهش حاضر با دیدی غیر آسیب شناسانه با رویکرد کیفی صورت گرفته است و از این رو ابزار گردآوری داده های پژوهش، روش مصاحبه عمیق بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر افرادی هستند که در یک برهه از زندگی شان و به طور ویژه در دوران جوانی دانشجو بوده اند. نمونه گیری نظری هم در بین این افراد تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است. به این ترتیب دانشجویان که قشر جوان اجتماع به شمار می روند به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند چرا که این قشر در هر دوره ی زمانی مهمترین عنصر بازتولیدکننده جامعه به شمار می روند و در ضمن در مقایسه با سایر اقشار جامعه، نوخواهی از خصیصه های این قشر است و همیشه در صف مقدم تحولات و نوگرایی هم هستند و همگام با تحولات جامعه نیز زندگی-شان را سازماندهی می کنند. بر این اساس در این مطالعه که چگونگی تحول مفهوم خانواده است و در بین کسانی صورت گرفته است که در دهه های 60، 70، 80 دانشجو بوده اند به این نتیجه دست یافته که پیکربندی خانواده ایرانی در این سه دهه از درون و بیرون دچار تحولاتی شده است. تحولاتی از قبیل شکل-گیری کانال جدید تعاملات درخانواده، تغییرات کیفی در روابط خانوادگی و... که در نتیجه آنها پوسته ای از خانواده ایرانی باقی مانده است. بر اساس این یافته اصلی پژوهش، در سیر تحول مفهوم خانواده «عینیت ها» و «ذهنیت ها» در مورد خانواده متحول گشته و این تحول از تطابق کامل عینیت ها و ذهنیت ها تا دو شاخه شدن-شان را شامل می شود و مطابق هم نیستند.
    کلید واژگان: تحول مفهوم خانواده, خانواده ایرانی, روش کیفی, تحلیل تماتیک
    Maria Rahimi *
    The present study was conducted with a non-pathological view with a qualitative approach.The statistical population of the present study is people who have been students at some point in their lives, especially in their youth.Theoretical sampling has been done among these people until they reach theoretical saturation.In this way, students who are the young strata of society have been selected as a statistical community because this stratum is the most important reproductive element of society in any period of time and are always at the forefront of change and modernity and keep pace with change. Society also organizes their lives.Accordingly, in this study, which is how the concept of family has evolved and has been done among those who were students in the 60s, 70s, 80s, it has been concluded that the configuration of the Iranian family in these three decades has undergone changes from inside and outside. Has been.Developments such as the formation of a new channel of family interactions, qualitative changes in family relationships, etc., as a result of which a shell of the Iranian family remains. Based on this main finding of the research, in the course of the evolution of the concept of family, "objects" and "mentalities" about the family have changed, and this change includes from the complete conformity of objects and mentalities to their bifurcation and are not compatible. .
    Keywords: The evolution of the concept of family, Iranian Family, Qualitative Method, Thematic Analysis
  • ماریا رحیمی، محمد رضایی
    در این پژوهش با روش تحقیق کیفی و رویکرد گرندد تئوری به مطالعه روابط شخصی افراد و صمیمیت و عاطفه در این روابط در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون پرداختیم؛ جامعه آماری این مطالعه افرادی هستند که در سه دهه گذشته دانشجو بوده اند و به روش نمونه گیری نظری تعداد 35 نفر از آنها را انتخاب کرده و با تکنیک مصاحبه عمیق مورد بررسی قرار داده و داده های حاصله را با استفاده از روش های تحلیل گرندد تئوری تحلیل کرده ایم. از جمله یافته های این مطالعه می توان به افزایش فردگرایی در تعاملات شخصی افراد در جریان سیر تحول آن اشاره کرد و به عنوان مهمترین یافته این پژوهش می توان به تحول جایگاه تعاملات با دوستان و همکاران تحت عنوان یک کانال جدید در روابط شخصی افراد اشاره کرد که منجر به شکل گیری پیکربندی متفاوتی در خانواده ایرانی از سه دهه گذشته تا کنون شده است؛ به عبارت ساده بنا به یافته ها باید گفت در زمینه تحول صمیمیت در روابط شخصی افراد، مرز بین خویشاوندان و غیرخویشاوندان در خانواده ایرانی محو شده است و شاهد تغییراتی اساسی در این خصوص هستیم؛ گفتنی است که در تحول پیکربندی خانواده ایرانی، جنسیت تاثیر مهمی داشته و زنان بنا به تحول در موقعیت اجتماعی شان و همینطور بنا به استفاده از انواع ارتباطات مجازی، روابط صمیمانه تری به نسبت مردان با دوستان و همکاران شان برقرار کرده و نقش مهمی در این تحول داشته اند.
    کلید واژگان: روابط شخصی, روابط صمیمی, تعاملات خانوادگی, پیکربندی خانواده, تحول خانواده
    In this study,The qualitative research method and Grounded Theory approach to the study of personal relationships and intimacy and affection in the Iranian family ties in the past three decades;The population of Iranian students past three decades.Among the findings of this Study can be increased individualism in personal interactions during the evolution noted And as the most important finding of this research can be used to change the position of interactions with friends and colleagues as a new channel on people's personal relationships. The border between relatives and non-relatives disappeared in Iranian family. The configuration change Iranian family, gender had a significant impact The change in the social status of women, as well as the use of virtual communication,A more intimate relationship than men with their friends and colleagues and has had an important role in this transformation.
    Keywords: personal relationships, intimate relationships, family interactions, family configuration, evolution of the family
  • امیر رستگار خالد، ماریا رحیمی، هاجر عظیمی
    خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که به لحاظ تاثیرگذاری بر اعضا و نیز بر سطوح مختلف جامعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عامل پیدایش خانواده نیز ازدواج است که معمولا با بلوغ جنسی و اجتماعی افراد رخ می دهد، اما با پیچیده ترشدن جوامع از جملهجامعه ایرانی، فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی- اقتصادی محسوس تر شده و در طولانی شدن دوره نوجوانی و افزایش سن ازدواج انعکاس یافته است. با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در دهه های اخیر، مسئله اجتماعی تاخیر سن ازدواج، ممکن است به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. براین اساس در پژوهش حاضر، به بررسی عوامل موثر بر افزایش سن ازدواج، در قالب اصطلاح «دیررسی ازدواج» پرداخته می شود. این مطالعه پیمایشی است. جامعه آماری آن شهر ایلام است و براساس نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای، 384 نفر از شهروندان 20 سال به بالا به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج، عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بر مسئله دیررسی ازدواج تاثیر دارند که از این میان، تاثیرگذاری مستقیم عامل فرهنگی، بیش از سایر عوامل بوده است که به تبع آن، هویت خاصی در جامعه شکل گرفته که تاثیر بسزایی بر تحقق ازدواج جوانان دارد. درمجموع براساس نتایج، عامل فرهنگی متغیر میانی (درون داد) و عوامل اقتصادی و اجتماعی، متغیرهای بیرونی موثر بر مسئله دیررسی ازدواج به شمار می روند.
    کلید واژگان: ازدواج, دیررسی ازدواج, سن ازدواج, عامل اجتماعی, عامل اقتصادی, عامل فرهنگی
    Amir Rastegar Khaled, Maria Rahimi, Hajar Azimi
    The family is one of the social institutions in terms of the impact on their members. and on different levels of society, has a special place; the rise of the family is marriage usually associated with sexual maturity and social subjects; societies become more complex, between sexually mature and socio - economic communities become more visible and his prolonged adolescence and has been shown to increase the age of marriage; given the demographic and social changes in recent decades in Iran social problem of delayed age at marriage can become a crisis threat to society; accordingly in the present study to assess the risk factors of increasing age at marriage it can be the scourge of the social / cultural Iran, have discussed in the form of "Late Marriage,". this study is a survey method, the population of the city of Ilam based on multi-stage cluster sampling. 384 citizens 20 years and older the samples were selected. This study questionnaire is descriptive statistice and related data obtained through software using the following spss feeds are analysis. Based on the results, socio-economic and cultural impact on the phenomenon of late marriage, which among, direct impact of cultural factors over other factors have been this shows the influence of non- Iranian culture and consequently the formation of a community identity significant impact on the realization of that marriage among youth.
    Keywords: Late marriage, Social, Cultural, Economic factors
  • امیر رستگار خالد*، هاجر عظیمی، ماریا رحیمی
    مبحث آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی و مشارکت فعال شهروندان در امور مربوط به جامعه، از مباحث چالش برانگیز در حوزه «شهروندی» و «دموکراسی» است. مفهوم «شهروندی دموکراتیک» نقطه پیوند این دو مبحث است؛ و آن شهروندی است که با داشتن آگاهی از حقوق و وظایف شهروندی خواهان مشارکت فعال در جامعه می باشد. می توان گفت، شهروندی دموکراتیک در یک جامعه مبتنی بر دموکراسی نمود می یابد و از سوی دیگر، دموکراسی نیز برای استقرار و تثبیت، نیازمند شهروندانی دموکرات است تا با اتخاذ ارزش های دموکراتیک مشارکت فعالانه ای در امور جامعه داشته باشند.مطابق با دیدگاه مارشال در زمینه حقوق شهروندی، شهروندی دموکراتیک از نظر قرابت معنایی با شهروندی سیاسی قابل تبیین است. براین اساس شهروندی دموکراتیک با دارا بودن حقوق سیاسی ملزم به مشارکت در جامعه می گرددکه این مسئله با پیوند دو بعد نگرشی و رفتاری شهروندی دموکراتیک قابل تشریح است؛ بدین معنا بعد نگرشی ناظر بر حقوق و بعد رفتاری ناظر بر تکالیف شهروندی دموکراتیک است. درواقع، شهروندی دموکراتیک مبتنی بر هر دو بعد حقوق و تکالیف شهروندی است.
    کلید واژگان: شهروندی, دموکراسی, شهروندی دموکراتیک, بعد نگرشی شهروندی دموکراتیک, بعد رفتاری شهروندی دموکراتیک
  • مهرداد نوابخش*، محمد رضایی، ماریا رحیمی
    جامعه ی مدنی که به عنوان عالی ترین شکل جامعه محسوب می شود، نظامی است که در آن تکالیف شهروندان مشخص شده و مشارکت پذیری به عنوان بعد اساسی آن در نظر گرفته شده است؛ اما به دلایل متعدد تمایل به مشارکت در امور اجتماعی در میان شهروندان یکسان نیست. یکی از این عوامل، وجود یا عدم وجود اعتماد در سطوح خرد، میانه و کلان ساختار جامعه می باشد؛ اعتماد و مشارکت به عنوان عناصر اصلی سرمایه ی اجتماعی به دلیل ارتباط مستقیم و فراوانی که با متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه دارند، مورد توجه بسیاری از محققان می باشند. در این پژوهش به بررسی رابطه ی این دو متغیر با هم پرداخته ایم. این مطالعه به شیوه ی پیمایشی است، جامعه ی آماری آن شهر ایلام است و بر اساس نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای تعداد 384 نفر از شهروندان 18 سال به بالا به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است؛ پرسشنامه دارای اعتبار صوری بوده و ضریب آلفای کرونباخ پایایی همه ی متغیرها بالای 7/0 بوده، در تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss استفاده شده است. بر اساس نتایج، هرچه اعتماد شهروندان بالاتر باشد، میزان مشارکت اجتماعی(37/0:r) آنان نیز بیشتر است. همچنین اعتماد در ابعاد تعمیم یافته(58/0) و بین فردی (9/54) در میان شهروندان از میزان خوبی برخوردار است اما اعتماد در بعد نهادی(7/49) نسبت ضعیفی دارد. بین سن و وضعیت تاهل افراد با میزان مشارکتشان نیز رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: سرمایه ی اجتماعی, مشارکت اجتماعی, اعتماد اجتماعی, شهر ایلام, شهروندان
  • Alireza Bagheri, Banjar, Maria Rahimi
    One of the main areas of development planning is to pay attention to the active and full participation of the residents and the factors and processes that encourage that participation. Individuals’ sense of social belonging is a major variable that can promote people’s participation in social, cultural and political affairs of their society, and this is especially important for third world countries that need the support and efforts of their citizens. In this regard, the present article investigates the relationship between citizens’ sense of social belonging and their social, cultural, and political participation. This is a survey research and the research population consisted of all the residents (ages 18 to 55) of District 3 and 12 of the city of Tehran, of which 382 individuals were selected as the sample via a multi-stage cluster sampling technique. The research instrument has face validity and the Cronbach’s coefficients for reliability for all the major variables were above 0.70. The results showed that there a significant and positive relationship between resident’s sense of social belonging and, social participation (r=0.59), cultural participation (0.44), political participation (r=0.46). Research results also indicated that residents’ level of cultural and political participation was more than their social participation, and that women had a stronger sense of social belonging than men. Type of occupation also was significantly related to social and political participation.
    Keywords: sense of social belonging, social participation, cultural participation, political participation, gender
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال